📣#فراخوان ارسال آثار علمی، هنری و ادبی با محوریت شخصیت علامه حسن زاده آملی (ره)(موضوعات بخش علمی همانند سال گذشته می باشد )
🔋بخش ویژه : تالیف داستان های فلسفی و عرفانی براساس زندگی نامه علامه .
🛎آخرین مهلت ارسال آثار : ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
📬مکان ارسال آثار در ایتا :
https://lms.avayetowheed.com/cont/2196
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
🔋بخش ویژه : تالیف داستان های فلسفی و عرفانی براساس زندگی نامه علامه .
🛎آخرین مهلت ارسال آثار : ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
📬مکان ارسال آثار در ایتا :
https://lms.avayetowheed.com/cont/2196
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
❤2🤩1
انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی
▪️د- برهان وحدت نفس وبرهان"من" ابن سینا در کتاب شفا می گوید :نفس محل معقولات است و جوهری که محل معقولات باشد جسم و قائم به جسم نیست و نه قوه ای در جسم است و نه به هیچ وجه صورت جسم است.شیخ می گوید: اگر محل معقولات جسم یا مقداری از مقادیر باشد، از دو حال بیرون…
▪️ه- برهان انسان پرنده یا معلق در هوا
یکی از متقن ترین دلایلی که ابن سینا بر وجود نفس اقامه کرده است، دلیلی است که ژیلسون آنرا دلیل انسان پرنده خوانده و ما آن را در زمره دلایل قدیس و آگوستین نیز می یابیم که از آباء کنیسه شرقی اخذ کرده است .همچنین "دلیل انسان پرنده به عبارت #دکارت :من فکر می کنم پس من هستم. شباهت بسیار دارد
ابن سینا می گوید: به خودت بپرداز و بیندیش که در آن هنگام که تندرست هستی و یا در حالت دیگری جز تندرستی، در وضعی که امور را نیکو درک می کنی ،یا هیچ از وجود خود غفلت ورزیده ای شده است که خود را ثابت نیابی؟ به نظرمن که شخص عاقل و دانا چنین نیست کسی که در خواب است و حتی مست در حین مستی از ذات خود غافل نیست اگرچه ممکن است به اینکه از خود غافل نیست توجه نداشته باشد .اگر تو چنان تصوری کنی که از آغاز با عقل و هیئت صحیح آفریده شده و خود را چنان تصور کنی که گویی که هیچ یک از اعضا خود را نمی بینی و لمس نمی کنی و در هوای آزاد معلق هستی در این حال از همه چیز غافل خواهی بود مگر از خودی خودت.
ابن سینا در کتاب" شفا"میگوید: باید یکی از ما چنین تصور کند که گویی یک باره کامل آفریده شده و دید ه اش از مشاهده اشیای خارجی پوشیده است .و او در هوا با خلئی همچنان پایین می رود ،بدون آنکه با چیزی از فشار هوا برخورد کند ،که نیاز به احساس آن داشته باشد، و در میان اعضای فرق نهاده شود،و یا با چیزی تلاقی کند یا تماس یابد. در این هنگام باید تامل کند که آیا وجود خود را ثابت می داند؟ و در اثبات آن تردید نمی کند؟در این حال اعضای خود را اعم از خارجی چون دست و پا و داخلی چون احشاءو قلب و دماغ و همچنین هیچ یک از اشیا خارجی را موجود نخواهد دانست بلکه تنها خود را موجود می داند بدون طول و عرض و عمق. اگر در این حال برای او ممکن شود که دستی یا عضو دیگری را تصور کند، آن را نه جزئی از ذات خود خواهد پنداشت و نه شرط ذات خود.
همچنین ابن سینا میگوید:و تو می دانی که آنچه در این حال اثبات شده (خود، من) غیر از چیزی است که اثبات نشده ( اعضا ) و آنچه به آن اقرار شده غیر از چیزی که به آن اقرار نشده است. بنابراین، ذاتی که وجودش با این خصوصیت که خود انسان است ثابت شده، غیر از جسم و دیگر اعضای اوست که در آن حال، ثابت پنداشته نشدهاند.
پس هرکه این معنی را دریابد داند که وجود نفس چیزی است غیراز وجود جسم، بلکه نفس ابداً جسم نیست. و او خود،_ از راه انتقال تجربه که ذکر شد به این امر معارف شده و آگاه گشته است.
پایان جلسه اول
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
یکی از متقن ترین دلایلی که ابن سینا بر وجود نفس اقامه کرده است، دلیلی است که ژیلسون آنرا دلیل انسان پرنده خوانده و ما آن را در زمره دلایل قدیس و آگوستین نیز می یابیم که از آباء کنیسه شرقی اخذ کرده است .همچنین "دلیل انسان پرنده به عبارت #دکارت :من فکر می کنم پس من هستم. شباهت بسیار دارد
ابن سینا می گوید: به خودت بپرداز و بیندیش که در آن هنگام که تندرست هستی و یا در حالت دیگری جز تندرستی، در وضعی که امور را نیکو درک می کنی ،یا هیچ از وجود خود غفلت ورزیده ای شده است که خود را ثابت نیابی؟ به نظرمن که شخص عاقل و دانا چنین نیست کسی که در خواب است و حتی مست در حین مستی از ذات خود غافل نیست اگرچه ممکن است به اینکه از خود غافل نیست توجه نداشته باشد .اگر تو چنان تصوری کنی که از آغاز با عقل و هیئت صحیح آفریده شده و خود را چنان تصور کنی که گویی که هیچ یک از اعضا خود را نمی بینی و لمس نمی کنی و در هوای آزاد معلق هستی در این حال از همه چیز غافل خواهی بود مگر از خودی خودت.
ابن سینا در کتاب" شفا"میگوید: باید یکی از ما چنین تصور کند که گویی یک باره کامل آفریده شده و دید ه اش از مشاهده اشیای خارجی پوشیده است .و او در هوا با خلئی همچنان پایین می رود ،بدون آنکه با چیزی از فشار هوا برخورد کند ،که نیاز به احساس آن داشته باشد، و در میان اعضای فرق نهاده شود،و یا با چیزی تلاقی کند یا تماس یابد. در این هنگام باید تامل کند که آیا وجود خود را ثابت می داند؟ و در اثبات آن تردید نمی کند؟در این حال اعضای خود را اعم از خارجی چون دست و پا و داخلی چون احشاءو قلب و دماغ و همچنین هیچ یک از اشیا خارجی را موجود نخواهد دانست بلکه تنها خود را موجود می داند بدون طول و عرض و عمق. اگر در این حال برای او ممکن شود که دستی یا عضو دیگری را تصور کند، آن را نه جزئی از ذات خود خواهد پنداشت و نه شرط ذات خود.
همچنین ابن سینا میگوید:و تو می دانی که آنچه در این حال اثبات شده (خود، من) غیر از چیزی است که اثبات نشده ( اعضا ) و آنچه به آن اقرار شده غیر از چیزی که به آن اقرار نشده است. بنابراین، ذاتی که وجودش با این خصوصیت که خود انسان است ثابت شده، غیر از جسم و دیگر اعضای اوست که در آن حال، ثابت پنداشته نشدهاند.
پس هرکه این معنی را دریابد داند که وجود نفس چیزی است غیراز وجود جسم، بلکه نفس ابداً جسم نیست. و او خود،_ از راه انتقال تجربه که ذکر شد به این امر معارف شده و آگاه گشته است.
پایان جلسه اول
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
❤2👏1👌1
Forwarded from اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
#معرفی_کتاب
📕 تجاوز به ذهن؛ روانشناسی کنترل ذهن، ذهنکُشی و شستوشوی مغزی
نویسنده: یوست آبراهام موریتس میرلو
مترجم: کیا سلیمانی
سال چاپ: ۱۴۰۳
نشرققنوس
«چگونه برخی از افراد، گروهها و جوامع از انسان حیوانی فرمانبردار میسازند؟»؛ تجاوز به ذهن به دنبال پاسخ این سؤال است.
کتاب چهار بخش اصلی دارد:
▪️فنون اطاعت فردی
▪️فنون اطاعت جمعی
▪️تجاوز نامحسوس
▪️در جست وجوی سازوکارهای دفاعی
ذیل چهار عنوان اصلی مباحثی مانند مباحث زیر مطرح شدهاند:
– اعتراف اجباری
– شرطی کردن تودهها با کلام
– شرطی شدگیِ سیاسی
– درمانگر به مثابه ابزار فشار
– اخاذی از راه احساس گناه عمیق
– مهندسان افکار عمومی
– آیینهای تصفیهسازی
– جنون جاسوسی
– جنون برچسبزنی
– اخاذی روانی
– بازجویی تلویزیونی
– وفاداری اجباری
و... .
کتاب، برای علاقمندان به فعالیتهای اجتماعی و شهروندان کنشگر، افراد درگیر در شاخههای مختلف مطالعات انسانی و دانشجویان روانشناسی سیاسی حاوی مطالبی جالبتوجه است.
💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
📕 تجاوز به ذهن؛ روانشناسی کنترل ذهن، ذهنکُشی و شستوشوی مغزی
نویسنده: یوست آبراهام موریتس میرلو
مترجم: کیا سلیمانی
سال چاپ: ۱۴۰۳
نشرققنوس
«چگونه برخی از افراد، گروهها و جوامع از انسان حیوانی فرمانبردار میسازند؟»؛ تجاوز به ذهن به دنبال پاسخ این سؤال است.
کتاب چهار بخش اصلی دارد:
▪️فنون اطاعت فردی
▪️فنون اطاعت جمعی
▪️تجاوز نامحسوس
▪️در جست وجوی سازوکارهای دفاعی
ذیل چهار عنوان اصلی مباحثی مانند مباحث زیر مطرح شدهاند:
– اعتراف اجباری
– شرطی کردن تودهها با کلام
– شرطی شدگیِ سیاسی
– درمانگر به مثابه ابزار فشار
– اخاذی از راه احساس گناه عمیق
– مهندسان افکار عمومی
– آیینهای تصفیهسازی
– جنون جاسوسی
– جنون برچسبزنی
– اخاذی روانی
– بازجویی تلویزیونی
– وفاداری اجباری
و... .
کتاب، برای علاقمندان به فعالیتهای اجتماعی و شهروندان کنشگر، افراد درگیر در شاخههای مختلف مطالعات انسانی و دانشجویان روانشناسی سیاسی حاوی مطالبی جالبتوجه است.
💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
👍3❤1👌1
انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی
Photo
به مناسبت سالروز بزرگداشت این اندیشمند مسلمان ایرانی(شیخ شهاب الدین سهروردی)،قاسم پور حسن استادفلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگویی با خبرنگار مهر به نسبت عمیق فلسفی سهروردی با ایران و تاریخ اندیشه ایرانی اشاره کرد و گفت:
سخن امروز من درباره جایگاه و اهمیت شیخ شهاب الدین سهروردی است.تاکنون در مورد سهروردی سخنان بسیاری گفته شده و آثار زیادی نیز درباره او نوشته شده است.اشتیاق عمیق ایرانیان به اشراق و شهود سبب شده است که با سهروردیاز این منظر همذات پنداری کنند.در عین حال ،اگرچه شهرت ابن سینا بیشتر است،توجه و گرایش ایرانیان به سهروردی به دلایلی قوی تر و پایدارتر جلوه کرده است.به همین دلیل ،فارابی و ابن سینا کمتر به صورت دقیق و عمیق خوانده شده اند.
او در پاسخ به این سوال که《چرا سهروردی اهمیت دارد؟》بیان کرد:شاید در یک پاسخ بسیار کوتاه باید گفت:به خاطر نسبت سهروردی با ایران.این مسئله بسیار مهمی است.در میان فیلسوفان اسلامی،سهروردی مهم ترین فیلسوفی است که پس از تلاش های بنیادین ابن سینا،کوشش میکند فلسفه را دوباره به ایران بازگرداند؛به خرد ایرانی.این خرد،از دیدگاه خود سهروردی،همان《حکمت جاودان》و《حکمت عتیق》است.بنابراین،اهمیت نخستین سهروردی به دلیل نسبتی است که او با ایران،تاریخ اندیشه و خرد ایرانی برقرار میکند.اگر بخواهیم سرچشمه های این بحث درباره نسبت سهروردی و ایران را به دقت بررسی کنیم،باید به اصطلاحی که کوربن به درستی مطرح کرده بازگردیم:(منظومه ابن سینا-سهروردی).این اصطلاح به این معناست که سهروردی را نمیتوان تنها و مستقل خواند؛ تفسیر آرای سهروردی در گرو فهم دقیق ما از ابن سیناست.ابن سینا خود حکمت مشرقی را معادل خرد ایرانی میداند؛خردی که ریشه در حکمت وتفکر فرزانگان خسروانی دارد و سرچشمه فلسفه مشرقی است. این نوع از خرد،متعلق به ایران است، نه به سنت یونانی.همچنین توجه کنید که تا پیش از سهروردی،حتی ابن سینا نیز تلاش میکرد تا نسبتی با سنت یونان برقرار کند؛یعنی در فهم و مواجهه با فلسفه،با بازخوانی و بازتفسیر سنت یونانی،نظام فلسفی خود را شکل می داد.اما سهروردی مطلقا از این سنت جدا میشود. این یک مسئله بسیار مهمی است که متاسفانه تاکنون در نوشته ها،پژوهش ها،تدریس ها و در دانشگاه ها برای دانشجویان،محققان و مخاطبان به خوبی مطرح نشده است.آنچه سهروردی در میراث ایرانی دید،چیزی بود که به باور او،برتر از سنت فلسفی یونان بود.این نکته ما را به یاد گفتار معروف من و اشلگن می اندازد که در نقد کانت و هگل که معتقد بودند مشرق زمین نابالغ است بیان کرده بود:《شما از این سنت آگاهی ندارید.سنت شرق بسیار والاتر است از سنت غرب و یونان.》
سهروردی پس از آن اولین کسی است که کوشش میکند فلسفه را بیرون از سنت یونانی که تا آن زمان سیطره داشت،شکل دهد.ممکن است پرسیده شود:آیا بیرون از سنت یونان اصلا امکان ظهور تفکر فلسفی وجود دارد؟سهروردی پاسخ میدهد:بله،سنت یونان تنها یک نمود از تفکر فلسفی است که به اشتباه تصور شده و هنوز هم تصور میشود که با هرنوع تفکر فلسفی معادل است. این نکته سه بعدی است و سهروردی به خوبی به آن اشاره میکند.
استاد فلسفه بیان داشت:قطب الدین شیرازی میگوید:《حکمت الاشراق ،یعنی حکمتی که مبتنی بر کشف ذوق و شهود است و این حکمت مخصوص اهل فارس است.》او تاکید میکند که این حکمت کشفی و ذوقی است معنای آن ،ظهور انوار عقلی و فیض های آن،از طریق اشراقات رخ میدهد.در پایان میگوید:《مکان اعتماد فارسی》.این نکته اول است:سهروردی پس از فارابی و ابن سینا،در پی تاسیس حکمتی است که ریشه در ایران دارد.بر همین مبنای است که سهروردی استدلال،بحث و قیاس ابزارهای اصلی سنت یونانی را در مرتبه دوم قرار میدهد.وی در پایان گفت:در نکته دوم،باید گفت که سهروردی راه کسب چنین حکمتی را راهی نمیداند که یونانیان تعریف کردند؛یعنی راه اشکال سوری و منطقی.از دیدگاه سهروردی،همانگونه که فارابی در تعلیقات و ابن سینا در رساله《الحدود》نیز گفته اند تنها وجوه و نمودی از پدیدارها را برما آشکار میکنند،نه خودحقیقت.بنابراین،برای رسیدن به حقیقت،لازم است از فراتر از مفهوم و استدلال حرکت کرد.این راه،راه شهود،کشف و اشراق است.
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
سخن امروز من درباره جایگاه و اهمیت شیخ شهاب الدین سهروردی است.تاکنون در مورد سهروردی سخنان بسیاری گفته شده و آثار زیادی نیز درباره او نوشته شده است.اشتیاق عمیق ایرانیان به اشراق و شهود سبب شده است که با سهروردیاز این منظر همذات پنداری کنند.در عین حال ،اگرچه شهرت ابن سینا بیشتر است،توجه و گرایش ایرانیان به سهروردی به دلایلی قوی تر و پایدارتر جلوه کرده است.به همین دلیل ،فارابی و ابن سینا کمتر به صورت دقیق و عمیق خوانده شده اند.
او در پاسخ به این سوال که《چرا سهروردی اهمیت دارد؟》بیان کرد:شاید در یک پاسخ بسیار کوتاه باید گفت:به خاطر نسبت سهروردی با ایران.این مسئله بسیار مهمی است.در میان فیلسوفان اسلامی،سهروردی مهم ترین فیلسوفی است که پس از تلاش های بنیادین ابن سینا،کوشش میکند فلسفه را دوباره به ایران بازگرداند؛به خرد ایرانی.این خرد،از دیدگاه خود سهروردی،همان《حکمت جاودان》و《حکمت عتیق》است.بنابراین،اهمیت نخستین سهروردی به دلیل نسبتی است که او با ایران،تاریخ اندیشه و خرد ایرانی برقرار میکند.اگر بخواهیم سرچشمه های این بحث درباره نسبت سهروردی و ایران را به دقت بررسی کنیم،باید به اصطلاحی که کوربن به درستی مطرح کرده بازگردیم:(منظومه ابن سینا-سهروردی).این اصطلاح به این معناست که سهروردی را نمیتوان تنها و مستقل خواند؛ تفسیر آرای سهروردی در گرو فهم دقیق ما از ابن سیناست.ابن سینا خود حکمت مشرقی را معادل خرد ایرانی میداند؛خردی که ریشه در حکمت وتفکر فرزانگان خسروانی دارد و سرچشمه فلسفه مشرقی است. این نوع از خرد،متعلق به ایران است، نه به سنت یونانی.همچنین توجه کنید که تا پیش از سهروردی،حتی ابن سینا نیز تلاش میکرد تا نسبتی با سنت یونان برقرار کند؛یعنی در فهم و مواجهه با فلسفه،با بازخوانی و بازتفسیر سنت یونانی،نظام فلسفی خود را شکل می داد.اما سهروردی مطلقا از این سنت جدا میشود. این یک مسئله بسیار مهمی است که متاسفانه تاکنون در نوشته ها،پژوهش ها،تدریس ها و در دانشگاه ها برای دانشجویان،محققان و مخاطبان به خوبی مطرح نشده است.آنچه سهروردی در میراث ایرانی دید،چیزی بود که به باور او،برتر از سنت فلسفی یونان بود.این نکته ما را به یاد گفتار معروف من و اشلگن می اندازد که در نقد کانت و هگل که معتقد بودند مشرق زمین نابالغ است بیان کرده بود:《شما از این سنت آگاهی ندارید.سنت شرق بسیار والاتر است از سنت غرب و یونان.》
سهروردی پس از آن اولین کسی است که کوشش میکند فلسفه را بیرون از سنت یونانی که تا آن زمان سیطره داشت،شکل دهد.ممکن است پرسیده شود:آیا بیرون از سنت یونان اصلا امکان ظهور تفکر فلسفی وجود دارد؟سهروردی پاسخ میدهد:بله،سنت یونان تنها یک نمود از تفکر فلسفی است که به اشتباه تصور شده و هنوز هم تصور میشود که با هرنوع تفکر فلسفی معادل است. این نکته سه بعدی است و سهروردی به خوبی به آن اشاره میکند.
استاد فلسفه بیان داشت:قطب الدین شیرازی میگوید:《حکمت الاشراق ،یعنی حکمتی که مبتنی بر کشف ذوق و شهود است و این حکمت مخصوص اهل فارس است.》او تاکید میکند که این حکمت کشفی و ذوقی است معنای آن ،ظهور انوار عقلی و فیض های آن،از طریق اشراقات رخ میدهد.در پایان میگوید:《مکان اعتماد فارسی》.این نکته اول است:سهروردی پس از فارابی و ابن سینا،در پی تاسیس حکمتی است که ریشه در ایران دارد.بر همین مبنای است که سهروردی استدلال،بحث و قیاس ابزارهای اصلی سنت یونانی را در مرتبه دوم قرار میدهد.وی در پایان گفت:در نکته دوم،باید گفت که سهروردی راه کسب چنین حکمتی را راهی نمیداند که یونانیان تعریف کردند؛یعنی راه اشکال سوری و منطقی.از دیدگاه سهروردی،همانگونه که فارابی در تعلیقات و ابن سینا در رساله《الحدود》نیز گفته اند تنها وجوه و نمودی از پدیدارها را برما آشکار میکنند،نه خودحقیقت.بنابراین،برای رسیدن به حقیقت،لازم است از فراتر از مفهوم و استدلال حرکت کرد.این راه،راه شهود،کشف و اشراق است.
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
Telegram
انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی
📍 کانال انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی کرمانشاه 📚
📌محفلی برای دوستداران فلسفه📖
📲آدرسمون در پیامرسان ایتا: 📲
https://eitaa.com/fhilsif
📬راه ارتباطی با دبیر انجمن: mona_mansuori@
📌محفلی برای دوستداران فلسفه📖
📲آدرسمون در پیامرسان ایتا: 📲
https://eitaa.com/fhilsif
📬راه ارتباطی با دبیر انجمن: mona_mansuori@
❤1👏1
چکیده از کتاب :
من حس میکنم توی کل فلسفهی غرب، رگهای از ایمان به مسیحیت دیده میشه. بااینکه توی اروپای قرن نوزدهم ایمان مسیحی روبهزوال بود، اما ردپای یهسری مفاهیمِ دینی مثل «روح» و «اخلاق» همچنان توی فلسفههای سکولار و بیدین دیده میشد.
ازنظر من فلاسفه دورو هستن. اونا ادعا میکنن که بدون سوگیری، دنبال حقیقت مسلم هستن؛ اما درواقع فقط لباس منطقی به تنِ پیشداوریهاشون کردن. بهخاطر اینه که من میگم هر فلسفهای فقط یه خودزندگینامه از کسیه که خلقش کرده
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
من حس میکنم توی کل فلسفهی غرب، رگهای از ایمان به مسیحیت دیده میشه. بااینکه توی اروپای قرن نوزدهم ایمان مسیحی روبهزوال بود، اما ردپای یهسری مفاهیمِ دینی مثل «روح» و «اخلاق» همچنان توی فلسفههای سکولار و بیدین دیده میشد.
ازنظر من فلاسفه دورو هستن. اونا ادعا میکنن که بدون سوگیری، دنبال حقیقت مسلم هستن؛ اما درواقع فقط لباس منطقی به تنِ پیشداوریهاشون کردن. بهخاطر اینه که من میگم هر فلسفهای فقط یه خودزندگینامه از کسیه که خلقش کرده
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
❤3👌1
انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی
▫️یادبود علمی #شیخ_اشراق▫️ 🔸به همت مجمع عالی حکمت اسلامی دفتر کرمانشاه، انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی، موسسه آموزش عالی حوزوی علامه طباطبایی ره و موسسه آموزشی_فرهنگی زمام 🔺دوشنبه ۶ مردادماه، ساعت ۱۸ 🎙 حجتالاسلام والمسلمین دکتر #یحبی_جهانگیری_سهروردی 🔹سهروردی…
📌📌📌📌📌نشست گذری بر زندگی و آثار شیخ اشراق هم اکنون درحال برگزاری است.
❤2👍1
انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی
▪️ه- برهان انسان پرنده یا معلق در هوا یکی از متقن ترین دلایلی که ابن سینا بر وجود نفس اقامه کرده است، دلیلی است که ژیلسون آنرا دلیل انسان پرنده خوانده و ما آن را در زمره دلایل قدیس و آگوستین نیز می یابیم که از آباء کنیسه شرقی اخذ کرده است .همچنین "دلیل انسان…
▪️#نفس_از_دیدگاه_ابن_سینا جلسه دوم
درجلسه پیش بیان شد, #ابن_سینا قبل از اینکه به تعریف و مسائل نفس بپردازد، در صدد اثبات نفس است ودر تالیفات خود این براهین را تکرار می کند. مهم ترین آنها عبارت بود از
۱-برهان طبیعی
۲-برهان پسیکولوژی
۳-برهان استمرار
۴-برهان وحدت نفس و برهان" من"
۵-برهان معلق درهوا
▪️ تعریف نفس
ابوعلی سینا در مبحث علم طبیعی میگوید: همه افعال نباتی و حیوانی وانسانی، از قوایی زائد بر جسمیت و حتی زائد درطبیعت مزاج (برودت'رطوبت'حرارت'خشک) صادر می شود. که این قوا را کمال می خوانند، زیرا بوسیله این قواست که نبات وحیوان بالفعل نبات وحیوان می شوند.ودر ادامه می گوید: ما اینها را از نظر افعالی که از آنها صادر می شوند قوا می نامیم و از نظر آن که جنس را کمال می بخشند تا به صورت محصل یعنی (موجود بالفعل )"در می آید کمال می خوانیم و بهتر آن است که نفس را کمال گوییم زیرا" نفس از جهت قوهای که ادراک حیوان بدان است استکمال می یابد کمال است. همچنین از جهت قوه ای که افعال حیوان از آن صادر میشود کمال است .نفس مفارق از ماده کمال است و نفس غیر مفارق از ماده هم کمال است."
▪️تا اینجا در یافتم؛ شیخ نفس را قوایی مفارق ازجسمیت وزائد بر مزاج تعریف می کند،و این قوا را به نام کمال می خواند.
شیخ می گوید: کمال رابر دوقسم است:کمال اول- کمال ثانی
کمال اول آن است که ،نوع(حقیقت شی) بدان فعلیت می یابد مانند شکل شمشیری برای شمشیر .
کمال دوم نتیجه افعال و انفعالات شی است چون بریدن برای شمشیر.از اینجاست که نفس کمال اول است.
درنفس نباتی" کمال اول جسم طبیعی آلی است از آن جهت که زاد و ولد می کند و پرورش می باید و تغذیه می کند".
نفس حیوانی" کمال اول جسم طبیعی عالی است از جهت ادراک جزئیات و حرکت به اراده .
نفس نسانی "کمال اول جسم طبیعی عالی است از جهت اعمال فکری که به اختیار انجام میدهد و استنباط به رای و جهت ادراک کلیات."
▪️طبیعت نفس
ابن سینا پس از آن که به بیان تقابل جوهر و عرض می پردازد می گوید :"وجود نفس در جسم چون وجود عرض در موضوع خود نیست ،پس نفس جوهر است "زیرا میتواند بدون جسم یافته شود ولی جسم بدون نفس برپای نتواند بود که چون از آن جدا شد دستخوش تغییرات خارجی گردد و انحلال یابد.
پیش از ابن سینا افلاطون ،فلوطین وفارابی به جوهریت نفس قائل شده بودند .ابن سینا علاوه بر اثبات جوهریت نفس اثبات کرده که نفس جوهری است روحانی.
براهینی که بر روحانیت نفس اقامه کرده است بر سه گونه است .منطقی، ریاضی, طبیعی, و مهمترین آنها عبارتند از:
الف- نفس, ادراک معقولات میکند و این ادراک از خواص جسم نیست. زیرا صور معقوله چون در عقل یافت شوند به وضعی نیستند که بتوان گفت تجزیه میپذیرند یا انقسام می شوند.در حالی که در جسم تصور تقسیمات نامتناهی می توان کرد.پس صور معقوله هرگز نمی توانددر جسم باشد
ب- نفس ادراک کلیات می کند .و همچنین نفس خود را بدون هیچ حالت و وسیله ای درک می کند اما حتی شی خارجی را حس میکند ،ولی ذات خودو آلت خود و احساس خود را حس نمیکند. همچنین است خیال که نه ذات خود را تخیل می کند و نه فعل و آلت خود را. پس نفس را طبیعتی است غیر از طبیعت حس و خیال.
ج- استمرار عمل و قوت محسوسات آلات جسمانی را ناتوان می کنند و چه بسا موجب فساد آنها میشوند."مثلا نور زیاد چشم را ضعیف میکند و شنیدن صدای شدید گوش را ضعیف می کند و گاه از کار می اندازند. چون چیزی، قوی و شدید را ادراک کنند به ادراک ضعیف قدرت نمی یابند. کسی که نور شدیدی را می بیند با آن و یا پس از آن قادر به دیدن نور ضعیف نیست. و کسی که بانگ عظیمی را می شنود با آن و یا پس از آن قادر به شنیدن بانگ ضعیف نیست. اما در قوه عقلیه امر بر خلاف این است زیرا چون شخص در تعقل مداومت کند و مواردی را که قویتر است تصور نماید در آنچه ضعیفتر است برای او آسان خواهد شد".( #شفا، صفحه 215)
د- همه اجزای بدن پس از آنکه به منتهای نشوء و قوت خود رسیدند رو به ضعف می گذارند. و این امر در سن ۴۰ سالگی است یا در حدود ۴۰ سالگی، و حال آنکه قوای عقلانی در این اوان کاملتر و نیرومند تر میشود. اگر اینها از صنف قوای بدنی بودند می بایست که مانند بدن رو به ضعف نهند، ولی این حال جز در موارد استثنایی یعنی مواقعی که موانعی پیش آید دیده نشده است پس قوای عقلانی نیز غیر از قوای بدنی است.
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
درجلسه پیش بیان شد, #ابن_سینا قبل از اینکه به تعریف و مسائل نفس بپردازد، در صدد اثبات نفس است ودر تالیفات خود این براهین را تکرار می کند. مهم ترین آنها عبارت بود از
۱-برهان طبیعی
۲-برهان پسیکولوژی
۳-برهان استمرار
۴-برهان وحدت نفس و برهان" من"
۵-برهان معلق درهوا
▪️ تعریف نفس
ابوعلی سینا در مبحث علم طبیعی میگوید: همه افعال نباتی و حیوانی وانسانی، از قوایی زائد بر جسمیت و حتی زائد درطبیعت مزاج (برودت'رطوبت'حرارت'خشک) صادر می شود. که این قوا را کمال می خوانند، زیرا بوسیله این قواست که نبات وحیوان بالفعل نبات وحیوان می شوند.ودر ادامه می گوید: ما اینها را از نظر افعالی که از آنها صادر می شوند قوا می نامیم و از نظر آن که جنس را کمال می بخشند تا به صورت محصل یعنی (موجود بالفعل )"در می آید کمال می خوانیم و بهتر آن است که نفس را کمال گوییم زیرا" نفس از جهت قوهای که ادراک حیوان بدان است استکمال می یابد کمال است. همچنین از جهت قوه ای که افعال حیوان از آن صادر میشود کمال است .نفس مفارق از ماده کمال است و نفس غیر مفارق از ماده هم کمال است."
▪️تا اینجا در یافتم؛ شیخ نفس را قوایی مفارق ازجسمیت وزائد بر مزاج تعریف می کند،و این قوا را به نام کمال می خواند.
شیخ می گوید: کمال رابر دوقسم است:کمال اول- کمال ثانی
کمال اول آن است که ،نوع(حقیقت شی) بدان فعلیت می یابد مانند شکل شمشیری برای شمشیر .
کمال دوم نتیجه افعال و انفعالات شی است چون بریدن برای شمشیر.از اینجاست که نفس کمال اول است.
درنفس نباتی" کمال اول جسم طبیعی آلی است از آن جهت که زاد و ولد می کند و پرورش می باید و تغذیه می کند".
نفس حیوانی" کمال اول جسم طبیعی عالی است از جهت ادراک جزئیات و حرکت به اراده .
نفس نسانی "کمال اول جسم طبیعی عالی است از جهت اعمال فکری که به اختیار انجام میدهد و استنباط به رای و جهت ادراک کلیات."
▪️طبیعت نفس
ابن سینا پس از آن که به بیان تقابل جوهر و عرض می پردازد می گوید :"وجود نفس در جسم چون وجود عرض در موضوع خود نیست ،پس نفس جوهر است "زیرا میتواند بدون جسم یافته شود ولی جسم بدون نفس برپای نتواند بود که چون از آن جدا شد دستخوش تغییرات خارجی گردد و انحلال یابد.
پیش از ابن سینا افلاطون ،فلوطین وفارابی به جوهریت نفس قائل شده بودند .ابن سینا علاوه بر اثبات جوهریت نفس اثبات کرده که نفس جوهری است روحانی.
براهینی که بر روحانیت نفس اقامه کرده است بر سه گونه است .منطقی، ریاضی, طبیعی, و مهمترین آنها عبارتند از:
الف- نفس, ادراک معقولات میکند و این ادراک از خواص جسم نیست. زیرا صور معقوله چون در عقل یافت شوند به وضعی نیستند که بتوان گفت تجزیه میپذیرند یا انقسام می شوند.در حالی که در جسم تصور تقسیمات نامتناهی می توان کرد.پس صور معقوله هرگز نمی توانددر جسم باشد
ب- نفس ادراک کلیات می کند .و همچنین نفس خود را بدون هیچ حالت و وسیله ای درک می کند اما حتی شی خارجی را حس میکند ،ولی ذات خودو آلت خود و احساس خود را حس نمیکند. همچنین است خیال که نه ذات خود را تخیل می کند و نه فعل و آلت خود را. پس نفس را طبیعتی است غیر از طبیعت حس و خیال.
ج- استمرار عمل و قوت محسوسات آلات جسمانی را ناتوان می کنند و چه بسا موجب فساد آنها میشوند."مثلا نور زیاد چشم را ضعیف میکند و شنیدن صدای شدید گوش را ضعیف می کند و گاه از کار می اندازند. چون چیزی، قوی و شدید را ادراک کنند به ادراک ضعیف قدرت نمی یابند. کسی که نور شدیدی را می بیند با آن و یا پس از آن قادر به دیدن نور ضعیف نیست. و کسی که بانگ عظیمی را می شنود با آن و یا پس از آن قادر به شنیدن بانگ ضعیف نیست. اما در قوه عقلیه امر بر خلاف این است زیرا چون شخص در تعقل مداومت کند و مواردی را که قویتر است تصور نماید در آنچه ضعیفتر است برای او آسان خواهد شد".( #شفا، صفحه 215)
د- همه اجزای بدن پس از آنکه به منتهای نشوء و قوت خود رسیدند رو به ضعف می گذارند. و این امر در سن ۴۰ سالگی است یا در حدود ۴۰ سالگی، و حال آنکه قوای عقلانی در این اوان کاملتر و نیرومند تر میشود. اگر اینها از صنف قوای بدنی بودند می بایست که مانند بدن رو به ضعف نهند، ولی این حال جز در موارد استثنایی یعنی مواقعی که موانعی پیش آید دیده نشده است پس قوای عقلانی نیز غیر از قوای بدنی است.
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
👍2❤1👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 بیایید با حسین وقت بگذرانیم
🔸 راهپیمایی اربعین تجسم قصه عاشقی است
🔸 عشق حسین نیروبخش است و جان تازه به شما می دهد
👆 اینها تحلیل استاد جامعه شناسی دانشگاه فرانسه از این پیاده رویست.
🔹 او قادر به گفتگو به زبانهای عبری، عربی، فارسی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، روسی و بوسنیایی است.
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
🔸 راهپیمایی اربعین تجسم قصه عاشقی است
🔸 عشق حسین نیروبخش است و جان تازه به شما می دهد
👆 اینها تحلیل استاد جامعه شناسی دانشگاه فرانسه از این پیاده رویست.
🔹 او قادر به گفتگو به زبانهای عبری، عربی، فارسی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، روسی و بوسنیایی است.
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
❤2👏1🕊1
The difference between knowledge and wisdom is one of kind, not degree, Greater knowledge does not necessarily translate into greater wisdom, and in fact can make us less wise. We can know too much, and we can mis-know.
💺 The Socrates Express
✍🏻 Eric Weiner
📝 تمایزی که بینِ دانش و خِرَد هست تمایزِ درجه نیست بلکه تمایز از جهتِ جنسشان است. دانشِ عظیم لزوماً به خردِ عظیم منجر نخواهد شد تا آنجا که ممکن است به کاهشِ خرد هم منجر شود. چه بسا ممکن است زیاد بدانیم و اشتباه متوجه شویم.
📚 بریده ای از کتاب قطار سقراط (#the_socrates_express )
🏛 https://www.tg-me.com/razi_philosophy
💺 The Socrates Express
✍🏻 Eric Weiner
📝 تمایزی که بینِ دانش و خِرَد هست تمایزِ درجه نیست بلکه تمایز از جهتِ جنسشان است. دانشِ عظیم لزوماً به خردِ عظیم منجر نخواهد شد تا آنجا که ممکن است به کاهشِ خرد هم منجر شود. چه بسا ممکن است زیاد بدانیم و اشتباه متوجه شویم.
📚 بریده ای از کتاب قطار سقراط (#the_socrates_express )
🏛 https://www.tg-me.com/razi_philosophy
Telegram
انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی
📍 کانال انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی کرمانشاه 📚
📌محفلی برای دوستداران فلسفه📖
📲آدرسمون در پیامرسان ایتا: 📲
https://eitaa.com/fhilsif
📬راه ارتباطی با دبیر انجمن: mona_mansuori@
📌محفلی برای دوستداران فلسفه📖
📲آدرسمون در پیامرسان ایتا: 📲
https://eitaa.com/fhilsif
📬راه ارتباطی با دبیر انجمن: mona_mansuori@
❤3👌1
Audio
⚜ فلسفه را با گوش جان بشنوید!
«فلسفه خواندن، یعنی یاد گرفتنِ پرواز در دنیایی که همه مشغول خزیدنند.»
- 📚اپیزود پادکست فلسفی قسمت چهارم با موضوع «فلسفه اخلاق» منتشر شد.
-نظر شما چیست؟
_بعد از شنیدن، دیدگاهتان را با ما به اشتراک بگذارید📨
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
«فلسفه خواندن، یعنی یاد گرفتنِ پرواز در دنیایی که همه مشغول خزیدنند.»
- 📚اپیزود پادکست فلسفی قسمت چهارم با موضوع «فلسفه اخلاق» منتشر شد.
-نظر شما چیست؟
_بعد از شنیدن، دیدگاهتان را با ما به اشتراک بگذارید📨
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
❤2🤗1
انجمن علمی فقه و حقوق دانشگاه حضرت معصومه (س) با همکاری انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی و جمعی از انجمن های فعال کشوری برگزار میکند:
💡" کارگاه مهارتی صدور رای"
رموز استدلال و تصمیمگیری قضات
محور های کارگاه:
• فرایند استدلال قضایی
• معیار های تصمیم گیری قاضی
• عوامل مؤثر در صدور رأی
• چالش های استدلال قاضی
با حضور افتخاری:
🔹دکتر محمد امرایی
رئیس شعبه دادگاه حقوقی استان تهران
قاضی دادگستری و مدرس دانشگاه
🔺️رایگان و همراه با گواهی معتبر .
🕛 چهارشنبه ۱۵ مرداد ماه ساعت ۲۰ الی ۲۱:۳۰
📍 لینک جلسه در کانال رسمی انجمن علمی فقه و حقوق دانشگاه حضرت معصومه بارگذاری خواهد شد.
کانال رسمی انجمن علمی فقه و حقوق دانشگاه حضرت معصومه:
▶️@Fegh_hoghoh
کانال انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی:
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
💡" کارگاه مهارتی صدور رای"
رموز استدلال و تصمیمگیری قضات
محور های کارگاه:
• فرایند استدلال قضایی
• معیار های تصمیم گیری قاضی
• عوامل مؤثر در صدور رأی
• چالش های استدلال قاضی
با حضور افتخاری:
🔹دکتر محمد امرایی
رئیس شعبه دادگاه حقوقی استان تهران
قاضی دادگستری و مدرس دانشگاه
🔺️رایگان و همراه با گواهی معتبر .
🕛 چهارشنبه ۱۵ مرداد ماه ساعت ۲۰ الی ۲۱:۳۰
📍 لینک جلسه در کانال رسمی انجمن علمی فقه و حقوق دانشگاه حضرت معصومه بارگذاری خواهد شد.
کانال رسمی انجمن علمی فقه و حقوق دانشگاه حضرت معصومه:
▶️@Fegh_hoghoh
کانال انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی:
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
👏2👌1
#معرفی ـ کتاب
چکیده ای از کتاب :
توماس آکویناس یه فیلسوف و قدیس قرن سیزدهمی در ایتالیا بود که دیدگاههای مدرنی رو نسبتبه دین ارائه میکرد. آکویناس توی ایمانش ثابتقدم بود؛ اما دنبالکردن کورکورانهی دین رو هم قبول نداشت. اون یکی از اولین انسانهای قرون وسطایی بود که گفت ایمان و خرد با هم منافاتی ندارن و میتونن درکنار هم وجود داشته باشن.
آکویناس که تفکراتی جلوتر از زمونهی خودش داشت، به مردم میگفت غیرمسیحیها هم میتونن دیدگاههای ارزشمندی داشته باشن. این فکر توی زمان خودش انقلابی بود؛ چون اون زمان مسیحیا فکر میکردن مسیحیت تنها دینی هست که میتونه متفکران ارزشمند تولید کنه.
آکویناس رو میشه یکیاز اولین افرادی در تاریخ دونست که به جدایی دین از سیاست یا همون سکولاریسم امروزی معتقد بود.
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
چکیده ای از کتاب :
توماس آکویناس یه فیلسوف و قدیس قرن سیزدهمی در ایتالیا بود که دیدگاههای مدرنی رو نسبتبه دین ارائه میکرد. آکویناس توی ایمانش ثابتقدم بود؛ اما دنبالکردن کورکورانهی دین رو هم قبول نداشت. اون یکی از اولین انسانهای قرون وسطایی بود که گفت ایمان و خرد با هم منافاتی ندارن و میتونن درکنار هم وجود داشته باشن.
آکویناس که تفکراتی جلوتر از زمونهی خودش داشت، به مردم میگفت غیرمسیحیها هم میتونن دیدگاههای ارزشمندی داشته باشن. این فکر توی زمان خودش انقلابی بود؛ چون اون زمان مسیحیا فکر میکردن مسیحیت تنها دینی هست که میتونه متفکران ارزشمند تولید کنه.
آکویناس رو میشه یکیاز اولین افرادی در تاریخ دونست که به جدایی دین از سیاست یا همون سکولاریسم امروزی معتقد بود.
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
❤2👌1
۱. مسئله: چرا میترسیم؟ چرا بیدلیل آشفته میشویم؟
ما بهدفعات با اضطرابی مواجه میشویم که نه علت روانی روشنی دارد، نه حادثهای بیرونی آن را توجیه میکند. این وضعیت چه تفاوتی با ترسهای مشخص (مثلاً ترس از مرگ، تاریکی، ارتفاع، طرد شدن) دارد؟
آیا ترس صرفاً واکنشی به یک محرک است یا نشانهای از وضعیت بنیادین ما در جهان؟
که پاسخ هایدگر این بود که چنین وضعیتی یک حال و هوای خاص است یک امکان ناب است که آدمی به روی هستی گشوده شود بنابراین از منظر هایدگر اضطراب و ترس که با یکدیگر متفاوتاند هرگز از موضع روانشناختی اهمیت ندارند و صرفا با رویکردی هستیشناسانه برای شناخت هرچه بیشتر خود و هستی طرح و بحث میشوند
۲. تمایز بین ترس و اضطراب از دیدگاه فلسفی و روانکاوانه
▪︎ هایدگر در هستی و زمان:
• ترس (Furcht): جهتدار است، همیشه از «چیزی» میترسیم؛ از یک خطر مشخص. ترس درونِ-جهانی است (innerweltlich).
• اضطراب (Angst): بیموضوع است، از «هیچ» میترسیم. اضطراب ما را با «هیچبودگی هستیمان» مواجه میکند.
• در لحظه اضطراب، جهان بهعنوان کلیتی بیمعنا و بیثبات گشوده میشود. دازاین با حقیقت وجود خودش مواجه میشود.
• اضطراب ما را به سوی خودآگاهی اصیل پرتاب میکند
فروید:
• ترس، زمانی پدید میآید که «من» احساس کند با تهدیدی واقعی یا خیالی مواجه است.
• اضطراب، حاصل تعارضهای ناهشیارانه است بین خواستههای (Id) و سانسور فراخود (Super-Ego).
• اضطراب، شکلی از سیگنال دفاعی است؛ هشداری از درون که ساختار روانی دارد، نه صرفاً فیزیولوژیک
لکان:
• اضطراب، تنها هیجانی است که فریب نمیدهد؛ anxiety is the only affect that does not deceive.
• اضطراب، نتیجهی گسست در زنجیره دالهاست؛ لحظهای که سوژه با «چیزی» مواجه میشود که در زبان نمیگنجد (ابژه a).
• لکان اضطراب را در پیوند با میل دیگری و جایگاه سوژه در گفتمان میفهمد.
• در اضطراب، سوژه با شکاف میان امر واقع (Real) و نمادین (Symbolic) مواجه میشود.
۳. تفاوت اضطراب و استرس از دیدگاه فلاسفه
▪︎ اسپینوزا:
• ترس و امید دو روی یک سکهاند؛ نشانهی ناآگاهی ما از علل حقیقی امور.
• ترس ریشه در عدم کفایت شناخت دارد. از نظر اسپینوزا، عواطف باید با «فهم عقلانی» جایگزین شوند.
• اضطراب نوعی ضعف در conatus است در کوشش برای ماندن در بودن.
▪︎ هایدگر:
• اضطراب ضعف نیست بلکه نوعی گشودگی به حقیقت وجود است.
• مواجهه با نیستی، با مرگ، با عدم بنیاد، انسان را از سقوط در جمعیت (das Man) بیرون میکشد.
۴. نقش نوروساینس (با نگاهی به ایگلمن)
دیوید ایگلمن:
• مغز ما در مواجهه با عدم قطعیت و تهدیدات ناشناخته، شبکههای مشخصی را فعال میکند.
• اضطراب گاهی نتیجهی ناتوانی مغز در پیشبینی آینده است.
• از دیدگاه علوم اعصاب، اضطراب با آمیگدالا، هیپوکامپ و قشر پیشپیشانی (PFC) مرتبط است.
• اما حتی ایگلمن نیز به شکاف میان تجربه زیسته و تصویر علمی از مغز اذعان دارد
۵. فرایند آشوب روانی چگونه رخ میدهد؟
• از دید فروید، با تحریک محتوای ناهشیار، تعادل روانی از هم میپاشد.
• در لکان، شکاف در زبان، و مواجهه با امر واقع (Real) ما را از موقعیت گفتمانیمان بیرون میراند.
• از منظر هایدگر، دازاین در لحظه اضطراب، از جهانمندی روزمرهاش جدا میشود.
• و در عصبشناسی، سیستم عصبی به شرایط نامشخص پاسخهایی شتابزده و پرآشوب میدهد تا از موجود زنده محافظت کند
۶. چرا فلسفه مهمتر از ساینس است در مواجهه با ترس؟
• ساینس پاسخهایی علی و زیستی میدهد؛ اما تجربه انسانی را تهی از معنا میبیند.
• فلسفه، خاصه اگزیستانسیالیسم و روانکاوی، ساحتهای وجودی، زبانی، و بینفردی ترس را میکاوند.
• پدیدارشناسی به ما نشان میدهد ترس صرفاً یک واکنش نیست، بلکه نحوهای از بودن است.
✍ابوذر شریعتی.
🆔https://www.tg-me.com/razi_philosophy
ما بهدفعات با اضطرابی مواجه میشویم که نه علت روانی روشنی دارد، نه حادثهای بیرونی آن را توجیه میکند. این وضعیت چه تفاوتی با ترسهای مشخص (مثلاً ترس از مرگ، تاریکی، ارتفاع، طرد شدن) دارد؟
آیا ترس صرفاً واکنشی به یک محرک است یا نشانهای از وضعیت بنیادین ما در جهان؟
که پاسخ هایدگر این بود که چنین وضعیتی یک حال و هوای خاص است یک امکان ناب است که آدمی به روی هستی گشوده شود بنابراین از منظر هایدگر اضطراب و ترس که با یکدیگر متفاوتاند هرگز از موضع روانشناختی اهمیت ندارند و صرفا با رویکردی هستیشناسانه برای شناخت هرچه بیشتر خود و هستی طرح و بحث میشوند
۲. تمایز بین ترس و اضطراب از دیدگاه فلسفی و روانکاوانه
▪︎ هایدگر در هستی و زمان:
• ترس (Furcht): جهتدار است، همیشه از «چیزی» میترسیم؛ از یک خطر مشخص. ترس درونِ-جهانی است (innerweltlich).
• اضطراب (Angst): بیموضوع است، از «هیچ» میترسیم. اضطراب ما را با «هیچبودگی هستیمان» مواجه میکند.
• در لحظه اضطراب، جهان بهعنوان کلیتی بیمعنا و بیثبات گشوده میشود. دازاین با حقیقت وجود خودش مواجه میشود.
• اضطراب ما را به سوی خودآگاهی اصیل پرتاب میکند
فروید:
• ترس، زمانی پدید میآید که «من» احساس کند با تهدیدی واقعی یا خیالی مواجه است.
• اضطراب، حاصل تعارضهای ناهشیارانه است بین خواستههای (Id) و سانسور فراخود (Super-Ego).
• اضطراب، شکلی از سیگنال دفاعی است؛ هشداری از درون که ساختار روانی دارد، نه صرفاً فیزیولوژیک
لکان:
• اضطراب، تنها هیجانی است که فریب نمیدهد؛ anxiety is the only affect that does not deceive.
• اضطراب، نتیجهی گسست در زنجیره دالهاست؛ لحظهای که سوژه با «چیزی» مواجه میشود که در زبان نمیگنجد (ابژه a).
• لکان اضطراب را در پیوند با میل دیگری و جایگاه سوژه در گفتمان میفهمد.
• در اضطراب، سوژه با شکاف میان امر واقع (Real) و نمادین (Symbolic) مواجه میشود.
۳. تفاوت اضطراب و استرس از دیدگاه فلاسفه
▪︎ اسپینوزا:
• ترس و امید دو روی یک سکهاند؛ نشانهی ناآگاهی ما از علل حقیقی امور.
• ترس ریشه در عدم کفایت شناخت دارد. از نظر اسپینوزا، عواطف باید با «فهم عقلانی» جایگزین شوند.
• اضطراب نوعی ضعف در conatus است در کوشش برای ماندن در بودن.
▪︎ هایدگر:
• اضطراب ضعف نیست بلکه نوعی گشودگی به حقیقت وجود است.
• مواجهه با نیستی، با مرگ، با عدم بنیاد، انسان را از سقوط در جمعیت (das Man) بیرون میکشد.
۴. نقش نوروساینس (با نگاهی به ایگلمن)
دیوید ایگلمن:
• مغز ما در مواجهه با عدم قطعیت و تهدیدات ناشناخته، شبکههای مشخصی را فعال میکند.
• اضطراب گاهی نتیجهی ناتوانی مغز در پیشبینی آینده است.
• از دیدگاه علوم اعصاب، اضطراب با آمیگدالا، هیپوکامپ و قشر پیشپیشانی (PFC) مرتبط است.
• اما حتی ایگلمن نیز به شکاف میان تجربه زیسته و تصویر علمی از مغز اذعان دارد
۵. فرایند آشوب روانی چگونه رخ میدهد؟
• از دید فروید، با تحریک محتوای ناهشیار، تعادل روانی از هم میپاشد.
• در لکان، شکاف در زبان، و مواجهه با امر واقع (Real) ما را از موقعیت گفتمانیمان بیرون میراند.
• از منظر هایدگر، دازاین در لحظه اضطراب، از جهانمندی روزمرهاش جدا میشود.
• و در عصبشناسی، سیستم عصبی به شرایط نامشخص پاسخهایی شتابزده و پرآشوب میدهد تا از موجود زنده محافظت کند
۶. چرا فلسفه مهمتر از ساینس است در مواجهه با ترس؟
• ساینس پاسخهایی علی و زیستی میدهد؛ اما تجربه انسانی را تهی از معنا میبیند.
• فلسفه، خاصه اگزیستانسیالیسم و روانکاوی، ساحتهای وجودی، زبانی، و بینفردی ترس را میکاوند.
• پدیدارشناسی به ما نشان میدهد ترس صرفاً یک واکنش نیست، بلکه نحوهای از بودن است.
✍ابوذر شریعتی.
🆔https://www.tg-me.com/razi_philosophy
Telegram
انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی
📍 کانال انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی کرمانشاه 📚
📌محفلی برای دوستداران فلسفه📖
📲آدرسمون در پیامرسان ایتا: 📲
https://eitaa.com/fhilsif
📬راه ارتباطی با دبیر انجمن: mona_mansuori@
📌محفلی برای دوستداران فلسفه📖
📲آدرسمون در پیامرسان ایتا: 📲
https://eitaa.com/fhilsif
📬راه ارتباطی با دبیر انجمن: mona_mansuori@
👍2👏1
انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی
▪️#نفس_از_دیدگاه_ابن_سینا جلسه دوم درجلسه پیش بیان شد, #ابن_سینا قبل از اینکه به تعریف و مسائل نفس بپردازد، در صدد اثبات نفس است ودر تالیفات خود این براهین را تکرار می کند. مهم ترین آنها عبارت بود از ۱-برهان طبیعی ۲-برهان پسیکولوژی ۳-برهان استمرار…
حدوث نفس وخلود آن
ابن سینا بر این عقیده است که نفس با بدن حادث می شود.شیخ می گوید: نفس هنگامی حدوث می یابد که بدنی که صلاحیت به کار بردن آن را داشته باشد حدوث می یابد تا بدن حادث به منزله محل فرمانروایی و آلت و ابزار کار نفس باشد ابن سینا سپس به مخالفت با افلاطون پرداخته و می گوید: چنان نیست که نفوس انسانی جدا از بدن و قبل از آن قائم به خود بوده اند و سپس در بدن حلول کرده اند.
شیخ می گوید:"اگر امکان می داشت نفس بدون بدن موجود باشد ممکن نمیشد، که نفسی با نفس دیگر مغایرت عددی داشته باشد".
محال است که نفس واحد باشد و سپس آن نفس واحد در اجسام کثیر تقسیم گردد زیرا بسیط تجزیه و تقسیم نمیشود و صورت جسدی نمی تواند که در همان وقت صورت جسدی دیگر باشد پس نفس ها وقتی حادث می شوند که ماده بدنی که شایستگی به کار بردن داشته باشد حادث شده باشد
هرگاه نفس با جسد حادث شده باشد، پس می توانیم بگوییم هر جسدی را نفسی است و نفوس در اجساد از حیث نوع واحد و حیث عدد کثیرند. و چون نفوس از ابدان مفارقت یابند باز مانند زمانی که در ابدان بودند متعددند و هر نفسی به حسب اختلاف موادش و بر حسب اختلاف از منهء حدوثش، و بر حسب اختلاف هیئت آن ،یعنی اختلاف ابدان, ذات منفردی است.
▪️خلود نفس
شیخ به اثبات خلود نفس انسانی پرداخته است. بدین طریق که نفس با بدن حادث می شود ولی با فساد آن فاسد نمی یابد و این رای با رای ارسطو که می گوید صورت(نفس) با فساد ماده فاسد میشود مخالف است .
شیخ همچنین می گوید : نفس پذیرنده معقولات است و اخص خاص آن عقل است؛ و معقولات تنها صور اشیایی هستند که نفس تعقل کرده و نفس همواره غیر آن صور است. و نفس جاویدان است .زیرا نفس ذاتی است روحانی و نا مرکب. و بعد وقتی می گوییم که نفس صورت جسد است بدان معنی نیست که به فساد آن فاسد میشود.این بدان معنا است که وقتی شی به فساد شی دیگر فاسد میشود که میان آنها یک نوع تعلقی باشد ،و ما میدانیم که نفس و جسد با هم به وجود می آیند و هر دو جوهر ند، و جسد هیچ علتی از علل وجود نفس نیست، زیرا تعلق نفس به بدن از نوع تعلق معلول به علت ذاتی نیست.
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
ابن سینا بر این عقیده است که نفس با بدن حادث می شود.شیخ می گوید: نفس هنگامی حدوث می یابد که بدنی که صلاحیت به کار بردن آن را داشته باشد حدوث می یابد تا بدن حادث به منزله محل فرمانروایی و آلت و ابزار کار نفس باشد ابن سینا سپس به مخالفت با افلاطون پرداخته و می گوید: چنان نیست که نفوس انسانی جدا از بدن و قبل از آن قائم به خود بوده اند و سپس در بدن حلول کرده اند.
شیخ می گوید:"اگر امکان می داشت نفس بدون بدن موجود باشد ممکن نمیشد، که نفسی با نفس دیگر مغایرت عددی داشته باشد".
محال است که نفس واحد باشد و سپس آن نفس واحد در اجسام کثیر تقسیم گردد زیرا بسیط تجزیه و تقسیم نمیشود و صورت جسدی نمی تواند که در همان وقت صورت جسدی دیگر باشد پس نفس ها وقتی حادث می شوند که ماده بدنی که شایستگی به کار بردن داشته باشد حادث شده باشد
هرگاه نفس با جسد حادث شده باشد، پس می توانیم بگوییم هر جسدی را نفسی است و نفوس در اجساد از حیث نوع واحد و حیث عدد کثیرند. و چون نفوس از ابدان مفارقت یابند باز مانند زمانی که در ابدان بودند متعددند و هر نفسی به حسب اختلاف موادش و بر حسب اختلاف از منهء حدوثش، و بر حسب اختلاف هیئت آن ،یعنی اختلاف ابدان, ذات منفردی است.
▪️خلود نفس
شیخ به اثبات خلود نفس انسانی پرداخته است. بدین طریق که نفس با بدن حادث می شود ولی با فساد آن فاسد نمی یابد و این رای با رای ارسطو که می گوید صورت(نفس) با فساد ماده فاسد میشود مخالف است .
شیخ همچنین می گوید : نفس پذیرنده معقولات است و اخص خاص آن عقل است؛ و معقولات تنها صور اشیایی هستند که نفس تعقل کرده و نفس همواره غیر آن صور است. و نفس جاویدان است .زیرا نفس ذاتی است روحانی و نا مرکب. و بعد وقتی می گوییم که نفس صورت جسد است بدان معنی نیست که به فساد آن فاسد میشود.این بدان معنا است که وقتی شی به فساد شی دیگر فاسد میشود که میان آنها یک نوع تعلقی باشد ،و ما میدانیم که نفس و جسد با هم به وجود می آیند و هر دو جوهر ند، و جسد هیچ علتی از علل وجود نفس نیست، زیرا تعلق نفس به بدن از نوع تعلق معلول به علت ذاتی نیست.
《انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی 》
https://www.tg-me.com/razi_philosophy
Telegram
انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی
📍 کانال انجمن علمی فلسفه دانشگاه رازی کرمانشاه 📚
📌محفلی برای دوستداران فلسفه📖
📲آدرسمون در پیامرسان ایتا: 📲
https://eitaa.com/fhilsif
📬راه ارتباطی با دبیر انجمن: mona_mansuori@
📌محفلی برای دوستداران فلسفه📖
📲آدرسمون در پیامرسان ایتا: 📲
https://eitaa.com/fhilsif
📬راه ارتباطی با دبیر انجمن: mona_mansuori@
❤2🕊1
🔶تیمائوس افلاطون
کتاب "تیمائوس" یکی از آثار مهم افلاطون است که به بررسی جهانشناسی و طبیعت میپردازد. این کتاب به شکل گفتوگویی فلسفی و در حدود سال ۳۶۰ پیش از میلاد نوشته شده و به عنوان یکی از جامعترین کارهای افلاطون در زمینه نظریههای کیهانشناسی شناخته میشود.
🔻ساختار و محتوای کتاب👇
🔹 مقدمه: کتاب با بحثی میان سقراط و چند تن از دوستانش آغاز میشود. این گفتگوها یک روز پس از بحثهای قبلی سقراط درباره جامعه ایدهآل رخ میدهد.
🆔https://www.tg-me.com/razi_philosophy
کتاب "تیمائوس" یکی از آثار مهم افلاطون است که به بررسی جهانشناسی و طبیعت میپردازد. این کتاب به شکل گفتوگویی فلسفی و در حدود سال ۳۶۰ پیش از میلاد نوشته شده و به عنوان یکی از جامعترین کارهای افلاطون در زمینه نظریههای کیهانشناسی شناخته میشود.
🔻ساختار و محتوای کتاب👇
🔹 مقدمه: کتاب با بحثی میان سقراط و چند تن از دوستانش آغاز میشود. این گفتگوها یک روز پس از بحثهای قبلی سقراط درباره جامعه ایدهآل رخ میدهد.
🆔https://www.tg-me.com/razi_philosophy
❤1🔥1