Audio
✍ ابله
شاهکاری از فئودور داستایوفسکی 🌸🌺
📚 کتابخانه گویای ایران صدا 🎧
🎚 تنظیم کننده: محمد رضا قربانی
🖋 سردبیر: نادر محمدی مرند
🎭 با هنرمندی:
♠️ مصطفی عبدالهی
♥ ️رضا عمرانی
♦️ علی میلانی
♣️ ناهید مسلمی
🎙گوینده: مریم نشیوا
🎬 کارگردان: میکائیل شهرستانی
🎛 تهیه کننده: ماهداد توکلی
@philosophia
شاهکاری از فئودور داستایوفسکی 🌸🌺
📚 کتابخانه گویای ایران صدا 🎧
🎚 تنظیم کننده: محمد رضا قربانی
🖋 سردبیر: نادر محمدی مرند
🎭 با هنرمندی:
♠️ مصطفی عبدالهی
♥ ️رضا عمرانی
♦️ علی میلانی
♣️ ناهید مسلمی
🎙گوینده: مریم نشیوا
🎬 کارگردان: میکائیل شهرستانی
🎛 تهیه کننده: ماهداد توکلی
@philosophia
https://vimeo.com/143555867?fbclid=lwAR1pkV7H5fqJ1w8aV5Zd2pgmmk3sE--8UtPmFEH8gcEYUpKilr1Nkhk3gYM
📽 مستند: حیات شگفت انگیز احمد فردید
🎬 کارگردان: حامد یوسفی
🎞 تهیه کننده: علی میرسپاسی
📽 مستند: حیات شگفت انگیز احمد فردید
🎬 کارگردان: حامد یوسفی
🎞 تهیه کننده: علی میرسپاسی
اشتباه تو تنها به دام انداختن کبوتر نبود.
تو گندم را، بی اعتبار کردی...!
عیسی صمدی
عکس از #سیده_زهره_جوادی
تو گندم را، بی اعتبار کردی...!
عیسی صمدی
عکس از #سیده_زهره_جوادی
Forwarded from فيلوسوفيا
داستان "اعترافات يك سارق مادرزاد "، از مجموعه "مرگ در مى زند" 👆👆👆
✍ نويسنده: وودى آلن
📖 مترجم: حسين يعقوبي
📚 نشر چشمه
🎙 گوينده: هانيه سليمى
https://www.tg-me.com/philosophia
✍ نويسنده: وودى آلن
📖 مترجم: حسين يعقوبي
📚 نشر چشمه
🎙 گوينده: هانيه سليمى
https://www.tg-me.com/philosophia
فيلوسوفيا
@philosophia
✍ #شایان_طالع_ماسوله
خبر دردناک بود و کوتاه: کودک یازده ساله بوشهری به خاطر نداشتن موبایل، خودکشی کرده است.
آموزش و پرورش بوشهر میگوید که مدیر مدرسه یک گوشی به پسرک داده است و او در سیستم شاد حضور داشته است و اما مادر این پسر میگوید: "مدیر مدرسه می گفت می خواهد به محمد و دو دانش آموز دیگر گوشی تلفن همراه بدهد اما این وعده عملی نشده بود."
اگر از این درد بمیریم، بر ما ملالی نیست.
اما وا اسفا که مسئولین ذی ربط به تریج قبایشان هم برنخورده و کما فی السابق شروع کرده اند با همان استدلال های نخ نما و آشنا، قضیه را رفع و رجوع نمایند. گویا چنین فاجعهای اصلا رخ نداده و یا اگر هم چنین بوده، ایشان کاره ای نبودهاند و وظیفهشان را انجام دادهاند و باقی دستگاهها کوتاهی کردهاند !
با اجرای سیاستهای نئولیبرال (بی ضابطه) اقتصادی توسط حاکمیت، خصوصیسازی حداکثری و تعلیق وظایف حمایتی دولتها و دستگاههای دولتی نسبت به مردم، روز به روز بعضی را ثروتمندتر و بسیاری را فقیرتر کردهایم. بی عدالتی و تبعیض در جامعهای که نام اسلام را یدک می کشد تنها یک عیب نیست، بلکه فاجعه است. به زعم معلم بزرگ، ارسطو در اخلاق نیکوماخسی: "عدالت جزئی از فضیلت نیست، بلکه تمام فضیلت است. و عکس عدالت، جزئی از رذیلت نیست، بلکه تمام رذیلت است." (1130a)
فلذا اگر هزار یک حسن داشته باشیم (!) و عدالت در جامعه نباشد و یا نقیصه در اجرای آن وجود داشته باشد، گویی هیچ نداریم.
بنگاه های خصوصی، دولتی و خصولتی و غیرو دست در دست یکدیگر تنها در فکر سوداگریاند و وقت و وقعی برای این مسائل ندارند. و این چنین شمع جان این کودک دود شد و رفت به هوا، غمش ماند برای پدر و مادرش، روسیاهیش برای ما و بی خیالیش برای اینان!
اما بدانیم در چنین جنایاتی همه ما به نسبت خویش دخیلیم و مسئولین به مراتب بیش از بقیه افراد در این ماجرا مسئولند!
کلام خودرا با سخن گرانبهای پیامبر جلیل القدر اسلام به پایان می رسانم:
اَعدَلُ النّاسِ مَن رَضِىَ لِلنّاسِ ما یَرضى لِنَفسِهِ وَ کَرِهَ لَهُم ما یَکرَهُ لِنَفسِهِ؛
عادلترین مردم کسى است که براى مردم همان را بپسندد که براى خود مى پسندد و براى آنان نپسندد آنچه را براى خود نمى پسندد.
(من لا یحضره الفقیه ج ۴ ،ص ۳۹۵ – نهج الفصاحه ص ۲۲۰، ح ۳۴۰)
@philosophia
خبر دردناک بود و کوتاه: کودک یازده ساله بوشهری به خاطر نداشتن موبایل، خودکشی کرده است.
آموزش و پرورش بوشهر میگوید که مدیر مدرسه یک گوشی به پسرک داده است و او در سیستم شاد حضور داشته است و اما مادر این پسر میگوید: "مدیر مدرسه می گفت می خواهد به محمد و دو دانش آموز دیگر گوشی تلفن همراه بدهد اما این وعده عملی نشده بود."
اگر از این درد بمیریم، بر ما ملالی نیست.
اما وا اسفا که مسئولین ذی ربط به تریج قبایشان هم برنخورده و کما فی السابق شروع کرده اند با همان استدلال های نخ نما و آشنا، قضیه را رفع و رجوع نمایند. گویا چنین فاجعهای اصلا رخ نداده و یا اگر هم چنین بوده، ایشان کاره ای نبودهاند و وظیفهشان را انجام دادهاند و باقی دستگاهها کوتاهی کردهاند !
با اجرای سیاستهای نئولیبرال (بی ضابطه) اقتصادی توسط حاکمیت، خصوصیسازی حداکثری و تعلیق وظایف حمایتی دولتها و دستگاههای دولتی نسبت به مردم، روز به روز بعضی را ثروتمندتر و بسیاری را فقیرتر کردهایم. بی عدالتی و تبعیض در جامعهای که نام اسلام را یدک می کشد تنها یک عیب نیست، بلکه فاجعه است. به زعم معلم بزرگ، ارسطو در اخلاق نیکوماخسی: "عدالت جزئی از فضیلت نیست، بلکه تمام فضیلت است. و عکس عدالت، جزئی از رذیلت نیست، بلکه تمام رذیلت است." (1130a)
فلذا اگر هزار یک حسن داشته باشیم (!) و عدالت در جامعه نباشد و یا نقیصه در اجرای آن وجود داشته باشد، گویی هیچ نداریم.
بنگاه های خصوصی، دولتی و خصولتی و غیرو دست در دست یکدیگر تنها در فکر سوداگریاند و وقت و وقعی برای این مسائل ندارند. و این چنین شمع جان این کودک دود شد و رفت به هوا، غمش ماند برای پدر و مادرش، روسیاهیش برای ما و بی خیالیش برای اینان!
اما بدانیم در چنین جنایاتی همه ما به نسبت خویش دخیلیم و مسئولین به مراتب بیش از بقیه افراد در این ماجرا مسئولند!
کلام خودرا با سخن گرانبهای پیامبر جلیل القدر اسلام به پایان می رسانم:
اَعدَلُ النّاسِ مَن رَضِىَ لِلنّاسِ ما یَرضى لِنَفسِهِ وَ کَرِهَ لَهُم ما یَکرَهُ لِنَفسِهِ؛
عادلترین مردم کسى است که براى مردم همان را بپسندد که براى خود مى پسندد و براى آنان نپسندد آنچه را براى خود نمى پسندد.
(من لا یحضره الفقیه ج ۴ ،ص ۳۹۵ – نهج الفصاحه ص ۲۲۰، ح ۳۴۰)
@philosophia
📚
تمام تاريخ فلسفه تا به امروز، چيزی جز حاشيه نويسي بر آثار افلاطون نيست.
✍ آلفرد نورث وایتهد
@philosophia
تمام تاريخ فلسفه تا به امروز، چيزی جز حاشيه نويسي بر آثار افلاطون نيست.
✍ آلفرد نورث وایتهد
@philosophia
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار
🌸🌸
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
🌸🌱🌸
حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد را به شما مخاطبان و همراهان گرامی تبریک و تهنیت عرض کرده و سالی سرشار از برکت و معنویت را از درگاه خداوند متعال برای شما مسئلت دارم.
🌱🌸🌱
ارادتمند شما
شایان طالع ماسوله
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌸
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
🌸🌱🌸
حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد را به شما مخاطبان و همراهان گرامی تبریک و تهنیت عرض کرده و سالی سرشار از برکت و معنویت را از درگاه خداوند متعال برای شما مسئلت دارم.
🌱🌸🌱
ارادتمند شما
شایان طالع ماسوله
🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱
Forwarded from نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
🔶خبر حیرت برانگیز اخراج دکتر بیژن عبدالکریمی به بهانه آنچه «دفاع از رژیم پهلوی» خوانده میشود، آنقدر تکان دهنده است که باور آوردن به آن نیازمند زمان است. ولی باور به ماوقع داشته باشیم یا نه، گویی این اتفاق رخ داده است.
🔶این ماجرا یادآور سکانسی از سریال شبهای برره است که در آن کیانوش در حالی که با طیب خاطر برای دوستانش توضیح میدهد صرفاً یک مقاله انتقادی اقتصادی نوشته و هیچ عاقلی بخاطر این نقد او را دستگیر نمیکند، همان آن دستگیر و تبعید میشود.
🔶بیژن عبدالکریمی استادی است که صرف از نظر از هر رهیافتی و هر قوت و ضعفی که از نظر سایر اصحاب دانش و اندیشه داشته باشد، سالها در برابر حملات فکری دشمنان این کشور، مقاومت داشته و آبروی خود را صرف دفاع علمی و نظری از جوهره نظام جمهوری اسلامی کرده و بابت آن هزینهها داده است.
🔶قطعاً عبدالکریمی هم مانند قاطبه کسانی که با دانش و دانشگاه نسبتی دارند، منتقد شرایط کنونی کشور است، این انتقادها، هر چند خود قابل نقد باشند ولی اجمالا تنها راه نجات کشور از بن بستهایی هستند که به آن گرفتار شده است. کسی که خاموش است و سخن نمی گوید، شاید در نگاه اول بی خطر و محبوب به نظر برسد، اما درست مانند پزشکی است که ما را به آزمایشگاه نمی فرستد و معاینه نمیکند و ما را دلخوش به سرابی واهی و آرزوهای دراز بی پایه و اساس و اقاویل سطحی و بی مایه میسازد. کسی که نقد میکند، محبوبیت و موقعیت خود را قربانی میکند تا حقیقت کشف گردد و راهی پیش روی آدمیان باز شود.
🔶آدمیان. آدمیان کسانی هستند که زندگی می کنند و حق دارند که خوب زندگی کنند و از جهل و خرافه و فریب و توهم، نجات یابند. ما در برابر آدمیان مسؤول هستیم و باید که ایشان را محترم بدانیم. ما قیمومیتی بر مردمان نداریم. به قول بزرگی، ولایت فقیه هم به معنای ولایت حکومت نیست.
🔶 نگاهی که حضور امثال عبدالکریمی را بر نمی تابد، یک نگاه امنیتی زده در غیر موضع خودش و در منحط ترین و عقب افتاده ترین شکل خودش است. در بین قاطبه دانشجویان و دانشگاهیانی که «منتسب به انقلاب هستند»، حتی یک نفر هم نیست که با شنیدن اتهام دفاع از پهلوی درباره عبدالکریمی، دچار خنده و تأسف نشود. اینکه چطور همه ما می فهمیم این اتهام، مضحک و احمقانه و شرم آور است ولی دستگاه امنیتی مستتر در دانشگاه آزاد نمیفهمد، دقیقاً افشاگر همان نگاه ابلهانه امنیتی زده کسانی است که در جای خود قرار ندارند و بدون صلاحیت ورود به دانشگاه ها، در مسند و مصدر تصمیم گیری درباره آن قرار گرفته اند.
🔶ماجرای پیش آمده، آزمون مهمی برای دانشگاهیان و دانشجویان است. اگر دانشگاهیان با پیشگامی استادان صاحب نام در این باره سکوت کنند و منفعت محوری و محافظه کاری پیشه کنند، باید بدانند که این آتش آماده به شعله وری به زودی دامان همه آنها را خواهد سوزاند تا جایی که نه از تاک نشانی ماند و نه از تاک نشان. این ماجرا آزمون شرافت و وجدان دانشگاهیان است تا همین اندک سرمایه اجتماعی باقی مانده در دانشگاه را قربانی نکنند و از حیثیت و اعتبار خود در برابر هیولای شهوت رانی های عدهای نامعلوم و بی منطق، مقاومت کنند.
🔺سید مهدی ناظمی قرهباغ
@sayyedmahdinazemi
🔶این ماجرا یادآور سکانسی از سریال شبهای برره است که در آن کیانوش در حالی که با طیب خاطر برای دوستانش توضیح میدهد صرفاً یک مقاله انتقادی اقتصادی نوشته و هیچ عاقلی بخاطر این نقد او را دستگیر نمیکند، همان آن دستگیر و تبعید میشود.
🔶بیژن عبدالکریمی استادی است که صرف از نظر از هر رهیافتی و هر قوت و ضعفی که از نظر سایر اصحاب دانش و اندیشه داشته باشد، سالها در برابر حملات فکری دشمنان این کشور، مقاومت داشته و آبروی خود را صرف دفاع علمی و نظری از جوهره نظام جمهوری اسلامی کرده و بابت آن هزینهها داده است.
🔶قطعاً عبدالکریمی هم مانند قاطبه کسانی که با دانش و دانشگاه نسبتی دارند، منتقد شرایط کنونی کشور است، این انتقادها، هر چند خود قابل نقد باشند ولی اجمالا تنها راه نجات کشور از بن بستهایی هستند که به آن گرفتار شده است. کسی که خاموش است و سخن نمی گوید، شاید در نگاه اول بی خطر و محبوب به نظر برسد، اما درست مانند پزشکی است که ما را به آزمایشگاه نمی فرستد و معاینه نمیکند و ما را دلخوش به سرابی واهی و آرزوهای دراز بی پایه و اساس و اقاویل سطحی و بی مایه میسازد. کسی که نقد میکند، محبوبیت و موقعیت خود را قربانی میکند تا حقیقت کشف گردد و راهی پیش روی آدمیان باز شود.
🔶آدمیان. آدمیان کسانی هستند که زندگی می کنند و حق دارند که خوب زندگی کنند و از جهل و خرافه و فریب و توهم، نجات یابند. ما در برابر آدمیان مسؤول هستیم و باید که ایشان را محترم بدانیم. ما قیمومیتی بر مردمان نداریم. به قول بزرگی، ولایت فقیه هم به معنای ولایت حکومت نیست.
🔶 نگاهی که حضور امثال عبدالکریمی را بر نمی تابد، یک نگاه امنیتی زده در غیر موضع خودش و در منحط ترین و عقب افتاده ترین شکل خودش است. در بین قاطبه دانشجویان و دانشگاهیانی که «منتسب به انقلاب هستند»، حتی یک نفر هم نیست که با شنیدن اتهام دفاع از پهلوی درباره عبدالکریمی، دچار خنده و تأسف نشود. اینکه چطور همه ما می فهمیم این اتهام، مضحک و احمقانه و شرم آور است ولی دستگاه امنیتی مستتر در دانشگاه آزاد نمیفهمد، دقیقاً افشاگر همان نگاه ابلهانه امنیتی زده کسانی است که در جای خود قرار ندارند و بدون صلاحیت ورود به دانشگاه ها، در مسند و مصدر تصمیم گیری درباره آن قرار گرفته اند.
🔶ماجرای پیش آمده، آزمون مهمی برای دانشگاهیان و دانشجویان است. اگر دانشگاهیان با پیشگامی استادان صاحب نام در این باره سکوت کنند و منفعت محوری و محافظه کاری پیشه کنند، باید بدانند که این آتش آماده به شعله وری به زودی دامان همه آنها را خواهد سوزاند تا جایی که نه از تاک نشانی ماند و نه از تاک نشان. این ماجرا آزمون شرافت و وجدان دانشگاهیان است تا همین اندک سرمایه اجتماعی باقی مانده در دانشگاه را قربانی نکنند و از حیثیت و اعتبار خود در برابر هیولای شهوت رانی های عدهای نامعلوم و بی منطق، مقاومت کنند.
🔺سید مهدی ناظمی قرهباغ
@sayyedmahdinazemi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر چه عظیم است، در طوفان است. (افلاطون، جمهور، 497 d,9)
🔸️ هایدگر به مناسبت ریاست دانشگاه فرایبورگ خطابهای ایراد می کند که آن خطابه را اینگونه آغاز می کند: "شناخت دانشگاه امروز و گذشته حاکی از ماهیت آن نیست، مگر اینکه ما وضوح و شدت این ماهیت را در آینده محدود کنیم، تا بخواهیم وضع آینده را خود تعیین کنیم و اینکه خود در این خواست سهیم باشیم. خودگردانی فقط وقتی ممکن است که ما به خود بیاندیشیم و این تنها زمانی ممکن است که دانشگاه آلمان مستقل باشد."
🔹️ اخراج معلم ارزشمند و دلسوز فلسفه، جناب آقای دکتر عبدالکریمی از دانشگاه آزاد اسلامی با آن اتهامات واهی، بی اساس، غیر علمی و مضحک، جسارت اهل سیاستِ نا اهل و نادان بود بر ساحت علم و خسرانی برای دانش آموزان، جوانان، طالبان علم و معرفت و آینده سازان فراموش شده کشور عزیزمان.
🔸️ بلا شک حضور امثال آقای دکتر عبدالکریمی به آن دانشگاه، ارزش، اعتبار و معنا می داد، و اخراج ایشان بیش از آنکه لطمهای باشد بر معاش و زندگی آن معلمِ شریف، ضربه ای جبران ناپذیر است بر حیثیت و آبروی آن مثلا دانشگاه!
✍ شایان طالع ماسوله
🔸️ هایدگر به مناسبت ریاست دانشگاه فرایبورگ خطابهای ایراد می کند که آن خطابه را اینگونه آغاز می کند: "شناخت دانشگاه امروز و گذشته حاکی از ماهیت آن نیست، مگر اینکه ما وضوح و شدت این ماهیت را در آینده محدود کنیم، تا بخواهیم وضع آینده را خود تعیین کنیم و اینکه خود در این خواست سهیم باشیم. خودگردانی فقط وقتی ممکن است که ما به خود بیاندیشیم و این تنها زمانی ممکن است که دانشگاه آلمان مستقل باشد."
🔹️ اخراج معلم ارزشمند و دلسوز فلسفه، جناب آقای دکتر عبدالکریمی از دانشگاه آزاد اسلامی با آن اتهامات واهی، بی اساس، غیر علمی و مضحک، جسارت اهل سیاستِ نا اهل و نادان بود بر ساحت علم و خسرانی برای دانش آموزان، جوانان، طالبان علم و معرفت و آینده سازان فراموش شده کشور عزیزمان.
🔸️ بلا شک حضور امثال آقای دکتر عبدالکریمی به آن دانشگاه، ارزش، اعتبار و معنا می داد، و اخراج ایشان بیش از آنکه لطمهای باشد بر معاش و زندگی آن معلمِ شریف، ضربه ای جبران ناپذیر است بر حیثیت و آبروی آن مثلا دانشگاه!
✍ شایان طالع ماسوله
Forwarded from نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
🔶چند سطری از یادداشت «پدیداری به نام خانه به دوشی»
🔴 سید مهدی ناظمی قره باغ
🔶«...«خانه به دوشی» غیر از مستأجری است. مستأجر می تواند محترم و با آرامش زندگی کند. خانه به دوشی، یک مسأله اقتصادی نیست. همچنان که هیچ یک از معضلات بزرگ اجتماعی که رویکرد سرمایه سالارانه آفریده است، اقتصادی نیست. اقتصاد، پوششی است تا مانع فهم ماوقع این بحرانها گردد. ...»
🔶«... خود خانه، با هر کیفیت و سبکی که باشد، حداقل به چند سال زمان نیاز دارد تا انسان بتواند با آن انس بگیرد و اعضای خانواده متناسب با نیازهای خود و متناسب با تغییرات در زمان، زیر و بم آن را بشناسند و در فرآیند آزمون و خطا، با آن انس بگیرند. خانواده ای که اجازه نداشته باشد با محل زندگی خود انس بگیرد، یکی از اساسی ترین وجوه انسان بودن خود را، یعنی انس گرفتن را، مخدوش و محقر می بیند و از عوارض متعدد و خطرناک این مخدوش شدن، متأثر می گردد....»
🔶«... بحران مسکن در ایران، که برآمده از تلقی برساخته شده سرمایه ای نسبت به زمین و مسکن است، اولاً فاقد پایگاه تئوریک است، زیرا از نظر فقهی، زمین مالکیت پذیر نیست، ثانیاً فاقد توجیه اقتصادی است زیرا این انباشت سرمایه هیچ تأثیر مثبتی در اقتصاد کلان کشور ندارد. بحران مسکن بطور کلی و بحران شدید اجاره نشینی بطور خاص، ناشی از پدیده سرمایه داری افسارگسیخته جهان سومی در ایران است. این سرمایه داری بعد از افول چند ساله، سال 68 با سیاستهای راستی-رانتی-امنیتی مجدداً زنده شد و به تدریج با بحرانی شدن اقتصاد و تثبیت ادبیات سرمایه داری در فضای اقتصاد و سیاست کشور، بسط پیدا کرد و با بحران سیاسی رها کردن کشور طی سالهای 92 تا 1400 به اوج خود رسید ...»
متن کامل در فایل پی دی اف بعدی همین کانال
@sayyedmahdinazemi
🔴 سید مهدی ناظمی قره باغ
🔶«...«خانه به دوشی» غیر از مستأجری است. مستأجر می تواند محترم و با آرامش زندگی کند. خانه به دوشی، یک مسأله اقتصادی نیست. همچنان که هیچ یک از معضلات بزرگ اجتماعی که رویکرد سرمایه سالارانه آفریده است، اقتصادی نیست. اقتصاد، پوششی است تا مانع فهم ماوقع این بحرانها گردد. ...»
🔶«... خود خانه، با هر کیفیت و سبکی که باشد، حداقل به چند سال زمان نیاز دارد تا انسان بتواند با آن انس بگیرد و اعضای خانواده متناسب با نیازهای خود و متناسب با تغییرات در زمان، زیر و بم آن را بشناسند و در فرآیند آزمون و خطا، با آن انس بگیرند. خانواده ای که اجازه نداشته باشد با محل زندگی خود انس بگیرد، یکی از اساسی ترین وجوه انسان بودن خود را، یعنی انس گرفتن را، مخدوش و محقر می بیند و از عوارض متعدد و خطرناک این مخدوش شدن، متأثر می گردد....»
🔶«... بحران مسکن در ایران، که برآمده از تلقی برساخته شده سرمایه ای نسبت به زمین و مسکن است، اولاً فاقد پایگاه تئوریک است، زیرا از نظر فقهی، زمین مالکیت پذیر نیست، ثانیاً فاقد توجیه اقتصادی است زیرا این انباشت سرمایه هیچ تأثیر مثبتی در اقتصاد کلان کشور ندارد. بحران مسکن بطور کلی و بحران شدید اجاره نشینی بطور خاص، ناشی از پدیده سرمایه داری افسارگسیخته جهان سومی در ایران است. این سرمایه داری بعد از افول چند ساله، سال 68 با سیاستهای راستی-رانتی-امنیتی مجدداً زنده شد و به تدریج با بحرانی شدن اقتصاد و تثبیت ادبیات سرمایه داری در فضای اقتصاد و سیاست کشور، بسط پیدا کرد و با بحران سیاسی رها کردن کشور طی سالهای 92 تا 1400 به اوج خود رسید ...»
متن کامل در فایل پی دی اف بعدی همین کانال
@sayyedmahdinazemi
Forwarded from نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ
1225334529_-216083.pdf
99.9 KB
1225334529_-216083.pdf