Telegram Web Link
🛑گروه هفت در بیانیه تازه خود بار دیگر تأکید کرد که جمهوری اسلامی هرگز نباید به سلاح هسته‌ای دست یابد. این کشورها خواستار ازسرگیری مذاکرات برای رسیدن به توافقی جامع، قابل راستی‌آزمایی و پایدار درباره برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی شدند.

📌در این بیانیه بر ضرورت پایبندی کامل جمهوری اسلامی به تعهداتش ذیل پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و همکاری فوری و کامل با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تأکید شده است. گروه هفت همچنین از جمهوری اسلامی خواسته هرگونه اقدام تنش‌زا را متوقف کرده و اطلاعات قابل راستی‌آزمایی درباره تمامی مواد هسته‌ای خود در اختیار آژانس قرار دهد تا اعتمادسازی شود که برنامه هسته‌ای این کشور صرفاً صلح‌آمیز است.

📌افزون بر این، اعضای گروه هفت نگرانی شدید خود را نسبت به گسترش موشک‌های بالستیک جمهوری اسلامی و حمایت تهران از نیروهای نیابتی همچون حماس، حزب‌الله، حوثی‌ها و شبه‌نظامیان همسو در عراق اعلام کردند.



💠‌اخبار نظامی ایران و جهان🔰
📝Davin
#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
🤬5👏3
🔴رویارویی ترامپ پوتین و نیکسون خروشچف

🔸️ترامپ دقایقی پیش عکسی در شبکه اجتماعی تروث منتشر کرد که مواجه خود با پوتین را با مشاجره پرتنشی را در جریان «مناظره آشپزخانه» بین ریچارد نیکسون، معاون رئیس جمهور ایالات متحده، و نیکیتا خروشچف، نخست وزیر اتحاد جماهیر شوروی، نشان می‌دهد.

🔸️این مناظره در اوج جنگ سرد رخ داد و نماد تقابل دو ایدئولوژی (سرمایه‌داری و کمونیسم) در قالبی روزمره شد.

🔸️رسانه‌ها در هر دو کشور آن را به‌شدت پوشش دادند و هر طرف ادعا می‌کرد رهبر خود "پیروز" مناظره بوده است.

🔸️بعدها، این مناظره به عنوان نمونه‌ای از جنگ تبلیغاتی نرم بین آمریکا و شوروی شناخته شد.

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
🤡32👍1
❇️✴️ ماجرای  مناظره آشپزخانه چیست؟

🔸️«مناظره آشپزخانه» (Kitchen Debate) به گفت‌وگوی مشهور بین ریچارد نیکسون (معاون رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده) و نیکیتا خروشچف (رهبر اتحاد جماهیر شوروی) گفته می‌شود که در تاریخ ۲۴ ژوئیه ۱۹۵۹ در مسکو رخ داد.

ماجرا چنین بود:

🔸️ایالات متحده در نمایشگاه ملی خود در مسکو، یک خانه‌ی پیش‌ساخته و مجهز به وسایل مدرن خانگی را به نمایش گذاشته بود تا سطح زندگی و رفاه طبقه‌ی متوسط آمریکایی را نشان دهد. نیکسون، که برای افتتاح نمایشگاه به مسکو رفته بود، در کنار خروشچف وارد این خانه شد. در آشپزخانه خانه، بین دو رهبر یک گفت‌وگوی پرشور و غیررسمی شکل گرفت که بعدها به نام «مناظره آشپزخانه» مشهور شد.

🔸️نیکسون: تأکید داشت که سرمایه‌داری و فناوری مصرفی در آمریکا به مردم عادی امکان می‌دهد در رفاه زندگی کنند. خانه‌های مجهز به وسایلی مثل یخچال، ماشین لباسشویی و تلویزیون، نمادی از آزادی انتخاب و سطح زندگی بهتر در نظام آمریکایی معرفی شد.

🔸️خروشچف: استدلال می‌کرد که نظام سوسیالیستی شوروی هم به زودی چنین پیشرفت‌هایی خواهد داشت و حتی فراتر خواهد رفت. او تلاش داشت نشان دهد که آمریکا بیش از حد به کالاهای مصرفی توجه دارد و در شوروی، تمرکز روی صنعت سنگین و پیشرفت‌های اساسی است.


🔸️این گفت‌وگو در اوج جنگ سرد رخ داد و نماد تقابل دو ایدئولوژی (سرمایه‌داری و کمونیسم) در قالبی روزمره شد.

🔸️رسانه‌ها در هر دو کشور آن را به‌شدت پوشش دادند و هر طرف ادعا می‌کرد رهبر خود "پیروز" مناظره بوده است.

🔸️بعدها، این مناظره به عنوان نمونه‌ای از جنگ تبلیغاتی نرم بین آمریکا و شوروی شناخته شد.


#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👏31👎1
❇️ داس و چکش نماد چیست؟

▫️نماد داس و چکش (☭) یکی از شناخته‌شده‌ترین نمادهای جنبش‌های کمونیستی و سوسیالیستی در جهان است که ریشه در انقلاب روسیه (۱۹۱۷) دارد.

▫️این نماد ابتدا توسط حزب بلشویک به رهبری ولادیمیر لنین به‌عنوان سمبل اتحاد کارگران و دهقانان انتخاب شد و در سال ۱۹۲۲ به نشان رسمی اتحاد جماهیر شوروی تبدیل گردید.

▪️▪️مفهوم و فلسفه داس و چکش

▫️  چکش: نماد کارگران صنعتی، مهندسان، و صنعتگران است که ستون فقرات تولید و صنایع را تشکیل می‌دهند.

▫️ داس: نشان‌دهنده کشاورزان و دهقانان است که مسئول تولید مواد غذایی و کشاورزی هستند.

▫️این نماد تأکید دارد که قدرت در یک جامعه کمونیستی باید در دستان کارگران و کشاورزان باشد و هدف آن از بین بردن استثمار طبقاتی و ایجاد جامعه‌ای برابر و بدون طبقات است.

▪️▪️تاریخچه و استفاده از این نماد

▫️اتحاد جماهیر شوروی (۱۹۲۲-۱۹۹۱): داس و چکش روی پرچم ملی شوروی و نشان رسمی این کشور قرار داشت.

▫️احزاب کمونیستی در سراسر جهان: بسیاری از احزاب مارکسیستی-لنینیستی از این نماد در پرچم‌ها و نشان‌های خود استفاده کرده‌اند، مانند حزب کمونیست چین، ویتنام، کوبا، و کره شمالی.

▫️جنبش‌های کارگری: در برخی موارد، گروه‌های کارگری و سوسیالیستی نیز از این نماد به‌عنوان نشانی از مبارزه برای حقوق کارگران استفاده کرده‌اند.

▪️▪️نمادهای مرتبط با داس و چکش

▫️ستاره سرخ : نمادی از انقلاب پرولتری و هدایت کمونیسم.

▫️داس، چکش و قلم: در برخی نسخه‌ها، قلم به نماد روشنفکران و طبقه تحصیل‌کرده افزوده شده است.

▫️داس و چکش داخل کره زمین: این نماد نشان‌دهنده جهانی‌سازی کمونیسم است.

▪️▪️دیدگاه‌های مختلف درباره این نماد

▫️حامیان کمونیسم این نماد را نشانه‌ای از مبارزه برای عدالت اجتماعی، برابری و انقلاب پرولتری می‌دانند.

▫️منتقدان کمونیسم آن را یادآور دیکتاتوری، سرکوب سیاسی و فجایع حکومت‌های کمونیستی مانند شوروی و چین در قرن بیستم می‌دانند.

با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، استفاده از این نماد کاهش یافت، اما همچنان در برخی کشورها، احزاب و گروه‌های کمونیستی به کار می‌رود.

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
3👍3
❇️✴️ اقای عراقچی ،طبق اصل ۱۳۷ قانون اساسی مسئول هستید نه مجری !

✍️رضا ولد بیگی


امروز کسی نیست که نداند که حیات ملت و تمامیت سرزمینی ایران وابسته به سیاست خارجی در این برهه حساس است و سیاست خارجی نابخردانه و مشکوک در سالیان متمادی خسارتهای بسیاری به کشور وارد نموده است .
دشمنی کور با غرب بویژه امریکا را هرگز نمیتوان با انقلابی گری کودکانه توجیه نمود و حتما دلایل ناشناخته  و شاید مشکوک و ناصادقانه ای در پشت پرده غرب ستیزی نهفته است.

به انان که دلیل امریکا ستیزی را دخالتهای امریکا و کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت ملی دکتر مصدق عنوان میکنند باید گفت کشوری چون ویتنام با بیش از یک میلیون کشته در جنگ با امریکا بزرگترین داغ جنایت امریکا در دهه ۷۰ را بر پیکر خود داشته ولی چون رهبران با صداقت بدنبال رفاه ملت بودند پس از پایان جنگ صلاح مملکت را در تنش زدایی و گسترش روابط  با امریکا دانسته و امروز با حداقل منابع طبیعی میرود که به عنوان یک اقتصاد پویای نوظهور در جهان مطرح شود و کشورمان مملو از کالاهای ساخت ویتنام گردیده است.

کشور چین که با انقلابی بزرگ برای رهایی از فقر اغاز نمود در ابتدا  امریکا ستیزی را برگزید و امریکا را ببر کاغذی نامید ولی بجای فقر زدایی جان فقرا  گرفته شد ولی چون صداقت چراغ راهشان بود با درایت  رهبرانی با تدبیر و صادق چون چوین لای و تنگ شیائو پینگ بزودی با تنش زدایی با غرب بویژه امریکا دروازه های کشور را برای سرمایه گذاری و گشایش اقتصادی گشودند و از سال ۵۷ تا کنون که جمهوری اسلامی درامد سرانه مردم کشورمان را نصف کرده است ، چین درآمد سرانه مردمش را پنجاه برابر کرده است و ۵۰۰ میلیون انسان را از زیر خط فقر بیرون کشیده است.

متاسفانه علیرغم تجارب اموختنی  در عرصه بین الملل امروز وزیری بر منصب وزارت خارجه نشسته که بر خلاف قانون اساسی خود را یک  مجری بی اختیار برای مصوبات شورای امنیت ملی میداند.او طبق اصل ۱۳۷ قانون اساسی بی هیچ کلمه ای برای تفسیر فقط در مقابل رییس جمهور و مجلس مسئول است نه هیچ شورای فراقانونی . با این منطق جناب وزیر عملا امورات  خارجی کشور در حاشیه و در اختیار افراد غیر موظف بوده و وزیری با سابقه نظامی گری غیر جسورانه شجاعت هیچ ابتکار عملی را نداشته و کشور بسرعت بسوی دره تحریمهای کمر شکن ناشی از مکانیزم‌ماشه به پیش میرود.

او فراموش کرده که سوگند یاد کرده که پاسدار قانون اساسی باشد و نه امر بر مقامات. وزیری که جسارت تاکید بر مذاکرات مستقیم ندارد با دوماه وقت کشی بی حاصل و درگیر اطاعت کور دستورات مافوق اسمان کشور در اختیار اسراییل جنایتکار قرار میگیرد و ان‌میشود که نباید میشد. او  هنوز خود را پاسدار فرمانبر ۲۰ ساله در برابر فرمانده  میداند نه امانتدار ملت و وزیر مسیول .
  
در حالیکه زندگی ایرانیان در بلاتکلیفی فلاکت باری گرفتار است وزیر خارجه سرگرم دیوار با مقامات  سیرالیون و گینه بوده و هیچ ابتکار عمل و تلاش شجاعانه از او برای حل منازعه باغرب و بویژه با امریکا از او  مشاهده نمیشود. در اخرین اظهار نظر شرم اور خسارت جنگ را کمتر از مذاکره و توافق میداند. با منطق امربری، او کاملا درست میگوید که توافق ،خسارتش برای حکومت بیشتر از جنگ است ولی برای ملت ایران و تمامیت سرزمینی ایران کاملا وارونه است . او که عنوان دکتر و نویسنده را یدک میکشد در مورد خسارت مکانیزم‌ ماشه که گلوی ملت را خواهد فشرد حتی جسارت بیان شجاعانه  خطر  را نداشته و نمیگوید چه چیزی در انتظار ملت ایران است و وقتی رییس جمهور فریاد میزند او  بجای اینکه یار رییس جمهور باشد بیشتر بار خاطر او است. 

اقای عراقچی !
شما در پیشگاه ملت و در مقابل تاریخ مسئول هستید که جسارت دفاع از حقوق ملت را نداشته اید و در مقابل مافوق فرا قانونی بیش از اینکه وزیر مسئول باشید امربر نظامی بوده اید و باید شرمسار ملت و  حتی زن جوان و فرزندان خود باشید . تنها متولی رسمی و موظف امورات خارجی کشور وزیر خارجه است و امروز زندگی ایرانیان متاثر از بی عملی و فقدان شجاعت شماست شما فقط در مقابل رییس جمهور و مجلس مسول هستید و نه امربر مقامات. باید بدون لکنت حافظ فعال و شجاع منافع ملی باشید  حتی اگر برکنار شوید. در ان صورت رییس جمهور میتواند با زبان رساتر از حقوق ملت دفاع کند چون وزیرش شجاعت بخرج داده است .
اقای عراقچی شما طبق اصل ۱۳۷ قانون اساسی مسئول هستید نه مجری .


#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍72👏2🤡2🤔1
✴️❇️ این سیاست خارجی حمله به نظام بین‌الملل است، میخواهید ادامه دهید برای جنگ آماده باشید!!

رستم شجاعی مقدم


تاسیس گروههای مذهبی یا سیاسی مسلح در کشورهای دیگر تحت هر عنوانی حمله به نظم، امنیت و وفاق ملی دیگر واحد‌های سیاسی است، غفلت کشورها و دولتمردان عرب در این زمینه به پایان خود رسیده است و دیگر احیای این فرقه‌های مسلح ناممکن است.

این تحرک خارجی ایران پس از انقلاب تحت عنوان صدور انقلاب یا کمک به نهضت‌های آزادی‌بخش نوعی کپی‌برداری از سیاست شوروی در تأسیس حزب وابسته به خود در کشورهای تحت نفوذ خود بود که برای حفظ شوروی نیز کارگر نیفتاد.

گذشته از هزینه‌های بسیار سنگین ایران در تاسیس و تجهیز این فرقه‌ها در جهان عرب، هزینه تنزل شأن ایران تا حد مشارکت با این گروههای کوچک ، هزینه هدایت سیاست خارجی ایران به سمت انزوای جهانی توسط این فرق عرب و تحمیل تحریم‌های جهانی ، قرار گرفتن در لیست سیاه اف ای تی اف، همه و همه مصداق ابرام بر راهی بوده و هست که اساسا نسبتی با منافع ملی، امکانات و موجودیت ایران نداشته است.

اکنون نخبگان ، افکار عمومی و دولتهای عرب و غیر عرب منطقه و همچنین هم پیمانان و شرکای جهانی آنها تعارض و تنافی این راهبرد خارجی ایران با نظم حاکم و امنیت جمعی را فهمیده‌اند و راهبردها وقتی برملا میشوند قطعا باید تغییر بنیادین را بپذیرند.

ایران باید وارد تغییر پذیری به نفع سازگاری با جهان امروز ، تمدن بشری ، عرف سیاست و نظم و امنیت جهان شود، حتی یک ساعت درنگ در آغاز تغییر عقلانی نیست!

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍84🤡1
❇️✴️ تقاضای جهانی نفت در نیمه اول ۲۰۲۵ نیم میلیون بشکه کاهش پیدا کرده است و این نشان می‌دهد که اگر انرژی‌های تجدیدپذیر همچنان رشد کنند، ذخایر نفت و گاز دنیا مانند گذشته مورد بهره‌برداری نخواهند بود.


آمریکا تلاش خواهد کرد قیمت نفت را در کانال ۶۰ دلار نگه دارد تا بتواند در نوامبر ۲۰۲۶ به رأی‌دهندگان و مخاطبان خود در آمریکا اثبات کند که حتی اگر نرخ تورم دو درصد افزایش پیدا کرد، اما در دو سال آینده ریاست‌جمهوری ترامپ، وضعیت اشتغال، کار و درآمد در آمریکا به‌مراتب بهتر خواهد شد. 
وی گفت: تمام کشورهای دنیا به استثنای چهار یا پنج کشور، در حال انطباق خود با آمریکا از طریق هجینگ هستند. اگر از جنبه بین‌المللی، صرفاً به بُعد تسلیحات اشاره کنیم: ۴۳ درصد صادرات تسلیحات متعلق به آمریکاست، فرانسه سهمی ۸ درصدی دارد و روسیه نیز ۸ درصد. در حوزه واردات تسلیحات، اوکراین ۹ درصد، هند ۸ درصد، عربستان ۷ درصد و دیگران سهم دارند. اگر فقط در مورد هزینه‌های تسلیحاتی جهان بحث کنیم، ۳۷ درصد هزینه‌ها متعلق به آمریکا و ۱۲ درصد متعلق به چین است. این آمار نشان می‌دهد که آمریکای شمالی بیشترین هزینه را دارد، سپس اروپا، سپس آسیا و بعد سایر مناطق جهان. 
سریع القلم تاکید کرد: اما اگر از این دایره بزرگ جهانی که ۹۰ درصد آن مربوط به روابط اقتصادی و استفاده از سیاست خارجی در خدمت افزایش GDP است به منطقه خاورمیانه برسیم، نکاتی در حال تحقق است. نخست اینکه ما در آینده کشوری به نام سوریه، به معنای گذشته‌اش، نخواهیم داشت. سوریه در نهایت به دمشق و اطراف دمشق محدود خواهد شد. جنوب سوریه عملاً توسط اسرائیل اشغال شده، شمال شرق آن در اختیار دیگران قرار خواهد گرفت و شمال غرب در کنترل ترکیه خواهد بود. آنچه باقی خواهد ماند، شهر دمشق و اطراف آن است؛ اصطلاحاً این را «بالکانیزه کردن سوریه» می‌نامند. این روند در کل خاورمیانه هم در حال گسترش است. 

استاد دانشگاه شهید بهشتی درباره وابستگی ساختاری نظامی عراق به آمریکا نیز گفت: برای کاهش هزینه و صدمه، آمریکایی‌ها بخشی از کارهای نظامی و امنیتی خود در عراق را به انگلستان واگذار کرده‌اند. هم‌زمان روابط نرم‌افزاری و سخت‌افزاری کشورهای عربی با آمریکا در حال تعمیق است. در حوزه خلیج فارس حدود ۴ تریلیون دلار ذخایر ارزی وجود دارد که تا سال ۲۰۳۵ بخش عمده آن در آمریکا سرمایه‌گذاری خواهد شد. به عبارتی، کشورهای عربی که اغلب دارای پادشاهان جوان هستند، امنیت خود را به سرمایه‌گذاری اقتصادی در آمریکا گره زده‌اند. 
وی ادامه داد: برونسپاری عملیاتی سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه به اسرائیل یکی از موارد بارز است. اگر از من بپرسید، با اطلاعاتی که دارم و ارتباطاتی که طی ماه گذشته برقرار کرده‌ام، حدود ۸۰ درصد عملیات ۱۲ روزه اخیر، با نرم‌افزارها و طراحی‌هایی بوده که در ۱۰ سال گذشته در آمریکا آماده شده بود و اسرائیل تنها اپراتور آن بود. 
سریع القلم گفت: هماهنگی ساختاری بسیار جدی میان سنتکام و اسرائیل در عملیات غزه، کرانه باختری اردن، سوریه و عراق وجود دارد. شبکه اقتصادی منطقه خلیج فارس و اردن نیز در حال تعمیق است. 
استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامه داد: تحولات ساختاری در صنعت انرژی خاورمیانه در حال وقوع است. عربستان اکنون بزرگ‌ترین تولیدکننده هیدروژن در دنیاست و با شرکت‌های آمریکایی سرمایه‌گذاری‌هایی در حد ۲۰ تا ۲۵ میلیارد دلار انجام داده است. کشورهای عربی بخشی مهم از ذخایر ملی خود را تا سال ۲۰۳۰ برای ساخت دیتا سنترها و خرید اسلحه در آمریکا هزینه خواهند کرد.


پژوهشگر توسعه افزود: در حال حاضر، ۱۲ میلیون جوان در کشور بدون شغل و تحصیلات مانده‌اند. ادامه روند پرداخت یارانه‌ها، کسری بودجه رو به افزایش، تمرکز منابع بر حوزه امنیت و دفاع، و افزایش نرخ بیکاری در نیمه دوم سال جاری، همگی زنگ خطر هستند. برای تغییر شرایط، ایران نیازمند تحول در پارادایم ذهنی است. ستون فقرات حکمرانی باید «رشد و توسعه اقتصادی» باشد. بر اساس برآورد کارشناسان انرژی و محیط زیست، برای رسیدن به شرایط نرمال، کشور به ۴۵۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در بازه زمانی ۱۰ تا ۱۵ سال نیاز دارد.......

🔺بخشی از سخنرانی محمود سریع القلم استاد علوم سیاسی شهید بهشتی در رویداد بخش معدنی

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴کوروش احمدی
دیپلمات پیشین ایران در سازمان ملل:

با بستن #تنگه_هرمز که تحت رژیم حق ترانزیت و رژیم عبور بی‌ضرر قرار دارد، بلافاصله ظرف چندساعت یک قطعنامه از شورای امنیت می‌گیرند که روسیه و چین هم با آن کنار می‌آیند

🔹️در درجه اول چین را در مقابل خودمان خواهیم یافت؛ چین حدود ۴۰ درصد نفت و گازش را از خلیج فارس می‌گیرد

فاجعه می‌شود اگر بخواهد این اتفاق بیفتد

چرا که در چنین شرایطی آمریکا تمام دارایی های نظامی و غیرنظامی ایران در خلیج فارس را خواهد زد....
#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
5👍2👎2
❇️✴️ کودتای نظامی یا کودتای واژگانی؟ ماجرای بیانیه اصلاح‌طلبان و هراس افکنی سید احمد خاتمی

حمید آصفی


تو دنیا ارتش‌ها کودتا می‌کنن، تو ایران اما بیانیه‌ها. یعنی اینجا حتی تانک هم لازم نیست، یه متن A4 کافیه!

وقتی سید احمد خاتمی در دیدار با گروهی از نظامیان مدعی می‌شود که «بوی کودتای نرم می‌آید»، در واقع یک الگوی قدیمی و شناخته‌شده را بازتولید می‌کند: استفاده ابزاری از واژه‌ها برای ایجاد ترس و مشروعیت‌بخشی به سرکوب.

کودتا، در معنای کلاسیک خود، اقدامی نظامی برای براندازی قدرت مستقر است.

در هیچ فرهنگ سیاسی معتبر، چیزی به نام «کودتای نرم غیرنظامی» وجود ندارد. اما در قاموس جمهوری اسلامی، همه‌چیز قابلیت تحریف دارد: اعتراض می‌شود اغتشاش، مخالفت می‌شود نفوذ، نقد می‌شود فتنه و حالا حتی یک بیانیه مدنی می‌شود کودتا.

این دستکاری واژه‌ها، همان چیزی است که در تمامی حکومت‌های ایدئولوژیک و اقتدارگرا تکرار شده است.
شوروی در سال‌های پایانی خود، هر مخالفتی را «خیانت» یا «دسیسه امپریالیسم» می‌خواند.
در آمریکای لاتینِ دوران دیکتاتوری‌ها، روشنفکران و روزنامه‌نگاران به «ستون پنجم دشمن» متهم می‌شدند.
در ترکیه دوران پساکودتا نیز، واژه «تروریست» به چنان ابزاری کشدار بدل شد که هر صدای منتقدی را در خود بلعید.
حالا در ایران، واژه «کودتا» با پسوند «نرم» به همان کارکرد رسیده است: ابزار زبانی برای حذف مخالف و توجیه برخورد سخت.

واقعیت این است که هیچ جریان مدنی در ایران ابزار کودتا ندارد. نه ارتشی پشت سر آن‌هاست، نه تانکی در میدان، نه ژنرالی در صفوف.
آنچه وجود دارد فقط بیانیه، نقد و خواست تغییر در چارچوب‌های مسالمت‌آمیز است. بنابراین وقتی احمد خاتمی از «کودتای نرم» سخن می‌گوید، بیش از آنکه توصیف یک خطر واقعی باشد، بازتاب هراس حلقه سخت قدرت از فرسایش مشروعیت است.

پرسش اساسی این است: کودتا علیه چه کسی؟ علیه ساختاری که همه ابزار قدرت را در قبضه دارد؛ از قوه قضائیه و شورای نگهبان تا سپاه و نهادهای امنیتی؟ یا علیه همان ارتش سیاسی-ایدئولوژیکی که با نام دین، راه هرگونه اصلاح را بسته و حالا حتی از سایه یک بیانیه مدنی هم وحشت دارد؟

این‌جا همان وارونگی بزرگ رخ می‌دهد: جایی که حکومت مدعی است در موضع قدرت است، اما با کوچک‌ترین صدای متفاوت دچار هراس می‌شود.
در چنین شرایطی، خود واژه «کودتا» به اعترافی پنهان بدل می‌گردد. اعتراف به اینکه قدرت مستقر می‌داند دیگر از ابزار سخت به تنهایی کاری برنمی‌آید، پس به برچسب‌های مبهم پناه می‌برد: امروز «کودتای نرم»، دیروز «فتنه»، فردا «جنگ ترکیبی».
همه این‌ها یک معنا دارند: ترس از جامعه و تلاش برای جرم‌انگاری سیاست مدنی.

اگر به تاریخ بنگریم، هیچ حکومتی با چنین تکنیک‌های زبانی دوام نیاورده است. شوروی وقتی هر اعتراض داخلی را «نفوذ امپریالیسم» نامید، عملاً نشان داد که از درون پوک شده است.
دیکتاتوری‌های آمریکای لاتین وقتی هر جنبش اجتماعی را «دسیسه دشمن» خواندند، چند سال بعد با سقوطی ناگهانی مواجه شدند. حتی در اروپای شرقی، واژه‌هایی مثل «ضدانقلاب» و «دسیسه‌گر» آنقدر مصرف شد که بی‌اعتبار گردید و نهایتاً دیوار برلین نه با تانک‌های ناتو، بلکه با دست‌های خالی مردم فروریخت.

امروز جمهوری اسلامی همان مسیر را می‌رود. وقتی حلقه سخت قدرت، بیانیه‌ای مدنی را «کودتا» می‌خواند، در واقع آخرین سرمایه مشروعیت سیاسی خود را خرج می‌کند. زیرا مشروعیت زمانی زنده است که مخالف بتواند نقد کند، بیانیه بدهد و خواست تغییر را اعلام نماید.
اگر هر کنش مدنی «کودتا» تلقی شود، معنایش این است که حکومت نه تنها از اصلاح، بلکه حتی از کلمه هم وحشت دارد.

برای شکستن این چرخه، چند گام ضروری است.

🔺 نخست، بازگرداندن واژگان به معنای واقعی‌شان. «کودتا» معنای مشخص دارد و نباید به هر نقد و اعتراضی تعمیم داده شود.
🔺دوم، تفکیک قاطع میان سیاست مدنی و نظامی‌گری. جامعه باید بداند که هیچ بیانیه‌ای، حتی رادیکال‌ترین آن، جایگزین تهدید نظامی نیست.
🔺سوم، بازتعریف مشروعیت سیاسی. اگر مشروعیت با حذف مخالف تعریف شود، دیر یا زود فروخواهد ریخت. مشروعیت پایدار زمانی است که حتی مخالفان سرسخت بتوانند آزادانه سخن بگویند.

«کودتای نرم» در حقیقت یک برساخت زبانی است؛ ابزاری برای ترساندن بدنه نظامی و تهدید جامعه مدنی. اما باید یادآوری کرد: کودتا را فقط نظامیان انجام می‌دهند، آن هم زمانی که یک حکومت در بحران مشروعیت فرورفته باشد.
اگر امروز این واژه بی‌محابا تکرار می‌شود، معنایش این نیست که جامعه مدنی در حال براندازی است، بلکه نشانه‌ای است از هراس حلقه سخت قدرت از مردم.

به بیان روشن‌تر: ترس جمهوری اسلامی از کودتا نیست؛ ترسش از مردم است. تاریخ نشان داده است که هیچ حکومتی با جنگیدن علیه واژه‌ها دوام نیاورده.


#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍9🤡1
❇️✴️ ⁣وطن پرستی چیست؟

روانشاد استاد #احسان_یارشاطر


به گمان من وطن‌پرستی راستین بیش از همه این است که هر کس در هر کاری که هست به مقتضای آن وفا کند و دادِ آن را بدهد.
اگر پزشک است صمیمانه در درمان بیماران بکوشد، اگر معلم است همه در بند تربیت شاگردان خود باشد، اگر کارمندِ اداره است خود را خادم مردم بداند، اگر در کار سیاست است بهبود حال مردم و مصالح راستین کشور را راهنمای گفتار و کردار خود قرار دهد و اگر سرباز یا فرمانده است خود را برای دفاع آماده بدارد و از دشمن نگریزد، این اصلی است که اگر رعایت شود و به تربیت در ضمیرها خانه بگیرد مردم را از جنگ و ویرانی‌ها و مصائب آن در امان نگاه خواهد داشت. وطن‌پرستی راستین و خدمت به جامعه‌ای که ما را پرورده است این است، فراتر از این کسی که وطن خود را به‌ راستی دوست دارد در آبادانیِ آن می‌کوشد، اگر بتواند به علم و فرهنگ و ادبِ آن خدمت می‌کند و هم غافل نمی‌ماند که آسایشِ او به آسایشِ دیگران وابسته است، عواطفی هست که برتر از علاقه‌های شخصی و اجتماعی است. راستی و خیرخواهی و ترحم و آن‌چه آدمیت و انسانیت خوانده می‌شود از این گونه است.⁣


مطلوب آن است که نخست ریای وطن‌پرستی به معنی رایج آن را بشناسیم و زیان آن را دریابیم، دیگر آن‌ که کوشش ما همه برای آماده کردن ذهن‌ها برای دفاع از خود باشد نه هجوم و دستبرد به دیگران، سوم آن که در عین آن که در حفظ آب و خاک و فرهنگ خود و ذخایر و مفاخر ملی می‌کوشیم از این نکته غافل نمانیم که اگر ملت‌پرستی مرحله‌ی پیشرفته‌تری از قبیله‌پرستی و کشمکش‌های عشیره‌ای است، جهان‌دوستی نیز مرحله‌ی تکامل‌یافته‌ای از وطن‌پرستی است. می‌توان آن را ترویج کرد و عشقِ آن را در دل‌ها نشاند و امیدوار بود که کوشش‌های آغازین در راه این هدف روزی پیروز شود و رنجِ جنگ و زیانِ ستیزه و کشتار به تدریج از میان برخیزد.⁣/باشگاه شاهنامه پژوهان

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍94🤣1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✴️🔼 امپراتوری دلار به چه معناست؟

مطلب مرتبط: کاهش ارزش دلار یا مالیات آمریکا از دنیا چقدر است؟


♦️ کانال تخصصی اقتصاد
#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✴️🔼تیراژ کتاب به ۳۰۰ دانه سقوط کرده!

ویدیویی از مدیریت کتابفروشی فروغ در مرداد ۱۴۰۴:

قبل از انقلاب با جمعیت ۲۰ میلیون نفری تیراژ کتاب ۱۰ هزار عدد بود و حالا با ۸۰ میلیون جمعیت تیراژ کتاب به ۳۰۰ عدد سقوط کرده

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍4😱1
❇️✴️ مرگ طبقه متوسط در ایران امروز

رضاملکی‌مرادآبادی

مقدمه؛
جان لاک، فیلسوف انگلیسی، در ادامۀ سنت هابز، نخستین حق بنیادین انسان را «حق حفظ خویش» می‌داند؛ اما برخلاف وی که دشمنی انسان‌ها را تهدید اصلی معرفی می‌کند، لاک «گرسنگی» را نخستین تهدید موجودیت انسان اعلام می‌دارد.
امروز این گزاره فلسفی، در ایران بیش از هر زمان دیگری ملموس است.

🔗نگاهی گذرا به وضعیت ایران امروز

طبقه متوسط شهری، ستون فقرات توسعه و حامل اصلی سرمایه اجتماعی، در حال فروپاشی است. حقوق اداره کار حدود ۱۵ میلیون تومان است، اما اجاره خانه به‌طور متوسط ۳۰ میلیون تومان؛ یعنی زندگی عادی برای میلیون‌ها ایرانی به کابوسی روزمره تبدیل شده است.

🔗 نمونه‌های روزمره از بازار:
• شلیل: دانه‌ای ۳۰ هزار تومان
• خیار: دانه‌ای ۴ هزار تومان
• لیموترش: دانه‌ای ۶ هزار تومان
• خوشه انگور بی‌دانه: ۵۰ تا ۶۰ هزار تومان

🔗این ارقام صرفاً عدد و قیمت نیستند؛ بلکه نماد مرگ تدریجی طبقه متوسط در روزگار سیاه ایرانیان‌اند.

🔗 آمار تورم یک‌ماهه پس از جنگ اخیر:
• برنج: ۲۸٪
• لوبیا: ۱۲٪
• پنیر: ۱۲٪
• روغن: ۱۱٪
• مرغ: ۱۱٪

🔗چنین رشد دو‌رقمی ماهانه در اقلام اساسی، تقریباً در تاریخ اقتصادی معاصر ایران بی‌سابقه است.

🔗 بر اساس قانون انگل، هرچه درآمد خانوار کاهش یابد، سهم بیشتری از آن صرف خوراک می‌شود و سایر نیازهای اجتماعی، فرهنگی، و آموزشی به حاشیه رانده می‌شوند.
امروز در ایران، بیش از نیمی از درآمد خانوارها صرف خوراک و اجاره می‌شود؛ وضعیتی که نشانگر فروپاشی نقش طبقه متوسط در توسعه و ثبات اجتماعی است.

🔗 پیامد این بحران فقط اقتصادی نیست؛ بلکه تهدیدی چندلایه برای جامعه، سیاست، و امنیت ملی است. فروپاشی طبقه متوسط به معنای فرسایش نهادهای مدنی، گسترش نابرابری، و افزایش خطرات امنیتی است.
همان‌طور که لاک هشدار داده بود، پیش از دشمنی دیگران، این گرسنگی است که می‌تواند بنیان یک ملت را از درون متلاشی کند.

🔗نتیجه؛
می‌شود تأثیر این ارقام را در سه حوزه زیر توضیح داد:
1. اقتصاد خرد؛ کاهش قدرت خرید، خانوارها را به مصرف حداقلی سوق داده و سهم آموزش، فرهنگ، و رفاه اجتماعی کاهش یافته است.

2. اقتصاد توسعه؛
فروپاشی طبقه متوسط تهدیدی مستقیم برای ثبات سیاسی و رشد پایدار اقتصادی است.

3. امنیت ملی
؛ بحران معیشت، شکاف اجتماعی و فرسایش اعتماد عمومی را تقویت می‌کند؛ مسأله‌ای که فراتر از اقتصاد است و با بقای جامعه و دولت-ملت گره خورده است.

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👌83🤔2
❇️✴️ توماس هابز؛ نظریه‌پرداز دولت مقتدر و بنیان‌گذار فلسفه‌ی سیاسی مدرن

شاهین کارخانه


توماس هابز در سال 1588 میلادی به دنیا آمد. تحصیلات فلسفی و دینی خود را در دانشگاه آکسفورد گذراند و پس از آن در خانواده اشرافی کوندیش معلم خصوصی شد. او در پاریس نیز به تحصیل در علوم طبیعی و ریاضی پرداخت. هابز در سال 1642 کتاب «اصول فلسفه سیاسی» را نوشت و در سال 1651 معروف‌ترین کتاب خود، «لویاتان» را منتشر کرد.

توماس هابز یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان سیاسی در تاریخ اندیشه‌ی غرب محسوب می‌شود. آثار او، به‌ویژه کتاب «لویاتان»، بنیانی برای نظریه‌ی دولت مدرن و قرارداد اجتماعی فراهم کرد. هابز در دوران جنگ‌های داخلی انگلستان می‌زیست و نظریه‌های او تا حد زیادی تحت تأثیر هرج‌ومرج و آشفتگی سیاسی آن زمان شکل گرفت. او معتقد بود که برای حفظ نظم و ثبات در جامعه، قدرتی مطلق و غیرقابل‌چالش لازم است.

هابز معتقد بود که «حق طبیعی» انسان، آزادی و اختیاری است که فرد برای حفظ بقای خود دارد و در نتیجه آن می‌تواند آنچه  برای بقا لازم است انجام دهد. منظور هابز از آزادی، نبودن مانع در مقابل عمل فرد است.

با این حال، هابز دیدگاه بدبینانه‌ای درباره‌ی طبیعت انسان داشت. او در لویاتان استدلال می‌کند که در غیاب یک دولت مقتدر، جامعه در وضعیت طبیعی خود قرار دارد که آن را «جنگ همه علیه همه» می‌نامد. او وضعیت طبیعی را به‌عنوان فضایی بدون قوانین، نهادها و امنیت توصیف می‌کند که در آن، زندگی انسان «منزوی، فقیر، مشقت‌بار، حیوانی و کوتاه» است. به باور هابز، در این وضعیت، انسان‌ها از سرشت خودخواهانه‌ی خود پیروی می‌کنند و دائماً در تلاش برای کسب قدرت و برتری بر دیگران هستند.

هابز برای حل مشکل وضعیت طبیعی، نظریه‌ی «قرارداد اجتماعی» را مطرح می‌کند. او استدلال می‌کند که افراد، برای فرار از هرج‌ومرج و تأمین امنیت، باید از برخی آزادی‌های خود صرف‌نظر کرده و قدرت را به یک حاکم مطلق (لویاتان) واگذار کنند. این قرارداد اجتماعی به دولت اختیار می‌دهد که نظم و قانون را برقرار کند.

هابز معتقد بود که دولت باید قدرت مطلق داشته باشد، زیرا اگر حکومت محدود باشد، جامعه دوباره به بی‌نظمی سقوط خواهد کرد. او از پادشاهی مطلقه دفاع می‌کرد، اما تأکید داشت که قدرت مطلق می‌تواند در دست یک فرد (پادشاه) یا یک مجلس حاکم باشد.

کتاب لویاتان (1651) مهم‌ترین اثر هابز است که در آن نظریه‌ی دولت و قدرت سیاسی را مطرح می‌کند. او نام کتاب را از هیولای اسطوره‌ای انجیل گرفته است که نشان‌دهنده‌ی قدرت بی‌حدوحصر حاکم است. در این کتاب، او به تحلیل ماهیت انسان، شکل‌گیری دولت و نقش حاکمیت در حفظ نظم اجتماعی می‌پردازد.

هابز در لویاتان استدلال می‌کند که حاکم مطلق نباید توسط مردم به چالش کشیده شود، زیرا تضعیف اقتدار او باعث فروپاشی نظم خواهد شد. این دیدگاه او را در تقابل با فیلسوفانی مانند جان لاک قرار داد که به «محدودیت قدرت دولت» و «حقوق فردی» تأکید داشتند.

هابز به شدت مخالف نفوذ دین در سیاست بود و معتقد بود که قدرت کلیسا باید تابع حکومت باشد. او در لویاتان بحث می‌کند که مذهب می‌تواند موجب تفرقه و هرج‌ومرج شود و تنها یک دولت مقتدر قادر است از سوءاستفاده‌ی دینی برای مقاصد سیاسی جلوگیری کند.

نقد جان لاک بر توماس هابز: آزادی، دولت و قرارداد اجتماعی در مقابل نظریه هابز، جان لاک در کتاب «دو رساله درباره حکومت»، روایتی خوش‌بینانه‌تر از وضعیت طبیعی ارائه می‌دهد و معتقد است که دولت باید مشروعیت خود را از رضایت مردم بگیرد.

لاک وضعیت طبیعی را صحنه‌ای از «آزادی» و «برابری» می‌بیند، جایی که انسان‌ها با عقل و وجدان خود، به حقوق یکدیگر احترام می‌گذارند. او اذعان دارد که در برخی موارد ممکن است منازعه رخ دهد، اما نه به شدت و گستردگی‌ای که هابز تصور می‌کرد. از نظر لاک، وضعیت طبیعی بی‌نظمی مطلق نیست، بلکه تابع «قانون طبیعی» است که به افراد حق حیات، آزادی و مالکیت می‌دهد.

هابز بر این باور بود که برای حفظ نظم، قدرت حاکم باید مطلق باشد. به اعتقاد او، اگر قدرت دولت محدود شود، جامعه دوباره به وضعیت جنگ و هرج‌ومرج سقوط خواهد کرد. در این دیدگاه، مردم حق شورش ندارند و باید از حاکم پیروی کنند، حتی اگر او مستبد باشد.


لاک اما این ایده را رد می‌کند و معتقد است که قدرت دولت باید محدود و تابع قانون باشد. او ایده‌ی «تفکیک قوا» را مطرح می‌کند و بر نقش قانونگذاری و پاسخگویی دولت تأکید دارد. برخلاف هابز، لاک معتقد است که مردم حق دارند در برابر حکومت ظالم شورش کنند، زیرا دولت صرفاً ابزاری برای حفظ حقوق طبیعی آن‌هاست.

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
3🔥1🙏1
❇️✴️ جامانده از اعراب؛ تأملی بر چراییِ عدم توسعه‌یافتگی ایران

#مجید_سروند

مقدمه؛
در سال‌های اخیر، مقایسۀ وضعیت عمومی و رفاهی ایران با کشورهای عربی منطقه ـ از امارات و عربستان گرفته تا کویت و قطر و عمان ـ به یکی از سوژه‌های داغ در افکار عمومی بدل شده است. از حجم تجارت خارجی و پیشرفت‌های زیرساختی تا توسعۀ شهری و سامانه‌های آب‌شیرین‌کُن، نمونه‌هایی است که در شبکه‌های اجتماعی  به‌طور گسترده وایرال می‌شود و با خود، حسرت، یأس، و سرخوردگی را در میان بسیاری از مردم به‌همراه می‌آورد. پرسشی که در دل این فضای احساسی و ناامیدانه نهفته، این است: چرا کشورهای عربِ منطقه توانسته‌اند مسیر توسعه را با سرعت بپیمایند، اما ایران درجا زده و عقب مانده است؟ چگونه از مقایسه با ایالات متحده، اروپا، و کشورهای شرق آسیا، کار به مقایسه با کشورهای حاشیۀ خلیج فارس رسیده است؟
گرچه حامیان نظام با اشاره به برخی پیشرفت‌های خود یا مشکلات کشورهای عربی ـ مانند وابستگی به غرب یا بحران‌های داخلی آنان ـ سعی در نقض این تصویر دارند، اما واقعیت این است که چنین استدلال‌هایی دیگر در میان مردم اثربخش نیست و برای توجیه وضعیت موجود کارآمدی ندارد.
در این یادداشت کوتاه، اشاره‌ای به مهم‌ترین دلایل عقب‌ماندگی و عدم توسعه‌یافتگی ایران در دوران اخیر خواهیم داشت:

۱. انقلابی‌گری مزمن؛ توسعه‌ستیزی ساختاری
جمهوری اسلامی حتی پس از گذشت نزدیک به نیم قرن از پیروزی‌اش، همچنان در وضعیت «انقلابی» به‌سر می‌برد. نظام سیاسی مستقر، به‌جای گذار از فاز انقلابی به دورۀ تثبیت و توسعه، با وجود انحصار قدرت، پیوسته در پی بازتولید گفتمان انقلابی ظاهر شده است. نتیجۀ این رویکرد، حذف یا تخریب هر تلاشی برای اصلاح و توسعه بوده است؛ چه در تقابل با رویکرد توسعه اقتصادی در دورۀ سازندگی هاشمی، چه در جدال با توسعه سیاسی در دوران اصلاحات خاتمی، و حتی در برابر برخی اقدامات و سیاست‌ها در دوره احمدی‌نژاد که بخشی از جناح حاکم را نمایندگی می‌کرد.
«انقلابی‌گری دائمی» به‌جای آنکه موتور توسعه باشد، به مانعی در برابر آن بدل شده است.

۲. ایدئولوژی‌زدگی و ناتوانی در درک دنیای جدید
نگاه ایدئولوژیک و شعاری به جهان، دومین عامل مهم عقب‌ماندگی است. جمهوری اسلامی اغلب واقعیت‌های دنیای مدرن را نادیده گرفته یا با دیدۀ تهدید به آن‌ها نگریسته است. درحالی‌که اولویت‌ در جهان امروز بر رشد اقتصادی، رفاه شهروندان، شفافیت، و تعامل بین‌المللی است، گفتمان حاکم بر ایران همچنان بر شعارهای هویتی، برتری ایدئولوژیکی، و ضدیت با غرب تأکید دارد. این نگاه نه‌تنها واقع‌بینانه نیست، بلکه عقلانیت در سیاست‌گذاری‌ها را نیز از بین برده است.

۳. شبکه‌های پنهان قدرت؛ فرمانروایانِ در سایه
در کنار ساختار رسمی، جمهوری اسلامی از وجود شبکه‌ای از نهادهای غیررسمی و فرادولتی بهره می‌برد که قدرتی گسترده اما فاقد پاسخگویی دارند. این نیروهای پنهان، اغلب منافع خود را در تداوم وضعیت موجود دیده‌اند و مانعِ هرگونه تغییر ساختاری یا توسعه‌خواهی شده‌اند.

۴. امنیت‌محوری و محافظه‌کاری ساختاری
اگرچه نظام در گفتمان رسمی‌اش بر انقلابی‌گری تأکید می‌کند، اما در عمل محافظه‌کار و امنیت‌محور است. هر تغییر و نوآوری‌ای تهدید تلقی می‌شود و حوزه‌های گوناگونِ سیاست‌گذاری به‌جای آنکه با ابتکار و منطقِ توسعه و کارآمدی مدیریت شوند، با منطقِ امنیت و کنترل اداره می‌شوند.

۵. بسته بودن دایرۀ قدرت و حذف چرخش نخبگان
نظام جمهوری اسلامی ساختار قدرتی بسته دارد. ورود نخبگان جدید به دایرۀ تصمیم‌گیری به‌ندرت اتفاق می‌افتد و چرخش نخبگان تقریباً وجود ندارد. این در حالی است که توسعه، نیازمند نوزایی فکری، خلاقیت، و انعطاف در حکمرانی است. اما در ایران، همان نیروهایی که سال‌ها در مصدر قدرت بودند، هنوز هم تصمیم‌سازند و این استمرار به رکود فکری و سیاستی انجامیده است. در نتیجه، آنهایی که به توسعه باوری ندارند، همچنان، به‌تنهایی و بی‌رقیب، مسند امور را در اختیار دارند.

نتیجه‌؛ آیا هنوز امیدی هست؟
چند سال پیش، یکی از استادان ما می‌گفت: «ایران از قطار توسعه بازمانده و دیگر کاریش نمی‌شود کرد!» اگر نخواهیم به قدر ایشان بدبین ـ یا شاید واقع‌بین ـ باشیم، می‌توانیم بگوییم که هنوز باریکۀ راه و کورسوی امیدی نسبت به آینده می‌توان یافت؛ البته به شرطی که:
ازطرفی، دولت پزشکیان، بر گفتمان توسعه‌خواهانه، تعامل‌جویانه، و عقل‌گرایانه پافشاری کند و ازطرفی‌دیگر نظامِ حاکم به ضرورت بازنگری در بنیادهای نظری و سیاستی خود پی بُرده و شهامت پذیرش اصلاحات واقعی را پیدا کند.
در غیر این صورت، باید اعتراف کرد که ایران نه‌تنها از رقابت با جهان پیشرفته، بلکه حتی از رقابت با همسایگان عرب خود نیز بازمی‌ماند.
#اندیشه‌سیاسی‌ایران #توسعه‌اعراب #عقب‌ماندگی‌ایران

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👏97🤡2🤔1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔼✴️اگر مردم مالک واقعی نفت بودند، چه تغییری در تصمیم‌گیری نسبت به این منابع را شاهد بودیم؟
مدرسه علوم انسانی


#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
🤡3👌2
🔼✴️ تصاویر صف‌های شبانه جلوی سفارت چین برای ویزا مایه شرمساری است؛ مردمی که کشورشان بیش از ۷۰٪ وارداتش را از چین تأمین می‌کند، نباید روی زمین بخوابند تا اجازه سفر بگیرند. شایسته و بایسته است که رئیس‌جمهور محترم پیش از سفر به پکن، دستور دهند تا این صف‌های حقارت‌بار جمع شود

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍5🤣4
🔼✴️مکانیسم ماشه را کوچک می‌شمارند و کریدور زنگزور را بی‌خطر جلوه می‌دهند،
حال آنکه یکی خنجری بر شریان اقتصادی و دیگری طنابی بر گلوی ژئوپولیتیک ایران است، سکوت در برابر این واقعیت‌ها چیزی جز شراکت در ویرانی و نادیده گرفتن سرنوشت کشور نیست!

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍13🤣5👎4
❇️✴️ مرگ در اعماقِ شکست

جامعه‌نو؛ سیدعلی هاشمی

انجام هر کاری یک معنایی دارد. بازتابِ یک ویژگی است. یک ویژگیِ مفرد و رها در خلأ هم نه. یک ویژگیِ برآمده از یک هویت که با ویژگی‌هایی جور و همگون که برازنده و در خورِ هم‌اند، تعریفی جامع‌ومانع از آن هویت‌اند؛ مثلاً اگر کسی مسئولیت‌پذیر نیست، همزمان شجاع هم نیست زیرا یکی از ملزوماتِ پذیرشِ مسئولیت، شجاعت است لذا دعوتِ چنین فردی به اقدامِ شجاعانه (مثلاً پذیرش چیزی) سالبه به انتفاع موضوع است!

مثلاً ویژگی‌های شخصیتیِ هیتلر با هم تعامل داشتند و هویت او را شکل می‌دادند. آدولفِ ستمگر، خودشیفته و خودبزرگ‌بین نیز بود و خود را یک رهبرِ بی‌همتا می‌دانست. این باورِ عمیق به برتریِ شخصی باعث شد که تصمیماتش را نقدناپذیر بداند و هر مخالفتی را به‌شدت سرکوب کند. این ویژگی با ستمگریِ هیتلر هم‌خوانی داشت زیرا ابزارِ او برای تحمیل دیدگاهش به دیگران، خشونت و ارعاب بود. حالا اگر کسی از هیتلر می‌خواست که نظرش را به دیگران تحمیل نکند یا نقدپذیر باشد، اساساً داشت در جهت و بسترِ درستی با هیتلر صحبت می‌کرد؟ فارغ از بسترِ نصایح‌الملوک، اساساً دعوت به آنچه نیست یا کسی فاقد آن است، دعوت به عدم است و معقول نیست.

هیتلرِ ستمگر، بی‌رحم نیز بود و این بی‌رحمی در سیاست‌هایش (مثلاً هولوکاست و جنگ‌افروزی) نمود و بروز داشت. بی‌رحمی، ستمگریِ او را به سطحی باورناپذیر رسانده بود؛ بالطبع هر چه بی‌رحم‌تر، ظالم‌تر. طلبِ رحم از این ظالم، مثل همان دعوت به نقدپذیری است. ظالم اساساً رحم ندارد. اگر داشت که ظالم نمی‌شد!
هیتلرِ اقتدارگرا، در پیِ کنترلِ کاملِ تمامِ جنبه‌های جامعه بود. از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و حتی زندگیِ شخصی افراد. کنترل‌گریِ اقتدارگرایانه، رفتاری قرینِ ستم بود که منجر شده بود به ایجاد یک رژیمِ توتالیتر که ناقض و دشمنِ آزادی و حق انتخاب بود. سخن از ارزشمندیِ آزادی با کسی که میلِ وافری به کنترلِ همه‌چیز و همه‌کس دارد، قرینِ عقل است؟ نه! اتفاقاً طبیعتِ ستمگرِ کنترل‌گر است که نسبتش با آزادی، نسبتِ جن و بسم‌الله باشد.

هیتلرِ ستمگر، بدبین و بی‌اعتماد هم بود و همیشه در هولِ مکافات و خوفِ کمینِ دشمن؛ لذا همیشه فضا را رعب‌آور و امنیتی نگه می‌داشت تا نکند کسی هوسِ خامی در سر بپزد. حذفِ حتی مخالفانِ همفکر، از نتایجِ چنین رویکردی بود. دعوتِ ستمگر به دست برداشتن از ایجاد رعب، چنان موارد سابق است. مجبور است که دیگران را بترساند چون ستمگر است و ترسان از مکافات! اصلاً اگر ستمگر نبود که چه نیاز به ترساندن و چه جای ترسیدن.

انجامِ هر یک از این اقدامات، معنایی دارد که قرین است با ویژگیِ نظیرش و برآمده است از هویتِ شخص و نیز جور و همگون است با سایرِ ویژگی‌هایی که برازنده و در خورِ هم‌اند و تعریفی جامع‌ومانع‌اند از هویت‌ِ یک دیکتاتور. این ویژگی‌ها نه‌تنها مکملِ یکدیگرند، بلکه هم را تقویت می‌کنند و منجر می‌شوند به فجایعِ باورناپذیر.

حال آیا می‌شد این هیتلرِ ستمگرِ خودشیفتۀ بی‌رحمِ بدبین را دعوت به شجاعت و پذیرش شکست کرد؟ چطور کسی که خودش را بی‌عیب و نقص می‌دانست، می‌خواست بپذیرد که اشتباه کرده و شکست خورده است؟ اگر می‌پذیرفت که خودش و هویتش را انکار کرده بود. ابتدا باید از «آن» که بود بازمی‌گشت و اگر برمی‌گشت می‌شد به چنین چیزی دعوتش کرد. وقتی برنگشت و نشانه و شواهد و قرائنی دال بر میل به برگشت نیز نبود، این دعوت معقول بود؟

شجاعت، نیازمندِ خودآگاهی و داشتنِ مهارتِ تأمل در اشتباهات است. هیتلرِ خودشیفته که اشتباهی در خود نمی‌دید و هرگز به نقد خود یا سیاست‌هایش نمی‌پرداخت و نمی‌گذاشت که احدی نیز بپردازد و همیشه شکست‌ها را (که نتیجۀ اشتباهات بودند) به دیگران نسبت می‌داد، چطور می‌توانست به این خودآگاهی و مهارت برسد؟ دعوت او به شجاعت، در نبود این ظرفیت ذهنی، بی‌معنی بود.

شجاعت در پذیرشِ شکست ملزم به پذیرشِ اشتباه است و پذیرشِ اشتباه ملزم به پذیرش ضعف و کاستی و خب چه چیزی تهدیدآمیزتر از ضعف و کاستی برای اقتدارگرایی و کنترل‌گری؟ در نگاهِ هیتلرِ اقتدارگرا و کنترل‌گر، پذیرش ضعف، رفتن به زیر سایۀ مرگ و جرعه‌ای از جام زهر بود؛ لذا درعین‌حال که شکستی را نمی‌پذیرفت، همیشه پیروز هم بود چون اقتدار داشت و همه‌چیز در کنترلش بود.

اساساً جهانی که چنین هویتی می‌دید و می‌خواست که ببیند، این‌گونه بود؛ لذا شخصی با چنین ویژگی‌هایی، از شجاعت بی‌بهره است و تنها مسیرش ادامۀ شکست در جهان واقعی و استمرارِ نوارِ پیروزی در اوهام است. باید توجه کرد که هویتش وی را به چنین مسیری بُرد و نه مثلاً انکارِ واقعیت و دقیقاً همان هویت، وی را به خودکشی در پناهگاه زیرزمینی سوق داد؛ به مرگ در اعماقِ شکست.

#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
4👎1
تحقیر یعنی، با فرار از گفتگو، وجه المصالحه دیگران شدن!

حبیب رمضانخانی

این تصویر سران اروپا با رئیس جمهور امریکا که در آن ترامپ پشت میز و رهبران اروپایی بسان شاگردان یک کلاس، روی صندلی مقابل او نشسته‌اند، با واکنش منفی مسئولان و تندروهای ایرانی قرار گرفته است که با مانور روی آن، در پی القای این مطلب هستند که ترامپ سران کشورهای اروپایی را اینگونه تابع، بی‌اختیار و در نتیجه تحقیر کرده است!

در پاسخ:

۱. در عرصه‌ای چون روابط بین الملل، به دلیل گستره و دخیل بودن عوامل مختلف، نمی‌توان به صرف یک عکس، با قاطعیت چنین رایی صادر کرد.

۲. سال‌ها خودتان شعار و وعده دادید که آمریکا رو به افول است و با جهان چند قطبی مواجه هستیم که آمریکا محوریت خود را از دست می‌دهد، که این تفسیر دقیقا در تضاد با آن شعارها و وعده‌هاست.

۳. این خود نشان می‌دهد، به صرف قبول آن ادعا، رهبران کشورهای اروپایی حاضرند، متناسب با واقعیت‌ها، برای تامین و حفظ منافع مردم کشورشان، حتی خود را تحقیر کنند، نه اینکه برعکس، مثل برخی کشورها و حاکمیت‌ها، منافع مردم خود را قربانی حفظ ایدئولوژی و حفظ عزت واهی خود کنند.
#سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍13🤡21🤣1
2025/10/22 17:50:02
Back to Top
HTML Embed Code: