🌓 حمله نظامی خارجی، شادمانی مردم و توهم دموکراسی وارداتی!
✍️ هادی حکیم شفایی
حمله نظامی اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی و کشته شدن چند تن از سرداران سپاه، در میان بخش قابل توجهی از مردم مخالف جمهوری اسلامی، در داخل و خارج، همچون گذشته، شادی آفرید. اینکه چرا بخشی از ایرانیان از کشته شدن سرداران سپاه شادمان میشوند چندان نیاز به تحلیل ندارد. عاملیت اصلی سپاه در برخورد خشونتبار با معترضین در خیابان، پروندهسازی مستمر این سازمان برای فعالان صنفی و مدنی، سطح پایین سواد سیاسی و اجتماعی در میان سرداران و گفتمان لاف و بلوف بجای گفتمان واقعگرایانه، علل اصلی واکنش مردم در چنین اتفاقاتی است.
واکنش مردم با توجه به علل یادشده قابل درک است اما خطری که ممکن است چنین واکنشهایی به بار آورد خطر توهم دموکراسی وارداتی است. بسیاری از ایرانیانی که از چنین حوادثی شادمان میشوند کشور حمله کننده را منجی خود میبینند، پرچم آن را بر روی پل عابر پیاده نصب میکنند، آرزو دارند که به تاسیسات و مراکز نظامی و دولتی داخل کشور نیز حمله شود تا به تصور خویش، ارتش مهاجم آنها را از نظام سیاسی موجود برهاند. این طرز تلقی متوهمانه چند اشکال اساسی دارد:
۱. اول اینکه قائلان به این نظر، از درک زمینهها و ریشههای دموکراسی عاجزند. تحقق دموکراسی پایدار در یک کشور مستلزم تحقق زمینههای اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داخلی است: حساس شدن وجدان اخلاقیِ بخش موثری از جامعه نسبت به مسائل انسانی و حقوق بشر، تمرین و گسترش فرهنگ گفتگو، مدارا و همهپذیری، افزایش خودباوری اجتماعی و کنشگری جمعی در قالب گروههای مردمی و تشکلهای صنفی و سیاسی، و افزایش آگاهیهای سیاسی برای دوران گذار و پساگذار. بدون تحقق این زمینههای داخلی، تصور تحقق دموکراسی و آزادی تصوری باطل است.
۲. تحولات کشورهایی که با ادعای نابودی دیکتاتورها و به ارمغان آوردن دموکراسی، مورد هجوم نظامی دول خارجی قرار گرفتند نشان میدهد که اگرچه با حمله نظامی خارجی، دیکتاتورها اغلب نابود شده اند اما پس از خروج نظامیان خارجی، یا کشور مقصد دچار ناامنی و هرج و مرج شدیدی گشته و سرزمین، بازیچهی منفعتطلبانهی دولتهای منطقه و فرامنطقهای قرار گرفته است و یا دیکتاتورهای جدیدی قدرت را بدست گرفتهاند. دموکراسی، کالا نیست که با حمله نظامی دولتهای دموکراتیک وارد سرزمینی شود.
۳. کشور ایران، سرزمین وسیعی است که حتی در صورت حمله نظامی خارجی، بعید است که نظام سیاسی آن تغییر کند. حملات ایذایی و موضعی هرگز منجر به سرنگونی نظام سیاسی نمیگردد و حملات کامل به قصد تصرف کامل کشور نیز از نظر دولتهای شناخته شده هرگز در دستور کار نیست.
۴. منجیباوری سیاسی و دلباختن به حملات نظامی دول خارجی موجب تقویت شتابزدگی، جوزدگی، روحیه انفعال، ترس و در دراز مدت موجب سرخوردگی میگردد.
زمینههای دموکراسی پایدار در درون خود ملتها نهفته است. تا زمانی که ملتها در این زمینهها به میزان کافی و موثر رشد نیابند و توازن قوا میان ملت و نظام سیاسی برهم نخورد، دموکراسی محقق نخواهد گشت و اگر هم بر فرض، در اثر یک انقلاب و شورش ناگهانی و شتابزده، نظام سیاسی تغییر کند، دموکراسی پس از آن، بسیار سست و شکننده خواهد بود و احتمال بازگشت به دوران تاریک، بسیار زیاد خواهد بود. هر چقدر مردمان یک جامعه، بیشتر به تقویت زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یادشده بپردازند و جامعه مدنی گستردهتر گردد و گروهها و تشکلها و همسوییهای سیاسی افزایش یابد توازن قوا دستخوش تغییر خواهد شد و شانس تحقق دموکراسی پایدار، بالاتر خواهد گشت.
https://www.tg-me.com/ReligionPhilosophyHumanRights
#دموکراسی_پایدار
#دموکراسی_وارداتی
#تهاجم_نظامی
#جامعه_مدنی
#منجی_باوری_سیاسی
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
✍️ هادی حکیم شفایی
حمله نظامی اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی و کشته شدن چند تن از سرداران سپاه، در میان بخش قابل توجهی از مردم مخالف جمهوری اسلامی، در داخل و خارج، همچون گذشته، شادی آفرید. اینکه چرا بخشی از ایرانیان از کشته شدن سرداران سپاه شادمان میشوند چندان نیاز به تحلیل ندارد. عاملیت اصلی سپاه در برخورد خشونتبار با معترضین در خیابان، پروندهسازی مستمر این سازمان برای فعالان صنفی و مدنی، سطح پایین سواد سیاسی و اجتماعی در میان سرداران و گفتمان لاف و بلوف بجای گفتمان واقعگرایانه، علل اصلی واکنش مردم در چنین اتفاقاتی است.
واکنش مردم با توجه به علل یادشده قابل درک است اما خطری که ممکن است چنین واکنشهایی به بار آورد خطر توهم دموکراسی وارداتی است. بسیاری از ایرانیانی که از چنین حوادثی شادمان میشوند کشور حمله کننده را منجی خود میبینند، پرچم آن را بر روی پل عابر پیاده نصب میکنند، آرزو دارند که به تاسیسات و مراکز نظامی و دولتی داخل کشور نیز حمله شود تا به تصور خویش، ارتش مهاجم آنها را از نظام سیاسی موجود برهاند. این طرز تلقی متوهمانه چند اشکال اساسی دارد:
۱. اول اینکه قائلان به این نظر، از درک زمینهها و ریشههای دموکراسی عاجزند. تحقق دموکراسی پایدار در یک کشور مستلزم تحقق زمینههای اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داخلی است: حساس شدن وجدان اخلاقیِ بخش موثری از جامعه نسبت به مسائل انسانی و حقوق بشر، تمرین و گسترش فرهنگ گفتگو، مدارا و همهپذیری، افزایش خودباوری اجتماعی و کنشگری جمعی در قالب گروههای مردمی و تشکلهای صنفی و سیاسی، و افزایش آگاهیهای سیاسی برای دوران گذار و پساگذار. بدون تحقق این زمینههای داخلی، تصور تحقق دموکراسی و آزادی تصوری باطل است.
۲. تحولات کشورهایی که با ادعای نابودی دیکتاتورها و به ارمغان آوردن دموکراسی، مورد هجوم نظامی دول خارجی قرار گرفتند نشان میدهد که اگرچه با حمله نظامی خارجی، دیکتاتورها اغلب نابود شده اند اما پس از خروج نظامیان خارجی، یا کشور مقصد دچار ناامنی و هرج و مرج شدیدی گشته و سرزمین، بازیچهی منفعتطلبانهی دولتهای منطقه و فرامنطقهای قرار گرفته است و یا دیکتاتورهای جدیدی قدرت را بدست گرفتهاند. دموکراسی، کالا نیست که با حمله نظامی دولتهای دموکراتیک وارد سرزمینی شود.
۳. کشور ایران، سرزمین وسیعی است که حتی در صورت حمله نظامی خارجی، بعید است که نظام سیاسی آن تغییر کند. حملات ایذایی و موضعی هرگز منجر به سرنگونی نظام سیاسی نمیگردد و حملات کامل به قصد تصرف کامل کشور نیز از نظر دولتهای شناخته شده هرگز در دستور کار نیست.
۴. منجیباوری سیاسی و دلباختن به حملات نظامی دول خارجی موجب تقویت شتابزدگی، جوزدگی، روحیه انفعال، ترس و در دراز مدت موجب سرخوردگی میگردد.
زمینههای دموکراسی پایدار در درون خود ملتها نهفته است. تا زمانی که ملتها در این زمینهها به میزان کافی و موثر رشد نیابند و توازن قوا میان ملت و نظام سیاسی برهم نخورد، دموکراسی محقق نخواهد گشت و اگر هم بر فرض، در اثر یک انقلاب و شورش ناگهانی و شتابزده، نظام سیاسی تغییر کند، دموکراسی پس از آن، بسیار سست و شکننده خواهد بود و احتمال بازگشت به دوران تاریک، بسیار زیاد خواهد بود. هر چقدر مردمان یک جامعه، بیشتر به تقویت زمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یادشده بپردازند و جامعه مدنی گستردهتر گردد و گروهها و تشکلها و همسوییهای سیاسی افزایش یابد توازن قوا دستخوش تغییر خواهد شد و شانس تحقق دموکراسی پایدار، بالاتر خواهد گشت.
https://www.tg-me.com/ReligionPhilosophyHumanRights
#دموکراسی_پایدار
#دموکراسی_وارداتی
#تهاجم_نظامی
#جامعه_مدنی
#منجی_باوری_سیاسی
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
Telegram
کانال هادی حکیم شفایی
پژوهشگر دین و فلسفه.
فعال سیاسی. فعال حقوق حیوانات
فعال سیاسی. فعال حقوق حیوانات
Forwarded from اتچ بات
«جامعه شناسی علم شناخت واقعیت اجتماعی است»
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
🗣🚨پنج شنبه ۱۴۰۳/۰۱/۱۶🗣🚨
🗣مینا شیروانی ناغانی
🚨جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_development_economic
🗣سعید معدنی
🚨هفت اقلیم
🆔 @Saeed_Maadani
🗣حسین پرويز اجلالی
🚨جامعه شناس ایرانی
🆔 @iransociologista
🗣رضا تسلیمی طهرانی
🚨جامعه شناسی عمومی
🆔 @taslimi_tehrani
🗣آرش احدی مطلق
🚨جامعهشناسی و اخلاق
🆔 @Sociology_of_Ethics
🗣محمد زینالی اناری
🚨پدیدارشناسی زندگی روزمره
🆔 @thing
🗣مسعود زمانی مقدم
🚨روش و پژوهش کیفی
🆔 @qualitative_methodology
🗣بیتا مدنی
🚨مطالعات فمینیستی تفسیری پرگمتیستی
🆔 @sociology_of_sport
🗣مسعود زمانی مقدم
🚨نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
🆔 @masoudzamanimoghadam
🗣نعمت الله فاضلی
🚨تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔 @Drnematallahfazeli
🗣امیر رزاقی
🚨جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
🗣مهران صولتی
🚨نقد رادیکال جامعه ایران
🆔 @solati_mehran
🗣اصغر ایزدی جیران
🚨آکادمی مردمشناسی
🆔 @IzadiJeiran
🗣فاطمه موسوی ویایه
🚨کانال علمی مطالعات زنان
🆔 @womenstudiesisaorg
🗣ح.ا.تنهایی
🚨جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔 @hatanhai
🗣فاطمه موسوی ویایه
🚨زنان و مسائل اجتماعی
🆔 @women_socialproblems
🗣مسعود ریاحی
🚨تجربهی زیسته
🆔 @masoudriyahii
🗣کاوه فرهادی
🚨انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
🆔 @kaveh_farhadi
🗣حسین شیران
🚨جامعهشناسی شرقی
🆔 @OrientalSociology
🗣مصلح فتاح پور
🚨تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔 @Analysisisocialproblems
🗣عباس بختیاری
🚨کنکاشی در روش
🆔 @Exploring_the_method
🗣محمدحسن علایی
🚨آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
🆔 @sociologicalperspectives
🗣محمد هدایتی
🚨آمیزش افقها
🆔 @fusionofhorizons
🗣گیتی خزاعی
🚨جامعهشناسی محیط زیست، خانواده، و سیاستگذاری اجتماعی
🆔 @EnvironmentalSociology
🗣سودابه حیدری
🚨رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔 @Radio_Log
🗣عادل سجودی
🚨جستاری در جامعه شناسی
🆔 @GILsociologist
🗣فریبا نظری
🚨جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🆔 @Sociologyofsocialgroups
🗣🚨🗣🚨🗣🚨🗣🚨
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
🌎اتحادیه جامعه شناسان ایرانی در تلگرام (اِجادَت)، فهرست زیر را در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی تدارک دیده است. با انتشار آن در کانال های مختلف، به ترویج بینش جامعه شناختی کمک کنیم.
🗣🚨پنج شنبه ۱۴۰۳/۰۱/۱۶🗣🚨
🗣مینا شیروانی ناغانی
🚨جامعهشناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_development_economic
🗣سعید معدنی
🚨هفت اقلیم
🆔 @Saeed_Maadani
🗣حسین پرويز اجلالی
🚨جامعه شناس ایرانی
🆔 @iransociologista
🗣رضا تسلیمی طهرانی
🚨جامعه شناسی عمومی
🆔 @taslimi_tehrani
🗣آرش احدی مطلق
🚨جامعهشناسی و اخلاق
🆔 @Sociology_of_Ethics
🗣محمد زینالی اناری
🚨پدیدارشناسی زندگی روزمره
🆔 @thing
🗣مسعود زمانی مقدم
🚨روش و پژوهش کیفی
🆔 @qualitative_methodology
🗣بیتا مدنی
🚨مطالعات فمینیستی تفسیری پرگمتیستی
🆔 @sociology_of_sport
🗣مسعود زمانی مقدم
🚨نوشتهها، مقالات و دورههای آموزشی
🆔 @masoudzamanimoghadam
🗣نعمت الله فاضلی
🚨تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔 @Drnematallahfazeli
🗣امیر رزاقی
🚨جستارهایی در جامعه شناسی اقتصادی و توسعه
🆔 @sociology_economic_development
🗣مهران صولتی
🚨نقد رادیکال جامعه ایران
🆔 @solati_mehran
🗣اصغر ایزدی جیران
🚨آکادمی مردمشناسی
🆔 @IzadiJeiran
🗣فاطمه موسوی ویایه
🚨کانال علمی مطالعات زنان
🆔 @womenstudiesisaorg
🗣ح.ا.تنهایی
🚨جامعه شناسی تفسیری و نظری و درمانی ایران
🆔 @hatanhai
🗣فاطمه موسوی ویایه
🚨زنان و مسائل اجتماعی
🆔 @women_socialproblems
🗣مسعود ریاحی
🚨تجربهی زیسته
🆔 @masoudriyahii
🗣کاوه فرهادی
🚨انسانشناسی یاریگری، توسعه پایدار و زیستبومداری
🆔 @kaveh_farhadi
🗣حسین شیران
🚨جامعهشناسی شرقی
🆔 @OrientalSociology
🗣مصلح فتاح پور
🚨تحلیل آسیب های اجتماعی
🆔 @Analysisisocialproblems
🗣عباس بختیاری
🚨کنکاشی در روش
🆔 @Exploring_the_method
🗣محمدحسن علایی
🚨آکادمی وفاق؛ رویکردهای جامعهشناختی
🆔 @sociologicalperspectives
🗣محمد هدایتی
🚨آمیزش افقها
🆔 @fusionofhorizons
🗣گیتی خزاعی
🚨جامعهشناسی محیط زیست، خانواده، و سیاستگذاری اجتماعی
🆔 @EnvironmentalSociology
🗣سودابه حیدری
🚨رادیولوگ؛ پادکستِ اجتماعی، علمی و فلسفی
🆔 @Radio_Log
🗣عادل سجودی
🚨جستاری در جامعه شناسی
🆔 @GILsociologist
🗣فریبا نظری
🚨جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🆔 @Sociologyofsocialgroups
🗣🚨🗣🚨🗣🚨🗣🚨
🔗Click here to join us:
🆔 @madanibita
🆔 @dr_shirinvalipouri
🆔 @Mohamadzeinaliun
Telegram
attach 📎
❇️ پیش از انقلاب 57 دو نهاد "روحانیت" و "بازار" بزرگترین و مهمترین پشت و پناه مردم در عرصههای مختلف زندگی بودند.
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 3️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
پیش از انقلاب 57 دو نهاد "روحانیت" و "بازار" بزرگترین و مهمترین پشت و پناه مردم در عرصههای مختلف زندگی اعم از سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و دینی و فرهنگی بودند؛ در هر دو نهاد باصطلاح "حاجآقاها" با کار و بار معنوی بسیار بالایی مرجع و ملجأ مطمئن و معتمدی برای آحاد و اقشار مردم بودند؛ همین حاجآقاها بودند که در برهههای تاریخی متعدد دستدردست هم، هم پیش و هم پشت مردم ایستادند و با صلابتی بیسابقه مقابله با نظامهای پادشاهی را کلید زدند- نظامهایی که قرون متمادی بلامنازع و بلامعارض مینمودند. هر دو انقلاب بزرگ مردمی اخیر- انقلاب مشروطیت (1285) و انقلاب اسلامی (1357)، حاصل یک چنین توارد و تعاملی میان این نیروها بود.
بعد از انقلاب 57 اما بسی ورق برگشت و این دو نهاد نه تنها بتدریج در کمال کملطفی پشت مردم را خالی کردند بلکه در نهایت تمامعیار مقابل مردم درآمدند! و این بدترین اتفاق ممکن برای جامعهی ایران بود چه در حساسترین برههی تاریخ که تنها یک گام با مردمسالاری واقعی فاصله داشت باز پسافتاد و این بار بیهیچ شاه و شاهنشاهی با خودیهایی که عمری همدل و همراه بود درافتاد! درک اینکه چگونه این انقلاب که در به ثمر رسیدناش همه نقش داشتند مناسبات وارثان را از وضعیت سازنده به ستیزنده تبدیل کرد چندان دشوار بنظر نمیرسد. با فروپاشی نظام شاهنشاهی قدرت و ثروت بلاصاحب در میان افتاد و این هر دو نهاد را در چالش تاریخی عظیمی فرو برد- چالشی که متأسفانه هیچیک از آن سربلند بیرون نیامدند!
روحانیت که در صدر و صف اول انقلاب قرار داشت برخلاف وعده وعیدهایش نه فقط نتوانست بیخیال از کنار قدرت بیصاحب بگذرد بلکه با جان و دل تمامیتخواهی کرد و بیحد و حصر تصاحباش کرد و ایعجب بعدِ عمری حاکمستیزی خود حاکم شد و همچون هر حاکم دیگری خواهناخواه "اصل توده = تمکین" را در پیش گرفت. بازار هم که دید یار غارش بیپرده آخرتاندیشی و مردممداری را وانهاده و سفتوسخت مشغول دنیاداری و حکمرانی بر مردم است از این حجم از دگرگونی هیچ مصون نماند و او هم خداترسی و خیرخواهی و ملاحظهی مردم را وانهاد و بیپروا "اصل توده = طعمه" را در پیش گرفت و بیحساب و کتاب بی یا با ساخت و پاخت با نهاد قدرت مشغول ثروتاندوزی شد.
باری، به این قرار و مدارها بدمستی ناشی از سرکشیدن بیهوای قدرت و ثروت حاصل از انقلاب نه فقط وجههی مردمی هر دو پایگاه روحانیت و بازار را پایمال کرد بلکه برعکس ذهنا و عینا وجههای غیرمردمی و گاه حتی ضدمردمی به آنها داد- بقول نظامی: چو بدمستان به لشکرگه درافتاد | وزو لشکر به یکدیگر برافتاد؛ "روحانیت مبارز خلقاندیش" شد "روحانیت مباشر خویشاندیش" و "بازاری مردمدار خیراندیش" شد "بازاری مردمخوار سوداندیش"- یکی قدرت را از دست مردم خارج کرد و دیگری ثروت را؛ خروجی یک چنین روال و روند #مردمکاهی شد همینکه اینک هست: "مردمانی بیقدرت و بیچیز"! اکنون در این شرایط آیا هست جبهه و جریانی که رسما و رأسا پشت و پناه مردم باشد و نظرا و عملا #مردمافزایی کند؟ ...
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 3️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
پیش از انقلاب 57 دو نهاد "روحانیت" و "بازار" بزرگترین و مهمترین پشت و پناه مردم در عرصههای مختلف زندگی اعم از سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و دینی و فرهنگی بودند؛ در هر دو نهاد باصطلاح "حاجآقاها" با کار و بار معنوی بسیار بالایی مرجع و ملجأ مطمئن و معتمدی برای آحاد و اقشار مردم بودند؛ همین حاجآقاها بودند که در برهههای تاریخی متعدد دستدردست هم، هم پیش و هم پشت مردم ایستادند و با صلابتی بیسابقه مقابله با نظامهای پادشاهی را کلید زدند- نظامهایی که قرون متمادی بلامنازع و بلامعارض مینمودند. هر دو انقلاب بزرگ مردمی اخیر- انقلاب مشروطیت (1285) و انقلاب اسلامی (1357)، حاصل یک چنین توارد و تعاملی میان این نیروها بود.
بعد از انقلاب 57 اما بسی ورق برگشت و این دو نهاد نه تنها بتدریج در کمال کملطفی پشت مردم را خالی کردند بلکه در نهایت تمامعیار مقابل مردم درآمدند! و این بدترین اتفاق ممکن برای جامعهی ایران بود چه در حساسترین برههی تاریخ که تنها یک گام با مردمسالاری واقعی فاصله داشت باز پسافتاد و این بار بیهیچ شاه و شاهنشاهی با خودیهایی که عمری همدل و همراه بود درافتاد! درک اینکه چگونه این انقلاب که در به ثمر رسیدناش همه نقش داشتند مناسبات وارثان را از وضعیت سازنده به ستیزنده تبدیل کرد چندان دشوار بنظر نمیرسد. با فروپاشی نظام شاهنشاهی قدرت و ثروت بلاصاحب در میان افتاد و این هر دو نهاد را در چالش تاریخی عظیمی فرو برد- چالشی که متأسفانه هیچیک از آن سربلند بیرون نیامدند!
روحانیت که در صدر و صف اول انقلاب قرار داشت برخلاف وعده وعیدهایش نه فقط نتوانست بیخیال از کنار قدرت بیصاحب بگذرد بلکه با جان و دل تمامیتخواهی کرد و بیحد و حصر تصاحباش کرد و ایعجب بعدِ عمری حاکمستیزی خود حاکم شد و همچون هر حاکم دیگری خواهناخواه "اصل توده = تمکین" را در پیش گرفت. بازار هم که دید یار غارش بیپرده آخرتاندیشی و مردممداری را وانهاده و سفتوسخت مشغول دنیاداری و حکمرانی بر مردم است از این حجم از دگرگونی هیچ مصون نماند و او هم خداترسی و خیرخواهی و ملاحظهی مردم را وانهاد و بیپروا "اصل توده = طعمه" را در پیش گرفت و بیحساب و کتاب بی یا با ساخت و پاخت با نهاد قدرت مشغول ثروتاندوزی شد.
باری، به این قرار و مدارها بدمستی ناشی از سرکشیدن بیهوای قدرت و ثروت حاصل از انقلاب نه فقط وجههی مردمی هر دو پایگاه روحانیت و بازار را پایمال کرد بلکه برعکس ذهنا و عینا وجههای غیرمردمی و گاه حتی ضدمردمی به آنها داد- بقول نظامی: چو بدمستان به لشکرگه درافتاد | وزو لشکر به یکدیگر برافتاد؛ "روحانیت مبارز خلقاندیش" شد "روحانیت مباشر خویشاندیش" و "بازاری مردمدار خیراندیش" شد "بازاری مردمخوار سوداندیش"- یکی قدرت را از دست مردم خارج کرد و دیگری ثروت را؛ خروجی یک چنین روال و روند #مردمکاهی شد همینکه اینک هست: "مردمانی بیقدرت و بیچیز"! اکنون در این شرایط آیا هست جبهه و جریانی که رسما و رأسا پشت و پناه مردم باشد و نظرا و عملا #مردمافزایی کند؟ ...
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
Telegram
⚛️ جامعهاندیشانشرق ⚛️
💠 محفلی برای هماندیشی و بازاندیشی در مسائل جامعه و جامعهشناسی ایران
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
❇️ پشت کردن دو پایگاه مردمی روحانیت و بازار به مردم در دوران بعد از انقلاب میانه را طوری شخم زد که دین با آن همه وجههی آسمانیاش زمین خورد!
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 4️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
پشت کردن دو پایگاه مردمی مهم روحانیت و بازار به مردم در دوران بعد از انقلاب نه فقط آتش به مزرع سبز انسجام و اعتماد جامعه زد بلکه تغییر فاز آشکار از همسازی به همستیزی نیروها میانه و میدان اجتماع را طوری شخم زد که حتی دین که واسط و رابط و ضابط بیبدیل هر سه بود با آن همه وجههی آسمانیاش از شدت سنگلاخی از اسب به زمین افتاد؛ باری، دینی که یکی را به قدرت و دیگری را به ثروت برساند و در مقابل، خیل مردمان را بی قدرت و ثروت به خاک ذلت بنشاند مسلما بار کجیست که بدین راحتی بمنزل نمیرسد؛ یک چنین دینی مطمئنا نه یک بلکه چند جای کارش میلنگد و البته که دیگر در نزد خیل ضررکردگان محلی از اعراب نخواهد داشت؛ حالیا هیچ بیجهت نیست این حجم از رویگردانی مردم از دین در این برهه از زمان!
اما ضرورتا باید در نظر داشت آنچه از اسب به زمین افتاد نه اصل دین که همواره همچو هر اصل دیگری مصون از هر افتادنیست بلکه مشخصا بدل دین و در واقع ایدئولوژی دینیای بود که جای اصل دین، بقول امروزیها، بسی لایک خورده بود وگرنه اصل دین را چه به ویژهخواهی و ویژهخواری؟! اصولا و اساسا این در مرام و مسلک هر ایدئولوژی و هر قرائت خاصیست که یکجانبه و به نفع گروه خاصی عمل میکند و نه اصل دین که در حقیقت دریچهایست برای رهایی و رستگاری تمام بشریت اتفاقا از سلطه و سیطرهی یک چنین بدلهایی و نه برعکس گرفتار ساختن مردم در یک چنین مخمصههایی؛ دینی که گیر و گرفتاری آورد دین نیست رسما بدل دین (ایدئولوژی) است، پس هر گلایه و گریزی که در کارست را هم باید پای بدل دین نوشت نه اصل دین.
مسئولیت تاریخی یک چنین ضایعهی بزرگی- یعنی حاکم گشتن بدل دین جای اصل دین- در هر برهه از زمان و در هر کجای زمین بدوا پای روحانیت است- همو که مشخصا به نیابت از انبیاء و اولیاء رسالت تاریخی حفظ و حراست از اصل و اساس و حقیقت دین را بعهده گرفته است؛ در مجموع دو جریان تاریخی باعث پوشیده ماندن این اصل و اساس و حقیقت گشته است: یکی آمیخته شدن افهام با اوهام و دیگری آمیخته شدن افهام و اوهام با اغراض؛ اولی بیشتر "ناخواسته" در مقام ادراک اصل دین رخ میدهد و دومی بیشتر "خواسته" در مقام ایجاد بدلی برای دین. اصولا و اساسا بر عهدهی روحانیت بوده و است که در هر دوره با هر دو جریان به روال و روند خاص خود مقابله کرده و به هر شکل اصل دین را از هر اوهام و اغراضی بری دارد.
اما اینجا و در ارتباط با این مسئولیت باید میان اصل روحانیت و بدل آن هم تمایزی قائل شد. اصل روحانیت هم همچو هر اصل دیگری زیر خروارها پرده و پوشش و پروپاگاندای ناشی از بدلاش گم است. روحانیت بدل در هر دوره از زمان حاصل کار روحانینماهاییست که نه فقط مقابله با هر دو جریان حقیقتپوش را وامیگذارند بلکه برعکس عملا در خلاف جهتاش پامیگذارند و به این ترتیب زمینه و زمان را برای سلسله حاکمیت بدلها فراهم میسازند و در این وانفسا خود سایه به سایه و همسایهی حاکمان میگردند- فرصتی هم اگر دست دهد خود حاکم میگردند. تحققا بسی بیش از برق شمشیر این بدلیجات دین بوده و است که بنیآدم را زیر سلطه نگهداشته است و این بلاییست تاریخی که در فقر یا فقدان روحانیون اصیل، خیل روحانینماها بر سر بشریت آوردهاند.
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 4️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
پشت کردن دو پایگاه مردمی مهم روحانیت و بازار به مردم در دوران بعد از انقلاب نه فقط آتش به مزرع سبز انسجام و اعتماد جامعه زد بلکه تغییر فاز آشکار از همسازی به همستیزی نیروها میانه و میدان اجتماع را طوری شخم زد که حتی دین که واسط و رابط و ضابط بیبدیل هر سه بود با آن همه وجههی آسمانیاش از شدت سنگلاخی از اسب به زمین افتاد؛ باری، دینی که یکی را به قدرت و دیگری را به ثروت برساند و در مقابل، خیل مردمان را بی قدرت و ثروت به خاک ذلت بنشاند مسلما بار کجیست که بدین راحتی بمنزل نمیرسد؛ یک چنین دینی مطمئنا نه یک بلکه چند جای کارش میلنگد و البته که دیگر در نزد خیل ضررکردگان محلی از اعراب نخواهد داشت؛ حالیا هیچ بیجهت نیست این حجم از رویگردانی مردم از دین در این برهه از زمان!
اما ضرورتا باید در نظر داشت آنچه از اسب به زمین افتاد نه اصل دین که همواره همچو هر اصل دیگری مصون از هر افتادنیست بلکه مشخصا بدل دین و در واقع ایدئولوژی دینیای بود که جای اصل دین، بقول امروزیها، بسی لایک خورده بود وگرنه اصل دین را چه به ویژهخواهی و ویژهخواری؟! اصولا و اساسا این در مرام و مسلک هر ایدئولوژی و هر قرائت خاصیست که یکجانبه و به نفع گروه خاصی عمل میکند و نه اصل دین که در حقیقت دریچهایست برای رهایی و رستگاری تمام بشریت اتفاقا از سلطه و سیطرهی یک چنین بدلهایی و نه برعکس گرفتار ساختن مردم در یک چنین مخمصههایی؛ دینی که گیر و گرفتاری آورد دین نیست رسما بدل دین (ایدئولوژی) است، پس هر گلایه و گریزی که در کارست را هم باید پای بدل دین نوشت نه اصل دین.
مسئولیت تاریخی یک چنین ضایعهی بزرگی- یعنی حاکم گشتن بدل دین جای اصل دین- در هر برهه از زمان و در هر کجای زمین بدوا پای روحانیت است- همو که مشخصا به نیابت از انبیاء و اولیاء رسالت تاریخی حفظ و حراست از اصل و اساس و حقیقت دین را بعهده گرفته است؛ در مجموع دو جریان تاریخی باعث پوشیده ماندن این اصل و اساس و حقیقت گشته است: یکی آمیخته شدن افهام با اوهام و دیگری آمیخته شدن افهام و اوهام با اغراض؛ اولی بیشتر "ناخواسته" در مقام ادراک اصل دین رخ میدهد و دومی بیشتر "خواسته" در مقام ایجاد بدلی برای دین. اصولا و اساسا بر عهدهی روحانیت بوده و است که در هر دوره با هر دو جریان به روال و روند خاص خود مقابله کرده و به هر شکل اصل دین را از هر اوهام و اغراضی بری دارد.
اما اینجا و در ارتباط با این مسئولیت باید میان اصل روحانیت و بدل آن هم تمایزی قائل شد. اصل روحانیت هم همچو هر اصل دیگری زیر خروارها پرده و پوشش و پروپاگاندای ناشی از بدلاش گم است. روحانیت بدل در هر دوره از زمان حاصل کار روحانینماهاییست که نه فقط مقابله با هر دو جریان حقیقتپوش را وامیگذارند بلکه برعکس عملا در خلاف جهتاش پامیگذارند و به این ترتیب زمینه و زمان را برای سلسله حاکمیت بدلها فراهم میسازند و در این وانفسا خود سایه به سایه و همسایهی حاکمان میگردند- فرصتی هم اگر دست دهد خود حاکم میگردند. تحققا بسی بیش از برق شمشیر این بدلیجات دین بوده و است که بنیآدم را زیر سلطه نگهداشته است و این بلاییست تاریخی که در فقر یا فقدان روحانیون اصیل، خیل روحانینماها بر سر بشریت آوردهاند.
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
Telegram
⚛️ جامعهاندیشانشرق ⚛️
💠 محفلی برای هماندیشی و بازاندیشی در مسائل جامعه و جامعهشناسی ایران
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
پاسخ به تاریخ - محمدرضا پهلوی.pdf
5.9 MB
📚 پاسخ به تاریخ
✍️ محمدرضا پهلوی
📃 تعداد صفحات: 346
🌓 کتابخانه جامعهشناسی شرقی
⏺ فرصتی برای مطالعه هرچه بیشتر
پاسخ به تاریخ اثریست از محمدرضا پهلوی آخرین شاهنشاه ایران؛ پیشنویس این اثر دو روز قبل از مرگ او در 27 ژوئیه 1980 به پایان رسید. در این اثر او توضیح میدهد چگونه ایالات متحده ناگهان اسیر خیالاتی درباره ایران شد، چگونه ایران به میدان نبرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد. پاسخ به تاریخ با حقایق مربوط به تبعید او به باهاما، مکزیک، ایالات متحده، پاناما و سرانجام مصر آغاز میشود و سپس به شرح رویدادهای مهم زمان میپردازد. کتابی مملو از قهرمانان و اشرار و سرشار از رازهای تاریخی برای خوانندگان. تحولات پشت صحنه سیاست نفت را آشکار میکند و نشان میدهد که چگونه کنش متقابل سیاه و قرمز-روحانیت قرن 14 و حزب توده طرفدار شوروی- بهترین دستاوردهای او (انقلاب سفید) را ناکام گذاشت ... او در این کتاب عوامل شکست خود را برمیشمرد. (بنقل از ایران کتاب)
#کتابخانه
#کتابخوانی
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
✍️ محمدرضا پهلوی
📃 تعداد صفحات: 346
🌓 کتابخانه جامعهشناسی شرقی
⏺ فرصتی برای مطالعه هرچه بیشتر
پاسخ به تاریخ اثریست از محمدرضا پهلوی آخرین شاهنشاه ایران؛ پیشنویس این اثر دو روز قبل از مرگ او در 27 ژوئیه 1980 به پایان رسید. در این اثر او توضیح میدهد چگونه ایالات متحده ناگهان اسیر خیالاتی درباره ایران شد، چگونه ایران به میدان نبرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد. پاسخ به تاریخ با حقایق مربوط به تبعید او به باهاما، مکزیک، ایالات متحده، پاناما و سرانجام مصر آغاز میشود و سپس به شرح رویدادهای مهم زمان میپردازد. کتابی مملو از قهرمانان و اشرار و سرشار از رازهای تاریخی برای خوانندگان. تحولات پشت صحنه سیاست نفت را آشکار میکند و نشان میدهد که چگونه کنش متقابل سیاه و قرمز-روحانیت قرن 14 و حزب توده طرفدار شوروی- بهترین دستاوردهای او (انقلاب سفید) را ناکام گذاشت ... او در این کتاب عوامل شکست خود را برمیشمرد. (بنقل از ایران کتاب)
#کتابخانه
#کتابخوانی
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
❇️ یکی از مهمترین دلایلی که "جامعهی مدنی" قافیه را به "سیاست" و "اقتصاد" میبازد فقدان پایگاهی محکم و استوار در بطن و متن خود برای مقابله با آنهاست.
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 5️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
پیش از ورود به این بحث لازم است نکتهای را توضیح دهم و آن اینکه سیاست و اقتصاد در حقیقت هر دو نهادهایی از جامعه هستند و اصولا و اساسا باید با ارائهی کارکردهای موضوعه و مورد انتظار عملا در خدمت جامعه باشند. از سیاست "تدبیر امور" و از اقتصاد "تأمین نیازها"ی جامعه انتظار میرود. به بیان دیگر "مدیریت جامعه" بسته به سیاست و "معیشت جامعه" بسته به اقتصاد است. در حقیقت این متضمن حالت "سلامت جامعه" است که همهی ارگانهایش همسو و همساز و هماهنگ باهم در خدمت کل ارگانیسم یعنی جامعه باشند. اما این حالت سلامت "حالات مرضی" هم دارد که طی آن بنا بدلایلی که مستلزم آسیبشناسی اجتماعی است برخی آنتیارگانیسمها (عوامل ضدجامعه) در آن نفوذ میکنند و کارکرد ارگان و ارگانیسم را به نفع خود تغییر میدهند.
بهوجه غالب حالات مرضی جوامع بشری متأثر از دو نوع آنتیارگانیسم شناختهشده هستند: "آنتیارگانیسمهای قدرتطلب" و "آنتیارگانیسمهای ثروتطلب"؛ آنتیارگانیسمهای قدرتطلب در نهاد سیاست نفوذ میکنند و آنتیارگانیسمهای ثروتطلب در نهاد اقتصاد، و در هر کدام با تشکیل کلنی کنترل نهاد را بدست میگیرند و کارکرد آن را به سمت خود منحرف میسازند؛ و بعد با توجه به گرایش فوقالعادهای که آنتیارگانیسمهای قدرتطلب و ثروتطلب نسبت بهم دارند بسرعت همدیگر را پیدا میکنند- قدرت-ثروت باهم جفت میشوند و با گسترش نفوذ خود در سایر نهادها کارکرد آنها را هم به نفع خود تغییر میدهند و به این ترتیب با تشکیل یک "ابَرکلنی شوم" کنترل کل ارگانیسم (جامعه) را در اختیار میگیرند.
اینجاست که "جامعهشناس مردممدار" این سیاست و اقتصاد تسخیرشده را دیگر نه بخشی از پیکر جامعه بلکه مشخصا انگل و "پارازیتی حاکم بر جامعه" میداند و مشخصا عملکرد آنها را مصداق بارزی از استیلا و استعمار و استثمار درونی یک جامعه توسط نهادهای خودش میشمارد؛ در این پروژهی سرخ و سیاه، سیاست "جزء اول"، اقتصاد "جزء دوم" و در مقابل، تودهی مردمی و باصطلاح شهروندان با عنوان جامعهی مدنی "جزء سوم" تلقی میشوند. جزء اول و دوم اسباب و اساس استیلا و استعمار و استثمار جزء سوم را با پایگاههای ثابتی که هر کدام در جامعه دارند- سیاست از طریق "دولت" و اقتصاد از طریق "بازار"- استحکام و استمرار میبخشند و در مقابل از پیدایش و پیشرفت هرگونه پایگاه مشخصی در جزء سوم پیشگیری میکنند.
از دوران مشروطیت بدینسو بتدریج این اندیشه و آرمان نوین که مردم هم باید واجد پایه و پایگاهی مشخص در جامعه باشند جان گرفت. در حقیقت تحقق جامعهی مدنی بسته به داشتن یک چنین پایه و پایگاهی مستقل از حکومت است که عملا بتواند در برابر تهاجمات گستردهی ائتلاف قدرت-ثروت پشت و پناهی برای مردم باشد. انقلاب مشروطیت با وجود افتوخیزهای فراوانی که داشت در تأسیس "قانون و نهاد قانونگذار" موفق عمل کرد و انقلاب اسلامی در حذف نظام شاهنشاهی و تسجیل عنوان "جمهوریت" بر پیشانی نظام سیاسی؛ اینها دستاوردهای بزرگ و بیسابقهای برای جامعهی مدنی ما بودند با این وجود هیچکدام هنوز تغییر چندانی در مناسبات میان حاکم و محکوم ایجاد نکرده و حس و حال و حیات بهتری برای جامعهی مدنی ایران رقم نزدهاند!
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 5️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
پیش از ورود به این بحث لازم است نکتهای را توضیح دهم و آن اینکه سیاست و اقتصاد در حقیقت هر دو نهادهایی از جامعه هستند و اصولا و اساسا باید با ارائهی کارکردهای موضوعه و مورد انتظار عملا در خدمت جامعه باشند. از سیاست "تدبیر امور" و از اقتصاد "تأمین نیازها"ی جامعه انتظار میرود. به بیان دیگر "مدیریت جامعه" بسته به سیاست و "معیشت جامعه" بسته به اقتصاد است. در حقیقت این متضمن حالت "سلامت جامعه" است که همهی ارگانهایش همسو و همساز و هماهنگ باهم در خدمت کل ارگانیسم یعنی جامعه باشند. اما این حالت سلامت "حالات مرضی" هم دارد که طی آن بنا بدلایلی که مستلزم آسیبشناسی اجتماعی است برخی آنتیارگانیسمها (عوامل ضدجامعه) در آن نفوذ میکنند و کارکرد ارگان و ارگانیسم را به نفع خود تغییر میدهند.
بهوجه غالب حالات مرضی جوامع بشری متأثر از دو نوع آنتیارگانیسم شناختهشده هستند: "آنتیارگانیسمهای قدرتطلب" و "آنتیارگانیسمهای ثروتطلب"؛ آنتیارگانیسمهای قدرتطلب در نهاد سیاست نفوذ میکنند و آنتیارگانیسمهای ثروتطلب در نهاد اقتصاد، و در هر کدام با تشکیل کلنی کنترل نهاد را بدست میگیرند و کارکرد آن را به سمت خود منحرف میسازند؛ و بعد با توجه به گرایش فوقالعادهای که آنتیارگانیسمهای قدرتطلب و ثروتطلب نسبت بهم دارند بسرعت همدیگر را پیدا میکنند- قدرت-ثروت باهم جفت میشوند و با گسترش نفوذ خود در سایر نهادها کارکرد آنها را هم به نفع خود تغییر میدهند و به این ترتیب با تشکیل یک "ابَرکلنی شوم" کنترل کل ارگانیسم (جامعه) را در اختیار میگیرند.
اینجاست که "جامعهشناس مردممدار" این سیاست و اقتصاد تسخیرشده را دیگر نه بخشی از پیکر جامعه بلکه مشخصا انگل و "پارازیتی حاکم بر جامعه" میداند و مشخصا عملکرد آنها را مصداق بارزی از استیلا و استعمار و استثمار درونی یک جامعه توسط نهادهای خودش میشمارد؛ در این پروژهی سرخ و سیاه، سیاست "جزء اول"، اقتصاد "جزء دوم" و در مقابل، تودهی مردمی و باصطلاح شهروندان با عنوان جامعهی مدنی "جزء سوم" تلقی میشوند. جزء اول و دوم اسباب و اساس استیلا و استعمار و استثمار جزء سوم را با پایگاههای ثابتی که هر کدام در جامعه دارند- سیاست از طریق "دولت" و اقتصاد از طریق "بازار"- استحکام و استمرار میبخشند و در مقابل از پیدایش و پیشرفت هرگونه پایگاه مشخصی در جزء سوم پیشگیری میکنند.
از دوران مشروطیت بدینسو بتدریج این اندیشه و آرمان نوین که مردم هم باید واجد پایه و پایگاهی مشخص در جامعه باشند جان گرفت. در حقیقت تحقق جامعهی مدنی بسته به داشتن یک چنین پایه و پایگاهی مستقل از حکومت است که عملا بتواند در برابر تهاجمات گستردهی ائتلاف قدرت-ثروت پشت و پناهی برای مردم باشد. انقلاب مشروطیت با وجود افتوخیزهای فراوانی که داشت در تأسیس "قانون و نهاد قانونگذار" موفق عمل کرد و انقلاب اسلامی در حذف نظام شاهنشاهی و تسجیل عنوان "جمهوریت" بر پیشانی نظام سیاسی؛ اینها دستاوردهای بزرگ و بیسابقهای برای جامعهی مدنی ما بودند با این وجود هیچکدام هنوز تغییر چندانی در مناسبات میان حاکم و محکوم ایجاد نکرده و حس و حال و حیات بهتری برای جامعهی مدنی ایران رقم نزدهاند!
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
Telegram
⚛️ جامعهاندیشانشرق ⚛️
💠 محفلی برای هماندیشی و بازاندیشی در مسائل جامعه و جامعهشناسی ایران
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
🌓 آشنایی با ایسمها 8️⃣5️⃣
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ جینگرایی (جینیسم) Jainism
دینی از هند باستانی، با حدود 4 میلیون پیرو، که قائل به عدم خشونت برای هر موجود زنده - هر که دارای روح است - میباشد. جینیسم فاقد هرگونه الوهیت متعالی یا خدایان یا موجودات روحانی است که به مؤمناناش کمک کند تا روح خود را از چرخهی تولد، مرگ و تولد دوباره رهایی بخشند. رهایی روح با خلاص شدن از شرّ کارما اتفاق میافتد، جوهری که در نتیجهی رفتار شخص به روح او الصاق میگردد. تنها رفتار با فضیلت است که هیچ کارمایی را بخود جذب نمیکند. شکل کنونی جینیسم به مکاشفات ماهاویرا Mahavira باز میگردد- شاهزاده واردهامانا Vardhamana که در سال 599 قبل از میلاد به دنیا آمد و ظاهراً بیست و چهارمین و آخرین تیرتانکار tirthankar این دین است- موجودی کاملاً روشنبین که راه روشنگری را نشان میدهد. ریشههای این دین به حدود سه قرن قبل بازمیگردد ولی معتقداناش میگویند بی هیچ آغاز و پایانی از ازل وجود داشته است. اساس عمل جینیسم بر این اصل متمرکز است که فرد هیچ ضرر و زیانی مرتکب نشود؛ اصول راهنمای آن هم عبارتند از: باور درست، دانش درست و رفتار درست. پنج عهدی هم وجود دارد که فرد باید از آنها پرهیز کند: 1. خشونت 2. دروغ 3. دزدی 4. رابطهی جنسی (تجرد ایدئال است) و داراییهای مادی.
#ایسمها
(برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
✍️ جان آندریوس John Andrews
🔄 حسین شیران
⏺ جینگرایی (جینیسم) Jainism
دینی از هند باستانی، با حدود 4 میلیون پیرو، که قائل به عدم خشونت برای هر موجود زنده - هر که دارای روح است - میباشد. جینیسم فاقد هرگونه الوهیت متعالی یا خدایان یا موجودات روحانی است که به مؤمناناش کمک کند تا روح خود را از چرخهی تولد، مرگ و تولد دوباره رهایی بخشند. رهایی روح با خلاص شدن از شرّ کارما اتفاق میافتد، جوهری که در نتیجهی رفتار شخص به روح او الصاق میگردد. تنها رفتار با فضیلت است که هیچ کارمایی را بخود جذب نمیکند. شکل کنونی جینیسم به مکاشفات ماهاویرا Mahavira باز میگردد- شاهزاده واردهامانا Vardhamana که در سال 599 قبل از میلاد به دنیا آمد و ظاهراً بیست و چهارمین و آخرین تیرتانکار tirthankar این دین است- موجودی کاملاً روشنبین که راه روشنگری را نشان میدهد. ریشههای این دین به حدود سه قرن قبل بازمیگردد ولی معتقداناش میگویند بی هیچ آغاز و پایانی از ازل وجود داشته است. اساس عمل جینیسم بر این اصل متمرکز است که فرد هیچ ضرر و زیانی مرتکب نشود؛ اصول راهنمای آن هم عبارتند از: باور درست، دانش درست و رفتار درست. پنج عهدی هم وجود دارد که فرد باید از آنها پرهیز کند: 1. خشونت 2. دروغ 3. دزدی 4. رابطهی جنسی (تجرد ایدئال است) و داراییهای مادی.
#ایسمها
(برای مشاهده و مطالعهی بخشهای قبلی و آشنایی با ایسمهای بیشتر از این لینک استفاده کنید)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
Telegram
⚛️ جامعهاندیشانشرق ⚛️
💠 محفلی برای هماندیشی و بازاندیشی در مسائل جامعه و جامعهشناسی ایران
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌓 نظریهای برای توسعهی ایران 🎧
🎤 دکتر محمود سریعالقلم
ثبات اقتصادی و سیاسی اولویت ایران باید باشد.
#توسعه_ایران
#سریع_القلم
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
🎤 دکتر محمود سریعالقلم
ثبات اقتصادی و سیاسی اولویت ایران باید باشد.
#توسعه_ایران
#سریع_القلم
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
❇️ پایاترین و پویاترین تحولات تاریخ اجتماعی بشر را انقلابهای نرم رقم زدهاند. اصولا به تابش خورشید تدبیر بسی تندتر و تواناتر از وزش تندباد احساسات میتوان لباس عناد از تن تندروها درآورد - باید هنرش را داشت.
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 6️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
تا به اینجا بارها در طول این نوشتار از هر در که درآمدیم به ارزش و اهمیت و ضرورت تشکیل و توسعهی "پایگاهی پلورالستیک" برای جامعهی مدنی (مردم) ایران تأکید کردیم و آن را لازمهی گذار به آیندهای با شرایط جامعوی بمراتب بهتر و باثباتتر تلقی کردیم؛ ایران از آغاز ذاتا کشوری پلورالستیک بوده و است و اکنون به تبع توسعه و تحول فضای مجازی و افزایش اطلاعات و سطح آگاهیها ذهنا هم بسی پلورالستیک گشته است و از این جهت هیچگاه به اندازهی حال حاضر نیازمند حاکمیت نظامی پلورالستیک که بتواند منافع همهی افراد از هر قوم و دین و مذهب و مسلکی را فراهم سازد نبوده است- به چگونگی برقراری نظم اجتماعی در شرایط پلورالستیک بعدها خواهیم پرداخت.
ما پیش از این تجربهی تاریخی داشتن پایگاهی مردمی و نقش تأثیرگذار آن در تحولات سیاسی اجتماعی دو قرن اخیر بویژه دو انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی را از سر گذراندهایم؛ اما این پایگاه علیرغم ارزش و اهمیت تاریخی بالایش بواقع پلورالستیک نبود بلکه مشخصا حول محور مذهب تشیع اثنیعشری و روحانیون و بازاریون و مردمان معتقد و متقاعد بدان میگشت. اگرچه در جریان انقلاب دوم توجیهات و توجهات بارزی از سوی رهبران انقلاب به تضمین منافع تنوعات و تکثرات مردمی ثبت و ضبط است با اینحال همانطورکه پیش از این گفتیم بعد از انقلاب شرایط بنحو دیگری پیش رفت و نه فقط پلورالیسم پانگرفت بلکه انحصار قدرت توسط روحانیت شیعی باعث تیرگی روابط عناصر تشکیلدهندهی پایگاه و درنهایت ازهمگسیختن آن گشت.
طبیعیست هر آنکه انقلاب میکند و در آن و یا بعد از آن نقشی اساسی ایفا میکند عملا انحصار و اختیار آن را بدست میگیرد. رحیمپور ازغدی آنجا که میگوید: "ما هزاران هزار کشته دادیم قدرت را بدست گرفتیم اگر میخواهید قدرت را از ما بگیرید شما هم باید کشته دهید" بیپرده به روی اصل ماجرا انگشت میگذارد؛ اگرچه شنیدن یک چنین حرفی برای هر تحت سلطهای بسی تلخ و ناگوار میافتد اما بواقع تلخیاش از حقیقتیست که دربردارد: "هیچکس برای تأمین و تضمین منافع دیگری انقلاب نمیکند"! بر این اساس تا اطلاع ثانوی اینجا دستور کار این خواهد بود که هرکس میخواهد منافعاش تأمین و تضمین گردد باید کشته دهد انقلاب کند و قدرت را بدست بگیرد و این بار او به دیگران بگوید اگر قدرت میخواهی کشته بده انقلاب کن! این یعنی "اصالت انقلاب"!
البته که تداوم یک چنین طرز فکر و طرز عملی برای همیشه بساط سرخ انقلاب و اندیشه و اقدام به آن را در بستر جامعه خواهد گستراند و به این سبب تضاد و تقابل مستمر انقلابی و ضدانقلاب تا مدتها آرامش و آسایش و توسعه و پیشرفت را از این سرزمین سلب خواهد کرد. در یک چنین وضعیتی تداخل ایدئولوژیها واژهها را هم از معنی و مفهوم تهی خواهد کرد- انقلابی دیروز ضدانقلاب امروز خواهد شد بیآنکه خود بداند و بخواهد این عنوان را به انقلابی امروز واگذارد! برای خروج از دور و دایرهی خشمها و خشونتها و خسارتهای کلان ناشی از انقلابهای سخت تحققا کم و کسریهایی داریم که باید با نوع دیگری از انقلاب برآورده کنیم- انقلابی بمراتب نرمتر و روانتر.
تشکیل و توسعهی پایگاهی از مردم و برای مردم در بطن و متن جامعهی مدنی اسباب و اساسیست برای یک چنین تحول بزرگی. (باقی در بخش بعد)
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 6️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
تا به اینجا بارها در طول این نوشتار از هر در که درآمدیم به ارزش و اهمیت و ضرورت تشکیل و توسعهی "پایگاهی پلورالستیک" برای جامعهی مدنی (مردم) ایران تأکید کردیم و آن را لازمهی گذار به آیندهای با شرایط جامعوی بمراتب بهتر و باثباتتر تلقی کردیم؛ ایران از آغاز ذاتا کشوری پلورالستیک بوده و است و اکنون به تبع توسعه و تحول فضای مجازی و افزایش اطلاعات و سطح آگاهیها ذهنا هم بسی پلورالستیک گشته است و از این جهت هیچگاه به اندازهی حال حاضر نیازمند حاکمیت نظامی پلورالستیک که بتواند منافع همهی افراد از هر قوم و دین و مذهب و مسلکی را فراهم سازد نبوده است- به چگونگی برقراری نظم اجتماعی در شرایط پلورالستیک بعدها خواهیم پرداخت.
ما پیش از این تجربهی تاریخی داشتن پایگاهی مردمی و نقش تأثیرگذار آن در تحولات سیاسی اجتماعی دو قرن اخیر بویژه دو انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی را از سر گذراندهایم؛ اما این پایگاه علیرغم ارزش و اهمیت تاریخی بالایش بواقع پلورالستیک نبود بلکه مشخصا حول محور مذهب تشیع اثنیعشری و روحانیون و بازاریون و مردمان معتقد و متقاعد بدان میگشت. اگرچه در جریان انقلاب دوم توجیهات و توجهات بارزی از سوی رهبران انقلاب به تضمین منافع تنوعات و تکثرات مردمی ثبت و ضبط است با اینحال همانطورکه پیش از این گفتیم بعد از انقلاب شرایط بنحو دیگری پیش رفت و نه فقط پلورالیسم پانگرفت بلکه انحصار قدرت توسط روحانیت شیعی باعث تیرگی روابط عناصر تشکیلدهندهی پایگاه و درنهایت ازهمگسیختن آن گشت.
طبیعیست هر آنکه انقلاب میکند و در آن و یا بعد از آن نقشی اساسی ایفا میکند عملا انحصار و اختیار آن را بدست میگیرد. رحیمپور ازغدی آنجا که میگوید: "ما هزاران هزار کشته دادیم قدرت را بدست گرفتیم اگر میخواهید قدرت را از ما بگیرید شما هم باید کشته دهید" بیپرده به روی اصل ماجرا انگشت میگذارد؛ اگرچه شنیدن یک چنین حرفی برای هر تحت سلطهای بسی تلخ و ناگوار میافتد اما بواقع تلخیاش از حقیقتیست که دربردارد: "هیچکس برای تأمین و تضمین منافع دیگری انقلاب نمیکند"! بر این اساس تا اطلاع ثانوی اینجا دستور کار این خواهد بود که هرکس میخواهد منافعاش تأمین و تضمین گردد باید کشته دهد انقلاب کند و قدرت را بدست بگیرد و این بار او به دیگران بگوید اگر قدرت میخواهی کشته بده انقلاب کن! این یعنی "اصالت انقلاب"!
البته که تداوم یک چنین طرز فکر و طرز عملی برای همیشه بساط سرخ انقلاب و اندیشه و اقدام به آن را در بستر جامعه خواهد گستراند و به این سبب تضاد و تقابل مستمر انقلابی و ضدانقلاب تا مدتها آرامش و آسایش و توسعه و پیشرفت را از این سرزمین سلب خواهد کرد. در یک چنین وضعیتی تداخل ایدئولوژیها واژهها را هم از معنی و مفهوم تهی خواهد کرد- انقلابی دیروز ضدانقلاب امروز خواهد شد بیآنکه خود بداند و بخواهد این عنوان را به انقلابی امروز واگذارد! برای خروج از دور و دایرهی خشمها و خشونتها و خسارتهای کلان ناشی از انقلابهای سخت تحققا کم و کسریهایی داریم که باید با نوع دیگری از انقلاب برآورده کنیم- انقلابی بمراتب نرمتر و روانتر.
تشکیل و توسعهی پایگاهی از مردم و برای مردم در بطن و متن جامعهی مدنی اسباب و اساسیست برای یک چنین تحول بزرگی. (باقی در بخش بعد)
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
Telegram
⚛️ جامعهاندیشانشرق ⚛️
💠 محفلی برای هماندیشی و بازاندیشی در مسائل جامعه و جامعهشناسی ایران
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌓 ابرنظمها را تنها از ابرملتدولتها باید انتظار داشت یعنی هر آنها و هر آنجاها که درک و فهم متقابل فوقالعادهای میان ملت و دولتشان حاکم است و ضرورتا در برابر یک نظمپرداز عالی (دولت) یک نظمپذیر عالی (ملت) وجود دارد و گرنه در برابر هر ابرپروژهای ابرمسألهها و ابرفاجعهها باید انتظار داشت.
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
❇️ مهمترین ویژگی پایگاه پلورالستیک مستقل از دولت و حکومت "از مردم و با مردم و برای مردم بودن" با "حداکثر جذب و حداقل دفع" میباشد.
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 7️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
تشکیل و توسعهی پایگاه مردمی پلورالستیک در بطن و متن جامعهی مدنی نه هرگز برای مسامحه و مصالحه با قدرت حاکم بلکه برعکس برای مقابله و مبارزه با هر فرد یا جریان زیادهخواهی در هر نظام حاکمی در هر برهه از تاریخ پیش روست- منتهی مشخصا به "سلاح تدبیر" و نه کنش واکنشهای هیجانی و احساسی و غیرقابل پیشبینی و غیرقابل کنترل؛ احساسات را کوه هم اگر باشد لاجرم فراز و نشیبیست اما تدبیر را کلوخ هم اگر باشد هرگز! بر این اساس اگر جوامع بشری را توقع نظم و نظامی پایا و پویاست- فارغ از هر تهاجم و تلاطم احساساتی که از هر سو خیزد- ناگزیر طرح و تدبیری میباید تا پیوسته برقرار و برمدارش دارد؛ این آن رسالت تاریخیست که این پایگاه همواره باید با تعدیل و تنظیم مناسبات و معادلات میان ملت و دولت در پیش گیرد.
فلذا فلسفهی وجودی پایگاه مردمی پلورالستیک نه محافظهکاری و حفظ وضع و نظم موجود به هر قیمتی بلکه بدوا حفظ تنوعات و تکثرات موجود جامعه از هر گزندی و بعد گذار جامعه به شرایط پلورالستیک و بعدها گذارها به شرایطی همیشه بهتر و بالاتر است؛ و این یعنی پلورالیسم نه پایان کار بلکه همواره پایهی کار و پایگاهی برای تحولات بعدیست و از این نظر همواره و حتی بعد از تحقق شرایط پلورالستیک باید حضورش در جامعه مستمر و مستدام باشد، چه هر کجا ایدئولوژیها در کارند خطر میل به سلطه و بازگشت به قدرتشان همواره پابرجاست. از جمله تحولات بعدی که باید بنحو علمی و اصولی در بستر پلورالیسم و بدست عقلای قوم پیگیری شود اندیشه و اهتمام به اصل گذار از مسألهی تعدد و تکثر ایدئولوژیهاست که بزودی بدان خواهیم پرداخت.
مهمترین ویژگیای که پایگاه پلورالستیک همواره باید حفظ کند- مستقل از دولت و حکومت - "از مردم و با مردم و برای مردم بودن"اش است. طبیعتا نظامهای حاکم برای استحکام و استمرار مقام و موقعیت خویش ناگزیر از استضعاف مقام و موقعیت مردمان خویشاند، در این راستا پیوسته بر دو راهبرد "پایگاهزدایی" و "پایگاهربایی" از ملت میکوشند تا با خالی یا خنثی ساختن این نهاد از هر سر و سامانی اصل توده = تمکین را مستدام سازند؛ اکنون اینکه میبینیم مجلس- نهاد مردمی حاصل از انقلاب مشروطیت که قرار بود از مردم و با مردم و برای مردم باشد و قانونا مدافع منافع ملت در برابر قدرتها باشد بتدریج در طول تاریخ از قرار و مدار خود خارج شده و اینک خود بخشی جداییناپذیر از قدرت گشته، ناشی از موفقیت حکومتها در پیشبرد این دو راهبرد میباشد.
ویژگی مهم دیگری که پایگاه مردمی پلورالستیک بقوت باید در خود بپرورد خوی و خصلت "جذب حداکثری و دفع حداقلی" میباشد. اصولا و اساسا در هر جامعه باید پایگاه و پناهگاهی پذیرای مردماناش از هر نوع و هر نقشی حتی طبقهی حاکم و خود حاکمان باشد- چه در حقیقت آنها هم همه از مردماند که حالا بهر شکل تحت شرایطی خاص به اسباب و اساسی ایدئولوژیک بر مردم حاکم گشتهاند. همهی نظامهای ایدئولوژیک طبیعتا بعد از مدتی به دلایل مختلف رانشها و ریزشها دارند که ضرورتا باید جایی برای جذب و هضمشان داشت و فرصت بازگشت به اصل خویش برایشان فراهم ساخت و بعد اتفاقا بسی بیش از دیگران از انگیزه و انرژی و ظرفیت بالای یک چنین افراد دوراندیده و آرمانزده و ایدئولوژیگزیدهای برای گذار به جامعهی پلورالستیک بهره برد.
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 7️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
تشکیل و توسعهی پایگاه مردمی پلورالستیک در بطن و متن جامعهی مدنی نه هرگز برای مسامحه و مصالحه با قدرت حاکم بلکه برعکس برای مقابله و مبارزه با هر فرد یا جریان زیادهخواهی در هر نظام حاکمی در هر برهه از تاریخ پیش روست- منتهی مشخصا به "سلاح تدبیر" و نه کنش واکنشهای هیجانی و احساسی و غیرقابل پیشبینی و غیرقابل کنترل؛ احساسات را کوه هم اگر باشد لاجرم فراز و نشیبیست اما تدبیر را کلوخ هم اگر باشد هرگز! بر این اساس اگر جوامع بشری را توقع نظم و نظامی پایا و پویاست- فارغ از هر تهاجم و تلاطم احساساتی که از هر سو خیزد- ناگزیر طرح و تدبیری میباید تا پیوسته برقرار و برمدارش دارد؛ این آن رسالت تاریخیست که این پایگاه همواره باید با تعدیل و تنظیم مناسبات و معادلات میان ملت و دولت در پیش گیرد.
فلذا فلسفهی وجودی پایگاه مردمی پلورالستیک نه محافظهکاری و حفظ وضع و نظم موجود به هر قیمتی بلکه بدوا حفظ تنوعات و تکثرات موجود جامعه از هر گزندی و بعد گذار جامعه به شرایط پلورالستیک و بعدها گذارها به شرایطی همیشه بهتر و بالاتر است؛ و این یعنی پلورالیسم نه پایان کار بلکه همواره پایهی کار و پایگاهی برای تحولات بعدیست و از این نظر همواره و حتی بعد از تحقق شرایط پلورالستیک باید حضورش در جامعه مستمر و مستدام باشد، چه هر کجا ایدئولوژیها در کارند خطر میل به سلطه و بازگشت به قدرتشان همواره پابرجاست. از جمله تحولات بعدی که باید بنحو علمی و اصولی در بستر پلورالیسم و بدست عقلای قوم پیگیری شود اندیشه و اهتمام به اصل گذار از مسألهی تعدد و تکثر ایدئولوژیهاست که بزودی بدان خواهیم پرداخت.
مهمترین ویژگیای که پایگاه پلورالستیک همواره باید حفظ کند- مستقل از دولت و حکومت - "از مردم و با مردم و برای مردم بودن"اش است. طبیعتا نظامهای حاکم برای استحکام و استمرار مقام و موقعیت خویش ناگزیر از استضعاف مقام و موقعیت مردمان خویشاند، در این راستا پیوسته بر دو راهبرد "پایگاهزدایی" و "پایگاهربایی" از ملت میکوشند تا با خالی یا خنثی ساختن این نهاد از هر سر و سامانی اصل توده = تمکین را مستدام سازند؛ اکنون اینکه میبینیم مجلس- نهاد مردمی حاصل از انقلاب مشروطیت که قرار بود از مردم و با مردم و برای مردم باشد و قانونا مدافع منافع ملت در برابر قدرتها باشد بتدریج در طول تاریخ از قرار و مدار خود خارج شده و اینک خود بخشی جداییناپذیر از قدرت گشته، ناشی از موفقیت حکومتها در پیشبرد این دو راهبرد میباشد.
ویژگی مهم دیگری که پایگاه مردمی پلورالستیک بقوت باید در خود بپرورد خوی و خصلت "جذب حداکثری و دفع حداقلی" میباشد. اصولا و اساسا در هر جامعه باید پایگاه و پناهگاهی پذیرای مردماناش از هر نوع و هر نقشی حتی طبقهی حاکم و خود حاکمان باشد- چه در حقیقت آنها هم همه از مردماند که حالا بهر شکل تحت شرایطی خاص به اسباب و اساسی ایدئولوژیک بر مردم حاکم گشتهاند. همهی نظامهای ایدئولوژیک طبیعتا بعد از مدتی به دلایل مختلف رانشها و ریزشها دارند که ضرورتا باید جایی برای جذب و هضمشان داشت و فرصت بازگشت به اصل خویش برایشان فراهم ساخت و بعد اتفاقا بسی بیش از دیگران از انگیزه و انرژی و ظرفیت بالای یک چنین افراد دوراندیده و آرمانزده و ایدئولوژیگزیدهای برای گذار به جامعهی پلورالستیک بهره برد.
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
Telegram
⚛️ جامعهاندیشانشرق ⚛️
💠 محفلی برای هماندیشی و بازاندیشی در مسائل جامعه و جامعهشناسی ایران
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
دموکراسی_و_هویت_ایرانی_پیروز_مجتهدزاده.pdf
4 MB
📚 دموکراسی و هویت ایرانی
✍️ پیروز مجتهدزاده
📃 تعداد صفحات: 316
🌓 کتابخانه جامعهشناسی شرقی
⏺ فرصتی برای مطالعه هرچه بیشتر
آیا ایرانیان دشمن دموکراسی بودهاند؟ یا اینکه ایدهی دادگری در ایران باستان و اعتقاد به عدل بعنوان یکی از اصول پنجگانهی دینی در ایران شیعی زیربنای نیکویی را فراهم میسازد تا دموکراسی را در ایران واقعیت دهد، آنگونه که همین پدیدههای ایرانی به پیشرفت دموکراسی در غرب یاری داده است؟ ...
#کتابخانه
#کتابخوانی
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
✍️ پیروز مجتهدزاده
📃 تعداد صفحات: 316
🌓 کتابخانه جامعهشناسی شرقی
⏺ فرصتی برای مطالعه هرچه بیشتر
آیا ایرانیان دشمن دموکراسی بودهاند؟ یا اینکه ایدهی دادگری در ایران باستان و اعتقاد به عدل بعنوان یکی از اصول پنجگانهی دینی در ایران شیعی زیربنای نیکویی را فراهم میسازد تا دموکراسی را در ایران واقعیت دهد، آنگونه که همین پدیدههای ایرانی به پیشرفت دموکراسی در غرب یاری داده است؟ ...
#کتابخانه
#کتابخوانی
🆔 @Hossein_Shiran
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
Forwarded from کانال هادی حکیم شفایی (Hadi Hakim)
💥روز جهانی زمین و اصلاح سبک زندگی
هادی حکیم شفایی
✍امروز، ۲۲ آوریل، مصادف با سوم اردیبهشت، روز جهانی زمین است. این روز، قدیمیترین مناسبت ثبت شده در تقویم سازمان ملل متحد در موضوع محیط زیست میباشد. امروز، مرزهای فلسفهاخلاق، به حیطه محیط زیست و حفاظت از سیاره خاکی توسعه یافته و هر فعل یا ترک فعل آسیبزننده به زمین، غیراخلاقی شمرده میشود. مفهومِ اخلاق یک جهان، جایگزین اخلاق اجتماعی شده است.
گزارش ریسکهای مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۲۴ نشان میدهد: از بین ده خطر بزرگی که جهان را تا افق ده سال آینده تهدید میکند، دستکم پنج تهدید، ریشهای محیطزیستی دارند. پرسش اصلی این است:
آیا دنیا دستکم با همین تناسب، نیمی از بودجههای پژوهشی و توجه خود را به حل دشواریهای محیطزیستی اختصاص داده است؟ آیا آموزش و پرورش و رسانههای ما گام موثری در این مسیر برداشتهاند؟ آشکار است که پاسخ منفی است که اگر جز این بود، اینک نباید با چنین سطحی از فجایع برگشتناپذیر محیطزیستی مواجهه میشدیم.
از این گذشته، سبک زندگی انسانها و اصلاح فرهنگی به شیوههای گوناگون میتواند به حفاظت از سیاره زمین رساند:
کاهش استفاده از نایلون پلاستیکی، پرهیز از پرتاب زباله در طبیعت، کاهش استفاده از وسایل حمل و نقل شخصی و اصلاح رژیم غذایی و... . از میان این موارد، اصلاح رژیم غذایی و کاهش حداکثری و یا توقف مصرف محصولات غذایی حیوانی، بیش از همه با دشواری روبروست زیرا رژیم غذایی، جزو ریشهدار ترین و کهنترین عادات تاریخی بشر است و با افسانهها و خرافات ستبری گره خورده است. از افسانهی رابطهی انحصاری میان گوشت و قدرتِ عضلات تا خرافهی انحصار شیر و سلامتی، انسان را با بزرگترین مقاومت شبهعلمی خود دربرابر اصلاح رژیم غذایی مواجه ساخته است.
به نظر میرسد راهی بس طولانی در پیش است تا انسانها متوجه تاثیرات مخربِ عادات و باورهای خرافی خود و سبک زندگی خویش بر سیاره زمین بشوند اما در مسیر تحقق این رویای بزرگ، نقش آگاهی بخشی و نقش هر یک نفر انسان اهمیت دارد. در این بین، بیشترین تلاشها در اصلاح باورها و سبک زندگی میبایست معطوف به کودکان شود که ذهن آنها بسیار کمتر آلوده به خرافات، خودخواهیها، شبه علم و عادات موروثی است. اخلاق یک جهان هر یک نفرِ ما را به پذیرش مسئولیت نسبت به نسلهای آینده ملزم میسازد.
#اخلاق_یک_جهان
#روز_جهانی_زمین
#اصلاح_سبک_زندگی
#گازهای_گلخانهای
#وگانیسم
#اصلاح_رژیم_غذایی
#فلسفه_اخلاق
#شبهعلم
#عادات_تاریخی_موروثی
#افسانه_گوشت_و_شیر
#نایلون_پلاستیکی
https://www.tg-me.com/ReligionPhilosophyHumanRights
هادی حکیم شفایی
✍امروز، ۲۲ آوریل، مصادف با سوم اردیبهشت، روز جهانی زمین است. این روز، قدیمیترین مناسبت ثبت شده در تقویم سازمان ملل متحد در موضوع محیط زیست میباشد. امروز، مرزهای فلسفهاخلاق، به حیطه محیط زیست و حفاظت از سیاره خاکی توسعه یافته و هر فعل یا ترک فعل آسیبزننده به زمین، غیراخلاقی شمرده میشود. مفهومِ اخلاق یک جهان، جایگزین اخلاق اجتماعی شده است.
گزارش ریسکهای مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۲۴ نشان میدهد: از بین ده خطر بزرگی که جهان را تا افق ده سال آینده تهدید میکند، دستکم پنج تهدید، ریشهای محیطزیستی دارند. پرسش اصلی این است:
آیا دنیا دستکم با همین تناسب، نیمی از بودجههای پژوهشی و توجه خود را به حل دشواریهای محیطزیستی اختصاص داده است؟ آیا آموزش و پرورش و رسانههای ما گام موثری در این مسیر برداشتهاند؟ آشکار است که پاسخ منفی است که اگر جز این بود، اینک نباید با چنین سطحی از فجایع برگشتناپذیر محیطزیستی مواجهه میشدیم.
از این گذشته، سبک زندگی انسانها و اصلاح فرهنگی به شیوههای گوناگون میتواند به حفاظت از سیاره زمین رساند:
کاهش استفاده از نایلون پلاستیکی، پرهیز از پرتاب زباله در طبیعت، کاهش استفاده از وسایل حمل و نقل شخصی و اصلاح رژیم غذایی و... . از میان این موارد، اصلاح رژیم غذایی و کاهش حداکثری و یا توقف مصرف محصولات غذایی حیوانی، بیش از همه با دشواری روبروست زیرا رژیم غذایی، جزو ریشهدار ترین و کهنترین عادات تاریخی بشر است و با افسانهها و خرافات ستبری گره خورده است. از افسانهی رابطهی انحصاری میان گوشت و قدرتِ عضلات تا خرافهی انحصار شیر و سلامتی، انسان را با بزرگترین مقاومت شبهعلمی خود دربرابر اصلاح رژیم غذایی مواجه ساخته است.
به نظر میرسد راهی بس طولانی در پیش است تا انسانها متوجه تاثیرات مخربِ عادات و باورهای خرافی خود و سبک زندگی خویش بر سیاره زمین بشوند اما در مسیر تحقق این رویای بزرگ، نقش آگاهی بخشی و نقش هر یک نفر انسان اهمیت دارد. در این بین، بیشترین تلاشها در اصلاح باورها و سبک زندگی میبایست معطوف به کودکان شود که ذهن آنها بسیار کمتر آلوده به خرافات، خودخواهیها، شبه علم و عادات موروثی است. اخلاق یک جهان هر یک نفرِ ما را به پذیرش مسئولیت نسبت به نسلهای آینده ملزم میسازد.
#اخلاق_یک_جهان
#روز_جهانی_زمین
#اصلاح_سبک_زندگی
#گازهای_گلخانهای
#وگانیسم
#اصلاح_رژیم_غذایی
#فلسفه_اخلاق
#شبهعلم
#عادات_تاریخی_موروثی
#افسانه_گوشت_و_شیر
#نایلون_پلاستیکی
https://www.tg-me.com/ReligionPhilosophyHumanRights
🌓 دوری در دنیای آمار 9️⃣
⏺ شاخص ادراک فساد در جهان
شاخص ادراک فساد (CPI) بیانگر رتبهی فساد بخش عمومی یک کشور در میان سایر کشورهای جهان است. این شاخص در مقیاس 0 (بیشترین فساد یا اصطلاحا کثیف) تا 100 (بدون فساد یا اصطلاحا پاک) کشورها را رتبهبندی میکند. در آخرین رتبهبندی ارائه شده دانمارک با 90 امتیاز در رتبهی اول بعنوان پاکترین کشور جهان از نظر فساد قرار دارد و بعد فنلاند و نیوزیلند به ترتیب با 87 و 85 در رتبههای دوم و سوم قرار دارند؛ کشور سومالی با 11 امتیاز در انتهای لیست بعنوان فاسدترین و کثیفترین کشور جهان جای دارد. در این رتبهبندی جمهوری اسلامی ایران با 24 امتیاز بهمراه چند کشور دیگر مشترکا در رتبهی 149 جهان قرار دارد. در یکی از تصاویر پیوستی تغییرات امتیاز ایران از سال 2012 تا 2023 را میتوانید ملاحظه کنید.
#دنیای_آمار
#شاخص_ادراک_فساد
#World_of_Statistics
#Corruption_Perceptions_Index
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
⏺ شاخص ادراک فساد در جهان
شاخص ادراک فساد (CPI) بیانگر رتبهی فساد بخش عمومی یک کشور در میان سایر کشورهای جهان است. این شاخص در مقیاس 0 (بیشترین فساد یا اصطلاحا کثیف) تا 100 (بدون فساد یا اصطلاحا پاک) کشورها را رتبهبندی میکند. در آخرین رتبهبندی ارائه شده دانمارک با 90 امتیاز در رتبهی اول بعنوان پاکترین کشور جهان از نظر فساد قرار دارد و بعد فنلاند و نیوزیلند به ترتیب با 87 و 85 در رتبههای دوم و سوم قرار دارند؛ کشور سومالی با 11 امتیاز در انتهای لیست بعنوان فاسدترین و کثیفترین کشور جهان جای دارد. در این رتبهبندی جمهوری اسلامی ایران با 24 امتیاز بهمراه چند کشور دیگر مشترکا در رتبهی 149 جهان قرار دارد. در یکی از تصاویر پیوستی تغییرات امتیاز ایران از سال 2012 تا 2023 را میتوانید ملاحظه کنید.
#دنیای_آمار
#شاخص_ادراک_فساد
#World_of_Statistics
#Corruption_Perceptions_Index
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 ایدئولوژی ویرانگر و عرفزدایی از جامعه
✍️ هادی حکیم شفایی
ایدئولوژی در ادبیات فلسفی و سیاسی، به معانی گوناگونی بکار رفته است که هر یک از این معانی، از زاویهای خاص و با دیدگاهی خاص مطرح میشود. ایدئولوژی- در این نوشتار- به معنای یک نظام ثابت و جامد فکری که نقدگریز است، بخصوص اگر به بخشی از یک عارضه اجتماعی به نام موجهسازی قدرت تبدیل گردد کارکردی ویرانگر خواهد یافت. مساله حجاب به عنوان یک حکم فقهی، پیش از انقلاب ۵۷، فرع بر عرفهای اجتماعی بود. اگرچه در آن دوران، اغلب روحانیان و علمای دین، آن را امری واجب میپنداشتند اما فقدان یک ایدئولوژی فراگیر سیاسی که حکم فقهی حجاب، بخشی از آن گردد موجب شده بود که این حکم (فارغ از صحت و سقم یا حدود و ثقور آن) در حد یک حکم شرعی باقی بماند و در مقابل، عرف اجتماعی، اصالت یابد. بدین ترتیب، این عرفهای اجتماعی بود که انواعی از پوشش را بسته به مکان و موقعیت، تعیین مینمود و اغلب، نه روحانیان و متشرعان، معترض به پوشش غیرشرعی بودند و نه باورمندان به پوشش غیرشرعی، حجاب متشرعین را متعرض میشدند. نوعی فرهنگ تساهل و تسامح و تحمل سبکهای مختلف زندگی، در جامعه صلح و آرامش نسبی برقرار ساخته بود.
اما در جریان انقلاب اسلامی ۵۷ و بخصوص در سالهای اولیه پساانقلاب، شکلگیری یک جریان ایدئولوژیک توسط برخی روحانیون به رهبری آیت الله خمینی که تفسیر خاصی از دین را با کسب قدرت سیاسی همساز ساخته بودند و در بیتوجهی و غفلتِ جریاناتِ سیاسی دیگر که مساله آزادی پوشش عرفی را کم اهمیت میپنداشتند، موجب شد که بسیاری از احکام فقهی از جمله حجاب سر، تبدیل به شاخص وفاداری به نظام سیاسی و بهرهمندی از حقوق اجتماعی و در واقع، ابزاری جهت سلطه بر نیمی از جامعه و معیار اسلامی بودن نظام گردد. بانوانی که مایل بودند از حقوق اجتماعی خود برخوردار باشند میبایست حجاب سر را رعایت کنند، تخطیکنندگان از حجاب سر، وفاداریشان به نظام سیاسی به چالش کشیده میشد و تحت پیگرد قرار میگرفتند و متشرعینی که دغدغه دین داشتند، با حاکمیت قانون حجاب اجباری، در اسلامی بودن و الاهی بودن نظام سیاسی تردید به خود راه نمیدادند. بدین ترتیب، حاکمان میتوانستند ضمن کنترل اراده و اختیار نیمی از جامعه، مشروعیت الاهی خود را از این راه توجیه نمایند.
بدین ترتیب، پس از انقلاب، ایدئولوژی حاکم، عرفهای اجتماعی را برهم زد و تا سالیان سال، جامعه ایرانی که اغلب مایل نبود منافع و حقوق اجتماعی خود را از دست بدهد، به جامعهای بدون عرف مبدل گشت، ایدئولوژیزده شد و مسخ باورهای تزریق شده از سوی حاکمان. تردید در اینکه آیا حقیقتاً حجابِ سر، یک حکم واجب قرانی و فرازمانی است به اندیشهی کمتر کسی خطور مینمود. با گذشت زمان و توسعه فناوری اطلاعات و ورود شبکههای ماهوارهای خارجی به خانههای ایرانیان و نیز با افزایش ارتباطات میان ملتها، ایرانیان دریافتند که در اغلب کشورهای اسلامی منطقه، گویی اسلام دیگری و احکام دیگری و شریعت دیگری جاری است! حجاب که در ایران از سوی روحانیان حاکم، واجب شرعیِ قطعی معرفی و بطور قانونی اجرا میشد در کشورهای اسلامی دیگر صرفاً یک انتخاب بود و هیچ کس بخاطر عدم رعایت پوشش سر، از حقوق اجتماعی محروم نمیشد و تحت تعقیب قرار نمیگرفت! از سوی دیگر، برخوردهای امنیتی-نظامی با مساله حجاب تحت نام گشت ارشاد و خشونت خیابانی با بانوان، به تدریج خشم عمومی را برانگیخت و مقاومت مدنی برخی بانوان را به همراه ساخت. از این گذشته، یک جریان فکری و پژوهشی نواندیش، از فقیه و روحانی تا غیرروحانی، نظریهپردازیها و مطالعات خود از قرآن و تاریخ اسلام را عرضه نمودند که عموم مطالعات مدعی بود که حجاب سر، حکم قرآنی نیست، که صرفاً یک حکم و رای رایج فقهی است، که تنها یک توصیه از سوی پیامبر است و بدین ترتیب، انواعی از فهمهای متفاوت از دین از سوی اندیشمندان، نظریهپردازی و ارائه شد.
پس از خیزش سراسری مهسا در ۱۴۰۱، کنار گذاشتن علنیِ حجاب اجباری و قانونی به عنوان نماد ایدئولوژی سلطه، از سوی بخشی از بانوان که جسارت خطرپذیری داشتند در جامعه گستردهتر شد. این کنش اعتراضی اکنون تا حد بسیار گستردهتری نسبت به قبل، از پذیرش و یا پشتیبانی مردان جامعه و حتی بخشی از متدینان جامعه برخوردار است. منازعه میان حاکمان و مخالفان وضع موجود، در میدان حجاب سر همچنان در جریان است اما به نظر میرسد عرفهای نابودشدهی جامعه ایرانی به تدریج در حال احیاء و شکلگیریاند و اغلب ایرانیان با گذار از تلهی ایدئولوژی اندیشی در میدان دین، قدرت و شانس خود را در احیای حقوق عرفی به آزمون گذاردهاند؛ آزمونی پرچالش و نه چندان آسان که به باور آنها ارزش جنگیدن را دارد.
#حجاب_فقهی
#مقاومت_مدنی
#حکومت_دینی
@ReligionPhilosophyHumanRights
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
✍️ هادی حکیم شفایی
ایدئولوژی در ادبیات فلسفی و سیاسی، به معانی گوناگونی بکار رفته است که هر یک از این معانی، از زاویهای خاص و با دیدگاهی خاص مطرح میشود. ایدئولوژی- در این نوشتار- به معنای یک نظام ثابت و جامد فکری که نقدگریز است، بخصوص اگر به بخشی از یک عارضه اجتماعی به نام موجهسازی قدرت تبدیل گردد کارکردی ویرانگر خواهد یافت. مساله حجاب به عنوان یک حکم فقهی، پیش از انقلاب ۵۷، فرع بر عرفهای اجتماعی بود. اگرچه در آن دوران، اغلب روحانیان و علمای دین، آن را امری واجب میپنداشتند اما فقدان یک ایدئولوژی فراگیر سیاسی که حکم فقهی حجاب، بخشی از آن گردد موجب شده بود که این حکم (فارغ از صحت و سقم یا حدود و ثقور آن) در حد یک حکم شرعی باقی بماند و در مقابل، عرف اجتماعی، اصالت یابد. بدین ترتیب، این عرفهای اجتماعی بود که انواعی از پوشش را بسته به مکان و موقعیت، تعیین مینمود و اغلب، نه روحانیان و متشرعان، معترض به پوشش غیرشرعی بودند و نه باورمندان به پوشش غیرشرعی، حجاب متشرعین را متعرض میشدند. نوعی فرهنگ تساهل و تسامح و تحمل سبکهای مختلف زندگی، در جامعه صلح و آرامش نسبی برقرار ساخته بود.
اما در جریان انقلاب اسلامی ۵۷ و بخصوص در سالهای اولیه پساانقلاب، شکلگیری یک جریان ایدئولوژیک توسط برخی روحانیون به رهبری آیت الله خمینی که تفسیر خاصی از دین را با کسب قدرت سیاسی همساز ساخته بودند و در بیتوجهی و غفلتِ جریاناتِ سیاسی دیگر که مساله آزادی پوشش عرفی را کم اهمیت میپنداشتند، موجب شد که بسیاری از احکام فقهی از جمله حجاب سر، تبدیل به شاخص وفاداری به نظام سیاسی و بهرهمندی از حقوق اجتماعی و در واقع، ابزاری جهت سلطه بر نیمی از جامعه و معیار اسلامی بودن نظام گردد. بانوانی که مایل بودند از حقوق اجتماعی خود برخوردار باشند میبایست حجاب سر را رعایت کنند، تخطیکنندگان از حجاب سر، وفاداریشان به نظام سیاسی به چالش کشیده میشد و تحت پیگرد قرار میگرفتند و متشرعینی که دغدغه دین داشتند، با حاکمیت قانون حجاب اجباری، در اسلامی بودن و الاهی بودن نظام سیاسی تردید به خود راه نمیدادند. بدین ترتیب، حاکمان میتوانستند ضمن کنترل اراده و اختیار نیمی از جامعه، مشروعیت الاهی خود را از این راه توجیه نمایند.
بدین ترتیب، پس از انقلاب، ایدئولوژی حاکم، عرفهای اجتماعی را برهم زد و تا سالیان سال، جامعه ایرانی که اغلب مایل نبود منافع و حقوق اجتماعی خود را از دست بدهد، به جامعهای بدون عرف مبدل گشت، ایدئولوژیزده شد و مسخ باورهای تزریق شده از سوی حاکمان. تردید در اینکه آیا حقیقتاً حجابِ سر، یک حکم واجب قرانی و فرازمانی است به اندیشهی کمتر کسی خطور مینمود. با گذشت زمان و توسعه فناوری اطلاعات و ورود شبکههای ماهوارهای خارجی به خانههای ایرانیان و نیز با افزایش ارتباطات میان ملتها، ایرانیان دریافتند که در اغلب کشورهای اسلامی منطقه، گویی اسلام دیگری و احکام دیگری و شریعت دیگری جاری است! حجاب که در ایران از سوی روحانیان حاکم، واجب شرعیِ قطعی معرفی و بطور قانونی اجرا میشد در کشورهای اسلامی دیگر صرفاً یک انتخاب بود و هیچ کس بخاطر عدم رعایت پوشش سر، از حقوق اجتماعی محروم نمیشد و تحت تعقیب قرار نمیگرفت! از سوی دیگر، برخوردهای امنیتی-نظامی با مساله حجاب تحت نام گشت ارشاد و خشونت خیابانی با بانوان، به تدریج خشم عمومی را برانگیخت و مقاومت مدنی برخی بانوان را به همراه ساخت. از این گذشته، یک جریان فکری و پژوهشی نواندیش، از فقیه و روحانی تا غیرروحانی، نظریهپردازیها و مطالعات خود از قرآن و تاریخ اسلام را عرضه نمودند که عموم مطالعات مدعی بود که حجاب سر، حکم قرآنی نیست، که صرفاً یک حکم و رای رایج فقهی است، که تنها یک توصیه از سوی پیامبر است و بدین ترتیب، انواعی از فهمهای متفاوت از دین از سوی اندیشمندان، نظریهپردازی و ارائه شد.
پس از خیزش سراسری مهسا در ۱۴۰۱، کنار گذاشتن علنیِ حجاب اجباری و قانونی به عنوان نماد ایدئولوژی سلطه، از سوی بخشی از بانوان که جسارت خطرپذیری داشتند در جامعه گستردهتر شد. این کنش اعتراضی اکنون تا حد بسیار گستردهتری نسبت به قبل، از پذیرش و یا پشتیبانی مردان جامعه و حتی بخشی از متدینان جامعه برخوردار است. منازعه میان حاکمان و مخالفان وضع موجود، در میدان حجاب سر همچنان در جریان است اما به نظر میرسد عرفهای نابودشدهی جامعه ایرانی به تدریج در حال احیاء و شکلگیریاند و اغلب ایرانیان با گذار از تلهی ایدئولوژی اندیشی در میدان دین، قدرت و شانس خود را در احیای حقوق عرفی به آزمون گذاردهاند؛ آزمونی پرچالش و نه چندان آسان که به باور آنها ارزش جنگیدن را دارد.
#حجاب_فقهی
#مقاومت_مدنی
#حکومت_دینی
@ReligionPhilosophyHumanRights
🌓 @OrientalSociology
⚛️ @OrientalSocialThinkers
🌐 www.orientalsociology.ir
Telegram
⚛️ جامعهاندیشانشرق ⚛️
💠 محفلی برای هماندیشی و بازاندیشی در مسائل جامعه و جامعهشناسی ایران
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
❇️ برای رسیدن به توسعهای از هر نظر پایدار تنها داشتن یک دولت قدرتمند کافی نیست، در کنار آن بلکه بسی بیش و پیش از آن باید به داشتن ملتی قدرتمند مؤید بود.
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 8️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
ما مردم ایران در مقام نقد و نظر در باب اوضاع و احوال و مسائل جامعه بیشتر "دیگرمنتقد" و در واقع "دولتمنتقد"ایم تا "خودمنتقد"- یعنی تیغ تیز انتقاداتمان اغلب رو سوی دولت|حکومتمان است تا خودمان و بیشتر آنها را مسئول و مسبب و مقصر مسائل و مشکلات فراوان خود تلقی میکنیم تا خودمان، و از اینرو تغییر اوضاع و احوالمان را هم بیشتر بسته به تغییر آنها میدانیم تا خودمان. یک چنین طرزفکر و طرزتلقیای اگرچه پربیراه نیست با اینحال هیچ خالی از ایراد هم نیست؛
بزرگترین و مهمترین ایراد آن توجه و تمرکز بیش از حد به نقش دولت|حکومت در تغییرات و تحولات جامعه و غفلت یا رجعت کمتر از حد به نقش مردم|ملت در این ارتباط است. اگرکه همهچیز بسته به دولت|حکومت است پس دولت|حکومت همهکاره و مردم|ملت هیچکاره است و هیچکاره را چه زوری بر همهکاره که تواند در راستای منافع خود تغییرش دهد؟ و یا خیر، اگرکه مردم|ملت همکاره است- چیزی که نبوده و نیست و حال میخواهد باشد، پس بیش و پیش از هر چیز و هر کس باید بر خود ملت متمرکز شد و نقد و نظر را از خود آن آغاز کرد و یا اگرکه هر دو کارهایاند نسبت و نقش و سهم هر کدام باید مشخص گردد.
اصولا و اساسا میان هر مردم|ملت و هر دولت|حکومتی که بر آن حاکم است تناسبی وجود دارد. هر ایدئولوژی و هر حکومتی که به هرجا دایر است نه فقط هیچ بیرگ و بیریشه و بیارتباط با مردماناش نیست بلکه ضرورتا در بطن و متن و ذهن مردم زمینهها و ظرفها و ظرفیتهایی داشته و دارد و دستکم تا زمانی که از سکه بیفتد و ایدئولوژی دیگری جایگزیناش گردد نظرا و عملا از آن زمینهها و ظرفها و ظرفیتها استفاده و ارتزاق میکند- حتی اگر خود مردم آنسان که باید و شاید از کم و کیف آن آگاه نباشند.
همین ایدئولوژی و نظام سیاسی و عنوانا حکومت اسلامی شیعی که اکنون در نزد و نظر خیلیها مانعی در برابر توسعهی همهجانبهی ایران است و مدام بر ضرورت تغییرش تأکید میشود زمانی نه چندان دور از زمینه و ظرفیت همین ملت عمدتا مسلمان شیعه برخاسته و 98/2% ملت به هر شکل به برقراریاش رأی مثبت دادهاند و هرگز نمیتوانند از زیر بار مسئولیت این انتخاب تاریخی شانه خالی کنند و حال که این نظام بسی به بیراهه رفته، البته که باید نقدش کرد اما نه فقط آن را، بلکه در کنارش دیروز و امروز ملتی را که پای کارش بوده و هنوز هم هست، تنها به این طریق است زمینه و ظرفیت لازم برای تغییر در فرداها فراهم میشود.
دولت|حکومت هرچه و هرکه و هرطورکه هست یک طرف کار است و هرگز نافی مسئولیت طرف دیگر یعنی مردم|ملت نیست اتفاقا برعکس در عصر مردمسالاری و ملتدولتها مسئولیت هرچه هست و نیست- حتی دولت و دولتمردان، بر گردن ملت انتخابگر و اقتداربخش است. ملتدولت مقتدر یقینا از ملت مقتدر برمیخیزد فلذا ما اگر در اندیشهی مردمسالاری هستیم بدوا باید شایستگی و بایستگی آن را در خود ایجاد کنیم و این آن رسالت بزرگیست که بر عهدهی نهادهای مردمی و در رأساش پایگاه پلورالستیک است و الا معلوم است که بیمایه فطیر است؛
معلوم است که هیچ حکومتی حاضر نمیشود- و چرا شود- تودههای مردمی زیرسلطهاش را بالا سر خویش برد و سرور و سالار خویش سازد- مگر اینکه نخبگانی فرهیخته و فرهنگی بر سر کار باشند که یک چنین نوادری هم باز باید از بطن و متن ملتی فرهیخته و فرهنگی برخیزند و نه از زمین و آسمان. نتیجه اینکه ما مردم اگر در اندیشهی گذار از نظام فعلی به نظامی دموکراتیک هستیم بدوا باید با خودانتقادی و خودارزیابی مستمر داشتهها و نداشتهها و گذاشتهها و نگذاشتههای خود برای یک چنین امر مهمی را مشخص سازیم و الزامات و اقتضائات آن را در خود پدید آوریم- بدون این تغییرات پا نهادن در دنیایی نو و دورانی نو توهمی بیش نخواهد بود. (باقی در بخش بعد)
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
🌓 در جستجوی راهی برای رهایی 8️⃣2️⃣
✍️ حسین شیران
ما مردم ایران در مقام نقد و نظر در باب اوضاع و احوال و مسائل جامعه بیشتر "دیگرمنتقد" و در واقع "دولتمنتقد"ایم تا "خودمنتقد"- یعنی تیغ تیز انتقاداتمان اغلب رو سوی دولت|حکومتمان است تا خودمان و بیشتر آنها را مسئول و مسبب و مقصر مسائل و مشکلات فراوان خود تلقی میکنیم تا خودمان، و از اینرو تغییر اوضاع و احوالمان را هم بیشتر بسته به تغییر آنها میدانیم تا خودمان. یک چنین طرزفکر و طرزتلقیای اگرچه پربیراه نیست با اینحال هیچ خالی از ایراد هم نیست؛
بزرگترین و مهمترین ایراد آن توجه و تمرکز بیش از حد به نقش دولت|حکومت در تغییرات و تحولات جامعه و غفلت یا رجعت کمتر از حد به نقش مردم|ملت در این ارتباط است. اگرکه همهچیز بسته به دولت|حکومت است پس دولت|حکومت همهکاره و مردم|ملت هیچکاره است و هیچکاره را چه زوری بر همهکاره که تواند در راستای منافع خود تغییرش دهد؟ و یا خیر، اگرکه مردم|ملت همکاره است- چیزی که نبوده و نیست و حال میخواهد باشد، پس بیش و پیش از هر چیز و هر کس باید بر خود ملت متمرکز شد و نقد و نظر را از خود آن آغاز کرد و یا اگرکه هر دو کارهایاند نسبت و نقش و سهم هر کدام باید مشخص گردد.
اصولا و اساسا میان هر مردم|ملت و هر دولت|حکومتی که بر آن حاکم است تناسبی وجود دارد. هر ایدئولوژی و هر حکومتی که به هرجا دایر است نه فقط هیچ بیرگ و بیریشه و بیارتباط با مردماناش نیست بلکه ضرورتا در بطن و متن و ذهن مردم زمینهها و ظرفها و ظرفیتهایی داشته و دارد و دستکم تا زمانی که از سکه بیفتد و ایدئولوژی دیگری جایگزیناش گردد نظرا و عملا از آن زمینهها و ظرفها و ظرفیتها استفاده و ارتزاق میکند- حتی اگر خود مردم آنسان که باید و شاید از کم و کیف آن آگاه نباشند.
همین ایدئولوژی و نظام سیاسی و عنوانا حکومت اسلامی شیعی که اکنون در نزد و نظر خیلیها مانعی در برابر توسعهی همهجانبهی ایران است و مدام بر ضرورت تغییرش تأکید میشود زمانی نه چندان دور از زمینه و ظرفیت همین ملت عمدتا مسلمان شیعه برخاسته و 98/2% ملت به هر شکل به برقراریاش رأی مثبت دادهاند و هرگز نمیتوانند از زیر بار مسئولیت این انتخاب تاریخی شانه خالی کنند و حال که این نظام بسی به بیراهه رفته، البته که باید نقدش کرد اما نه فقط آن را، بلکه در کنارش دیروز و امروز ملتی را که پای کارش بوده و هنوز هم هست، تنها به این طریق است زمینه و ظرفیت لازم برای تغییر در فرداها فراهم میشود.
دولت|حکومت هرچه و هرکه و هرطورکه هست یک طرف کار است و هرگز نافی مسئولیت طرف دیگر یعنی مردم|ملت نیست اتفاقا برعکس در عصر مردمسالاری و ملتدولتها مسئولیت هرچه هست و نیست- حتی دولت و دولتمردان، بر گردن ملت انتخابگر و اقتداربخش است. ملتدولت مقتدر یقینا از ملت مقتدر برمیخیزد فلذا ما اگر در اندیشهی مردمسالاری هستیم بدوا باید شایستگی و بایستگی آن را در خود ایجاد کنیم و این آن رسالت بزرگیست که بر عهدهی نهادهای مردمی و در رأساش پایگاه پلورالستیک است و الا معلوم است که بیمایه فطیر است؛
معلوم است که هیچ حکومتی حاضر نمیشود- و چرا شود- تودههای مردمی زیرسلطهاش را بالا سر خویش برد و سرور و سالار خویش سازد- مگر اینکه نخبگانی فرهیخته و فرهنگی بر سر کار باشند که یک چنین نوادری هم باز باید از بطن و متن ملتی فرهیخته و فرهنگی برخیزند و نه از زمین و آسمان. نتیجه اینکه ما مردم اگر در اندیشهی گذار از نظام فعلی به نظامی دموکراتیک هستیم بدوا باید با خودانتقادی و خودارزیابی مستمر داشتهها و نداشتهها و گذاشتهها و نگذاشتههای خود برای یک چنین امر مهمی را مشخص سازیم و الزامات و اقتضائات آن را در خود پدید آوریم- بدون این تغییرات پا نهادن در دنیایی نو و دورانی نو توهمی بیش نخواهد بود. (باقی در بخش بعد)
#راهی_برای_رهایی
🆔 @Hossein_Shiran (Author)
🌓 @OrientalSociology (Channel)
⚛️ @OrientalSocialThinkers (Group)
🌐 www.orientalsociology.ir (Site)
Telegram
⚛️ جامعهاندیشانشرق ⚛️
💠 محفلی برای هماندیشی و بازاندیشی در مسائل جامعه و جامعهشناسی ایران
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems
💠 باهم بیندیشیم! یک ساعت اندیشه بهتر از هفتاد سال عبادت است.
Admin: @Hossein_Shiran
PhD in Sociology - Study Of Social Problems