Telegram Web Link
چقدر من من می‌کنم. نیاز دارم چَک بخورم جدی. دختر خوشگل و داغی در تهران هست بیاد بزنه تو گوشم؟
دیگه حالم از دخترهای خوشگل به هم می‌خوره. از امروز حامی دخترهای زشتم. دخترهای زشتی که شخصیت مهربونی دارن و آدم رو درک می‌کنن و همش به خودشون فکر نمی‌کنن. دخترهایی که تو کل زندگی‌شون ریجکت شدن و اعتماد به نفس‌شون به گوز بنده. من نماینده و پناهگاه شما دخترهای زشتم. از شر پسرهای ظاهربین به من پناه ببرید.
من عاشق تمام دخترهام. فرقی نداره چه خصوصیاتی داشته باشید. اگه احساس می‌کنید هیچکی شما رو نمی‌خواد، من می‌خوام.
تمام آرزوها و رویاهام مردن. تنها پلنم برای زندگی اینه که از ایدز بمیرم.
چقدر در مورد خودم حرف می‌زنم. «من» رو ازم جدا کنی، از تمام موجودیتم یک مشت پشم ناف باقی می‌مونه. حتی همین چیزی که دارم می‌نویسم هم در مورد خودمه :))) اسیر شدما. هم زندانی و هم زندان‌بان خودمم.
این دنیای مجازی چه سرطانی بود دیگه. چه نیازیه من بیام مبتذل‌ترین محتوای بشر رو بهتون ارائه بدم و برای چند لحظه در زباله‌دانی بی‌انتهای اینترنت، توجه‌تون رو مال خودم کنم. این چه فعالیت و نیاز بیهوده‌ایه. این چه اعتیاد مضحکیه. ببخشید یک مقداری بومر هستم و پرحرفی می‌کنم. استرس سفره.
اصلاً نمی‌دونم چرا این کانال رو ساختم؟ چرا شماها جذب من شدید؟ چرا نمی‌تونم این غده رو از خودم جدا کنم و در خلوت و بی‌مخاطب زندگی کنم؟ جالبه که اصلاً کسی من رو نمی‌شناسه و در عین حال، پرسونا و ایدهٔ وجودم مورد توجه واقع می‌شه. کیرم تو این پرسونا.
ببخشید دستم سر خورد نزدیک بود کانال رو پاک کنم. خب محتوای مبتذل کافیه. امیدوارم افرادی که اومده بودن توی این کانال که محتوای عمیق و فاخر بخونن رو رونده باشم. اینجا جای انسان‌های سطحی و کسشرپسنده.
* the urge to destroy everything you created and hide in the shadows forever *
A Rush Of Blood To The Head
Coldplay
"It's all just a dream"
نکبت
Balthazar­ – Bunker
آهنگ سفر. و البته آهنگ خواب. و آهنگ بیداری. آهنگ زندگی.
معده خالی و به عنوان شام دارم بیسکویت مادر و خامه شکلاتی می‌خورم. بدنم تا صبح باید انسولین ترشح کنه.
شاید براتون سوال پیش بیاد که: خب به ما چه چی می‌خوری و بدنت چی ترشح می‌کنه؟
جوابی ندارم. از بوشهر تا تهران دارم با اتوبوس سفر می‌کنم. ۱۲ ساعت تو راهم. فکر نکنم با این وضعیتم در درجه‌ای باشید که صلاحیت سوال پرسیدن داشته باشید.
رفتیم تو کوه، اینترنت قطع شد. الحمدلله سه جلد کتاب جنگ و صلح رو با خودم آوردم که توی مسیر بخونم.
کل زندگی‌م تلاش کردم هر انسانی رو به خودم جذب نکنم، و با این حال، همونطور که شاهد هستید، هرگونه جونوری با هر سلیقه و سطح فکر و بهرهٔ هوشی‌ای مخاطبم شده. فکر می‌کنید چون چنین نگاهی به دیگران دارم، پس خودم باهوشم و از سطح فکر و زیباشناسی والایی برخوردارم؟ ابداً اینطور نیست. خودم کسشرترین، نفهم‌ترین، منزجرکننده‌ترین، شهوت‌پرست‌ترین و در عین حال خودپسندترین جونور این کشورم. داشتم چی می‌گفتم؟
۲۷ نفر از تهران برام پیشنهاد سکس فرستادن. همشون رو رد کردم. می‌دونید چرا؟ چون آخرین باری که سکس کردم، دختره انقدر خوشگل و خوشمزه بود که نمی‌خوام مزه‌ش از زبونم پاک بشه. شوخی کردم آخرین بار با یه فاحشه سکس انجام دادم. دلیل اینکه درخواست‌های سکس رو رد کردم این بود که ایدز گرفتم.
توی تهران به اندازهٔ کافی کثافت در جریانه، بهتره با انجام سکس به این لجنزار چیزی اضافه نکنم.
بهونهٔ الکی میارم. واقعیت اینه که جایی ندارم دخترهای مردم رو ببرم توش و وارد بدن‌شون بشم. بین شماها کسی جاکش نیست؟
قبول دارید قیافهٔ اکثر مردان ایرانی شبیه به کسکش‌هاست؟ ذاتاً شاید انسان‌های خبیثی نباشن، اما ظاهرشون واقعاً حال آدم رو به هم می‌زنه. حتی قیافهٔ من هم شبیه به کسکش‌هاست. قیافهٔ پدرم هم همینطور. نه شوخی می‌کنم قیافهٔ من خیلی خوردنی و بی‌بی‌فیسه. هیچ بویی از مردونگی نبرده ظاهرم. حتی از نظر باطنی هم احساس مردونگی نمی‌کنم. از امروز «ضعیفه» صدام بزنید.
2025/07/07 15:35:29
Back to Top
HTML Embed Code: