❇️✴️ روز بزرگداشت مقام و منزلت پزشک
بر جامعه ی پزشکی مبارک باد.
🌿🌺 یکم شهریور روز پزشک و سالروز تولد بوعلی سینا و روز بزرگداشت او را تبریک عرض
مینماییم.
ابن سینا فیلسوفی بزرگ بود که در کنار پزشکی و علوم طبیعی،
در فلسفهی سیاسی نیز اندیشههای ماندگاری بر جای گذاشته است.
یکی از ارکان اساسی اندیشه سیاسی بوعلی، مفهوم #عدالت است.
ابنسینا انسان را موجودی «مدنی بالطبع» میداند؛
یعنی سرشت او اجتماعی است و تنها در زندگی جمعی میتواند به کمال برسد.
🔺اما این اجتماع بدون عدالت فرو میپاشد، زیرا عدالت همچون ستون اصلی ساختمان جامعه است.
به باور او،
🔺اگر هر کس در جایگاه شایستهی خود قرار گیرد و حقوق افراد رعایت شود،
همزیستی سالم و پایدار شکل میگیرد.
بوعلی عدالت را صرفاً در قانون یا در قدرت نمیبیند،
بلکه آن را پیوندی میان عقل، اخلاق و سیاست میداند.
🔺او معتقد است جامعهای عادل است که قوانینش بر مبنای عقل و خیر عمومی تدوین شده باشد،
و زمامدارانش فضیلت اخلاقی را سرلوحهی عمل خود قرار دهند.
در چنین جامعهای، ثروت و قدرت در خدمت انسانهاست نه برعکس.
از دیدگاه ابنسینا،
عدالت ضامن سعادت حقیقی انسان است.
🔺🔺بیعدالتی اگر با اقتدار ظاهری همراه باشد به هرجومرج و سقوط جامعه میانجامد.
به همین دلیل،
🔺🔺او بر این باور بود که حکومتها تنها زمانی مشروعیت دارند که عدالت را برقرار کنند
و مردم را به سوی کمال انسانی راهنمایی نمایند.
منبع : کتاب #شفاء بخش سیاست و مُدُن
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
بر جامعه ی پزشکی مبارک باد.
🌿🌺 یکم شهریور روز پزشک و سالروز تولد بوعلی سینا و روز بزرگداشت او را تبریک عرض
مینماییم.
ابن سینا فیلسوفی بزرگ بود که در کنار پزشکی و علوم طبیعی،
در فلسفهی سیاسی نیز اندیشههای ماندگاری بر جای گذاشته است.
یکی از ارکان اساسی اندیشه سیاسی بوعلی، مفهوم #عدالت است.
ابنسینا انسان را موجودی «مدنی بالطبع» میداند؛
یعنی سرشت او اجتماعی است و تنها در زندگی جمعی میتواند به کمال برسد.
🔺اما این اجتماع بدون عدالت فرو میپاشد، زیرا عدالت همچون ستون اصلی ساختمان جامعه است.
به باور او،
🔺اگر هر کس در جایگاه شایستهی خود قرار گیرد و حقوق افراد رعایت شود،
همزیستی سالم و پایدار شکل میگیرد.
بوعلی عدالت را صرفاً در قانون یا در قدرت نمیبیند،
بلکه آن را پیوندی میان عقل، اخلاق و سیاست میداند.
🔺او معتقد است جامعهای عادل است که قوانینش بر مبنای عقل و خیر عمومی تدوین شده باشد،
و زمامدارانش فضیلت اخلاقی را سرلوحهی عمل خود قرار دهند.
در چنین جامعهای، ثروت و قدرت در خدمت انسانهاست نه برعکس.
از دیدگاه ابنسینا،
عدالت ضامن سعادت حقیقی انسان است.
🔺🔺بیعدالتی اگر با اقتدار ظاهری همراه باشد به هرجومرج و سقوط جامعه میانجامد.
به همین دلیل،
🔺🔺او بر این باور بود که حکومتها تنها زمانی مشروعیت دارند که عدالت را برقرار کنند
و مردم را به سوی کمال انسانی راهنمایی نمایند.
منبع : کتاب #شفاء بخش سیاست و مُدُن
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍5❤2👎1
❇️✴️ از دیپلماسی صلح تا دیپلماسی قدرت؛ پیامهای نشست آلاسکا
✍️بابک کاظمی
نشست اخیر میان ولادیمیر #پوتین و دونالد #ترامپ در #آلاسکا ، بدون صدور بیانیه مشترک پایان یافت؛ نشستی که نه توافق صلحی به همراه داشت و نه حتی آتشبسی موقت. با این حال، پیامهای متقابل و واکنشهای سریع پس از آن نشان داد که این دیدار بیش از آنکه پایانی بر جنگ #اوکراین باشد، دروازهای برای آرایش تازه دیپلماسی و نمایش قدرت میان بازیگران بزرگ بود. پوتین مذاکرات را سازنده و آغازگر حلوفصل توصیف کرد، اما هشدار داد که اوکراین و اروپا نباید مسیر مذاکرات را تخریب کنند؛ به بیان دیگر، روسیه آماده گفتوگوست، اما بدون امتیازدهی راهبردی و با حفظ خطوط قرمز امنیتی خود. در سوی مقابل، ترامپ که پیش از نشست بر لزوم آتشبس فوری تأکید داشت، پس از دیدار با پوتین موضع خود را تغییر داد و صلح پایدار را مهمتر از آتشبس موقتی دانست. او همچنین از دیدار قریبالوقوع با #زلنسکی در واشنگتن خبر داد و احتمال نشست سهجانبه آمریکا–روسیه–اوکراین را مطرح ساخت؛ تغییری که نشان میدهد واشنگتن بهدنبال کنترل روند مذاکرات، حفظ ابتکار عمل و در عین حال محدود کردن آزادی عمل اروپا است.
زلنسکی که در آلاسکا غایب بود، بلافاصله فعال شد و تأکید کرد که هیچ تصمیمی درباره اوکراین بدون حضور کییف پذیرفتنی نیست. او هشدار داد در صورت تعلل روسیه، تحریمها باید تشدید شوند و همزمان بر ضرورت تضمینهای امنیتی بلندمدت برای کشورش تأکید کرد. این موضع به خوبی نشان میدهد که کییف تلاش میکند از حاشیه به متن بازگردد و مطمئن شود میز مذاکرات بدون مشارکت مستقیم اوکراین شکل نمیگیرد. در همین حال، رهبران اروپایی در بیانیهای مشترک ضمن استقبال از ابتکار ترامپ، بر ضرورت حضور مستقیم زلنسکی در روند صلح تأکید کردند و تضمینهای امنیتی برای اوکراین را شرط اساسی صلح پایدار دانستند. آنان همچنین وعده دادند تا زمان توقف جنگ، فشار اقتصادی و تحریمها علیه روسیه ادامه یابد؛ نخستوزیر بریتانیا حتی مدعی شد تلاشهای ترامپ بیش از هر زمان دیگری ما را به پایان جنگ نزدیک کرده است.
با این همه، واقعیت آن است که نشست آلاسکا بیش از آنکه توافقی عملی به همراه داشته باشد، یک نمایش ژئوپلیتیک بود؛ عرصهای برای آزمودن خطوط قرمز و مدیریت روایتها در سطح جهانی. روسیه به دنبال حفظ مشروعیت دیپلماتیک، تثبیت خطوط امنیتی و جلوگیری از اجماع کامل غربی علیه خود است. آمریکا با تغییر تاکتیک از آتشبس فوری به صلح پایدار، میکوشد مسیر مذاکرات را مدیریت کرده و نقش رهبری خود را تقویت کند. اوکراین نیز با تأکید بر تحریمها و تضمینهای امنیتی پایدار، در برابر هر توافقی بدون مشارکت مستقیم مقاومت نشان میدهد و اروپا با حمایت تاکتیکی از ابتکار آمریکا همچنان بر فشار اقتصادی علیه روسیه و امنیت ساختاری اوکراین اصرار دارد.
نشست آلاسکا نشان داد که دیپلماسی جنگ اوکراین از مرحله توافقات مقطعی عبور کرده و وارد مرحله منازعه بر سر «شکل صلح» شده است. برای مسکو، صلح به معنای پذیرش خطوط قرمز امنیتی روسیه است؛ برای واشنگتن، صلح یعنی مدیریت روند و جلوگیری از استقلال عمل اروپا؛ برای کییف، صلح واقعی تنها با تضمینهای امنیتی پایدار و بازگرداندن اراده ملی قابلپذیرش است؛ و برای اروپا، صلح باید همزمان منافع امنیتی اوکراین و انسجام غرب را تضمین کند. به همین دلیل چشمانداز بحران اوکراین همچنان به موازنه قدرت گره خورده است و نه به توافقات فوری. مسیر صلح اکنون بیش از هر زمان دیگری به میدان رقابت قدرتهای بزرگ شباهت دارد و در این میدان، دیپلماسی و جنگ معانی جدیدی یافتهاند. فهم این تحولات و ترجمه درست آن به زبان منافع ملی، مهمترین اولویت برای تصمیمسازان و مجریان سیاست خارجی در جهان امروز است
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✍️بابک کاظمی
نشست اخیر میان ولادیمیر #پوتین و دونالد #ترامپ در #آلاسکا ، بدون صدور بیانیه مشترک پایان یافت؛ نشستی که نه توافق صلحی به همراه داشت و نه حتی آتشبسی موقت. با این حال، پیامهای متقابل و واکنشهای سریع پس از آن نشان داد که این دیدار بیش از آنکه پایانی بر جنگ #اوکراین باشد، دروازهای برای آرایش تازه دیپلماسی و نمایش قدرت میان بازیگران بزرگ بود. پوتین مذاکرات را سازنده و آغازگر حلوفصل توصیف کرد، اما هشدار داد که اوکراین و اروپا نباید مسیر مذاکرات را تخریب کنند؛ به بیان دیگر، روسیه آماده گفتوگوست، اما بدون امتیازدهی راهبردی و با حفظ خطوط قرمز امنیتی خود. در سوی مقابل، ترامپ که پیش از نشست بر لزوم آتشبس فوری تأکید داشت، پس از دیدار با پوتین موضع خود را تغییر داد و صلح پایدار را مهمتر از آتشبس موقتی دانست. او همچنین از دیدار قریبالوقوع با #زلنسکی در واشنگتن خبر داد و احتمال نشست سهجانبه آمریکا–روسیه–اوکراین را مطرح ساخت؛ تغییری که نشان میدهد واشنگتن بهدنبال کنترل روند مذاکرات، حفظ ابتکار عمل و در عین حال محدود کردن آزادی عمل اروپا است.
زلنسکی که در آلاسکا غایب بود، بلافاصله فعال شد و تأکید کرد که هیچ تصمیمی درباره اوکراین بدون حضور کییف پذیرفتنی نیست. او هشدار داد در صورت تعلل روسیه، تحریمها باید تشدید شوند و همزمان بر ضرورت تضمینهای امنیتی بلندمدت برای کشورش تأکید کرد. این موضع به خوبی نشان میدهد که کییف تلاش میکند از حاشیه به متن بازگردد و مطمئن شود میز مذاکرات بدون مشارکت مستقیم اوکراین شکل نمیگیرد. در همین حال، رهبران اروپایی در بیانیهای مشترک ضمن استقبال از ابتکار ترامپ، بر ضرورت حضور مستقیم زلنسکی در روند صلح تأکید کردند و تضمینهای امنیتی برای اوکراین را شرط اساسی صلح پایدار دانستند. آنان همچنین وعده دادند تا زمان توقف جنگ، فشار اقتصادی و تحریمها علیه روسیه ادامه یابد؛ نخستوزیر بریتانیا حتی مدعی شد تلاشهای ترامپ بیش از هر زمان دیگری ما را به پایان جنگ نزدیک کرده است.
با این همه، واقعیت آن است که نشست آلاسکا بیش از آنکه توافقی عملی به همراه داشته باشد، یک نمایش ژئوپلیتیک بود؛ عرصهای برای آزمودن خطوط قرمز و مدیریت روایتها در سطح جهانی. روسیه به دنبال حفظ مشروعیت دیپلماتیک، تثبیت خطوط امنیتی و جلوگیری از اجماع کامل غربی علیه خود است. آمریکا با تغییر تاکتیک از آتشبس فوری به صلح پایدار، میکوشد مسیر مذاکرات را مدیریت کرده و نقش رهبری خود را تقویت کند. اوکراین نیز با تأکید بر تحریمها و تضمینهای امنیتی پایدار، در برابر هر توافقی بدون مشارکت مستقیم مقاومت نشان میدهد و اروپا با حمایت تاکتیکی از ابتکار آمریکا همچنان بر فشار اقتصادی علیه روسیه و امنیت ساختاری اوکراین اصرار دارد.
نشست آلاسکا نشان داد که دیپلماسی جنگ اوکراین از مرحله توافقات مقطعی عبور کرده و وارد مرحله منازعه بر سر «شکل صلح» شده است. برای مسکو، صلح به معنای پذیرش خطوط قرمز امنیتی روسیه است؛ برای واشنگتن، صلح یعنی مدیریت روند و جلوگیری از استقلال عمل اروپا؛ برای کییف، صلح واقعی تنها با تضمینهای امنیتی پایدار و بازگرداندن اراده ملی قابلپذیرش است؛ و برای اروپا، صلح باید همزمان منافع امنیتی اوکراین و انسجام غرب را تضمین کند. به همین دلیل چشمانداز بحران اوکراین همچنان به موازنه قدرت گره خورده است و نه به توافقات فوری. مسیر صلح اکنون بیش از هر زمان دیگری به میدان رقابت قدرتهای بزرگ شباهت دارد و در این میدان، دیپلماسی و جنگ معانی جدیدی یافتهاند. فهم این تحولات و ترجمه درست آن به زبان منافع ملی، مهمترین اولویت برای تصمیمسازان و مجریان سیاست خارجی در جهان امروز است
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍5👎1🤡1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺یک کشور در دنیا به ما نشان دهید که ۴ نرخ ارز داشته باشد؟/ برای واردات یک کالا باید ۸۴ قدم برداریم؛ این اقدامات رشد اقتصادی کشور را متوقف کرده است
🔹 یونس ژائله، رئیس اتاق بازرگانی تبریز: مسیر را آلوده نکنید، اگر میخواهید به صنایع کمک کنید، در آخر زنجیره این کار را انجام دهید و کمک نقدی کنید/ اگر مسیر ترخیص کالا را آسان کنید، نیاز به نقدینگی کمتر میشود/ گردش نقدینگی و جریان واردات کالا در کشور ۶ ماه طول میکشد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
🔹 یونس ژائله، رئیس اتاق بازرگانی تبریز: مسیر را آلوده نکنید، اگر میخواهید به صنایع کمک کنید، در آخر زنجیره این کار را انجام دهید و کمک نقدی کنید/ اگر مسیر ترخیص کالا را آسان کنید، نیاز به نقدینگی کمتر میشود/ گردش نقدینگی و جریان واردات کالا در کشور ۶ ماه طول میکشد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❇️✴️ افشاگری عیسی کلانتری وزیر سابق کشاورزی درباره مافیای آب:
مهاب قدس تصمیم ساز مافیای آب در ایران است از هر پروژه ای درصد می گیرد
قرارگاه خاتم الانبیاء و سپاسد بخش خصوصی آب را در ایران از بین بردند
مافیای آب پشت پرده انتقال آب از دریای عمان به کرمان، اصفهان و یزد است
از ۲۵ سال پیش مشخص بود که تهران دچار کمبود آب می شود و تمام وزرای نیرو می دانستند که کشور به این روز می افتد
حاکمیت باید بخواهد که این سرزمین زنده بماند
تحریم ها عامل اصلی کمبود آب در کشور است
«مهاب قدس» نوعی شرکت مونوپول بوده که همه سدسازیها زیر نظر این شرکت بوده است. قبل از این که این شرکت به آستان قدس رضوی واگذار شود و دوباره برگردد، تمام مطالعات آبی کشور را به مهاب قدس میدادند و این شرکت هم با ۱۵۰۰ درصد ظرفیت کار میکرد و مطالعات را بین شرکتهای دیگر تقسیم میکرد و درصد خود را برمیداشت و مونوپول شده بود.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
مهاب قدس تصمیم ساز مافیای آب در ایران است از هر پروژه ای درصد می گیرد
قرارگاه خاتم الانبیاء و سپاسد بخش خصوصی آب را در ایران از بین بردند
مافیای آب پشت پرده انتقال آب از دریای عمان به کرمان، اصفهان و یزد است
از ۲۵ سال پیش مشخص بود که تهران دچار کمبود آب می شود و تمام وزرای نیرو می دانستند که کشور به این روز می افتد
حاکمیت باید بخواهد که این سرزمین زنده بماند
تحریم ها عامل اصلی کمبود آب در کشور است
«مهاب قدس» نوعی شرکت مونوپول بوده که همه سدسازیها زیر نظر این شرکت بوده است. قبل از این که این شرکت به آستان قدس رضوی واگذار شود و دوباره برگردد، تمام مطالعات آبی کشور را به مهاب قدس میدادند و این شرکت هم با ۱۵۰۰ درصد ظرفیت کار میکرد و مطالعات را بین شرکتهای دیگر تقسیم میکرد و درصد خود را برمیداشت و مونوپول شده بود.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍6
❇️✴️ چرا باران نمیبارد ...
✍روزی بهرام گور با گروهی از یاران عازم شکار گور شد. در تعقیب گوری از یاران جدا شد آفتاب غروب کرد و در بیابان راه را گم کرد، از آنجا که به حس ششم اسب ایمان داشت زمام اسب را رها کرد تا به قدرت حس، او را به آبادی رساند.
اسب و سوار بعد مدتی طی طریق به چادری در دل بیابان رسیدند، بهرام شاه بانگ زد که ای اهل منزل آیا میهمان راه گم کرده را میپذیرید؟ صدای نحیف پیرزنی از درون چادر آمد که قدم میهمان بر چشم ماست، داخل شو و بهرام داخل شد.
پیرزن نابینا بود و با پسر و دختر و چند بز در بیابان زندگی میکرد به دخترش گفت: قدری شیر بدوش برای مهمان و پسر را گفت که جای خوابی نیز برایش بگستر ...
بهرام در لباس شکار بود و کسی ندانست که او پادشاه است، بهرام شیر بخورد در جای خواب رفت، همانگونه که در رختخواب دراز کشیده بود به آسمان نگاه میکرد، در دل اندیشید که این عشایر از منابع طبیعی بهره میبرند اما مالیات نمیدهند، فردا که به قصر رسیدم برای عشایر نیز مالیات وضع خواهم کرد!
صبح شد همه از خواب برخاستند، پیرزن به دختر گفت برو شیر بدوش تا میهمان چاشت بخورد، دختر بادیه برداشت و به پستان هر گوسفند دست برد با تعجب دید شیرش خشکیده، برگشت و گفت: مادر در عجبم که هر شب و صبح پستان همه گوسفندان پر از شیر بود اما اکنون همه خشکیدهاند !
پیرزن گفت: دخترم تعجب ندارد قطعاً پادشاه مملکت برایمان خواب بدی دیده.
بهرام که این سخن شنید متعجب شد و با خود گفت: من در لباس مبدل و این زال نیز نابینا ! و نیت مالیات نیز در دل من هست و هنوز به زبان نیاوردهام این زال چه میگوید؟ پرسید مادر مگر تو پادشاه را دیدهای یا میشناسی چگونه این حرف را میزنی؟!
پیرزن گفت: ای غریبه من تا کنون هیچ پادشاهی را از نزدیک ندیدهام
اما به تجربه میدانم که هرگاه پادشاهان بر رعیت ظلم روا دارند، آسمان، زمین، حیوان، گیاه نیز بخیل میشوند، زنان نمیزایند و مردان کار نخواهند کرد، خشکسالی و بیماری سراسر ملک را فرا میگیرد ...
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✍روزی بهرام گور با گروهی از یاران عازم شکار گور شد. در تعقیب گوری از یاران جدا شد آفتاب غروب کرد و در بیابان راه را گم کرد، از آنجا که به حس ششم اسب ایمان داشت زمام اسب را رها کرد تا به قدرت حس، او را به آبادی رساند.
اسب و سوار بعد مدتی طی طریق به چادری در دل بیابان رسیدند، بهرام شاه بانگ زد که ای اهل منزل آیا میهمان راه گم کرده را میپذیرید؟ صدای نحیف پیرزنی از درون چادر آمد که قدم میهمان بر چشم ماست، داخل شو و بهرام داخل شد.
پیرزن نابینا بود و با پسر و دختر و چند بز در بیابان زندگی میکرد به دخترش گفت: قدری شیر بدوش برای مهمان و پسر را گفت که جای خوابی نیز برایش بگستر ...
بهرام در لباس شکار بود و کسی ندانست که او پادشاه است، بهرام شیر بخورد در جای خواب رفت، همانگونه که در رختخواب دراز کشیده بود به آسمان نگاه میکرد، در دل اندیشید که این عشایر از منابع طبیعی بهره میبرند اما مالیات نمیدهند، فردا که به قصر رسیدم برای عشایر نیز مالیات وضع خواهم کرد!
صبح شد همه از خواب برخاستند، پیرزن به دختر گفت برو شیر بدوش تا میهمان چاشت بخورد، دختر بادیه برداشت و به پستان هر گوسفند دست برد با تعجب دید شیرش خشکیده، برگشت و گفت: مادر در عجبم که هر شب و صبح پستان همه گوسفندان پر از شیر بود اما اکنون همه خشکیدهاند !
پیرزن گفت: دخترم تعجب ندارد قطعاً پادشاه مملکت برایمان خواب بدی دیده.
بهرام که این سخن شنید متعجب شد و با خود گفت: من در لباس مبدل و این زال نیز نابینا ! و نیت مالیات نیز در دل من هست و هنوز به زبان نیاوردهام این زال چه میگوید؟ پرسید مادر مگر تو پادشاه را دیدهای یا میشناسی چگونه این حرف را میزنی؟!
پیرزن گفت: ای غریبه من تا کنون هیچ پادشاهی را از نزدیک ندیدهام
اما به تجربه میدانم که هرگاه پادشاهان بر رعیت ظلم روا دارند، آسمان، زمین، حیوان، گیاه نیز بخیل میشوند، زنان نمیزایند و مردان کار نخواهند کرد، خشکسالی و بیماری سراسر ملک را فرا میگیرد ...
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍30❤2👎1
❇️✴️ تهمت غارت اموال ملی به یکی از مشاهیر فرهنگ و ادب ایران
همین که انقلاب شد پس از خروج از زندان حقوقِ بازنشستگی را قطع کردند و حسابهای بانک را بستند و حقِ معامله را سلب کردند و از پسانداز بابت حقوق دورهٔ سناتوری مبلغ یک میلیون و سیصدهزار تومان مطالبه کردند...
حاصل اینکه پس از چهلوهفت سال تدریس از آموزگاری تا استادی فعلا از مال دنیا، یک پولْ درآمد ندارم و با فروش کتاب و درآمدِ مختصری از حقِ تألیف که کتابفروشان میپردازند این سهساله را با تشویش و سختیِ معیشت در این گرانی سرسامآور به سر بردهام تا بعد چه بلایی به سرم بیاید.
وقتی که در زندان بودم در یکی از روزنامههای اسلامی فهرستی از اسامی رجالِ دورهٔ طاغوت چاپ کرده بودند زیر عنوان
«غارتگران اموال ملی» و اسم من هم در آن میان بود. این دو صفحه را نوشتم تا خودم و دیگران بدانیم که من چقدر از اموال را غارت کردهام.
در هرحال سرنوشت من از آغاز، فقر و تنگدستی بود. کودکی و جوانی را با تهیدستی به سر بردم و در این سرِ پیری هم که دیگر مجالی برای تغییرِ تقدیر نیست در همان عُسرت به سر میبرم.
سرنوشتم این است: فقر!
عجب اینکه از همان آغاز جوانی که دودست لباس بیشتر نداشتم ( که یکی از پارچهٔ وطنی کازرونی بود) همه مرا متموّل میشمردند و این خود زحمت و تکلیفی برای من در زندگی بود. با یک دست کتوشلوار راه میرفتم و میگفتند چقدر مرتب لباس میپوشی و چقدر توجه به سر و وضعت داری!
📖از دفترِ خاطرات فرزند فرزانهٔ ایران، قافلهسالار سخن، پایهگذار سپاه دانش، خادم راستین فرهنگ ایران، #پرویز_ناتل_خانلری
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
همین که انقلاب شد پس از خروج از زندان حقوقِ بازنشستگی را قطع کردند و حسابهای بانک را بستند و حقِ معامله را سلب کردند و از پسانداز بابت حقوق دورهٔ سناتوری مبلغ یک میلیون و سیصدهزار تومان مطالبه کردند...
حاصل اینکه پس از چهلوهفت سال تدریس از آموزگاری تا استادی فعلا از مال دنیا، یک پولْ درآمد ندارم و با فروش کتاب و درآمدِ مختصری از حقِ تألیف که کتابفروشان میپردازند این سهساله را با تشویش و سختیِ معیشت در این گرانی سرسامآور به سر بردهام تا بعد چه بلایی به سرم بیاید.
وقتی که در زندان بودم در یکی از روزنامههای اسلامی فهرستی از اسامی رجالِ دورهٔ طاغوت چاپ کرده بودند زیر عنوان
«غارتگران اموال ملی» و اسم من هم در آن میان بود. این دو صفحه را نوشتم تا خودم و دیگران بدانیم که من چقدر از اموال را غارت کردهام.
در هرحال سرنوشت من از آغاز، فقر و تنگدستی بود. کودکی و جوانی را با تهیدستی به سر بردم و در این سرِ پیری هم که دیگر مجالی برای تغییرِ تقدیر نیست در همان عُسرت به سر میبرم.
سرنوشتم این است: فقر!
عجب اینکه از همان آغاز جوانی که دودست لباس بیشتر نداشتم ( که یکی از پارچهٔ وطنی کازرونی بود) همه مرا متموّل میشمردند و این خود زحمت و تکلیفی برای من در زندگی بود. با یک دست کتوشلوار راه میرفتم و میگفتند چقدر مرتب لباس میپوشی و چقدر توجه به سر و وضعت داری!
📖از دفترِ خاطرات فرزند فرزانهٔ ایران، قافلهسالار سخن، پایهگذار سپاه دانش، خادم راستین فرهنگ ایران، #پرویز_ناتل_خانلری
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❤19
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵🔴استاد #محمود_سریع_القلم:
شاه از اوایل دهه پنجاه تغییر کرد و گفت هرچه من میگویم
مشکلات اوایل دهه پنجاه همه از ای کیو هست
اگر #مصدق و #شاه با یکدیگر همراه می شدند فضای متفاوتی حاصل می شد
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
شاه از اوایل دهه پنجاه تغییر کرد و گفت هرچه من میگویم
مشکلات اوایل دهه پنجاه همه از ای کیو هست
اگر #مصدق و #شاه با یکدیگر همراه می شدند فضای متفاوتی حاصل می شد
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👎7👍3
❇️✴️ بازگشت ماشه با بشکه های نفت چکار میکند؟
✍️ عبداله باباخانی
بازگشت مکانیزم ماشه دوباره سر زبانها افتاده است. ماشهای که در ذهن بسیاری معادل «صفر شدن صادرات نفت ایران» جا افتاده، اما واقعیت سادهتر و در عین حال تلختر است: هیچوقت در قطعنامههای شورای امنیت نوشته نشده که «نفت ایران ممنوعالمعامله است».
موضوع اصلی آن قطعنامهها، بیشتر فناوری هستهای، موشکی، بانکی و تسلیحاتی بود. به همین خاطر، در ظاهر ماجرا، ماشه اگر هم فعال شود، کسی نمیآید در چاه نفت را قفل بزند.
اما همانطور که اهل بازار میدانند، فروش نفت فقط چاه و بشکه و کشتی نیست؛ زنجیرهای است از بانک، بیمه، حملونقل و تسویه مالی. کافی است یکی از این حلقهها پاره شود تا بشکهها روی آب بمانند ولی پولشان هیچوقت به حساب برنگردد. درست مثل آنکه کسی جنس بفروشد اما پول به جیب نزند.
اینجاست که نقش چین پررنگ میشود؛ مشتری اصلی و تقریباً تنها خریدار نفت ایران در سالهای اخیر.
چین در وضعیت عادی هم نفت ایران را با تخفیف ویژه میخرد، حالا تصور کنید با بازگشت ماشه، تخفیفها چقدر بیشتر خواهد شد. چین مثل هر تاجر زیرک، خوب میداند وقتی فروشنده فقط یک مشتری دارد، وقت چانهزنی است.
از سوی دیگر، چین همیشه حساب دوم هم دارد: حساب رابطهاش با آمریکا. پکن نمیخواهد در میانهی جنگ تعرفهها و پرونده تایوان، با یک اتهام جدید روبهرو شود که «خریدار نفت کشوری تحت فصل هفتم شورای امنیت» است.
نتیجه این معادله ساده است: واردات رسمی نفت ایران به چین کاهش مییابد، اما مسیرهای پنهانی با واسطهها و نفتکشهای بیپرچم ادامه پیدا میکند.
ماشه در واقع صادرات ایران را تعطیل نمیکند، بلکه آن را به «یک مسیر مخفی و یک مشتری محتاط» تقلیل میدهد. این یعنی افزایش هزینههای پنهانکاری، خطرات حقوقی و بیمهای، و در نهایت، کمتر شدن درآمد واقعی ایران از هر بشکه نفت.
اگر نفت در بازار جهانی بشکهای ۶۵ دلار معامله میشود، سهم ایران با همهی این هزینهها و تخفیفها شاید به بشکهای ۵۰ دلار هم نرسد.
طنز ماجرا اینجاست: ماشه مستقیم به بشکههای نفت شلیک نمیکند، اما جیب فروشنده را سوراخ میسازد.
ما نفت میفروشیم، اما پولش با هزار زحمت و ریسک به کشور برمیگردد. و همانطور که در کوچههای تهران میگویند، «فروش با ضرر هم یک جور هنر است».
پیش بینی شخصی بنده در ادامه سال و بعد از بازگشت ماشه، فروش حدود ۸۰۰ هزار بشکه در روز خواهد بود و در بهترین سناریوها میانگین ۱ میلیون بشکه را خواهیم داشت.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✍️ عبداله باباخانی
بازگشت مکانیزم ماشه دوباره سر زبانها افتاده است. ماشهای که در ذهن بسیاری معادل «صفر شدن صادرات نفت ایران» جا افتاده، اما واقعیت سادهتر و در عین حال تلختر است: هیچوقت در قطعنامههای شورای امنیت نوشته نشده که «نفت ایران ممنوعالمعامله است».
موضوع اصلی آن قطعنامهها، بیشتر فناوری هستهای، موشکی، بانکی و تسلیحاتی بود. به همین خاطر، در ظاهر ماجرا، ماشه اگر هم فعال شود، کسی نمیآید در چاه نفت را قفل بزند.
اما همانطور که اهل بازار میدانند، فروش نفت فقط چاه و بشکه و کشتی نیست؛ زنجیرهای است از بانک، بیمه، حملونقل و تسویه مالی. کافی است یکی از این حلقهها پاره شود تا بشکهها روی آب بمانند ولی پولشان هیچوقت به حساب برنگردد. درست مثل آنکه کسی جنس بفروشد اما پول به جیب نزند.
اینجاست که نقش چین پررنگ میشود؛ مشتری اصلی و تقریباً تنها خریدار نفت ایران در سالهای اخیر.
چین در وضعیت عادی هم نفت ایران را با تخفیف ویژه میخرد، حالا تصور کنید با بازگشت ماشه، تخفیفها چقدر بیشتر خواهد شد. چین مثل هر تاجر زیرک، خوب میداند وقتی فروشنده فقط یک مشتری دارد، وقت چانهزنی است.
از سوی دیگر، چین همیشه حساب دوم هم دارد: حساب رابطهاش با آمریکا. پکن نمیخواهد در میانهی جنگ تعرفهها و پرونده تایوان، با یک اتهام جدید روبهرو شود که «خریدار نفت کشوری تحت فصل هفتم شورای امنیت» است.
نتیجه این معادله ساده است: واردات رسمی نفت ایران به چین کاهش مییابد، اما مسیرهای پنهانی با واسطهها و نفتکشهای بیپرچم ادامه پیدا میکند.
ماشه در واقع صادرات ایران را تعطیل نمیکند، بلکه آن را به «یک مسیر مخفی و یک مشتری محتاط» تقلیل میدهد. این یعنی افزایش هزینههای پنهانکاری، خطرات حقوقی و بیمهای، و در نهایت، کمتر شدن درآمد واقعی ایران از هر بشکه نفت.
اگر نفت در بازار جهانی بشکهای ۶۵ دلار معامله میشود، سهم ایران با همهی این هزینهها و تخفیفها شاید به بشکهای ۵۰ دلار هم نرسد.
طنز ماجرا اینجاست: ماشه مستقیم به بشکههای نفت شلیک نمیکند، اما جیب فروشنده را سوراخ میسازد.
ما نفت میفروشیم، اما پولش با هزار زحمت و ریسک به کشور برمیگردد. و همانطور که در کوچههای تهران میگویند، «فروش با ضرر هم یک جور هنر است».
پیش بینی شخصی بنده در ادامه سال و بعد از بازگشت ماشه، فروش حدود ۸۰۰ هزار بشکه در روز خواهد بود و در بهترین سناریوها میانگین ۱ میلیون بشکه را خواهیم داشت.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❤8👎1
❇️✴️ پیشبینی سریعالقلم در همایش جامع معدنی از سه سناریو روابط ایران و آمریکا
1️⃣در سناریوی اول، اگر توافق هستهای با اروپا و آمریکا حاصل شود، مکانیسم ماشه (اسنپبک) فعال نخواهد شد و خطر جنگ کاهش مییابد. پولهای مسدودشده بهصورت قطرهچکانی آزاد میشود، قیمت دلار بین ۶۵ تا ۷۰ هزار تومان در نوسان خواهد بود، کسری بودجه اندکی کاهش مییابد، اما شرکتهای انرژی فرصتی برای فعالیت در ایران پیدا نمیکنند. FATF امضا میشود، هرچند اجرای آن سالها طول خواهد کشید. گشایشهای قطرهای رخ میدهد و نرخ رشد اقتصادی بین ۲ تا ۲.۵ درصد خواهد بود. البته سرقعالقلم این سناریو را بسیار دور از انتظار میداند.
2️⃣در سناریوی دوم، توافق صورت نمیگیرد، اسنپبک فعال میشود و خطر حمله به ایران بسیار بالا میرود. فشار حداکثری اعمال خواهد شد و منابع مالی محدود میشود. در صورت توافق تجاری آمریکا و چین، فروش نفت ایران محدودتر خواهد شد. قیمت دلار روند صعودی پیدا میکند، نرخ تورم بهتدریج افزایش مییابد و اعتراضات مردمی گسترش پیدا خواهد کرد
3️⃣سناریوی سوم زمانی است که توافق حاصل نمیشود، اما مذاکرات ادامه دارد. اسنپبک فعال نمیشود، اما خطر حمله همچنان وجود دارد. اقتصاد معطل و جامعه بلاتکلیف میماند و اعتراضات افزایش مییابد. تقاضا برای دلار بالا میرود و تمایل به سرمایهگذاری متوقف میشود. تحریمها بهتدریج افزایش مییابد و در صورت توافق تجاری آمریکا و چین، فروش نفت ایران احتمالاً محدودتر میشود. حملات سایبری و اقتصادی اسرائیل به ایران، بهویژه در حوزه رمزارزها، افزایش خواهد یافت.»
🔺این استاد روابط بینالملل در پایان تأکید کرد: «احتمال تحقق سناریوها بین سناریوی دوم و سوم است، مگر اینکه تغییر رویکردی رخ دهد که به سمت سناریوی اول حرکت کنیم.»/دنیای اقتصاد
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
1️⃣در سناریوی اول، اگر توافق هستهای با اروپا و آمریکا حاصل شود، مکانیسم ماشه (اسنپبک) فعال نخواهد شد و خطر جنگ کاهش مییابد. پولهای مسدودشده بهصورت قطرهچکانی آزاد میشود، قیمت دلار بین ۶۵ تا ۷۰ هزار تومان در نوسان خواهد بود، کسری بودجه اندکی کاهش مییابد، اما شرکتهای انرژی فرصتی برای فعالیت در ایران پیدا نمیکنند. FATF امضا میشود، هرچند اجرای آن سالها طول خواهد کشید. گشایشهای قطرهای رخ میدهد و نرخ رشد اقتصادی بین ۲ تا ۲.۵ درصد خواهد بود. البته سرقعالقلم این سناریو را بسیار دور از انتظار میداند.
2️⃣در سناریوی دوم، توافق صورت نمیگیرد، اسنپبک فعال میشود و خطر حمله به ایران بسیار بالا میرود. فشار حداکثری اعمال خواهد شد و منابع مالی محدود میشود. در صورت توافق تجاری آمریکا و چین، فروش نفت ایران محدودتر خواهد شد. قیمت دلار روند صعودی پیدا میکند، نرخ تورم بهتدریج افزایش مییابد و اعتراضات مردمی گسترش پیدا خواهد کرد
3️⃣سناریوی سوم زمانی است که توافق حاصل نمیشود، اما مذاکرات ادامه دارد. اسنپبک فعال نمیشود، اما خطر حمله همچنان وجود دارد. اقتصاد معطل و جامعه بلاتکلیف میماند و اعتراضات افزایش مییابد. تقاضا برای دلار بالا میرود و تمایل به سرمایهگذاری متوقف میشود. تحریمها بهتدریج افزایش مییابد و در صورت توافق تجاری آمریکا و چین، فروش نفت ایران احتمالاً محدودتر میشود. حملات سایبری و اقتصادی اسرائیل به ایران، بهویژه در حوزه رمزارزها، افزایش خواهد یافت.»
🔺این استاد روابط بینالملل در پایان تأکید کرد: «احتمال تحقق سناریوها بین سناریوی دوم و سوم است، مگر اینکه تغییر رویکردی رخ دهد که به سمت سناریوی اول حرکت کنیم.»/دنیای اقتصاد
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
🤣5👍2❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اقتصاد ایران در ماتریکس خودکفایی / بخش خصوصی راه نجات ایران است ؟
▪️خودکفایی که قرار بود ایران را به استقلال کامل صنعتی برساند، پس از دههها آزمون و خطا و سرمایهگذاریهای کلان، در مسیری معکوس قرار گرفت و الگویی از تولید غیررقابتی را تثبیت کرد که در آن، حق انتخاب مصرفکننده و همگامی با فناوری جهانی، نخستین قربانیان بودهاند.
مطلب مرتبط: بیماری هلندی
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
▪️خودکفایی که قرار بود ایران را به استقلال کامل صنعتی برساند، پس از دههها آزمون و خطا و سرمایهگذاریهای کلان، در مسیری معکوس قرار گرفت و الگویی از تولید غیررقابتی را تثبیت کرد که در آن، حق انتخاب مصرفکننده و همگامی با فناوری جهانی، نخستین قربانیان بودهاند.
مطلب مرتبط: بیماری هلندی
♦️ کانال تخصصی اقتصاد
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❤2👍2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اگر میخواهید ببینید یک سیستم #سوسیالیستی، با دخالت دولت در همهچیز، قیمتگذاری دستوری، مالیاتهای سنگین و شعار عدالت، چطور به انزوا کشیده میشود و سرنوشت تلخی حتی برای ثروتمندترین کشورها میسازد، این کلیپ مقایسهی #کرهشمالی و #کرهجنوبی را ببینید.
مهدی میررفیع
|| مدرسه علوم انسانی
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
مهدی میررفیع
|| مدرسه علوم انسانی
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍3🤡2❤1
✴️✴️ تکرار فاجعه بار تاریخ؛ ۵۰ سال حاکمیت بحران
هم اکنون مقامات 3 کشور اروپایی ادعا کردند:
به دلیل نقض برجام توسط ایران؛
فردا به صورت اضطراری مکانیسم ماشه علیه ایران فعال خواهد شد و تمام تحریم های سازمان ملل بر علیه ایران بازخواهد گشت.
🔺العربیه تایید کرد:
فردا فرآیند فعالسازی مکانیسم ماشه آغاز خواهد شد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
هم اکنون مقامات 3 کشور اروپایی ادعا کردند:
به دلیل نقض برجام توسط ایران؛
فردا به صورت اضطراری مکانیسم ماشه علیه ایران فعال خواهد شد و تمام تحریم های سازمان ملل بر علیه ایران بازخواهد گشت.
🔺العربیه تایید کرد:
فردا فرآیند فعالسازی مکانیسم ماشه آغاز خواهد شد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
👍6👎3🔥2
✴️⚛ 6قطعنامه مندرج در مکانیسم ماشه
اروپا قصد داره با اتکا بر این 6قطعنامه که در دوره مسئولیت جلیلی صادر شد، علیه ایران فشارهایی رو اعمال کنه
1. قطعنامه 1696 (سال 2006) – الزام ایران به تعلیق غنیسازی اورانیوم.
2. قطعنامه 1737 (سال 2006) – تحریم فعالیتهای حساس هستهای و ممنوعیت انتقال فناوری.
3. قطعنامه 1747 (سال 2007) – تشدید تحریمها، محدودیتهای مالی و تسلیحاتی.
4. قطعنامه 1803 (سال 2008) – محدودیتهای بانکی، بازرسی محمولهها، ممنوعیت بیشتر سفر مقامات.
5. قطعنامه 1835 (سال 2008) – تأکید مجدد بر تعهدات ایران و تکرار خواستههای قبلی.
6. قطعنامه 1929 (سال 2010) – شدیدترین تحریمها: تحریم تسلیحاتی جامع، محدودیت بانکی و کشتیرانی.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
اروپا قصد داره با اتکا بر این 6قطعنامه که در دوره مسئولیت جلیلی صادر شد، علیه ایران فشارهایی رو اعمال کنه
1. قطعنامه 1696 (سال 2006) – الزام ایران به تعلیق غنیسازی اورانیوم.
2. قطعنامه 1737 (سال 2006) – تحریم فعالیتهای حساس هستهای و ممنوعیت انتقال فناوری.
3. قطعنامه 1747 (سال 2007) – تشدید تحریمها، محدودیتهای مالی و تسلیحاتی.
4. قطعنامه 1803 (سال 2008) – محدودیتهای بانکی، بازرسی محمولهها، ممنوعیت بیشتر سفر مقامات.
5. قطعنامه 1835 (سال 2008) – تأکید مجدد بر تعهدات ایران و تکرار خواستههای قبلی.
6. قطعنامه 1929 (سال 2010) – شدیدترین تحریمها: تحریم تسلیحاتی جامع، محدودیت بانکی و کشتیرانی.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
🔥3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔼✴️ اون روزا میگفتن ایران نفت و گاز داره، انرژی اتمی لازم نداره!
و هزینهای که برای ساختش بشه، هدر دادن بیتالماله...
عباسعلی خلعتبری، وزیر خارجهای که بهجای فرار، موند و محاکمه و اعدام شد...
اتهامش چی بود؟ امضای احداث قرارداد بوشهر و توسعه انرژی هستهای!
اما حالا برای همون انرژی هستهای، جنگ و تحریم رو تحمل میکنیم
🔺پ.ن: هسته ای و منافع دور زدن تحریم حق مسلم از ما بهتران و تحریم حق مسلم مردم ایران میباشد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
و هزینهای که برای ساختش بشه، هدر دادن بیتالماله...
عباسعلی خلعتبری، وزیر خارجهای که بهجای فرار، موند و محاکمه و اعدام شد...
اتهامش چی بود؟ امضای احداث قرارداد بوشهر و توسعه انرژی هستهای!
اما حالا برای همون انرژی هستهای، جنگ و تحریم رو تحمل میکنیم
🔺پ.ن: هسته ای و منافع دور زدن تحریم حق مسلم از ما بهتران و تحریم حق مسلم مردم ایران میباشد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
😢8🤡1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔼✴️ وقتی #رونالد_ریگان با بیان طنزی ساده وضعیت #شوروی سابق رو از نظر اقتصادی نشان می دهد
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❤4👎2👏2🔥1
❇️✴️ بازگشت ماشه با بشکه های نفت چکار میکند؟
✍️ عبداله باباخانی
بازگشت مکانیزم ماشه دوباره سر زبانها افتاده است. ماشهای که در ذهن بسیاری معادل «صفر شدن صادرات نفت ایران» جا افتاده، اما واقعیت سادهتر و در عین حال تلختر است: هیچوقت در قطعنامههای شورای امنیت نوشته نشده که «نفت ایران ممنوعالمعامله است».
موضوع اصلی آن قطعنامهها، بیشتر فناوری هستهای، موشکی، بانکی و تسلیحاتی بود. به همین خاطر، در ظاهر ماجرا، ماشه اگر هم فعال شود، کسی نمیآید در چاه نفت را قفل بزند.
اما همانطور که اهل بازار میدانند، فروش نفت فقط چاه و بشکه و کشتی نیست؛ زنجیرهای است از بانک، بیمه، حملونقل و تسویه مالی. کافی است یکی از این حلقهها پاره شود تا بشکهها روی آب بمانند ولی پولشان هیچوقت به حساب برنگردد. درست مثل آنکه کسی جنس بفروشد اما پول به جیب نزند.
اینجاست که نقش چین پررنگ میشود؛ مشتری اصلی و تقریباً تنها خریدار نفت ایران در سالهای اخیر.
چین در وضعیت عادی هم نفت ایران را با تخفیف ویژه میخرد، حالا تصور کنید با بازگشت ماشه، تخفیفها چقدر بیشتر خواهد شد. چین مثل هر تاجر زیرک، خوب میداند وقتی فروشنده فقط یک مشتری دارد، وقت چانهزنی است.
از سوی دیگر، چین همیشه حساب دوم هم دارد: حساب رابطهاش با آمریکا. پکن نمیخواهد در میانهی جنگ تعرفهها و پرونده تایوان، با یک اتهام جدید روبهرو شود که «خریدار نفت کشوری تحت فصل هفتم شورای امنیت» است.
نتیجه این معادله ساده است: واردات رسمی نفت ایران به چین کاهش مییابد، اما مسیرهای پنهانی با واسطهها و نفتکشهای بیپرچم ادامه پیدا میکند.
ماشه در واقع صادرات ایران را تعطیل نمیکند، بلکه آن را به «یک مسیر مخفی و یک مشتری محتاط» تقلیل میدهد. این یعنی افزایش هزینههای پنهانکاری، خطرات حقوقی و بیمهای، و در نهایت، کمتر شدن درآمد واقعی ایران از هر بشکه نفت.
اگر نفت در بازار جهانی بشکهای ۶۵ دلار معامله میشود، سهم ایران با همهی این هزینهها و تخفیفها شاید به بشکهای ۵۰ دلار هم نرسد.
طنز ماجرا اینجاست: ماشه مستقیم به بشکههای نفت شلیک نمیکند، اما جیب فروشنده را سوراخ میسازد.
ما نفت میفروشیم، اما پولش با هزار زحمت و ریسک به کشور برمیگردد. و همانطور که در کوچههای تهران میگویند، «فروش با ضرر هم یک جور هنر است».
پیش بینی شخصی بنده در ادامه سال و بعد از بازگشت ماشه، فروش حدود ۸۰۰ هزار بشکه در روز خواهد بود و در بهترین سناریوها میانگین ۱ میلیون بشکه را خواهیم داشت.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✍️ عبداله باباخانی
بازگشت مکانیزم ماشه دوباره سر زبانها افتاده است. ماشهای که در ذهن بسیاری معادل «صفر شدن صادرات نفت ایران» جا افتاده، اما واقعیت سادهتر و در عین حال تلختر است: هیچوقت در قطعنامههای شورای امنیت نوشته نشده که «نفت ایران ممنوعالمعامله است».
موضوع اصلی آن قطعنامهها، بیشتر فناوری هستهای، موشکی، بانکی و تسلیحاتی بود. به همین خاطر، در ظاهر ماجرا، ماشه اگر هم فعال شود، کسی نمیآید در چاه نفت را قفل بزند.
اما همانطور که اهل بازار میدانند، فروش نفت فقط چاه و بشکه و کشتی نیست؛ زنجیرهای است از بانک، بیمه، حملونقل و تسویه مالی. کافی است یکی از این حلقهها پاره شود تا بشکهها روی آب بمانند ولی پولشان هیچوقت به حساب برنگردد. درست مثل آنکه کسی جنس بفروشد اما پول به جیب نزند.
اینجاست که نقش چین پررنگ میشود؛ مشتری اصلی و تقریباً تنها خریدار نفت ایران در سالهای اخیر.
چین در وضعیت عادی هم نفت ایران را با تخفیف ویژه میخرد، حالا تصور کنید با بازگشت ماشه، تخفیفها چقدر بیشتر خواهد شد. چین مثل هر تاجر زیرک، خوب میداند وقتی فروشنده فقط یک مشتری دارد، وقت چانهزنی است.
از سوی دیگر، چین همیشه حساب دوم هم دارد: حساب رابطهاش با آمریکا. پکن نمیخواهد در میانهی جنگ تعرفهها و پرونده تایوان، با یک اتهام جدید روبهرو شود که «خریدار نفت کشوری تحت فصل هفتم شورای امنیت» است.
نتیجه این معادله ساده است: واردات رسمی نفت ایران به چین کاهش مییابد، اما مسیرهای پنهانی با واسطهها و نفتکشهای بیپرچم ادامه پیدا میکند.
ماشه در واقع صادرات ایران را تعطیل نمیکند، بلکه آن را به «یک مسیر مخفی و یک مشتری محتاط» تقلیل میدهد. این یعنی افزایش هزینههای پنهانکاری، خطرات حقوقی و بیمهای، و در نهایت، کمتر شدن درآمد واقعی ایران از هر بشکه نفت.
اگر نفت در بازار جهانی بشکهای ۶۵ دلار معامله میشود، سهم ایران با همهی این هزینهها و تخفیفها شاید به بشکهای ۵۰ دلار هم نرسد.
طنز ماجرا اینجاست: ماشه مستقیم به بشکههای نفت شلیک نمیکند، اما جیب فروشنده را سوراخ میسازد.
ما نفت میفروشیم، اما پولش با هزار زحمت و ریسک به کشور برمیگردد. و همانطور که در کوچههای تهران میگویند، «فروش با ضرر هم یک جور هنر است».
پیش بینی شخصی بنده در ادامه سال و بعد از بازگشت ماشه، فروش حدود ۸۰۰ هزار بشکه در روز خواهد بود و در بهترین سناریوها میانگین ۱ میلیون بشکه را خواهیم داشت.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❤2👍1🤣1
❇️✴️ خشت کج غنیسازی و مسئله ایران فردا
✍🏻 سعید مدنی
زندان دماوند, مرداد ۱۴۰۴
🔹غنیسازی اورانیوم پیش از ساخت نیروگاه اتمی، ظاهراً شیپور زدن از دهانه گشاد است؛ بنابراین مثل معروف «چاه را نکنده، منار را دزدیدهاند» است. اگرچه هیچ گزارش رسمی از هزینههای پروژه غنیسازی ایران از گذشته تا امروز منتشر نشده و به سختی میتوان در این مورد اظهار نظر کرد، اما برخی برآوردها هزینه پروژه غنیسازی ایران را از گذشته تا امروز با دست کم معادل یک سال فروش نفت و بیشتر برآورد کردهاند.
🔹اینکه سه دهه پیش یا حتی قبل از آن بر چه مبنا و اساس تصمیم به چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی شده؟ چه کسی یا کسانی آن را کارشناسی کردهاند؟ و چه مرجعی آن را تصویب کرده؟ سوالاتی ملی است که بعید است به این زودی به آنها پاسخ داده شود، اما بعید است در آن زمان ارزیابی دقیقی از هزینه-فایده این پروژه به عمل آمده باشد یا اساساً نسبت آن با توسعه کشور تبیین شده باشد.
🔹در واقع با هیچ فهمی از توسعه (لااقل در طیف دیدگاههایی که طی سه دهه گذشته و پس از جنگ در نظام حکمرانی مطرح بودهاند) نمیتوان جایگاه روشنی برای پروژه غنیسازی تعریف کرد، گویی مسئولان و تصمیمگیرندگان پروژه اساساً یا درکی از توسعه نداشتهاند یا الزامی به برقراری پیوند بین این پروژه عظیم و برنامه توسعه نمیدیدهاند. به هر حال این حق ملت ایران بوده و است تا علل و توجیهات چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی را بدانند، به ویژه آنکه این پروژه نه تنها نفعی عاید ملت نکرده بلکه روز به روز زیان حاصل از آن انباشته شدهاست.
🔹در حالی که ایران فعلاً جز نیروگاه بوشهر پروژه جدی دیگری برای ساخت نیروگاه ندارد و لذا سهم انرژی هستهای در سبد انرژی ایران ۷/۱ درصد و بسیار پایینتر از میانگین جهانی است و اساساً منابع محدود کنونی امکان چنین سرمایهگذاری را منتفی میسازد، بنابرین پروژه حدود سی ساله غنیسازی برای استفاده صلحآمیز در آینده نامعلوم اساساً موضوعیت نداشته و ندارد.
🔹گویی در کشوری فرضی در حالی که اساساً تولید دام ممکن نیست یا در دستور کار قرار ندارد، دستور ساخت کشتارگاههای بزرگ دام دهند، با این استدلال که روزی بلاخره دام پرورش خواهند داد.
🔹 هزینههای غیرمستقیم پروژه غنیسازی بسیار بیشتر از هزینه مستقیم آن بوده؛ یعنی هزینه نزدیک به سی سال تحریم ناشی از پروژه غنیسازی که در نزدیک به دو دهه خیر بسیار افزایش یافته و تقریباً اجماع اقتصاددانان، آن را یکی از عوامل اصلی عقب ماندن ایران از مسیر توسعه و حتی بخش بزرگی از نابسامانیها در اقتصاد امروز میدانند.
🔹علاوه بر خسارات حاصل از جنگ اخیر، ضربات پی در پی اسرائیل پیش از جنگ برای به تعویق انداختن پروژه را نیز باید به فهرست هزینههای غیر مستقیم افزود. در برابر این هزینههای سرسام آور و هدر رفت منابع ملی در ستون فایده پروژه غنیسازی چه چیز را میتوان فهرست کرد؟
🔹نزدیک به ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۶۰ درصد و صدها کیلو اورانیوم با غنای کمتر. این منابع کدامیک از زخمهای عمیق اقتصاد و اجتماع رنجور ایران را درمان خواهد کرد؟ آیا با همه این ذخایر میتوان یک لامپ را روشن کرد و به خانهای نعمت برق داد؟ آیا با دهها برابر افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده میتوان منابعی برای قدری کاهش فقر نزدیک به نیمی از جمعیت کشور فراهم کرد؟ آیا به اتکای این ذخایر میتوان یک درصد از تورم ۴۰ درصدی را کاست؟
🔹در تبلیغات رسمی عموماً به ساخت رادیو داروها و همینطور بهرهبرداری از انرژی اتمی در اصلاح نباتات اشاره میشود. سوال مهم آن است که آیا بدون هزینه کرد کلان میلیاردی پروژه غنیسازی و حجم عظیم خسارات ناشی از پروژه امکان دستیابی به چنین محصولاتی نبود؟ اساساً فرض کنید مثل گذشته بنابر آن میشد که همه محصولات مورد اشاره از خارج کشور خریداری شود، در این صورت آیا هزینه سالیانه خریداری آنها بیشتر از چند میلیون دلار میشد؟ در این صورت چگونه میتوان آن هزینه سرسام آور و میلیاردی پروژه غنیسازی را با حداکثر چند میلیون دلار محصول کنونی توضیح داد. واقعیت آن است که هیچ توجیه اقتصادی برای هزینه های پروژه غنیسازی نه در گذشته وجود داشته و نه در حال حاضر وجود دارد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✍🏻 سعید مدنی
زندان دماوند, مرداد ۱۴۰۴
🔹غنیسازی اورانیوم پیش از ساخت نیروگاه اتمی، ظاهراً شیپور زدن از دهانه گشاد است؛ بنابراین مثل معروف «چاه را نکنده، منار را دزدیدهاند» است. اگرچه هیچ گزارش رسمی از هزینههای پروژه غنیسازی ایران از گذشته تا امروز منتشر نشده و به سختی میتوان در این مورد اظهار نظر کرد، اما برخی برآوردها هزینه پروژه غنیسازی ایران را از گذشته تا امروز با دست کم معادل یک سال فروش نفت و بیشتر برآورد کردهاند.
🔹اینکه سه دهه پیش یا حتی قبل از آن بر چه مبنا و اساس تصمیم به چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی شده؟ چه کسی یا کسانی آن را کارشناسی کردهاند؟ و چه مرجعی آن را تصویب کرده؟ سوالاتی ملی است که بعید است به این زودی به آنها پاسخ داده شود، اما بعید است در آن زمان ارزیابی دقیقی از هزینه-فایده این پروژه به عمل آمده باشد یا اساساً نسبت آن با توسعه کشور تبیین شده باشد.
🔹در واقع با هیچ فهمی از توسعه (لااقل در طیف دیدگاههایی که طی سه دهه گذشته و پس از جنگ در نظام حکمرانی مطرح بودهاند) نمیتوان جایگاه روشنی برای پروژه غنیسازی تعریف کرد، گویی مسئولان و تصمیمگیرندگان پروژه اساساً یا درکی از توسعه نداشتهاند یا الزامی به برقراری پیوند بین این پروژه عظیم و برنامه توسعه نمیدیدهاند. به هر حال این حق ملت ایران بوده و است تا علل و توجیهات چنین سرمایهگذاری عظیمی از منابع ملی را بدانند، به ویژه آنکه این پروژه نه تنها نفعی عاید ملت نکرده بلکه روز به روز زیان حاصل از آن انباشته شدهاست.
🔹در حالی که ایران فعلاً جز نیروگاه بوشهر پروژه جدی دیگری برای ساخت نیروگاه ندارد و لذا سهم انرژی هستهای در سبد انرژی ایران ۷/۱ درصد و بسیار پایینتر از میانگین جهانی است و اساساً منابع محدود کنونی امکان چنین سرمایهگذاری را منتفی میسازد، بنابرین پروژه حدود سی ساله غنیسازی برای استفاده صلحآمیز در آینده نامعلوم اساساً موضوعیت نداشته و ندارد.
🔹گویی در کشوری فرضی در حالی که اساساً تولید دام ممکن نیست یا در دستور کار قرار ندارد، دستور ساخت کشتارگاههای بزرگ دام دهند، با این استدلال که روزی بلاخره دام پرورش خواهند داد.
🔹 هزینههای غیرمستقیم پروژه غنیسازی بسیار بیشتر از هزینه مستقیم آن بوده؛ یعنی هزینه نزدیک به سی سال تحریم ناشی از پروژه غنیسازی که در نزدیک به دو دهه خیر بسیار افزایش یافته و تقریباً اجماع اقتصاددانان، آن را یکی از عوامل اصلی عقب ماندن ایران از مسیر توسعه و حتی بخش بزرگی از نابسامانیها در اقتصاد امروز میدانند.
🔹علاوه بر خسارات حاصل از جنگ اخیر، ضربات پی در پی اسرائیل پیش از جنگ برای به تعویق انداختن پروژه را نیز باید به فهرست هزینههای غیر مستقیم افزود. در برابر این هزینههای سرسام آور و هدر رفت منابع ملی در ستون فایده پروژه غنیسازی چه چیز را میتوان فهرست کرد؟
🔹نزدیک به ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۶۰ درصد و صدها کیلو اورانیوم با غنای کمتر. این منابع کدامیک از زخمهای عمیق اقتصاد و اجتماع رنجور ایران را درمان خواهد کرد؟ آیا با همه این ذخایر میتوان یک لامپ را روشن کرد و به خانهای نعمت برق داد؟ آیا با دهها برابر افزایش ذخایر اورانیوم غنی شده میتوان منابعی برای قدری کاهش فقر نزدیک به نیمی از جمعیت کشور فراهم کرد؟ آیا به اتکای این ذخایر میتوان یک درصد از تورم ۴۰ درصدی را کاست؟
🔹در تبلیغات رسمی عموماً به ساخت رادیو داروها و همینطور بهرهبرداری از انرژی اتمی در اصلاح نباتات اشاره میشود. سوال مهم آن است که آیا بدون هزینه کرد کلان میلیاردی پروژه غنیسازی و حجم عظیم خسارات ناشی از پروژه امکان دستیابی به چنین محصولاتی نبود؟ اساساً فرض کنید مثل گذشته بنابر آن میشد که همه محصولات مورد اشاره از خارج کشور خریداری شود، در این صورت آیا هزینه سالیانه خریداری آنها بیشتر از چند میلیون دلار میشد؟ در این صورت چگونه میتوان آن هزینه سرسام آور و میلیاردی پروژه غنیسازی را با حداکثر چند میلیون دلار محصول کنونی توضیح داد. واقعیت آن است که هیچ توجیه اقتصادی برای هزینه های پروژه غنیسازی نه در گذشته وجود داشته و نه در حال حاضر وجود دارد.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❤7
❇️✴️ وقتی حقوق گروگان سیاست میشود
✍فاطمه مطیری
فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، یکی از جدیترین و پرقدرتترین ابزارهای نظام بینالملل در حفظ صلح و امنیت جهانی است. این فصل به شورای امنیت اجازه میدهد که در برابر تهدیدات صلح بینالمللی، از تحریمهای اقتصادی و دیپلماتیک گرفته تا مجوز استفاده از زور، اقدامات الزامآور اتخاذ کند. اما تجربه نشان داده که این ابزار حقوقی در عمل بیش از آنکه صرفاً تابع قواعد حقوق بینالملل باشد، بازتابی از منافع، رقابتها و معادلات سیاسی قدرتهای بزرگ است. بررسی کشورهایی که طی سه دهه گذشته ذیل فصل هفتم قرار گرفتند، تصویری روشن از این واقعیت ارائه میدهد.
از عراق در دهه 1990تا لیبی در سال 2011، از سودان در بحران دارفور تا افغانستان پس از حملات 11 September، و از کره شمالی در پی آزمایشهای هستهای تا موارد مشابه، شورای امنیت بارها به فصل هفتم متوسل شده است. مقالات دانشگاهی و گزارشهای تحلیلی معتبر نشان میدهند که هر یک از این موارد نه تنها پاسخی به تهدیدهای عینی، بلکه نتیجهی ترکیب پیچیدهای از ضرورتهای امنیتی، فشار افکار عمومی، و رقابت ژئوپولیتیک میان قدرتهای جهانی بودهاند.
با وجود تفاوتهای زمینهای میان پروندهها، چند علت عمده و مشترک قابل شناسایی است:
نخست، تهدید مستقیم یا بالقوه علیه صلح و امنیت جهانی.
_ عراق با تجاوز به کویت، کره شمالی با آزمایشهای هستهای و موشکی، و سودان با تشدید بحران دارفور نمونههای بارز این تهدیدات بودند.
دوم، توسل به زور و تسلیحات کشتار جمعی. _در عراق و کره شمالی، نگرانی از اشاعه و استفاده از سلاحهای هستهای و شیمیایی توجیه اصلی مداخلات و تحریمها بود.
سوم، نقض گسترده حقوق بشر و برجسته شدن گفتمان مسئولیت حمایت.
_ در لیبی و دارفور، بحرانهای انسانی و سرکوب خشونتآمیز غیرنظامیان مبنای توسل به فصل هفتم قرار گرفت و شورای امنیت با استناد به ضرورت حمایت از غیرنظامیان دست به اقدام زد.
چهارم، پیوند با تروریسم فراملی.
افغانستان پس از حملات یازدهم سپتامبر نمونهای روشن از این وضعیت بود، جایی که طالبان به عنوان مأمن تروریسم جهانی معرفی شد و اقدامات شورای امنیت مشروعیتبخش حضور نظامی بینالمللی گردید.
این دلایل نشان میدهند که فصل هفتم تنها در برابر تهدیدهای سنتی بهکار نرفته، بلکه به مرور دامنهای وسیعتر از بحرانهای داخلی، انسانی و تروریستی را نیز در بر گرفته است. با این حال، تصمیمگیری در تمامی این موارد همواره در چارچوب توازن قدرتهای جهانی و منافع راهبردی آنان شکل گرفته است.
پیامدهای قرار گرفتن یک کشور ذیل فصل هفتم همواره چندلایه و پیچیده بوده است.
نخست، انزوای بینالمللی و مشروعیتزدایی از دولتها. عراق، سودان و لیبی نمونههایی بودند که پس از ورود به فصل هفتم، نه تنها با محدودیتهای اقتصادی و دیپلماتیک مواجه شدند بلکه مشروعیت حکومتهایشان نیز در عرصه بینالمللی به شدت تضعیف شد.
دوم، بحران انسانی ناشی از تحریمها. تحریمهای جامع علیه عراق در دهه ۱۹۹۰ یکی از تلخترین نمونهها در تاریخ سازمان ملل بود که پیامدهای انسانی فاجعهباری بر جای گذاشت و همین تجربه موجب شد شورا بهتدریج از تحریمهای جامع فاصله گرفته و به سمت تحریمهای هدفمند حرکت کند. اما حتی تحریمهای هدفمند علیه کره شمالی نیز پیامدهای جدی برای مردم عادی داشته است.
سوم، مداخلات نظامی و بیثباتی ساختاری. در لیبی، قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت مجوزی برای اقدام نظامی بود که در نهایت به سرنگونی معمر قذافی انجامید. اگرچه در کوتاهمدت مانع از کشتار بیشتر شد، اما در بلندمدت کشور را به ورطه هرجومرج و جنگ داخلی کشاند. افغانستان نیز پس از سالها حضور نظامی بینالمللی همچنان با بیثباتی عمیق مواجه است و این نشان میدهد که مشروعیت حقوقی الزاماً به معنای کارآمدی عملی نیست.
چهارم، تثبیت هنجارهای نوین در روابط بینالملل و در عین حال آشکار شدن ضعفهای ساختاری. در پروندههای لیبی و دارفور، اصل مسئولیت حمایت بهعنوان یک هنجار جدید تقویت شد. اما ناکامی در اعمال مؤثر تحریمها علیه کره شمالی نشان داد که بدون اجماع سیاسی و سازوکارهای اجرایی قدرتمند، فصل هفتم بیشتر به بیانیهای سیاسی شباهت دارد تا ابزاری کارآمد برای تضمین صلح.
در یک جمع بندی باید گفت که:
فصل هفتم منشور سازمان ملل بیش از آنکه صرفاً یک ماده حقوقی باشد، عرصهای است که در آن تعارض میان آرمانهای عدالت جهانی و واقعیتهای قدرت سیاسی آشکار میشود.
واقعیت این است که فصل هفتم، اگرچه ابزاری ضروری برای مدیریت بحرانهای جهانی است، اما در عمل بیش از حد وابسته به منافع و اراده قدرتهای بزرگ باقی مانده است.در این فصل همچنان بیش از آنکه به عدالت و صلح پایدار خدمت کند، ابزاری برای مدیریت مصلحتجویانه نظم جهان توسط ابر قدرت ها به حساب می آید.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✍فاطمه مطیری
فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد، یکی از جدیترین و پرقدرتترین ابزارهای نظام بینالملل در حفظ صلح و امنیت جهانی است. این فصل به شورای امنیت اجازه میدهد که در برابر تهدیدات صلح بینالمللی، از تحریمهای اقتصادی و دیپلماتیک گرفته تا مجوز استفاده از زور، اقدامات الزامآور اتخاذ کند. اما تجربه نشان داده که این ابزار حقوقی در عمل بیش از آنکه صرفاً تابع قواعد حقوق بینالملل باشد، بازتابی از منافع، رقابتها و معادلات سیاسی قدرتهای بزرگ است. بررسی کشورهایی که طی سه دهه گذشته ذیل فصل هفتم قرار گرفتند، تصویری روشن از این واقعیت ارائه میدهد.
از عراق در دهه 1990تا لیبی در سال 2011، از سودان در بحران دارفور تا افغانستان پس از حملات 11 September، و از کره شمالی در پی آزمایشهای هستهای تا موارد مشابه، شورای امنیت بارها به فصل هفتم متوسل شده است. مقالات دانشگاهی و گزارشهای تحلیلی معتبر نشان میدهند که هر یک از این موارد نه تنها پاسخی به تهدیدهای عینی، بلکه نتیجهی ترکیب پیچیدهای از ضرورتهای امنیتی، فشار افکار عمومی، و رقابت ژئوپولیتیک میان قدرتهای جهانی بودهاند.
با وجود تفاوتهای زمینهای میان پروندهها، چند علت عمده و مشترک قابل شناسایی است:
نخست، تهدید مستقیم یا بالقوه علیه صلح و امنیت جهانی.
_ عراق با تجاوز به کویت، کره شمالی با آزمایشهای هستهای و موشکی، و سودان با تشدید بحران دارفور نمونههای بارز این تهدیدات بودند.
دوم، توسل به زور و تسلیحات کشتار جمعی. _در عراق و کره شمالی، نگرانی از اشاعه و استفاده از سلاحهای هستهای و شیمیایی توجیه اصلی مداخلات و تحریمها بود.
سوم، نقض گسترده حقوق بشر و برجسته شدن گفتمان مسئولیت حمایت.
_ در لیبی و دارفور، بحرانهای انسانی و سرکوب خشونتآمیز غیرنظامیان مبنای توسل به فصل هفتم قرار گرفت و شورای امنیت با استناد به ضرورت حمایت از غیرنظامیان دست به اقدام زد.
چهارم، پیوند با تروریسم فراملی.
افغانستان پس از حملات یازدهم سپتامبر نمونهای روشن از این وضعیت بود، جایی که طالبان به عنوان مأمن تروریسم جهانی معرفی شد و اقدامات شورای امنیت مشروعیتبخش حضور نظامی بینالمللی گردید.
این دلایل نشان میدهند که فصل هفتم تنها در برابر تهدیدهای سنتی بهکار نرفته، بلکه به مرور دامنهای وسیعتر از بحرانهای داخلی، انسانی و تروریستی را نیز در بر گرفته است. با این حال، تصمیمگیری در تمامی این موارد همواره در چارچوب توازن قدرتهای جهانی و منافع راهبردی آنان شکل گرفته است.
پیامدهای قرار گرفتن یک کشور ذیل فصل هفتم همواره چندلایه و پیچیده بوده است.
نخست، انزوای بینالمللی و مشروعیتزدایی از دولتها. عراق، سودان و لیبی نمونههایی بودند که پس از ورود به فصل هفتم، نه تنها با محدودیتهای اقتصادی و دیپلماتیک مواجه شدند بلکه مشروعیت حکومتهایشان نیز در عرصه بینالمللی به شدت تضعیف شد.
دوم، بحران انسانی ناشی از تحریمها. تحریمهای جامع علیه عراق در دهه ۱۹۹۰ یکی از تلخترین نمونهها در تاریخ سازمان ملل بود که پیامدهای انسانی فاجعهباری بر جای گذاشت و همین تجربه موجب شد شورا بهتدریج از تحریمهای جامع فاصله گرفته و به سمت تحریمهای هدفمند حرکت کند. اما حتی تحریمهای هدفمند علیه کره شمالی نیز پیامدهای جدی برای مردم عادی داشته است.
سوم، مداخلات نظامی و بیثباتی ساختاری. در لیبی، قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت مجوزی برای اقدام نظامی بود که در نهایت به سرنگونی معمر قذافی انجامید. اگرچه در کوتاهمدت مانع از کشتار بیشتر شد، اما در بلندمدت کشور را به ورطه هرجومرج و جنگ داخلی کشاند. افغانستان نیز پس از سالها حضور نظامی بینالمللی همچنان با بیثباتی عمیق مواجه است و این نشان میدهد که مشروعیت حقوقی الزاماً به معنای کارآمدی عملی نیست.
چهارم، تثبیت هنجارهای نوین در روابط بینالملل و در عین حال آشکار شدن ضعفهای ساختاری. در پروندههای لیبی و دارفور، اصل مسئولیت حمایت بهعنوان یک هنجار جدید تقویت شد. اما ناکامی در اعمال مؤثر تحریمها علیه کره شمالی نشان داد که بدون اجماع سیاسی و سازوکارهای اجرایی قدرتمند، فصل هفتم بیشتر به بیانیهای سیاسی شباهت دارد تا ابزاری کارآمد برای تضمین صلح.
در یک جمع بندی باید گفت که:
فصل هفتم منشور سازمان ملل بیش از آنکه صرفاً یک ماده حقوقی باشد، عرصهای است که در آن تعارض میان آرمانهای عدالت جهانی و واقعیتهای قدرت سیاسی آشکار میشود.
واقعیت این است که فصل هفتم، اگرچه ابزاری ضروری برای مدیریت بحرانهای جهانی است، اما در عمل بیش از حد وابسته به منافع و اراده قدرتهای بزرگ باقی مانده است.در این فصل همچنان بیش از آنکه به عدالت و صلح پایدار خدمت کند، ابزاری برای مدیریت مصلحتجویانه نظم جهان توسط ابر قدرت ها به حساب می آید.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❤14
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔼✴️ افغانستان در حال تبدیل شدن به رقیب جدی ایران در ترانزیت!
با راهاندازی راهآهن 650 کیلومتری از مزارشریف تا پیشاور، مسیر سنتی ایران برای دسترسی آسیای میانه به آبهای آزاد، در خطر کاهش اهمیت قرار میگیرد.
اگر ایران نتواند ترانزیت سریع، ارزان و پایدار ارائه دهد، بازارهای مهم شمالشرق و شرق کشور بهسادگی به افغانستان واگذار خواهد شد…
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
با راهاندازی راهآهن 650 کیلومتری از مزارشریف تا پیشاور، مسیر سنتی ایران برای دسترسی آسیای میانه به آبهای آزاد، در خطر کاهش اهمیت قرار میگیرد.
اگر ایران نتواند ترانزیت سریع، ارزان و پایدار ارائه دهد، بازارهای مهم شمالشرق و شرق کشور بهسادگی به افغانستان واگذار خواهد شد…
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❤5🤣4
❇️✴️ خودمحوری مذهبی و سوسیالیسم دو روی یک سکه
✍️مرضیه حاجی هاشمی
وقتی در جامعهای که مردمان به شکلی سنتی و فرهنگی، باورمند و دینمدار هستند، سازمانی خود را محور این باورمندی و واسطه بین مردم و خدا معرفی میکند که گویی خدا صرفاً از مجرای این سازمان و با محوریت آن، با این مردم در ارتباط است و از سویی موجودیت خود را با اقتدار سیاسی گره میزند، با فساد یا زوال اقتدار سیاسی یا خودِ این سازمان که سرنوشت هر سازمانی میتواند باشد؛ نه تنها این سازمان در نزد جامعه؛ بلکه کل باورها میتواند فرو بریزد و حتی خداناباوری رواج یابد.
آنچه «کاتولیسم» اروپایی با آن مواجه شد، همین سرنوشت است. در کاتولیسم به جای دین یک سازمان دینی خودمحور، حاکم است که نماینده خدا بر روی زمین در رأس آن، تنها مسیر الهی رستگاری را بر روی مردمان میگشاید و کلام خدا بر زبان او و دستان خدا با دست او بر سر جامعه است و تنها با تحولات گسترده فکری، اجتماعی و انقلابی سیاسی- اجتماعی؛ چون «انقلاب کبیر فرانسه» بود که این دست و زبان قطع شد.
در انقلاب فرانسه در حالی همه در جنگ با این سازمان دینی خودمحور و تمامیت خواه بودند که برخی تنها با این سازمان (نهاد روحانیت به عنوان واسطه بین خدا و مردم) مخالف بودند و برخی حتی با دین مسیحیت و بالاتر از آن برخی با همه ادیان تاریخی سر ناسازگاری و مخالفت داشتند و برخی هرگونه دین را ساخته ترس و نادانی و وسیله استیلای سیاسی، زورگویی و مایه تیره روزی میشمردند.
چنین جامعهای حتی وقتی در وضعیت سکولار، لائیسیته و حتی خداناباوری قرار بگیرد، نمیتواند به شکل پایدار، فردگرایی و لیبرالیسم را تجربه کند و زمینههای اجتماعی و فرهنگی شکلگیری سوسیالیسم در آن بالا است و در اصل میتوان گفت «سوسیالیسم همان شکل سکولار سازمان دینی است»، مانند همان جامعه گرایی که بعد از انقلاب فرانسه شاهد آن هستیم و به طور کلی زمینه شکلگیری سوسیالیسم اروپایی را نیز فراهم آورد که هنوز روح غالب اروپاست.
اما در جوامعی مانند «ایالات متحده آمریکا» که هرگز سازمان دینی به شکلی که در اروپا وجود داشت، شکل نگرفت؛ نه تنها دین زدایی در جامعه اتفاق نیفتاد؛ بلکه «برعکس تعلق به این یا آن کلیسا بخش مهمی از هویت شخصی افراد در آمریکا شده است» و از همه مهمتر هرگز سوسیالیسم امکان غلبه بر فضای سیاسی- اجتماعی جامعه را نیافت؛ چرا که خودمحوری مذهبی و سوسیالیسم دو روی یک سکه هستند؛ هرچند در تضاد بنیادین با یکدیگر به نظر می رسند.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
✍️مرضیه حاجی هاشمی
وقتی در جامعهای که مردمان به شکلی سنتی و فرهنگی، باورمند و دینمدار هستند، سازمانی خود را محور این باورمندی و واسطه بین مردم و خدا معرفی میکند که گویی خدا صرفاً از مجرای این سازمان و با محوریت آن، با این مردم در ارتباط است و از سویی موجودیت خود را با اقتدار سیاسی گره میزند، با فساد یا زوال اقتدار سیاسی یا خودِ این سازمان که سرنوشت هر سازمانی میتواند باشد؛ نه تنها این سازمان در نزد جامعه؛ بلکه کل باورها میتواند فرو بریزد و حتی خداناباوری رواج یابد.
آنچه «کاتولیسم» اروپایی با آن مواجه شد، همین سرنوشت است. در کاتولیسم به جای دین یک سازمان دینی خودمحور، حاکم است که نماینده خدا بر روی زمین در رأس آن، تنها مسیر الهی رستگاری را بر روی مردمان میگشاید و کلام خدا بر زبان او و دستان خدا با دست او بر سر جامعه است و تنها با تحولات گسترده فکری، اجتماعی و انقلابی سیاسی- اجتماعی؛ چون «انقلاب کبیر فرانسه» بود که این دست و زبان قطع شد.
در انقلاب فرانسه در حالی همه در جنگ با این سازمان دینی خودمحور و تمامیت خواه بودند که برخی تنها با این سازمان (نهاد روحانیت به عنوان واسطه بین خدا و مردم) مخالف بودند و برخی حتی با دین مسیحیت و بالاتر از آن برخی با همه ادیان تاریخی سر ناسازگاری و مخالفت داشتند و برخی هرگونه دین را ساخته ترس و نادانی و وسیله استیلای سیاسی، زورگویی و مایه تیره روزی میشمردند.
چنین جامعهای حتی وقتی در وضعیت سکولار، لائیسیته و حتی خداناباوری قرار بگیرد، نمیتواند به شکل پایدار، فردگرایی و لیبرالیسم را تجربه کند و زمینههای اجتماعی و فرهنگی شکلگیری سوسیالیسم در آن بالا است و در اصل میتوان گفت «سوسیالیسم همان شکل سکولار سازمان دینی است»، مانند همان جامعه گرایی که بعد از انقلاب فرانسه شاهد آن هستیم و به طور کلی زمینه شکلگیری سوسیالیسم اروپایی را نیز فراهم آورد که هنوز روح غالب اروپاست.
اما در جوامعی مانند «ایالات متحده آمریکا» که هرگز سازمان دینی به شکلی که در اروپا وجود داشت، شکل نگرفت؛ نه تنها دین زدایی در جامعه اتفاق نیفتاد؛ بلکه «برعکس تعلق به این یا آن کلیسا بخش مهمی از هویت شخصی افراد در آمریکا شده است» و از همه مهمتر هرگز سوسیالیسم امکان غلبه بر فضای سیاسی- اجتماعی جامعه را نیافت؛ چرا که خودمحوری مذهبی و سوسیالیسم دو روی یک سکه هستند؛ هرچند در تضاد بنیادین با یکدیگر به نظر می رسند.
✅ #سیاست_شناسی
🆔 @politicology
❤4🤬2