Telegram Web Link
اگر در دانشگاه تهران دوره‌های «هم‌کاوی» (سمینار) برای خوانش هم‌کاوی چهارم لکان «روابط ابژه» و هم‌کاوی یازدهم لکان «چهار مفهوم بنیادین روان‌کاوی» توسط بنده برگزار شود آیا در آنها ثبت‌نام و شرکت می‌کنید؟
Anonymous Poll
19%
خیر.
5%
بعید است.
4%
احتمالش کم است.
9%
مایلم شرکت کنم ولی اگر پولی باشد ثبت‌نام نمی‌کنم.
21%
مایلم ثبت‌نام ‌و شرکت کنم ولی چون تهران نیستم نمی‌توانم.
12%
الان نمی‌دانم، هر وقت چنین چیزی رسماً اعلام شد تصمیم می‌گیرم.
8%
بله، ثبت‌نام و شرکت می‌کنم.
2%
بله، هرطور شده خودم را می‌رسانم و شرکت می‌کنم.
19%
مشاهدهٔ نتایج
👍2
Forwarded from رسانۀ روان‌سی‌نمایی (Mohammad Pourfar)
اگر در دانشگاه تهران دوره‌های «هم‌کاوی» (سمینار) برای خوانش هم‌کاوی چهارم لکان «روابط ابژه» و هم‌کاوی یازدهم لکان «چهار مفهوم بنیادین روان‌کاوی» توسط بنده برگزار شود آیا در آنها ثبت‌نام و شرکت می‌کنید؟
Anonymous Poll
19%
خیر.
5%
بعید است.
4%
احتمالش کم است.
9%
مایلم شرکت کنم ولی اگر پولی باشد ثبت‌نام نمی‌کنم.
21%
مایلم ثبت‌نام ‌و شرکت کنم ولی چون تهران نیستم نمی‌توانم.
12%
الان نمی‌دانم، هر وقت چنین چیزی رسماً اعلام شد تصمیم می‌گیرم.
8%
بله، ثبت‌نام و شرکت می‌کنم.
2%
بله، هرطور شده خودم را می‌رسانم و شرکت می‌کنم.
19%
مشاهدهٔ نتایج
﴿۵۴﴾ دروغ بستند کم‌آب‌ها به هر پیمان ﴿۲۳﴾

﴿۵۴﴾ سپس گفتند هزار آدم از ما یگانه‌ای را باید پیروی کنیم به دیدگان ما به دنبالش راست در گمراهه‌ایم و پریشان ﴿۲۴﴾

﴿۵۴﴾ هزار افکنده شده از یادآوری بر او از میان ما نخیر اوست دروغ‌گوی شتابان ﴿۲۵﴾

﴿۵۴﴾ آیان بدانند فردا کیست دروغ‌گوی شتابان ﴿٢۶﴾

﴿۵۴﴾ به دیدگان ما می‌فرستیم آخوندک نیایش‌گر را دادگاهی برایشان پس بنگرشان و تاب‌آوران ﴿٢٧﴾

﴿۵۴﴾ و آگاهشان کن که آب میان او و آنها جیره‌بندی خواهد شد همۀ آبشخوران میران ﴿٢٨﴾

﴿۵۴﴾ سپس فراخوانند سرورشان سپس به چنگ آیند سپس شوند جویدگان ﴿۲۹﴾

﴿۵۴﴾ سپس چه شود سزای من و هر پیمان ﴿٣۰﴾

﴿۵۴﴾ به دیدگان ما می‌فرستیم باژگونشان شیون یگانه را سپس می‌شوند همچو تکه‌تکه‌های بازداری‌شدگان ﴿٣۱﴾

﴿۵۴﴾ و به راستی آسان ساختیم خوانشان را برای یادآوری پس آیا کسی خواهد شد گوشزدان ﴿٣۲﴾

♻️ برگردان از «عربی» به پارسی: محمد پورفر

@PSYCIN رسانۀ روان‌سی‌نمایی
😢32
♨️ دگرشیدا سرودۀ ۴ :

{۴} علف هرز دگرباره درو خواهد شد
آتش مرگ به چشم آینگان خواهد شد {۱}

{۴} چو به یکتا سپری دل دگر اندوه چرا؟
هرچه گوید دگران باورشان خواهد شد {۲}

{۴} هرچه اندوخت در این کوچ هیاهو آرام
گویدش آن به شمارش و فغان خواهد شد {۳}

{۴} دیربازی است که از میکده‌ها رانده شده
سخن از راست مگو راست نهان خواهد شد {۴}

{۴} و نه هرگز خوش امروز به فردا فکند
خوش دیروز گواهان چه گمان خواهد شد؟ {۵} 

{۴} یک شعبان اگرش بود سرآغاز زمان
نیمه‌شب هر شب او نورفشان خواهد شد {۶}

{۴} نه گلی بود و نه بویی و نه گل‌چینانی
اینک ار هست دو راهش به کران خواهد شد {۷}

{۴} بسرودی و بخواندی که تو شیدا خوانند
وانگه این یک نه همان است «نشان» خواهد شد {۸}

{۴} خوش به آن دم که خردمند شود نامش پاک
هر کلک‌باز و یدک‌کش روسیاه دو جهان خواهد شد {۹}

{۴} گامی از پس نرود پشت به آیان زمان
تو روانی نه روان ایست همان خواهد شد {۱۰}


محمد پورفر

@PSYCIN رسانۀ روان‌سی‌نمایی
1
پرسش از بانوان:
از دید شما فردی که به سنت دیرین و کهن زنان ایرانی پیش از اسلام در خیابان‌ها و معابر عمومی با پوشش چادر تردد می‌کند و تنها دو چشم و یک بینی‌اش پیداست چگونه فردی است؟
Anonymous Poll
2%
بی‌گمان زنی پاکدامن است
1%
زن و مردش را نمی‌دانم ولی پاکدامن است
1%
زن و مرد و تراجنسیتی‌اش را نمی‌شود فهمید ولی محتملاً پاکدامن است
27%
تا زمانی که حرفی نزند نه می‌توان چیزی از جنسیتش فهمید و نه از خصلت‌های شخصیتی‌اش
5%
محتملاً زنی است که می‌تواند با همان نگاه، برق چشمان و درخشش بینی‌اش بسیار برانگیزنده و اغواگر باشد
5%
اگر صدایش زنانه باشد محتملاً زنی است منفعل که هیچ نقشی در مناسبات اجتماعی ندارد
5%
اگر صدایش شنیده نشود هر کسی با هر شخصیتی می‌تواند باشد و ترسناک
1%
اگر صدای زنانۀ گیرا و چشمان نافذی داشته باشد می‌تواند هر کاری که می‌خواهد در اجتماع انجام دهد
2%
اگر جنسیتش از صدایش قابل تشخیص نباشد و چشمان نافذی داشته باشد می‌تواند هر نقشی را در اجتماع ایفا کند
50%
مشاهدۀ نتایج
پرسش از مردان:
در یک مواجهۀ فرضی تنها با زنی در ساحل که به نظرتان زیباست و تنها لباس شنایی به تن دارد که شکاف‌های تنش را پوشانده است محتملاً چه واکنشی نشان می‌دهید؟
Anonymous Poll
13%
احتمالاً در چنین شرایطی قلبم شروع به تند تپیدن می‌کند ولی در نهایت هیچ کار خاصی انجام نمی‌دهم می‌روم
22%
ناخودآگاه نگاهم به بخش‌هایی از تن او که پوشیده نیست می‌افتد و برانگیخته می‌شوم ولی کار دیگری نمی‌کنم
16%
هیچ کار خاصی انجام نمی‌دهم، حتی نگاه خاصی هم نمی‌کنم و خیلی عادی از کنارش می‌گذرم
0%
این نوع از پوشش را به منزلۀ دعوتی برای نزدیک شدن و آزمودن امکان یک همسرگزینی گذرا یا همیشگی می‌بینم
1%
معمولاً از چنین زنی می‌ترسم، رویم را برمی‌گردانم و به سرعت دور می‌شوم
7%
به چشم‌هایش نگاه می‌کنم، اگر در آنها دعوتی ببینم نزدیک می‌شوم اگر اخم ببینم راهم را کج می‌کنم می‌روم
3%
اول به انگشتان دستش نگاه می‌کنم، اگر حلقۀ ازدواج نداشته باشد نزدیک و اگر داشته باشد دور می‌شوم
0%
صرف نظر از حلقۀ ازدواج یا نگاهش به او نزدیک می‌شوم و هر کاری دلم بخواهد با او انجام می‌دهم
2%
اگر این مواجهه در ایران رخ دهد به عنوان یک قانون‌شکن به مراجع قانونی معرفی‌اش می‌کنم
34%
من مرد نیستم
Hint:
کدام زن جوان و زیبا در سریال «دوگانه فرازان» (Twin Peaks) به راستی بی‌گناه، نیک‌سیرت و پاکدامن است؟
Anonymous Poll
17%
لورا پالمر و «خود دیگرش» مدی فرگوسن هر دو با بازی «شریل لی» (اصلاً لورا مرده؟)
3%
شلی جانسون (همسر لئو، دوست و همکار نورما جنینگز و دوست دختر بابی بریگز)
14%
دانا هیوارد (دوست دختر مایک و جیمز هرلی، محرم اسرار هارولد اسمیت، و سارق دفترچهٔ خاطرات لورا از او)
28%
آدری هورن (دختر سرکش و افشاگر اسرار پدرش و عاشق کوپر که زندگی‌اش را برای کمک به او به خطر می‌اندازد)
3%
نورما جنینگز (همسر هنک تبهکار زندانی و معشوقهٔ اد هرلی دوست کلانتر ترومن و جیمز هرلی و شوهر نادین)
3%
جوسلین پکارد (همسر اندرو پکارد مالک کارخانهٔ پرسود دوگانه فرازان و معشوقهٔ کلانتر ترومن)
3%
لوسی برنن (معشوقهٔ کلانتر اندی موران و دوست دختر دیک، مادر بچهٔ یکی از این دو و منشی پاسگاه کلانتری)
3%
آیلین هیوارد (مادر دانا، همسر دکتر هیوارد و معشوقهٔ بنجامین هورن ثروتمند شهر و پدر احتمالی دانا)
10%
آنی بلک‌برن (خواهر نورما و معشوقهٔ کوپر که در «آشیان سیاه» به او می‌گوید چهرهٔ شوهر قاتلش را دیده)
14%
هیچ کدام
👍2
♨️ دگرشیدا سرودۀ ۵:

