صبح بخیر. اگه یه بار دیگه ساعت ۵:۳۰ صبح از خواب بیدار بشم، احتمال اینکه خودکشی کنم به صفر میرسه. هههه انتظار داشتید بگم خودکشی میکنم؟ هرگز. من در نقطه مقابل خودکشی ایستادهام. درود بر خودزیای، خودحیای یا هر کسشری که متضاد خودکشیه.
تنها دلیلی که خودکشی نمیکنم، زیبایی زنهاست. ممنون از اینکه وجود دارید و من رو زنده نگه میدارید.
نمیدونم خود زنها چه دلیلی برای خودکشی نکردن دارن. اگه دلیلتون ما مردها هستیم که ریدین واقعاً با این استانداردتون برای ادامه حیات. فکر کنم حتی زنها هم به خاطر زیبایی خودشون به زندگی ادامه میدن. تنها یک چیز به این زندگی معنا میده و اون هم زیبایی زنهاست. هر دلیل دیگهای بیاساس و مضحکه.
امروز عشق ورزیدید؟ پاشید عشق بورزید لطفاً. امروز به یه کارگر گفتم لبخند قشنگی داره. خوشحال شد. این از من.
ممکنه من رو بیشتر از هر چیزی توی زندگیتون دوست داشته باشید؟ سهمیه عشق ماهیانهتون رو فقط به من اعطا کنید. همهش رو میخوام. حتی اگه نخواید هم مثل هیولایی کیهانی تمام عشقهاتون رو میبلعم. خودتون رو هم میبلعم. اوم.
چقدر خشک و سخت شدم. راه که میرم، مثل یه درخت پیر، خرچخرچ صدا میده اعضای سازندهم. همیشه دلم میخواست کلهم رو فرو ببرم توی خاک خیس و در خاک ریشه بدوانم و شاخ و برگ ازم بزنه بیرون، ولی انتظارش رو نداشتم یه درخت پیر و خشک بشم که اکثر اوقات نشانی از زندگی توی وجودش پیدا نمیشه. تمام سعیم رو دارم میکنم که احیا بشم و این چوبهای خشک رو از خودم جدا کنم، پوست بندازم و باز تبدیل بشم به یه درخت نرم و منعطف که هنوز شکوفه و میوه میده و سرشار از زندگی باشه. نباید فراموش کنم کاری در این دنیا ندارم جز زیستن در بین طوفانها و سیلها؛ شاید سرعت و قدرت این بلایا برای درختهای بعدی هم کمتر و آرومتر بشه.
خیلی خوبه که بعد از مرگمون، تمام عناصر بدنمون تجزیه و وارد بافت طبیعت میشه. میریم توی شکم مورچهها و کرمها، قارچها و سبزهها ازمون رشد میکنن و تا روزی که کل هستی رو تاریکی فرا بگیره و اتمهای هستی رو به زوال برن، در چرخهٔ طبیعت و هستی میچرخیم. تا میتونید با مورچهها مهربون باشید. هر از گاهی بذارید یه تیکه گوشتتون رو بخورن تا عادت کنن بهتون و موقعی که توی گور شروع به خوردنتون میکنن، مزهای آشنا بیاد زیر زبونشون و خاطراتتون زنده بشه.
[تکهای از گوشت انگشت کوچک پایش را با چاقو میبرد و کنار لانهٔ مورچهها میگذارد و با فریاد میگوید]:
بخورید ای میزبانان آیندهٔ من. بخورید و داستانها از مزهٔ تن من بازگو کنید.
بخورید ای میزبانان آیندهٔ من. بخورید و داستانها از مزهٔ تن من بازگو کنید.
این رو الان دیدم. چه موزیک و موزیک ویدیویی. سبحانالله. واقعاً یکی از بهترین پروژههای قرن ۲۱ئه این Warhaus. چه آلبومی بدن بیرون چند مدت دیگه. بهبه.
https://www.youtube.com/watch?v=21RSXobqtTc
https://www.youtube.com/watch?v=21RSXobqtTc
YouTube
Warhaus - Where The Names Are Real (Official Video)
'Where The Names Are Real', from the forthcoming album 'Karaoke Moon'.
Listen to Where The Names Are Real: https://warhaus.ffm.to/wtnar.OYD
Pre-order 'Karaoke Moon': https://warhaus.ffm.to/karaoke-moon.OYD
Directed by Michiel Venmans & Pieter de Cnudde…
Listen to Where The Names Are Real: https://warhaus.ffm.to/wtnar.OYD
Pre-order 'Karaoke Moon': https://warhaus.ffm.to/karaoke-moon.OYD
Directed by Michiel Venmans & Pieter de Cnudde…
نکبت
https://youtu.be/4dyWthW9VCQ
قبل از خواب این رو ببینید. من میرم با دختران داغ لاس بزنم. شب بخیر.
نکبت
Warhaus – Where The Names Are Real
سلام عصر بخیر. فقط اومدم بگم ترانههای آهنگهاشون رو هم بخونید اگه زبان عمومی رو پاس کردید.
دلم میخواد برم به یه دختری بگم
"Babe, im in love with you"
ولی خب بزدلتر از اونم که عاشق کسی بشم و عاقلتر از اونم که کسی رو عاشق خودم کنم.
"Babe, im in love with you"
ولی خب بزدلتر از اونم که عاشق کسی بشم و عاقلتر از اونم که کسی رو عاشق خودم کنم.
یه موقعهایی هم حس خاصی ندارم، برای همین غمگین میشم. یعنی مغزم حس میکنه نیاز داره یه چیزی حس کنه و از این کرختی خارج بشه، دمدستیترین و ذاتیترین حس انسان هم که غمه، دیگه سریع میره یه غم یخزده از یخچال در میاره و میذاره تو فر تا کمکم گرم بشه. قصدش هم خوردنش نیستها، فقط دلش میخواد خونه بوی غم بگیره تا همسایهها فکر نکنن آدمِ توی این خونه دلمرده و مستضعفه.
از اینکه فعلی که برای عشق استفاده میشه «ورزیدن»ئه خوشم میاد. دقیقاً ساز و کار عشق هم همینه. یه چیزی رو ورزیده میکنی با انجام دادنش و هر بار انجامش میدی، قویتر میشه. نفرت هم همینه البته. دیگه بستگی داره مرداب درونت چقدر عمق داشته باشه.