تا کی باید پای تصمیم اشتباهمان بمانیم؟!
🔸مثالی نسبتاً پیش پاافتاده را در نظر بگیرید. داخل سینما در حال تماشای فیلم خستهکنندهای هستید که امیدی به بهتر شدن آن نیست. آیا بلند میشوید و سینما را قبل از تمام شدنِ فیلم ترک میکنید؟ اگر فکر میکنید استفاده دیگر و بهتری از وقتتان باعث افزایش شادکامیتان میشود، باید سینما را ترک کنید.
🔸وقت و پولی که پیشتر بابت سینما خرج کردهاید، "هزینه هدر رفته" است. پول و وقت، از دست رفته است و نمیتوان آنها را برگرداند. بنابراین آن وقت و پول نباید به کاری که میخواهید بعداً انجام دهید ربط داشته باشد. اما ظاهراً ربط دارد!
🔸برای اینکه به سینما بروید از سایر کارها زدید، پول بلیط دادید و مقداری از فیلم را نشستید و دیدید. همه اینها عمدتاً شبیه سرمایهگذاری هستند؛ نه هزینه هدر رفته. و شما میخواهید بازده سرمایهگذاریتان را الان ببینید یا دستکم به بازدهی امیدوار باشید. این وضعیت نشان میدهد که چرا آدمها در روابط شکستخورده و مشاغل خستهکننده بیش از حد باقی میمانند.
🔸اکراه و بیمیلی به اینکه گذشتهها را هزینه از دست رفته قلمداد کنید در بلندمدت میتواند باعث کاهش شادکامی شود. احتمال اینکه بگوئید "کاش زودتر از سینما رفته بودم" خیلی بیشتر از این است که بگوئید "کاش بیشتر سینما مانده بودم".
🔸قول و قرارها مهم هستند، اما تشخیص موعد نقض آنها هم مهم است. اگر بارها جداً به ترک کردن چیزی فکر کردهاید، دیگر خیلی برایش وقت نگذارید. اما اگر تصمیم دارید در همان وضعیت بمانید، سعی کنید تصمیمتان را نوعی تعهد جدید، و نه در جا زدن، بدانید و تلاشتان برای پذیرش این تعهد را مثبت قلمداد کنید.
📖 طرح و نقشه ای برای شادکامی
✍ پل دولان
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
🔸مثالی نسبتاً پیش پاافتاده را در نظر بگیرید. داخل سینما در حال تماشای فیلم خستهکنندهای هستید که امیدی به بهتر شدن آن نیست. آیا بلند میشوید و سینما را قبل از تمام شدنِ فیلم ترک میکنید؟ اگر فکر میکنید استفاده دیگر و بهتری از وقتتان باعث افزایش شادکامیتان میشود، باید سینما را ترک کنید.
🔸وقت و پولی که پیشتر بابت سینما خرج کردهاید، "هزینه هدر رفته" است. پول و وقت، از دست رفته است و نمیتوان آنها را برگرداند. بنابراین آن وقت و پول نباید به کاری که میخواهید بعداً انجام دهید ربط داشته باشد. اما ظاهراً ربط دارد!
🔸برای اینکه به سینما بروید از سایر کارها زدید، پول بلیط دادید و مقداری از فیلم را نشستید و دیدید. همه اینها عمدتاً شبیه سرمایهگذاری هستند؛ نه هزینه هدر رفته. و شما میخواهید بازده سرمایهگذاریتان را الان ببینید یا دستکم به بازدهی امیدوار باشید. این وضعیت نشان میدهد که چرا آدمها در روابط شکستخورده و مشاغل خستهکننده بیش از حد باقی میمانند.
🔸اکراه و بیمیلی به اینکه گذشتهها را هزینه از دست رفته قلمداد کنید در بلندمدت میتواند باعث کاهش شادکامی شود. احتمال اینکه بگوئید "کاش زودتر از سینما رفته بودم" خیلی بیشتر از این است که بگوئید "کاش بیشتر سینما مانده بودم".
🔸قول و قرارها مهم هستند، اما تشخیص موعد نقض آنها هم مهم است. اگر بارها جداً به ترک کردن چیزی فکر کردهاید، دیگر خیلی برایش وقت نگذارید. اما اگر تصمیم دارید در همان وضعیت بمانید، سعی کنید تصمیمتان را نوعی تعهد جدید، و نه در جا زدن، بدانید و تلاشتان برای پذیرش این تعهد را مثبت قلمداد کنید.
📖 طرح و نقشه ای برای شادکامی
✍ پل دولان
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
آنچه امروز یاد میگیرم، دیروزِ من را غلط نمیسازد، بلکه موجب بهتر شدن فردای من میشود.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
یک زندگی رضایتبخش خیلی بهتر از یک زندگی موفق است، زیرا موفقیت ما بوسیله دیگران اندازه گیری میشود، ولی رضایتمان بوسیله روح، ذهن و قلب خودمان اندازهگیری میگردد.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
دو گزینه دارید: با غریبهها حرف بزنید یا در لاک خودتان فروبروید. کدام را انتخاب میکنید؟
🔺فرض کنید سوار قطار هستید. دوروبرتان غریبههایی نشستهاند. دوست دارید لذتبخشترین تجربۀ ممکن را از قطارسواری داشته باشید و دو گزینه پیش رو دارید: با غریبهها حرف بزنید، یا در لاک خودتان فروبروید. کدام را انتخاب میکنید؟
🔺بیشتر ما تکلیفمان مشخص است: در لاک خود فرومیرویم. کی حوصله دارد با غریبههایی که چیزی از آنها نمیداند حرف بزند؟ احتمالاً مُخمان را بخورند. تازه شاید بخواهیم کمی کار کنیم، یا آهنگی، پادکستی، چیزی گوش بدهیم.
🔺پیشبینیِ اینکه چه کاری ما را شاد میکند در روانشناسی «پیشبینی عاطفی» نام دارد. ما مدام در حال پیشبینی هستیم که انواع و اقسام چیزهای بزرگ و کوچکِ زندگی چه حسوحالی به ما میدهند.
🔺پژوهشگران دانشگاه شیکاگو قطار محلی را به آزمایشگاهی در زمینۀ پیشبینی عاطفی تبدیل کردند. از مسافران خواستند پیشبینی کنند کدامیک از این دو کار تجربۀ مثبتتری برایشان رقم میزند. سپس به یک گروه گفتند با غریبهای حرف بزنند و از گروه دیگر خواستند سکوت و جدایی اختیار کنند.
🔺پس از پایان مسیر، از مسافران پرسیدند چه حسی به این قطارسواری دارند. قبل از حرکت، بیشتر افراد پیشبینی میکردند صحبت با فردی ناشناس تجربۀ بدی باشد و سر در لاک خود فروبردن تجربۀ بسیار بهتری رقم بزند. اما تجربۀ واقعی خلاف انتظارشان بود.
🔺بیشترِ مسافرانی که طبق خواستۀ پژوهشگران سر صحبت را با دیگران باز کردند تجربۀ مثبتی داشتند و قطارسواری خود را بهتر از معمول دانستند. کسانی هم که معمولاً زمانِ نشستن در قطار را با کارکردن میگذراندند گفتند بهرهوری کارشان براثر صحبت با غریبهها کاهش نیافته است.
🔺زیادند پژوهشهای اینچنینی که نشان میدهند انسانها در پیشبینی عاطفی ضعیفاند، آن هم نهفقط در موقعیتهای کوتاهمدتی مثل این پژوهش قطار، بلکه در بلندمدت نیز. ضمناً این ضعفمان، از قرار معلوم، بیشتر در پیشبینی فواید رابطه با انسانها جلوه میکند. یک دلیل مهمش این واقعیت مسلم است که روابط انسانی بعضاً درهمبرهم و پیشبینیناپذیرند.
🔺قضیه لزوماً به انزواطلببودن ما محدود نمیشود، بلکه گاهی میخواهیم از آشفتهبازارِ بالقوۀ ارتباط با دیگران بپرهیزیم. اما این آشفتهبازار را دستبالا میگیریم و فواید ارتباط انسانی را دستکم: توجه زیادی به هزینههای بالقوه میکنیم و فواید بالقوه را ناچیز یا هیچ میشماریم.
📖 زندگی خوب
✍ رابرت والدینگر
@orgteachings
🔺فرض کنید سوار قطار هستید. دوروبرتان غریبههایی نشستهاند. دوست دارید لذتبخشترین تجربۀ ممکن را از قطارسواری داشته باشید و دو گزینه پیش رو دارید: با غریبهها حرف بزنید، یا در لاک خودتان فروبروید. کدام را انتخاب میکنید؟
🔺بیشتر ما تکلیفمان مشخص است: در لاک خود فرومیرویم. کی حوصله دارد با غریبههایی که چیزی از آنها نمیداند حرف بزند؟ احتمالاً مُخمان را بخورند. تازه شاید بخواهیم کمی کار کنیم، یا آهنگی، پادکستی، چیزی گوش بدهیم.
🔺پیشبینیِ اینکه چه کاری ما را شاد میکند در روانشناسی «پیشبینی عاطفی» نام دارد. ما مدام در حال پیشبینی هستیم که انواع و اقسام چیزهای بزرگ و کوچکِ زندگی چه حسوحالی به ما میدهند.
🔺پژوهشگران دانشگاه شیکاگو قطار محلی را به آزمایشگاهی در زمینۀ پیشبینی عاطفی تبدیل کردند. از مسافران خواستند پیشبینی کنند کدامیک از این دو کار تجربۀ مثبتتری برایشان رقم میزند. سپس به یک گروه گفتند با غریبهای حرف بزنند و از گروه دیگر خواستند سکوت و جدایی اختیار کنند.
🔺پس از پایان مسیر، از مسافران پرسیدند چه حسی به این قطارسواری دارند. قبل از حرکت، بیشتر افراد پیشبینی میکردند صحبت با فردی ناشناس تجربۀ بدی باشد و سر در لاک خود فروبردن تجربۀ بسیار بهتری رقم بزند. اما تجربۀ واقعی خلاف انتظارشان بود.
🔺بیشترِ مسافرانی که طبق خواستۀ پژوهشگران سر صحبت را با دیگران باز کردند تجربۀ مثبتی داشتند و قطارسواری خود را بهتر از معمول دانستند. کسانی هم که معمولاً زمانِ نشستن در قطار را با کارکردن میگذراندند گفتند بهرهوری کارشان براثر صحبت با غریبهها کاهش نیافته است.
🔺زیادند پژوهشهای اینچنینی که نشان میدهند انسانها در پیشبینی عاطفی ضعیفاند، آن هم نهفقط در موقعیتهای کوتاهمدتی مثل این پژوهش قطار، بلکه در بلندمدت نیز. ضمناً این ضعفمان، از قرار معلوم، بیشتر در پیشبینی فواید رابطه با انسانها جلوه میکند. یک دلیل مهمش این واقعیت مسلم است که روابط انسانی بعضاً درهمبرهم و پیشبینیناپذیرند.
🔺قضیه لزوماً به انزواطلببودن ما محدود نمیشود، بلکه گاهی میخواهیم از آشفتهبازارِ بالقوۀ ارتباط با دیگران بپرهیزیم. اما این آشفتهبازار را دستبالا میگیریم و فواید ارتباط انسانی را دستکم: توجه زیادی به هزینههای بالقوه میکنیم و فواید بالقوه را ناچیز یا هیچ میشماریم.
📖 زندگی خوب
✍ رابرت والدینگر
@orgteachings
گفتگو؟ نه ممنون. می کُشمش!
🔸میخواستم بدانم چرا باید این بحثهای ناخوشایند و وحشتناک را داشته باشیم؟ چرا نمیتوانیم باهم کنار بیاییم؟ وقتی شروع به تحقیق کردم، فهمیدم مشکل این نیست، بلکه مشکل واقعی اینجاست که کشمکش به قدری برایمان استرسزا و ناخوشایند است که ترجیح میدهیم صرفاً از آن اجتناب کنیم و وقتی از کشمکش اجتناب میکنیم از منافع عظیم آن محروم میشویم؛ منافعی که باعث میشوند هوشمندتر شویم و بهتر فکر کنیم، همچنین برای روابطمان پرفایدهاند.
🔸دانش همه ما کمتر از آن چیزی است که فکر میکنیم. همه ما فکر میکنیم میدانیم دستشویی یا زیپ چطور کار میکند، ولی وقتی در مطالعات در این باره از آدمها سوال میکنند، یا نمیدانند یا کم میدانند یا نظرشان کاملا اشتباه است. ما همواره متکی به دانش دیگران هستیم و جمعی میاندیشیم. بنابراین مخالفت و کشمکش یکی از مهمترین راههایی است که از طریق آن سهم کوچک خودمان را به خزانه عمومی وارد میکنیم و همزمان، هوش و بینش دیگران را افزایش میدهیم.
🔸من در بحثهای زیادی گیر کردهام که در آن لحظه احساس میکنم خودم و طرف مقابل، گویی داریم نمایشنامهای را از رو میخوانیم. میدانم اگر این را بگویم، او آن را میگوید، و اگر چنین جوابی بدهم، او چنان جوابی میدهد. انگار داریم تنیس روی میز بازی میکنیم. توصیه این است که راهی برای متوقف کردن نمایشنامه پیدا کنید و به گفتو گو تنوع ببخشید؛ مثلا با کارهایی همچون لطیفه گفتن یا تصدیقِ بخشی از گفته طرف مقابل به نحوی که غافلگیرشان کند و گاردشان را پایین بیاورد.
🔸نزاکت چیزی است که برای درگیر کردن طرف مقابل در بحث به آن نیاز دارید، و نیاز دارید طرف مقابل را درگیر بحث کنید چون میخواهید در نهایت به دیدگاه شما برسد. به نظرم این حرف که ما نیازی به نزاکت نداریم محکوم به شکست است. تنها جواب مناسب به کسی که می گوید "ما نیازی به نزاکت نداریم" این است: "پس تمومه. ختم کلام!" ولی همچنین معنایش این است که کسی قانع نمیشود و تغییری پدید نمیآید.
منبع: tarjoman
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
🔸میخواستم بدانم چرا باید این بحثهای ناخوشایند و وحشتناک را داشته باشیم؟ چرا نمیتوانیم باهم کنار بیاییم؟ وقتی شروع به تحقیق کردم، فهمیدم مشکل این نیست، بلکه مشکل واقعی اینجاست که کشمکش به قدری برایمان استرسزا و ناخوشایند است که ترجیح میدهیم صرفاً از آن اجتناب کنیم و وقتی از کشمکش اجتناب میکنیم از منافع عظیم آن محروم میشویم؛ منافعی که باعث میشوند هوشمندتر شویم و بهتر فکر کنیم، همچنین برای روابطمان پرفایدهاند.
🔸دانش همه ما کمتر از آن چیزی است که فکر میکنیم. همه ما فکر میکنیم میدانیم دستشویی یا زیپ چطور کار میکند، ولی وقتی در مطالعات در این باره از آدمها سوال میکنند، یا نمیدانند یا کم میدانند یا نظرشان کاملا اشتباه است. ما همواره متکی به دانش دیگران هستیم و جمعی میاندیشیم. بنابراین مخالفت و کشمکش یکی از مهمترین راههایی است که از طریق آن سهم کوچک خودمان را به خزانه عمومی وارد میکنیم و همزمان، هوش و بینش دیگران را افزایش میدهیم.
🔸من در بحثهای زیادی گیر کردهام که در آن لحظه احساس میکنم خودم و طرف مقابل، گویی داریم نمایشنامهای را از رو میخوانیم. میدانم اگر این را بگویم، او آن را میگوید، و اگر چنین جوابی بدهم، او چنان جوابی میدهد. انگار داریم تنیس روی میز بازی میکنیم. توصیه این است که راهی برای متوقف کردن نمایشنامه پیدا کنید و به گفتو گو تنوع ببخشید؛ مثلا با کارهایی همچون لطیفه گفتن یا تصدیقِ بخشی از گفته طرف مقابل به نحوی که غافلگیرشان کند و گاردشان را پایین بیاورد.
🔸نزاکت چیزی است که برای درگیر کردن طرف مقابل در بحث به آن نیاز دارید، و نیاز دارید طرف مقابل را درگیر بحث کنید چون میخواهید در نهایت به دیدگاه شما برسد. به نظرم این حرف که ما نیازی به نزاکت نداریم محکوم به شکست است. تنها جواب مناسب به کسی که می گوید "ما نیازی به نزاکت نداریم" این است: "پس تمومه. ختم کلام!" ولی همچنین معنایش این است که کسی قانع نمیشود و تغییری پدید نمیآید.
منبع: tarjoman
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
هر چند سال شغل خود را عوض کنیم؟
🔸️تفاوت نظرهای بسیاری درباره اینکه آیا ترک زودهنگام کار تاثیری در رزومه ما دارد یا خیر وجود دارد. بعضی از افراد معتقدند عوض کردن زود به زود کار اشکالی ندارد و بعضی میگویند باید حداقل یک سال در یک کار بمانید تا تعهد خود را نشان دهید.
🔸طبق بررسیهای انجام شده، مشخص شده که اگر شما در همه شرکتهایی که بودید زیر ۱۶ ماه کار کرده باشید، مانند این است که ۵ سال از مجموع سابقه کاری شما کم شود.
🔸️برای مثال شانس قبولی در مصاحبه برای فردی با ۷ سال سابقه کار که در همه شرکتهایی که بوده زیر ۱۶ ماه کارکرده است، برابر با شانس قبولی در مصاحبه فردی با ۲ سال سابقه کار است که در شرکتی که بوده ۱۶ ماه یا بیشتر کار کرده است.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
🔸️تفاوت نظرهای بسیاری درباره اینکه آیا ترک زودهنگام کار تاثیری در رزومه ما دارد یا خیر وجود دارد. بعضی از افراد معتقدند عوض کردن زود به زود کار اشکالی ندارد و بعضی میگویند باید حداقل یک سال در یک کار بمانید تا تعهد خود را نشان دهید.
🔸طبق بررسیهای انجام شده، مشخص شده که اگر شما در همه شرکتهایی که بودید زیر ۱۶ ماه کار کرده باشید، مانند این است که ۵ سال از مجموع سابقه کاری شما کم شود.
🔸️برای مثال شانس قبولی در مصاحبه برای فردی با ۷ سال سابقه کار که در همه شرکتهایی که بوده زیر ۱۶ ماه کارکرده است، برابر با شانس قبولی در مصاحبه فردی با ۲ سال سابقه کار است که در شرکتی که بوده ۱۶ ماه یا بیشتر کار کرده است.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
امیدواری و پارادکس "استاک دیل"
🔸این مفهوم را جیم کالینز، استاد برجسته دانشگاه استنفورد وارد ادبیات مدیریت کرد. استاک دیل، مدیر یک شرکت چند میلیارد دلاری نیست، بلکه استاک دیل نام بلندپایهترین افسر نظامی است که در جنگ ویتنام اسیر شد. بیش از ۷ سال اسیر بود و در یکی از اردوگاههای زندانیان جنگی، شکنجههای وحشتناکی را تجربه کرد؛ بدون حقوق انسانی، بدون تاریخ آزادی، بدون پشتیبانی.
🔸او نه تنها در آن شرایط دوام آورد که جان بسیاری را نجات داد. یک سیستم ارتباطی رمزی بین اسرا درست کرد. برای آنکه اعتراف اجباری نکند صورتش را با تیغ برید و اطلاعات را به صورت محرمانه برای کشورش ارسال می کرد و ... جیمز کالینز با او مصاحبه ای کرد و از او پرسید «چه کسانی در آن سختیها دوام آوردند و چه کسانی دوام نیاوردند و نابود شدند؟»
🔸پاسخ او تکان دهنده بود: "خوشبینها در هم شکستند!" کسانی که منتظر بودند به زودی اتفاق مثبتی بیفتد و آنها از این مهلکه رها شوند.
خوشبینها میگفتند: حتماً این کریسمس آزاد میشویم و به خانه بازمیگردیم. کریسمس میرسید و آنها آزاد نمیشدند. بعد میگفتند دیگر حتماً تا عید پاک (چند ماه بعد) خلاص خواهیم شد.» عید پاک هم میرسید و اتفاقی نمیافتاد. تکرار این رویه باعث میشد که در هم بشکنند و به تدریج از درون فرو بریزند.
🔸چرا پروفسور کالینز نام این پدیده را پارادکس گذاشته است؟ چون میگوید که امیدواری مثبت باید کنار دیدن واقعیتهای منفی باشد. از این جهت پاراداکس است که یک امر منفی (واقعیتهای مهلک) کنار یک امر مثبت (امیدواری) قرار می گیرند و همزمان باهم پیش میروند؛ بدبینی و امیدواری.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
🔸این مفهوم را جیم کالینز، استاد برجسته دانشگاه استنفورد وارد ادبیات مدیریت کرد. استاک دیل، مدیر یک شرکت چند میلیارد دلاری نیست، بلکه استاک دیل نام بلندپایهترین افسر نظامی است که در جنگ ویتنام اسیر شد. بیش از ۷ سال اسیر بود و در یکی از اردوگاههای زندانیان جنگی، شکنجههای وحشتناکی را تجربه کرد؛ بدون حقوق انسانی، بدون تاریخ آزادی، بدون پشتیبانی.
🔸او نه تنها در آن شرایط دوام آورد که جان بسیاری را نجات داد. یک سیستم ارتباطی رمزی بین اسرا درست کرد. برای آنکه اعتراف اجباری نکند صورتش را با تیغ برید و اطلاعات را به صورت محرمانه برای کشورش ارسال می کرد و ... جیمز کالینز با او مصاحبه ای کرد و از او پرسید «چه کسانی در آن سختیها دوام آوردند و چه کسانی دوام نیاوردند و نابود شدند؟»
🔸پاسخ او تکان دهنده بود: "خوشبینها در هم شکستند!" کسانی که منتظر بودند به زودی اتفاق مثبتی بیفتد و آنها از این مهلکه رها شوند.
خوشبینها میگفتند: حتماً این کریسمس آزاد میشویم و به خانه بازمیگردیم. کریسمس میرسید و آنها آزاد نمیشدند. بعد میگفتند دیگر حتماً تا عید پاک (چند ماه بعد) خلاص خواهیم شد.» عید پاک هم میرسید و اتفاقی نمیافتاد. تکرار این رویه باعث میشد که در هم بشکنند و به تدریج از درون فرو بریزند.
🔸چرا پروفسور کالینز نام این پدیده را پارادکس گذاشته است؟ چون میگوید که امیدواری مثبت باید کنار دیدن واقعیتهای منفی باشد. از این جهت پاراداکس است که یک امر منفی (واقعیتهای مهلک) کنار یک امر مثبت (امیدواری) قرار می گیرند و همزمان باهم پیش میروند؛ بدبینی و امیدواری.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انیمیشن کوتاه «Maker»
این انیمیشن با رویکردی معرفتشناسانه به این مهم میپردازد که میبایست از ثانیه ثانیه زندگی بهره برد و دوست داشت...
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
این انیمیشن با رویکردی معرفتشناسانه به این مهم میپردازد که میبایست از ثانیه ثانیه زندگی بهره برد و دوست داشت...
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
مهارت تاب آوری چیست؟
ﺗﺎﺏآوری ظرفیت گذشتن از دشواری پایدار و ترمیم خویشتن است. این ظرفیت می تواند به فرد کمک کند پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار زندگی بگذرد و با وجود قرار گرفتن در معرض تنش های شدید، شایستگی های اجتماعی، تحصیلی و شغلی خود را ارتقا ببخشد و متمایز شود.
◀️ ویژگی های افراد تاب آور چیست!؟
🔺احساس ارزشمندی:
پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند، احترام قائل شدن برای خود و توانایی های خود، سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آنها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف و کتمان نکردن آنها.
🔺مهارت حل مسئله:
افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی – انتقادی نسبت به توانایی های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی در پیدا کردن راه حل های مختلف درباره یک موقعیت یا مسئله خاص دارند.
🔺مهارت های اجتماعی:
افراد تاب آور مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند. آن ها می توانند در شرایط سخت هم شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهره ببرند، ضمن اینکه می توانند سنگ صبور خوبی باشند.
🔺خوش بینی:
اعتقاد راسخ به این که آینده می تواند بهتر باشد و احساس امید و هدفمندی، از ویژگی های دیگر افراد تاب آور است. این افراد باور دارند که می توانند زندگی و آینده خود را کنترل کنند.
🔺همدلی:
افراد تاب آور توانایی برقراری رابطه توأم با احترام متقابل با دیگران را نیز دارند.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
ﺗﺎﺏآوری ظرفیت گذشتن از دشواری پایدار و ترمیم خویشتن است. این ظرفیت می تواند به فرد کمک کند پیروزمندانه از رویدادهای ناگوار زندگی بگذرد و با وجود قرار گرفتن در معرض تنش های شدید، شایستگی های اجتماعی، تحصیلی و شغلی خود را ارتقا ببخشد و متمایز شود.
◀️ ویژگی های افراد تاب آور چیست!؟
🔺احساس ارزشمندی:
پذیرفتن خود به عنوان فردی ارزشمند، احترام قائل شدن برای خود و توانایی های خود، سعی در شناخت نقاط مثبت خود و پرورش دادن آنها و از طرف دیگر شناخت نقاط ضعف و کتمان نکردن آنها.
🔺مهارت حل مسئله:
افراد تاب آور ذهنیتی تحلیلی – انتقادی نسبت به توانایی های خود و شرایط موجود دارند، در مقابل شرایط مختلف انعطاف پذیرند و توانایی شگفت انگیزی در پیدا کردن راه حل های مختلف درباره یک موقعیت یا مسئله خاص دارند.
🔺مهارت های اجتماعی:
افراد تاب آور مهارت های ارتباط با دیگران را خیلی خوب آموخته اند. آن ها می توانند در شرایط سخت هم شوخ طبعی خودشان را حفظ کنند، با دیگران صمیمی شوند و در مواقع بحرانی از حمایت اجتماعی دیگران بهره ببرند، ضمن اینکه می توانند سنگ صبور خوبی باشند.
🔺خوش بینی:
اعتقاد راسخ به این که آینده می تواند بهتر باشد و احساس امید و هدفمندی، از ویژگی های دیگر افراد تاب آور است. این افراد باور دارند که می توانند زندگی و آینده خود را کنترل کنند.
🔺همدلی:
افراد تاب آور توانایی برقراری رابطه توأم با احترام متقابل با دیگران را نیز دارند.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
قبل از خوردن قورباغه، شیر موز بزنید!
🔸حتما تا کنون ایده قورباغهتان رو قورت دهید را شنیده اید. خلاصه ایده این است: هر روز صبح یک قورباغه زنده را قورت دهید، با این کار هیچ اتفاق بدتری برایتان در طول روز نخواهد افتاد. به زبان دیگر، روزتان را با انجام دادن کاری شروع کنید که به هیچ عنوان دوست ندارید و در انجام آن تعلل میکنید.
🔸با این کار، مطمئن خواهید بود که روزتان راحتتر خواهد بود چرا که بدترین و استرسزاترین کار در لیست کارهایتان را از لیست حذف کرده اید.
برای مثال، اگر از رسیدگی به شکایات مشتریان یا نوشتن پایان نامه متنفر هستید، کار هوشمندانهای خواهد بود که روزتان را با این فعالیت شروع کنید. بدین صورت، شما کاری که باید به انجام میرسید را انجام داده اید و میتوانید روزتان را با این فکر ادامه دهید که کار بدون لذتی را با موفقیت به انجام رسانیده اید.
🔸این روش با وجود سادگی بسیار قدرتمند است. ممکن است برای خیلیها تحولی عظیم باشد. اگر بیشتر از یک قورباغه در زندگیتان دارید، زشتترینشان را اول بخورید! چون وقتی زشتترینشان را خوردید، دیگر قورت دادن بقیه قورباغهها کار سختی نخواهد بود.
◀️ تحلیل و تجویز راهبردی
🔸این ایده (قورت دادن قورباغه) جذاب است ولی میتواند اشتباه باشد. بسیاری از ما این تجربه را داریم که در زندگی و کسب وکارمان اهدافی داریم که نیازمند فعالیت مداوم است، مثلا نوشتن پایاننامه شش ماه وقت مداوم میگیرد یا بهبود مستمر فرآیندها نیازمند وقتگذاری مداوم روی تحلیل فرآیندها و محصولات و شناسایی فرصتهای بهبود مستمر و اجرای آن ها و سپس ارزیابی است.
🔸مشکل اینجاست که برخی از این کارها ممکن است برای ما به اندازه کافی دلچسب و انگیزهبخش نباشند. ولی بعد از مدتی آن را ادامه نمی دهیم؛ آمار میگوید تنها ۹ درصد افراد به اهدافشان وفادار می مانند.
🔸دن اریلی، استاد برجسته دانشگاه دوک، پیشنهاد جالبی دارد که اگر بخواهم آن را در یک جمله بیاورم چنین می شود: قبل از اینکه قورباغهتان را قورت دهید، شیرموز بزنید! او میگوید اگر پیش از پرداختن به امور دوستنداشتنی و چالشی یا خسته کننده، یک کار دوست داشتنی را انجام دهید با احتمال بسیار بیشتری به کارتان خواهید پرداخت.
🔸فرض کنید می خواهید روی تز دکتری، یا پروژه مطالعاتی کار کنید یا انجام حرکات ورزشی روزانه که خیلی دوستش ندارید (قورباغه زشتی که باید قورت بدهید) و این کار را هر بار به دلیلی به عقب میاندازید. راهکار این است: هر بار قبل از اینکه خوردن قورباغه را شروع کنید، یک کار دلچسبتر انجام دهید (نوشیدن شیر موز)، بسیار بهتر میتوانید آن پروژه نچسب را انجام دهید و به فرجام برسانید.
👤 دکتر مجتبی لشکربلوکی
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
🔸حتما تا کنون ایده قورباغهتان رو قورت دهید را شنیده اید. خلاصه ایده این است: هر روز صبح یک قورباغه زنده را قورت دهید، با این کار هیچ اتفاق بدتری برایتان در طول روز نخواهد افتاد. به زبان دیگر، روزتان را با انجام دادن کاری شروع کنید که به هیچ عنوان دوست ندارید و در انجام آن تعلل میکنید.
🔸با این کار، مطمئن خواهید بود که روزتان راحتتر خواهد بود چرا که بدترین و استرسزاترین کار در لیست کارهایتان را از لیست حذف کرده اید.
برای مثال، اگر از رسیدگی به شکایات مشتریان یا نوشتن پایان نامه متنفر هستید، کار هوشمندانهای خواهد بود که روزتان را با این فعالیت شروع کنید. بدین صورت، شما کاری که باید به انجام میرسید را انجام داده اید و میتوانید روزتان را با این فکر ادامه دهید که کار بدون لذتی را با موفقیت به انجام رسانیده اید.
🔸این روش با وجود سادگی بسیار قدرتمند است. ممکن است برای خیلیها تحولی عظیم باشد. اگر بیشتر از یک قورباغه در زندگیتان دارید، زشتترینشان را اول بخورید! چون وقتی زشتترینشان را خوردید، دیگر قورت دادن بقیه قورباغهها کار سختی نخواهد بود.
◀️ تحلیل و تجویز راهبردی
🔸این ایده (قورت دادن قورباغه) جذاب است ولی میتواند اشتباه باشد. بسیاری از ما این تجربه را داریم که در زندگی و کسب وکارمان اهدافی داریم که نیازمند فعالیت مداوم است، مثلا نوشتن پایاننامه شش ماه وقت مداوم میگیرد یا بهبود مستمر فرآیندها نیازمند وقتگذاری مداوم روی تحلیل فرآیندها و محصولات و شناسایی فرصتهای بهبود مستمر و اجرای آن ها و سپس ارزیابی است.
🔸مشکل اینجاست که برخی از این کارها ممکن است برای ما به اندازه کافی دلچسب و انگیزهبخش نباشند. ولی بعد از مدتی آن را ادامه نمی دهیم؛ آمار میگوید تنها ۹ درصد افراد به اهدافشان وفادار می مانند.
🔸دن اریلی، استاد برجسته دانشگاه دوک، پیشنهاد جالبی دارد که اگر بخواهم آن را در یک جمله بیاورم چنین می شود: قبل از اینکه قورباغهتان را قورت دهید، شیرموز بزنید! او میگوید اگر پیش از پرداختن به امور دوستنداشتنی و چالشی یا خسته کننده، یک کار دوست داشتنی را انجام دهید با احتمال بسیار بیشتری به کارتان خواهید پرداخت.
🔸فرض کنید می خواهید روی تز دکتری، یا پروژه مطالعاتی کار کنید یا انجام حرکات ورزشی روزانه که خیلی دوستش ندارید (قورباغه زشتی که باید قورت بدهید) و این کار را هر بار به دلیلی به عقب میاندازید. راهکار این است: هر بار قبل از اینکه خوردن قورباغه را شروع کنید، یک کار دلچسبتر انجام دهید (نوشیدن شیر موز)، بسیار بهتر میتوانید آن پروژه نچسب را انجام دهید و به فرجام برسانید.
👤 دکتر مجتبی لشکربلوکی
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
کم انجام دادن، بهتر از هرگز انجام ندادن است.
پس حتی شده، کم انجام بدهید. همین کمها میتوانند نقشهی راه شوند و شما را به عجیبترین مقصدها برسانند.
📖 خرده عادتها
✍🏻 جیمز کلییر
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
پس حتی شده، کم انجام بدهید. همین کمها میتوانند نقشهی راه شوند و شما را به عجیبترین مقصدها برسانند.
📖 خرده عادتها
✍🏻 جیمز کلییر
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همیشه مسیرهایی که فکر می کنیم زودتر مارا به مقصد می رسانند، شاید انتخاب درستی نباشند...
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
اگر با کسی کار مشترک بکنید، فعالیت مغزی شما نسبت به کار انفرادی تغییر میکند!
🔺یک تحقیق جدید نشان میدهد که وقتی دو نفر با هم کار مشترک میکنند، مناطق کلیدی مغز آنها همگام میشوند. این امر نشان میدهد که کار گروهی، باعث تطابق فعالیت عصبی میشود.
در این تخقیق، از ۳۹ جفت داوطلب خواسته شد تا فضای داخلی یک اتاق مجازی را با هم از طریق یک صفحه نمایش لمسی طراحی کنند تا اینکه برای هر دوی آنها رضایت بخش از آب دربیاید.
🔺به صورت همزمان فعالیت مغز آنها از طریق یک تکنیک طیفسنجی پایش میشد و شرکتکنندگان برای علائم تماس چشمی تحت نظر قرار گرفتند. گروههای عصبی در مغز یک شخص، همزمان با گروههای عصبی مشابه در مغز دیگری فعال میشدند.
🔺زمانی که شرکتکنندگان برای تکمیل کار با یکدیگر همکاری میکردند، گویی دو مغز با هم به عنوان یک سیستم واحد برای حل خلاقانه مسئله عمل میکردند. نتایج این تحقیق در Neurophotonics منتشر شده است.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
🔺یک تحقیق جدید نشان میدهد که وقتی دو نفر با هم کار مشترک میکنند، مناطق کلیدی مغز آنها همگام میشوند. این امر نشان میدهد که کار گروهی، باعث تطابق فعالیت عصبی میشود.
در این تخقیق، از ۳۹ جفت داوطلب خواسته شد تا فضای داخلی یک اتاق مجازی را با هم از طریق یک صفحه نمایش لمسی طراحی کنند تا اینکه برای هر دوی آنها رضایت بخش از آب دربیاید.
🔺به صورت همزمان فعالیت مغز آنها از طریق یک تکنیک طیفسنجی پایش میشد و شرکتکنندگان برای علائم تماس چشمی تحت نظر قرار گرفتند. گروههای عصبی در مغز یک شخص، همزمان با گروههای عصبی مشابه در مغز دیگری فعال میشدند.
🔺زمانی که شرکتکنندگان برای تکمیل کار با یکدیگر همکاری میکردند، گویی دو مغز با هم به عنوان یک سیستم واحد برای حل خلاقانه مسئله عمل میکردند. نتایج این تحقیق در Neurophotonics منتشر شده است.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
Forwarded from آموزه های سازمانی
ﺍﮔﺮ ﻗﻄﺮﻩﺍﯼ ﺁﺏ، ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪاﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪ، ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﺪ، ﺍﻣّﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮔﯽ بیفتد، ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ. ﭘﺲ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﺧﺸﻴﺪ!
ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ نمیخورد، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﻡﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮمیدﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ!
👤وین دایر
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ نمیخورد، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﻡﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮمیدﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ!
👤وین دایر
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
۵ ژوئیه، روز "معتادان کار" است. این روز برای افزایش آگاهی از مضرات کار زیاد و یادآوری آن به کسانی است که بیشتر از هرچیزی به کارشان اهمیت میدهند.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
خطای برندهها!
🔸بسیاری از ما کتابهای متعددی با این عنوانها را میبینیم: "هفت عادت مردمان موفق"، "شش ویژگی مدیران برتر" و مانند آن. امکان دارد بسیاری دقیقا همان ویژگیها را داشته باشند و کارهای مشابه آنها انجام داده باشند، ولی هیچ موفقیتی کسب نکرده باشند. هیچکس در مورد آنها کتاب نمینویسد و صحبت نمیکند، ولی برندهها در صدر توجه هستند.
🔸این ناشی از یک خطای ذهنی است که به آن "خطای برندهها" میگویند: تمایل ذهنی ما به تمرکز بر برندهها و یادگیری از آنها و در عوض، فراموش کردن بازندهها، با وجود آنکه شاید از نظر الگوهای رفتاری شباهت زیادی به برندهها داشته باشند و همان راهها را دنبال کرده باشند.
🔸ما به خطا روی برنده ها تمرکز میکنیم و راههای پیشرفت آنها را ملکه ذهن میکنیم، در حالیکه چون از بازنده ها نمیشنویم، شاید درنیابیم که همان راهها و شیوهها در مورد آنها به ناکامی انجامیده است.
🔸زیاد شنیده اید که کارآفرینان مطرحی نظیر "بیل گیتس" و "زاکربرگ" درس و دانشگاه را رها کردهاند و دنبال رویاهای خود رفتهاند، اما آیا این بدان معنی است که برای موفقیت باید درس را رها کرد؟ میدانیم که بسیاری چنین کردند و توفیقی نداشتند. شاید آنها "به رغم" این ترک تحصیل، و نه "به دلیلِ" آن به موفقیت رسیدهاند.
◀️ یادگیری راههای موفقیت "برندهها" به هیچ عنوان ضمانتی برای موفقیت نیست؛ بد نیست گاهی داستان شکست "بازنده ها" را هم بشنویم.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
🔸بسیاری از ما کتابهای متعددی با این عنوانها را میبینیم: "هفت عادت مردمان موفق"، "شش ویژگی مدیران برتر" و مانند آن. امکان دارد بسیاری دقیقا همان ویژگیها را داشته باشند و کارهای مشابه آنها انجام داده باشند، ولی هیچ موفقیتی کسب نکرده باشند. هیچکس در مورد آنها کتاب نمینویسد و صحبت نمیکند، ولی برندهها در صدر توجه هستند.
🔸این ناشی از یک خطای ذهنی است که به آن "خطای برندهها" میگویند: تمایل ذهنی ما به تمرکز بر برندهها و یادگیری از آنها و در عوض، فراموش کردن بازندهها، با وجود آنکه شاید از نظر الگوهای رفتاری شباهت زیادی به برندهها داشته باشند و همان راهها را دنبال کرده باشند.
🔸ما به خطا روی برنده ها تمرکز میکنیم و راههای پیشرفت آنها را ملکه ذهن میکنیم، در حالیکه چون از بازنده ها نمیشنویم، شاید درنیابیم که همان راهها و شیوهها در مورد آنها به ناکامی انجامیده است.
🔸زیاد شنیده اید که کارآفرینان مطرحی نظیر "بیل گیتس" و "زاکربرگ" درس و دانشگاه را رها کردهاند و دنبال رویاهای خود رفتهاند، اما آیا این بدان معنی است که برای موفقیت باید درس را رها کرد؟ میدانیم که بسیاری چنین کردند و توفیقی نداشتند. شاید آنها "به رغم" این ترک تحصیل، و نه "به دلیلِ" آن به موفقیت رسیدهاند.
◀️ یادگیری راههای موفقیت "برندهها" به هیچ عنوان ضمانتی برای موفقیت نیست؛ بد نیست گاهی داستان شکست "بازنده ها" را هم بشنویم.
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
🔺درباره داستان زندگی افرادی که از هیچ به جایگاه مهمی رسیدهاند زیاد شنیدهایم، ولی داستان زندگی "ویلیامینا فلمینگ" قطعا یکی از عجیبترین آنها است.
🔺در دهه ۱۸۸۰ میلادی، مدیر رصدخانه هاروارد بر سر مسائلی از کارکنان متخصص خودش ناامید میشود و با عصبانیت میگوید: "خدمتکار اسکاتلندی من از شما بهتر کار میکند!". بعد برای لجبازی با کارکنانش همان خدمتکار اسکاتلندی (که قبلا مدت کوتاهی به عنوان یک معلم مشغول به کار بود) را استخدام میکند!
🔺حالا خدمتکار او چه کسی بوده؟ خانم ویلیامینا فلمینگ که بعد از استخدام شدن و آموزش دیدن، برای چندین دهه تیمهای اخترشناسی را اداره میکند و خودش هم چند هزار ستاره و کوتولههای سفید را طبقه بندی میکند و سحابی "سر اسب" را هم برای اولین بار در جهان کشف میکند!
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
🔺در دهه ۱۸۸۰ میلادی، مدیر رصدخانه هاروارد بر سر مسائلی از کارکنان متخصص خودش ناامید میشود و با عصبانیت میگوید: "خدمتکار اسکاتلندی من از شما بهتر کار میکند!". بعد برای لجبازی با کارکنانش همان خدمتکار اسکاتلندی (که قبلا مدت کوتاهی به عنوان یک معلم مشغول به کار بود) را استخدام میکند!
🔺حالا خدمتکار او چه کسی بوده؟ خانم ویلیامینا فلمینگ که بعد از استخدام شدن و آموزش دیدن، برای چندین دهه تیمهای اخترشناسی را اداره میکند و خودش هم چند هزار ستاره و کوتولههای سفید را طبقه بندی میکند و سحابی "سر اسب" را هم برای اولین بار در جهان کشف میکند!
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اثر پروانه ای:
وقتی کسی می گوید حالا این کارِ من چه تاثیری روی بقیه دارد...!
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings
وقتی کسی می گوید حالا این کارِ من چه تاثیری روی بقیه دارد...!
کانال آموزه های سازمانی
@orgteachings