Telegram Web Link
آیا پنج وعده میوه و سبزی در روز کافی است؟ حرفی که ۲۰ سال باور کرده‌ایم

شاید تا امروز فکر می‌کردید پنج وعده میوه و سبزی در روز استاندارد سلامت است، اما تحقیقات جدید نشان می‌دهد که برای بهترین نتایج، باید روزانه ۱۰ وعده مصرف کرد. حتی سرآشپز مشهور، جیمی الیور، پنج وعده را «یک دروغ» خوانده و می‌گوید مزایای واقعی میوه و سبزی با هفت تا یازده وعده در روز به دست می‌آید.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد هر چه مصرف میوه و سبزی بیشتر باشد، سلامت کلی بدن بهتر می‌شود. هدف پنج وعده هرگز به عنوان مقدار ایده‌آل تعیین نشده بود، بلکه میان علمی‌ترین شواهد و واقع‌گرایی در سبک زندگی عمومی مردم انتخاب شد تا ساده، قابل حفظ و دست‌یافتنی باشد. با این حال، بیشتر بزرگسالان در بریتانیا هنوز موفق به رسیدن به این هدف نشده‌اند.

نو پژوهش‌ها نشان می‌دهد که مصرف بیشتر میوه و سبزی، خطر بیماری‌های مزمن مانند بیماری قلبی و سرطان را کاهش می‌دهد. یک پژوهش روی بیش از ۲ میلیون نفر نشان داد که بیشترین فواید در حدود ۱۰ وعده روزانه است. همچنین پژوهشی در بریتانیا نشان داد کسانی که هفت یا بیشتر وعده مصرف می‌کنند، ۴۲٪ کمتر در معرض خطر مرگ هستند.

کشورهایی مانند ژاپن و مناطق مدیترانه‌ای، سنتا روزانه ۱۰ وعده یا بیشتر مصرف می‌کنند و نرخ بیماری قلبی و مرگ و میر کمتری دارند.
هر وعده میوه یا سبزی حدود ۸۰ گرم است؛ مثلاً یک سیب، دو ساقه بروکلی، سه قاشق خورشتی نخودفرنگی یا نصف قوطی لوبیا. با این حساب، ۸ تا ۱۱ وعده روزانه در سه وعده اصلی و میان‌وعده‌ها قابل دستیابی است. می‌توانید میوه و سبزی را به صبحانه، ناهار و شام اضافه کنید، یا به جای تنقلات ناسالم از میوه، سبزیجات یا نخودچی‌های تنوری استفاده کنید.

تنوع رنگ‌ها و نوع میوه و سبزی نیز مهم است و فواید بیشتری به همراه دارد. نکته دیگر این است که نه تنها میوه و سبزی تازه، بلکه انواع منجمد، کنسروی یا خشک نیز مفید هستند. حتی آبمیوه و اسموتی هم یک وعده محسوب می‌شوند، البته به دلیل قند محدود به یک وعده در روز.

پس پیام واضح است: پنج وعده فقط شروع است، اما برای سلامت واقعی باید بیشتر بخورید. جیمی الیور شاید هدف ۱۱ وعده را بلندپروازانه بداند، اما مطالعات نشان می‌دهد افزایش مصرف میوه و سبزی به شدت مفید است.

#آناهید
🔗 SciTechDaily

🚀 @ofoghroydad
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
من تصور میکردم خسارتی که اندیشه هسته‌ای به ایران زده است، میلیاردها دلار است.


اما محاسبات فکت‌نامه نشان میدهد خسارت‌ هسته‌ای ۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار است از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۴.

۳ هزار و ۵۰۰ میلیارد دلار ثروت این کشور را ولایت فقیه خرج اندیشه هسته‌ای کرد و الان کجاییم؟ برق مورد نیاز را داریم؟ داروهای مورد نیاز را داریم؟ به فناوری بهتری رسیده‌ایم؟ نه.

مطالعه کنید
چرا هابیت‌ها این‌قدر کوچک بودند؟ راز قد و جثه انسان فلورسیس

تا پیش از یافتن گونه انسان فلورسیس، دانشمندان تصور می‌کردند که مسیر تکامل انسان بر اساس بزرگ‌تر شدن تدریجی مغز تعریف شده است. فرآیندی به نام انسفالیزاسیون باعث شد مغز انسان نسبت به اندازه بدن بسیار بزرگ‌تر شود و همین ویژگی به ما توانایی کارهای پیچیده مانند استفاده از آتش، ساخت ابزار، خلق هنر و اهلی کردن حیوانات را داد.

اما در سال ۲۰۰۴ با معرفی گونه‌ای تازه در اندونزی، این فرضیه دگرگون شد. انسان فلورسیس که به دلیل قد کوتاهش لقب هابیت گرفته، حدود ۷۰۰ هزار تا ۶۰ هزار سال پیش در جنگل‌های بارانی جزیره فلورس زندگی می‌کرد. این هومینید تنها یک متر قد داشت و مغزی هم‌اندازه شامپانزه، امری که باور دانشمندان درباره رشد همیشگی مغز در خط تکامل انسان را به چالش کشید.

پژوهش تازه روی جمجمه و دندان‌های این گونه سرنخ مهمی از چرایی جثه کوچک آنها به دست داده است. بررسی نسبت دندان‌های آسیاب نشان می‌دهد رشد مغز و رشد دندان‌ها در دوران بارداری ارتباط نزدیکی دارند. در بیشتر گونه‌های انسانی، هرچه مغز بزرگ‌تر می‌شود، دندان عقل کوچک‌تر است. در فلورسیس نیز دندان‌های عقل کوچک بودند، اما مغز هم کوچک مانده بود؛ پدیده‌ای غیرعادی در میان خویشاوندان ما.

یافته‌ها نشان می‌دهد رشد مغز در این گونه پس از تولد و در دوران کودکی کند شده است، نه در دوران بارداری. این همان سازوکاری است که امروزه در برخی جمعیت‌های کوتاه‌قامت انسانی نیز دیده می‌شود.

کوچک شدن بدن فلورسیس احتمالاً نتیجه سازگاری با شرایط خاص جزیره بوده است. این پدیده که در زیست‌شناسی به نانیسم جزیره‌ای معروف است، در بسیاری از پستانداران دیگر هم دیده شده، مانند فیل کوتوله‌ای به نام استگودون که در همان جزیره زیست می‌کرد و توسط هابیت‌ها شکار می‌شد. نبود شکارچیان بزرگ و محدودیت منابع غذایی، چنین روند تکاملی را تشدید کرده است.

اگرچه بدن و مغز این گونه کوچک بود، اما شواهد نشان می‌دهد آنها ابزار می‌ساختند، شکار می‌کردند و احتمالاً از آتش استفاده می‌کردند. بنابراین جثه کوچک الزاما به معنای توانایی شناختی کمتر نبود.

این پژوهش یادآوری می‌کند که درک تکامل انسان تنها با توجه به اندازه مغز کافی نیست. مطالعه بر نحوه رشد جنین و کودکی نقش مهمی در شناخت تفاوت ما با نیاکانمان دارد. هابیت‌ها کوچک بودند، اما به احتمال زیاد توانایی‌هایشان در زندگی روزمره دست‌کمی از دیگر گونه‌های انسان نداشت.

#آناهید

🚀 @ofoghroydadd

🔗 Nature
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در گذشته چند باری نوشتم که حتی اگر خدایی وجود داشته باشد نیازی به تعظیم و ستایش ندارد و من هرگز جلوی او سر خم نمیکنم
چون نه او به من نیازی دارد نه من به او.
متنفرم از افرادی که خدا را در صورت وجود یک موجود احمق و عقده‌ای در نظر میگیرند مثل خدای ادیان ابراهیمی. رقت انگیزه. افکار کوچک و محدود این دینداران به باورهایشان در مورد خدا هم نفوذ کرده و باعث شده خدایانشان نیز مثل دینشان کوچک باشد.‌
خدا اگر وجود داشت معلول بود؛ چون وجود داشتن، وابسته به معلول بودن است که در گذشته مفصل توضیح دادیم

آیا کسی در تاریخ انسان است که نزد شما لایق احترام بیش از حد معمول باشد؟ دانشمندی هنرمندی شاعری فیلسوفی فاتحی شاهی؟

اگر کسی نزد شما در دایره احترام بیش از حد معمول است، برای ما نامش را بفرستید و اگر دوست داشتید دلیلش را هم بفرستید.
برخی تصور میکنند امپراطوری هخامنشی یک امپراطوری پارسی بود
یا کوروش فقط پارس بود.
برخی حتی تصور میکنند فارس یک ملت است.
تا الان باید متوجه شده باشید پرشین درواقع یعنی ایرانی؛ تنها از این رو در یونان استفاده شده و ۲۰۰۰ سال در اروپا تدریس شده چون سران امپراطوری پارسی بودند.
ولی حتی این هم درست نیست، سران امپراطوری تماما پارسی نبودند.

مادر هم حساب است، همه چیز پدر نیست.

و همین باورهای نادرست باعث میشود ناخوداگاه فراموش کنند که اقوام ایرانی دیگری نیز در این کشور و بیرون از آن بوده و هستند.

قاره فرهنگی، ژنتیکی، زبانی ایرانی هرگز در طول تاریخ یک امپراطوری متحد نشدند چون همیشه بخشی از ایرانی‌ها در بیرون از امپراطوری بودند، مثلا در زمان هخامنشیان، سکاها و ماساژت ها در بیرون از امپراطوری بودند و بخشی از این امپراطوری نبودند.

اشکال نگاه شما اینجاست که ایرانی را محدود به مرز سیاسی فعلی یا مرز سیاسی هخامنشی میدانید. مرز سیاسی هخامنشی، تنها بخشی از ایرانیان را در برمیگرفت.
جهان طوری بود که همزمان چندین پادشاهی و امپراطوری ایرانی از شرق اروپا شمال کاسپین و در فلات ایران وجود داشت و حتی باهم در جنگ بودند.

ایرانی، یک قاره فرهنگی، ژنتیکی و زبانی بوده و هست، ولی از نظر سیاسی، هرگز یک مرز سیاسی متحد که همه اقوام ایرانی در آن باشند نداشته است و نبوده است. نهایت زور ما امپراطوری قدرتمند هخامنشیان و ساسانیان بود؛ حتی با این وجود باز هم بسیاری از اقوام ایرانی در خارج از امپراطوری، پادشاهی ساخته بودند یا اتحادیه داشتند؛

در ادامه این بحث را هدفمند میکنم.

داده‌های ژنتیکی درون پست بعدی از معتبرین آزمایشهای ژنتیکی از معتبرترین ژورنال‌ها هستند. بهترین شواهدی است که داریم.


مادر هم حساب است
تغییر زبان شما هویت شما را تغییر نمی‌دهد.

قاره ژنتیکی ایران به گونه‌ای است که حتی در شرق آفریقا هم اثرش را پیدا کرده‌ایم
ما حتی در شمال دریای سیاه بخشی از اوکراین و شمال ترکیه هم پادشاهی داشته‌ایم، گرچه تقریبا هیچ یک از مردمش ایرانی نبودند و تنها شاهانش ایرانی بودند: پونتوس.

یا حتی زمانی بخشی از یمن هم از نظر سیاسی بخشی از امپراطوری ساسانی بوده است.
عمان بارها چه در زمان شاهان ترک تبار سلجوقی، چه در زمان هخامنشی یا ساسانی بخشی از ایران بوده است. واصلا پادشاهی امروزش را نیز مدیون ایرانیان و آخرین شاه ایران است.
در مغولستان، در شمال کاسپین در غرب کاسپین، در شرق اروپا، در شمال افریقا، در جنوب شبه حزیره عربستان در جنوب خلیج فارس، در جنوب شرقی اروپا، در ایبری(اسپانیا و غیره)، در شمال غرب افریقا، ایرانی‌ها به بیشتر مناطق شناخته شده سر زدند ، پایدار ماندند، یا مخلوط شدند.

یا حتی یک گروه ایرانی داشته‌ایم که از مرکز اروپا گذشتند به اسپانیا رسیدند از آنجا وارد شمال افریقا شدند و در جمعیت مخلوط شدند: سرمتی‌ها.

حتی قبل‌تر از این برخی سکاها و سغدی ها که ایرانی بودند، از شرق اروپا به مرکز و به ایبری رفتند، یعنی اسپانیا.

در نهایت اگر زمان هخامنشیان را اوج ایرانیان بدانید، حتی هخامنشیان نیز همه ایرانیان را در بر نمی‌گرفت؛ بسیاری از اقوام در بیرون از ایران بخشی از پادشاهی ها یا اتحادیه‌های قبایل خارجی بودند.
درست مثل امروز که کرد‌ها بخشی از ترکیه هستند یا سوریه. در حالی که ایرانی زبان هستند.

و همه این حرفها تنها مربوط به ۳ الی ۴ هزار سال اخیر است.
اگر قرار باشد سهم ژنتیکی و فرهنگی ایرانی را حساب کنیم باید از ۱۰ هزار سال پیش از مردم زاگرس حساب کنیم.

ما پوست هندی‌ها را سفید‌تر کردیم؛ ژنهای مشخصی به آنها دادیم که رنگ پوستشان روشن تر شد. چون بارها موج مهاجرتی از ایرانیان زاگرس به شمال هند داشته‌ایم. برای همین امروز هندی‌ها در شمال سفیدتر هستند از هندی‌ها در جنوب. جنوب هند بومی ترند. یکی از لایه های پیتزای ژنتیکی هندی‌ها برای همیشه دیگر ایرانی است. ‌(در روشن‌تر شدن پوست هندی ها آریایی های مهاجر به شمال هند نیز موثر بوده‌اند)

این قاره ژنتیکی، فرهنگی، زبانی هرگز نابود نمیشود مگر اینکه انسان منقرض شود.
SLC24A5
HERC2 / OCA2
KITLG و TYR
SLC45A2
این ۴ تا از ژنهایی است که باعث روشن‌تر شدن چشم و رنگ پوست هندی ها شد، که علتش مهاجرت ایرانی‌ها(ایرانیهای بومی زاگرس قبل از آریایی‌ها) به شمال هند بود.
واریانت‌های این ژن‌ها در هندی‌ها به ویژه شمال هند، تاثیر خودش را گذاشت.
افــــــق رویـــــداد
SLC24A5 HERC2 / OCA2 KITLG و TYR SLC45A2 این ۴ تا از ژنهایی است که باعث روشن‌تر شدن چشم و رنگ پوست هندی ها شد، که علتش مهاجرت ایرانی‌ها(ایرانیهای بومی زاگرس قبل از آریایی‌ها) به شمال هند بود. واریانت‌های این ژن‌ها در هندی‌ها به ویژه شمال هند، تاثیر خودش را…
تنها ۴ درصد امپراطوری هخامنشی پارسی بودند.

۱۱ درصدش بقیه اقوام ایرانی بودند، اقوامی که اجداد ژنتیکی و زبانی همین اقوام کرد و بلوچ و آذری و گیلکی و مازنی محسوب میشدند.

۸۵ درصد جمعیت امپراطوری هم اصلا ایرانی نبودند.
(این اعداد بر خلاف اعداد بعدی در پست، داده سخت علمی نیستند، تحلیلی‌تخمینی هستند، یعنی نزدیک به واقعیت.)

بنیانگذار این امپراطوری پدرش پارس بود اما مادرش پارس نبود.

مادر کوروش از اتحادیه قبایل مادها بود.
مادها مجموعه‌ای از اقوام بودند، که آن اقوام اجداد تات‌ها کرد‌ها و آذری‌های امروز و مقداری گیلکی ها محسوب میشوند.‌ گرچه زبان آذری‌ها به مرور و اخیرا تغییر کرد.

پس به نوعی کوروش، از نظر تباری متعلق به این اقوام است، نه فقط پارسی. از نظر فرهنگی و زبانی هم متعلق به همه اقوام ایرانی امروزی در داخل و خارج از ایران است.

خود امپراطوری نیز همچنین. ارتش این امپراطوری نیز بیشتر از غیرایرانی‌ها سپس از ایرانی‌های غیرپارسی و در نهایت کمی از پارسیان تشکیل شده بود.

پس نه کوروش تماما متعلق به پارس است
و نه هخامنشیان
هر دو متعلق به همه ایرانی‌های درون و بیرون از مرز سیاسی ایران هستند
.

شما از هویت زبانی، فرهنگی و ژنتیکی خودتان نمیتوانید فرار کنید. میتوانید بد‌ها را خط بزنید و خوب ها را بگیرید. تاریخ گواه است که هویت گریزی و از خودبیگانگی در آخر به ضرر فرد و جامعه تمام میشود.

تا ندانید که هستید، که بودید، و خانه خودتان و تاریخش را نشناسید برای جایی که اکنون ایستاده یا نشسته‌اید احترام و ارزش کافی قائل نخواهید بود.
وقتی خودتان را شناختید، گذشته‌ی خانه‌ خودتان و اجدادتان را شناختید آنگاه تلاش بیشتری میکنید برای آزادی برای آینده برای پیشرفت، برای حقوق بشر.

شما ایرانی هستید.
ایرانیت، از بین رفتنی نیست؛ تنها با انقراض انسان از بین میرود؛ حتی اگر روزی کشور چند پاره شود و نامی از ایران نباشد زبانهایش و فرهنگش و خط ژنتیکی که به آن مردم در ۵ هزار سال پیش برمیگردد باقی میماند.
ریشه داشتن یعنی همین.

شما ایرانی هستید، نه به این دلیل که درون این مرز سیاسی به نام ایران هستید
به این دلیل که غالب پیتزای ژنتیک شما به مردمی برمیگردد که ۵ هزار الی ۱۰ هزار سال پیش در اینجا می‌زیستند. به زبانهایی برمیگردد که زبانهای امروزی تکامل یافته آنها هستند. ۷۰ درصد از هر شخص، بومی ایران، ۲۰ درصدش آریایی‌های مهاجر، و بقیه هم پخش کنید بر روی یونانی، ترکان اسیای مرکزی، عرب ها و مغول‌ها و غیره.

جالب اینکه ۱ دهم درصد فارس ها بیشتر از اذری ها تبار ترکی دارند. ۱ دهم درصد.
جالب اینکه آذری ها چند دهم درصد بیشتر از فارس‌ها به کرد‌ها نزدیکترند یعنی کردها نزدیکترین قومیت به قوم آذری هستند.

جالبتر آنکه این اقوام آذری، کرد و فارس و لر و‌ گیلکی و عربهای خوزستان و مازنی، تا ۹۵ درصد پیتزای ژنتیکشان شبیه یکدیگر است. یعنی ۹۰ الی ۹۵ درصد پیتزای ژنتیکی شما به مردمی در ۵ هزار سال پیش برمیگردد به یک جمعیت مشترک. بلوچ ها و سیستانی ها و ترکمن ها بین ۸۵ تا ۹۰ درصد به این خوشه مرکزی یعنی فارس، لر، گیلک، مازنی، عرب‌زبان، خوزستان، آذری و کرد، شبیه ترند.

فارس به عنوان یک ملت وجود ندارد. ترک همینطور کرد همینطور.
اینها قوم هستند، و قومیت مسئله‌ای فرهنگی زبانی است.
ملیت این‌ها ایرانی است.
ایرانی، یک قاره ژنتیکی، فرهنگی، زبانی بوده و هست.
همه‌ی ایرانی‌ها، هیچگاه با یکدیگر متحد نشدند.
ایرانی‌ها هیچگاه یک پادشاهی و امپراطوری متحد که همه انها را در بر بگیرد تشکیل ندادند. و طبیعی است، چون این قاره بسیار بزرگ است.

تنها بخشی از ایرانی ها در بخشی از این قاره ژنتیکی، زبانی و فرهنگی، پادشاهی یا امپراطوری تشکیل میدادند، مثل هخامنشیان، مادها، اشکانیان، و غیره.
یعنی ایرانی را فقط با این پادشاهی‌ها و امپراطوری‌ها نشناسید ما بسیار گسترده تر بوده‌ایم و هنوز هم کم نیستیم.

آنچه امروز باقی مانده، تنها بخش کوچکی از این قاره فرهنگی، ژنتیکی و زبانی است. و ما همین بخش را می‌چسبیم و دنبال بزرگتر کردنش نیستیم، تنها دنبال ازاد کردن و پیشرفت دادنش هستیم.
اقلیت نداریم، ایرانی ۹۰ میلیون نفر است، و ۹۰ میلیون نفر اقلیت نیست. خواسته‌های قومی مثل تحصیل زبان مادری و غیره همگی در ایران آینده آزاد خواهند بود. چون فقط فارس‌ها ایرانی نیستند، همه ایرانی هستیم؛ و فارس تنها یک قوم از ده‌ها قوم است. فارسی هم تنها زبان فارس‌ها نیست، یک زبان ایرانی است، زبان ملی و مشترک ماست، ستون فقرات همبستگی ماست، پل ارتباطی ماست و وجود این زبان به عنوان رسمی برای اتحاد ما ضروری است چیزی که حتی شاهان مغول تبار و بعدا ترک تبار حاکم بر ایران هم درک کرده بودند؛ اما هرگز نباید باعث شود حقوق بقیه زبانهای ایرانی و غیر ایرانی درون کشور پایمال شود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نحوه شکل‌گیری سوخت‌های فسیلی و میزان مصرف آن

ما هر روز در حال سوزاندن کربنی هستیم که میلیون‌ها سال است در دل زمین و به شکل زغال یا نفت و سایر سوخت‌های فسیلی ذخیره شده است.

سال ۲۰۱۸، ما معادل صد برابر تمام موجودات زنده امروزی سوخت فسیلی سوزانده ‌ایم!
این یعنی هر سال ۱۰۰ برابر جرم تمام موجودات زنده امروزی را سوزانده و به صورت دی‌اکسیدکربن وارد اتمسفر میکنیم!
زغال‌سنگ یکی از انواع سوخت‌های فسیلی است که محصول بقایای درختان جنگل‌های دوران کربونیفر در حوالی ۴۰۰ میلیون سال قبل می‌باشد.
ما برای تامین برق مصرفی فقط یک خانه معمولی در سال، چیزی معادل یک جنگل کوچک از درختان دوره کربونیفر را می‌سوزانیم!

نفت و مشتقات آن نیز در واقع فسیل فیتوپلانکتونهایی هستند که میلیونها سال قبل در اقیانوس‌ها زندگی می‌کردند.
در این مورد هم، ما برای هر سانتی‌متر حرکت یک اتومبیل معمولی، حدود ۲۰ میلیارد پلانکتون باستانی را می‌سوزانیم.

در این ویدئو، به طور خلاصه نحوه شکل‌گیری سوخت‌های فسیلی و میزان مصرف آن را خواهید دید.

™️ کاری از گروه تکامل

🎤 دوبله فارسی
🚀 @ofoghroydad
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افــــــق رویـــــداد
شش قطعنامه‌ای که با فعال شدن ماشه علیه دیکتاتوری حاکم بر ایران، در عمل جاری میشوند ۱) قطعنامهٔ ۱۶۹۶ (۳۱ ژوئیه ۲۰۰۶) ـ مطالبه تعلیق؛ بدون تحریم مستقیم مطالبهٔ «تعلیقِ فوری» همهٔ فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی و بازفرآوری و همکاری کامل با آژانس. هشدار داد…
کسی که انتظار نداشت این پیشنهاد نمادین و صوری روسیه و چین رای بیاورد. لااقل من نداشتم.

ماشه ۱ ماه پیش فعال شد. برخی به اشتباه مینویسند الان فعال شد.
۱ ماه پیش فعال شد و بعید هم بود چیزی آن را متوقف کند.

اکنون تحریم ‌ها بازمیگردند.
یعنی حدود ۴ ساعت دیگر از زمان نوشتن این نوشته؛
در ساعت شنبه ۳.۳۰ بامداد به وقت تهران.

پس ماشه فعال شد در زمانی که نامه زده شد: یعنی ۳۰ روز پیش. نه الان. الان تحریم‌ها تازه جاری می‌شوند.

تلاشهایی کردند برای متوقف کردنش اما متوقف نشد و به صورت خودکار ۶ قطعنامه‌ای که گفتیم در ساعت ۳:۳۰ بامداد شنبه جاری میشوند.


به صورت مشروح ۶ قطعنامه را در اینجا بخوانید

به صورت خلاصه:

ممنوعیت فروش و انتقال سلاح‌های متعارف به ایران

ممنوعیت فروش و انتقال فناوری‌های حساس هسته‌ای و موشکی به ایران

ممنوعیت سفر مقامات ایرانی به کشورهای دیگر

مسدودسازی دارایی‌های مقامات و نهادهای ایرانی

ممنوعیت سرمایه‌گذاری در بخش‌های انرژی، نفت و گاز ایران

ممنوعیت همکاری‌های هسته‌ای و موشکی با ایران

این تحریم‌ها به‌صورت خودکار و بدون نیاز به رأی‌گیری جدید در شورای امنیت اعمال می‌شوند.
۳.۳۰

این مکانیسم هیچ اقدام نظامی به خودی خود ایجاد نمی‌کند.

اما چند نکته:

١. این ۶ قطعنامه شامل تحریم‌های مالی، تجاری، سفر مقامات، تسلیحاتی و موشکی است که در پیام قبل ذکر شد.

٢. هیچ تحریم جدید دیگری از سوی سازمان ملل در این مرحله اعمال نمی‌شود؛ یعنی این بازگشت صرفا تحریم‌های سابق(۶ قطعنامه) قبل از برجام است که دوباره فعال می‌شوند.

٣. در سطح عملی، کشورها و نهادهای بین‌المللی ممکن است اقدامات اجرایی اضافه (مثل محدودیت بانکی، فشارهای دیپلماتیک، ممنوعیت قراردادها) بر اساس همان قطعنامه‌ها انجام دهند، اما از منظر حقوقی مکانیسم ماشه فقط این ۶ قطعنامه را دوباره به جریان می‌اندازد.

مکانیسم ماشه به خودی خود هیچ اقدام نظامی مستقیمی ایجاد نمی‌کند. کارکرد آن صرفا بازگرداندن تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل است.

در مورد اقدام نظامی

١. قطعنامه‌های بازگشتی شامل تحریم‌های اقتصادی و تجاری، محدودیت سفر مقامات و ممنوعیت تسلیحاتی هستند. هیچ بند قانونی در مکانیسم ماشه وجود ندارد که به کشورها اجازه دهد به طور مستقیم علیه ایران اقدام نظامی کنند.

٢. با این حال، بازگشت تحریم‌ها می‌تواند فشار سیاسی و امنیتی ایجاد کند و در عمل ممکن است برخی کشورها از آن به عنوان توجیه افزایش فعالیت‌های نظامی یا رزمایش‌ها در منطقه استفاده کنند، ولی این قانونی نیست و بیشتر جنبه سیاسی و تلافی‌جویانه دارد.

٣. هرگونه اقدام نظامی واقعی علیه ایران، جدا از مکانیسم ماشه، باید با قطعنامه شورای امنیت یا تصمیم مستقل کشورها توجیه شود. مکانیسم ماشه صرفا ابزار حقوقی برای بازگرداندن تحریم‌هاست، نه مجوز جنگ.

🚀 @ofoghroydad
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اقدام نظامی تحت عنوان ائتلاف و یا هر چیزی نزدیک یا مشابه آن، خودش رای گیری مجزای شورای امنیت را می‌خواهد؛

و مشخص است که چین و روسیه وتو میکنند.
در چنین حالتی، چین و روسیه حق وتو دارند برخلاف ماشه.

یعنی اقدام نظامی مطلقا ارتباطی به ماشه و آن بند « کسی حق یا قدرت وتو ندارد» ندارد.‌

به راحتی وتو میشود.

اگر کسی خواست حمله کند یا ائتلاف تشکیل دهد هرگز از طریق شورای امنیت نمیتواند، چون چین و روسیه وتو میکنند چون در اینجا برخلاف ماشه حق وتو دارند.
در نتیجه اگر حمله‌ای بعدا رخ دهد سرخود خواهد بود، نه قانونی و از مسیر شورای امنیت.
افــــــق رویـــــداد
اقدام نظامی تحت عنوان ائتلاف و یا هر چیزی نزدیک یا مشابه آن، خودش رای گیری مجزای شورای امنیت را می‌خواهد؛ و مشخص است که چین و روسیه وتو میکنند. در چنین حالتی، چین و روسیه حق وتو دارند برخلاف ماشه. یعنی اقدام نظامی مطلقا ارتباطی به ماشه و آن بند « کسی حق…
تحریم جدید هم همینطور

تحریم های جدید ـ به جز تحریم‌های سابق که اشاره کردیم که شامل ۶ قطعنامه بود ـ هم خودش نیاز به رای گیری مجدد دارد
و این را هم چین و روسیه وتو میکنند.

اینها تحت ماشه نیستند.

ماشه تمام شد. ماشه فعال شد و جاری شد رفت پی کارش

پس آن بند «چین و روسیه نمیتوانند وتو کنند» را دیگر فراموش کنید، این کارت سوخت با فعال شدن ماشه و جاری شدن تحریم‌های مربوطه. ⚠️

تحریم‌های جدید هم سرخود خواهند بود نه قانونی. یعنی اگر قرار است تحریم‌های جدیدی به جز تحریم‌های سابق اجرا شوند هر کشور یا گروه اقتصادی و سیاسی جداگانه تصمیم میگیرند، نه تحت شورای امنیت.

چون در شورای امنیت شانس تحریم‌های جدید صفر است، به این دلیل که روسیه و چین به راحتی وتو میکنند.

هر تحریم‌ جدیدی و هر اقدام نظامی جدیدی زیر چارچوب ماشه نخواهد بود. چون کارت ماشه و بند «کسی نمیتواند وتو کند» همین الان سوخت و تمام شد.

بنابراین اگر کشوری خواست تحریم جدیدی اعمال کند فشار بیشتری بیاورد، ـ مثلا گروه جی ۷ و یا اتحادیه اروپا یا آمریکا ـ اینها در چارچوب ماشه نیست، در چارچوب سیاست های داخلی خودشان است.
حمله نظامی هم همینطور.

تحریم‌های جدید به احتمال قوی رخ بدهد، اما ربطی به ماشه نخواهند داشت.
حمله نظامی هم که واقعا قابل پیشبینی نیست اما چند روز پیش نوشتیم اگر رخ دهد احتمالا تنها اسرائیل خواهد بود با پشتوانه غربی.

همه اینها یعنی اینکه تحریم‌های سابق احتمالا تا مدتی برای حکومت قابل تحمل است، اما اگر تحریم‌های جدیدی اعمال شوند ـ که تحت ماشه هم نیستند ـ ممکن است باعث شود حکومت وا دهد و در مذاکرات کوتاه بیاید.

هرچیزی که از الان به شورای امنیت برود به راحتی وتو میشود، تا زمانی که چین و روسیه هستند؛ چون حق وتو دارند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
این احمق هنوز نمیداند که با جاری شدن تحریم‌های ماشه در ۳ ساعت دیگر، کشورهای دوست و همسایه و شرقی و چین و روسیه هم نمی‌توانند با حکومت بده بستان کنند.

همه دنیا موظف به رعایت ۶ قطعنامه هستند
دفعه قبلی ۱۳ سال مذاکره کردند تا توانستند این تحریم‌ها را در نهایت در سال ۲۰۱۵ بردارند.

باید دید این‌بار چند سال طول می‌کشد.

و باید دید اینبار فشار ناشی از مردم باعث میشود به سمت مذاکره بروند
یا فشار ناشی از تحریم‌های نظامی و اقتصادی بر روی پیشبرد اهداف شخصی حکومت
یا جنگ.
دفعه قبلی به خاطر نیازهای شخصی حکومت به سراغ مذاکره رفتند نه مردم، مردم اعتراضی نداشتند و در باغ نبودند. و در کل شرایط بسیار متفاوت از امروز بود. دفعه قبل دلار نه صد تومان بود الان ۱۱۳ هزار تومان و این تازه روز نخست است.
افــــــق رویـــــداد
به صورت خودکار ۶ قطعنامه‌ای که گفتیم در ساعت ۳:۳۰ بامداد شنبه جاری میشوند.
من نوشتم تحریم‌ها شنبه جاری میشوند،
ولی «یکشنبه» درست است.
یعنی هنوز حتی تحریم‌ها جاری نشده و تا بامداد پیش رو باید صبر کرد.

اصلاح یک اشتباه محاسباتی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پژوهشی مهم در زمینه خاطرات که کاربرد عملی در کلاس درس دارد:

چرا بعضی خاطره‌ها ماندگار می‌شوند و بعضی محو؟

همه ما تجربه کرده‌ایم که برخی خاطره‌ها با جزئیات زنده در ذهنمان باقی می‌مانند، در حالی‌که بسیاری دیگر به مرور محو یا فراموش می‌شوند. پژوهشی تازه در مجله Science Advances نشان داده است که خاطره‌های عادی هم می‌توانند ماندگار شوند، اگر به رویدادی مهم، هیجانی یا غیرمنتظره متصل باشند.

برای مثال اگر کسی در قرعه‌کشی برنده شود، احتمال زیادی دارد که حتی جزئیات ساده‌ای مثل ناهار همان روز یا لباسش را هم به خاطر بسپارد. این پدیده به مغز کمک می‌کند تا اتفاقات به ظاهر بی‌اهمیت را در پیوند با لحظه‌های مهم ثبت کند.

پژوهشگران دانشگاه بوستون نشان دادند که مغز به شکل انتخابی خاطره‌ها را تقویت می‌کند. شبکه‌ای از ساختارهای مغزی مانند هیپوکامپ، نئوکورتکس و آمیگدالا در ذخیره خاطرات رویدادی نقش دارند. وقتی یک رویداد هیجانی رخ می‌دهد، مغز می‌تواند حتی خاطرات شکننده و کم‌رنگ اطراف آن را نجات دهد و تثبیت کند.

این تیم با بررسی حدود ۶۵۰ شرکت‌کننده در ۱۰ آزمایش مستقل و تحلیل داده‌ها با هوش مصنوعی دریافت که مغز از یک مقیاس لغزنده برای اولویت‌بندی خاطرات استفاده می‌کند. خاطرات بعد از یک رویداد مهم (پیش‌نگر یا proactive) به میزان زیادی به شدت هیجان آن رویداد وابسته‌اند. اما خاطرات پیش از رویداد (پس‌نگر یا retroactive) بیشتر زمانی حفظ می‌شوند که شباهت‌هایی بصری یا معنایی با آن رویداد داشته باشند.

به گفته دکتر رابرت راینهارت، یکی از نویسندگان، این نخستین شواهد روشن در انسان است که نشان می‌دهد مغز خاطرات ضعیف را به شکل تدریجی و وابسته به ارتباطشان با رویدادهای هیجانی نجات می‌دهد. جالب اینکه اگر یک خاطره فرعی خودش بار هیجانی داشته باشد، این اثر کاهش می‌یابد؛ یعنی مغز بیشتر به دنبال حفظ آن خاطرات شکننده‌ای است که در خطر فراموشی هستند.

کاربردهای این کشف گسترده است: در آموزش می‌توان مطالب دشوار را در کنار محتوای هیجان‌انگیز ارائه کرد تا بهتر در ذهن بمانند. در بالین، این مکانیزم می‌تواند به بهبود یادآوری در سالمندی کمک کند، یا برعکس در درمان اختلالات ناشی از تروما به کار رود تا از تثبیت خاطرات آزاردهنده جلوگیری شود.

این پژوهش گامی مهم در فهم چگونگی انتخاب و تثبیت خاطرات توسط مغز است؛ اینکه حافظه فقط یک ضبط‌کننده منفعل نیست، بلکه سامانه‌ای پویا است که تصمیم می‌گیرد چه چیزی ارزش ماندگاری دارد.


🚀 @ofoghroydadd

🔗 PopularScience

🔗 Science

کلیپ

🎥 اگر هرگز نتوانید حتی یک خاطره جدید بسازید، زندگیتان چگونه میشود؟

🎥 آیا آدم‌های صاف و صادق کلاه‌شان پس معرکه‌ است؟

🎥 دلیل تنهایی شما چیست، و چگونه دوست پیدا کنید

🎥 احساس تنهایی

🎥 پادزهری برای حس نارضایتی

🎥 خاطرات چطور ایجاد میشوند و چطور از بین‌ میروند؟

🎥 ارتباط شگفت انگیز استرس و حافظه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مکانیسم ماشه که ۳۰ روز پیش فعال شده بود، رسما از این ساعت اجرایی شد و همه ۶ قطعنامه که شامل ده‌ها تحریم مختلف در زمینه‌های مختلف هستند فعال شدند.

پس کاغذبازی‌ها پایان یافت.

حال باید دید در عمل تحریم‌ها چقدر میتواند کار کند.
چون امروز برخلاف گذشته، هم حکومت در دور زدن تحریم‌ها ماهر است هم متحدانش.
همچنین طبیعتا اجرای هرچه دقیق‌تر این تحریم‌ها در عمل، برای همه کشورهای دنیا هزینه بر است؛ باری بر روی اقتصاد همه کشورها(نیاز به کنترل مالی، بازرسی، ردیابی شرکت‌های واسطه، و مقابله با تهدیدات متقابل اقتصادی در تقریبا هر کشور دنیا).

ولی در نهایت همه میدانیم که هزینه سنگین و اصلی را حکومت خواهد داد؛ چون حکومت به دنیا نیاز دارد، نه دنیا به حکومت.

در دنیای به‌هم‌پیوسته امروز، هیچ حکومتی نمی‌تواند بدون دسترسی به نظام مالی، فناوری، بازارها، و سرمایه جهانی، دوام طولانی‌مدت داشته باشد.

با این حال، یک سوال مهم باقی می‌ماند:
هدف نهایی از این تحریم‌ها چیست؟ اگر هدف تغییر رفتار حکومت باشد، تجربه نشان داده که تحریم به‌تنهایی نمی‌تواند چنین تغییری را تضمین کند، مگر آنکه با دیپلماسی هوشمند و اجماع جهانی همراه باشد.
مسئله سه جعبه اشتباه برچسب‌خورده

سه جعبه داریم:

جعبه A که فقط سیب دارد

جعبه B که فقط پرتقال دارد

جعبه C که هم سیب و هم پرتقال دارد


به طور تصادفی به همه جعبه‌ها برچسب زده‌اند، اما تمام برچسب‌ها اشتباه هستند.

شما حق دارید فقط یک میوه از یک جعبه بردارید (بدون نگاه کردن به داخل جعبه). سوال این است:

چطور می‌توانید با یک برداشت، همه جعبه‌ها را درست برچسب‌گذاری کنید؟

The Three Boxes Problem

پاسخ تصویری

این پرسش هوش مصنوعی از من بود
زمان برای من اهمیتی ندارد
شما از دو راه به پاسخ این پرسش می‌رسید

شهودی،‌ تحلیلی

شهودی یعنی از راه سریع و اسان به پاسخ می‌رسید؛ یعنی پاسخ صحیح را خواهید داد، ولی نمیفهمید دقیقا چرا پاسخ این شده. مراحل را نمی‌دانید.

تحلیلی یعنی از راه مرحله به مرحله با تحلیل به پاسخ می‌رسید، یعنی وقتی پاسخ را گرفتید میفهمید که چرا پاسخ این شده



اما برای پاسخ دادن به این پرسش زیر تنها با تحلیل میتوانید پاسخ بگیرید.
این دقیقا یک پرسش تحلیلی است و نمیتوان شهودی جوابش را داد


سه دوست (علی، بهزاد و سارا) با سه رنگ متفاوت لباس (قرمز، آبی، سبز) در یک مسابقه شرکت کردند. هیچ‌کدام لباس همدیگر را ندارند. اطلاعات این است:

۱. علی لباس سبز ندارد.
۲. بهزاد لباس آبی ندارد.
۳. سارا لباس قرمز ندارد.

پرسش: هر کس چه رنگ لباسی دارد؟

یک مسئله کلاسیک منطق استنتاجی

نتیجه اینکه برای شما اعضای این کانال که بیشتر تحلیلی کار میکنید، تا شهودی
پاسخ دادن به سوال دومی که سخت‌تر است، آسان تر است.
و پاسخ به پرسش اولی که بسیار آسان است، برای شما سخت‌تر است. با توجه به اینکه شما معمولا مسائل را تحلیل میکنید، سخت تر به پاسخ می‌رسید.

یعنی امثال شما در شهود انگار ضعیف شده‌اید.
و این با پژوهش‌ها نیز همخوانی دارد.
و این خوب است.
افــــــق رویـــــداد
مسئله سه جعبه اشتباه برچسب‌خورده سه جعبه داریم: جعبه A که فقط سیب دارد جعبه B که فقط پرتقال دارد جعبه C که هم سیب و هم پرتقال دارد به طور تصادفی به همه جعبه‌ها برچسب زده‌اند، اما تمام برچسب‌ها اشتباه هستند. شما حق دارید فقط یک میوه از یک جعبه بردارید…
شهودی و تحلیلی: تفاوت‌ها و مثال نی روی آب

در زندگی روزمره، هنگام تصمیم‌گیری یا حل مسائل، ذهن ما معمولاً از دو مسیر استفاده می‌کند: شهودی و تحلیلی. بسیاری از افراد نمی‌دانند شهودی چیست و چرا گاهی با تحلیل دقیق متفاوت است. برای توضیح این موضوع، یک مثال ساده از فیزیک می‌تواند مفید باشد.

صورت مسئله:
تصور کنید روی یک دریاچه آرام، چند نی شناور هستند. ناگهان باد می‌وزد. پرسش این است که نی‌ها به کدام سمت حرکت می‌کنند؟

پاسخ شهودی :

اکثر افراد فوراً فکر می‌کنند: نی‌ها به سمت باد می‌روند.
این پاسخ سریع و بدون محاسبه است و نمونه‌ای از شهود است. ذهن ما به تجربه‌های روزمره و الگوهای ساده تکیه می‌کند و سریع نتیجه می‌گیرد، بدون اینکه تمام جزئیات فیزیکی را بررسی کند.

پاسخ تحلیلی :

برای پاسخ دقیق، باید نیروهای وارد بر نی و آب را تحلیل کنیم:

۱. نیروی باد روی سطح بالایی نی اثر می‌کند و نی را هل می‌دهد.


۲. اصطکاک نی با آب باعث می‌شود حرکت نی با جریان آب سطحی هماهنگ باشد.


۳. جریان آب ناشی از باد باعث می‌شود نی‌ها عمدتاً با جریان سطحی حرکت کنند، نه دقیقاً همان جهت باد.

نتیجه تحلیلی نشان می‌دهد که حرکت نی‌ها با جریان سطحی آب هم‌جهت است، اما دقیقاً در همان مسیر باد نیست.

نکته کلیدی

شهود: سریع، غیررسمی، بر اساس تجربه و الگوهای ذهنی. ممکن است درست یا گمراه‌کننده باشد.

تحلیل: مرحله‌به‌مرحله، بر اساس قوانین و شواهد، با دقت بیشتر به نتیجه می‌رسد.

این مثال نشان می‌دهد که شهود می‌تواند راهگشا باشد ولی همیشه درست نیست، و تحلیل دقیق برای تصمیم‌های علمی و پیچیده ضروری است.

و نکته مهمتر برای شما

هوش تحلیلی با دینداری رابطه منفی دارد؛ نتیجه متاآنالیز ۶۳ پژوهش.

یعنی دینداران، بیشتر از تفکر شهودی استفاده میکنند، تا تفکر تحلیلی.
و الان روشن شد چرا دینداران، در درک جهان و طبیعت و چگونگی‌ها ـ خیلی ـ نادان به نظر میرسند و تفسیر کج یا نادرست و ضد علمی دارند.

https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/23921675/#:~:text=A%20meta%2Danalysis%20of%2063,association%20between%20intelligence%20and%20religiosity

این متا آنالیز ۶۳ تا تحقیق هست؛
یعنی اعتبار بسیار بالایی دارد.
یک کلاسیک خوب برای رابطه
چون فرهنگش ژاپنی هست به ما هم نزدیکتره. ‌
این انیمه احساسی است و بدرد افراد زیر ۳۰ سال میخوره به ویژه زیر ۲۰.
پیام اصلی فصل ۱ این بود که چرا باید آروم آروم پیش رفت و عجله نکرد.


The Fragrant Flower Blooms with Dignity 2025

«گل معطر با وقار شکوفا می‌شود.»
آرام و دلنشین و احساسی و طنز ملایم؛ آرومتون میکنه.
آینه‌ی ناشناخته: آیا پژوهش در زیست‌شناسی مولکولی آینه‌ای باید متوقف شود؟

دنیایی واقعی، که ترسناک است.

در حالی که بحث‌ها درباره‌ی مزایا و خطرات مطالعه نسخه‌های آینه‌ای بلوک‌های سازنده‌ی حیات شدت گرفته است، نیاز فوری به یافتن راهی برای همگرایی دیدگاه‌های متفاوت وجود دارد.

این هفته، متخصصان زیست‌شناسی سنتزی، میکروب‌شناسی و دیگر حوزه‌ها در منچستر بریتانیا گرد هم می‌آیند تا مزایا و خطرات ساخت حیات مصنوعی را بررسی کنند. یکی از موضوعاتی که مطرح خواهد شد، چگونگی محدود کردن پژوهش‌ها برای جلوگیری از ایجاد موجوداتی است که از اجزایی ساخته شده‌اند که نسخه‌ی آینه‌ای مولکول‌های تشکیل‌دهنده‌ی حیات روی زمین هستند. چند روز پس از نشست منچستر، این موضوع در کارگاهی که توسط آکادمی‌های ملی علوم، مهندسی و پزشکی آمریکا سازماندهی شده است مورد بررسی قرار می‌گیرد. همچنین نشست‌های دیگری نیز برنامه‌ریزی شده‌اند.

بیشتر مولکول‌های زیستی شناخته‌شده که حیات روی زمین را تشکیل می‌دهند، دارای دست‌چپی یا دست راستی(یا راست‌چپی هم مینویسند) مشخص هستند.
برای مثال، آمینواسیدها دست‌چپی دارند، در حالی که DNA دست‌راست است. از آنجا که باکتری‌ها یا دیگر موجودات مصنوعی آینه‌ای از مولکول‌هایی با دست مخالف ساخته می‌شوند (آمینواسیدهای دست‌راست و DNA دست‌چپ)، نگرانی که ایجاد شده این است که چنین موجوداتی ممکن است تهدیدی برای حیات شناخته‌شده باشند ـ به عنوان مثال، برخی از آن‌ها ممکن است توانایی فرار از سیستم ایمنی، مختل کردن اثر داروها، مقاومت در برابر شکار و ایجاد آسیب به انسان‌ها، حیوانات غیرانسانی، گیاهان و اکوسیستم‌ها را داشته باشند.
ممنوع کردن ایجاد مولکول‌ها یا موجودات زیستی با هر دست‌چپی که سلامت انسان یا ثبات محیط‌زیست را تهدید کند، موضوعی غیرقابل مناقشه است.(به عنوان مروج علم که مدتی است این موضوع را دنبال میکنم و گزارش هایی هم پست کرده‌ام این موضوع خطرش در حد انقراض حداکثری انسان است اگر از کنترل خارج شود؛ همانطور که دیدید و در ادامه نیز می‌بینید نیچر هم مینویسد این موضوع قابل مناقشه نیست؛ اما در کل در این مقاله میخوانیم که چرا نباید در محدود کردن پژوهش‌های مربوطه عجله کرد/ سام)


همچنین بحث‌ها در اوایل شکل‌گیری یک حوزه‌ی پژوهشی ـ همراه با تلاش برای مشارکت عمومی ـ می‌تواند در اطمینان از انجام پژوهش‌ها به صورت مسئولانه و اخلاقی سازنده باشد.
اما در مواجهه با ناشناخته‌های گسترده، مسیر شریف محافظت پیشگیرانه از انسان در برابر خطرات بالقوه در آینده‌ی دور می‌تواند لغزنده باشد و باید با احتیاط پیش رفت.

مفهوم جهان زیست‌شناسی آینه‌ای جدید نیست. این ایده نخستین بار در سال ۱۸۶۰ توسط شیمی‌دان و میکروب‌شناس فرانسوی، لویی پاستور، مطرح شد. و مزایا و خطرات بالقوه‌ی موجودات آینه‌ای بیش از ۳۰ سال است که توسط جامعه‌ی پژوهشی مورد بحث قرار گرفته‌اند. با این حال، در چند ماه اخیر، بحث‌ها ناگهان به سمت درخواست برای محدودیت‌های سخت بر پژوهش پایه و تأمین مالی آن تغییر جهت داده است.
در حال حاضر، دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد [در مورد این که چه زمانی ممکن است بتوان موجودات آینه‌ای را ایجاد کرد؛ مزایا و خطرات بالقوه‌ی ایجاد حیات آینه‌ای و توسعه‌ی فناوری‌های پیش‌نیاز آن؛ آیا باید توقف موقت بر پژوهش‌ها اعمال شود؛ و در صورت مثبت بودن، کدام حوزه‌های پژوهشی باید محدود شوند].

با توجه به تعداد بی‌شمار پرسش‌های بی‌پاسخ، بررسی دقیق واقعیت‌های علمی که تاکنون آموخته شده‌اند ـ درباره‌ی آنچه برای ایجاد یک موجود آینه‌ای لازم است و مزایا و معایب پژوهش در زیست‌شناسی مولکولی آینه‌ای به طور کلی ـ برای همگرایی دیدگاه‌ها و ایجاد بحثی عقلانی و آگاهانه ضروری است....

ادامه این مطلب از نیچر به زبان فارسی

🚀 @ofoghroydad

Nature 645, 588-591 (2025)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2025/10/24 03:54:50
Back to Top
HTML Embed Code: