🛖 دو مورد ارتباط با درگذشتگان از طریق رویا:
🔹 «رابرت واگنر» یکی دو ماه بعد از فوت پدرش، رویاهای متعددی دید که پدرش کت و شلواری را در کمد خودش به او نشان میداد. ظاهرا او از رابرت میخواست که چیزی را از جیبش بیرون بیاورد. آقای واگنر نمیخواست مادر عزادارش را بخاطر این موضوع اذیت کند، اما وقتی از خواهرزادهاش شنید که او نیز در خواب دیده است که پدر آقای واگنر میخواهد چیزی را از کمد بیرون بیاورد، تصمیم گرفت ماجرا را بررسی کند. اگرچه اکثر لباسهای پدر آقای واگنر به خیریه اهدا شده بود، اما یکی دو کتشلوار باقی مانده بود و در جیب یکی از آنها، مجموعهی ارزشمند و کاملی از عکسهای خانوادگی پیدا شد.
🔹 در کِیسی که توسط «دایان آرکانجل» جمعآوری شده، دو نفر که هرگز همدیگر را ندیده بودند، رویاهای مکرری دربارهی یک مرد فوتشده به نام «مورفی» میدیدند که در واقع صاحب یک مغازهی جاروبرقیفروشی بود. مورفی پدر یا ناپدری یکی از آن دو نفر بود؛ و آن فرد دیگر نیز شاگرد مورفی بود. هر دوی آنها شرایط یکسانی را در رویاهای تکراری خود توصیف میکردند: خانهای با رنگهای زندهی عجیب، حصار و تابلویی در حیاط خانه که رویش نوشته شده بود: «آرامش با عیسی مسیح» . علاوه بر این، هر دوی آنها مورفی را دیده بودند که در پیادهرو ایستاده بود و تابلویی هم در سمت چپش قرار داشت. «چارلز ونس» ، همان فردی که شاگرد مورفی بود، میگوید که مورفی مکررا در رویاهایش از او میخواسته که به همسر بیوهاش بگوید که به مکان خاصی در خانهشان نگاه بیاندازد: «در انتهای راهرو، درست در بخش جنوبی اتاقخواب، سمت راست پریز برق»؛ مورفی میگفت که آنجا چیزی را درون دیوار قرار داده است. وقتی «ونس» بالاخره جرئت پیدا کرد که این پیام را به همسر مورفی برساند، همسر مورفی دیوارِ همان مکان را باز کرد و با هزاران دلار که در آنجا پنهان شده بود رو به رو شد. قبل از این ماجرا، هیچکس نمیدانست مورفی این مقدار پول داشته است. در این کیس، علاوه بر اینکه رویاهای دو نفر، اطلاعات جدیدی را ارائه دادند، یکی از این دو نفر، صرفا ناظری است که عضو خانوادهی متوفی نیست و همینطور مخاطب اصلی اطلاعات دریافتی هم نیست.
📕 کتاب «علم و زندگی پس از مرگ»؛ دکتر شارون رالت؛ ترجمهی احمد بهزادی
📥 دانلود رایگان کتاب از لینک زیر:
https://www.tg-me.com/Near_Death/653
➖➖➖➖
🆔@near_death
🔹 «رابرت واگنر» یکی دو ماه بعد از فوت پدرش، رویاهای متعددی دید که پدرش کت و شلواری را در کمد خودش به او نشان میداد. ظاهرا او از رابرت میخواست که چیزی را از جیبش بیرون بیاورد. آقای واگنر نمیخواست مادر عزادارش را بخاطر این موضوع اذیت کند، اما وقتی از خواهرزادهاش شنید که او نیز در خواب دیده است که پدر آقای واگنر میخواهد چیزی را از کمد بیرون بیاورد، تصمیم گرفت ماجرا را بررسی کند. اگرچه اکثر لباسهای پدر آقای واگنر به خیریه اهدا شده بود، اما یکی دو کتشلوار باقی مانده بود و در جیب یکی از آنها، مجموعهی ارزشمند و کاملی از عکسهای خانوادگی پیدا شد.
🔹 در کِیسی که توسط «دایان آرکانجل» جمعآوری شده، دو نفر که هرگز همدیگر را ندیده بودند، رویاهای مکرری دربارهی یک مرد فوتشده به نام «مورفی» میدیدند که در واقع صاحب یک مغازهی جاروبرقیفروشی بود. مورفی پدر یا ناپدری یکی از آن دو نفر بود؛ و آن فرد دیگر نیز شاگرد مورفی بود. هر دوی آنها شرایط یکسانی را در رویاهای تکراری خود توصیف میکردند: خانهای با رنگهای زندهی عجیب، حصار و تابلویی در حیاط خانه که رویش نوشته شده بود: «آرامش با عیسی مسیح» . علاوه بر این، هر دوی آنها مورفی را دیده بودند که در پیادهرو ایستاده بود و تابلویی هم در سمت چپش قرار داشت. «چارلز ونس» ، همان فردی که شاگرد مورفی بود، میگوید که مورفی مکررا در رویاهایش از او میخواسته که به همسر بیوهاش بگوید که به مکان خاصی در خانهشان نگاه بیاندازد: «در انتهای راهرو، درست در بخش جنوبی اتاقخواب، سمت راست پریز برق»؛ مورفی میگفت که آنجا چیزی را درون دیوار قرار داده است. وقتی «ونس» بالاخره جرئت پیدا کرد که این پیام را به همسر مورفی برساند، همسر مورفی دیوارِ همان مکان را باز کرد و با هزاران دلار که در آنجا پنهان شده بود رو به رو شد. قبل از این ماجرا، هیچکس نمیدانست مورفی این مقدار پول داشته است. در این کیس، علاوه بر اینکه رویاهای دو نفر، اطلاعات جدیدی را ارائه دادند، یکی از این دو نفر، صرفا ناظری است که عضو خانوادهی متوفی نیست و همینطور مخاطب اصلی اطلاعات دریافتی هم نیست.
📕 کتاب «علم و زندگی پس از مرگ»؛ دکتر شارون رالت؛ ترجمهی احمد بهزادی
📥 دانلود رایگان کتاب از لینک زیر:
https://www.tg-me.com/Near_Death/653
➖➖➖➖
🆔@near_death
Telegram
علم و معنویت
📔 کتاب علم و زندگی پس از مرگ
🖋 دکتر شارون رالت
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
🖋 دکتر شارون رالت
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤23👍13🔥1
در آنجا فقط عشق بود؛ هیچ چیزی جز عشق نبود. عشقی گرم، عشقی فراگیر، عشقی گرانبها که گسترده میشد، در آغوش میکشید، میپذیرفت، پرورش میداد و با آغوشی باز و بزرگ از عشق تو را دربرمیگرفت.
وجودم گسترده شد. من میدانستم که در حضور خدا هستم.
من عشق خدا را در روح بینقص خودم تنفس کردم.
⭐️ تجربهگر نزدیک به مرگ «بابی کِی»
▪️ (منبع)
➖➖➖➖
🆔@near_death
وجودم گسترده شد. من میدانستم که در حضور خدا هستم.
من عشق خدا را در روح بینقص خودم تنفس کردم.
⭐️ تجربهگر نزدیک به مرگ «بابی کِی»
▪️ (منبع)
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤39👍6🔥1
من توسط عشقی احاطه شده بودم که بیقید و شرط و بیپایان بود و این عشق منشاء همه چیز بود؛ گویی تار و پود همه چیز است و همه چیز از آن ساخته شده است. این عشق کاملا مرا فرا گرفت و در آغوش کشید.
⭐️ یک تجربهگر نزدیک به مرگ از ترکیه؛ «آلیس یو»
▪️ (منبع)
➖➖➖➖
🆔@near_death
⭐️ یک تجربهگر نزدیک به مرگ از ترکیه؛ «آلیس یو»
▪️ (منبع)
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤33👍3🔥1😍1🤝1
احساس کردم که ما همگی از «عشق» ساخته شدهایم و احتمالا هدفمان این است که این عشق بیقید و شرط را ابراز کنیم.
⭐️ تجربهگر نزدیک به مرگ «اِرین کِی»
▪️ (منبع)
➖➖➖➖
🆔@near_death
⭐️ تجربهگر نزدیک به مرگ «اِرین کِی»
▪️ (منبع)
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤30🔥1😍1
«عشق»، بدون هیچ شکی، بنیان همه چیز است. منظورم یک عشق انتزاعی یا عشقی که درک کردنش دشوار باشد نیست، بلکه منظورم همان عشقی است که در زندگی روزمره میشناسیم؛ عشقی که هنگام نگاه کردن به همسر، فرزندان و یا حتی حیواناتمان احساس میکنیم. این عشق، در خالصترین و قدرتمندترین شکل خود، نه حسادت میورزد و نه خودخواه است، بلکه بی قید و شرط است.
⭐️ «دکتر ایبن الکساندر» تجربهگر نزدیک به مرگ
▪️منبع
➖➖➖➖
🆔@near_death
⭐️ «دکتر ایبن الکساندر» تجربهگر نزدیک به مرگ
▪️منبع
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤39👍7🔥2😍1
تجربهی «محمد زمانی قلعه» و نکات فوقالعادهاش
تجربهی آقای «محمد زمانی قلعه» معروفترین تجربهی نزدیک به مرگ ایرانیه. من قبلا به تاریخ وقوع این تجربه دقت نکرده بودم، اما امروز حین گفتگو با یکی از دوستان متوجه شدم این تجربه در سال «1355» شمسی (حدودا 1976 میلادی) اتفاق افتاده! یعنی در زمانی که جامعهی ایران با پدیدهی تجربهی نزدیک به مرگ بیگانه بوده و حتی کشورهای انگلیسی زبان هم به تازگی داشتن با این پدیده آشنا میشدن. (توجه کنید کتاب ریموند مودی، تازه سال 1975 میلادی منتشر شده بود!)
اما با این حال، تجربهی آقای زمانی قلعه دقیقا مشابه تجربههای نزدیک به مرگ عمیق کشورهای دیگه و منابع معنوی دیگه مثل هیپنوتیزم اِلبیاِله! و ما مواردی رو در این تجربه میبینیم که جزو فرهنگ ایرانی و عقاید رایج جامعهی ایران نبوده (بلکه اصلا در اون زمان آشناییتی هم با این موارد در ایران وجود نداشته)
به این موارد در تجربهی آقای زمانی قلعه توجه کنید:
▪️ ملاقات با روح راهنما و درک این موضوع که روح راهنما در تمام لحظات زندگی همراهش بوده و عشقی عمیق و نامشروط بینشون جریان داره.
▪️ عدم وجود قضاوت و مجازات در اون جهان: اینکه این خودش هست که خودش و اعمالش رو مورد بررسی قرار میده.
▪️ مرور زندگی عمیق و تمام و کمال: آقای زمانی قلعه میگه من تمام لحظات زندگیم رو دوباره تجربه کردم و حتی آثار اعمالم رو هم مشاهده کردم.
▪️ اشاره به وجود اشباح: ارواحی که به دلیل وابستگیهای مادی یا اعمال بسیار بد، نمیتونن سطح زمین رو ترک کنن و به بالا برن و در سطح زمین گیر افتادن! (اگرچه تجربهی رویت اشباح در سراسر دنیا وجود داره، اما وجود اشباح جزو اعتقادات رایج ایرانیان نبوده)
▪️ «خانه» نامیدن «عالم ارواح»: آقای زمانی میگن: «من به مکانی نورانی و دلنشین رفتم که احساس کردم خانه و وطن حقیقی من است و من به طور کامل به آن جا تعلق دارم و زندگی من در دنیا مانند تبعید یک نفر به جزیره ای دورافتاده و ناسازگار است.»
▪️ گذر از یک تونل تاریک، حضور نوری سرشار از عشق در انتهای تونل، ارتباط تلهپاتیک با راهنما، درک احساسات و ذهنخوانی افراد و ...
هیچکدوم از موارد بالا جزو اعتقادات فرهنگی نیستن، اما همهی این موارد بالا جزو موارد پرتکرار در تجارب نزدیک به مرگ عمیق سراسر دنیا و منابع معنوی دیگه هستن.
آقای زمانی در قسمت دیگهای از روایتشون این مطلب رو میگن که ابتدائا فکر کردن راهنماشون امام زمان یا حضرت علی یا پیامبر هست؛ اما بعدا متوجه شدن که این روح راهنماشون بوده و همهی ما هم روح راهنمایی داریم که بعد از مرگ (در سفر بازگشت به خانه) ما رو راهنمایی و کمک میکنن. این دقیقا مطلبی هست که دکتر مایکل نیوتن در مورد برخورد سوژههاش با روح راهنما میگه. دکتر نیوتن در چند جای مختلف گفته که خیلی وقتها سوژهها ابتدائا فکر میکنن یک شخصیت مذهبی به استقبالشون اومده، اما با گذر زمان متوجه میشن، اون روح راهنماشون هست.
✅ نتیجه؟
اشتراکات تجربههای نزدیک به مرگ مشابه (مثل تجربهی محمد زمانی قلعه، آنیتا مورجانی، ایبن الکساندر و ...) در سراسر جهان که کمتر تحت تاثیر فرهنگهائن، علاوه بر اینکه مدرک دیگهای در تایید حیات پس از مرگ هستن، میتونن منبع قابل توجهی در شناخت دیگرسو هم باشن.
من به این ایده فکر میکنم که به نظر میرسه تجربهی نزدیک به مرگ، ایجادکنندهی وضعیتی هست که افراد «میتونن» از عالم ارواح بازدید کنن؛ اما اینکه مشاهدات اونها تا چه حد دقیقه و تا چه حد مشاهدات و خاطراتشون از اون مشاهدات تحت تاثیر ذهنیت و عوامل دیگه قرار میگیره، میتونه به شرایط مختلف روحی و حتی جسمانی بستگی داشته باشه. چه بسیار افرادی که در وضعیت تجربهی نزدیک به مرگ قرار گرفتن، اما هیچ تجربه و هیچ خاطرهای رو به یاد نمیارن (اکثر افرادی که دچار ایست قلبی شدن و احیاء شدن جزو این دسته هستن!)
پیشنهاد من اینه که به تجارب نزدیک به مرگ مشابه و همینطور منابع مختلف معنوی و شواهد دیگهی حیات پس از مرگ، توجه بیشتری داشته باشیم. با این حال، از نظر من هر تجربهی نزدیک به مرگی، زیبایی و درسهای آموزندهی خودش رو داره.
(تجربهی آقای محمد زمانی قلعه رو میتونید «از اینجا» در سایت در آغوش نور مطالعه کنید یا بشنوید)
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
تجربهی آقای «محمد زمانی قلعه» معروفترین تجربهی نزدیک به مرگ ایرانیه. من قبلا به تاریخ وقوع این تجربه دقت نکرده بودم، اما امروز حین گفتگو با یکی از دوستان متوجه شدم این تجربه در سال «1355» شمسی (حدودا 1976 میلادی) اتفاق افتاده! یعنی در زمانی که جامعهی ایران با پدیدهی تجربهی نزدیک به مرگ بیگانه بوده و حتی کشورهای انگلیسی زبان هم به تازگی داشتن با این پدیده آشنا میشدن. (توجه کنید کتاب ریموند مودی، تازه سال 1975 میلادی منتشر شده بود!)
اما با این حال، تجربهی آقای زمانی قلعه دقیقا مشابه تجربههای نزدیک به مرگ عمیق کشورهای دیگه و منابع معنوی دیگه مثل هیپنوتیزم اِلبیاِله! و ما مواردی رو در این تجربه میبینیم که جزو فرهنگ ایرانی و عقاید رایج جامعهی ایران نبوده (بلکه اصلا در اون زمان آشناییتی هم با این موارد در ایران وجود نداشته)
به این موارد در تجربهی آقای زمانی قلعه توجه کنید:
▪️ ملاقات با روح راهنما و درک این موضوع که روح راهنما در تمام لحظات زندگی همراهش بوده و عشقی عمیق و نامشروط بینشون جریان داره.
▪️ عدم وجود قضاوت و مجازات در اون جهان: اینکه این خودش هست که خودش و اعمالش رو مورد بررسی قرار میده.
▪️ مرور زندگی عمیق و تمام و کمال: آقای زمانی قلعه میگه من تمام لحظات زندگیم رو دوباره تجربه کردم و حتی آثار اعمالم رو هم مشاهده کردم.
▪️ اشاره به وجود اشباح: ارواحی که به دلیل وابستگیهای مادی یا اعمال بسیار بد، نمیتونن سطح زمین رو ترک کنن و به بالا برن و در سطح زمین گیر افتادن! (اگرچه تجربهی رویت اشباح در سراسر دنیا وجود داره، اما وجود اشباح جزو اعتقادات رایج ایرانیان نبوده)
▪️ «خانه» نامیدن «عالم ارواح»: آقای زمانی میگن: «من به مکانی نورانی و دلنشین رفتم که احساس کردم خانه و وطن حقیقی من است و من به طور کامل به آن جا تعلق دارم و زندگی من در دنیا مانند تبعید یک نفر به جزیره ای دورافتاده و ناسازگار است.»
▪️ گذر از یک تونل تاریک، حضور نوری سرشار از عشق در انتهای تونل، ارتباط تلهپاتیک با راهنما، درک احساسات و ذهنخوانی افراد و ...
هیچکدوم از موارد بالا جزو اعتقادات فرهنگی نیستن، اما همهی این موارد بالا جزو موارد پرتکرار در تجارب نزدیک به مرگ عمیق سراسر دنیا و منابع معنوی دیگه هستن.
آقای زمانی در قسمت دیگهای از روایتشون این مطلب رو میگن که ابتدائا فکر کردن راهنماشون امام زمان یا حضرت علی یا پیامبر هست؛ اما بعدا متوجه شدن که این روح راهنماشون بوده و همهی ما هم روح راهنمایی داریم که بعد از مرگ (در سفر بازگشت به خانه) ما رو راهنمایی و کمک میکنن. این دقیقا مطلبی هست که دکتر مایکل نیوتن در مورد برخورد سوژههاش با روح راهنما میگه. دکتر نیوتن در چند جای مختلف گفته که خیلی وقتها سوژهها ابتدائا فکر میکنن یک شخصیت مذهبی به استقبالشون اومده، اما با گذر زمان متوجه میشن، اون روح راهنماشون هست.
✅ نتیجه؟
اشتراکات تجربههای نزدیک به مرگ مشابه (مثل تجربهی محمد زمانی قلعه، آنیتا مورجانی، ایبن الکساندر و ...) در سراسر جهان که کمتر تحت تاثیر فرهنگهائن، علاوه بر اینکه مدرک دیگهای در تایید حیات پس از مرگ هستن، میتونن منبع قابل توجهی در شناخت دیگرسو هم باشن.
من به این ایده فکر میکنم که به نظر میرسه تجربهی نزدیک به مرگ، ایجادکنندهی وضعیتی هست که افراد «میتونن» از عالم ارواح بازدید کنن؛ اما اینکه مشاهدات اونها تا چه حد دقیقه و تا چه حد مشاهدات و خاطراتشون از اون مشاهدات تحت تاثیر ذهنیت و عوامل دیگه قرار میگیره، میتونه به شرایط مختلف روحی و حتی جسمانی بستگی داشته باشه. چه بسیار افرادی که در وضعیت تجربهی نزدیک به مرگ قرار گرفتن، اما هیچ تجربه و هیچ خاطرهای رو به یاد نمیارن (اکثر افرادی که دچار ایست قلبی شدن و احیاء شدن جزو این دسته هستن!)
پیشنهاد من اینه که به تجارب نزدیک به مرگ مشابه و همینطور منابع مختلف معنوی و شواهد دیگهی حیات پس از مرگ، توجه بیشتری داشته باشیم. با این حال، از نظر من هر تجربهی نزدیک به مرگی، زیبایی و درسهای آموزندهی خودش رو داره.
(تجربهی آقای محمد زمانی قلعه رو میتونید «از اینجا» در سایت در آغوش نور مطالعه کنید یا بشنوید)
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤41👍31🤝2🔥1
علم و معنویت
من به این ایده فکر میکنم که به نظر میرسه تجربهی نزدیک به مرگ، ایجادکنندهی وضعیتی هست که افراد «میتونن» از عالم ارواح بازدید کنن؛ اما اینکه مشاهدات اونها تا چه حد دقیقه و تا چه حد مشاهدات و خاطراتشون از اون مشاهدات تحت تاثیر ذهنیت و عوامل دیگه قرار میگیره، میتونه به شرایط مختلف روحی و حتی جسمانی بستگی داشته باشه. چه بسیار افرادی که در وضعیت تجربهی نزدیک به مرگ قرار گرفتن، اما هیچ تجربه و هیچ خاطرهای رو به یاد نمیارن (اکثر افرادی که دچار ایست قلبی شدن و احیاء شدن جزو این دسته هستن!)
اگر قرار باشه، نظریهی دیگهای جایگزین این توضیح بشه، باید بتونه دو مورد رو توضیح بده:
یک: چرا تجربههای نزدیک به مرگی در سراسر جهان وجود دارن که فارغ از تفاوتهای اجتماعی، فرهنگی، دینی و ... تجربهگر، دارای محتوا و عناصر مشترک و مشابه هستن؟ به طوری که گویی همگی دارن یک جهان واحد رو توصیف میکنن.
دو: چرا تجربههای نزدیک به مرگی وجود دارن که متنوع و متفاوتن و بعضا پیامهای متفاوتی دارن؟
معمولا به مورد دوم بیشتر توجه میشه و این سوال پرسیده میشه که چرا تجربههای متنوعی وجود دارن؟ اما اتفاقا نکتهی مهمتر اینه که تجربههایی وجود دارن که فارغ از تفاوتهای فرهنگی تجربهگران، محتوای مشابه و حتی یکسانی دارن.
در مورد تنوع تجربهها هم به امید خدا در روزهای آینده، مطالبی رو با شما به اشتراک خواهم گذاشت.
➖➖➖➖
🆔@near_death
یک: چرا تجربههای نزدیک به مرگی در سراسر جهان وجود دارن که فارغ از تفاوتهای اجتماعی، فرهنگی، دینی و ... تجربهگر، دارای محتوا و عناصر مشترک و مشابه هستن؟ به طوری که گویی همگی دارن یک جهان واحد رو توصیف میکنن.
دو: چرا تجربههای نزدیک به مرگی وجود دارن که متنوع و متفاوتن و بعضا پیامهای متفاوتی دارن؟
معمولا به مورد دوم بیشتر توجه میشه و این سوال پرسیده میشه که چرا تجربههای متنوعی وجود دارن؟ اما اتفاقا نکتهی مهمتر اینه که تجربههایی وجود دارن که فارغ از تفاوتهای فرهنگی تجربهگران، محتوای مشابه و حتی یکسانی دارن.
در مورد تنوع تجربهها هم به امید خدا در روزهای آینده، مطالبی رو با شما به اشتراک خواهم گذاشت.
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤31👍5🔥1
دلیل تنوع در تجارب نزدیک به مرگ
خیلی خلاصه بخوام بگم، دو عامل در تنوع تجارب نزدیک به مرگ نقش دارن:
🔻 اول) خودِ تجربهگر:
هر تجربهگر بر اساس ویژگیها و تفاوتهای شخصیتی، فرهنگی، اعتقادی و ... که داره در مراحل مختلف تجربهی نزدیک به مرگ یا بازگو کردن اون، میتونه تجربهی خودش رو تحت تاثیر قرار بده. مثال خیلی واضحش زمانیه که تجربهگران گزارش میدن مورد استقبال شخصیت مقدس مذهب خودشون قرار گرفتن (البته همونطور که در ادامه خواهم گفت ممکنه حداقل در برخی از موارد، واقعا این شخصیتها رو دیده باشن).
این رو به یاد داشته باشیم که تجربهگران ممکنه در به خاطر آوردن تجربهشون (یا تعریف کردن اون برای دیگران) هم، دچار اشتباه یا تفسیری مطابق با پیشزمینههای فرهنگی-اعتقادیشون بشن.
یکی از تجربهگران نزدیک به مرگ به اسمِ «استیو لویتنیگ» میگه:
🔻 دوم) دیگرسو:
من معتقدم که عالم ارواح هم در تنوع تجارب نزدیک به مرگ نقش داره و برای مثال، صحنههایی رو به تجربهگر نشون میده که تجربهگر احساس راحتی بیشتری داشته باشه یا مطالبی رو به تجربهگر ارائه میده که در پیشرفت روحی-معنوی تجربهگر تاثیرگذار و مفید باشه.
برای مثال، تجربهگری به اسم «جین آر» میگه:
ادیان و مذاهب بسیار متنوعی در جهان وجود دارن و طبق گفتهی این تجربهگر، پشت این تنوع و تکثر حکمتی وجود داره که برای رشد روحی افراد مفیده. از اونجایی که در خیلی از موارد، منشاء این تنوع دینی، تجربههای متنوع معنوی-دینی هست، آیا نمیتونیم بگیم که خود دیگرسو در تنوع تجارب معنوی (از جمله تجارب نزدیک به مرگ) نقش داره؟
همونطور که گفتم دیگرسو ممکنه برای احساس راحتی بیشتر تجربهگر، صحنههای آشنایی رو به اون نشون بده؛ دکتر مایکل نیوتن (مبدع هیپنوتیزم البیال) در این باره میگه:
اما به عنوان نکتهی آخر، مطلبی رو دربارهی شخصیتهای مقدس مذهبی بگم. علاوه بر اینکه ممکنه تجربهگر روح راهنماش رو به شکل یک شخصیت مذهبی ببینه (یا به خاطر بیاره) این امکان وجود داره که خودِ روح راهنما خودش رو به شکل شخصیت مذهبی آشنا دربیاره تا تجربهگر احساس راحتی بیشتری کنه؛ اما در ضمن، این امکان هم وجود داره که واقعا تجربهگر با روح اون شخصیت مذهبی ملاقات کرده باشه. دکتر نیوتن در این باره میگه:
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
خیلی خلاصه بخوام بگم، دو عامل در تنوع تجارب نزدیک به مرگ نقش دارن:
🔻 اول) خودِ تجربهگر:
هر تجربهگر بر اساس ویژگیها و تفاوتهای شخصیتی، فرهنگی، اعتقادی و ... که داره در مراحل مختلف تجربهی نزدیک به مرگ یا بازگو کردن اون، میتونه تجربهی خودش رو تحت تاثیر قرار بده. مثال خیلی واضحش زمانیه که تجربهگران گزارش میدن مورد استقبال شخصیت مقدس مذهب خودشون قرار گرفتن (البته همونطور که در ادامه خواهم گفت ممکنه حداقل در برخی از موارد، واقعا این شخصیتها رو دیده باشن).
این رو به یاد داشته باشیم که تجربهگران ممکنه در به خاطر آوردن تجربهشون (یا تعریف کردن اون برای دیگران) هم، دچار اشتباه یا تفسیری مطابق با پیشزمینههای فرهنگی-اعتقادیشون بشن.
یکی از تجربهگران نزدیک به مرگ به اسمِ «استیو لویتنیگ» میگه:
«زبانی که در طول تجربهام با آن صحبت میکردیم، بسیار بسیار پیچیدهتر بود و میتوانست به معنی واقعی کلمه تجربهها را توصیف کند. زمانی که به بدنم برگشتم، حتی خاطرات تجربهی نزدیک به مرگم، ساده شدند و تغییر یافتند و به نمادی به آنچه واقعا اتفاق افتاده بود تبدیل شدند. من معتقدم که این تغییر یافتن خاطرات، به خاطر این است که مغز انسان نمیتواند جهانی پیچیده و احتمالا غریب را درک کند.» (1)
🔻 دوم) دیگرسو:
من معتقدم که عالم ارواح هم در تنوع تجارب نزدیک به مرگ نقش داره و برای مثال، صحنههایی رو به تجربهگر نشون میده که تجربهگر احساس راحتی بیشتری داشته باشه یا مطالبی رو به تجربهگر ارائه میده که در پیشرفت روحی-معنوی تجربهگر تاثیرگذار و مفید باشه.
برای مثال، تجربهگری به اسم «جین آر» میگه:
«به من گفته شد که افراد خودشان انتخاب میکنند که با چه دینی یا در چه گروهی متولد شوند، تا در یادگیری درسهایی که بابتش به دنیا آمدهاند کمکحالشان باشد.» (2)
ادیان و مذاهب بسیار متنوعی در جهان وجود دارن و طبق گفتهی این تجربهگر، پشت این تنوع و تکثر حکمتی وجود داره که برای رشد روحی افراد مفیده. از اونجایی که در خیلی از موارد، منشاء این تنوع دینی، تجربههای متنوع معنوی-دینی هست، آیا نمیتونیم بگیم که خود دیگرسو در تنوع تجارب معنوی (از جمله تجارب نزدیک به مرگ) نقش داره؟
همونطور که گفتم دیگرسو ممکنه برای احساس راحتی بیشتر تجربهگر، صحنههای آشنایی رو به اون نشون بده؛ دکتر مایکل نیوتن (مبدع هیپنوتیزم البیال) در این باره میگه:
علت اینکه روح در عالم ارواح، تصاویری مشابه جاهایی که روی کره زمین دیده یا در آنها میزیسته را مشاهده میکند و خاطرات فراموش نشدهی یک خانه، مدرسه، باغ، کوه و یا ساحل به ذهنش میآید، این است که در حقیقت یک نیروی مهربان روحی میخواهد با یادآوری آن مناظر آشنای سراب مانند، ما در برزخ احساس راحتی و آشنایی بکنیم. خاطرات زمینی ما هرگز نمیمیرند، آنها برای همیشه، بصورت رویا در «ذهن روحی» باقی میمانند، همانطور که خاطرات زندگی در عالم ارواح در ذهن همه آدمیان باقی میماند. (3)
اما به عنوان نکتهی آخر، مطلبی رو دربارهی شخصیتهای مقدس مذهبی بگم. علاوه بر اینکه ممکنه تجربهگر روح راهنماش رو به شکل یک شخصیت مذهبی ببینه (یا به خاطر بیاره) این امکان وجود داره که خودِ روح راهنما خودش رو به شکل شخصیت مذهبی آشنا دربیاره تا تجربهگر احساس راحتی بیشتری کنه؛ اما در ضمن، این امکان هم وجود داره که واقعا تجربهگر با روح اون شخصیت مذهبی ملاقات کرده باشه. دکتر نیوتن در این باره میگه:
«من یک تئوری دارم و آن این است که افرادی که خیلی مذهبی هستند راهنمایان به صورت شخصیتهای همان مذهب ظاهر میشوند. موردی که در یکی از شبکههای سراسری تلوزیونی نشان داده شد، مربوط به کودکی از یک خانواده خیلی معتقد مسیحی بود که تجربه نزدیک به مرگ داشته و گفته که حضرت عیسی را دیده است، وقتی از این دختر خردسال خواستند با مداد رنگی آنچه را که مشاهده کرده ترسیم نماید، او با رنگ آبی، هیبت کلی مردی را ترسیم کرد که هالهای از نور دورش را گرفته است.» (4)
✍️ احمد بهزادی
📜 پانویس:
(1) کتاب «علم و زندگی پس از مرگ»؛ دکتر شارون رالت؛ ترجمه: احمد بهزادی
(2) وبسایت NDERF:
https://www.nderf.org/Experiences/1jean_r_nde_6166.html
(3) کتاب «سفر روح»؛ دکتر مایکل نیوتن؛ ترجمهی محمود دانایی
(4) همان
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤26👍13🔥1🤝1
علم و معنویت
دلیل تنوع در تجارب نزدیک به مرگ خیلی خلاصه بخوام بگم، دو عامل در تنوع تجارب نزدیک به مرگ نقش دارن: 🔻 اول) خودِ تجربهگر: هر تجربهگر بر اساس ویژگیها و تفاوتهای شخصیتی، فرهنگی، اعتقادی و ... که داره در مراحل مختلف تجربهی نزدیک به مرگ یا بازگو کردن اون،…
قطعا این مطلب من کامل نیست و جزئیات بیشتری میتونه داشته باشه.
مثلا یکی از موارد مرتبط با «تجربهگر» که میتونه روی محتوای تجربه اثر بذاره، ممکنه «شرایط جسمانی» باشه.
امیدوارم بتونم در آینده در این باره هم مطلبی بنویسم.
➖➖➖➖
🆔@near_death
مثلا یکی از موارد مرتبط با «تجربهگر» که میتونه روی محتوای تجربه اثر بذاره، ممکنه «شرایط جسمانی» باشه.
امیدوارم بتونم در آینده در این باره هم مطلبی بنویسم.
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤20👍2🔥1🤝1
اینها تجربهی نزدیک به مرگ نیستند!
یکسری تجربهها هستن که اگرچه در وضعیت «نزدیک به مرگ» (مثل کُما، بیهوشی و ...) اتفاق میافتن، اما «تجربهی نزدیک به مرگ» نیستن! یا شاید هم بشه اسمشون رو گذاشت «تجربهی نزدیک به مرگ» (چون به هر حال، تعریف چندان قطعیای برای «تجربهی نزدیک به مرگ» نداریم) اما ارتباطی با «آن جهان» ندارن.
مثلا چیا؟
🔻 یک) تجربههای رویاگونه
بعضی افراد، تجربههایی رو از موقعِ بیهوشیشون تعریف میکنن که با محتوای چیزی که با عنوان «تجربهی نزدیک به مرگ» میشناسیم سازگاری ندارن و خیلیهاشون بیشتر مثل رویا میمونن.
مثلا در تحقیقات دکتر سام پرنیا، برخی از افرادی که بعد از ایست قلبی احیاء شدن، تجربههایی رو گزارش میدن که با تجارب نزدیک به مرگ انطباق ندارن و در مقالهی تحقیق «AWARE II» از این تجربهها دقیقا با عنوان «رویا» و «تجارب رویاگونه» یاد شده.
یک نمونه از این نوع تجربهها که در این مقاله ذکر شده رو ببینیم:
🔻 دو) تجربههای جهنمی روی زمین!
بعضی از افرادی که در وضعیت وخیم جسمانی و نیمههشیار قرار میگیرن، وقایعی که روی زمین و بر روی جسمشون رخ میده رو به شکل توهمگونهای درک میکنن. مثلا فکر میکنن کارکنان بیمارستان، شیاطینی هستن که میخوان شکنجشون بدن. دکتر سام پرنیا معتقده تمام تجربههایی که با عنوان «تجربههای نزدیک به مرگ جهنمی» میشناسیم از همین دسته هستن. («اینجا» و «اینجا» رو بخونید)
برای نمونه، دکتر پنی سارتوری، دو مورد از این تجربهها رو در کتاب «حکمت تجارب نزدیک به مرگ» ذکر میکنن:
همینطور، قبلا در «این مطلب»، گزارش تیم دکتر پرنیا در مورد یک نمونه از این تجربهها رو ذکر کرده بودم:
با این حال، دکتر سارتوری (در کتاب «حکمت تجارب نزدیک به مرگ») میگن کاملا مشخصه که این تجربهها، تجربهی نزدیک به مرگ نیستن:
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
یکسری تجربهها هستن که اگرچه در وضعیت «نزدیک به مرگ» (مثل کُما، بیهوشی و ...) اتفاق میافتن، اما «تجربهی نزدیک به مرگ» نیستن! یا شاید هم بشه اسمشون رو گذاشت «تجربهی نزدیک به مرگ» (چون به هر حال، تعریف چندان قطعیای برای «تجربهی نزدیک به مرگ» نداریم) اما ارتباطی با «آن جهان» ندارن.
مثلا چیا؟
🔻 یک) تجربههای رویاگونه
بعضی افراد، تجربههایی رو از موقعِ بیهوشیشون تعریف میکنن که با محتوای چیزی که با عنوان «تجربهی نزدیک به مرگ» میشناسیم سازگاری ندارن و خیلیهاشون بیشتر مثل رویا میمونن.
مثلا در تحقیقات دکتر سام پرنیا، برخی از افرادی که بعد از ایست قلبی احیاء شدن، تجربههایی رو گزارش میدن که با تجارب نزدیک به مرگ انطباق ندارن و در مقالهی تحقیق «AWARE II» از این تجربهها دقیقا با عنوان «رویا» و «تجارب رویاگونه» یاد شده.
یک نمونه از این نوع تجربهها که در این مقاله ذکر شده رو ببینیم:
وارد خونهای شدم که نباید اونجا میرفتم. پلیس من رو گرفت. داشتم با خودم فکر میکردم که چطور به اونها توضیح بدم که اونجا چی کار میکردم. بعد، وارد یک گودال آب شدم. وقتی از گودال بیرون اومدم، خیس نشده بودم و انگار با سنگفرش ادغام شده بودم. یک ماهیگیر بالای سرم آواز دریایی میخوند و بارون میبارید.
🔻 دو) تجربههای جهنمی روی زمین!
بعضی از افرادی که در وضعیت وخیم جسمانی و نیمههشیار قرار میگیرن، وقایعی که روی زمین و بر روی جسمشون رخ میده رو به شکل توهمگونهای درک میکنن. مثلا فکر میکنن کارکنان بیمارستان، شیاطینی هستن که میخوان شکنجشون بدن. دکتر سام پرنیا معتقده تمام تجربههایی که با عنوان «تجربههای نزدیک به مرگ جهنمی» میشناسیم از همین دسته هستن. («اینجا» و «اینجا» رو بخونید)
برای نمونه، دکتر پنی سارتوری، دو مورد از این تجربهها رو در کتاب «حکمت تجارب نزدیک به مرگ» ذکر میکنن:
▪️یک بیمار به یاد میآورد که در جهنم است و روی یک سیخ گردانده میشود. در ابتدا تصور کردم که او یک تجربهی نزدیک به مرگ ناخوشایند داشته است، اما وقتی موضوع را بیشتر بررسی کردم، متوجه شدم که این احساس به دلیل شرایطی بوده که هنگام به هوش آمدن از بیهوشی برایش پیش آمده بود. او تازه از اتاق عمل برگشته بود و به دلیل پایین بودن دمای بدنش، در یک پتوی فویلی و یک پتوی گرمکننده پیچیده شده بود. زخمهایش هم به شدت ترشح داشتند، بنابراین، پرستاران مجبور بودند مرتب او را به پهلو بچرخانند تا ملحفههایش را عوض کنند. پرستاری که در آن لحظه از او مراقبت میکرد، به یاد داشت که او ناگهان بیدار شده و در حالی که این اتفاقات در حال رخ دادن بودند، وحشتزده شده بود.
▪️بیمار دیگری نیز دچار توهمی شده بود که احساس میکرد از داخل یک تونل به سمت نور قرمز در حال حرکت است. یکی از همکارانم این موضوع را با من در میان گذاشت، چون فکر میکرد که این بیمار تجربهی نزدیک به مرگ داشته است. اما وقتی ماجرا را بررسی کردم، متوجه شدم که این در واقع تجربهی او از انجام سیتیاسکن بوده است. دستگاه سیتیاسکن شبیه یک حلقهی بزرگ است و در بالای آن، دقیقا در خط دید بیمار، یک چراغ قرمز قرار دارد. وقتی بیمار از داخل این دستگاه عبور داده میشود، ممکن است احساس کند که در حال حرکت از میان یک تونل است.
📔 Wisdom of Near-Death Experiences
همینطور، قبلا در «این مطلب»، گزارش تیم دکتر پرنیا در مورد یک نمونه از این تجربهها رو ذکر کرده بودم:
در ویدئویی که توسط تیم دکتر پرنیا منتشر شده است، مورد خانمی گزارش میشود که گمان میکند در حال سوختن در آتش بوده، اما معلوم میشود وقتی پرستار داروی این بیمار را تزریق کرده، دارو به زیر پوست این بیمار نفوذ کرده و باعث حس سوختن در او شده است.
با این حال، دکتر سارتوری (در کتاب «حکمت تجارب نزدیک به مرگ») میگن کاملا مشخصه که این تجربهها، تجربهی نزدیک به مرگ نیستن:
بررسی بیشتر این تجربههای توهمی نشان داد که آنها در واقع ناشی از اتفاقات اطراف، صداهای پسزمینه و صحبتهای کارکنان بیمارستان در هنگام به هوش آمدن بیمار از بیحسی بودهاند. در پیگیریهای بعدی، این بیماران میتوانستند درک کنند که دچار توهم شدهاند؛ در حالی که کسانی که تجربهی نزدیک به مرگ داشتند، همچنان مصر بودند که تجربهشان واقعی بوده است. علاوه بر این، افرادی که دچار توهم میشوند، مانند تجربهگران نزدیک به مرگ، دچار تحول در زندگی خود نمیشوند.
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
👍22❤10🔥1
علم و معنویت
اینها تجربهی نزدیک به مرگ نیستند! یکسری تجربهها هستن که اگرچه در وضعیت «نزدیک به مرگ» (مثل کُما، بیهوشی و ...) اتفاق میافتن، اما «تجربهی نزدیک به مرگ» نیستن! یا شاید هم بشه اسمشون رو گذاشت «تجربهی نزدیک به مرگ» (چون به هر حال، تعریف چندان قطعیای برای…
این قسمتی از مقالهی تحقیق «AWARE II» هست👆
همونطور که میبینید، تجربههای مرتبط با ایست قلبی رو به چهار گروه تقسیم کرده که گروه اول «تجارب نزدیک به مرگ» (یا به تعبیر خود مقاله: «خاطرهی تجربهی مرگ») و گروه آخر «رویاها و تجارب رویاگونه» هست.
توی تحقیق قبلی (AWARE) یه عنوان کلی «تجربههای غیرِ NDE» گذاشته بودن که هم شامل تجارب رویاگونه میشد و هم موارد دیگه. حتی تجربههایی که برخی از عناصر تجارب نزدیک به مرگ رو داشتن ولی از مقیاس گریسون نمرهی کافی دریافت نکرده بودن هم جزو این دسته قرار داده بودن! (که کار دقیقی به نظر نمیومد)
➖➖➖➖
🆔@near_death
همونطور که میبینید، تجربههای مرتبط با ایست قلبی رو به چهار گروه تقسیم کرده که گروه اول «تجارب نزدیک به مرگ» (یا به تعبیر خود مقاله: «خاطرهی تجربهی مرگ») و گروه آخر «رویاها و تجارب رویاگونه» هست.
توی تحقیق قبلی (AWARE) یه عنوان کلی «تجربههای غیرِ NDE» گذاشته بودن که هم شامل تجارب رویاگونه میشد و هم موارد دیگه. حتی تجربههایی که برخی از عناصر تجارب نزدیک به مرگ رو داشتن ولی از مقیاس گریسون نمرهی کافی دریافت نکرده بودن هم جزو این دسته قرار داده بودن! (که کار دقیقی به نظر نمیومد)
➖➖➖➖
🆔@near_death
👍13❤8🔥2
تاثیر شرایط جسمانی بر محتوای تجارب نزدیک به مرگ
قبلا در «این پُست» یک نمونه از تاثیر احتمالی شرایط جسمانی رو گذاشته بودم:
همینطور که دکتر سارتوری گزارش داده، با اینکه تجربهگر مشاهدهی خروج از بدن دقیق و درستی ارائه داده، اما بخاطر شرایط جسمانیای که داشته، این مشاهدات درست با توهم هم همراه بوده؛ یا ممکنه این شرایط در بهخاطر آوردن تجربه تاثیرگذار بوده باشه.
🔻 تجربهی خلاء بیمعنا و زنان تحت بیهوشی زایمان:
یکی از انواع تجربههای نزدیک به مرگ ناخوشایند، «تجربهی خلاء بیمعنا»ست. در این نوع تجربه، شخص میبینه در یک تاریکی و خلاء بیانتها و بیمعنا قرار داره و ممکنه موجوداتی شروع کنن به تمسخر کردن تجربهگر و گفتن مطالبی مثل اینکه تو وجود نداری یا زندگیت توهم بوده و ... .
حالا نکتهی جالبش چیه؟ اینه که اغلب این نوع تجربهها (حداقل بنا به تحقیق دکتر بروس گریسون و نانسی بوش)، در زنانی اتفاق افتاده که موقع زایمان تحت بیهوشی قرار گرفتن.
برای همین، دکتر کنث رینگ (یکی از محققان برجسته و قدیمی تجارب نزدیک به مرگ) معتقده که حداقل عناصری از این نوع تجربهها، ممکنه ناشی از واکنش فرد به داروی بیهوشی باشه.(1)
(آیا اصلا تجربهی نزدیک به مرگ هستند؟)
به نظر میرسه اینها مواردی هستند که احتمال تاثیر شرایط جسمانی بر محتوای تجارب نزدیک به مرگ رو مطرح میکنن. من فکر میکنم حتی نمونههایی که در «مطلب قبلی» ذکر شدن هم قرینهای برای این ادعا باشن.
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
قبلا در «این پُست» یک نمونه از تاثیر احتمالی شرایط جسمانی رو گذاشته بودم:
یکی از تجربهگران تحقیق دکتر پنی سارتوری، با اینکه مشاهدهی خارج از بدن درستی داشته است، به اشتباه جواهری را روی لباس بیمارستان خود میبیند. دکتر سارتوری توضیح میدهد این تجربهگر تا چند روز بعد از عمل جراحی تحت تاثیر داروهای آرامبخش بوده و همچنین توهماتی را هم تجربه کرده است، به همین خاطر میتوان احتمال داد داروها و توهمات به نحوی در تجربهی او یا در به خاطر آوردن تجربهی او تاثیر گذاشتهاند.
📔 Wisdom of Near-Death Experiences
همینطور که دکتر سارتوری گزارش داده، با اینکه تجربهگر مشاهدهی خروج از بدن دقیق و درستی ارائه داده، اما بخاطر شرایط جسمانیای که داشته، این مشاهدات درست با توهم هم همراه بوده؛ یا ممکنه این شرایط در بهخاطر آوردن تجربه تاثیرگذار بوده باشه.
🔻 تجربهی خلاء بیمعنا و زنان تحت بیهوشی زایمان:
یکی از انواع تجربههای نزدیک به مرگ ناخوشایند، «تجربهی خلاء بیمعنا»ست. در این نوع تجربه، شخص میبینه در یک تاریکی و خلاء بیانتها و بیمعنا قرار داره و ممکنه موجوداتی شروع کنن به تمسخر کردن تجربهگر و گفتن مطالبی مثل اینکه تو وجود نداری یا زندگیت توهم بوده و ... .
حالا نکتهی جالبش چیه؟ اینه که اغلب این نوع تجربهها (حداقل بنا به تحقیق دکتر بروس گریسون و نانسی بوش)، در زنانی اتفاق افتاده که موقع زایمان تحت بیهوشی قرار گرفتن.
برای همین، دکتر کنث رینگ (یکی از محققان برجسته و قدیمی تجارب نزدیک به مرگ) معتقده که حداقل عناصری از این نوع تجربهها، ممکنه ناشی از واکنش فرد به داروی بیهوشی باشه.(1)
(آیا اصلا تجربهی نزدیک به مرگ هستند؟)
به نظر میرسه اینها مواردی هستند که احتمال تاثیر شرایط جسمانی بر محتوای تجارب نزدیک به مرگ رو مطرح میکنن. من فکر میکنم حتی نمونههایی که در «مطلب قبلی» ذکر شدن هم قرینهای برای این ادعا باشن.
✍️ احمد بهزادی
📜پانویس:
1) Ring, Kenneth. "Solving the Riddle of Frightening Near-Death Experiences: Some Testable Hypotheses and a Perspective Based on A Course in Miracles."
➖➖➖➖
🆔@near_death
👍17❤6🔥1
علم و معنویت
تاثیر شرایط جسمانی بر محتوای تجارب نزدیک به مرگ قبلا در «این پُست» یک نمونه از تاثیر احتمالی شرایط جسمانی رو گذاشته بودم: یکی از تجربهگران تحقیق دکتر پنی سارتوری، با اینکه مشاهدهی خارج از بدن درستی داشته است، به اشتباه جواهری را روی لباس بیمارستان خود…
👆 دکتر رینگ در همون مقالهی فوقالذکر با استناد به تحقیقات موجود، میگه که این تجربهی «خلاء بیمعنا» رو میشه با مصرف کتامین (که به عنوان داروی بیهوشی هم ازش استفاده میشه) و همینطور سایکدلیکهایی مثل الاسدی هم تجربه کرد. (و این نوع تجربه میتونه اثرات ناخوشایند طولانی مدتی داشته باشه؛ مگر اینکه با تجربهی متعالی دیگهای اصلاح بشه.) برای همین، دکتر رینگ این فرضیه رو مطرح میکنه که:
به نظر من این جملهی خیلی قابل توجه و مهمیه و امیدوارم در آینده بتونم مطالب بیشتری رو در این مورد بگم. اما فعلا، من این جملهی دکتر رینگ رو، مطابق با دیدگاه خودم، به شکل دیگهای مطرح میکنم:
شاید این تجربهها، تجربهی نزدیک به مرگ باشند؛ اما تجربهی «آن جهان» نیستند.
خیلی از تجربهها واقعی یا حتی معنوی-عرفانی هستند، اما ارتباطی به آن جهان ندارند و توصیفی از اتفاقات پس از مرگ ارائه نمیدن.
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
اگرچه این تجربهها به شدت واقعی هستند، اما تجربهی نزدیک به مرگ حقیقی نیستند.
به نظر من این جملهی خیلی قابل توجه و مهمیه و امیدوارم در آینده بتونم مطالب بیشتری رو در این مورد بگم. اما فعلا، من این جملهی دکتر رینگ رو، مطابق با دیدگاه خودم، به شکل دیگهای مطرح میکنم:
شاید این تجربهها، تجربهی نزدیک به مرگ باشند؛ اما تجربهی «آن جهان» نیستند.
خیلی از تجربهها واقعی یا حتی معنوی-عرفانی هستند، اما ارتباطی به آن جهان ندارند و توصیفی از اتفاقات پس از مرگ ارائه نمیدن.
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
👍24❤11🔥1
علم و معنویت
👆 دکتر رینگ در همون مقالهی فوقالذکر با استناد به تحقیقات موجود، میگه که این تجربهی «خلاء بیمعنا» رو میشه با مصرف کتامین (که به عنوان داروی بیهوشی هم ازش استفاده میشه) و همینطور سایکدلیکهایی مثل الاسدی هم تجربه کرد. (و این نوع تجربه میتونه اثرات…
چهرهای که میبینید متعلق به یکی از سلاطین تجارب نزدیک به مرگ، دکتر کنث رینگ هست که الان 89 ساله هستن (خداوند نگهدارشون باشه). قبلا ایشون رو «اینجا» معرفی کردم.
نکتهی جالب اینه که در همون مقالهای که توی مطلب قبلی بهش اشاره کردم، دکتر رینگ تعریف میکنه که خودش در یک تحقیق مرتبط با کتامین شرکت کرده و کتامین رو تجربه کرده. (توجه کنید؛ در شرایط کنترلشدهی کلینیکی و با حضور پزشکان و متخصصان این کار رو کرده!) و با مصرف کتامین دقیقا همون تجربهی «خلاء بیمعنا» رو تجربه میکنه و میگه که به شدت ناخوشایند و عذابآور بوده.
❌ توجه کنید کتامین یک دراگ بسیار خطرناکه که میتونه منجر به مرگ یا آسیبهای بسیار جدی بشه (مثل همون اتفاقی که برای متیو پری، بازیگر سریال فرندز، افتاد و کتامین باعث مرگش شد).
➖➖➖➖
🆔@near_death
نکتهی جالب اینه که در همون مقالهای که توی مطلب قبلی بهش اشاره کردم، دکتر رینگ تعریف میکنه که خودش در یک تحقیق مرتبط با کتامین شرکت کرده و کتامین رو تجربه کرده. (توجه کنید؛ در شرایط کنترلشدهی کلینیکی و با حضور پزشکان و متخصصان این کار رو کرده!) و با مصرف کتامین دقیقا همون تجربهی «خلاء بیمعنا» رو تجربه میکنه و میگه که به شدت ناخوشایند و عذابآور بوده.
منبع:
Ring, Kenneth. "Solving the Riddle of Frightening Near-Death Experiences: Some Testable Hypotheses and a Perspective Based on A Course in Miracles."
❌ توجه کنید کتامین یک دراگ بسیار خطرناکه که میتونه منجر به مرگ یا آسیبهای بسیار جدی بشه (مثل همون اتفاقی که برای متیو پری، بازیگر سریال فرندز، افتاد و کتامین باعث مرگش شد).
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤21👍13🔥2
اتصال روح به جسم در هنگام تجربهی نزدیک به مرگ
در «مطلب قبلی» به تاثیر احتمالی شرایطی جسمانی بر روی محتوای تجربهی نزدیک به مرگ اشاره کردم، حالا اینجا نقل قولهایی رو از تجربهگران نزدیک به مرگ میارم که میگن هنگام تجربهشون با یک ریسمان (که معمولا یک «ریسمان نقرهای» هست) به بدن جسمانیشون متصل بودن.
🔻 تجربهی نزدیک به مرگ خانم «دایان موریسی»:
🔻 تجربهی نزدیک به مرگ «آراسِلی س»:
🔻 تجربهی نزدیک به مرگ «مایکل اِل»:
🔻تجربهی نزدیک به مرگ «برایان ن»:
🔻 تجربهی نزدیک به مرگ «ویلیام اچ»:
تجربههای نزدیک به مرگی که به اتصال روح به جسم از طریق یک ریسمان اشاره میکنند، فراتر از این موارد هستند و من فقط نمونههایی رو اینجا ذکر کردم.
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
در «مطلب قبلی» به تاثیر احتمالی شرایطی جسمانی بر روی محتوای تجربهی نزدیک به مرگ اشاره کردم، حالا اینجا نقل قولهایی رو از تجربهگران نزدیک به مرگ میارم که میگن هنگام تجربهشون با یک ریسمان (که معمولا یک «ریسمان نقرهای» هست) به بدن جسمانیشون متصل بودن.
🔻 تجربهی نزدیک به مرگ خانم «دایان موریسی»:
من یک «ریسمان نقرهای» بلند دیدم که از کالبد روحیام خارج میشد... این ریسمان به سمت پایین و جلو امتداد داشت، و هنگامی که برگشتم، دیدم که این «ریسمان نقرهای» مانند یک بند ناف، دور من پیچیده و پشت سرم کشیده شده است. آن را دنبال کردم، از میان دو دیوار راهرو گذشتم و به اتاق نشیمنم رسیدم؛ در آنجا دیدم که این ریسمان به پشت سر بدن فیزیکیام متصل شده است. (منبع)
🔻 تجربهی نزدیک به مرگ «آراسِلی س»:
من در بالا معلق بودم. انگار شناور بودم و تمام اتفاقاتی که در مقابلم رخ میدادند را مشاهده میکردم...در همین حال، یک «ریسمان نقرهای» به قسمت میانی بدنم متصل بود و تا سطح سر بدن فیزیکیام امتداد داشت. (منبع)
🔻 تجربهی نزدیک به مرگ «مایکل اِل»:
ناگهان بیدار شدم و دیدم که روی سقف شناور هستم و به پایین نگاه میکنم... چند نفر با لباسهای سبز داشتند دور بدنم که روی میز جراحی قرار داشت، کار میکردند. به وضوح به یاد دارم که با شگفتی به «ریسمان نقرهای» نازک و درخشانی نگاه میکردم که از (چاکرای) شبکهی خورشیدیام به سمت بدنم روی میز امتداد داشت. (منبع)
🔻تجربهی نزدیک به مرگ «برایان ن»:
فقط میتوانم آن را مانند یک «بند ناف» توصیف کنم که قلبم-که نوری تپنده بود-را با ریسمانهایی، به بینایی و آگاهیام متصل میکرد. (منبع)
🔻 تجربهی نزدیک به مرگ «ویلیام اچ»:
ناگهان احساس کردم که به سمت بالا و عقب حرکت میکنم. سعی کردم چشمانم را باز کنم که یک «ریسمان آبی» را دیدم که به سمت پایین و به بالای سرم متصل بود. (منبع)
تجربههای نزدیک به مرگی که به اتصال روح به جسم از طریق یک ریسمان اشاره میکنند، فراتر از این موارد هستند و من فقط نمونههایی رو اینجا ذکر کردم.
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤29👍5🔥1😭1
تجارب نزدیک به مرگ و جهان پس از مرگ
وقتی تجارب نزدیک به مرگ متنوع و مختلف هستند، ما چطور میتونیم به این تجربهها به عنوان منبعی برای شناخت جهان پس از مرگ نگاه کنیم؟
من قبلا در مطلبی با عنوان «تجربهی محمد زمانی قلعه و نکات فوقالعادهاش»، توضیح دادم که تجربههای نزدیک به مرگی در سراسر جهان وجود دارند که فارغ از فرهنگ و عقاید تجربهگر، پیامها و عناصر یکسان و مشابهی رو توصیف میکنند. پیامهایی مثل اهمیت عشق، عدمِ وجود قضاوت در اون جهان و اینکه خانهی حقیقی ما اون جهان هست و مجددا دوستان و عزیزانمون رو در اونجا ملاقات میکنیم؛ و همینطور عناصر یکسانی مثل ملاقات با روح راهنما، ملاقات با نوری سرشار از عشق و آرامش، مرور معنادار و عمیق زندگی، و ... . این نوع توصیفات رو که در بسیاری از تجربههای نزدیک به مرگ میبینیم، نه تنها تحت تاثیر ذهنیت تجربهگر نیستند، بلکه در بسیاری از موارد ممکنه حتی با عقاید تجربهگر هم مغایرت داشته باشن.
باید به این نکته هم اشاره کنم که این توصیفات مشابه از جهان ارواح، فقط در تجارب نزدیک به مرگ گزارش نشدن، بلکه در منابع معنوی-تجربی دیگه مثل ارتباطات پس از مرگ، ارتباطات مدیومی، خاطرات پیش از تولد، هیپنوتیزم البیال، تجربههای معنوی و ... هم به کرات دیده میشن.
از طرف دیگه، تجربههای نزدیک به مرگی وجود دارن که پیامها و توصیفاتی متفاوتی رو گزارش میدن. من مطلبی با عنوان «دلیل تنوع در تجارب نزدیک به مرگ» نوشتم و اونجا دلائل این مسئله رو بنا به نظر خودم مطرح کردم. خلاصهی حرفم این بود که بخشی از این تفاوتها ناشی از تاثیر ذهنیت و شرایط تجربهگره و بخشی دیگه هم ناشی از طرح عالم ارواح (راهنمایان روحی و ...) برای آموزشهای خاص به هر تجربهگر هست. مثلا ممکنه طرح عالم ارواح این باشه که تجربهگری تفکر یا اعتقاد خاصی داشته باشه؛ چون این اعتقاد برای مسیر و درس معنوی خاص اون تجربهگر مناسبه.
🔻 اما مخلص کلام!
راه حل من برای استفاده از تجارب نزدیک به مرگ اینه که اون تجربههای مشابهی که در سراسر جهان گزارش شدن و با منابع روحی دیگه مطابقت دارن رو مبنا قرار بدیم. یا به عبارت بهتر، اون پیامها و توصیفات مشترک رو معیار قرار بدیم و بر اساس اونها، تجربههای مختلف رو بسنجیم و ازشون برای شناخت بیشتر جهان پس از مرگ استفاده کنیم.
به این مسئله توجه کنید که بعضی از تجربههای نزدیک به مرگ ممکنه برخی از این عناصر مشترک رو داشته باشن، اما در عین حال شامل عناصر متفاوتی هم بشن. این عناصر متفاوت (همونطور که گفتم) ممکنه ناشی از تاثیر ذهنیت و شرایط خود تجربهگر باشن یا ناشی از طرحِ عالم ارواح. پس لازم نیست به محض دیدن توصیفات متفاوت، یک تجربه رو به طور کامل کنار بذاریم؛ بلکه میتونیم با مبنا قرار دادن عناصر مشترک، از همهی تجربهها استفاده کنیم. و من معتقدم همهی تجربههای نزدیک به مرگ قابل استفاده هستن.
این دیدگاه منه و واضحه که امکان طرح توضیحات دیگهای هم وجود داره.
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
وقتی تجارب نزدیک به مرگ متنوع و مختلف هستند، ما چطور میتونیم به این تجربهها به عنوان منبعی برای شناخت جهان پس از مرگ نگاه کنیم؟
من قبلا در مطلبی با عنوان «تجربهی محمد زمانی قلعه و نکات فوقالعادهاش»، توضیح دادم که تجربههای نزدیک به مرگی در سراسر جهان وجود دارند که فارغ از فرهنگ و عقاید تجربهگر، پیامها و عناصر یکسان و مشابهی رو توصیف میکنند. پیامهایی مثل اهمیت عشق، عدمِ وجود قضاوت در اون جهان و اینکه خانهی حقیقی ما اون جهان هست و مجددا دوستان و عزیزانمون رو در اونجا ملاقات میکنیم؛ و همینطور عناصر یکسانی مثل ملاقات با روح راهنما، ملاقات با نوری سرشار از عشق و آرامش، مرور معنادار و عمیق زندگی، و ... . این نوع توصیفات رو که در بسیاری از تجربههای نزدیک به مرگ میبینیم، نه تنها تحت تاثیر ذهنیت تجربهگر نیستند، بلکه در بسیاری از موارد ممکنه حتی با عقاید تجربهگر هم مغایرت داشته باشن.
باید به این نکته هم اشاره کنم که این توصیفات مشابه از جهان ارواح، فقط در تجارب نزدیک به مرگ گزارش نشدن، بلکه در منابع معنوی-تجربی دیگه مثل ارتباطات پس از مرگ، ارتباطات مدیومی، خاطرات پیش از تولد، هیپنوتیزم البیال، تجربههای معنوی و ... هم به کرات دیده میشن.
از طرف دیگه، تجربههای نزدیک به مرگی وجود دارن که پیامها و توصیفاتی متفاوتی رو گزارش میدن. من مطلبی با عنوان «دلیل تنوع در تجارب نزدیک به مرگ» نوشتم و اونجا دلائل این مسئله رو بنا به نظر خودم مطرح کردم. خلاصهی حرفم این بود که بخشی از این تفاوتها ناشی از تاثیر ذهنیت و شرایط تجربهگره و بخشی دیگه هم ناشی از طرح عالم ارواح (راهنمایان روحی و ...) برای آموزشهای خاص به هر تجربهگر هست. مثلا ممکنه طرح عالم ارواح این باشه که تجربهگری تفکر یا اعتقاد خاصی داشته باشه؛ چون این اعتقاد برای مسیر و درس معنوی خاص اون تجربهگر مناسبه.
🔻 اما مخلص کلام!
راه حل من برای استفاده از تجارب نزدیک به مرگ اینه که اون تجربههای مشابهی که در سراسر جهان گزارش شدن و با منابع روحی دیگه مطابقت دارن رو مبنا قرار بدیم. یا به عبارت بهتر، اون پیامها و توصیفات مشترک رو معیار قرار بدیم و بر اساس اونها، تجربههای مختلف رو بسنجیم و ازشون برای شناخت بیشتر جهان پس از مرگ استفاده کنیم.
به این مسئله توجه کنید که بعضی از تجربههای نزدیک به مرگ ممکنه برخی از این عناصر مشترک رو داشته باشن، اما در عین حال شامل عناصر متفاوتی هم بشن. این عناصر متفاوت (همونطور که گفتم) ممکنه ناشی از تاثیر ذهنیت و شرایط خود تجربهگر باشن یا ناشی از طرحِ عالم ارواح. پس لازم نیست به محض دیدن توصیفات متفاوت، یک تجربه رو به طور کامل کنار بذاریم؛ بلکه میتونیم با مبنا قرار دادن عناصر مشترک، از همهی تجربهها استفاده کنیم. و من معتقدم همهی تجربههای نزدیک به مرگ قابل استفاده هستن.
این دیدگاه منه و واضحه که امکان طرح توضیحات دیگهای هم وجود داره.
✍️ احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤31👍17🔥2
علم و معنویت
تجارب نزدیک به مرگ و جهان پس از مرگ وقتی تجارب نزدیک به مرگ متنوع و مختلف هستند، ما چطور میتونیم به این تجربهها به عنوان منبعی برای شناخت جهان پس از مرگ نگاه کنیم؟ من قبلا در مطلبی با عنوان «تجربهی محمد زمانی قلعه و نکات فوقالعادهاش»، توضیح دادم که…
یک تجربهی نزدیک به مرگ ایرانی در تایید دیدگاه من:
در کتاب «به وقت مرگ» (نوشتهی علی قاسمیاننژاد و علی ایمانینسب) تجربهی نزدیک به مرگ فردی ایرانی به اسم «م.ر» اورده شده که به نظرم مذهبیترین محتوا رو در بین تجربههای این کتاب داره. این تجربهگر (که فرد مذهبیای هم هست) با «شخصیتهای مذهبی و امامان» دیدار میکنه و حتی «برادر شهدیش» رو میبینه که در اطرافش «حورالعینها» حضور داشتن!
اما با وجود این محتوای مذهبی، این تجربهگر مطالبی رو درک میکنه که جزو اعتقاداتش نبودن، اما با توصیفات مشترک تجربهگران نزدیک به مرگ و منابع معنوی دیگه مطابقت داره:
🔻 آن جهان، خیلی بهتر از اینجاست
این تجربهگر میگه:
🔻 دیدار با ارواح افراد زنده
در منابع معنوی مثل هیپنوتیزم البیال (تحقیقات مایکل نیوتن) و تعدادی از تجارب نزدیک به مرگ، به این مسئله اشاره شده که روح افراد زنده بر روی زمین، همزمان در عالم ارواح هم حضور دارن. در واقع، بخشی از روح ما همیشه در خانهی حقیقی ماست.
جالبه که این تجربهگر هم این موضوع رو در تجربهاش درک میکنه:
🔻 کمتر شدن تعصب مذهبی
تاثیرات بعدیای که تجربهی نزدیک به مرگ بر این تجربهگر میذاره هم جالبه؛ بخشی از این تاثیرات از زبان خودِ تجربهگر:
این تجربهگر ادامه میده:
این مورد رو فقط به عنوان نمونه ذکر کردم. اگر دقت کنیم، موارد مشابه رو در بسیاری از تجربههای دیگه که ظاهرا محتوای متفاوتی دارن، پیدا میکنیم.
➖➖➖➖
🆔@near_death
در کتاب «به وقت مرگ» (نوشتهی علی قاسمیاننژاد و علی ایمانینسب) تجربهی نزدیک به مرگ فردی ایرانی به اسم «م.ر» اورده شده که به نظرم مذهبیترین محتوا رو در بین تجربههای این کتاب داره. این تجربهگر (که فرد مذهبیای هم هست) با «شخصیتهای مذهبی و امامان» دیدار میکنه و حتی «برادر شهدیش» رو میبینه که در اطرافش «حورالعینها» حضور داشتن!
اما با وجود این محتوای مذهبی، این تجربهگر مطالبی رو درک میکنه که جزو اعتقاداتش نبودن، اما با توصیفات مشترک تجربهگران نزدیک به مرگ و منابع معنوی دیگه مطابقت داره:
🔻 آن جهان، خیلی بهتر از اینجاست
این تجربهگر میگه:
هیچ ترسی از مرگ ندارم. مرگ واقعا زیباست... وقتی زیبایی و شکوه آنجا را ببینی و حسش کنی، این دنیا برای تو بیارزش میشود... خیلی خلاصه بگویم که آن دنیا خیلی بهتر از اینجاست و برخلاف ظاهر آیات قرآن، آتش و عذاب از جنس آتش در آنجا ندیدم و عذابها بیشتر روحی و روانی بود.
🔻 دیدار با ارواح افراد زنده
در منابع معنوی مثل هیپنوتیزم البیال (تحقیقات مایکل نیوتن) و تعدادی از تجارب نزدیک به مرگ، به این مسئله اشاره شده که روح افراد زنده بر روی زمین، همزمان در عالم ارواح هم حضور دارن. در واقع، بخشی از روح ما همیشه در خانهی حقیقی ماست.
جالبه که این تجربهگر هم این موضوع رو در تجربهاش درک میکنه:
یکی از چیزهای جالب دیگر که برای من مایهی تعجب بود و بهنوعی با عقاید قبلی من دربارهی برزخ ناسازگار بود، ملاقات افرادی در آن دنیا بود که هنوز نمرده بودند و در قید حیات بودند. من میتوانستم حتی شرایط روحی آنها را در آنجا مشاهده کنم. قبلا فکر میکردم که برزخ محل زندگی اموات است، ولی بعد از این ملاقاتها و مشاهدهی افرادی که هنوز در زندگی دنیوی بودند، نظرم عوض شد.
🔻 کمتر شدن تعصب مذهبی
تاثیرات بعدیای که تجربهی نزدیک به مرگ بر این تجربهگر میذاره هم جالبه؛ بخشی از این تاثیرات از زبان خودِ تجربهگر:
من همانطور که در ابتدا گفتم، قبل از تجربهام خیلی خشک و متعصب بودم ولی اکنون اینطور نیستم. خیلی از اقوام من حتی جرئت نداشتند با من حرف بزنند، چون از لحاظ اعتقادی باهم جور نبودیم و من دائم سرزنششان میکردم؛ اما الان خیلی باهم خوبیم و باهم شوخی میکنیم و دیگر قضاوتشان نمیکنم.
این تجربهگر ادامه میده:
دیگر مثل قبل خشک و غیرقابلانعطاف نیستم. برای مثال قبل از تجربهام، به پوشش خانمها خیلی حساس بودم و گرچه حالا هم همینطورم، ولی اکنون خانمها را از این بابت سرزنش یا تحقیر نمیکنم. نگاهم به آدمها تغییر کرده و به طرز مسالمتآمیزی خوشبینانهتر شده است. باور اولیهی من این است که انشاءالله همهی آدمها خوب هستند.
این مورد رو فقط به عنوان نمونه ذکر کردم. اگر دقت کنیم، موارد مشابه رو در بسیاری از تجربههای دیگه که ظاهرا محتوای متفاوتی دارن، پیدا میکنیم.
پ.ن:
این مطلب رو بخونید:
▪️ تجارب نزدیک به مرگ و جهان پس از مرگ
➖➖➖➖
🆔@near_death
❤44👍24😇3
وقتی میگویید قربانی یک جنایت به دلیل انجام یک عمل یا عدم انجام یک عمل «خودش میخواسته که آن جنایت سرش بیاید»، بسیار مراقب باشید! ممکن است زمانی خودتان یا یکی از نزدیکانتان در شرایط مشابهی قرار بگیرید تا این این واقعیت را متوجه شوید که «جنایت ناشی از ارادهی آزاد جنایتکار است و نه قربانی.»
➖➖➖➖
🆔@near_death
📕 درسهایی از نور، ساندرا راجرز، ترجمهی احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔@near_death
👍40❤8🔥1
