پیشاهنگی هنوز در ایران زنده است
با وجودی که نظام پیشاهنگی کاملا بعد از انقلاب از بین رفت، اما به همت ارامنه بعلت داشتن ورزشگاه اختصاصی و مدارس و باشگاههای فراوان در تهران و شهرستانها پیشاهنگی را زنده نگه داشتند و هر سال مراسم و اردوهای خاص خود را همانند دهههای پیش از انقلاب ۵۷ اجرا میکنند.
@paniranist_org
با وجودی که نظام پیشاهنگی کاملا بعد از انقلاب از بین رفت، اما به همت ارامنه بعلت داشتن ورزشگاه اختصاصی و مدارس و باشگاههای فراوان در تهران و شهرستانها پیشاهنگی را زنده نگه داشتند و هر سال مراسم و اردوهای خاص خود را همانند دهههای پیش از انقلاب ۵۷ اجرا میکنند.
@paniranist_org
Forwarded from Amir Taheri امیر طاهری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ارتش میهنپرست ایران سپر اصلی دفاع در برابر حمله عراق
۴۶ سال از شروع جنگی که هشت سال طول کشید و جان بیش از ۱۹۰هزار ایرانی را گرفت، گذشت. در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، همسایه غربی ایران از موقعیت پس از انقلاب ۵۷ استفاده کرد و تلاش کرد بخشی از خاک کشور را جدا کند، تلاشی که با از خودگذشتگی صدهاهزار نفر که اغلب از نیروهای ارتش شاهنشاهی یا داوطلبان میهنپرست بودند، ناکام ماند.
سرهنگ منوچهر میرسپنج، تکاور نیروی دریایی ارتش شاهنشاهی ایران، یکی از همین میهنپرستانی که زیر آتش توپخانه عراق جنگید میگوید: «افسران میهنپرست میتوانستند کشور را ترک کنند اما تا آخرین نفس در ایران ماندند. پرچم ایران برای ما ارتشیها خیلی مقدس است. پرچم ایران، خاک ایران و مردم ایران برای ما مقدس است.»
@AmirTaheri4
Forwarded from عکس نگار
در این عکس هزاران نکته نهفته است!
پنجاه و چند سال پیش، در ایران، پادشاه وقت از یک مرکز تحقیقاتی بازدید میکرد؛ جایی که سگها بعد از عمل جراحی به دستگاههای پزشکی وصل شده بودند و تحت درمان و بررسی قرار داشتند. صحنهای که در آن زمان حتی در بسیاری از کشورهای غربی هم دیده نمیشد. امروز شاید رسیدگی به حیوانات در غرب امری عادی باشد، اما نیم قرن پیش چنین نگاهی به سلامت و حقوق حیوانات نشان میداد ایران چه مسیری را آغاز کرده بود؛ مسیری علمی، انسانی و رو به آینده، مسیری که حتی خیلی از کشورهای پیشرفته امروز هم آن زمان به دنبالش نبودند.
حالا این تصویر را بگذارید کنار امروز ایران. حکومتی بر سر کار است که نه تنها برای جان انسانها ارزشی قائل نیست، بلکه حیوانات را هم مزاحم میداند. سگهایی که باید دوست و همدم انسان باشند، به دستور همین حکومت در خیابانها کشته میشوند، از حضورشان جلوگیری میشود و هر روز قانون تازهای برای آزارشان وضع میکنند.
رفتار با حیوانات، آینه فرهنگ و تمدن است. حکومتی که برای حیوان احترام قائل باشد، برای انسان هم ارزش قائل خواهد بود. و حکومتی که جان انسان برایش بیارزش است، طبیعی است که جان حیوان را هم هیچ بداند.
این عکس تنها یک لحظه تاریخی نیست، بلکه سندی است از ایرانی که در حال مدرن شدن بود و برای علم و زندگی ارزش قائل میشد. مقایسهاش با امروز از هر سخنرانی و شعاری گویاتر است. ایران پنجاه سال پیش به سوی آینده حرکت میکرد، اما ایران امروز گرفتار حکومتی است که حتی ابتداییترین ارزشهای انسانی و اخلاقی را نابود کرده.
رفتار حکومتها با حیوانات حقیقت درونیشان را آشکار میکند؛ یکی نماد احترام به زندگی، دیگری نماد قساوت و عقبماندگی.
انتخاب با ماست، کدام ایران را میخواهیم؟
@paniranist_org
پنجاه و چند سال پیش، در ایران، پادشاه وقت از یک مرکز تحقیقاتی بازدید میکرد؛ جایی که سگها بعد از عمل جراحی به دستگاههای پزشکی وصل شده بودند و تحت درمان و بررسی قرار داشتند. صحنهای که در آن زمان حتی در بسیاری از کشورهای غربی هم دیده نمیشد. امروز شاید رسیدگی به حیوانات در غرب امری عادی باشد، اما نیم قرن پیش چنین نگاهی به سلامت و حقوق حیوانات نشان میداد ایران چه مسیری را آغاز کرده بود؛ مسیری علمی، انسانی و رو به آینده، مسیری که حتی خیلی از کشورهای پیشرفته امروز هم آن زمان به دنبالش نبودند.
حالا این تصویر را بگذارید کنار امروز ایران. حکومتی بر سر کار است که نه تنها برای جان انسانها ارزشی قائل نیست، بلکه حیوانات را هم مزاحم میداند. سگهایی که باید دوست و همدم انسان باشند، به دستور همین حکومت در خیابانها کشته میشوند، از حضورشان جلوگیری میشود و هر روز قانون تازهای برای آزارشان وضع میکنند.
رفتار با حیوانات، آینه فرهنگ و تمدن است. حکومتی که برای حیوان احترام قائل باشد، برای انسان هم ارزش قائل خواهد بود. و حکومتی که جان انسان برایش بیارزش است، طبیعی است که جان حیوان را هم هیچ بداند.
این عکس تنها یک لحظه تاریخی نیست، بلکه سندی است از ایرانی که در حال مدرن شدن بود و برای علم و زندگی ارزش قائل میشد. مقایسهاش با امروز از هر سخنرانی و شعاری گویاتر است. ایران پنجاه سال پیش به سوی آینده حرکت میکرد، اما ایران امروز گرفتار حکومتی است که حتی ابتداییترین ارزشهای انسانی و اخلاقی را نابود کرده.
رفتار حکومتها با حیوانات حقیقت درونیشان را آشکار میکند؛ یکی نماد احترام به زندگی، دیگری نماد قساوت و عقبماندگی.
انتخاب با ماست، کدام ایران را میخواهیم؟
@paniranist_org
نیروی دریائی شاهنشاهی ایران پنجاه سال قبل …… باور نکردنی
افسران زن نیروی دریائی در کنار مردان دریا نورد بر عرشه ناوهای جنگی ایران
فیروز دولو
@paniranist_org
افسران زن نیروی دریائی در کنار مردان دریا نورد بر عرشه ناوهای جنگی ایران
فیروز دولو
@paniranist_org
خندقهای مدرن نظام!
اصلاحطلبان تا سالها کوشیدند تا با جا زدن خودشان بهعنوان نمایندگان خواستههای مردمی، راهی به قدرت بیابند و بدین ترتیب به آلاف و الوفی برسند. در مسیر دستیابی به قدرت، بهراستی میان اصلاحطلبان و اصولگرایان جنگی در جریان بود؛ شریعتمداریِ اصولگرای کیهان واقعاً دشمن خاتمی و ظریف بود و اصلاحطلبان هم بهراستی از اصولگرایان بیزار بودند. ولی این دشمنیها، نه از روی رقابت برای رسیدن به مسئولیت و تحقق بخشیدن به منافع ملی که از عطش کسب مقام و طمع رسیدن به ثروت ناشی میشدند.
دو باند اصولگرا و اصلاحطلب همواره شباهتی تام به باندهای مافیایی شهر نیویورک داشتهاند. گروههای مافیایی نیویورک هم بهراستی باهم دشمناند، چهبسا برای هم پاپوش ببافند و حتی اعضای باند مقابل را سر به نیست کنند، منتها طبعاً دعوایشان بر سر منافع شهروندان نیویورکی نیست، بلکه درصدند تا مثلاً بیشتر از باند رقیب مواد بفروشند و ثروت بیشتری به جیب بزنند؛ اما همین باندهای مافیایی وقتی پای پلیس به نقشههایشان باز میشود، باهم ائتلاف میکنند. باهم جلسه میگذارند و برنامه میریزند تا بلکه بتوانند تحقیقات پلیس را منحرف سازند.
لابد این جملۀ معروف را شنیدهاید که «اصلاحطلبان خندق نظام بودند»، احتمالاً این را هم شنیدهاید که اندیشمندان شاخص اصلاحطلب «سوپاپ اطمینان نظام محسوب میشدند»؛ اصلاحطلبان بهراستی خندق نظام، واقعاً سوپاپ اطمینان نظام بودند، آنان با ارائۀ راهحلهای دلخوشکنک و دروغین، اجازه نمیدادند تا حتی فکر براندازی به ذهن اکثریت شهروندان ناراضی ایرانی خطور کند؛ اما بعد از جنبش سال ۹۶، نقابها افتادند و اکثریت مردم دریافتند که اصلاحطلب و اصولگرا، سروته یک کرباساند. از آن پس بود که اغلب مردم از ژرفای وجود دانستند، این دو گروه گرچه بر سر کسب مقام باهم دشمنی دارند، در حفظ نظام ویرانگر جمهوری اسلامی هیچ اختلافنظری بینشان نیست، چون میدانند در صورت اسقاط نظام هر دو ضرر خواهند کرد.
بله، مدتی است که دست اصلاحطلبان برای ما رو شده است. آنها اکنون مهرههای سوخته به حساب میآیند؛ اما خندقها هنوز پر نشدهاند و سوپاپهای اطمینان هم کماکان کار میکنند، اما این بار در قامتی تازه: حالا خندقها و سوپاپها در قامت اپوزیسیون وارد میدان شدهاند. اینان گرچه بهظاهر از ضرورت براندازی دم میزنند، همواره در پیچهای مهم تاریخی به آغوش نظام میغلتند و این بدان سبب است که میدانند در صورت سرنگونی رژیم دیگر خبری از فاندها و پولهای بادآورده نخواهد بود، میدانند که دیگر نمیتوانند از رانت ناشی از مخالفت با نظام بهرهای ببرند و دیگر قادر نیستند تا خود را بهسان چهرههای شاخص و مترقی به مردم قالب کنند. میدانند اگر نظام برود و بستری برای تجلی هنر مردمان مستعد این دیار فراهم آید، دیگر خبری از جایزههای چندمیلیون دلاریِ هنریشان نیست و دیگر از القاب پرطمطراق بنیادهای حقوق بشری چیزی به آنها نخواهد ماسید. آنها نمیتوانند در ایران پس از جمهوری اسلامی نقشی برای خود تصور کنند. فقط قادرند اکنون به نحوی از اسارت مردم، از خون بیپناهان کاسبی کنند.
در اینجا هم میان اینان و نظام دشمنیهایی وجود دارد. نظام ممکن است گاهی برخی از آنها را زندانی کند یا بهشدت تحتفشارشان قرار دهد، اما در نهایت، در موقعیتهای خطیر هر دو برای حفظ وضعیت موجود، برای حفظ نظام در کنار هم میایستند.
رویدادهای ماههای اخیر را مرور کنید؛ کِی شنیده بودید که سردمداران جمهوری اسلامی دم از میهن و ملت ایران بزنند؟ از وقتی جنگندههای اسرائیلی به برخی از مقامات رژیم سری زدند، همه از صدر تا ذیل، ایدۀ امت را از یاد بردند و به یاد ملت ایران افتادند. منتها چنین چرخش حیرتانگیزی فقط به مسئولان نظام ختم نشد؛ آن دسته از گروههای بهاصطلاح اپوزیسیونی که سالها ایرانگرایی و عشق به میهن را مترادف با فاشیسم میدانستند نیز ناگهان درد وطن گرفتند و نگران خاک ایران شدند.
بیایید کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم طی چند ماه اخیر دو باند نظام و گروهی از مخالفان ظاهریاش، همه و همه علیه کدام چهرۀ اپوزیسیون صفآرایی کردند؟
صحنه روشن است. دشمنان تغییر هیچوقت تا این حد بینقاب نبودهاند. وای بر ما اگر دوباره فریبشان را بخوریم و بازهم به دالان خندقهای عمیقشان فروغلتیم.
میثاق همتی
فصلنامهٔ شهریور
@andiiishe
@paniranist_org
اصلاحطلبان تا سالها کوشیدند تا با جا زدن خودشان بهعنوان نمایندگان خواستههای مردمی، راهی به قدرت بیابند و بدین ترتیب به آلاف و الوفی برسند. در مسیر دستیابی به قدرت، بهراستی میان اصلاحطلبان و اصولگرایان جنگی در جریان بود؛ شریعتمداریِ اصولگرای کیهان واقعاً دشمن خاتمی و ظریف بود و اصلاحطلبان هم بهراستی از اصولگرایان بیزار بودند. ولی این دشمنیها، نه از روی رقابت برای رسیدن به مسئولیت و تحقق بخشیدن به منافع ملی که از عطش کسب مقام و طمع رسیدن به ثروت ناشی میشدند.
دو باند اصولگرا و اصلاحطلب همواره شباهتی تام به باندهای مافیایی شهر نیویورک داشتهاند. گروههای مافیایی نیویورک هم بهراستی باهم دشمناند، چهبسا برای هم پاپوش ببافند و حتی اعضای باند مقابل را سر به نیست کنند، منتها طبعاً دعوایشان بر سر منافع شهروندان نیویورکی نیست، بلکه درصدند تا مثلاً بیشتر از باند رقیب مواد بفروشند و ثروت بیشتری به جیب بزنند؛ اما همین باندهای مافیایی وقتی پای پلیس به نقشههایشان باز میشود، باهم ائتلاف میکنند. باهم جلسه میگذارند و برنامه میریزند تا بلکه بتوانند تحقیقات پلیس را منحرف سازند.
لابد این جملۀ معروف را شنیدهاید که «اصلاحطلبان خندق نظام بودند»، احتمالاً این را هم شنیدهاید که اندیشمندان شاخص اصلاحطلب «سوپاپ اطمینان نظام محسوب میشدند»؛ اصلاحطلبان بهراستی خندق نظام، واقعاً سوپاپ اطمینان نظام بودند، آنان با ارائۀ راهحلهای دلخوشکنک و دروغین، اجازه نمیدادند تا حتی فکر براندازی به ذهن اکثریت شهروندان ناراضی ایرانی خطور کند؛ اما بعد از جنبش سال ۹۶، نقابها افتادند و اکثریت مردم دریافتند که اصلاحطلب و اصولگرا، سروته یک کرباساند. از آن پس بود که اغلب مردم از ژرفای وجود دانستند، این دو گروه گرچه بر سر کسب مقام باهم دشمنی دارند، در حفظ نظام ویرانگر جمهوری اسلامی هیچ اختلافنظری بینشان نیست، چون میدانند در صورت اسقاط نظام هر دو ضرر خواهند کرد.
بله، مدتی است که دست اصلاحطلبان برای ما رو شده است. آنها اکنون مهرههای سوخته به حساب میآیند؛ اما خندقها هنوز پر نشدهاند و سوپاپهای اطمینان هم کماکان کار میکنند، اما این بار در قامتی تازه: حالا خندقها و سوپاپها در قامت اپوزیسیون وارد میدان شدهاند. اینان گرچه بهظاهر از ضرورت براندازی دم میزنند، همواره در پیچهای مهم تاریخی به آغوش نظام میغلتند و این بدان سبب است که میدانند در صورت سرنگونی رژیم دیگر خبری از فاندها و پولهای بادآورده نخواهد بود، میدانند که دیگر نمیتوانند از رانت ناشی از مخالفت با نظام بهرهای ببرند و دیگر قادر نیستند تا خود را بهسان چهرههای شاخص و مترقی به مردم قالب کنند. میدانند اگر نظام برود و بستری برای تجلی هنر مردمان مستعد این دیار فراهم آید، دیگر خبری از جایزههای چندمیلیون دلاریِ هنریشان نیست و دیگر از القاب پرطمطراق بنیادهای حقوق بشری چیزی به آنها نخواهد ماسید. آنها نمیتوانند در ایران پس از جمهوری اسلامی نقشی برای خود تصور کنند. فقط قادرند اکنون به نحوی از اسارت مردم، از خون بیپناهان کاسبی کنند.
در اینجا هم میان اینان و نظام دشمنیهایی وجود دارد. نظام ممکن است گاهی برخی از آنها را زندانی کند یا بهشدت تحتفشارشان قرار دهد، اما در نهایت، در موقعیتهای خطیر هر دو برای حفظ وضعیت موجود، برای حفظ نظام در کنار هم میایستند.
رویدادهای ماههای اخیر را مرور کنید؛ کِی شنیده بودید که سردمداران جمهوری اسلامی دم از میهن و ملت ایران بزنند؟ از وقتی جنگندههای اسرائیلی به برخی از مقامات رژیم سری زدند، همه از صدر تا ذیل، ایدۀ امت را از یاد بردند و به یاد ملت ایران افتادند. منتها چنین چرخش حیرتانگیزی فقط به مسئولان نظام ختم نشد؛ آن دسته از گروههای بهاصطلاح اپوزیسیونی که سالها ایرانگرایی و عشق به میهن را مترادف با فاشیسم میدانستند نیز ناگهان درد وطن گرفتند و نگران خاک ایران شدند.
بیایید کلاهمان را قاضی کنیم و ببینیم طی چند ماه اخیر دو باند نظام و گروهی از مخالفان ظاهریاش، همه و همه علیه کدام چهرۀ اپوزیسیون صفآرایی کردند؟
صحنه روشن است. دشمنان تغییر هیچوقت تا این حد بینقاب نبودهاند. وای بر ما اگر دوباره فریبشان را بخوریم و بازهم به دالان خندقهای عمیقشان فروغلتیم.
میثاق همتی
فصلنامهٔ شهریور
@andiiishe
@paniranist_org
Forwarded from عکس نگار
یادی از مجتمع آموزشی فرح
این مجتمع در یاخچیآباد در جنوب تهران با دستور مستقیم شهبانو فرح پهلوی و با بودجۀ دفتر ایشان و با طراحی مهندس هوشنگ سیحون در صد و یازده هزار متر زمین برای حدود ده هزار دانشآموز طی دو سال بنا و در سال ۱۳۵۱ افتتاح شد.
این مجتمع شامل: دو کودکستان، دو دبستان، یک مدرسه راهنمایی، دو دبیرستان، یک مدرسه استثنایی، فضای سبز بسیار وسیع، چهار آزمایشگاه (زبان انگلیسی، فیزیک، شیمی و طبیعی)، یک کارگاه، یک تالار اجتماعات مدرن و وسیع، کتابخانه، بهداری (عمومی، اورژانس و دندانپزشکی)، رستوران و سالنهای غذاخوری، فروشگاه، دو زمین چمن فوتبال، شانزده زمین والیبال، هشت زمین بسکتبال، سالن مجهز ژیمناستیک، میزهای پینگپنگ و... به همراه آموزشهای هنری و ورزشی از جمله تئاتر، آواز، نوازندگی، رقص، کاراته، ورزشهای توپی و... بود.
تحصیل در این مجتمع کاملا رایگان بود، تغذیه و سرویس رایگان برای همه وجود داشت، خدمات بهداری و استفاده از تجهیزات مجتمع نیز برای همۀ دانشآموزان و معلمان رایگان بود.
پنجرۀ همۀ کلاسها به فضای سبز باز میشد و همۀ دانشآموزان یک کمد اختصاصی با کلید داشتند. برای خرید ناهار از رستوران نیز باید ژتون میخریدند ولی همین ژتون ارزان برای دانشآموزان محروم رایگان بود.
مدیر موفق این مجتمع خانم نجمی وثوقی (عکس) بود که به دلیل مدیریت درخشان و مثمرش دیپلم افتخار با امضای خانم دکتر فرخرو پارسا وزیر وقت آموزش و پرورش دریافت کرد.
ایشان هنوز در قید حیات هستند اما فرخرو پارسا نخستین وزیر زن تاریخ ایران پس از انقلاب اعدام شد. هویدا در مورد انتخاب ایشان برای وزارت نوشته بود: «میخواهم مسئولیت بزرگی را به یک مادر بدهم. میخواهم آموزش و پرورش فرزندان این مملکت را به دست یک مادر بسپارم. میخواهم وزیر آموزش و رورش ما بچههای مردم را چون فرزندان خود بداند.»
هویدا هر سال اول مهر زنگ این مجتمع را به نشانۀ آغاز سال تحصیلی جدید به صدا درمیآورد.
@paniranist_org
این مجتمع در یاخچیآباد در جنوب تهران با دستور مستقیم شهبانو فرح پهلوی و با بودجۀ دفتر ایشان و با طراحی مهندس هوشنگ سیحون در صد و یازده هزار متر زمین برای حدود ده هزار دانشآموز طی دو سال بنا و در سال ۱۳۵۱ افتتاح شد.
این مجتمع شامل: دو کودکستان، دو دبستان، یک مدرسه راهنمایی، دو دبیرستان، یک مدرسه استثنایی، فضای سبز بسیار وسیع، چهار آزمایشگاه (زبان انگلیسی، فیزیک، شیمی و طبیعی)، یک کارگاه، یک تالار اجتماعات مدرن و وسیع، کتابخانه، بهداری (عمومی، اورژانس و دندانپزشکی)، رستوران و سالنهای غذاخوری، فروشگاه، دو زمین چمن فوتبال، شانزده زمین والیبال، هشت زمین بسکتبال، سالن مجهز ژیمناستیک، میزهای پینگپنگ و... به همراه آموزشهای هنری و ورزشی از جمله تئاتر، آواز، نوازندگی، رقص، کاراته، ورزشهای توپی و... بود.
تحصیل در این مجتمع کاملا رایگان بود، تغذیه و سرویس رایگان برای همه وجود داشت، خدمات بهداری و استفاده از تجهیزات مجتمع نیز برای همۀ دانشآموزان و معلمان رایگان بود.
پنجرۀ همۀ کلاسها به فضای سبز باز میشد و همۀ دانشآموزان یک کمد اختصاصی با کلید داشتند. برای خرید ناهار از رستوران نیز باید ژتون میخریدند ولی همین ژتون ارزان برای دانشآموزان محروم رایگان بود.
مدیر موفق این مجتمع خانم نجمی وثوقی (عکس) بود که به دلیل مدیریت درخشان و مثمرش دیپلم افتخار با امضای خانم دکتر فرخرو پارسا وزیر وقت آموزش و پرورش دریافت کرد.
ایشان هنوز در قید حیات هستند اما فرخرو پارسا نخستین وزیر زن تاریخ ایران پس از انقلاب اعدام شد. هویدا در مورد انتخاب ایشان برای وزارت نوشته بود: «میخواهم مسئولیت بزرگی را به یک مادر بدهم. میخواهم آموزش و پرورش فرزندان این مملکت را به دست یک مادر بسپارم. میخواهم وزیر آموزش و رورش ما بچههای مردم را چون فرزندان خود بداند.»
هویدا هر سال اول مهر زنگ این مجتمع را به نشانۀ آغاز سال تحصیلی جدید به صدا درمیآورد.
@paniranist_org
مسجد کریستینستاد باید بسته شود و تابعیت آخوند آن لغو گردد.
جیمی اوکهسون رهبر حزب دموکراتهای سوئد خواستار تعطیلی مسجد «الرحمه» در کریستینستاد و سلب تابعیت ملای آن صالح ابوالعنین شد. علت این موضعگیری خطبه جنجالی ابوالعنین بود که در آن تنبیه بدنی زنان توسط مردان را جایز دانسته بود؛ سخنانی که موجی از خشم و انزجار عمومی در سوئد برانگیخت.
اوکهسون در گفتوگو با رسانه حزبی «ریکسداگن» تأکید کرد: «چنین مساجدی باید بسته شوند و ساختمان آن یا تخریب گردد و یا کاربری دیگری پیدا کند. ما نمیتوانیم اجازه دهیم چنین مراکزی آزادانه فعالیت کنند.» هرچند ابوالعنین پس از فشارهای گسترده ناچار به استعفا شد، اما اوکهسون این اقدام را ناکافی دانست و خواستار اخراج او از کشور شد.
دموکراتهای سوئد همچنین دولت را برای سختتر کردن قوانین بازپسگیری تابعیت تحت فشار گذاشتهاند. دولت در حال تدوین مدلی است که بر اساس آن تابعیت در صورت ارتکاب جرایم بسیار سنگین یا کسب آن با اطلاعات نادرست لغو شود. اما ناسیونال دموکراتها کافی نمیدانند و خواستار اصلاح قانون اساسیاند تا امکان لغو تابعیت برای افراد مرتبط با افراطگرایی اسلامی یا فعالیتهای تروریستی نیز فراهم شود؛ حتی اگر تابعیت را بهطور قانونی گرفته باشند.
• لازم به توضیح است که در سوئد هرگونه تعرض به زنان ـ چه بهصورت نگاه نامناسب، چه با گفتار و تهدید و چه از طریق اقدام فیزیکی ـ مصداق جدی آزار جنسی و در مواردی تجاوز محسوب میشود و با شدیدترین مجازاتهای قانونی روبرو خواهد شد. قوانین این کشور در این زمینه بسیار سختگیرانه است و حتی کوچکترین رفتار غیرمحترمانه میتواند عواقب سنگینی برای فرد خاطی به دنبال داشته باشد.
@paniranist_org
جیمی اوکهسون رهبر حزب دموکراتهای سوئد خواستار تعطیلی مسجد «الرحمه» در کریستینستاد و سلب تابعیت ملای آن صالح ابوالعنین شد. علت این موضعگیری خطبه جنجالی ابوالعنین بود که در آن تنبیه بدنی زنان توسط مردان را جایز دانسته بود؛ سخنانی که موجی از خشم و انزجار عمومی در سوئد برانگیخت.
اوکهسون در گفتوگو با رسانه حزبی «ریکسداگن» تأکید کرد: «چنین مساجدی باید بسته شوند و ساختمان آن یا تخریب گردد و یا کاربری دیگری پیدا کند. ما نمیتوانیم اجازه دهیم چنین مراکزی آزادانه فعالیت کنند.» هرچند ابوالعنین پس از فشارهای گسترده ناچار به استعفا شد، اما اوکهسون این اقدام را ناکافی دانست و خواستار اخراج او از کشور شد.
دموکراتهای سوئد همچنین دولت را برای سختتر کردن قوانین بازپسگیری تابعیت تحت فشار گذاشتهاند. دولت در حال تدوین مدلی است که بر اساس آن تابعیت در صورت ارتکاب جرایم بسیار سنگین یا کسب آن با اطلاعات نادرست لغو شود. اما ناسیونال دموکراتها کافی نمیدانند و خواستار اصلاح قانون اساسیاند تا امکان لغو تابعیت برای افراد مرتبط با افراطگرایی اسلامی یا فعالیتهای تروریستی نیز فراهم شود؛ حتی اگر تابعیت را بهطور قانونی گرفته باشند.
• لازم به توضیح است که در سوئد هرگونه تعرض به زنان ـ چه بهصورت نگاه نامناسب، چه با گفتار و تهدید و چه از طریق اقدام فیزیکی ـ مصداق جدی آزار جنسی و در مواردی تجاوز محسوب میشود و با شدیدترین مجازاتهای قانونی روبرو خواهد شد. قوانین این کشور در این زمینه بسیار سختگیرانه است و حتی کوچکترین رفتار غیرمحترمانه میتواند عواقب سنگینی برای فرد خاطی به دنبال داشته باشد.
@paniranist_org
آیا گوادلوپ تغییر رژیم جمهوری اسلامی کلید خورده است؟
وقتی ترامپ و نتانیاهو از پیمان ابراهیم آینده با عضویت ایران بحث میکنند، یعنی :
۱- رژیم نکبت اسلامی، که دکتریناش بر محاصره اسرائیل با گروههای تروریستی نیابتی مزدور خود، در راستای جنگ دائمی با این کشور و به بهانه این جنگ بیپایان، سرکوب ملت ایران استوار است و هم اکنون نیز با آغاز مکانیسم ماشه و بازگشت همه تحریمها، از ذخایر ارزی بانک مرکزی، برای تسلیح و احیای تروریستهای مزبور، به قیمت فقر عمومی و خرابی ایران خرج میکند از محالات است که به این پیمان گردن نهد.
۲- ایران آزاد با بازگشت به نظام پادشاهی خاندان ایران ساز پهلوی است که میتواند به نیابت از نیای بزرگ نظام پادشاهی کوروش، به پیمان ابراهیم با اسرائیل پیوسته و به اتفاق بقیه اعضای این پیمان، صلح دائمی در خاورمیانه برقرار کند. صلحی که به رفاه و آبادانی منطقه و سعادت و آسایش ساکنان آن منتهی میگردد.
در نتیجه : با حذف این رژیم ضد بشری در ایران، دنیای بهتری در پیش است.
علیاکبر امیدمهر
@paniranist_org
وقتی ترامپ و نتانیاهو از پیمان ابراهیم آینده با عضویت ایران بحث میکنند، یعنی :
۱- رژیم نکبت اسلامی، که دکتریناش بر محاصره اسرائیل با گروههای تروریستی نیابتی مزدور خود، در راستای جنگ دائمی با این کشور و به بهانه این جنگ بیپایان، سرکوب ملت ایران استوار است و هم اکنون نیز با آغاز مکانیسم ماشه و بازگشت همه تحریمها، از ذخایر ارزی بانک مرکزی، برای تسلیح و احیای تروریستهای مزبور، به قیمت فقر عمومی و خرابی ایران خرج میکند از محالات است که به این پیمان گردن نهد.
۲- ایران آزاد با بازگشت به نظام پادشاهی خاندان ایران ساز پهلوی است که میتواند به نیابت از نیای بزرگ نظام پادشاهی کوروش، به پیمان ابراهیم با اسرائیل پیوسته و به اتفاق بقیه اعضای این پیمان، صلح دائمی در خاورمیانه برقرار کند. صلحی که به رفاه و آبادانی منطقه و سعادت و آسایش ساکنان آن منتهی میگردد.
در نتیجه : با حذف این رژیم ضد بشری در ایران، دنیای بهتری در پیش است.
علیاکبر امیدمهر
@paniranist_org
"برخیزید"
تا که ویران نشده مُلک کیان، برخیزید
تا نشد کُشته همه پیر و جوان، برخیزید
ای همه ملت با نام و نشان ایران
بهر آزادی از این خواب گران برخیزید
تا برانید گراز خفقان از بیشه
یا زنید بر دهنش مُشت گران، برخیزید
تا که پوسیده شود ریشهی این بار گران
ای ستمدیده همه خرد و کلان، برخیزید
تا که فرزانه و نخبه رَهَد از آه و فغان
بر خلاف همهی آه و فغان، برخیزید
ای جوانان همگی چون غُرش ابر بهار
دل بدریا بزنید از دل و جان برخیزید
تا بِبُرید همه ریشهی هر بیخردی
که همیشه برود باد خزان، برخیزید
پاینده ایران
خشایار امیری
۹ مهرماه ۱۴۰۴ خورشیدی
@paniranist_org
تا که ویران نشده مُلک کیان، برخیزید
تا نشد کُشته همه پیر و جوان، برخیزید
ای همه ملت با نام و نشان ایران
بهر آزادی از این خواب گران برخیزید
تا برانید گراز خفقان از بیشه
یا زنید بر دهنش مُشت گران، برخیزید
تا که پوسیده شود ریشهی این بار گران
ای ستمدیده همه خرد و کلان، برخیزید
تا که فرزانه و نخبه رَهَد از آه و فغان
بر خلاف همهی آه و فغان، برخیزید
ای جوانان همگی چون غُرش ابر بهار
دل بدریا بزنید از دل و جان برخیزید
تا بِبُرید همه ریشهی هر بیخردی
که همیشه برود باد خزان، برخیزید
پاینده ایران
خشایار امیری
۹ مهرماه ۱۴۰۴ خورشیدی
@paniranist_org
مهر میبارد و در جان درختان غوغاست
آسمان محو تماشای اهورامزداست
سالها میگذرد از تب آن داغ هنوز
در دلم شعله آتشکدهها پابرجاست
مهرگان، روز خیزش کاوه علیه ضحاک فرخنده باد!
شورای رهبری حزب پانایرانیست
@paniranist_org
آسمان محو تماشای اهورامزداست
سالها میگذرد از تب آن داغ هنوز
در دلم شعله آتشکدهها پابرجاست
مهرگان، روز خیزش کاوه علیه ضحاک فرخنده باد!
شورای رهبری حزب پانایرانیست
@paniranist_org
"اکتبر ١٩٨٠، سه ماه بعد از مرگ پدرم و در بيستمين سالگرد تولدم – ھنگامی که در تبعيد در قاھره بودم – به قانون اساسی مشروطۀ ايران سوگندم ياد کردم و خودم را وقف ملتی کردم که توانسته بود بسيار پيش از ھمۀ ملتھای منطقه به قانون اساسی مدون دست يابد و حقوق و آزادیھای افراد ملت را مشخص کند. مراسم بسيار غيرواقعی مینمود. زيرا يکه و تنھا در تالار يک کاخ مصری و در فاصلۀ ھزاران کيلومتر از تھران سوگند ياد کردم.
اما اگر در آن شرايط، از ادای سوگند سرباز میزدم، اين گونه تعبير میشد که خواستهام پيوندم را با نھاد پادشاھی قطع کنم و من چنين حقی نداشتم.
با اين اقدام نمادين میخواستم به مردم ايران بگويم: "اگر چه شما به حکومت پادشاھی پشت کردهايد، اما وارث نظام پادشاھی ھرگز شما را تنھا نخواھد گذاشت و برای خدمتگزاری به شما زنده است. با اين حال، نظام پادشاھی مھم تر از اراده و خواست خود شما نيست. امروز شما راه مخالفت را با آن برگزيدهايد، اما اگر تغيير نظر بدھيد، من برای خدمت به شما آمادهام."
از كتاب "زمان انتخاب" به قلم رضاشاه دوم پهلوی
@paniranist_org
اما اگر در آن شرايط، از ادای سوگند سرباز میزدم، اين گونه تعبير میشد که خواستهام پيوندم را با نھاد پادشاھی قطع کنم و من چنين حقی نداشتم.
با اين اقدام نمادين میخواستم به مردم ايران بگويم: "اگر چه شما به حکومت پادشاھی پشت کردهايد، اما وارث نظام پادشاھی ھرگز شما را تنھا نخواھد گذاشت و برای خدمتگزاری به شما زنده است. با اين حال، نظام پادشاھی مھم تر از اراده و خواست خود شما نيست. امروز شما راه مخالفت را با آن برگزيدهايد، اما اگر تغيير نظر بدھيد، من برای خدمت به شما آمادهام."
از كتاب "زمان انتخاب" به قلم رضاشاه دوم پهلوی
@paniranist_org
جشنهای ایرانی؛ بازتولید کهن الگوها و خودآگاهی ملی
سعیده پراش، مدرس دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی
نشریه زنگان امروز، یازدهم مهرماه یک هزار و چهارصد و چهار خورشیدی
بخش ۱ از ۲
#جشن_ملی_مهرگان
نگارنده پیشتر در یادداشتی با عنوان: بررسی جایگاه تمامیت ارضی در فرهنگ عامه ایران با تکیه بر جشن تیرگان به بررسی و تحلیل عمیقترین لایه فرهنگ عامه یعنی آیینهای شادمانی و جشنهای ایرانی پرداخته و فرضیه شکل گیری مفاهیمی مانند کشور مرز و تمامیت ارضی پس از تشکیل #ملت_دولت مدرن توسط رضاشاه نخست در میان دولتمردان و نخبگان سیاسی سپس در میان عامه مردم را رد کرده و با بررسی جشنهای ایرانی و واکاوی ژرف ناخودآگاه و خودآگاه فرهنگی ایرانیان در درازای تاریخ این دیدگاه را بیان کرده که مفاهیم تمامیت ارضی و مرزبندی های جغرافیایی فرهنگی و سیاسی در ایران مفاهیمی به درازای تاریخ تمدن جامعه ایرانی است که با تداوم در عمومیترین بخش زندگی مردم آیینها و جشنها به زیست فرهنگی و سیاسی خود ادامه داده است و در نتیجه مفهوم ملت دولت مفهومی بسیار کهن و موثر در روند شکل گیری خودآگاه ملی ایرانیان است.
اکنون نیز به فراخور جشن مهرگان تلاش دارد به بررسی چگونگی نهادینه شدن کهن الگوهای آیینی اسطورهای و دینی از راه بازتولید پیوسته و منشعب شدن سیاست از نیروهای طبیعی و اجتماعی مانند اسطوره دین و مانند آنها بپردازد.
جغرافیای تاریخی ایران همواره زایشگر اساطیر گوناگون بوده است. امر سیاسی و سیاست نیز در پیوند با این وضعیت قرار داشته و هیچگاه به دور از اسطوره گرایی نبوده است.
اساطیر موجب تداوم و بازتولید آیینها و مناسک به ویژه از طریق کهن الگوهای جمعیاند این کهن الگوها الزاما در همهی جوامع و فرهنگها در طول تاریخ تداوم نداشته بلکه در حافظه ی تاریخی و جمعی مردمی ماندگار شده که توانسته باشند بارها به صورت پیوسته و مداوم هویت فرهنگی خود را باز تولید کرده و با فهم اهمیت انسجام اجتماعی به فهم امر ملی رسیده و خودآگاهی از هویت ملی را شکل داده باشند. انسجام اجتماعی برای ایرانیان با معیشت کشاورزی معنایی متفاوت از سایر جوامع داشته معنایی که مهمترین نیروی محرک در رسیدن به وحدت و کلیت در پیوند با کهن الگوها و تبدیل به انسجام ملی از راه بازتولید آیینها و مناسک بوده است.
افزون بر یکی بودن نام روز مهر از ماه مهر "ماه مهر و مهرگان در جامعهی کشاورزی فصل و زمان برداشت انباشتن فرآوردهها و در پیوند با اسطوره قیام کاوه آهنگر و پیروزی بر ضحاک و به پادشاهی نشستن فریدون است.....
@paniranist_org
سعیده پراش، مدرس دانشگاه و پژوهشگر فرهنگی
نشریه زنگان امروز، یازدهم مهرماه یک هزار و چهارصد و چهار خورشیدی
بخش ۱ از ۲
#جشن_ملی_مهرگان
نگارنده پیشتر در یادداشتی با عنوان: بررسی جایگاه تمامیت ارضی در فرهنگ عامه ایران با تکیه بر جشن تیرگان به بررسی و تحلیل عمیقترین لایه فرهنگ عامه یعنی آیینهای شادمانی و جشنهای ایرانی پرداخته و فرضیه شکل گیری مفاهیمی مانند کشور مرز و تمامیت ارضی پس از تشکیل #ملت_دولت مدرن توسط رضاشاه نخست در میان دولتمردان و نخبگان سیاسی سپس در میان عامه مردم را رد کرده و با بررسی جشنهای ایرانی و واکاوی ژرف ناخودآگاه و خودآگاه فرهنگی ایرانیان در درازای تاریخ این دیدگاه را بیان کرده که مفاهیم تمامیت ارضی و مرزبندی های جغرافیایی فرهنگی و سیاسی در ایران مفاهیمی به درازای تاریخ تمدن جامعه ایرانی است که با تداوم در عمومیترین بخش زندگی مردم آیینها و جشنها به زیست فرهنگی و سیاسی خود ادامه داده است و در نتیجه مفهوم ملت دولت مفهومی بسیار کهن و موثر در روند شکل گیری خودآگاه ملی ایرانیان است.
اکنون نیز به فراخور جشن مهرگان تلاش دارد به بررسی چگونگی نهادینه شدن کهن الگوهای آیینی اسطورهای و دینی از راه بازتولید پیوسته و منشعب شدن سیاست از نیروهای طبیعی و اجتماعی مانند اسطوره دین و مانند آنها بپردازد.
جغرافیای تاریخی ایران همواره زایشگر اساطیر گوناگون بوده است. امر سیاسی و سیاست نیز در پیوند با این وضعیت قرار داشته و هیچگاه به دور از اسطوره گرایی نبوده است.
اساطیر موجب تداوم و بازتولید آیینها و مناسک به ویژه از طریق کهن الگوهای جمعیاند این کهن الگوها الزاما در همهی جوامع و فرهنگها در طول تاریخ تداوم نداشته بلکه در حافظه ی تاریخی و جمعی مردمی ماندگار شده که توانسته باشند بارها به صورت پیوسته و مداوم هویت فرهنگی خود را باز تولید کرده و با فهم اهمیت انسجام اجتماعی به فهم امر ملی رسیده و خودآگاهی از هویت ملی را شکل داده باشند. انسجام اجتماعی برای ایرانیان با معیشت کشاورزی معنایی متفاوت از سایر جوامع داشته معنایی که مهمترین نیروی محرک در رسیدن به وحدت و کلیت در پیوند با کهن الگوها و تبدیل به انسجام ملی از راه بازتولید آیینها و مناسک بوده است.
افزون بر یکی بودن نام روز مهر از ماه مهر "ماه مهر و مهرگان در جامعهی کشاورزی فصل و زمان برداشت انباشتن فرآوردهها و در پیوند با اسطوره قیام کاوه آهنگر و پیروزی بر ضحاک و به پادشاهی نشستن فریدون است.....
@paniranist_org
جشنهای ایرانی؛ بازتولید کهن الگوها و خودآگاهی ملی
سعیده پراش
بخش ۲ از ۲
دقیقی :
مهرگان آمد جشن ملک آفریدونا
آن کجا گاو بپروردش برمایونا
#فردوسی :
فریدون چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی
بیار است با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهرماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
دل از داوری ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگار است از او ماه مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
اسدی توسی :
همان سال ضحاک را روزگار
دژم گشت و شد سال عمرش هزار
بیآمد فریدون به شاهنشهی
وز آن مارفش کرد گیتی تھی
سرش را به گرز کی یی کوفت خرد ببستش به کوه دماوند برد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر
نشست او به شاهی سر ماه مهر
بر آرایش مهرگان جشن ساخت
به شاهی سر از چرخ مه برفراخت
ابوریحان بیرونی آورده است :
".... و روز شانزدهم مهر است که عید بزرگی است و به مهرگان معروف است."
"میگویند سبب این که این روز را ایرانیان بزرگ داشتهاند آن شادمانی و خوشی است که مردم شنیدند فریدون خروج کرده پس از آن که کاوه بر ضحاک بیوراسب خروج .......نموده مردم را به فریدون خواند و کاوه کسی است که پادشاهان ایران به رایت او تیمن میجستند ...."
در بازخوانی این اسطوره به روشنی کنشگری و آگاهی پیوسته مردم در امر سیاسی روشن است.
روانکاوی فرهنگی ملتها از راه اسطورههایشان ممکن است زیرا "هر انسان متمدنی با وجود تحول بالای هشیاری در او هنوز در عمیقترین سطوح، روانش انسانی باستانی است."
ایرانیان نیز همان گونه که فرهنگ و جامعهی بازتولیدگر به قدمت تمدن و تاریخ بشری دارند موفق شدهاند در پیوندی عمیق با نهادی سیاسی که توان پاسداری از چنین تمدن بزرگی را داشته باشد همواره رابطهای دوسویه و آگاهانه داشته باشند.
#امر_ملی در خودآگاه فرهنگی چنین ملتی که جشنها و آیینهایشان با اسطورههای سیاسی کشورداری احساس تعلق خاطر به جغرافیای تاریخی انسجام ملی و تمامیت ارضی در هم تنیده و همواره تولید و بازتولید شده نهادینه است.
نتیجه آن که مفاهیم و تجربههای زیستی همچون تمامیت ارضی هویت و امر ملی در تاریخ دیرپای شکل گیری ساختار تمدن عقلانی و اندیشه سیاسی در ایران از راه کهن الگوها با اجرای مناسک و آیینها از جمله جشنهای ملی در هالهای از اسطورهها در ناخودآگاه ملت ایران شکل گرفته و با بازتولیدی پیوسته در خودآگاه ملی ماندگار و ثبت شده است و در بزنگاههای تاریخی نمایان میشود.
@paniranist_org
سعیده پراش
بخش ۲ از ۲
دقیقی :
مهرگان آمد جشن ملک آفریدونا
آن کجا گاو بپروردش برمایونا
#فردوسی :
فریدون چو شد بر جهان کامگار
ندانست جز خویشتن شهریار
به رسم کیان تاج و تخت مهی
بیار است با کاخ شاهنشهی
به روز خجسته سر مهرماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
دل از داوری ها بپرداختند
به آیین یکی جشن نو ساختند
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
کنون یادگار است از او ماه مهر
بکوش و به رنج ایچ منمای چهر
اسدی توسی :
همان سال ضحاک را روزگار
دژم گشت و شد سال عمرش هزار
بیآمد فریدون به شاهنشهی
وز آن مارفش کرد گیتی تھی
سرش را به گرز کی یی کوفت خرد ببستش به کوه دماوند برد
چو در برج شاهین شد از خوشه مهر
نشست او به شاهی سر ماه مهر
بر آرایش مهرگان جشن ساخت
به شاهی سر از چرخ مه برفراخت
ابوریحان بیرونی آورده است :
".... و روز شانزدهم مهر است که عید بزرگی است و به مهرگان معروف است."
"میگویند سبب این که این روز را ایرانیان بزرگ داشتهاند آن شادمانی و خوشی است که مردم شنیدند فریدون خروج کرده پس از آن که کاوه بر ضحاک بیوراسب خروج .......نموده مردم را به فریدون خواند و کاوه کسی است که پادشاهان ایران به رایت او تیمن میجستند ...."
در بازخوانی این اسطوره به روشنی کنشگری و آگاهی پیوسته مردم در امر سیاسی روشن است.
روانکاوی فرهنگی ملتها از راه اسطورههایشان ممکن است زیرا "هر انسان متمدنی با وجود تحول بالای هشیاری در او هنوز در عمیقترین سطوح، روانش انسانی باستانی است."
ایرانیان نیز همان گونه که فرهنگ و جامعهی بازتولیدگر به قدمت تمدن و تاریخ بشری دارند موفق شدهاند در پیوندی عمیق با نهادی سیاسی که توان پاسداری از چنین تمدن بزرگی را داشته باشد همواره رابطهای دوسویه و آگاهانه داشته باشند.
#امر_ملی در خودآگاه فرهنگی چنین ملتی که جشنها و آیینهایشان با اسطورههای سیاسی کشورداری احساس تعلق خاطر به جغرافیای تاریخی انسجام ملی و تمامیت ارضی در هم تنیده و همواره تولید و بازتولید شده نهادینه است.
نتیجه آن که مفاهیم و تجربههای زیستی همچون تمامیت ارضی هویت و امر ملی در تاریخ دیرپای شکل گیری ساختار تمدن عقلانی و اندیشه سیاسی در ایران از راه کهن الگوها با اجرای مناسک و آیینها از جمله جشنهای ملی در هالهای از اسطورهها در ناخودآگاه ملت ایران شکل گرفته و با بازتولیدی پیوسته در خودآگاه ملی ماندگار و ثبت شده است و در بزنگاههای تاریخی نمایان میشود.
@paniranist_org
