Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸️گلادیاتورهای پا به توپ!

🎬 رضاکردبچه


🖤(باز نشر این مطلب بدلیل مرگ ناگهانی اسطوره دست خدا ؛ مارادوناست...)

@R_Kordbacheh
🔸️گلادیاتورهای پا به توپ...

رضا کردبچه


والتر بنیامین درجایی میگوید: "فوتبال به ما اجازه می دهد تا تاریخ خشونت‌ آمیز خودمان را ببینیم و مرور کنیم ، امادر این تاریخ هیچ نشانی ازصلح نمیتوان یافت!" فوتبال تنازعی ترین حالت طبیعی انسان درفرایند متمدن شدنی ست که به عقیده نوربرت الیاس درخود کنترلی سازمان یافته خشونت؛ آنرابه اجبار بایدمهار کند...اما این خشونت خفه شده درپوزه بندِانسان وحشی بظاهر رام شده، انسان تحت سیطره حبس بزرگ؛درکوچکترین فرصت ممکن و جرقه ی حاصل شعله میگیرد ،میسوزد اما نمیسازد..تاریخ اصل و ماهیت خشونت بار انسان متمایل به سرکشی و عصیانگری را تغییر نداده است..تنها فرمها و شکل های بروز آن با تغییرات سبک و سیاق زندگی در هر عصر تغییر بنیادین نموده است...

🔹️آنچه میشود درباره ش به ایده ای مشترک رسید و سوال اساسی این گفتار را مطرح کرد چرایی لذت بردن انسان تمام اعصار از بروز خشونت و تمایل به آن است؛ تا جایی که در قرون متاخر و یونان باستان مبارزه گلادیاتورها که به جنگ گلادیاتوریال ( gladiatorial) مشهور بود و در میادین و زمانهای بخصوص برگزار میشد، آنچنان باعث لذت و سرگرمی حلقه تماشاگران میشد که حکومتها از آن در جهت تخدیر افکار عمومی( آنچه امروزه صنعت فرهنگ انجام‌می دهد)استفاده میکردند .از همین منظر می توان در قیاسی ساده گفت ماهیت خشونت در درگیری های تن به تن بازیگران جنگ که از دستان خود برای حمل شمشیر و پاره کردن بدن حریف استفاده می کردند با بازیکنان فوتبال در زمین چمن که از پای خود برای حمل توپ و رسیدن به هدف وآسیب رساندن به دیگری استفاده میکنند تفاوت چندانی وجود ندارد.گلادیاتورهای پا به توپ و شمشیر بدست...

🔹️ خشونت فوتبال عصر حاضر، نزاع سیاست وقدرت است درسایه نولیبرالیسم.. پارادوکس پول ومهارت؛عضلات ورزیده پاها و دستهای متبحر در شمارش پول...طراحی تهاجمی ترین شیوه ۳-۳-۴ درمقابل سودآورترین صفر و یک های اعدادنجومی دلالان سودا..فوتبال بازی است و انسان، شیفته بازی و تماشاچیان ناظر بازی...دربازی به رقابت کشیده شده، انسان مبدل به انسان خشونت طلب، بازیکنِ بازیگر می شود..مفهومی که "یوهان هویزینگا" جامعه شناس معاصر هلندی آنرا مطرح میکند..انسان بازیگر و زیست جهانی که وی برای بقا در زمین باید در پست های متفاوت به جنگیدن و سیاست ورزی روی بیاورد‌...بازی جوانمردانه را ( Fair Play) رعایت نکند، تظاهر کند، تبانی کند و از اینرو وارد بازیهای کثیف خود ساخته پشت پرده خود شود...و در نتیجه فوتبالی که می توانست بستری فرهنگی در جهت تبادل عشق حقیقی باشد، باعث تباهی راستین میشود!



#فوتبال

@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"در این هوا
دوست داشتنت سخت مسری ست
و چشمهایت
ناقل تمام بیماریهای کشنده ست.
و اینگونه از دوست داشتنت
از پای در می آیم..."





🎼 شعر،دکلمه و ساز دهنی:
#رضا_کردبچه


@R_Kordbacheh
مردمانی که کتاب نمیخوانند،حافظه ندارند... وجامعه بدون حافظه جامعه فراموش شده ایست. مردمان در این جامعه نه چیزی را به یاد می آورند و نه چیزی رایاد می گیرند...کتاب برای این مردمان بدرد لای جرز هم نمی خورد!


#رضا_کردبچه


@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸️اسطوره زایی؛ تولد یک بازیگر

رضا کردبچه


🎬با احترام به بهانه هشتادمین سالروز آل پاچینو
🔸️اسطوره زایی؛ تولد یک بازیگر

رضا کردبچه(دانشجو دکتری جامعه شناسی)


شیفتگی جادوی سینما و اینکه هریک از آدمها چگونه مسحور اعجاز این کاملترین مدیوم رسانه ای عصر حاضر می شوند شاید به اندازه تک تک افراد متفاوت باشد...بر این باورم که دو پارادایم اصلی هستی شناختی سینما می تواند وجود داشته باشد..رویکرد شناختی "بازیگر محور" و "فیلم محور"..‌.
بعبارت دیگر چگونگی اولین برخوردها با سینما بسیار نقش اساسی در ساخت کلیشه های بعدی مخاطبین از سینما خواهد داشت...برخی افرادبا دیدن اولین فیلم یا فیلمها مفتون این جادوی حقیقی دروغین می‌شوند؛ ویا دیگر افراد سینما را با بازیهای بی نظیر بازیگرانش شناخته اند و یا برای اولین بار با آن مواجه شده اند و دیگر چشم از چشم سینما به سبب بازیهای بازیگران مورد علاقه شان بر نخواهند داشت...

🔹️دسته اول به سینما به شکل یک کلیت و ساختارجامع به مثابه شناخت "قیاسی" مینگرند.. بعبارتی شناخت سینما برای این افراد از کل به جزء می باشد..سینما دارای قواعد و فرضیات مسلمی ست که کارگردان بعنوان ناظر و آفریننده برای مخاطبین بر پرده نقره فام و جادویی سینما تعمیم داده و به منصه ظهور می رساند..پرسش های "چرایی" در این دسته بندی جای دارند ودر پاسخ به این سوال که چرا به سینما علاقمند هستید؟ پاسخ آنها فیلم محور است..آنها به فیلمهای خوبی اشاره دارند که دیده اند و اولین بارها را در خاطرشان به خاطر می آورند.

🔹️شناخت دسته دوم افراد (بازیگر محورها) با سینما فرایند شناختی از جزء به کل است. بعبارتی دیگر شناختی "استقرایی" ست..این افراد معتقدند که یک اثر سینمایی از مجموعه اجزائی تشکیل شده است که ساختار کلی فیلم را تشکیل می دهند و در این اجزاء ؛ بازیگرهای شاخص اساسی ترین نقش اصلی در آفرینش یک اثر را خواهند داشت..این گروه معتقدند که وجود بازیگران شاخص در ضعیفترین فیلمهای کارگردانان، آن اثر را بدلیل بازیهای درخشان قابل تامل خواهد کرد.. پرسش های "چیستی" در این تقسیم بندی جای دارند که مربوط به کشف و توصیف پدیده(فیلم) است.و در پاسخ که اولویت انتخاب دیدن فیلم برای شما چیست؟ آنها پاسخی بازیگر محور به سوالهات خواهند داد..

🔹️سبک های متد اکتینگ(Method Acting) که اولین بار توسط استانیسلاوسکی ، کارگردان و طراح تئاتر مطرح گردید حاصل تمرکز بر همین شناخت "استقرایی"سینماست..تربیت اعجوبه های بازیگری چون مارلون براندو، رابرت دنیرو و آل پاچینو که به معنا واقعی سینما بدون وجود اینگونه بازیگران چیزی از بدنه خود کم داشت...آل پاچینویی که زادروز هشتاد سالگی اش را امروز جشن میگرد، دِین بزرگی بر گردن همه عاشقان سینما دارد..عاشقانی که فرقی نمیکند چگونه و چطور با این سینما و این مدیوم آشنا شده اند...آنچه بسیار مهم است اینست که هنوز تردستانی اسطوره ای مانند آل پاچینو بر صحنه باشند و بدرخشند و تردستی های بازیگری خود را برای ما به یادگار بگذارند و ما از این دروغانه ترین حقیقتِ ممکن به نمایش گذاشته شده ؛ از سینما لذت ببریم...


۹۹/۲/۶


@R_kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸️یکشنبه غم انگیز. 🎼 Gloomy Sunday


🎬کاری از: رضا کردبچه

@R_Kordbacheh
🔸️این چنین روزیست یکشنبه غم انگیز!

رضا کردبچه

🔹️یکشنبه غم‌انگیز (به انگلیسی: Gloomy Sunday)،که با عنوان آهنگ خودکشی مجارستانی نیز شناخته می‌شود، توسط پیانیست و آهنگساز مجارستانی رژو شرش ساخته و در سال ۱۹۳۳ منتشر شد...عنوان شعر اصلی، جهان رو به پایان (Vége a világnak) است و در مورد ناامیدی ناشی از جنگ و دشمنی انسانها با یکدیگر بود و پایان آرامش؛و دعایی برای گناهان مردم می‌باشد. شاعر لازلو جاور اشعار خود را برای این آهنگ با عنوان یکشنبه غمگین (Szomorú vasárnap) سرود، که در آن شخصیت می‌خواهد پس از مرگ معشوق خود به خودکشی دست بزند. شعرهای جدیدتری برای این آهنگ منتشر شد و محبوبیت بیشتری نسبت به نسخه اولیه آن که تقریباً فراموش شده بود، کسب کردند. این آهنگ برای اولین بار در سال ۱۹۳۵ به زبان مجارستانی توسط پال کالمار ساخته شد.
در واقع یک افسانه مردمی تکراری وجود دارد که ادعا می‌کند بسیاری از مردم پس از گوش دادن به این آهنگ اقدام به خودکشی کرده‌اند!


🔹️بخشی از این شعر را باهم میخوانیم *:

یکشنبه ای غمگین بود، من منتظر ماندم و ماندم
با گل هایی در دستم برای رویایی که ساخته بودم
منتظر ماندم تا زمانی که رویاهایم مانند قلبم شکستند
گل ها همه مردند و حرف ها نگفته ماندند
غمی که حس کردم فراتر از همه تسلیتها بود
ضربان قلبم مثل ناقوس کلیسا می زدند..

*(ترجمه:علیرضا مدنی)



@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معتقدم نوشتن و تفسیر انضمامی بروی برخی آثار تاریخ سینما؛ تباهی کننده تام است...به زیر کشیدن تمام آنست.. به راستی تفسیر زیبایی تنها در نهفتگی خود زیبایی ست..در نگریستن و گریستن صرف است بدون پلکیدن چشم، بدون نفس کشیدن تن..خیرگی محض است زیبایی در برخی آثار که تنها باید نگریست و در خلا اتمسفر و موسیقیا باشکوهش از آن نفس کشید و زیست...نوشتن بروی تصاویر شاهکاری که خود معلول دست نوشته های تصویر کننده های قهاری چون "تئو آنجلوپلوس" است تضییع کننده خیال است و اغوا کننده حس...آنجا که خیال در دوری و دور دستها زیباست...به دور دستها خیره باش..خیال تمام تو را از " ابدیت و یک روز " بر می دارد و به ورای زیستن منحوس در این زمین بی خیال و بی رحم به آدمها و رویاهایشان اینچنین می برد...زیستن ورای ابدیت و یکروز بیشتر زنده ماندن با عشقی بی همتا ، یگانه و بی بدیل...



رضا کردبچه

🎬ابدیت و یک روز( تئو آنجلوپولوس)



@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 آشغالهای دوست داشتنی...

🔹️فیلمی براساس داستان واقعی افراد باشرکت سوپراستار بی بضاعت جامعه درتمام خیابانها شهر!


کاری از : #رضا_کردبچه


@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸️انسان ِ تنهای بدون همراه؛ انسان ِ بدون تلفن همراه!

🎙بخشی از مصاحبه رادیو تلویزیونی رضا کردبچه با رادیو گفتگو


@R_kordbacheh
🔸️انسانِ تنهای بدون همراه
انسانِ بدون تلفن همراه

رضا کردبچه


انسان بدون تلفن همراه انسان تنهایی ست؛ انسان بدون تلفن همراه دیگر هیچ همراهی رو کنار خودش حس نمیکند..اگر تا همین دو دهه گذشته همسر و شریک زندگی بعنوان مهمترین همراه آدمی بحساب می آمد ؛ اکنون با ورود به دوره عصر جدید انسان بطور اساسی دچار جابجایی هایی بنیادین در تعریف ارزشها و هنجارهای خود شده است... گوشی های همراه شریک مجازی و همراه همیشگی ما شده اند...این شریک کم حجم و بدون گوشت و استخوان و تشکیل شده از چند ریزپردازنده، این همراه های بی جان و عاری از احساس و عاطفه جای شریک آدمی را برای انسان گرفته اند..

🔹️انسان عصرحاضر باگوشیهای خودخوشحالند با گوشیهای خود به رختخواب می روند، موزیک گوش میکنند، فیلم میبینند، به مسافرت می روند، میخندند، می گریند و حتی می رقصند... وابستگی و دلدادگی آدمی به این معشوقه ی زیبا و عشوه گر به جایی رسیده است که حتی تن به ازدواج با او داده است( مردی از آمریکا بنام "آرون چروناک" با گوشی آیفون خود ازدواج رسمی نمود!)
"پیر بوردیو"جامعه شناس معاصر فرانسوی با برداشت از واژه " فست فود" به معنای غذای سریع ؛ وسایل ارتباط جمعی منجمله گوشی های همراه را Fast Thinker(پروسه فکر سریع و دم دستی)نامگذاری کرده است..

🔹️از منظر جامعه شناختی مهمترین نتیجه ای که در اینگونه مداخله اشیا و یا حیوانات و جایگزینی آنها با شریک زندگی آدمی و تن دادن به ازدواج با آنها میتوان به آن رسید اینست که مدرنیته و عقلانیت با تمام پیامدهای مثبتی که برای بشر به همراه آورده است در نهایت سبب گسست و بی اعتمادی آدمهانسبت به آدمها، جدایی قلبها از ازهم، بی اعتمادی و قطع ارتباط و امید انسان به انسان و پناه بردن انسان به حیوانات یا اشیا شده است!
انسانِ گوشی بدست، انسانِ در معرض چشمهای همگان در یک جامعه مصرف گرای تصویری ست...انسان بدون تصویر همگانی ،بدون عرضه تن ، انسان محالی است و تعریف ناشدنی که همه جا وهم ِ حضور دارد اما در هیچ کجا این مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد!

."من درد مشترک مورد نظرم ...
مرا فریاد کن
دردِ مرا فریاد کن.. "



@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ننوشتن ازآثار برخی آفریدگاران بی همتایی چون کیارستمی بهمان اندازه دشوارست که نوشتن از آن بی محاباترو لذت بخش تر.در دسترنج آثاروی کُنه نگاه انسان شناختی به هستی چنان درتار وپود مخاطب تنیده میشودکه بادیدن هریک از فیلمهایش انگارچیزی دروجود هریک از مابرجامیماند،دردی ناتمام، رنجی ریشه دار،خیره گی سهمگین.انسانی که انتخاب کرده ست جوردیگری زندگانیش را پیش ببرددرکلوز آپ،و یابه پایان برسانددرطعم گیلاس.
هایدگرمعتقدبودکه ماآن چیزی هستیم که انتخاب میکنیم که باشیم ودارای ماهیتِ انسانیِ ثابتی نیستیم.هنگامی میشودگفت شماداریدبه روشی اصیل زندگی میکنیدکه هرموقعیتی راهمانگونه که پیش می‌آیددرنظرگرفته وماهیت حقیقی خودرا از طریق رفتار خود بروز دهید.آنچه حسین سبزیان درکلوز آپ اینچنین حقیقت هستی خودرابه زبان می‌آورد وبازی میکند.اوهستی دردناکش را به بازی میگیردوبازیگوشانه به آمال خود گره می زند وازآن لذت میبرد همانطورکه کیارستمی زندگی رابمثابه نابازیگری کهنه کاروسرنوشت ساز درجلوی دوربین به بازی میگیرد‌.زندگی ومرگ برای وی سرشاراز ناگفته هاست،در سکوت وسکونی متین،زیبنده و آرام.در مرگی زودرس،نارس وغیر منتظره ش

رضاکردبچه

@R_Kordbacheh
Forwarded from اتچ بات
🔸️درسگفتارها: امپراطوری نشانه ها
(بازخوانی اندیشه های رولان‌بارت )

رضا کردبچه

@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸تمدنِ ایرانیره

🎬رضاکردبچه

@R_Kordbacheh
🔸تمدنِ ایرانیزه

رضاکردبچه

🔹تمدن تنها یک عدد و رقم هزاران ساله با افتخار به گذشته های تاریخی دورادور نیست.تمدن،ژستی فیگوراتیو و پُزی تاریخی در ثبت سلفی های یادگاری با بناهای تاریخی نشان نیست..تمدن خود یک نشان است..نشانِ وجدان؛ نشانِ اجتماعی دسته جمعی مردمانی که در یک جامعه آثاری ازخود همچون شرافت،انسان دوستی و فضیلت اخلاقی را در یک دوره تاریخی بر جامیگذارند برای آیندگان..
تمدن،میراث درسهای گرانبهایی ست که هر یک از ما برای نسلهای آینده از خود برجا میگذاریم تا مایه مباهات برای آیندگانی باشیم که از ما به نیکی یاد کنند نه خجل زده از آن...خجل زده از جامعه ای که هریک از آدمها، تنها منافع خود در تخریب و تخدیر دیگری بدانند و خود به مثابه انسانی پلکانی ؛ پله های اضمحلال انسانی را بالا بروند‌..بحرانهای بشری به راحتی نشان می دهند که جوامع بشری در طول قرون متمادی به مثابه زنجیره های متصل انسانی روابط بلافصلی باهم دارند که روزی اگر به درد آورد روزگار؛ قرار و آسودگی برای دیگر اعضا جوامع نخواهد ماند..قطعا ایجاد کوچکترین خللی در یکی از رشته های انسانی همانند حرکت دومینو یی تلخ دیگر جوامع را نیز دچار از هم گسیختگی خواهد کرد و از درون به فروپاشی درونی باسرعتی باورنکردنی خواهد انجامید ..

🔹ویل دورانت معتقد بود تمدن حد فاصل رودیست با دو ساحل‌‌‌..آنکه در دوردستهای گذشته بر ساحل زیسته است و امانتی بر آب میسپارد ، و انکه در آیندگانی دورادور آنرا به‌انتظار میکشد و از دستمایه های گذشتگان برای خود به یادگار از آب حاصلخیز کشت میکند.. تمدن میراث حال است برای آیندگان..و این میان مردمانی که مانند بستری در میان رود زیسته اند و مسیر خود را همینطور طی کرده اند..تمدن تاریخ شفاهی پیشینیان نیست؛ تمدن در اندیشه های مکتوب حال و آینده ست، نه کلام افتخار به اسلاف دور...آنچه اندیشه صحیح را میسازد سازنده تمدن ها نیز خواهد بود..به جز آن ما با پوسیدگی درون از درون، خود را آرام آرام از بنیان تهی خواهیم کرد و از پای در خواهیم آورد، وبه یقین جامعه ای که ستونهای بنیادینش توسط هجوم موریانه های گرسنه بی رحمانه در حال خورده شدن هست در آستانه فروپاشی (Collapse ) قرار خواهد گرفت و آنچه برای آیندگان از تمدن ما باقی خواهد ماند خرابه و خاکروبه هایی خواهد بود که جولانگاه موشها و گربه های گرسنه ای میشود که از لاشه های متعفن و گرسنه مان همینطور تغذیه خواهند نمود!



@R_Kordbacheh
"مانند نطفه ای بریده شده از همه چیز
از بریدگی های نافِ مادرم
زمین را اینچنین به حال خود و آدمهایش رها میکنم
در چرخشی دور از بالا نگاه میکنم.
زمین پر از بریدگی های عمیقی ست
از اعماق دره های درد خود را آه میکشد
و دریاهایی که آغشته از اشکهای زنان و مردان عاشقی ست
که درتلاطم موج های سرکش یکدیگر را گم کرده اند.
کوههایی که به آدم ها نمیرسند
وتنها کام فرهاد را
در جان کندنی سخت و بیهوده شیرین میکنند!
جنگلها، درتنه صبور درختانش
پر از یادگاری های بریده شده عاشقانه ایست
که در پاییز آرام آرام رنگ میبازند.
رودها همبستر ماهیهای بارور غمگین
هروز خیال دریا را در ذهن صید میکنند
آری اینچنین دور، بی اعتمادی زمین را
به حال خود و آدمهایش رها می کنم
تنها می روم و به چند زبان زنده دنیا
برای تنهایی خودم تنها سوت می زنم ..."



🔹شعر: رضا کردبچه
(از سومین مجموعه شعر شاعر- در حال انتشار... )





@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" تو را فراسوی انتظار میخواهم
آن سوتر از خودم
و آنقدر دوستت دارم
که دیگر نمی دانم
از ما دوتن
کدام یک غایب است..."





شعر : پل الوار
🎬ویدئو آرت: رضا کردبچه


@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬عدم وجود مدیومی همانندسینما،حافظه بلند مدت بشری را قطعادچار خللی عمیق و تاسف بار میکرد.سینما راوی بزرگ دردهای انسان قرن حاضر است.سینما را شاید بتوان تاثیر گذارترین مکتب بصری دانست که انسان قرن بیستمی به بعد توانست ازخلال آن دست به خلق آثاری بزند که آیینه تمام نمای انسان روبروست.انسان تصویر گر روبروی شادیها و ناکامی ها،عشقها و نفرت ها، جنگها و صلح ها..
"نارنگی ها"(Tangerines)از آن دست فیلمهای ضد جنگی ست که روایت گراستادانه نزاع، تجاوزِ قرون متمادی انسان زیاده خواه پوشالی است به حریم انسانهای صلح طلب،انسانهایی با دلخوشیهای ساده چون زندگی درکنار مزارعشان، انسانهایی که در بحبوحه ستیز ویرانگر، نتوانستند ریشه ازدلخوشیهای ساده چون زندگی در مزارع نارنگی های دل بکنند وحالا آتش سرخ را درکنار نارنگی های نارنجی مزه مزه کرده ودر کنارآن جان میدهند..فیلم به شدت از رویکرد قهرمان پروری فیلمهایی در ژانر جنگ گریزان است وساده و بی تکلف روایتگر ته مانده های انسانیت جا مانده میان تفاله های ضد انسانیست..موسیقی فیلم ازشاهکارهای بی بدیل تاریخ سینماست که نامزدی بهترین موسیقی فیلم اسکار ۲۰۱۳ را نیز با خود یدک می کشد.



@R_Kordbacheh
Tangerines
<unknown>
🎬Zaza Urushadze
🎼Niaz Diasamidze
2013-Georgia


@R_Kordbacheh
2025/07/07 10:08:59
Back to Top
HTML Embed Code: