Forwarded from موسسه فرهنگی مطالعاتی پیدایش
آیا هرفرد مسئول تمام افراد بشر است؟! (بازنشر به مناسبت سالگرد درگذشت ژان پل سارتر)
محمدرضا واعظ شهرستانی
اصولا اگزیستانسیالیسم به سادگی قابل تعریف نیست! این اصطلاح نام مشترکی است که به فلسفه های بسیار مختلف داده شده است و نباید چنین تصور کرد که این فلسفهها ضرورتا ارتباط استواری با هم دارند. اشتراک آنها بیشتر از این جهت است که همگی «فلسفۀ زندگیاند»؛ در همۀ آنها سعی میشود به طُرق مختلف به سؤالاتی پاسخ داده شود که آدمیان دربارۀ هستی و تجربۀ انسان میپرسند. اغلب نویسندگان کتابهای تاریخ فلسفه، به هنگام مواجه با مُعضل ارائۀ تعریفی دقیق و جامع از اگزیستانسیالیسم، با فهرست کردن موضوعات مرتبط با هستی همچون اصالت وجود، انتخاب، آزادی، مرگ، تنهایی و پوچی، سعی کردهاند تا حدودی این مسئله را برطرف نمایند. در چنین وضعی، یک فیلسوف اگزیستانسیل، فیلسوفی است که آثارش را وقف پرداختن به این موضوعات کرده باشد.
در حالی که در حالت کلی از اصطلاح “هستی”[۲] برای موجودات استفاده میشود، فیلسوفان اگزیستانسیالیسم، هستی انسان را به عنوان گونهای متمایز از هستی دیگر موجودات مورد تدقیق قرار میدهند و با دقت به این تمایز، هستی انسان را ”وجود“ یا “Existence” میخوانند. برای مثال تفاوت ارزش وجود یک اسب با وجود انسان برای یک فیلسوف اگزیستانسیالیست آن است که حداقل تا آنجا که ما میدانیم آگاهی یک اسب صرفا به ابژههای بیرونی تعلق دارد، این در حالی است که دایرۀ آگاهی انسان شامل خود نیز میشود. به عبارت دیگر، انسان دارای خودآگاهی است.
همچنین این نکته شایان ذکر است که تفاوتی ظریف میان سنت[۳]اگزیستانسیال و مکتب[۴]رسمی اگزیستانسیالیسم وجود دارد؛ هنگامی که یک متفکر به مسائلی وجودی همچون مرگ و زندگی میپردازد، در حقیقت در حال فلسفهورزی در سنت اگزیستانسیال است و از آنجا که معمولا هر متفکر بزرگی در مقطعی از کار و زندگی خود به مسائلی وجودی چون مرگ و زندگی پرداخته است، روشن است که برای این سنت نمیتوان آغاز و پایانی مشخص کرد. ولی مکتب فلسفی اگزیستانسیالیسم دارای آغازی روشن و معین است.[۵]
گفته میشود که در سال ۱۸۳۴ یک دانمارکی جوان، در حالی که غرق در افکار خود بود در یادداشتهای روزانۀ خود چنین نوشت[۶]:
نیکوکاران جهان با آسانتر کردن زندگی در جهت خدمت به بشریت گام برمیدارند. هر فرد به نوبۀ خود، یکی با کشف راهآهن، یکی از طریق اتوبوس و کشتی بخار و تلگراف، دیگری با کتاب و رسالههای حجیم و گزارشهای کوتاه دربارۀ هر آن چیزی که دانستن آن ارزشمند است و سرانجام نیکوکاران حقیقی جهان کسانی هستند که متفکرانه و روشمندانه، به آسان و آسانتر کردن زندگی معنوی میپردازند.
در یادداتشی دیگر او مینویسد[۷]:
تو هم باید کاری انجام دهی؛ ولی به خاطر ظرفیت محدودی که داری، نمیتوانی به آسانتر کردن چیزی بپردازی. بنابراین، باید با همان شوق و ذوق انسانگرایانهای که دیگران دارند، به سختتر کردن چیزی بپردازی، سختتر از آنچه که هست.
دانمارکی جوان تصور میکرد که در چنین شرایطی باید همچون سقراط زمانۀ خود به جستوجوی سختیها و دشواریها رود.[۸]جستوجوی این دشواریها از طریق کاوشِ درون و هستی امکانپذیر میشد؛ یعنی او باید فلسفه را از درون آغاز میکرد[۹]: موقعیت خود در هستی را در نظر میگرفت و با دغدغههایی وجودی همچون کشف معنای زندگی، آزادی، مسئولیت، دلهره، مرگ و تنهایی روبهرو میشد.[۱۰]
این دانمارکی جوان، کسی نبود جز سورِن کیرکگور، فیلسوف و بنیانگذار مکتب اگزیستانسیالیسم. او، در سال ۱۸۳۵، در نامهای به دوستش ویلهلم لوند نخستین متن اگزیستانسیالِ خویش را نگاشت. در این متن او حقیقتی را که برایش عملی است، شرح میدهد:[۱۱]
”آنچه واقعا نیاز دارم این است که مطمئن شوم چه باید بکنم، نه اینکه چه باید بدانم، الاّ از آن جهت که مقدم بر هر عملی باید چیزهایی را بدانیم. مسئله این است که تقدیر خود را بفهمم و ببینم خدا واقعا از من میخواهد چه کنم؛ مهمترین کار یافتن حقیقتی است که برای من حقیقت باشد، باید در جستوجوی معنی و فکری باشم که دلم میخواهد برای آن زندگی کنم و بمیرم.“
کیرکگور در متن فوق مسئلۀ اصلی زندگی خود را یافتن حقیقتی میداند که محض خاطر آن بخواهد زندگی کند و بمیرد. این نکته جانِ کلام مکتب اگزیستانسیالیسم است.
اصولا به هنگام صحبت کردن دربارۀ مکتب فلسفی اگزیستانسیالیسم باید مشخص کرد که مراد اگزیستانسیالیسم مسیحی است و یا اگزیستانسیالیسم بیخدایی. از میان شناختهشدهترین اگزیستانسیالیستهای مسیحی .... ادامه در لینک ضمیمه شده
http://www.rooyeshedigar.ir/site/%d8%a2%db%8c%d8%a7-%d9%87%d8%b1%e2%80%8c-%d9%81%d8%b1%d8%af-%d9%85%d8%b3%d8%a6%d9%88%d9%84-%d8%aa%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%a7%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%af-%d8%a8%d8%b4%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%9f/
محمدرضا واعظ شهرستانی
اصولا اگزیستانسیالیسم به سادگی قابل تعریف نیست! این اصطلاح نام مشترکی است که به فلسفه های بسیار مختلف داده شده است و نباید چنین تصور کرد که این فلسفهها ضرورتا ارتباط استواری با هم دارند. اشتراک آنها بیشتر از این جهت است که همگی «فلسفۀ زندگیاند»؛ در همۀ آنها سعی میشود به طُرق مختلف به سؤالاتی پاسخ داده شود که آدمیان دربارۀ هستی و تجربۀ انسان میپرسند. اغلب نویسندگان کتابهای تاریخ فلسفه، به هنگام مواجه با مُعضل ارائۀ تعریفی دقیق و جامع از اگزیستانسیالیسم، با فهرست کردن موضوعات مرتبط با هستی همچون اصالت وجود، انتخاب، آزادی، مرگ، تنهایی و پوچی، سعی کردهاند تا حدودی این مسئله را برطرف نمایند. در چنین وضعی، یک فیلسوف اگزیستانسیل، فیلسوفی است که آثارش را وقف پرداختن به این موضوعات کرده باشد.
در حالی که در حالت کلی از اصطلاح “هستی”[۲] برای موجودات استفاده میشود، فیلسوفان اگزیستانسیالیسم، هستی انسان را به عنوان گونهای متمایز از هستی دیگر موجودات مورد تدقیق قرار میدهند و با دقت به این تمایز، هستی انسان را ”وجود“ یا “Existence” میخوانند. برای مثال تفاوت ارزش وجود یک اسب با وجود انسان برای یک فیلسوف اگزیستانسیالیست آن است که حداقل تا آنجا که ما میدانیم آگاهی یک اسب صرفا به ابژههای بیرونی تعلق دارد، این در حالی است که دایرۀ آگاهی انسان شامل خود نیز میشود. به عبارت دیگر، انسان دارای خودآگاهی است.
همچنین این نکته شایان ذکر است که تفاوتی ظریف میان سنت[۳]اگزیستانسیال و مکتب[۴]رسمی اگزیستانسیالیسم وجود دارد؛ هنگامی که یک متفکر به مسائلی وجودی همچون مرگ و زندگی میپردازد، در حقیقت در حال فلسفهورزی در سنت اگزیستانسیال است و از آنجا که معمولا هر متفکر بزرگی در مقطعی از کار و زندگی خود به مسائلی وجودی چون مرگ و زندگی پرداخته است، روشن است که برای این سنت نمیتوان آغاز و پایانی مشخص کرد. ولی مکتب فلسفی اگزیستانسیالیسم دارای آغازی روشن و معین است.[۵]
گفته میشود که در سال ۱۸۳۴ یک دانمارکی جوان، در حالی که غرق در افکار خود بود در یادداشتهای روزانۀ خود چنین نوشت[۶]:
نیکوکاران جهان با آسانتر کردن زندگی در جهت خدمت به بشریت گام برمیدارند. هر فرد به نوبۀ خود، یکی با کشف راهآهن، یکی از طریق اتوبوس و کشتی بخار و تلگراف، دیگری با کتاب و رسالههای حجیم و گزارشهای کوتاه دربارۀ هر آن چیزی که دانستن آن ارزشمند است و سرانجام نیکوکاران حقیقی جهان کسانی هستند که متفکرانه و روشمندانه، به آسان و آسانتر کردن زندگی معنوی میپردازند.
در یادداتشی دیگر او مینویسد[۷]:
تو هم باید کاری انجام دهی؛ ولی به خاطر ظرفیت محدودی که داری، نمیتوانی به آسانتر کردن چیزی بپردازی. بنابراین، باید با همان شوق و ذوق انسانگرایانهای که دیگران دارند، به سختتر کردن چیزی بپردازی، سختتر از آنچه که هست.
دانمارکی جوان تصور میکرد که در چنین شرایطی باید همچون سقراط زمانۀ خود به جستوجوی سختیها و دشواریها رود.[۸]جستوجوی این دشواریها از طریق کاوشِ درون و هستی امکانپذیر میشد؛ یعنی او باید فلسفه را از درون آغاز میکرد[۹]: موقعیت خود در هستی را در نظر میگرفت و با دغدغههایی وجودی همچون کشف معنای زندگی، آزادی، مسئولیت، دلهره، مرگ و تنهایی روبهرو میشد.[۱۰]
این دانمارکی جوان، کسی نبود جز سورِن کیرکگور، فیلسوف و بنیانگذار مکتب اگزیستانسیالیسم. او، در سال ۱۸۳۵، در نامهای به دوستش ویلهلم لوند نخستین متن اگزیستانسیالِ خویش را نگاشت. در این متن او حقیقتی را که برایش عملی است، شرح میدهد:[۱۱]
”آنچه واقعا نیاز دارم این است که مطمئن شوم چه باید بکنم، نه اینکه چه باید بدانم، الاّ از آن جهت که مقدم بر هر عملی باید چیزهایی را بدانیم. مسئله این است که تقدیر خود را بفهمم و ببینم خدا واقعا از من میخواهد چه کنم؛ مهمترین کار یافتن حقیقتی است که برای من حقیقت باشد، باید در جستوجوی معنی و فکری باشم که دلم میخواهد برای آن زندگی کنم و بمیرم.“
کیرکگور در متن فوق مسئلۀ اصلی زندگی خود را یافتن حقیقتی میداند که محض خاطر آن بخواهد زندگی کند و بمیرد. این نکته جانِ کلام مکتب اگزیستانسیالیسم است.
اصولا به هنگام صحبت کردن دربارۀ مکتب فلسفی اگزیستانسیالیسم باید مشخص کرد که مراد اگزیستانسیالیسم مسیحی است و یا اگزیستانسیالیسم بیخدایی. از میان شناختهشدهترین اگزیستانسیالیستهای مسیحی .... ادامه در لینک ضمیمه شده
http://www.rooyeshedigar.ir/site/%d8%a2%db%8c%d8%a7-%d9%87%d8%b1%e2%80%8c-%d9%81%d8%b1%d8%af-%d9%85%d8%b3%d8%a6%d9%88%d9%84-%d8%aa%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%a7%d9%81%d8%b1%d8%a7%d8%af-%d8%a8%d8%b4%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%9f/
www.rooyeshedigar.ir
موسسه فرهنگی هنری پیدایش رویش دیگر سپاهان – آیا هر فرد مسئول تمام افراد بشر است؟
جلسه_پنجم_خودشناسی،_19فروردین،_بخش.3gp
6.2 MB
فایل صوتی جلسه پنجم "خودشناسی و معنای زندگی"، 19فروردین، بخش اول
جلسه_پنجم_خودشناسی،_19فروردین،_بخش.3gp
4.4 MB
فایل صوتی جلسه پنجم "خودشناسی و معنای زندگی"، 19فروردین، بخش دوم
Forwarded from وبسایت فرهنگی صدانت
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 وقتی نظر همه مخالف نظرشماست، آیا جرات میکنید عقیده خود را بلند بیان کنید؟
نتایج مطالعات دانشمندان در این زمینه
🌾 @sedanet
نتایج مطالعات دانشمندان در این زمینه
🌾 @sedanet
Forwarded from موسسه فرهنگی مطالعاتی پیدایش
به مناسبت سالگرد درگذشت سهراب سپهری؛ «باید دوید تا ته بودن»/ سهراب سپهری و هایدگر
https://www.mehrnews.com/news/4277473/%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%B1
https://www.mehrnews.com/news/4277473/%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF-%D8%AA%D8%A7-%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D8%B3%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D9%BE%D9%87%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%B1
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
به مناسبت سالگرد درگذشت سهراب سپهری؛ «باید دوید تا ته بودن»/ سهراب سپهری و هایدگر
نگاه سهراب سپهری به طبیعت و جهان پیرامون نگاهی پیشامفهومی و ارتباط او با جهان، ارتباطی وجودی و مستقیم و بدون واسطه است.
Forwarded from ایدئالیسم آلمانی
📍دیالکتیک منفی هگل
پروفسور آندرئاس گلهارد از آغاز ترم جدید درسگفتاری را در دانشگاه وین ارائه میدهد با عنوان «دیالکتیک منفی هگل».
فایلهای صوتی این درسگفتار به مرور و طی ترم جاری در سایت زیر بارگذاری میشوند:
https://audiothek.philo.at/podcasts/hegels-negative-dialektik
پروفسور آندرئاس گلهارد از آغاز ترم جدید درسگفتاری را در دانشگاه وین ارائه میدهد با عنوان «دیالکتیک منفی هگل».
فایلهای صوتی این درسگفتار به مرور و طی ترم جاری در سایت زیر بارگذاری میشوند:
https://audiothek.philo.at/podcasts/hegels-negative-dialektik
Forwarded from IUT Students
IUT Students
جلسه هشتم یکشنبه ساعت 16:45 🔴این هفته کلاس در طبقه اول کلاس 5 برگزار میگردد @iutstudents
در سه جلسه پایانی بحث معنای زندگی ارائه می شود
Forwarded from کلاس منطق و تفکر
به نام خدا
با سلام و احترام
چنانچه مستحضرید با یاری خداوند متعال توانستیم برای اولینبار در دانشگاه صنعتی اصفهان درسی اختیاری را با عنوان «منطق و تفکر» ارائه نماییم. بدون شک تشکیل این کلاس جز با همفکری و همیاری مسئولین محترم دانشکده ریاضی و نیز تلاش دانشجویان علاقهمند به مباحث کلاس ممکن نبود. ایده ارائهی این کلاس بر اساس یک دغدغه معرفتی شکلگرفتهاست؛ چگونگیِ انتخاب محتوای کلاس نیز مبتنی بر رویکردی است که بنابر نظر حقیر حداقل تااندازهای میتواند پاسخی قابلقبول درجهت رفع نگرانی مذکور باشد. به اجمال، و نتیجتاً بهطور مبهم، میتوان این دغدغه معرفتی را ناشی از نادیده انگاشتن نقش و اهمیت عقل و خردورزی در بنانهادن باورها و چگونگی ساماندادن به آنها دانست. راهحل انتخابی را نیز میتوان به عنوان نوعی بازگشت غیرمستقیم به مبانی و تأمل در اصول حاکم بر روندهایی معرفی نمود که بر اساس آن باورهای آگاهانهی ما شکل میگیرند. مسلماً این کلاس بهتنهایی نمیتواند تاثیر قابلملاحظهای در جهت نیل به مقصود اصلی داشته باشد و در این بین مجموعهای از علتها دخیل هستند؛ اما شاید وجود آن بتواند حداقل برخی از جهلهای مرکب ما را به جهلهای بسیط مبدل کرده و ما را به تلاشی قابلقبول برای کسب معرفت ملزم نماید.
از تمامی دانشجویانی که به هر نحو با کلاس «منطق و تفکر» آشنا هستند، میخواهم که در صورت تمایل لطفاً نظرات و دیدگاههای خود را در ارتباط با دغدغهی معرفتی فوق و محتوای این کلاس مطرح نمایند. این دیدگاهها میتواند در مورد هرچیزی باشد که، بنابر تشخیص شما، بههرنحو در کیفیت، محتوا و چگونگی ارائه کلاس دخیل است. مشتاقانه منتظر گفتگو با شما در این مورد هستم.
برای این منظور میتوانید صبح روزهای یکشنبه و سهشنبه به اتاق 323 دانشکده ریاضی مراجعه نمایید.
با سلام و احترام
چنانچه مستحضرید با یاری خداوند متعال توانستیم برای اولینبار در دانشگاه صنعتی اصفهان درسی اختیاری را با عنوان «منطق و تفکر» ارائه نماییم. بدون شک تشکیل این کلاس جز با همفکری و همیاری مسئولین محترم دانشکده ریاضی و نیز تلاش دانشجویان علاقهمند به مباحث کلاس ممکن نبود. ایده ارائهی این کلاس بر اساس یک دغدغه معرفتی شکلگرفتهاست؛ چگونگیِ انتخاب محتوای کلاس نیز مبتنی بر رویکردی است که بنابر نظر حقیر حداقل تااندازهای میتواند پاسخی قابلقبول درجهت رفع نگرانی مذکور باشد. به اجمال، و نتیجتاً بهطور مبهم، میتوان این دغدغه معرفتی را ناشی از نادیده انگاشتن نقش و اهمیت عقل و خردورزی در بنانهادن باورها و چگونگی ساماندادن به آنها دانست. راهحل انتخابی را نیز میتوان به عنوان نوعی بازگشت غیرمستقیم به مبانی و تأمل در اصول حاکم بر روندهایی معرفی نمود که بر اساس آن باورهای آگاهانهی ما شکل میگیرند. مسلماً این کلاس بهتنهایی نمیتواند تاثیر قابلملاحظهای در جهت نیل به مقصود اصلی داشته باشد و در این بین مجموعهای از علتها دخیل هستند؛ اما شاید وجود آن بتواند حداقل برخی از جهلهای مرکب ما را به جهلهای بسیط مبدل کرده و ما را به تلاشی قابلقبول برای کسب معرفت ملزم نماید.
از تمامی دانشجویانی که به هر نحو با کلاس «منطق و تفکر» آشنا هستند، میخواهم که در صورت تمایل لطفاً نظرات و دیدگاههای خود را در ارتباط با دغدغهی معرفتی فوق و محتوای این کلاس مطرح نمایند. این دیدگاهها میتواند در مورد هرچیزی باشد که، بنابر تشخیص شما، بههرنحو در کیفیت، محتوا و چگونگی ارائه کلاس دخیل است. مشتاقانه منتظر گفتگو با شما در این مورد هستم.
برای این منظور میتوانید صبح روزهای یکشنبه و سهشنبه به اتاق 323 دانشکده ریاضی مراجعه نمایید.
اردو به دو صورت برگزار میشود:
نمایشگاه کتاب + تهرانگردی (2 روز)
60 هزار تومان
- نمایشگاه کتاب تهران (1 روز)
15 هزار تومان
طریقه پیش ثبت نام و اطلاعات تکمیلی در کانال @bookfairtehran
نمایشگاه کتاب + تهرانگردی (2 روز)
60 هزار تومان
- نمایشگاه کتاب تهران (1 روز)
15 هزار تومان
طریقه پیش ثبت نام و اطلاعات تکمیلی در کانال @bookfairtehran
کانون پنجره
اردو به دو صورت برگزار میشود: نمایشگاه کتاب + تهرانگردی (2 روز) 60 هزار تومان - نمایشگاه کتاب تهران (1 روز) 15 هزار تومان طریقه پیش ثبت نام و اطلاعات تکمیلی در کانال @bookfairtehran
این اردو هم برای دختران و هم برای پسران تدارک دیده شده است.
https://marx-wirklich-studieren.net/marx-engels-werke-als-pdf-zum-download/
🔴بواسطه ی این لینک می توانید تمامی آثار ۶۳ جلدی مارکس و انگلس را بصورت پی دی اف و به دو زبان انگلیسی و آلمانی دانلود کنید.
زاد روز کارل مارکس مبارک
🔴بواسطه ی این لینک می توانید تمامی آثار ۶۳ جلدی مارکس و انگلس را بصورت پی دی اف و به دو زبان انگلیسی و آلمانی دانلود کنید.
زاد روز کارل مارکس مبارک
marx-wirklich-studieren.net
Marx-Engels Werke als PDF zum Download
Vorbemerkung Es ist ein großes Anliegen des Verlages Olga Benario und Herbert Baum, die bisher nur gedruckt vorliegenden Werke von Marx und Engels („MEW“) nun digitalisiert als PDF-Dateien vorlegen…
یکی از ریشه های تعالیم مارکس را میتوان در فردی ایرانی ، زاده ی نیشابور در گذشت 524 یا 528 میلادی دانست،
مزدک آیینش مزدکیه بود ، هرچند موبدان زرتشتی آیین او را بدعت دانستن و او را وارونه تیر بار کردند
فردوسی در شاهنامه میگوید سه هزار مزدکی زنده به گور شدند در حالی که پاهایشان در هوا قرار گرفته بود .
در روایتی دیگر گفته اند که در یک روز 12000 نفر قلع و قمع شدند این روز در اواخر 528 یا اوایل 529 میلادی بود.
اما تعالیم مزدک چه بود که واجد این خشونت از سمت حکومت ساسانی و موبدان زرتشتی که سهم به سزایی در قدرت داشتند را در خور بود؟
او بر پایهٔ آموزههای مانی در باب آفرینش و جهان دیگر معتقداتی ویژه داشت. وی به دو اصلِ نور و ظلمت و رهایی نهایی نور معتقد بود و میگفت انسان باید از علایق دنیوی بپرهیزد تا هرچه بیشتر به رهایی نور از بندِ ظلمت ماده یاری داده باشد. اما وی به خلاف مانی، ازدواج را منع نمیکرد و داشتن یک همسر را کافی میدانست. مزدکیان همچنین گیاهخوار بودند و باور داشتند که با کردار و بدون انجام امور ظاهری دینی میتوانند رستگار شوند.
( که این عقیده یعنی به رسمیت نشناختن شریعت حاکم و مبنا را بر نیک بودن مردم قرار دادن به جای دین تهی شده از اخلاق، ساختار دینی ثروت اندوز اخلاق را به درون افراد بازگرداند که این توهینی بزرگ به موبدان زرتشتی آن زمان بود، و جیبشان را تهی میکرد چرا که آتشکده های زرتشتی خالی از هدایای مردم به خدایشان میشد در نهایت قربانی ها (به معنای دقیق کلمه نه صرفا چهارپایان) برای مردم و خدا انجام میشد نه خود تنفیذ پنداران از جانب خدای زرتشت یعنی موبدان زرتشتی)
مزدک، ازدواج زنان با مردانی بیرون از طبقات روحانی و اشرافی را جایز دانسته و داشتن بیش از یک زن را ناروا میشمرده چرا که بنا بر گواهیهای متعدد تاریخی در مورد شمار بسیار زیاد زنان در شبستانها و حرمسراهای ساسانی سخن مکرر آمدهاست.
از نظر اجتماعی مزدک از استاد خود، زرتشت خورگان ، پیروی میکرد که سالها در بیزانس به سر برده بود و با کتب فلسفی یونانی از جمله جمهور افلاطون آشنایی داشت. مزدک با توجه به جنبهٔ علمی این معتقدات میگفت خداوند مواهب حیات را برای استفادهٔ همگان آفریدهاست. اما حرص و زیادهخواهی و انباشتن مال به خشونت و بدرفتاری و نابرابری میانجامد. این گونه باورها با نظام اجتماعی عصر ساسانی به هیچ روی سازگار نبود. زیرا در آن جامعه، طبقات از یکدیگر جدا بودند و کسی نمیتوانست، ولو به لیاقت و استعداد، از حد اجتماعی خود تجاوز کند. مزدک که سخنوری ورزیده بود و نفوذ کلام بسیار داشت به هواخواهی مردم مستمند از درباریان میخواست که دست به تعدیل ثروت بزنند.
ثعالبی از قول مزدک مینویسد: «خداوند وسیله معیشت را در زمین نهاد تا مردم آنها را به تساوی میان خود تقسیم کنند چنانکه هیچیک از آنان نتواند بیش از سهم خود بگیرد، اما مردم به یکدیگر ستم ورزیدند و در پی آن برآمدند تا بر دیگری برتری یابند؛ زورمندان ناتوانان را بشکستند روزی و دارایی را برای خود گرفتند. بسیار ضروری است که از توانگران بگیرند و به تهیدستان دهند چنانکه همه در دارایی برابر گردند. هر آنکه در خواسته، زن و کالا فزونی حق او بر آنها بیش از دیگران نیست.»
حکیم ابوالقاسم فردوسی چنین میگوید:
همیگفت هر کو توانگر بوَد
تهیدست با او برابر بوَد
نباید که باشد کسی بر فزود
توانگر بوَد تار و درویش پود
جهان راست باید که باشد به چیز
فزونی توانگر چرا جست نیز
زن و خانه و چیز بخشیدنیست
تهیدست کس با توانگر یکیست
من این را کنم راست تا دین پاک
شود ویژه پیدا بلند از مغاک
محمد بن عبدالکریم شهرستانی هم مینویسد: مزدک مردم را از مخالفت، دشمنی و کشتار بازمیداشت. چون بیشتر درگیریها به سبب مال و ثروت و زن روی میدهد.
(که این بر خلاف مبارزات مارکسیسم است)
بدین ترتیب او خواستار مساوات و برابری مردم و مالکیت و توزیع عادلانه زن و خواسته بودهاست. با بررسی و غور در ساختار نظام ساسانی و قوانین حقوقی مربوط به زنان ساسانی میتوان به درستی فهمید که مزدک برای کاستن امتیازات طبقات بالا، تعدیل و تغییر قوانین به سود تهیدستان تلاش میکردهاست. از جمله توزیع ثروت از طریق تقسیم اراضی بزرگ، جلوگیری از احتکار، تعدیل سهم مالکان از بازده زمین، ادغام آتش مقدس و کاستن تعداد آتشکدهها و ساده کردن سازمان دستگاهی موبدان زرتشتی و به دنبالش کوتاه کردن دست روحانیون در امور اجرایی کشوری.
بدین ترتیب، نهضت مزدک به انقلابی اجتماعی تبدیل گردید و با آنکه مزدک پیروان خود را از ستیز و کینهجویی منع کرده بود، کار به خشونت و افراط کشید. اما آنچه که از آن به عنوان اشتراک در زن و خواسته نام برده شدهاست نه دزدیده شدن زنان حرمسرا بوده و نه دزدی مال و اموال نجبا چراکه مزدک خود روحانی معتقدی بودهاست. آنچه که در این قیام رخ داد واکنش روستاییان به
مزدک آیینش مزدکیه بود ، هرچند موبدان زرتشتی آیین او را بدعت دانستن و او را وارونه تیر بار کردند
فردوسی در شاهنامه میگوید سه هزار مزدکی زنده به گور شدند در حالی که پاهایشان در هوا قرار گرفته بود .
در روایتی دیگر گفته اند که در یک روز 12000 نفر قلع و قمع شدند این روز در اواخر 528 یا اوایل 529 میلادی بود.
اما تعالیم مزدک چه بود که واجد این خشونت از سمت حکومت ساسانی و موبدان زرتشتی که سهم به سزایی در قدرت داشتند را در خور بود؟
او بر پایهٔ آموزههای مانی در باب آفرینش و جهان دیگر معتقداتی ویژه داشت. وی به دو اصلِ نور و ظلمت و رهایی نهایی نور معتقد بود و میگفت انسان باید از علایق دنیوی بپرهیزد تا هرچه بیشتر به رهایی نور از بندِ ظلمت ماده یاری داده باشد. اما وی به خلاف مانی، ازدواج را منع نمیکرد و داشتن یک همسر را کافی میدانست. مزدکیان همچنین گیاهخوار بودند و باور داشتند که با کردار و بدون انجام امور ظاهری دینی میتوانند رستگار شوند.
( که این عقیده یعنی به رسمیت نشناختن شریعت حاکم و مبنا را بر نیک بودن مردم قرار دادن به جای دین تهی شده از اخلاق، ساختار دینی ثروت اندوز اخلاق را به درون افراد بازگرداند که این توهینی بزرگ به موبدان زرتشتی آن زمان بود، و جیبشان را تهی میکرد چرا که آتشکده های زرتشتی خالی از هدایای مردم به خدایشان میشد در نهایت قربانی ها (به معنای دقیق کلمه نه صرفا چهارپایان) برای مردم و خدا انجام میشد نه خود تنفیذ پنداران از جانب خدای زرتشت یعنی موبدان زرتشتی)
مزدک، ازدواج زنان با مردانی بیرون از طبقات روحانی و اشرافی را جایز دانسته و داشتن بیش از یک زن را ناروا میشمرده چرا که بنا بر گواهیهای متعدد تاریخی در مورد شمار بسیار زیاد زنان در شبستانها و حرمسراهای ساسانی سخن مکرر آمدهاست.
از نظر اجتماعی مزدک از استاد خود، زرتشت خورگان ، پیروی میکرد که سالها در بیزانس به سر برده بود و با کتب فلسفی یونانی از جمله جمهور افلاطون آشنایی داشت. مزدک با توجه به جنبهٔ علمی این معتقدات میگفت خداوند مواهب حیات را برای استفادهٔ همگان آفریدهاست. اما حرص و زیادهخواهی و انباشتن مال به خشونت و بدرفتاری و نابرابری میانجامد. این گونه باورها با نظام اجتماعی عصر ساسانی به هیچ روی سازگار نبود. زیرا در آن جامعه، طبقات از یکدیگر جدا بودند و کسی نمیتوانست، ولو به لیاقت و استعداد، از حد اجتماعی خود تجاوز کند. مزدک که سخنوری ورزیده بود و نفوذ کلام بسیار داشت به هواخواهی مردم مستمند از درباریان میخواست که دست به تعدیل ثروت بزنند.
ثعالبی از قول مزدک مینویسد: «خداوند وسیله معیشت را در زمین نهاد تا مردم آنها را به تساوی میان خود تقسیم کنند چنانکه هیچیک از آنان نتواند بیش از سهم خود بگیرد، اما مردم به یکدیگر ستم ورزیدند و در پی آن برآمدند تا بر دیگری برتری یابند؛ زورمندان ناتوانان را بشکستند روزی و دارایی را برای خود گرفتند. بسیار ضروری است که از توانگران بگیرند و به تهیدستان دهند چنانکه همه در دارایی برابر گردند. هر آنکه در خواسته، زن و کالا فزونی حق او بر آنها بیش از دیگران نیست.»
حکیم ابوالقاسم فردوسی چنین میگوید:
همیگفت هر کو توانگر بوَد
تهیدست با او برابر بوَد
نباید که باشد کسی بر فزود
توانگر بوَد تار و درویش پود
جهان راست باید که باشد به چیز
فزونی توانگر چرا جست نیز
زن و خانه و چیز بخشیدنیست
تهیدست کس با توانگر یکیست
من این را کنم راست تا دین پاک
شود ویژه پیدا بلند از مغاک
محمد بن عبدالکریم شهرستانی هم مینویسد: مزدک مردم را از مخالفت، دشمنی و کشتار بازمیداشت. چون بیشتر درگیریها به سبب مال و ثروت و زن روی میدهد.
(که این بر خلاف مبارزات مارکسیسم است)
بدین ترتیب او خواستار مساوات و برابری مردم و مالکیت و توزیع عادلانه زن و خواسته بودهاست. با بررسی و غور در ساختار نظام ساسانی و قوانین حقوقی مربوط به زنان ساسانی میتوان به درستی فهمید که مزدک برای کاستن امتیازات طبقات بالا، تعدیل و تغییر قوانین به سود تهیدستان تلاش میکردهاست. از جمله توزیع ثروت از طریق تقسیم اراضی بزرگ، جلوگیری از احتکار، تعدیل سهم مالکان از بازده زمین، ادغام آتش مقدس و کاستن تعداد آتشکدهها و ساده کردن سازمان دستگاهی موبدان زرتشتی و به دنبالش کوتاه کردن دست روحانیون در امور اجرایی کشوری.
بدین ترتیب، نهضت مزدک به انقلابی اجتماعی تبدیل گردید و با آنکه مزدک پیروان خود را از ستیز و کینهجویی منع کرده بود، کار به خشونت و افراط کشید. اما آنچه که از آن به عنوان اشتراک در زن و خواسته نام برده شدهاست نه دزدیده شدن زنان حرمسرا بوده و نه دزدی مال و اموال نجبا چراکه مزدک خود روحانی معتقدی بودهاست. آنچه که در این قیام رخ داد واکنش روستاییان به
فشار و ظلمی بود که بر آنها میرفت. علاوه بر آن آیین عیاشی دستهجمعی به سبب آنکه از آیینهای باستانی روستاییان بوده در میان آنان مرسوم بود. در این میان بعضی نجبا نیز به صف مزدکیان پیوستند.
همچنین میتوان مزدک را جدا از پیامبر بودن و پیامبر دروغین بودن (از نظر موبدان زرتشتی )،
یک اصلاح گر دینی همچون اصلاحات دینی مارتین لوتر نگاه کرد
که او هم شبیه مزدک قبل از اصلاحات دینی اش یک روحانی دینی بود.
همچنین میتوان مزدک را جدا از پیامبر بودن و پیامبر دروغین بودن (از نظر موبدان زرتشتی )،
یک اصلاح گر دینی همچون اصلاحات دینی مارتین لوتر نگاه کرد
که او هم شبیه مزدک قبل از اصلاحات دینی اش یک روحانی دینی بود.
یک رمان تاریخی نسبتا خوب در مورد مزدک
https://www.negahpub.com/book/مزدك/
https://www.negahpub.com/book/مزدك/
کتاب فروشی و انتشارات نگاه
کتاب مزدك
موريس سيماشكو
ترجمه مهدى سحابى
«مزدك» رمان تاريخى بسيار موفقى است كه با اتكا به واقعيتهاى تاريخى و با بهره گرفتن از زبان گويا و بىمحدوده رمان، چگونگى جنبش بزرگ مزدك و زمينههاى اجتماعى و تاريخى آن را بازمىگويد. در اين كتاب خواننده نهتنها با تاريخچه…
ترجمه مهدى سحابى
«مزدك» رمان تاريخى بسيار موفقى است كه با اتكا به واقعيتهاى تاريخى و با بهره گرفتن از زبان گويا و بىمحدوده رمان، چگونگى جنبش بزرگ مزدك و زمينههاى اجتماعى و تاريخى آن را بازمىگويد. در اين كتاب خواننده نهتنها با تاريخچه…