Telegram Web Link
آنان که بیشتر اصرار به ماندن می کنند کمتر می مانند.
آنان که بیشتر شوق دارند، زودتر شوق شان را از دست می دهند.
این فرایند ناهشیار بارها برای انسان پیش می آید.

آنان که در ابتدای رابطه بیشتر ابراز عشق می کنند، کمتر آن را در گذر زمان بروز می دهند.

به عبارتي ابراز افراطی هیجان های رمانتیک ،در پی اش کاهش ابراز آن و هر چه به پیش بروید خشم و تنفر را شاهد خواهید بود.
به دیگران حق بدهیم

بسیاری از افراد، آگاهانه یا ناآگاهانه بر این اعتقاد هستند که وظیفه‌ی آنها ایجاب می‌کند تا به نحوی به دیگران نشان دهند که عقاید، صحبت ها و نظراتشان نادرست است و معتقدند با انجام چنین کاری، فردی که او را ارشاد و اصلاح می‌کنند، به هر نحو که شده یا از آنها به خاطر این موضوع قدردانی می‌کند یا حداقل چیزی می‌آموزد!
اشتباه محض همین است!

آیا تاکنون کسی را دیده‌اید که وقتی شما نظریات او را اصلاح کرده و به قیمت خُرد شدنش، خودتان را محق جلوه داده‌اید از شما تشکر کند؟
البته که نه. این بدان معنی نیست که شما هرگز نباید به خودتان حق بدهید. بیان کردن روشن و شفاف اندیشه‌تان اهمیت به سزایی دارد اما برای اینکه آرامش و محبت بیشتری را در خود احساس کنید، راهی بگشایید تا دیگران از این که حق به آنان داده شود لذت ببرند.

*از عادت اصلاح دیگران دست برداریم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا زخم های روح خود را می شناسید؟
نشانه‌های سلامت روان را چطور؟

ترجمه و صدا: ایمان فانی
اگه افکار منفی یا آشفتگی روحی اذیتتون میکنه،

اگه دوست داری حالتو خوب کنی حتما این پیج رو فالوو کن
میتونی امتحان کنی😍🍓
برای رها شدن حتما سر بزنيد👇

https://instagram.com/hasanalishah_?igshid=YmMyMTA2M2Y=

😍روانشناس خودت باش🤌
در سال‌های اخیر، گفتمان غالب در حوزه روابط عاطفی به‌ویژه در فضای مجازی، به‌شکل فزاینده‌ای از منطق پیوند و دلبستگی فاصله گرفته و به سمت راهکارهای ابزاری برای جذب و کنترل دیگری سوق پیدا کرده. آن‌چه در ابتدا به‌عنوان دعوت به خودآگاهی و مرزبندی سالم مطرح شد، اکنون در بسیاری از روایت‌ها به الگویی تقلیل‌گرایانه از رابطه بدل شده که در آن به سمت دو قطبی سازی رفته‌اند. به زنان آموزش داده می‌شود که توقعات بالا داشته باشند، مردان را در موقعیت اثبات و تلاش قرار دهند، و رابطه را به صحنه‌ای برای کسب امتیاز تبدیل کنند. در مقابل، مردان نیز با آموزه‌هایی مواجه‌اند که آن‌ها را به بی‌احساسی، گریز از وابستگی و مراقبت از منافع شخصی ترغیب می‌کند. در این میان، اصل رابطه که بر مبنای نیاز زن و مرد به یکدیگر، تجربه‌ی دیدن و دیده‌شدن، و میل به رشد مشترک بنا شده، گم می‌شود.
روابط به‌جای آن‌که عرصه‌ای برای صمیمیت باشند، به بازی قدرت و کنترل تبدیل شده‌اند. از منظر روانکاوی، این تمایل به کنترل، دفاعی‌ست در برابر ترس‌های عمیق‌تر: ترس از آسیب‌پذیری، ترس از طرد شدن، ترس از کافی نبودن. افراد به جای آن‌که به حضور واقعی خود در رابطه اعتماد کنند، به نقش‌آفرینی و تکنیک پناه می‌برند—چون باور ندارند که بدون نقاب، دوست‌داشتنی خواهند بود.

به‌تعبیر ژاک لاکان، "میلِ دیگری" چیزی‌ست که هویت ما را می‌سازد، اما وقتی این میل در بستر رقابت و تملک قرار می‌گیرد، خود را به شکل تحقیر یا کنترل نشان می‌دهد. در این فضا، عشق دیگر تجربه‌ی آزادی و حضور نیست، بلکه صحنه‌ای‌ست برای جبران زخم‌هایی که در رابطه با والدین، جامعه یا خودمان خورده‌ایم.

اما رابطه می‌تواند چیز دیگری باشد. جایی برای دیدن یکدیگر، نه به‌عنوان ابزاری برای رفع نیاز یا اثبات ارزش، بلکه به‌عنوان یک "دیگریِ زنده" با تاریخ، درد، و میل مخصوص به خود. جایی برای تجربه‌ی آسیب‌پذیری در امنیت، برای ساختن نه مصرف کردن

در تجربه‌ی عشق، ما می‌توانیم دوباره کودک شویم—کسی که با تعجب و امید به جهان نگاه می‌کند، نه با ترس و محاسبه. رابطه اگر از این‌جا آغاز شود، دیگر به تکنیک نیازی ندارد.
عشق یعنی دیدن و دیده شدن—یعنی نه‌فقط این‌که «او مرا ببیند»، بلکه من هم او را ببینم، کنجکاو او باشم، مایل به شناختن جهان درونی‌اش باشم. هر جا که کنجکاوی جایگزین کنترل می‌شود، عشق آغاز می‌شود. هر جا که میل به فهمیدن، جایگزین نقشه‌کشی برای تسلط می‌شود، رابطه زنده می‌ماند.
👏1
*

شخصیت سالم

«شخصیت سالم» ارزش ها و اولویت های مشخصی دارد.

روشن بودن ارزش ها و اولویت ها کمک می کند که فرد در انتخاب ها دچار سردرگمی و دودلی نباشد؛ درنتیجه، در مقابل محرکها و وقایع، واکنش چنین فردی روشن و واضح است و افرادی که با او سرو کار دارند نیز سردرگم نیستند و تکلیف شان روشن است.

در طول هفته، مواردی که در روابط تان سوء تفاهم بروز کرده را یادداشت کنید.

منظور از سوء تفاهم، این است که دیگران پیام ارسالی شما را درست دریافت نکرده اند؛ شما منظور دیگری داشته اید و آنان چیز دیگری فهمیده اند و شما با تعجب گفته اید: «من اصلا چنین منظوری نداشتم!»

همچون یک پژوهشگر کنجکاو، اجرای این ارتباط را تحلیل کنید؛ کلمات تان، لحن کلام تان و ژست و حالت نگاه، چهره یا بدنتان را از خودتان بپرسید:
«هدف من از این پیام چه بود؟»، «پیش از این که به ارسال این پیام بپردازم، چه افکاری در ذهنم داشتم؟»، «آیا به احساساتم هنگام ارسال این پیام توجه داشتم؟»
و «آیا احساساتم روشن و واضح بودند یا مبهم و دو پهلو؟ »

درون نگری» و «ارزیابی خود»، تمرین هایی هستند که ما را به سمت «سلامتی شخصیت» پیش می برند.

✍🏻دكتر سرگلزايى / روانپزشک
2025/07/13 18:30:12
Back to Top
HTML Embed Code: