پاینده ایران

دوش دیدم که ملائک

(دوش دیدم که ملائک ز بشر بی خبرند
همه درحال تعجب به زمین می‌نگرند )

مفتی شهر به خواب خوش وهم بی بصرست
شیخ را هم، همه بازیچه‌ی آن بی خبرست

گوشه‌ی شهر به فتوا ونماز مشغولست
پس پرده به چپاول چه گران مشغولست

گاوها از پس این آدمیان پیش روند
دستشان را همه بستند و روان پیش روند

گاه گاهی که به رسوایی و حرمان برسند
گشت ارشاد و خیابان که به دوران برسد

چرخ وارونه به دنبال زن و دختر رفت
زاده‌ی بی شرفان، بی غم و با نان در رفت

دسترنج من ایرانی و هموندانم
یک شبه صرف بگردد، به کجا؟ می‌دانم

اختلاس است و زمین‌خواری و دزدی و فساد
قاضی شهر سرش گرم، خدایا نگهی زین بیداد

تیغ و تیر و لگد و مشت به تن مردم ماست
جمعه ها پیش نماز درصف اول، رسواست

بشکند دست ستم، خشگ گردد از بُن
ریشه‌ی ظلم، دراین خاک اهورا و ز جان مردم

همه ایران به ستوه آمده زین جهل مدام
سایه‌ی شوم اراذل، عملِ نافرجام

دست و پا می‌زند این کژدم بی مایه‌ی مست
خود به چاهی که خودش کَند، فرو رفت و نَجَست

پاینده ایران
پ. ر. طلایی دوم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی

@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران

پل تاریخی دزفول یا پل رومی استوار مانده در طی ۱۷ قرن

این پل به دستور شاپور اول (۲۱۵ - ۲۷۰ میلادی) پسر اردشیر بابکان و دومین پادشاه ساسانی و پس از پیروزی بر والرین امپراطور رم ساخته شده است . این پل برای ارتباط میان جندی شاپور و سرزمین بین النهرین بنا و چون بوسیله اسرای رومی ساخته شده به آن «پل رومی» هم می گویند

====

«پل رومی» در تهران حکایتی دیگری دارد . این پل نزدیک به خانه سفیر عثمانی و بعدا سفارت ترکیه ، قرار داشته و در قدیم دولت عثمانی همچنان به نام دوره ماقبل سلطه عثمانیان، روم شرقی ( بیزانس ) خوانده می شده است و از اینرو آن پل را به این تسمیه پل رومی نامیدند

(از کانال تلگرامی جهان ما، ایران ما)

۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

برای زنان ایران

«مادامی که انسان‌ها باور داشته باشند که کاربست زور فیزیکی توسط برخی از انسان‌ها علیه دیگران یک بخش مناسب از یک جامعه‌ی سازماندهی شده است، نفرت، خشونت، درنده‌خویی، ویرانی، کشتار و جنگ وحشیانه گروهی علیه گروهی دیگر تنها چیزهایی هستند که می توانند به دست آورند.
زمانی که زور فیزیکی داور نهایی است، انسان‌ها به تجاهل، توطئه و گعده‌سازی علیه یک دیگر می افتند تا نابود کنند به جای آن که نابود شوند؛ بهترین‌ها هلاک می‌شوند اما دیکتاتورها تا رأس صعود می کنند،
می‌تواند قابل فهم باشد که قبایل وحشی و اولیه نتوانستند روشی برای زندگی بدون استفاده از خشونت فیزیکی تصور کنند و آشوب خونین جنگ‌های قبیله‌ای تنها دستاوردشان بود چندان که کسانی که امروزه در آن مرحله مانده‌اند کماکان این را نشان میدهند.
نگذار هیچ آدمی اطوار مدافع صلح بگیرد اگر خواستار یا حامی هر سیستم اجتماعی‌ای است که از زور فیزیکی علیه انسان‌ها استفاده میکند. نگذار هیچ انسانی اطوار مدافع آزادی بگیرد اگر مدعی حق برپاکردن نسخه‌ی خودش از جامعه‌ی خوب است که در آن معترضان به وسیله‌ی زور فیزیکی سرکوب می‌شوند. نگذار هیچ انسانی ژست روشنفکری بگیرد اگر قصد دارد یک جانی را به جایگاه اقتدار نهایی بر فراز روشنفکر‌بودگی برکشد - یا اگر قدرت اجبار فیزیکی و تشویق و قانع‌کردن را یک‌سان می‌گیرد - یا اگر قدرت عضله را با قدرت ایده‌ها یکی می‌گیرد.»
(آین رند Ayn Rand / برای روشنفکر جدید)

(بودجه ستاد امر به معروف و نهی از منکر در قانون بودجه سال ۱۴۰۲، ۱۲۶ میلیارد تومان مصوب شده بود. به اضافه آن، بودجه عمرانی نیز به ستاد تخصیص پیدا کرده است.
بودجه نیروی انتظامی برای برخورد فیزیکی امنیتی جداگانه است.)

۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

روح کهن ایران

«گرفتاری‌های روزانه، دل‌مشغولی‌ها و بهت‌زدگی‌های قرن مانع از آن است که بسیاری از ما به عمق ماجرایی که در روح ایران است توجّه کنیم. چون کسی هستیم که به باغ کهنسالی در چلّهٔ زمستان پای می‌نهد و آن را خشک و خاموش و برهنه، گرانبار از غربت و وحشتی مرموز و شریر می‌بیند، بی آن که نجوای پنهانی حیات و ولولهٔ خاموش جِرم‌های روینده و سبزشونده را در شکم کُنده‌های پیر و در نهاد شاخه‌های خشک دریابد.»

(کارنامهٔ چهل‌ساله، اسلامی ندوشن)

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران

ابیانه نگین سرخ ایران در آستانه جهانی شدن

اَبیانه (ویونا) روستایی سرسبز و خوش آب و هوا از توابع بخش مرکزی شهرستان نطنز در استان اصفهان است. این روستا در تاریخ ۳۰ امرداد ۱۳۵۴ با شمارهٔ ثبت ۱۰۸۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌ است. این روستا در ۳۸ کیلومتری شمال غربی نطنز در دامنهٔ کوه کرکس و یکی از بلندترین نقاط مسکونی در ایران است. ابیانه به اعتبار معماری بومی و بناهای تاریخی پُرتنوع آن، از روستاهای مشهور ایران است.
در زبان محلی به ابیانه ویونا (Viuna) می‌گویند. وی(Vi) به معنای بید و ویانه(Viyane) به‌معنای بیدستان است. (ابیانه در گذشته بیدستان بوده و در طول زمان ویونا به ابیانه دگرگون شده‌است.)
مدرکی که دقیقاً قدمت زمانی ابیانه را معلوم کند در دست نیست؛ ولی پیشینهٔ چهار هزار و پانصد ساله را برای آن تخمین می‌زنند و آن را از کهن‌ترین زیست‌گاه‌های انسانی در حاشیه دشت کویر ایران می‌دانند. آثار و بناهای تاریخی که در ابیانه وجود دارد مربوط به دوره‌های ساسانی، سلجوقی، صفوی و قاجار است. این آثار نشان‌دهندهٔ قدمت تاریخی این زیست‌گاه انسانی است.

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران

روزی، روزگاری، آزادی زنان ایرانی

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران

"اورمیا اورمیا"
اجرای بسیار زیبای گروه #نیشتمان

خواننده: #سارا_اقلیمی
سرپرست گروه، آهنگساز و نوازنده:
#سهراب_پورناظری

جشنواره کرمس اتریش (سال ۲۰۱۴)


 #نیشتمان
گروهی است به سرپرستی #سهراب_پورناظری و #حسین_زهاوی که متشکل از هنرمندان کُرد مناطقِ مختلف کُرد‌نشین است.

سهراب پورناظری نوازنده تنبور و آهنگساز چند سالی است که با این گروه دور دنیا می‌گردد و موسیقی کُردی را معرفی می‌کند.

حسین زهاوی دیگر عضو اصلی این گروه- پدید آورنده گروه نیشتمان- و نوازنده ساز‌های کوبه‌ای است که سهراب پورناظری را در این سفرها یاری می‌کند و گوران کمال نوازنده عود از کردستان عراق و ارتان تکین نوازنده سرنا از ترکیه هم از دیگر اعضا ثابت گروه‌اند.

در این گروه دو نوازنده فرانسوی نیز هستند. روبین واسی که سازهای کوبه‌ای آفریقایی را به شکلی اعجاب‌انگیز می‌نوازد و لیلا رنولت نوازنده کنترباس. بخشی از خوانندگی به عهده سهراب پورناظری است و بخشی دیگر به عهده مریم ابراهیمپور که البته در اجرای شهر کرمس غایب بود و به جای او سارا اقلیمی می‌خواند./ طربستان
(از کانال تحلیل و رصد)

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

پنجم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت محمّدعلی اسلامی ندوشن

ایرانی چگونه ایرانی مانده است؟


«ایرانیت کلمۀ بسیار پیچیده و مبهمی است. تعریف روشنی نمی‌توان برایش جست. اگر ایرانی می‌خواست بر استقلال خاک اصرار ورزد، یعنی خارجی را بیرون کند و کشورش را در دایرۀ مرزهای سیاسی حفظ نماید تاکنون مضمحل شده بود؛ زیرا در برابر نیروهای بیگانه: عرب و ترک و دیگران نمی‌توانست مقاومت کند.
هیچ کشوری از آغاز تا به انجام به حال اول باقی نمانده، نه چین، نه روم، نه یونان، نه اروپا ... . بعضی تمدن‌ها به‌کلی نابود شدند و بعضی تغییر ماهیت دادند، یعنی در ازای زنده ماندن، هویت خود را بلاگردان خویش کردند. ادامۀ حیات تنها در تطابق با دگرگونی‌ها میسّر شده و ایرانی برای این تطابق استعداد خوبی نشان داده، اما یک ویژگی خاص خود داشته است: «دگرگون شدن و همان بودن» و تمام تاریخ ایران روی این اصل حرکت کرده که مردمش هم تغییر کنند و هم همان باشند؛ ازاین‌رو ایرانی در دوران بعد از اسلام، پس از تلاش‌ها و نهضت‌ها و آویز و گریزها، چون ناامید شد که سیادت سیاسی گذشته را زنده کند، همۀ استعداد و نیروی خود را در زمینۀ دیگری به کار گرفت که نه کمتر کارساز بود و آن «فرهنگ» بود. بر آن شد تا فرهنگ را جانشین فرمانروایی سیاسی کند. بدین‌گونه «ایرانیت» با اهرم فرهنگ توانست خود را بر سر پا نگه دارد.
سیاست حفظ ایرانیت از طریق فرهنگ در زمان سامانی‌ها پا گرفت. تاریخ بلعمی و ترجمۀ تفسیر طبری دو نشانه بودند که یکی تاریخ ایران را یادآوری می‌کرد و دیگری اسلام را به زبان فارسی ورود می‌داد.
درخت اندیشۀ ایرانی زمانی به بار نهایی نشست که شاهنامه آفریده شد. همۀ آنچه باید گفته شود در این کتاب گفته شد. با آمدن شاهنامه ایرانی خیالش راحت شد که از نو به خانۀ خود بازگشته است. اگر حصارهای مرزی برداشته شده بودند، یک حصار فرهنگی گرد او پدید آمد «که از باد و باران نیابد گزند» تا او بتواند در درون آن بگوید من من هستم.
زبان فارسی و شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر دادند. ایران از نو سرزمینی شد مطرح، تأثیرگذار که فراتر از مرزهایش حرکت می‌کند. قلمرو امپراتوری زبان و فرهنگ ایران از قلمرو هخامنشیان وسیع‌تر گشت. اگر یک در بسته شد، یعنی در سیادت سیاسی، دری دیگر باز شد. این یکی پایدارتر و آسیب‌ناپذیرتر بود. شاهنامه نشان داد که قدرت‌ها و شوکت‌ها و ثروت‌ها می‌روند، آنچه می‌ماند سلطنت سخن است که جوهر جان انسانی است.

(ایران و تنهائیش، محمّدعلی اسلامی ندوشن)

۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران

حزب پان‌ایرانیست نسل کشی ارامنه توسط دولت عثمانی که در سال ۱۹۱۵ رخ داد را محکوم می‌کند.

@paniranist_party
پاینده ایران

نسل کشی ارامنه را محکوم می‌کنیم

روز ۲۴ آوریل ۱۹۱۵ حکومت عثمانی، دست به کشتار و نسل‌کشی هم‌خانمانان ارمنی در سرتاسر قلمرو امپراتوری زد و حتا نیروهای اشغالگر عثمانی، کار ارمنی‌کشی را به درون مرزهای ایران نیز گسترش دادند که با وجود حمایت بی‌دریغ مردمان این سرزمین از هم‌خانمانان ارمنی، بسیاری از آنان از سوی عثمانی‌ها به قتل رسیدند.
در این کشتار و نسل‌کشی کم‌مانند در تاریخ جهان، افزون بر کردها، هم‌خانمانان آشوری و دیگر اقلیت‌های ساکن قلمرو عثمانی مانند یونانیان نیز شامل این نسل‌کشی شدند.
در این جنایت سازمان‌یافته، کمابیش ۱/۵ میلیون تن از هم‌خانمانان ارمنی و نیز ۱۰۰ هزار تن از هم‌خانمانان آشوری و بیش از چند صدهزارتن یونانی‌تبار، به قتل رسیدند و دارایی‌های آنان از سوی عوامل حکومت عثمانی ، تاراج و مصادره گردید.
حزب پان‌‌ایرانیست این نسل کشی سازمان یافته علیه ارمنیان و هرگونه قساوت و خشونت دولت ها بر مردمان خود و کشتار هدفمند آنان را تحت هر عنوان محکوم می کند.

پاینده ایران

از سوی شورای عالی رهبری حزب پان‌ایرانیست

دکتر سهراب اعظم زنگنه
دبیرکل
پنجم اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

شهروند کیست؟ رعیت / گوسفند کیست؟!


«رابطه انسان با حاکم یا حکومت در روزگار قدیم رابطه گوسفند بود با شبان و مناسب‌ترین تعبیر از چنین رابطه‌ای همان واژه رعیت است. رعیت در مقابل راعی است یعنی گوسفند و چوپان. در چنان نگرشی دو مفهوم حاکمیت و مالکیت در هم ادغام میگردد. چوپان مالک گوسفندان است و هر تصرفی درباره آنها در حیطه اختیارات اوست. حداکثر می‌توان به چوپان نصیحت کرد که به سود خود اوست که از گوسفندان به خوبی نگهداری کند و نگذارد که آنها گرسنگی بکشند و لاغر شوند و یا در معرض دستبرد گرگان و راهزنان قرار گیرند. شاید هم بتوان در نصیحت‌گویی قدمی فراتر گذاشت و گفت گوسفند از برای چوپان نیست بلکه چوپان برای خدمت به اوست.
در این نگرش رمه، مال ارباب (خدا) است که آنها را دست چوپان سپرده و او را موظف به خدمت و مواظبت از آنان کرده است. در اینجا دیگر رابطه مالکیت از حاکمیت جدا میشود؛ چوپان حاکم بر گوسفند است ولی مالک آن نیست، نمی‌تواند آن را بکشد یا به دیگری بفروشد. گوسفند امانتی است در دست چوپان که شرط امانت را باید مراعات کند.

نگاه به حاکم و رابطه انسان با او در شرق و غرب تقریباً یکسان بود تا قرن هجدهم که اوضاع تغییر کرد.
انسان معاصر حاضر نبود که خود را به چشم گوسفند ببیند. مسئله البته به این سادگی نیست که عرض کردم؛ یک طرز تلقی چندین هزار ساله یک شبه تغییر نمی یابد. تحول در طرز تلقی کند است و زمینه‌های آن باید فراهم باشد.

من اگر بخواهم وارد تفصیل بشوم از اصل مطلب دور می‌افتیم. نگاه انسان معاصر در رابطه خود با حاکمیت از اواخر قرن هجدهم و در طول قرن نوزدهم تحول یافت. مفهوم حکومت در زمان ما چیزی جز مسئولیت مدیریت کشور نیست؛ حکومت اختیار و اقتدار خود را از مردم میگیرد و در برابر مردم پاسخگو باید باشد. در چنین شرایطی دیگر واژه رعیت برای تعبیر از رابطه انسان با دولت مناسب نبود و میبایستی واژه دیگری پیدا میکردند که برای القای این رابطه جدید مناسب تر باشد.
شما اگر نگاه کنید در کتابهای لغت قدیم «شهروند» وجود ندارد، حتی در فرهنگ معین شما چنین واژه‌ای ندارید. واژه شهربند دارید که در متون کلاسیک فارسی به معنی زندانی به کار می‌رفت اما شهروند، نه. هر کلمه در برابر مفهومی است و تا مفهومی وجود نداشته باشد تعبیری هم برای آن به وجود نخواهد آمد. کلمه تازه‌ساز شهروند حاصل ترکیب شهر با پسوند وند است و این ترکیب در واژگانی چون خود پسوند و پیشوند و خداوند و نیز در نام برخی از کوه‌ها چون دماوند و بیشتر در نام تیره‌هایی از ایلات مانند فولادوند، جلالوند، محمودوند، سگوند، کهوند و کاکاوند سابقه دارد و ظاهراً اضافه وند در این گونه ترکیبات جدید معنی مالک بودن، دارا بودن چیزی و یا منسوب بودن و شباهت داشتن به چیزی است.