{۵}
پیش از اینت کمتر این اندیشه‌ات در باغ بود
چشم‌های مهر ما گویا برایت زاق بود {۱}

{۵} دور باد آن وزوز زنبورکان دلخوشان
هر شب آهنگ و سپس ننگی بسان داغ بود }

{۵} پیش از آن کین نیل تاق و سرخ کف را برنهند
هر دو چشم‌انداز او غوکان به گاه واق بود }

{۵} از سپیده تا پسین یک بود گفتاران و بس
راستین و پایمردی بر آن در پشت هر شلتاق بود {۴}

{۵} سایۀ آهوره گر افتاد بر شیدا چه شد؟
یک نیاز از او ز ما رازی گشا سنجاق بود }

{۵} کی نکورویان به درگه ره دهند این بی‌نشان
او که تنها سیرتش گفتارۀ چخماق بود؟ }

{۲۰۶-} بر در درویش او شه‌دختری چیزی بخواست
پاسخش کو هر دری دربان‌تان بس یاغ بود }

{۵} پیکر بگسسته و آماج تیراندازگان
گرچه پشتش بر زمین وانگه زمینش تاق بود }

{۵} در شب افزانگان افزانه گردانید و بس
او که در خفتار هم اندیشه‌اش در فاق بود }

{۵} ور نخواهد کس فرازش این بهشتان پس چه سود؟
در کران آزادی یا مرگش دوسر بنچاق بود {۱۰}

{۵} کاخ شاهان را هزینه هیچ پروایی کنند
مزد نیکان ترس و کین از یادگان حناق بود {۱۱}

{۵} یاد باد آن دیربازان آدمی اندر بهشت
پیش از آن جستار ناپیدا نهادش باغ بود {۱۲}

✍️ محمد پورفر

@PSYCIN رسانۀ روان‌سی‌نمایی
👍1
🔰 واپسین سنگر
✍️
#لکان؛ #نوشتارها، «آواز با ‌خرسندساز»

♨️ این درخواست که چهرۀ همۀ قربانیان همواره باید دارای یگانه زیباییِ بی‌همتا (و فراتر از آن دگرگون‌ناپذیر) باشد چیزی است که نمی‌شود آن را با یک مشت پیش‌انگاشتۀ پیش‌پاافتاده و سرهم‌بندی‌شده در مورد کششِ تن‌آمیزی فرونشاند. به جایش باید در اینجا فرا رخسارۀ دردمند را ببینیم که من در پیوند با کارکرد فراگیر زیباییِ همگان در سوگنامۀ همگان نشان داده‌ام: آن واپسین سنگر که از دسترسی به هراس بنیادین جلوگیری می‌کند. به «پادفرزندِ» «زیرک‌آوازه» (آنتی‌گونۀ سوفوکلیس) بیندیشید و زمانی که شلیک می‌کند: «شیدایی شکست‌ناپذیرِ نبرد» [از سوی هم‌آوازان به کرئون].

♨️ این ریزنگری هیچ جایگاهی در اینجا نداشت، اگر از آنچه می‌توان آن را «ناهم‌ترازیِ فراگیر دو مرگ» نامید رونمایی نمی‌کرد، رونمایی با پیدایش سزای فراگیر مرگ [محکوم کردن آنتیگونه به زنده‌به‌گور شدن توسط کرئون]. بازۀ بین دو مرگِ «زیرِ زمین» (au-deçà) برای آنکه به ما نشان دهد «رستاخیز» (au-delà) چیز دیگری جز آن را پشتیبانی نمی‌کند نیاز است.

♨️ این را می‌توان به روشنی در ناسازۀ برساختۀ «خرسندساز» (ساد، صاد، ۳۸، دام‌افکنی) در دیدگاهش دربارۀ جایگاه دوزخ دید. انگارۀ دوزخ، صد بار دروغ خوانده شده از زبان او و با نام ابزار فرمان‌بری از خودکامگی آیینی فراگیر دشنام داده شده، مایۀ کنجکاوی برای انگیزه دادن به رفتارهای یکی از قهرمانانش بازمی‌گردد، هرچند یکی از پرشورترین هواداران باژگونگی آزادی فراگیر در چهارچوب خردمندانۀ آن: نامش «هاله پشتِ» زشت‌رو است. کاربست‌هایی که او با آنها کرانۀ پایانی شکنجه را بر قربانیانش وا می‌دارد بر این باور استوارند که او می‌تواند شکنجه را برای آنها در «رستاخیز» (au-delà) جاودانه سازد.

♨️ به این شیوه انگیخته با نهان‌گری‌اش وابسته به نگاه خیرۀ همکارانش، و با بدهکاری‌اش به شرمساری از آشکار ساختن خودش، پیکره بر نژادین بودنش پافشاری می‌کند. همچنین چند برگه جلوتر، صدایش را می‌شنویم که تلاش می‌کند اینها را در گفتمانش با افسانۀ کششی درست‌آراید که گرایش به گردآوری «گرده‌های پلیدی» دارد.

♨️ این ناهمخوانی در «‌خرسندساز»، نادیده انگاشته از سوی سادیست‌ها، کمی هم ستایش‌گو، می‌تواند با تیز دیدن کلیدواژۀ آشکارا به زبان آمدۀ «مرگ دومِ» همگان زیر پَرنویس او روشن می‌شود. همچنین چشمداشت او برای پشتوانه‌ای در برابر روزمرگیِ چندش‌آور فرا زیستگاه (همان که جای دیگری می‌شنویم، تبهکاری فرا کارکردِ بر هم زدنش را دارد) خواستار آن خواهد بود تا به کرانه‌ای برسد که در آن نابود شدن شناسا دو دگرباره رخ دهد: با کاری که او در این آرزو نمادین می‌کند که خودِ گرده‌های فروپاشیدۀ پیکر ما هم نیست شوند، تا دیگر نتوان از نو سرهمشان کرد. [مرگ دوم/رستاخیز]

♻️ برگردان از «راستگو» به پارسی: محمد پورفر

⚡️ JACQUES LACAN: Kant avec Sade (1962)

@PSYCIN رسانۀ روان‌سی‌نمایی
👍3
فرمان کشته شدن یکایک دختران جوان و زیبا را چه کسی دارد در سریال دوگانه فرازان (Twin Peaks) می‌دهد؟
Anonymous Poll
14%
مأمور سابق «اف. بی. آی.» و همکار سابق دیل کوپر، «ویندوم ارل» (خودکامۀ سادومازوخیست برانگیخته)
0%
خود «اف. بی. آی.» (همبستگی دیوان بازجویی)
11%
خود دیل کوپر (دالان ماندگار) مأمور «اف. بی. آی.» و مأمور «آشیان سیاه» (قلمروی پلیدی ناب)
4%
همکار زن کوپر «دایان» (ایزدبانوی شکار) مأمور «اف. بی. آی.» که کوپر برای او پیام صوتی ضبط می‌کند
7%
پدر لورا «لیلند پالمر» (پسر بندۀ گرگ کوچک زائر «سرزمین مقدس»)
21%
باب (شکوه درخشان) مأمور «آشیان سیاه» «دنیای موازی و قلمروی پلیدی ناب»
4%
خود لورا (دفنه، توت شیرین) دیگر مأمور «آشیان سیاه» که درگوشی با کوپر حرف می‌زند
0%
«مردی از مکان دیگر» «بازوی بریدۀ مایک» مأمور «آشیان سیاه» کوتاه‌قامت سرخ‌پوش
0%
«آنی بلک‌برن» (یگانۀ سیاه‌سوز) دیگر مأمور «آشیان سیاه»
39%
خود «آشیان سیاه» «دنیای موازی و قلمروی پلیدی ناب»
😢2👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔰 خاموش! #راهبر_آغازماهان؛ تکۀ ۶
✍️ #فیلم‌کاوی #لینچ #لکان؛ روان‌کاوی ۶

♨️ ولی ژرف‌آهنگ همگان [JA] که شناسا [$] به این شیوه از آن بی‌بهره مانده، به «دگرۀ همانندسازی» [(i(a] واگذار شده که آن را مانند ژرف‌آهنگ یک نمایش می‌پندارد: ریزنگرانه نمایش پدیدآمده به دست شناسا در گودال، با همیاری همه‌سویۀ برخی از جانوران درندۀ راستین [R]، در بیشتر زمان‌ها به دست آمده به تاوان آنها، شناسا دلاوریِ ورزش‌های تراز بالایی را پی می‌گیرد که با آنها به خودش می‌باوراند زنده است.

♨️ این کار که تنها باوراندن به خودش است، مرگ همگانیِ زیردست را زیر چالشی که به او داده شده پنهان می‌کند. ولی همۀ سرخوشی برای این دگره [a] است که نمی‌توان بدون آنکه مرگ رهانیده شود او را از جایش پایین کشید، هرچند پیش‌بینی می‌شود که مرگ همگان در پایانۀ راه فرا رسد. این گونه است که دگرۀ همانندسازیِ مرگ همگان می‌آید تا همتا را برباید، و بر سر مرگ همگان است که ‌‏«دیگری راستین» [‏RA‏] فروکاسته می‌شود. پیکره‌ای کرانمند برای پاسخ به پرسش همگان دربارۀ هستی همگان.‏

♻️ محمد پورفر

⚡️ Lacan; Ecrits,
LA Psychanalyse et
...

@PSYCIN رسانۀ روان‌سی‌نمایی
Forwarded from رسانۀ روان‌سی‌نمایی (Mohamad Pourfar)
🔰 رستۀ نخستین
✍️ #فروید؛ #روان‌شناسی_گروه_و_روان‌کاوی_خود
#گروه_و_رستۀ_نخستین (بخش اول)

✔️ یادداشت مترجم فارسی:
ترجمۀ پیشِ رو بخشی از کتاب «روان‌شناسی گروه و روان‌کاویِ خود» نوشتۀ فروید در سال ۱۹۲۱ است که در ابتدای «فصل ۱۱ کتاب» تحت عنوان «گروه و قبیله/رمه/رستۀ نخستین» (The Group and the Primal Horde) آمده است. در ترجمه فارسی این متن سعی شده برای معادل‌گزینی برخی از مفاهیم کلیدی از ریشه‌شناسی زبان نیا-هندو-اروپایی و همچنین نوع خوانش لکان از متون فروید استفاده شود. بنابراین برای مثال «قبیلۀ نخستین» برخلاف ترجمه‌های قبلی به «رستۀ نخستین» ترجمه شده است و «اعضا» هم به همین سیاق به «اندام».

✔️ فروید در این بخش از کتاب تلاش می‌کند روان‌شناسی خودش را که روان‌شناسی اشخاص انسانی است از روان‌شناسی گروهی کهن مجزا کند، اما این را صرفاً به شکل یک فرض مطرح می‌کند و اعلام آن را به بعد، یعنی زمانی که آن را اثبات کرد موکول می‌کند. این متن از طرف مترجم فارسی به عنوان معرفی یک نقطۀ مبدأ برای جدا شدن نظریۀ روان‌کاوی فروید از مکتب روان‌شناسی/روان‌کاوی خویشتنِ «هاینتز کوهات/کوهوت» (Kohut) در کانال درج می‌شود؛ یک روان‌کاو مطرح یهودی‌تبار اتریشی/آمریکایی که به نقل از «چارلز. بی. استروزییر» [استاد تاریخ و روان‌کاو تعلیمی و پرورشی مکتب «روان‌شناسی خویشتن»] پس از جنگ جهانی دوم و پیامدهای رخداد «هولوکاست» برخلاف روان‌کاوی فروید که با تمرکز بر «گناه شخصی» از انعکاس یک «روح زمانۀ» جدید اجتناب می‌کرد، کوهات به نقل از «فلاناگان» دیگر روان‌کاو «مکتب خویشتن» با رد کردن بسیاری از مفاهیم کلیدی فروید از جمله نظریۀ ساختاریِ «نهاد»، «خود»، «فراخود»، و همچنین «گره‌خوردگی ادیپ» به دنبال شکل‌دهی نظریه‌ای تحت عنوان «خویشتن سه‌طرفه» بود.

✔️ نظریه‌ای که در نهایت هم موفق به پردازش آن نشد و عاقبت در واپسین روزهای عمر همانطور که در ویدئویی که پیشتر در کانال به اشتراک گذاشته شد می‌گوید به ایده‌پردازی در مورد مفاهیمی همچون «جاسوس‌پروری» و «خبرچین‌پروری» و «هدیه‌دهی و سپس خنجر فرو بردن» [منبعث از «روح زمانۀ» صهیونیسم و «اورشلیم جدید»] رسید و دار وادی را وداع گفت. از آنجا که متأسفانه این مکتب در حال حاضر یکی از مکتب‌های غالب روان‌درمانی/روان‌کاوی در ایران هم محسوب می‌شود، به نظر می‌رسد پرداختن به این موضوع در زمانۀ کنونی با در نظر گرفتن احتمال نقض «اصل رازداری» و «اصل خودمختاری» بیمار/مراجع از طرف روان‌کاو/روان‌درمانگر [اصل مورد وفاق روان‌پزشکی و روان‌کاوی] حائز اهمیت باشد.

فروید؛ گروه و رستۀ نخستین (1921):

♨️ گروه‌های انسانی بار دیگر تصویر آشنای یک زورمایۀ برتر فردی را در میان دسته‌ای از هم‌سُفرگان به نمایش می‌گذارند، تصویری که در پنداشت ما از رستۀ نخستین هم حاضر است. روان‌شناسی چنین گروهی، آنطور که ما آن را از توصیفاتی که مکرراً به آن ارجاع داده شده‌ایم می‌شناسیمش -- محو شدن شخصیت هشیار شخص، تمرکز افکار و احساسات به سمت یک جهت مشترک، تفوق سویۀ هیجانی ذهن و زندگی ناهشیار روانی، گرایش به انجام رساندن فوری نیت‌ها به محض پدیداری -- همۀ اینها با وضعیتی از واپس‌روی به سوی یک فعالیت ذهنی بدوی، دقیقاً از همان نوع که ما باید ناگزیر باشیم به رستۀ نخستین منتسب کنیم، تطابق دارد.

♨️ آنچه ما درست الان در شخصیت‌شناسی کلی‌مان از بشر وصف کردیم قطعاً باید به طور خاص در مورد رستۀ نخستین به کار بسته شود. ارادۀ شخص بسیار سست بود؛ او جرأت کنش‌گری را به خودش نمی‌داد. هیچ نوع تکانه‌ای غیر از تکانه‌های مشرکانه هرگز پدیدار نمی‌شد؛ فقط یک ارادۀ مشترک وجود داشت و نه هیچ ارادۀ یکتایی.

♨️ یک فکر جرأت نمی‌کرد به عمل تبدیل شود مگر آنکه توسط درک گسستگی توده‌وارش تقویت می‌شد. این سستی فکر را باید با زورمایۀ پیوستِ هیجان که در میان همۀ اندام رسته تقسیم می‌شد توضیحش داد؛ اما یکسان بودن موقعیت‌های زندگی‌شان و فقدان هرگونه خصلت شخصی به مشخص کردن شرک رفتارهای ذهنی تکی‌شان کمک می‌کند. همانطور که ما در اطفال و پیاده‌نظام‌ها مشاهده می‌کنیم، رفتار مشرکانه حتی از تخلیۀ مدفوع هم حذف نشده است. تنها استثنای قابل ذکر توسط رابطۀ جنسی پیش‌بینی می‌شود، جایی که در آن یک شخص سوم در بهترین حالت بر فراز است و در پست‌ترین حالت محکوم به یک انتظار کشیدن دردناک.

♻️ ترجمه: محمد پورفر

✔️ ادامه در بخش دوم...

⚡️Freud; Group Psychology And The Analysis Of The Ego (1921c)

@PSYCIN رسانۀ روان‌سی‌نمایی
👍1🙏1
Forwarded from رسانۀ روان‌سی‌نمایی (Mohamad Pourfar)
🔰 عیارسنج عشق و خودشیفتگیِ «اَبَرمَرد»
✍️ #فروید؛ #روان‌شناسی_گروه_و_روان‌کاوی_خود
#گروه_و_رستۀ_نخستین (بخش دوم)

♨️ بنابراین گروه برای ما به شکل احیای رستۀ نخستین پدیدار می‌شود. درست همان‌گونه که انسان نخستین در همۀ اشخاص به طور بالقوه زنده می‌ماند، رستۀ نخستین هم می‌تواند بار دیگر از هر اجتماع متحرک دیگری برخیزد؛ تا هر زمان که انسان‌ها طبق عادت دچار سرگیجۀ مسخ گروهی باشند ما در آنها احیای رستۀ نخستین را شناسایی می‌کنیم. باید استنتاج کنیم که روان‌شناسی گروه، کهن‌ترین روان‌شناسی انسان است؛ آنچه ما به عنوان روان‌شناسی شخص تفکیک کرده‌ایم، با نادیده گرفتن تمام ردپاهای گروه، تازه از آن زمان از روان‌شناسی گروه قدیم سر بیرون آورده، آن هم در یک فرایند تدریجی که چه‌بسا شاید هنوز ناکامل وصف شود. ما بعداً در تلاش برای مشخص کردن نقطۀ جدایی این پیشرفت دست به خطر خواهیم زد.

♨️ تعمق بیشتر به ما نشان خواهد داد که از چه منظر این اعلامیه به تصحیح نیاز دارد. روان‌شناسی شخص باید برعکس درست به اندازۀ روان‌شناسی گروه قدمت داشته باشد، چرا که از همان ابتدا دو نوع روان‌شناسی وجود داشت، روان‌شناسی شخصی اندام گروه و روان‌شناسی پدر، سرکرده یا رهبر. اندام گروه پیوند خورده بودند درست همانطور که امروزِ روز می‌بینیمشان، اما پدر رستۀ نخستین آزاد بود. رفتارهای عقلانی او حتی در انزوا زورمند و مستقل بودند و ارادۀ او به هیچ‌گونه تقویتی از سوی دیگران نیاز نداشت. مشت نمونۀ خروار ما را به این فرض رهنمون می‌کند که «خودِ» او پیوندهای زیست‌مایه‌ای اندکی داشته؛ او عاشق هیچ‌کس نبود جز خودش، یا دیگر انسان‌ها فقط تا جایی که در خدمت نیازهایش باشند. «خودِ» او به آنها هیچ چیز بیش از حدأقل ضروری را نمی‌داد.

♨️ او در همان آغاز تاریخ بشر هم همان «اَبَرمَرد» بود که نیچه فقط انتظارش را از آینده می‌کشید. حتی امروزِ روز اندام یک گروه در طلب این وهم ایستاده اند که عادلانه و منصفانه توسط رهبرشان به آنها عشق ورزیده شود؛ اما رهبر خودش نیازی به دوست داشتن هیچ احد دیگری ندارد، او ممکن است ذاتی ارباب‌منش داشته باشد، مطلقاً خودشیفته، از خود مطمئن و مستقل باشد. ما می‌دانیم که عشق عیارسنج خودشیفتگی است، و محتمل است نشان دهیم که چگونه با این نوع طرز کار تبدیل به عامل تمدن می‌شود.

♻️ ترجمه: محمد پورفر

✔️ ادامه در بخش سوم...

⚡️Freud; Group Psychology And The Analysis Of The Ego (1921c)

@PSYCIN رسانۀ روان‌سی‌نمایی
👍1🙏1
به نظر شما گرایش به تن‌آمیزی دگرجنس‌گرا در کدام جنسیت بیشتر است؟
Anonymous Poll
24%
مردان چون اغلب آنها هستند که برایش درخواست می‌دهند یا ابراز نیاز و تلاش می‌کنند یا آرزومندی‌شان است
14%
زنان چون آنها هستند که در تن‌آمیزی درخواست، نیاز یا آرزومندی بچه را به عنوان «نرینگی» (فالوس) دارند
3%
تراجنسیتان (ترانژادان) چون آنها می‌توانند هر دو حالت تن‌آمیزی را تجربه کنند
1%
فراجنسیتان (فرانژادان) چون آنها هم در وضعیت انفعالی تن‌آمیزی ارضا می‌شوند و هم در وضعیت کنش‌گرانه
7%
زنانی که تجربهٔ دریاچگان و فوارگان در تن‌آمیزی داشته‌اند و می‌توانند ساعت‌ها بی‌وقفه ادامه‌اش دهند
7%
شهبانو چون با شاهنشاه مقتدرترین مرد ازدواج کرده و با بهترین کیفیت زندگی از او شاهزاده می‌زاید
3%
همسر یک دانشمند چون حتی اگر مال و اموالی نداشته باشد می‌تواند چیزهای زیادی به او بیاموزد
3%
همسر یک ثروتمند چون هرچه آرزو کند برایش برآورده می‌شود
1%
همسر چهار دانشمند چون هرچه آنها آرزو کنند برایش اجابت می‌شود
38%
هیچ کدام
دو نرم‌افزار همسریابی به نام «بادو» و «بامبل» رواج دارند. اولی همهٔ داده‌های پنهان سوژه را می‌گیرد، در معرض عموم می‌گذارد و به او اجازهٔ ارسال پیام به هر جنسیتی می‌دهد، دومی فقط به خانم‌ها اجازهٔ ارسال پیام اول را می‌دهد. ساختار کدام را ترجیح می‌دهید؟
Anonymous Poll
27%
اولی چون برابری جنسیتی در آن لحاظ شده
3%
دومی چون رویکردی فمینیستی دارد و تبعیض معکوس برای زنان در نظر گرفته
4%
اولی چون معمولاً مردان هستند که درخواست اول را می‌دهند
7%
دومی چون کار را برای بانوان در گزینش گزینهٔ مورد نظرشان آسان‌تر می‌کند
5%
فرق زیادی ندارد چون مردان زمانی می‌توانند پیام بدهند که بانوان از قبل نمایه‌شان را پسند زده باشند
7%
دومی چون در هر حال که بانوان زودتر انتخاب می‌کنند پس بگذار درخواست هم از جانب آنها باشد
12%
هیچ‌کدام، هر دویشان تبعیض‌آمیز و ظاهرپسندانه‌اند و به نفع طبقهٔ اشراف
8%
هیچ‌کدام چون هردویشان داده‌های پنهان سوژه را می‌گیرند و برای همگان به نمایش می‌گذارند
25%
هیچ‌کدام چون حتی اگر کسی چیزی برای پنهان کردن نداشته باشد و راست‌گو باشد جز ظاهرش چیزی دیده نمی‌شود
3%
همسرگزینی باید از میان خویشان و بستگان خونی و خانواده باشد، نه غریبه‌ها
پرسش از بانوان:
اگر به لندن مهاجرت کرده باشید و پول زیاد و خویشاوندی هم نداشته باشید، چنانچه روزی بخت یاری کند و شاهزادۀ کنونی از شما به عنوان یکی از همسرانش با مهریه سنگین، بخشی از کاخ باکینگهام برای سکونت و حقوق بالای دائمی خواستگاری کند پاسخ‌تان چیست؟
Anonymous Poll
13%
خیر
17%
بله
2%
سکوت
1%
نه می‌گویم نه می‌گویم آری
1%
ابتدا می‌گویم نه اگر بعداً درخواستش را تکرار کرد می‌گویم آری
1%
دو بار در دو بازۀ زمانی جداگانه می‌گویم نه بار سوم می‌گویم آری
2%
اگر هزار بار هم درخواستش را تکرار کند می‌گویم نه
2%
اگر هزار بار درخواستش را تکرار کند شاید بگویم آری
13%
به تو چه؟
47%
من بانو نیستم
2025/10/23 04:36:25
Back to Top
HTML Embed Code: