🔹فیزیکدان مشهور و برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۳۳م
🔘 اروین شرودینگر
◽️من بسیار شگفت زده هستم چرا که تصویر علمی از دنیای حقیقی پیرامون من ناقص است، چون معلوماتی واقعی ارائه میدهد، که تمام تخصصات ما را در نظم و ترتیبی عالی قرار میدهد، اما به شکلی وحشتناک درمورد چیزهای بسیار نزدیک به قلبهای ما و بسیار مهم برایمان سکوت اختیار میکند، این تصویر نمیتواند حتی یک کلمه پیرامون قرمز و آبی، تلخ و شیرین و درد بدنی و آرامش جسمی به ما بگوید، چیزی از زیبایی و زشتی، خوب یا بد، خداوند و ازلیت نمیداند!
علم گاهی تظاهر میکند که پاسخ سؤالات در این زمینه را میدهد اما پاسخها غالبا چنان احمقانه است که با جدیت به آنها روی نمیآوریم.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
🔘 اروین شرودینگر
◽️من بسیار شگفت زده هستم چرا که تصویر علمی از دنیای حقیقی پیرامون من ناقص است، چون معلوماتی واقعی ارائه میدهد، که تمام تخصصات ما را در نظم و ترتیبی عالی قرار میدهد، اما به شکلی وحشتناک درمورد چیزهای بسیار نزدیک به قلبهای ما و بسیار مهم برایمان سکوت اختیار میکند، این تصویر نمیتواند حتی یک کلمه پیرامون قرمز و آبی، تلخ و شیرین و درد بدنی و آرامش جسمی به ما بگوید، چیزی از زیبایی و زشتی، خوب یا بد، خداوند و ازلیت نمیداند!
علم گاهی تظاهر میکند که پاسخ سؤالات در این زمینه را میدهد اما پاسخها غالبا چنان احمقانه است که با جدیت به آنها روی نمیآوریم.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍65❤25
#نقدـمکاتب
#نقدـشماره۳
#فمینیسم
بخش۱
ارتش حرام زادگان: چگونه فمینیسم با ترویج سیستماتیک فحشا و زندگی حرام، جامعه را نابود میکند
اگر سقط جنین، قتلعام فیزیکی نسلهای آینده بود، پدیده فرزندان خارج از ازدواج، سلاح جنگ روانی و بیولوژیک فمینیسم برای انحلال کامل اخلاق، فروپاشی ساختار جامعه و تولید یک نسل حرامزاده و سرگردان است. این یک انحراف اجتماعی اتفاقی نیست؛ بلکه محصول نهایی و هدف استراتژیک جنگ ایدئولوژیک فمینیسم علیه سه سنگر اصلی انسانیت است: ازدواج، حیا، و نقش پدری. امروز، آمارهای تکاندهنده در غرب که نشان میدهد نزدیک به نیمی از کودکان، حاصل روابط نامشروع و گناهآلود هستند (OECD, 2022)[1]، صرفاً یک عدد نیست، بلکه گواهی بر موفقیت یک پروژه شیطانی برای نابودی بنیان خانواده است. این «ارتش یتیمان زنده»، قربانیان بیصدای یک فریب بزرگ هستند که به نام «آزادی جنسی»، از مقدسترین حقوق خود یعنی داشتن هویت پاک، خانوادهای باثبات و پدری مسئول، محروم شدهاند.
بخش اول: انهدام تئوریک؛ جنگ فکری فمینیسم علیه طهارت و خانواده
۱. تقدیس فحشا و تحقیر ازدواج
اولین گلوله در جنگ فمینیسم، به قلب نهاد ازدواج شلیک شد. متفکران این مکتب، با وقاحت تمام، پیمان مقدسی را که اللّه سبحانه و تعالی برای حفظ عفت و جلوگیری از گناه وضع کرده، به عنوان «بردهداری خانگی» و «زندان پدرسالار» معرفی کردند. شولامیث فایرستون، از تئوریسینهای رادیکال، صراحتاً خواستار «نابودی خانواده هستهای» شد، زیرا آن را ریشه ظلم میدانست (Firestone, 1970)[2]. این نفرتپراکنی سازمانیافته، یک پیام روشن داشت: ازدواج، که سد راه فحشا است، باید نابود شود. شعار فریبنده «آزادی جنسی» در حقیقت اسم رمز «آزادی برای ارتکاب زنا و روابط حرام» بود. آنها به زنان آموختند که تعهد به یک مرد، نشانه ضعف و وابستگی، و داشتن روابط متعدد و بیتعهد، نشانه قدرت و استقلال است. این تفکر، بیحیایی را به یک فضیلت و پاکدامنی را به یک امر ارتجاعی و عقبمانده تبدیل کرد.
۲. اختهسازی مردانگی و عادیسازی خیانت و گناه
همزمان با حمله به ازدواج، پروژه نابودی مفهوم «مرد» و «پدر» کلید خورد. فمینیسم با ابداع اصطلاحات سمی مانند «مردانگی سمی»، تمام ویژگیهای مثبت مردانه را هدف گرفت: غیرت (که آن را کنترلگری نامیدند)، تأمینکنندگی (که آن را ابزار سلطه خواندند)، و محافظت (که آن را قیممآبی ترجمه کردند). هدف این بود که مردان را از نقش طبیعی و الهی خود خلع سلاح کنند و آنها را به موجوداتی بیتفاوت، بیمسئولیت و بیغیرت تبدیل نمایند.
در این میان، دولت رفاه به عنوان متحد استراتژیک فمینیسم وارد میدان شد. با ارائه کمکهای مالی به مادرانی که خارج از ازدواج فرزند داشتند، دولت عملاً نقش «شوهر» را بر عهده گرفت و به مردان و زنان این پیام را داد: «برای بچهدار شدن نیازی به ازدواج نیست. مرتکب گناه شوید، دولت هزینه آن را پرداخت خواهد کرد». این سیاست، بزرگترین مشوق خیانت به پیمان ازدواج و مسئولیتپذیری بود. مردان آموختند که میتوانند بدون هیچ عواقبی به فحشا بپردازند و زنان نیز آموختند که میتوانند بدون نیاز به یک همسر متعهد، نیازهای خود را (به شکلی حقیرانه) از دولت تأمین کنند. نتیجه، عادیسازی کامل یک زندگی حرام و تبدیل خیانت به یک سبک زندگی قابل قبول بود.
بخش دوم: ویرانههای یک جامعه بیاخلاق؛ پیامدهای دنیای غرق در فساد و بیپدری
امروز، میوههای زهرآگین این تفکر، در تمام ابعاد جامعه غرب قابل مشاهده است. این یک بحران اجتماعی نیست؛ یک فروپاشی تمدنی کامل است.
۱. مهندسی فقر و بردگی نوین برای زنان
وعده «استقلال» فمینیستی، در عمل به بزرگترین تله برای به بردگی کشاندن زنان تبدیل شد. آمارها در تمام کشورهای غربی یک حقیقت تلخ را فریاد میزنند: خانوادههای تکوالدی که توسط زنان اداره میشوند، در فقر مطلق دست و پا میزنند. در ایالات متحده، نرخ فقر برای کودکانی که در خانههای تکمادری زندگی میکنند، تقریباً پنج برابر کودکانی است که در خانوادههای سالم با حضور پدر و مادر رشد میکنند (U.S. Census Bureau, 2022)[3]. آن «آزادی» در واقع به معنای رها شدن زن در چنگال یک بازار کار بیرحم از یک سو، و تحمل تمام بار روانی و مالی تربیت فرزندی که حاصل یک رابطه حرام بوده از سوی دیگر است. این یک استقلال نیست؛ یک بردگی مضاعف و طاقتفرساست که فمینیسم برای زنان به ارمغان آورد..
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
#نقدـشماره۳
#فمینیسم
بخش۱
ارتش حرام زادگان: چگونه فمینیسم با ترویج سیستماتیک فحشا و زندگی حرام، جامعه را نابود میکند
اگر سقط جنین، قتلعام فیزیکی نسلهای آینده بود، پدیده فرزندان خارج از ازدواج، سلاح جنگ روانی و بیولوژیک فمینیسم برای انحلال کامل اخلاق، فروپاشی ساختار جامعه و تولید یک نسل حرامزاده و سرگردان است. این یک انحراف اجتماعی اتفاقی نیست؛ بلکه محصول نهایی و هدف استراتژیک جنگ ایدئولوژیک فمینیسم علیه سه سنگر اصلی انسانیت است: ازدواج، حیا، و نقش پدری. امروز، آمارهای تکاندهنده در غرب که نشان میدهد نزدیک به نیمی از کودکان، حاصل روابط نامشروع و گناهآلود هستند (OECD, 2022)[1]، صرفاً یک عدد نیست، بلکه گواهی بر موفقیت یک پروژه شیطانی برای نابودی بنیان خانواده است. این «ارتش یتیمان زنده»، قربانیان بیصدای یک فریب بزرگ هستند که به نام «آزادی جنسی»، از مقدسترین حقوق خود یعنی داشتن هویت پاک، خانوادهای باثبات و پدری مسئول، محروم شدهاند.
بخش اول: انهدام تئوریک؛ جنگ فکری فمینیسم علیه طهارت و خانواده
۱. تقدیس فحشا و تحقیر ازدواج
اولین گلوله در جنگ فمینیسم، به قلب نهاد ازدواج شلیک شد. متفکران این مکتب، با وقاحت تمام، پیمان مقدسی را که اللّه سبحانه و تعالی برای حفظ عفت و جلوگیری از گناه وضع کرده، به عنوان «بردهداری خانگی» و «زندان پدرسالار» معرفی کردند. شولامیث فایرستون، از تئوریسینهای رادیکال، صراحتاً خواستار «نابودی خانواده هستهای» شد، زیرا آن را ریشه ظلم میدانست (Firestone, 1970)[2]. این نفرتپراکنی سازمانیافته، یک پیام روشن داشت: ازدواج، که سد راه فحشا است، باید نابود شود. شعار فریبنده «آزادی جنسی» در حقیقت اسم رمز «آزادی برای ارتکاب زنا و روابط حرام» بود. آنها به زنان آموختند که تعهد به یک مرد، نشانه ضعف و وابستگی، و داشتن روابط متعدد و بیتعهد، نشانه قدرت و استقلال است. این تفکر، بیحیایی را به یک فضیلت و پاکدامنی را به یک امر ارتجاعی و عقبمانده تبدیل کرد.
۲. اختهسازی مردانگی و عادیسازی خیانت و گناه
همزمان با حمله به ازدواج، پروژه نابودی مفهوم «مرد» و «پدر» کلید خورد. فمینیسم با ابداع اصطلاحات سمی مانند «مردانگی سمی»، تمام ویژگیهای مثبت مردانه را هدف گرفت: غیرت (که آن را کنترلگری نامیدند)، تأمینکنندگی (که آن را ابزار سلطه خواندند)، و محافظت (که آن را قیممآبی ترجمه کردند). هدف این بود که مردان را از نقش طبیعی و الهی خود خلع سلاح کنند و آنها را به موجوداتی بیتفاوت، بیمسئولیت و بیغیرت تبدیل نمایند.
در این میان، دولت رفاه به عنوان متحد استراتژیک فمینیسم وارد میدان شد. با ارائه کمکهای مالی به مادرانی که خارج از ازدواج فرزند داشتند، دولت عملاً نقش «شوهر» را بر عهده گرفت و به مردان و زنان این پیام را داد: «برای بچهدار شدن نیازی به ازدواج نیست. مرتکب گناه شوید، دولت هزینه آن را پرداخت خواهد کرد». این سیاست، بزرگترین مشوق خیانت به پیمان ازدواج و مسئولیتپذیری بود. مردان آموختند که میتوانند بدون هیچ عواقبی به فحشا بپردازند و زنان نیز آموختند که میتوانند بدون نیاز به یک همسر متعهد، نیازهای خود را (به شکلی حقیرانه) از دولت تأمین کنند. نتیجه، عادیسازی کامل یک زندگی حرام و تبدیل خیانت به یک سبک زندگی قابل قبول بود.
بخش دوم: ویرانههای یک جامعه بیاخلاق؛ پیامدهای دنیای غرق در فساد و بیپدری
امروز، میوههای زهرآگین این تفکر، در تمام ابعاد جامعه غرب قابل مشاهده است. این یک بحران اجتماعی نیست؛ یک فروپاشی تمدنی کامل است.
۱. مهندسی فقر و بردگی نوین برای زنان
وعده «استقلال» فمینیستی، در عمل به بزرگترین تله برای به بردگی کشاندن زنان تبدیل شد. آمارها در تمام کشورهای غربی یک حقیقت تلخ را فریاد میزنند: خانوادههای تکوالدی که توسط زنان اداره میشوند، در فقر مطلق دست و پا میزنند. در ایالات متحده، نرخ فقر برای کودکانی که در خانههای تکمادری زندگی میکنند، تقریباً پنج برابر کودکانی است که در خانوادههای سالم با حضور پدر و مادر رشد میکنند (U.S. Census Bureau, 2022)[3]. آن «آزادی» در واقع به معنای رها شدن زن در چنگال یک بازار کار بیرحم از یک سو، و تحمل تمام بار روانی و مالی تربیت فرزندی که حاصل یک رابطه حرام بوده از سوی دیگر است. این یک استقلال نیست؛ یک بردگی مضاعف و طاقتفرساست که فمینیسم برای زنان به ارمغان آورد..
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤52👍19🔥2
#نقدـمکاتب
#نقدـشماره۳
#فمینیسم
بخش۲
۲. کارخانه تولید تباهی: فاجعه نسل بیپدر و غرق در گناه
هیچ عاملی به اندازه «نبود پدر» در تولید فساد، انحراف و تباهی اجتماعی مؤثر نیست. دیوید پاپنو، جامعهشناس، این پدیده را «یک آزمایش اجتماعی عظیم و خطرناک» نامید. فرزندانی که از محبت، تربیت و نظارت پدر محروم هستند و هویتشان در یک رابطه گناهآلود ریشه دارد، با ریسکهای وحشتناکی روبرو هستند:
خلاء روحانی و هویتی: اولین قربانی، هویت کودک است. او دائماً با این سؤال ویرانگر روبروست: «پدر من کیست؟ چرا من مانند دیگران نیستم؟» این زخم عمیق روحی، زمینهساز انواع اختلالات روانی، افسردگی، خشم و تمایلات خودکشی است.
جذب شدن به جرم و جنایت: پسرانی که الگوی مردانه مثبت در خانه ندارند، برای یافتن حس قدرت و تعلق، به باندهای تبهکار پناه میبرند. زندانهای غرب مملو از مردان جوانی است که در خانههای بیپدر بزرگ شدهاند. آنها در خیابان به دنبال پدری میگردند که در خانه نیافتهاند.
سقوط در ورطه فحشا: دخترانی که از محبت و تأیید پدر محروم بودهاند، در سنین پایین به شدت تشنه توجه مردان میشوند. این نیاز، آنها را به طعمههایی آسان برای مردان سودجو تبدیل میکند و باعث میشود در سنین نوجوانی وارد روابط جنسی پرخطر شوند و خودشان چرخه فحشا و تولید فرزندان حرامزاده را تکرار کنند.
شکست تحصیلی و فقر موروثی: این کودکان به دلیل عدم ثبات عاطفی و نظارت، در تحصیل شکست میخورند و در بزرگسالی نیز در چرخه فقر والدین خود گرفتار میمانند.
فمینیسم با حذف پدر، عملاً یک خط تولید انبوه برای انسانهای آسیبدیده، بزهکار و از نظر روانی ناپایدار ایجاد کرده است که خوراک اصلی سیستمهای قضایی و روانپزشکی هستند.
۳. فروپاشی اعتماد و شیوع خیانت در سطح جامعه
خانواده، سلول بنیادین اعتماد در جامعه است. وقتی این سلول با ویروس خیانت و بیتعهدی سرطانی شود، کل پیکره جامعه دچار فروپاشی میشود. جامعهای که بر پایه روابط موقت، لذتگرایی آنی و شکستن پیمانها بنا شده، نمیتواند جامعهای باثبات باشد. بیاعتمادی میان زن و مرد، به بیاعتمادی عمومی در تمام سطوح جامعه تسری پیدا میکند. این همان جامعهای است که توماس هابز توصیف میکرد: «جنگ همه علیه همه». این میراث نهایی فمینیسم است: یک جامعه اتمیزه، پارانوئید و بیریشه که در آن، هیچکس به دیگری اعتماد ندارد، زیرا مقدسترین پیمان اعتماد، یعنی پیمان زناشویی، بیارزش شده است.
نتیجهگیری:
میراث فمینیسم در این حوزه، یک پرونده جنایی قطور و غیرقابل دفاع است. کیفرخواست علیه آن بر این اساس استوار است:
۱. جنایت علیه امر الهی: با شورش آشکار علیه دستور اللّه سبحانه و تعالی مبنی بر ازدواج و تشکیل خانواده و تلاش برای جایگزین کردن آن با فساد.
۲. مهندسی سازمانیافته فحشا و بیحیایی: با نابود کردن تعمدی تمام موانع فرهنگی و اخلاقی در برابر گناه و ترویج بیشرمی به عنوان یک فضیلت مدرن.
۳. تولید انبوه یک نسل حرامزاده، رنجدیده و بیهویت: با تشویق به فرزندآوری در خارج از چارچوب مقدس ازدواج و محکوم کردن میلیونها کودک به یک زندگی پر از درد و سرگردانی.
۴. ترویج سیستماتیک خیانت و بیمسئولیتی: با آموزش به مردان و زنان برای خیانت به فطرت، خیانت به تعهدات و خیانت به فرزندان آیندهشان.
۵. نابودی امنیت روانی و اخلاقی جامعه: با رها کردن هیولای جرم، اعتیاد، بیماریهای روانی و ناامیدی در جامعه که همگی از نتایج مستقیم فروپاشی خانواده هستند.
۶. فریب و خیانت به خود زنان: با وعده دروغین آزادی و تحویل دادن تنهایی، فقر، ناامنی و بار خردکننده مادری مجرد به آنها.
راه نجات، نه اصلاح این تفکر سرطانی، بلکه طرد کامل و قاطع آن و یک بازگشت فوری و آگاهانه به پناهگاه امن شریعت الهی است. تنها راهحل، احیای قداست ازدواج، بازگرداندن عزت و مسئولیت به مقام پدر، ترویج فرهنگ حیا و عفت، و درک این حقیقت است که هر جامعهای که علیه خانواده قیام کند، در واقع حکم نابودی خود را امضا کرده است.
📚منابع:
[1]: OECD Family Database. SF3.1: Share of births outside marriage, 2022.
[2]: Firestone, Shulamith. The Dialectic of Sex: The Case for Feminist Revolution. William Morrow and Company, 1970.
[3]: U.S. Census Bureau. Poverty in the United States: 2022. Report Number P60-277.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
#نقدـشماره۳
#فمینیسم
بخش۲
۲. کارخانه تولید تباهی: فاجعه نسل بیپدر و غرق در گناه
هیچ عاملی به اندازه «نبود پدر» در تولید فساد، انحراف و تباهی اجتماعی مؤثر نیست. دیوید پاپنو، جامعهشناس، این پدیده را «یک آزمایش اجتماعی عظیم و خطرناک» نامید. فرزندانی که از محبت، تربیت و نظارت پدر محروم هستند و هویتشان در یک رابطه گناهآلود ریشه دارد، با ریسکهای وحشتناکی روبرو هستند:
خلاء روحانی و هویتی: اولین قربانی، هویت کودک است. او دائماً با این سؤال ویرانگر روبروست: «پدر من کیست؟ چرا من مانند دیگران نیستم؟» این زخم عمیق روحی، زمینهساز انواع اختلالات روانی، افسردگی، خشم و تمایلات خودکشی است.
جذب شدن به جرم و جنایت: پسرانی که الگوی مردانه مثبت در خانه ندارند، برای یافتن حس قدرت و تعلق، به باندهای تبهکار پناه میبرند. زندانهای غرب مملو از مردان جوانی است که در خانههای بیپدر بزرگ شدهاند. آنها در خیابان به دنبال پدری میگردند که در خانه نیافتهاند.
سقوط در ورطه فحشا: دخترانی که از محبت و تأیید پدر محروم بودهاند، در سنین پایین به شدت تشنه توجه مردان میشوند. این نیاز، آنها را به طعمههایی آسان برای مردان سودجو تبدیل میکند و باعث میشود در سنین نوجوانی وارد روابط جنسی پرخطر شوند و خودشان چرخه فحشا و تولید فرزندان حرامزاده را تکرار کنند.
شکست تحصیلی و فقر موروثی: این کودکان به دلیل عدم ثبات عاطفی و نظارت، در تحصیل شکست میخورند و در بزرگسالی نیز در چرخه فقر والدین خود گرفتار میمانند.
فمینیسم با حذف پدر، عملاً یک خط تولید انبوه برای انسانهای آسیبدیده، بزهکار و از نظر روانی ناپایدار ایجاد کرده است که خوراک اصلی سیستمهای قضایی و روانپزشکی هستند.
۳. فروپاشی اعتماد و شیوع خیانت در سطح جامعه
خانواده، سلول بنیادین اعتماد در جامعه است. وقتی این سلول با ویروس خیانت و بیتعهدی سرطانی شود، کل پیکره جامعه دچار فروپاشی میشود. جامعهای که بر پایه روابط موقت، لذتگرایی آنی و شکستن پیمانها بنا شده، نمیتواند جامعهای باثبات باشد. بیاعتمادی میان زن و مرد، به بیاعتمادی عمومی در تمام سطوح جامعه تسری پیدا میکند. این همان جامعهای است که توماس هابز توصیف میکرد: «جنگ همه علیه همه». این میراث نهایی فمینیسم است: یک جامعه اتمیزه، پارانوئید و بیریشه که در آن، هیچکس به دیگری اعتماد ندارد، زیرا مقدسترین پیمان اعتماد، یعنی پیمان زناشویی، بیارزش شده است.
نتیجهگیری:
میراث فمینیسم در این حوزه، یک پرونده جنایی قطور و غیرقابل دفاع است. کیفرخواست علیه آن بر این اساس استوار است:
۱. جنایت علیه امر الهی: با شورش آشکار علیه دستور اللّه سبحانه و تعالی مبنی بر ازدواج و تشکیل خانواده و تلاش برای جایگزین کردن آن با فساد.
۲. مهندسی سازمانیافته فحشا و بیحیایی: با نابود کردن تعمدی تمام موانع فرهنگی و اخلاقی در برابر گناه و ترویج بیشرمی به عنوان یک فضیلت مدرن.
۳. تولید انبوه یک نسل حرامزاده، رنجدیده و بیهویت: با تشویق به فرزندآوری در خارج از چارچوب مقدس ازدواج و محکوم کردن میلیونها کودک به یک زندگی پر از درد و سرگردانی.
۴. ترویج سیستماتیک خیانت و بیمسئولیتی: با آموزش به مردان و زنان برای خیانت به فطرت، خیانت به تعهدات و خیانت به فرزندان آیندهشان.
۵. نابودی امنیت روانی و اخلاقی جامعه: با رها کردن هیولای جرم، اعتیاد، بیماریهای روانی و ناامیدی در جامعه که همگی از نتایج مستقیم فروپاشی خانواده هستند.
۶. فریب و خیانت به خود زنان: با وعده دروغین آزادی و تحویل دادن تنهایی، فقر، ناامنی و بار خردکننده مادری مجرد به آنها.
راه نجات، نه اصلاح این تفکر سرطانی، بلکه طرد کامل و قاطع آن و یک بازگشت فوری و آگاهانه به پناهگاه امن شریعت الهی است. تنها راهحل، احیای قداست ازدواج، بازگرداندن عزت و مسئولیت به مقام پدر، ترویج فرهنگ حیا و عفت، و درک این حقیقت است که هر جامعهای که علیه خانواده قیام کند، در واقع حکم نابودی خود را امضا کرده است.
📚منابع:
[1]: OECD Family Database. SF3.1: Share of births outside marriage, 2022.
[2]: Firestone, Shulamith. The Dialectic of Sex: The Case for Feminist Revolution. William Morrow and Company, 1970.
[3]: U.S. Census Bureau. Poverty in the United States: 2022. Report Number P60-277.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤45👍20🔥4
#خبر
مجلۀ ۹۷۲+ میگوید که ارتش رژیم صهیونیست واحد ویژهای برای توجیه قتل خبرنگاران راهاندازی کرده است!
به گزارش یورو نیوز:
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
مجلۀ ۹۷۲+ میگوید که ارتش رژیم صهیونیست واحد ویژهای برای توجیه قتل خبرنگاران راهاندازی کرده است!
به گزارش یورو نیوز:
ارتش اسرائیل یک واحد ویژه با نام «سلول مشروعیتبخشی» تشکیل داده تا خبرنگاران را به حماس مرتبط کند و به این ترتیب کشتن آنها را توجیه کند. بر اساس یک گزارش تحقیقی که مجله «۹۷۲+» و به نقل از منابع اطلاعاتی منتشر شده، این واحد پس از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ایجاد شد و مأموریت آن گردآوری اطلاعاتی بود که بتوان از آن در راستای تبلیغات اسرائیل استفاده کرد!
انتشار این گزارش تنها چند روز پس از کشته شدن انس الشریف، خبرنگار الجزیره، و پنج رسانهنگار دیگر در شهر غزه توسط ارتش اسرائیل انجام شد. رسانههای غربی از جمله بیبیسی و رویترز ادعاهای اسرائیل را درباره عضویت انس الشریف در حماس تکرار کردند.
یکی از منابع اطلاعاتی گفت هدف اصلی این واحد روابط عمومی بود، چرا که خبرنگارانی که درباره جنایات مستمر اسرائیل در غزه گزارش میدادند، اعتبار اسرائیل را در برابر جهان خدشهدار میکردند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍62🔥21❤18
#خبر
تجاوز جنسی به ۶۵۴ زن کارگر تایلندی شاغل در سرزمینهای اشغالی
طبق گزارشی که روزنامۀ صهیونیستی روزالم پست تهیه کرده است، از ۶۵۴ زن کارگر تایلندی شاغل در سرزمینهای اشغالی، سوالاتی دربارۀ آزار جنسی پرسیدهاند و در کمال ناباوری جواب صددرصد شرکتکنندگان مثبت بوده است؛ همۀ آنان مورد آزار جنسی قرار گرفته بودند!
🌐 bit.ly/3JnWnU3
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
تجاوز جنسی به ۶۵۴ زن کارگر تایلندی شاغل در سرزمینهای اشغالی
طبق گزارشی که روزنامۀ صهیونیستی روزالم پست تهیه کرده است، از ۶۵۴ زن کارگر تایلندی شاغل در سرزمینهای اشغالی، سوالاتی دربارۀ آزار جنسی پرسیدهاند و در کمال ناباوری جواب صددرصد شرکتکنندگان مثبت بوده است؛ همۀ آنان مورد آزار جنسی قرار گرفته بودند!
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍112🔥55❤11👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غزه و شکستن بت دموکراسی غربی
هنگامی که غرب چهرۀ وحشی و خونخوار خود را آشکار میکند...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
هنگامی که غرب چهرۀ وحشی و خونخوار خود را آشکار میکند...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤78👍42🔥17👎6
مسئلهی مادر بودن و جهانی شدن فمنیسم
در دوران معاصر، جریانهایی سربرآوردهاند که حامل پرچم "فمنیسم" هستند و فضای جهانی را با قدرت درنوردیدهاند و برخی طرفها نیز از آنها پشتیبانی میکنند و مدعی هستند که برای گرفتن حق زنان و بالا بردن جایگاهشان در جامعه تلاش میکنند طوری که آیندهای ویژهی زنان و ساختار آنان را برایشان فراهم میسازند و استقلال و آزادی آنها را برایشان تضمین میکنند! اما اندیشمند بیطرفی که با دقت و کنکاش در مکتب فمنیسم که بر ذهن بیشتر زنان مسلمان چیره شده است مینگرد پی میبرد که چنین جریانی، دربردارندهی مفاهیم اشتباه و عجیب و غریبی است که نیازمند درنگی فوری و اندیشیدنی ژرف است تا پیش از آنکه نتایج فاجعهآفرینی برای امت زخمخوردهی اسلام به بار بیاورد بتوان آن را متوقف کرد.
با وجود بزرگنمایی آشکار مفهومِ زن ظریف و مادر مهربان اما باید گفت که جایگاه مادر بودن در گفتمان فزایندهی فمنیسم در کجا قرار دارد؟! و اصلا مادر بودن در نگاه و نظر منادیان فمنیسم به چه معناست؟!
کسی که در ماهیت و درونمایهی مادر بودن اندیشه میکند درمییابد که صرفا یک وظیفه و کار بیولوژیک نیست بلکه رسالتی والا و ماموریتی بزرگ است زیرا مادر، نخستین پرورشگاه کودک میباشد و اوست که نهال ارزشها و اصول و مبانی را در وجود او میکارد و شخصیتش را در مراحل اولیهی زندگانیاش شکل میدهد بنابراین تاثیر مادرِ درستکار و مربّی در ساختن جامعه، بسیار عمیق و فراگیر است.
ممکن است برخی افراد، پرداختن به مادر بودن را مانعی در برابر پیشرفت زن و دستیابی به بلندپروازیهای شخصی و شغلیاش ببینند و شاید هم نقش والای مادر بودن را قید و بندی ببینند که دست و پای زن را میبندد و نقشآفرینی او را در چارچوبی تنگ به محدودیت میکشاند اما آیا چنین تصویری، ظلم در حق ماموریت بسیار بزرگ مادر بودن نیست؟! اصلا آیا زنان نیکوکار سلف نبودند که همزمان به علمآموزی و عمل صالح و تربیت فرزندان نیک میپرداختند؟!
بنابراین فراهم کردن پشتیبانی و مراقبت از مادرها و گرامیداشت و تشکر از تلاشهای آنان در پرورش نسل آینده به معنای به حاشیه بردن نقش زن نیست چرا که زن، سازندهی مردها است و با اصلاح زن است که جامعه اصلاح میشود و با توانمند شدن زن است که جامعه، شکوفا میگردد.
همچنین بزرگداشت زن و حفظ حقوق وی، امری است که هیچ انسان عاقلی در آن جدال و مخالفت نمیکند و شریعت اسلام نیز همین امر را تایید میکند و کاملا در حق زن انصاف به خرج داده است اما جریانهای فکری غربی آمدند و به آزادی زن مسلمان فرامیخوانند و خواستار حق او در رقابت کردن با مردان در میدان کار شدند و نیز زنان را تشویق میکنند که خواستار برابری مطلق بین زن و مرد شوند!! و با این کار میکوشند فطرت سلیمی که خداوند متعال زن را بر آن سرشته است تغییر دهند و در نقشهای تکاملیای که خانواده و جامعه بر پایهی آن بنا میشوند شکاف ایجاد کنند و آگاهی پیرامون تفاوتهای فطری بین دو جنس را نیست و نابود گردانند در حالی که این تفاوتها، توزیع نقشها بین زن مرد را میطلبد که با تواناییها و مسئولیتهای هر یک از آن دو مناسب است.
و نیز کسی که در جریانهای غربی میاندیشد درمییابد که آنها از ارزش نقش بزرگ زن میکاهند؛ نقش بزرگی که زن به عنوان مادر، مربی و سازندهی نسلها ایفا میکند و همین امر سبب میشود که زنان با بیارزشی به آن بنگرند و آن را مانعی در برابر آزادی و پیشرفت خود ببینند!! و این نادیده گرفتن ارزش زن با بزرگداشت بسیار زیاد نقش اساسی و محوری زن در ساختن جامعهی مسلمان که در تاریخ اسلامی خود دیدهایم همخوانی ندارد.
پس تا زمانی که هدف چنین جریانهایی، تمرکز مبالغهآمیز آنها بر ذات شخص زن باشد و نقش وی در ساختن خانواده و جامعه را به عنوان یک واحد متکامل نادیده بگیرند و با این جمله که زن به تنهایی، نیمی از جامعه را نمایندگی میکند او را در ناآگاهی فرو ببرند جامعه به فروپاشی گسترده در روابط خانوادگی میانجامد و بنیان امت دچار ضعف میشود زیرا همان طور که مرد مسئولیتهایی دارد زن هم دارای نقشهای محوری است که هیچ کسی در جامعه از آن بینیاز نمیباشد.
یهودیان - لعنتهای پیوستهی خداوند بر آنها باد - میگویند: "ما باید زن را به دست بیاوریم زیرا هر وقتی که دستانش را به سوی ما دراز کند بازی را بردهایم و در معامله سود کردهایم".
و یکی از رهبران فراماسون میگوید: "شراب و زن در نابودی امت محمدی، بیش از هر تانک و توپی میتوانند ضربه بزنند پس زنان را در دوست داشتن مادیات و شهوات غرق کنید".
یعنی انگار که میگویند: «بر فساد زنان مسلمان تمرکز کنید زیرا با سقوط عقیدتی و اخلاقی آنان، امت اسلامی نیز به سقوط کشیده میشود».
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
در دوران معاصر، جریانهایی سربرآوردهاند که حامل پرچم "فمنیسم" هستند و فضای جهانی را با قدرت درنوردیدهاند و برخی طرفها نیز از آنها پشتیبانی میکنند و مدعی هستند که برای گرفتن حق زنان و بالا بردن جایگاهشان در جامعه تلاش میکنند طوری که آیندهای ویژهی زنان و ساختار آنان را برایشان فراهم میسازند و استقلال و آزادی آنها را برایشان تضمین میکنند! اما اندیشمند بیطرفی که با دقت و کنکاش در مکتب فمنیسم که بر ذهن بیشتر زنان مسلمان چیره شده است مینگرد پی میبرد که چنین جریانی، دربردارندهی مفاهیم اشتباه و عجیب و غریبی است که نیازمند درنگی فوری و اندیشیدنی ژرف است تا پیش از آنکه نتایج فاجعهآفرینی برای امت زخمخوردهی اسلام به بار بیاورد بتوان آن را متوقف کرد.
با وجود بزرگنمایی آشکار مفهومِ زن ظریف و مادر مهربان اما باید گفت که جایگاه مادر بودن در گفتمان فزایندهی فمنیسم در کجا قرار دارد؟! و اصلا مادر بودن در نگاه و نظر منادیان فمنیسم به چه معناست؟!
کسی که در ماهیت و درونمایهی مادر بودن اندیشه میکند درمییابد که صرفا یک وظیفه و کار بیولوژیک نیست بلکه رسالتی والا و ماموریتی بزرگ است زیرا مادر، نخستین پرورشگاه کودک میباشد و اوست که نهال ارزشها و اصول و مبانی را در وجود او میکارد و شخصیتش را در مراحل اولیهی زندگانیاش شکل میدهد بنابراین تاثیر مادرِ درستکار و مربّی در ساختن جامعه، بسیار عمیق و فراگیر است.
ممکن است برخی افراد، پرداختن به مادر بودن را مانعی در برابر پیشرفت زن و دستیابی به بلندپروازیهای شخصی و شغلیاش ببینند و شاید هم نقش والای مادر بودن را قید و بندی ببینند که دست و پای زن را میبندد و نقشآفرینی او را در چارچوبی تنگ به محدودیت میکشاند اما آیا چنین تصویری، ظلم در حق ماموریت بسیار بزرگ مادر بودن نیست؟! اصلا آیا زنان نیکوکار سلف نبودند که همزمان به علمآموزی و عمل صالح و تربیت فرزندان نیک میپرداختند؟!
بنابراین فراهم کردن پشتیبانی و مراقبت از مادرها و گرامیداشت و تشکر از تلاشهای آنان در پرورش نسل آینده به معنای به حاشیه بردن نقش زن نیست چرا که زن، سازندهی مردها است و با اصلاح زن است که جامعه اصلاح میشود و با توانمند شدن زن است که جامعه، شکوفا میگردد.
همچنین بزرگداشت زن و حفظ حقوق وی، امری است که هیچ انسان عاقلی در آن جدال و مخالفت نمیکند و شریعت اسلام نیز همین امر را تایید میکند و کاملا در حق زن انصاف به خرج داده است اما جریانهای فکری غربی آمدند و به آزادی زن مسلمان فرامیخوانند و خواستار حق او در رقابت کردن با مردان در میدان کار شدند و نیز زنان را تشویق میکنند که خواستار برابری مطلق بین زن و مرد شوند!! و با این کار میکوشند فطرت سلیمی که خداوند متعال زن را بر آن سرشته است تغییر دهند و در نقشهای تکاملیای که خانواده و جامعه بر پایهی آن بنا میشوند شکاف ایجاد کنند و آگاهی پیرامون تفاوتهای فطری بین دو جنس را نیست و نابود گردانند در حالی که این تفاوتها، توزیع نقشها بین زن مرد را میطلبد که با تواناییها و مسئولیتهای هر یک از آن دو مناسب است.
و نیز کسی که در جریانهای غربی میاندیشد درمییابد که آنها از ارزش نقش بزرگ زن میکاهند؛ نقش بزرگی که زن به عنوان مادر، مربی و سازندهی نسلها ایفا میکند و همین امر سبب میشود که زنان با بیارزشی به آن بنگرند و آن را مانعی در برابر آزادی و پیشرفت خود ببینند!! و این نادیده گرفتن ارزش زن با بزرگداشت بسیار زیاد نقش اساسی و محوری زن در ساختن جامعهی مسلمان که در تاریخ اسلامی خود دیدهایم همخوانی ندارد.
پس تا زمانی که هدف چنین جریانهایی، تمرکز مبالغهآمیز آنها بر ذات شخص زن باشد و نقش وی در ساختن خانواده و جامعه را به عنوان یک واحد متکامل نادیده بگیرند و با این جمله که زن به تنهایی، نیمی از جامعه را نمایندگی میکند او را در ناآگاهی فرو ببرند جامعه به فروپاشی گسترده در روابط خانوادگی میانجامد و بنیان امت دچار ضعف میشود زیرا همان طور که مرد مسئولیتهایی دارد زن هم دارای نقشهای محوری است که هیچ کسی در جامعه از آن بینیاز نمیباشد.
یهودیان - لعنتهای پیوستهی خداوند بر آنها باد - میگویند: "ما باید زن را به دست بیاوریم زیرا هر وقتی که دستانش را به سوی ما دراز کند بازی را بردهایم و در معامله سود کردهایم".
و یکی از رهبران فراماسون میگوید: "شراب و زن در نابودی امت محمدی، بیش از هر تانک و توپی میتوانند ضربه بزنند پس زنان را در دوست داشتن مادیات و شهوات غرق کنید".
یعنی انگار که میگویند: «بر فساد زنان مسلمان تمرکز کنید زیرا با سقوط عقیدتی و اخلاقی آنان، امت اسلامی نیز به سقوط کشیده میشود».
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤46👍10
از همین روی هم دشمنان، جریانهای ویرانگر فمنیستی که فطرت سالم زن را تغییر و تحریف میکنند برای زنان، زیبا جلوه دادند و اقدام به مغزشویی آنان کردند تا جایی که ایشان را با صفات مردانه مسخ کردند طوری که دیگر به راحتی زن را نمیشناسیم! چنانکه زن به گونهای منحرف شده که دوست دارد از خانه بیرون برود و کار کند و خواستار برابری با مردان و حضور یافتن در بین آنها در هر میدان و تخصصی شده است و همچنین از فکرِ در خانه ماندن متنفر است و آن را زندانی برای خود میبیند و اگر او را نصیحتی کنیم لجبازی و خودبرتربینی و تکبر در پیش میگیرد و بهانهاش اینست که در خانه ماندنش ظلم و ستم به او است!
واقعا تاسفبار است.
ما باید زنان مسلمان را از باتلاق بدبوی فمنیسم نجات دهیم و با نرمش و مهربانی به آنان کمک کنیم که دوباره شایستگیشان را برای انجام وظیفهی اساسیای که بخاطرش آفریده شدهاند به دست بیاورند. سپس وظیفه داریم زنان را از دنبالهروی کردن جریان پُر زرق و برق فمنیسم بر حذر داریم که - به ادعای فمنیستها - سراسر خیر و رحمت برای زن است اما در باطن، دربردارندهی زهری پلید و کشنده است و نیز با ارزشها و ثوابت اسلامی ما تعارض دارد.
ما باید همیشه در کمین چنین جریانهای ویرانگری باشیم و در حد توان به انتشار آگاهی بپردازیم تا آنها را به بنبست بکشانیم و تا زنان مسلمان بدانند که بزرگداشت حقیقی آنان در حفظ حقوق کامل ایشان و قدردانی از نقش منحصر به فرد و مهم زنان در خانواده و جامعه نهفته است و باید شدیدا تلاش کنیم که اقدامات ما برای رعایت عدالت با زنان، سازگار با فطرت سلیم ایشان و ارزشهای اصیلمان باشد تا بتوانیم آرامش و آسایش را برای زنان فراهم کنیم و بکوشیم نقش اصیل و زن بودن بینظیر آنان را نزدشان دوستداشتنی کنیم.
✍️ نویسنده: خانم شام محمود
📰 ترجمه و نشر در: «رد شبهات ملحدین»
bit.ly/45xouZD
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
واقعا تاسفبار است.
ما باید زنان مسلمان را از باتلاق بدبوی فمنیسم نجات دهیم و با نرمش و مهربانی به آنان کمک کنیم که دوباره شایستگیشان را برای انجام وظیفهی اساسیای که بخاطرش آفریده شدهاند به دست بیاورند. سپس وظیفه داریم زنان را از دنبالهروی کردن جریان پُر زرق و برق فمنیسم بر حذر داریم که - به ادعای فمنیستها - سراسر خیر و رحمت برای زن است اما در باطن، دربردارندهی زهری پلید و کشنده است و نیز با ارزشها و ثوابت اسلامی ما تعارض دارد.
ما باید همیشه در کمین چنین جریانهای ویرانگری باشیم و در حد توان به انتشار آگاهی بپردازیم تا آنها را به بنبست بکشانیم و تا زنان مسلمان بدانند که بزرگداشت حقیقی آنان در حفظ حقوق کامل ایشان و قدردانی از نقش منحصر به فرد و مهم زنان در خانواده و جامعه نهفته است و باید شدیدا تلاش کنیم که اقدامات ما برای رعایت عدالت با زنان، سازگار با فطرت سلیم ایشان و ارزشهای اصیلمان باشد تا بتوانیم آرامش و آسایش را برای زنان فراهم کنیم و بکوشیم نقش اصیل و زن بودن بینظیر آنان را نزدشان دوستداشتنی کنیم.
bit.ly/45xouZD
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤56👍9
نقدی بر گفتمان انسانمحوری جدا از دین
در فضای فکری معاصر، مفهوم «انسانیت» به عنوان معیاری نهایی برای اخلاق و رفتار شایسته تبلیغ میشود؛ مفهومی که ریشه در تاریخ و فلسفه غرب دارد و اغلب در تقابل یا استقلال از دین تعریف میگردد. این نوشتار به اختصار در پی واکاوی خاستگاه این ایده و نقد ادعای استقلال اخلاق از دین است و در مقابل، مفهوم اصیل و جامع «احسان» در اسلام را به عنوان جایگزینی الهی و کامل ارائه میدهد.
مفهوم «انسانیت» و نسبت آن با دین
موضوع «انسانیت» که اخیراً در گفتمانهای روشنفکری پررنگ شده، ریشه در جریانهای فکری اروپایی مانند اومانیسم عصر رنسانس و روشنگری دارد که در واکنش به حاکمیت مطلق و بعضاً تحریفشده کلیسا شکل گرفت. در این نگاه، «انسانیت» بهعنوان یک ایدئولوژی مستقل و گاه جایگزین دین مطرح شد، گویی که در کنار سایر ادیان، «دین انسانیت» نیز وجود دارد.
متأسفانه این مفهوم، بدون توجه به خاستگاه تاریخی و فلسفی خود و مبانی سکولارش، به شکلی ناقص و ناسازگار وارد گفتمان برخی از متدینان شده است. شاهد این ادعا، جملات آشنا اما مشکلسازی است همچون: «نماز و روزه و حج داشته باشی، اما اگر انسانیت نداشته باشی، دیندار واقعی نیستی! یا این موارد را نداشته باشی مشکلی نیست مهم انسانیت است!» این سخن، هرچند به ظاهر بر اهمیت اخلاق تأکید دارد، اما دارای دو اشکال بنیادین است:
اولاً: خود «انسانیت» مفهومی مورد نزاع و فاقد تعریف دقیق است. معیارهای «انسانیت» نزد مکاتب و افراد مختلف، متفاوت و حتی متعارض است و برای کسی که به خدا ایمان ندارد، استدلال برای اخلاق عینی و حتی اعتماد به عقل دشوار میشود. مشکل تا جایی پیش میرود که تکاملباوری مرز میان انسان و حیوانات را خط میزند و دیگر جاندار ویژهای بهنام انسان وجود نخواهد داشت تا «انسانیت» به آن تکیه دهد! در این حال، انسان همان «پسماندۀ شیمیایی» است که استیون هاوکینگ میگفت و کرامتی ایجاب نمیکند.
ثانیاً: این جمله، «انسانیت» را در تقابلی کاذب با ارکان دین قرار میدهد، حال آنکه در نگاه اسلامی، فضایل اخلاقی مانند عدالت، ایثار، مهربانی، گذشت و...، خود جزیی جداییناپذیر از دین و ریشهگرفته از تعالیم انبیاء (علیهمالسلام) هستند. دین اسلام از آغاز تاکنون، برنامهای جامع برای تمام عرصههای زندگی فردی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی ارائه داده و نیازی به الحاق مفاهیم بیپایهای مانند «انسانیتِ مستقل از دین» ندارد.
«احسان» در اسلام؛ پاسخ اصیل به ادعای «انسانیت»
اسلام به جای مفهوم مبهم «انسانیت»، از اصل عمیقتر و جامعتری به نام «احسان» سخن میگوید. پیامبراکرمﷺ «احسان» را به عنوان یکی از ارکان سهگانه دین -در کنار ایمان و اسلام- معرفی میفرمایند: «اینکه خدا را چنان عبادت کنی که گویی او را میبینی؛ و اگر تو او را نمیبینی، قطعاً او تو را میبیند.» [صحیح بخاری، ج1، ص19ح50؛ صحیح مسلم، ج1، ص39، ح9].
نکته کلیدی اینجاست که احسان، تنها یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه سطحی متعالی از دینداری است که تمام اعمال فردی و اجتماعی را دربر میگیرد و بر پایه خداباوری و احساس مسئولیت در پیشگاه الهی استوار است. بسیاری از بزرگان، عرفان اصیل اسلامی را نیز ذیل همین مفهوم تعریف کردهاند. بنابراین، آنچه امروز به نام «انسانیت» تبلیغ میشود، در واقع بخشی از مصادیق «احسان» در تعالیم اسلامی است، با این تفاوت بنیادین که احسان، اخلاق را در چارچوبی الهی و مبتنی بر عبودیت تعریف میکند، نه بر پایه خواست و تشخیص ناپایدار بشری.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
در فضای فکری معاصر، مفهوم «انسانیت» به عنوان معیاری نهایی برای اخلاق و رفتار شایسته تبلیغ میشود؛ مفهومی که ریشه در تاریخ و فلسفه غرب دارد و اغلب در تقابل یا استقلال از دین تعریف میگردد. این نوشتار به اختصار در پی واکاوی خاستگاه این ایده و نقد ادعای استقلال اخلاق از دین است و در مقابل، مفهوم اصیل و جامع «احسان» در اسلام را به عنوان جایگزینی الهی و کامل ارائه میدهد.
مفهوم «انسانیت» و نسبت آن با دین
موضوع «انسانیت» که اخیراً در گفتمانهای روشنفکری پررنگ شده، ریشه در جریانهای فکری اروپایی مانند اومانیسم عصر رنسانس و روشنگری دارد که در واکنش به حاکمیت مطلق و بعضاً تحریفشده کلیسا شکل گرفت. در این نگاه، «انسانیت» بهعنوان یک ایدئولوژی مستقل و گاه جایگزین دین مطرح شد، گویی که در کنار سایر ادیان، «دین انسانیت» نیز وجود دارد.
متأسفانه این مفهوم، بدون توجه به خاستگاه تاریخی و فلسفی خود و مبانی سکولارش، به شکلی ناقص و ناسازگار وارد گفتمان برخی از متدینان شده است. شاهد این ادعا، جملات آشنا اما مشکلسازی است همچون: «نماز و روزه و حج داشته باشی، اما اگر انسانیت نداشته باشی، دیندار واقعی نیستی! یا این موارد را نداشته باشی مشکلی نیست مهم انسانیت است!» این سخن، هرچند به ظاهر بر اهمیت اخلاق تأکید دارد، اما دارای دو اشکال بنیادین است:
اولاً: خود «انسانیت» مفهومی مورد نزاع و فاقد تعریف دقیق است. معیارهای «انسانیت» نزد مکاتب و افراد مختلف، متفاوت و حتی متعارض است و برای کسی که به خدا ایمان ندارد، استدلال برای اخلاق عینی و حتی اعتماد به عقل دشوار میشود. مشکل تا جایی پیش میرود که تکاملباوری مرز میان انسان و حیوانات را خط میزند و دیگر جاندار ویژهای بهنام انسان وجود نخواهد داشت تا «انسانیت» به آن تکیه دهد! در این حال، انسان همان «پسماندۀ شیمیایی» است که استیون هاوکینگ میگفت و کرامتی ایجاب نمیکند.
ثانیاً: این جمله، «انسانیت» را در تقابلی کاذب با ارکان دین قرار میدهد، حال آنکه در نگاه اسلامی، فضایل اخلاقی مانند عدالت، ایثار، مهربانی، گذشت و...، خود جزیی جداییناپذیر از دین و ریشهگرفته از تعالیم انبیاء (علیهمالسلام) هستند. دین اسلام از آغاز تاکنون، برنامهای جامع برای تمام عرصههای زندگی فردی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی ارائه داده و نیازی به الحاق مفاهیم بیپایهای مانند «انسانیتِ مستقل از دین» ندارد.
«احسان» در اسلام؛ پاسخ اصیل به ادعای «انسانیت»
اسلام به جای مفهوم مبهم «انسانیت»، از اصل عمیقتر و جامعتری به نام «احسان» سخن میگوید. پیامبراکرمﷺ «احسان» را به عنوان یکی از ارکان سهگانه دین -در کنار ایمان و اسلام- معرفی میفرمایند: «اینکه خدا را چنان عبادت کنی که گویی او را میبینی؛ و اگر تو او را نمیبینی، قطعاً او تو را میبیند.» [صحیح بخاری، ج1، ص19ح50؛ صحیح مسلم، ج1، ص39، ح9].
نکته کلیدی اینجاست که احسان، تنها یک توصیه اخلاقی نیست، بلکه سطحی متعالی از دینداری است که تمام اعمال فردی و اجتماعی را دربر میگیرد و بر پایه خداباوری و احساس مسئولیت در پیشگاه الهی استوار است. بسیاری از بزرگان، عرفان اصیل اسلامی را نیز ذیل همین مفهوم تعریف کردهاند. بنابراین، آنچه امروز به نام «انسانیت» تبلیغ میشود، در واقع بخشی از مصادیق «احسان» در تعالیم اسلامی است، با این تفاوت بنیادین که احسان، اخلاق را در چارچوبی الهی و مبتنی بر عبودیت تعریف میکند، نه بر پایه خواست و تشخیص ناپایدار بشری.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤56👍3🔥2
تقابل نادرست دین و انسانیت و پیامدهای آن
ادعای استقلال «انسانیت» از دین، هرچند ممکن است در نگاه سطحی جذاب به نظر رسد، اما دارای سه مشکل اساسی است:
أ) نسبیت اخلاقی: در غیاب دین و وحی، معیار ثابت و جهانشمولی برای تعریف «خوب» و «بد» وجود ندارد و «انسانیت» به سلیقه افراد، جوامع و حکومتها تبدیل میشود. آنچه امروز «انسانیت» خوانده میشود، ممکن است فردا به نام «پیشرفت» نقض شود.
ب) ریشههای الحادی: این اندیشه بهطور مستقیم متأثر از «اومانیسم» است که محوریت جهان را از خدا سلب کرده و آن را به انسان میدهد. در این مکتب، انسان معیار و مدار همه چیز است.
پ) تعارض با خدامحوری: اسلام بر محوریت خدا در همه عرصهها (اخلاق، قانونگذاری، حاکمیت) تأکید دارد، در حالی که اومانیسم انسان را جایگزین خدا میکند. پذیرش «انسانیتِ مستقل از دین»، نرمترین راه برای ترویج سکولاریسم و جداکردن دین از زندگی است.
در نهایت، آنچه به نام «انسانیت» مستقل از دین عرضه میشود، نهتنها کمکی به تعالی اخلاقی جامعه نمیکند، بلکه با ترویج نسبیگرایی اخلاقی و مبانی سکولار، به تدریج بنیانهای ارزشی جامعه را سست میکند.
در مقابل، مفهوم «احسان» در اسلام، با حفظ اصالت الهی و قراردادن اخلاق در چارچوب عبادت آگاهانه پروردگار، تضمینی پایدار برای فضیلتهای انسانی است. وظیفه دعوتگران دینی است که به جای تکرار مفاهیم مبهم و وارداتی، این گوهر اصیل اسلامی را تبیین و به جامعه معرفی نمایند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
ادعای استقلال «انسانیت» از دین، هرچند ممکن است در نگاه سطحی جذاب به نظر رسد، اما دارای سه مشکل اساسی است:
أ) نسبیت اخلاقی: در غیاب دین و وحی، معیار ثابت و جهانشمولی برای تعریف «خوب» و «بد» وجود ندارد و «انسانیت» به سلیقه افراد، جوامع و حکومتها تبدیل میشود. آنچه امروز «انسانیت» خوانده میشود، ممکن است فردا به نام «پیشرفت» نقض شود.
ب) ریشههای الحادی: این اندیشه بهطور مستقیم متأثر از «اومانیسم» است که محوریت جهان را از خدا سلب کرده و آن را به انسان میدهد. در این مکتب، انسان معیار و مدار همه چیز است.
پ) تعارض با خدامحوری: اسلام بر محوریت خدا در همه عرصهها (اخلاق، قانونگذاری، حاکمیت) تأکید دارد، در حالی که اومانیسم انسان را جایگزین خدا میکند. پذیرش «انسانیتِ مستقل از دین»، نرمترین راه برای ترویج سکولاریسم و جداکردن دین از زندگی است.
در نهایت، آنچه به نام «انسانیت» مستقل از دین عرضه میشود، نهتنها کمکی به تعالی اخلاقی جامعه نمیکند، بلکه با ترویج نسبیگرایی اخلاقی و مبانی سکولار، به تدریج بنیانهای ارزشی جامعه را سست میکند.
در مقابل، مفهوم «احسان» در اسلام، با حفظ اصالت الهی و قراردادن اخلاق در چارچوب عبادت آگاهانه پروردگار، تضمینی پایدار برای فضیلتهای انسانی است. وظیفه دعوتگران دینی است که به جای تکرار مفاهیم مبهم و وارداتی، این گوهر اصیل اسلامی را تبیین و به جامعه معرفی نمایند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤56👍7
🔹سازمان انرژی آمریکا: «در بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۸، تعداد ۱۳۸۵۸ نفر در ایالت متحده در اثر حملات تروریستی جان باختند و دوسوم این حملات یعنی۷۴ درصد آن توسط گروهکهای تروریستی چپی (کمونیست) رخ داده است».
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍69❤10
🔹 مولود مامری، نویسنده الجزایری:
استعمار (فرانسه) به ما آزادی نداد بلکه ما را محدود کرد؛ پیشرفت به بار نیاورد بلکه ارمغانش ظلم بود تعالی بخش نبود بلکه ناامیدی آورد و ما را عقیم کرد. استعمار تفرقه آورد و ما را منزوی ساخت.
Mouloud Mammeri, Lettre à Jean Sénac, janvier 1957
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
استعمار (فرانسه) به ما آزادی نداد بلکه ما را محدود کرد؛ پیشرفت به بار نیاورد بلکه ارمغانش ظلم بود تعالی بخش نبود بلکه ناامیدی آورد و ما را عقیم کرد. استعمار تفرقه آورد و ما را منزوی ساخت.
Mouloud Mammeri, Lettre à Jean Sénac, janvier 1957
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍101❤20🔥12👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از فرمان خونین تورات تا جنایات غزه؛ نتانیاهو با یاد عمالیق، قتلعام را موجه جلوه میدهد.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤77👍22🔥12
▪️بزرگترین پرسش روزگار ما، نه کمونیسم در برابر فردگرایی است، و نه اروپا در برابر آمریکا و نه حتی شرق دربرابر غرب؛ بزرگترین پرسش این است که آیا انسانها میتوانند زندگیِ بدون خدا را تاب بیاورند؟ دین عمیقتر از فلسفه بود و اینها را رد میکرد که ریشههای سعادت بشر را در زمین بجوید؛ دین امیدهای انسان را در جایی مستقر میکند که معرفت هرگز نمیتواند به آن دست پیدا کند: یعنی فراسوی قبر.
📖 ویل دورانت، دربارۀ معنای زندگی، ص۴۷.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
📖 ویل دورانت، دربارۀ معنای زندگی، ص۴۷.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤99👍26
جهانیشدن زیبایی.pdf
484.4 KB
📚 عنوان مقاله: جهانیشدن زیبایی
✍️ نویسنده: لیلی العصیلی
📝 مترجم: فریبا کریمنژاد
📄 تعداد صفحات: 25
#️⃣ بازبینی و نشر: رد شبهات ملحدین
bit.ly/4mIgdrS
#معرفی_مقاله
این نوشتار به بررسی پدیده «جهانیشدن زیبایی» و تأثیرات آن بر زنان و جوامع میپردازد. نویسنده خانم لیلی العصیلی- کارشناس ارشد اصول تربیت- با اشاره به فطری بودن علاقه به زیبایی، روند یکسانسازی معیارهای زیبایی تحت تأثیر فرهنگ غربی و رسانهها را واکاوی میکند. وی تأثیرات منفی این پدیده را در ابعاد روانی، اجتماعی، سلامتی و اقتصادی بررسی کرده و در مقابل، بر لزوم بازتعریف زیبایی بر اساس ارزشهای دینی و انسانی تأکید میورزد.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
✍️ نویسنده: لیلی العصیلی
📝 مترجم: فریبا کریمنژاد
📄 تعداد صفحات: 25
#️⃣ بازبینی و نشر: رد شبهات ملحدین
bit.ly/4mIgdrS
#معرفی_مقاله
این نوشتار به بررسی پدیده «جهانیشدن زیبایی» و تأثیرات آن بر زنان و جوامع میپردازد. نویسنده خانم لیلی العصیلی- کارشناس ارشد اصول تربیت- با اشاره به فطری بودن علاقه به زیبایی، روند یکسانسازی معیارهای زیبایی تحت تأثیر فرهنگ غربی و رسانهها را واکاوی میکند. وی تأثیرات منفی این پدیده را در ابعاد روانی، اجتماعی، سلامتی و اقتصادی بررسی کرده و در مقابل، بر لزوم بازتعریف زیبایی بر اساس ارزشهای دینی و انسانی تأکید میورزد.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸@no_atheism | رد شبهات ملحدین
❤69👍9
بسم اللّه الرحمن الرحیم
إنا لله وإنا إلیه راجعون
با نهایت اندوه و تأثر، خبر جانباختن جمع زیادی از برادران و خواهران مسلمانمان در حادثه دلخراش زلزله شرق افغانستان را دریافت کردیم.
در این مصیبت عظیم، مراتب همدردی و تسلیت عمیق خود را به خانوادههای داغدار و مردم عزیز افغانستان تقدیم میکنیم. از اللّه سبحانه و تعالی برای درگذشتگان رحمت و مغفرت واسعه، و برای مجروحان شفای عاجل و کامل مسألت مینماییم. همچنین از پروردگار رحیم میخواهیم که به بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید و این سرزمین عزیز را از هرگونه بلا و مصیبت محفوظ بدارد.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
إنا لله وإنا إلیه راجعون
با نهایت اندوه و تأثر، خبر جانباختن جمع زیادی از برادران و خواهران مسلمانمان در حادثه دلخراش زلزله شرق افغانستان را دریافت کردیم.
در این مصیبت عظیم، مراتب همدردی و تسلیت عمیق خود را به خانوادههای داغدار و مردم عزیز افغانستان تقدیم میکنیم. از اللّه سبحانه و تعالی برای درگذشتگان رحمت و مغفرت واسعه، و برای مجروحان شفای عاجل و کامل مسألت مینماییم. همچنین از پروردگار رحیم میخواهیم که به بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید و این سرزمین عزیز را از هرگونه بلا و مصیبت محفوظ بدارد.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤342👍25🔥11
لكنت دونویی میگوید:
📚مصير الانسان، صص ۲۲۶-۲۲۷.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
«ذکاوت در ذات خود اگر از ادراک حسی و یا عقلی ارزشهای اخلاقی پیروی نکند، خطرناک میشود و نه تنها به مادیت گرایش پیدا میکند بلکه به کارهای زشت و ناپسند نیز میگراید و این کتاب قبل از اختراع بمب اتم نوشته شده است و آنچه ما میگوییم را به طور واضح بیان میکند. عموم مردم دریافتند پیروزی بزرگ علم، آرامش انسانی را تماماً به چالش کشیده است؛ آنگاه ملت متمدن دریافت که تنها چیزی که میتواند این تهدید را از او دفع کند اتحاد اخلاقی است. وقت کوتاه بود، در نتیجه هیچ راهی برای حمایت نیافتیم مگر به واسطهی توافقنامههای مکتوب و همه میدانند که توافقنامهها هیچ ارزش و اعتباری ندارند مگر به نسبت انسانی که ذیل آن را امضا کرده باشد و اگر این انسان شخص، مخلص و درستکاری نباشد و اگر نمایندهی ملتی که به سخن وی احترام میگذارند نباشد، هیچ معنا و مفهومی ندارد. برای اولین بار در تاریخ بشر چالش میان ذکاوت محض و ارزشهای اخلاقی به مسئلهی مرگ و زندگی تبدیل شده است و تمام آرزوهای ما این است که انسانیت از این ضرب المثل مستفید شود ولی از بخت بد ما از این امر مطمئن نیستیم.»
📚مصير الانسان، صص ۲۲۶-۲۲۷.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤63👍17
بسیاری از انحرافات معاصر در حوزههای اعتقادی، فکری و فرهنگی در حقیقت به مشکل در شناخت و علم بر نمیگردند و مربوط به خود شبهات نیستند، بلکه محرکهای دیگری در پشت صحنه هستند که در شکلگیری بسیاری از باورها و تصورات انحرافآمیز نقش ایفا میکنند. کسی که در بسیاری از انحرافات فکری این زمان تأمل کند، در مییابد که برآمده از ترکیب سلطۀ الگوی فرهنگی بیگانه و تسلیم ضعیف در برابر الله (سبحانه وتعالی) و پیغمبرش (صلی الله علیه وسلم) است.
📖 عبدالله عجیری، ينبوع الغواية الفكرية
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤59👍12🔥2
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَبَارِكْ عَلَى نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِهِ وَصَحْبِهِ أَجْمَعِينَ
نقدی بر نفاق مبانی دروغین و استعمارگرانه غرب در قبال نسلکشی در غزه
جهان امروز شاهد یکی از تلخترین تراژدیهای تاریخ معاصر است. در حالی که مردم بیدفاع غزه زیر باران آتش و آهن قرار دارند، تمدن غرب که خود را داعیهدار ارزشهای والای انسانی میداند، در آزمونی بزرگ، نقابی از چهره برداشته و نفاق عمیق خود را آشکار ساخته است. این متن، نقدی است بر این دوگانگی و استانداردهای دوگانهای که در قبال فاجعه غزه به نمایش گذاشته شده است.
۱. نفاق در ادعای دموکراسی
غرب، خود را پرچمدار دموکراسی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش معرفی میکند. اما در برابر کشتار دهها هزار انسان بیگناه در غزه، که بخش اعظم آنان زنان و کودکان هستند، نه تنها سکوت کرده، بلکه با حمایتهای نظامی و سیاسی، عملاً به شریک جرم بدل شده است.
پرسش بنیادین: آیا دموکراسی، به معنای حمایت از رژیمی است که بیمارستانها، مدارس و پناهگاهها را بمباران میکند؟ آیا میتوان از نظامی پشتیبانی کرد که کودکان را زیر آوار خانههایشان زنده به گور میکند و آن را “دفاع مشروع” نامید؟
بیتوجهی به صدای ملتها: دولتهای غربی که ادعای احترام به رأی و نظر شهروندان خود را دارند، چگونه صدای میلیونها معترض در خیابانهای لندن، پاریس، واشنگتن و برلین را نادیده میگیرند؟ این مردم با وجدانهای بیدار، فریاد “آتشبس فوری” سر میدهند، اما دولتهایشان همچنان به ارسال سلاح برای تداوم کشتار اصرار میورزند. این شکاف عمیق میان ملتها و دولتها، بحران مشروعیت دموکراسی غربی را به نمایش میگذارد.
۲. نفاق در لوای حقوق بشر
اعلامیه جهانی حقوق بشر، که قرار بود مرهمی بر زخمهای بشریت باشد، در آزمون غزه به متنی بیاثر بدل شده است.
محاصره غیرانسانی: ماده ۲۵ این اعلامیه حق حیات، خوراک، مسکن و مراقبتهای طبی را برای همگان به رسمیت میشناسد. این حقوق کجایند وقتی بیش از دو میلیون انسان در غزه از دسترسی به آب آشامیدنی، غذا، دارو و برق محروم شدهاند؟
سکوت سازمانهای بینالمللی: دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ)، عالیترین مرجع قضایی سازمان ملل، حکم به وجود “احتمال وقوع نسلکشی” داده و اقدامات تامینی فوری را الزامی دانسته است. با این حال، حامیان غربی رژیم صهیونیستی نه تنها به این حکم بیاعتنایی کرده، بلکه حمایت تسلیحاتی خود را افزایش دادهاند. این اقدام، تمسخر آشکار نهادهای بینالمللی و اوج نفاق است. مقایسه این بیتفاوتی با واکنش سریع و همهجانبه غرب در قبال بحران اوکراین، استاندارد دوگانه را به وضوح نشان میدهد.
۳. نفاق در مفهوم آزادی بیان
غرب همواره خود را مهد آزادی بیان و رسانههای آزاد معرفی کرده است، اما در مسئله فلسطین، این ادعا رنگ باخته است.
سانسور سیستماتیک: رسانههای جریان اصلی غرب، روایت خبرنگاران فلسطینی را که در خط مقدم جنایت حضور دارند، به طور گسترده سانسور میکنند. شهادت بیش از ۲۵۰ خبرنگار در غزه، که بزرگترین کشتار اصحاب رسانه در تاریخ است، نتوانسته روایت یکجانبه و جانبدارانه این رسانهها را تغییر دهد.
سرکوب در مراکز آکادمیک: در دانشگاههای آمریکا و اروپا، دانشجویان و اساتیدی که در حمایت از فلسطین و نقد جنایات جنگی تجمع یا سخنرانی میکنند، با بازداشت، تعلیق و اخراج مواجه میشوند. آیا این همان آزادی بیانی است که غرب به آن میبالد یا این آزادی تنها تا جایی معتبر است که منافع قدرتهای حاکم را به چالش نکشد؟
۴. نفاق در اجرای قوانین بینالملل
نظام حقوقی بینالملل، از جمله کنوانسیونهای ژنو که برای محافظت از غیرنظامیان در زمان جنگ تدوین شده، در غزه به طور کامل نقض شده است.
جنایات جنگی آشکار: هدف قرار دادن عامدانه بیمارستانها، آمبولانسها، مدارس تحت مدیریت سازمان ملل (UNRWA) و کاروانهای کمکهای بشردوستانه، طبق تمامی موازین حقوقی، جنایت جنگی محسوب میشود.
عدم پاسخگویی: در حالی که غرب برای پروندههای به مراتب کوچکتر، خواستار اعمال شدیدترین تحریمها و پیگردهای قضایی میشود، در برابر جنایات آشکار رژیم صهیونیستی، نه تنها تحریمی وضع نمیکند، بلکه با وتوی قطعنامههای آتشبس در شورای امنیت، مانع از هرگونه اقدام بازدارنده میشود. این رفتار نشان میدهد “حاکمیت قانون” (Rule of Law) تنها ابزاری برای فشار بر رقباست، نه یک اصل جهانشمول.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
🇵🇸 @no_atheism | رد شبهات ملحدین
اللَّهُمَّ صَلِّ وَسَلِّمْ وَبَارِكْ عَلَى نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِهِ وَصَحْبِهِ أَجْمَعِينَ
نقدی بر نفاق مبانی دروغین و استعمارگرانه غرب در قبال نسلکشی در غزه
جهان امروز شاهد یکی از تلخترین تراژدیهای تاریخ معاصر است. در حالی که مردم بیدفاع غزه زیر باران آتش و آهن قرار دارند، تمدن غرب که خود را داعیهدار ارزشهای والای انسانی میداند، در آزمونی بزرگ، نقابی از چهره برداشته و نفاق عمیق خود را آشکار ساخته است. این متن، نقدی است بر این دوگانگی و استانداردهای دوگانهای که در قبال فاجعه غزه به نمایش گذاشته شده است.
۱. نفاق در ادعای دموکراسی
غرب، خود را پرچمدار دموکراسی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش معرفی میکند. اما در برابر کشتار دهها هزار انسان بیگناه در غزه، که بخش اعظم آنان زنان و کودکان هستند، نه تنها سکوت کرده، بلکه با حمایتهای نظامی و سیاسی، عملاً به شریک جرم بدل شده است.
پرسش بنیادین: آیا دموکراسی، به معنای حمایت از رژیمی است که بیمارستانها، مدارس و پناهگاهها را بمباران میکند؟ آیا میتوان از نظامی پشتیبانی کرد که کودکان را زیر آوار خانههایشان زنده به گور میکند و آن را “دفاع مشروع” نامید؟
بیتوجهی به صدای ملتها: دولتهای غربی که ادعای احترام به رأی و نظر شهروندان خود را دارند، چگونه صدای میلیونها معترض در خیابانهای لندن، پاریس، واشنگتن و برلین را نادیده میگیرند؟ این مردم با وجدانهای بیدار، فریاد “آتشبس فوری” سر میدهند، اما دولتهایشان همچنان به ارسال سلاح برای تداوم کشتار اصرار میورزند. این شکاف عمیق میان ملتها و دولتها، بحران مشروعیت دموکراسی غربی را به نمایش میگذارد.
۲. نفاق در لوای حقوق بشر
اعلامیه جهانی حقوق بشر، که قرار بود مرهمی بر زخمهای بشریت باشد، در آزمون غزه به متنی بیاثر بدل شده است.
محاصره غیرانسانی: ماده ۲۵ این اعلامیه حق حیات، خوراک، مسکن و مراقبتهای طبی را برای همگان به رسمیت میشناسد. این حقوق کجایند وقتی بیش از دو میلیون انسان در غزه از دسترسی به آب آشامیدنی، غذا، دارو و برق محروم شدهاند؟
سکوت سازمانهای بینالمللی: دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ)، عالیترین مرجع قضایی سازمان ملل، حکم به وجود “احتمال وقوع نسلکشی” داده و اقدامات تامینی فوری را الزامی دانسته است. با این حال، حامیان غربی رژیم صهیونیستی نه تنها به این حکم بیاعتنایی کرده، بلکه حمایت تسلیحاتی خود را افزایش دادهاند. این اقدام، تمسخر آشکار نهادهای بینالمللی و اوج نفاق است. مقایسه این بیتفاوتی با واکنش سریع و همهجانبه غرب در قبال بحران اوکراین، استاندارد دوگانه را به وضوح نشان میدهد.
۳. نفاق در مفهوم آزادی بیان
غرب همواره خود را مهد آزادی بیان و رسانههای آزاد معرفی کرده است، اما در مسئله فلسطین، این ادعا رنگ باخته است.
سانسور سیستماتیک: رسانههای جریان اصلی غرب، روایت خبرنگاران فلسطینی را که در خط مقدم جنایت حضور دارند، به طور گسترده سانسور میکنند. شهادت بیش از ۲۵۰ خبرنگار در غزه، که بزرگترین کشتار اصحاب رسانه در تاریخ است، نتوانسته روایت یکجانبه و جانبدارانه این رسانهها را تغییر دهد.
سرکوب در مراکز آکادمیک: در دانشگاههای آمریکا و اروپا، دانشجویان و اساتیدی که در حمایت از فلسطین و نقد جنایات جنگی تجمع یا سخنرانی میکنند، با بازداشت، تعلیق و اخراج مواجه میشوند. آیا این همان آزادی بیانی است که غرب به آن میبالد یا این آزادی تنها تا جایی معتبر است که منافع قدرتهای حاکم را به چالش نکشد؟
۴. نفاق در اجرای قوانین بینالملل
نظام حقوقی بینالملل، از جمله کنوانسیونهای ژنو که برای محافظت از غیرنظامیان در زمان جنگ تدوین شده، در غزه به طور کامل نقض شده است.
جنایات جنگی آشکار: هدف قرار دادن عامدانه بیمارستانها، آمبولانسها، مدارس تحت مدیریت سازمان ملل (UNRWA) و کاروانهای کمکهای بشردوستانه، طبق تمامی موازین حقوقی، جنایت جنگی محسوب میشود.
عدم پاسخگویی: در حالی که غرب برای پروندههای به مراتب کوچکتر، خواستار اعمال شدیدترین تحریمها و پیگردهای قضایی میشود، در برابر جنایات آشکار رژیم صهیونیستی، نه تنها تحریمی وضع نمیکند، بلکه با وتوی قطعنامههای آتشبس در شورای امنیت، مانع از هرگونه اقدام بازدارنده میشود. این رفتار نشان میدهد “حاکمیت قانون” (Rule of Law) تنها ابزاری برای فشار بر رقباست، نه یک اصل جهانشمول.
ادامه دارد...
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤41👍6