🅱سه عامل برای لذت بردن از کار
فقدان سه چیز در محل کار و در ارتباط با شغل افراد موجب میشود تا آنها احساس ناشادی و افسردگی کنند
که این سه عامل عبارتند از: هدف، امید و دوستی.
✅ واقعیت این است که زندگی خیلی کوتاهتر از آن است که بخواهیم ساعات متمادی حضور در محل کارمان را با ناراحتی و بی حوصلگی سپری کنیم. با این همه شاید احساس خیلی از شما در مورد شغلتان و محیط کارتان احساسی منفی و ناخوشایند باشد که هر روز دوست دارید زودتر ساعات کاری تان تمام شود و شما زودتر به خانه برگردید و از بودن در محل کارتان خلاص شوید.
✅ اما مشکل کجاست که خیلیها چنین احساسی در مورد شغل و محیط کارشان دارند و تاب و توان بودن در آنجا و لذت بردن از آن را ندارند؟ در پاسخ به این سوال مهم باید گفت که فقدان سه چیز در محل کار و در ارتباط با شغل افراد موجب میشود تا آنها احساس ناشادی و افسردگی کنند که این سه عامل عبارتند از: هدف، امید و دوستی. در ادامه به اهمیت این سه عامل در زمینه شادکاری و لذت بردن از کار اشاره خواهد شد.
🚩 شادکاری با داشتن هدف و کار معنادار آغاز میشود
همه ما به شدت نیازمند داشتن هدفی مشخص برای کاری هستیم که انجامش میدهیم و بدون این هدف و مقصود مشخص نخواهیم توانست از کاری که میکنیم لذت ببریم. هدف از انجام یک کار جزو پایدارترین و موثرترین ابزارها برای برانگیخته شدن افراد در محل کارشان محسوب میشود و عامل تسکین کارکنانی است که با مشکلاتی همچون استرسهای کاری، روسای کج خلق و تحمل ناپذیر و موانع کاری دست به گریبان هستند. بر همین اساس هم هست که به افراد توصیه میشود تا بهطور پیوسته به دنبال یافتن هدف یا اهداف مشخصی برای کار کردن و حضور در شغلشان باشند تا به اینوسیله طعم شادکاری را بهطور کامل بچشند.
🚩 آن که امید ندارد ناشاد است
امید به موفقیت و پیشرفت نیز به مانند هدف داشتن بر شادکاری و احساس رضایت در محل کار تاثیرگذار است.امید، خوش بینی و نگرش مثبت نسبت به آینده موجب میشود تا افراد بهرغم مشکلات و موانع به فرداهای بهتر امیدوار باشند و سختیهای امروز را راحتتر تحمل کنند. در واقع، امید، موتور محرکه انرژی، خلاقیت و مقاومت است که انرژیهای منفی و فشارهای کاری را کنار میزند و به کارکنان و مدیران روحیه کار مضاعف میدهد. متاسفانه بسیاری از مدیران به اشتباه فکر میکنند که عواملی همچون فرهنگ سازمانی و رسالتهای کاری به تنهایی قادرند به همه افراد امید ببخشند و آنها را نسبت به کاری که میکنند علاقهمند نگه دارند حال آنکه تجربه نشان داده که نگرشها و فرهنگهای سازمانی عمدتا الهام بخش و محرک خود سازمانها هستند و نه کل کارکنان شان و برای امیدبخشی و الهام دادن به کارکنان لازم است که برای هر فرد مشخص شود مسوولیتها و نقش آفرینی او در محل کارش چگونه و تا چه حدی با نگرش ها، آرمانها و اهداف شخصی و فردی او همخوانی دارد و با ترکیب این دو است که میتوان احساس مثبت و خوشایندی در کارکنان به وجود آورد.
🚩 چه ناشاد است کسی که دوستی در محل کارش ندارد
روابط دوستانه بین کارکنان از جمله مهمترین عوامل انگیزهبخش و شادی آور در محل کار بوده که علاقه به کاری که افراد در حال انجامش هستند را نیز افزایش میدهد. در واقع روابط دوستانه و صمیمانه همکاران در تیمهای کاری است که موفقیت جمعی و تیمی آنها را میسر میسازد.
تحقیقات روانشناسان ثابت کرده که وجود فرد یا افرادی در کنار ما در محل کار که وضعیت ما برای آنها اهمیت دارد موجب قوت قلب و علاقهمندتر شدن به کاری میشود که به آن اشتغال داریم. به همین دلیل هم هست که یکی از ملاکهای یک کار خوب داشتن همکاران و دوستانی خوب و صمیمی است.
📍 @organizationb ™
فقدان سه چیز در محل کار و در ارتباط با شغل افراد موجب میشود تا آنها احساس ناشادی و افسردگی کنند
که این سه عامل عبارتند از: هدف، امید و دوستی.
همه ما به شدت نیازمند داشتن هدفی مشخص برای کاری هستیم که انجامش میدهیم و بدون این هدف و مقصود مشخص نخواهیم توانست از کاری که میکنیم لذت ببریم. هدف از انجام یک کار جزو پایدارترین و موثرترین ابزارها برای برانگیخته شدن افراد در محل کارشان محسوب میشود و عامل تسکین کارکنانی است که با مشکلاتی همچون استرسهای کاری، روسای کج خلق و تحمل ناپذیر و موانع کاری دست به گریبان هستند. بر همین اساس هم هست که به افراد توصیه میشود تا بهطور پیوسته به دنبال یافتن هدف یا اهداف مشخصی برای کار کردن و حضور در شغلشان باشند تا به اینوسیله طعم شادکاری را بهطور کامل بچشند.
امید به موفقیت و پیشرفت نیز به مانند هدف داشتن بر شادکاری و احساس رضایت در محل کار تاثیرگذار است.امید، خوش بینی و نگرش مثبت نسبت به آینده موجب میشود تا افراد بهرغم مشکلات و موانع به فرداهای بهتر امیدوار باشند و سختیهای امروز را راحتتر تحمل کنند. در واقع، امید، موتور محرکه انرژی، خلاقیت و مقاومت است که انرژیهای منفی و فشارهای کاری را کنار میزند و به کارکنان و مدیران روحیه کار مضاعف میدهد. متاسفانه بسیاری از مدیران به اشتباه فکر میکنند که عواملی همچون فرهنگ سازمانی و رسالتهای کاری به تنهایی قادرند به همه افراد امید ببخشند و آنها را نسبت به کاری که میکنند علاقهمند نگه دارند حال آنکه تجربه نشان داده که نگرشها و فرهنگهای سازمانی عمدتا الهام بخش و محرک خود سازمانها هستند و نه کل کارکنان شان و برای امیدبخشی و الهام دادن به کارکنان لازم است که برای هر فرد مشخص شود مسوولیتها و نقش آفرینی او در محل کارش چگونه و تا چه حدی با نگرش ها، آرمانها و اهداف شخصی و فردی او همخوانی دارد و با ترکیب این دو است که میتوان احساس مثبت و خوشایندی در کارکنان به وجود آورد.
روابط دوستانه بین کارکنان از جمله مهمترین عوامل انگیزهبخش و شادی آور در محل کار بوده که علاقه به کاری که افراد در حال انجامش هستند را نیز افزایش میدهد. در واقع روابط دوستانه و صمیمانه همکاران در تیمهای کاری است که موفقیت جمعی و تیمی آنها را میسر میسازد.
تحقیقات روانشناسان ثابت کرده که وجود فرد یا افرادی در کنار ما در محل کار که وضعیت ما برای آنها اهمیت دارد موجب قوت قلب و علاقهمندتر شدن به کاری میشود که به آن اشتغال داریم. به همین دلیل هم هست که یکی از ملاکهای یک کار خوب داشتن همکاران و دوستانی خوب و صمیمی است.
📍 @organizationb ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱پنج سطح تفویض اختیار
هر چه به پایین حرکت کنیم تفویض اختیار بیشتر می شود
و در بهترین سطح تفویض اختیار، شخص بدون نظارت بیرونی و با کنترل درونی خود وظیفه محوله را انجام میدهد
📍 @organizationb ™
هر چه به پایین حرکت کنیم تفویض اختیار بیشتر می شود
و در بهترین سطح تفویض اختیار، شخص بدون نظارت بیرونی و با کنترل درونی خود وظیفه محوله را انجام میدهد
📍 @organizationb ™
🅱آزمایش زندان استنفورد
(The Stanford Prison Experiment)
در سال ۱۹۷۱، philip zimbardo روانشناس معروف آمریکایی عده ای از دانشجویان دانشگاه استنفورد را برای آزمایش تغییر رفتار انسان در موقعیت، به دو هفته بازی در نقش های زندانی و زندانبان دعوت می کند و با موارد حیرت انگیزی رو به رو و ناچار به توقف آزمایش بعد از ۶ روز می شود چرا که اکثر زندانبانان رفتارهای شدید سادیسمی از خود نشان دادند.
آزمایش زندان استنفورد، اثباتی است از قدرت خارق العاده موقعیت. یافته های این آزمایش نشان می دهند که خودِ موقعیت (خودِ موقعیت زندان) به قدری پاتولوژیک است که می تواند رفتار انسان های عادی را خراب و در کانالی دیگر بیندازد.
این تجربه، مشابه آزمایش میلگرام (تبعیت از مافوق و مامور و معذور بودن)، یکی از خطرناک ترین آزمایش های روانشناسی تاریخ شناخته شده و به بررسی خطر قدرت در تغییر رفتارهای هر انسان عادی و نرمال پرداخته است.
ماجرای این آزمایش در دو فیلم به نام The Experiment (۲۰۰۱ و ۲۰۱۰) و فیلم سال ۲۰۱۵ به نام "آزمایش زندان استنفورد" به کارگردانی Kyle Patrick Alvarez به نمایش درآمده است.
همچنین توصیه می شود سخنرانی فیلیپ زیمباردو در TED با عنوان "چگونه افراد عادی جامعه به یک بیدادگر یا قهرمان تبدیل می شوند" که به بررسی حوادث زندان ابوغریب می پردازد را نیز مشاهده کنید.
📍 @organizationb ™
(The Stanford Prison Experiment)
در سال ۱۹۷۱، philip zimbardo روانشناس معروف آمریکایی عده ای از دانشجویان دانشگاه استنفورد را برای آزمایش تغییر رفتار انسان در موقعیت، به دو هفته بازی در نقش های زندانی و زندانبان دعوت می کند و با موارد حیرت انگیزی رو به رو و ناچار به توقف آزمایش بعد از ۶ روز می شود چرا که اکثر زندانبانان رفتارهای شدید سادیسمی از خود نشان دادند.
آزمایش زندان استنفورد، اثباتی است از قدرت خارق العاده موقعیت. یافته های این آزمایش نشان می دهند که خودِ موقعیت (خودِ موقعیت زندان) به قدری پاتولوژیک است که می تواند رفتار انسان های عادی را خراب و در کانالی دیگر بیندازد.
این تجربه، مشابه آزمایش میلگرام (تبعیت از مافوق و مامور و معذور بودن)، یکی از خطرناک ترین آزمایش های روانشناسی تاریخ شناخته شده و به بررسی خطر قدرت در تغییر رفتارهای هر انسان عادی و نرمال پرداخته است.
ماجرای این آزمایش در دو فیلم به نام The Experiment (۲۰۰۱ و ۲۰۱۰) و فیلم سال ۲۰۱۵ به نام "آزمایش زندان استنفورد" به کارگردانی Kyle Patrick Alvarez به نمایش درآمده است.
همچنین توصیه می شود سخنرانی فیلیپ زیمباردو در TED با عنوان "چگونه افراد عادی جامعه به یک بیدادگر یا قهرمان تبدیل می شوند" که به بررسی حوادث زندان ابوغریب می پردازد را نیز مشاهده کنید.
📍 @organizationb ™
🅱۴ روش برای قاطع بودن در کار
اعتماد به نفس و قاطع بودن را به طور طبیعی هرکسی ندارد، اما اگر شما خجالتی و کم حرف هستید این مطلب به شما کمک میکند تا از این عادات دست بکشید. این عادات نه تنها به دیگران فرصت استفاده از شما را میدهد، بلکه اعتماد به نفستان را نیز از دست خواهید داد. با این کار شما شانس بدست آوردن ارتقاء را از نیز دست میدهید.
🔺دست از عذرخواهی کردن بردارید.
فروتن بودن به طور کلی چیز بدی نیست، اما وقتی که شما در محیط کاریتان از کلمه "متاسفم" استفاده میکنید، به هیچ وجه اعتبارتان را ضمانت نمیکنید.
بنابراین دفعه بعد، به خاطر کاری که به شما واگذار شده و شما به روش متفاوتی آن را انجام دادهاید و با نادرست بودنش موافق نیستید، سریع نگویید "متاسفم". بگویید در این مورد اجازه دهید نظر دیگران را هم جویا شویم بعد در صورت لزوم من پاسخگو خواهم بود.
🔺کلماتتان را با دقت انتخاب کنید.
اگر از بیان لغاتی که باعث میشود افراد گمان کنند شما در زمینه کاریتان اعتماد به نفس ندارید دست بردارید، بهتر میتوانید بر دیگران اثر بگذارید.
تصور کنید که موضوع مهی است و شما میخواهید آن را در جلسات هفتگی با تیمتان در میان بگذارید. اگر شما اینطور شروع کنید: " این صرفا ایدهای است ، اما ..." ایدهتان را ارزان فروختهاید، به جای آن بگویید: "ایده من اینست که چنین کنیم و در نتیجه آن، این اتفاقها خواهد افتاد" با این کار چرایی ایدهتان را توضیح میدهید.
🔺همیشه در موردی که میخواهید صحبت کنید، اطلاعات کسب کنید.
با اعتماد به نفس بودن موقعی که اطلاعات تان کافی نیست، سخت میشود. اگر شما به خود مطمئن نیستید، باید دایره اطلاعاتتان را در زمینه کاریتان بالا ببرید.
🔺درک کنید احتمال از دست دادن وجود دارد.
برخی افراد خجالت زده، از بااقتدار صحبت کردن دوری میکنند چرا که میترسند به نتیجه معکوس برسند. اما حقیقت اینست که اختلاف زیادی بین قاطع بودن و پرخاشگر بودن وجود دارد. قاطع بودن بارمعنایی مثبتی به خصوص در سطح مدیریتی دارد، اما پرخاشگر بودن میتواند به حرفهتان آسیب برساند. قبل از به رسمیت شناخته شدنتان، این احتمال وجود دارد که به دلیل قاطع نبودنتان حذف شوید. در حقیقت، موقعی که همکارانتان ببینند شما توانا و لایق هستید بیشتر به شما احترام خواهند گذاشت.
📍 @organizationb ™
اعتماد به نفس و قاطع بودن را به طور طبیعی هرکسی ندارد، اما اگر شما خجالتی و کم حرف هستید این مطلب به شما کمک میکند تا از این عادات دست بکشید. این عادات نه تنها به دیگران فرصت استفاده از شما را میدهد، بلکه اعتماد به نفستان را نیز از دست خواهید داد. با این کار شما شانس بدست آوردن ارتقاء را از نیز دست میدهید.
🔺دست از عذرخواهی کردن بردارید.
فروتن بودن به طور کلی چیز بدی نیست، اما وقتی که شما در محیط کاریتان از کلمه "متاسفم" استفاده میکنید، به هیچ وجه اعتبارتان را ضمانت نمیکنید.
بنابراین دفعه بعد، به خاطر کاری که به شما واگذار شده و شما به روش متفاوتی آن را انجام دادهاید و با نادرست بودنش موافق نیستید، سریع نگویید "متاسفم". بگویید در این مورد اجازه دهید نظر دیگران را هم جویا شویم بعد در صورت لزوم من پاسخگو خواهم بود.
🔺کلماتتان را با دقت انتخاب کنید.
اگر از بیان لغاتی که باعث میشود افراد گمان کنند شما در زمینه کاریتان اعتماد به نفس ندارید دست بردارید، بهتر میتوانید بر دیگران اثر بگذارید.
تصور کنید که موضوع مهی است و شما میخواهید آن را در جلسات هفتگی با تیمتان در میان بگذارید. اگر شما اینطور شروع کنید: " این صرفا ایدهای است ، اما ..." ایدهتان را ارزان فروختهاید، به جای آن بگویید: "ایده من اینست که چنین کنیم و در نتیجه آن، این اتفاقها خواهد افتاد" با این کار چرایی ایدهتان را توضیح میدهید.
🔺همیشه در موردی که میخواهید صحبت کنید، اطلاعات کسب کنید.
با اعتماد به نفس بودن موقعی که اطلاعات تان کافی نیست، سخت میشود. اگر شما به خود مطمئن نیستید، باید دایره اطلاعاتتان را در زمینه کاریتان بالا ببرید.
🔺درک کنید احتمال از دست دادن وجود دارد.
برخی افراد خجالت زده، از بااقتدار صحبت کردن دوری میکنند چرا که میترسند به نتیجه معکوس برسند. اما حقیقت اینست که اختلاف زیادی بین قاطع بودن و پرخاشگر بودن وجود دارد. قاطع بودن بارمعنایی مثبتی به خصوص در سطح مدیریتی دارد، اما پرخاشگر بودن میتواند به حرفهتان آسیب برساند. قبل از به رسمیت شناخته شدنتان، این احتمال وجود دارد که به دلیل قاطع نبودنتان حذف شوید. در حقیقت، موقعی که همکارانتان ببینند شما توانا و لایق هستید بیشتر به شما احترام خواهند گذاشت.
📍 @organizationb ™
🅱سه عنصر کلیدی خلق ارزش
🔶 عنصر اول هزینه است. هزینهای که مشتری برای دریافت کارآیی مورد انتظار و قابل پذیرش میپردازد. ارزش آن چیزی است که مشتری برای به دست آوردن آن، منابع لازم را فراهم میکند، میجنگد و سخت تلاش میکند، زیرا به دنبال رضایت و منفعت است.
🔶 عنصر دوم کیفیت است که شامل نیازها، انتظارات و مطلوبیتهای مشتری است. بنابراین، کیفیت ارزش نیست.
🔶 عنصر سوم کارآیی است. وظیفه مشخص و قابل انتظار از یک محصول برای رفع دغدغهها، نیازها و خواستههای مشتری که تقاضای مشتری را شکل میدهد.
در کسبوکار یک هزینهای دارید که توسط مشتری پرداخت میشود. از طرفی، یک کیفیت و کارکرد هم دارید که جمع آنها تقسیم بر هزینه، ارزش را بهوجود میآورد.
#اینفوگرافیک
#خلق_ارزش
📍 @organizationb ™
🔶 عنصر اول هزینه است. هزینهای که مشتری برای دریافت کارآیی مورد انتظار و قابل پذیرش میپردازد. ارزش آن چیزی است که مشتری برای به دست آوردن آن، منابع لازم را فراهم میکند، میجنگد و سخت تلاش میکند، زیرا به دنبال رضایت و منفعت است.
🔶 عنصر دوم کیفیت است که شامل نیازها، انتظارات و مطلوبیتهای مشتری است. بنابراین، کیفیت ارزش نیست.
🔶 عنصر سوم کارآیی است. وظیفه مشخص و قابل انتظار از یک محصول برای رفع دغدغهها، نیازها و خواستههای مشتری که تقاضای مشتری را شکل میدهد.
در کسبوکار یک هزینهای دارید که توسط مشتری پرداخت میشود. از طرفی، یک کیفیت و کارکرد هم دارید که جمع آنها تقسیم بر هزینه، ارزش را بهوجود میآورد.
#اینفوگرافیک
#خلق_ارزش
📍 @organizationb ™
🅱۱۰ مهارت اساسی در مذاکره
مذاکره یکی از حیاتیترین مهارتهایی است که در زندگی شخصی و حرفهای به آن نیاز داریم. از خرید خانه تا مذاکره در محیط کار، همه ما به نحوی با مذاکره سر و کار داریم. در اینجا به بررسی شش مهارت اساسی که برای موفقیت در مذاکره لازم است، میپردازیم.
🔺ایجاد رابطه
اولین قدم در هر مذاکرهای، ایجاد یک رابطه انسانی با طرف مقابل است. وقتی بتوانید ارتباطی دوستانه و صمیمانه برقرار کنید، طرف مقابل کمتر شما را به عنوان دشمن میبیند و تمایل بیشتری به همکاری خواهد داشت.
🔺شنیدن فعال
یکی از مهمترین اصول در مذاکره، شنیدن فعال است. یعنی به جای تسلط بر گفتگو، به دقت به حرفهای طرف مقابل گوش دهید و نشان دهید که به نظرات او اهمیت میدهید. این کار باعث میشود طرف مقابل احساس کند که شما به او احترام میگذارید و این باعث افزایش احتمال رسیدن به توافق میشود.
🔺آینه کردن
یکی دیگر از روشهای موثر در مذاکره، آینهکردن رفتارها و گفتارهای طرف مقابل است. این کار باعث میشود طرف مقابل احساس راحتی و اعتماد بیشتری نسبت به شما پیدا کند. به عنوان مثال، اگر او از یک اصطلاح خاص استفاده میکند، شما هم همان اصطلاح را به کار ببرید یا از زبان بدنی مشابه استفاده کنید.
🔺کنترل احساسات
در هنگام مذاکره، کنترل احساسات بسیار مهم است. اگر احساسات خود را نشان دهید، ممکن است نقاط ضعف شما برملا شود و این میتواند به ضرر شما تمام شود.
🔺توانایی ترک مذاکره
همیشه این نکته را در ذهن داشته باشید که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. باید به خوبی بدانید که حداقل پذیرش شما چیست و اگر طرف مقابل نتواند آن را تامین کند، آماده باشید که مذاکره را ترک کنید.
🔺خلاقیت
برای دستیابی به توافقی که برای هر دو طرف سودمند باشد، نیاز به خلاقیت دارید. سعی کنید خارج از چارچوب فکر کنید و راهحلهای جدید و غیرمعمول ارائه دهید.
🔺تعیین هدفهای واضح
داشتن هدفهای مشخص در مذاکره بسیار مهم است. باید بدانید که چه میخواهید و چرا آن را میخواهید. این کار به شما کمک میکند تا در طول مذاکره تمرکز خود را حفظ کنید و از مسیر اصلی منحرف نشوید. همچنین اهداف خود را به صورت اولویتبندی شده در نظر بگیرید تا در صورت لزوم بتوانید از برخی اهداف کمتر مهم صرف نظر کنید.
🔺مدیریت زمان
مدیریت صحیح زمان میتواند به شما کمک کند تا به بهترین نتایج برسید. به عنوان مثال، قبل از شروع مذاکره، زمان محدودی برای هر بخش تعیین کنید یا اگر بحثی به نتیجه نمیرسد، بهتر است به موضوع دیگری بپردازید و بعداً به آن بازگردید.
🔺شناخت فرهنگها
شناخت و احترام به تفاوتهای فرهنگی در مذاکرهها بسیار مهم است. هر فرهنگ دارای نکات و روشهای خاص خود در مذاکره است که باید به آنها توجه شود.
🔺تحلیل قدرت
شناخت قدرتهای موجود در مذاکره و استفاده صحیح از آنها میتواند به شما کمک کند تا به نتایج بهتری برسید. مثلا منابع قدرت خود را بشناسید و به تعادل قدرت توجه کنید. در صورت نیاز، سعی کنید از منابع قدرت خود به نفع خود استفاده کنید.
📍 @organizationb ™
مذاکره یکی از حیاتیترین مهارتهایی است که در زندگی شخصی و حرفهای به آن نیاز داریم. از خرید خانه تا مذاکره در محیط کار، همه ما به نحوی با مذاکره سر و کار داریم. در اینجا به بررسی شش مهارت اساسی که برای موفقیت در مذاکره لازم است، میپردازیم.
🔺ایجاد رابطه
اولین قدم در هر مذاکرهای، ایجاد یک رابطه انسانی با طرف مقابل است. وقتی بتوانید ارتباطی دوستانه و صمیمانه برقرار کنید، طرف مقابل کمتر شما را به عنوان دشمن میبیند و تمایل بیشتری به همکاری خواهد داشت.
🔺شنیدن فعال
یکی از مهمترین اصول در مذاکره، شنیدن فعال است. یعنی به جای تسلط بر گفتگو، به دقت به حرفهای طرف مقابل گوش دهید و نشان دهید که به نظرات او اهمیت میدهید. این کار باعث میشود طرف مقابل احساس کند که شما به او احترام میگذارید و این باعث افزایش احتمال رسیدن به توافق میشود.
🔺آینه کردن
یکی دیگر از روشهای موثر در مذاکره، آینهکردن رفتارها و گفتارهای طرف مقابل است. این کار باعث میشود طرف مقابل احساس راحتی و اعتماد بیشتری نسبت به شما پیدا کند. به عنوان مثال، اگر او از یک اصطلاح خاص استفاده میکند، شما هم همان اصطلاح را به کار ببرید یا از زبان بدنی مشابه استفاده کنید.
🔺کنترل احساسات
در هنگام مذاکره، کنترل احساسات بسیار مهم است. اگر احساسات خود را نشان دهید، ممکن است نقاط ضعف شما برملا شود و این میتواند به ضرر شما تمام شود.
🔺توانایی ترک مذاکره
همیشه این نکته را در ذهن داشته باشید که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. باید به خوبی بدانید که حداقل پذیرش شما چیست و اگر طرف مقابل نتواند آن را تامین کند، آماده باشید که مذاکره را ترک کنید.
🔺خلاقیت
برای دستیابی به توافقی که برای هر دو طرف سودمند باشد، نیاز به خلاقیت دارید. سعی کنید خارج از چارچوب فکر کنید و راهحلهای جدید و غیرمعمول ارائه دهید.
🔺تعیین هدفهای واضح
داشتن هدفهای مشخص در مذاکره بسیار مهم است. باید بدانید که چه میخواهید و چرا آن را میخواهید. این کار به شما کمک میکند تا در طول مذاکره تمرکز خود را حفظ کنید و از مسیر اصلی منحرف نشوید. همچنین اهداف خود را به صورت اولویتبندی شده در نظر بگیرید تا در صورت لزوم بتوانید از برخی اهداف کمتر مهم صرف نظر کنید.
🔺مدیریت زمان
مدیریت صحیح زمان میتواند به شما کمک کند تا به بهترین نتایج برسید. به عنوان مثال، قبل از شروع مذاکره، زمان محدودی برای هر بخش تعیین کنید یا اگر بحثی به نتیجه نمیرسد، بهتر است به موضوع دیگری بپردازید و بعداً به آن بازگردید.
🔺شناخت فرهنگها
شناخت و احترام به تفاوتهای فرهنگی در مذاکرهها بسیار مهم است. هر فرهنگ دارای نکات و روشهای خاص خود در مذاکره است که باید به آنها توجه شود.
🔺تحلیل قدرت
شناخت قدرتهای موجود در مذاکره و استفاده صحیح از آنها میتواند به شما کمک کند تا به نتایج بهتری برسید. مثلا منابع قدرت خود را بشناسید و به تعادل قدرت توجه کنید. در صورت نیاز، سعی کنید از منابع قدرت خود به نفع خود استفاده کنید.
📍 @organizationb ™
📢 فروش ۳ برابر فقط با یه دستگاه؟
واقعی، تستشده و تضمینی!
🔸 مشتریها میان و میرن؟
🔸 هیچ راه ارتباطی باهاشون نداری؟
🔸 کارت ویزیتهات گم میشن یا بیاثر شدن؟
🎯 وقتشه هوشمند عمل کنی:
✅ با «دستگاه امین» شماره مشتری ذخیره کن،
📩 پیامک، واتساپ و ایتا بفرست،
📌 همیشه توی ذهنشون بمون.
📊 بیش از ۳۰,۰۰۰ کسبوکار موفق در ایران دارن استفاده میکنن.
🔗 الان ببین دقیق چجوری کار میکنه:
csqa.ir/telegram
واقعی، تستشده و تضمینی!
🔸 مشتریها میان و میرن؟
🔸 هیچ راه ارتباطی باهاشون نداری؟
🔸 کارت ویزیتهات گم میشن یا بیاثر شدن؟
🎯 وقتشه هوشمند عمل کنی:
✅ با «دستگاه امین» شماره مشتری ذخیره کن،
📩 پیامک، واتساپ و ایتا بفرست،
📌 همیشه توی ذهنشون بمون.
📊 بیش از ۳۰,۰۰۰ کسبوکار موفق در ایران دارن استفاده میکنن.
🔗 الان ببین دقیق چجوری کار میکنه:
csqa.ir/telegram
🅱 بهموقع کنار بکشید!
خیلی از ماها به شرایط موجود عادت میکنیم و به بدرفتاری یا شرایط بد خو میگیریم. موارد زیر نمونههایی از کوری شما نسبت به شرایطتان است که به کمک آنها ناکامیهای خود را در ترککردن یک موقعیت بد توجیه میکنید:
▪️انکار وضعیت کنونی
پیش خود میگویید واقعا آنقدر هم بد نیست و الکی خوش خواهید بود.
▪️بهبود خیالی
با خیالپردازی به خود میگویید که واقعا دارد بهتر میشود. درحالیکه وضعیت تغییری نکرده یا حتی بدتر از همیشه است.
▪️امید واهی
دائما امیدوارید که قرار است وضعیت بهزودی بهتر شود. شما فرد خوشبینی هستید اما واقعا دلایل خوبی برای اتفاق خوب وجود ندارد.
▪️فردایی که هرگز نمیآید
به خودتان میگویید پس از اتمام این کار مهم و فورا، اینجا یا اینکار را به قصد جا یا کار بهتری ترک میکنم. اما نمیدانید که کارها یکی پس از دیگری پیش می آید و این فردای شما هرگز نخواهد رسید.
▪️درد خوبی است
شما پیش خود میگویید من دارم چیزهای زیادی یاد میگیرم و روابط چنان فوقالعادهای برقرار میکنم که این بدرفتاری ارززش را دارد. اما آیا واقعا تمام آسیبی که شما و اطرافیانتان دچار آن هستید، ارززش را دارد؟
▪️عقیدهی منجی
به خود میگویید که فقط من میتوانم اوضاع را بهتر کنم. هیچکس دیگری نمیتواند جای من را بگیرد. اما واقعا شما برای درست کردن اوضاع هیچ قدرتی ندارید و یا اینکه نادانسته درحال دامنزدن به مشکل ناشی از عوضیها هستید.
▪️من آدم بیعرضهای نیستم
قبول دارید که اوضاع بد است اما میگویید من سرسختم و این وضعیت بر من تاثیری ندارد. خوب، سوال این است که آیا افراد دور و برتان با شما موافقاند؟
▪️رنجیدن همراه با حقبهجانبی
فکر میکنید که درسته اوضاع برای شما بد است اما برای دیگران بسیار بدتر است و من حق ندارم گلایه کنم؛ عذر مزخرفی برای ماندن در یک وضعیت وحشتناک.
▪️وضع بدتر از این خواهد شد
معتقدید درست است که اوضاعتان در شرایط فعلی بد است اما در شرایط دیگر از این هم بدتر خواهد بود. درست است که شرایط هیچوقت ایدهآل نخواهد بود اما آیا واقعا سایر گزینههایتان را بررسی کردهاید؟
📖چگونه از دست آدمهای عوضی خلاص شویم؟
اثر رابرت ساتن
📍 @organizationb ™
خیلی از ماها به شرایط موجود عادت میکنیم و به بدرفتاری یا شرایط بد خو میگیریم. موارد زیر نمونههایی از کوری شما نسبت به شرایطتان است که به کمک آنها ناکامیهای خود را در ترککردن یک موقعیت بد توجیه میکنید:
▪️انکار وضعیت کنونی
پیش خود میگویید واقعا آنقدر هم بد نیست و الکی خوش خواهید بود.
▪️بهبود خیالی
با خیالپردازی به خود میگویید که واقعا دارد بهتر میشود. درحالیکه وضعیت تغییری نکرده یا حتی بدتر از همیشه است.
▪️امید واهی
دائما امیدوارید که قرار است وضعیت بهزودی بهتر شود. شما فرد خوشبینی هستید اما واقعا دلایل خوبی برای اتفاق خوب وجود ندارد.
▪️فردایی که هرگز نمیآید
به خودتان میگویید پس از اتمام این کار مهم و فورا، اینجا یا اینکار را به قصد جا یا کار بهتری ترک میکنم. اما نمیدانید که کارها یکی پس از دیگری پیش می آید و این فردای شما هرگز نخواهد رسید.
▪️درد خوبی است
شما پیش خود میگویید من دارم چیزهای زیادی یاد میگیرم و روابط چنان فوقالعادهای برقرار میکنم که این بدرفتاری ارززش را دارد. اما آیا واقعا تمام آسیبی که شما و اطرافیانتان دچار آن هستید، ارززش را دارد؟
▪️عقیدهی منجی
به خود میگویید که فقط من میتوانم اوضاع را بهتر کنم. هیچکس دیگری نمیتواند جای من را بگیرد. اما واقعا شما برای درست کردن اوضاع هیچ قدرتی ندارید و یا اینکه نادانسته درحال دامنزدن به مشکل ناشی از عوضیها هستید.
▪️من آدم بیعرضهای نیستم
قبول دارید که اوضاع بد است اما میگویید من سرسختم و این وضعیت بر من تاثیری ندارد. خوب، سوال این است که آیا افراد دور و برتان با شما موافقاند؟
▪️رنجیدن همراه با حقبهجانبی
فکر میکنید که درسته اوضاع برای شما بد است اما برای دیگران بسیار بدتر است و من حق ندارم گلایه کنم؛ عذر مزخرفی برای ماندن در یک وضعیت وحشتناک.
▪️وضع بدتر از این خواهد شد
معتقدید درست است که اوضاعتان در شرایط فعلی بد است اما در شرایط دیگر از این هم بدتر خواهد بود. درست است که شرایط هیچوقت ایدهآل نخواهد بود اما آیا واقعا سایر گزینههایتان را بررسی کردهاید؟
📖چگونه از دست آدمهای عوضی خلاص شویم؟
اثر رابرت ساتن
📍 @organizationb ™
🅱 تفاوت بین خستگی، استرس و فرسودگی
خستگی (tiredness)
خستگی صرفاً کمبود انرژی جسمی یا ذهنی است که اغلب به دلیل کمبود خواب یا تلاش زیاد ایجاد میشود. خستگی معمولاً موقتی است و به راحتی با استراحت برطرف میشود. خستگی معمولاً پس از یک خواب خوب شبانه یا یک آخر هفته آرام از بین میرود.
استرس (stress)
استرس در واقع می تواند اثرات مثبتی داشته باشد، مانند انگیزه دادن به ما برای عملکرد بهتر و کمک به سازگاری و غلبه بر موانع. اما همچنین می تواند اثرات منفی بر سلامت ما داشته باشد.
استرس معمولاً توسط عوامل خارجی کوتاهمدت مانند حجم کاری سنگین، ضربالاجلهای نزدیک یا انتظارات بالا ایجاد میشود. در حالی که استرس ناخوشایند است، عموماً با مکانیسم های مقابلهای سالم مانند استراحت، تکنیکهای آرامش یا رفع موقعیت استرسزا قابل کنترل است. با این حال، استرس مزمن یا شدید میتواند منجر به اضطراب، عصبانیت یا خستگی شود.
فرسودگی (burnout)
فرسودگی حالتی از تخلیه جسمی، عاطفی و ذهنی است که در اثر استرس طولانیمدت یا بیش از حد ایجاد میشود. برخلاف استرس که موقتی است، فرسودگی شغلی یک وضعیت مزمن است که ناشی از احساس خستگی و ناتوانی در برآورده کردن انتظارات بالای کاری است. فرسودگی منجر به کاهش بهره وری، کاهش کیفیت کار و از دست دادن علاقه یا اشتیاق به شغل شما میشود.
فرسودگی شغلی اغلب با عواملی مانند فقدان کنترل یا حمایت مرتبط است و برای غلبه بر آن نیاز به تغییرات قابل توجهی در سبک زندگی، نگرش یا محیط کاری شما دارد. اگر فرسودگی شغلی کنترل نشود، میتواند سلامت جسمی و روانی شما را تخریب کند.
📍 @organizationb ™
خستگی (tiredness)
خستگی صرفاً کمبود انرژی جسمی یا ذهنی است که اغلب به دلیل کمبود خواب یا تلاش زیاد ایجاد میشود. خستگی معمولاً موقتی است و به راحتی با استراحت برطرف میشود. خستگی معمولاً پس از یک خواب خوب شبانه یا یک آخر هفته آرام از بین میرود.
استرس (stress)
استرس در واقع می تواند اثرات مثبتی داشته باشد، مانند انگیزه دادن به ما برای عملکرد بهتر و کمک به سازگاری و غلبه بر موانع. اما همچنین می تواند اثرات منفی بر سلامت ما داشته باشد.
استرس معمولاً توسط عوامل خارجی کوتاهمدت مانند حجم کاری سنگین، ضربالاجلهای نزدیک یا انتظارات بالا ایجاد میشود. در حالی که استرس ناخوشایند است، عموماً با مکانیسم های مقابلهای سالم مانند استراحت، تکنیکهای آرامش یا رفع موقعیت استرسزا قابل کنترل است. با این حال، استرس مزمن یا شدید میتواند منجر به اضطراب، عصبانیت یا خستگی شود.
فرسودگی (burnout)
فرسودگی حالتی از تخلیه جسمی، عاطفی و ذهنی است که در اثر استرس طولانیمدت یا بیش از حد ایجاد میشود. برخلاف استرس که موقتی است، فرسودگی شغلی یک وضعیت مزمن است که ناشی از احساس خستگی و ناتوانی در برآورده کردن انتظارات بالای کاری است. فرسودگی منجر به کاهش بهره وری، کاهش کیفیت کار و از دست دادن علاقه یا اشتیاق به شغل شما میشود.
فرسودگی شغلی اغلب با عواملی مانند فقدان کنترل یا حمایت مرتبط است و برای غلبه بر آن نیاز به تغییرات قابل توجهی در سبک زندگی، نگرش یا محیط کاری شما دارد. اگر فرسودگی شغلی کنترل نشود، میتواند سلامت جسمی و روانی شما را تخریب کند.
📍 @organizationb ™
🔴▪️ پشتسرهم این سؤال را بپرسید
⭕️ «انتظار دارید چگونه این کار را انجام دهم؟» منظور از این کار هر چیزی است: از نادیدهگرفتن جریمه دیرکرد تا پرداخت قیمت بالاتر یا تمدید زمان ضمانت.
👈🏻 سؤالی که هنگام مذاکره در ذهن همه وجود دارد، این است که: «چه امتیازاتی را از دست میدهم؟»، اما با این سؤال میتوان نقطهی خروج طرف مقابل از مذاکره را فهمید: «در طول مکالمه دو یا سه بار سؤالاتی را بپرسید که با چگونه شروع میشوند تا زمانی که طرف مذاکرهکننده بگوید: «ببین، این مشکل خودت است» اینجاست که معلوم میشود زیادهروی کردهاید.
✅ پاسخی که به نظر از همه ناگوارتر میرسد، درواقع همان جوابی است که دنبال آن هستیم. اگر به هر شیوهی دیگری پاسخ دهند، بدانید که هنوز هم، جا برای مذاکره وجود دارد».
#مذاکره
🎙 @lect_negotio ™
⭕️ «انتظار دارید چگونه این کار را انجام دهم؟» منظور از این کار هر چیزی است: از نادیدهگرفتن جریمه دیرکرد تا پرداخت قیمت بالاتر یا تمدید زمان ضمانت.
👈🏻 سؤالی که هنگام مذاکره در ذهن همه وجود دارد، این است که: «چه امتیازاتی را از دست میدهم؟»، اما با این سؤال میتوان نقطهی خروج طرف مقابل از مذاکره را فهمید: «در طول مکالمه دو یا سه بار سؤالاتی را بپرسید که با چگونه شروع میشوند تا زمانی که طرف مذاکرهکننده بگوید: «ببین، این مشکل خودت است» اینجاست که معلوم میشود زیادهروی کردهاید.
✅ پاسخی که به نظر از همه ناگوارتر میرسد، درواقع همان جوابی است که دنبال آن هستیم. اگر به هر شیوهی دیگری پاسخ دهند، بدانید که هنوز هم، جا برای مذاکره وجود دارد».
#مذاکره
🎙 @lect_negotio ™
🅱آیا کارمندان باید در محل کار چرت بزنند؟!
✅ سالها پیش، کرگ یارد موسس شرکت Yarde Metals در شهر بریستول آمریکا متوجه شد، کارمندانش که در سه نوبت کاری در روز کار میکردند، سرکار چرت میزنند. بنابراین هنگامیکه او محل کار جدیدش را در سال ۱۹۹۵ ساخت، مکانی را برای اتاق خواب نیمروز با مبلمان راحتی اختصاص داد.
یارد میگوید: «مردم فکر میکردند ما کاملا دیوانه شدهایم. حتی بعضی از همکارانم میگفتند معلوم هست چه کار میکنی؟»
✅ پانزده سال بعد، شرکت Yarde Metals حدود ۷۰۰ نفر کارمند، با درآمد سالانه ۵۰۰ میلیون دلار و مکانهایی در اطراف ساحل با اتاقهای خواب نیمروز داشت.
یارد اظهار میکند: «بدون شک، خواب نیمروز بهرهوری را افزایش میدهد. جالب است که چطور کارها پیش میرود. این روند از یک مساله کاملا مضحک شروع شد و حالا به مهمترین قسمت کار تبدیل شده است.»
✅ ادارهها و شرکتهای دیگری نیز در سراسر آمریکا مانند Pontiflex و Jawa دارای مکانهایی برای خواب نیمروز هستند. شرکتهای مشهوری همچون گوگل و Ben & Jerry's نیز از خواب نیمروز در محل کار حمایت میکنند.
البته، خواب نیمروز برمیگردد به قرنها قبل در کشورهایی با آب و هوای بسیار گرم مانند اسپانیا که برای فرار از گرمای بعدازظهر بوده است. اما مطالعات اخیر توجیحات پزشکی را برای افزایش بهرهوری در نتیجه خواب نیمروز نشان میدهد.
✅ در سال ۲۰۱۰، محققان دانشگاه کالیفرنیا در برکلی ثابت کردند که چرت کوتاه یا خواب نیمروز میتواند فعالیت مغز را برای حفظ اطلاعات بهبود بخشد. آنها همچنین خاطرنشان کردند که «استراحت نیمروز نه تنها بی خوابی طولانی مدت را جبران میکند بلکه در سطح شناختی-عصبی، شما را فراتر از آن چیزی که از قبل بودید به جلو حرکت میدهد.» دو سال قبل، محققان متوجه شدند که خواب نیمروز به افزایش حافظه طولانی مدت کمک میکند. در عین حال، موسسه ملی سلامت و امنیت شغلی در آتلانتا در سال ۲۰۰۷ بهاین نتیجه رسید که چرت کوتاه روزانه نه تنها میتواند استراتژی مفیدی برای بهبود حالت روحی و خلق و خو باشد، بلکه برای بالا بردن رضایت شغلی نیز میتواند روش موثری باشد.
✅ کارشناس خواب و روانشناس اجتماعی دانشگاه کرنل که اصطلاح «power nap» (چرت کوتاه قبل از خواب عمیق) را سالها پیش ایجاد کرد، اظهار میکند: «اگر ما از ماشینآلات به گونهای کار میکشیدیم که از بدن انسان کار میکشیم، به در معرض خرابی قرار دادن آنها متهم میشدیم. همان طور که ماشین آلات نیاز به روغن کاری دارند، بدن انسان هم نیاز به مراقبت و تغذیه دارد.».
✅ شرکت MetroNaps در کالیفرنیا، عرضهکننده محصولات خوابآور برای محل کار است. این شرکت صندلیای را تولید میکند که با موزیک آرامبخش و ارتعاشات ملایم مجهز شده تا شخص را به خواب ببرد. از زمان تاسیس این شرکت در سال ۲۰۰۳، کسبوکار آنها در حال پیشرفت و رونق است.
آنها امید دارند که شرکتهای بیشتری به لیست مشتریانشان بپیوندند، زیرا آنها در تلاشند تا از تصور عمومی مبنی بر اینکه این کار باعث بوجود آمدن جوّ تنبلی و بیهودگی در محیط کار میشود جلوگیری کنند.
✅ زفرین لاسکر مدیرعامل شرکت Pontiflex میگوید: خواب نیمروز میتواند به نتیجه کار کمک کند و به یک فرهنگ در محل کار تبدیل شود. وی اظهار میدارد که «من متوجه شدم هنگامی که کارمندان در آرامش هستند، خوشحالترند و بهتر کار میکنند. تنها بهاین خاطر که شخص در آرامش است، بدین معنی نیست که سخت کار نمیکند.»
📍 @organizationb ™
یارد میگوید: «مردم فکر میکردند ما کاملا دیوانه شدهایم. حتی بعضی از همکارانم میگفتند معلوم هست چه کار میکنی؟»
یارد اظهار میکند: «بدون شک، خواب نیمروز بهرهوری را افزایش میدهد. جالب است که چطور کارها پیش میرود. این روند از یک مساله کاملا مضحک شروع شد و حالا به مهمترین قسمت کار تبدیل شده است.»
البته، خواب نیمروز برمیگردد به قرنها قبل در کشورهایی با آب و هوای بسیار گرم مانند اسپانیا که برای فرار از گرمای بعدازظهر بوده است. اما مطالعات اخیر توجیحات پزشکی را برای افزایش بهرهوری در نتیجه خواب نیمروز نشان میدهد.
آنها امید دارند که شرکتهای بیشتری به لیست مشتریانشان بپیوندند، زیرا آنها در تلاشند تا از تصور عمومی مبنی بر اینکه این کار باعث بوجود آمدن جوّ تنبلی و بیهودگی در محیط کار میشود جلوگیری کنند.
📍 @organizationb ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱به خرس سفید فکر نکن
✅ قریب به ۳۰ سال پیش پروفسور دنیل واگنر، روانشناسی از دانشگاه هاروارد، برای نخستین بار این آزمایش را انجام داد و نتیجه شگفتانگیز بود. او به شرکتکنندهها گفت پنج دقیقه اکیدا به خرس سفید فکر نکنند و اگر در این مدت فکر خرس، ناخواسته وارد ذهنشان شد، زنگی را به صدا درآورند!
✅ شرکتکنندهها چشمهای خود را بستند و همه سعیشان را کردند که هوش و حواسشان پی خرس سفید نرود، اما به طور متوسط در هر دقیقه، یک بار زنگ را به صدا درمیآوردند که یعنی خرس سفید راهی برای فتح ذهنشان پیدا کرده بود!
✅ واگنر سپس به شرکتکنندگان در آزمایش گفت در پنج دقیقه دوم، مجازند به خرس سفید فکر کنند!
آنوقت بود که زنگ، بارها و بارها در هر دقیقه به صدا درآمد که ثابت میکرد شرکتکنندهها دم بهدقیقه یاد خرس سفید میافتند و از خیالش رهایی نداشتند!
✅ پروفسور آن قدر از نتایج آزمایش ذوق کرد که با حاصل کارش یک مقاله علمی نوشت؛ مقالهای که طرفداران زیادی پیدا کرد و گوشه دل خیلی از روانشناسهای بزرگ دنیا نشست و حالا هنوز هم خیلی وقتها در مشاورههایشان به آن استناد میکنند!
✅ واگنر در مقالهاش توضیح داد که تلاش برای اجتناب از فکر کردن به یک موضوع و سرکوبیاش در پنج دقیقه اول، باعث میشود بعدها بسیار بیشتر به آن فکر کنیم!
✅ نفرات بعدی هم همین آزمایش را با سوژههای فکر نکردنی دیگر تکرار کردند و نتیجه همان شد که واگنر میگفت. اما چرا آزمایش خرس سفید این همه محبوب دل روانشناسها شده و سبک زندگی خیلیها را در دنیا عوض کرده است؟
✅ تا به حال برایتان پیش آمده است وقتی با مشکلی بزرگ مواجه میشوید دوستی به شما بگوید: «فکرش را نکن»! یا خودتان تصمیم بگیرید به ماجرا فکر نکنید تا بعد؟ گاهی هم همین جمله «فعلا به آن فکر نکن» را، به عنوان توصیهای برای دوستانی که با شما مشورت کردهاند به کار بردهاید، چون وقتی مشکلشان را شنیدهاید، احساس کردهاید فکر نکردن به موضوع تنها راه خلاصی از آن است!
✅ اما حالا ما و واگنر به شما میگوییم دست نگه دارید! این روش را کنار بگذارید! چون مشکلی که دائم سعی کنید به آن فکر نکنید یا تلاش میکنید نادیدهاش بگیرید، همان خرس سفید یا فیل صورتی است که سرانجام شکارتان میکند! گرچه امکان دارد
✅ در نخستین تلاش برای سرکوبی افکار مربوط به آن موفق شوید و کمتر یادش بیفتید اما در آینده بیشتر و بیشتر اندیشه آن، شما را درگیر میکند!
✅ در حقیقت، تلاش برای فکر نکردن به یک مشکل به جای حل آن، مثل مرهمی سطحی است روی دملی چرکی که تا وقتی درمان نشود هر از گاه سر باز میکند! میپرسید راه چاره چیست؟
✅ ما دقیقاً وقتی از فکر کردن به مشکلی اجتناب میکنیم که در ناخودآگاه، نگرانمان میکند و از آن می ترسیم! پس برای حل موضوع، ابتدا باید یاد بگیریم شجاعانه درباره مسأله بیندیشیم و سپس یا آنرا همان گونه که هست بپذیریم و با آن کنار بیاییم یا به طور منطقی حلش کنیم.
📍 @organizationb ™
آنوقت بود که زنگ، بارها و بارها در هر دقیقه به صدا درآمد که ثابت میکرد شرکتکنندهها دم بهدقیقه یاد خرس سفید میافتند و از خیالش رهایی نداشتند!
📍 @organizationb ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱انواع مدیریت در نگاه رفتار سازمانی
🚩 استبدادی
مدیریت یک مجموعه حاکم بر اوضاع است و از روش های جبر برای مدیریت استفاده میکند.در این حالت کارمندان نیز چاره ای جز فرمانبرداری ندارند.
🚩 مراقبتی
در این حالت، موضوع اصلی امنیت شغلی و مالی کارمندان مطرح است و بدین ترتیب به سازمان وابستگی دارند.
🚩 مشارکتی
در نوع از مدیریت، مشارکت بین اعضای سازمان مطرح میگردد.همگی کارمندان، با اشتیاق در امور سازمان، مشارکت خواهند داشت.در این حالت، ایده های نو و جدید شکل خواهد گرفت.اعتماد به نفس کارمندان و در نتیجه کارایی آنها مضاعف خواهد بود.
📍 @organizationb ™
مدیریت یک مجموعه حاکم بر اوضاع است و از روش های جبر برای مدیریت استفاده میکند.در این حالت کارمندان نیز چاره ای جز فرمانبرداری ندارند.
در این حالت، موضوع اصلی امنیت شغلی و مالی کارمندان مطرح است و بدین ترتیب به سازمان وابستگی دارند.
در نوع از مدیریت، مشارکت بین اعضای سازمان مطرح میگردد.همگی کارمندان، با اشتیاق در امور سازمان، مشارکت خواهند داشت.در این حالت، ایده های نو و جدید شکل خواهد گرفت.اعتماد به نفس کارمندان و در نتیجه کارایی آنها مضاعف خواهد بود.
📍 @organizationb ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🅱زندگی کاری ما در ۲۰ تا ۶۰ سالگی باید به چه شکلی باشد؟
🔸جک ما (Jack Ma)، بنیانگذار علی بابا (Alibaba) و کارآفرین چینی را خیلیها میشناسند. او جوانان مشتاق را تشویق میکند و نکتههای زیادی را به آنان آموزش میدهد. او در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۵ برای جوانان کره جنوبی صحبت میکند و به آنان میگوید که چگونه در زندگی موفق باشند.
جک ما در این برنامه، مسیر زندگی پیشنهادی خود را از ۲۰ تا ۶۰ سالگی مطرح میکند. البته این مسیر راهی کلی است و قطعاً موارد استثنایی و موفق دیگری هم وجود دارند. در پایان هم، او از حسرتهای خود در طول زندگی صحبت میکند.
◀️ قبل از ۲۰ سالگی
دانشآموز خوبی باشید. برای کارآفرین شدن صبر کنید و فقط چند تجربه کوچک داشته باشید.
◀️ بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی
افراد تأثیرگذاری را دنبال کنید. به یک شرکت کوچک بروید. معمولاً در شرکتهای بزرگ، فرآیندها را به خوبی فرامیگیرید و عضوی از یک ماشین بزرگ خواهید بود؛ اما زمانی که به شرکت کوچکی بروید، شما یاد میگیرید که پرشور (Passion) باشید و رویاپردازی کنید. همچنین یاد میگیرید که تعداد زیادی کار را همزمان انجام دهید. بنابراین پیش از ۳۰ سالگی مهم نیست که به چه شرکتی خواهید رفت؛ مهم رئیس شماست. مهم کسی است که شما به دنبال او میروید. یک رئیس خوب به شیوه متفاوتی به شما آموزش میدهد.
در این دوره سنی تا میتوانید اشتباه کنید. از اینکه شکست میخورید، نگران نباشید؛ به زمین میافتید و دوباره بلند میشوید. از این شکستها یاد بگیرید و لذت ببرید. مهمترین درآمدی که شما در آینده کسب خواهید کرد، یادگیری از همین شکستهای سنین جوانی است.
◀️ بین ۳۰ تا ۴۰ سالگی
باید دقیق فکر کنید که آیا میخواهید برای خودتان کار کنید یا خیر. آیا واقعاً میخواهید یک کارآفرین شوید؟
◀️ بین ۴۰ تا ۵۰ سالگی
شما باید کاری را انجام دهید که در آن ماهر هستید. سعی نکنید از این شاخه به آن شاخه بپرید و کار خود را عوض کنید؛ زیرا خیلی دیر شده است. ممکن است با این تغییر موفق شوید، اما احتمال شکست شما بسیار بالاست. بنابراین از ۴۰ تا ۵۰ سالگی روی کارهایی که در آنها ماهر هستید تمرکز کنید.
◀️ بین ۵۰ تا ۶۰ سالگی
برای جوانان کار کنید؛ زیرا افراد جوانتر بهتر از شما کار میکنند و میتوانید به آنها اعتماد کنید. روی جوانان سرمایهگذاری کنید و مطمئن شوید که خوب کار میکنند و خوب یاد میگیرند.
◀️ ۶۰ سالگی به بعد
برای خودتان وقت بگذارید. به ساحل بروید و آفتاب بگیرید! الان برای تغییر خیلی دیر شده است...
◀️ حسرتهای زندگی جک ما
او میگوید: "من زمان زیادی را صرف سخت کار کردن کردم و زمان بسیار اندکی را با خانواده خود سپری کردم. اگر زندگی دیگری داشتم، هیچوقت این کارها را تکرار نمیکردم. البته زندگی کوتاه است. باید در تمام مراحل زندگی تجربههای مختلفی به دست آورد. آدمها نگاههای متفاوتی دارند. بعضیها فکر میکنند که شما ثروتمند هستید، موفق هستید، اما در حقیقت هیچکدام آنها نیستید! بعضی افراد میگویند این شخص پول ندارد، او فرد افتضاحی است؛ اما این هم شاید غلط باشد. هر کس مسئول زندگی خودش است.
اما الان برای حسرت خوردن بسیار دیر شده است. حسرت خوردن را فراموش کنید. به اینکه در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده چه خواهید کرد بیاندیشید."
📍 @organizationb ™
🔸جک ما (Jack Ma)، بنیانگذار علی بابا (Alibaba) و کارآفرین چینی را خیلیها میشناسند. او جوانان مشتاق را تشویق میکند و نکتههای زیادی را به آنان آموزش میدهد. او در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۵ برای جوانان کره جنوبی صحبت میکند و به آنان میگوید که چگونه در زندگی موفق باشند.
جک ما در این برنامه، مسیر زندگی پیشنهادی خود را از ۲۰ تا ۶۰ سالگی مطرح میکند. البته این مسیر راهی کلی است و قطعاً موارد استثنایی و موفق دیگری هم وجود دارند. در پایان هم، او از حسرتهای خود در طول زندگی صحبت میکند.
◀️ قبل از ۲۰ سالگی
دانشآموز خوبی باشید. برای کارآفرین شدن صبر کنید و فقط چند تجربه کوچک داشته باشید.
◀️ بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی
افراد تأثیرگذاری را دنبال کنید. به یک شرکت کوچک بروید. معمولاً در شرکتهای بزرگ، فرآیندها را به خوبی فرامیگیرید و عضوی از یک ماشین بزرگ خواهید بود؛ اما زمانی که به شرکت کوچکی بروید، شما یاد میگیرید که پرشور (Passion) باشید و رویاپردازی کنید. همچنین یاد میگیرید که تعداد زیادی کار را همزمان انجام دهید. بنابراین پیش از ۳۰ سالگی مهم نیست که به چه شرکتی خواهید رفت؛ مهم رئیس شماست. مهم کسی است که شما به دنبال او میروید. یک رئیس خوب به شیوه متفاوتی به شما آموزش میدهد.
در این دوره سنی تا میتوانید اشتباه کنید. از اینکه شکست میخورید، نگران نباشید؛ به زمین میافتید و دوباره بلند میشوید. از این شکستها یاد بگیرید و لذت ببرید. مهمترین درآمدی که شما در آینده کسب خواهید کرد، یادگیری از همین شکستهای سنین جوانی است.
◀️ بین ۳۰ تا ۴۰ سالگی
باید دقیق فکر کنید که آیا میخواهید برای خودتان کار کنید یا خیر. آیا واقعاً میخواهید یک کارآفرین شوید؟
◀️ بین ۴۰ تا ۵۰ سالگی
شما باید کاری را انجام دهید که در آن ماهر هستید. سعی نکنید از این شاخه به آن شاخه بپرید و کار خود را عوض کنید؛ زیرا خیلی دیر شده است. ممکن است با این تغییر موفق شوید، اما احتمال شکست شما بسیار بالاست. بنابراین از ۴۰ تا ۵۰ سالگی روی کارهایی که در آنها ماهر هستید تمرکز کنید.
◀️ بین ۵۰ تا ۶۰ سالگی
برای جوانان کار کنید؛ زیرا افراد جوانتر بهتر از شما کار میکنند و میتوانید به آنها اعتماد کنید. روی جوانان سرمایهگذاری کنید و مطمئن شوید که خوب کار میکنند و خوب یاد میگیرند.
◀️ ۶۰ سالگی به بعد
برای خودتان وقت بگذارید. به ساحل بروید و آفتاب بگیرید! الان برای تغییر خیلی دیر شده است...
◀️ حسرتهای زندگی جک ما
او میگوید: "من زمان زیادی را صرف سخت کار کردن کردم و زمان بسیار اندکی را با خانواده خود سپری کردم. اگر زندگی دیگری داشتم، هیچوقت این کارها را تکرار نمیکردم. البته زندگی کوتاه است. باید در تمام مراحل زندگی تجربههای مختلفی به دست آورد. آدمها نگاههای متفاوتی دارند. بعضیها فکر میکنند که شما ثروتمند هستید، موفق هستید، اما در حقیقت هیچکدام آنها نیستید! بعضی افراد میگویند این شخص پول ندارد، او فرد افتضاحی است؛ اما این هم شاید غلط باشد. هر کس مسئول زندگی خودش است.
اما الان برای حسرت خوردن بسیار دیر شده است. حسرت خوردن را فراموش کنید. به اینکه در ۱۰ یا ۲۰ سال آینده چه خواهید کرد بیاندیشید."
📍 @organizationb ™
🅱 اهمیت هدفمند بودن نظام پاداش در سازمانها
💎 استفان رابینز در کتاب «۵۳ اصل مدیریت انسانها» مینویسد: یکی از مشاوران مدیریت که به طور خاص در زمینۀ مدیریت نیروهای نظامی مطالعه میکرد، متوجه شد که افسران پلیس در شیفت کاری خود، هر روز صبح سوار ماشینی میشوند که به آنها تحویل داده شده، به بزرگراه محل ماموریت میروند و تا پایان وقت کاری در آن بزرگراه رفت و آمد میکنند.
🔹واضح است که این گشتزنی بدون هدف کمتر به امور اصلی محوله به پلیس مربوط میشود.
🔹برای همین، آن مشاور مدیریت در بررسیهایش متوجه شد که عملکرد و کارآیی افسران پلیس در آن شهر، بر اساس میزان مسافتی محاسبه میشود که هر روز با ماشینشان طی میکنند.
🔹برای همین، افسران پلیس هر روز مسافتهای طولانی را میرفتند و برمیگشتند، بدون آن که کمک خاصی به برقراری امنیت در شهر کرده باشند.
🔹این داستان واقعی به ما یادآوری میکند که وقتی کارمندان خود را به صورت کلیشهای مورد ارزیابی و پاداشدهی قرار میدهیم و فراموش میکنیم به رفتارهایی پاداش بدهیم که واقعاً مدنظرمان است، کارمندان هم بعد از مدتی سراغ رفتارهای سطحی و کلیشهای میروند.
🔹در نتیجه، بعد از مدتی متوجه میشویم که علیرغم ارائه پاداشهای متنوع و حتی زیاد، کارمندانمان انگیزۀ کافی برای کارهای بزرگ را ندارند و سرشان را با کارهای روزمره و بیاهمیت گرم میکنند.
🔹در چنین شرایطی همیشه باید سراغ تغییر نظام پاداشدهی سازمانمان برویم و مطمئن باشیم که با تغییرات کوچکی در این نظام میتوانیم نتایج فوقالعادهای را به دست بیاوریم.
🔹اهمیت نظام پاداشدهی زمانی برای من بیش از پیش روشن شد که یکی از اقوام پولدارم به پسرخواندهاش میگفت: «نگران پول در آوردن نباش! زمانی که من بمیرم، همه ثروتم به تو خواهد رسید.
🔹از قضا این فامیل ما برای مدت بسیار طولانی زنده ماند و در طول دوران پیریاش هیچ وقت نفهمید که چرا پسر خواندهاش تمایلی به حفظ سلامتی او ندارد.
🔹زمانی که این موضوع را با من مطرح کرد، به او پاسخ دادم «چون تو بابت مردن خودت به پسر خواندهات پاداش میدهی نه بابت زنده بودنت»
📍 @organizationb ™
🔹واضح است که این گشتزنی بدون هدف کمتر به امور اصلی محوله به پلیس مربوط میشود.
🔹برای همین، آن مشاور مدیریت در بررسیهایش متوجه شد که عملکرد و کارآیی افسران پلیس در آن شهر، بر اساس میزان مسافتی محاسبه میشود که هر روز با ماشینشان طی میکنند.
🔹برای همین، افسران پلیس هر روز مسافتهای طولانی را میرفتند و برمیگشتند، بدون آن که کمک خاصی به برقراری امنیت در شهر کرده باشند.
🔹این داستان واقعی به ما یادآوری میکند که وقتی کارمندان خود را به صورت کلیشهای مورد ارزیابی و پاداشدهی قرار میدهیم و فراموش میکنیم به رفتارهایی پاداش بدهیم که واقعاً مدنظرمان است، کارمندان هم بعد از مدتی سراغ رفتارهای سطحی و کلیشهای میروند.
🔹در نتیجه، بعد از مدتی متوجه میشویم که علیرغم ارائه پاداشهای متنوع و حتی زیاد، کارمندانمان انگیزۀ کافی برای کارهای بزرگ را ندارند و سرشان را با کارهای روزمره و بیاهمیت گرم میکنند.
🔹در چنین شرایطی همیشه باید سراغ تغییر نظام پاداشدهی سازمانمان برویم و مطمئن باشیم که با تغییرات کوچکی در این نظام میتوانیم نتایج فوقالعادهای را به دست بیاوریم.
🔹اهمیت نظام پاداشدهی زمانی برای من بیش از پیش روشن شد که یکی از اقوام پولدارم به پسرخواندهاش میگفت: «نگران پول در آوردن نباش! زمانی که من بمیرم، همه ثروتم به تو خواهد رسید.
🔹از قضا این فامیل ما برای مدت بسیار طولانی زنده ماند و در طول دوران پیریاش هیچ وقت نفهمید که چرا پسر خواندهاش تمایلی به حفظ سلامتی او ندارد.
🔹زمانی که این موضوع را با من مطرح کرد، به او پاسخ دادم «چون تو بابت مردن خودت به پسر خواندهات پاداش میدهی نه بابت زنده بودنت»
📍 @organizationb ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🅱چرا انسانها درباره تواناییهایشان دچار اغراق و توهماند و چطور درک درستی از تواناییهایمان کسب کنیم؟
📍 @organizationb ™
📍 @organizationb ™
🅱آیا میتوانیم شخصیتمان را تغییر دهیم؟
🔸زیگموند فروید، روانکاو اتریشی، بر این عقیده بود که پایهٔ شخصیت ما تقریبا در ۵ سالگی شکل میگیرد. حتی بسیاری از روانشناسان مدرن نیز باور دارند که شخصیت کلی ما تقریبا در طول زندگی ثابت میماند. حالا اگر قصد تغییر شخصیتمان را داشته باشیم چه کنیم؟ آیا رویکرد مناسب و تلاش زیاد میتواند باعث تغییر شخصیت واقعیمان شود یا اینکه صفتهای نامطلوب ما را گیر میاندازند و مانع رسیدن ما به اهدافمان میشوند؟
◀️ آیا شخصیت ثابت است؟
🔸میل به تغییر شخصیت بسیار رایج است. ممکن است افراد خجالتی آرزو کنند که ای کاش معاشرتیتر و پرحرفتر باشند. احتمالا کسانی که آستانهٔ صبرشان پایین است آرزو میکنند که ای کاش میتوانستند در موقعیتهای بحرانی خونسردیشان را حفظ کنند. بهصورتِ عمومی، بسیاری از متخصصان بر این عقیدهاند که ایجاد تغییرات واقعی و پایدار روی ویژگیهای فراگیر شخصیتی میتواند کاری بسیار دشوار باشد.
🔸برخی متخصصان، از جمله "کارل دوک" روانشناس، معتقدند که تغییر الگوی رفتاری، عادتها و باورهای نهفته در سطح زیرینِ ویژگیهای شخصیتی (مثل درونگرایی و سازگاری) کلید اصلی تغییر شخصیت است.
◀️ عوامل شکلدهندهٔ شخصیت
🔸آیا رفتار ما در پیوند با عواملِ وراثتی (سرشت) شکل گرفته یا محیط و یادگیری (پرورش) عوامل تعیینکنندهٔ شخصیت هستند؟ در گذشته، رویکرد نظریهپردازان و فیلسوفان اغلب یکطرفه بود و تنها طرفدار یکی از این دو عامل بودند. اما امروزه بیشتر متفکران با این موضوع موافق هستند که ترکیبی از هر دو عامل شخصیت نهایی ما را شکل میدهد.
🔸همچنین، تعامل همیشگی میان ژنتیک و محیط میتواند در چگونگیِ ابراز شخصیت اثرگذار باشد. برایِمثال، ممکن است فردی ازنظرِ ژنتیکی مستعد داشتن رفتاری دوستانه و آرام باشد، اما کارکردن در محیطی پر از استرس او را کمتحمل کند.
◀️ برای تغییر شخصیت چه کاری میتوان انجام داد؟
از یک فردِ درونگرا به یک فردِ برونگرا تبدیلشدن میتواند کاری بسیار دشوار (یا حتی غیرممکن) باشد، اما متخصصان معتقدند با انجامدادن برخی کارها میتوان تغییراتی واقعی و پایدار در شخصیت ایجاد کرد.
▪️تمرکز روی تغییر عادتها
«عادت» قابلیادگیری است. بنابراین، تغییر دادن واکنشهای همیشگیتان در طی زمان یکی از راههایی است که موجب تغییر شخصیت شما نیز خواهد شد. قطعا، صورتبخشیدن به عادتهای جدید یا کنارگذاشتن عادتهای قدیمی به زمان و تلاش جدی نیاز دارد.
▪️تغییر باورهای خود
اگر باور داشته باشید که تغییر نمیکنید، پس هیچ تغییری نخواهید کرد. اگر سعی میکنید بیشتر معاشرت کنید، اما باور دارید که درونگراییتان یک ویژگی تغییرناپذیر و ثابت است، بنابراین هرگز اجتماعیتر نخواهید شد. اما اگر معتقد باشید که ویژگیهای شخصیتان قابلتغییر هستند، احتمالا برای اجتماعی شدن تلاش خواهید کرد.
▪️تمرکز روی روند کار
ستایش «تلاش» بهجایِ «توانایی» بسیار ضروری است. بهجایِ فکرهایی مثل «من خیلی باهوشم» یا «من خیلی بااستعدادم»، جملاتی مثل «من واقعا سخت کار کردم» یا «من یک روش عالی برای حل مشکل پیدا کردم» را جایگزین کنید.
▪️آنقدر تظاهر کنید تا موفق شوید
«کریستوفر پیترسون» ، روانشناس، خیلی زود متوجه شد که شخصیت درونگرای او ممکن است تأثیر زیانآوری روی حرفهاش بهعنوانِ استاد دانشگاه داشته باشد. برای غلبه بر این موضوع، او در موقعیتهایی که لازم میدید (مثل زمانهایی که کنفرانس داشت) شروع به اجرای نقش یک برونگرا میکرد. سرانجام، این رفتارها به عادت همیشگی او تبدیل شد. هرچند او هنوز معتقد است که فرد درونگرایی به حساب میآید، اما متوجه شد چه زمانهایی باید مثل یک فرد برونگرا عمل کند.
📍 @organizationb ™
🔸زیگموند فروید، روانکاو اتریشی، بر این عقیده بود که پایهٔ شخصیت ما تقریبا در ۵ سالگی شکل میگیرد. حتی بسیاری از روانشناسان مدرن نیز باور دارند که شخصیت کلی ما تقریبا در طول زندگی ثابت میماند. حالا اگر قصد تغییر شخصیتمان را داشته باشیم چه کنیم؟ آیا رویکرد مناسب و تلاش زیاد میتواند باعث تغییر شخصیت واقعیمان شود یا اینکه صفتهای نامطلوب ما را گیر میاندازند و مانع رسیدن ما به اهدافمان میشوند؟
◀️ آیا شخصیت ثابت است؟
🔸میل به تغییر شخصیت بسیار رایج است. ممکن است افراد خجالتی آرزو کنند که ای کاش معاشرتیتر و پرحرفتر باشند. احتمالا کسانی که آستانهٔ صبرشان پایین است آرزو میکنند که ای کاش میتوانستند در موقعیتهای بحرانی خونسردیشان را حفظ کنند. بهصورتِ عمومی، بسیاری از متخصصان بر این عقیدهاند که ایجاد تغییرات واقعی و پایدار روی ویژگیهای فراگیر شخصیتی میتواند کاری بسیار دشوار باشد.
🔸برخی متخصصان، از جمله "کارل دوک" روانشناس، معتقدند که تغییر الگوی رفتاری، عادتها و باورهای نهفته در سطح زیرینِ ویژگیهای شخصیتی (مثل درونگرایی و سازگاری) کلید اصلی تغییر شخصیت است.
◀️ عوامل شکلدهندهٔ شخصیت
🔸آیا رفتار ما در پیوند با عواملِ وراثتی (سرشت) شکل گرفته یا محیط و یادگیری (پرورش) عوامل تعیینکنندهٔ شخصیت هستند؟ در گذشته، رویکرد نظریهپردازان و فیلسوفان اغلب یکطرفه بود و تنها طرفدار یکی از این دو عامل بودند. اما امروزه بیشتر متفکران با این موضوع موافق هستند که ترکیبی از هر دو عامل شخصیت نهایی ما را شکل میدهد.
🔸همچنین، تعامل همیشگی میان ژنتیک و محیط میتواند در چگونگیِ ابراز شخصیت اثرگذار باشد. برایِمثال، ممکن است فردی ازنظرِ ژنتیکی مستعد داشتن رفتاری دوستانه و آرام باشد، اما کارکردن در محیطی پر از استرس او را کمتحمل کند.
◀️ برای تغییر شخصیت چه کاری میتوان انجام داد؟
از یک فردِ درونگرا به یک فردِ برونگرا تبدیلشدن میتواند کاری بسیار دشوار (یا حتی غیرممکن) باشد، اما متخصصان معتقدند با انجامدادن برخی کارها میتوان تغییراتی واقعی و پایدار در شخصیت ایجاد کرد.
▪️تمرکز روی تغییر عادتها
«عادت» قابلیادگیری است. بنابراین، تغییر دادن واکنشهای همیشگیتان در طی زمان یکی از راههایی است که موجب تغییر شخصیت شما نیز خواهد شد. قطعا، صورتبخشیدن به عادتهای جدید یا کنارگذاشتن عادتهای قدیمی به زمان و تلاش جدی نیاز دارد.
▪️تغییر باورهای خود
اگر باور داشته باشید که تغییر نمیکنید، پس هیچ تغییری نخواهید کرد. اگر سعی میکنید بیشتر معاشرت کنید، اما باور دارید که درونگراییتان یک ویژگی تغییرناپذیر و ثابت است، بنابراین هرگز اجتماعیتر نخواهید شد. اما اگر معتقد باشید که ویژگیهای شخصیتان قابلتغییر هستند، احتمالا برای اجتماعی شدن تلاش خواهید کرد.
▪️تمرکز روی روند کار
ستایش «تلاش» بهجایِ «توانایی» بسیار ضروری است. بهجایِ فکرهایی مثل «من خیلی باهوشم» یا «من خیلی بااستعدادم»، جملاتی مثل «من واقعا سخت کار کردم» یا «من یک روش عالی برای حل مشکل پیدا کردم» را جایگزین کنید.
▪️آنقدر تظاهر کنید تا موفق شوید
«کریستوفر پیترسون» ، روانشناس، خیلی زود متوجه شد که شخصیت درونگرای او ممکن است تأثیر زیانآوری روی حرفهاش بهعنوانِ استاد دانشگاه داشته باشد. برای غلبه بر این موضوع، او در موقعیتهایی که لازم میدید (مثل زمانهایی که کنفرانس داشت) شروع به اجرای نقش یک برونگرا میکرد. سرانجام، این رفتارها به عادت همیشگی او تبدیل شد. هرچند او هنوز معتقد است که فرد درونگرایی به حساب میآید، اما متوجه شد چه زمانهایی باید مثل یک فرد برونگرا عمل کند.
📍 @organizationb ™
🅱 ۱۱ شخصیت مختلف در محیط کار و روش درست تعامل با آنها
🔸هریک از همکاران در محیط کار شخصیت خاص خودشان را دارند، بنابراین نمیتوان با همهٔ آنها به یک شکل رفتار کرد. توجه به این نکته اهمیت زیادی در پیشرفت شغلی ما دارد و بهتر است تا جای ممکن روش درست تعامل با آنها را بدانیم.
🔸در ادامه ۱۱ مورد از انواع مختلف همکاران، چگونگی شناخت و تشخیص آنها و راه کنار آمدن با آنها را شرح داده ایم:
▪️برنده
او کارمندی ایده آل است. برنده فردی است که همیشه در لحظات حساس یا پروژههای بزرگ به او تکیه میکنند. این فرد فهرست بلندی از دستاوردها دارد و مسئولیت پذیر است. برنده از داراییهای باارزش شرکت به شمار میرود.
◀️ همیشه این نوع همکاران را حمایت کنید، قدردان آنها باشید و از خودتان بپرسید: «چه چیزهایی میتوانم از این فرد بیاموزم تا حتی از او نیز بهتر شوم؟»
▪️قهرمان خاموش
او کسی است که کار خود را بدون تقدیری که سزاوار آن است، انجام میدهد. او ترجیح میدهد جلبتوجه نکند. این فرد شباهت زیادی به «برنده» دارد ولی معمولا توجه چندانی به او نمیکنند.
◀️ کاری کنید که او حس کند که به دستاوردهایش توجه میشود. سعی کنید او را به موقعیتهایی وارد کنید که در آنها باید رهبری گروه را بر عهده بگیرد و مسئولیتهای بیشتری را بپذیرد.
▪️مربی
مربی عاشق این است که چیزهایی فراتر از جنبههای صرفا فنی شغل را به شما بیاموزد. او با اشتیاق، دانش خود را در اختیارتان قرار می دهد.
◀️ شاگرد خوبی باشید و به نصیحتهای او گوش بدهید؛ فرقی نمیکند که در حال حاضر در چه پست و موقعیتی هستید؛ چون در هر صورت، داشتن مربی خوب بسیار ارزشمند است.
▪️پیشکسوت
پیشکسوت کسی است که مدت زیادی عضو سازمان شما بوده است.
◀️ آیا میخواهید درباره تاریخچه شرکت چیزی بدانید؟ پیشکسوت کسی است که میتوانید سؤالهای خود را از او بپرسید. حتما این همکار را در گفتوگوها و تصمیمگیری روزانه شرکت دهید تا احساس نکند که نادیده گرفته شده است.
▪️دوست
دوست کسی است که در محل کار و بیرون آن همراه شماست. او کسی است که به نظرات و ایدههای شما گوش میدهد، همواره میتوانید به او اعتماد کنید و در شرایط دشوار همراه شماست.
◀️ قدر روابط دوستانهای را که در محل کار برقرار میکنید، بدانید! این همکار کسی است که همیشه میتوانید به او تکیه کنید.
▪️شوخطبع
همکار شوخطبع، در محل کار فضای غیررسمی و سرزندهای را ایجاد میکند. او در جلوگیری از ایجاد موقعیتهای تنشزا استاد است.
◀️ از همصحبتی و شوخیهای همکار شوخطبع لذت ببرید، البته تا زمانی که این شوخیها موجب رنجش کسی نشدهاند. مراقب باشید که این شوخیها در انجام کارهای جدی و مهم شما اختلالی ایجاد نکنند.
▪️سخنچین
سؤالهایی مانند «درسته که میخوان کارمندان رو اخراج کنن؟»، «آیا واقعا اونها با هم رابطه دارن؟» همگی پرسشهایی هستند که سخنچین از جواب دادن به آنها خوشحال میشود. سخنچین عاشق اختراع کردن یا گفتن داستانهای جذاب درباره دیگران است.
◀️ همیشه مراقب همکار سخنچین باشید. اگر این داستانها به گوشتان رسید، این شایعهها را به دیگران نگویید. وقتی که این فرد اطراف شماست، مراقب حرفهایتان باشید.
▪️چاپلوس
آنها برای بهرهبرداری کردن از افراد بالاتر از خود تقریبا هر کاری میکنند، کارهایی مانند گفتن حرفهای خوشایند و تعریفوتمجید کردن.
◀️ بهتر است که از او دوری کنید. البته این رفتار او میتواند به شما انگیزه بدهد و موجب شود که دستاوردهایتان را به دیگران نشان دهید و ارزش افزودهای را که برای شرکت ایجاد کردهاید، به رئیس خود یادآوری کنید.
▪️غرغرو
تجربه نشان داده است که معمولا تعامل با فردی که همیشه غر میزند و شکایت میکند، مفید نیست. شکایت کردن او میتواند نتیجهٔ سرخوردگی، خستگی، استرس یا ناراضی بودن از محل کار باشد.
◀️ اجازه ندهید که احساسات منفی یا افکار منفی این نوع همکاران روی شما تأثیر بگذارد. سعی کنید موضوع گفتوگو را تغییر دهید و درباره موضوع مثبت و بهتری صحبت کنید.
▪️سیاستباز
از فرد سیاستباز هیچ چیز بعید نیست. گاهی بعضی از همکارها از پشت به شما خنجر میزنند؛ مثلا فردی که گمان میکردید دوست شماست، ایدهٔ شما را بهنام خودش ارائه می کند.
◀️ در رویارویی با افراد سیاستباز همیشه باید هوشیار و مراقب باشید؛ حتی اگر همه چیز خوب به نظر برسد و ظاهرا دلیلی برای احتیاط و هوشیاری شما وجود نداشته باشد.
▪️کمکار
افراد کمکار در ظاهر مشغول کار به نظر میرسند؛ درحالیکه در واقع مسئولیتهای خود را به گردن دیگران میاندازند.
◀️ اگر کارهای این همکار روی شما یا گروه شما تأثیری نمیگذارد، بهتر است که او را نادیده بگیرید؛ ولی اگر روی کار شما تأثیر میگذارد، حتما به این رفتار او اشاره کنید.
📍 @organizationb ™
🔸هریک از همکاران در محیط کار شخصیت خاص خودشان را دارند، بنابراین نمیتوان با همهٔ آنها به یک شکل رفتار کرد. توجه به این نکته اهمیت زیادی در پیشرفت شغلی ما دارد و بهتر است تا جای ممکن روش درست تعامل با آنها را بدانیم.
🔸در ادامه ۱۱ مورد از انواع مختلف همکاران، چگونگی شناخت و تشخیص آنها و راه کنار آمدن با آنها را شرح داده ایم:
▪️برنده
او کارمندی ایده آل است. برنده فردی است که همیشه در لحظات حساس یا پروژههای بزرگ به او تکیه میکنند. این فرد فهرست بلندی از دستاوردها دارد و مسئولیت پذیر است. برنده از داراییهای باارزش شرکت به شمار میرود.
◀️ همیشه این نوع همکاران را حمایت کنید، قدردان آنها باشید و از خودتان بپرسید: «چه چیزهایی میتوانم از این فرد بیاموزم تا حتی از او نیز بهتر شوم؟»
▪️قهرمان خاموش
او کسی است که کار خود را بدون تقدیری که سزاوار آن است، انجام میدهد. او ترجیح میدهد جلبتوجه نکند. این فرد شباهت زیادی به «برنده» دارد ولی معمولا توجه چندانی به او نمیکنند.
◀️ کاری کنید که او حس کند که به دستاوردهایش توجه میشود. سعی کنید او را به موقعیتهایی وارد کنید که در آنها باید رهبری گروه را بر عهده بگیرد و مسئولیتهای بیشتری را بپذیرد.
▪️مربی
مربی عاشق این است که چیزهایی فراتر از جنبههای صرفا فنی شغل را به شما بیاموزد. او با اشتیاق، دانش خود را در اختیارتان قرار می دهد.
◀️ شاگرد خوبی باشید و به نصیحتهای او گوش بدهید؛ فرقی نمیکند که در حال حاضر در چه پست و موقعیتی هستید؛ چون در هر صورت، داشتن مربی خوب بسیار ارزشمند است.
▪️پیشکسوت
پیشکسوت کسی است که مدت زیادی عضو سازمان شما بوده است.
◀️ آیا میخواهید درباره تاریخچه شرکت چیزی بدانید؟ پیشکسوت کسی است که میتوانید سؤالهای خود را از او بپرسید. حتما این همکار را در گفتوگوها و تصمیمگیری روزانه شرکت دهید تا احساس نکند که نادیده گرفته شده است.
▪️دوست
دوست کسی است که در محل کار و بیرون آن همراه شماست. او کسی است که به نظرات و ایدههای شما گوش میدهد، همواره میتوانید به او اعتماد کنید و در شرایط دشوار همراه شماست.
◀️ قدر روابط دوستانهای را که در محل کار برقرار میکنید، بدانید! این همکار کسی است که همیشه میتوانید به او تکیه کنید.
▪️شوخطبع
همکار شوخطبع، در محل کار فضای غیررسمی و سرزندهای را ایجاد میکند. او در جلوگیری از ایجاد موقعیتهای تنشزا استاد است.
◀️ از همصحبتی و شوخیهای همکار شوخطبع لذت ببرید، البته تا زمانی که این شوخیها موجب رنجش کسی نشدهاند. مراقب باشید که این شوخیها در انجام کارهای جدی و مهم شما اختلالی ایجاد نکنند.
▪️سخنچین
سؤالهایی مانند «درسته که میخوان کارمندان رو اخراج کنن؟»، «آیا واقعا اونها با هم رابطه دارن؟» همگی پرسشهایی هستند که سخنچین از جواب دادن به آنها خوشحال میشود. سخنچین عاشق اختراع کردن یا گفتن داستانهای جذاب درباره دیگران است.
◀️ همیشه مراقب همکار سخنچین باشید. اگر این داستانها به گوشتان رسید، این شایعهها را به دیگران نگویید. وقتی که این فرد اطراف شماست، مراقب حرفهایتان باشید.
▪️چاپلوس
آنها برای بهرهبرداری کردن از افراد بالاتر از خود تقریبا هر کاری میکنند، کارهایی مانند گفتن حرفهای خوشایند و تعریفوتمجید کردن.
◀️ بهتر است که از او دوری کنید. البته این رفتار او میتواند به شما انگیزه بدهد و موجب شود که دستاوردهایتان را به دیگران نشان دهید و ارزش افزودهای را که برای شرکت ایجاد کردهاید، به رئیس خود یادآوری کنید.
▪️غرغرو
تجربه نشان داده است که معمولا تعامل با فردی که همیشه غر میزند و شکایت میکند، مفید نیست. شکایت کردن او میتواند نتیجهٔ سرخوردگی، خستگی، استرس یا ناراضی بودن از محل کار باشد.
◀️ اجازه ندهید که احساسات منفی یا افکار منفی این نوع همکاران روی شما تأثیر بگذارد. سعی کنید موضوع گفتوگو را تغییر دهید و درباره موضوع مثبت و بهتری صحبت کنید.
▪️سیاستباز
از فرد سیاستباز هیچ چیز بعید نیست. گاهی بعضی از همکارها از پشت به شما خنجر میزنند؛ مثلا فردی که گمان میکردید دوست شماست، ایدهٔ شما را بهنام خودش ارائه می کند.
◀️ در رویارویی با افراد سیاستباز همیشه باید هوشیار و مراقب باشید؛ حتی اگر همه چیز خوب به نظر برسد و ظاهرا دلیلی برای احتیاط و هوشیاری شما وجود نداشته باشد.
▪️کمکار
افراد کمکار در ظاهر مشغول کار به نظر میرسند؛ درحالیکه در واقع مسئولیتهای خود را به گردن دیگران میاندازند.
◀️ اگر کارهای این همکار روی شما یا گروه شما تأثیری نمیگذارد، بهتر است که او را نادیده بگیرید؛ ولی اگر روی کار شما تأثیر میگذارد، حتما به این رفتار او اشاره کنید.
📍 @organizationb ™
🅱6 عادت بد در مکالمات و چگونگی رفع آنها
شاید متعجب شوید که در مورد بسیاری از افراد، گفته های آنها نیست که آنها را عقب نگاه می دارد، بلکه کارهایی است که انجام می دهند. در اینجا به 6 عادت بد می پردازیم که به ارتباطات شخصی صدمه می زنند:
1. قطع کردن صحبت دیگران
2. از این شاخه به آن شاخه پریدن
3. تکرار مداوم یک سری حرف های تکراری در طول مکالمه
4. ناتمام گذاشتن حرفهای طرف مقابل
5. وراجی کردن و بحث در طول مکالمه
6. نگاه کردن به گوشی در طول مکالمات
گرچه این شش عادتِ مخرب، اَشکال متفاوتی دارند، ولی همگی آنها نتیجۀ یک چیز هستند: گوش ندادن!
بسیار خوب، راه حل غلبه بر این شش عادت بد در مکالمات چیست؟
🔹درخصوص نحوۀ تعاملاتتان صادق باشید
اگر شما شخصی کلامی هستید، به اشخاص درونگراتر توضیح دهید که پیش از مشخص کردن موضعتان درخصوص یک موضوع نیاز دارید که آن را به طور کامل مورد بحث قرار دهید. اگر ترجیح می دهید که افراد توضیحات خود را به جای شرح مبسوط در قالب نکات کلیدی مطرح کنند، این را به آنها یادآوری کنید.
🔹 به مکالمه متعهد باشید
گوشی موبایل خود را از روی میز و از دسترستان دور سازید. در طول مدت زمان مکالمه، تماس چشمی خود را حفظ کرده و نسبت به بدن زبان، تون صدا، و کلمات ادا شده توسط گوینده حساسیت نشان دهید.
🔹 مکث کردن را تمرین کنید
اگر عادت دارید صحبت دیگران را پیش از پایان قطع کنید، سعی کنید با شمردن تا 5، پیش از هر گونه واکنش، خود را به چالش بکشید. این کار به شما اطمینان می دهد که شخص مقابلتان بازگو کردن افکار خود را تمام کرده و شما می توانید عقاید خود را مطرح کنید.
🔹 مطالب شنیده شده را خلاصه کرده و سپس سؤالاتی را مطرح سازید
با تکرار کردن سخنان طرف مقابل، وی را متوجه سازید که حرف هایش را فهمیده اید. «چیزی که من از صحبت های شما متوجه شدم، x,y,z است. آیا درست متوجه شده ام؟» آنگاه منتظر تأیید یا حرکت سر باشید. سؤالات برای نشان دادن حضور شما در مکالمه بسیار مفید هستند.
🔹افکار خود را منسجم سازید
از مکث کردن برای سازماندهی افکارتان استفاده کنید تا بتوانید موجز و روشن صحبت کنید. به صحبت های خود گوش دهید و وقتی متوجه تکراری بودن حرف هایتان شدید، افکارتان را مهار سازید.
🔹از نشانه های بصری بهره بجویید
شیئی را به عنوان نماد هدف خود برای تبدیل شدن به یک شنوندۀ مؤثر بر روی میزتان قرار دهید تا هدفتان را به شما یادآوری کند. من به شخصه یک کریستال صورتی با برش های بسیار را روی میزم قرار داده ام. هر بار که آن را می بینم به خاطر می آورم که باید به وجوه مختلف صحبت های طرف مقابلم گوش دهم.
🔹 اجازه دهید دیگران اول صحبت کنند
اگر از دسته کسانی هستید که تمام زمان مکالمه را اشغال می کنید، به دیگران اجازه دهید اول برنامه هایشان را مطرح کنند و سپس به سراغ ایده های خود بروید. همچنین می توانید مدت زمان صحبتتان در طول جلسات را مدنظر داشته باشید تا بدین ترتیب پیشرفت خود در واگذار کردن زمین به طرف مقابل را اندازه بگیرید.
✅زمانیکه فرآیند بهبود عمدی تعاملات بین شخصی خود را آغاز می کنید، از اعضای تیمتان بپرسید که آیا تغییری را در نحوۀ رفتار شما متوجه شده اند یا خیر. پرسیدن این سؤال این علامت را به دیگران می دهد که شما در حال بهبود عادات ارتباطی خود هستید و همچنین باعث می شود در مورد تغییرات مثبت در شما نیز اندیشه کنند.
📍 @organizationb ™
شاید متعجب شوید که در مورد بسیاری از افراد، گفته های آنها نیست که آنها را عقب نگاه می دارد، بلکه کارهایی است که انجام می دهند. در اینجا به 6 عادت بد می پردازیم که به ارتباطات شخصی صدمه می زنند:
1. قطع کردن صحبت دیگران
2. از این شاخه به آن شاخه پریدن
3. تکرار مداوم یک سری حرف های تکراری در طول مکالمه
4. ناتمام گذاشتن حرفهای طرف مقابل
5. وراجی کردن و بحث در طول مکالمه
6. نگاه کردن به گوشی در طول مکالمات
گرچه این شش عادتِ مخرب، اَشکال متفاوتی دارند، ولی همگی آنها نتیجۀ یک چیز هستند: گوش ندادن!
بسیار خوب، راه حل غلبه بر این شش عادت بد در مکالمات چیست؟
🔹درخصوص نحوۀ تعاملاتتان صادق باشید
اگر شما شخصی کلامی هستید، به اشخاص درونگراتر توضیح دهید که پیش از مشخص کردن موضعتان درخصوص یک موضوع نیاز دارید که آن را به طور کامل مورد بحث قرار دهید. اگر ترجیح می دهید که افراد توضیحات خود را به جای شرح مبسوط در قالب نکات کلیدی مطرح کنند، این را به آنها یادآوری کنید.
🔹 به مکالمه متعهد باشید
گوشی موبایل خود را از روی میز و از دسترستان دور سازید. در طول مدت زمان مکالمه، تماس چشمی خود را حفظ کرده و نسبت به بدن زبان، تون صدا، و کلمات ادا شده توسط گوینده حساسیت نشان دهید.
🔹 مکث کردن را تمرین کنید
اگر عادت دارید صحبت دیگران را پیش از پایان قطع کنید، سعی کنید با شمردن تا 5، پیش از هر گونه واکنش، خود را به چالش بکشید. این کار به شما اطمینان می دهد که شخص مقابلتان بازگو کردن افکار خود را تمام کرده و شما می توانید عقاید خود را مطرح کنید.
🔹 مطالب شنیده شده را خلاصه کرده و سپس سؤالاتی را مطرح سازید
با تکرار کردن سخنان طرف مقابل، وی را متوجه سازید که حرف هایش را فهمیده اید. «چیزی که من از صحبت های شما متوجه شدم، x,y,z است. آیا درست متوجه شده ام؟» آنگاه منتظر تأیید یا حرکت سر باشید. سؤالات برای نشان دادن حضور شما در مکالمه بسیار مفید هستند.
🔹افکار خود را منسجم سازید
از مکث کردن برای سازماندهی افکارتان استفاده کنید تا بتوانید موجز و روشن صحبت کنید. به صحبت های خود گوش دهید و وقتی متوجه تکراری بودن حرف هایتان شدید، افکارتان را مهار سازید.
🔹از نشانه های بصری بهره بجویید
شیئی را به عنوان نماد هدف خود برای تبدیل شدن به یک شنوندۀ مؤثر بر روی میزتان قرار دهید تا هدفتان را به شما یادآوری کند. من به شخصه یک کریستال صورتی با برش های بسیار را روی میزم قرار داده ام. هر بار که آن را می بینم به خاطر می آورم که باید به وجوه مختلف صحبت های طرف مقابلم گوش دهم.
🔹 اجازه دهید دیگران اول صحبت کنند
اگر از دسته کسانی هستید که تمام زمان مکالمه را اشغال می کنید، به دیگران اجازه دهید اول برنامه هایشان را مطرح کنند و سپس به سراغ ایده های خود بروید. همچنین می توانید مدت زمان صحبتتان در طول جلسات را مدنظر داشته باشید تا بدین ترتیب پیشرفت خود در واگذار کردن زمین به طرف مقابل را اندازه بگیرید.
✅زمانیکه فرآیند بهبود عمدی تعاملات بین شخصی خود را آغاز می کنید، از اعضای تیمتان بپرسید که آیا تغییری را در نحوۀ رفتار شما متوجه شده اند یا خیر. پرسیدن این سؤال این علامت را به دیگران می دهد که شما در حال بهبود عادات ارتباطی خود هستید و همچنین باعث می شود در مورد تغییرات مثبت در شما نیز اندیشه کنند.
📍 @organizationb ™