شما میتوانید در بسیاری از زمینههای علمی، اخبار علمی(فارسی یا انگلیسی) را در بخش دایرکت کانال برای ما بفرستید تا تیتر و محتوای اخبار علمی و محتوای مقالهی ارجاع داده شده را از نظر «اعتبار و دقت و متد» برای شما بررسی کنیم. بررسی ما باعث میشود به مرور خود شما نیز بتوانید این کار را به تنهایی انجام دهید.
لزوما نیازی به تخصص نیست، بلکه بیشتر تجربه میخواهد و دانش پایه از فلسفهی علم.
در این مورد به طور خاص در بیشتر موارد هوش مصنوعی راهگشا نیست.
این یک خدمت رایگان است و ما تنها نیستیم، شبکهای از دوستان هستیم؛
امیدوارم استفاده کنید.
لزوما نیازی به تخصص نیست، بلکه بیشتر تجربه میخواهد و دانش پایه از فلسفهی علم.
در این مورد به طور خاص در بیشتر موارد هوش مصنوعی راهگشا نیست.
این یک خدمت رایگان است و ما تنها نیستیم، شبکهای از دوستان هستیم؛
امیدوارم استفاده کنید.
افــــــق رویـــــداد pinned «شما میتوانید در بسیاری از زمینههای علمی، اخبار علمی(فارسی یا انگلیسی) را در بخش دایرکت کانال برای ما بفرستید تا تیتر و محتوای اخبار علمی و محتوای مقالهی ارجاع داده شده را از نظر «اعتبار و دقت و متد» برای شما بررسی کنیم. بررسی ما باعث میشود به مرور خود شما…»
افــــــق رویـــــداد
شما میتوانید در بسیاری از زمینههای علمی، اخبار علمی(فارسی یا انگلیسی) را در بخش دایرکت کانال برای ما بفرستید تا تیتر و محتوای اخبار علمی و محتوای مقالهی ارجاع داده شده را از نظر «اعتبار و دقت و متد» برای شما بررسی کنیم. بررسی ما باعث میشود به مرور خود شما…
ساینسدیلی یکی از معتبرترین هاست
ولی حتی معتبرینها نیز گاهی اغراق میکنند یا اشتباه میکنند یا باعث میشوند مخاطب دچار سوءتفاهم شود.
به عنوان مثال این تیتر تازه
Heisenberg said it was impossible. Scientists just proved otherwise
این تیتر گمراه کننده است و در متن هیچ توضیح اضافه و روشن کنندهای نیست.
اگر خبر را بخوانید باز هم بیشترتان متوجه برخی نکات این خبر جالب و تقریبا مهم نمیشوید، ولی ما میشویم بیشتر به این دلیل که تجربه داریم و از فلسفهی مفاهیم باخبریم(نه در همه زمینهها، بلکه در زمینههایی که معمولا بیشتر ما سر و کار داریم.).
حالا اگر پیام نمیدهید که «این اعلامیه خودشیفتگی بود» ما در بخش دایرکت همواره منتظر حرف زدن با شما هستیم.
ولی حتی معتبرینها نیز گاهی اغراق میکنند یا اشتباه میکنند یا باعث میشوند مخاطب دچار سوءتفاهم شود.
به عنوان مثال این تیتر تازه
Heisenberg said it was impossible. Scientists just proved otherwise
این تیتر گمراه کننده است و در متن هیچ توضیح اضافه و روشن کنندهای نیست.
اگر خبر را بخوانید باز هم بیشترتان متوجه برخی نکات این خبر جالب و تقریبا مهم نمیشوید، ولی ما میشویم بیشتر به این دلیل که تجربه داریم و از فلسفهی مفاهیم باخبریم(نه در همه زمینهها، بلکه در زمینههایی که معمولا بیشتر ما سر و کار داریم.).
حالا اگر پیام نمیدهید که «این اعلامیه خودشیفتگی بود» ما در بخش دایرکت همواره منتظر حرف زدن با شما هستیم.
ScienceDaily
Heisenberg said it was impossible. Scientists just proved otherwise
Researchers have reimagined Heisenberg’s uncertainty principle, engineering a trade-off that allows precise measurement of both position and momentum. Using quantum computing tools like grid states and trapped ions, they demonstrated sensing precision beyond…
فیزیکدانان راهی برای دور زدن اصل عدم قطعیت هایزنبرگ پیدا کردند، بدون نقض آن
فیزیکدانان استرالیایی موفق شدهاند با روشی خلاقانه، موقعیت و تکانه یک ذره را به طور همزمان اندازهگیری کنند، بیآنکه اصل مشهور هایزنبرگ را نقض کنند.
در مکانیک کوانتومی، ذرات ویژگیهای ثابت ندارند و تنها به صورت احتمالاتی وجود دارند. طبق اصل عدم قطعیت، نمیتوان همزمان هم موقعیت دقیق و هم تکانه دقیق یک ذره را دانست. اما پژوهشگران نشان دادهاند که اگر به جای مقادیر مطلق، روی کمیتهایی به نام متغیرهای مدولار تمرکز کنیم، امکان اندازهگیری همزمان موقعیت و تکانه فراهم میشود.
کریستوف ولاهو، فیزیکدان دانشگاه سیدنی، توضیح میدهد که در این روش بخشی از اطلاعات کنار گذاشته میشود تا بتوان آنچه اهمیت دارد را با دقت بالا اندازهگیری کرد. او برای توضیح مثالی ساده میزند: تصور کنید با خطکش اندازه میگیرید. در روش معمولی عدد سانتیمتر و میلیمتر را میخوانید، اما در اندازهگیری مدولار فقط میلیمترها اهمیت دارند و سانتیمترها کنار گذاشته میشوند.
این نوع اندازهگیری برای فناوری حسگرهای کوانتومی اهمیت دارد، چون هدف آنها اغلب آشکار کردن تغییرات بسیار کوچک ناشی از نیروها یا میدانهای ضعیف است. چنین دقتی میتواند ابزارهای ناوبری را مطمئنتر و ساعتهای اتمی را دقیقتر کند.
در آزمایش، پژوهشگران یک یون منفرد (اتم باردار) را در تله الکترومغناطیسی نگه داشتند و با لیزر، آن را به حالتی کوانتومی به نام حالت شبکهای بردند. در این حالت، تابع موج ذره به صورت قلههای منظم گسترش مییابد، شبیه خطکشی با تقسیمات منظم. وقتی نیرویی کوچک به یون وارد میشود، این الگو کمی جابهجا یا کج میشود و از همین تغییر میتوان به طور همزمان تغییرات موقعیت و تکانه را خواند.
نیروی اندازهگیریشده حدود ۱۰ یوکتونیوتن (۱۰ به توان منفی ۲۳ نیوتن) بود. این رکورد جهانی نیست، اما اهمیت آن در استفاده از تنها یک اتم و دستگاهی نسبتاً ساده است. این نشان میدهد که میتوان حساسیتهای فوقالعاده بالا را با سامانههایی کوچک و مقیاسپذیر به دست آورد.
کاربردهای چنین فناوری گسترده است: از ناوبری در اعماق دریا و زیرزمین یا فضا (جایی که GPS کار نمیکند) گرفته تا بهبود تصویربرداری زیستی و پزشکی. همانطور که ساعتهای اتمی جهان ارتباطات و ناوبری را دگرگون کردند، حسگرهای کوانتومی با حساسیت بالا میتوانند صنایع جدیدی را متحول کنند.
🔗 Science
🚀 @ofoghroydad
«این پژوهش بهمعنای نقض یا بیاعتبار کردن اصل عدم قطعیت هایزنبرگ نیست؛ بلکه نشان میدهد با انتخاب نوع خاصی از کمیتها (متغیرهای مدولار)، میتوان بخشی از اطلاعات را با دقت بسیار بالا به دست آورد، بدون آنکه قوانین بنیادی مکانیک کوانتومی زیر پا گذاشته شوند؛ عدم قطعیت در ذات طبیعت است»
۷ نکته در مورد این خبر که ممکن است باعث سوءتفاهم شوند در اینجا توضیح داده شده است
فیزیکدانان استرالیایی موفق شدهاند با روشی خلاقانه، موقعیت و تکانه یک ذره را به طور همزمان اندازهگیری کنند، بیآنکه اصل مشهور هایزنبرگ را نقض کنند.
در مکانیک کوانتومی، ذرات ویژگیهای ثابت ندارند و تنها به صورت احتمالاتی وجود دارند. طبق اصل عدم قطعیت، نمیتوان همزمان هم موقعیت دقیق و هم تکانه دقیق یک ذره را دانست. اما پژوهشگران نشان دادهاند که اگر به جای مقادیر مطلق، روی کمیتهایی به نام متغیرهای مدولار تمرکز کنیم، امکان اندازهگیری همزمان موقعیت و تکانه فراهم میشود.
کریستوف ولاهو، فیزیکدان دانشگاه سیدنی، توضیح میدهد که در این روش بخشی از اطلاعات کنار گذاشته میشود تا بتوان آنچه اهمیت دارد را با دقت بالا اندازهگیری کرد. او برای توضیح مثالی ساده میزند: تصور کنید با خطکش اندازه میگیرید. در روش معمولی عدد سانتیمتر و میلیمتر را میخوانید، اما در اندازهگیری مدولار فقط میلیمترها اهمیت دارند و سانتیمترها کنار گذاشته میشوند.
این نوع اندازهگیری برای فناوری حسگرهای کوانتومی اهمیت دارد، چون هدف آنها اغلب آشکار کردن تغییرات بسیار کوچک ناشی از نیروها یا میدانهای ضعیف است. چنین دقتی میتواند ابزارهای ناوبری را مطمئنتر و ساعتهای اتمی را دقیقتر کند.
در آزمایش، پژوهشگران یک یون منفرد (اتم باردار) را در تله الکترومغناطیسی نگه داشتند و با لیزر، آن را به حالتی کوانتومی به نام حالت شبکهای بردند. در این حالت، تابع موج ذره به صورت قلههای منظم گسترش مییابد، شبیه خطکشی با تقسیمات منظم. وقتی نیرویی کوچک به یون وارد میشود، این الگو کمی جابهجا یا کج میشود و از همین تغییر میتوان به طور همزمان تغییرات موقعیت و تکانه را خواند.
نیروی اندازهگیریشده حدود ۱۰ یوکتونیوتن (۱۰ به توان منفی ۲۳ نیوتن) بود. این رکورد جهانی نیست، اما اهمیت آن در استفاده از تنها یک اتم و دستگاهی نسبتاً ساده است. این نشان میدهد که میتوان حساسیتهای فوقالعاده بالا را با سامانههایی کوچک و مقیاسپذیر به دست آورد.
کاربردهای چنین فناوری گسترده است: از ناوبری در اعماق دریا و زیرزمین یا فضا (جایی که GPS کار نمیکند) گرفته تا بهبود تصویربرداری زیستی و پزشکی. همانطور که ساعتهای اتمی جهان ارتباطات و ناوبری را دگرگون کردند، حسگرهای کوانتومی با حساسیت بالا میتوانند صنایع جدیدی را متحول کنند.
«این پژوهش بهمعنای نقض یا بیاعتبار کردن اصل عدم قطعیت هایزنبرگ نیست؛ بلکه نشان میدهد با انتخاب نوع خاصی از کمیتها (متغیرهای مدولار)، میتوان بخشی از اطلاعات را با دقت بسیار بالا به دست آورد، بدون آنکه قوانین بنیادی مکانیک کوانتومی زیر پا گذاشته شوند؛ عدم قطعیت در ذات طبیعت است»
۷ نکته در مورد این خبر که ممکن است باعث سوءتفاهم شوند در اینجا توضیح داده شده است
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تصور میکنم طرح ۲۱ مادهای این هست
و اگر اشتباهی بود گزارش میکنیم در ادامه
به این صورت نوشتیم برای استفاده شما در پیشبرد بحثهایتان.
۱. پایان فوری جنگ
با پذیرش دو طرف، جنگ بلافاصله پایان مییابد و نیروهای اسرائیلی به خطوط تعیینشده عقبنشینی میکنند.
۲. بازگشت گروگانها
تمام گروگانها، اعم از زنده و کشته، ظرف ۷۲ ساعت پس از پذیرش توافق بازمیگردند.
۳. آزادی زندانیان فلسطینی
اسرائیل ۲۵۰ زندانی با حکم اعدام و ۱۷۰۰ فلسطینی بازداشتشده از اکتبر ۲۰۲۳ را آزاد میکند.
۴. عفو برای اعضای حماس
اعضای حماس که به همزیستی مسالمتآمیز و خلع سلاح متعهد شوند، عفو میشوند.
۵. گذر امن برای اعضای حماس
اعضای حماس که تمایل به ترک غزه دارند، گذر امن به کشورهای ثالث دریافت میکنند.
۶. کمکهای بشردوستانه فوری
ورود کمکهای بشردوستانه با نظارت سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و هلال احمر بدون مداخله طرفین آغاز میشود.
۷. بازسازی زیرساختها
بازسازی زیرساختهای حیاتی مانند آب، برق، فاضلاب، بیمارستانها و نانواییها با تجهیزات لازم برای باز کردن راهها و حذف آوارها انجام میشود.
۸. اداره موقت غزه
غزه تحت اداره موقت یک کمیته فنی و غیروابسته به سیاستمداران فلسطینی قرار میگیرد.
۹. نظارت بینالمللی
یک نهاد بینالمللی جدید به نام «هیئت صلح» با ریاست ترامپ و اعضای بینالمللی نظارت بر روند بازسازی و اصلاحات را بر عهده میگیرد.
۱۰. منع حاکمیت حماس
حماس هیچ نقشی در اداره غزه نخواهد داشت و تمام زیرساختهای نظامی و تونلهای آن تخریب میشود.
۱۱. تضمین امنیتی منطقهای
کشورهای منطقهای مسئولیت تضمین عدم تهدید غزه به همسایگان را بر عهده میگیرند.
۱۲. نیروی تثبیتکننده بینالمللی
یک نیروی بینالمللی متشکل از نیروهای آمریکایی، عربی و اروپایی برای نظارت بر امنیت و آموزش نیروی پلیس فلسطینی مستقر میشود.
۱۳. ایجاد منطقه اقتصادی ویژه
یک منطقه اقتصادی ویژه با تعرفههای ترجیحی برای بازسازی و توسعه اقتصادی غزه ایجاد میشود.
۱۴. تعهد به عدم الحاق کرانه باختری
اسرائیل متعهد میشود که هیچگونه الحاقی در کرانه باختری انجام ندهد.
۱۵. بازسازی روابط با قطر
اسرائیل از قطر به دلیل حمله هوایی به دوحه عذرخواهی میکند و روابط دیپلماتیک بازسازی میشود.
۱۶. تضمین عدم حمله به قطر
اسرائیل متعهد میشود که هیچگونه حملهای به قطر انجام ندهد.
۱۷. اصلاحات در تشکیلات خودگردان فلسطین
تشکیلات خودگردان فلسطین باید اصلاحات لازم را انجام دهد تا مسئولیت اداره غزه را بر عهده گیرد.
۱۸. گفتوگوهای سیاسی آینده
گفتوگوهای سیاسی بین اسرائیل و فلسطینیها برای ایجاد چارچوبی برای همزیستی مسالمتآمیز آغاز میشود.
۱۹. مسیر به سوی دولت فلسطینی
در صورت موفقیت در بازسازی و اصلاحات، مسیر به سوی تشکیل یک دولت فلسطینی مستقل هموار میشود.
۲۰. نظارت بر اجرای توافق
یک هیئت نظارتی بینالمللی بر اجرای تمام مراحل توافق نظارت میکند.
۲۱. تعهد به صلح پایدار
تمام طرفها متعهد میشوند که به صلح پایدار و همزیستی مسالمتآمیز پایبند باشند.
🚀 @ofoghroydad
و اگر اشتباهی بود گزارش میکنیم در ادامه
به این صورت نوشتیم برای استفاده شما در پیشبرد بحثهایتان.
۱. پایان فوری جنگ
با پذیرش دو طرف، جنگ بلافاصله پایان مییابد و نیروهای اسرائیلی به خطوط تعیینشده عقبنشینی میکنند.
۲. بازگشت گروگانها
تمام گروگانها، اعم از زنده و کشته، ظرف ۷۲ ساعت پس از پذیرش توافق بازمیگردند.
۳. آزادی زندانیان فلسطینی
اسرائیل ۲۵۰ زندانی با حکم اعدام و ۱۷۰۰ فلسطینی بازداشتشده از اکتبر ۲۰۲۳ را آزاد میکند.
۴. عفو برای اعضای حماس
اعضای حماس که به همزیستی مسالمتآمیز و خلع سلاح متعهد شوند، عفو میشوند.
۵. گذر امن برای اعضای حماس
اعضای حماس که تمایل به ترک غزه دارند، گذر امن به کشورهای ثالث دریافت میکنند.
۶. کمکهای بشردوستانه فوری
ورود کمکهای بشردوستانه با نظارت سازمانهای بینالمللی مانند سازمان ملل و هلال احمر بدون مداخله طرفین آغاز میشود.
۷. بازسازی زیرساختها
بازسازی زیرساختهای حیاتی مانند آب، برق، فاضلاب، بیمارستانها و نانواییها با تجهیزات لازم برای باز کردن راهها و حذف آوارها انجام میشود.
۸. اداره موقت غزه
غزه تحت اداره موقت یک کمیته فنی و غیروابسته به سیاستمداران فلسطینی قرار میگیرد.
۹. نظارت بینالمللی
یک نهاد بینالمللی جدید به نام «هیئت صلح» با ریاست ترامپ و اعضای بینالمللی نظارت بر روند بازسازی و اصلاحات را بر عهده میگیرد.
۱۰. منع حاکمیت حماس
حماس هیچ نقشی در اداره غزه نخواهد داشت و تمام زیرساختهای نظامی و تونلهای آن تخریب میشود.
۱۱. تضمین امنیتی منطقهای
کشورهای منطقهای مسئولیت تضمین عدم تهدید غزه به همسایگان را بر عهده میگیرند.
۱۲. نیروی تثبیتکننده بینالمللی
یک نیروی بینالمللی متشکل از نیروهای آمریکایی، عربی و اروپایی برای نظارت بر امنیت و آموزش نیروی پلیس فلسطینی مستقر میشود.
۱۳. ایجاد منطقه اقتصادی ویژه
یک منطقه اقتصادی ویژه با تعرفههای ترجیحی برای بازسازی و توسعه اقتصادی غزه ایجاد میشود.
۱۴. تعهد به عدم الحاق کرانه باختری
اسرائیل متعهد میشود که هیچگونه الحاقی در کرانه باختری انجام ندهد.
۱۵. بازسازی روابط با قطر
اسرائیل از قطر به دلیل حمله هوایی به دوحه عذرخواهی میکند و روابط دیپلماتیک بازسازی میشود.
۱۶. تضمین عدم حمله به قطر
اسرائیل متعهد میشود که هیچگونه حملهای به قطر انجام ندهد.
۱۷. اصلاحات در تشکیلات خودگردان فلسطین
تشکیلات خودگردان فلسطین باید اصلاحات لازم را انجام دهد تا مسئولیت اداره غزه را بر عهده گیرد.
۱۸. گفتوگوهای سیاسی آینده
گفتوگوهای سیاسی بین اسرائیل و فلسطینیها برای ایجاد چارچوبی برای همزیستی مسالمتآمیز آغاز میشود.
۱۹. مسیر به سوی دولت فلسطینی
در صورت موفقیت در بازسازی و اصلاحات، مسیر به سوی تشکیل یک دولت فلسطینی مستقل هموار میشود.
۲۰. نظارت بر اجرای توافق
یک هیئت نظارتی بینالمللی بر اجرای تمام مراحل توافق نظارت میکند.
۲۱. تعهد به صلح پایدار
تمام طرفها متعهد میشوند که به صلح پایدار و همزیستی مسالمتآمیز پایبند باشند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بازتولید فعالیتهای حیاتی بر اساس آهن و اکسیژن قبل از غالب شدن فتوسنتز
بیش از دو میلیارد سال پیش، زمین مکانی کاملاً متفاوت از امروز بود. قبل از پیدایش جنگلها، حیوانات یا حتی هوای قابل تنفس، جو این سیاره تقریباً فاقد اکسیژن بود. شرایطی که ما امروزه حیات مینامیم، میبایست در محیطی دوام میآورد که برای بیشتر جانداران کنونی سمی محسوب میشود. در آن دوران، اکسیژن نه یک ضرورت، که یک تهدید بود.
امروزه اکسیژن حدود ۲۱ درصد از جو زمین را تشکیل میدهد، اما پیش از رویداد بزرگ اکسیژنی، تقریباً اثری از آن نبود و گازهایی مانند متان و دیاکسید کربن در اتمسفر غالب بودند. برای بسیاری از اشکال اولیه حیات، اکسیژن نه تنها مفید نبود، بلکه مادهای مضر به شمار میرفت. این تحول، حیات را وادار کرد تا برای بقا، راهبردهای جدیدی را در پیش گیرد.
مطالعه پنج چشمه ژاپن برای درک سازگاری میکروبها با اکسیژن نشان داد این چشمهها با دارا بودن آبی غنی از آهن دوظرفیتی و کماکسیژن، و نیز برخورداری از pH تقریباً خنثی، نمونههای مدرن و ارزشمندی از محیطهای باستانی زمین محسوب میشوند.
به گفته شاون مکگلین، یکی از نویسندگان این مطالعه، این چشمههای غنی از آهن، آزمایشگاههای طبیعی برای مطالعه متابولیسم میکروبی در شرایط مشابه اواخر دوران آرکئن و اوایل پروتروزوئیک فراهم میکنند.
مکگلین میگوید: این چشمهها نشان میدهند اکوسیستمهای میکروبی اولیه، پیش از پیدایش گیاهان، جانوران و اکسیژن جو، چگونه سازمان یافته و تشکیل شده بودند.
یافتهها نشان میدهد که بیشتر این چشمهها توسط باکتریهای میکروآئروفیلیک اکسیدکننده آهن تسخیر شدهاند. این میکروبها محیطهای کماکسیژن را ترجیح میدهند و از آهن دوظرفیتی تغذیه کرده و آن را به آهن سهظرفیتی تبدیل میکنند. اگرچه سیانوباکتریهای فتوسنتزکننده نیز در این محیطها حضور داشتند، اما نقش آنها کمتر از حد انتظار بود.
یکی از چشمههای آب گرم در آکیتا، الگویی متفاوت را نشان داد. به جای اکسیدکنندههای آهن، میکروبهایی در آن یافت شدند که از راهبردهای متابولیک غیروابسته به آهن استفاده میکردند ،کشفی غیرمنتظره که بر تنوع راههای سازگاری حیات اولیه تأکید دارد.
پژوهشگران با تجزیه و تحلیل DNA میکروبهای ساکن در این چشمهها، موفق به بازسازی بیش از ۲۰۰ ژنوم میکروبی کامل شدند. آنچه یافتند، تصویری از همزیستی و همکاری میکروبی بود. میکروبهایی که از آهن و اکسیژن استفاده میکردند، نه تنها خود زنده ماندند، بلکه با ایجاد محیطی مناسب، امکان زندگی برای موجودات نیازمند به اکسیژن را نیز فراهم آوردند.
این جامعه میکروبی، چرخههای کربن و نیتروژن را اجرا میکرد و حتی نشانههایی از یک چرخه گوگردی جزئی علیرغم محتوای بسیار کم گوگرد در چشمهها در آن دیده میشد. این امر به وجود یک چرخه گوگرد پنهان اشاره دارد که در آن میکروبها گوگرد را به روشهایی پیچیده و دشوار برای ردیابی، بازیافت میکنند.
نکاتی که وجود دارد؛ این تحقیق فقط پنج چشمه آب گرم را بررسی کرده. اگر نمونههای بیشتری از جاهای مختلف دنیا مطالعه میشد، نتایج محکمتر میبود. همچنین این مطالعه به جای استفاده از دادههای مستقیم از زمین باستانی، از محیطهای امروزی شبیهسازی شده استفاده کرده. بعلاوه ممکن است به خاطر تعداد کم نمونهها، نتواند نماینده کامل همه محیطهای اولیه زمین باشد.
با این حال، این پژوهش توسط یک موسسه معتبر و در حوزه تخصصی آن منتشر شده است.
@ofoghroydad
بیش از دو میلیارد سال پیش، زمین مکانی کاملاً متفاوت از امروز بود. قبل از پیدایش جنگلها، حیوانات یا حتی هوای قابل تنفس، جو این سیاره تقریباً فاقد اکسیژن بود. شرایطی که ما امروزه حیات مینامیم، میبایست در محیطی دوام میآورد که برای بیشتر جانداران کنونی سمی محسوب میشود. در آن دوران، اکسیژن نه یک ضرورت، که یک تهدید بود.
اما با ظهور نخستین نشانههای اکسیژن، حیات چگونه خود را با این تغییر بنیادین سازگار کرد؟ و اکوسیستمهای اولیه در آن برهه از تاریخ زمین چه شکلی بودند؟در حدود ۲٫۳ میلیارد سال قبل، جو زمین دستخوش تغییراتی چشمگیر شد. پدیدهای که به رویداد بزرگ اکسیژنی یا فاجعه اکسیژن معروف است، برای نخستین بار مقادیر قابل توجهی اکسیژن به اتمسفر سیاره ما وارد کرد. عاملان احتمالی این دگرگونی، سیانوباکتریهای کوچک بودند که با به کارگیری نور خورشید، آب را تجزیه و اکسیژن را به عنوان محصول جانبی فرآیند فتوسنتز آزاد میکردند.
پاسخ به این پرسشها را میتوان در محیطی به ظاهر نامتعارف جستجو کرد: چشمههای آب گرم در ژاپن.
که انگار نمونه کوچکی از شرایط زمین اولیه هستند.
امروزه اکسیژن حدود ۲۱ درصد از جو زمین را تشکیل میدهد، اما پیش از رویداد بزرگ اکسیژنی، تقریباً اثری از آن نبود و گازهایی مانند متان و دیاکسید کربن در اتمسفر غالب بودند. برای بسیاری از اشکال اولیه حیات، اکسیژن نه تنها مفید نبود، بلکه مادهای مضر به شمار میرفت. این تحول، حیات را وادار کرد تا برای بقا، راهبردهای جدیدی را در پیش گیرد.
مطالعه پنج چشمه ژاپن برای درک سازگاری میکروبها با اکسیژن نشان داد این چشمهها با دارا بودن آبی غنی از آهن دوظرفیتی و کماکسیژن، و نیز برخورداری از pH تقریباً خنثی، نمونههای مدرن و ارزشمندی از محیطهای باستانی زمین محسوب میشوند.
به گفته شاون مکگلین، یکی از نویسندگان این مطالعه، این چشمههای غنی از آهن، آزمایشگاههای طبیعی برای مطالعه متابولیسم میکروبی در شرایط مشابه اواخر دوران آرکئن و اوایل پروتروزوئیک فراهم میکنند.
مکگلین میگوید: این چشمهها نشان میدهند اکوسیستمهای میکروبی اولیه، پیش از پیدایش گیاهان، جانوران و اکسیژن جو، چگونه سازمان یافته و تشکیل شده بودند.
یافتهها نشان میدهد که بیشتر این چشمهها توسط باکتریهای میکروآئروفیلیک اکسیدکننده آهن تسخیر شدهاند. این میکروبها محیطهای کماکسیژن را ترجیح میدهند و از آهن دوظرفیتی تغذیه کرده و آن را به آهن سهظرفیتی تبدیل میکنند. اگرچه سیانوباکتریهای فتوسنتزکننده نیز در این محیطها حضور داشتند، اما نقش آنها کمتر از حد انتظار بود.
یکی از چشمههای آب گرم در آکیتا، الگویی متفاوت را نشان داد. به جای اکسیدکنندههای آهن، میکروبهایی در آن یافت شدند که از راهبردهای متابولیک غیروابسته به آهن استفاده میکردند ،کشفی غیرمنتظره که بر تنوع راههای سازگاری حیات اولیه تأکید دارد.
پژوهشگران با تجزیه و تحلیل DNA میکروبهای ساکن در این چشمهها، موفق به بازسازی بیش از ۲۰۰ ژنوم میکروبی کامل شدند. آنچه یافتند، تصویری از همزیستی و همکاری میکروبی بود. میکروبهایی که از آهن و اکسیژن استفاده میکردند، نه تنها خود زنده ماندند، بلکه با ایجاد محیطی مناسب، امکان زندگی برای موجودات نیازمند به اکسیژن را نیز فراهم آوردند.
این جامعه میکروبی، چرخههای کربن و نیتروژن را اجرا میکرد و حتی نشانههایی از یک چرخه گوگردی جزئی علیرغم محتوای بسیار کم گوگرد در چشمهها در آن دیده میشد. این امر به وجود یک چرخه گوگرد پنهان اشاره دارد که در آن میکروبها گوگرد را به روشهایی پیچیده و دشوار برای ردیابی، بازیافت میکنند.
این پژوهش نشان میدهد زمین اولیه پویا بوده و میکروبها پیش از فتوسنتز، با استفاده از مقادیر کم اکسیژن، اکوسیستمهای پیچیدهای تشکیل داده بودند،همچنین بررسی محیطهای مشابه امروزی، درک بهتری از تواناییهای متابولیک و ساختار جوامع میکروبی در زمین اولیه ارائه میدهد.👁🗨 www.elsi.jp
نکاتی که وجود دارد؛ این تحقیق فقط پنج چشمه آب گرم را بررسی کرده. اگر نمونههای بیشتری از جاهای مختلف دنیا مطالعه میشد، نتایج محکمتر میبود. همچنین این مطالعه به جای استفاده از دادههای مستقیم از زمین باستانی، از محیطهای امروزی شبیهسازی شده استفاده کرده. بعلاوه ممکن است به خاطر تعداد کم نمونهها، نتواند نماینده کامل همه محیطهای اولیه زمین باشد.
با این حال، این پژوهش توسط یک موسسه معتبر و در حوزه تخصصی آن منتشر شده است.
@ofoghroydad
این حشره در جنگل برایت دست تکان میدهد؛ دلیلش دانشمندان را شگفتزده کرد
در جنگلهای پاناما اگر با حشرهای روبهرو شوید که پاهایش را بهسوی شما تکان میدهد، شاید تصور کنید با یک نمایش جفتگیری روبهرو هستید. اما پژوهش تازه نشان داده است که این رفتار عجیب، نه برای جذب جفت بلکه برای دفع شکارچیان تکامل یافته است.
حشره موسوم به ماتادور (Bitta alipes) پاهای عقبیاش را با پرچمهای قرمز درخشان به شکل نمایشی تکان میدهد. در ابتدا تصور میشد این حرکت بخشی از انتخاب جنسی و جلب توجه مادههاست، اما آزمایشها نشان داد هم نرها و هم مادهها چنین میکنند و ربطی به جفتیابی ندارد.
دانشمندان مؤسسه استوایی اسمیتسونیان در پاناما با آزمایشی دقیق، این راز را آشکار کردند. آنها حشرات را در معرض دو گروه قرار دادند: مانتیس شکارگر و کاتیدهای بیضرر. طی حدود ۳ هزار حرکت ثبتشده، ماتادورها در حضور مانتیسها هفت برابر بیشتر دست تکان دادند، اما در برابر کاتیدها واکنش کمی نشان دادند. نکته جالب اینکه هیچ مانتیسی به حشرهای که فعالانه در حال تکان دادن پاهایش بود حمله نکرد.
مشاهدات میدانی و بررسی ویدئوها نشان داد گونههای دیگری از همین خانواده نیز چنین رفتاری دارند. همه این حشرات از گیاهان سمی گل ساعتی تغذیه میکنند و شاید با حرکات نمایشی خود، در واقع سمی بودنشان را به رخ میکشند. با این حال هنوز روشن نیست چرا این حرکت، شکارچیان را منصرف میکند: آیا پیام هشداردهندهای درباره سمی بودن است؟ یا باعث گیج شدن دید شکارچی میشود؟ یا شاید نمایشی تهدیدآمیز باشد؟
به گفته پژوهشگران، این یافته نشان میدهد حتی در رفتارهایی به ظاهر عجیب، الگوهای تکاملی گستردهای نهفته است. با توجه به اینکه حشرات بیشترین تنوع زیستی زمین را تشکیل میدهند، پژوهش این رفتارهای دفاعی به ما کمک میکند بهتر بفهمیم چگونه حیوانات در مسیر تکامل سازگار و متنوع میشوند.
🚀 @ofoghroydad
🔗 ScieTechDaily
🔗 Oxford academic
در جنگلهای پاناما اگر با حشرهای روبهرو شوید که پاهایش را بهسوی شما تکان میدهد، شاید تصور کنید با یک نمایش جفتگیری روبهرو هستید. اما پژوهش تازه نشان داده است که این رفتار عجیب، نه برای جذب جفت بلکه برای دفع شکارچیان تکامل یافته است.
حشره موسوم به ماتادور (Bitta alipes) پاهای عقبیاش را با پرچمهای قرمز درخشان به شکل نمایشی تکان میدهد. در ابتدا تصور میشد این حرکت بخشی از انتخاب جنسی و جلب توجه مادههاست، اما آزمایشها نشان داد هم نرها و هم مادهها چنین میکنند و ربطی به جفتیابی ندارد.
دانشمندان مؤسسه استوایی اسمیتسونیان در پاناما با آزمایشی دقیق، این راز را آشکار کردند. آنها حشرات را در معرض دو گروه قرار دادند: مانتیس شکارگر و کاتیدهای بیضرر. طی حدود ۳ هزار حرکت ثبتشده، ماتادورها در حضور مانتیسها هفت برابر بیشتر دست تکان دادند، اما در برابر کاتیدها واکنش کمی نشان دادند. نکته جالب اینکه هیچ مانتیسی به حشرهای که فعالانه در حال تکان دادن پاهایش بود حمله نکرد.
مشاهدات میدانی و بررسی ویدئوها نشان داد گونههای دیگری از همین خانواده نیز چنین رفتاری دارند. همه این حشرات از گیاهان سمی گل ساعتی تغذیه میکنند و شاید با حرکات نمایشی خود، در واقع سمی بودنشان را به رخ میکشند. با این حال هنوز روشن نیست چرا این حرکت، شکارچیان را منصرف میکند: آیا پیام هشداردهندهای درباره سمی بودن است؟ یا باعث گیج شدن دید شکارچی میشود؟ یا شاید نمایشی تهدیدآمیز باشد؟
به گفته پژوهشگران، این یافته نشان میدهد حتی در رفتارهایی به ظاهر عجیب، الگوهای تکاملی گستردهای نهفته است. با توجه به اینکه حشرات بیشترین تنوع زیستی زمین را تشکیل میدهند، پژوهش این رفتارهای دفاعی به ما کمک میکند بهتر بفهمیم چگونه حیوانات در مسیر تکامل سازگار و متنوع میشوند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هندی، یونانی و انگلیسی همگی از یک زبان باستانی واحد سرچشمه گرفتهاند.
البته، کلمات ممکن است به دلایل مختلفی شبیه به نظر برسند. زبانهای غیرمرتبط از یکدیگر وام میگیرند.
به عنوان مثال، کلمه انگلیسی igloo از واژه iglu (خانه) در زبان اینوکتیتوت، یا wok از واژه wok (ماهیتابه) در زبان کانتونی گرفته شده است. همچنین، شباهتهای تصادفی زیادی وجود دارد: کلمه تایلندی ไฟ fai به معنی آتش، به کلمه انگلیسی fire شبیه است، بدون هیچ دلیل خاصی.
اما مجموعه کلماتی که در بالا ذکر شدند، در واقع با یکدیگر مرتبطاند. آنها همخانواده هستند، یعنی از یک زبان مادر مشترک سرچشمه گرفتهاند.
این زبان منقرضشده احتمالاً حدود ۸,۰۰۰ سال پیش در جایی از اوراسیا (منطقه اروپا و آسیا) صحبت میشده است. از آنجا که این زبان پیش از اختراع سیستمهای نوشتاری وجود داشته، کلمات آن و نامش، اگر نامی داشته هرگز مکتوب نشدهاند.
به دلیل فقدان اطلاعات مستقیم، زبانشناسان روشهایی برای بازسازی جنبههایی از ساختار آن ابداع کردهاند و آن را با نام پروتو-هندواروپایی یا به اختصار PIE میشناسند.
🔘 اما چگونه میدانیم که پروتو-هندواروپایی حتماً وجود داشته است؟
خاستگاه مشترک زبانها
آگاهی امروزی ما از خاستگاه مشترک زبانهای هندواروپایی در دوره رنسانس و اوایل دوران استعماری شکل گرفت. پژوهشگران اروپایی مستقر در هند، مانند گاستون کوردو و ویلیام جونز، از قبل با ارتباطات میان زبانهای اروپایی آشنا بودند. اما آنها از دیدن شباهت کلماتی مانند mātṛ (مادر)، bhrātṛ (برادر) و dúhitṛ (دختر) در زبان سانسکریت با کلمات مشابه در لاتین، یونانی و آلمانی شگفتزده شدند.
چنین کلماتی نمیتوانستند بهصورت وامواژه باشند، زیرا این زبانها در طول تاریخ تماس مستقیمی با یکدیگر نداشتند. احتمال تصادف نیز به وضوح منتفی بود.
آنچه بیشتر شگفتانگیز بود، ماهیت نظاممند این تطابقها بود. کلمه سانسکریت با حرف bh- با کلمات آلمانی با حرف b- نه تنها در bhrātṛ (برادر) بلکه در bhar (خرس) نیز مطابقت داشت. همچنین، کلمات سانسکریت با p- با کلمات لاتین و یونانی با p- و با کلمات آلمانی با f- همخوانی داشتند.
☑️ تنها یک توضیح برای چنین تطابقهای منظمی وجود داشت: این زبانها باید از یک زبان مادر مشترک سرچشمه گرفته باشند که شکسته شدن و تجزیه باستانی آن به مسیرهای تکاملی متمایز منجر شده است.
زبانشناسان قرن نوزدهم، مانند راسموس راسک، فرانتس بوپ و آگوست شلایشر، بعدها این مشاهدات را نظاممند کردند. آنها نشان دادند که با مقایسه و بازمهندسی تغییراتی که کلمات هر زبان مشتقشده متحمل شدهاند، میتوان کلمات زبان مادر گمشده را بازسازی کرد.
این یافتهها نه تنها بنیان زبانشناسی تاریخی مدرن را پایهگذاری کردند، بلکه بر دیدگاه چارلز داروین درباره تکامل زیستشناختی نیز تأثیر گذاشتند.
تشکیل یک خانواده
مانند یک جنس زیستشناختی، زبانهای هندواروپایی بهعنوان یک خانواده شناخته شدند. در ریشه آنها زبان مادر **پروتو-هندواروپایی قرار داشت، در حالی که زبانهای مشتقشده مانند گونهها بهصورت شاخههایی از یک درخت منشعب شدند.
خانواده هندواروپایی شامل زبانهای هندوآریایی مانند سانسکریت و هندی؛ زبانهای ایرانی (از جمله پارسی و کردی)؛ زبانهای هلنی (از جمله یونانی و مقدونی باستان)؛ زبانهای ایتالیک (از جمله لاتین، اسپانیایی و ایتالیایی)؛ زبانهای ژرمنی (از جمله انگلیسی، هلندی و آلمانی)؛ زبانهای بالتو-اسلاوی (از جمله روسی و لیتوانیایی) و زبانهای سلتیک (از جمله ولش و برتونی)، و همچنین ارمنی و آلبانیایی است.
شاخههای منقرضشده که تنها از طریق اسناد مکتوب شناخته شدهاند شامل زبانهای آناتولیایی (مانند هیتی) و توخاری هستند. زبانهایی مانند فریگین، داردانی و تراکی به احتمال زیاد هندواروپایی بودهاند، اما در اسناد تاریخی به خوبی ثبت نشدهاند.
اما همه زبانهای هندی یا اروپایی، هندواروپایی نیستند!
زبانهای غیرهندواروپایی هند شامل زبانهای دراویدی مانند تامیل و تلوگو هستند، در حالی که زبانهای اروپایی خارج از این خانواده شامل باسک، گرجی، مالتی و فنلاندی هستند. به عنوان مثال، کلمات فنلاندی jalka (پا)، isä (پدر) و viisi (پنج) را مقایسه کنید که کاملاً متفاوتاند.
⬇️
اگر تقریباً هر زبان اروپایی را مطالعه کرده باشید، احتمالاً متوجه کلماتی شدهاید که به شکل عجیبی آشنا به نظر میرسند. کلمه فرانسوی mort (مرده) به کلمه انگلیسی murder (قتل) شباهت دارد. کلمه آلمانی Hund (سگ) کاملاً شبیه hound در انگلیسی است. کلمه چکی sestra به sister (خواهر) در انگلیسی شبیه است. حدس زدن معنی کلمه آلبانیایی kau (که در واقع به معنی گاو نر است) چندان دشوار نیست.شاید از خود بپرسید: آیا ممکن است این کلمات به نوعی با هم مرتبط باشند؟
البته، کلمات ممکن است به دلایل مختلفی شبیه به نظر برسند. زبانهای غیرمرتبط از یکدیگر وام میگیرند.
به عنوان مثال، کلمه انگلیسی igloo از واژه iglu (خانه) در زبان اینوکتیتوت، یا wok از واژه wok (ماهیتابه) در زبان کانتونی گرفته شده است. همچنین، شباهتهای تصادفی زیادی وجود دارد: کلمه تایلندی ไฟ fai به معنی آتش، به کلمه انگلیسی fire شبیه است، بدون هیچ دلیل خاصی.
اما مجموعه کلماتی که در بالا ذکر شدند، در واقع با یکدیگر مرتبطاند. آنها همخانواده هستند، یعنی از یک زبان مادر مشترک سرچشمه گرفتهاند.
این زبان منقرضشده احتمالاً حدود ۸,۰۰۰ سال پیش در جایی از اوراسیا (منطقه اروپا و آسیا) صحبت میشده است. از آنجا که این زبان پیش از اختراع سیستمهای نوشتاری وجود داشته، کلمات آن و نامش، اگر نامی داشته هرگز مکتوب نشدهاند.
به دلیل فقدان اطلاعات مستقیم، زبانشناسان روشهایی برای بازسازی جنبههایی از ساختار آن ابداع کردهاند و آن را با نام پروتو-هندواروپایی یا به اختصار PIE میشناسند.
🔘 اما چگونه میدانیم که پروتو-هندواروپایی حتماً وجود داشته است؟
خاستگاه مشترک زبانها
آگاهی امروزی ما از خاستگاه مشترک زبانهای هندواروپایی در دوره رنسانس و اوایل دوران استعماری شکل گرفت. پژوهشگران اروپایی مستقر در هند، مانند گاستون کوردو و ویلیام جونز، از قبل با ارتباطات میان زبانهای اروپایی آشنا بودند. اما آنها از دیدن شباهت کلماتی مانند mātṛ (مادر)، bhrātṛ (برادر) و dúhitṛ (دختر) در زبان سانسکریت با کلمات مشابه در لاتین، یونانی و آلمانی شگفتزده شدند.
چنین کلماتی نمیتوانستند بهصورت وامواژه باشند، زیرا این زبانها در طول تاریخ تماس مستقیمی با یکدیگر نداشتند. احتمال تصادف نیز به وضوح منتفی بود.
آنچه بیشتر شگفتانگیز بود، ماهیت نظاممند این تطابقها بود. کلمه سانسکریت با حرف bh- با کلمات آلمانی با حرف b- نه تنها در bhrātṛ (برادر) بلکه در bhar (خرس) نیز مطابقت داشت. همچنین، کلمات سانسکریت با p- با کلمات لاتین و یونانی با p- و با کلمات آلمانی با f- همخوانی داشتند.
☑️ تنها یک توضیح برای چنین تطابقهای منظمی وجود داشت: این زبانها باید از یک زبان مادر مشترک سرچشمه گرفته باشند که شکسته شدن و تجزیه باستانی آن به مسیرهای تکاملی متمایز منجر شده است.
زبانشناسان قرن نوزدهم، مانند راسموس راسک، فرانتس بوپ و آگوست شلایشر، بعدها این مشاهدات را نظاممند کردند. آنها نشان دادند که با مقایسه و بازمهندسی تغییراتی که کلمات هر زبان مشتقشده متحمل شدهاند، میتوان کلمات زبان مادر گمشده را بازسازی کرد.
این یافتهها نه تنها بنیان زبانشناسی تاریخی مدرن را پایهگذاری کردند، بلکه بر دیدگاه چارلز داروین درباره تکامل زیستشناختی نیز تأثیر گذاشتند.
تشکیل یک خانواده
مانند یک جنس زیستشناختی، زبانهای هندواروپایی بهعنوان یک خانواده شناخته شدند. در ریشه آنها زبان مادر **پروتو-هندواروپایی قرار داشت، در حالی که زبانهای مشتقشده مانند گونهها بهصورت شاخههایی از یک درخت منشعب شدند.
خانواده هندواروپایی شامل زبانهای هندوآریایی مانند سانسکریت و هندی؛ زبانهای ایرانی (از جمله پارسی و کردی)؛ زبانهای هلنی (از جمله یونانی و مقدونی باستان)؛ زبانهای ایتالیک (از جمله لاتین، اسپانیایی و ایتالیایی)؛ زبانهای ژرمنی (از جمله انگلیسی، هلندی و آلمانی)؛ زبانهای بالتو-اسلاوی (از جمله روسی و لیتوانیایی) و زبانهای سلتیک (از جمله ولش و برتونی)، و همچنین ارمنی و آلبانیایی است.
شاخههای منقرضشده که تنها از طریق اسناد مکتوب شناخته شدهاند شامل زبانهای آناتولیایی (مانند هیتی) و توخاری هستند. زبانهایی مانند فریگین، داردانی و تراکی به احتمال زیاد هندواروپایی بودهاند، اما در اسناد تاریخی به خوبی ثبت نشدهاند.
اما همه زبانهای هندی یا اروپایی، هندواروپایی نیستند!
زبانهای غیرهندواروپایی هند شامل زبانهای دراویدی مانند تامیل و تلوگو هستند، در حالی که زبانهای اروپایی خارج از این خانواده شامل باسک، گرجی، مالتی و فنلاندی هستند. به عنوان مثال، کلمات فنلاندی jalka (پا)، isä (پدر) و viisi (پنج) را مقایسه کنید که کاملاً متفاوتاند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آشنایی با گویندگان پروتو-هندواروپایی
واژگان بازسازیشده پروتو-هندواروپایی همچنین اطلاعاتی درباره زندگی گویندگان آن فراهم کرده است
فرهنگ آنها چگونه بوده، کجا زندگی میکردند و چه چیزی باعث تنوع و گسترش زبان آنها شده است.
**مطالعات اخیر که تا حدی بحثبرانگیزند از روشهای فیلوژنیک گرفتهشده از زیستشناسی تکاملی استفاده کردهاند تا منشأ پروتو-هندواروپایی را در آناتولی (ترکیه امروز) مطرح کنند و نشان دهند که کشاورزی احتمالاً موتور گسترش هندواروپایی بوده است.
متأسفانه، زبانهای گفتاری به خوبی بهصورت فسیلی درنمیآیند. کلمات، ایدهها و هویت گویندگان پروتو-هندواروپایی هزاران سال پیش در هوا محو شدند.
با این حال، الگوهای موجود در زبانهای مشتقشده از آنها ساختار کافی را حفظ کردهاند تا بتوانیم حداقل نگاهی سایهوار به آنها داشته باشیم. نظریهها و روشهای پیشگام در این زمینه به تحقیقات درباره بازسازی پیشتاریخ قومی-زبانی انسان در سراسر جهان برای سالیان دراز ادامه خواهد داد.
👁Hindi, Greek and English all come from a single ancient language – here’s how we know
Published: September 29, 2025 8.02pm BST
**پروتو-هندواروپایی اصطلاحی است که در زبانشناسی تاریخی برای اشاره به یک زبان باستانی فرضی به کار میرود. این زبان، مادر مشترک بسیاری از زبانهای امروزی در اروپا و بخشهایی از آسیا، از جمله پارسی، هندی، یونانی، لاتین، انگلیسی، آلمانی و بسیاری دیگر است.
**این متن یک مقدمه خوب است، اما دوتا نکته وجود دارد؛عدم همسویی در برخی جزئیات در جایی که نوشته مطالعات اخیر تا حدی بحث برانگیز هستند به فرضیه آناتولی که کمتر حمایت میشود، زیرا دادههای ژنتیکی نشان میدهد گسترش پروتو-هندواروپایی بیشتر با مهاجرتهای اسبسواران استپ مرتبط است تا کشاورزان آناتولی و دوم برای عمق بیشتر، مطالعات اخیر مانند مقاله Nature ۲۰۲۵ پیشنهاد میشود تا با پیشرفتهای ژنتیکی آشنا شوید.
✔️ این مقاله روی ژنتیک و مهاجرتهای هندواروپایی تمرکز داره
✔️ این یکی تاریخ ژنومیک منطقه پونتیک شمالی رو بررسی میکنه و به PIE مرتبطه
🚀 @ofoghroydad
واژگان بازسازیشده پروتو-هندواروپایی همچنین اطلاعاتی درباره زندگی گویندگان آن فراهم کرده است
فرهنگ آنها چگونه بوده، کجا زندگی میکردند و چه چیزی باعث تنوع و گسترش زبان آنها شده است.
ریشههایی مانند reg- (پادشاه قبیلهای) و pelə- (مکان مرتفع مستحکم) نشاندهنده جامعهای جنگجو و سلسلهمراتبی است. گویندگان با کشاورزی غلات (agro به معنی زمین؛ grə-no به معنی غله)، اهلیسازی حیوانات (ghaido به معنی بز؛ gwou به معنی گاو)، حملونقل با وسایل نقلیه (wogh-no به معنی گاری؛ aks-lo به معنی محور)، فلزکاری (arg- به معنی درخشش یا نقره؛ ajes به معنی مس یا برنز)، تجارت (wes-no به معنی خرید؛ k(a)mb-yo به معنی مبادله) و دین (deiw-os به معنی خدا؛ meldh به معنی دعا) آشنا بودند.بر اساس چنین شواهدی، پژوهشگرانی مانند وی. گوردون چایلد پروتو-هندواروپایی را به فرهنگ کورگان در دوره نئولیتیک پسین/عصر برنز آغازین در استپ پونتیک-کاسپین (اوکراین و جنوب روسیه امروز) مرتبط دانستند.
**مطالعات اخیر که تا حدی بحثبرانگیزند از روشهای فیلوژنیک گرفتهشده از زیستشناسی تکاملی استفاده کردهاند تا منشأ پروتو-هندواروپایی را در آناتولی (ترکیه امروز) مطرح کنند و نشان دهند که کشاورزی احتمالاً موتور گسترش هندواروپایی بوده است.
متأسفانه، زبانهای گفتاری به خوبی بهصورت فسیلی درنمیآیند. کلمات، ایدهها و هویت گویندگان پروتو-هندواروپایی هزاران سال پیش در هوا محو شدند.
با این حال، الگوهای موجود در زبانهای مشتقشده از آنها ساختار کافی را حفظ کردهاند تا بتوانیم حداقل نگاهی سایهوار به آنها داشته باشیم. نظریهها و روشهای پیشگام در این زمینه به تحقیقات درباره بازسازی پیشتاریخ قومی-زبانی انسان در سراسر جهان برای سالیان دراز ادامه خواهد داد.
👁Hindi, Greek and English all come from a single ancient language – here’s how we know
Published: September 29, 2025 8.02pm BST
**پروتو-هندواروپایی اصطلاحی است که در زبانشناسی تاریخی برای اشاره به یک زبان باستانی فرضی به کار میرود. این زبان، مادر مشترک بسیاری از زبانهای امروزی در اروپا و بخشهایی از آسیا، از جمله پارسی، هندی، یونانی، لاتین، انگلیسی، آلمانی و بسیاری دیگر است.
**این متن یک مقدمه خوب است، اما دوتا نکته وجود دارد؛عدم همسویی در برخی جزئیات در جایی که نوشته مطالعات اخیر تا حدی بحث برانگیز هستند به فرضیه آناتولی که کمتر حمایت میشود، زیرا دادههای ژنتیکی نشان میدهد گسترش پروتو-هندواروپایی بیشتر با مهاجرتهای اسبسواران استپ مرتبط است تا کشاورزان آناتولی و دوم برای عمق بیشتر، مطالعات اخیر مانند مقاله Nature ۲۰۲۵ پیشنهاد میشود تا با پیشرفتهای ژنتیکی آشنا شوید.
✔️ این مقاله روی ژنتیک و مهاجرتهای هندواروپایی تمرکز داره
✔️ این یکی تاریخ ژنومیک منطقه پونتیک شمالی رو بررسی میکنه و به PIE مرتبطه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افــــــق رویـــــداد
آشنایی با گویندگان پروتو-هندواروپایی واژگان بازسازیشده پروتو-هندواروپایی همچنین اطلاعاتی درباره زندگی گویندگان آن فراهم کرده است فرهنگ آنها چگونه بوده، کجا زندگی میکردند و چه چیزی باعث تنوع و گسترش زبان آنها شده است. ریشههایی مانند reg- (پادشاه قبیلهای)…
خانواده زبانهای ایرانی که زیرشاخه خانواده زبانهای هندواروپایی است.
قرمز رنگ: منقرض شده
قرمز رنگ: منقرض شده
این هم برای ایرانیان ترک زبان
اگر سوالی بود حتما بفرستید
این تنها زبان است
اما تبار متقاوت است:
تبار ژنتیکی این مردم و فرهنگشان متفاوت است و در خانواده دیگری هستند.
به عنوان مثال تبار ژنتیکی و فرهنگ، یاقوتستان، آذریها ،ترکیهایها، ترکمنهای ایران و غیره ترک نیست.
زبان به تنهایی نماینده هویت شما نیست
زبان الزاما از تبار نمیگوید مثل: مصر، یاقوتستان، فنلاند، ترکیه، آذربایجان و غیره.
زبان این مردم تحت تاثیر مهاجرت متفاوت شده است، اما تبارشان در همان خاک که هستند ریشه دارد.
اگر سوالی بود حتما بفرستید
این تنها زبان است
اما تبار متقاوت است:
تبار ژنتیکی این مردم و فرهنگشان متفاوت است و در خانواده دیگری هستند.
به عنوان مثال تبار ژنتیکی و فرهنگ، یاقوتستان، آذریها ،ترکیهایها، ترکمنهای ایران و غیره ترک نیست.
زبان به تنهایی نماینده هویت شما نیست
زبان الزاما از تبار نمیگوید مثل: مصر، یاقوتستان، فنلاند، ترکیه، آذربایجان و غیره.
زبان این مردم تحت تاثیر مهاجرت متفاوت شده است، اما تبارشان در همان خاک که هستند ریشه دارد.
شواهد تازه از شیمی پیچیده در اقیانوس بیگانه در ماه زحل
پژوهش تازهای که دادههای کاوشگر کاسینی ناسا را بررسی کرده، وجود مولکولهای آلی پیچیده در ماه یخی زحل، انسلادوس، را نشان میدهد. این مولکولها از ترکهای سطح یخزده به شکل فوارههای آب یخزده به بیرون پرتاب میشوند و احتمال میدهند در اقیانوس پنهان زیر سطح، شیمی جالبی در جریان باشد.
پژوهشگران به رهبری نوذیر خواجه از دانشگاه اشتوتگارت آلمان، در نمونههای تازه جمعآوری شده از این فوارهها، مولکولهای آلی متنوعی از جمله چند مورد که برای نخستین بار در این محیط دیده شدهاند، شناسایی کردند. این نخستین تحلیل شیمیایی دقیق از ذرات تازه پرتاب شده است، برخلاف نمونههای قدیمی که تحت تاثیر شرایط فضایی قرار گرفته بودند.
اگرچه فرآیند تولید این مولکولها غیرزیستی است، بسیاری از آنها برای سیستمهای زیستی مهم هستند یا میتوانند پیشسازهای حیات باشند. خواجه میگوید: راههای زیادی وجود دارد که مولکولهای آلی یافتشده میتوانند به ترکیبات بالقوه زیستی تبدیل شوند و این احتمال را افزایش میدهد که این ماه قابل سکونت باشد.
مولکولهای شناساییشده نشان میدهند محیطی مشابه سیستمهای هیدروترمال عمق اقیانوس زمین وجود دارد، جایی که حیات در اطراف چشمههای داغ فعال میماند. ترکیب شیمیایی کف اقیانوس انسلادوس میتواند شبیه این محیطها باشد و نشاندهنده فعالیت هیدروترمال در حال حاضر است.
کاوشگر کاسینی در دهه ۲۰۰۰ بارها از میان فوارههای عظیم بخار و ذرات یخ عبور کرد و نمونههایی از اقیانوس زیرین جمعآوری کرد. حرکت گرانشی پیچیده در سیستم زحل باعث تولید گرمای داخلی قابل توجه در هسته این ماه میشود و شرایطی مشابه کف اقیانوس زمین برای حضور زندگی فراهم میکند.
با استفاده از روشهای جدید تحلیل داده، پژوهشگران توانستند سیگنال مولکولهای آلی را از میان نویز دادهها استخراج کنند و نشان دهند که مواد پرتاب شده از داخل انسلادوس، شامل آروماتیکها، آلدهیدها، استرها، اترها و آلکنها به همراه نشانههایی از ترکیبات نیتروژن-اکسیژن هستند. این ترکیبات تایید میکنند که مولکولهای مشابه موجود در حلقه E زحل از داخل خود انسلادوس سرچشمه گرفتهاند و نه اثرات فضایی.
با کشف عناصر CHNOPS (کربن، هیدروژن، نیتروژن، اکسیژن، فسفر و گوگرد) لازم برای حیات، تا کنون پنج عنصر شناسایی شدهاند و تنها گوگرد باقی مانده است. این یافتهها بهترین شواهد تا به امروز برای وجود سیستمهای هیدروترمال در انسلادوس هستند و امکان پژوهشهای هیجانانگیز بیشتری را فراهم میکنند.
خواجه میگوید: حتی اگر حیات در انسلادوس یافت نشود، کشف بزرگی خواهد بود، زیرا سوالات جدی درباره چرایی نبودن حیات در چنین محیط مناسب مطرح میکند.
🔗 Nature Astronomy
🚀 @ofoghroydadd
پژوهش تازهای که دادههای کاوشگر کاسینی ناسا را بررسی کرده، وجود مولکولهای آلی پیچیده در ماه یخی زحل، انسلادوس، را نشان میدهد. این مولکولها از ترکهای سطح یخزده به شکل فوارههای آب یخزده به بیرون پرتاب میشوند و احتمال میدهند در اقیانوس پنهان زیر سطح، شیمی جالبی در جریان باشد.
پژوهشگران به رهبری نوذیر خواجه از دانشگاه اشتوتگارت آلمان، در نمونههای تازه جمعآوری شده از این فوارهها، مولکولهای آلی متنوعی از جمله چند مورد که برای نخستین بار در این محیط دیده شدهاند، شناسایی کردند. این نخستین تحلیل شیمیایی دقیق از ذرات تازه پرتاب شده است، برخلاف نمونههای قدیمی که تحت تاثیر شرایط فضایی قرار گرفته بودند.
اگرچه فرآیند تولید این مولکولها غیرزیستی است، بسیاری از آنها برای سیستمهای زیستی مهم هستند یا میتوانند پیشسازهای حیات باشند. خواجه میگوید: راههای زیادی وجود دارد که مولکولهای آلی یافتشده میتوانند به ترکیبات بالقوه زیستی تبدیل شوند و این احتمال را افزایش میدهد که این ماه قابل سکونت باشد.
مولکولهای شناساییشده نشان میدهند محیطی مشابه سیستمهای هیدروترمال عمق اقیانوس زمین وجود دارد، جایی که حیات در اطراف چشمههای داغ فعال میماند. ترکیب شیمیایی کف اقیانوس انسلادوس میتواند شبیه این محیطها باشد و نشاندهنده فعالیت هیدروترمال در حال حاضر است.
کاوشگر کاسینی در دهه ۲۰۰۰ بارها از میان فوارههای عظیم بخار و ذرات یخ عبور کرد و نمونههایی از اقیانوس زیرین جمعآوری کرد. حرکت گرانشی پیچیده در سیستم زحل باعث تولید گرمای داخلی قابل توجه در هسته این ماه میشود و شرایطی مشابه کف اقیانوس زمین برای حضور زندگی فراهم میکند.
با استفاده از روشهای جدید تحلیل داده، پژوهشگران توانستند سیگنال مولکولهای آلی را از میان نویز دادهها استخراج کنند و نشان دهند که مواد پرتاب شده از داخل انسلادوس، شامل آروماتیکها، آلدهیدها، استرها، اترها و آلکنها به همراه نشانههایی از ترکیبات نیتروژن-اکسیژن هستند. این ترکیبات تایید میکنند که مولکولهای مشابه موجود در حلقه E زحل از داخل خود انسلادوس سرچشمه گرفتهاند و نه اثرات فضایی.
با کشف عناصر CHNOPS (کربن، هیدروژن، نیتروژن، اکسیژن، فسفر و گوگرد) لازم برای حیات، تا کنون پنج عنصر شناسایی شدهاند و تنها گوگرد باقی مانده است. این یافتهها بهترین شواهد تا به امروز برای وجود سیستمهای هیدروترمال در انسلادوس هستند و امکان پژوهشهای هیجانانگیز بیشتری را فراهم میکنند.
خواجه میگوید: حتی اگر حیات در انسلادوس یافت نشود، کشف بزرگی خواهد بود، زیرا سوالات جدی درباره چرایی نبودن حیات در چنین محیط مناسب مطرح میکند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دیکتاتوری یا آزادی در یک جامعه، تنها به شکل حقوقی حکومت وابسته نیست؛ اینکه نظام سیاسی پادشاهی باشد یا جمهوری، بهخودیخود تعیینکننده سرنوشت جامعه نیست. تاریخ بهخوبی نشان میدهد که هر دو قالب میتوانند هم به دیکتاتوری منتهی شوند و هم به آزادی.
در قرن بیستم، آلمان نازی و ایتالیا فاشیست در ظاهر جمهوری بودند، اما بهسرعت به دیکتاتوریهای تمامیتخواه بدل شدند. در مقابل، کشورهایی مانند بریتانیا یا سوئد، با وجود حفظ نهاد پادشاهی، توانستند ساختاری پارلمانی و آزادیهای پایدار ایجاد کنند. این تفاوت، نشان میدهد که شکل حقوقی حکومت صرفاً پوسته است؛ محتوای اصلی را باید در جای دیگری جستوجو کرد.
فیلسوفی چون هگل این را روح زمانه (Zeitgeist) مینامید: مجموعهای از اندیشهها، باورها و عادتهای اخلاقی و نهادی که جامعه را شکل میدهند. در علوم سیاسی امروز نیز بر سه عامل اساسی تأکید میشود:
١. کیفیت و کارآمدی نهادها
٢. سطح فرهنگ مدنی و مشارکت عمومی
٣. تجربه تاریخی جامعه در مواجهه با آزادی یا سرکوب
اگر مردم و نخبگان یک کشور در فرهنگی پرورش یابند که قدرت بیپرسش را طبیعی میداند، هر ساختاری که برقرار شود ـ چه جمهوری چه سلطنت ـ در عمل به تمرکزگرایی و دیکتاتوری خواهد انجامید. برعکس، اگر روح عمومی جامعه آزادیخواهی، نقد قدرت و مسئولیتپذیری را پرورش دهد، حتی پادشاهی نیز میتواند به شکلی دموکراتیک عمل کند.
پس ریشه استبداد یا آزادی را نباید در «نوع حکومت» جستوجو کرد، بلکه باید آن را در «روح زمانه» و کیفیت پرورش سیاسی مردمان و نهادهایشان یافت.
دیکتاتوری شدن یک حکومت در یک جامعه به صرف پادشاهی بودنش یا جمهوری بودنش ارتباطی ندارد به روح جامعه و روح زمانه ارتباط دارد؛ یعنی تا مردم و افرادی که وارد حکومت میشوند چگونه پرورش یافته باشند.
سام آریامنش
🚀 @ofoghroydad
در قرن بیستم، آلمان نازی و ایتالیا فاشیست در ظاهر جمهوری بودند، اما بهسرعت به دیکتاتوریهای تمامیتخواه بدل شدند. در مقابل، کشورهایی مانند بریتانیا یا سوئد، با وجود حفظ نهاد پادشاهی، توانستند ساختاری پارلمانی و آزادیهای پایدار ایجاد کنند. این تفاوت، نشان میدهد که شکل حقوقی حکومت صرفاً پوسته است؛ محتوای اصلی را باید در جای دیگری جستوجو کرد.
فیلسوفی چون هگل این را روح زمانه (Zeitgeist) مینامید: مجموعهای از اندیشهها، باورها و عادتهای اخلاقی و نهادی که جامعه را شکل میدهند. در علوم سیاسی امروز نیز بر سه عامل اساسی تأکید میشود:
١. کیفیت و کارآمدی نهادها
٢. سطح فرهنگ مدنی و مشارکت عمومی
٣. تجربه تاریخی جامعه در مواجهه با آزادی یا سرکوب
اگر مردم و نخبگان یک کشور در فرهنگی پرورش یابند که قدرت بیپرسش را طبیعی میداند، هر ساختاری که برقرار شود ـ چه جمهوری چه سلطنت ـ در عمل به تمرکزگرایی و دیکتاتوری خواهد انجامید. برعکس، اگر روح عمومی جامعه آزادیخواهی، نقد قدرت و مسئولیتپذیری را پرورش دهد، حتی پادشاهی نیز میتواند به شکلی دموکراتیک عمل کند.
پس ریشه استبداد یا آزادی را نباید در «نوع حکومت» جستوجو کرد، بلکه باید آن را در «روح زمانه» و کیفیت پرورش سیاسی مردمان و نهادهایشان یافت.
دیکتاتوری شدن یک حکومت در یک جامعه به صرف پادشاهی بودنش یا جمهوری بودنش ارتباطی ندارد به روح جامعه و روح زمانه ارتباط دارد؛ یعنی تا مردم و افرادی که وارد حکومت میشوند چگونه پرورش یافته باشند.
سام آریامنش
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افــــــق رویـــــداد
دیکتاتوری یا آزادی در یک جامعه، تنها به شکل حقوقی حکومت وابسته نیست؛ اینکه نظام سیاسی پادشاهی باشد یا جمهوری، بهخودیخود تعیینکننده سرنوشت جامعه نیست. تاریخ بهخوبی نشان میدهد که هر دو قالب میتوانند هم به دیکتاتوری منتهی شوند و هم به آزادی. در قرن بیستم،…
من باور دارم چند سالی هست که آمادهایم و فهم داشتن یک حکومت دموکراتیک و سکولار را داریم.
این را از تغییر روح زمانه تحت آموزش و پرورش سکولار در ۱۵ الی ۲۰ سال اخیر در فضای مجازی متوجه شدم.
ما تغییر کردیم. ما مردم ۲۰ سال پیش نیستیم.
فرهنگها و سنتهای زشتی هنوز وجود دارد که به مرور با آموزش و به صورت نرم کنار میروند. اما فرهنگها و سنتهای انسانی را نگه میداریم.
اگر بگویند در عمر من رخ نمیدهد من ساکت نمینشینم، چون وظیفهای که روی دوش خودم به عنوان فردی از یک نسل احساس میکنم را انجام داده و میدهم.
این جمله از طرف من نیست از طرف ماست.
این را از تغییر روح زمانه تحت آموزش و پرورش سکولار در ۱۵ الی ۲۰ سال اخیر در فضای مجازی متوجه شدم.
ما تغییر کردیم. ما مردم ۲۰ سال پیش نیستیم.
فرهنگها و سنتهای زشتی هنوز وجود دارد که به مرور با آموزش و به صورت نرم کنار میروند. اما فرهنگها و سنتهای انسانی را نگه میداریم.
اگر بگویند در عمر من رخ نمیدهد من ساکت نمینشینم، چون وظیفهای که روی دوش خودم به عنوان فردی از یک نسل احساس میکنم را انجام داده و میدهم.
این جمله از طرف من نیست از طرف ماست.
بحران میانسالی با بحران جوانی جایگزین شده است!
یک پژوهش تازه نشان میدهد که الگوی مشهور موسوم به برآمدگی نارضایتی یا همان بحران میانسالی دیگر وجود ندارد. در گذشته، پژوهشها نشان میدادند که افراد با افزایش سن ابتدا تا حدود ۵۰ سالگی با افزایش اضطراب، افسردگی و نگرانی روبهرو میشوند و سپس در سالهای بعدی زندگی احساس بهتری پیدا میکنند. اما اکنون این منحنی U شکل شادی و ناخشنودی دگرگون شده است.
دیوید بلنچفلاور از کالج دارتموث آمریکا و همکارانش با بررسی دادههای گسترده در آمریکا و بریتانیا نشان دادهاند که اوج ناخشنودی در میانسالی از بین رفته است. این تغییر نه به دلیل بهبود حال افراد میانسال بلکه ناشی از افت شدید سلامت روان جوانان رخ داده است.(چیزی که در مورد ایران پیشبینی کرده بودم ولی نمیدانستم جهانی است و سن آن را ۳۰ الی ۳۵ سالگی تخمین زده بودم/ سام) تحلیل بیش از ۱۰ میلیون پرسشنامه در آمریکا (۱۹۹۳ تا ۲۰۲۴) و دادههای نزدیک به ۴۰ هزار خانوار در بریتانیا (۲۰۰۹ تا ۲۰۲۳) نشان میدهد که سلامت روان جوانان در حال افول است و همین عامل باعث شده برآمدگی ناخشنودی محو شود.
برای آزمون جهانی، محققان دادههای نزدیک به ۲ میلیون نفر از ۴۴ کشور را در پژوهشی به نام Global Minds (۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵) بررسی کردند. نتیجه نشان داد که این الگو در سطح جهان هم تکرار میشود: اکنون ناخشنودی بیش از همه در میان جوانان دیده میشود و با افزایش سن کاهش مییابد.
دلیل این تغییر هنوز روشن نیست، اما پژوهشگران چند عامل احتمالی را مطرح کردهاند: پیامدهای طولانیمدت رکود بزرگ بر فرصتهای شغلی جوانان، ضعف سرمایهگذاری در خدمات سلامت روان، اثرات همهگیری کووید-۱۹ و همچنین نقش پررنگ رسانههای اجتماعی.
نویسندگان تاکید میکنند که این تغییر هشداری جدی است: سلامت روان جوانان امروز در بحرانیترین وضعیت قرار دارد و نیازمند توجه فوری و سیاستگذاری هدفمند است.
🚀 @ofoghroydad
Journals.plos
ScienceDaily
شخصا یکی از دلایلش را سه فضای تیک تاک، اینستاگرام و ایکس میدانم؛ گرچه این دلیل را جهانی میدانم، اما برای ایران این دلیل در لیست دوم است، در ایران دلیل اول را «تحقیر شدید عزت و آبروی ملی در کنار فشار اقتصادی و کشتار مردم» که منجر به ناامیدی شدید از آینده و افزایش شدید مجردی شده میدانم؛ حال وقتی جوانان ایرانی تحت فشار این دلایل هستند سپس اینستاگرام و تیک تاک را باز میکنند و زندگی معمولا کاذب با ظاهری پر زرق و برق و شادِ دیگران را میبینند این وضع بدتر هم میشود/ سام
یک پژوهش تازه نشان میدهد که الگوی مشهور موسوم به برآمدگی نارضایتی یا همان بحران میانسالی دیگر وجود ندارد. در گذشته، پژوهشها نشان میدادند که افراد با افزایش سن ابتدا تا حدود ۵۰ سالگی با افزایش اضطراب، افسردگی و نگرانی روبهرو میشوند و سپس در سالهای بعدی زندگی احساس بهتری پیدا میکنند. اما اکنون این منحنی U شکل شادی و ناخشنودی دگرگون شده است.
دیوید بلنچفلاور از کالج دارتموث آمریکا و همکارانش با بررسی دادههای گسترده در آمریکا و بریتانیا نشان دادهاند که اوج ناخشنودی در میانسالی از بین رفته است. این تغییر نه به دلیل بهبود حال افراد میانسال بلکه ناشی از افت شدید سلامت روان جوانان رخ داده است.(چیزی که در مورد ایران پیشبینی کرده بودم ولی نمیدانستم جهانی است و سن آن را ۳۰ الی ۳۵ سالگی تخمین زده بودم/ سام) تحلیل بیش از ۱۰ میلیون پرسشنامه در آمریکا (۱۹۹۳ تا ۲۰۲۴) و دادههای نزدیک به ۴۰ هزار خانوار در بریتانیا (۲۰۰۹ تا ۲۰۲۳) نشان میدهد که سلامت روان جوانان در حال افول است و همین عامل باعث شده برآمدگی ناخشنودی محو شود.
برای آزمون جهانی، محققان دادههای نزدیک به ۲ میلیون نفر از ۴۴ کشور را در پژوهشی به نام Global Minds (۲۰۲۰ تا ۲۰۲۵) بررسی کردند. نتیجه نشان داد که این الگو در سطح جهان هم تکرار میشود: اکنون ناخشنودی بیش از همه در میان جوانان دیده میشود و با افزایش سن کاهش مییابد.
دلیل این تغییر هنوز روشن نیست، اما پژوهشگران چند عامل احتمالی را مطرح کردهاند: پیامدهای طولانیمدت رکود بزرگ بر فرصتهای شغلی جوانان، ضعف سرمایهگذاری در خدمات سلامت روان، اثرات همهگیری کووید-۱۹ و همچنین نقش پررنگ رسانههای اجتماعی.
نویسندگان تاکید میکنند که این تغییر هشداری جدی است: سلامت روان جوانان امروز در بحرانیترین وضعیت قرار دارد و نیازمند توجه فوری و سیاستگذاری هدفمند است.
Journals.plos
ScienceDaily
شخصا یکی از دلایلش را سه فضای تیک تاک، اینستاگرام و ایکس میدانم؛ گرچه این دلیل را جهانی میدانم، اما برای ایران این دلیل در لیست دوم است، در ایران دلیل اول را «تحقیر شدید عزت و آبروی ملی در کنار فشار اقتصادی و کشتار مردم» که منجر به ناامیدی شدید از آینده و افزایش شدید مجردی شده میدانم؛ حال وقتی جوانان ایرانی تحت فشار این دلایل هستند سپس اینستاگرام و تیک تاک را باز میکنند و زندگی معمولا کاذب با ظاهری پر زرق و برق و شادِ دیگران را میبینند این وضع بدتر هم میشود/ سام
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بعد از مدتها خندیدم.
این ویدئو رو که کانال وحید بازنشر کرده رو ببینید(حاوی فحش رکیک در ثانیه های پایانی).⚠️
توی این ویدئو شاهد دوتا افراطی ابله هستیم؛
یکی که سرتاپای رفتارش و این شکل دلقکواری که با نمادهای ایرانی ساخته ایراده و یکی هم با حجابه، احتمالا مسلمون هست و واقعا یک نفهم است و تصور میکنه بچه مولوی یعنی بچه مولانا شاعر ایرانی. موضوع اینجاست که حتی اگر این طرح را نمادین بدانیم چرا باید محل تولد یک نفر افتخار باشد! از طرفی من نتوانستم مدرکی پیدا کنم که در محله یا خیابان مولوی به دنیا آمده باشد.
۴۰۰ هزار سال ادبیات ایران هم دیگه هیچی؛ میشه قبل از انسان مدرن؛ احتمالا میخواسته بگه ۴ هزار سال، توی عصبانیت گفته ۴۰۰ هزار.
ولی موضوع اینجاست از نظر علمی ۴ هزار سال هم اشتباهه و ۳۲۰۰ سال درسته.
خلاصه عجب وضعیت رقت باری هست در این ویدئو.
این حرکات افراطی و احمقانهی نمادین، خاص ایران نیست همه کشورهای دنیا از این رفتارها دارند؛ و معمولا از چند جناح سر میزند؛ ملیگرایان افراطی، جهانوطنیها، مذهبیها، آنتی دینها، طرفداران و مخالفان افراطی همجنسگرایی، طرفداران و مخالفان افراطی نژاد سفید و واکسن، یوفوها و پانها و غیره.
این ویدئو رو که کانال وحید بازنشر کرده رو ببینید(حاوی فحش رکیک در ثانیه های پایانی).⚠️
توی این ویدئو شاهد دوتا افراطی ابله هستیم؛
یکی که سرتاپای رفتارش و این شکل دلقکواری که با نمادهای ایرانی ساخته ایراده و یکی هم با حجابه، احتمالا مسلمون هست و واقعا یک نفهم است و تصور میکنه بچه مولوی یعنی بچه مولانا شاعر ایرانی. موضوع اینجاست که حتی اگر این طرح را نمادین بدانیم چرا باید محل تولد یک نفر افتخار باشد! از طرفی من نتوانستم مدرکی پیدا کنم که در محله یا خیابان مولوی به دنیا آمده باشد.
۴۰۰ هزار سال ادبیات ایران هم دیگه هیچی؛ میشه قبل از انسان مدرن؛ احتمالا میخواسته بگه ۴ هزار سال، توی عصبانیت گفته ۴۰۰ هزار.
ولی موضوع اینجاست از نظر علمی ۴ هزار سال هم اشتباهه و ۳۲۰۰ سال درسته.
خلاصه عجب وضعیت رقت باری هست در این ویدئو.
این حرکات افراطی و احمقانهی نمادین، خاص ایران نیست همه کشورهای دنیا از این رفتارها دارند؛ و معمولا از چند جناح سر میزند؛ ملیگرایان افراطی، جهانوطنیها، مذهبیها، آنتی دینها، طرفداران و مخالفان افراطی همجنسگرایی، طرفداران و مخالفان افراطی نژاد سفید و واکسن، یوفوها و پانها و غیره.
Forwarded from Evolution
جِین گودال، زنی که زندگیاش را وقف شناخت طبیعت، حیوانات و آموزشِ نسل جوان کرد، در سن ۹۱ سالگی درگذشت 🖤
او شصت سال از زندگیاش را صرف زندگی در طبیعت و مطالعهٔ شامپانزهها کرد. مشاهدات و کشفیات بیشمار او در طول زندگی پربارش مرزهای علم را شکستند و درک ما را از طبیعت، حیات و انسان، واقعیتر و شفافتر کردند.
او در سال ۱۹۷۷، مؤسسهی جین گودال را بنیان گذاشت تا تحقیقاتی که سالها قبل خودش آغاز کرده بود ادامه پیدا کند و حفاظت از زیستبومها و حیوانات در سطح جهان تقویت شود.
او برنامهی Roots & Shoots را کلید زد تا حرکتی جهانی برای تشویق جوانان به فعالیتهای زیستمحیطی و آگاهیبخشی در این زمینه باشد.
جِین گودال نه تنها دانشمند، بلکه معلمی بود که باور داشت «هر کاری، هر چقدر کوچک، اگر با اشتیاق باشد، میتواند تغییر ایجاد کند.»
او بارها با صدایی آرام، اما جدی، با جهان سخن گفت: دربارهی مسئولیت ما نسبت به زمین، دربارهی نقشِ انسانها در حفظ حیات متنوع سیاره و دربارهی امید.
امروز، زمین یکی از بزرگترین حامیان همزیستی انسان با طبیعت را از دست داد، اما میراث او همواره زنده خواهد ماند.
@evolution_ir
او شصت سال از زندگیاش را صرف زندگی در طبیعت و مطالعهٔ شامپانزهها کرد. مشاهدات و کشفیات بیشمار او در طول زندگی پربارش مرزهای علم را شکستند و درک ما را از طبیعت، حیات و انسان، واقعیتر و شفافتر کردند.
او در سال ۱۹۷۷، مؤسسهی جین گودال را بنیان گذاشت تا تحقیقاتی که سالها قبل خودش آغاز کرده بود ادامه پیدا کند و حفاظت از زیستبومها و حیوانات در سطح جهان تقویت شود.
او برنامهی Roots & Shoots را کلید زد تا حرکتی جهانی برای تشویق جوانان به فعالیتهای زیستمحیطی و آگاهیبخشی در این زمینه باشد.
جِین گودال نه تنها دانشمند، بلکه معلمی بود که باور داشت «هر کاری، هر چقدر کوچک، اگر با اشتیاق باشد، میتواند تغییر ایجاد کند.»
او بارها با صدایی آرام، اما جدی، با جهان سخن گفت: دربارهی مسئولیت ما نسبت به زمین، دربارهی نقشِ انسانها در حفظ حیات متنوع سیاره و دربارهی امید.
امروز، زمین یکی از بزرگترین حامیان همزیستی انسان با طبیعت را از دست داد، اما میراث او همواره زنده خواهد ماند.
@evolution_ir