حقوق شهروندی اصولا برسه بخش قابل تقسیم است:
(۱) بخش مربوط به امنیت شخصی مانند حق متهم برای دسترسی به دادگاه و وکیل، اصل قانونی بودن جرم و مجازات، اصل برائت که هدف از آنها تامین امنیت فردی شهروندان است [...] از متهم نمیتوان خواست که برای اثبات بی گناهی خود دلیل بیاورد.
(۲) بخش مرتبط با آزادی‌های سیاسی که به نظر من مهمترین و ابتدایی‌ترین آنها حق گفت‌وگو است. یکی از فلاسفه نامدار معاصر (François Lyotard) می‌گوید: «شهروند آدمیزادی است که حق او برای گفت‌وگو با دیگران به رسمیت شناخته شده باشد»؛ یعنی هر شهروند باید بتواند با شهروندان دیگر به گفت‌وگو بپردازد. گفت‌و‌گو بزرگترین مزیت و مابه‌الافتراق انسان با دیگر جانوران است و آن متوقف بر وجود دو طرف است: طرفی که می‌گوید و طرفی دیگر که مخاطب است و می‌شنود. طرفی که خطاب میکند می‌داند که مخاطب غير او است؛ یعنی وجود غیر خود را به رسمیت میشناسد، آن غیر هم که طرف خطاب قرار گرفته به گوینده مجال میدهد تا حرف خود را بگوید و چون حرف او را شنید، پاسخ میدهد. یعنی نقش خطاب کننده و مخاطب عوض می‌شود. این بار آن دیگری یعنی مخاطب که تا حال شنونده بود سخن میگوید و همواره گفت‌وگو قائم به وجود یک فرد است در برابر دیگری و نقش خود بودن و دیگر بودن در جریان محاوره به نوبت میان طرفین مبادله می‌شود.

این حق شهروند برای سخن گفتن با دیگران نباید مورد تعرض قرار گیرد؛ نه حکومت حق دارد جلوی آن را بگیرد و نه هیچ دسته‌بندی باید مجاز باشد که با جوسازی ناجوانمردانه و خشونت‌بار مانع گفت‌وگوی شهروندی با شهروندان دیگر شود.
(۳) بخش سوم حقوق شهروندی ناظر بر جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی است؛ مانند بیمه، حق کار، حق برخورداری از بهداشت و آموزش آزاد و تعلیمات مجانی و غیره.»

(بخشی از سخنرانی استاد محمدعلی موحد درباره حقوق شهروندی چاپ شده در شماره ۱۶۱ مجله بخارا)

۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

شرم بر حکمرانان

بخشی از اعتراض بانوان در امر حجاب اجباری هزینه‌های گزاف انتقال خودرو به پارکینگ و نظایر آن بود. اکنون فرمانده نیروی انتظامی سرفرازانه انتقاد کرده است که چرا برای انتقال خودرو حتما باید از جرثقیل استفاده شود؟!

تلاش عاجزانه برای کسب اعتبار ناچیز از راه انتقاد از روش اجرای طرح ضدمردمی و غیرقانونی بسیار خنده‌دار است. این‌گونه رفتارهای گول‌زننده نشان از بی‌خردی دارد.

وقتی فرمانده کل انتظامی کشور می‌گوید «من با قاطعیت اعلام می‌کنم که در قلمرو انتظامی هیچ ماموریتی حساس‌تر از این ماموریت وجود ندارد»، نشان روشنی از انحراف کل نظام از خواست‌ها و آرمان‌های مردم است.

۶ دهک جامعه توان خرید خانه را ندارند. در مسکن مهر افرادی هستند که پول شارژ ساختمان را هم ندارند. بیکاری و تورم و کاهش ارزش پول ملی برای نظام دینی شرم‌آور شده است.
مرزهای شرقی و شمال غربی کشور در خطر توطئه دشمنان است. ورود بی‌رویه مهاجران افغانستانی حتی ترکیب جمعیتی برخی از شهرهای کشور را به نفع مهاجران غیرقانونی تغییر داده است. پی‌درپی مراکز خرید و مغازه ها و کافه‌ها و رستوران‌ها به دلیل حضور بانوان بی‌حجاب تعطیل می‌شود.

در این شرایط ناگوار زندگی مردم، «حساس‌ترین» ماموریت نیروی انتظامی کنترل حجاب زنان کشور است.
شرم باد بر این حاکمیت.

۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

موضوع حجاب، امنیتی یا فرهنگی؟!

فرمانده فراجا می‌گوید ما موضوع حجاب‌ را «یک موضوع کاملاً فرهنگی و اجتماعی» می‌بینیم.!

اگر چنین است، چگونه است که نیروی انتظامی به‌جای تذکر دهندگان وارد میدان شده و زن‌ها را دستگیر می‌کند و یا ون‌ها می‌برد؟!

ایجاد ترس، وحشت، ناامنی، یاس و نفرت در مردم به سبب در هم ریختن امنیت خیابان ها آیا کار فرهنگی است؟! کار امنیتی چگونه است؟!
حمایت هزاران نفر از طلبه‌های مراکز علمیه از حجاب اجباری به روشنی حکایت از شکست نظام دینی در هزینه‌کرد میلیاردها تومان برای ترویج دین است. پس نیروی انتظامی در قالب «کار‌ کاملاً فرهنگی» دست به چماق شده است.

۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران

ششم اردیبهشت، روز سنندج

روز سنندج برابر با ۶ اردیبهشت هر سال است. این روز، سالروز دستورِ شاه صفی مبنی‌ بر ساختِ شهر سنندج توسط حاکمِ محلی، سلیمان‌خان اردلان است.


تصویربردار: بختیار صمدی

۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

از «نخبگانِ شریف» تا «پخمگانِ افغان»

تصویر این افغانِ مهاجر و پلاکاردش را که دیدم (تصویر پیوست) بی‌درنگ ذهنم تصویری دیگر را کنارش گذاشت. همین چندماه پیش بود که بنابر نشرِ تصویری در فرودگاه امام، خبرِ مهاجرتِ ۱۳ نخبۀ دانشگاه شریف را شنیدیم. پُر واضح است که مجموعه‌ای از دلایل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ داخلی، موجبِ مهاجرتِ نخبگان از زادگاه‌شان به خارج می‌شود.

هرچند که این تصویر و اندوهِ آن، خبر و پیش‌آمدِ تازه‌ای برای ملتِ ایران نبود؛ اما مانند هربار و هرسال، نمکِ تازه‌ای بود بر زخم‌های کهنۀ ما و این سریالِ تکراریِ دردآور که در همۀ این سال‌ها با فیلمنامه‌ای تکراری اما بازیگرانی تازه برای‌ ما، پخش می‌شود؛ که برخلاف روندِ سریال‌های سیما، پایانِ خوشی برای مملکت ندارد.

یادمان نرفته و نمی‌رود آن‌هایی که توان و شایستگیِ نگه‌داری از نخبگان را نداشتند‌ و باید پاسخ‌گویِ چرایی‌ِ بروز این فجایعِ‌ ملی‌ باشند؛ اما دعوای بزرگ‌شان بر سر این‌ بود که شش تَن از این نخبگان مهاجرت کرده‌اند نه همۀ آن‌ها! گویا خوشحال هم بودند!

البته سخنانِ عادل فردوسی‌پور در دانشگاه شریف نیز یادمان نمی‌رود. «عادل فردوسی پور» مردِِ شریفی‌ست که در دانشگاه شریف سخنانی را به زبان آورد که برخاسته از آهِ دلِ هر آن کسی‌ست که دل در گرو سربلندیِ میهنش «ایران» دارد:
«هر یک نفری که از ایران می‌رود انگار خنجر به قلب من زده می‌شود؛  اما کسانی که را که رفتن را انتخاب می‌کنند هم، کاملاً درک می‌کنم. می‌دانم که هیچ فرش قرمزی برای ما هیچ‌وقت پهن نشده و باید کلی موانع را پشت سر گذاشت. شاید در این مسیر آدم‌هایی که در قوارۀ شما نیستند بالا دست شما باشند. شرایط بسیار سخت است و باز کسانی که رفتن را انتخاب می‌کنند را هم کاملاً درک می‌کنم.»

باری! نخبه‌کُشی به هیچ کجای حضراتی که حضورِ امثالِ «عادل فردوسی‌پور» را برنمی‌تابند، برنمی‌خورد. چرا‌ که جای خالیِ «نخبگان شریفِ ایران» را، دارند با «پخمگانِ افغان» پُر می‌کنند! همان‌گونه که جایِ خالیِ عادل فردوسی‌پور را دارند با «مهران رجبی» پُر می‌کنند!
(نیما عظیمی)

۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
حزب پان ایرانیست
پاینده ایران قدم نوری! رئیس جمهور اسلامی گفت یک قدم تا ساخت هواپیمای مسافری فاصله داریم! رئیس هواپیمایی کشور هم گفت تا ۳ سال دیگر می‌توانیم هواپیما بسازیم! یعنی هر قدم رئیس جمهور یک قدم نوری است! بستگی دارد که هواپیما بسازند یا خانه. مانند این‌که گفتند…
پاینده ایران

دو سال پیش رئیس جمهور اسلامی گفت «یک قدم» تا ساخت هواپیما فاصله داریم! همان زمان ما گفتیم این قدم ایشان یک قدم نوری است و آن سخنی هجو است چون مدتی تعیین نشده است. رئیس هواپیمایی هم به پشتی رئیسش درآمد و گفت زمان ساخت ۲ سال است!

اکنون در پایان دوسال معاون علمی ایشان می‌گوید پروژه ساخت هواپیما تعطیل شد!‌ زیرا زیرساخت نداریم ولی قرار است در ساخت هواپیماهای روسیه مشارکت کنیم!

حکمرانی متوهمانه و دروغ‌گویی مستمر حکام به مردم پایانی ندارد. حاکمیتی که به نیابت از خدا باشد و نه مردم، هیچ راهکار عقلانی برای رفاه مردم ندارد.

۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

توهم، فریب، خودرو!

طبق گزارش گمرک در سال ۱۴۰۲ خودروسازان مونتاژی از ۴ میلیارد دلار رانت ارزی استفاده کرده‌اند!

از سوی دیگر، سخنگوی شورای شهر تهران می‌گوید «پس از آن که دلالان و مافیای خودرو نتوانستند منافع کلان و نجومی خود را در موضوع خرید خودروهای برقی تامین کنند اکنون بازوی رسانه‌ای این باند با پول‌پاشی تلاش می‌کند تا مانع از اجرایی شدن ورود تکنولوژی خودروهای برقی توسط دولت سیزدهم و مدیریت شهری شود.»!!

در این میان پیدا کنید که «دلال‌ها و مافیای خودرو» به چه کسانی تعلق دارد؟! بازوی رسانه‌ای خودروسازان کدام است که «پول‌پاشی» می‌کند؟!‌ دولت سیردهم چرا نمی‌تواند خودروسازان متجاسر را کنترل کند و لذا این متجاسران دولت را هم سرکار گذاشته‌اند تا نتواند از طریق شهرداری خودرو برقی وارد کند؟! فرقه‌ها چند دسته‌اند و هر کدام به چه میزان از مردم کلاه‌برداری می‌کنند؟!‌

با سخنان امروز وزیر صمت روشن شد که ایشان یکی از مخاطبان رانت ارزی و سخنان سخنگوی شهرداری تهران بوده است زیرا می‌گوید «ما در خودرو نامداریم و کشورهای آفریقایی و برخی کشورهای اروپایی طالب خودروهای ما هستند.»!!

در نظام دینی توهم و سرمستی از درآمدهای نامشروع، در حد #فساد_نهادینه_شده ، نهادینه شده است.

۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

تحلیل ‏خبر: سه میلیارد یورو برای بستن مرز با افغانستان در ۵ سال!

«دیوار کشیدن پس از پنج سال ( ۱۴٠۸) بین ایران و افغانستان، احتمالا میتواند برای جلوگیری از خروج افاغنه مفید باشد نه جلوگیری از ورود آنها یا پر کردن یک خلأ بزرگ مرزی.
بماند که سفارت ایران در کابل و هرات (وزارت خارجه) برای هرکس که بخواهد بدون مصاحبه و تشریفات ویزا میدهد و وزارت کشور هم برای هر افغانی که بخواهد (ولو با ورود غیرقانونی به کشور) اقامت بلند مدت میدهد.
روزی نیست که خبر عجیبی از جنایت افاغنه علیه شهروندان اعم از قتل، تعرض، تجاوز، همدستی در جنایت یا مداخله در امور داخلی و اجتماعی ایران منتشر نشود و این وضع وخیم‌تر هم خواهد شد. بنابراین روزگاری تیره منتظر امنیت و آینده ایران است که تصور آن فعلا از قوه تخیل ما خارج است.
امروز خبری منتشر شد که سه میلیارد یورو بودجه برای انسداد مرز با افغانستان اختصاص یافته تا عرض پنج سال، دیواری ساخته شود. در فرضی که کل این بودجه اختصاص یابد و عرض پنج سال نیز به پایان برسد، در فاصله این سالها فجایعی در مملکت رخ میدهد که تا مدتها دامنگیر جامعه خواهد بود و در نهایت دستکم نیمی از جمعیت بی کیفیت افغانستان و بخشی از پاکستان به ایران تزریق خواهد شد در حالیکه خود ما با مهاجرت نیروی کار ماهر (جمعیت باکیفیت) روبرو هستیم که خود قصه‌ای است پر آب چشم.
این انبوه جمعیت، میتواند مرغ نیم بسمل نظم قانونی را به عصر ماقبل دولت پرتاب کند و انگیزه توسعه و تحول را به دست پر قدرت باد فنا بسپارد. از این رو در آینده با چنان چشم اندازهایی روبرو خواهیم شد که نظم کنونی را به منزله عصر ممتاز دیسپلین اجتماعی به یاد بیاوریم.
در این مدت، کمر امنیت، بهداشت، تولید، نظم و قانون شکسته و احتمالا همان بودجه کذایی نیز خرج مبارزه با تروریسم داخلی خواهد شد.
به همین دلیل هرکس مدافع حضور افاغنه باشد، دوست این مملکت نیست زیرا هیچ چیز مانند آفت افغان نمیتواند، بنیادهای توسعه اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی یک کشور را به بهترین شکل نابود کند و همین نظم و قانون حداقلی را هم به صحنه های سوررئالی از «وضع طبیعی انسان» بدل کند.
برای درک عمق فاجعه فقط تصور کنید که کشوری به وسعت و جمعیت امریکا حدودا ۱۳ میلیون مهاجر غیرقانونی دارد. این رقم را مقایسه کنید با وسعت، اقتصاد و جمعیت ایران.
سرانه نیروی پلیس در ایران ۸٠ میلیونی، در بهترین حالت تقریبا کمتر از ۲ پلیس به ازای ده هزار تن جمعیت بود. ولی اگر تعداد افاغنه-که ماشالله همیشه نیازمند پلیس هستند- را ده میلیون نفر فرض کنیم، خواهیم دید که ایران از نظر سرانه پلیس اصلا در رتبه ممتازی قرار ندارد زیرا این رقم در وضع استاندارد جهانی، ۷ پلیس به ازای ۱٠٠٠٠ تن است.
به هر روی کشور در بهترین وضع با هزینه ای بسیار گزاف میتواند از شر آفت افغان خلاص شود که فعلا کرانه آن نامعلوم و امید به آن فوق العاده کم است.
در شرایط کنونی ترکیه مرز با ایران را به دلیل جلوگیری از سیل بنیانکن بزرگ، دیوارکشیده و یونان نیز همین کار را با مرز ترکیه کرده و اروپا نیز متکی به دیوارهای ترکیه و یونان است و هر سال بر سر دو یا سه هزار مهاجر کمتر یا بیشتر چانه می زند!
در این میان به قول شاملو «تنها
ماییم ــ من و تو ــ نظّارِگانِ خاموشِ این خلأ، دل‌افسردگانِ پادرجای حیرانِ دریچه‌های انجمادِ همسفران».

(از کانال تلگرامی سالار سیف‌الدینی)

۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
پاینده ایران

کدام ایران؟!

«سه سال پیش عرض کرده بودم که ‏‌مثلث خطر جهانی ⁩از روسیه، چین و ایران در حال برساخته‌شدن است.

از نگاه آمریکا، تنش‌های سه‌گانه ژئوپلیتیکی در محورهای جغرافیایی «کریمه - دونباس»، «تایوان - دریای چین جنوبی» و «مدیترانه - خلیج فارس» بیش از پیش درهم‌تنیده شده‌اند. در دام این مثلثِ برساخته نیفتیم!

در ایران شبکه‌ای متنفذ از گروه - اشخاصی هستند که تهران را ‌هم‌سرنوشت⁩ پکن و مسکو می‌بینند. تلاش برای متحد نامیدن این دو با ایران نیز از این زاویه‌ است. ‌روندهای ژئوپلتیکی اما اتحادهای صُلب را برنمی‌تابد‌ چرا که جهان کنونی یک پیام دارد: «به دورانِ ‌شبكۀ لحظات و ‌لحظاتِ شبكه‌ای خوش‌آمديد!»

تلاش روسیه برای درگیری ایران در جنگِ اوکراین از طریقِ پهپاد، نماد قالبِ رفتاری آن در تنش غرب و ایران است. مسکو برجام را نیز با سیاستِ خود در جنگ سوریه (استفاده از آسمان ایران و پایگاه نوژه، تحویل اس۳۰۰ و اعزام نیروی زمینی ارتش ایران به سوریه) برهم‌زد تا مانعِ غیرامنیتی‌شدن ایران شود.

سياست روسيه در برابر رابطه غرب و ايران سیاست دو ستونی "نه جنگ، نه صلح" است:
غرب به ايران حمله نكند، رابطه ايران و غرب نيز نرمال نشود.

جای شگفتی نيست كه گروهی روسيه را متحد می‌بينند و گروهی ديگر آن را دشمن. تفاوت اين دو نگاه اما ريشه در تفاوت برداشت‌شان از "ايران" دارد: كدام ايران؟

(از صفحه تویتر آرش رئیسی نژاد، دکترای روابط بین‌الملل)

۸ اردیبهشت ۱۴۰۳

@paniranist_party
2024/04/28 22:32:34
Back to Top
HTML Embed Code: