Telegram Web Link
Forwarded from Siavash Yazdandoust
وداع
مثل ساعتی شنی‌ست
زمان می‌برد
تا ذره‌ذره‌ات فروبریزد

تو می‌روی
شادی را می‌بری
و خاطره‌ها را جا می‌گذاری

دوری از دست‌های تو
یعنی از دست‌دادن

رفتنت
اصابت خنجری‌ست
که کمی زمان می‌برد
تا در خون غرقه‌ شوی

ساعت شنی در میانه
ذره‌ای اشک
لحظه‌ای شک
قطره‌ای خون

و هر خداحافظی
سلامی به تنهایی‌ست.

۱۱ خرداد ۱۴۰۴

#سیاوش_یزدان_دوست

@Siavash_Yazdandoust
8
Mano Bebin
Maysam Khazaei
🎵 منو ببین
🎤میثم خزائی

آهنگ و تنظیم: پدرام کشتکار
میکس و مسترینگ: فرزاد رحیمی
گیتار: عظیم روحانی
ترانه‌سرا: P.K

@maysamkhazaeimusic
1
به صد فسانه و افسونش
به سمت خستگی‌ام می‌رفت
که گوشه‌ای از لب گلگونش
سراغِ تشنگی‌ام می‌رفت
سپس تمام بیابانم
ز بوسه‌ای چو گلستان شد.


#علی_مرعشی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
👎1
Forwarded from Maysam khazaei | Music
🎵 منو ببین
🎤میثم خزائی


آهنگ و تنظیم: پدرام کشتکار
میکس و مسترینگ: فرزاد رحیمی
گیتار: عظیم روحانی
ترانه‌: P.K
کاور: کیارش کاویان

⌨️ دانلود مستقیم آهنگ

🖋 متن ترانه

📷 پیج اینستاگرام

@maysamkhazaeimusic
من اندوهگین نیستم
من اندوه جهان‌ا‌م!
در سینه‌ام سرزمینی‌ست که می‌گرید...


#غادة‌_السمان


■ شعرخوانی
@Reading_poem
7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تمديدشد
تا ۳۱ خرداد
پيش فروش #تئاتر دِدالوس و ايكاروس
از همين لحظه در سايت #تيوال آغاز شد

نويسنده و كارگردان: همايون غنى زاده
تهيه كننده : #سجاد_افشاريان
🔺🔻
اجرای محدود
🔺🔻
لينک مستقیم تهیه بلیت
https://www.tiwall.com/s/daedalus.icarus2
پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب تهران
Forwarded from Mim.Paymozd
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
《از ماست که بر ماست》
برای ایران و ایرانی
میم پایمزد

تنظیم : پویان رمضانی
با عشق و احترام 🌹

تو به تو حادثه
مو به مو فاجعه
لا به لا مکر و شک
درد و دوز و کلک

از ماست که بر ماست

تقصیر خاک نیست
تقصیر نفت نیست
تقصیر آنکه زود
دل کند و رفت نیست

تقصیر ماست
که شب سیاست
شب سیاه
بدون ماه
خورشید بخواه
از خود بخواه

مستمر گفته‌ایم
تقصیر دشمن است
دیکتاتور در تو و
دیکتاتور در من است

تقصیر این مرز پرگهر چیست؟
چاره سفر نیست
اینجا اگر نیست
دلخواه‌میهن
جای دگر نیست

دیوار و در انسان نمی‌سازد
کوچ از وطن ایران نمی‌سازد...

#میم_پایمزد

@mim_paymozd_singer
2
‏گواهی می‌دهم بر ترس‌هایم
‏مباد که به تو اعتماد کنم
‏آن‌گاه که دستانم را فشردی
‏ترسیدم
‏مباد که انگشتانم را بدزدی
‏و چون بر دهانم بوسه زدی
‏دندان‌هایم را شمردم!
‏اما دوستت دارم!


#غادة_السمان


■ شعرخوانی
@Reading_poem
👏72👎1
کسی می‌داند
شماره شناسنامه‌ی گندم چيست؟
کدامين شنبه
آن اولين بهار را زاييد؟
يک تقويم بی‌پاييز را
کسی می‌داند از کجا بايد بخرم؟


#بیژن_نجدی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
6👍1
میان نوارهای خیزران
نوارهای تنش را باز می‌شناسم
و ساختار استخوان‌هایش را در زیر شکوه پوستِ لرزنده‌اش حس می‌کنم.
دریاهای منحنی و بیابان‌های سیاره
بیهوده می‌کوشند ما را از هم دور نگه دارند
از این خانه‌ی دورافتاده در بندرگاهی در آمریکای جنوبی
تو را می‌جویم و تو را به خواب می‌بینم
ای ببر کرانه‌های گنگ!


#خورخه_لوئیس_بورخس


■ شعرخوانی
@Reading_poem
3
ای اندوه،
آیا زانوانت
از زانو زدن بر سینه‌هامان
به‌ درد نیامد؟


#امین_معلوف


■ شعرخوانی
@Reading_poem
10👍1
شعر
در روزگار دشواری
گلی‌ست بر مزاری.


#محمود_درویش


■ شعرخوانی
@Reading_poem
5👍1
انقدر برده بودمت به گذشته که انگار دیگر نمی‌شناختمت
‏هر چیز قاعده‌ای دارد
‏جز عشق
‏و عشق، انگار تا ابد بی‌قاعده است.


#رضا_براهنی


■ شعرخوانی
@Reading_poem
4👍2
فردا آیا دوباره از چشمانت برمی‌خیزم؟


#محمد_مختاری


■ شعرخوانی
@Reading_poem
3👍3
شب‌ها
مثل دیوانه‌ای در شهرم
و روزها
مثل اندیشمندی در تیمارستان
و یادم نیست
این سطرها را
شب نوشته‌ام
یا روز

در همین شعر
و لابه‌لای همین سطرها
زنی پنهان است
که شعرهای نانوشته‌ام را
در کف دستش نوشته است
و با مشت‌های بسته
با من
گل یا پوچ بازی می‌کند.


نمی‌رویم؟
کمی صبر کن
باران بگیرد
می‌رویم.


#واهه_آرمن


■ شعرخوانی
@Reading_poem
8
دیگر کسی اینجا نمی‌پرسد:
این خفته در خاک،
از کجا و از کدامان است؟
می‌دانند، او فرزند ایران است.


#هوشنگ_ابتهاج


■ شعرخوانی
@Reading_poem
9👍2
‏و ما
زمستان دیگرى را
سپرى خواهیم کرد.
با عصیان بزرگى که
در درونمان هست
و تنها چیزى
که گرممان مى‌دارد،
آتش مقدس امیدوارى‌ست.


#ناظم_حکمت


■ شعرخوانی
@Reading_poem
7
چشم‌های تو مهربان بودند
دهانت مهربان بود
و گنجشک‌ها واقعاً می‌آمدند
از گوشه‌ی لبت آب می‌خوردند.


#غلامرضا_بروسان


■ شعرخوانی
@Reading_poem
👏2👍1👎1
Forwarded from Siavash Yazdandoust
غبارآلودم
مثل تلفن خانه‌ی مادربزرگ
که سال‌هاست
انگشتی در آن نچرخیده

آسمان چشم‌هایم
ابرهای سیاهی
که در سکوت می‌بارند

تلخم
مثل شنیدن هق‌هق مادر
بدون آنکه تسکینی
پیدا کنم

به کوهی شبیه‌ام
که گاه شانه‌هایش می‌لرزد
و در اشک
فرو می‌ریزم

غبارآلودم
و هیچ‌کس دیگر
از خانه‌ی مادر بزرگ
به من زنگ نمی‌زند

۲۰ خرداد ۱۴۰۴

#سیاوش_یزدان_دوست

@Siavash_Yazdandoust
13👎2
2025/10/31 12:08:56
Back to Top
HTML Embed Code: