Telegram Web Link
*📌بدعت ضلاله‌ی «جهت عدمی» مجسمهٔ معاصر.*

👌همان منطقی را که متسلفه‌ی مجسمه همیشه می‌ کوشند با آن اندیشه‌ی تجسیم را پنهان و توجیه کنند، می‌ توان علیه خودشان به کار برد و به آن ها گفت:

✅️نه در قرآن و نه در سنت، نه در کلام سلف صالح، هرگز لفظ أین برای پرسش از مکان عدمی به‌ کار نرفته است، و هیچ‌ کس سماء یا عرش یا فوق را به معنای جهت عدمی تفسیر نکرده است. لذا، پیش از این جماعت هیچ کس به این بدعت آشکار قائل نشده که نتیجه‌ی آن تجسیم و تشبیه الله تعالی است.

❗️عقیده متسلفه‌ی مجسمه چنین است که می‌ گویند: الله تعالی بالای عالم در جهت خودش، بالاتر از همه چیز و در فاصله‌ ای قرار دارد، و هیچ موجودی در آنجا نیست جز خود او تعالی، و مستقیما پایین او تعالی عالم قرار دارد.

⤴️متسلفه این را می‌ گویند برای فرار از گفتن جهت وجودی که لازمه‌ اش این است که الله تعالی در جهت مخلوقی حلول کند، و در این صورت آن مخلوق از او تعالی بزرگ‌ تر می‌ شود و الله تعالی توسط آن مخلوق احاطه می‌ شود و محصور می‌ گردد؛ مثل جنین در شکم مادر، یا دستبند دور مچ، یا افراد داخل خانه.

👇اما اگر اندیشهٔ متسلفه‌ی مجسمه را دقیق بررسی کنیم، نتایج و لوازم کفر آمیز بسیاری آشکار می‌ شود:

🔹️متسلفه‌ی مجسمه خود تصریح می‌ کنند که الله تعالی با ذات خود در ثلث آخر شب به آسمان دنیا نزول می‌ کند، در حالیکه آسمان دنیا، بدون شک، جهت وجودی و درون عالم است.

👇پس باید یکی از این سه حالت را بپذیرند:

🔹️۱- اگر بگویند: الله تعالی با ذات خود در آسمان دنیا (یعنی در جهت وجودی) است، نتیجه آن می‌ شود که الله تعالی در بعضی از مخلوقاتش حلول کرده است، و این مساوی است با ابطال صفت علو و استواء، و کفر به اتفاق امت.

🔹️۲- اگر بگویند: الله تعالی در آسمان دنیا نیست(پس یعنی نزول حقیقی نیست)، یعنی در حقیقت نزول را انکار کرده اند و به همان تعطیل دچار شده اند که خودشان أهل‌ السنة والجماعة را به آن متهم می‌ کنند!

🔹️۳- و اگر بگویند: الله تعالی با ذات خود هم‌ زمان در جهت عدمی (فوق عرش) و در جهت وجودی (آسمان دنیا) است، در این صورت باید پرسید: آیا در فاصله میان عرش تا آسمان دنیا نیز ذات او حضور دارد یا نه؟

👈اگر بگویند نه! لازم می‌ آید که ذات باری‌ تعالی دو قسمت شود! قسمتی از آن در بالای عرش باشد، و قسمتی دیگر در آسمان دنیا! و این تجزیه ذات است، و کفر به اتفاق همه مسلمین.

👈 و اگر بگویند بله! پس معنایش این است که ذات الله تعالی از عرش پایین می‌ آید و در طول آسمان‌ های هفت‌ گانه گسترده می‌ شود از عرش تا کرسی، و از آن تا آسمان هفتم و ششم و... تا آسمان دنیا. و پس از پایان وقت شب، دوباره به بالا باز می‌گردد! و این به‌ وضوح اعتقاد به حلول بخشی از ذات الله تعالی در مخلوقات است، و لازمه‌ اش این است که الله تعالی از جانب پایین محصور و محدود گردد، و این هم‌ چنان کفر آشکار و تجسیم محض است.

✔️به‌ علاوه، چنین معنایی نزول را به تدلی (یعنی آویزان‌ شدن و کشیده‌ شدن) تفسیر می‌ کند، در حالی که در لغت عرب، نزول به معنای انتقال از بالا به پایین است نه گسترش یا انقباض! پس این هم تحریف معنای لغوی نزول است، و در نتیجه نوعی تعطیل و تحریف.

🔍فائده: پس بدعت جهت عدمی که متسلفه‌ی مجسمه برای فرار از اتهام تجسیم درست کردند، خودشان را در لجنزار تناقض و کفر فرو برده است.

🌸﴿سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ﴾
منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت، از آنچه [کافران، مشرکان و جاهلان] وصف می‌کنند.

✍️ أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه

🗓 پنج شنبه - ١٦ ربیع الثانی ١٤٤٧

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
6
*⁉️چرا ما با هر کس و ناکسی وارد مناظره نمی شویم؟*

🔰با عنایت به اهمیت حفظ جایگاه علمای اسلام و رعایت ضوابط شرعی و اصولی، به اطلاع عموم می‌ رسانیم که:

✔️اولا: مناظره با هر بی‌ علم و غیر عالم و
مناظره با کسانی که از علم و معرفت شرعی برخوردار نیستند، در شریعت ناروا است و به شأن علم و علمای دین توهین و تقلیل جایگاه آنان تلقی می‌ شود. لذا، هیچ‌ گاه با افراد غیر متخصص و فاقد نمایندگی معتبر وارد مناظره رسمی نمی‌ شویم.

✔️ثانیا: لزوم رعایت اصول و ضوابط مناظره رسمی که مناظره برای احقاق حق و ابطال باطل در شرایطی معتبر است که رسمی و مستند باشد. در چنین مناظره‌ ای، طرفین باید:

👈در میان مکتب خود شناخته شده باشند،

👈نمایندگی رسمی مکتب و منهج خود را داشته باشند،

👈و در صورت شکست، این شکست به عنوان شکست کل منهج تلقی شود.

🔹️تشکیلات و نمایندگان معتبر ما:

👌در رأس مجموعه علمی و مناظراتی ما، حضرت مولانا محمد الیاس گمن حفظه الله تعالی قرار دارند، که نه فقط در یک کشور، بلکه در سطح جهان اسلام شناخته شده‌ اند. و نماینده رسمی ایشان در میان فارسی‌ زبانان، حضرت مولانا محمد طارق دیوبندی است.(که این موضوع بطور رسمی در نشست علمی با علماء ایران و افغانستان مطرح شد).

🔸️همچنین انجمن علمی تحقیقی راه حقیقت و گروه مناظراتی الصراط المستقیم شامل ده‌ ها عالم شناخته شده است که در مدارس معتبر حنفیه مشغول درس و تدریس اند.

✔️لذا مناظره با کسی که نه عالم است و نه نمایندگی منهج باطل خود را دارد، و طبق شنیده‌ ها، شيعه می‌ باشند، مضحکانه و خارج از ضوابط است و مورد پذیرش نیست.

🌱پس همانطور که پیش تر اعلان کردیم اگر مجسمه معاصر خواهان مناظره رسمی هستند، باید مطابق اصول زیر عمل کنند:

👈ورود عالم مشهور و شناخته شده منهج که مورد شناخت همگان باشد.

👈یا تعیین نماینده‌‌ی معتبر از سوی علماء شناخته شده منهج مجسمه معاصر، به گونه‌ ای که شکست او برابر با شکست کل جریان مجسمه معاصر تلقی شود.

🔔تا ۷۲ ساعت منتظر اعلان رسمی علماء جریان مجسمه معاصر خواهیم ماند.

🌸والحمد لله رب العالمین.

https://chat.whatsapp.com/KZpPT7M65DxE5EBt2UBGZR

www.tg-me.com/rahehaqiqat

📚أنجُمن عِلمــــــي تَحقِیــــــقي راهِ حقـیقـت🎓
10👏1
*📄رسالهٔ نفى مكان و جهت از حضرت حق جل جلاله(بخش دهم)*

🌸اثر سلطان الحكماء والمتكلمين الإمام فخر الدين الرازى رضي الله تعالى عنه

✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه

🔹️برهان هفتم:

🔰اگر ذات باری تعالی در مکان و جهت باشد، یا در یک مکان است و یا در مکان های متعدد:

👈 اگر ذات الله تعالی در یک مکان واحد باشد، این محال است؛ زیرا هر جایی که به عنوان مکان فرض شود، بالای آن مکان، مکان دیگری قرار دارد که به صفات فوقیت نسبت به مکان اول برتری دارد. لذا، بودن ذات باری تعالی در آن مکان، تحت اولویت مکان بالاتر قرار می‌ گیرد و به‌ طور دقیق، وجود او در آن مکان تنها با تخصیص و محدودیت مخصص امکان‌ پذیر می‌ شود. هر چیزی که چنین باشد، حادث و مخلوق محسوب می‌ شود، نه ذات قدیم و قدیم‌ الوجود.

👈و اگر ذات الله تعالی در مکان های متعدد باشد، از دو حالت خارج نیست:

📌یا بخش ناپذیر و واحد باشد که همان ذات در همه این مکان ها حضور داشته باشد، یا در هر مکان به طور جزئی و مستقل حضور داشته باشد.

✔️حالت اول باطل است؛ زیرا محال است یک چیز همزمان در حیزها و مکان‌ های متعدد وجود داشته باشد؛ همان‌ طور که وجود یک جسم در دو مکان به طور همزمان محال است.

✔️و اما حالت دوم موجب می‌شود که ذات الله تعالی مرکب از اجزاء و بخش‌ ها باشد؛ و الله تعالی از این امر منزه است. همچنین، چون برتری و فضل در جایگاه فوقیت است، هر چیزی که تحت آن باشد، دچار نقصان است.

👈پس می‌گوییم که از این دو حالت بیرون نیست: یا ذات الله تعالی از جهت برتری متناهی باشد یا نامتناهی.

🌱اگر متناهی باشد، پس در بالای ذات او مکان یا فضای نامتناهی خالی وجود دارد. در این صورت، ذات او تحت آن مکان‌ ها قرار گرفته و دیگر مطلقاً در جایگاه برتر نیست؛ این امر به وضوح محال است. همچنین، اگر چنین باشد، لازم می‌ آید که از اجزاء ذات، آن بخشی که در بالا است سطح بالایی باشد و هر جزء دیگر که بالاتر از آن سطح نباشد، تحت محسوب شود. و از آنجا که آن بخش‌ های تحت، ناقص هستند، پس اگر ذات الله تعالی تحت بود، ناقص می‌ شد؛ و باری تعالی از هر گونه نقص منزه است.

🌱و اگر گفته شود ذات الله تعالی در جهت برتر نامتناهی است. این نیز محال است؛ زیرا در این فرض، هر جزئی که در ذات باری تعالی فرض شود، بالای آن جزئی دیگر پیدا خواهد شد. لذا هیچ یک از اجزاء ذات او تعالی فوق مطلق نیست، بلکه همه تحت محسوب می‌ شوند. و از آنجا که تحت بودن همراه با نقصان است، تمامی اجزاء ذات الله تعالی ناقص می‌ شوند؛ تعالی الله عن هذه الأباطيل والمحالات علوا كبيرا.

✔️لذا، روشن شد که ذات باری تعالی از مکان و جهت منزه و پاک است.

🌸وبالله التوفيق.

🌱ادامه دارد...ان شاء الله تعالی

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
4
*📌از ادعای مناظره حلولی تا جعجعات فرجی*

✔️همانطور که در جریان هستید، شخص حلولی ما را به مناظره طلبیده بود؛ اما در جواب، ما خواستار مناظره‌ ای اصولی و رسمی شدیم، و بر اهل علم پوشیده نیست که در مناظره رسمی رعایت اصول و ضوابط امری الزامی است. به همین خاطر گفتیم: مناظره باید با یکی از علمای منهج متسلفه باشد؛ زیرا شخص حلولی نه فردی عالم است و نه مورد پذیرش علمای منهج خویش. لذا گفتیم یا علمای خود را حاضر کند یا تأییدیه‌ ای از سوی ایشان بیاورد. اما متأسفانه در جواب، چیزی جز گستاخی و بی‌ ادبی از طرفشان ندیدیم!

👌در ادامهٔ مطالبه و تحدی ما که در حقیقت پاسخ به تحدی حلولی بود، به دست شخصی به نام حسن فرجی رسید. این فرد با الفاظی تند ما را مورد خطاب قرار داده بود و از خود تعریف نموده که گویا فردی عالم و دارای مدرک از فلان دانشکده است و همگان از او شناخت دارند!
در اینجا بود که در اوج نا امیدی، اندکی امید در دل متسلفه ایجاد شد و سبب شد حلولی با خوشحالی پیام او را در خصوصی بنده بفرستد.

👈بنده در جواب، از ایشان خواستار معرفی شدم، چراکه حقیقتاً این شخص حسن فرجی را نه ما و نه دوستانمان می‌ شناختیم. حلولی در جواب، بی‌ ادبی و گستاخی کرد و بنده را تکفیر معین نمود! و این خود اوج حماقت و جهالت او و نشانه خشم، بغض و عنادش بود. می‌ توانید پیام‌ هایش را از لینک زیر مشاهده کنید:

🔗https://www.tg-me.com/Ilm_e_Kalam_va_Manteq/171

🌱به‌‌ هر حال، ایشان پس از بغض‌ فشانی، بنده را بلاک کردند. سپس بنده به خود آقای حسن فرجی پیام دادم و گفتم: شما حاضر به مناظره شدید که ایشان جوابی جز الفاظ تند و کودکانه نداشتند.
برخلاف آن ادعاهای کوه‌ کن و آسمان خراش، فردی کودک‌ عقل و گستاخ بودند! کسی که ادعای بلند مرتبگی و مدرک دانشگاهی مدینه دارد، دست‌ کم باید اندکی ادب داشته باشد؛ اما خلاف انتظار، از خود حلولی هم بد زبان‌ تر بود!

🔰پیام‌ هایش را می‌ توانید از لینک زیر مشاهده کنید:

🔗https://www.tg-me.com/Ilm_e_Kalam_va_Manteq/175

🔹️خلاصه اینکه ایشان حاضر به رعایت ضوابط نبودند و همین را بهانه خود قرار دادند، و سپس صوتی منتشر کردند که گویا ما از مناظره با این جماعت فرار کرده‌ ایم! و با گستاخی، استاد و شیخمان، متکلم‌ الإسلام حضرت مولانا محمد الیاس گمن حفظه‌ الله را مجهول معرفی کردند و خود را شناخته‌ شده در سطح جهانی!

👌چنین شد که بنده به یکی از علمای مشهور منهج متسلفه‌، آقای عالم حکیمی که رئیس یکی از مدارس متسلفه است و همه متسلفهٔ ایران او را می‌ شناسند پیام دادم و عرض کردم:
⁉️آیا شخصی به نام حسن فرجی را که مناظر منهج سلفیت باشد می‌ شناسید؟ در جواب گفتند: خیر!

🔰پیام آقای عالم حکیمی را می‌توانید از لینک زیر مشاهده کنید:

🔗https://www.tg-me.com/Ilm_e_Kalam_va_Manteq/184

❗️حال، این شخص که حتی علمای منهجش او را نمی‌ شناسند، شخصیت جهانی مانند متکلم‌ الإسلام را با گستاخی مجهول معرفی کرده است!

✔️شخصیتی که بنیان‌ گذار یکی از مدارس بزرگ پاکستان است! شخصیتی که چندین سال مجاهد در میدان جهاد بوده و چندین سال نیز در زندان اسیر! شخصیتی که تنها در ای مرکز خود یازده‌ هزار شاگرد دارد! شخصیتی با بیش از دویست تألیف علمی! شخصیتی که هر ساله در کشورهای مختلف اسلامی دوره‌ های گوناگون برگزار می‌ کند و هزاران عالم و طلبه در آن شرکت می‌ نمایند! شخصیتی که هزاران عالم تربیت کرده، شخصیتی که اکابر دیوبند او را نماینده خویش معرفی کرده‌ اند! شخصیتی که در فن مناظره، خطابت، تربیت و اصلاح نفس ماهر است! شخصیتی که در هر چهار سلسلهٔ تصوف اجازه دارد و در پنج کشور اسلامی  از جمله مالزی، بریتانیا و ترکیه و .... خانقاه دارد! و شخصیتی که هزاران ساعت درس عقیده به‌ صورت آنلاین برگزار کرده و همگی در پیج یوتیوب ایشان موجودند!

❗️حال شخصی که حتی از الفبای مناظره چیزی نمی‌ داند، این‌ چنین ادعاهای تو خالی و مضحک می‌ کند!

👌ضمناً پیش‌ تر نیز ما مناظرات رسمی متعددی با علمای این جماعت داشته‌ ایم، چنانکه صوت آن‌ها در کانال راه حقیقت موجود است.

🔹️و در پایان، گرچه این مسکینان بی‌ ادب و بی‌ ریشه را کسی از علمایشان گردن نگرفت، ما باز هم برای دل‌ خوشی اندک طرفدارانشان اعلام می‌کنیم در گروه‌ های مناظراتی ما که بیش از دو دهه است فعالیت دارند. و هزاران مناظره انجام داده‌ ایم؛ برخی رسمی، برخی غیر رسمی و دوستانه. درخدمتشان هستیم.

🔸️علمای این جماعت که جرأت مناظره رسمی ندارند، اما طفلان مکتب متسلفه می‌ توانند مانند سایرین در گروه‌ های مناظراتی ما حاضر شوند.
ما پاسخ‌ گویشان هستیم.

✍️خادم اهل حق أبوأُمامه محمد دیوبندی عفا الله عنه

🗓 ١٨ ربیع الثانی ١٤٤٧

🔗لینک گروه مناظراتی الصراط المستقیم:
https://chat.whatsapp.com/CiLyfCmVY5W9cJv5ATZZOC

🔗لینک انجمن راه حقیقت:
https://chat.whatsapp.com/CBGuYy6U7xW6qYkLuwPuVh
4👏3
حقیقت حال مدعیان قرآن و حدیث را مشاهده کنید!!
اوج جهالت خود را اینجا بروز دادند که در تصویر اگر دقت کنید نوشته شده: لعنة الله علي ابي حنفية و اتباعه، سپس گفته که الحمدلله من تابع إمام أعظم رحمه الله هستم!!!
🤯7
سال هاست با همین ترفند مردم را فریب دادند! جلوی شافعی خود را حنفی معرفی کردند و شوافع را تکفیر کردند و جلوی حنفی خود را شافعی معرفی کردند و احناف رو تکفیر کردند و ....!!
اما دیگر این منافقت هایشان جواب نمی‌ دهد چون کسی نیست که از این خارجی ها آگاهیت نداشته باشد.
7
*📄رسالهٔ نفى مكان و جهت از حضرت حق جل جلاله(بخش یازدهم)*

🌸اثر سلطان الحكماء والمتكلمين الإمام فخر الدين الرازى رضي الله تعالى عنه

✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه

📌بیان شبهات و پاسخ به آن‌ ها.

👌اما مخالفان در این باب چند شبهه مطرح کرده‌ اند:

🔹️شبههٔ اول:

❗️می‌ گویند: ذات باری تعالی قائم به نفس است و اجسام موجود در عالم هم هر کدام قائم به نفس هستند. حال، هر موجودی که قائم به نفس باشد، یا به موجود دیگری متصل است یا از آن منفصل. راه سومی هم وجود ندارد. پس اگر این را بپذیریم، باید بگوییم که ذات الله تعالی یا به عالم متصل است یا از عالم منفصل.

🔰جواب شبههٔ اول:

🌱می‌ گوییم اگر موجودی فرض کنیم که از مکان و جهت پاک و منزه است، دربارهٔ او نمی‌ توان گفت که به عالم متصل است یا از آن منفصل؛ چون این دو تعبیر فقط در مورد چیزی به‌ کار می‌ رود که در جهت باشد. پس گفتن اینکه الله تعالی یا متصل است به عالم یا منفصل از آن، بر این پایه بنا شده که او تعالی را دارای جهت بدانیم، و وقتی بخواهند جهت را با همین سخن ثابت کنند، گرفتار دور می‌ شوند؛ و دور، به اتفاق عقلاء، باطل است.

🔹️شبههٔ دوم:

❗️می‌ گویند: ما و أهل سنت هر دو قبول داریم که الله تعالی دیدنی و قابل رؤیت است، و هر چیزی که دیده شود، حتماً در یک جهت یا مکان خاصی است. لذا اگر الله تعالی دیدنی است، باید در جهتی باشد.

🔰جواب شبههٔ دوم:

🌱قاعدهٔ درست در خداشناسی این است که باور داشته باشیم ذات و صفات و افعال باری تعالی را نمی‌ توان با ذات و صفات و افعال ما قیاس کرد. همانطور که ذات الله تعالی شبیه هیچ ذاتی نیست، شایسته است که صفات و افعال او را نیز با صفات و افعال مخلوقات نسنجیم. پس دیدن الله تعالی به معنای دیدن مخلوقات نیست و جهت داشتن لازم نمی‌ آید.

🔹️شبههٔ سوم:

❗️می‌ گویند: همه اتفاق دارند که جوهر در مکان و جهت قرار دارد، و چون در مکان است، قائم به نفس است. حال اگر الله تعالی هم قائم به نفس است، پس باید او نیز در مکان و جهت باشد.

🔹️جواب شبههٔ سوم:

🌱می‌ گوییم چه مانعی دارد که بودن جسم در مکان و جهت، لازمهٔ خود جسم باشد، نه به سبب علتی بیرون از ذات آن؟ زیرا اگر بگوییم هر چیزی که در مکان است، به علتی بیرونی در آنجا قرار گرفته، آنگاه باید آن علت نیز علتی داشته باشد، و آن علت هم علتی دیگر، و این به تسلسل می‌ انجامد، و تسلسل، باطل است.

🌱ادامه دارد...ان شاء الله تعالی

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
2
*📌مآلات عقیده‌ی احاطهٔ مکانی عالم و فوقیت حسی در دیدگاه مجسمه‌ی معاصر*

🔹️متسلفه‌ی حشویه معتقدند که باری تعالی از هر سو، به‌ گونه‌ ای احاطه‌ حسی و مکانی بر عالم دارد! و حتی برای الله تعالی چیزی را اثبات کرده اند که خود آن را زیرین بودن فرضی گفته اند!

🔰به این جریان باطل می‌ گوییم:

🔸️۱- این عقیده‌ی فاسد شما مستلزم بطلان همان فوقیت حسی است که برای باری تعالی قائلید؛ زیرا گفتن اینکه الله تعالی به‌ صورت مکانی عالم را احاطه کرده، به این معناست که: بخشی از ذات او تعالی تحت عالم است و بخشی دیگر فوق عالم!

🔰در نتیجه، ناگزیر خواهید بود که:

🌱الف) زیرین بودن را برای بخش‌ هایی از ذات باری تعالی که در تحت عالم‌ اند اثبات کنید.

🌱ب) و بالا بودن را برای بخش‌ هایی از ذات او که در بالای عالم‌ اند اثبات کنید!

⤴️و این هر دو مستلزم آن است که شما الله تعالی را به صفت تحت یا سفل توصیف کنید؛ درست بر پایه همان منطقی که با آن او تعالی را به صفت فوق و علو حسی وصف کردید. و چنین نسبتی به ذات اقدس باری تعالی به اجماع علماء کفر است.

🔹️۲- و نیز این عقیده‌ی شما به‌ ناچار مستلزم آن است که بگویید: ذات الله تعالی، مسکن و جایگاه عالم است! العیاذبالله

👌و بدیهی است که هیچ متسلفی در برابر این استدلال جز سفسطه و مغالطه جوابی ندارد!

✍️ أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه

🗓 دوشنبه - ٢٠ ربیع الثانی ١٤٤٧

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
3
توضیح تصویری عقیده باطل متسلفه‌ی مجسمه 👇
2
زمانی که عقیده باطل متسلفه‌ی مجسمه در نظر گرفته شود احاطه‌ی مکانی و حسی که باری تعالی بر عالم خواهد داشت چنین خواهد بود(خط فرضی کشیده شده دور عالم) و این از یک سو عقیده فوقیت حسی و مکانی مطلق را باطل می‌ کند و از سوی دیگر اثبات می‌ کند که بخشی از ذات باری تعالی در پست ترین و پایین‌ ترین مکان هم موجود است چنانکه آن بخش بر قسمت پایینی عالم احاطه دارد. (و چنین عقیده ای نیز به اجماع کفر است)
و همچنین این عقیده باطل متسلفه‌ی مجسمه اثبات می‌کند که العیاذ بالله ذات باری تعالی مسکن این کائنات و عالم است!!

و یک مسئله دیگر مطرح است:

فرض کنید که الله تعالی می‌ خواهد عوالمی دیگر خلق کند! اینجا لازم است الله تعالی به فضایی دیگر منتقل شود که فراتر از ذات خودش است! یعنی لازم است که الله تعالی به ناحیه‌ ای دیگر از مکان وجودی بزرگ‌ تر از ذات خودش منتقل شود و در آنجا خلق کند و در همانجا داخل گردد! و این عقیده به تمام معنا عقیده‌‌ ای حلولی است و به اتفاق همه کفر است!

اگر متسلفه بگویند که الله تعالی نمی تواند عوالمی دیگر خلق ‌کند! در نتیجه قدرت الله تعالی را بر خلق ممکنات محدود کرده‌ اند و این هم به اجماع کفر است!

دوستان و عزیزان این نتیجه و پیامد اثبات مکان و جهت برای الله تعالی است که از هر سو سرانجامش نقص الله تعالی است. و متسلفه‌ی مجسمه مجبورند یا مسیر کفر را‌‌ انتخاب کنند یا مسیر هدایت که باری تعالی را از مکان و جهت پاک و منزه بدانند.

تنبیه: طرح تصویر بالا فقط برای نشان دادن نتیجه عقیده باطل متسلفه‌ی مجسمه بود وگرنه ذات باری تعالی از هرگونه مثال و تشبیه و شکل و اندازه‌ پاک است و شک در آن کفر است.

أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه | کانال علم کلام و منطق
2👏1👌1
*📄رسالهٔ نفى مكان و جهت از حضرت حق جل جلاله(بخش پایانی)*

🌸اثر سلطان الحكماء والمتكلمين الإمام فخر الدين الرازى رضي الله تعالى عنه

✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه

🔹️شبههٔ چهارم:

❗️ این است که می‌ گویند: ما می‌ بینیم وقتی مردم دعا می‌ کنند، دست‌ هایشان را به سوی آسمان بلند می‌ کنند، پس معلوم می‌ شود که الله تعالی در جهت بالا است.

🔰جواب شبههٔ چهارم:

🌱همانطور که هنگام دعا، مردم دست‌ های خود را به سوی آسمان بلند می‌ کنند، در هنگام خضوع و سجده نیز پیشانی خود را بر زمین می‌ گذارند. پس اگر از بلند کردن دست‌ ها نتیجه گرفته شود که الله تعالی در جهت بالا است، باید از گذاشتن پیشانی بر زمین نیز نتیجه گرفت که الله تعالی در جهت پایین است، و این به اتفاق همه باطل است.

🔹️شبههٔ پنجم:

❗️شبهه پنجم این است که: در قرآن لفظ فوق آمده، مثل: وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ، و در آیه‌ی دیگر: يَخَافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ. و همچنین در بعضی جاها لفظ إلى آمده است، مثل: وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ ٱلۡمُنتَهَىٰ. و آیه‌ی : إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّيِّبُ.و درباره‌ی قرآن آمده است: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ. و در جای دیگر آمده است: نَزَلَ بِهِ ٱلرُّوحُ ٱلۡأَمِينُ و نیز إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ. و می‌گویند چون الفاظ تنزیل و انزال همیشه به معنای پایین آمدن از بالا به پایین است، پس باید الله تعالی در بالا باشد.

🔹️شبههٔ ششم:

❗️ این است که به آیه‌ی الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى استدلال می‌ کنند و می‌ گویند: چون در قرآن آمده، پس الله تعالی در جهت بالا و بر عرش قرار دارد.

🔰جواب شبههٔ پنجم و ششم:

🌱الفاظ متشابه زیادی در قرآن آمده است، مانند وجه، ید، عین، جنب و ساق. و در احادیث نیز چنین الفاظی بسیار دیده می‌ شود؛ مانند صورت، نزول، نفس الرحمن و الحجر الأسود یمین الله فی الأرض. فرقه‌ی کرامیه همه‌ی این الفاظ را تأویل کرده‌ اند(۱)، چون به نظرشان ظاهر این الفاظ با عقل مخالف و محال است. پس ما نیز در این دلایل گفتیم: اگر آن دلایل قطعی و یقینی باشند، ناچار باید ظاهر آن‌ ها را تأویل کرد. اما اگر آن دلایل یقینی نباشند، پس نیازی به تمسک به ظاهر این آیات و احادیث نیست. لذا، سخن در این مسأله در نهایت به این باز می‌ گردد که: آیا دلایل ما در این زمینه یقینی است یا نه؟ و بحمد الله ما آن دلایل را چنان واضح و روشن بیان کردیم که هیچ انسان منصفی در درستی آن‌ ها شک نخواهد داشت. و تأویل این گونه آیات و روایات متشابه را در تفسیر کبیر خود به تفصیل بیان کرده‌ ایم.

📝(۱) توضیح تسهیل کننده: کرامیه ظاهر الفاظ صفات را می‌ پذیرند، مثلا می‌ گویند: الله بر عرش مستقر است یعنی حقیقتا با ذات خویش در جهت بالا قرار دارد، اما چون احساس کردند این پذیرش تشبیه به مخلوق را در پی دارد، کوشیدند نوعی توجیه یعنی تأویل عام بیاورند، مثلا می‌ گویند: بله، الله تعالی در مکان است، اما نه مانند مخلوقات؛ جسم است، اما نه مانند سایر اجسام.
یعنی ظاهر را حفظ می‌ کنند، اما برای فرار از لوازم آن، توجیهی میسازند. پس نوعی تأویل داشتند، اما نه تأویل تنزیهی، بلکه تأویل تشبیهی.

🌸والحمد لمستحقه والصلاة والسلام على نبيه محمد وآله وصحبه.

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
2
نفى مكان و جهت از حضرت حق جل جلاله.pdf
13.8 MB
📓نفى مكان و جهت از حضرت حق جل جلاله

📝نویسنده: امام فخرالدین رازی رحمه الله

✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه محمد دیوبندی


🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
5🤯1
*📌الله تعالی غنی مطلق است؛ وجود او به هیچ چیز وابسته نیست.*

✔️بدون شک باری تعالی غنی مطلق است؛ و وجود او به هیچ چیز وابسته نیست، نه به زمان، نه به مکان و نه به هیچ مخلوق یا چیزی دیگر. حتی اگر همه چیز نیست و نابود شود؛ انسان و حیوان، عرش و کرسی، آسمان و زمین و همه چیز باز هم الله تعالی موجود است و موجودیت او تعالی وابسته به وجود مخلوقات نیست‌.

👌این عقیده‌ی تمامی مسلمین است، مگر مجسمه‌ و حلولیه.

👈چنانکه سلفیه معاصر می‌ گویند: وجود الله تعالی تنها در مکان قابل تصور است! و گاهی آن را مکان عدمی می‌ گویند (که خود هم نمی‌ دانند آن چیست!) یعنی وجود الله تعالی مشروط به وجود این مکان است.

⁉️از این جماعت سؤال می‌ کنیم: آیا الله تعالی می‌ تواند این مکان را نابود کند؟

❗️اگر بگویند نه! یعنی الله تعالی ناتوان است. و این به اتفاق کفر است.

❗️و اگر بگویند بله! پس بعد از نابودی آن مکان، وجود باری تعالی دیگر در مکان نخواهد بود و لذا مذهبشان باطل می‌ شود.

✔️پس واضح گشت که مذهب سلفیه معاصر یعنی اینکه وجود باری تعالی را مشروط به مکان می‌ دانند خطایی بزرگ است که مستلزم نیازمندی الله تعالی به غیر اوست.

🌸ارشاد باری تعالی است:

✔️ يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (سورة فاطر ۱۵)

🌱ترجمه: ای مردم! شما به الله نیازمندید؛ و الله، بی نیاز ستوده است.

🔹️ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا. (سورة النساء ۱۳۱)

🌱ترجمه: و الله ستوده ی بی نیاز است

🔹️هُوَ الْغَنِيُّ. (سورة یونس ۶۸)

🌱ترجمه: او تعالی از هر چیزی بی نیاز می باشد.

🔹️وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ. (سورة الحج ۶۴)

🌱ترجمه: و بی گمان الله، ذاتی بی نیاز و ستوده است.

🔹️وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ. (سورة البقرة ۲۶۳)

🌱ترجمه: و الله بى نياز [و] بردبار است.

🔹️وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ. (سورة آل عمران ۹۷)

🌱ترجمه: و هر كس كفر ورزد، [بداند] كه الله از جهانيان بى نياز است.

🔹️ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ. (سورة العنكبوت ۶)

🌱ترجمه: بى گمان الله از جهانيان بى نياز است.

🔹️وَّاسْتَغْنَى اللَّهُ ۚ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ. (سورة التغابن ۶)

🌱ترجمه: و الله، اظهار بی نیازی کرد.و الله، بی نیاز و ستوده است.

🔹️اللَّهُ الصَّمَدُ. (سورة الإخلاص ۲)

🌱ترجمه: الله بى نياز است.

✍️أبوأُمامه محمد دیوبندی عفا الله عنه

🗓پنج شنبه - ٢٣ ربیع الثانی ١٤٤٧

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
2👏2
Forwarded from Mohammad taregh
*✳️ آیا اهل‌ السنة والجماعة منکر استواء الله متعال بر عرش هستند؟*

🔴گروه موسوم به جمعیت علماء اهل حدیث اخیراً دو کلیپ منتشر کرده و در آن بر مدافع اهل حق، حضرت مولانا أبوأمامه حفظه‌ الله و بر تمام اهل‌ السنة والجماعة (اعم از اشاعره و ماتریدیه) تهمت زده است که گویا آنان منکر صفت استواء هستند!

✋️این تهمتی آشکار و دروغی بزرگ است که هدف آن تنها تشویش اذهان عوام است.

🟢و چون این دروغ از سوی نهادی منتشر شده که نام جمعیت علماء اهل حدیث را بر خود دارد و هیچ‌ یک از اعضای این جمعیت تا کنون واکنشی به این افترا نشان نداده‌ اند، ما این تهمت را به حساب تمامی علمای این گروه می‌ گذاریم؛ زیرا سکوت در برابر دروغ، رضایت به آن است.

*🌿 اثبات صفت استواء از ائمه اهل‌ السنة والجماعة*

🌹امام اعظم، امام امت، نعمان بن ثابت ابوحنیفه رحمه‌ الله (م ۱۵۰ هـ) فرمودند:

📝نقر بان الله سبحانه وتعالى على العرش استوى من غير أن يكون له حاجة إليه و استقرار عليه و هو حافظ العرش و غير العرش من غير احتياج فلو كان محتاجا لما قدر علي خلق العالم و تدبيره كالمخلوقين و لو كان محتاجا الي الجلوس والقرار فقبل خلق العرش أين كان الله تعالي ، تعالي الله عن ذلك علوا كبيرا .

☘️ترجمه : ما اقرار میکنیم به اینکه خداوند سبحانه و تعالی بر عرش مستوی است بدون اینکه به عرش نیازی داشته باشد و یا بر عرش استقرار داشته باشد و او حافظ عرش و غیر از عرش است بدون اینکه به آنها نیازی داشته باشد اگر محتاج میبود قادر به خلق و ایجاد جهان و تدبیرش نبود مانند مخلوقات و اگر محتاج به نشستن و قرار گرفتن بود پس قبل خلق عرش خداوند متعال کجا بود ؟خداوند متعال از همه اینها بلند مرتبه و پاک است ‌.

📍نکته: امام ابوحنیفه رحمه‌ الله با طرح این سؤال، می‌ خواهند ذهن‌ ها را از توهم جسمیت پاک کرده و عقیدهٔ تنزیه را در دل‌ ها جای دهند.

🌹همچنین امام اعظم رحمه‌الله همچنین فرمودند:

📝لو قیل این الله تعالی فقال : یقال له کان الله تعالی و لا مکان قبل ان یخلق الخلق و کان الله تعالی و لم یکن این و لا خلق و لا شئ و هو خالق کل شئ .

☘️ترجمه: اگر گفته شود خداوند متعال کجاست ؟ به او گفته میشود خداوند متعال بود و مکانی قبل از اینکه مخلوق را خلق کند نبود و خداوند متعال بود و أین (کجا) نبود و نه خلقی وجود داشت و نه چیز دیگری وجود داشت و او خالق همه چیز است .

🌹امام دارالهجره، امام مالک رحمه‌ الله فرمودند:

📝عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَهْبٍ، قَالَ: كُنَّا عِنْدَ مَالِكٍ فَدَخَلَ رَجُلٌ، فَقَالَ: يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى﴾ كَيْفَ اسْتَوَى؟ فَأَطْرَقَ مَالِكٌ فَأَخَذَتْهُ الرُّحَضَاءُ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَقَالَ: الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى كَمَا وَصَفَ نَفْسَهُ، وَلَا يُقَالُ: كَيْفَ، وَكَيْفَ عَنْهُ مَرْفُوعٌ، وَ انت رجل سوء صَاحِبَ بِدْعَةٍ أَخْرِجُوهُ فاخرج الرجل .

☘️ترجمه: عبدالله بن وهب می‌فرماید:ما نزد امام مالک رحمه‌الله نشسته بودیم که شخصی آمد و گفت: ای ابو عبدالله رحمن بر عرش استوی کرده است استوی آن چگونه است؟ امام مالک رحمه‌الله سر خود را پایین کرده و عرق بر جبین شده و سپس سر خود را بلند کرده و فرمودند: رحمان بر عرش مستوی همانگونه که خود وصف کرده است و در این مورد کیف و چگونگی گفته نمی‌شود زیرا کیفیت و چگونه نسبت به ذات باری تعالی گفته نمی‌شود و تو مرد برد و صاحب بدعتی هستی این مرد را بیرون کنید پس مرد بیرون کرده شد.

🌹امام امت، ابوالحسن اشعری رحمه‌ الله فرمودند:

📝وأن الله تعالى استوى على العرش على الوجه الذي قاله وبالمعنى الذي أراده، استواء منزهاً عن المماس و الممارسة والاستقرار والتمكن والحلول والانتقال، لا يحمله العرش، وحملة العرش محمولون بلطف قدرته، ومقهورون في قبضته، وهو فوق العرش، وفوق كل شيء إلى تخوم الثرى، فوقية لا تزيده قرباً إلى العرش والسماء، بل هو رفيع الدرجات عن العرش، كما أنه رفيع الدرجات عن الثرى، وهو مع ذلك قريب من كل موجود، وهو أقرب إلى العبد من حبل الوريد، وهو على كل شيء شهيد.

☘️ترجمه: بدون شک خداوند بر عرش مستوی است همانگونه که گفته است مطابق همان معنی که خودش فرموده است همراه تنزیه خداوند از مماست ؛ممارست ؛استقرار ؛تمکن جای گرفتن ؛حلول و انتقال .
2
Forwarded from Mohammad taregh
عرش خداوند را حمل نمیکند بلکه خداوند با لطف و قدرت خود عرش و حاملین عرش را نگاه داشته است که در قبضه قدرت او مقهور و مغلوب گشته اند او از بالای عرش تا پایین فرش از همه بالاتر و بلند مرتبه تر است فوقیت خداوند نسبت قربت بین عرش و آسمان را اضافه نمیکند بلکه (مراد از فوقیت آن )فوقیت شأن و بلند مرتبه بودن است او از عرش چنان بلند و بالا است چنان چه از هر پستی بلند و بالاست و با وجود فوقیت خود به هر موجود نزدیک است بلکه به بنده از شاهرگ او هم نزدیکتر است و بر هر کس گواه است .

🌹امام الهدى، ابومنصور ماتریدی رحمه‌ الله فرمودند:

📝الأصل أنه لو كان فهو بإضافة اللَّه إلى العلو عليه تعظيمًا له، وعلى ذلك في كل شيء يضاف إلى اللَّه أو اللَّه إليه من جهة الخضوع فهو على تعظيم ذلك، لا على أن يفهم منه ما يفهم مثله من الخلائق ....فما بال المشبهة فهمت من إضافة الاستواء على العرش المعنى المكروه على احتمال الاستواء معاني سوى الذي ذكر، أو أن يقال: استوى: ثم واستوى: قصد، واستوى: علا، واستوى: استقر، واستوى: استولى؛ فإذا كان معناه يتوجَّه إلى هذه الوجوه، لم يحتمل أن يكون أحد يقدر من ذلك؛ إذ هو ما يتوجه إليه، ويعتمد عليه لولا الجهل به....فالاستواء الذي يتوجّه إلى وجوه أحق بذلك...وقال الحسن: معناه: استولى على العرش، كما يقال ، استوى فلان على بغداد، بمعنى : استولى ونحن نقول - وباللَّه التوفيق -: قد ثبت من طريق التنزيل بأنه استوى على العرش، وقد لزم القول بأنه ليس كمثله شيء ، وعلى ذلك اتفاق القول ألا يقدر كلامه بما عرف من كلام الخلق، ولا فعله به .

☘️ترجمه : در اصل اضافت علو رحمان به سوی عرش خاطر تعظیم اوست زیرا اضافت هر چیز به سوی خدا و اضافت خدا به سوی او هدف از آن تعظیم اوست تا ما برای رب لا یزال مانند صفات مخلوق فهمیده نشود . پس فرقه مشبهه را چه شده است که استواء را با وجود معانی متعدد همان معنی که برای خدا مکروه است را گرفته و مذهب خود قرار داده‌اند حالانکه به غیر از معنی مذکور معانی دیگری نیز برای استوا به کار برده شده است مانند استوا به معنی سپس؛ استوا به معنی قصد و اراده ؛ استوا به معنی بالا استوا به معنی قهر و غلبه و .... اگر این معانی نسبت به خداوند قبول کرده شود پس از میان مخلوقات هیچکس تحمل این معانی را ندارد همان معنی به سوی آن فهمیده می‌شود و بر آن اعتبار کرده می‌شود که نسبت به آن جهل نباشد ‌. پس از استوا همان معنی مراد گرفته میشود که لایق شأن خداوند باشد .
امام حسن بصری رحمه‌الله می‌فرمایند : در مورد استوا علی العرش معنی غلبه و قبضه بر آن مراد است مانند اینکه گفته می‌شود فلانی بر عراق استوا کرد یعنی غلبه حاصل کرد .
ما با توفیق خداوند میگوییم همانگونه که به وسیله وحی آیه استواء علی العرش نازل شده است همانگونه به وسیله وحی لیس کمثله شی نیز نازل شده است که از آن این ثابت میشود که کلام او مانند کلام مخلوق نیست و نه فعل او مانند فعل مخلوق است.

*🟢 تأویلات اهل‌ السنة والجماعة*

✋️بله، سلفیه باید می‌ گفتند: اهل‌ السنة والجماعة، معنایی را که ما برای استواء قائل هستیم، رد می‌کنند، نه اینکه بگویند: اهل‌ السنة منکر اصل صفت استواء اند!

📣زیرا آنچه ما رد می‌ کنیم، معنای باطل استقرار و نشستن و قرار گرفتن است، که عقیدهٔ رئیس مجسمه، مقاتل بن سلیمان بود. ما مجسمه نیستیم، بلکه اهل‌ السنة والجماعة هستیم که بر تنزیه خداوند پای می‌ فشاریم.

*🔴دروغ دیگر سلفیه:*

⬅️می‌گویند: اهل‌‌ السنة والجماعة قائل‌ اند که الله در هر مکان موجود است! این نیز دروغی آشکار است.

✋️لعنةُ الله على الكاذبين.

⤵️عقیدهٔ صحیح اهل‌ السنة والجماعة چنین است:

✅️الله موجودٌ بلا مكان؛ خداوند موجود است بدون اینکه در مکانی باشد.

✋️به تعبیر ساده‌ تر: خداوند بود در حالی که مکانی وجود نداشت؛ پس از خلق مکان، در مکان نیست، بلکه همان‌ گونه که ازلاً بود، باقی است. و پس از فنای مکان نیز، همچنان موجود است بر همان صفات ازلی خود.

🧠برای فهم عوام گفته می‌ شود: الله در همه‌ جا وجود دارد، و مقصود از آن احاطهٔ علمی و قدرتی است، نه مکانی. چنانکه امام اشرف‌ علی تهانوی رحمه‌ الله در امداد الفتاوی تصریح کرده‌اند که: تعمیم عموم امکنه همان تعبیر لا مکان است، برای آنکه عوام بهتر بفهمند. و اصل عقیده این است که: الله موجود بلا مکان.

✍️نوشته: مولانا محمد طارق دیوبندی

https://www.tg-me.com/+4icprM7KiZo4NTdk
4
*📄رسالهٔ خداشناسی(بخش اول)*

🌸اثر سلطان الحكماء والمتكلمين الإمام فخر الدين الرازى رضي الله تعالى عنه

✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه

☘️بسم الله الرحمن الرحیم

👌امام فخرالدین رازی رحمه الله فرمودند:

🌱الحمد لله حمدا يليق بعلو شأنه وباهر برهانه، وصلواته على نبي الرحمة محمد وآله، دوستی با وفا و پاک‌ دل از من خواست چند ورق در شناخت خداوند بنویسم، پس این اوراق را فی‌ البداهه نوشتم، والتكلان في جميع الأمور على توفيق الحي القيوم.

📑فصل اول:

✔️بدان که این مقصود از یک جهت از همه مقصودها آسان‌ تر است، و از جهت دیگر از همه دشوارتر.

👈اما آسانیش از آن روست که نور جلال پروردگار از هر چیز آشکارتر است، و حقیقت هستی او از همه هستی‌ ها کاملتر، و هیچ چیز با او تعالی هیچ‌ گونه شباهت و همانندی ندارد؛ و هر چه چنین باشد، شناخت آن بسیار آسان است.

👈و دشواریش از آن جهت است که دیدۀ عقل انسان در برابر نور جلال او تعالی، همچون دیدۀ خفاش در برابر نور آفتاب است؛ چنانکه چشم خفاش تاب درخشش آفتاب ندارد، عقل بشر نیز تاب درک نور جلال الهی را ندارد. و چون دیدگان خیره شود، بینایی نقصان گیرد. و از آنجا که کمال نور جلال، صفت ذاتی باری تعالی است، و ناتوانی قوت دید، صفت لازم بشر است که ناگزیر آن نقصان هرگز بر طرف نخواهد شد.

⁉️اگر سائلی بپرسد: این ناتوانی و ضعف در دیدۀ عقل بشر از کجاست؟

🔰در جواب می‌گوییم از چند جهت است:

🔹️اول: آنکه عقل بشر و همه قوت های انسانی محدود و متناهی اند،اما نور جلال باری تعالی نامتناهی است، و میان محدود و نامحدود هیچ نسبتی نیست.

🔹️دوم: هرگاه داننده چیزی را به‌ کمال بشناسد، دانش او بر آن چیز احاطه می‌ یابد، و هر آنکه بر چیزی احاطه دارد، از آن کامل‌ تر است. و آنکه مورد احاطه قرار گیرد، ناگزیر محدود است. و چون جلال الهی بی‌ نهایت است، احاطۀ عقول بشری بر ذات او تعالی محال خواهد بود.

🌱ادامه دارد...ان شاء الله تعالی

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
4
*📄رسالهٔ خداشناسی(بخش دوم)*

🌸اثر سلطان الحكماء والمتكلمين الإمام فخر الدين الرازى رضي الله تعالى عنه

✍️تسهیل و تقریب: أبوأُمامه دیوبندی عفا الله عنه

🔹️سوم: دانستن یا دریافت دو نوع دارد: یکی در رسیدن و دیگری به گرویدن.

🌱در رسیدن یعنی اینکه انسان چیزی را بشنود یا ببیند و در ذهنش آن را بشناسد، بدون اینکه درباره‌ اش حکم کند؛ نه بگوید درست است و نه غلط. مثلا وقتی عقل یا جانت دو لفظی را می‌ شنود، از آن دو لفظ معنایی می‌ گیرد، اما هنوز هیچ قضاوتی نمی‌ کند. این نوع شناخت را *در رسیدن* می‌ گویند و در زبان عربی آن را تصور می‌ گویند.

🌱به گرویدن یعنی باور کردن و حکم دادن.
مثلا وقتی می‌گویی زید نویسنده است، برای اینکه این را بپذیری، باید اول زید را بشناسی و بعد بدانی نویسنده بودن یعنی چه، تا بتوانی بگویی زید نویسنده هست یا نیست. پس معلوم شد که به گرویدن وابسته به در رسیدن است؛ یعنی تا چیزی را نشناسی، نمی‌ توانی درباره‌ اش حکم دهی.

👌و اما بدان که *در رسیدن* اکتسابی نیست یعنی آن را با تلاش و کسب به‌ دست نمی‌ آورند؛ چون اگر کسی بخواهد با کوشش آن را به‌ دست آورد، دو حالت دارد:

🔸️یا عقلش به آن چیز توجه و اشاره دارد؛ در این صورت، آن چیز پیش او حاضر و معلوم است، پس دیگر نیازی به کوشش نیست. یا عقلش به آن چیز اشاره ندارد؛ در این صورت، از آن غافل است، و کسی که از چیزی غافل است، نمی‌ تواند در پی آن باشد.

❗️اگر کسی بگوید ممکن است چیزی هم معقول باشد و هم از یک جهت مغفول و پنهان، پاسخ این است که: آن جهت که معقول است، با آن جهتی که نامعقول است متفاوت است. چون اگر یکی باشد، هم نفی و هم اثبات یک چیز جمع می‌شود که محال است.

✔️پس آن بخشی که معقول است، اصلاً قابل طلب نیست، زیرا به دست آوردن چیزی که پیشاپیش روشن است ممکن نیست. و آن بخشی که نامعقول است هم مطلوب نیست، چون طلب چیزی که عقل درباره‌ اش غافل است، محال است.

👈نتیجه اینکه هیچ‌ یک از در رسیدن هایی که به آن‌ ها در زبان عربی تصور گفته می‌شود، اکتسابی نیست؛ بلکه همهٔ تصورها بدیهی و طبیعی هستند.

📌وقتی این مسئله روشن شد، می‌گوییم: ما از طریق خودمان تنها می‌ توانیم تصوری داشته باشیم از آنچه از سه طریق به ما می‌ رسد:

👈۱- از حواس خود، مثل رنگ‌ ها، صداها، مزه‌ ها، بوها، گرما، سرما و امثال این‌ عرض ها .

👈۲- از نفس خود، مثل درد و لذت، شادی و خشم و امثال آن.

👈۳- از عقل خود، مثل هستی و نیستی، یگانگی و کثرت، واجب و ممکن و امثال این‌ ها.

✔️و هر چیزی که خارج از این سه دسته باشد، هیچ راهی برای تصور آن وجود ندارد.

🌸حقیقت الله تعالی از همه این سه نوع فراتر است، پس عقل انسان هیچ راهی به ذات حق تعالی ندارد؛ بلکه عقل ما فقط می‌ تواند از طریق مراتب مخلوقات به صفات باری تعالی پی ببرد. بیش از این، در افهام و ادراک انسان ظاهر نیست که ما نیاز مندیم و الله تعالی بی‌ نیاز است، همانطور که فرمودند: يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ.

🌱ادامه دارد...ان شاء الله تعالی

🔽link telegram:

https://www.tg-me.com/ahnafdeoband

🔽link whatsapp:

https://whatsapp.com/channel/0029VaAJS8ECBtxCbSX5Vb1q
3
Forwarded from Mohammad taregh
*📎رد کذب عبدالله ریگی احمدی درباره صفات باری تعالی و توضیح دیدگاه اهل سنت و جماعت*

⬅️آقای عبدالله ریگی احمدی که در بحث صفات، بی‌ علمیش را مولانا ابو امامه آشکار کرد و به‌ همگان نشان داد که در این موضوع بدون علم سخن گفته‌ است، باز هم شروع به حمله کرده و به اهل سنت و جماعت، اشاعره و ماتریدیه تهمت زدند. این امر جای تعجب ندارد چرا که اولین تهمت ایشان نیز نیست.

🔴تهمت آقای ریگی احمدی این است که اشاعره و ماتریدیه در نفی صفات هستند. این بزرگ‌ ترین دروغ است. بله، اشاعره و ماتریدیه جسمیت را رد می‌ کنند و به صفات پروردگار ایمان دارند، اما صفات خداوند را عضو و جسم برای خداوند نمی‌ دانند.

☝️ادعای اینکه ما صفات را اثبات نمی‌ کنیم، کذب محض است. بلکه ما به صفات ایمان داریم و آن ها را تصدیق می‌ کنیم چنانکه در کتب ما ذکر شده است.

☘️بله! آنچه اشاعره و ماتریدیه منکر آن هستند، تجسیم و افکار تجسیمی سلفیه معاصر است، نه خود صفت. مثلا ما به صفت ید و استوا ایمان داریم، اما آنچه که در ذهن متبادر می‌ شود از تجسیم، اعضا و جوارح است را نفی می‌ کنیم و می‌ گوییم خداوند به مراد خویش آگاه است یا در حد ضرورت به تاویل آن می‌ پردازیم، چنانکه در پست‌ های دیگر به بحث تاویل پرداخته‌ ایم.

🌼امام اعظم نعمان بن ثابت ابو حنیفه رحمه‌ الله فرمودند:

📝وَصِفَاته كلهَا بِخِلَاف صِفَات المخلوقين يعلم لَا كعلمنا وَيقدر لَا كقدرتنا وَيرى لَا كرؤيتنا وَيتَكَلَّم لَا ككلامنا وَيسمع لَا كسمعنا وَنحن نتكلم بالآلات والحروف وَالله تَعَالَى يتَكَلَّم بِلَا آلَة وَلَا حُرُوف والحروف مخلوقة وَكَلَام الله تَعَالَى غير مَخْلُوق (الفقه الاکبر)

☘️تمام صفات خداوند متعال بر خلاف صفات مخلوقات هستند الله متعال می‌داند نه مانند دیدن ما قدرت دارد نه مانند قدرت ما می‌بیند نه مانند دیدن ما، و کلام می‌کند نه مانند کلام ما، و می‌شنود نه مانند شنیدن ما، و ما(مخلوقات) صحبت می‌کنیم با آلات (زبان و مخارج) و حروف حال آنکه الله متعال صحبت می‌کند بدون آله و حروف حروف مخلوق هستند و کلام الله متعال مخلوق نیست.

☝️از این بیان امام ابو حنیفه رحمه‌ الله واضح شد که ما خود صفت را قبول داریم، اما معنایی که منجر به جسمیت و لوازم آن شود را از خداوند نفی می‌ کنیم.

🌼همچنين امام طحاوی رحمه‌ الله در کتاب گرانسنگ خود العقیدة الطحاویة فرمودند:

📝وَتَعَالَى عَنِ الْحُدُودِ وَالْغَايَاتِ وَالْأَرْكَانِ وَالْأَعْضَاءِ وَالْأَدَوَاتِ لا تحويه الجهات الست كسائر المبتدعات .

☘️الله متعال از حدود و پایان و ارکان و اعضا وآلات پاک و مبراست و او را جهات ششگانه در بر نمی‌گیرد مانند مخلوقات.

☝️ این نص هم نشان می‌ دهد که خداوند از اعضای جسمانی پاک است؛ زیرا اعضا ذات را نیازمند می‌ کنند، حال آنکه رب کائنات بی‌ نیاز است.

📌لذا، تفویض و تاویل به معنای تعطیل یا نفی صفت نیست، آنطور که آقای عبدالله و همفکرانشان پنداشته‌ اند؛ بلکه ایمان به نصوص و تصدیق صفت است و تنها معنایی که منجر به نقص در خداوند شود را رد می‌ کنیم.

🌼این امر از دیگر ائمه سلف نیز ثابت است. امام سفیان بن عیینه رحمه‌ الله فرمودند:

📝سُفْيَانَ بْنَ عُيَيْنَةَ، يَقُولُ: كُلُّ مَا وَصَفَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ نَفْسِهِ فِي كِتَابِهِ فَتَفْسِيرُهُ تِلَاوَتُهُ وَالسُّكُوتُ عَلَيْهِ لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُفَسِّرَهُ بِالْعَرَبِيَّةِ وَلَا بِالْفَارِسِيَّةِ (کتاب الاسماء والصفات للبیهقی ج: ۲ص: ۱۵۸)

☘️ترجمه: آنچه خداوند برای ذات خود در قرآن وصف کرده است، تلاوتش است و سکوت بر آن. و نباید کسی آن را به عربی یا فارسی تفسیر کند.

☝️امام سفیان بن عیینه رحمه الله در اینجا مجسمه را از ریشه زده و لا جواب کرده است چنانکه به وضوح فرمودند فقط تلاوت کند و سکوت کند خواه عرب باشد یا عجم.

📍تاویل نیز از سلف ثابت است، چنانکه امام اعظم رحمه‌ الله فرمودند:

📝وَلَيْسَ قرب الله تَعَالَى وَلَا بعده من طَرِيق طول الْمسَافَة وقصرها وَلَكِن على معنى الْكَرَامَة والهوان والمطيع قريب مِنْهُ بِلَا كَيفَ والعاصي بعيد مِنْهُ بِلَا كَيفَ.

☘️قرب خداوند و بعد او از طریق طول مسافت و کوتاهی آن نیست بلکه به معنی کرامت و ذلت است که فرمانبردار به خداوند نزدیک و نافرمان از خداوند دور است بدون هیچگونه کیفیتی.

✅️و این شخص خود معترف است که صفات خداوند از تشبیه پاک اند، اما از سوی دیگر استوا را به نشستن یا قرار گرفتن ترجمه می‌ کند، درست مانند مشبهه مجسمه.

📣اما آیه مبارکه: لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ.

☝️در اینجا، خداوند کریم تجسیم و هرگونه مشابهت را رد کرده است. هیچ چیزی در ذات و صفات خداوند مشابه او نیست؛ اشتراک تنها لفظی است و معنوی نيست. زیرا اگر خداوند مانند غیرش بود، محتاج می‌ بود، اما خداوند بی‌ نیاز است، همانطور در قرآن آمده: الله الصمد.
Forwarded from Mohammad taregh
✋️پس این آیه خود رد محکم بر افکار سلفیت و مجسمه‌ زمانه است.

🤲خداوند کریم ما را بر مذهب اهل سنت و جماعت پایدار نگه دارد و با ایمان بمیراند. آمین.

✍️نوشته: مولانا محمد طارق دیوبندی

https://www.tg-me.com/+4icprM7KiZo4NTdk
2025/10/20 12:02:21
Back to Top
HTML Embed Code: