🔺 مدیر پرخاشگر و سو استفاده گر
این مدیران تمرکز شدیدی بر روی رشد و کسب و کار دارند؛ در حالی که حس انسان دوستانه خود را از دست داده اند.
🔺 مدیر راضی نگه دارنده دیگران
هر تصمیمی میگرند بر مبنای پاداش و مجازات است و اهمیت زیادی می دهند به اینکه چه کسی چه فکری میکند و چه واکنشی نشان می دهد.
🔺 مدیر بی اعتنا و اختلال گر
مدیرانی هستند که با برداشت نادرستی از واقعیت زندگی می کنند. آن ها بخش هایی را انتخاب می کنند که با عقایدشان سازگاری دارند و هرچیزی که متضاد باشد نادیده میگیرد.
🔺 مدیر محرک رشد
این مدیران در حالی که نتیجه گرا هستند خالصانه به موفقیت و آسایش افراد اهمیت میدهند.ان ها با کنار گذاشتن شیوه مدیریت سنتی و ابداع استراتژی های جدید که ریشه ذر ذهن باز و یادگیری دارند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تناقضبرانگیز است ولی توضیح میدهم. بنظر من اگر شما فرد برجسته، شگفتانگیز یا جذابی هستید، احتمالاً بههیچوجه نیازی به داشتن رزومه ندارید.
افراد خارقالعاده اصلاً نباید رزومه داشته باشند. چرا که رزومه، دستاویزی میشود برای رد کردنتان. وقتی رزومهتان را برای من بفرستید، من میتوانم بگویم: «خب، طبق این رزومه، ایشان فلان چیز را فراموش کردهاند یا بهمان چیز را قید نکردهاند.» و بوووم...! شما رد میشوید.
داشتن رزومه، شما را بدست ماشین بزرگی میسپارد که از متن رزومه، فقط کلمات کلیدیِ مرتبط را تشخیص میدهد و باعث میشود شغلی را با زرنگبازی و فریب از چنگ ماشین بزرگ دربیاورید و مالِ خود کنید. جستجوی شغلی متوسط برای افراد معمولی و متوسط اشکالی ندارد ولی آیا اینجور شغلها شایسته شماست؟
◀️ اگر شما رزومه ندارید، پس چه چیزی دارید؟
نظرتان در مورد سه معرفینامهی ویژه از طرف افرادی که کارفرما آنها را میشناسد یا به آنها احترام میگذارد چیست؟
یا یک پروژهی سطح بالا که کارفرماها بتوانند مشاهده یا لمس کنند؟
یا شهرتی که نام شما آن را یدک میکشد؟
یا یک وبلاگ با محتوایی متقاعدکننده و پُرمغز که آنها چارهای به جز فالوکردنتان نداشته باشند؟
🔹عدهای خواهند گفت: خب، قبول. ولی من هیچکدام از موارد فوق را هم ندارم.
بله، نکته مورد نظر من هم همین است!
🔹اگر شما آنها را ندارید، چرا فکر میکنید که فرد برجسته، شگفتانگیز یا جذابی هستید؟؟
اگر هیچکدام از آنها را ندارید، در واقع شما طوری با محتوای زرد شستشوی مغزی شدهاید که خیال کنید جزء افراد معمولی و متوسطالحال نیستید.
🔹شغلهای فوقالعاده، شغلهایی با کلاس جهانی، شغلهایی که مردم خودشان را برای آن هلاک میکنند، هرگز با افرادی که رزومهشان را ایمیل زدهاند، پُر نشده است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ساختن یک کسبوکار ساده نیست. مدیریت و سازماندهی یک استارتاپ شامل جزئیات زیادی میشود. اما یکی از مهمترین مسائل، انتخاب اعضای مناسب برای تیم است، چراکه آگاهی و اجرای این جزئیات به افراد مناسب نیاز دارد که بتوانند با جهتدهی و انرژیبخشی، عامل حرکت و جنبش و پیوستگی شوند.برای موفقیت این ۴ نفر را حتما در تیم خود داشته باشید!
▪️ اموری که کارفرما باید واسپاری کند یا انجام دهد را مدیریت میکند.
▪️دید مناسبی نسبت به پروژه دارد.
▪️مسئولیت ها را به افراد تفویض میکند.
▪️بیشتر از هر کسی وظیفهی جهتبخشی را در کار ایفا میکند.
▪️بدون او، مسیر حرکت مشخص نیست و هیچ کار مشخص و هدفمندی انجام نمی شود.
▪️وظیفهی او پشتیبانی رهبر گروه در تقسیم وظایف در جهت اتمام امور و ساخت و ساز بخشهای مختلف است.
▪️نسبت به انجام امور دید خوبی دارد.
▪️عامل اتفاق افتادن امور در جهت مثبت میشود.
▪️بهترین رهبرها هم بدون یک مدیر اجرایی خوب در کنار خود، نمیتوانند کاری را به انجام رسانند.
▪️شما را به چالش میکشد و بدین ترتیب به سمت مسیر صحیح هلتان میدهد.
▪️میتواند با بیان مباحث، تحریک مناظرهها و یا آزمایش توان در مباحثات وارد شود.
▪️وجود اینچنین فردی برای هر پروژهای ضروری است.
▪️وظیفهی یک ناظر، ایجاد دید و چشماندازی مناسب است.
▪️او حامی، مشاور و نگهبان شماست که ایده ها و استدلال های مفید را به سوی شما انعکاس می دهد.
▪️نقش ناظر پر کردن جایگاه مربی یا کسی است که با عقل و درایت و تجربه توان کمک به شما در تصمیمگیریهای سخت را داشته باشد.
این چهار نفر عامل بهبود روند پیشرفت، جهتگیری صحیح و استفادهی مناسب از انرژی در کسبوکار شما میشوند که مجموعهی آنها نهایتا به موفقیت خواهد انجامید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹هیچ میدانید پردرآمدترین مشاغل در علوم مدیریتی کداماند؟ میانگین حقوق برای رشتههای بازرگانی چقدر است؟ رشد شغلی در رشتههای علوم کامپیوتر، فناوری اطلاعات و مهندسی به چه ترتیب است؟
اداره آمار کار ایالاتمتحده در سال ۲۰۲۳ گزارشی منتشر کرد که نشان میداد بیشتر دارندگان مدرک لیسانس هر هفته ۱۴۳۲ دلار درآمد دارند.
🔹مدیریت منابع انسانی، حقوق اولیه شغلی: ۷۵.۵۲۶ دلار. مدرک لیسانس در منابع انسانی ممکن است انتخابی ایدهآل برای دانشجویانی باشد که میخواهند همزمان خلاقیت و مهارتهای مدیریتی خود را تقویت کنند.
🔹 حسابداری، حقوق اولیه شغلی: ۵۱.۰۰۲ دلار. مدرک لیسانس حسابداری به دانشجویان مفاهیم اصلی در حسابداری و مدیریت تراکنشهای مالی مانند حسابرسی، حسابداری هزینه و سیستمهای اطلاعات حسابداری را آموزش میدهد.
🔹 مدیریت مالی: حقوق اولیه شغلی: ۷۶ هزار دلار. یکی از پردرآمدترین رشتههای امروزی، مدرک لیسانس در رشته مالی است که میتواند یک دارایی مهم برای دانشجویان باشد.
🔹 مدیربت سیستمهای اطلاعاتی، حقوق اولیه شغلی: ۶۴ هزار دلار. دانشجویان سیستمهای اطلاعات مدیریت، یاد میگیرند که چگونه از دانش خود در کامپیوتر و فناوری اطلاعات در حل مشکلات سازمانی استفاده کنند.
🔹اقتصاد، حقوق اولیه شغلی: ۷۷.۵۸۹ دلار. با رشد و تکامل اقتصاد جهانی، سازمانها همچنان به اقتصاددانان برای مطالعه روند بازار و ایجاد پیشبینیهای تجاری نیاز خواهند داشت.
🔹تحقیق در عملیات، حقوق اولیه شغلی: ۷۴.۱۱۴ دلار. با دریافت لیسانس در رشته تحقیق در عملیات، دانشجویان به مهارتهای کمی برای حل مشکلات تصمیمگیری شامل تخصیص و مدیریت مناسب منابع محدود مجهز میشوند.
🔹 مهندسی سیستمها، حقوق اولیه شغلی: ۷۸.۲۳۹ دلار. مهندسی سیستمها به دانشجویان میآموزد که سیستمهای سازمانی را با استفاده از تکنیکهای ریاضی و مهندسی بسازند و مدیریت کنند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
وقتی کسی تحقیر میشود، احساسات ناخوشایندی را تجربه میکند. فرد، برای واکنش به این حالت، به چیزهای مختلفی فکر میکند. مهم این است که در همان لحظات اولیه واکنش شدیدی نشان ندهیم، چراکه این کار فقط فرد تحقیرگر را تشویق میکند کارش را ادامه دهد.
ما در جامعهای زندگی میکنیم که بسیاری از افراد از تحقیر و سرزنشکردن لذت میبرند و دیدن ویرانی شخصیت دیگران برایشان خوشایند است. برای زیستن در چنین شرایطی فقط باید اعتمادبهنفسمان را حفظ و هوشمندانه عمل کنیم.
رابرت استرنبرگ، روانشناس مشهور دانشگاه کورنل، درباره تحقیرشدن تحقیقات زیادی کرده است. او ۱۰ نکته را برای مواجه بهتر با این پدیده نام میبرد که عبارتاند از:
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
منبع: Mckinsey
همهگیری ویروس کرونا فوریت سرمایهگذاری در کسب مهارتها را افزایش داده است، مهارتهایی که باید برای عقب نماندن از سرعت تحول کنونی کسب کنیم. یادگیری یکی از این مهارتها است. به همین دلیل باید مهارت یادگیری را در خود پرورش دهیم. اما چگونه میتوانیم یادگیری موثری داشته باشیم و یادگیری ارادی به چه معنا است؟
یادگیری خودش مهارت است و پرورش آن یکی از محرکهای اساسی موفقیت شغلی بلندمدت به شمار میروند. افراد متبحر در ذهنیتها و مهارتهای یادگیری موثر، میتوانند سریعتر از همتایان خود رشد کنند و از مزیتهای فرصتهای یادگیری پیشروی خود بهره بیشتری ببرند.فرصتهای یادگیری رسمی فقط درصد کمی از یادگیری مورد نیاز هر فرد در طول دوران شغلیاش محسوب میشوند. تجربهها و تعاملات روزمره فرصتهای یادگیری بسیار زیادی را فراهم میکنند، اما به شرط اینکه با هر لحظه به عنوان فرصت یادگیری برخورد کنید. یادگیرندگان ارادی نیازشان به یادگیری را میپذیرند، اما از نظر آنها یادگیری جریان کاری مجزا یا تلاشی مضاعف نیست بلکه نوعی رفتار ناخودآگاه و واکنشی است.
ذهنیت رشد و کنجکاوی فعال نیروی پیشران یادگیری ارادی هستند، اما هنگام پرورش عضلههای یادگیری باید این نیروها را تنظیم کنید و انرژی آنها را موثر هدایت کنید. پنج رفتار موثر به یادگیرندگان ارادی کمک میکند تا از تجربههایشان بیشترین بهره را ببرند. این پنج رفتار تعیین هدف، حفظ زمان برای یادگیری، مطالبه فعالانه بازخورد، انجام تمرین سنجیده و تامل برای ارزیابی خود و برآورد پیشرفت هستند.
۱. اهداف کوچک و شفافی تعیین کنید
یادگیرندگان ارادی اهدافی ملموس انتخاب میکنند تا بتوانند از کنجکاوی به عنوان ابزاری موثر، نه منشا حواسپرتی استفاده کنند. یادگیری زمانی ماندگار میشود که شما بتوانید آنچه را یاد گرفتهاید، حفظ کرده و از آن استفاده کنید. ماندگارترین نوع یادگیری زمانی اتفاق میافتد که به دنبال به دست آوردن چیزی هستید که به آن اهمیت میدهید.
۲. حواسپرتیها را حذف کنید
هرچند یادگیرندگان ارادی با همان حواسپرتیها و انتظاراتی مواجه شده که دیگران هم میشوند، اما زمان یادگیری را حفظ میکنند و اجازه نمیدهند از دست برود. چون هیچ تصمیمی شخصیتر از نحوه استفاده فرد از زمان و برقراری تعادل بین مسئولیتهایش نیست، هیچ فرمول واحدی در مورد زمان گذاشتن برای یادگیری وجود ندارد.
۳. فعالانه به دنبال دریافت بازخورد کاربردی باشید
بازخورد برای بیشتر متخصصان، اصلی شناخته شده است. حتی اگر علاقهای به دریافت آن نداشته باشیم، باز هم مزیتهایش را درک میکنیم. یادگیرندگان ارادی در این زمینه متفاوت هستند، چرا که نه تنها به دنبال بازخورد بوده بلکه با اشتیاق آن را مطالبه میکنند. میدانند که بدون بازخورد ممکن است نقاط کوری داشته باشند که پیشرفتشان را متوقف کند.
۴. در حوزههای مورد نظرتان برای رشد سنجیده تمرین کنید
تمرین به ویژه تمرین در شرایط زمینهای، در یادگیری نقشی بسیار حیاتی دارد. الگوی تلاش، شکست، اصلاح رویکرد و تلاش دوباره، محور کسب همه مهارتهای رفتاری است.
۵. به طور منظم در خودتان تامل کنید
فراشناخت یا تامل در تفکر خودمان یا هدایت کردن آن نقشی حیاتی در همه کارهای شناختی، از جمله توانایی شما در تامل در موقعیتها و درس گرفتن از آنها ایفا میکند. تامل مهارتی تشخیصی است که به شما کمک میکند خودتان را ارزیابی و نیازهای یادگیریتان را هم با توجه به عملکرد گذشته خودتان و هم در مقایسه با متخصصان شناخته شده برآورد کنید. تامل به شما کمک میکند اقدامهایتان را تجزیه کنید، آن اجزا را اصلاح و بعد آنها را به نحوی کنار هم قرار دهید که عملکردتان را بهبود ببخشد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔸کارمندان مجموعهها بیشک در طی دوران فعالیت خود ممکن است بارها و بارها در شرایطی قرار بگیرند که با تصمیمی در مجموعه مخالف باشند.
تصور کنید در مجموعهای مشغول فعالیت هستید و مدیر ارشد شما برای پروژه تصمیم گیری کرده و شما با نظر وی مخالف هستید. برای طرح نظر مخالف چه مسیری را طی میکنید؟ از چه کلماتی استفاده میکنید؟ آیا اصلا ارزش دارد نظر مخالف خود را مطرح کنید؟
🔸کارشناسان میگویند طبیعی است که در محل کار با نظر دیگران مخالف باشیم و این مخالفت موضوع عجیبی نیست. آنچه اهمیت دارد نحوه مخالفت و چگونگی مطرح کردن آن است. گاهی طرح اشتباه یک نظر مخالف میتواند صدمات جبرانناپذیری در ارتباطات کاری ما وارد کند. قبل از طرح موضوع به این نکات توجه کنید:
1⃣ واقع بین باشید
بسیاری از کارمندان به دلیل ترس از دست دادن کار، ایجاد جو متشنج یا دلایل دیگر از طرح نظر مخالف خود امتناع میورزند، در حالی که عمیقا میدانند مسیر اشتباه است و پروژه به سمت نامطلوبی حرکت میکند.
در چنین شرایطی باید واقع بین باشید. اگر بتوانید موضوع را به شکل درستی مطرح کنید و مشکلاتی که در ادامه مسیر میبینید به درستی ترسیم کنید، نباید نگران اخراج شدن باشید.
2⃣ اهداف مشترک خود را مرور کنید
اگر میخواهید نظر مخالفی را مطرح کنید، بار دیگر اهداف اصلی را مرور کنید و سپس برمبنای اهداف خود سناریوی صحبت کردن و طرح نظر مخالف را تنظیم کنید. در این صورت راهبرد موضوع نیز سادهتر خواهد شد.
3⃣ برای طرح نظر مخالف اجازه بگیرید
وقتی از مدیر مافوق خودتان قبل از طرح نظرات مخالف اجازه میگیرید در واقع امنیت روانی برای وی ایجاد میکنید و کنترل امور را به صورت ناخودآگاه در دست میگیرید.
4⃣ آرامش خود را حفظ کنید
ممکن است زمانی که میخواهید نظر مخالف بدهید، دچار استرس شده و تمرکز خود را از دست بدهید. این شرایط باعث میشود نتوانید به درستی موضوع را مطرح کنید. پس آرامش خود را حفظ کنید.
5⃣ مهمترین موضوعات را مطرح کنید
دست روی اصلیترین موضوع بگذارید و حاشیه نروید. وقتی از مدیر مافوق خود اجازه گرفتید که در مورد موضوع با وی صحبت کنید، مهمترین و اصلی ترین مساله را مطرح کنید.
6⃣ قضاوت نکنید
وقتی در مورد نگرانیها و دلایل خود برای مخالفت صحبت میکنید، دچار قضاوتهای عجولانه نشوید. نه در مورد خودتان قضاوت کنید و نه در مورد طرف مقابل.
7⃣ متواضع باشید
قبل از ارائه نظر خودتان در مورد موضوع، با دقت بررسی کنید، ولی این احتمال هم وجود دارد که اشتباه کنید. اگر اشتباه کرده بودید متواضع باشید و اشتباه خود را بپذیرید.
8⃣ درنهایت پذیرای نظر مدیریت باشید
ممکن است نظر شما درست باشد ولی دست آخر مدیریت مجموعه تصمیم گیرنده نهایی است. پس نظر او را بپذیرید. در این صورت به مدیر مافوق خود نشان دادهاید که جایگاه او را درک میکنید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹کارکنان برجسته بیش از دستورالعملهای موردنیاز کاری در مورد کارشان شناخت دارند. آنها علت وجودی شغل خود را میدانند و این آگاهی به آنها اجازه میدهد که راههای جدید و نوآورانه را پیشنهاد کنند تا بتوانند کارآمدتر کار کنند.
🔹کارکنان برجسته متوجه آنچه در اطراف آنها در محل کار می گذرد، هستند و یادگیری مداوم خود را در مسیر کاری خود بکار میگیرند.
🔹کارکنان برجسته روابط خوبی با افراد داخل و خارج از شرکت ایجاد می.کنند. آنها میدانند که در کدام تیمها عضو هستند و برای تقویت روابط تیم خود تلاش میکنند تا کارها در شرایط سخت و پر تنش قرار نگیرد.
🔹کارکنان بزرگ آیندهنگر هستند و مشکلاتی که ممکن است در کارشان ایجاد شود را پیشبینی میکنند. آنها مشکلات بالقوه را پیش رو میآورند و تلاش میکنند تا مشکلات را قبل از اینکه بتوانند آسیبی وارد کنند، حل کنند.
🔹کارکنان فوقالعاده حقیقت را در مورد موضوعات دشوار مانند حجم کار، تعادل کار و زندگی، مشتریان دشوار (یا تامین کنندگان، کارکنان همکار یا مدیران) و دستوالعملهای ناکارآمد میگویند. آنها مسائل خود را مطرح میکنند حتی زمانی که کس دیگری جرأت اینکار را نداشته باشد.
🔹کارکنان برجسته، برنامه یا مسیر شغلی خود را در ذهن دارند. آنها تصور نمیکنند که مدیرشان باید مسیر شغلی آنها را برایشان مدیریت کنند. آنها مسیر شغلی خود را مدیریت میکنند!
🔹کارکنان بزرگ به جای اجتناب از تعارض، با آن روبرو میشوند. هنگامی که درگیر حل و فصل تعارض میشوند، احترام دیگران را حفظ میکنند. آنها دیگران را سرزنش نمیکنند و صرفا جهت برقراری صلح عذرخواهی میکنند.
🔹کارکنان فوق العاده زمانی که به کمک نیاز دارند، درخواست میکنند.
🔹کارکنان برجسته به مدارک تحصیلی، عنوان شغلی یا افتخاری که کسب کردهاند تکیه نمیکنند. آنها از ایدههای جدید بدون توجه به اینکه چه کسی آنرا بیان کرده استقبال میکنند. آنها اندیشههای خود را به اشتراک میگذارند، نه خرد متعارفی را که از دیگران آموخته شدهاند. آنها خودستایی نمیکنند - این نشانهای از ترس است!
🔹در نهایت، کارکنان عالی، مربیان و مشاوران افراد پیرامون خود هستند. آنها اغلب میشنوند: "شما خیلی سخاوتمند هستید که تخصصتان را به اشتراک میگذارید"! آنها این نکته را قبول ندارند که دانش قدرت است. آنها میدانند که دانش زمانی که با دیگران به اشتراک گذاشته شود، قدرتمند است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
افراد دارای بیماری "اروتومانیا" (Erotomania)
یا خودمعشوق پنداری، از کسی که دوستش دارن تصویر و چهرهای میسازن که از خود واقعیش خیلی پیشی میگیره و کار تا اونجا پیش میره که خود واقعی و شخصیت واقعی اون فرد باعث ناراحتی شخص بیمار میشه. شخص مبتلا به این اختلال، به طور کامل متقاعد میشه که فرد مورد علاقهاش هم عاشقشه، ولی در واقع هیچ مدرکی برای اثبات این ادعا وجود نداره و گاهی اوقات اصلا اونور ماجرا کسی نیست و فقط در حد توهم هست. نتیجه این بیماری رفتارهای آزاردهنده و غیرتعقیبی شکل میگیره.
به نظر میرسه سازمان ها هم میتونن به بیماری "ارتومانیا" مبتلا بشن.
مثلا:
۱- سازمانی که تو استخدام و نگهداشت ضعف جدی داره، متخصصان زیادی شرکت رو ترک کردن و ... اما کماکان اصرار داره که ما خوبیم، ما مشکلی نداریم و تلاش میکنه چشم انداز و اهداف قبلی رو دنبال کنه❗️ در واقع خیلی بیشتر از واقعیت توقع داره. این سازمان درگیر بیماری "ارتومانیا" شده و زمانی هم که با واقعیت و خود واقعی سازمانش روبرو میشه پذیرشش براش سخت و زجرآور میشه
۲- زمانیکه مجیزگویان، آدم های فاقدتخصص و مهارت، مدیران فاقد اصالت مدیریتی و تفکر سیستمی، گفتار درمانگرها و... سازمان رو بر اساس ایده آل گرایی و توهمات ذهنی در مسیری قرارمیدن که اهداف تدوین شده میره سمت فراموشی و کوچکترین دستاورد و حداقل موفقیت میشه مایه افتخار و عامل جشن گرفتن. این سازمان هم درگیر بیماری "ارتومانیا" شده و پذیرش واقعیت ساخت میشه.
۳- وقتی که گزارش های غیرواقعی و آمارهای کاذب و غیر منطقی میشه یه قسمتی از روال مدیریتی و استراتژی یک سازمان، بسیار خطرناکه و جدای از اینکه مسیر بهبود رو به شدت مخدوش میکنه؛ حفظ وضع موجود و شرایط کنونی هم به سمت تضعیف و پسرفت میره. این سازمان هم درگیر بیماری "آرتومانیا" شده و آمارهای واقعی و حقیقی به شدت آزارش میده.
میدونید چیه؟
انسان ها و سازمان هایی که درگیر بیماری "ارتومانیا" هستن، شرایطشون شبیه آهنگ های شاد و ریتمیکی هست که محتوا و شعر به شدت غمگینی دارن. فرض کنید زمانیکه یک نفر این آهنگ رو گوش میده چه حسی بهش دست میده؟! حال اطرافیان، مخاطبان و ذینفعان این سازمان ها هم دقیقاً یک چنین حال و هواییه.
✅️ نکته آخر و جمع بندی:
فرد دارای بیماری "ارتومانیا" در شرایط زیر میتونه بهبود پیدا کنه:
• تشخیص زودهنگام: چون اگر عمق پیدا کنه برگشت پذیری؛ سخت و غیر ممکن میشود.
• حضور روانشناس و روانپزشکی: به عنوان عاملی بیرونی که مشکلات را به صورت تخصصی بررسی میکنه.
فراموش نکنیم فردی که درگیر بیماری هست درکی نسبت به شرایط خودش نداره و خیلی اوقات از این بیماری هم خشنود و راضی هست.
سازمان هایی هم که درگیر این بیماری هستند به احتمال زیاد ناراضی که نیستن هیچ، احساس رضایت و افتخار هم میکنن(چون بدون تلاش کلی دستاورد غیر واقعی ثبت کردن) و اگر زود تشخیص داده بشه و زیرساخت ها و ذینفعان آسیب جدی ندیده باشن؛ قابل بهبوده.
از طرف دیگه حتما باید توسط یک فرد و یا مشاور متخصص خارج از سازمان این موضوع رصد و درمان بشه و درمان داخلی قطعا راهگشا نیست.
در انتها برای درک بهتر موضوع میخوام خواهش کنم به این سوال عمیقا فکر کنید:
چه نشانه های دیگری در یک سازمان میتونه از علائم ابتلا به "آرتومانیای سازمانی" باشه؟
✍دکترعلیرضاکوشکی جهرمی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔸در پژوهشها و مقالات علمی مختلف بر این موضوع تاکید شده است که چقدر حق ابراز نظرات برای کارکنان اهمیت دارد. در ژورنالهای پژوهشی اغلب به نظرات و قدرت ابراز نظرات آنها، «صدای» کارکنان گفته میشود.
در سازمانی که صدای کارکنان آن شنیده شود، انگیزه هم بیشتر خواهد بود. افراد تعهد بیشتری برای انجام کارهایی خواهند داشت که دستکم تا حدی در آن نظر داده باشند؛ نه آنکه اهداف و برنامهها از طریق سطوح بالاتر سازمان به آنها تحمیل شده باشد.
🔸یافتههای یک پژوهش نشان داده است که در سازمانهایی که از صدای کارکنان گریزان هستند، اغلب مشکل از کمبود اعتماد بهنفس مدیران است. در حقیقت، مدیران آنقدر احساس ضعف میکنند که حتی کوچکترین اظهارات کارکنان را خطرآفرین تلقی میکنند.
🔸شاید ریشههای این فلسفه مدیریتی غیرانسانی را بتوان در تفکرات "فردریک تیلور"، مهندس مکانیک آمریکایی اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم پیدا کرد. او را به جرات میتوان پدر شیوه مدیریت ابزاری دانست. تیلور زمان زیادی را صرف بهترین شیوهها و استاندارد انجام کارها کرد.
ذهن او درگیر این بود که کارگران با چه روشها و طی چه حرکتهایی باید کار کنند، طول بیل آنها باید چقدر باشد، چند قدم بردارند و در هر حرکت چقدر ماده را با بیل جابهجا کنند. تنها چیزی که تیلور به آن اهمیت نمیداد، نظر کارگران نسبت به این فرآیندها و استانداردهای دقیق بود.
🔸در هر صورت، میزان نقشآفرینی کارکنان در سازمانهایشان به شدت بر انگیزههای آنها اثر میگذارد. پژوهشها نشان داده است کارکنانی که هیچ سهمی از تصمیمگیریها ندارند، فقط در ۷ درصد موارد تعهد بالایی نسبت به مشتریان نشان میدهند. همچنین پس از اهمیت دادن به کارکنان، درصد کارکنان سختکوش(بهصورت داوطلبانه) از ۳درصد به ۴۹درصد جهش میکند. اما شنیدن صدای کارکنان و اهمیت دادن به نظرات آنها در تصمیمگیریها (که اوج آن واگذاری بسیاری از امور مدیریتی به آنها است)، بیشترین اثر را از جنبه نوآوری به جای میگذارد.
🔸افرادی که هیچ اختیار و مسوولیتی در سازمان ندارند، آنجا نمیمانند که فقط به دستورات دیگران عمل کنند. ۷۴درصد از آمریکاییهای فاقد اختیار شغلی، گفتهاند که تمایل به تغییر شغل دارند. ۴۶درصد فعالانه برنامههایی برای این تغییر ریختهاند. اما کارکنانی که احساس میکنند مورد اعتماد کارفرمای خود هستند، فقط در یکپنجم موارد به فکر استعفا میافتند.
✍نویسنده: Rodd Wagner
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ترسیم نقشه سفر کارکنان میتواند به سازمانها کمک کند تا مراحل مختلفی را که کارکنان در طول چرخه عمر کاری خود طی میکنند، بهتر درک نمایند. درک این مراحل کارفرمایان را قادر میسازد تا رضایت کارکنان را افزایش داده و تجربیات به یاد ماندنی را در طول سفر آنها ارائه دهند.
سفر کارکنان شامل تمام رویدادها، نقاط تماس، نقاط عطف و فعالیتهایی است که کارکنان در طول مدت فعالیت خود در یک سازمان تجربه میکنند و انجام میدهند.
سفر کارکنان به محض ورود فرد به سازمان و تعامل با همتایان آغاز شده و زمانی که فرد از سازمان خارج میشود، به پایان میرسد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from راهنمای منابع انسانی
شرکت مشاوره مدیریت Bain & Company یک نظرسنجی از دو هزار نفر کارکنان شرکت های مختلف انجام داده است تا خصوصیات رهبران الهام بخش را شناسایی کند. نتایج این نظرسنجی بیانگر 33 ویژگی متمایز بود که در الهام بخشی دیگران اهمیت بیشتری دارد. در تصویر بالا این ویژگی را مشاهده می کنید.
نتایج این نظرسنجی نشان داد یک ویژگی برای اینکه یک فرد به عنوان رهبری الهام بخش شناخته شود، از هر ویژگی دیگری مهمتر است: توجه به مرکز (centeredness).
این ویژگی بیانگر درجهای از ذهنآگاهی است که رهبران را قادر میسازد تا در شرایط فشار روانی خونسردی خود را حفظ کنند، همدلی کنند، گوش دادن موثر داشته باشند، تمام و کمال متوجه شرایط کنونی باشند.
@hrmguide
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برای تبدیل شدن به یک مدیر یاریدهنده بهجای یک مدیر دستوردهنده، باید رویکردی حمایتی و تشویقی در مدیریت اتخاذ کنید. این رویکرد شامل تقویت همکاری، اعتماد و انگیزه در تیم است. در ادامه چند روش برای تبدیل شدن به یک مدیر یاریدهنده بیان شده است:
1. گوش دادن فعالانه:
به جای اینکه تنها به کارکنان خود دستور دهید، به حرفهای آنها گوش دهید. این کار به شما کمک میکند تا بهتر نیازها و دغدغههایشان را درک کنید و بتوانید راهحلهای مناسبی ارائه دهید. گوش دادن فعال باعث میشود کارکنان حس کنند نظراتشان اهمیت دارد و شما برای کمک به آنها آمادهاید.
2. ایجاد اعتماد و احترام:
یک مدیر یاریدهنده با ایجاد فضایی بر پایه اعتماد و احترام میتواند تیمی متحدتر و با انگیزهتر بسازد. نشان دهید که به تواناییهای افراد اعتماد دارید و آنها را به چالش بکشید تا بهترین عملکردشان را نشان دهند.
3. راهنمایی و حمایت به جای دستور دادن:
به جای اینکه به کارکنان خود بگویید چه کاری انجام دهند، به آنها کمک کنید تا خودشان راهحلها را پیدا کنند. سؤالات مناسب بپرسید، آنها را راهنمایی کنید و به جای کنترل مستقیم، فضایی برای رشد و تصمیمگیری مستقل فراهم کنید.
4. تشویق به همکاری و کار تیمی:
یک مدیر یاریدهنده به جای تقسیم دستورات، تیم را تشویق میکند تا با هم کار کنند و از تواناییهای همدیگر بهرهمند شوند. این رویکرد باعث ایجاد حس مسئولیتپذیری در تیم و ارتقاء انگیزه جمعی میشود.
5. ارائه بازخورد سازنده:
به جای انتقادهای مستقیم یا دستورات سختگیرانه، بازخوردهای سازنده ارائه دهید که به کارکنان کمک کند نقاط ضعف خود را بهبود ببخشند و از نقاط قوتشان بهرهمند شوند. بازخورد سازنده به رشد و توسعه فردی و حرفهای کمک میکند.
6. تفویض مسئولیتها و اعتماد به تیم:
به کارکنان خود اعتماد کنید و مسئولیتهای مهم را به آنها بسپارید. تفویض اختیار به تیم نشاندهنده اعتماد شما به آنهاست و این کار میتواند به افزایش انگیزه و اعتماد به نفس آنها کمک کند.
7. حمایت در شرایط سخت:
وقتی که کارکنان با چالشها یا مشکلات مواجه میشوند، به جای سرزنش، از آنها حمایت کنید و به دنبال راهحلهای مشترک باشید. این کار باعث ایجاد روحیه قویتر و وفاداری بیشتر در تیم خواهد شد.
با استفاده از این رویکردها، شما میتوانید مدیر یاریدهندهای باشید که کارکنان به او احترام میگذارند و از کار با او لذت میبرند، زیرا حس میکنند که شما در مسیر رشد و موفقیت آنها شریک هستید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
واقعیت این است که برنامهریزی، تنها یک نوع دستهبندی ندارد، بلکه از جنبههای مختلفی میتوان آن را تقسیمبندی کرد. 4 روش معمول در طبقهبندی انواع برنامه ریزی عبارتند از:
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مدیران در دو حالت دچار سردرگمی می شوند:
🔸 زمانی که ذهنشان پر از اطلاعات باشد و
🔹 زمانی که ذهنشان اطلاعات کافی نداشته باشد!
📌 چگونه با سردرگمی های مدیریتی مقابله کنیم؟!
هر وقت با وجود اطلاعات کافی دچار سردرگمی شدید، کافیه که زمانی را به خودتان اختصاص بدهید و از اول به چشم انداز، ماموریت های سازمانی،فعالیت های فعلی، برنامه ها و استراتژی هایتان فکر کنید و یا اینکه به یک کوچ مراجعه کنید.
بررسی بوم مدل کسب و کارتان هم می تواند به شما کمک کند.تا بفهمید دقیقا کجای مسیر اهدافتان قرار گرفته اید؟ مشکلات و خطراتی که شما را تهدید می کند چی هستند؟
بعد به راحتی برای هر یک از سوالات و مشکلات راه حل ارائه می دهید و تصمیم می گیرید. در واقع پازل به هم ریخته ی اطلاعات ذهنیتان را با نگاه کردن به چارت سازمانی می توانید نظم ببخشید و به درستی کنار هم بچینید.
این چنین سردرگمی با اختصاص دادن زمانی برای تمرکز و فکر کردن بر طرف خواهد شد و جای هیچ نگرانی نیست.
اما سردرگمی که بر اثر کمبود اطلاعات به وجود بیاید کمی حاد تر و جدی تر است.
در حقیقت این سردرگمی با فکر کردن و تمرکز بر طرف نمی شود چون در ذهنتان ابهامات و سوالاتی وجود دارد که خودتان اطلاعات کافی برای پاسخگویی به آن را ندارید و باید به دنبال راه حل و پاسخ باشید. درست مثل پازلی که قطعه های پازلش وجود ندارد.
در چنین حالتی ذهن به شدت به اطلاعات و راه حل احتیاج دارد و تا زمانی که پاسخگوی نگرانی ها و سوالات ذهنتان نباشید اضطراب ها، بی خوابی ها و آشفتگیتان ادامه خواهد داشت.
این ابهامات ممکن است در مورد تعریف مدیریت، وظایف و مهارت های یک مدیر و یا راه هایی برای مدیریت اثربخش تر و موفق ترباشد.!
در چنین حالتی مدیر به جای اینکه به کوچ احتیاج داشته باشد به مشاور و آموزش احتیاج دارند. مشاوری که بتواند خلا های مهارتی و مدیریتی مدیر را تشخیص دهد و به او راه حل و آموزش های لازمه را پیشنهاد کند. آموزش هایی که بتواند به مدیر توانایی لازمه را برای غلبه بر مشکلات بدهد.
با توجه به اینکه بیشتر مدیران دچار سردرگمی ناشی از کمبود اطلاعات هستند. به شما مدیران عزیز پیشنهاد می کنیم در مورد وظایف، عملکرد و مهارت های لازمه مدیریتی بیشتر آموزش ببینید.و همچنین به شما پیشنهاد می کنم در مورد نوع راه و روش مدیرانی که آن ها را موفق و اثر بخش کرده است تحقیق کنید و از مسیر آنان پیروی کنید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در سال 2018 موسسه Predictive Index یک تحقیق گسترده را در خصوص خصوصیات مدیران بد انجام داد. در این تحقیق از بیش از 5 هزار نفر از کارکنان پرسیده شد مدیران آن ها چه خصوصیات منفی دارند. بر اساس نتایج این تحقیق 20 ویژگی مدیران بد که فراوانی بیشتری دارد، عبارتست از:
- انتظارات واضح و روشنی را بیان نمی کنند.
- تبعیض قائل می شوند.
- به حرفه و توسعه فردی کارکنان اهمیتی نمی دهند.
- پشت سر دیگران حرف می زنند یا بددهنی می کنند.
- پذیرا یا علاقه مند به بازخورد نیستند.
- همواره میخواهند ثابت کنند که حق با آنها است.
- خودآگاهی ضعیفی دارند.
- به اعتماد دیگران خیانت میکنند.
- به دیگران گوش نمی دهند.
- نیازهای خود را در مقابل نیازهای دیگران قرار میدهند.
- مهارت کلامی ضعیفی دارند.
-از کارکنان خود حمایت نمیکنند.
- انتظارات خود از دیگران را به روشنی تببین نمیکنند.
- از کارِ خوب و تلاش دیگران قدردانی نمیکنند.
- دیگران را با تهدید وادار به انجام کارها میکنند.
- بی حوصله و کم صبر هستند.
- موجب آزردگی خاطر دیگران میشوند.
- منفعل هستند.
-به تعهدات خود عمل نمیکنند.
-به راحتی تهدید و مرعوب میشوند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔸درحالیکه باور رایج بر این است که افراد جاهطلب میتوانند رهبرانی مؤثر و با عملکرد بالا باشند، تحقیقات جدید صورتگرفته نشان میدهند که این گزاره چندان درست نیست و جاهطلب بودن رابطه چندانی با میزان اثرگذاری یک رهبر ندارد.
🔸به گزارش وبسایت PHY، این تحقیق توسط شیلان الزهاوی و همکارانش انجام شده و نتایج آن در ژورنال PNAS Nexus به ثبت رسیده است. الزهاوی که دانشجوی دکترای رفتار سازمانی در مدرسه عالی کسبوکار استنفورد است، برای تحقیق خود ۴۷۲ نفر از مدیران اجرایی که در یک برنامه توسعه مهارتهای رهبری شرکت کرده بودند را بررسی کرده است.
🔸از این افراد خواسته شد تا میزان بلندپروازی خود را ارزیابی کنند. محققان سپس نمرات ثبت شده توسط این مدیران را با نتایج تحقیقاتی که از خود این مدیران، افراد بالادستی آنها، همکاران و زیر دستهایشان بهدستآمده بود مقایسه کردند.
🔸همانطور که انتظار میرفت، جاهطلبی یک رهبر باعث میشود تا میزان اثرگذاری خود را دست بالا بگیرد و نمرهای بالا در این زمینه به خود بدهد. بهعبارتدیگر، رهبران جاهطلب خود را رهبرانی با عملکرد بالا و مؤثر ارزیابی میکنند. بااینحال، محققان نتوانستند هیچ رابطهای میان جاهطلبی یک رهبر با شاخصهای شخص ثالث اثربخشی رهبری پیدا کنند.
🔸به عبارت سادهتر، رهبرانی که خود را جاهطلب میپندارند، در مقایسه با رهبرانی که جاهطلب نیستند، توسط همکارانشان بهعنوان افرادی با عملکرد مؤثر شناخته نمیشوند و لزوماً عملکرد مؤثرتری در حیطه کاری خود ندارند.
نتایج این تحقیق همچنین نشان داد که نقشهای رهبری ممکن است توسط افرادی جاهطلب که به دنبال پاداشهای بیرونی مانند حقوق بالا و موقعیت اجتماعی هستند و خود را مثبتتر از دیگران میدانند، گرفته شوند. برایناساس، محققان توصیه میکنند که جامعه باید به دنبال معیارهای جایگزین برای انتخاب و آموزش رهبران باشد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اغلب مردم تمایل دارند در محیط کارشان مورد احترام قرار گیرند، اما گاهی برای به دست آوردن این احترام دچار اشتباه میشویم. در ادامه 11 راهی که به شما کمک می کند در محل کارتان احترام دریافت کنید را معرفی می کنیم.
به مدیر و همکاران خود نشان دهید برای کارتان ارزش قائلید و تلاش می کنید شرکت را به اهدافش برسانید. پس نگذارید ترس از دست دادن شغل، جلوی پیشرفتتان را بگیرد.
با این روش به همه نشان می دهید مسئولیت پذیر هستید و به قولهایتان وفا می کنید. علاوه بر آن، این کار به دیگران نشان می دهد می توانند روی شما حساب باز کنند و قابل اعتماد هستید.
عیبهایتان را بپذیرید، اما خیلی روی آن متمرکز نشوید. باید متواضع باشید، اما این خصوصیت نیازمند اعتماد به نفس است. قطعاً اطرافیان به کسی که متزلزل باشد، احترام نمیگذارند و این شخص هیچ وقت مورد اعتماد نخواهد بود.
بردباری و رفتار صبورانه به همکاران نشان می دهد که توانایی آنها را باور دارید. حتماً میدانید مردم به کسانی که رفتار و منش خوبی دارند بیشتر احترام می گذارند و بهراحتی می توانند مشکلات خود را با آنها در میان بگذارند. حتی اگر با همکارانتان مشکل دارید، به آنها احترام بگذارید
شاید گاهی به دنبال شایعات بروید و آنها را برای دیگران تعریف کنید؛ اما با این کار خود را غیرقابل اعتماد جلوه میدهید و دیگران شما را برای حفظ اطلاعات محرمانه، لایق نخواهند دانست. شایعه پراکنی این تصور را به وجود می آورد که از بدبختی دیگران خوشحال می شوید و این مسئله احترام را از شما دور می کند.
هر تغییری که در شرکت به وجود می آید را با کارمندان خود در میان بگذارید. کارمندانتان را تشویق کنید تا سؤال بپرسند و بدانند در شرکت چه خبر است. بهترین توصیه این است که خبرنامهی داخلی داشته باشید و کارکنانتان را از تمام جزئیات مطلع کنید.
تشویق کردن به آنها کمک می کند تا تواناییهای خود را باور کنند و با انگیزه ی بیشتری کار کنند و همواره به دنبال یادگیری مهارتهای جدید باشند. اگر می خواهید از کارمندان انتقاد کنید، انتقاد را با تعریف کردن از کاری که در انجامش تواناست همراه کنید.
اشتراک گذاری دانش و اطلاعات، کمک می کند تا در محل کارتان اخلاق تیمی به وجود آید و دیگران را در موفقیتهای خود شریک کنید. با این روش هر کارمندی، همکار خود را همراه می کند که تأثیر به سزایی در موفقیت شرکت دارد.
محیط کاری منظم و فعال، نشان می دهد افراد هدفمند و سخت کوشی در آن مشغول به کار هستند، اما در مقابل محل کار آشفته و به هم ریخته، گویای آن است هیچ تلاشی برای دست یابی به اهدافتان ندارید.
نحوهی لباس پوشیدن نیز مهم است و نشان دهندهی اهمیتی است که برای حرفهتان قائل هستید. پس وقتی سرکار میروید، طوری لباس بپوشید که انگار میخواهید درخواست افزایش حقوق و مزایا دهید.
اگر می خواهید در محل کار به احترام برسید، حتی در دورهمی های غیررسمی هم حرکت ناشایستی انجام ندهید. در مراسم غیررسمی و خارج از چارچوب شرکت، حرفها و رفتارهای نامناسب از خود نشان ندهید که وجههی حرفهایتان را زیر سؤال می برد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ترس از مدیریت به معنای احساس ناامنی، نگرانی، یا استرس ناشی از فرار یا اجتناب از مسئولیتها و وظایف مدیریتی است. افرادی که از ترس از مدیریت رنج میبرند، ممکن است احساس کنند که قادر به مدیریت و رهبری تیم یا پروژه نیستند یا از دید دیگر، مسئولیتهای مدیریتی باعث استرس یا ناامنی برای آنها شده است.
عوامل مختلف ممکن است باعث ایجاد ترس از مدیریت شوند:
1. ناتوانی در تصمیمگیری: افراد ممکن است از توانایی خود در تصمیمگیری یا حل مسائل مختلف شک داشته باشند، و این موضوع میتواند باعث ترس از مدیریت شود.
2. فشارهای زمانی: زمانی که افراد حس میکنند تحت فشار زمانی هستند و نمیتوانند بهطور موثر با زمان خود مدیریت کنند، ترس از مدیریت افزایش مییابد.
3. ترس از شکست: افراد ممکن است از ترس شکست و عدم موفقیت در مدیریت وظایف و تیم خود رنج ببرند.
4. نداشتن مهارات میانفردی: افرادی که با مهارات میانفردی کمی روبهرو هستند ممکن است احساس ناامنی در ارتباط با افراد و تعامل با آنها داشته باشند.
5. ناتوانی در مدیریت تغییرات: وقتی که مواجه با تحولات و تغییرات در سازمان یا پروژه هستند و افراد نتوانستهاند با این تغییرات مواجهه و مدیریت کنند، ترس از مدیریت افزایش مییابد.
برطرف کردن ترس از مدیریت ممکن است نیاز به توسعه مهارات مدیریتی، افزایش اعتماد به نفس، مدیریت استرس، و ایجاد استراتژیهای مواجهه با چالشهای مدیریتی داشته باشد. همچنین، آگاهی از اینکه اشتباهات بخش طبیعی از فرآیند یادگیری هستند و هر فردی قابلیت بهبود دارد، نیز میتواند به افزایش اعتماد به نفس در مدیریت کمک کند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برخی از عوامل دست به دست هم می دهند و استرس (فشار روانی) مرتبط با کار شما را افزایش خواهند داد. به یاد داشته باشید ذهن آرام از توانایی لازم برای یافتن راه حل های مفید و مقابله با مشکلات سخت و دشوار برخوردار است اما ذهن خسته از این قابلیت ها برخوردار نیست.
علت اصلی ایجاد استرس کاری عبارتند از:
حقوق و دستمزد کم – اگر به سختی کار می کنید، اما پاداش های مالی اندکی دریافت می نمایید، ممکن است کم کم احساس استرس و ناراحتی در شما به وجود آید.
1. زمانی را برای برنامه ریزی کاری کنار بگذارید
2. وظایف خود را با هدف خود هماهنگ کنید
3. عوامل استرس زا را یا حذف کنید، یا تغییر دهید و یا قبول نمایید
4. ایجاد روابط مثبت در کار
5. برای خودتان وقت بگذارید
6. کارهای ذهني لازم برای حفظ سلامت خود را انجام دهید
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM