🅱 سطوح آگاهی در رفتار انسانی و مدل پنجره جوهری (Johari Window)
هدف ما در مدل پنجره جوهری بایستی توسعه منطقه عمومی (باز یا خودآشکار) باشد.
مدل پنجره جوهری، روشی جالب در تصویر کردن سطوح آگاهی در رفتار انسانی است. این نام از ابتدای اسامی کوچک دو روانشناس Joseph Luft و Harrington Ingham که مدل را طراحی کرده اند، گرفته شده است. این مدل پیوند فرد با اشخاص دیگر را در چهار خانه نشان می دهد.
اندازه هر خانه نشان دهنده آگاهی از رفتار، احساسات و انگیزه های خود است.
شما می توانید پنجره جوهری را به عنوان وسیله ای برای بررسی درباره این که چگونه رفتار می کنید و چه چیزی شما را با انگیزه می کند به کار ببرید.
هرچه بیشتر خود را بشناسید، اندازه هر یک از این چهار پنجره می تواند بهتر تنظیم شود.
1️⃣ منطقه عمومی (خود آشکار): نشان دهنده جنبه هایی از شخصیت فرد است که توسط او و دیگران معلوم است.
2️⃣ منطقه کور (خود کور): نشان دھندہ جنبه هایی از شخصیت فرد است که برای دیگران شناخته شده است ولی برای خود فرد ناشناخته است.
3️⃣ منطقه پنهان (خود خصوصی): نشان دهنده جنبه هایی از شخصیت فرد است که برای خود فرد شناخته شده است ولی برای دیگران ناشناخته است.
4️⃣ منطقه تاریک (خود ناشناخته): نشان دهنده جنبه هایی از شخصیت فرد است که نه برای خود فرد شناخته شده است و نه برای دیگران.
📍 @organizationb ™
هدف ما در مدل پنجره جوهری بایستی توسعه منطقه عمومی (باز یا خودآشکار) باشد.
مدل پنجره جوهری، روشی جالب در تصویر کردن سطوح آگاهی در رفتار انسانی است. این نام از ابتدای اسامی کوچک دو روانشناس Joseph Luft و Harrington Ingham که مدل را طراحی کرده اند، گرفته شده است. این مدل پیوند فرد با اشخاص دیگر را در چهار خانه نشان می دهد.
اندازه هر خانه نشان دهنده آگاهی از رفتار، احساسات و انگیزه های خود است.
شما می توانید پنجره جوهری را به عنوان وسیله ای برای بررسی درباره این که چگونه رفتار می کنید و چه چیزی شما را با انگیزه می کند به کار ببرید.
هرچه بیشتر خود را بشناسید، اندازه هر یک از این چهار پنجره می تواند بهتر تنظیم شود.
1️⃣ منطقه عمومی (خود آشکار): نشان دهنده جنبه هایی از شخصیت فرد است که توسط او و دیگران معلوم است.
2️⃣ منطقه کور (خود کور): نشان دھندہ جنبه هایی از شخصیت فرد است که برای دیگران شناخته شده است ولی برای خود فرد ناشناخته است.
3️⃣ منطقه پنهان (خود خصوصی): نشان دهنده جنبه هایی از شخصیت فرد است که برای خود فرد شناخته شده است ولی برای دیگران ناشناخته است.
4️⃣ منطقه تاریک (خود ناشناخته): نشان دهنده جنبه هایی از شخصیت فرد است که نه برای خود فرد شناخته شده است و نه برای دیگران.
📍 @organizationb ™
🅱 کتابهای مهمی که برای موفقیت در زندگی شغلی و فردی باید بخوانیم:
✅ اگه از صحبت کردن تو جمع خجالت میکشی “هنر سخنرانی در جمع” رو بخون.
✅ اگه مدام کاراتو به بعد موکول میکنی کتاب “قانون ۵ ثانیه” رو بخون.
✅ اگه برنامه ریزی کردن برات سخته “برنامه ریزی به روش بولت ژورنال” رو بخون.
✅ اگه میخوای عزت نفست رو افزایش بدی “شش ستون عزت نفس” رو بخون.
✅ اگه صبح زود بیدار شدن برات سخته “باشگاه پنج صبحیها” رو بخون.
✅ اگه عادتهای بد داری کتاب “عادتهای اتمی” رو بخون.
📍 @organizationb ™
📍 @organizationb ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱 ویژگی های ارتباطی افراد مختلف
🔻افراد درونگرا(introversion)
۱)از تنهایی انرژی میگیرند
۲)نمیخواهند کانون توجه باشند
۳)شنونده های خوبی هستند
🔻افراد برونگرا(extraversion):
۱)از تعامل با دیگران لذت میبرند
۲)بیش از انکه گوش بدهند حرف میزنند
۳)دوست دارند کانون توجه باشند
🔻افراد حسی(sensing)
۱)تمرکز بر دریافت اطلاعاتشان با حواس پنجگانه است
۲)به زمان حال توجه دارند
۳)از تکرار یک مهارت خسته نمی شوند
🔻ویژگی شهودی(Intuition)
۱)به الهام و دریافت قلبی معتقدند
۲)از تکرار یک مهارت خسته می شوند
۳)برای نوآوری و تخیل ارزش زیادی قائلند
🔻ویژگی افراد احساسی(feeling):
۱)به همدلی و درک دیگران اهمیت میدهند
۲)به راحتی از دیگران تشکر می کنند
۳)از طرف دیگران بیش از اندازه عاطفی ارزیابی میشوند
🔻ویژگی افراد منطقی(Thinking):
۱)بیش از حد برای منطق و عدالت بها قائل اند
۲)از طرف دیگران خشک و بی انعطاف ارزیابی می شوند.
۳)بزرگترین انگیزه ی آنها در کار موفق شدن است
🔻ویژگی افراد قضاوت کننده(judging):
۱)معتقدند اول کار بعد تفریح
۲)زمان را منبع تمام شدنی می دانند
۳)نتیجه گرا هستند
🔻ویژگی افراد دریافت کننده(perciving)
۱)اول تفریح بعد کار
۲)زمان را منبع تجدید شدنی می دانند
۳)نتیجه گرا نیستن
📍 @organizationb ™
🔻افراد درونگرا(introversion)
۱)از تنهایی انرژی میگیرند
۲)نمیخواهند کانون توجه باشند
۳)شنونده های خوبی هستند
🔻افراد برونگرا(extraversion):
۱)از تعامل با دیگران لذت میبرند
۲)بیش از انکه گوش بدهند حرف میزنند
۳)دوست دارند کانون توجه باشند
🔻افراد حسی(sensing)
۱)تمرکز بر دریافت اطلاعاتشان با حواس پنجگانه است
۲)به زمان حال توجه دارند
۳)از تکرار یک مهارت خسته نمی شوند
🔻ویژگی شهودی(Intuition)
۱)به الهام و دریافت قلبی معتقدند
۲)از تکرار یک مهارت خسته می شوند
۳)برای نوآوری و تخیل ارزش زیادی قائلند
🔻ویژگی افراد احساسی(feeling):
۱)به همدلی و درک دیگران اهمیت میدهند
۲)به راحتی از دیگران تشکر می کنند
۳)از طرف دیگران بیش از اندازه عاطفی ارزیابی میشوند
🔻ویژگی افراد منطقی(Thinking):
۱)بیش از حد برای منطق و عدالت بها قائل اند
۲)از طرف دیگران خشک و بی انعطاف ارزیابی می شوند.
۳)بزرگترین انگیزه ی آنها در کار موفق شدن است
🔻ویژگی افراد قضاوت کننده(judging):
۱)معتقدند اول کار بعد تفریح
۲)زمان را منبع تمام شدنی می دانند
۳)نتیجه گرا هستند
🔻ویژگی افراد دریافت کننده(perciving)
۱)اول تفریح بعد کار
۲)زمان را منبع تجدید شدنی می دانند
۳)نتیجه گرا نیستن
📍 @organizationb ™
🅱 چگونه تاب آورشوید؟
✅Resilience
🔴تاب آوری به معنای قدرت و توانایی مقابله با شرایط دشوار و چالش ها و مشکلات زندگی است.
▫️تاب آوری فرد چگونه ایجاد میشود؟
هدف گذاری در زندگی
باور به توانایی ها
انعطاف پذیری
خوش بینی به آینده بهتر
تقویت مهارت های حل مسئله
اقدام در برابر مشکلات
مراقبت از سلامتی جشم و روح
📍 @organizationb ™
✅Resilience
🔴تاب آوری به معنای قدرت و توانایی مقابله با شرایط دشوار و چالش ها و مشکلات زندگی است.
▫️تاب آوری فرد چگونه ایجاد میشود؟
هدف گذاری در زندگی
باور به توانایی ها
انعطاف پذیری
خوش بینی به آینده بهتر
تقویت مهارت های حل مسئله
اقدام در برابر مشکلات
مراقبت از سلامتی جشم و روح
📍 @organizationb ™
🅱 با اولین خراش، زخم درست نکنید!
✍🏻 جیسون فرید، دیوید همنسون
✅ همین که اشتباهی تکرار میشود، به سمت این میرویم که آییننامهای وضع کنیم. یک نفر شلوارک میپوشد؟! پس به لباس رسمی نیاز داریم! نه، نیاز ندارید. فقط باید به آن فرد موردنظر بگویید که دیگر شلوارک نپوشد.
✅ آیین نامهها زخمهای سازمانی هستند. آییننامهها واکنشهای افراطی مدون نسبت به موقعیتهایی هستند که بعید است دوباره رخ دهند. آییننامهها تنبیهِ جمعی برای سوء رفتار یک فرد محسوب میشوند.
✅ بروکراسی این گونه ایجاد میشود. هیچکس قرار نمیگذارد یک بروکراسی ایجاد کند. بروکراسی به آرامی در شرکتها نفوذ میکند. بروکراسی در طول زمان و بعد از تدوین یک بخشنامه به ازای یک زخم ایجاد شده، به وجود میآید.
✅ بنابراین با اولین خراش زخم درست نکنید. به این دلیل که یک فرد زمانی کار اشتباهی انجام داده، یک سیاست کلی ایجاد نکنید. سیاستها تنها برای موقعیتهای مناسب هستند که بارها و بارها تکرار میشوند.
🔖 بهنقل از کتاب طور دیگری کار کن
📍 @organizationb ™
✍🏻 جیسون فرید، دیوید همنسون
📍 @organizationb ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱۵ پرسش که نشان میدهد مهارتهای لازم برای رئیس شدن را دارید یا نه؟
💢 تغییر نقش از کارمندی به مدیریت برای نخستین بار یک نقطه عطف شغلی مهم است. برای شناسایی مهارتهایی که ممکن است قبل از جهش نیاز داشته باشید، این پنج پرسش را از خود بپرسید:
🔻سبک مدیریت من چیست؟ به نقاط قوت، شخصیت و ارزشهای خود فکر کنید، سپس تصمیم بگیرید که میخواهید با چه ویژگیای شناخته شوید. به یاد داشته باشید، با ادامه یادگیری و پیشرفت، میتوانید رویکرد خود را در طول زمان سازگار کنید.
🔹 چگونه به رشد تیمم کمک خواهم کرد؟ درک اینکه چگونه میتوانید عملکردها را اندازهگیری و خلاءها را ارزیابی و فرصتهای رشد را در تیم خود ایجاد کنید، در نقش شما به عنوان یک مدیر ضروری است. زمانی را به فکر کردن در مورد اینکه چگونه ارتقاء شما ممکن است بر ساختار و پویایی تیم تأثیر بگذارد، اختصاص دهید.
🔻چگونه کار را به طور موثر اولویتبندی و تفویض خواهم کرد؟ از خود بپرسید که باید چه کارهایی را متوقف کنید، به انجام دادن کدام کارها ادامه دهید، و چه کارهای بیشتری انجام دهید - و چگونه میتوانید نظارت و پاسخگویی را برای کاری که به دیگران محول میکنید ارائه کنید.
🔹آیا من سخنران خوبی هستم و میتوانم جلسات را مدیریت کنم؟ یک ارزیابی صادقانه از مهارتهای ارتباطی خود انجام دهید و راحتی خود را با مدیریت جلسات و ارائه به گروههای بزرگتر ارزیابی کنید.
🔻آیا در ارائه بازخورد و حل تعارضات راحت عمل میکنم؟ ارائه مفید جهتگیریها، رسیدگی به شکافهای عملکردی و حل مشکلات بین فردی از مسئولیتهای ضروری یک مدیر است. مسائلی را که با همکاران در مورد فرآیندها، پروژهها یا تعاملات بین فردی شاهد بودهاید، در نظر بگیرید. از آنچه مشاهده کردید چه آموختید؟
📍 @organizationb ™
💢 تغییر نقش از کارمندی به مدیریت برای نخستین بار یک نقطه عطف شغلی مهم است. برای شناسایی مهارتهایی که ممکن است قبل از جهش نیاز داشته باشید، این پنج پرسش را از خود بپرسید:
🔻سبک مدیریت من چیست؟ به نقاط قوت، شخصیت و ارزشهای خود فکر کنید، سپس تصمیم بگیرید که میخواهید با چه ویژگیای شناخته شوید. به یاد داشته باشید، با ادامه یادگیری و پیشرفت، میتوانید رویکرد خود را در طول زمان سازگار کنید.
🔹 چگونه به رشد تیمم کمک خواهم کرد؟ درک اینکه چگونه میتوانید عملکردها را اندازهگیری و خلاءها را ارزیابی و فرصتهای رشد را در تیم خود ایجاد کنید، در نقش شما به عنوان یک مدیر ضروری است. زمانی را به فکر کردن در مورد اینکه چگونه ارتقاء شما ممکن است بر ساختار و پویایی تیم تأثیر بگذارد، اختصاص دهید.
🔻چگونه کار را به طور موثر اولویتبندی و تفویض خواهم کرد؟ از خود بپرسید که باید چه کارهایی را متوقف کنید، به انجام دادن کدام کارها ادامه دهید، و چه کارهای بیشتری انجام دهید - و چگونه میتوانید نظارت و پاسخگویی را برای کاری که به دیگران محول میکنید ارائه کنید.
🔹آیا من سخنران خوبی هستم و میتوانم جلسات را مدیریت کنم؟ یک ارزیابی صادقانه از مهارتهای ارتباطی خود انجام دهید و راحتی خود را با مدیریت جلسات و ارائه به گروههای بزرگتر ارزیابی کنید.
🔻آیا در ارائه بازخورد و حل تعارضات راحت عمل میکنم؟ ارائه مفید جهتگیریها، رسیدگی به شکافهای عملکردی و حل مشکلات بین فردی از مسئولیتهای ضروری یک مدیر است. مسائلی را که با همکاران در مورد فرآیندها، پروژهها یا تعاملات بین فردی شاهد بودهاید، در نظر بگیرید. از آنچه مشاهده کردید چه آموختید؟
📍 @organizationb ™
🅱 یک پژوهش جالب: هرچه سرتان شلوغ تر باشد، بهره وری تان بیشتر بالا می رود!
در یک پژوهش نشان داد شد که افرادی که خود را گرفتار و مشغول می دانند به طور متوسط زودتر از دیگران کارهای عقب افتاده شان را تمام می کنند. گفته می شود انجام ندادن کارها تا موعد زمانی مشخص باعث نوعی حس خجالت و ناامیدی در فرد می شود، این حس در افرادی که گرفتارند، با شدت کمتری ظاهر می شود و آنها می توانند با تمرکز و توان بیشتری کارشان را به اتمام برسانند.
افرادی که سرشان شلوغ بود به طور متوسط در حدود 25 روز کارهای عقب افتاده را تمام کردند و برای بقیه این مدت به حدود 37 روز رسید. پس اگر کار عقب افتاده زیاد دارید، تا می توانید سر خود را گرم کنید و کارهای بیشتری برای خود بتراشید، در این صورت احتمالا کارهای قبلی هم زودتر انجام می شوند.
دوستی می گفت اینقدر کار دارم که دیگر فرصتی برای استرس باقی نمی ماند، به نظر این گفته او از نظر علمی هم تایید می شود، والله اعلم.
منبع:
https://goo.gl/pIVr5l
📍 @organizationb ™
در یک پژوهش نشان داد شد که افرادی که خود را گرفتار و مشغول می دانند به طور متوسط زودتر از دیگران کارهای عقب افتاده شان را تمام می کنند. گفته می شود انجام ندادن کارها تا موعد زمانی مشخص باعث نوعی حس خجالت و ناامیدی در فرد می شود، این حس در افرادی که گرفتارند، با شدت کمتری ظاهر می شود و آنها می توانند با تمرکز و توان بیشتری کارشان را به اتمام برسانند.
افرادی که سرشان شلوغ بود به طور متوسط در حدود 25 روز کارهای عقب افتاده را تمام کردند و برای بقیه این مدت به حدود 37 روز رسید. پس اگر کار عقب افتاده زیاد دارید، تا می توانید سر خود را گرم کنید و کارهای بیشتری برای خود بتراشید، در این صورت احتمالا کارهای قبلی هم زودتر انجام می شوند.
دوستی می گفت اینقدر کار دارم که دیگر فرصتی برای استرس باقی نمی ماند، به نظر این گفته او از نظر علمی هم تایید می شود، والله اعلم.
منبع:
https://goo.gl/pIVr5l
📍 @organizationb ™
🅱 کالینز در کتاب اش با عنوان "از خوب به عالی" می گوید:
◀️ برندگان هرگز به خوب بودن راضی نمی شوند آنها همیشه در جستجوی عالی بودن هستند و به عالی بودن نیز متعهدند.
▪️تعریف عالی بودن :
عالی بودن یعنی به چالش کشیدن استانداردهای رایج و فراتر از آن عمل کردن است.
▪️تعریف خوب بودن:
خوب بودن هم یعنی در چارچوب استانداردها و معیارها عمل کردن. خوب بودن یعنی برخورداری از سطح قابل قبول در فکر و اندیشه
🔳در دنیای به شدت متغیر امروز، با خوب بودن نمی توان پیروز شد. برندگان وقتی می توانند برنده باشند و برنده بمانند که متفاوت و منحصر بفرد باشند و فقط با عالی بودن می توان متفاوت بود و ارزش های متفاوت عرضه کرد؛ بنابراین لازم است برای همیشه از شهر خوب بودن به کشور عالی بودن مهاجرت کنیم، زیرا این مهاجرت برای برنده بودن و تبدیل شدن به شخصیتی منحصر بفرد و ارزشمند که شایستگی اش را داریم ضروری است.
📍 @organizationb ™
◀️ برندگان هرگز به خوب بودن راضی نمی شوند آنها همیشه در جستجوی عالی بودن هستند و به عالی بودن نیز متعهدند.
▪️تعریف عالی بودن :
عالی بودن یعنی به چالش کشیدن استانداردهای رایج و فراتر از آن عمل کردن است.
▪️تعریف خوب بودن:
خوب بودن هم یعنی در چارچوب استانداردها و معیارها عمل کردن. خوب بودن یعنی برخورداری از سطح قابل قبول در فکر و اندیشه
🔳در دنیای به شدت متغیر امروز، با خوب بودن نمی توان پیروز شد. برندگان وقتی می توانند برنده باشند و برنده بمانند که متفاوت و منحصر بفرد باشند و فقط با عالی بودن می توان متفاوت بود و ارزش های متفاوت عرضه کرد؛ بنابراین لازم است برای همیشه از شهر خوب بودن به کشور عالی بودن مهاجرت کنیم، زیرا این مهاجرت برای برنده بودن و تبدیل شدن به شخصیتی منحصر بفرد و ارزشمند که شایستگی اش را داریم ضروری است.
📍 @organizationb ™
🅱مدیران ، چه نامههایی را ردّ میکنند؟
وقتی نوبت به نوشتن نامههای اداری میرسد، به یاد «قانون بازده نزولی» میافتم، که هرچه نامه طولانیتر باشد به همان نسبت کمتر مورد توجه واقع میشود. من کاربرد این قانون را به خوبی با همه نامههای دور و درازی که رد میکنم، لمس میکنم.
مردم فکر میکنند هرچه نامه طولانیتر باشد تأثیرش بیشتر است، در حالی که ابداً چنین نیست، یا تصور میکنند که جا انداختن یک نظریه خوب، به پنج صفحه توضیح نیاز دارد در حالیکه اگر واقعاً خوب باشد ده کلمه برای توضیح آن کافی است، یا خیال می کنند که متن طولانی نامه، خواننده را متقاعد میکند که نویسندگان نامه، اِشرافِ کاملی بر مسایل دارند که معمولاً خلاف آن صادق است.
💡علاوه بر طولانی بودن متن نامه، سه دلیل دیگر هم هست که نامه کنار گذاشته میشود:
1- اینکه از خواننده درخواستهای زیادی داشته باشند.
2- اینکه در سربرگ نامه، آدرس فرستنده درج نشده باشد.
3- اینکه نامهها بسیار مستدل و حقوقی نوشته شده باشند.
📍 @organizationb ™
وقتی نوبت به نوشتن نامههای اداری میرسد، به یاد «قانون بازده نزولی» میافتم، که هرچه نامه طولانیتر باشد به همان نسبت کمتر مورد توجه واقع میشود. من کاربرد این قانون را به خوبی با همه نامههای دور و درازی که رد میکنم، لمس میکنم.
مردم فکر میکنند هرچه نامه طولانیتر باشد تأثیرش بیشتر است، در حالی که ابداً چنین نیست، یا تصور میکنند که جا انداختن یک نظریه خوب، به پنج صفحه توضیح نیاز دارد در حالیکه اگر واقعاً خوب باشد ده کلمه برای توضیح آن کافی است، یا خیال می کنند که متن طولانی نامه، خواننده را متقاعد میکند که نویسندگان نامه، اِشرافِ کاملی بر مسایل دارند که معمولاً خلاف آن صادق است.
💡علاوه بر طولانی بودن متن نامه، سه دلیل دیگر هم هست که نامه کنار گذاشته میشود:
1- اینکه از خواننده درخواستهای زیادی داشته باشند.
2- اینکه در سربرگ نامه، آدرس فرستنده درج نشده باشد.
3- اینکه نامهها بسیار مستدل و حقوقی نوشته شده باشند.
📍 @organizationb ™
🅱نیش زدن پشه ها یا گاز گرفتن فیلها؟
انتخاب ها ریشه دستاوردهای ماست. ما در طول زندگی خود یا انتخاب هایی کرده ایم که به نتیجه ای رسیده ایم یا فکر می کنیم انتخابی نکرده ایم لیکن در واقع انتخاب کرده ایم که دریافت کننده منفعلی باشیم از هر چیزی که سر راه مان قرار گرفته است!
باید توجه کنیم که هر انتخاب یا عدم انتخاب ما در زندگی مان اثر فزاینده دارد و بزرگترین مسئله ما این نیست که از روی عمد انتخاب های بد می کنیم، بلکه موضوع اینجاست که ما در هنگام انتخاب، به آنها توجه نمی کنیم و در اکثر مواقع حتی از انتخاب کردن مسیرمان آگاه نیستیم!
خیلی اوقات نوع شخصیت، فرهنگ، تربیت، دوستان و محیط ما را به سمت انتخاب های اشتباهی که حتی متوجه نشده ایم چگونه شکل گرفته اند، هدایت می کند و این واقعیت است که باعث شده ما با مجموعه ای از انتخاب های احمقانه و بدون هیچ دلیل مشخصی خودمان را دچار عواقب ناخواسته مثل ورشکستگی، طلاق و… قرار می دهیم.
💡فیل ها هیچ موقع ما را گاز نمی گیرند! این پشه ها هستند که ما را نیش می زنند! پس به این واقعیت برسیم که چیزهای بسیار کوچک ممکن است تمام زندگی، حرفه و آبروی ما را از بین ببرند.
📍 @organizationb ™
انتخاب ها ریشه دستاوردهای ماست. ما در طول زندگی خود یا انتخاب هایی کرده ایم که به نتیجه ای رسیده ایم یا فکر می کنیم انتخابی نکرده ایم لیکن در واقع انتخاب کرده ایم که دریافت کننده منفعلی باشیم از هر چیزی که سر راه مان قرار گرفته است!
باید توجه کنیم که هر انتخاب یا عدم انتخاب ما در زندگی مان اثر فزاینده دارد و بزرگترین مسئله ما این نیست که از روی عمد انتخاب های بد می کنیم، بلکه موضوع اینجاست که ما در هنگام انتخاب، به آنها توجه نمی کنیم و در اکثر مواقع حتی از انتخاب کردن مسیرمان آگاه نیستیم!
خیلی اوقات نوع شخصیت، فرهنگ، تربیت، دوستان و محیط ما را به سمت انتخاب های اشتباهی که حتی متوجه نشده ایم چگونه شکل گرفته اند، هدایت می کند و این واقعیت است که باعث شده ما با مجموعه ای از انتخاب های احمقانه و بدون هیچ دلیل مشخصی خودمان را دچار عواقب ناخواسته مثل ورشکستگی، طلاق و… قرار می دهیم.
💡فیل ها هیچ موقع ما را گاز نمی گیرند! این پشه ها هستند که ما را نیش می زنند! پس به این واقعیت برسیم که چیزهای بسیار کوچک ممکن است تمام زندگی، حرفه و آبروی ما را از بین ببرند.
📍 @organizationb ™
🅱مدیرانی با تیپ شخصیتی ماکیاولی!
تیپ شخصیتی «ماکیاولی» از نظریه «نیکولو ماکیاولی» فیلسوف ایتالیایی قرن پانزدهم میلادی اقتباس شده است و براساس دو دیدگاه عمده: «هدف، وسیله را توجیه میکند» و «صحبت کردن، مطابق میل مردم»، استوار میباشد.
گفته میشود «ماکیاولی» در زمانهای میزیسته که شخصیتهای دروغگو، فریبکار و بیرحم، اوضاع را در کنترل خود داشتند و بهتبع، جامعه گرایش شدیدی به نیرنگ، جعل شخصیت واقعی، نقش بازیکردن و مطابق میل دیگران رفتار کردن برای رسیدن به مقصود پیدا کرده بود. بدینترتیب، نظریه او، روایتی ناخوشایند از اوضاع نابسامان روانی و اجتماعی مردم زمان خود بود و افرادی که طبق مشی «ماکیاولی» رفتار کنند، با عنوان شخصیت «ماکیاولی» شناخته میشوند.
✅ ویژگیهای شخصیت ماکیاولی
جاهطلبی:
اینقبیل تیپها، جز رسیدن به امیال و آرزوهای خود، به هیچچیز دیگری فکر نمیکنند. همیشه بهترین را برای خود میخواهند و مدام بهدنبال جاه، مقام و عظمت هستند.
تفرقهافکنی:
خطمشی این قبیل افراد، مطابق ضربالمثل «تفرقه بینداز و حکومت کن» است. اگر در رأس اداره یا سازمانی باشند و یا سرپرستی مکان و افرادی را برعهده داشته باشند، سعیمیکنند با اختلافافکنی میان افراد و بهکارگیری سیستم پلیسی، اوضاع را در کنترل خود بگیرند.
دورویی:
رفتار دوگانه دارند؛ در مقام حرف و نظر، بهگونهای ظاهر میشوند و در مقام عمل، بهگونهای دیگر. در ظاهر، یک جور خود را نشانمیدهند و در پشت صحنه بهگونهای نامتعارف عمل میکنند. خود را خیرخواه، مثبت، خاکی، مردمی و دموکراتیک نشانمیدهند اما در نهان، خلاف آنرا عمل میکنند بهگونهای که دربارهی آنان گفته میشود: «از پشت خنجر میزنند.»
دروغگویی:
دروغ برای آنان بهمثابه یک مکانیزم دفاعی در برابر دنیای بیرون است. از نظر آنان، تنها از راه دروغگویی است که میتوان به مقصود خود رسید. آنان در بهکارگیری دروغ، چنان حرفهای عمل میکنند که از نظر دیگران، صداقت جلوه میکند.
تخریبگری:
این قبیل افراد، بالقوه تخریبگر هستند و همیشه سعیدارند شرایط و اوضاع را به ضرر دیگران سمپاشی کنند. درواقع یک موضع «برد- باخت» در پیش میگیرند؛ برد برای خودشان و باخت برای دیگران.
به بردگی گرفتن دیگران:
به دیگران تا اندازهای پر و بال و اجازهی پیشرفت میدهند که در خدمتشان باشند و در درجهای پایینتر قراربگیرند و اگر زمانی برسد که دیگران، همسطح یا بالاتر از آنان قرارگیرند، از هر طریق ممکن، برای از میان برداشتنشان اقدام میکنند.
معادلهی آقا و برده:
به نظر آنان، افراد ضعیف و بیپشتوانه، حق اظهارنظر یا ابراز وجود ندارند بلکه تنها افرادی که از حیث ثروت، قدرت و شهرت در سطح بالا هستند، قابل احتراماند.
تحمیق دیگران:
همیشه دیگران را موجوداتی احمق و بیشعور قلمداد میکنند و خود را بالاتر و بافرهنگتر از همگان میدانند و یکنوع احساس برتری کاذب نسبت به دیگران دارند.
خشم نرم:
افرادی خشمگین و کینهجو هستند اما در ظاهر نشان نمیدهند؛ شاید به آنان گفته شود که با پنبه سر میبرند.
📍 @organizationb ™
تیپ شخصیتی «ماکیاولی» از نظریه «نیکولو ماکیاولی» فیلسوف ایتالیایی قرن پانزدهم میلادی اقتباس شده است و براساس دو دیدگاه عمده: «هدف، وسیله را توجیه میکند» و «صحبت کردن، مطابق میل مردم»، استوار میباشد.
گفته میشود «ماکیاولی» در زمانهای میزیسته که شخصیتهای دروغگو، فریبکار و بیرحم، اوضاع را در کنترل خود داشتند و بهتبع، جامعه گرایش شدیدی به نیرنگ، جعل شخصیت واقعی، نقش بازیکردن و مطابق میل دیگران رفتار کردن برای رسیدن به مقصود پیدا کرده بود. بدینترتیب، نظریه او، روایتی ناخوشایند از اوضاع نابسامان روانی و اجتماعی مردم زمان خود بود و افرادی که طبق مشی «ماکیاولی» رفتار کنند، با عنوان شخصیت «ماکیاولی» شناخته میشوند.
جاهطلبی:
اینقبیل تیپها، جز رسیدن به امیال و آرزوهای خود، به هیچچیز دیگری فکر نمیکنند. همیشه بهترین را برای خود میخواهند و مدام بهدنبال جاه، مقام و عظمت هستند.
تفرقهافکنی:
خطمشی این قبیل افراد، مطابق ضربالمثل «تفرقه بینداز و حکومت کن» است. اگر در رأس اداره یا سازمانی باشند و یا سرپرستی مکان و افرادی را برعهده داشته باشند، سعیمیکنند با اختلافافکنی میان افراد و بهکارگیری سیستم پلیسی، اوضاع را در کنترل خود بگیرند.
دورویی:
رفتار دوگانه دارند؛ در مقام حرف و نظر، بهگونهای ظاهر میشوند و در مقام عمل، بهگونهای دیگر. در ظاهر، یک جور خود را نشانمیدهند و در پشت صحنه بهگونهای نامتعارف عمل میکنند. خود را خیرخواه، مثبت، خاکی، مردمی و دموکراتیک نشانمیدهند اما در نهان، خلاف آنرا عمل میکنند بهگونهای که دربارهی آنان گفته میشود: «از پشت خنجر میزنند.»
دروغگویی:
دروغ برای آنان بهمثابه یک مکانیزم دفاعی در برابر دنیای بیرون است. از نظر آنان، تنها از راه دروغگویی است که میتوان به مقصود خود رسید. آنان در بهکارگیری دروغ، چنان حرفهای عمل میکنند که از نظر دیگران، صداقت جلوه میکند.
تخریبگری:
این قبیل افراد، بالقوه تخریبگر هستند و همیشه سعیدارند شرایط و اوضاع را به ضرر دیگران سمپاشی کنند. درواقع یک موضع «برد- باخت» در پیش میگیرند؛ برد برای خودشان و باخت برای دیگران.
به بردگی گرفتن دیگران:
به دیگران تا اندازهای پر و بال و اجازهی پیشرفت میدهند که در خدمتشان باشند و در درجهای پایینتر قراربگیرند و اگر زمانی برسد که دیگران، همسطح یا بالاتر از آنان قرارگیرند، از هر طریق ممکن، برای از میان برداشتنشان اقدام میکنند.
معادلهی آقا و برده:
به نظر آنان، افراد ضعیف و بیپشتوانه، حق اظهارنظر یا ابراز وجود ندارند بلکه تنها افرادی که از حیث ثروت، قدرت و شهرت در سطح بالا هستند، قابل احتراماند.
تحمیق دیگران:
همیشه دیگران را موجوداتی احمق و بیشعور قلمداد میکنند و خود را بالاتر و بافرهنگتر از همگان میدانند و یکنوع احساس برتری کاذب نسبت به دیگران دارند.
خشم نرم:
افرادی خشمگین و کینهجو هستند اما در ظاهر نشان نمیدهند؛ شاید به آنان گفته شود که با پنبه سر میبرند.
📍 @organizationb ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱چگونه در مصاحبه شغلی به سوال «بزرگترین نقطه ضعف شما چیست» پاسخ دهیم؟
🟢شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در مصاحبه شغلی، این سوال را بشنوید: «بزرگترین نقطه ضعف شما چیست؟». بعضی کارجوها از شنیدن این سوال تعجب میکنند و بعضی دستپاچه میشوند. علتش هم این است که تصور همه ما این است که مصاحبه باید حول محور توانمندیها و مهارتهای کارجو باشد، نه نقطه ضعفهایش. اما گاهی مسئول مصاحبه تصمیم میگیرد مسیر مصاحبه را عوض کند و شما باید برای شنیدن این سوال، آماده باشید و نترسید.
🟠صحبت از نقطهضعفها قرار نیست ذهنیت مسئول مصاحبه را نسبت به شما تغییر دهد. فقط باید به شکلی مثبت و سنجیده درباره نقطهضعفها صحبت کنید. تجربه نشان داده اگر یک برنامه عملی داشته باشید و در کنارش، به خودآگاهی برسید، میتوانید از این فرصت استفاده کنید تا با جوابی هوشمندانه، از سایر کارجوها متمایز شوید.
🔵راه پاسخ به این سوال شایع این است که از قبل آماده شوید و نقاط ضعفی را شناسایی کنید که نشان از قدرت شما دارند. این به مسئول مصاحبه نشان میدهد که به قدر کافی دارای خودآگاهی هستید که نقاطِ نیازمند به اصلاحِ خود را بشناسید.
🟣وقتی در مصاحبه از شما درباره نقاط ضعفتان سوال میشود، میتوانید جوابتان را طوری انتخاب کنید تا مسیر گفتوگو به سمتی برود که درباره اقداماتی که برای بهبود نقطهضعفتان و تبدیل آن به نقطه قوت انجام دادهاید، صحبت کنید. چند مورد از نقاطضعفی که ممکن است داشته باشید و بهتر است دربارهشان صحبت کنید، از این قرارند:
🔹درگیر جزئیات میشوم.
🔹نمیتوانم پروژهها را رها کنم.
🔹در «نه» گفتن به دیگران، ناتوانم.
🔹از تمام شدن مهلت پروژهها میترسم.
🔹در بعضی زمینهها تجربه کمی دارم.
🔹بعضی وقتها اعتماد به نفس ندارم.
🔹کمک خواستن از دیگران برایم سخت است.
🔹کار با بعضی آدمها و شخصیتها برایم سخت است.
🔹نمیتوانم میان کار و زندگیام توازن برقرار کنم.
🔹از ابهام خوشم نمیآید.
🔴مثلاً اگر بگویید: "در فلان زمینه به تجربه بیشتری نیاز دارم."، زمینهای که در آن تجربه ندارید هرچه باشد، صحبت از آن به مسوول مصاحبه نشان میدهد که خودآگاه هستید و دوست دارید خودتان را به چالش بکشید. بسیاری از مردم در بعضی زمینهها تجربه زیادی ندارند، مثلا ارتباط کلامی، رهبری تیم، تفسیر دادهها و برنامهای خاص مثل پاورپوینت. اگر کسب تجربه در یک حوزه خاص، جزو نقطه ضعفهای شماست، حواستان باشد که آن حوزه، جزو لازمههای شغل مربوطه نباشد.
🔺منبع: Indeed
📍 @organizationb ™
🟢شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در مصاحبه شغلی، این سوال را بشنوید: «بزرگترین نقطه ضعف شما چیست؟». بعضی کارجوها از شنیدن این سوال تعجب میکنند و بعضی دستپاچه میشوند. علتش هم این است که تصور همه ما این است که مصاحبه باید حول محور توانمندیها و مهارتهای کارجو باشد، نه نقطه ضعفهایش. اما گاهی مسئول مصاحبه تصمیم میگیرد مسیر مصاحبه را عوض کند و شما باید برای شنیدن این سوال، آماده باشید و نترسید.
🟠صحبت از نقطهضعفها قرار نیست ذهنیت مسئول مصاحبه را نسبت به شما تغییر دهد. فقط باید به شکلی مثبت و سنجیده درباره نقطهضعفها صحبت کنید. تجربه نشان داده اگر یک برنامه عملی داشته باشید و در کنارش، به خودآگاهی برسید، میتوانید از این فرصت استفاده کنید تا با جوابی هوشمندانه، از سایر کارجوها متمایز شوید.
🔵راه پاسخ به این سوال شایع این است که از قبل آماده شوید و نقاط ضعفی را شناسایی کنید که نشان از قدرت شما دارند. این به مسئول مصاحبه نشان میدهد که به قدر کافی دارای خودآگاهی هستید که نقاطِ نیازمند به اصلاحِ خود را بشناسید.
🟣وقتی در مصاحبه از شما درباره نقاط ضعفتان سوال میشود، میتوانید جوابتان را طوری انتخاب کنید تا مسیر گفتوگو به سمتی برود که درباره اقداماتی که برای بهبود نقطهضعفتان و تبدیل آن به نقطه قوت انجام دادهاید، صحبت کنید. چند مورد از نقاطضعفی که ممکن است داشته باشید و بهتر است دربارهشان صحبت کنید، از این قرارند:
🔹درگیر جزئیات میشوم.
🔹نمیتوانم پروژهها را رها کنم.
🔹در «نه» گفتن به دیگران، ناتوانم.
🔹از تمام شدن مهلت پروژهها میترسم.
🔹در بعضی زمینهها تجربه کمی دارم.
🔹بعضی وقتها اعتماد به نفس ندارم.
🔹کمک خواستن از دیگران برایم سخت است.
🔹کار با بعضی آدمها و شخصیتها برایم سخت است.
🔹نمیتوانم میان کار و زندگیام توازن برقرار کنم.
🔹از ابهام خوشم نمیآید.
🔴مثلاً اگر بگویید: "در فلان زمینه به تجربه بیشتری نیاز دارم."، زمینهای که در آن تجربه ندارید هرچه باشد، صحبت از آن به مسوول مصاحبه نشان میدهد که خودآگاه هستید و دوست دارید خودتان را به چالش بکشید. بسیاری از مردم در بعضی زمینهها تجربه زیادی ندارند، مثلا ارتباط کلامی، رهبری تیم، تفسیر دادهها و برنامهای خاص مثل پاورپوینت. اگر کسب تجربه در یک حوزه خاص، جزو نقطه ضعفهای شماست، حواستان باشد که آن حوزه، جزو لازمههای شغل مربوطه نباشد.
🔺منبع: Indeed
📍 @organizationb ™
🅱 جوزدگی چیست؟!
🚩 در اواسط ۱۹۷۰ شرکت شکلات سازی "مارس" یکباره متوجه شد فروش شکلات هایش افزایش یافته است در حالی که هیچ تغییری در بودجه تبلیغاتی ایجاد نشده بود، قیمت شکلات هم تغییری نکرده بود، محصول هم همان بود، پس چرا فروششان بیشتر شده بود؟
کار، کار فضاپیمای مکان یاب ناسا بود! مأموریت این فضاپیما این بود که نمونه ای از خاک یکی از سیاره های نزدیک را به زمین بیاورد. فرود این فضاپیما روی سیاره مریخ (مارس) با تبلیغات زیادی همراه بود و موفقیت ناسا عنوان اول همه روزنامه ها شده بود.
نام شکلات "مارس" از روی نام بنیانگذار شرکت، "فرانکلین مارس" انتخاب شده بود، نه به خاطر سیاره مارس، ولی تکرار نام مارس در رادیو تلوزیون باعث شده بود ذهن مردم بیشتر از قبل متوجه شکلات مارس شود و فروش این شکلات بالا برود!
🚩 در یک تحقیق راجع به "روز هالووین" معلوم شد که مردم یک روز قبل از هالووین خیلی بیشتر به محصولات نارنجی رنگ (مثل نوشابه پرتقالی) تمایل پیدا می کنند! قبل از هالووین محرک های نارنجی رنگ مربوط به این سنت (مثل کدو تنبل و محرک های نارنجی) افکار را به سمت محصولات نارنجی رنگ می برند!
🚩 در شهرهای آفتابی آمریکا مثل میامی خیلی راحت تر می توانید ببینید که همسایه تان چه ماشینی سوار می شود تا شهرهایی که مثل سیاتل اغلب بارانی هستند.
در شهرهای آفتابی تمایل مردم برای عوض کردن ماشین شان بیشتر می شود، پژوهش روی داده های حاصل از فروش یک و نیم میلیون ماشین نشان داد که از هر هشت ماشین که خریده می شود یکی به خاطر "اثر اجتماع" است: وقتی مردم می بینند همسایه شان ماشین جدید خریده تمایل به خرید ماشین جدید پیدا می کنند!
✅ تحقیقات فوق نمونه ای بودند از مطالعات گسترده ای که نشان دهنده تلقین پذیری گروهی در انسان ها هستند. انسان موجودی اجتماعی است و به شدت تمایل دارد رفتاری نشان دهد که او را "عضو" یک گروه نماید. این تمایل به تعلق به گروه باعث می شود که انسان ها به شدت تمایل به "جو زدگی" داشته باشند.
✅ البته شدت این تمایل در افراد برون گرا - هیجانی خیلی بیشتر از افراد درون گرا - منطقی است، یعنی فردی با تمایلات شخصی "هیستریونیک" خیلی بیشتر از افرادی با تمایلات "اسکیزوئید" و "وسواس جبری" دچار جو زدگی می شود با این حال همه ما اگر حواس مان را به تصمیمات و انتخاب هایمان جمع نکنیم به شدت دچار جو زدگی می شویم و بی آن که بدانیم تصمیمات همسایه یا تیتر روزنامه ها یا حتی رنگی که در ویترین مغازه ها بیشتر به چشم می خورد بر تصمیمات ما اثر می گذارند، آن گاه خود ما نیز جزئی از این "شبکه مسری" ناقل "ویروسی" خواهیم شد که از دیگران به ما انتقال یافته است!
البته اثر اجتماع و فشار گروه
(peer pressure)
همیشه هم جنبه منفی ندارد بلکه گاهی فشار گروهی یک تغییر مثبت را تسریع و تسهیل می کند.
✅ مثلأ موفقیت درمانی کسانی که برای ترک سیگار در یک برنامه گروهی شرکت می کنند بیش از کسانی است که از روش های انفرادی درمان استفاده می کنند، همچنین بسیاری از افراد به دلیل تمایل به تعلق به یک گروه به یک باشگاه ورزشی می روند و گروه باعث می شود برنامه ورزشی آنان استمرار داشته باشد.
به قول مولانا:
چون بد مطلق نباشد در جهان
نیک و بد نسبی است این را بدان!
📍 @organizationb ™
کار، کار فضاپیمای مکان یاب ناسا بود! مأموریت این فضاپیما این بود که نمونه ای از خاک یکی از سیاره های نزدیک را به زمین بیاورد. فرود این فضاپیما روی سیاره مریخ (مارس) با تبلیغات زیادی همراه بود و موفقیت ناسا عنوان اول همه روزنامه ها شده بود.
نام شکلات "مارس" از روی نام بنیانگذار شرکت، "فرانکلین مارس" انتخاب شده بود، نه به خاطر سیاره مارس، ولی تکرار نام مارس در رادیو تلوزیون باعث شده بود ذهن مردم بیشتر از قبل متوجه شکلات مارس شود و فروش این شکلات بالا برود!
در شهرهای آفتابی تمایل مردم برای عوض کردن ماشین شان بیشتر می شود، پژوهش روی داده های حاصل از فروش یک و نیم میلیون ماشین نشان داد که از هر هشت ماشین که خریده می شود یکی به خاطر "اثر اجتماع" است: وقتی مردم می بینند همسایه شان ماشین جدید خریده تمایل به خرید ماشین جدید پیدا می کنند!
البته اثر اجتماع و فشار گروه
(peer pressure)
همیشه هم جنبه منفی ندارد بلکه گاهی فشار گروهی یک تغییر مثبت را تسریع و تسهیل می کند.
به قول مولانا:
چون بد مطلق نباشد در جهان
نیک و بد نسبی است این را بدان!
📍 @organizationb ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱چرا مدیریت ذرهبینی به درد نمیخورد؟!
◀️ مادر مرحومم، که تا نزدیک ۷۰ سالگیاش در واحد منابع انسانی یک شرکت کار میکرد، کارمندی بود که امثال او را «متعهد» مینامند: هیچگاه دیر نمیکرد، خالصانه در حل مشکلات کمک میکرد و به سازمانش تعهد داشت. هیچگاه شکایت نمیکرد و وقتی او را برای کاری فرا میخواندند، بیشتر از آنچه از او انتظار داشتند انجام میداد. او به اندازه جوانی که در عصر دیجیتال بزرگ شده، به استفاده از تکنولوژی مشتاق بود.
◀️ چیزی که به زندگی کاری او پایان داد، نه محدودیتهای جسمی بود، نه ذهنی. رفتوآمد در زمستانهای اضطرابآور منطقه «نیو انگلند» هم مانع او نبود. چیزی که باعث توقف کارش شد، یادداشتی از طرف سرپرست بخش بود که روی میز او گذاشته شده بود و تذکر داده بود یکی از مراجعههایش به سرویس بهداشتی بیش از حد طول کشیده است!
◀️ مادرم در آن زمان به من توضیح داد آن صمیمیتی که انگیزه اصلی او برای ادامه کارش بود رنگ باخته و گفتوگوهای دوستانه گاه و بیگاه در محیط کار، به خاطر نظارت دقیق بر کارکنان، غیرممکن شده بود.
🔸اخیرا مقالهای درباره نرمافزارهای نظارت بر کارکنان دورکار خواندم. این برنامهها، همهچیز را از فعالیت کیبورد تا وبسایتهایی که بازدید شده، ردیابی میکنند. نسخههای دیگر آنها هم سرعت کارگران انبارها را در برداشتن و بستهبندی آیتمها اندازه میگیرند. مهم نیست این نرمافزار چه چیزی را میسنجد، اعتماد نداشتن و مدیریت ذرهبینی تقریبا حتی وفادارترین کارکنان را هم دلسرد میکند.
🔸افراد برای انگیزه داشتن، باید سه نیاز اساسی را محقق کنند: شایستگی، استقلال و رابطه مندی (یا عضوی از یک تیم بودن). مدیریت خرد با هر سه اینها در تناقض است. سایه انداختن بر هر حرکت کارکنان یعنی ایمان نداشتن به توانایی آنها برای انجام خوب کارهایشان. همچنین استقلال آنها در چنین شرایطی رنگ میبازد. و مثل داستان مادر من، حس تعلق داشتن و رابطهمندی را خراب میکند، چون هر فردی حس میکند همیشه تحت فشار است تا بر انجام وظیفه خودش متمرکز شود. با افراد مثل ماشین رفتار کردن، هر گونه پتانسیلی برای انگیزه درونی را از بین میبرد و با ماهیت اجتماعی بشر مبارزه میکند.
◀️ سه پادزهری که میتوانند با این جریان مقابله کنند، عبارتند از:
▪️درباره ماهیت انسان آموزش ببینید. درباره اینکه انسانها چطور به بهترین عملکرد میرسند، تصمیمگیری میکنند و با هم همکاری دارند، اطلاعات بگیرید. سراغ هر کدام از مطالب روانشناسی یا علوم اعصاب که ترجیح میدهید بروید.
▪️کار دشوار ایجاد مهارتهای نرم را بپذیرید. اگر میخواهید گروهی را در شرکت رهبری کنید، باید بدانید چطور احساس راحتتری خواهند داشت. از آنها بپرسید: فکر میکنید چطور میتوانید عملکرد بهتری داشته باشید؟ چه چیزهایی یک «روز عالی» در کار شما میسازد؟
▪️به دنبال شفافیت ماموریت و همچنین معیارها باشید. به راحتی میتوان ماموریت بزرگتر سازمان را فدای اندارهگیریهای دقیقه به دقیقه کرد. به کارکنان خود یادآوری کنید که چرا کاری که انجام میدهند مهم است و چطور میتواند زندگی آنها را ارتقا دهد.
📍 @organizationb ™
◀️ مادر مرحومم، که تا نزدیک ۷۰ سالگیاش در واحد منابع انسانی یک شرکت کار میکرد، کارمندی بود که امثال او را «متعهد» مینامند: هیچگاه دیر نمیکرد، خالصانه در حل مشکلات کمک میکرد و به سازمانش تعهد داشت. هیچگاه شکایت نمیکرد و وقتی او را برای کاری فرا میخواندند، بیشتر از آنچه از او انتظار داشتند انجام میداد. او به اندازه جوانی که در عصر دیجیتال بزرگ شده، به استفاده از تکنولوژی مشتاق بود.
◀️ چیزی که به زندگی کاری او پایان داد، نه محدودیتهای جسمی بود، نه ذهنی. رفتوآمد در زمستانهای اضطرابآور منطقه «نیو انگلند» هم مانع او نبود. چیزی که باعث توقف کارش شد، یادداشتی از طرف سرپرست بخش بود که روی میز او گذاشته شده بود و تذکر داده بود یکی از مراجعههایش به سرویس بهداشتی بیش از حد طول کشیده است!
◀️ مادرم در آن زمان به من توضیح داد آن صمیمیتی که انگیزه اصلی او برای ادامه کارش بود رنگ باخته و گفتوگوهای دوستانه گاه و بیگاه در محیط کار، به خاطر نظارت دقیق بر کارکنان، غیرممکن شده بود.
🔸اخیرا مقالهای درباره نرمافزارهای نظارت بر کارکنان دورکار خواندم. این برنامهها، همهچیز را از فعالیت کیبورد تا وبسایتهایی که بازدید شده، ردیابی میکنند. نسخههای دیگر آنها هم سرعت کارگران انبارها را در برداشتن و بستهبندی آیتمها اندازه میگیرند. مهم نیست این نرمافزار چه چیزی را میسنجد، اعتماد نداشتن و مدیریت ذرهبینی تقریبا حتی وفادارترین کارکنان را هم دلسرد میکند.
🔸افراد برای انگیزه داشتن، باید سه نیاز اساسی را محقق کنند: شایستگی، استقلال و رابطه مندی (یا عضوی از یک تیم بودن). مدیریت خرد با هر سه اینها در تناقض است. سایه انداختن بر هر حرکت کارکنان یعنی ایمان نداشتن به توانایی آنها برای انجام خوب کارهایشان. همچنین استقلال آنها در چنین شرایطی رنگ میبازد. و مثل داستان مادر من، حس تعلق داشتن و رابطهمندی را خراب میکند، چون هر فردی حس میکند همیشه تحت فشار است تا بر انجام وظیفه خودش متمرکز شود. با افراد مثل ماشین رفتار کردن، هر گونه پتانسیلی برای انگیزه درونی را از بین میبرد و با ماهیت اجتماعی بشر مبارزه میکند.
◀️ سه پادزهری که میتوانند با این جریان مقابله کنند، عبارتند از:
▪️درباره ماهیت انسان آموزش ببینید. درباره اینکه انسانها چطور به بهترین عملکرد میرسند، تصمیمگیری میکنند و با هم همکاری دارند، اطلاعات بگیرید. سراغ هر کدام از مطالب روانشناسی یا علوم اعصاب که ترجیح میدهید بروید.
▪️کار دشوار ایجاد مهارتهای نرم را بپذیرید. اگر میخواهید گروهی را در شرکت رهبری کنید، باید بدانید چطور احساس راحتتری خواهند داشت. از آنها بپرسید: فکر میکنید چطور میتوانید عملکرد بهتری داشته باشید؟ چه چیزهایی یک «روز عالی» در کار شما میسازد؟
▪️به دنبال شفافیت ماموریت و همچنین معیارها باشید. به راحتی میتوان ماموریت بزرگتر سازمان را فدای اندارهگیریهای دقیقه به دقیقه کرد. به کارکنان خود یادآوری کنید که چرا کاری که انجام میدهند مهم است و چطور میتواند زندگی آنها را ارتقا دهد.
📍 @organizationb ™
🅱چندکارگی یک تهدید بزرگ برای سلامتی است؛ نه یک افتخار!
🔸فرضیهها و باورهای مختلف و متضادی درباره مالتیتسکینگ یا چندکارگی یا چند وظیفهای وجود دارد. برخی تحقیقات آن را عاملی برای موفقیت بیشتر و رسیدن سریعتر به اهداف روزانه توصیف کردند و به آموزش و پرورش استعدادها برای چندکارگی مشغول شدند.
دسته دیگری از مطالعات هم شدیدا با آن مخالف هستند و آن را عامل عدم تمرکز، کاهش شدید بهرهوری و ضریب هوشی معرفی میکنند.
◀️ مطالعات چه میگویند؟
🔸یک مطالعه در سال ۲۰۰۵ که نشان داد حواسپرتی ناشی از پاسخگویی به ایمیلها و تماسها و اعلانهای دستگاههای دیجیتالی، میتواند تا ۱۰ برابر عامل افت ضریب هوشی باشد.
🔸تحقیقات دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۰۹ نیز نشان میدهد چند وظیفهای سنگین میتواند بهرهوری فردی را مختل کرده و در طیف وسیعی از کارها، عملکرد بدتری داشته باشیم.
حداقل سه مطالعه و تحقیق علمی دیگر اثبات کردند مالتیتسکینگ «استرس»، «اضطراب» و «خستگی» را افزایش میدهد.
◀️ تجربه خودمان چه میگوید؟
🔸آیا قبول دارید وقتی همه کارها را یک باره با هم انجام میدهیم، دچار استرس بیشتری میشویم و تمرکز خود را از دست خواهیم داد؟
این وضعیت با داشتن یک دستگاه کامل متصل به اینترنت در جیبمان بغرنجتر شده است.
🔸آیا این روزها با داشتن ترکیبی از مسئولیتهای مراقبتی بهداشتی از خودمان، پاندمی ویروس کرونا، مراقبت و تربیت فرزندان، زندگی روزانه، کار و تلفنهای هوشمند، امکان دارد کسی کتابی مانند King Lear را بنویسد یا قوانین حرکت و جاذبه را کشف کند؟
🔸بله؛ شاید شما کارهای بیشتری در یک بازه زمانی کوتاه انجام داده باشید ولی ضریب هوشی خود را نابود کردید و یک سری کارهای بدون روح و تمرکز انجام دادهاید.
◀️ حس خوب اما گولزنندهی چندوظیفهای
🔸چندوظیفهای میتواند یک احساس خوب در شما ایجاد کند؛ غالبا یک لحظه شاد جنونآمیز؛ اینکه به خودتان افتخار کنید که همه توپها را در هوا معلق نگه داشته و از پس کنترل و مدیریت همزمان همه آنها برمیآیید.
🔸اما این فقط در ذهن شما است که همهچیز خوب و درست و کنترل شده و بینقص است. این وضعیت و خوشحالی برای شما مصنوعی است؛ مانند خوردن یک نوشابه انرژیزا یا نوشیدنی کافئیندار که موجب حواسپرتی و انحراف فکری میشود.
🔸قطعا ما نمیتوانیم در زندگیهای امروزی از مالتیتسکینگ جلوگیری کنیم، اما باید سعی کنیم تا حد امکان آن را کاهش دهیم یا اینکه دست به مدیریت آن بزنیم. شواهد زیادی وجود دارد که چندوظیفهای به طور جدی برای سلامتی ما مضر است؛ حتی اگر روی کارایی و بهرهوری کاری ما تاثیرگذار نباشد یا اینکه عادت کرده باشیم تمرکز خود را حفظ کرده و همزمان چند کار را باهم انجام دهیم.
چند وظیفهای با یک هشدار بهداشتی و سلامتی همراه است نه با یک مدال قهرمانی و افتخار!
📍 @organizationb ™
🔸فرضیهها و باورهای مختلف و متضادی درباره مالتیتسکینگ یا چندکارگی یا چند وظیفهای وجود دارد. برخی تحقیقات آن را عاملی برای موفقیت بیشتر و رسیدن سریعتر به اهداف روزانه توصیف کردند و به آموزش و پرورش استعدادها برای چندکارگی مشغول شدند.
دسته دیگری از مطالعات هم شدیدا با آن مخالف هستند و آن را عامل عدم تمرکز، کاهش شدید بهرهوری و ضریب هوشی معرفی میکنند.
◀️ مطالعات چه میگویند؟
🔸یک مطالعه در سال ۲۰۰۵ که نشان داد حواسپرتی ناشی از پاسخگویی به ایمیلها و تماسها و اعلانهای دستگاههای دیجیتالی، میتواند تا ۱۰ برابر عامل افت ضریب هوشی باشد.
🔸تحقیقات دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۰۹ نیز نشان میدهد چند وظیفهای سنگین میتواند بهرهوری فردی را مختل کرده و در طیف وسیعی از کارها، عملکرد بدتری داشته باشیم.
حداقل سه مطالعه و تحقیق علمی دیگر اثبات کردند مالتیتسکینگ «استرس»، «اضطراب» و «خستگی» را افزایش میدهد.
◀️ تجربه خودمان چه میگوید؟
🔸آیا قبول دارید وقتی همه کارها را یک باره با هم انجام میدهیم، دچار استرس بیشتری میشویم و تمرکز خود را از دست خواهیم داد؟
این وضعیت با داشتن یک دستگاه کامل متصل به اینترنت در جیبمان بغرنجتر شده است.
🔸آیا این روزها با داشتن ترکیبی از مسئولیتهای مراقبتی بهداشتی از خودمان، پاندمی ویروس کرونا، مراقبت و تربیت فرزندان، زندگی روزانه، کار و تلفنهای هوشمند، امکان دارد کسی کتابی مانند King Lear را بنویسد یا قوانین حرکت و جاذبه را کشف کند؟
🔸بله؛ شاید شما کارهای بیشتری در یک بازه زمانی کوتاه انجام داده باشید ولی ضریب هوشی خود را نابود کردید و یک سری کارهای بدون روح و تمرکز انجام دادهاید.
◀️ حس خوب اما گولزنندهی چندوظیفهای
🔸چندوظیفهای میتواند یک احساس خوب در شما ایجاد کند؛ غالبا یک لحظه شاد جنونآمیز؛ اینکه به خودتان افتخار کنید که همه توپها را در هوا معلق نگه داشته و از پس کنترل و مدیریت همزمان همه آنها برمیآیید.
🔸اما این فقط در ذهن شما است که همهچیز خوب و درست و کنترل شده و بینقص است. این وضعیت و خوشحالی برای شما مصنوعی است؛ مانند خوردن یک نوشابه انرژیزا یا نوشیدنی کافئیندار که موجب حواسپرتی و انحراف فکری میشود.
🔸قطعا ما نمیتوانیم در زندگیهای امروزی از مالتیتسکینگ جلوگیری کنیم، اما باید سعی کنیم تا حد امکان آن را کاهش دهیم یا اینکه دست به مدیریت آن بزنیم. شواهد زیادی وجود دارد که چندوظیفهای به طور جدی برای سلامتی ما مضر است؛ حتی اگر روی کارایی و بهرهوری کاری ما تاثیرگذار نباشد یا اینکه عادت کرده باشیم تمرکز خود را حفظ کرده و همزمان چند کار را باهم انجام دهیم.
چند وظیفهای با یک هشدار بهداشتی و سلامتی همراه است نه با یک مدال قهرمانی و افتخار!
📍 @organizationb ™