#پریشان_سرودهها
.. نه من آدم این روزگار نبودم
باید کشاورزی میبودم یا دامداری
به هزارسال پیش از میلاد مسیح
یا پیش از حمورابی ابله
در حوالی آمودریا
یا حتا همین تیگره
که اوردوغان متوهم دارد میخشکاندش
یا حتا غار نشینی در کوههای سُغد
در درههای فرغانه
پیشتر از آنکه کسی ادعاکند
خدایی وجود دارد و من
رسولش و
این
ده فرمان اوست
بر سفرهی بیدریغ دشتهای بیرهگذر
کوههای غرق در دوشیزههای برف
از دست رنج خویش میخوردم
و پایمزدم
سینهی گرم کبکی بود یا که تیهویی
کلی یا که آهویی
فقط میمانَد دستهای تو
نمیدانم
شاید در سایه بان کهکشانهای بیلک
در شبهای درخشان
تو هم بودی و هیچ نیاز نبود
که من
اینهمه راه بیایم برای دیدن تو
و شنیدن نامهایی که ابلیس
از دیدنشان شرم میکند
راستی
در این برهوت که دیوان به سرمایی ازلی
خشکاندهاند
فقط چشمهای توست
که مرا گرم میکنند...
#محسن_یارمحمدی ۹اسفند ۱۴۰۳
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
.. نه من آدم این روزگار نبودم
باید کشاورزی میبودم یا دامداری
به هزارسال پیش از میلاد مسیح
یا پیش از حمورابی ابله
در حوالی آمودریا
یا حتا همین تیگره
که اوردوغان متوهم دارد میخشکاندش
یا حتا غار نشینی در کوههای سُغد
در درههای فرغانه
پیشتر از آنکه کسی ادعاکند
خدایی وجود دارد و من
رسولش و
این
ده فرمان اوست
بر سفرهی بیدریغ دشتهای بیرهگذر
کوههای غرق در دوشیزههای برف
از دست رنج خویش میخوردم
و پایمزدم
سینهی گرم کبکی بود یا که تیهویی
کلی یا که آهویی
فقط میمانَد دستهای تو
نمیدانم
شاید در سایه بان کهکشانهای بیلک
در شبهای درخشان
تو هم بودی و هیچ نیاز نبود
که من
اینهمه راه بیایم برای دیدن تو
و شنیدن نامهایی که ابلیس
از دیدنشان شرم میکند
راستی
در این برهوت که دیوان به سرمایی ازلی
خشکاندهاند
فقط چشمهای توست
که مرا گرم میکنند...
#محسن_یارمحمدی ۹اسفند ۱۴۰۳
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️ هزارهای دیگر برای استبداد( بخش پایانی)
#زیستن_در_مدارصفردرجه
درچهار یادداشت پیشین قصدداشتم بخشی از #ژنوم_خودکامهگی را در ایران، با توجه به ده دوازدهسال سلطنت مسعودغزنوی ترسیم کنم
دراین میان از بیتوجهی ناشی از عدم دقت و گاه بیسوادی روشنفکران صد صدوپنجاه سالهی اخیرمان گفتم.
بیتوجهی ویرانگر ِ خرد و کلان روشنفکران به سازوکار زیستی ایرانیان در طول تاریخ و بیخبری از اساطیر و تاریخ و نیز کتب گرانقدری مانند تاریخ بیهقی
از منظر من در این کتاب میتوان بخش بزرگی از نقشهی خودکامهگی را ترسیم کرد
رابطهی خدایگان و بندهگان، اسباب پیدایش و قوام آن، دلایل فروپاشی نظام پیشین شبان/رمهگی، و تکرار و تداوم آن در سیستم بعدی، کم و بیش در تاریخ بیهقی نهفته است
محمد دهقانی در کتاب «حدیث خداوندی و بندهگی» طی مقدمهای تلاش کرده از منظر اجتماعی و روانشناختی به این کتاب بپردازد منتها مقاله گونهی او را باید فتح بابی در این مورد محسوب کرد و آغازی
جلال متینی نیز در مقالهای مندرج در یادنامهی ابوالفضل بیهقی سیمایی از مسعودغزنوی را ترسیم کرده و دیگران گاه به ترسیم مناسبات قدرت، چهگونهگی نظام دیوان ساری و.. پرداختهاند.
بااین حال هنوز هم تاریخ بیهقی و دیگر کتب دیرسال زبان فارسی میتوانند کمک بسیار بزرگی در پاسخ دادن به «چه بوده ایم و چرا؟» بکنند تا شاید بدانیم چه بایدمان کرد؟
به گمانم برای برون رفت از #مدارصفردرجهای که ما ایرانیان قرن هاست ساکنش هستیم کارها باید کرد و ریشهیابیها
مثلن غلبهی انگارهی هرمی ِ عبد و معبود و خدایی قادر و فعال لمایشا و الباقی هیچ، در چهرهای سلطان و مقربانش بازتولید میشود و این مقربان، خود خداوندان بندهگان دیگر میشوند و قس علی هذا.
در این میان به کلیدواژهی #سرنوشت و تقدیر نیز اشاره کردم که چنبرهای تمام عیار بر ذهن و زبان انسان ایرانی انداخته و اتفاقن بسیاری از کنشگران هنرمند، گویا ناخودآگاه ازین موضوع مطلع شدهاند، نالیده و اعتراض کرده و..
وگرنه اخوان ثالث «کتیبه» یا «پوستین کهنه» را نمینوشت یا شاملو« دیگر گونه خدایی» نمیساخت
اساطیر ما چونان بسیاری از اساطیر جهان به چهگونهگی، علل، تداوم و نهایت ِ هستی پرداخته. اما من هیچ جهان ِاسطورهای دیگری را نمیشناسم که اینگونه موبهمو و دقیق آغاز و انجام زندهگی مقدر انسان و جهان را در حیطه های فردی و جمعی ترسیم کرده باشد
شاید این دقت، از منظری برای بسیاری موجب تفاخر باشد(که هست) منتها سخن اینکه: این زیبای باشکوه در زیر نگین درخشان وجودش زهری فلج کننده نیز دارد که در سر تعظیم فروآوردن و بوسیدن این انگشتری، ازکارافتادن و فلج نصیب یک تاریخ میشود و اسطوره خود را بر تاریخ تحمیل میکند. هم خود را تباه میکند و هم تاریخ را سیاه
بازگردیم به مسعود غزنوی. او بعد از دوسال و اندی قلع و قمع ناهمسویان، وارد غزنه شد و آن کرد که کرد.
جدای از سران لشکری و بزرگان اهل سیاست و دولتمندان و.. بیچهرهگان تاریخ،مردم، هم کم کم نسبت به امیرمسعود دلسرد شدند
در این میان دست اندازیهای ترکمانان سلجوقی هم فزونی گرفته بود و با بیدرایتی مسعود در عیاشی و پرداختن به امور فرعی و.. بیشتر هم میشد
مثلن مسعود به جای تجهیز سپاه برای سرکوب سلجوقیان نورسیده، به گرگان و طبرستان و آمل بیچاره لشکر میکشید و سپاه را فرسوده میکرد. یا پس از چند شکست خُرد از ترکمانان به جای حمله به آنان راهی جهاد در هند میشد تا قلعهی #هانسی را تصاحب کند و ثروت هند را همچون پدرش ذیل نام غزو و خدمت به خدا و نذر و.. غارت کند
ترکمانان نیشابور را فتح میکردند و خراسان را غارت، مسعود سر در سودای فروکوفتن اطرافیان و داخلیها داشت و کشتن مشتی هندوی بیچاره
او هنگام قدرت نسق خرد و کلان را میکشید اما پس از تنگنا و شکست امتیازات مهیب به دشمنان میداد دهستان و فراوه و نسا را به ترکمنها داد و پس از چند شکست دیگر و مرگ سُباشی حاجب و گریز تاش فراش از ری و.. باز امیر به فراگیری (دستگیری و حصر) لشکری و کشوری پرداخت تا کارد به استخوان رسید و از آن برگذشت و فاجعهی #دندانقان اتفاق افتاد
این شکست در واقع پایان کار غزنویان در خوارزم و خراسان و ری و سپاهان بود
مسعود به غزنه گریخت تمام اموال قابل حمل را جمع کرد.برادر قبلن کور کردهاش را نواخت و با خانواده و عورات راهی هندوستان شد
در آبان ماه ۴۱۹ سپاهیان مسعود به طمع طلا و جواهرات و.. در دژ #گیری بر او تاختند، او را در غربت و بهخواری کشتند و سرش را به غزنه نزد امیدمحمد فرستادند
شگفتا وقتی در اردیبهشت ۴۲۰ شاه ملک خوارزم را فتح کرد و به نام خداوندسلطان مسعود خطبه خواند، خبر نداشت سلطانش شش ماه پیش کشته شده چنان که کس ندانست سرکجاست و تنش کجاست؟
#محسن_یارمحمدی
دانش آموختهی دکتری زبان و ادبیات
@niyazestsnbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#زیستن_در_مدارصفردرجه
درچهار یادداشت پیشین قصدداشتم بخشی از #ژنوم_خودکامهگی را در ایران، با توجه به ده دوازدهسال سلطنت مسعودغزنوی ترسیم کنم
دراین میان از بیتوجهی ناشی از عدم دقت و گاه بیسوادی روشنفکران صد صدوپنجاه سالهی اخیرمان گفتم.
بیتوجهی ویرانگر ِ خرد و کلان روشنفکران به سازوکار زیستی ایرانیان در طول تاریخ و بیخبری از اساطیر و تاریخ و نیز کتب گرانقدری مانند تاریخ بیهقی
از منظر من در این کتاب میتوان بخش بزرگی از نقشهی خودکامهگی را ترسیم کرد
رابطهی خدایگان و بندهگان، اسباب پیدایش و قوام آن، دلایل فروپاشی نظام پیشین شبان/رمهگی، و تکرار و تداوم آن در سیستم بعدی، کم و بیش در تاریخ بیهقی نهفته است
محمد دهقانی در کتاب «حدیث خداوندی و بندهگی» طی مقدمهای تلاش کرده از منظر اجتماعی و روانشناختی به این کتاب بپردازد منتها مقاله گونهی او را باید فتح بابی در این مورد محسوب کرد و آغازی
جلال متینی نیز در مقالهای مندرج در یادنامهی ابوالفضل بیهقی سیمایی از مسعودغزنوی را ترسیم کرده و دیگران گاه به ترسیم مناسبات قدرت، چهگونهگی نظام دیوان ساری و.. پرداختهاند.
بااین حال هنوز هم تاریخ بیهقی و دیگر کتب دیرسال زبان فارسی میتوانند کمک بسیار بزرگی در پاسخ دادن به «چه بوده ایم و چرا؟» بکنند تا شاید بدانیم چه بایدمان کرد؟
به گمانم برای برون رفت از #مدارصفردرجهای که ما ایرانیان قرن هاست ساکنش هستیم کارها باید کرد و ریشهیابیها
مثلن غلبهی انگارهی هرمی ِ عبد و معبود و خدایی قادر و فعال لمایشا و الباقی هیچ، در چهرهای سلطان و مقربانش بازتولید میشود و این مقربان، خود خداوندان بندهگان دیگر میشوند و قس علی هذا.
در این میان به کلیدواژهی #سرنوشت و تقدیر نیز اشاره کردم که چنبرهای تمام عیار بر ذهن و زبان انسان ایرانی انداخته و اتفاقن بسیاری از کنشگران هنرمند، گویا ناخودآگاه ازین موضوع مطلع شدهاند، نالیده و اعتراض کرده و..
وگرنه اخوان ثالث «کتیبه» یا «پوستین کهنه» را نمینوشت یا شاملو« دیگر گونه خدایی» نمیساخت
اساطیر ما چونان بسیاری از اساطیر جهان به چهگونهگی، علل، تداوم و نهایت ِ هستی پرداخته. اما من هیچ جهان ِاسطورهای دیگری را نمیشناسم که اینگونه موبهمو و دقیق آغاز و انجام زندهگی مقدر انسان و جهان را در حیطه های فردی و جمعی ترسیم کرده باشد
شاید این دقت، از منظری برای بسیاری موجب تفاخر باشد(که هست) منتها سخن اینکه: این زیبای باشکوه در زیر نگین درخشان وجودش زهری فلج کننده نیز دارد که در سر تعظیم فروآوردن و بوسیدن این انگشتری، ازکارافتادن و فلج نصیب یک تاریخ میشود و اسطوره خود را بر تاریخ تحمیل میکند. هم خود را تباه میکند و هم تاریخ را سیاه
بازگردیم به مسعود غزنوی. او بعد از دوسال و اندی قلع و قمع ناهمسویان، وارد غزنه شد و آن کرد که کرد.
جدای از سران لشکری و بزرگان اهل سیاست و دولتمندان و.. بیچهرهگان تاریخ،مردم، هم کم کم نسبت به امیرمسعود دلسرد شدند
در این میان دست اندازیهای ترکمانان سلجوقی هم فزونی گرفته بود و با بیدرایتی مسعود در عیاشی و پرداختن به امور فرعی و.. بیشتر هم میشد
مثلن مسعود به جای تجهیز سپاه برای سرکوب سلجوقیان نورسیده، به گرگان و طبرستان و آمل بیچاره لشکر میکشید و سپاه را فرسوده میکرد. یا پس از چند شکست خُرد از ترکمانان به جای حمله به آنان راهی جهاد در هند میشد تا قلعهی #هانسی را تصاحب کند و ثروت هند را همچون پدرش ذیل نام غزو و خدمت به خدا و نذر و.. غارت کند
ترکمانان نیشابور را فتح میکردند و خراسان را غارت، مسعود سر در سودای فروکوفتن اطرافیان و داخلیها داشت و کشتن مشتی هندوی بیچاره
او هنگام قدرت نسق خرد و کلان را میکشید اما پس از تنگنا و شکست امتیازات مهیب به دشمنان میداد دهستان و فراوه و نسا را به ترکمنها داد و پس از چند شکست دیگر و مرگ سُباشی حاجب و گریز تاش فراش از ری و.. باز امیر به فراگیری (دستگیری و حصر) لشکری و کشوری پرداخت تا کارد به استخوان رسید و از آن برگذشت و فاجعهی #دندانقان اتفاق افتاد
این شکست در واقع پایان کار غزنویان در خوارزم و خراسان و ری و سپاهان بود
مسعود به غزنه گریخت تمام اموال قابل حمل را جمع کرد.برادر قبلن کور کردهاش را نواخت و با خانواده و عورات راهی هندوستان شد
در آبان ماه ۴۱۹ سپاهیان مسعود به طمع طلا و جواهرات و.. در دژ #گیری بر او تاختند، او را در غربت و بهخواری کشتند و سرش را به غزنه نزد امیدمحمد فرستادند
شگفتا وقتی در اردیبهشت ۴۲۰ شاه ملک خوارزم را فتح کرد و به نام خداوندسلطان مسعود خطبه خواند، خبر نداشت سلطانش شش ماه پیش کشته شده چنان که کس ندانست سرکجاست و تنش کجاست؟
#محسن_یارمحمدی
دانش آموختهی دکتری زبان و ادبیات
@niyazestsnbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#سخن_روز
میگوید: دیدی چهگونه #زلنسکی را مضحکه کردند؟ این است عاقبت تکیه کردن به آمریکا. این است سرانجام اعتماد به غرب ...
میگویم: بله در عرصهی بینالملل اعتماد و تکیه مطلق به هر کس و کشوری بد است اما جملاتی که میگویی محصول یک ذهن فقیر، کم اطلاع یا یک ذهن یکسویهنگر و بیمار است...
با خشم میگوید: چرا؟!
میگویم:یا نمیدانی یا خودت را به ندانستن میزنی، چند دهه پیش همین اوکراین به همین روسیه اعتماد کرد و خود را خلع سلاح هستهای کرد و بمبهایش را داد به پوتین...
فکر میکنی اگر آن اعتماد نبود و اوکراین بمب اتم داشت، روسیه جرأت میکرد به خاک اوکراین طمع کند؟ پس اعتماد به روسیه مخرب تر است تا اعتماد به آمریکا، چون آمریکا تا اکنون میلیاردها دلار خرج اوکراین کرده... البته که اولویتش منافع خودش است.
اما و نکتهی مهمتر اینکه؛ کدام خُرد وکلان شما ممکن است روزی در برابر زیاده طلبیها و مسخره بازیهای و یاوهگوییهای مجستیک پوتین که هیچ ، لاوروف که هیچ، کا.گ.ب زادهای که مدتیست استاندار استان آران و آذربایجان شده مثل زلنسکی بایستد و در برابر چشم جهانیان قدرت درجه یک که نه قدرت درجه چندم دنیا را فروبکوبد؟
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
میگوید: دیدی چهگونه #زلنسکی را مضحکه کردند؟ این است عاقبت تکیه کردن به آمریکا. این است سرانجام اعتماد به غرب ...
میگویم: بله در عرصهی بینالملل اعتماد و تکیه مطلق به هر کس و کشوری بد است اما جملاتی که میگویی محصول یک ذهن فقیر، کم اطلاع یا یک ذهن یکسویهنگر و بیمار است...
با خشم میگوید: چرا؟!
میگویم:یا نمیدانی یا خودت را به ندانستن میزنی، چند دهه پیش همین اوکراین به همین روسیه اعتماد کرد و خود را خلع سلاح هستهای کرد و بمبهایش را داد به پوتین...
فکر میکنی اگر آن اعتماد نبود و اوکراین بمب اتم داشت، روسیه جرأت میکرد به خاک اوکراین طمع کند؟ پس اعتماد به روسیه مخرب تر است تا اعتماد به آمریکا، چون آمریکا تا اکنون میلیاردها دلار خرج اوکراین کرده... البته که اولویتش منافع خودش است.
اما و نکتهی مهمتر اینکه؛ کدام خُرد وکلان شما ممکن است روزی در برابر زیاده طلبیها و مسخره بازیهای و یاوهگوییهای مجستیک پوتین که هیچ ، لاوروف که هیچ، کا.گ.ب زادهای که مدتیست استاندار استان آران و آذربایجان شده مثل زلنسکی بایستد و در برابر چشم جهانیان قدرت درجه یک که نه قدرت درجه چندم دنیا را فروبکوبد؟
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل ،
برای قتل عام در زمین، به آسمان نیاز است. برای شکستن دستها، باید چیزی دور از دست بتراشی. و برای به زیرکشیدن تبار انسان باید اثبات کنی گلهی فرشتهگان را...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
برای قتل عام در زمین، به آسمان نیاز است. برای شکستن دستها، باید چیزی دور از دست بتراشی. و برای به زیرکشیدن تبار انسان باید اثبات کنی گلهی فرشتهگان را...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️یاد_اهل_معرفت
..و گفت: تا خلق را بشناختم هیچ باک ندارم از آنکه کسی مرا حمد گوید یا آنکه مرا ذَمً گوید. از جهت آنکه ندیدهام و نشناخته ستاینده الا مفروط و نکوهنده الا مفرط...
#تذکرةالااولیا ذکر مالک دینار
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
..و گفت: تا خلق را بشناختم هیچ باک ندارم از آنکه کسی مرا حمد گوید یا آنکه مرا ذَمً گوید. از جهت آنکه ندیدهام و نشناخته ستاینده الا مفروط و نکوهنده الا مفرط...
#تذکرةالااولیا ذکر مالک دینار
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل ،
مردم تا آن زمان درپیتواند که سخنشان بگویی و رضایت ایشان بجویی، آنگاه که کردار یا گفتار تو در مذاقشان تلخ آید به لحظهای از تو چشم میبندند و دگری را میپسندند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مردم تا آن زمان درپیتواند که سخنشان بگویی و رضایت ایشان بجویی، آنگاه که کردار یا گفتار تو در مذاقشان تلخ آید به لحظهای از تو چشم میبندند و دگری را میپسندند...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
⭕🛑⭕عبرتکده
#رو_سیه
- میگویند: این وصیتنامه جعلیست و افسران جنگ نرم لهستان چنین متنی را ساخته و روی میز سفیر #رو_سیه در پاریس گذاردهاند تا اروپا را از خطر مهیب کشوری عجیب آگاه کنند
حتا در پذیرش این جعل دو نکتهی بسیار مهم را نمیتوان ندید:
۱- تمام سیاستهای دویست سیصد سالهی اخیر روسیه همین مطالب مذکور در نامه است.
۲- همسایهگان صدها سالهی روسها منشها و روشهایی را در ایشان دیدهاند و به خطرات مهیبی پی بردهاند که چنین هشداری را لازم دیدهاند
به متن نامه دقت کنید.گویا مسألهی اصلی #غرب (روسیه هم جز غرب است اینجا) #ایران است آن هم ایران نیرومند. بعد به نوع تعامل دویست سیصدسالهی غرب با ایران بنگرید تا بدانید که هدف اصلی اهریمنان #ایران_ستیز چیست؟
(متن را مربوط به ۱۷۹۵ دانستهاند یعنی 230 سال پیش)
«پس از ستایش فراوان بر آفریدگار جهان، همۀ فرزندان و جانشینان خود را از وصیتی که از این پس خواهد آمد آگاه میکنم؛ زیرا میبینم در روزگاران خجسته آینده همه فرزندان من رفته رفته، یکی پس از دیگری، بر همۀکشورهای اروپا دست خواهند یافت. چه همۀ فرمانروایان و سلطنتهای اروپا فرسوده و پیر شدهاند و سلطنت روسیه که مانند سر در برابر پیکر آنهاست بهسوی پیشرفت میرود و تربیت، سامان و سازمان آن بر همۀ ریاستها و پادشاهیها برتری دارد. من نخست این سلطنت را چون چشمهای یافتم و من با اندیشه خویشتن این کشتی را به ساحل رساندم، یعنی این چشمه را بزرگتر کردم و دریایی از آن ساختم و میدانم که جانشینان من با رأی بلند خود آن را گشادهتر خواهند کرد و اقیانوسی خواهد شد.بدین سبب این سخنان را برای راهنمایی و سفارش به ایشان مینویسم که نصبالعین خود قرار دهند:
۱- دولت روسیه باید همیشه اسباب جنگ را آماده داشته باشد و این وسیلۀ پیشرفت کارهای این کشور خواهد بود.
۲- تا میتوانید هنگام جنگ باید افسران ورزیده از کشورهای دیگر اروپا به کار بگیرید و از آنها بهرهمند شوید و هنگام صلح نیز باید از وجود دانشمندان و هنرمندان بهره برگیرید.
۳- آنکه هنگام جنگ در میان کشورهای اروپا و کشورهای دیگر چنانکه موقع مناسب باشد باید با یکی از آن دو طرف همدست شد، مخصوصاً در جنگهایی که با آلمان در میگیرد؛ زیرا که این کشور پیوسته علیه کشور ماست.
۴- باید در لهستان وسایل جنگی آماده کرد و اشراف و بزرگان آن سرزمین را رشوه داد و در عقایدشان رخنه کرد و از مسکو به هرگونه که ممکن باشد باید لشکریان به لهستان فرستاد و اگر دولتهای دیگر در کار لهستان فسادی بکنند باید از خاک لهستان سهمی به آنها داد و کم کم باید با آن شریک هم وارد دشمنی شد و آن قسمت از لهستان را که به او دادهاید پس گرفت و همۀ آن سرزمین را بهدست آورد.
۵- تا جایی که ممکن است باید کشور سوئد را هم گرفت، اما باید کاری کرد که پادشاه آن کشور بر ما بتازد تا آنکه برای گرفتن آنجا بهانهای بهدست آید.برای این مقصود باید دانمارک را از سوئد جدا کرد یا آنکه در میان حکمرانان این دو کشور باید دشمنی فراهم ساخت.
۶- شاهزادگان روسیه باید همواره دختران حکمرانان، پادشاهان و بزرگان آلمان را که از خاندانهای محترم باشند بگیرند؛ زیرا که در این کار سودهای فراوان هست
۷- باید با پادشاهان #انگلستان اتحاد و اتفاق داشت و با ایشان در بازرگانی قرارهایی گذاشت؛ زیرا که ایشان برای ساختن کشتیهای خود از ما چوب خواهند خرید و سود بسیار از این راه خواهیم برد و چون با انگلستان رابطه داشته باشیم در ساختن کشتیهای جنگی با ما یاری خواهند کرد
۸- از سوی شمال تا دریای بالتیک را باید تصرف کرد و از سوی جنوب باید کشور را تا دریای سیاه وسعت داد. نهم آنکه دولت روسیه را وقتی میتوان دولت واقعی گفت که پای تخت خود را به قسطنطنیه که کلید گنجهای آسیا و اروپاست ببرد. پس تا میتوان باید کوشید که به شهر #قسطنطنیه و اطراف آن دست بیندازید و کسی که قسطنطنیه و اطراف آن را در دست داشته باشد خداوند همۀ جهان خواهد بود. پس برای رسیدن به این مقصود باید در میان دولت #ایران و عثمانی نفاق افکند تا همیشه در میانشان جنگ باشد؛اگرچه اختلاف مذهب و عقیده که مردم شیعه با مردم سنی دارند از هر لشکر و سلاحی بیشتر کارگر است و برای تأمین مقصود ما و تسلط روسیه بر آنها بهترین وسیله است.بااینهمه، برشما واجب است همواره به هر وسیله که میتوانید دوگانگی را در میانشان سختتر کنید و نگذارید با هم همآهنگ شوند.چیزی که بیش از همه مرا دلخوش میکند دو چیز است: یکی اختلاف عقیده در میان #شیعه و #سنی و دیگر #استیلای_روحانیون بر ملل مسلمان، زیرا ایشان نمیگذارند که مسلمانان با ملل اروپا در آمیزند تا چشمانشان باز شود و در کار خود چارهجویی کنند و همین بس خواهد بود که بهزودی نام آنها ازآسیا برافتد و تمدن و فرهنگ عیسوی بهدست پادشاهان دولت جوان روسیه سیلوار آن کشورها را فراگیرد؛چنانکه برتری و..ادامه
#رو_سیه
- میگویند: این وصیتنامه جعلیست و افسران جنگ نرم لهستان چنین متنی را ساخته و روی میز سفیر #رو_سیه در پاریس گذاردهاند تا اروپا را از خطر مهیب کشوری عجیب آگاه کنند
حتا در پذیرش این جعل دو نکتهی بسیار مهم را نمیتوان ندید:
۱- تمام سیاستهای دویست سیصد سالهی اخیر روسیه همین مطالب مذکور در نامه است.
۲- همسایهگان صدها سالهی روسها منشها و روشهایی را در ایشان دیدهاند و به خطرات مهیبی پی بردهاند که چنین هشداری را لازم دیدهاند
به متن نامه دقت کنید.گویا مسألهی اصلی #غرب (روسیه هم جز غرب است اینجا) #ایران است آن هم ایران نیرومند. بعد به نوع تعامل دویست سیصدسالهی غرب با ایران بنگرید تا بدانید که هدف اصلی اهریمنان #ایران_ستیز چیست؟
(متن را مربوط به ۱۷۹۵ دانستهاند یعنی 230 سال پیش)
«پس از ستایش فراوان بر آفریدگار جهان، همۀ فرزندان و جانشینان خود را از وصیتی که از این پس خواهد آمد آگاه میکنم؛ زیرا میبینم در روزگاران خجسته آینده همه فرزندان من رفته رفته، یکی پس از دیگری، بر همۀکشورهای اروپا دست خواهند یافت. چه همۀ فرمانروایان و سلطنتهای اروپا فرسوده و پیر شدهاند و سلطنت روسیه که مانند سر در برابر پیکر آنهاست بهسوی پیشرفت میرود و تربیت، سامان و سازمان آن بر همۀ ریاستها و پادشاهیها برتری دارد. من نخست این سلطنت را چون چشمهای یافتم و من با اندیشه خویشتن این کشتی را به ساحل رساندم، یعنی این چشمه را بزرگتر کردم و دریایی از آن ساختم و میدانم که جانشینان من با رأی بلند خود آن را گشادهتر خواهند کرد و اقیانوسی خواهد شد.بدین سبب این سخنان را برای راهنمایی و سفارش به ایشان مینویسم که نصبالعین خود قرار دهند:
۱- دولت روسیه باید همیشه اسباب جنگ را آماده داشته باشد و این وسیلۀ پیشرفت کارهای این کشور خواهد بود.
۲- تا میتوانید هنگام جنگ باید افسران ورزیده از کشورهای دیگر اروپا به کار بگیرید و از آنها بهرهمند شوید و هنگام صلح نیز باید از وجود دانشمندان و هنرمندان بهره برگیرید.
۳- آنکه هنگام جنگ در میان کشورهای اروپا و کشورهای دیگر چنانکه موقع مناسب باشد باید با یکی از آن دو طرف همدست شد، مخصوصاً در جنگهایی که با آلمان در میگیرد؛ زیرا که این کشور پیوسته علیه کشور ماست.
۴- باید در لهستان وسایل جنگی آماده کرد و اشراف و بزرگان آن سرزمین را رشوه داد و در عقایدشان رخنه کرد و از مسکو به هرگونه که ممکن باشد باید لشکریان به لهستان فرستاد و اگر دولتهای دیگر در کار لهستان فسادی بکنند باید از خاک لهستان سهمی به آنها داد و کم کم باید با آن شریک هم وارد دشمنی شد و آن قسمت از لهستان را که به او دادهاید پس گرفت و همۀ آن سرزمین را بهدست آورد.
۵- تا جایی که ممکن است باید کشور سوئد را هم گرفت، اما باید کاری کرد که پادشاه آن کشور بر ما بتازد تا آنکه برای گرفتن آنجا بهانهای بهدست آید.برای این مقصود باید دانمارک را از سوئد جدا کرد یا آنکه در میان حکمرانان این دو کشور باید دشمنی فراهم ساخت.
۶- شاهزادگان روسیه باید همواره دختران حکمرانان، پادشاهان و بزرگان آلمان را که از خاندانهای محترم باشند بگیرند؛ زیرا که در این کار سودهای فراوان هست
۷- باید با پادشاهان #انگلستان اتحاد و اتفاق داشت و با ایشان در بازرگانی قرارهایی گذاشت؛ زیرا که ایشان برای ساختن کشتیهای خود از ما چوب خواهند خرید و سود بسیار از این راه خواهیم برد و چون با انگلستان رابطه داشته باشیم در ساختن کشتیهای جنگی با ما یاری خواهند کرد
۸- از سوی شمال تا دریای بالتیک را باید تصرف کرد و از سوی جنوب باید کشور را تا دریای سیاه وسعت داد. نهم آنکه دولت روسیه را وقتی میتوان دولت واقعی گفت که پای تخت خود را به قسطنطنیه که کلید گنجهای آسیا و اروپاست ببرد. پس تا میتوان باید کوشید که به شهر #قسطنطنیه و اطراف آن دست بیندازید و کسی که قسطنطنیه و اطراف آن را در دست داشته باشد خداوند همۀ جهان خواهد بود. پس برای رسیدن به این مقصود باید در میان دولت #ایران و عثمانی نفاق افکند تا همیشه در میانشان جنگ باشد؛اگرچه اختلاف مذهب و عقیده که مردم شیعه با مردم سنی دارند از هر لشکر و سلاحی بیشتر کارگر است و برای تأمین مقصود ما و تسلط روسیه بر آنها بهترین وسیله است.بااینهمه، برشما واجب است همواره به هر وسیله که میتوانید دوگانگی را در میانشان سختتر کنید و نگذارید با هم همآهنگ شوند.چیزی که بیش از همه مرا دلخوش میکند دو چیز است: یکی اختلاف عقیده در میان #شیعه و #سنی و دیگر #استیلای_روحانیون بر ملل مسلمان، زیرا ایشان نمیگذارند که مسلمانان با ملل اروپا در آمیزند تا چشمانشان باز شود و در کار خود چارهجویی کنند و همین بس خواهد بود که بهزودی نام آنها ازآسیا برافتد و تمدن و فرهنگ عیسوی بهدست پادشاهان دولت جوان روسیه سیلوار آن کشورها را فراگیرد؛چنانکه برتری و..ادامه
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
استیلای روحانیون بر ما بود که در این مدت روسیه را در پستترین مرحله نگاه داشته بود و مانع از پیشرفت و برتری آن شد، تا من به هزاران رنج و دشواری این خار را از پیش پای ملت خود برداشتم و دست آنها را از کارهای دولت کوتاه کردم تا به عبادت اکتفا کنند.
دیگر اینکه باید چارهجوییهای فراوان کرد که کشور #ایران روز به روز تهی دستتر شود و بازرگانی آن تنزل کند. روی هم رفته، باید همیشه در پی آن بود که #ایران رو به ویرانی رود و چنان باید آن را در حال احتضار نگاه داشت که دولت روسیه هرگاه بخواهد بتواند بی دردسر آن را از پا در آورد و به اندک فشاری کار خود را به پایان رساند. اما مصلحت نیست که پیش از مرگ حتمی دولت عثمانی، #ایران را به یکباره بیجان کرد.
کشور گرجستان و سرزمین قفقاز رگ حساس #ایران است، همین که نوک نیشتر استیلای روسیه به آن رگ برسد، فوراً خون ضعف از دل #ایران بیرون خواهد رفت و چنان ناتوان خواهد شد که هیچ پزشک حاذقی نتواند آن را بهبود بخشد. آنگاه دولت عثمانی چون شتری رام و مهار کرده در دست پادشاهان روسیه خواهد بود و نفس آخر را برخواهد آورد، تا در هنگام لزوم بارکشی کند و پس از آنکه دیگر کاری از آن ساخته نشد باید سرش را از تن جدا کرد. بر شما لازم است که بیدرنگ کشور گرجستان و سرزمین قفقاز را بگیرید و پادشاه #ایران را دستنشانده و فرمانبردار خود کنید. پس از آن باید آهنگ هندوستان کرد، زیرا که کشوری بسیار بزرگ و بهترین بازار تجارت است و هرگاه بدانجا دست یافتید هر قدر پول که به وسیلۀ انگلستان بهدست میآید میتوان مستقیماً از هندوستان فراهم کرد. کلید هندوستان هم سرزمین ترکستان است، تا میتوانید باید بهسوی بیابانهای قرقیزستان و خیوه و بخارا پیش بروید تا به مقصود نزدیکتر شوید و اما تأمل و تأنی را نباید از دست داد و باید از شتابکاری خودداری کرد. باید با دولت اتریش دوستی ظاهری داشت، اما باید چنان چارهچویی کرد که آلمان و اتریش رفته رفته در چنگ ما بیفتند. باید با اتریش همدست شد و دولت عثمانی را از اروپا بیرون کرد، اما نه چنانکه اتریش بهرهمند شود و این دو راه دارد: نخست آنکه باید اتریش را جای دیگر سرگرم کرد و دیگر باید از خاک عثمانی، آن نواحی را به اتریش داد که پس از چندی بتوانید آن را هم بگیرید. دهم آنکه باید با کشور یونان در صلح بود تا هنگام جنگ بتوانید از آن یاری بخواهید. یازدهم آنکه پس از گرفتن سوئد و کشور عثمانی و ایران و لهستان، باید با اتریش و فرانسه اتحاد کرد و اگر هر یک از این دو دولت دوستی و اتحاد ما را پذیرفت میتوان کشورهای دیگر را از پا درآورد و پس از آن باید بر اتریش هم مسلط شد. دوازدهم آنکه اگر این دو دولت با هم اختلاف پیدا نکنند باید چارهای جست که در میانشان دوگانگی بیفتد و بدینگونه رفته رفته یکی از پا درخواهد آمد و آنگاه میتوان بر آن دست یافت و بیمانع بر همه اروپا حکمرانی کرد و بدین وسیله میتوانید هم این نواحی را دستنشانده خود بکنید»
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دیگر اینکه باید چارهجوییهای فراوان کرد که کشور #ایران روز به روز تهی دستتر شود و بازرگانی آن تنزل کند. روی هم رفته، باید همیشه در پی آن بود که #ایران رو به ویرانی رود و چنان باید آن را در حال احتضار نگاه داشت که دولت روسیه هرگاه بخواهد بتواند بی دردسر آن را از پا در آورد و به اندک فشاری کار خود را به پایان رساند. اما مصلحت نیست که پیش از مرگ حتمی دولت عثمانی، #ایران را به یکباره بیجان کرد.
کشور گرجستان و سرزمین قفقاز رگ حساس #ایران است، همین که نوک نیشتر استیلای روسیه به آن رگ برسد، فوراً خون ضعف از دل #ایران بیرون خواهد رفت و چنان ناتوان خواهد شد که هیچ پزشک حاذقی نتواند آن را بهبود بخشد. آنگاه دولت عثمانی چون شتری رام و مهار کرده در دست پادشاهان روسیه خواهد بود و نفس آخر را برخواهد آورد، تا در هنگام لزوم بارکشی کند و پس از آنکه دیگر کاری از آن ساخته نشد باید سرش را از تن جدا کرد. بر شما لازم است که بیدرنگ کشور گرجستان و سرزمین قفقاز را بگیرید و پادشاه #ایران را دستنشانده و فرمانبردار خود کنید. پس از آن باید آهنگ هندوستان کرد، زیرا که کشوری بسیار بزرگ و بهترین بازار تجارت است و هرگاه بدانجا دست یافتید هر قدر پول که به وسیلۀ انگلستان بهدست میآید میتوان مستقیماً از هندوستان فراهم کرد. کلید هندوستان هم سرزمین ترکستان است، تا میتوانید باید بهسوی بیابانهای قرقیزستان و خیوه و بخارا پیش بروید تا به مقصود نزدیکتر شوید و اما تأمل و تأنی را نباید از دست داد و باید از شتابکاری خودداری کرد. باید با دولت اتریش دوستی ظاهری داشت، اما باید چنان چارهچویی کرد که آلمان و اتریش رفته رفته در چنگ ما بیفتند. باید با اتریش همدست شد و دولت عثمانی را از اروپا بیرون کرد، اما نه چنانکه اتریش بهرهمند شود و این دو راه دارد: نخست آنکه باید اتریش را جای دیگر سرگرم کرد و دیگر باید از خاک عثمانی، آن نواحی را به اتریش داد که پس از چندی بتوانید آن را هم بگیرید. دهم آنکه باید با کشور یونان در صلح بود تا هنگام جنگ بتوانید از آن یاری بخواهید. یازدهم آنکه پس از گرفتن سوئد و کشور عثمانی و ایران و لهستان، باید با اتریش و فرانسه اتحاد کرد و اگر هر یک از این دو دولت دوستی و اتحاد ما را پذیرفت میتوان کشورهای دیگر را از پا درآورد و پس از آن باید بر اتریش هم مسلط شد. دوازدهم آنکه اگر این دو دولت با هم اختلاف پیدا نکنند باید چارهای جست که در میانشان دوگانگی بیفتد و بدینگونه رفته رفته یکی از پا درخواهد آمد و آنگاه میتوان بر آن دست یافت و بیمانع بر همه اروپا حکمرانی کرد و بدین وسیله میتوانید هم این نواحی را دستنشانده خود بکنید»
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️ جلوههای جنون
و مردمی که قرنهاست نمیدانند؛
که مشکلشان فرد نیست فکر است..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
و مردمی که قرنهاست نمیدانند؛
که مشکلشان فرد نیست فکر است..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل،
خدا زندهگیست. مرگ اهریمن ...
ما آمدهایم که زندهگی کنیم راحت، آسوده، به ساده ترین و رواترین شیوه، تا خود خدا را به روشنترین شکل به نمایش بگذاریم.
شک نکن آنان که مانع زندهگی میشوند آنانکه رنج زندهگی را افزون میکنند و به ستایش مرگ میپردازند فرزندان شیطان مرگاند. زنده باش و تا میتوانی زندهگی کن راستی جان زندهگی نیز شادی است...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خدا زندهگیست. مرگ اهریمن ...
ما آمدهایم که زندهگی کنیم راحت، آسوده، به ساده ترین و رواترین شیوه، تا خود خدا را به روشنترین شکل به نمایش بگذاریم.
شک نکن آنان که مانع زندهگی میشوند آنانکه رنج زندهگی را افزون میکنند و به ستایش مرگ میپردازند فرزندان شیطان مرگاند. زنده باش و تا میتوانی زندهگی کن راستی جان زندهگی نیز شادی است...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️در سایهی سرو یا(زن زندهگی آزادی)
#نهنگ_به_گلنشستهی_ایران
#پدران_واینبار_دختران
پس از مدتها حالم خوش شد و چه دردناک خوش شد.
فیلم #درسایهی_سرو را دیدم. هرچند از همان شکستن شیشه و تنگ ماهی و رقص مرگ ماهی، نفسم بندرفت و وسطهای فیلم احساس کردم خواهم مرد یا دستکم راهی بیمارستان خواهم شد و..
اما ایستادهگی کردم و پاداش ایستادهگی و امید زندهگیست
ساحلی و خانهای که تمامن ایرانی است. نقشها ورنگها، گلیم و فرش و دار ِ قالی، بادگیر، بخاری علاالدین و..
پدر پیر و چونان همهی چیزهای خانه شکسته و گاه به نوارچسبی بسته پدری گرفتار گذشته ، گذشتهای که نگذشته و خودش را چونان واقعیتی تا حال کشانده و دنبال تسخیر آینده هم هست، اگر بشود تعمیرش کرد
پدر درماندهی بیتاب(با رنجهایی طاقتسوز) حتا با پرستارش سر عناد دارد با دخترش دختری که خود زندهگیست.
دختر از پس سالها رنج چمدان همیشه آماده را میبندد تا مهاجرت کند، پدر تمامن تمنای ماندن دختر میشود و چونان هالهای سفید ماندن دختر را میطلبد.
اما نه، اینبار بایدرفت نباید همچون دفعههای پیشین تمنای پدر را برآورد و دوباره افتاد در چرخهی رنجهای بیثمر. و دختر (زندهگی) میرود اما چیزی میبیند؛ نهنگی که لابد عماناش آرزوست به گل نشستهاست.
دخترک خود را در آیینهی چشم نهنگ میبیند.این اوست که به گل نشسته. این میهن او و زندهگیست که..
و هیچ یاوری هم ندارند
دخترک در پی نجات ایران(خود زندهگی) است پدر هم تلاشکی میکند اما بیابزاری و بیحوصلهگی نمیگذارد که..
پدر اولویت دیگری دارد. پدر ِ تکهتکهی مجروح که اتفاقن زخم-نشان عاشقی بر پیشانی دارد، در حسرت هزارسال زندهگی ِ از کف داده (+ همسرش) دنبال احیای لنجیست که بسیار هم باشکوه بوده،اما دشمن نیمسوزش کرده و پدر لج، که باید احیایش کند و در این راه توجهی هم به پیام افتادنهای مدام قاب نمیکند که آن کشتی مرده است نباید مرده زیاد روی زمین بماند روحش آزرده خواهد شد و در اینجا کشتی شکسته که نماد زیستن در اقیانوس وجود است نباید روی آب.
اشتباه نکنید هیچ کدام ما هیچکدام، توان و جرأت رها کردن این کشتی را نداریم با آن زیباییهای شگفت و گلدانهای باشکوه ، گیرم یکیش خشکیده باشد آنقدر آب میدهیمش تا مثل درخت ایثار تارکوفسکی دوباره سبز شود.
پدر با قوطی رنگی که پرچم سه رنگ ماست، در پی عمران وسیلهی حرکت و برکت خویش است (خواجه در فکر نقش(رنگ) ایوان است؟!) و صدای پرندهگان مهاجری که دارند میروند و خیلیشان موقع رفتن به این #خرابشده میرینند و..
دختر در دور دست در پی نجات میهن است. در درسگفتار چهرهی انسان در شعر فارسی گفتهبودم شاعران و نویسندهگان و اهل فکر صد دویست سال اخیر به طرز معجزه آسایی و به سبب ناخودآگاه ژرف و باشکوه انسان ایرانی گرایشی شگفت به زن که زندهگیست دارند زیرا ایشان خودآگاه یا ناخودآگاه دریافتهاند نجات زن نجات زندهگی ستایش های شاملو از زن ، میراث دار شدن دختر اخوان در پوستین کهنه ، درد دلهای مشیری با دخترش و.. حضور پر رنگ فروغ و سیمینها و ژالهها و.. همه و همه نشان میدهد درخت زن زندهگی آزادی اتفاقن دستکاشتهی مردان و زنان آزادهی همین دیار است. (راستی دشمن این درخت حالا آن نگاه بتپرست متوقف شده ی متحجر نیست از قضا باید مراقب جدیدیهای بدتر از قدیمیها بود)
برگردیم به فیلم. پدر که تمام روزش در مرمت کشتی گذشته میگذرد شب به ساحل امن خانه برمیگردد اما دخترک با او قهر است اینجا هم یکی از لحظات نفسبر فیلم است.پدر نمیتواند از دختر بگذرد کمتر از خرچنگ که نیست، میآید و سایه میاندازد بر دخترش که آفتاب اذیتش نکند.
تلاش پدر درمانده برای خلاص کردن نهنگی که امکان نجاتش نیست باز با ایستادهگی دختر ناکام میماند همانطور که تلاش مرغان دریای(؟!) مردار خوار برای زنده زنده خوردن نهنگ..
دختر شب به خواب میرود. و این شب شب قدر پدر میشود. همانکه وقت سحر از غصه نجات میآید.
در خواب ِ دختر، پدر دریافته تنها راه نجات نهنگ زندهگی غرق کردن و در واقع خاکسپاری کشتیست این کشتی همیشه عزیز خود باید به زیر برود تا زندهگی در اقیانوس وجود غوطه بخورد. و پدر اینجا اسماعیلش را قربانی میکند و چه «ذبح عظیم»ی
اگر آینده باشد و بماند گذشته هم خواهد بود اما تسلط تام گذشته حذف آینده را در پی خواهد داشت. پدر نازنین این حکایت که خود شرح حال ماست آن این دقیقهی حیاتبخش را دریافته است.عقاید و باورها، مکاتب، ابزار ، روشها و..( آنچه مولانا ناموسهای پوسیده نامیده ) همه و همه برای ماست نه ما برای آنها، گذشتهای که آیندهی ما را تباه کند بیشک بت انجماد است نه خدای رشد..
ادامه 👇👇👇
@niyazestanbarani
#نهنگ_به_گلنشستهی_ایران
#پدران_واینبار_دختران
پس از مدتها حالم خوش شد و چه دردناک خوش شد.
فیلم #درسایهی_سرو را دیدم. هرچند از همان شکستن شیشه و تنگ ماهی و رقص مرگ ماهی، نفسم بندرفت و وسطهای فیلم احساس کردم خواهم مرد یا دستکم راهی بیمارستان خواهم شد و..
اما ایستادهگی کردم و پاداش ایستادهگی و امید زندهگیست
ساحلی و خانهای که تمامن ایرانی است. نقشها ورنگها، گلیم و فرش و دار ِ قالی، بادگیر، بخاری علاالدین و..
پدر پیر و چونان همهی چیزهای خانه شکسته و گاه به نوارچسبی بسته پدری گرفتار گذشته ، گذشتهای که نگذشته و خودش را چونان واقعیتی تا حال کشانده و دنبال تسخیر آینده هم هست، اگر بشود تعمیرش کرد
پدر درماندهی بیتاب(با رنجهایی طاقتسوز) حتا با پرستارش سر عناد دارد با دخترش دختری که خود زندهگیست.
دختر از پس سالها رنج چمدان همیشه آماده را میبندد تا مهاجرت کند، پدر تمامن تمنای ماندن دختر میشود و چونان هالهای سفید ماندن دختر را میطلبد.
اما نه، اینبار بایدرفت نباید همچون دفعههای پیشین تمنای پدر را برآورد و دوباره افتاد در چرخهی رنجهای بیثمر. و دختر (زندهگی) میرود اما چیزی میبیند؛ نهنگی که لابد عماناش آرزوست به گل نشستهاست.
دخترک خود را در آیینهی چشم نهنگ میبیند.این اوست که به گل نشسته. این میهن او و زندهگیست که..
و هیچ یاوری هم ندارند
دخترک در پی نجات ایران(خود زندهگی) است پدر هم تلاشکی میکند اما بیابزاری و بیحوصلهگی نمیگذارد که..
پدر اولویت دیگری دارد. پدر ِ تکهتکهی مجروح که اتفاقن زخم-نشان عاشقی بر پیشانی دارد، در حسرت هزارسال زندهگی ِ از کف داده (+ همسرش) دنبال احیای لنجیست که بسیار هم باشکوه بوده،اما دشمن نیمسوزش کرده و پدر لج، که باید احیایش کند و در این راه توجهی هم به پیام افتادنهای مدام قاب نمیکند که آن کشتی مرده است نباید مرده زیاد روی زمین بماند روحش آزرده خواهد شد و در اینجا کشتی شکسته که نماد زیستن در اقیانوس وجود است نباید روی آب.
اشتباه نکنید هیچ کدام ما هیچکدام، توان و جرأت رها کردن این کشتی را نداریم با آن زیباییهای شگفت و گلدانهای باشکوه ، گیرم یکیش خشکیده باشد آنقدر آب میدهیمش تا مثل درخت ایثار تارکوفسکی دوباره سبز شود.
پدر با قوطی رنگی که پرچم سه رنگ ماست، در پی عمران وسیلهی حرکت و برکت خویش است (خواجه در فکر نقش(رنگ) ایوان است؟!) و صدای پرندهگان مهاجری که دارند میروند و خیلیشان موقع رفتن به این #خرابشده میرینند و..
دختر در دور دست در پی نجات میهن است. در درسگفتار چهرهی انسان در شعر فارسی گفتهبودم شاعران و نویسندهگان و اهل فکر صد دویست سال اخیر به طرز معجزه آسایی و به سبب ناخودآگاه ژرف و باشکوه انسان ایرانی گرایشی شگفت به زن که زندهگیست دارند زیرا ایشان خودآگاه یا ناخودآگاه دریافتهاند نجات زن نجات زندهگی ستایش های شاملو از زن ، میراث دار شدن دختر اخوان در پوستین کهنه ، درد دلهای مشیری با دخترش و.. حضور پر رنگ فروغ و سیمینها و ژالهها و.. همه و همه نشان میدهد درخت زن زندهگی آزادی اتفاقن دستکاشتهی مردان و زنان آزادهی همین دیار است. (راستی دشمن این درخت حالا آن نگاه بتپرست متوقف شده ی متحجر نیست از قضا باید مراقب جدیدیهای بدتر از قدیمیها بود)
برگردیم به فیلم. پدر که تمام روزش در مرمت کشتی گذشته میگذرد شب به ساحل امن خانه برمیگردد اما دخترک با او قهر است اینجا هم یکی از لحظات نفسبر فیلم است.پدر نمیتواند از دختر بگذرد کمتر از خرچنگ که نیست، میآید و سایه میاندازد بر دخترش که آفتاب اذیتش نکند.
تلاش پدر درمانده برای خلاص کردن نهنگی که امکان نجاتش نیست باز با ایستادهگی دختر ناکام میماند همانطور که تلاش مرغان دریای(؟!) مردار خوار برای زنده زنده خوردن نهنگ..
دختر شب به خواب میرود. و این شب شب قدر پدر میشود. همانکه وقت سحر از غصه نجات میآید.
در خواب ِ دختر، پدر دریافته تنها راه نجات نهنگ زندهگی غرق کردن و در واقع خاکسپاری کشتیست این کشتی همیشه عزیز خود باید به زیر برود تا زندهگی در اقیانوس وجود غوطه بخورد. و پدر اینجا اسماعیلش را قربانی میکند و چه «ذبح عظیم»ی
اگر آینده باشد و بماند گذشته هم خواهد بود اما تسلط تام گذشته حذف آینده را در پی خواهد داشت. پدر نازنین این حکایت که خود شرح حال ماست آن این دقیقهی حیاتبخش را دریافته است.عقاید و باورها، مکاتب، ابزار ، روشها و..( آنچه مولانا ناموسهای پوسیده نامیده ) همه و همه برای ماست نه ما برای آنها، گذشتهای که آیندهی ما را تباه کند بیشک بت انجماد است نه خدای رشد..
ادامه 👇👇👇
@niyazestanbarani
ادامهی #درسایهی_سرو 👆👆👆
در غرق شدن لنج تمام گذشتهی پدر به سوی آرامشی ابدی میرود تا نهنگ زندهگی به آغوش دریا بازگردد.
دختر اینبار در جستوجوی پدر برمیخیزد. فرزندی که پدر ندارد یتیم است و پدر بی فرزند نیز. اولی یتیم از گذشته دومی یتیم از آینده..
دختر ِچشمانتظار ِ خسته و نهشکسته پارو کشیده دنبال پدر است. پدری که بند ناف تولدی دوباره را بریده روی آب آمده دختر قایق به سوی او میراند ما از پایینترین جا شاهد این شکوهیم ما در اعماق دریا پدر و دختر را میبینیم که غرق نور میشوند...
من نفسی عمیق میکشم حالم خوش میشود آن نهنگی هستم که در سایهی سرو پدری و دختری دوباره زنده شده است..
#محسن_یارمحمدی ۱۶اسفند ۱۴۰۳
پ.ن: اگر مفید یافتید به اشتراک بگذارید.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در غرق شدن لنج تمام گذشتهی پدر به سوی آرامشی ابدی میرود تا نهنگ زندهگی به آغوش دریا بازگردد.
دختر اینبار در جستوجوی پدر برمیخیزد. فرزندی که پدر ندارد یتیم است و پدر بی فرزند نیز. اولی یتیم از گذشته دومی یتیم از آینده..
دختر ِچشمانتظار ِ خسته و نهشکسته پارو کشیده دنبال پدر است. پدری که بند ناف تولدی دوباره را بریده روی آب آمده دختر قایق به سوی او میراند ما از پایینترین جا شاهد این شکوهیم ما در اعماق دریا پدر و دختر را میبینیم که غرق نور میشوند...
من نفسی عمیق میکشم حالم خوش میشود آن نهنگی هستم که در سایهی سرو پدری و دختری دوباره زنده شده است..
#محسن_یارمحمدی ۱۶اسفند ۱۴۰۳
پ.ن: اگر مفید یافتید به اشتراک بگذارید.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟢🟢درسایهی_سرو
پویانمایی محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران
برنده جایزهی اسکار از جشنوارهی ۲۰۲۵ در امریکا
نویسندهگان و کارگردانان:
#شیرین_سوهانی #حسین _ملایمی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
پویانمایی محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران
برنده جایزهی اسکار از جشنوارهی ۲۰۲۵ در امریکا
نویسندهگان و کارگردانان:
#شیرین_سوهانی #حسین _ملایمی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️ گفتوگوی روز
میگوید: «خیلی عجیب است ترامپ نادان وزارت آموزش و پرورش را تعطیل کرده، واقعن دیوانه است مسألهی بسیار مهم آموزش را چه خواهدکرد؟»
میگویم: « اتفاقن او خیلی هم میفهمد کل جهان بهویژه سرزمینهایی که در دست حاکمان نادان و استعدادسوزند، آموزش و پرورش ایالات متحده اند از چین و هند تا روسیه و ایران و افغانستان و .. همه و همه دارند نیروهای توانمند تولید میکنند و بعد میتارانند امریکا، امریکا چرا باید برای چیزهایی که مفت مفت به دست میآید هزینه کند؟»
@niuazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
میگوید: «خیلی عجیب است ترامپ نادان وزارت آموزش و پرورش را تعطیل کرده، واقعن دیوانه است مسألهی بسیار مهم آموزش را چه خواهدکرد؟»
میگویم: « اتفاقن او خیلی هم میفهمد کل جهان بهویژه سرزمینهایی که در دست حاکمان نادان و استعدادسوزند، آموزش و پرورش ایالات متحده اند از چین و هند تا روسیه و ایران و افغانستان و .. همه و همه دارند نیروهای توانمند تولید میکنند و بعد میتارانند امریکا، امریکا چرا باید برای چیزهایی که مفت مفت به دست میآید هزینه کند؟»
@niuazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️جلوههای جنون
در سرزمین من
که نشیمنگاه خاصهگان خداست،
هر تپه جلجتاست.
شلاق و تاج خار
هر صبح و ظهر و شام
مینشیند بر پا و سر
بر دستها، پیشانی و کمر..
در سرزمین من
عزیز کردههای خداوند
بردههای خداوند را
پشت سر هم محکوم میکنند
و زقومی هزاران ساله و پوسیده را
هر سحرگاه
در حوض خون
تعمید میدهند
در سرزمین من
هر انسان برای خویش چلیپاست
آیییییی ناصری
و هر تپه جلجتاست...
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در سرزمین من
که نشیمنگاه خاصهگان خداست،
هر تپه جلجتاست.
شلاق و تاج خار
هر صبح و ظهر و شام
مینشیند بر پا و سر
بر دستها، پیشانی و کمر..
در سرزمین من
عزیز کردههای خداوند
بردههای خداوند را
پشت سر هم محکوم میکنند
و زقومی هزاران ساله و پوسیده را
هر سحرگاه
در حوض خون
تعمید میدهند
در سرزمین من
هر انسان برای خویش چلیپاست
آیییییی ناصری
و هر تپه جلجتاست...
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مجسمههای بلاهت و سفاهت
این صالحی است علی اکبر ، متولد کربلا است اما در چهل ساله گی رییس دانشگاه قزوین شده. فیزیک خوانده اما وزیر امورخارجهی احمدی نژاد بوده ، هرگز در بارهی تاریخ و فرهنگ شگفت ِ ایران مطالعات عمیق یا نظرات دقیق و نیمه دقیق نداشته، احتمالن نه از ادبیات و هنر چیزی میفهمد نه از فلسفه و تاریخ....
اما او اکنون شده رییس بنیاد ایران شناسی. احتمالن ایرانی که ما سراغ داریم با ایرانی که اینان میشناسند فقط اشتراک لفظ دارد...
سرآخر اینکه او دم از ایمان و دین و.. میزند اما مانند همهی همتباران بیتقوایش نمیداند رکن دین و ایمان، تقوا است و تقوا یعنی پرهیز از هرچه که تو اهلش نیستی. تقوا یعنی نپذیرفتن کاری که درش تبحر نداری ، تقوا یعنی پر نکردن جایی که جای تو نیست..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
این صالحی است علی اکبر ، متولد کربلا است اما در چهل ساله گی رییس دانشگاه قزوین شده. فیزیک خوانده اما وزیر امورخارجهی احمدی نژاد بوده ، هرگز در بارهی تاریخ و فرهنگ شگفت ِ ایران مطالعات عمیق یا نظرات دقیق و نیمه دقیق نداشته، احتمالن نه از ادبیات و هنر چیزی میفهمد نه از فلسفه و تاریخ....
اما او اکنون شده رییس بنیاد ایران شناسی. احتمالن ایرانی که ما سراغ داریم با ایرانی که اینان میشناسند فقط اشتراک لفظ دارد...
سرآخر اینکه او دم از ایمان و دین و.. میزند اما مانند همهی همتباران بیتقوایش نمیداند رکن دین و ایمان، تقوا است و تقوا یعنی پرهیز از هرچه که تو اهلش نیستی. تقوا یعنی نپذیرفتن کاری که درش تبحر نداری ، تقوا یعنی پر نکردن جایی که جای تو نیست..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#نوسروده
ما، تماممان،
قصهایم
قصههای نانوشته، ناتمام
قصههای بدنوشتهی حرام
قصههای نصفه مانده در خم خراب کوچهای
- که هیچ نام
قصههای بی مخاطبی که هیچکس
ره به واژههای دردمان نمیبرد
قصهها بدون فعل امر سادهی «بخند»
قصههای تا غم خدا بلند
قصهها که هیچ ناشری نمیخرد
قصههای بیشروع
که صبح و شام
قصهها که چند سطر و..
والسلام...
#محسن_بارانی اسفند۱۴۰۳
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ما، تماممان،
قصهایم
قصههای نانوشته، ناتمام
قصههای بدنوشتهی حرام
قصههای نصفه مانده در خم خراب کوچهای
- که هیچ نام
قصههای بی مخاطبی که هیچکس
ره به واژههای دردمان نمیبرد
قصهها بدون فعل امر سادهی «بخند»
قصههای تا غم خدا بلند
قصهها که هیچ ناشری نمیخرد
قصههای بیشروع
که صبح و شام
قصهها که چند سطر و..
والسلام...
#محسن_بارانی اسفند۱۴۰۳
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️زخمهای هزارساله
ادبیات ما به نوعی بخش بزرگی از تاریخ راستین ماست.
نویسندهگان و شاعران ایرانزمین به عنوان مردمان پیشرو و پیشبین روزگار خویش به رفتار همسایهگان و اقوام مرتبط با ما توجه کردهاند و گهگاه به فراخور حال یا شرایط سخن و داستان خویش شرحی از منش و کنش تینان ارائه دادهاند.
حکیم نظامی فارسیسرای آران ۸۰۰ سال پیش در گنجه اینگونه از چین و روس سخن میگوید. عجیب اینکه او سخن خود را نقل قولی از پیشینیان خود میداند یعنی صدهاسال پیش از شاعر گنجه، نیز روس و چین به چنین صفاتی ، موصوف بودهاند.
ز چینی به جز چین ابرو مخواه
ندارند پیمان مردم نگاه...
سخن راست گفتند پیشینیان
که عهد و وفا نیست در چینیان...
..که فریاد شاها ز بيداد روس
كه از مهد ابخاز بستند عروس
ز روسی نجويد كسی مردمی
كه جز گوهری نيستش زآدمی..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ادبیات ما به نوعی بخش بزرگی از تاریخ راستین ماست.
نویسندهگان و شاعران ایرانزمین به عنوان مردمان پیشرو و پیشبین روزگار خویش به رفتار همسایهگان و اقوام مرتبط با ما توجه کردهاند و گهگاه به فراخور حال یا شرایط سخن و داستان خویش شرحی از منش و کنش تینان ارائه دادهاند.
حکیم نظامی فارسیسرای آران ۸۰۰ سال پیش در گنجه اینگونه از چین و روس سخن میگوید. عجیب اینکه او سخن خود را نقل قولی از پیشینیان خود میداند یعنی صدهاسال پیش از شاعر گنجه، نیز روس و چین به چنین صفاتی ، موصوف بودهاند.
ز چینی به جز چین ابرو مخواه
ندارند پیمان مردم نگاه...
سخن راست گفتند پیشینیان
که عهد و وفا نیست در چینیان...
..که فریاد شاها ز بيداد روس
كه از مهد ابخاز بستند عروس
ز روسی نجويد كسی مردمی
كه جز گوهری نيستش زآدمی..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
آیین نوروز_۲۰۲۲_۰۳_۲۰_۲۱_۵۵_۳۲_۶۰۰.aac
20.5 MB
#سخنی_کوتاه درباره ی #آیینهای_نوروزی
#چهارشنبه_سوری #دوازده_روز #سیزده
محسن یارمحمدی
دانش آموخته ی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#چهارشنبه_سوری #دوازده_روز #سیزده
محسن یارمحمدی
دانش آموخته ی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کوتابلندآه
آشی نبود
دهان که جای خود دارد
جانی سوخته
به جا ماند...
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
آشی نبود
دهان که جای خود دارد
جانی سوخته
به جا ماند...
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