💢رفتارهاي انحرافي و مخرب، پاسخي مستقيم به سيستمي است كه كارمندان را با كسري حقوق و فسخ قرارداد تهديد مي كند.
✍راد واگنر
@organizationalbehavior
✍راد واگنر
@organizationalbehavior
❤10👍6👎1
💢اگر با کسی کار مشترک بکنید، فعالیت مغزی شما نسبت به کار انفرادی تغییر میکند!
🔺یک تحقیق جدید نشان میدهد که وقتی دو نفر با هم کار مشترک میکنند، مناطق کلیدی مغز آنها همگام میشوند. این امر نشان میدهد که کار گروهی، باعث تطابق فعالیت عصبی میشود.
در این تخقیق، از ۳۹ جفت داوطلب خواسته شد تا فضای داخلی یک اتاق مجازی را با هم از طریق یک صفحه نمایش لمسی طراحی کنند تا اینکه برای هر دوی آنها رضایت بخش از آب دربیاید.
🔺به صورت همزمان فعالیت مغز آنها از طریق یک تکنیک طیفسنجی پایش میشد و شرکتکنندگان برای علائم تماس چشمی تحت نظر قرار گرفتند. گروههای عصبی در مغز یک شخص، همزمان با گروههای عصبی مشابه در مغز دیگری فعال میشدند.
🔺زمانی که شرکتکنندگان برای تکمیل کار با یکدیگر همکاری میکردند، گویی دو مغز با هم به عنوان یک سیستم واحد برای حل خلاقانه مسئله عمل میکردند. نتایج این تحقیق در Neurophotonics منتشر شده است.
✍کانال آموزه های سازمانی
@organizationalbehavior
🔺یک تحقیق جدید نشان میدهد که وقتی دو نفر با هم کار مشترک میکنند، مناطق کلیدی مغز آنها همگام میشوند. این امر نشان میدهد که کار گروهی، باعث تطابق فعالیت عصبی میشود.
در این تخقیق، از ۳۹ جفت داوطلب خواسته شد تا فضای داخلی یک اتاق مجازی را با هم از طریق یک صفحه نمایش لمسی طراحی کنند تا اینکه برای هر دوی آنها رضایت بخش از آب دربیاید.
🔺به صورت همزمان فعالیت مغز آنها از طریق یک تکنیک طیفسنجی پایش میشد و شرکتکنندگان برای علائم تماس چشمی تحت نظر قرار گرفتند. گروههای عصبی در مغز یک شخص، همزمان با گروههای عصبی مشابه در مغز دیگری فعال میشدند.
🔺زمانی که شرکتکنندگان برای تکمیل کار با یکدیگر همکاری میکردند، گویی دو مغز با هم به عنوان یک سیستم واحد برای حل خلاقانه مسئله عمل میکردند. نتایج این تحقیق در Neurophotonics منتشر شده است.
✍کانال آموزه های سازمانی
@organizationalbehavior
❤11👍3
Forwarded from تعالی منابع انسانی
💢ارزیابی عملکرد
اگر در شرکتی مدیران اعتقادی به "عملکرد " نداشته باشنند، تلاش برای اجرای فرآیند مدیریت عملکرد بی فایده است.
اگر در شرکتی شاخص پاداش، ارتقاء و انتصاب " چشم" باشد، مدیریت عملکرد در حد یک دستورالعمل است.
شرکت هایی هستند که فرآیند ارزیابی عملکرد دارند ولی مدیری به دلیل ضعف عملکرد واقعی عزل نمی شود . البته موارد عزل مشاهده می شود ولی در نتیجه اجرای اثربخش این فرآیند نیست. عزل به خاطر اختلاف سلیقه و عدم همراهی با مدیر مافوق است. این فرآیند در این سازمان ها بازی و سرگرمی است و ابزاری یرای تفکیک همراهان از غیر همراهان مدیر.
این نوع شرکت ها و سازمان ها به طرز عجیبی زیان ده هستند، ادامه حیات می دهند ولی نمرات عملکرد مدیران و کارکنانشان از ۱۰۰ بالای ۹۰ است. به طرز عجیبی شرکت هایی( خصوصی/ دولتی) هم هستند هستند که چون رقیب چندانی ندارند ارزیابی عملکرد داشته یا نداشته باشند مهم نیست . به دلبل شرایط صنعت شان فروش خوبی دارند و حتی سودآور هم هستند.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@hrm_academy
اگر در شرکتی مدیران اعتقادی به "عملکرد " نداشته باشنند، تلاش برای اجرای فرآیند مدیریت عملکرد بی فایده است.
اگر در شرکتی شاخص پاداش، ارتقاء و انتصاب " چشم" باشد، مدیریت عملکرد در حد یک دستورالعمل است.
شرکت هایی هستند که فرآیند ارزیابی عملکرد دارند ولی مدیری به دلیل ضعف عملکرد واقعی عزل نمی شود . البته موارد عزل مشاهده می شود ولی در نتیجه اجرای اثربخش این فرآیند نیست. عزل به خاطر اختلاف سلیقه و عدم همراهی با مدیر مافوق است. این فرآیند در این سازمان ها بازی و سرگرمی است و ابزاری یرای تفکیک همراهان از غیر همراهان مدیر.
این نوع شرکت ها و سازمان ها به طرز عجیبی زیان ده هستند، ادامه حیات می دهند ولی نمرات عملکرد مدیران و کارکنانشان از ۱۰۰ بالای ۹۰ است. به طرز عجیبی شرکت هایی( خصوصی/ دولتی) هم هستند هستند که چون رقیب چندانی ندارند ارزیابی عملکرد داشته یا نداشته باشند مهم نیست . به دلبل شرایط صنعت شان فروش خوبی دارند و حتی سودآور هم هستند.
✍ کانال مدیریت منابع انسانی
@hrm_academy
👍7
Forwarded from FaraDars_Course
⏰ ساعات پایانی — یادگیری با پیشنهاد شگفتانگیز فرادرس
🔥 ۷۰۰ آموزش منتخب، فقط ۸۹,۰۰۰ تومن
📣 برای مشاهده آموزشهای هر دسته بندی، روی عنوان مورد نظر کلیک کنید: 👇
✅ صنایع و مدیریت || دروس دانشگاهی
✅ هوش مصنوعی | پایتون | یادگیری ماشین
✅ برنامهنویسی | طراحی سایت | شبکه
✅ آفیس و اکسل | عمومی | گرافیک
✅ زبانهای خارجی | بازاریابی | حسابداری
📚 لیست تمامی ۷۰۰ آموزش - [کلیک کنید]
🔄 FaraDars - فرادرس
🔥 ۷۰۰ آموزش منتخب، فقط ۸۹,۰۰۰ تومن
📣 برای مشاهده آموزشهای هر دسته بندی، روی عنوان مورد نظر کلیک کنید: 👇
✅ صنایع و مدیریت || دروس دانشگاهی
✅ هوش مصنوعی | پایتون | یادگیری ماشین
✅ برنامهنویسی | طراحی سایت | شبکه
✅ آفیس و اکسل | عمومی | گرافیک
✅ زبانهای خارجی | بازاریابی | حسابداری
📚 لیست تمامی ۷۰۰ آموزش - [کلیک کنید]
🔄 FaraDars - فرادرس
❤1👎1
Forwarded from مدرسه کسب وکار
💢برخی از ویژگی های مدیران کوتوله (فکری) از نوع دولتی:
1- فاقد دانش، توانایی و شایستگی لازم هستند
2- حوزه مدیریت شان به مثابه ملک شخصی است .
3- نگاه شان به مسند، نگاهی عنکبوتی است، بدان معنی که چینش زیر مجموعه را بر اساس بقاء خویش انجام می دهند.
4- مدیران زیر مجموعه خود را از میان افراد ناتوانتر از خود انتخاب می کنند.
5- لابی با شخصیت های سیاسی مذهبی و بویژه نمایندگان مجلس برای بقاء پست، از وظایف روزمره آنهاست.
6- قانون بقاء پست در مورد آنها صادق است یعنی از دولتی به دولت دیگر همیشه مدیر می مانند و انگار مدیر متولد شده اند.
7- مانع رشد و ارتقاء پرسنل زیر مجموعه خود شده و معیار ارتقاء افراد را میزان نزدیکی و وفاداری می دانند .
8- آهنگ انتظار گوشی های تلفن همراه آنها ریاکارانه است.
9- در بوروکراسی و کاغذ بازی استاد بی بدیل هستند.
10- آمار پردازان و مستند سازان حرفه ای هستند
11- بیشتر وقتشان صرف جلسات بی ثمر می شود.
12- برای پر بار نمودن رزومه هایشان، ریاست هیات های ورزشی و ... را بر عهده گرفته و مانع بزرگی در مقابل ورزشکاران حرفه ای اند.
13- علاقه شدیدی به برگزاری همایش های بزرگ و پر هزینه و بی محتوی دارند.
14- مقدس مآبی در وجودشان موج می زند. صف اول هر مناسبتی مینشیند و زاویه دید دوربین رسانه ها را به خوبی شناسایی می کنند.
15- از بودجه دولت بعضی از رسانه ها را اجیر و تبلیغات پر سر و صدایی دارند.
16-علیرغم نداشتن وقت کافی، رزومه پر پیمانه ای از کتب و مقالات به چاپ رسیده دارند.
17- ساعات آخر شب زمان لابی آنها است.
18- پرونده سازان حرفه ای برای رقبای احتمالی اند.
19- همزمان هم مدیر، هم دانشجو و هم استاد دانشگاه هستند.
✍ کانال مدیران منابع انسانی
@business_school2022
1- فاقد دانش، توانایی و شایستگی لازم هستند
2- حوزه مدیریت شان به مثابه ملک شخصی است .
3- نگاه شان به مسند، نگاهی عنکبوتی است، بدان معنی که چینش زیر مجموعه را بر اساس بقاء خویش انجام می دهند.
4- مدیران زیر مجموعه خود را از میان افراد ناتوانتر از خود انتخاب می کنند.
5- لابی با شخصیت های سیاسی مذهبی و بویژه نمایندگان مجلس برای بقاء پست، از وظایف روزمره آنهاست.
6- قانون بقاء پست در مورد آنها صادق است یعنی از دولتی به دولت دیگر همیشه مدیر می مانند و انگار مدیر متولد شده اند.
7- مانع رشد و ارتقاء پرسنل زیر مجموعه خود شده و معیار ارتقاء افراد را میزان نزدیکی و وفاداری می دانند .
8- آهنگ انتظار گوشی های تلفن همراه آنها ریاکارانه است.
9- در بوروکراسی و کاغذ بازی استاد بی بدیل هستند.
10- آمار پردازان و مستند سازان حرفه ای هستند
11- بیشتر وقتشان صرف جلسات بی ثمر می شود.
12- برای پر بار نمودن رزومه هایشان، ریاست هیات های ورزشی و ... را بر عهده گرفته و مانع بزرگی در مقابل ورزشکاران حرفه ای اند.
13- علاقه شدیدی به برگزاری همایش های بزرگ و پر هزینه و بی محتوی دارند.
14- مقدس مآبی در وجودشان موج می زند. صف اول هر مناسبتی مینشیند و زاویه دید دوربین رسانه ها را به خوبی شناسایی می کنند.
15- از بودجه دولت بعضی از رسانه ها را اجیر و تبلیغات پر سر و صدایی دارند.
16-علیرغم نداشتن وقت کافی، رزومه پر پیمانه ای از کتب و مقالات به چاپ رسیده دارند.
17- ساعات آخر شب زمان لابی آنها است.
18- پرونده سازان حرفه ای برای رقبای احتمالی اند.
19- همزمان هم مدیر، هم دانشجو و هم استاد دانشگاه هستند.
✍ کانال مدیران منابع انسانی
@business_school2022
👍24❤5👏4👎1
💢۵ ژوئیه، روز "معتادان کار" است. این روز برای افزایش آگاهی از مضرات کار زیاد و یادآوری آن به کسانی است که بیشتر از هرچیزی به کارشان اهمیت میدهند.
@organizationalbehavior
@organizationalbehavior
❤35
🌲 همراهان گرامی 🌲
👈در لیست ذیل چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
📲 هوش مصنوعی در کسب وکار
@management_ai
💸 آکادمی اقتصاد ایران
@monetary_academy
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
👈در لیست ذیل چند کانال ارزشمند خدمت شما تقدیم می شود.
🔸شاید رمز توسعه فردی و موفقیت شغلی شما در یکی از نکاتی باشد که در این کانال ها ارائه شده است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
📲 هوش مصنوعی در کسب وکار
@management_ai
💸 آکادمی اقتصاد ایران
@monetary_academy
💢مدیریت رفتار سازمانی
@organizationalbehavior
✅مهارت های مدیریت
@management_skill
🈵 برنامه ریزی و مدیریت زمان
@planing_tm
⭕️تکنیک های مدیریت
@management_technique
❌مدیریت به زبان ساده
@management_simple
🈷 مهارت های زندگی
@life_skills2022
🆗 موفقیت و توسعه فردی
@success_pd
💲 هوش مالی
@fqskill
✝ تفکر استراتژیک
@strategym_academy
🉑 تعالی منابع انسانی
@hrm_academy
📠 مدرسه کسب وکار
@business_school2022
💄ترفند بازاریابی
@tarfandbazaryabi
🏦 آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
@startups_academy
🎯 تغییر و تحول سازمانی
@transformation_m
🆗 مدیریت کسب وکار MBA &DBA
@mba_event
❤6
💢صبحانه کارکنان مهمتر از مدیریت عملکرد آنان نیست
در بسیاری از سازمانها، برای هر وعده صبحانه کارکنان، میانگین مبلغی در حدود ۱۰ هزار تومان به ازای هر نفر در نظر گرفته میشود. این رقم، در طول یک سال، به حدود ۱.۵ میلیون تومان برای هر نفر میرسد. بهعنوان نمونه، در یک سازمان با ۲۰۰ نفر پرسنل، مجموع هزینه صبحانه سالانه بالغ بر ۳۰۰ میلیون تومان خواهد بود.
با این حال، نکته قابل تأمل آن است که بسیاری از شرکتها، بودجهای معادل یا حتی کمتر از این میزان را برای ارتقای بهرهوری و عملکرد کارکنان خود در طول یک سال اختصاص نمیدهند. سرمایهگذاری در اقداماتی نظیر:
آموزش مدیران در زمینه مدیریت عملکرد
استقرار نرمافزارهای تخصصی مدیریت عملکرد
فرهنگسازی پیرامون عملکردمحوری
طراحی نظام پرداخت مبتنی بر عملکرد
میتواند تأثیری بهمراتب عمیقتر و پایدارتر از یک وعده غذایی داشته باشد؛ اما در عمل، کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
تغییر نگاه از هزینه به سرمایهگذاری، آغاز تحول در عملکرد سازمانهاست.
✍ردی از تجارب منابع انسانی
@organizationalbehavior
در بسیاری از سازمانها، برای هر وعده صبحانه کارکنان، میانگین مبلغی در حدود ۱۰ هزار تومان به ازای هر نفر در نظر گرفته میشود. این رقم، در طول یک سال، به حدود ۱.۵ میلیون تومان برای هر نفر میرسد. بهعنوان نمونه، در یک سازمان با ۲۰۰ نفر پرسنل، مجموع هزینه صبحانه سالانه بالغ بر ۳۰۰ میلیون تومان خواهد بود.
با این حال، نکته قابل تأمل آن است که بسیاری از شرکتها، بودجهای معادل یا حتی کمتر از این میزان را برای ارتقای بهرهوری و عملکرد کارکنان خود در طول یک سال اختصاص نمیدهند. سرمایهگذاری در اقداماتی نظیر:
آموزش مدیران در زمینه مدیریت عملکرد
استقرار نرمافزارهای تخصصی مدیریت عملکرد
فرهنگسازی پیرامون عملکردمحوری
طراحی نظام پرداخت مبتنی بر عملکرد
میتواند تأثیری بهمراتب عمیقتر و پایدارتر از یک وعده غذایی داشته باشد؛ اما در عمل، کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
تغییر نگاه از هزینه به سرمایهگذاری، آغاز تحول در عملکرد سازمانهاست.
✍ردی از تجارب منابع انسانی
@organizationalbehavior
👍19❤4👎2
💢خطای برندهها!
🔸بسیاری از ما کتابهای متعددی با این عنوانها را میبینیم: "هفت عادت مردمان موفق"، "شش ویژگی مدیران برتر" و مانند آن. امکان دارد بسیاری دقیقا همان ویژگیها را داشته باشند و کارهای مشابه آنها انجام داده باشند، ولی هیچ موفقیتی کسب نکرده باشند. هیچکس در مورد آنها کتاب نمینویسد و صحبت نمیکند، ولی برندهها در صدر توجه هستند.
🔸این ناشی از یک خطای ذهنی است که به آن "خطای برندهها" میگویند: تمایل ذهنی ما به تمرکز بر برندهها و یادگیری از آنها و در عوض، فراموش کردن بازندهها، با وجود آنکه شاید از نظر الگوهای رفتاری شباهت زیادی به برندهها داشته باشند و همان راهها را دنبال کرده باشند.
🔸ما به خطا روی برنده ها تمرکز میکنیم و راههای پیشرفت آنها را ملکه ذهن میکنیم، در حالیکه چون از بازنده ها نمیشنویم، شاید درنیابیم که همان راهها و شیوهها در مورد آنها به ناکامی انجامیده است.
🔸زیاد شنیده اید که کارآفرینان مطرحی نظیر "بیل گیتس" و "زاکربرگ" درس و دانشگاه را رها کردهاند و دنبال رویاهای خود رفتهاند، اما آیا این بدان معنی است که برای موفقیت باید درس را رها کرد؟ میدانیم که بسیاری چنین کردند و توفیقی نداشتند. شاید آنها "به رغم" این ترک تحصیل، و نه "به دلیلِ" آن به موفقیت رسیدهاند.
◀️ یادگیری راههای موفقیت "برندهها" به هیچ عنوان ضمانتی برای موفقیت نیست؛ بد نیست گاهی داستان شکست "بازنده ها" را هم بشنویم.
@organizationalbehavior
🔸بسیاری از ما کتابهای متعددی با این عنوانها را میبینیم: "هفت عادت مردمان موفق"، "شش ویژگی مدیران برتر" و مانند آن. امکان دارد بسیاری دقیقا همان ویژگیها را داشته باشند و کارهای مشابه آنها انجام داده باشند، ولی هیچ موفقیتی کسب نکرده باشند. هیچکس در مورد آنها کتاب نمینویسد و صحبت نمیکند، ولی برندهها در صدر توجه هستند.
🔸این ناشی از یک خطای ذهنی است که به آن "خطای برندهها" میگویند: تمایل ذهنی ما به تمرکز بر برندهها و یادگیری از آنها و در عوض، فراموش کردن بازندهها، با وجود آنکه شاید از نظر الگوهای رفتاری شباهت زیادی به برندهها داشته باشند و همان راهها را دنبال کرده باشند.
🔸ما به خطا روی برنده ها تمرکز میکنیم و راههای پیشرفت آنها را ملکه ذهن میکنیم، در حالیکه چون از بازنده ها نمیشنویم، شاید درنیابیم که همان راهها و شیوهها در مورد آنها به ناکامی انجامیده است.
🔸زیاد شنیده اید که کارآفرینان مطرحی نظیر "بیل گیتس" و "زاکربرگ" درس و دانشگاه را رها کردهاند و دنبال رویاهای خود رفتهاند، اما آیا این بدان معنی است که برای موفقیت باید درس را رها کرد؟ میدانیم که بسیاری چنین کردند و توفیقی نداشتند. شاید آنها "به رغم" این ترک تحصیل، و نه "به دلیلِ" آن به موفقیت رسیدهاند.
◀️ یادگیری راههای موفقیت "برندهها" به هیچ عنوان ضمانتی برای موفقیت نیست؛ بد نیست گاهی داستان شکست "بازنده ها" را هم بشنویم.
@organizationalbehavior
👍19❤5
Forwarded from مهارت های مدیریت
💢راز موفقیت در شکست نهفته است.
کارولین وانگا، رییس و مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری اِسِنس، میگوید گرچه در همه دهه ۲۰ زندگیاش « اسیر ترس از شکست» بود اما در دهه ۳۰ زندگیاش به درک مفهوم این عبارت رسید.
وانگا در آن سنین به شاهکاری دست یافته بود که اکثر مردم فقط میتوانستند آرزوی آن را داشته باشند، تبدیل شدن به یک مدیر اجرایی رده بالا در یک شرکت چند میلیارد دلاری. او در سال ۲۰۱۴ به عنوان مدیر ارشد تنوع و شمول شرکت تارگت منصوب شد.
با این حال، حالا که وانگای ۴۵ ساله، به یاد میآورد، او بیشتر اوقات فراغت خود در بین جلسات کاری را به بررسی پروفایلهای رسانههای اجتماعی دخترانی که با آنها به دبیرستان میرفت، میگذراند، زندگی آنها را با زندگی خود مقایسه میکرد و حسرت میخورد که آنها مشاغل "بهتر و باحالتری" دارند.
در ذهن او، وانگا هنوز ۱۷ ساله بود، مادر سیاهپوست کم سنی که برای بزرگ کردن دخترش مجبور بود کالج را رها کند. وانگا میگوید: «هنوز در مقطعی که دخترم را به دنیا آورده بودم، گیر کرده بودم، و بنابراین تمام کارهایی که از آن زمان به بعد انجام داده بودم، از سر نادانی و محکوم به شکست بودند. من فقط میتوانستم در مورد چیزهایی که در آن شکست خورده بودم، نشخوار ذهنی کنم، که این خود باعث ناتوانی بیشتر شده بود.
اما از زمانی که وانگا به تعریف مشکلات در کار و مدیریت آن مشکلات توجه بیشتری کرد، متوجه شد که غلبه بر ترس از اشتباه و برخاستن پس از شکست، دو مورد از بزرگترین نقاط قوت افراد هستند.
او رموزی "فوقالعاده ساده" را که برای رهایی از ترس از شکست خوردن استفاده میکند چنین برشمرده است:
به خودتان اجازه دهید روزی پنج بار شکست بخورید.
وانگا برای ساکت کردن صدایی که آن را "خرابکار درونی" خود مینامد، حد مجاز بالایی برای شکست ایجاد کرد: او اجازه روزانه پنج شکست به خود میدهد. فقط در صورتی که به ششمین شکست برسد، آن را روز بدی میداند.
او میگوید: «در ابتدا این عدد مانند چالشی برای خودم بود.» وانگا با دادن مجوز شکست به خود، تحمل ریسک خود را افزایش داده است و در مواجهه با اشتباه خود، انعطاف پذیرتر برخورد میکند.
وانگا میگوید: «طبیعی است که وقتی شکستی اتفاق میافتد عصبانی شوید، اما مسئله این است که چگونه میتوانید آن شکست را به کل روز یا زندگی خود نسبت دهید، در حالیکه میتوانید فقط اجازه دهید آن یک شکست اتفاق بیفتد؟». من به خودم اجازه دادم هر زمان که یک شکست اتفاق میافتد، همانطور که میخواستم عصبانی باشم، اما کاری که نمیتوانم انجام دهم این است که بگویم روز بدی بود تا اینکه به عدد شش برسم، این کار باعث شد دیگر از ترس شکست ساکن و راکد نمانم.»
وانگا توصیه میکند حد مجازی را برای شکستهایتان تعیین کنید که با آن راحت باشید - میتواند پنج مورد باشد، اما همانطور که او تاکید میکند، برای شکست "اعداد جادویی" وجود ندارد – مهم این است که به آن پایبند باشید، مهم نیست که چقدر در کار اشتباه میکنید.
چگونه شکست را به مزیت رقابتی تبدیل کنیم.
به گفته وانگا، اینکه یاد بگیریم چگونه پس از شکست، سریع احیا شویم، میتواند یکی از سختترین مهارتها باشد، اما یکی از ارزشمندترین داراییهایی است که میتوانید در حرفه خود داشته باشید.
وانگا توضیح میدهد ممکن است ساعت ۹ صبح با من تماس بگیرید، و من از چیزی عصبانی باشم، و سپس در ساعت ۳ بعد از ظهر با من تماس دیگری بگیرید و متوجه شوید من خوب هستم، زیرا میدانم که یک، دو یا سه شکست دیگر برای آن روز دارم، مگر اینکه ششمین شکست روزم را تجربه کرده باشم که در اینصورت، بعد از کار با خودم کلنجار طولانیتری دارم."
این طرز فکر به شما یک "مزیت رقابتی" در محل کار میدهد زیرا "ممکن است حداقل ۳۰ دقیقه طول بکشد تا کسی پس از یک اتفاق ناراحتکننده که رخ داده است، بهبود یابد، اما شما بعد از پنج دقیقه خوب خواهید شد."
وانگا میگوید: «بیشتر افراد دوست دارند داستانهایشان را در اوج کمال تعریف کنند، همانطور که میخواهند در یک فیلم الهامبخش تلویزیونی گفته شود. اما مشکل این است که همه به طور روزانه، حداقل چندین بار در روز، مغموم میشوند.
او ادامه میدهد: «اگر داستانی در مورد دستاوردهای خود تعریف کنید، و در آن هیچ اشارهای به مشکلی نکنید، افرادی که پخته نیستند فکر نمیکنند که موفقیت برای آنها هم دستیافتنی است.
ای کاش تعداد بیشتری از رهبران کسبوکارها در مورد راههایی که در پیش گرفتند و در آنها شکست خوردند، شفاف سخن بگویند. در مورد پیروزیها و همچنین آزمون و خطاهایتان صحبت کنید، زیرا حقیقت این است که همیشه دستاندازها در مسیر موفقیت وجود دارند.»
@management_skill
کارولین وانگا، رییس و مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری اِسِنس، میگوید گرچه در همه دهه ۲۰ زندگیاش « اسیر ترس از شکست» بود اما در دهه ۳۰ زندگیاش به درک مفهوم این عبارت رسید.
وانگا در آن سنین به شاهکاری دست یافته بود که اکثر مردم فقط میتوانستند آرزوی آن را داشته باشند، تبدیل شدن به یک مدیر اجرایی رده بالا در یک شرکت چند میلیارد دلاری. او در سال ۲۰۱۴ به عنوان مدیر ارشد تنوع و شمول شرکت تارگت منصوب شد.
با این حال، حالا که وانگای ۴۵ ساله، به یاد میآورد، او بیشتر اوقات فراغت خود در بین جلسات کاری را به بررسی پروفایلهای رسانههای اجتماعی دخترانی که با آنها به دبیرستان میرفت، میگذراند، زندگی آنها را با زندگی خود مقایسه میکرد و حسرت میخورد که آنها مشاغل "بهتر و باحالتری" دارند.
در ذهن او، وانگا هنوز ۱۷ ساله بود، مادر سیاهپوست کم سنی که برای بزرگ کردن دخترش مجبور بود کالج را رها کند. وانگا میگوید: «هنوز در مقطعی که دخترم را به دنیا آورده بودم، گیر کرده بودم، و بنابراین تمام کارهایی که از آن زمان به بعد انجام داده بودم، از سر نادانی و محکوم به شکست بودند. من فقط میتوانستم در مورد چیزهایی که در آن شکست خورده بودم، نشخوار ذهنی کنم، که این خود باعث ناتوانی بیشتر شده بود.
اما از زمانی که وانگا به تعریف مشکلات در کار و مدیریت آن مشکلات توجه بیشتری کرد، متوجه شد که غلبه بر ترس از اشتباه و برخاستن پس از شکست، دو مورد از بزرگترین نقاط قوت افراد هستند.
او رموزی "فوقالعاده ساده" را که برای رهایی از ترس از شکست خوردن استفاده میکند چنین برشمرده است:
به خودتان اجازه دهید روزی پنج بار شکست بخورید.
وانگا برای ساکت کردن صدایی که آن را "خرابکار درونی" خود مینامد، حد مجاز بالایی برای شکست ایجاد کرد: او اجازه روزانه پنج شکست به خود میدهد. فقط در صورتی که به ششمین شکست برسد، آن را روز بدی میداند.
او میگوید: «در ابتدا این عدد مانند چالشی برای خودم بود.» وانگا با دادن مجوز شکست به خود، تحمل ریسک خود را افزایش داده است و در مواجهه با اشتباه خود، انعطاف پذیرتر برخورد میکند.
وانگا میگوید: «طبیعی است که وقتی شکستی اتفاق میافتد عصبانی شوید، اما مسئله این است که چگونه میتوانید آن شکست را به کل روز یا زندگی خود نسبت دهید، در حالیکه میتوانید فقط اجازه دهید آن یک شکست اتفاق بیفتد؟». من به خودم اجازه دادم هر زمان که یک شکست اتفاق میافتد، همانطور که میخواستم عصبانی باشم، اما کاری که نمیتوانم انجام دهم این است که بگویم روز بدی بود تا اینکه به عدد شش برسم، این کار باعث شد دیگر از ترس شکست ساکن و راکد نمانم.»
وانگا توصیه میکند حد مجازی را برای شکستهایتان تعیین کنید که با آن راحت باشید - میتواند پنج مورد باشد، اما همانطور که او تاکید میکند، برای شکست "اعداد جادویی" وجود ندارد – مهم این است که به آن پایبند باشید، مهم نیست که چقدر در کار اشتباه میکنید.
چگونه شکست را به مزیت رقابتی تبدیل کنیم.
به گفته وانگا، اینکه یاد بگیریم چگونه پس از شکست، سریع احیا شویم، میتواند یکی از سختترین مهارتها باشد، اما یکی از ارزشمندترین داراییهایی است که میتوانید در حرفه خود داشته باشید.
وانگا توضیح میدهد ممکن است ساعت ۹ صبح با من تماس بگیرید، و من از چیزی عصبانی باشم، و سپس در ساعت ۳ بعد از ظهر با من تماس دیگری بگیرید و متوجه شوید من خوب هستم، زیرا میدانم که یک، دو یا سه شکست دیگر برای آن روز دارم، مگر اینکه ششمین شکست روزم را تجربه کرده باشم که در اینصورت، بعد از کار با خودم کلنجار طولانیتری دارم."
این طرز فکر به شما یک "مزیت رقابتی" در محل کار میدهد زیرا "ممکن است حداقل ۳۰ دقیقه طول بکشد تا کسی پس از یک اتفاق ناراحتکننده که رخ داده است، بهبود یابد، اما شما بعد از پنج دقیقه خوب خواهید شد."
وانگا میگوید: «بیشتر افراد دوست دارند داستانهایشان را در اوج کمال تعریف کنند، همانطور که میخواهند در یک فیلم الهامبخش تلویزیونی گفته شود. اما مشکل این است که همه به طور روزانه، حداقل چندین بار در روز، مغموم میشوند.
او ادامه میدهد: «اگر داستانی در مورد دستاوردهای خود تعریف کنید، و در آن هیچ اشارهای به مشکلی نکنید، افرادی که پخته نیستند فکر نمیکنند که موفقیت برای آنها هم دستیافتنی است.
ای کاش تعداد بیشتری از رهبران کسبوکارها در مورد راههایی که در پیش گرفتند و در آنها شکست خوردند، شفاف سخن بگویند. در مورد پیروزیها و همچنین آزمون و خطاهایتان صحبت کنید، زیرا حقیقت این است که همیشه دستاندازها در مسیر موفقیت وجود دارند.»
@management_skill
👍9❤8
Forwarded from FaraDars_Course
🔥 فرصت محدود — ۷۰۰ آموزش منتخب در فرادرس، فقط ۸۹ هزار تومن 🔥
😉 برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست؛ حتما به کارِت میاد 👇
◽️ داشبورد مدیریتی اکسل و گزارش گری حرفه ای
◽️ برنامه نویسی پایتون Python – مقدماتی
◽️ نکات کاربردی ویندوز Windows 11
◽️ زبان آلمانی – سطح مقدماتی تا متوسط
◽️ آموزش فن بیان با تمرین جملات کاربردی
📚 لیست تمامی ۷۰۰ آموزش - [کلیک کنید]
🎁 سایر آموزشها هم ۵۰ درصد تخفیف دارن...
🔄 FaraDars - فرادرس
😉 برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست؛ حتما به کارِت میاد 👇
◽️ داشبورد مدیریتی اکسل و گزارش گری حرفه ای
◽️ برنامه نویسی پایتون Python – مقدماتی
◽️ نکات کاربردی ویندوز Windows 11
◽️ زبان آلمانی – سطح مقدماتی تا متوسط
◽️ آموزش فن بیان با تمرین جملات کاربردی
📚 لیست تمامی ۷۰۰ آموزش - [کلیک کنید]
🎁 سایر آموزشها هم ۵۰ درصد تخفیف دارن...
🔄 FaraDars - فرادرس
Forwarded from تفکر استراتژیک
💢قانون پیش پا افتادگی: چرا بر روی مسائل کماهمیت، بیشتر تمرکز میکنیم؟
■تصور کنید در محل کار خود جلسهای ترتیب دادهاید تا درباره ۲ موضوع مهم بحث کنید. اولین مسأله درباره راههایی است که شرکت میتواند میزان انتشار کربن را کاهش دهد. موضوع دوم بحث درباره خرید میزهای جدید برای شرکت است.
□واضح است که مسأله اول، اهمیت و پیچیدگی بیشتری دارد. اما صحبت درباره خرید کردن یا خرید نکردن میزهای جدید نسبت به مسأله اول، بسیار راحتتر است. در نتیجه بخش عمدهای از زمان جلسه ممکن است به امور کماهمیتتر اختصاص پیدا کند.
●این تخصیص نامتناسب زمان به قانون پیشپاافتادگی معروف است و باعث میشود موارد پیچیده، کمتر مورد توجه قرار بگیرند. در واقع ما تمایل داریم زمان بیشتری را صرف مسائل کماهمیت کنیم؛ در حالی که امور مهمتر را نادیده میگیریم. پس میزان بحث درباره یک موضوع با پیچیدگی و اهمیت آن موضوع نسبت عکس دارد. بهعبارت دیگر، هر چه یک موضوع، پیچیدگی و اهمیت کمتری داشته باشد، زمان بیشتری صرف بحث و گفتگو درباره آن میشود.
○این قانون اولین بار توسط سیریل نورثكوت پاركینسون مطرح شد. او این مفهوم را در سال ۱۹۵۷ در کتاب خود با عنوان «قانون پاركینسون و سایر مطالعات در زمینه مدیریت» بیان كرد. همچنین ۲ سال قبل یعنی در سال ۱۹۵۵ نظریهای را درباره میزان زمانی که صرف یک کار میشود، مطرح کرد که به قانون پارکینسون مشهور است. در قانون پارکینسون گفته میشود: *هر کار به اندازه زمانی که برای آن تخصیص داده شده طول میکشد.*
■به این معنی که اگر به فردی یک هفته فرصت داده شود تا یک کار را انجام دهد، انجام آن کار یک هفته طول میکشد. با این حال اگر برای انجام همان کار دو هفته به او فرصت داده شود، اتمام کار دو هفته کامل طول خواهد کشید.
■با توجه به قانون پارکینسون، مدیران (بهخصوص مدیران فنی) برای اطمینان از اینکه کارها با عملکرد بالایی انجام میشوند، باید ابتدا مهلت (Deadline) برای اتمام کار تعیین کرده و سپس فرایندهای سازمانی را تعریف کنند. پارکینسون بر اساس این نظریه، استنباطها و برداشتهای مختلفی کرد که یکی از نتایج آن، قانون پیشپاافتادگی بود.
□اصطلاح بایکشِدینگ (Bikeshedding) یا «ساختن پارکینگ دوچرخه» هم به قانون پیشپاافتادگی اشاره دارد که در کتاب پارکینسون با یک مثال توضیح داده شده است. در این مثال، یک کمیته فرضی وظیفه دارد درباره ۳ موضوع بحث کند:
▪︎طرح برای ساخت یک رآکتور بزرگ هستهای
▪︎ساخت پارکینگ دوچرخه
▪︎بودجه سالانه قهوه برای جلسات
●ساخت رآکتور هستهای یک مسأله پیچیده است و تعداد کمی از اعضای کمیته با این موضوع آشنا هستند. در نتیجه فقط این افراد درک بیشتری برای این موضوع دارند و میتوانند بهراحتی در بحثها شرکت کنند. اما از آنجایی که بقیه اعضای کمیته نظری درباره این مسأله ندارند، نمیتوانند در بحثها شرکت کنند و بهراحتی با نظر جمع کنار میآیند.
○بنابراین، پس از گذشت تنها ۲/۵ دقیقه از جلسه سریعاً طرح مربوط به رآکتور هستهای تأیید میشود! با این حال، هنوز جلسه تمام نشده و اعضای کمیته باید درباره موضوعهای دیگر هم تصمیم بگیرند.
■مسأله بعدی ساخت پارکینگ دوچرخه است و باید درباره آن تصمیمگیری شود. از آنجایی که این موضوع را اکثر افراد بهخوبی درک میکنند، پس زمان زیادی از جلسه حول بحث درباره پارکینگ دوچرخه میچرخد. سرانجام اعضای کمیته پس از ۴۵ دقیقه بحث درباره دوچرخه بالاخره راهی برای صرفهجویی در هزینهها پیدا میکنند.
□اکنون نوبت آخرین موضوع در لیست جلسه است. این موضوع، کماهمیتترین و آسانترین موضوعی است که در دستور کار قرار دارد. بههمین دلیل، آنها بیش از ۱ ساعت بهطور کامل درباره بودجه قهوه بحث میکنند.
●تقریباً هیچ یک از اعضای کمیته، صحبتها و بحثهای پیرامون ساخت رآکتور را نمیفهمیدند. درباره ساخت پارکینگ دوچرخه هم فقط برخی از اعضای کمیته موضوع را درک میکردند. اما همه افراد در جلسه تا حد زیادی میتوانستند درباره بودجه سالانه قهوه اظهارنظر کنند.
○این مثال نشان میدهد که طبق اصل پیشپاافتادگی پارکینسون، بسیاری از افراد علاقه دارند که درباره موضوعات کماهمیت و پیشپاافتاده بحث کنند. شاید ریشه اصلی این علاقه ترس افراد از بیسواد به نظر آمدن یا تنبلی بیش از حد برای تفکر درباره موضوعهای مهم باشد. چنین رفتارها و رویکردهایی را میتوان در هر جنبه از زندگی بهویژه در شرکتها و جلسههای سازمانی مشاهده کرد که همواره از درگیر شدن در بحثهای تخصصی و عمیق فراری هستند!
@strategym_academy
■تصور کنید در محل کار خود جلسهای ترتیب دادهاید تا درباره ۲ موضوع مهم بحث کنید. اولین مسأله درباره راههایی است که شرکت میتواند میزان انتشار کربن را کاهش دهد. موضوع دوم بحث درباره خرید میزهای جدید برای شرکت است.
□واضح است که مسأله اول، اهمیت و پیچیدگی بیشتری دارد. اما صحبت درباره خرید کردن یا خرید نکردن میزهای جدید نسبت به مسأله اول، بسیار راحتتر است. در نتیجه بخش عمدهای از زمان جلسه ممکن است به امور کماهمیتتر اختصاص پیدا کند.
●این تخصیص نامتناسب زمان به قانون پیشپاافتادگی معروف است و باعث میشود موارد پیچیده، کمتر مورد توجه قرار بگیرند. در واقع ما تمایل داریم زمان بیشتری را صرف مسائل کماهمیت کنیم؛ در حالی که امور مهمتر را نادیده میگیریم. پس میزان بحث درباره یک موضوع با پیچیدگی و اهمیت آن موضوع نسبت عکس دارد. بهعبارت دیگر، هر چه یک موضوع، پیچیدگی و اهمیت کمتری داشته باشد، زمان بیشتری صرف بحث و گفتگو درباره آن میشود.
○این قانون اولین بار توسط سیریل نورثكوت پاركینسون مطرح شد. او این مفهوم را در سال ۱۹۵۷ در کتاب خود با عنوان «قانون پاركینسون و سایر مطالعات در زمینه مدیریت» بیان كرد. همچنین ۲ سال قبل یعنی در سال ۱۹۵۵ نظریهای را درباره میزان زمانی که صرف یک کار میشود، مطرح کرد که به قانون پارکینسون مشهور است. در قانون پارکینسون گفته میشود: *هر کار به اندازه زمانی که برای آن تخصیص داده شده طول میکشد.*
■به این معنی که اگر به فردی یک هفته فرصت داده شود تا یک کار را انجام دهد، انجام آن کار یک هفته طول میکشد. با این حال اگر برای انجام همان کار دو هفته به او فرصت داده شود، اتمام کار دو هفته کامل طول خواهد کشید.
■با توجه به قانون پارکینسون، مدیران (بهخصوص مدیران فنی) برای اطمینان از اینکه کارها با عملکرد بالایی انجام میشوند، باید ابتدا مهلت (Deadline) برای اتمام کار تعیین کرده و سپس فرایندهای سازمانی را تعریف کنند. پارکینسون بر اساس این نظریه، استنباطها و برداشتهای مختلفی کرد که یکی از نتایج آن، قانون پیشپاافتادگی بود.
□اصطلاح بایکشِدینگ (Bikeshedding) یا «ساختن پارکینگ دوچرخه» هم به قانون پیشپاافتادگی اشاره دارد که در کتاب پارکینسون با یک مثال توضیح داده شده است. در این مثال، یک کمیته فرضی وظیفه دارد درباره ۳ موضوع بحث کند:
▪︎طرح برای ساخت یک رآکتور بزرگ هستهای
▪︎ساخت پارکینگ دوچرخه
▪︎بودجه سالانه قهوه برای جلسات
●ساخت رآکتور هستهای یک مسأله پیچیده است و تعداد کمی از اعضای کمیته با این موضوع آشنا هستند. در نتیجه فقط این افراد درک بیشتری برای این موضوع دارند و میتوانند بهراحتی در بحثها شرکت کنند. اما از آنجایی که بقیه اعضای کمیته نظری درباره این مسأله ندارند، نمیتوانند در بحثها شرکت کنند و بهراحتی با نظر جمع کنار میآیند.
○بنابراین، پس از گذشت تنها ۲/۵ دقیقه از جلسه سریعاً طرح مربوط به رآکتور هستهای تأیید میشود! با این حال، هنوز جلسه تمام نشده و اعضای کمیته باید درباره موضوعهای دیگر هم تصمیم بگیرند.
■مسأله بعدی ساخت پارکینگ دوچرخه است و باید درباره آن تصمیمگیری شود. از آنجایی که این موضوع را اکثر افراد بهخوبی درک میکنند، پس زمان زیادی از جلسه حول بحث درباره پارکینگ دوچرخه میچرخد. سرانجام اعضای کمیته پس از ۴۵ دقیقه بحث درباره دوچرخه بالاخره راهی برای صرفهجویی در هزینهها پیدا میکنند.
□اکنون نوبت آخرین موضوع در لیست جلسه است. این موضوع، کماهمیتترین و آسانترین موضوعی است که در دستور کار قرار دارد. بههمین دلیل، آنها بیش از ۱ ساعت بهطور کامل درباره بودجه قهوه بحث میکنند.
●تقریباً هیچ یک از اعضای کمیته، صحبتها و بحثهای پیرامون ساخت رآکتور را نمیفهمیدند. درباره ساخت پارکینگ دوچرخه هم فقط برخی از اعضای کمیته موضوع را درک میکردند. اما همه افراد در جلسه تا حد زیادی میتوانستند درباره بودجه سالانه قهوه اظهارنظر کنند.
○این مثال نشان میدهد که طبق اصل پیشپاافتادگی پارکینسون، بسیاری از افراد علاقه دارند که درباره موضوعات کماهمیت و پیشپاافتاده بحث کنند. شاید ریشه اصلی این علاقه ترس افراد از بیسواد به نظر آمدن یا تنبلی بیش از حد برای تفکر درباره موضوعهای مهم باشد. چنین رفتارها و رویکردهایی را میتوان در هر جنبه از زندگی بهویژه در شرکتها و جلسههای سازمانی مشاهده کرد که همواره از درگیر شدن در بحثهای تخصصی و عمیق فراری هستند!
@strategym_academy
👍14
💢چطور با اصل ژاپنی "بوشیدو" خودمان را مدیریت کنیم و موفق شویم
بوشیدو همان اصول اخلاقی است که ساموراییها ملزم به رعایت آن میشدند و بر مبنای 7 فضیلت زیر تعریف می شود؛
1.شکیبایی و استقامت (به ژاپنی kennin): این مهم ترین خصوصیتی است که هر کس به عنوان مدیر زندگی خود باید مد نظر داشته باشد.
2.اعتقاد و ایمان به خود( shinnen):یک جنگجو در خودباوری معنا پیدا می کند و رسیدن به این باور که قادر به انجام هر کاری هستیم.
3.توجه و مراقبت رفتاری( shincho): همیشه در تعاملات شخصی احترام و ادب را به کار ببندید.
4.عدالت و انصاف( seigi): عدالت یکی از مهم ترین ویژگی های زندگی سالم شناخته می شود.
5.میانه روی و اعتدال( sessei): حفظ تعادل بین کار و زندگی مهم ترین نتیجه داشتن اصل میانه روی و اعتدال است.
6.سخاوتمندی و نیکوکاری( jozen): قابل اعتماد بودن و انعطاف پذیری در شرایط سخت دو ویژگی مهمی است در اثر پرورش قضیلت های اخلاقی می تواند ایجاد شود.
7.امید و خوش بینی( kibo): هنر شاد بودن در شرایط سخت و تاب آوری از مهم ترین خصوصیت های یک جنگوی واقعی است.
✍ آکادمی مدیریت
@organizationalbehavior
بوشیدو همان اصول اخلاقی است که ساموراییها ملزم به رعایت آن میشدند و بر مبنای 7 فضیلت زیر تعریف می شود؛
1.شکیبایی و استقامت (به ژاپنی kennin): این مهم ترین خصوصیتی است که هر کس به عنوان مدیر زندگی خود باید مد نظر داشته باشد.
2.اعتقاد و ایمان به خود( shinnen):یک جنگجو در خودباوری معنا پیدا می کند و رسیدن به این باور که قادر به انجام هر کاری هستیم.
3.توجه و مراقبت رفتاری( shincho): همیشه در تعاملات شخصی احترام و ادب را به کار ببندید.
4.عدالت و انصاف( seigi): عدالت یکی از مهم ترین ویژگی های زندگی سالم شناخته می شود.
5.میانه روی و اعتدال( sessei): حفظ تعادل بین کار و زندگی مهم ترین نتیجه داشتن اصل میانه روی و اعتدال است.
6.سخاوتمندی و نیکوکاری( jozen): قابل اعتماد بودن و انعطاف پذیری در شرایط سخت دو ویژگی مهمی است در اثر پرورش قضیلت های اخلاقی می تواند ایجاد شود.
7.امید و خوش بینی( kibo): هنر شاد بودن در شرایط سخت و تاب آوری از مهم ترین خصوصیت های یک جنگوی واقعی است.
✍ آکادمی مدیریت
@organizationalbehavior
👍7❤6👎1
Forwarded from مدرسه حکمرانی تهران
🔵 شروع سومین دوره DPA یکساله حکمرانی اقتصادی
✅مدت دوره: یکسال(۳۲۰ ساعت)
✅نحوه برگزاری: حضوری و آنلاین
✅شروع دوره: مرداد ۱۴۰۴
✅دریافت گواهینامه دوزبانه از دانشگاه تهران
مشاوره و ثبت نام :
☎️ 02188973649
📲 09001040244
🔗پیش ثبت نام.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر به وبسایت مدرسه حکمرانی تهران مراجعه فرمایید.
Telegram | whatsapp | Instagram | website | admin
✅مدت دوره: یکسال(۳۲۰ ساعت)
✅نحوه برگزاری: حضوری و آنلاین
✅شروع دوره: مرداد ۱۴۰۴
✅دریافت گواهینامه دوزبانه از دانشگاه تهران
مشاوره و ثبت نام :
☎️ 02188973649
📲 09001040244
🔗پیش ثبت نام.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر به وبسایت مدرسه حکمرانی تهران مراجعه فرمایید.
Telegram | whatsapp | Instagram | website | admin
Forwarded from برنامه ریزی و مدیریت زمان
💢قانون ویلسون برخلاف باور عمومی که تمرکز را روی درآمد میگذارد، بر رشد درونی تأکید دارد. بسیاری از افراد موفق در کسبوکار، ابتدا بر دانش، مهارت و آگاهی سرمایهگذاری کردهاند و در مرحلهی بعد، سودهای مالی چشمگیری بهدست آوردهاند.
تمرکز بر یادگیری، یک استراتژی طولانیمدت است که در ابتدا ممکن است بازده مالی نداشته باشد. اما در بلندمدت، دانایی همیشه راه خود را بهسمت درآمد باز میکند. قانون ویلسون هشدار میدهد که دنبالکردن بیهدف پول، ممکن است به بینتیجهگی و خستگی منجر شود. در مقابل، توسعهی فردی، باعث پایداری در درآمد و رشد شغلی میشود.
✍مجله مشاور مدیریت
@planing_tm
تمرکز بر یادگیری، یک استراتژی طولانیمدت است که در ابتدا ممکن است بازده مالی نداشته باشد. اما در بلندمدت، دانایی همیشه راه خود را بهسمت درآمد باز میکند. قانون ویلسون هشدار میدهد که دنبالکردن بیهدف پول، ممکن است به بینتیجهگی و خستگی منجر شود. در مقابل، توسعهی فردی، باعث پایداری در درآمد و رشد شغلی میشود.
✍مجله مشاور مدیریت
@planing_tm
👍9❤3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢نشخوار ذهنی یا نشخوار فکری چیست؟
نشخوار ذهنی (Mind Rumination/Ruminating Thoughts) گرایش به فکر کردن و تجزیه و تحلیل ناکارآمد مسائل اضطرابآور و پریشانساز (مانند مشکلات روزمره، تجارب تلخ، موقعیتهای استرسزا و تروماتیک، نگرانی دربارهٔ آینده و…) بدون تلاش برای حل مسئله است. این افکار به صورت مزاحم و آزاردهنده هستند که میتوانند به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه بروز پیدا کنند. به بیان دیگر نشخوار ذهنی، افکاری مزاحم و آزاردهنده هستند که فرد از آنها برای رهایی یافتن از نگرانیها و اضطرابهایش بهرهبرداری میکند ولی به حل مشکل و پایان یافتن نگرانیها نمیانجامد؛ بلکه پریشانی و اضطراب فرد را افزایش میدهد.
@organizationalbehavior
نشخوار ذهنی (Mind Rumination/Ruminating Thoughts) گرایش به فکر کردن و تجزیه و تحلیل ناکارآمد مسائل اضطرابآور و پریشانساز (مانند مشکلات روزمره، تجارب تلخ، موقعیتهای استرسزا و تروماتیک، نگرانی دربارهٔ آینده و…) بدون تلاش برای حل مسئله است. این افکار به صورت مزاحم و آزاردهنده هستند که میتوانند به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه بروز پیدا کنند. به بیان دیگر نشخوار ذهنی، افکاری مزاحم و آزاردهنده هستند که فرد از آنها برای رهایی یافتن از نگرانیها و اضطرابهایش بهرهبرداری میکند ولی به حل مشکل و پایان یافتن نگرانیها نمیانجامد؛ بلکه پریشانی و اضطراب فرد را افزایش میدهد.
@organizationalbehavior
👍13❤1
💢از چرچیل نخست وزیر انگلستان در ایام جنگ جهانی دوم ُ پرسیدند که آیا می دانستی فاتح جنگ خواهی شد؟ پاسخ داد با یک حادثه ساده پی بردم که جنگ را خواهیم برد. شرکت در جلسهای حیاتی در راس ساعتی معین الزامآور شد. بعلت اشتغال به کارهای دیگر چند دقیقه مانده به جلسه به رانندهام گفتم مرا فوری به محل جلسه برساند. راننده مسیر کوتاه اما ورود ممنوع را انتخاب کرد. وسط خیابان ناگهان افسر راهنمایی و رانندگی قبض جریمه به دست در حین بمباران پیدا شد و دستور توقف داد. راننده گفت: «نخستوزیر است و به جلسه محرمانهای میرود و باید در راس ساعت به جلسه برسد و به همین دلیل از خیابان ورود ممنوع استفاده کردم».
افسر با خونسردی گفت: «هم ماشین و هم نخستوزیر و هم وظیفهام را خوب میشناسم».
چرچیل از افسر میخواهد تا جریمه را به نام او بنویسد اما افسر میگوید: «جریمه متعلق به راننده خاطی است و باید نام وی نوشته شود اما شما میتوانید شخصا پرداخت قبض را بر عهده بگیرید».
با تسلیم قبض، چرچیل دستور دور زدن را به راننده داد چرا که نمیتوانست اجازه دهد در خیابانی که ورود ممنوع است حتی پس از جریمه حرکت داشته باشد، وقتی راننده مشغول دور زدن شد چرچیل با لبخندی خاص سیگار برگش را روشن کرد و گفت: جنگ را میبریم. راننده گفت: «قربان، جریمه شدیم، زیر بمباران ماندیم، به جلسه نمیرسیم، افسر راهنمایی اجازه نداد چند قدم دیگر جلو برویم که به موقع به جلسه برسیم و شما از پیروزی میگویید؟!»
چرچیل پاسخ میدهد: «جنگ را میبریم، چون قانون حاکم است و خیابانهای لندن به رغم بمباران سنگین دشمن با قانون اداره میشود».
پیش بینی چرچیل درست از اب درآمد.
@organizationalbehavior
افسر با خونسردی گفت: «هم ماشین و هم نخستوزیر و هم وظیفهام را خوب میشناسم».
چرچیل از افسر میخواهد تا جریمه را به نام او بنویسد اما افسر میگوید: «جریمه متعلق به راننده خاطی است و باید نام وی نوشته شود اما شما میتوانید شخصا پرداخت قبض را بر عهده بگیرید».
با تسلیم قبض، چرچیل دستور دور زدن را به راننده داد چرا که نمیتوانست اجازه دهد در خیابانی که ورود ممنوع است حتی پس از جریمه حرکت داشته باشد، وقتی راننده مشغول دور زدن شد چرچیل با لبخندی خاص سیگار برگش را روشن کرد و گفت: جنگ را میبریم. راننده گفت: «قربان، جریمه شدیم، زیر بمباران ماندیم، به جلسه نمیرسیم، افسر راهنمایی اجازه نداد چند قدم دیگر جلو برویم که به موقع به جلسه برسیم و شما از پیروزی میگویید؟!»
چرچیل پاسخ میدهد: «جنگ را میبریم، چون قانون حاکم است و خیابانهای لندن به رغم بمباران سنگین دشمن با قانون اداره میشود».
پیش بینی چرچیل درست از اب درآمد.
@organizationalbehavior
👍54👎6👏5❤2😍1
💢جایی که سیستم غایب است، فرهنگ نقاشی میکشد!
✍️ ایوب موحدزاده
از قرار معلوم، پس از «اخذ اثر انگشت»، تعریفی برای گام بعدی (تمیزکردن انگشت) وجود ندارد یا اگر تعریف شده است اجرا نمیشود. خلائی که شاید در نگاه اول بیاهمیت به نظر برسد، اما مراجعان در دلِ همین فرایندهای ناقص، آن را پُر میکنند؛ خواه با تدبیر، خواه با رفتارهایی خودجوش، غریزی یا هیجانی. در واقع به هر نحو بسته به غنای فرهنگی و میزان توسعهیافتگی، گامهای تعریف نشده، تعریف میشوند. به عبارت دیگر اگر سیستم راه را نشان ندهد و سردرگمی وجود داشته باشد، «مردم راه را از آنچه بلدند، میسازند!». یعنی اگر به قدم بعدی فکر نکنیم، آن قدم خودبهخود شکل میگیرد –غالباً با پیامدهایی چون زشتی و تخریب محیط: دیوار، میز، صندلی و امثال آن. این خاصیت سیستم اجتماعی است.
اگر بتوان افرادی که چنین کردهاند را با اثرانگشتشان شناسایی کرد، دللرزان میشویم نکند آنها نمایندهی طیف وسیعی از جامعه باشند. هرچند این برداشت میتواند استقرایی سطحی باشد. اما آیا این اثرانگشتها فقط رنگ جوهرند یا نشانِ خالی شدن تدریجی معنا و حس تعلق! سخت است نگفت که میان این اثرها با آنچه در کوچه و خیابان میبینیم -از زباله و تُف گرفته تا بوی تعفن در کناری- پیوندی تلخ وجود دارد.
با گذشت این همه سال، به نظر کارهای فرهنگی (!) و انواع الگوها و شابلونهای رفتاری و اخلاقی، بیشتر قاصدان مرگ فرهنگ بودهاند. اگر نه، پس اینهمه بیمبالاتی و پوسیدگی، میراث چیست؟ هرچقدر این اثر منقوش را پاکنویس کنی، استدلالی در طهارتش نمییابی. چه چیزی اینهمه غفلت را طبیعی جلوه داده است؟ صاحبان این انگشتها، میتوانند والدین نسل بعدی باشند. نسل آتی و آیندهساز. نیستند؟
یاد تجربهی از دوران کودکیم افتادم. در مقطع ابتدایی. محال بود دستی به زیر میز و نیمکتها بکشی و به دو چیز برنخوری:
چیزی نرم که گمان میکردی قیر است، که آدامس جویده شده بود؛ و چیزی خشک و تُرد که گمان میکردی تراشهی چوب است، اما در واقع چیزی نبود جز آبدماغ خشکشده. ما همان نسلیم!
خلاصه اینکه اگر گام بعدی تعریف نشده باشد، گونهی انسانی –با هر سطحی از غنای فرهنگی– خلأ و بلاتکلیفی را پُر میکند. این ظرفیت، هم میتواند مایهی امید باشد و هم منشأ نگرانی.
امید از آنرو که انسان میتواند در نبود فرایند و ساختار، خود دست به خلق راهکار بزند؛ و نگرانی از آنجا که اگر فرهیختگی و درک جمعی کافی نباشد، این پر کردن خلأها ممکن است شکلی ناسازگار، هیجانی یا حتی مخرب پیدا کند.
اینگونه است که مسائل و خلأها در جامعه و سازمان، صورتی تراژیک و بغرنج به خود میگیرند.
عکس: دیوار بیمارستانی (در همان حوالی) که مراجعان از سرِ تعجیل، بیتفاوتی، درماندگی، خشم، انتقام و... منقوش کردهاند.
@organizationalbehavior
✍️ ایوب موحدزاده
از قرار معلوم، پس از «اخذ اثر انگشت»، تعریفی برای گام بعدی (تمیزکردن انگشت) وجود ندارد یا اگر تعریف شده است اجرا نمیشود. خلائی که شاید در نگاه اول بیاهمیت به نظر برسد، اما مراجعان در دلِ همین فرایندهای ناقص، آن را پُر میکنند؛ خواه با تدبیر، خواه با رفتارهایی خودجوش، غریزی یا هیجانی. در واقع به هر نحو بسته به غنای فرهنگی و میزان توسعهیافتگی، گامهای تعریف نشده، تعریف میشوند. به عبارت دیگر اگر سیستم راه را نشان ندهد و سردرگمی وجود داشته باشد، «مردم راه را از آنچه بلدند، میسازند!». یعنی اگر به قدم بعدی فکر نکنیم، آن قدم خودبهخود شکل میگیرد –غالباً با پیامدهایی چون زشتی و تخریب محیط: دیوار، میز، صندلی و امثال آن. این خاصیت سیستم اجتماعی است.
اگر بتوان افرادی که چنین کردهاند را با اثرانگشتشان شناسایی کرد، دللرزان میشویم نکند آنها نمایندهی طیف وسیعی از جامعه باشند. هرچند این برداشت میتواند استقرایی سطحی باشد. اما آیا این اثرانگشتها فقط رنگ جوهرند یا نشانِ خالی شدن تدریجی معنا و حس تعلق! سخت است نگفت که میان این اثرها با آنچه در کوچه و خیابان میبینیم -از زباله و تُف گرفته تا بوی تعفن در کناری- پیوندی تلخ وجود دارد.
با گذشت این همه سال، به نظر کارهای فرهنگی (!) و انواع الگوها و شابلونهای رفتاری و اخلاقی، بیشتر قاصدان مرگ فرهنگ بودهاند. اگر نه، پس اینهمه بیمبالاتی و پوسیدگی، میراث چیست؟ هرچقدر این اثر منقوش را پاکنویس کنی، استدلالی در طهارتش نمییابی. چه چیزی اینهمه غفلت را طبیعی جلوه داده است؟ صاحبان این انگشتها، میتوانند والدین نسل بعدی باشند. نسل آتی و آیندهساز. نیستند؟
یاد تجربهی از دوران کودکیم افتادم. در مقطع ابتدایی. محال بود دستی به زیر میز و نیمکتها بکشی و به دو چیز برنخوری:
چیزی نرم که گمان میکردی قیر است، که آدامس جویده شده بود؛ و چیزی خشک و تُرد که گمان میکردی تراشهی چوب است، اما در واقع چیزی نبود جز آبدماغ خشکشده. ما همان نسلیم!
خلاصه اینکه اگر گام بعدی تعریف نشده باشد، گونهی انسانی –با هر سطحی از غنای فرهنگی– خلأ و بلاتکلیفی را پُر میکند. این ظرفیت، هم میتواند مایهی امید باشد و هم منشأ نگرانی.
امید از آنرو که انسان میتواند در نبود فرایند و ساختار، خود دست به خلق راهکار بزند؛ و نگرانی از آنجا که اگر فرهیختگی و درک جمعی کافی نباشد، این پر کردن خلأها ممکن است شکلی ناسازگار، هیجانی یا حتی مخرب پیدا کند.
اینگونه است که مسائل و خلأها در جامعه و سازمان، صورتی تراژیک و بغرنج به خود میگیرند.
عکس: دیوار بیمارستانی (در همان حوالی) که مراجعان از سرِ تعجیل، بیتفاوتی، درماندگی، خشم، انتقام و... منقوش کردهاند.
@organizationalbehavior
👍7❤5