Telegram Web Link
❇️✴️ سواد و دموکراسی

🖊 نعمت الله فاضلی

■سواد دموکراسی می آورد. باورتان می شود؟ این گزاره ساده و عجیب حاصل ده سال پژوهش ژوزف هنریچ انسان شناس بلندآوازه دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور است.

□قصه روشن است. بی سوادی سیستمی ناکارآمدی و نادانی سیستمی میزاید و این سیستم ها هم برای حفظ قدرت چاره ای جز خودکامگی و استبداد و زورگویی ندارند. همچنین این سیستم ها به دلیل ناکارِآمدی و نادانی، نظام آموزشی را هم ناکارآمد می کنند و موجب گسترش بی سوادی همگانی می شوند. برآیند این وضعیت تقویت و بازتولید خودکامگی و استبداد.

●مشکل اصلی کجاست؟ این هم روشن است. ساختار شناختی و مغزی انسان بی سواد فاقد ذهن تحلیلی و انتقادی است و نمی تواند پیچیدگی ها را تجزیه و تحلیل نماید. اجازه دهید به نتایج پژوهش هنریچ نگاهی کنیم.

○هنریچ و همکارش ابتدا در ۲۰۱۰ نتایج تحقیق شان درباره راز توسعه دموکراسی در جوامع غربی را در مجله نیچر منتشر کردند. آنها گفتند مردمان غربی با دیگران تفاوت دارند و گونه ای انسان متمایز از دیگر مردمان خردمند هستند که توانسته اند سامان دموکراتیک در کشورهای شان تاسیس کنند. نام این گونه را انسان کژدیس نهادند.

■انتشار این مقاله سر و صدا کرد و هنریچ پژوهش هایش را ادامه داد و در ۲۰۲۰ کتاب "انسان کژگونه؛ دمکراسی، برآیند پانزده قرن کژدیسی جوامع غربی" (۱۴۰۱) را منتشر کرد.

□پرسش هنریچ معمای جهان امروز است: جوامع غربی دموکراتیک چگونه از دولت های پیشامدرن به دولت های مدرن دموکراتیک رسیدند اما سایر کشورها نرسیدند؟

●این معمای بزرگ را بسیاری از محققان و متفکران بزرگ کاویده اند، اما پاسخ هنریچ کاملا متفاوت از بقیه است.

○هنریچ نشان می دهد جوامع دموکراتیک از سال ۵۰۰ میلادی تحولات شان را آغاز کردند و نه از رنسانس در پانصد سال پیش. همچنین هنریچ نشان می دهد دولت ها و سامان سیاسی دموکراتیک حاصل دو تحول ساختاری است: ۱) ظهور سواد همگانی؛ ۲) تحول نهاد خویشاوندی.

■بحث تحول نهاد خویشاوندی را که از هزار و پانصد سال پیش آغاز شد فعلا کنار می گذارم و جدا بیان می کنم. اما بحث سواد و دموکراسی را مختصر می گویم. البته کتاب او ۸۷۸ صفحه است و فقط نتیجه اش را می گویم.

□اروپا از قرن شانزدهم سوادآموزی همگانی را آغاز کرد و تا ۱۹۵۰ تمام جمعیت باسواد شدند. به قول هنریچ "در قرن شانزدهم مهارت خواندن و نوشتن همچون آتش به پنبه زار اروپا افتاد"(۴۴).

●هنریچ در دیباچه اش می نویسد: سوادآموزی همگانی مغز انسان کژگون را تغییر داد و باعث شد "مداربندی های عصبی آن از نو سیم پیچی شود" و " لب پیشانی به ویژه در ناحیه بروکا که نقش مهمی در تکلم دارد تغییر کرد" و در نتیجه این تغییر "پردازش گفتار و تفکر درباره اذهان دیگران" هم متحول شد. (۳۷).

○”خواندن" حتی بیش از نوشتن نقش مهمی در این تحول داشت. خوانایی و نویسایی قلمرو واژگانی ما  را گسترش می دهد، تفکر مفهومی و انتزاعی را ایجاد می کند، باعث ذخیره و انباشت تجربه ها و دانش ها می شود، شیوه تفکر تحلیلی و انتقادی را جایگزین شیوه تفکر کلی می سازد، درک همدلانه را تقویت می کند، موجب تقویت تفکر مستقل می گردد، و شکل تازه ای از تعاملات اجتماعی را می آفریند.

■هنریچ اینها را نشان می دهد و بیان می کند که اینها لازمه دموکراسی اند. میزان پیشرفت دموکراسی تابعی از میزان خوانایی و نویسایی مردم هر جامعه است.

□در کتابم "الفبای زندگی"(۱۴۰۳) همین قصه را درباره بحران دموکراسی در ایران شرح داده ام. می دانم باسواد کردن ۲۱ میلیون نفر جمعیت بی سواد کنونی کار ساده ای نیست. سخت تر از آن میلیون ها نفری هستند که دیپلم و حتی مدرک دانشگاهی دارند اما خوانا و نویسا نیستند.

●در "الفبای زندگی" نشان داده ام محتاج مدرسه ایم اما مدرسه ای با کیفیت که بتواند انسان توانمند خوانا و نویسا تربیت کند. این راه تحقق دموکراسی در ایران است. اگرچه این راهی نیست و نباشد که یک شبه طی شود.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️✴️ تحولات اجتماعی حاصل هنجارشکنی‌هاست

فردین علیخواه
 
🔻شاید شما هم سریال «پدرسالار» را دیده باشید که در اوایل سالهای دهۀ هفتاد ساخته شد. در زمان خودش سریالی مناقشه‌برانگیز بود و آن زمان گفته شد که پایان‌بندی سریال با فشار برخی نهادها تغییر یافته است. گره یا چالش اصلی سریال از جایی شروع می‌شود که آذر، عروس جدید خانواده که بی‌گمان در آن زمان نماینده نسل نوظهور ایرانی بود عصیان می‌کند و راضی نمی‌شود در خانۀ بزرگ پدرسالار زندگی کند. راضی نمی شود در خانه‌ای زندگی کند که با وجود تفکیک فضاها، همه اعضای خانواده در یک حیاط، با هم زندگی می‌کردند. این عروس تازه‌وارد در معنای جامعه‌شناختی‌اش، هنجارشکنی کرد. او زیر بار هنجار حاکم و متداول، و در واقع سنت رایج خانواده نرفت. گفت می‌خواهد زندگی مستقلی داشته باشد و مدام زیر نظارت دیگران نباشد هر چند این نظارت برخاسته از صمیمت و دوست‌داشتن باشد. او در مقابل پدرسالار ایستاد و با صراحت و بدون لکنت؛ خواسته خودش را بر زبان آورد.

🔻در حیات اجتماعی هزاران مثال از تغییر هنجارهای اجتماعی می‌توان آورد که هم اکنون بسیار عادی‌اند ولی زمانی نتیجه عصیان و تخطی از هنجارها بوده‌اند. برای مثال، هم اکنون دختران و پسران قبل از ازدواج با هم معاشرت می کنند و وقتی به نتیجه قطعی رسیدند والدین را در جریان روابط‌شان قرار می‌دهند. این وضعیت که شاید هم اکنون حتی در سریال‌های صداوسیمای حاکمیت هم بسیار عادی شده است زمانی حاصل هنجارشکنی و عصیان نسلی نوظهور بود. دقیقاً به همین دلیل در زمان خودش، رسانه‌های محافظه‌کار و سنت‌گرا به‌هیچ‌وجه این هنجارشکنی و این عصیان را به تصویر نمی‌کشیدند و اگر هم به تصویر می‌کشیدند نگاهی آسیب‌شناسانه به آن داشتند و مدام به خانواده‌ها هشدار می‌دادند.

🔻هنجارشکنی لزوماً معنای بدی ندارد. در موارد بسیاری پیشرفت علم، پیشرفت هنر و ادبیات، و تحولات جوامع حاصل هنجارشکنی بوده است. هزار، هزار مثال در این زمینه وجود دارد.

🔻کوتاه آنکه، هر زمان کلمه «هنجارشکنی» را شنیدید نگران نباشید. گاهی فکر کنید که پدیده اجتماعی نوظهوری در حال رخ‌دادن است و چند سال دیگر همان، تبدیل به هنجار خواهد شد.


#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✴️❇️‍ فساد سیستماتیک و فاصله طبقاتی

محمد شفیعی‌جم

ایران پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اصلی‌ترین و شاید تنها کشوری در جهان است که شعار اصلیش حمایت از مستضعفین و فقرا نه فقط در کشور بلکه در سراسر جهان است.

اما حال چه اتفاقی رخ داده است که میلیونرهای [به دلار] ایرانی به بیش از دویست و پنجاه هزار نفر رسیده و از این لحاظ رتبه چهاردهم جهان را در اختیار دارد؟
چه اتفاقی افتاده، ایرانی که درآمد سرانه ناخالص داخلی آن جزء هشتاد کشور اول جهان هم نیست، تعداد ثروتمندانش روز به روز در حال رشد بوده و به رتبه چهاردهم جهان رسیده است؟
آیا جامعه ایران به دو بخش اکثریت قریب به اتفاق بی‌عرضه و بیکار و نادان و تنبل و تن‌پرور و اقلیت بسیار ناچیز نخبه و باهوش و زرنگ تقسیم شده است که اولی از همه جا رانده و مانده و دومی همه فرصت‌ها را به دست آورده است؟
آیا این جماعت کارتن‌خواب و زباله‌گرد و کودکان کاری که روز به روز در حال افزایش است همه ضعیف و نادان و بی‌عرضه بوده و جوانان و نوجوانانی که روز به روز به تعدادشان افزوده می‌شود و خودروهای چند میلیاردی سوار شده و در ویلاها و خانه‌های دهها میلیارد تومانی زندگی می‌کنند، همه نخبه اقتصادی بوده‌اند!؟

با نگاهی به جامعه به راحتی می‌توان پی برد که مساله چیزی بسیار فراتر از هوش و شم اقتصادی و تلاش فردی و مسایلی از این قبیل است.

در ایران معاصر به ویژه در دو دهه اخیر دولت‌های مختلف خواسته یا ناخواسته [اعم از سازندگی و اعتدال و احمدی‌نژاد و رییسی] تمام تلاش خود را برای بیشتر کردن شکاف اقتصادی به کار گرفتند. آن‌ها شرایطی را ایجاد کردند که عده‌ای [عموما صاحب رانت و دلال] یک روز با ثبت‌نام و فروش سیم‌کارت، یک روز با فروش و صف خودرو، یک روز با صف سکه و طلا و دلار، یک روز ارز رانتی، یک روز انحصار واردات، یک روز رانت اطلاعاتی، یک روز با زمین و ملک، یک روز هم با واگذاری فله‌ای منابع دولت در بورس و.. به ثروت کلانی دست یافتند.

در تمام این واگذاری‌ها و سوداگری‌ها آن طبقه و قشری که ثروت کافی در اختیار داشت و می‌توانست با خرید این کالاها سرمایه خود را چندین برابر نماید، نه فقرا و کشاورزان و کارگران و زحمتکشان بلکه طبقه مرفه و دلال مسلکی بود که بدون هیچگونه فعالیت اقتصادی قدرت ورود به تمام این حوزه‌ها را در اختیار داشت و می‌توانست در سایه الطاف دولت‌ها سرمایه خود را چندین برابر نموده و با شرایطی تورمی افسارگسیخته به بیشتر شدن فاصله طبقاتی دامن بزند.

در این سال‌ها، ایران تنها کشوری بود، هنگامی که نفت صد و چهل دلار به فروش می‌رفت، بنزین را لیتری چهارصد تومان عرضه می‌کرد و به اسم عدالت یارانه چهل و پنج هزار تومانی را به همه مردم کشور اعم از غنی و فقیر پرداخت کرد.

ایران تنها کشوری بود که قیمت کالاهای مصرفی در آن بیش از ده برابر شد، اما یارانه چهل و پنج هزار تومانیش تکانی نخورد.

ایران تنها کشوری است که سوبسید و یارانه مصرفی حوزه انرژی (گاز و بنرین و..) برای طبقات مرفه بیش از بیست برابر محروم‌ترین اقشار جامعه در روستاهای سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کهکیلویه و بویر احمد و کردستان و.. است.

ایران تنها کشوری بود که بزرگترین کلاهبرداری بورس به نفع عده‌ای قلیل را با موفقیت به انجام رساند.

ایران تنها کشوری بود که دستمزد سالیانه کارگرانش کفاف خرید دو متر زمین و آپارتمان در شهر محل سکونتش را نمی‌کرد. 

ایران تنها کشوری بود که بهشت دلال‌ها و بساز بندازها و صاحبان سرمایه دلالی و رانتی بود که از قِبَل پول و ثروت عمدتا بادآورده تا می‌توانست قیمت ملک و خانه و خودرو و طلا و سکه و حتا لوازم مصرفی و نیارهای اولیه را بالا برد، به گونه‌ای که خرید خانه و خودرو و طلا و.. را برای بسیاری از روستاییان و کارگران و طبقات محروم به آرزویی دست نیافتنی بدل ساخت.

ایران تنها کشوری بود که "عرضه" خودرو کمتر از یک سوم میزان "تقاضا" بود و عده‌ای با سوار شدن بر همین موج و منع واردات خودرو ار خارج، از هزاران میلیارد تومان رانت خرد و کلان منتفع شد.

ایران تنها کشوری بود که سود دلالی و واسطه‌گری ده‌ها برابر تولید و ارائه خدمات اجتماعی بود.

این چنین رانت‌هایی که (به ویژه) در دو دهه گذشته به برخی از اقشار جامعه تعلق گرفته است، را می‌توان فساد سیستماتیک یا دخالت سیستم حاکم به نفع اقلیتی از جامعه قلمداد کرد.


#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✴️✴️ احترام به حاکمیت قانون
حتی برای شخص نخست وزیر...

⭐️⭐️اگر "حاکمیت قانون"  رمز پیروزی یک ملت است،
تکلیف جوامعی که قانون در آنها فقط برای انسانهای ضعیف و فرودست جامعه است و هزاران شخص فراتر از قانون دارند، چیست؟؟؟!!!


■از چرچیل نخست وزیر انگلستان در ایام جنگ جهانی دوّم پرسیدند که آیا می دانستی فاتح جنگ خواهی شد؟ پاسخ داد: با یک حادثه ساده پی بردم که جنگ را خواهیم برد.   
       
□شرکت در جلسه‌ای حیاتی در راس ساعتی معین الزام‌آور شد. چرچیل می‌گوید: به علت اشتغال به کارهای دیگر چند دقیقه مانده به جلسه به راننده‌ام گفتم مرا فوری به محل جلسه برساند. راننده مسیر کوتاه امّا ورود ممنوع را انتخاب کرد.
 
●وسط خیابان ناگهان افسر راهنمایی‌ و رانندگی  قبض جریمه به دست در حین بمباران پیدا شد و دستور توقّف داد. راننده گفت: «نخست‌وزیر است و به جلسه محرمانه‌ای می‌رود و باید در راس ساعت به جلسه برسد و به همین دلیل از خیابان ورود ممنوع استفاده کردم».

■افسر با خونسردی گفت: «هم ماشین و هم نخست‌وزیر و هم وظیفه‌ام را خوب می‌شناسم».
 چرچیل از افسر می‌خواهد تا جریمه را به نام او بنویسد اما افسر می‌گوید: «جریمه متعلق به راننده خاطی است و باید نام وی نوشته ‌شود. اما شما می‌توانید شخصاً پرداخت قبض را بر عهده بگیرید».

□با تسلیم قبض، چرچیل دستور دور زدن را به راننده داد چرا که نمی‌توانست اجازه دهد در خیابانی که ورود ممنوع است حتی پس از جریمه حرکت داشته ‌باشد. وقتی راننده مشغول دور زدن شد چرچیل با لبخندی خاص سیگار برگش را روشن کرد و گفت: «جنگ را می‌بریم !»
 
●راننده گفت: قربان، جریمه شدیم، زیر بمباران ماندیم، به جلسه نمی‌رسیم، افسر راهنمایی اجازه نداد چند قدم دیگر جلو برویم که به موقع به جلسه برسیم، و شما از پیروزی می‌گویید؟!»
 
○چرچیل پاسخ می‌دهد:
《جنگ را می‌بریم، چون قانون حاکم است* و خیابان‌های لندن به رغم بمباران سنگین دشمن با قانون اداره می‌شود》

🔺پ.ن: احترام به حاکمیت قانون، آن هم تا به این حد و اندازه، افسانه یا داستان نیست. و به خدا قسم که ما هم در کشورمان دکتر مصدق‌ داشتیم که احترام و پایبندیش به حاکمیت قانون در همین حد و اندازه بوده.
البته که چنین رویدادهایی برای نسلی که امروز شاهد سیلی زدن نماینده مجلس به گوش سرباز راهنمایی و رانندگی است، چیزی جز افسانه و داستان نیست.
"ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا"


#سیاست_شناسی
🆔
@Politicology
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️ ضرورتِ سیستم‌سازی

🔻میانِ اخلاقِ حاکمان و جامعه،
تفاوتی وجود ندارد.

🎙️محمود سریع‌القلم



📌محمود سریع‌القلم (متولد ۱۳۳۸ در تهران)، پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران و نائب رئیس مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه،

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️ آرتروز فکری چیست؟

آرتروز بیماری‌ای است که به مفاصل حمله می‌کند و نتیجه اش این می‌شود که بیمار نمی‌تواند مفاصلش را به راحتی تکان دهد.

و اما ...

آرتروز فکری بیماری‌ای است که وقتی به انسان حمله می‌کند، فرد قدرت خلاقیتش را از دست می دهد،
دیگر نمی‌تواند نوآوری کند، همیشه مستأصل است و قادر به یافتن راه‌حل‌های جدید نیست.
مغز هنوز هم این توانایی‌ها را دارد اما چون آرتروز گرفته قادر به تفکر و خلاقیت نیست
و نمی‌تواند تمام قدرت خود را به‌کار بندد.

فرد مبتلا به آرتروز فکری در هر سن و سالی که باشد از فکر کردن و خلاقیت و آموختن رنج می‌برد، نمی تواند کتاب بخواند، نمی تواند برنامه‌های آموزشی و مفید را تماشا کند و نمی‌تواند از دیگران بیاموزد؛ درچنین حالتی فرد دوست دارد در همین وضعیتی که هست بماند و خود را از هر حرکتی دور می‌دارد. در نتیجه کارها را طوطی‌وار انجام می‌دهد و در نهایت در "تلۀ روزمره‌گی" گرفتار می‌شود.  / ح _ درویشی


#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
❇️ هشت قانون اقتصاد (سیاسی)!

⬇️ چرا اقتصاد دولتی حتما رانت و فساد را به دنبال دارد و همواره محکوم به شکست است؟؟!!!
⬇️چرا هیچ دولتی تا به امروز نتوانسته تولیدکننده و یا تاجر خوبی باشد؟؟!!!

🔰1. دولت ها از خود پولی ندارند؛ باید "آن را در قالب مالیات از شهروندان بگیرند" یا "منابع عمومی و ارزشمند مانند نفت را مصرف کنند" یا "از دیگر کشورها وام بگیرند" یا با "چاپ پول" به طور نامحسوس پول را از جیب شهروندان به خزانه دولت انتقال می دهند.

🔰2.هیچ کاری در دنیا مجانی انجام نمی شود، اگر دولت ها چیزی به شهروندان می دهند و پولی دریافت نمی شود، کسی در جایی هزینه های آن را پرداخت کرده است.

🔰3.کسی خودرو اجاره ای را نمی شوید و دایه مهربان تر از مادر نمی شود. دولت ها هم به اندازه کارآفرینان بخش خصوصی برای سودآوری و انجام کار مطلوب "انگیزه" ندارند ، بوروکرات دولتی حتی با نیت خیر به اندازه خود فرد نگران چگونگی مصرف پولش نیست.

🔰4. دولت در بیشتر موارد از "دانش" لازم برای به انجام رساندن کارهای جدید بی بهره اند. در اقتصادهای پیچیده مبتنی بر تقسیم کار امروزی، حرف از تخصص گذشته و به فوق تخصص رسیده است، نمی توان انتظار داشت بوروکرات دولت دانشی بیشتر از کسی داشته باشد که عمری را در کارش گذرانده است.

🔰5.منطق کار دولت سیاسی است، نه اقتصادی. دولتی ها به دنبال کسب سهم بیشتری از کیک قدرت اند و بازده اقتصادی خیلی اوقات در این میان فدا می شود. اهل سیاست حتی اگر بخواهند هم خیلی نمی توانند دنبال خیرخواهی باشند.

🔰6.بسیاری از کارهایی که دولت ها انجام می دهند، بخش خصوصی می تواند به شکل بسیار موثر و شفاف تری به انجام رساند، افزون بر اینکه بازخواست و حساب کشی از آنها بسیار ساده تر از دولت است.

🔰7. مجوزها و قانون و مقررات فراوان و غیرضروری به هدر رفتن منابع و زمان می انجامند و زمینه را برای فسادهای زیرمیزی و رومیزی فراهم می کنند، قانون های فراوان بسیار مخرب تر از بی قانونی است. 

🔰8.حمایت های دولتی از اقتصاد در بیشتر موارد معنایی جز تغییر مسیر توزیع رانت ها ندارد و منابع عمومی را به جیب عده ای خاص می ریزد، بستر ساز به وجود آمدن نورچشمی ها و شبکه های پنهان و آشکار فسادآور است.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
یک روز در زندگی یک دیکتاتور قذافی
🧩قسمت سوم

📎در ۱۹۸۳ قذافی آکادمی نظامی زنانه‌ای تأسیس کرد به نام آمازون‌ها
قرار بود آنها نماینده" آزادی زنان" توسط قذافی در لیبی مدرن باشند.
نحوه انتخاب دیگر آمازون‌ها: قذافی در هر مراسمی، اگر از یک دختر خوشش می‌آمد روی شانه او می‌زد و همراهان او می‌فهمیدند که او انتخاب شده و به سراغش میرفتند!

📎شوروش زندان ابوسلیم:عبدالله سنوسی رئیس دستگاه اطلاعات و امنیتی به او خبر می‌دهد زندانیان ساختمان های ۳و۴ را گرفته‌اند .
قذافی دستور می‌دهد زندانیان ساختما ۱و۲ را که درهایشان بسته بود منتقل خبر تکمیل انتقال به قذافی می‌رسد، او دستور اعدام ۱۲۷٠نفر را می‌دهد.

جزئیات آغاز شورش زندان ابوسلیم: گروهی از زندانیان بندهای مختلف این زندان تصمیم به فرار میگیرند، نقشه آنها شب و هنگام وعده شام به اجرا در‌ می‌آید. این حادثه بهانه‌ای به دست رژیم و مسئولان زندان داد تا شرایط زندان را تغییر دهند از جمله لغو ملاقات ها، لغو امکانات رفاهی، وضعیت بسیار بد غذا و شکنجه و آزار و اذیت زندانیان به شدت افزایش یافت.

مستند شخصیت شناسی دیکتاتورها
#قذافی #لیبی

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔼سخنان آگاهی بخش عظیمی، دبیرکل جبهه نیروهای انقلاب:

« در میان اصولگرایان و در انتخابات اخیر مجلس با پدیده پان‌دامادیسم روبرو هستیم.
کیف کش ها و دستمال کش ها را در لیست انتخابی قرار دادند»

محمد حسین عظیمی، دبیرکل جبهه ایران اسلامی (جبهه حامیان انقلاب اسلامی) گفت:

این همان بحث تمامیت‌خواهی است.

س - یعنی قدرت‌طلبی؟

اصلا بدتر از این‌ها؛ ثروت‌طلبی، قدرت‌طلبی، تمامیت‌طلبی.
یک افرادی بیایند و بگویند نوکرهای من باشند، راننده من باشد، داماد من باشد ، کیف‌کِشِ من باشد، نوکر نوکرِ من باشد، فلانی که به من خدمت می‌کرده یک زمانی باشد.
و می‌دانید تصورشان چیست؟
فکر می‌کنند این آدم‌های کوچک، توسری‌خورهای بهتری هستند و هر وقت بزنند در سر این‌ها، این‌ها می‌گویند بله قربان، حتما.
البته درست فکر می‌کنند، تا یک زمانی این‌ها اینطوری هستند، ولی بعدا برای همین‌ها جُفتک می‌اندازند..»


#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
روبسپیر نماد تندروهای انقلابی

بلایی که از جانب تندروهای انقلابی در فرانسه نازل شد... (بازتولید آن در جوامع انقلابی)

پس از انقلاب فرانسه، تندروهای انقلابی؛ به رهبری "روبسپیر"که خود یکی از رهبران انقلاب فرانسه بود قدرت را به دست گرفتند و به تدریج و با برنامه ای خاص، جمهوری خواهان میانه رو را که خواستار برچیده شدن نظام پادشاهی مطلقه بودند را از مجلس کنوانسیون بیرون کردند و دو کمیته "نجات ملی" و "امنیت عمومی" پدید آوردند؛ این دو کمیته بسرعت به قدرت مخوفی بدل شده و مجلس را بازیچه دست خود کرد تا از این طریق قوانین ظالمانه ای را تصویب کند.

️ماکسیمیلیان روبسپیر و همراهانش مردم را به‌دقت تحت نظر داشتند و هرگونه مخالفت داخلی را بشدت سرکوب می‌کردند.

️"مجمع ملی" قانونی به نام قانون "مظنونات" را به تصویب رساند که طبق آن با سوء ظن به افراد و تشکیل پرونده برای آنان، محاکمه های فرمایشی و اعدام و ترور صادر می کرد که به دوره "ترور و وحشت" در تاریخ معروف است.

در دوره ترور ۲۲ نفر از "ژیرودندن" ها که مخالف قدرت مطلقه بودند در دادگاه‌های انقلاب محاکمه و اعدام شدند و بسیاری دیگر نیز یکی پس از دیگری به تیغ گیوتین سپرده شدند که از جمله آن ها "ژرژ دانتون" رهبر انقلابی و قهرمان دفاع از حقوق طبقات فقیر را می توان نام برد.

یکی دیگر از محکومین "لاوازیه" شیمیدان مشهور بود که برای انجام آزمایش‌های علمی خود تقاضای مهلت نمود ولی یکی از قضات پاسخ داد: "جمهوری انقلابی فرانسه دیگر شیمی‌دان نیاز ندارد".

 قربانیان کمیته نجات ملی را در حدود ۴۰ هزار نفر برآورد کرده‌اند که "روبسپیر" و پیروانش مظهر و هدایت کنندهٔ این ترورها شده بود؛ یکی از سیاستمداران که به‌طور معجزه‌آسا از تیغه گیوتین "روبسپیر" جان به در برده بود پیشنهاد کرد روی سنگ قبر او (روبسپیر) این جمله را حک کنند: "ای عابر! بر مرگ من گریه نکن، زیرا اگر من زنده بودم تو مرده بودی"

️بعضی از مواردی که از عملکرد تندروها در قالب انقلابیگری مشاهده می شود و گاهی نمود آن در مجلس و دولت مشاهده می گردد، نگران کننده است، از آرمان های انقلاب فاصله گرفته و با وجود و تراکم بحران های فعلی به تشدید بحران و خلق بحران های جدیدتر و بستن دهان ها و سرکوب آزادی های قانونی و حذف هر صدای اعتراض و ندای مخالفی می پردازند.

️علاوه بر فسادهایی که پدید آمده؛ حقوق قانونی مردم در طرح های ارائه شده و تصمیم ها و برنامه هایی که اعلام می گردد نادیده انگاشته شده و در فکر حذف مطلق اختیار و انتخاب مردم اند.

️آنچه پیش روی مردم و جامعه قرار دارد، تجربه "روبسپیر" در انقلاب فرانسه است و باید هوشیار بود و از این "شر" دوری گزید تا روبسپیری شدن بازتولید نشود!

علیرضا کفایی

امروز ۶ می زادروز ماکسیمیلیان روبسپیر انقلابی فرانسوی است

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
حکومت‌های مقدس...

درویشی

  عموما حکومت‌هایی که برمبنای یک ایدئولوژی شکل می گیرند، خود را مقدس فرض می‌کنند.

وقتی حکومتی مقدس شد کم کم فاجعه شکل می‌گیرد..
مقدس شدن یک حکومت این را می‌رساند که حکومت عاری از هر نوع خطا و اشتباهی است
و این یعنی شما هر مدل انتقاد و اعتراضی به ساختار داشته باشید در حال توهین به مقدسات هستید!

  وقتی حکومتی مقدس شد، مجریان حکومت نیز خود را همچون پیامبران مقدس و معصوم می‌دانند و این یعنی مجریان به خود اجازه هرکاری را می‌دهند..

از طرفی مقدس شدن یک حکومت باعث تقدم تعهد بر تخصص می‌شود، متخصصان گوشه نشین می‌شوند و فقط افراد متعهد به مقدسات کارهای اجرایی را برعهده می‌گیرند!

  در حکومت‌های مقدس، ساختار و قوانین قابل اصلاح و تغییر نیست.

چرا که قوانین را الهی و حکم را حکم خدا می‌دانند و با اینکه سرعت تغییرات و تکنولوژی بالاست و الگوهای علمی مناسبی وجود دارد،
بر اساس قوانین هزاران سال گذشته سعی می‌کنند شرایط را مدیریت کنند و به سوال‌های جدید پاسخ‌های قدیمی می‌دهند.

  حکومت‌های مقدس برای کارهای اشتباه خود همیشه توجیه می‌آورند، قحطی و خشکسالی و جنگ و تحریم را تقدیر الهی می‌دانند ..

فرصت‌ها را از دست می‌دهند و توجیه می‌آورند که استخاره گرفتیم و بد آمد، دروغ می‌گویند و توجیه می‌آورند که دروغ مصلحتیست.

از طرفی هر اشتباه خود را گردن دشمن عوامل خارجی می‌اندازند!

در حکومت‌های مقدس بجای اینکه مردم را به پیشرفت و رفاه بیشتر و ثروت آفرینی دعوت کنند به قناعت دعوت می‌کنند.

حکومت‌های مقدس وقتی شرایط اقتصادیشان بد می‌شود سعی می‌کنند فقر را مقدس جلوه بدهند و به مردم وعده دهند که اگر در این دنیا فقیر هستی، این فقر امتحان الهی است..
و اگر فقر را تحمل کنی، پس از مرگت در دنیای دیگری زندگی بهتری خواهی داشت.

  حکومت‌ها مقدس نیستند..
قوانین جامعه هم الهی نیست و باید تاریخ انقضا داشته باشند و بر اساس شرایط روز و برای هر نسلی تدوین و اجرا شوند...

گاندی معتقد بود جان انسان‌ها بر هرچیزی در اولویت است، اگر با وضع یک قانون جان انسان به خطر بیوفتد، باید قانون عوض شود!

حکومت‌ها مقدس نیستند، مجریانش هم معصوم و مبری از اشتباه نیستند..
اتفاقا بیشتر در معرض خطا و فساد هستند..

چرا که بر روی صندلی قدرت نشسته‌اند و بیشترین دسترسی به پول، اسلحه و رسانه دارند و اگر نظارت و نقدی بر این ساختار نشود فساد شکل می‌گیرد.

حکومت‌ها مقدس نیستند، تقدس تعصب می‌آورد و تعصب چشم را کور و گوش را کر می‌کند!

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
✍️ آمریکایی‌ها بیشتر علوم انسانی می‌خوانند!

این جدول توسط بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF) ارائه شده که یک سازمان دولتی در ایالات متحده است. جملاتی مانند تو باید دکتر بشی! مهندس بشی! از کودکی در همه‌ی خانه‌ها پیوسته میان والدین و فرزندان دوره می‌شود! تا شاید شانس موفقیت و در نهایت آسایش زندگی را برایشان فراهم کند. با چنین روندی، از همان ابتدا ذهنیتی را در فرزندان خود ایجاد می‌کنیم که هر رشته‌ی دیگر غیر از پزشکی و مهندسی ارزش تحصیل ندارند و خوشبختی و سعادت آینده فقط و فقط در همین دو رشته خلاصه شده است! حال آنکه جامعه غیر از پزشک و مهندس بخش‌های مختلفی را شامل می‌شود که نیازمند تخصص و دانش روز است و متأسفانه همین رویکرد می‌تواند از دلایل مهم عدم پیشرفت یک کشور باشد.

اما نکته‌ی جالب در این میان وضعیت متفاوت نگرش به رشته‌های تحصیلی در کشورهای پیشرفته است. مهم‌ترین عامل برتری کشورهای غربی قطعاً علوم تجربی یا ریاضی نبوده بلکه از ابتدا تاکنون خود و جهان را توسط علوم انسانی کنترل و اداره کرده‌اند، هرچند در ظاهر چیزی که از آن‌ها می‌بینیم آثار و نتایج علوم فنی و مهندسی بوده است. ولی باید توجه داشت کارکرد، جهت‌گیری و حتی روش استفاده‌ی همین علوم را نیز با بهره‌گیری از علوم انسانی تعیین می‌کنند و این مهم‌ترین دلیل موفقیت آن‌ها در مباحثی مانند اقتصاد و سایر حوزه‌هاست.

آن‌ها کیفیت بالای آموزش و استاندارهای کیفی برای رشد جوامع خود را با تأکید بر علوم اجتماعی و انسانی تضمین می‌کنند که درنهایت به ارتقای کیفیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منتج می‌شود. در ابتدا وقتی که به کشورهای توسعه یافته نگاه می‌کنیم و استانداردهای بالای زندگی در آن‌ها را مشاهده می‌کنیم در نگاه اول ریشه‌ی تمامی پیشرفت‌ها در صنعت، کشاورزی، اقتصاد و ... در فناوری‌هایی که دارند متجلی می‌شود. "آن‌ها فناوری دارند بنابراین پیشرفته هستند!" همین تفکر برای سال‌ها وارد زندگی ما شده و در نتیجه‌ی آن فقط باید دکتر یا مهندس شویم تا فاصله‌ی خود را با جوامع پیشرفته کمتر کنیم! اما این سطحی‌ترین نگاه ممکن به اساس قضیه‌ای است که در ابتدای مطلب مطرح شد.

برای درک بهتر موضوع نگاهی به کشور آمریکا خواهیم داشت. بررسی آمار دانشگاه‌های این کشور نمایان‌گر حضور بسیار پررنگ شهروندان آمریکایی یا آن‌هایی که اقامت دائم دارند در دانشکده‌های حقوق، اقتصاد، مدیریت و ... است حال آنکه دانشکده‌های مهندسی و پزشکی از ملیت‌های متنوع از عرب گرفته تا هندی و چینی و البته هموطنان خودمان پر شده است. شاید این آمار متفاوت و البته عجیب! با توجه به استانداردهای تحصیلی "مد" شده در کشور ما، خود پاسخی برای موفقیت کشوری مانند آمریکا باشد. آن‌ها با تقویت علوم انسانی و اجتماعی زیربنایی محکم را ایجاد کرده‌اند که با پشتوانه‌ی آن شاهد کشف و پیشرفت فناوری هستند. در کشور ما دانش‌آموزان ممتاز و باهوش حتی اگر به تحقیق و بررسی در رابطه با رشته‌های علوم انسانی بپردازند با مخالفت بیشتر اطرافیان خود مواجه می‌شوند که هوش و استعدادشان را در علوم انسانی نابود نکنند! و برای یک آینده‌ی خوب دکتر و مهندس شوند حال آنکه دانش‌آموزان با نمرات پایین‌تر را روانه‌ی علوم انسانی می‌کنیم تا در آینده اقتصاددان‌ها، مدیران و جامعه‌شناسان ما باشند!

به نظر شما این می‌تواند روش مناسبی برای تضمین موفقیت یک کشور در آینده باشد؟! البته در سال‌های اخیر، با افزایش آگاهی‌های عمومی، تعداد دانش‌آموزان ممتازی که در رشته‌ی علوم انسانی تحصیل می‌کنند، رو به فزونی است. در ادامه آمار جالبی از دانشگاه‌های آمریکا را مشاهده می‌کنید که تفاوت چشمگیری میان دریافت‌کنندگان مدرک دکتری در رشته‌های علوم انسانی و آموزشی با مهندسی و پزشکی را نشان می‌دهد حال آنکه بیشتر دانشجویان ویزایی (خارجی) رشته‌های علوم تجربی و ریاضی را انتخاب کرده‌اند. این جدول توسط بنیاد ملی علوم آمریکا (NSF) ارائه شده است. این بنیاد یک نهاد دولتی در ایالات متحده‌ی آمریکا است که از ۱۹۵۰ تاکنون در توسعه‌ی قوانین و سیاست‌های رسمی علمی در ایالات متحده‌ی آمریکا فعالیت می‌کند.


#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
درگیر چرخه زوال شده‌ایم

سمیه توحیدلو

♈️آمار نشان می‌دهد که امید، که آخرین امکان و آخرین سنگری که مردم می‌توانند داشته باشند، هم تا حدودی ازدست‌رفته است

♈️در حال حاضر ۱۷ میلیون شهروند هیچ‌گونه نسبتی با دولت دارند؛ نه بیمه تأمین اجتماعی دارند، نه بیمه بهداشت دارند، دسترسی به هیچ‌چیزی از این نظام سلامت ندارند. اگر به تفاوت تعداد تخت‌های بیمارستان‌های دولتی و خصوصی توجه کنیم، و گسترش و پراکندگی آنها در کل جامعه و کل کشور را بررسی کنیم، نشان می‌دهد که اتفاقاً در حوزه بهداشت، علی‌رغم همه بالا بودن عدد شاخص‌ HDI، در حوزه سلامت اوضاع خوبی نداریم.  

♈️در ابعاد دیگر اگر معیارهای سنجش حکمرانی از منظر فسادناپذیری، آزادی‌های سیاسی و اجتماعی را در نظر بگیریم، عدد شاخص‌ها دقیق گویایی این است که در یک سطح نابسامانی هستیم ولی باید بدانیم «احساس مردم» در مورد آنها حتی بدتر از نمره خود شاخص است.

♈️متأسفانه آمار نشان می‌دهد که امید، که آخرین امکان و آخرین سنگری که مردم می‌توانند داشته باشند، هم تا حدودی ازدست‌رفته است. بنابراین امکان بزرگ، فعلاً کسانی هستند که در قدرت‌اند و کسانی هستند که سهمی در حکمرانی دارند و باید این را ایجاد کنند، مردم را به بازی بگیرند و این شکاف را کاهش دهند. شدنی هم هست؛ اتفاقاً جزء کسانی نیستم که بگویم باید همه ساختارها عوض شود، همه نظام تفکری عوض شود و ما بعد کارهایی بکنیم. در واقعیت تاریخ نشان می‌دهد که وقتی امیرکبیر در بدترین و سخت‌ترین شرایط اجتماعی می‌تواند کارهای مثبتی انجام دهد، پس الان هم می‌شود. امیرکبیر با فهم موقعیت درست زمانه و موقعیت روز و استفاده از ابزارهایی که می‌تواند، کارهایی می‌کند که اثرش حتی تا انقلاب اسلامی ماندگار است. بنابراین حکمرانانی که کارآمد باشند، بدانند، بفهمند و مسئله را بشناسند و بخواهند کاری کنند، مهم است. در وهله بعد، بوروکراسی ما به‌شدت فاسد است، به‌شدت مسئله دارد و ما درگیر چرخه زوال شده‌ایم…

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا لیبرالیسم هم ایدئولوژی است؟

مرتضی مردیها


#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
دلایل تداوم مشکلات نظام حکمرانی در ایران

مجید بهمن زاده


در برابر اعتراض های بسیاری که در طی چند دهه گذشته از سوی منتقدین به عملکرد جمهوری اسلامی وارد شده است، همواره این سوال اساسی و مهم در میان دلسوزان کشور و مجامع علمی و محافل  روشنفکری ایران نیز مطرح شده است که علیرغم وجود تمامی این مشکلات،؛  راه حل خروج از این بحران ها و شیوه رفع این معضلات فزاینده چگونه است ؟؟؟

لذا در گام نخست و برای شناخت شیوه صحیح رفع معضلات در کشور، ضرورت دارد تا به تقسیم بندی مشکلات بنیادین و بحران‌های فراگیر کشور بپردازیم، لذا به اعتقاد بنده میتوان مشکلات جامعه را در سه محور اصلی و حیاتی  تقسیم بندی کرد:

🔰۱- سومدیریت ها و ناکارآمدی حاکمیت در راستای اتخاذ تصمیمات معقول و عدم توانایی لازم در اجرای سیاست های کلان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی

🔰۲- بحران فراگیر در حوزه دیپلماسی، سیاست خارجی و روابط بین الملل که مهمترین مصداق بارز آن، اعمال و تداوم تحریم های بین المللی بر علیه ایران است .

🔰۳- وجود فساد های گسترده و ویژه خواری ها و رانت‌خواری های ویرانگر

با این توضیحات، چنانچه بخواهیم ریشه های بروز این معضلات بنیادین و بحران زای  کشور را مورد بررسی قراردهیم،  به موارد متعددی میتوان اشاره کرد، اما به طور قطع و یقین، عوامل اصلی و ریشه غالب مشکلات بنیادین  کشور را در ساختار پرابهام و غیردمکراتیک قانون اساسی فعلی ایران باید جستجو کرد.

چرا که با مبهم و نامشخص بودن روح کلی حاکم بر قانون اساسی فعلی، ایران در میان دوراهی استقرار ""حاکمیت  جمهوری"" به معنای تحقق خواست اکثریت جامعه از یک‌سو و استقرار یک نظام  فردمحور شبه سلطنتی تحت عنوان "" ولایت مطلقه فقیه"" از سوی  دیگر گرفتار شده است، از همین رو در طی ۴ دهه گذشته، خواست عمومی و نظارت عامه از سوی اکثریت مردم بر نظام حاکم محقق نشده و درغالب اوقات، خواست ولی فقیه و واراده اقلیت حاکم بر کشور دارای ارجحیت بوده و تعارضات و فاصله معناداری با خواست و مطالبات اکثریت جامعه داشته  است .

از همین رو، پرواضح است که در شرایط فقدان یک نظام جمهوری واقعی و مبتنی بر خواست اکثریت مردم و نبود نهادهای نظارتی برای کنترل حاکمیت و همچنین در سایه ساختار یک نظام فرد محور حاکم که تمامی روسای قوای سه گانه، مدیران عالی کشور، فرماندهان ارشد و اعضای نهادهای تصمیم گیر و تاثیرگذار، مستقیم و یا غیرمستقیم از سوی ولی فقیه انتخاب می‌شوند ، امکان هرگونه اعمال نظارت عمومی و تاثیرگذاری بر تصمیمات و سیاست های کلان حکمرانی در کشور منتفی است، لذا شاهد اتخاذ تصمیماتی برخلاف خواست عمومی، بروز فساد و ویژه خواری و عدم امکان نظارت بر عملکرد حاکمیت از سوی جامعه هستیم .

بنابراین پرواضح است که نخستین گام برای برون رفت کشور از بحران های فزاینده فعلی، تعیین تکلیف در خصوص نوع و ساختار حکمرانی در قانون اساسی مبنی بر استقرار یک نظام واقعی ""جمهوری"" و یا یک نظام فرد محور شبه سلطنتی تحت عنوان"" ولایت مطلقه فقیه "" است .

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
چند پرسش از سردار سرلشگر رشید

یدالله کریمی پور


♈️مسردار سرلشگر رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) گفته است: متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کرده‌اند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما می‌خواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفته‌اند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند. چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است./
روزنامه ایران

پس معلوم می شود که جمهوری اسلامی مسئولیت نابودی اسرائیل غاصب را نمی خواهد و از همان آغاز نخواسته است این بهر را به تنهایی بر دوش کشد؛ بلکه قرار بوده و هست که جمهوری‌اسلامی به کمک همه دولت ها و ملت های مسلمان، اسرائیل(اشغالگر) را شکست داده و نابود کند. از جناب دکتر رشید که دارای درجه Ph.D در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک است، در همین ارتباط چند پرسش دارم:

۱- جمهوری اسلامی با کمک کدامین ملت-دولت های مسلمان، غاصب قبله اول مسلمین را نابود خواهد کرد؟

۲- با فرض پذیرش گزاره جناب دکتر رشید، مبنی بر شکننده بودن ارتش اسرائیل (اشغالگر)، آیا این گزاره با گزاره دیگر ایشان مبنی بر این که آمریکا و اروپا، رایگان هر امکاناتی را که رژیم صهیونیستی نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار می دهند، حتی بمب اتم، سازگار و ممکن الوقوع است. چنان که به گفته ایشان، آمریکا و ناتو در عملیات وعده صادق، با ۲۴۰ جنگنده به اسرائيل(اشغالگر) کمک کردند؛

۳- از هنگام تشکیل این دولت تا کنون، چندین جنگ و نبرد در جهت حذف یا کاهش توانش به منصه ظهور رسیده است. از جمله جنگ های پنجگانه، چرا بی یا کم نتیجه بوده اند؟

۴- امروز ۱۶۵ کشور از مجموع ۱۹۳ دولت ملل متحد این رژیم را به رسمیت شناخته اند. یعنی حدود 85% دولت ها. از جمله هر ۵ عضو شورای امنیت، همه اعضای G.7، تمام ۳۲ عضو ناتو و ۲۷ عضو اتحادیه اروپایی. جناب شما متخصص جغرافیای سیاسی و استراتژیست هستید، به گمانتان در آینده بر ۲۸ کشوری که تا کنون این دولت را به رسمیت نشناخته اند، که ۲۴ دولتش عضو همکاری اسلامی هستند، افزوده خواهد شد؟! آیا این ملت-دولت ها آماده همکاری با جمهوری اسلامی در جهت نابودی این رژیمند؟!

۵- امروزه روز این دولت ۷ ماه است در جنگ است. گروه ها، سازمان ها و دستجات متعددی همچون حرب الله، انصارالله و...تصمیم به مقاومت در برابر این رژیم گرفته اند. جهانیان هم در بیشتر کشورها علیه خشونت اسرائیل برخاسته اند، به گمان جناب شما به عنوان یک استراتژ، نتیجه چه خواهد شد؟ چرا ملت-دولت های مسلمان در برابرش نمی ایستند؟! نتیجه پایانی این معرکه چه خواهد بود؟!

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
۱۰۰ میلیارد تومان برای «رصد» سبک زندگی مردم

ماده ۷۵ برنامه هفتم رو یادتان هست؟
درباره راه‌اندازی سامانه رصد سبک زندگی بود!

طبق جدول ۱۲، برای «راه‌اندازی سامانه رصد، پایش و سنجش مستمر شاخص‌های سبک زندگی مردم و ...» ۱۰۰ میلیارد تومان بودجه داده شده است.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
حاکمان ایران بجای اثبات خدا، اثبات کنند که به خدا ایمان دارند

🔻شهاب الدین حايری شیرازی: روسو جمله ی خوبی خطاب به روحانیان مسیحی داشت، میگفت:

"دست از اثبات حقانیت مسیحیت بردارید، چون مسیحیت واقعاً برحق است، بیایید اثبات کنید که خودتان مسیحی هستید ...!"

🔻این چیزی ست که نیاز به اثبات دارد؛ به همین سیاق، باید خطاب به تمام مذهبیان خصوصا حاکمان ایران گفت:

"دست از اثبات وجود خدا بردارید، وجود خدا نیازی به اثبات ندارد!"

🔻شما با رفتار نیکتان، اثبات کنید که به وجود خدا اعتقاد دارید.

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
رژۀ پروپاگاندا تا تسخیر واقعیت

اگر فساد به معنای تباهی است، یکی از بدترین فسادهایی که می‌تواند به جان اجتماعی سیاسی بیفتند «پروپاگاندا»ست، زیرا پروپاگاندا دقیقاً کاری می‌کند که بگندد نمک! پروپاگاندا در ساده‌ترین معنا به معنای تبلیغات سیاسی است. در این نوشتار می‌خواهم شرح دهم چگونه پروپاگاندا حرکت خزندۀ خود را آغاز می‌کند و چگونه منزل به منزل، سنگر به سنگر و شهر به شهر فتح‌ناشدنی‌ترین چیزها را فتح می‌کند تا جایی که در نهایت «جایگزین واقعیت» می‌شود.

پروپاگاندا موذی‌ترین دشمن جامعه است، زیرا در ابتدا اصلاً چیز خطرناکی به نظر نمی‌رسد. حتی بسیار طبیعی به نظر می‌رسد که هر حزب و هر جریان سیاسی ایده‌ها و اهداف خود را تبلیغ کند، اما هیجان و شوری که پروپاگاندا ایجاد می‌کند افیونی است، رفته‌رفته پیکر جامعه را گرفتار می‌کند و توهماتی به ذهن جامعۀ افیون‌زده می‎اندازد که هیچش علاج نیست. درست همان‌گونه که افیونی شدن یک جسم سالم مراحلی دارد، پروپاگاندازدگی یک اجتماع سیاسی نیز مراحلی دارد و یک‌شبه رخ نمی‌دهد.

اما هر چه هست، مسیر خطرناکی که ممکن است رخ دهد این است که پروپاگاندا از مرحلۀ ابلاغ یک ایدۀ سیاسی رفته‌رفته به جایی برسد که جایگزین واقعیت شود: گام نخست مرحلۀ به نظر بی‌خطرِ ابلاغ یک باور سیاسی‌ـ‌اجتماعی است. در مرحلۀ بعد این ابلاغ چنان فراگیر می‌شود که به «خبر» تبدیل می‌شود. در مرحلۀ بعد، همان خبرهایی که در اصل گزاره‌های پروپاگاندیستی بود، دستمایۀ «تفسیر و تحلیل» امور و واقعیت می‌شود. با فراگیریِ تحلیل پروپاگاندیستی واقعیت دیگر آن‌گونه که هست بیان نمی‌شود. این مرحله‌ای است که «حقیقت» نابود می‌شود. «حقیقت» به معنای «بازنمایی عینی واقعیت» است. اگر خبر، تحلیل و تفسیر کاری کند که واقعیت دیگر بازنمایی درستی نداشته باشد، واقعیت هنوز سر جایش هست، اما حقیقت دیگر نابود شده است. واقعیت تنها به صورت تکه‌وپاره و فقط برای این‌که تأییدکنندۀ دروغ پروپاگاندا باشد بازنمایی می‌شود. اما همچنان واقعیت در جایی در دنیای بیرون وجود دارد.


اما واپسین مرحله خطرناک‌ترین مرحله است و این زمانی است که پروپاگاندا کاملاً جایگزین واقعیت می‌شود. این مرحله کم‌تر پیش می‌آید، زیرا به سازوکاری توتالیتر نیاز دارد و برای ایجاد آن به عواملی فراتر از پروپاگاندا ــ همانا به ارعاب فراگیر ــ نیاز است. و این‌چنین پروپاگاندا جایگزین واقعیت می‌شود. بگذارید در مثالی خیالی کل این فرایند را نشان دهم:

فرض کنیم مسئله تولید صنعتی است. گام اول پروپاگاندا، در آن مرحلۀ محقر و حتی مشروع خود، این است که بگوید: تنها فلان نظام سیاسی یا فلان حزب با ایجاد فلان ساختار در جامعه می‌تواند بیش‌ترین تولید صنعتی را داشته باشد. تا این‌جا هیچ چیز هولناک یا زیانباری وجود دارد. در مرحلۀ بعد «خبرسازی» شروع می‌شود. اطلاعات به نوعی ارائه می‌شود که در واقع همان پروپاگانداست: فلان قدر تولید صنعتی به موفق‌ترین شکل با همان شیوه‌ای که در پروپاگاندا اعلام می‌شد، محقق شده است. پس «ایده» به «خبر» یا «داده» تبدیل می‌شود. می‌رسیم به مرحلۀ بعد که همین «داده‌ها» ــ و فقط همین داده‌ها ــ مبنای تحلیل تولید صنعتی قرار می‌گیرد. تولید صنعتی صرفاً بر مبنای همین داده‌ها تحلیل می‌شود و همۀ داده‌های دیگر کنار نهاده می‌شود. از این طریق داده‌های تصنعی یا گزینش‌شده به بار می‌نشیند و ساختار تحلیلی کاملی را پدید می‌آورد...

حالا می‌توان تولید را بر مبنای همان خط سیر پروپاگاندیستی که ایده را به خبر تبدیل کرده بود، تحلیل کرد و از این رهگذر شناخت جدیدی حاصل می‌شود. از این پس واقعیت تنها بر مبنای «همین شناخت» ـــ که استخوان‌بندی و جوهره‌اش پروپاگانداست ــ روایت می‌شود و به این ترتیب تصویری مجعول از واقعیت ترسیم می‌شود و این یعنی «بازنمایی واقعیت دروغین می‌شود». این همان مرحلۀ نابودی حقیقت است. در نتیجه به چنین گزاره‌هایی می‌رسیم: فقط از این طریق چنین تولیدی امکان‌پذیر بود... از این طریق معجزه‌ای در تولید رخ داده است و فلان و بهمان. حالا فقط مانده است که این گزاره‌ها کل ذهن و روح، و سطح و عمق جامعه را بگیرد. این همان زمانی است که واقعیت پروپاگاندیستی جدیدی جای واقعیت بیرونی را می‌گیرد. و تمام! دست جامعه برای همیشه از واقعیت راستین کوتاه شده است.

این تیره‌ترین، عمیق‌ترین و درمان‌ناشدنی‌ترین تباهی است. خِرد اگر یک کارکرد داشته باشد، همین است که جلوی این توسعه‌طلبی شوم و بدفرجام پروپاگاندا را بگیرد. اگر چنین نشود، واقعیتی پدید می‌آید که سراب است و در مهلک‌ترین لحظه مشک‌ها از آب تهی خواهد ماند... نه از سراب می‌توان پیاله‌ای پر کرد و نه از چاه‌های توهم پروپاگاندا...

شرح این‌که چگونه می‌توان جلوی این تسخیر شوم را گرفت، مجال دیگری می‌طلبد.

🖊 مهدی تدینی

#سیاست_شناسی
🆔 @Politicology
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
2024/05/09 21:34:08
Back to Top
HTML Embed Code: