Telegram Web Link
تحلیل تویت مدودف
کامران چاه تل (ترکیه)
دوشنبه/۲۳/ژون/۲۰۲۵
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand

بازی پوکر دیوانگان: ایران، مردان دیوانه و بازتعریف نظم جهانی

🖋️ تحلیل ویژه برای انتشار در وب‌سایت رسمی حزبی جمهوری‌خواهان دموکرات ایران

💥در میانهٔ دود و آتش حملات شبانه B2های آمریکایی به سایت‌های هسته‌ای ایران، صدای مهیبی در سطح ژئوپولیتیک جهان طنین انداخت: توییت تهدیدآمیز دیمیتری مدودف. پیامی سه‌سطری، اما مملو از معنا، که چیزی نبود جز اجرای بی‌پردهٔ تئوری مرد دیوانه در صحنهٔ نوین رقابت قدرت‌ها.

اینجا دیگر نه جنگ نیابتی است، نه صرفاً پرونده هسته‌ای ایران؛ اینجا میزِ پوکری است که دیوانگان به آن نشسته‌اند، و کارت ایران با لرزش دست قدرت‌های جهانی بازی می‌شود.


🤠اجرای تئوری مرد دیوانه: از نیکسون تا مدودف

نیکسون دهه‌ها پیش برای مرعوب‌سازی ویتنام، خود را به «دیوانه‌ای غیرقابل پیش‌بینی» بدل کرد. حالا مدودف، مهره‌ای از روسیه‌ی پوتینی، دقیقاً همین نقش را با ظرافت اما تهدیدآمیز بازی می‌کند:

> "غنی‌سازی ادامه دارد. سلاح اتمی تولید خواهد شد. کشورهایی آماده‌اند ایران را به کلاهک هسته‌ای مجهز کنند."


🔳این لحن نه صرفاً بلوف سیاسی است، بلکه یک سلاح روانی استراتژیک است که هدف آن نه آمریکا، بلکه بازیگران حاشیه‌ای‌تر و محافظه‌کارتر مانند اتحادیه اروپا، عربستان و حتی اسرائیل است.

🔴آمریکا: قدرت برتر، در جست‌وجوی تغییر رژیم

در سوی دیگر این پوکر، آمریکا دستِ بالا را دارد. پرنده‌های نامرئی B2 تنها آغاز بودند. تنها چند ساعت بعد از بمباران، سناریوی آشکار "Regime Change" یا تغییر نظام بار دیگر روی میز آمد. این نه تنها یک تهدید نظامی، بلکه یک عملیات روانی تمام‌عیار است:

نمایش قدرت بازدارنده‌ی بی‌نقص

القای تزلزل داخلی در ساختار امنیتی ایران

برانگیختن صف‌بندی ایدئولوژیک جهانی علیه محور تهران-مسکو-پکن

اما سوال اینجاست: آیا این تهدید واقعی است یا صرفاً یک بلوف تاکتیکی دیگر؟


🧩آیا جنگ در راه است؟

با وجود همه‌ی سروصداها، واقعیت این است که هیچ‌کدام از بازیگران اصلی تمایلی جدی به جنگی تمام‌عیار ندارند:

روسیه درگیر اوکراین است؛ جنگی که منابعش را می‌بلعد.

آمریکا در حال بازی دوگانه بین تهدید و مذاکره است.

چین فعلاً به جای توپ، به تراز بازرگانی‌اش چشم دوخته است.


اما خطر درگیری‌های محدود و منطقه‌ای یا جنگ نیابتی شدیدتر در خاک عراق، لبنان، سوریه و یمن بسیار بالاست. در چنین سناریویی، ایران دقیقاً همان چیزی می‌شود که نباید بشود: میدان آزمایش و قربانیِ وزن‌کشی ابرقدرت‌ها.
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand

🃏کارت ایران: بازی یا قربانی؟

بلوف‌های روسیه درباره تجهیز ایران به بمب هسته‌ای، بیشتر یک باج‌گیری ژئوپولیتیکی است تا واقعیتی در دست اجرا. در واقع، ایران تبدیل شده به کارت بازی شرق برای چانه‌زنی با غرب:

هر چه بحران بیشتر، امتیاز بیشتر در اوکراین یا تایوان

هرچه تهدید بیشتر، امکان بازتعریف سیستم امنیت جهانی

اما در این بازی، کارت‌ها می‌سوزند، و این خطر وجود دارد که کارت ایران پیش از آن‌که ارزش خود را اثبات کند، در آتش این بازی بسوزد.


🔗پروژه نظم نوین جهانی: ایران در کجای معادله؟

آنچه امروز می‌بینیم، تنها بخشی از یک پروژه عظیم‌تر است: گذار از نظم پساجنگ جهانی دوم به نظمی چندقطبی با بازتعریف نقش‌ها و ائتلاف‌ها. در این پروژه:

ایران ابزاری است برای سنجش واکنش غرب به تهدیدات نوظهور

تهران، هم‌زمان وسیلهٔ وزن‌کشی روسیه و موضوع ترس اسرائیل است.

و شاید هدف نهایی: ایجاد بلوک جدید اوراسیایی-اسلامی در برابر ناتو و بلوک آتلانتیک

📍نتیجه‌گیری: با چشمان باز در میدان دیوانگان

ما اکنون نه در یک نبرد مرسوم، بلکه در یک پوکر هسته‌ای با دیوانگان قدرت‌طلب گرفتار شده‌ایم. در این بازی:

هر لبخند تاکتیکی می‌تواند ماسک یک تهدید بزرگ باشد.

هر ائتلاف می‌تواند پوششی برای معامله‌ای پنهانی باشد.

و هر کارت (ایران، تایوان، اوکراین...)، می‌تواند آخرین برگ برنده یا اولین قربانی باشد.

اگر جمهوری‌خواهان، دموکرا‌ت‌ها، و روشنفکران ایرانی، این بازی را تنها از زاویهٔ تهدید مستقیم نظامی یا بحران هسته‌ای تحلیل کنند، دامی بزرگ‌تر در حال تدارک است.

وقت آن است که با تحلیل عمیق، ابتکار دیپلماتیک، و وحدت راهبردی ملی، بازی را به سود مردم ایران و در راستای صلح و آزادی بازتعریف کنیم.

🖊️ تحلیل تویت مدودف.
کامران چاه تل(ترکیه)
دوشنبه/۲۳/ژون/۲۰۲۵
🌹🙏
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
VID-20250623-WA0064.mp4
3.9 MB
پست مشترک دوشنبه دوم تیر ۱۴۰۴

📍بیانیه‌ی ۱۵۰ کنشگر سیاسی، نهادهای سیاسی و رسانه های اجتماعی در دفاع از صلح و رد جنگ

📍نه به جنگ، نه به تجاوز اسراییل، نه به غنی سازی و نه به حکومت اسلامی

📍 آری به اتحاد، هماهنگی و همکاری جامعه‌ی مدنی، نیروهای اجتماعی دموکراسی‌خواه ، شخصیت ها و احزاب و‌ نهادهای عمدتا جمهوری‌خواه دمکرات برای گذار از جمهوری اسلامی به دمکراسی پایدار، نظمی نوین و انسانی.

#نه_به _جنگ
# نه _به _غنی سازی
#نه_به_تجاوز_نظامی_اسرائیل
نه_به_جمهوری_اسلامی

متن کامل این بیانیه و امضاها را در لینک زیر ببینید،.
👇👇👇👇👇
https://tinyurl.com/4mf8sy22

پست مشترک شبکه همگرایی جمهوری خواهان سکولار دمکرات ایران

رسانه همگرایی جمهوری خواهان
👇👇👇👇
https://www.tg-me.com/hamgerayerInternetRepublic
با درود
در پخش آن ما را یاری دهید
با مهر

https://www.tg-me.com/Seminar_Republican/33
نویسنده :کامران چاه تل(ترکیه)
سه شنبه /۲۴/ژون۲۰۲۵

🔴هیچ چیز از هیچ‌کس بعید نیست

در سرزمینی که جلاد می‌گرید و شاعر، دشنه می‌کشد، بعید است که چیزی بعید باشد. ما در جامعه‌ای زیسته‌ایم که اعتماد، کالایی کمیاب‌تر از بنزین شده و لبخند، یا مقدمهٔ یک خیانت است یا ماسکی بر چهره‌ای پوسیده.
🍂باز هم هیچی، از هیچ کس بعید نیست.
در ایران، آدم‌ها نه «نقاب» می‌زنند، بلکه کلکسیون ماسک دارند. صبح با ماسک انقلابی از خواب بیدار می‌شوند، ظهر با ماسک وطن‌فروش سلفی می‌گیرند، شب هم با ماسک قربانی حکومت در توییتر ناله می‌زنند.

اینجا روان انسان، شبیه کیف زنانه است: پر از خرت‌وپرت، ترس، آرایشِ ریا، و کلیدهایی که هیچ دری را باز نمی‌کنند.
مردم، قربانیان زنده‌مانده‌ی سوء‌استفاده‌های عاطفی، سیاسی و مذهبی‌اند. از بچگی بهشان گفته‌اند: «حقی نداری، اما مقصری». نتیجه‌اش این شده که یا خودشیفته‌اند یا خودویران‌گر؛ وسط نداریم.

اعتماد؟ فقط وقتی هست که دوربین نباشد و جای سود نباشد.
و سیاست؟ صحنه‌ی تئاتری‌ست که بازیگرانش هر شب نقش عوض می‌کنند و تماشاچیان، همان‌هایی هستند که دیروز به بازیگر قبلی فحش داده‌اند.

در چنین جایی، نه تنها هیچ چیز از هیچ‌کس بعید نیست، بلکه اگر چیزی بعید باشد، آدم باید شک کند!

نویسنده:کامران چاه تل(ترکیه)
سه شنبه/۲۴/ژون/۲۰۲۵
🙏🌹
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
📍
به نام خدای آزادی
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand

«به کدامین گناه کشته شدند؟!!!»
روزهای آخر با هم بودیم؛ با مهرانگیز.
بظاهر همه چی آرام شده بود. برگشتیم. غافل از اینکه آرامشی در کار نبود.
خبر حمله به اوین، آنهم فقط سردرش، به نوعی کوچک کردن فاجعه ای بود که در آنجا اتفاق افتاده بود.
بلافاصله آقای نوری‌زاد زنگ زدند و گفتند: «حالمان خوب است، نگران نباشید؛ من در نمازخانه مشغول نقاشی بودم که طلق های پنجره شکست و بر سر و روی من ریخته شد. بند ۷ کامل آسیب دیده و زندانی‌های بسیاری کشته یا زخمی شدند؛ فعلا درِ‌‌ بند را بسته اند و ما از بیرون خبری نداریم.»
به او گفتم: من الان به سمت اوین حرکت می‌کنم. باید همه شما را آزاد کنند. او گفت: «کاری نکنید.» من تصمیم خود را گرفته بودم؛ هرچه باداباد.
ولی از آنجا که ما فقط معمولا از یک زاویه به ماجرا و زندگی نگاه می‌کنیم، و از بازی روزگار غافلیم؛ پای من به اوین نرسید.
دخترم؛ "فایزه" تماس گرفت و گفت: «مامانِ آرش را پیدا نمی‌کنیم. در دسترس نیست. هرچه تلاش می‌کنیم نیروهای امنیتی اجازه ورود به منطقه را نمی‌دهند.
منزل مهرانگیز عزیز نزدیک اوین بود. نهایتا ساعت ۳ توانسته بودند خود را به آنجا برسانند.
فائزه دوباره تماس گرفت؛ درحالیکه بشدت گریه می‌کرد؛ گفت: «مامان، مامان آرش نیست. من و آرش داریم میریم بیمارستان‌هارو بگردیم.»
دو روز گشتند. به همه جا سر زدند؛ صحنه‌هایی دیده بودند که در تمام عمرشان ندیده بودند. صدای گریه‌هاشان هنوز در سر من پیچ و تاب می‌خورد.
بعد از ظهر روز دوم، به بهشت زهرا، سالن معراج الشهدا هدایت شدند. ۳ ساعت در صف ایستادند.
جسد شناسایی شده بود، کارت ملی همراهش بوده؛ در آن زمان بدنبال کاری از منزل خارج شده و موج انفجار جانش را گرفته بود.
در آن لحظه به او چه گذشته و آیا زودتر می‌شد او را نجات داد یا نه؟ هیچ نمی دانیم.
فقط می دانیم: «به صورت نمادین به سر در اوین حمله شده.»
به آنها گفته بودند؛ به دلیل ازدحام تا دو سه روز اجازه دفن ندارند.
غروب برگشتند و چه برگشتنی، خسته و زار...

مهر انگیز رفت. یکی از مهربانان عالم کم شد؛ یکی از هنرمندان این مرز‌و‌بوم کشته شد. او نقاش بود. بر بوم نقش می‌کشید و بر بوم زندگیش بهترین نقشها را کشید و پر زد و رفت.
و اما، یک پرسش بزرگ رهایمان نمی‌کند:
به کدامین گناه، این همه انسان‌های بیگناه کشته شدند؟! به کدامین گناه…..؟!

جنگ به ظاهر پایان یافته؛ ولی جنگ بین تاریکی و نور، جنگ بین حق و باطل همچنان ادامه دارد.

زندانیان اوین را شبانه تا پگاه صبح، به تهران بزرگ منتقل کردند، با دهها اتوبوس، مانند آواره ها... همه را پراکنده کرده‌اند.
آقای نوری‌زاد، با آقای نقوی زندانی سیاسی باهم هستند. در سالنی پر از جمعیت، بدون امکانات و کاملا از احوال یکدیگر بی خبر.

با این شرایط، چرا آزادشان نکردید..؟! چرا آزادشان نمی‌کنید…..؟!!!
چرا؟؟؟؟
نگرانی ما را پاسخ بدهید.

فاطمه ملکی
۵ تیر ۱۴۰۴
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
نویسنده:کامران چاه تل (ترکیه)
شنبه/۲۸/ژون/۲۰۲۵


🖋️ نیش زهرآگین بی‌عملان؛ و نقدی علمی بر رفتارهای بی‌ریشه
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand

تحولات جدی سیاسی، پیش از هر چیز نیازمند شناخت مسئله، طراحی مدل، خلق میدان مشترک و حفظ اخلاق سیاسی است. هر کوششی که با هدف گفت‌وگو، بازسازی اعتماد و همگرایی میان نیروهای جمهوری‌خواه آغاز شود، بنا به ذات خود دموکراتیک، باز و قابل نقد است؛ اما نقد، آن‌گاه معنا دارد که دارای منطق، پیشنهاد جایگزین، و فهمی از ساختار سیاسی باشد—نه با فحش و ژست‌های مجازی و نمایش‌نامه‌های «خودمحورانه».

ما امروز شاهد نوعی تلاش نابالغانه برای فروکاستن حرکت جمهوری‌خواهان به یک طرح «بی‌اعتبار و فئودالی» هستیم؛ بدون ارائه حتی یک مدل اجرایی، بی‌آنکه سابقه‌ای از ساختار یا کنش جدی در میان باشد.

بیایید دقیق شویم:

۱. تحلیل گام‌به‌گام: از تئوری تا اجرا

پروژه «همگرایی جمهوری‌خواهان» نه یک شوآف رسانه‌ای، بلکه بر پایه‌ی:

منشور اخلاقی اولیه،

مدل باز برای عضویت طیف‌های متکثر،

تقسیم وظایف اجرایی با امکان چرخش در مسئولیت،

و فراخوان برای ایده‌ها و طرح‌های جایگزین
شکل گرفته است؛ و هر مرحله از آن، مستند، مشارکتی و قابل ارزیابی است.


🧩ادعای ساختار «رانتی یا فئودالی» وقتی خنده‌دار است که مدعیانش حتی یک سند پیشنهادی، نقشه راه یا مدل جایگزین عرضه نکرده‌اند. نقد بدون آلترناتیو، نمایش اعتراض نیست ، پنهان‌کاری بی‌عمل است.

۲. تحلیل روان‌شناختی: از حسادت تا روان‌پریشی سیاسی

رفتارهای اخیر از سوی برخی افراد، بیش از آن‌که سیاسی باشد، واکنش‌های روانی‌ست به حذف‌شدگی خیالی. فردی که بدون دعوت و بدون طرح قبلی، وارد جلسه‌ای می‌شود و توقع دارد بی‌تدارک، سکان به او سپرده شود، نه دغدغه‌مند بلکه «اسیر توهم مأموریت شخصی» است.

ادبیات سخیف و نمادهای بصری توهین‌آمیز (مثل نمایش انگشت وسط)، نه از سر تحلیل بلکه از نشانه‌های سندرم عدم بلوغ سیاسی، خودبزرگ‌بینی جبرانی و درماندگی در مدیریت ناکامی‌های گذشته است.

نیشِ عقرب، از سر دشمنی نیست؛ اقتضای طبیعت مسمومش است.

۳. بررسی عملکرد: آنچه نکرده‌اند، آنچه تخریب می‌کنند

آن‌هایی که امروز ژست «مصلح طردشده» می‌گیرند، در طی سالیان نه ساختار ایجاد کرده‌اند، نه پیوند پایدار ساخته‌اند، نه حتی در لحظات بحران، توان بسیج اجتماعی یا سیاسی داشته‌اند. کارنامه‌ی آنان، دفترِ سفیدِ نیات ادعایی است.

و امروز، چون دیگر گوش شنوایی نیست، تریبون تهدید می‌شود.

۴. دفاع از مدل جاری: نه فرقه، نه رانتی، نه ژن‌سالار

کنفرانس جمهوری‌خواهان، دعوتی است از همه، و متعلق به هیچ گروه خاصی نیست. حضور زنان، جوانان، اقلیت‌ها، کنشگرانِ بدون پیشینه‌ی حزبی، نشانه‌ی آن است که این حرکت، در حال پوست‌اندازی است.

آنان که این ساختار باز را «غیردموکراتیک» می‌خوانند، یا تعریف دموکراسی را در حلقه‌ی خودی‌ها خلاصه کرده‌اند، یا تحملِ بازی برابر در میدان مشارکت را ندارند.

۵. نتیجه‌گیری نهایی: پاسخی به شورش ناپخته‌گان

آنکه جز «خود» را نمی‌بیند، سیاست را ملک شخصی پنداشته است. آنکه به جای طرح، به ناسزا پناه می‌برد، فاقد زبان گفتگوست. آنکه حضورش فقط با تخریب دیگران معنا می‌یابد، نه کنشگر بلکه مانع است.

اما مهم‌تر آن است که پروژه‌ی ما به افراد گره نمی‌خورد؛ به اندیشه و عمل گره خورده است. ما از هیچ نقدی نمی‌هراسیم؛ اما در برابر نیش‌های مسموم، سکوت نخواهیم کرد.

با زبان علم، با اخلاق سیاست، با هوشیاری جمعی، راه خود را می‌رویم.
و آنکه از درون زهر می‌پراکند، نه دشمن ما، بلکه زندانی خویش است.
نویسنده :کامران چاهتل(ترکیه)
شنبه /۲۸/ژون/۲۰۲۵
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
حماقت خامنه‌ای و خطر بمباران دوباره ایران!

پس از اعلام آتش‌بس، که سران تبهکار رژیم ملایان با هزاران خواری و خفت به آن تن دادند! پس از حمله‌ی احمقانه و توخالی خامنه‌ای به فضای کشور همسایه قطر و ژست پوشالی حمله به نیروهای آمریکایی در آنجا! حالا خامنه‌ای با صدایی لرزان و چهره‌ای پریشان، اعلام «پیروزی» کرد!

نتیجه‌ی نمایش این ابله جهانی که تا چند روز قبل از جنگ، با قاطعیت میگفت، «نه مذاکره میکنیم و نه جنگ میشود» ، چیزی نبود جز، مرگ ذوب شدگانش در بمباران اسراییلیان سرکوب، دستگیری، شکنجه و اعدام‌های بیشتر.

در این میان، دونالد ترامپ، با لحن دوگانه‌ای ظاهر شد: از یک‌سو از آتش‌بس استقبال کرد و از سوی دیگر هشدارهایی جدی داد.
او پس از اجرای آتش‌بس گفت:
«وقت آن رسیده که منطقه نفسی بکشد. ما آتش‌بس را آغاز کردیم و انتظار داریم طرفین به آن احترام بگذارند... شاید وقت گفت‌وگو با ایران هم رسیده باشد».
(فاکس نیوز، ۲۵ ژوئن ۲۰۲۵)

اما تنها چند روز بعد، با مشاهده‌ی لفاظی‌های خامنه‌ای و فعالیت‌های نظامی مشکوک رژیم، موضع ترامپ تندتر شد. او در سخنرانی رسمی خود در واشنگتن (۲۷ ژوئن ۲۰۲۵) هشدار داد:
«ایران نابود شده، سه منطقه هسته‌ای‌اش به‌کل از بین رفته‌اند... و اگر دوباره تن به غنی‌سازی بدهد، با تحریم‌های جدید و حملات نظامی گسترده‌تر مواجه خواهد شد.»

ترامپ در Truth Social نیز نوشت:
«اگر ایران برنامه‌ی غنی‌سازی اورانیوم را از سر گیرد، ما دوباره آن را بمباران خواهیم کرد، مطمئنا»!

و در بیانیه‌ای دیگر تأکید کرد:
«ما تحریم‌ها را کنار نخواهیم گذاشت، مگر آن‌که ایران به‌طور آشکار به آتش‌بس پایبند باشد و آماده‌ی گفت‌وگو شود. دشمنی همیشگی سیاست ما نیست؛ اما فریبکاری هم تحمل نخواهد شد.»

اعلام این «پیروزی» مضحک از سوی خامنه‌ای، در کنار لفاظی‌های تحریک‌آمیز رژیم، نه‌تنها امید به دستیابی به صلحی پایدار را برای منطقه خاموش کرد، بلکه خطر یک جنگ تمام‌عیار دیگر، در دل خاک ایران را افزود.

در چنین شرایطی، نه‌تنها وحشت از شنیدن صدای انفجار بمب‌ها، نابودی سرمایه‌های مردم و کشته‌شدن بی‌گناهان بر مردم چیره خواهد شد، بلکه سپاهیان و ستم‌پیشگان نیز در زیر بمباران و در برابر قیام مردم خشمگین، هر ثانیه سایه‌ی مرگ را حس خواهند کرد.

هم‌میهنان آزاده!
تا زمانی که رژیم کودک‌کش و ضدایرانی خامنه‌ای پابرجاست، سایه‌ی مرگ، تباهی و حقارت بر کشورمان حاکم خواهد بود.
اجازه ندهید که این احمق ایران را دوباره با خطر بمباران مواجهه نکند!

اگر برای خود و فرزندان‌مان، تنها زنده‌بودن را نمی‌خواهیم و اگر زندگی شایسته‌تری را آرزو داریم، باید خود را سازمان‌ و سامان‌دهیم و در یک قیام ملی، این شرّ مطلق را برای همیشه از سرزمین‌مان پاک کنیم.
خامنه‌ای زندگی ما را در دست دارد، تا فرصت هست دست این دیوانه تبهکار را قطع باید کرد.

پاینده و سربلند باد ایران و ایرانی 🌹✌️

اکبر کریمیان
https://www.tg-me.com/akbar_karimian/2720
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فراخوان جمهوری دموکرات ملی به کنفرانس تدارکاتی کنگره جمهوری‌خواهان!

با ما در تماس باشید!

ايميل آدرس:
[email protected]
و شماره واتساپی:
00447552383995

لطفا در پخش کلیپ ما را یاری دهید
با مهر

https://www.tg-me.com/Seminar_Republican/40
🔍«از ویرانه‌ی جمهور تا جمهور نو: روایتی علیه دوگانه‌گرایی و خواب‌زدگی سیاسی»
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand

📰🖋روایتگر مقاله:کامران چاه تل(ترکیه)
چهار شنبه/۲/جولای/۲۰۲۵

در کانون آشوبی که نظم کهنه و نو به جان هم افتاده‌اند، جمهوری‌خواهی ایرانی، همچون ققنوسی زخم‌خورده، میان خاکستر دو نسل سرگردان مانده است: نسلی خسته، محافظه‌کار و صاحب‌سابقه، و نسلی نوخاسته، آکادمیزه و ناپخته؛ هر دو بی‌آن‌که بر قواعد ژرف سیاست مسلط باشند، بر طبل جمهوریت می‌کوبند، بی‌آن‌که «جمهور» را دریابند.

در یک‌سو، نسل موسپیدان سنت‌زده، هنوز با متد مبارزه‌ی دهه پنجاه می‌زید، با نگاه‌های فرقه‌ای و «خودی-ناخودی»‌های تاریخی. این نسل، خسته از فرسایش تبعید، اغلب درگیر نوستالژی سازمان‌های فروپاشیده، در هاله‌ای از خودحق‌پنداری و انحصارگرایی سیاسی به خواب رفته است.
در سوی دیگر، نسل آکادمیک و جوان‌تر ایستاده، با زبان دانشگاهی و نظریات انتزاعی وارد میدان شده، اما بی‌تجربه، بی‌ریشه، و گاه دچار نوعی «نظریه‌زدگی» بریده از میدان واقعی سیاست و مردم.

در این میانه، جمهوری‌خواهی چون کشتی بی‌سکان، در دریای متلاطم نظم نوین جهانی سرگردان است. پس از سه‌گانه‌ی جنگ‌های مدرن ،
جنگ نرم، جنگ اقتصادی، و جنگ شناختی جهان وارد فاز تازه‌ای از نبردهای مینیاتوری شده: در ظاهر کوچک، اما در بطن، ساختارشکن.
در این میدان، قدرت به‌سادگی به «مقبول‌ترین نوکر» واگذار می‌شود، نه به اخلاق‌مدارترین سیاست‌ورز. و چه غم‌انگیز است که جمهوری‌خواهی، با زبان اخلاقی خود، نه بازیگر میدان بلکه تماشاگر فرسوده‌ی قدرت شده است.

در چنین صحنه‌ای، جناح‌های رقیب ، از راست افراطی تا اقتدارگرایان اصلاح‌طلب‌نما ♟️ بازی را بهتر بلدند. آن‌ها قواعد شطرنج قدرت را می‌دانند، در حالی که جمهوری‌خواهان یا مشغول بازسازی خاطرات‌اند یا غرق در مباحث آکادمیک بی‌خروجی.

ای کاش فقط مسئله خستگی و ناپختگی بود. اما درد عمیق‌تر است: این دو نسل، به‌رغم تفاوت‌های ظاهری، در یک چیز مشترکند؛ هر دو، نه مردم را می‌شناسند، نه میدان را. نسل کهنه، در حصار نخبه‌گرایی بسته‌نگر مانده؛ نسل جدید، در تور شبکه‌های اجتماعی و توهم تأثیر غرق شده. نتیجه؟ شکست استراتژیک در ساخت بدیل قدرت و انحراف جمهوریت به سمت بازی‌های بوروکراتیک و بی‌اثر.

آنچه ما نیاز داریم، نه بازتکرار کهنه و نه هیجان خام، بلکه «پویایی مفهومی جمهوری‌خواهی نو» است:
جمهوریتی که نه در برابر سنت، که در برابر کهنه‌پرستی بایستد؛ نه در مقابل جوانی، بلکه در برابر خام‌دستی. جمهوریتی که خود را نه با تاریخ گذشته، که با چشم‌انداز آینده تعریف کند؛ نه به‌دنبال هژمونی فرد یا فرقه، بلکه در پی هم‌افزایی نسلی، زیست‌بوم‌محور، و نیرومند در میدان جهانی.

🔗استعاره‌وار بگویم:

> درختی که هزاران برگ دارد اما ریشه‌ای بیمار، در طوفان نوین جهانی، زودتر می‌شکند تا نهالی که ریشه‌اش در فهم زمانه باشد.
و جمهوریتی که اسیر نوستالژی شود، زودتر به طعمه جناح راست بدل می‌شود تا آن‌که خود را با زبانی نو، پیوندی تازه و مردم‌محور بازآفرینی کند.
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand

راهکار:

بازآفرینی نظریه‌ی جمهوریت بر پایه مشارکت واقعی، نه بیانیه‌نویسی فرسوده

🧩ساخت جبهه‌ی عقلانیت علمی با درک نو
جمهوری‌خواهان نوگرا، با اتصال میان نسل‌ها و پیوند با داخل ایران

درک قدرت به‌مثابه ابزار دگرگونی نه طرد و انکار مطلق آن

پایان‌دادن به تک‌گویی نخبگان سنتی و جایگزینی آن با کنش جمعی و تصمیم‌سازی باز

تسلط بر منطق ژئوپلیتیک منطقه‌ای و شناخت میدان واقعی بازی قدرت

🏹واژه‌نامه مفهومی:

واژه / مفهوم تعریف کوتاه

📍جمهوریت نو مفهوم بازتعریف‌شده از جمهوری‌خواهی، متکی بر مردم، چندصدایی و فرافرقه‌ای
جنگ مینیاتوری نبردهای نرم و غیرمستقیم منطقه‌ای با ابعاد کوچک اما اثرگذار ژئوپلیتیکی
نسل ناپخته آکادمیک جوانانی با دانش نظری زیاد اما فاقد تجربه میدان و تعامل مردمی
نوستالژی مبارزاتی بازگشت بیمارگونه به مدل‌های شکست‌خورده مبارزاتی دهه‌های پیشین
جمهوریت شعاری استفاده از واژه جمهوریت بدون پشتوانه ساختاری یا اجتماعی واقعی
پویایی مفهومی توانایی یک مفهوم در بازآفرینی خود مطابق شرایط متغیر اجتماعی و سیاسی
هژمونی‌طلبی گروهی تلاش برای انحصار درون‌جریانی از سوی گروه‌های سنتی و نخبه‌گرای خارج‌نشین

📌جمع بندی:

اگر جمهوریت قرار است جان بگیرد، باید از مرزهای نسل، دانشگاه، نوستالژی و منیت عبور کند. باید بدل شود به جنبشی با فکر نو، ساختار نو، و کنش‌گران میدانی متصل به مردم. وگرنه، تاریخ، بار دیگر، جمهوری‌خواهان را نه به‌عنوان ناجیان، که به‌عنوان تماشاگران شکست دیگری خواهد نوشت.

روایتگر:کامران چاه تل(ترکیه)
چهارشنیه/۲/جولای/۲۰۲۵
🌹🙏
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
📰 از سایکس–پیکو تا پروژه‌های تلمودی: بازخوانی نقشه‌های استعماری و وظایف نوین جنبش‌های ایرانی در خاورمیانه نو

نویسنده مقاله:کامران چاه تل(ترکیه)
چهارشنبه/۹/جولای/۲۰۲۵
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
🔴چکیده

قرارداد مخفی سایکس–پیکو (۱۹۱۶) نماد نخستین مهندسی استعماری خاورمیانه مدرن بود که با وعده‌های فریبکارانه به رهبران عرب و شوراندن آنان علیه عثمانی، عملاً حاکمیت منطقه را به بازیچه منافع بریتانیا و فرانسه بدل کرد. در دهه‌های اخیر، با اتکاء به خوانش‌هایی از تلمود و نظریه «برتری قومی»، نسخه‌ای جدید از همان تفکر در قالب طرح‌هایی همچون «خاورمیانه بزرگ» و «خاورمیانه جدید» به‌ویژه توسط اسرائیل، ایالات متحده و متحدان عرب در حال پیگیری است. این مقاله با اتکاء به تحلیل تاریخی-فلسفی، به واکاوی این پروژه‌ها، میزان تحقق یا ناکامی آنها، و نقش رهبران مقاومت عربی پرداخته و سپس وظایف امروزین جنبش‌های ایرانی، اپوزیسیون و مردم در قبال سناریوهای مشابه را تبیین می‌کند. مقاله نشان می‌دهد که تنها با تکیه بر دموکراسی نوین، عدالت اجتماعی، حق حاکمیت ملی و همزیستی با همسایگان، می‌توان از تکرار تراژدی سایکس–پیکو و فروپاشی اجتماعی-سیاسی جلوگیری کرد.

https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
🖋مقدمه

«آن‌کس که تاریخ را نمی‌خواند، محکوم است آن را تکرار کند.»
این گزاره در مورد خاورمیانه به‌وضوح صادق است: طرح سایکس–پیکو در حالی شکل گرفت که رهبران قبیله‌ای عرب به امید استقلال و حاکمیت ملی علیه عثمانی برخاستند، اما آنچه نصیبشان شد، مرزهای مصنوعی، وابستگی و دهه‌ها خشونت بود. در برابر، جنبش‌های رهائی‌بخش و رهبران کاریزماتیک مانند جمال عبدالناصر، معمر قذافی و صدام حسین تلاش کردند نقشه‌های استعماری را در هم بریزند؛ اگرچه با اشتباهات و ناکامی‌های خود نیز همراه بودند. امروز، همان منطق اما در لباسی نو بازگشته است؛ از نقشه‌های ژئوپولیتیک اتاق‌های فکر اسرائیلی و آمریکایی گرفته تا معامله‌های پنهان و توافقات پشت‌پرده رژیم ایران با برخی دولت‌های عربی.

این پرسش پیش‌روی ماست: جنبش‌های مردمی و اپوزیسیون ایرانی در برابر چنین سناریوهایی چه وظیفه‌ای دارند؟ و آیا می‌توان الگویی نوین و پیشرو برای ایران و منطقه طرح کرد؟

📍میراث سایکس–پیکو: وعده‌های دروغین و قیام‌های ناکام

قرارداد سایکس–پیکو، امپریالیسم را در خاورمیانه نهادینه کرد. با دادن وعده‌های متناقض به اعراب و در عین حال معامله با صهیونیست‌ها (بیانیه بالفور)، هم منطقه را از یکپارچگی تهی ساخت و هم بذر بحران‌های صد ساله را کاشت.
شورش‌ها و مقاومت‌های ضد‌استعماری در قرن بیستم، از قیام عراق ۱۹۲۰ تا ملی‌گرایی ناصری و انقلاب‌های الجزایر و لیبی، پاسخی طبیعی اما ناکافی به این وضع بود؛ زیرا رهبران اغلب در دام دیکتاتوری، ماجراجویی‌های شخصی یا تضادهای قومی-فرقه‌ای افتادند.

📌پروژه‌های جدید: تلمود و خاورمیانه‌ای دیگر

امروز، نسخه‌ای تازه از همان مهندسی استعماری مطرح شده است. در اتاق‌های فکر برخی محافل اسرائیلی و آمریکایی، با ارجاع به ایده‌های تلمودی درباره «قوم برگزیده» و «سرزمین‌های موعود»، تجزیه و تضعیف کشورهای بزرگ منطقه همچون ایران، عراق، سوریه و مصر به «واحدهای قومی و فرقه‌ای کوچک» طرح‌ریزی شده است.

نشانه‌های عینی آن را می‌توان در موارد زیر دید:

حمایت پنهان از گروه‌های تجزیه‌طلب در ایران و عراق؛

ترویج ناامنی قومی-مذهبی به‌عنوان ابزار فرسایش حاکمیت؛

نزدیکی تاکتیکی اسرائیل و برخی دولت‌های عربی؛

🔍 توافقات مخفی تهران-ریاض-ابوظبی که می‌تواند پشت به مردم ایران و منطقه باشد.

📜نقش و وظیفه جنبش‌های ایرانی

جنبش‌های ایرانی باید با خودآگاهی تاریخی، فلسفی و سیاسی، چند اصل کلیدی را سرلوحه قرار دهند:

۱. افشای سناریوهای پنهان

هرگونه توافق یا معامله‌ای که در پشت درهای بسته به زیان منافع ملی، تمامیت ارضی و عدالت اجتماعی باشد، باید بی‌پروا افشا شود. مشروعیت حکومت‌ها و رهبران از مردم می‌آید، نه از توافقات پنهان.

۲. اتحاد نیروهای دموکراتیک

اپوزیسیون ایرانی باید اختلافات فرقه‌ای و شخصی را کنار بگذارد و بر مبنای دموکراسی، عدالت اجتماعی و حق حاکمیت ملی باهم متحد شود. یک شورای ملی دموکراتیک و آینده‌نگر می‌تواند نماد چنین همگرایی باشد.

۳. طراحی بدیل

جنبش‌های مردمی و رهبران اپوزیسیون باید بدیلی روشن، عادلانه و عملی برای ایران آینده ارائه دهند: نظامی که هم از تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی دفاع کند، هم حقوق اقوام، مذاهب و طبقات فرودست را محترم شمارد و هم با همسایگان به‌جای تنش، همزیستی و همکاری راهبردی برقرار کند.

۴. آموزش و سیاست گذاری و هم آوردی مردمی در صحنه.

بدون آگاهی‌بخشی و سازمان‌دهی اجتماعی، مردم منفعل می‌مانند. مردم باید نقش خود را به‌عنوان صاحبان اصلی کشور ایفا کنند و در صحنه سیاسی، مطالبه‌گر شفافیت و پاسخگویی باشند.
🧩چشم‌انداز: ایران به‌عنوان رهبر خاورمیانه نو

تجربه قرن گذشته نشان می‌دهد تنها با ترکیب دموکراسی نوین، عدالت اجتماعی و دیپلماسی منطقه‌ای هوشمندانه می‌توان ایران را دوباره به جایگاه رهبری منطقه رساند.
🔴الگوی آینده می‌تواند بر اساس:
یک پارلمان ملی یا شورای آینده‌نگر با حضور واقعی اقلیت‌ها؛

همزیستی صلح‌آمیز با جهان عرب و ترکیه و آسیای مرکزی؛

تعامل برد-برد با غرب و شرق؛

ارائه یک فلسفه سیاسی-اخلاقی نوین که هم به مردم ایران هویت و غرور بدهد و هم الگویی برای خاورمیانه ارائه کند؛ بنا شود.

🔍نتیجه‌گیری

جنبش‌های ایرانی در برابر سناریوهای جدید، تنها یک وظیفه دارند: بازسازی ایران به‌عنوان یک ملت-دولت مدرن، عادلانه، دموکراتیک و مقتدر که از گذشته درس می‌گیرد اما در گذشته زندانی نمی‌ماند. برای رسیدن به این هدف، اپوزیسیون باید راهنمای مردم شود، مردم باید در میدان باشند، و رهبران باید فلسفه سیاسی نوینی را بر پایه سه اصل استوار کنند: حق حاکمیت ملی، عدالت اجتماعی، و همزیستی منطقه‌ای.

🔷 این مقاله دعوتی است به اندیشیدن و عمل‌کردن. آینده را نه دشمن می‌نویسد، نه حکومت‌های پوسیده؛ آینده را کسانی می‌نویسند که هم می‌دانند و هم می‌توانند.
نویسنده مقاله:کامران چاه تل(ترکیه)
چهار شنبه/۹/جولای/۲۰۲۵
🌹🙏https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
با درود به هم‌میهنان آزاده،
مقاله‌ی تحت نام، 《تحول‌خواهی در ساختار فعلی؛ پروژه نجات جمهوری اسلامی یا فریبی در لباس نو؟》را تقدیم حضورتان میکنم.
چند سر فصل انرا در زیر برایتان آورده‌ام؛
امروز شاهد ظهور گفتمان جدیدی به‌نام «تحول‌خواهی» هستیم؛ جریانی که با ادعای «گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی»، در ساختار فعلی، موجب میشود بحران مشروعیت نظام تا حدی برطرف و مسیر سرنگونی را منحرف سازند.
در حالی که ساختار ولایت فقیه، سپاه، و شبکه‌ی امنیتی رژیم از بنیاد ضد تغییرند، شعار «گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی» در ساختار فعلی، عملاً مردم را خلع سلاح می‌کند
شعار «نه به جنگ و نه به جمهوری اسلامی» فقط زمانی معنا پیدا می‌کند که جمهوری اسلامی دشمن اول مردم و صلح معرفی شود. در غیر این صورت، «نه به جنگ» به ابزاری برای تطهیر رژیمی تبدیل می‌شود.
رهبران خودخوانده اپوزیسیون، با چشم امید به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بازمانده‌های رژیم، در رویاهای خود به‌ دنبال ایفای نقش در 《نظم آینده》 هستند.
انقلاب معنادار، سازمان‌یافته، با محوریت جمهوریخواهان سرنگون طلب یک ضرورت واقعی است.

https://omid-ir.org/a-k11-07-25/

https://www.tg-me.com/akbar_karimian/2728
🔴شکر تلخ است اگر شیرین نباشد.
🖋نویسنده:کامران چاه تل(ترکیه)
جمعه/۱۱/جولای/۲۰۲۵

درباره «تحول‌خواهانی» که زهر را در انگبین حل کردند

هیچ زهر کشنده‌ای در تاریخ، بی‌طعم و بی‌رنگ به ملت‌ها خورانده نمی‌شود. زهر را در انگبین می‌ریزند، زهر را به شهد می‌آلایند، زهر را در جام عسل می‌دهند، تا شیرینی‌اش، تلخی مرگ را پنهان کند. گفتمان اصلاح‌طلبی در ایران، و مشتق تازه‌کار و فریبنده‌اش، «تحول‌خواهی»، درست چنین زهرآگینی است؛ جرعه‌ای از انگبینِ آلوده که ملتی را سال‌هاست از درون می‌سوزاند.

شکر تلخ است اگر شیرین نباشد؛ و این شکر اصلاحات، از همان ابتدا شِکری نبود، شِکرک بود، قارچی شیرین‌نما بر تن فاسد استبداد. اصلاح‌طلبان نه برای تغییر رژیم، که برای تداوم آن، با نقاب «اصلاح»، مردم را از خشم به سکوت، و از فریاد به نجوا کشاندند. این جماعت در واقع زهراندودانِ دربارند؛ آنانی که سرنا را از سر گشاد می‌زنند و قند خون انقلاب را با زهر شیرین‌شان پایین می‌آورند.

زهر در شهد: مهندسیِ گفتمانِ بقا

طرح «اصلاح‌طلبی» زادهٔ همان اتاق‌های فکری بود که سنگینی چکمه بر گلوی ملت را اندازه می‌گرفتند. هاشمی رفسنجانی، معمار این بازی، زهر را در جام ریخت و به نام شهد به حلقوم مردم ریخت: جامعه‌ای زخمی، خسته از اعدام‌های دههٔ ۶۰، محتاج امید، و آمادهٔ نوشیدن هر چه فقط «تلخ‌تر از تلخ» نباشد.

خاتمی آمد و مردم، شکر تلخ او را به امید عسل واقعی نوشیدند. اما هر بار که مردم دهان گشودند تا تلخی را تف کنند، سر و کارشان با گلوله و زندان افتاد. ۸۸، ۹۶، ۹۸، ۱۴۰۱… مردم هر بار قیام کردند، اصلاح‌طلبان و «تحول‌خواهان» با شهد مسموم‌شان شعله‌ها را خاموش کردند، شعارهایشان را سانسور کردند، و خشم ملت را در جامی از «مصلحت» حل کردند.

مسعود پزشکیان، آخرین محصول این کارخانهٔ زهر و عسل است؛ مأموریتی دارد که رفسنجانی به او سپرد و بیت ولایت به او ابلاغ کرد: بازگرداندن مردم به مسلخ، با طعم انگبین.

اپوزیسیونِ قلابی: کندوی جعلی

خطرناک‌تر از اصلاح‌طلبان درون نظام، آن‌هایی‌اند که بیرون از ایران، خود را اپوزیسیون می‌نامند اما همچنان زهر را در کندوی ملت می‌ریزند. برخی‌شان، مأموران تربیت‌شدهٔ وزارت اطلاعات‌اند که با پاسپورت دیپلماتیک به «خارج» صادر شدند؛ برخی دیگر، بی‌ریشه‌های بی‌خبر از تاریخ، که فکر می‌کنند نام «اصالت» را می‌شود روی کاسهٔ زهر نوشت و به مردم فروخت.

این‌ها همه با یک مأموریت آمده‌اند: خنثی کردن خیزش‌ها، سرد کردن خیابان، بستن شکاف‌ها با پرچم‌های دروغین.
ملت ایران باید بداند: انگبینِ آلوده، از زهر بدتر است؛ شهد مسموم، جان می‌گیرد بی‌آن‌که انسان بفهمد چه شد.

فکت‌های تاریخی زهرآگینی

۱۳۷۶–۱۳۸۸: اصلاح‌طلبان، بی‌آنکه دست به ولی‌فقیه بزنند، مردم را به انتظار گذاشتند.

۱۳۸۸: موج سبز مردم، با شعار «حفظ نظام» و «اجرای قانون اساسی» مسخ شد و سرکوب گردید.

۱۳۹۶–۱۳۹۸: مردم در خونشان غلتیدند و اصلاح‌طلبان به جای شورش، صلح طلبیدند.

۱۴۰۱: خیزش زن، زندگی، آزادی، آتشین آغاز شد، اما همین‌ها زهرِ «رفراندوم» و «اصلاحات ساختاری» را در عسل «مطالبات مدنی» حل کردند تا شعله‌ها فروکش کند.

۱۴۰۳: پزشکیان، با همان منطق، انتخابات را به مردم به‌عنوان «تحول» فروخت.


زهر را با انگبین ننوشید

ملتی که زهر را در عسل نوشید، از پا افتاد. ملتی که زهر را با انگبین فرو برد، دیگر توان بالا آوردن ندارد. وظیفهٔ نیروهای اصیل اپوزیسیون آن است که این کندوهای جعلی را در هم بشکنند و زهر را از انگبین جدا کنند.

شیرینی‌ای که از استبداد می‌آید، شهد نیست؛ زهرآب است. و زهرآب را باید تف کرد، نه نوشید.
شکر تلخ است اگر شیرین نباشد؛ و این شکر، قرن‌هاست که زهرآلود و تلخ در جان ایران مانده است. وقت آن است که مردم شهد را از زهر بشناسند، و استبداد را از کندوی ملت بیرون کنند.
نویسنده:کامران چاه تل(ترکیه)
جمعه /۱۱/جولای/۲۰۲۵
🌹🙏
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
گفتگوی جنجالی بین اکبر کریمیان سخنگوی شورای برگزاری کنگره جمهوری‌خواهان با فواد پاشایی، دبیر محترم حزب مشروطه ایران، برنامه‌ی از تلویزیون زن زندگی آزادی، تريبون آزاد! (قسمت اول)


تریبون آزاد: https://www.youtube.com/playlist?list=PL3UK6u2F3hYwEI2tvbk4qyMZiwQUz3Jjd
https://youtu.be/zVTINkI6TFE

رسانه، خودِ شمایید!
از اینکه لینک این برنامه را با دیگران به اشتراک می‌گذارید و در گروه‌ها منتشر می‌کنید، صمیمانه سپاسگزاریم.
برنامه گفتگوی جنجالی از تریبون آزاد تلویزیون زن زندگی آزادی است.
اگر این صدا برایتان مهم است، با لایک، کامنت و سابسکرایب از ما حمایت کنید و به گسترش آن یاری رسانید.
سپاس از همراهی‌تان.

https://www.tg-me.com/akbar_karimian/2730
(قسمت دوم)
گفتگوی جنجالی بین اکبر کریمیان سخنگوی شورای برگزاری کنگره جمهوری‌خواهان با فواد پاشایی، دبیر  حزب مشروطه ایران، برنامه‌ی از تلویزیون زن زندگی آزادی، تريبون آزاد!


https://youtu.be/atvboJ2KEkI

رسانه، خودِ شمایید
از اینکه لینک این برنامه را با دیگران به اشتراک می‌گذارید و در گروه‌ها منتشر می‌کنید، صمیمانه سپاسگزاریم.
برنامه گفتگو جنجالی از گروه سیاسی  تلویزیون زن زندگی آزادی است.
اگر این صدا برایتان مهم است، با لایک، کامنت و سابسکرایب از ما حمایت کنید و به گسترش آن یاری رسانید.
سپاس از همراهی‌تان.

https://www.tg-me.com/akbar_karimian/2731
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گزارش از زندان قزل الحصار.
متاسفانه مطلع شدیم که در زندان، قصد ربایش سعید ماسوری از زندانیان سیاسی قدیمی، که مدت بیست و پنج سال در انواع زندان های ایران بازداشت هست. و بدون یک روز حق مرخصی.
متاسفانه نیروهای اطلاعاتی و نوپو به قصد ربایش ایشان به مکان نا معلوم را دارند.
و مابقی را خود تان در فایل صوتی می توانید بشنوید.
از مردم تقاضای کمک و امداد را داریم.
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
از اصلاح‌طلبی تا تحول‌خواهی؛ مسیر استمرار حاکمیت
مقاله‎ی که لینک آن در زیر خدمت تان تقدیم میکنم، در ادامه مقاله پیشین است(۱) که در همین رابطه نوشته بودم. در اولین مقاله بصورت کوتاه روند و نقش تحول خواهان را برای خواننده ترسیم کرده بودم و در مقاله حاضر استدلال و منطق ناکارآمدی یکی از پروژه های تحول خواهان را مورد بررسی قرار داده ام.
چند سرفصل از مقاله:
- تحول‌خواهی در قالب ساختار جمهوری اسلامی و زیر سایه نهاد ولایت فقیه مطرح می‌شود، عملاً به شکل رادیکال‌شده‌ای از اصلاح‌طلبی بدل می‌گردد
- حاکمیتی که مبتنی بر ایدئولوژی ولایت فقیه، سرکوب، فساد سازمان‌یافته و بی‌اعتنایی کامل به حقوق شهروندان است، حتی در صورت تغییر ظاهری، توان بازسازی خود را در لباس‌دیگر خواهد داشت.
- تصور تحول در چارچوب ساختار فعلی، تصوری فانتزی از بهشت در دل جهنم جمهوری اسلامی است. چنین خیالاتی، سرابی بیش نیست که به‌جای گشودن راه، مردم را به تعویق و انفعال سوق می‌دهد.


لینک مقاله:
https://omid-ir.org/ak16-07-2025
۱- https://omid-ir.org/a-k11-07-25/
لینک کانال:
https://www.tg-me.com/akbar_karimian/2734
«عاشق و معشوق در مشت دژخیم»
🖋کامران چاه تل(ترکیه)
پنجشنبه /۱۷/جولای/۲۰۲۵
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand

کاغذ سفید…
هنوز بوی کفن می‌دهد.
و جوهر، هنوز می‌لرزد…
چون زنی که به تازیانه نگاه می‌کند.
در سلول،
جایی میان تاریکی و آه،
انگشتانی فرزانه
انگشتانی عاشق
انگشتانی که می‌دانستند چگونه یک کلمه را نوازش کنند
با قلمی که همدمِ همیشگی‌شان بود…
همان‌جا، در مشتِ دژخیم،
قلم خرد می‌شود.

صدای خرد شدنش
صدای استخوانِ معصومیتی است
که پیشانی‌اش را بر آزادی گذاشته بود.

جوهر فریاد می‌کشد،
می‌چکد
بر دیوار سلول،
بر کف زمین،
بر سفیدی کاغذی که هیچ‌وقت ننوشت.
و کاغذ، از درد،
خون گریه می‌کند.

دژخیم لبخند می‌زند.
او نمی‌فهمد…
که انگشت و قلم،
یکدیگر را از روی «عشق» در دست گرفته بودند
نه از سر عادت.

او نمی‌فهمد
که هر قلمِ خرد شده
هزار واژه‌ی تازه به دنیا می‌آورد.

و تو…
ای خواننده،
ای هم‌درد،
اگر امشب دست بر کاغذ گذاشتی
و انگشتانت لرزید
بدان…
که هنوز عشقِ عاشق و معشوق،
قلم و انگشت،
در خونِ آزادی جاری‌ست.

فریاد بکش.
چون آن‌ها
هرگز ساکت نخواهند شد.

کامران چاه تل (ترکیه)
پنج شنبه/ ۱۷/جولای/۲۰۲۵
🌹🙏
https://www.tg-me.com/resanekgabarishahrvand
2025/10/20 02:22:45
Back to Top
HTML Embed Code: