Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎼 موسیقی احضار باشکوه روحِ محتضر ساکن و خاموش هستی ست در زمزمه ها،نجواها و اصواتِ مدام حال...انسان بدوی در بدویت زمین بی واسطه و سخت با خود، با طبیعت بکر و بیکران و اما بیرحم از تکانِها، طوفانها، سیل ها و بلایا دست به بازسازی آنچه شنیده بود نمود...در ابتدا شنیدن آغاز‌ بود و آغاز ،صداها، هوهو ها، خش خش ها،فراز ها و فرودها ،فرو رفتن ها و برآمدن ها سرمشق تنیدن نت های پریشان حال گردید...او چاره ای جز جنون و دیوانگی در برابر دیوانگی های طبیعت پریشان پیرامون خود نداشت..تنها راه تحمل بار هستی،شاید همسرایی و همصدا شدن با درد خود هستی بود و بس شکوه بیکرانگی ها را آفریدن...موسیقی از این جهت نافذ است و قانع..نافذ در پوست و استخوان و قانع به سبب جراحت دادن عمیق و التیام بخشیدن همزمان و توامان! حتی اگر برای زخم های بریده ی عمیق مان، زخم های بلند و کشیده در تن زمین مان، تنها چسب زخمی باشد کوتاه و بسنده...
او التیام بخش است و رها، متکثر است و تمام کننده.



Ludovico einaudi 🎹
رضا کردبچه

#موسیقی


@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این من است سایه؛ سایه ای که مثل من است آنچه که او می گوید می کشم آنچه را من درد را در سایه خود نهان کرده ام...دیوار ،حایل است بین سایه ی من و منِ واقع.
این من است سایه، سایه ای به روبرو که مثل هیچکس نیست،سایه ای تنها که پشتت تنها به آن گرم است و خنجر فرو نمی برد از پشت. آنچه آنرا که او می گوید می کِشم، آنچه را که من درد می کشم او میکشد بر تمام سطوح، بر زمین بر دیوار کشیده به پیوست... بر دیوار تنها سایه ایست از درد من به خود شکل گرفته و نواخته می شود..هدایت خان صادق ،راست می گفت که زخمهای آدمی را تنها سایه ای بر دیوار می فهمد و تنها برای سایه باید نوشت و بر آن زبان گشود...تو را می پاید هرجا و هر دم که از خود فرو نروی و نریزی بر زمین بی رحم که افتادن بر زمین سایه کِش، سایه ات را دمادم می کُشد و هیچ درد جانکاهی از کشتن سایه بر زمین دردناک تر نمی بود..هیچ هاله حقیقتی، حقیقی تر از سایه نمی بود و آفتاب آورد دلیل آفتاب در زایش توامانِ من و آن..سایه مایل است بر تو بر سرشت تو بر گمنامی همزاد‌ تاریک تو...سایه حقیقت روشنی است در روشنا، وقتی حقیقت بر تابد..!



🎶رضا کردبچه


#سایه

@R_Kordbacheh
🔸️دکترین نظامی و جامعه شناسی جنگ نرم

رضا کردبچه


@R_Kordbacheh
🔸️دکترین نظامی و جامعه شناسی جنگ نرم

رضا کردبچه


🔹️تاریخ منازعات و ستیزهای بشری درطول قرون مختلف ؛روایت تاکتیک هاو آرایش نظامی های امپراطوری های مختلفی بوده است..از آرایش نظامی تراز اول سپاه ایرانیان باستان گرفته ( شامل سپرداران جلو، کمانداران وسط و فرمانده های پسین ) که حاصل برتری های بی چون و چرای امپراطوری فاتح آن دوران گردید تا کشیدن دیوارهای تدافعی چین بر سر هجوم اقوام بدوی پیش از میلاد که مانع فروپاشی امپراطورهای چین شد.
اما آنچه مسلم است، ثابت ماندن و عدم تغییر پذیری برخی قواعد و پایه های تاکتیک های نظامی ثابتی چون کمین، دور زدن از جناحین دشمن، حملات برق آسا، استفاده از موانع طبیعی مانند باتلاقها و تله ها و غیره در طول تاریخ جنگها بوده است، و آنچه در ادامه در گذر زمان ستیزها دچار دگرگونی گردید و متغیر ثانویه گردید ، بروز رسانی فناوری های نظامی و استفاده از علم جامعه شناسی جنگ و جنگاوری بوده است که ترکیب برنده و بازنده را بخصوص در قرون اخیر تغییر داده است..بعبارتی فناوری و تجهیزات نظامی در کنار علم جامعه شناسی جنگ و هنر جنگاوری برگهای برنده در زمین بازنده ستیزهای متقابل است..اما تاکتیک ها و آرایش های نظامی بر اساس همان زد و خورد سنتی کلاسیک و ثابت بین طرفین رد وبدل میشود.

🔹️از منظر جامعه شناسی جنگ، بدلیل عدم مشخص بودن علل ستیز متقابل بین دو قدرت یا دو جناح در تمام تاریخ، نمیتوان نظر مشخص واحدی بر آن صادر کرد‌..اما تمام فلاسفه و نظریه پردازان براین اصل که ستیز و جنگ پدیده طبیعی بین انسانهای قدرت طلب است توافق دارند. از اینرو به دو دسته نظریه پردازان خوش بین و بدبین تقسیم میشوند:
نظریه پردازانی چون سن سیمون، کنت، اسپنسر ستیز و جنگ را معلول تغییر و دگرگونی ساختارهای اجتماعی می دانند و از اینرو به آن خوشبین بوده و در انتظار دگرگونی ناشی از جنگ بوده اند و از طرفی نظریه پردازانی چون ژرژ سورل، کمپلویچ،ایزوله و بطور کلی نظریه پردازان متاثر مارکسیست ها جنگیدن را امری ابدی و منفور ( در عین حال مفید)بین فقرا و ثروتمندان بر سر منابع اقتصادی می دانستند..!
بهرحال هر یک از علل ذکر شده در نهایت به ابژه نهایی اساسی جنگ یعنی "حفظ تعادل و بقا و برتری بر دیگری " در ملل مختلف و یا ساختار های درونی و اجتماعی جامعه پیوند اساسی خورده است.

🔹️اصطلاح دکترین نظامی اولین بار توسط ناتو بکار برده شد..تعریفی که ناتو از اصطلاح «دکترین نظامی» ارائه می‌دهد و توسط چندین کشور عضو نیز اقتباس شده است این طور بیان می‌کند: «اصول اساسی که نیروهای نظامی با استفاده از آن‌ها اعمال خود را در جهت اهداف خود هدایت می‌کنند را دکترین نظامی گویند..
از اینرو دکترین نظامی بزرگترین درگیری و جنگ متعارف جهان پس از جنگ ویتنام در قرن بیستم، یعنی جنگ ۸ ساله ایران و عراق را "دفاع مقدس" نام نهادند...ستیزی تدافعی و حفظ منافع در برابر حملات ناگهانی دشمن... ستیزی که از منظر نظریه پردازان دسته اول جامعه شناسی جنگ، باعث ایجاد دگرگونی عظیم ساختاری در جامعه در طول جنگ در بین مردم گردید( فرهنگ شهادت طلبی، ایثار، همزیستی در شرایط سخت و...) ولی در ادامه در زمان صلح و هنگام بازسازی واقعی جامعه به ایجاد شکاف طبقاتی هرچه بیشتر و ستیز درونی مابین اقشار مستضعفان و مستمندان بدل گردید.



@R_Kordbacheh

ادامه...👇
🔹 مفهوم جنگ نرم ( soft war) اصطلاحی بود که در اواخر قرن ۹۰ میلادی با فروپاشی حکومت شوروی سابق و پایان جنگ سرد به وجود آمد ، و مفهومی بود در مقابل جنگ سخت..یعنی شکست و پیروزی بر رقیب در ستیزی بدون تقابل و رویارویی فیزیکی و با توسل به نیروها و مدیوم های واسطه ای چون رسانه ها، پروپاگاندای رسانه ای، تخدیر فرهنگی ، تحریم های اقتصادی و...از اینرو پدیده دشمن فرضی مستور و پنهان اما حاضر در همه جا شکل گرفت...دشمنی نا دیدنی اما مستقر در اتمسفر حضور لامکانی و لازمانی...دشمنی که برخی کشورهای توسعه یافته خاور دور از آن تهدید، فرصت بدیعی ساخته و با پیشبرد اهداف اقتصادی و اجتماعی خود به مقابله ای نرمتر با آن پرداختند و ابرقدرت دیگری را در جهان در قبال قدرتهای بزرگ دنیا بوجود آوردند( همچون چین و ژاپن) و کشورهای ضعیفتر در حال توسعه ای همچون ایران بدلیل همان ضعف اشاره شده در ساختارهای تضعیف شده پساجنگی و عدم سیاستهای صحیح هنوز در پی یافتن و زدن دشمن فرضی و شلیک به آن هستند!

🔹وقتی تقابل با دشمن فرضی نرم و نادیدنی بدون راهکارهای مناسبِ ناشی از تدابیر صحیح و سیاستگذاری خود جنگ نرم باشد، تاکتیک های جنگهای کلاسیک و ستیز رو در رو با آن و به اصطلاح فعال شدن مکانیسم ماشه بروی میز قرار میگیرد؛ درحالی که دشمن در خاکریز دیگر در حال ضربه زدن های نرم و روان خود از راه دور است.و ادامه همین شرایط باعث میشود تمام ساختارهای نظام در وضعیت جنگی سخت قرار میگیرند..وضعیتی رادار گریز و ناظر ناپذیر...وضعیت جنگی "درون مرزی" بر سر عدم نظارت و ردیابی در مهار نوسانات قیمت گذاری های یکپارچه ثابتی چون بازارهای ارز و خودرو و تورم لجام گسیخته در بین تمام سطوح زندگی و فشار مضاعف بر اقشار مختلف مردم و شیوع گپ های عمیق طبقاتی و حس نا امنی مردم از آینده خود....و از طرف دیگر وضعیت جنگی "بیرون مرزی" که وهم حضور و زدن دشمن فرضی در همه جا امری ممکن است. در این حالت امر غیر واقع به واقع بدل شده و امر واقع از نظرها دور و سهوا رادار گریز میشود! بعبارتی آنچه در کمین است دشمن فرضی است که گاه خودی تلقی میشود و آنچه خودیست عنصری ناخودی یا بیخودی.. شلیک های موشک های سهوی در این چند ماهه اخیر در خاک خود به عناصر خودی چون هواپیما و ناوچه اخیر نشان از عدم سیاستگذاری صحیح شناخت زمین بازی و جامعه شناسی جنگ نرم است...وقتی شعار تبدیل تهدیدها به فرصت ها در زمان بحران تنها در شیوه های نخ نما شده هراس افکنی و موشک پراکنی در دل دشمن فرضی نرم شکل بگیرد، علاوه بر عدم تمرکز بر اصلاح مشکلات داخلی و جنگهای درونی اقتصادی،اجتماعی و غیره، با یک خودزنی دوطرفه و اشتباهی مواجه خواهد شد. زبان جنگ نرم و زبان نرم زور، جواب زور سخت را پس میزند ، به ناچار خود را می زند و در نهایت در خود زنی های خودی؛ زخمهای عمیق و نابخشودنی و فراموش نشدنی بر پیکره و روح همه مادران و پدران داغدیده و شهروندان نجیب این مرز و بوم وارد خواهد نمود..
و سخن آخر اینکه آنچه بر زبان زور نرم می چربد سیاست نرم و انعطاف زبان و تغییر گفتمانهای تعاملی با رقیب است یا حتی راه اندازی دکترین نظامی ایرانی شده جنگ نرم با قواعدی که دشمن را در پشت خاکریزهای نامشهود خود پس بزند و سر جای بنشاند ،نه تشدید و زهر چشم گرفتن از خودی و غیر خودی به بهای گزاف جان انسانهای بیگناه وطن.


@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"شام غریبان"

🎬از مجموعه مستندهای مینی مال اجتماعی


کاری از : #رضا_کردبچه


*سیر کردن گرسنگان از برجسته ترین اعمالِ صالحین است! (قرآن کریم-سوره هل آتی)


@R_Kordbacheh
Forwarded from اتچ بات
فوکو در کتاب "تاریخ جنون" به زعم من پیش از آنکه از منظر تبار شناسی ماهیت جنون را تاریخمند کند، به خود جنون تاریخ می تازد..جنونی متغیر ونهادینه شده در دازاین (هستی) انسانی که پریشانی زمان و تاریخ پریشان حال بدست انسان را فاش میکند..تاریخی که انسان را همچون ظرفی در خود محاط کرده و بی مبالاتی هایش را به بوته آزمایش قرار میدهد..جنون گاه امری نکوهیده محسوب میشود در قرون وسطی و هم ارز با جذامیانی قرار میگیرد که ترس از مسری بودن آنها را همچون بیماری واگیر دار در حاشیه دور شهرها قرار میدهد..و گاه ملعبه دست ساز انسان عصر کلاسیک قرار میگیرد ،با غل و زنجیر بر بدن دیوانگان که به مثابه دلقک های سیرک به نمایش گذاشته میشوند..و گاه درعصر روشنگری جنون را مایه توهم و خلاقیت های نوین و شاید خطرناک همچون "مارکی دوساد" که با قلم و ذهنش جهان پیرامونی را به فساد اخلاقی خواهد کشاند..
شاید بتوان گفت تنها تفاوت بی خردی در مجانین اینست که آنها پریشان حالی خود را برخلاف بی خردی دلقک های سیرک با تمرین و ممارست بدست نمی آورند! آنها در تصادمی آنی دچار اختلال مشاعر میشوند و سپس سپری شدن لحظات دردناک و جانکاهشان را نظاره گر خواهند بود.آنان در قرون متمادی همتراز با جانیان خطرناکی انگاشته میشدند و نگاهداری آنها به همان شیوه های سخت و دهشتناک در دخمه های تاریک بیمارستانها، زندانها و اقامتگاه های اجباری میسر میشد، و گاه موجودات بی آزار و قابل ترحمی ارزیابی میشدند که ابزار شادی و سرگرمی عوام..
معتقدم جنون در بستر تاریخی خود از فردیتی منفرد به شکل متکثری از جنون جمعی رسیده ست..فوکو معتقد بود که مذهبهای ارتجاعی قرون وسطایی، روشنگری ها و آگاهی های انسان عصر کلاسیک و تمدن لجام گسیخته عصر حاضر از عناصر سبب ساز جنون میتواند باشد...این امر نشان از حرکت تاریخی فردیت بی خردی و جنون به سمت خاستگاه جمعی آن در عصر حاضر است.. عصر بی خردی دسته جمعی که بسوی یک خودکشی همگانی ناشی از بحرانها و بیماریها و دگرکشی های ناشی از جنگها و نسل کشی های بیرحمانه عصر حاضر کشیده شده و در حال گذار است.



رضا کردبچه

🎬مستندی ساخته شده پیرامون زندگی دیوانگان از : "فردریک وایزمن"


@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" پک عمیقی ست
از دوستت دارم هایی که هربار می کشم
از ریه هایی که از تو هروز سرشار می شود
هرچند سمی
هرچند کشنده
هرچند..."



شعر و ویدئو آرت:
#رضا_کردبچه


@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬برخی آثار درسینمای جهان علاوه بر شاخصه ناب وبی همتایی چون فیلمنامه وکارگردانی بی بدیل وبازیهای بدون نقص بازیگران ارزشمند آن؛دارای وجه تمایزی غیر قابل قیاس بادیگر آثارند،و آن وجود اتمسفر یگانه ایست که تنها میتوان آن اثر را باخود آن اثر مقایسه نمود،نه دیگر فیلمی شبیه آن ساخته خواهد شد و نه آن فیلم درصورت دوباره ساخته شدن تکرار آن شکوهمندی را خواهدداشت و این مساله باعث بخاطر ماندن آن در ذهن عاشقان سینما خواهد شد."کوهستان بروکبک"فیلمی ست ستودنی راجع به عشقی ممنوعه که درکوهستان اوج میگیردو سربه فلک میکشد.
انتخاب هوشمندانه نام فیلم واستفاده از نامیدن خاص( بروکبک)دراستعاره ی بخاطر آوردن همیشگی آن درذهنیت مخاطب،بخاطر آوردن عشق کوهستان بلند،که معشوق تنها با یک نام خاص درذهن عاشق حک میشود و زندگیش را در ذهن عاشق همینطور ادامه میدهد.
طبیعت بیجان درفیلم جان میگیردو آن جانداری میشود که عشق را همچون نطفه ای شکل گرفته در خود پرورش میدهدو رها میسازد..اما آنچه نمیتوان درباره این فیلم نگفت شاهکار موسیقیایی این اثرساخته"سانتائولایا"ست که برنده بهترین موسیقی اسکاربهمراه بهترین فیلم۲۰۰۵نیز گردید.




رضا کردبچه

@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬در هیاهوی فیلمهای کاباره ای و فیلم فارسی هایی که تنزل سطوح زیبایی شناختی مخاطبان را هدف خود قرار داده بود، موجی نو در سکون بی جزر و مد سینمای ایران به راه افتاد و امیر نادری در تلاطم آن امواج سه گانه یادگار بزرگی را به سینمای ایران هدیه کرد(تنگسیر,تنگنا و ساز دهنی)که اکنون بعد از حدودبیش از چهل سال هنوز زیبایی های بصری و محتوایی یک فیلم تمام عیار را با خود دارد...امیر نادری در سال ۱۳۵۲ با ساخت "ساز دهنی" توانست با زیرکی هرچه تمام معضلات و پارادوکس های غم انگیز جامعه نابرابر آنزمان را در دو قشر فقیر(امیرو) ومتمول(عبدلو) به رخ صاحبان ارباب آنزمان بکشد..معضلات و نابرابری هایی ناشی از فاصله طبقاتی و خواست قدرت و اراده به معطوف به آن ،که در تمام سطوح اجتماعی مردم به وضوح قابل مشاهده بود..خواستنی اندک،خوار شدنی بیشمار، در سایه قدرت!
لذت نواختن سازدهنی برای امیرو آنگونه بودکه برای بدست آوردن تجربه بی همتا نواختنش می بایست بارها به عبدلو کولی میداد,استعاره ای از فاصله طبقاتی و بهره کشی استعمارگر از مستعمره ناتوان و درمانده خود در هر دوره تاریخی..



رضا کردبچه



#لذت_ساز_دهنی
#سینما


@R_Kordbacheh
🔸شکفته ایستاده بر زمین

رضا کردبچه


@R_Kordbacheh
🔸شکفته ایستاده بر زمین
رضا کردبچه


او دارد آرام در گوش زمین چیزی را نجوا میکند انگار؛رازهای مگوی روزهای ایستاده بر زمین جنگ را...یا که دارد به لالایی آرام در خوابی ساکن و خموش گوش فرا می دهد و زمین را همچون مادری مهربان در آغوش گرفته است...هرچه هست او بر زمین افتاده است اما زمین نخورده است!
شهید یعنی مبارزی ایستاده تا پای جان افتاده بر زمین وطن...یعنی حاضر و کسی که شاهد است بر مرگ خود، و شهادت گواهی دهنده‌ ای است همیشه حاضر بر وقایع..او در غیاب و خواب عمیق اینچنین حاضر است. او در برابر دوربین بهترین ژست قهرمانانه خود را، بهترین لباس رزمش را ، قبل از مرگ به خود گرفته است. اگر چه پوتین های رزمش به یغما رفته باشد و فانوسقه ش باز و کوله پشتی اش خالی..
فشار انگشت آماده عکاس بر شاتر بر بالای سر او در ژستی آرام و اهلی در زمینه گلهای وحشی..او مرگ را رام و متین ثبت کرده است..عکس مربوط است به دو روز مانده به نوروز و شکفتن بهار ؛ به تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۶۳ در جنوب بصره و عکاس کسی نیست جز "ژان پاولوفسکی" عکاس مشهور جنگ فرانسوی...در این عکس در واقع ما داریم به چشمهای او نگاه میکنیم و از چشمهای او بر این زمینه مرده که بر سطوح نگاتیو تاریخ در اطاق تاریک ظاهر شده است..رولان بارت در کتاب اتاق روشن می گوید: "اختراع عکاسی تاریخ را در واقع به دو بخش جهان پیدا و جهان ناپیدا تقسیم می کند."حقیقتی که تا به آن موقع در جهان ناپیدا گم و مرده بودند ؛ جان می گیرند و جاندار زنده می شوند..حالا رزمنده شهید آن جاندار زنده تاریخی ست که هیچگاه مرگ را تجربه نمی کند ؛ او مرگ را به زانو در آورده ست و ازخون او لاله هایی بر وطن روئیده است شکفته در میان گلها بر زمین اینچنین.

امروز سوم خرداد است؛ روز آزاد سازی خرمشهر. یادشان گرامی و نامشان جاودانه باد.




@R_Kordbacheh
" نه دستم به دستهایت می رسد
نه بالهایم به بالهایی که تو را از من گرفت
تنهامی خواهم
پرواز را با تو به خاطر بسپارم
و از این ارتفاع تو را
برای همیشه به جریان سیال ذهنم پرتاب کنم..."





رضا کردبچه


#شعر
#ادبیات

@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸نوشتن از جان کندنی سخت


رضا کردبچه

@R_Kordbacheh
🔸نوشتن از جان کندنی سخت

رضا کردبچه

نوشتن از مردن سخت است و نوشتن از جهالت جان دادن سخت تر،از جهالت سربریدن دردناکتر...آنکه می‌برد گلو را ، بر سنگ می کوبد سری را در قاموس جهالت ناموس، سوژه ایست که ریشه های سنگی اش در خاکی خراب هر آگاهی را از درون می پوساند، که ریشه های خراب سنگ را هم از درون خرد میکند و خانه بنا شده بر آن خاک و سنگ را ویران..
این سکانس بخشی از فیلم "خانه پدری" ست ساخته کیانوش عیاری..خانه ی بنا شده پدری بر همین خاک و سنگِ ریشه در پوسیدگی عمیق. فیلمی که قریب به ۱۰ سال در محاق سانسور ماند تا همین سکانس دیده نشود..دیده نشدن لکه ی شک، لکه ننگ ،فرزند کشی پدر به بهانه لکه دار شدن لکه ننگ ناموسی توسط دختر و پاک کردن آن لکه ی لکاته مانند..این فیلم بر اساس داستان واقعی دهه بیست ساخته شده است..پدری به دلیل ظن بر دختر خود بدلیل رابطه نامشروع در قتلی فجیع ، پاره تن خود را در زیر زمین خانه میکشد و آنرا همانجا دفن میکند و راز آنرا نهان و در دل خاک پنهان می کند.
آنچه مهم است پوشیدگی خاک است بر وقایع جامعه ای که سعی دارد با حقایق تلخش روبرو نشود و از آن روی برگرداند..جامعه ای به دلیل‌ محاق حقیقت از عیان حقیقت سر باز می زند و آنرا به تعویق می اندازد درغیاب...خونی که به ناحق در خاک فرو افتد؛ ریشه می زند در زمان و مکانی دیگر...مانند آنچه اینروزها برای دخترک معصوم تالشی اتفاق افتاد، برای "رومینا اشرفی" که در خواب گلویش توسط دستی داس بدست بریده شد؛ همانند دستان انسان بدوی زمان جاهلیت که زنده به گوری دختر را در نسل کشی های خود خواسته عصر حاضر تکرار می‌کند..

نوشتن سخت است، به واقع همانند جان کندنی سخت می شود؛ هنگامی که نوشتن از واقعه ای چون حقیقتِ جان دادن باشد‌ به دست انسان...نوشتن از جان گرفتن انسان بدست انسان...از جهالت جان گرفتن اما سخت تر و نابخشودنی تر..



@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"باتوام ایران خانم زیبا
دق که ندانی که چیست گرفتم
دق که ندانی تو خانم زیبا..."





شعر و دکلمه: استاد رضا براهنی
🎬ویدئو آرت : رضا کردبچه



#شعر

@R_Kordbacheh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸نمی توانم نفس بکشم...

🎬 رضا کردبچه


@R_Kordbacheh
🔸نمی توانم نفس بکشم...

رضا کردبچه


🔹"نمی توانم نفس بکشم...نمی توانم." این آخرین جملات دردناک جرج فلوید، رنگین پوست آمریکایی تباری ست قبل از آخرین نفس های جانکاهش در قتلی دهشتناک توسط پلیس مینه سوتا آمریکا..ضجه های جان دادن او، له شدن او در زیر پاهای قانونی که خود را قانونگذار جهانی و مهد آزادی و دموکراسی بشری می داند هیچ توجیه ای را نمی پذیرد جز جنایت انسان علیه انسان..این انسان چندپاره ی گسست روان عصر حاضر که در زیر پوسته متعفن تمدن زدگی اش نقاب یک جانی درنده خویی را بر چهره دارد که خشونت خود را در کوچکترین فرصت ممکن در فجیع ترین شکل ممکن بروز می دهد. به گفته "نوربرت الیاس" فرایند متمدن شدن برای انسان کنونی چیزی جز بکار گیری قاعده مند خشونت نیست! انسان حال حاضر همان انسان بدوی شروع عصر زیستن است بروی زمین بریده از او، بریده از زخمهای عمیقی که انسان بر پیکره اش وارد کرده است و زمین زیستن را از درون متلاشی نموده است...انسانی که جهش‌های ژنتیکی و تکنولوژیکی اش در قرون متمادی تنها به اختلالات کروموزومی روشنی، سندروم پَست انسان، انسان پسا انسان دامن زده است و هیچ نقشی در ارتقا روح ددمنشانه اش نداشته و پیشرفت های نظریات و تئوری های علوم انسانی و اجتماعی کوچکترین تاثیری بر وی و شیوه زندگی و اخلاقیاتش نداشته است.

🔹نوشتن ازبرخی تصاویر، برخی حقایق تلخ و جانکاهی که انسان فرودست به آن دامن می زند ودر برابر دیدگان قرار میگرد،تضییع کننده درد است،ادا نکردن حق مطلب ناتمام است بر سپیدی کاغذ...تصویر درد راتنها بایدبه تصویر کشاند،باید ثبت لحظه کردو تجربه ش را برای آیندگان کنار گذاشت..نوشتارتنها در برابردیدار درد،جان میگیرد وجان دادن سخت رامی تواند در نفس های آخربه شماره بیاندازد و به نمایش بگذارد....
فیلم" ۱۲ سال بردگی"( 12years a slave) اثر جاودانه استیو رادنی مک کوئین است که بر اساس داستان واقعی زندگی سیاهی ست بنام سالومون نورثاب که در اواخر قرن ۱۹ در یکی از ایالت های آمریکا ربوده می شود و۱۲ سال را به اجبار به بردگی و زندگی طاقت فرسایش ادامه می دهد...تقطیع تصاویراین فیلم در کنار جان دادن چند دقیقه ای"جرج فلوید"( قربانی اخیر) در زیر دستان زور، پاهای قدرت افسر پلیسی که بیرحمانه بر گردن او فشار می آورد تا نفس را برای همیشه در سینه او حبس کند؛ تمام تاریخ مصور حبس و زجر رنگین پوستانی ست که تنها به سبب رنگدانه های پوستی شان مورد قضاوت، شماتت و درنده خویی سفید پوستان رنگ پرست قرار گرفته اند..همان نگاه برتری که انسان بالادست به انسان فرودست و همنوع خود همواره داشته است.

🔹"انسان دشواری وظیفه است"...دشواری وظیفه ای سخت..طنین پر جذبه صدای شاملوی فقید در سراسر این یادداشت و تقطیع این فیلم درگوشم مدام می پیچید..انسان دشواری چیزهای بیشماریست که رعایت نمی‌کند.انسان زخم زننده، انسان درنده، انسان زنده ی زننده، انسانی که زندگی انسان زنده دیگری را می گیرد،گلوی فرزند خود را با داس می درد، با زور نفس همنوعش را در جلوی چشمان زندگان مرده بی تحرک دیگری میبرد، و آنها تنها ناظرند و غافل بر قساوت همنوع خود بر دیگری..انسان دشواری تحمل درد بار هستی خود است.. انسانِ دشوار، انسان کشنده انسان.انسان علیه انسان.


#جرج_فلوید


@R_Kordbacheh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"این را به تجربه فهمیده‌ام: بهترین راه برای اینكه بفهمید كسی را دوست دارید یا از او متنفر هستید، این است كه همراه او سفر كنید.."

مارک تواین
🎬 رضاکردبچه


#کویر

@R_Kordbacheh
2025/07/07 03:52:10
Back to Top
HTML Embed Code: