🔹 نقل است که شبی تا روز نخفت و میگفت:
اگرم عذاب کنی
من تو را دوست دارم
و اگر عفو کنی
من تو را دوست دارم.
ذکر #عتبة_الغلام
#تذکرةالاولیاء #عطار_نیشابوری
به تصحیح #محمدرضا_شفیعیکدکنی
@rasepardeh
اگرم عذاب کنی
من تو را دوست دارم
و اگر عفو کنی
من تو را دوست دارم.
ذکر #عتبة_الغلام
#تذکرةالاولیاء #عطار_نیشابوری
به تصحیح #محمدرضا_شفیعیکدکنی
@rasepardeh
🔸
«و هیچ کس را خوار مدار، اگر چه مشرک بُوَد. و در عاقبت او نگر، که تواند بُوَد که معرفت از تو سلب کنند و بدو دهند».
#تذکرة_الاولیاء
#ذكر_ذوالنون_مصری
@rasepardeh
«و هیچ کس را خوار مدار، اگر چه مشرک بُوَد. و در عاقبت او نگر، که تواند بُوَد که معرفت از تو سلب کنند و بدو دهند».
#تذکرة_الاولیاء
#ذكر_ذوالنون_مصری
@rasepardeh
Forwarded from نوگرا
گوێ مەدە ساوه بۆرانە هەورە
مەینەت خۆشە بۆ ئاواتی گەورە
مەترسە لە جەور ئەم چەرخ و دەورە
قوڕە چڵپاوە سەهۆڵە بەورە
تیرە گوللەیە تەوراسە تەورە
گوێ مەدە ساوە بۆرانە هەورە
سبەی مردنە حیسابە قەورە
نەکەی بخڵەتی بەو تیکەچەورە
تەنیا چارەمان خۆگری و سەورە
مەینەت خۆشە بۆ ئاواتی گەورە
✍ شێعر مامۆستای بەرێز و خۆشەویست
کاک ئیبراهیم مەردوخی
📝 لە سەر بەیتێکی کاک ئەحمەد موفتیزادە
گوێ مەدە ساوه بۆرانە هەورە
مەینەت خۆشە بۆ ئاواتی گەورە
🆔 @eslahe
مەینەت خۆشە بۆ ئاواتی گەورە
مەترسە لە جەور ئەم چەرخ و دەورە
قوڕە چڵپاوە سەهۆڵە بەورە
تیرە گوللەیە تەوراسە تەورە
گوێ مەدە ساوە بۆرانە هەورە
سبەی مردنە حیسابە قەورە
نەکەی بخڵەتی بەو تیکەچەورە
تەنیا چارەمان خۆگری و سەورە
مەینەت خۆشە بۆ ئاواتی گەورە
✍ شێعر مامۆستای بەرێز و خۆشەویست
کاک ئیبراهیم مەردوخی
📝 لە سەر بەیتێکی کاک ئەحمەد موفتیزادە
گوێ مەدە ساوه بۆرانە هەورە
مەینەت خۆشە بۆ ئاواتی گەورە
🆔 @eslahe
❤7
Forwarded from هەیڤی روون (Goran)
▫️
"سوبحانی"
ئەستێرە بوو،
چەن چرکەیەک لەم شەوەزەنگەدا درەوشایەوەو بازێکیداو ڕۆییشت..
بە دەسکارییەوە، شاملوو
#کەیومەرس_یووسفی
@haivy_run
"سوبحانی"
ئەستێرە بوو،
چەن چرکەیەک لەم شەوەزەنگەدا درەوشایەوەو بازێکیداو ڕۆییشت..
بە دەسکارییەوە، شاملوو
#کەیومەرس_یووسفی
@haivy_run
❤4
Forwarded from اتچ بات
🌲
.
حسن محدثی گیلوایی (زاده ۱۳۴۵ در رشت) جامعهشناس و مدرس دانشگاه است. او از جمله روشنفکرانی است که توجه ویژه به مسئله ملی ٫ تبعیض اتنیکی در ایران داشته است، صحبتهای او درباره جایگاه زبان فارسی در ایران را بشنوید.
#فارسی
@kiwmars
.
حسن محدثی گیلوایی (زاده ۱۳۴۵ در رشت) جامعهشناس و مدرس دانشگاه است. او از جمله روشنفکرانی است که توجه ویژه به مسئله ملی ٫ تبعیض اتنیکی در ایران داشته است، صحبتهای او درباره جایگاه زبان فارسی در ایران را بشنوید.
#فارسی
@kiwmars
Telegram
attach 📎
👍2
▫️
"سوبحانی"
ئەستێرە بوو،
چەن چرکەیەک لەم شەوەزەنگەدا درەوشایەوەو بازێکیداو ڕۆییشت..
#کەیومەرس_یووسفی
@rasepardeh
"سوبحانی"
ئەستێرە بوو،
چەن چرکەیەک لەم شەوەزەنگەدا درەوشایەوەو بازێکیداو ڕۆییشت..
بە دەسکارییەوە، شاملوو
#کەیومەرس_یووسفی
@rasepardeh
❤1
#داستان_کوتاه
📚 تعصب یا وفاداری
در صحرا میوه کم بود . خداوند یکی از پیامبران را فراخواند و گفت : « هر کس تنها می تواند یک میوه در روز بخورد »
این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد . دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید . مدتی بعد ، آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت . اما هنوز هم مردم هر روز فقط یک میوه می خوردند و به دستوری که پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود ، وفادار بودند . اما علاوه بر آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها استفاده کنند . این فقط باعث می شد که میوه ها روی زمین بریزند و بپوسند ..
خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت :« بگذارید هرچه میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت کنند .» پیامبر با پیام تازه به شهر آمد . اما سنگسارش کردند ، چرا که آن رسم قدیمی ، در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد راحت تغییرش داد .
کم کم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند این رسم بدوی از کجا آ مده . اما نمی شد رسوم بسیار کهن را زیر سؤال برد ، بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها کنند . بدین ترتیب ، می توانستند هر چه می خواهند ، بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهد . تنها کسانی که خود را قدیس می دانستند ، به آیین قدیمی وفادار ماندند . اما در حقیقت ، آن ها نمی فهمیدند که دنیا عوض شده و باید همراه با دنیا تغییر کنند.
#پائولو_کوئیلو
داستان های کوتاه🖋☕️
@rasepardeh
📚 تعصب یا وفاداری
در صحرا میوه کم بود . خداوند یکی از پیامبران را فراخواند و گفت : « هر کس تنها می تواند یک میوه در روز بخورد »
این قانون نسل ها برقرار بود ، و محیط زیست آن منطقه حفظ شد . دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید . مدتی بعد ، آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت . اما هنوز هم مردم هر روز فقط یک میوه می خوردند و به دستوری که پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود ، وفادار بودند . اما علاوه بر آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها استفاده کنند . این فقط باعث می شد که میوه ها روی زمین بریزند و بپوسند ..
خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت :« بگذارید هرچه میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت کنند .» پیامبر با پیام تازه به شهر آمد . اما سنگسارش کردند ، چرا که آن رسم قدیمی ، در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد راحت تغییرش داد .
کم کم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند این رسم بدوی از کجا آ مده . اما نمی شد رسوم بسیار کهن را زیر سؤال برد ، بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها کنند . بدین ترتیب ، می توانستند هر چه می خواهند ، بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهد . تنها کسانی که خود را قدیس می دانستند ، به آیین قدیمی وفادار ماندند . اما در حقیقت ، آن ها نمی فهمیدند که دنیا عوض شده و باید همراه با دنیا تغییر کنند.
#پائولو_کوئیلو
داستان های کوتاه🖋☕️
@rasepardeh
👍1
لاف آزادی میزنی و میبالی به توانایی انجام آنچه خیر و شر مینامی؟ کدام کار خیر! آیا یکی از حرکات تو هست که غرور، محرکش نبوده باشد یا با شاقول منفعت آن را نسنجیده باشی؟ تو و آزادی؟
«خاطرات یک دیوانه» - فلوبر
@rasepardeh
«خاطرات یک دیوانه» - فلوبر
@rasepardeh
👍3
Forwarded from 🔵 صدیق ابراهیمی
نقدی_بر_پروژهی_معنویت_و_عقلانیت_اثر_استاد_مصطفی_ملکیان.pdf
632.6 KB
🌍 نقدی بر پروژهی «معنویت و عقلانیت» اثر استاد مصطفی ملکیان
🔹از عقل بیمعبد تا وجدان بیوحی
در میان روشنفکران معاصر، کمتر کسی را میتوان یافت که چون استاد مصطفی ملکیان، دغدغهی اخلاق و حقیقتجویی را با چنین عمق و صداقتی پیوند زده باشد. مردی که نه در پی شهرت بود، نه اسیر جزمیّت؛ که دل در گرو خرد داشت و قدم در راه انسانیت.
پروژهی «عقلانیت و معنویت» او نیز، اگرچه در نهایت به چالشهای بنیادین دچار میشود، اما از سرِ همان دردِ اصیل برخاسته است: جستجوی راهی برای زیستنِ باشرف، بیآنکه آدمی در دامِ خرافه یا پوچی فروغلتد.
اما آیا میتوان با عقلِ تنها، وجدانِ تنها، و معنویتِ بیخدا، به مقصد رسید؟
این پرسشی است که این نوشتار، با احترام به نیتِ والای استاد عزیز ملکیان، اما با دقتی نقادانه به واکاوی آن میپردازد.
✍️ صدیق ابراهیمی
@Seddighebrahimi
🔹از عقل بیمعبد تا وجدان بیوحی
در میان روشنفکران معاصر، کمتر کسی را میتوان یافت که چون استاد مصطفی ملکیان، دغدغهی اخلاق و حقیقتجویی را با چنین عمق و صداقتی پیوند زده باشد. مردی که نه در پی شهرت بود، نه اسیر جزمیّت؛ که دل در گرو خرد داشت و قدم در راه انسانیت.
پروژهی «عقلانیت و معنویت» او نیز، اگرچه در نهایت به چالشهای بنیادین دچار میشود، اما از سرِ همان دردِ اصیل برخاسته است: جستجوی راهی برای زیستنِ باشرف، بیآنکه آدمی در دامِ خرافه یا پوچی فروغلتد.
اما آیا میتوان با عقلِ تنها، وجدانِ تنها، و معنویتِ بیخدا، به مقصد رسید؟
این پرسشی است که این نوشتار، با احترام به نیتِ والای استاد عزیز ملکیان، اما با دقتی نقادانه به واکاوی آن میپردازد.
✍️ صدیق ابراهیمی
@Seddighebrahimi
Forwarded from ئاونگ
4_449972380593291270.pdf
194.7 KB
درّههای زندگی
بیرون آمدن از درّهها را کارِ خُردی مدان. درههای پست چنان جاذبهای دارند که میتوانند آدمی را هزار سال در خود نگه دارند. شاید بگویی: این کدام دره است و چه جاذبه و جذّابیتی دارد که میتواند ما را اسیر خود کند چنانکه در مخیلهمان نیز نگنجد؟
نزدیکترین و عمیقترین درّه، درّهی ذهن است! درّهای با هزارتوهای سرگیجهآور و پُر از درختان اساطیری و منظرههای مِهآلود و هوشرُبا. از نقطهنقطهاش عطر و بوهای غریب و کرختکننده و رخوتآوری متصاعد میشود و اگر هزار چشم بیدار هم داشته باشی خواب را بر جانت آوار میکند.
بگریز از این درههای کِشنده به خود! دور شو از این جادههای سراشیب با آبکَندهای بیشمار و دامهای پهناورش.
اگر هم دام باید، دامِ او. برای درآمدن به دام او، به دام عشق، از این دامهای حقیرِ دست و پاگیر آزاد شو. او را دامیست محشتم، و تو را میخوانَد که به دام من درآ، تو را چون منی صید باید کرد. بالهایت را بگشا و بگذار هوای او بردارد و به آسمانهایت ببرَد.
بگریز از این درّههای دلگیر. از این ذهن هرزهگردِ هرجایی. بشارت باد تو را، آنگاه که از این زندانِ تو بر تو رها گشتی راهِ خانه را در پیش خواهی گرفت.
#گلهای_معرفت
@rasepardeh
بیرون آمدن از درّهها را کارِ خُردی مدان. درههای پست چنان جاذبهای دارند که میتوانند آدمی را هزار سال در خود نگه دارند. شاید بگویی: این کدام دره است و چه جاذبه و جذّابیتی دارد که میتواند ما را اسیر خود کند چنانکه در مخیلهمان نیز نگنجد؟
نزدیکترین و عمیقترین درّه، درّهی ذهن است! درّهای با هزارتوهای سرگیجهآور و پُر از درختان اساطیری و منظرههای مِهآلود و هوشرُبا. از نقطهنقطهاش عطر و بوهای غریب و کرختکننده و رخوتآوری متصاعد میشود و اگر هزار چشم بیدار هم داشته باشی خواب را بر جانت آوار میکند.
بگریز از این درههای کِشنده به خود! دور شو از این جادههای سراشیب با آبکَندهای بیشمار و دامهای پهناورش.
اگر هم دام باید، دامِ او. برای درآمدن به دام او، به دام عشق، از این دامهای حقیرِ دست و پاگیر آزاد شو. او را دامیست محشتم، و تو را میخوانَد که به دام من درآ، تو را چون منی صید باید کرد. بالهایت را بگشا و بگذار هوای او بردارد و به آسمانهایت ببرَد.
بگریز از این درّههای دلگیر. از این ذهن هرزهگردِ هرجایی. بشارت باد تو را، آنگاه که از این زندانِ تو بر تو رها گشتی راهِ خانه را در پیش خواهی گرفت.
#گلهای_معرفت
@rasepardeh
Audio
[email protected]
✅ شاکارێکی کەمتر بیستراوی مامۆستا عبدالباسط
🌟 چەن ئایەتێک لە سوورهتی رەعد ، تەکویر ، قەدر
🕌 مزگەوت شافعی ، قاهێره میسر
📆 ساڵی 1963 زایینی
🌟 چەن ئایەتێک لە سوورهتی رەعد ، تەکویر ، قەدر
🕌 مزگەوت شافعی ، قاهێره میسر
📆 ساڵی 1963 زایینی