Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎼 #برخیزید 🎼
🔹 برداشتی آزاد از خاطرات اهالی انقلاب (این قسمت، #حمید_سبزواری)
🖋نویسنده: محمدرضا وحیدزاده
🎨 اجرای نقاشی با شن: سینا شریعتمدار
🎙گوینده متن: علیرضا نادعلی
🔹 برداشتی آزاد از خاطرات اهالی انقلاب (این قسمت، #حمید_سبزواری)
🖋نویسنده: محمدرضا وحیدزاده
🎨 اجرای نقاشی با شن: سینا شریعتمدار
🎙گوینده متن: علیرضا نادعلی
🔺 پیوند ناگسستنی شعر انقلاب اسلامی با همۀ ساحتهای زندگی 🔻
📰 گفتگوی اینجانب با روزنامۀ #کیهان دربارۀ #شعر_انقلاب_اسلامی به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
🔸 شعر انقلاب اسلامی شعری است که با جنبههای مختلف زندگی پیوند ناگسستنی دارد و سعی میکند به همۀ ساحتهای زندگی توجه کند و تکبُعدی نباشد؛ مثل شعر و هنر کمونیستی فقط به جنبههای مبارزه و نبرد فکر نمیکند که زندگی و زیستن در این عالم را تقلیل داده به وجه مبارزاتی آن.
🔸 شعر انقلاب، شعری نیست که خودش را فقط در سوگسرودهها و اشعار آیینی یا سرودههای حماسی محدود کرده باشد. فقط به این جنبه از زیست انسان معطوف نیست. نه به شعر مبارزه تقلیل یافته و نه صرفاً به بیان مواضع سیاسی میپردازد. شعر انقلاب اسلامی به همۀ جنبههای زندگی توجه دارد و همۀ موارد بالا را به انضمام جنبههای عاطفی و تغزلی در بر میگیرد.
🔸 این را در آثار همۀ شاعران شاخص شعر انقلاب اسلامی نظیر قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، سلمان هراتی، علیرضا قزوه و دیگران میبینید که هم دغدغههای اجتماعی دارند، هم به گذشته مینگرند و هم از عاشورا عبرت میگیرند و هم چشم به افقهای روشن پیش رو دارند و منتظر موعودند؛ در مصایب اهل بیت (ع) سوگوارند و برای زندگی امروز حرف و نظر دارند و در عین حال که به مبارزه فکر میکنند، از عواطف و احساسات خود نیز سخن میگویند.
🔹 متن کامل گفتگو را اینجا بخوانید 👈 http://www.magiran.com/ppdf/nppdf/2827/p02827221260071.pdf
📰 گفتگوی اینجانب با روزنامۀ #کیهان دربارۀ #شعر_انقلاب_اسلامی به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
🔸 شعر انقلاب اسلامی شعری است که با جنبههای مختلف زندگی پیوند ناگسستنی دارد و سعی میکند به همۀ ساحتهای زندگی توجه کند و تکبُعدی نباشد؛ مثل شعر و هنر کمونیستی فقط به جنبههای مبارزه و نبرد فکر نمیکند که زندگی و زیستن در این عالم را تقلیل داده به وجه مبارزاتی آن.
🔸 شعر انقلاب، شعری نیست که خودش را فقط در سوگسرودهها و اشعار آیینی یا سرودههای حماسی محدود کرده باشد. فقط به این جنبه از زیست انسان معطوف نیست. نه به شعر مبارزه تقلیل یافته و نه صرفاً به بیان مواضع سیاسی میپردازد. شعر انقلاب اسلامی به همۀ جنبههای زندگی توجه دارد و همۀ موارد بالا را به انضمام جنبههای عاطفی و تغزلی در بر میگیرد.
🔸 این را در آثار همۀ شاعران شاخص شعر انقلاب اسلامی نظیر قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، سلمان هراتی، علیرضا قزوه و دیگران میبینید که هم دغدغههای اجتماعی دارند، هم به گذشته مینگرند و هم از عاشورا عبرت میگیرند و هم چشم به افقهای روشن پیش رو دارند و منتظر موعودند؛ در مصایب اهل بیت (ع) سوگوارند و برای زندگی امروز حرف و نظر دارند و در عین حال که به مبارزه فکر میکنند، از عواطف و احساسات خود نیز سخن میگویند.
🔹 متن کامل گفتگو را اینجا بخوانید 👈 http://www.magiran.com/ppdf/nppdf/2827/p02827221260071.pdf
💠 رسم زیبایی است که داماد در روز عروسی، به نشانۀ ادب دست پدر خود و پدر عروس را جلوی جمع میبوسد و از آنها قدردانی میکند. من که از این نعمت بزرگ محروم شده بودم، به جای آن رسم مبارک، آن روز و بر تخت دامادی غزلی را به آن عزیز سفرکرده تقدیم کردم. غزل زیر همان شعر است:
پدرم! دستانت، بوی غيرت میداد
خندهات باغی بود، باغ سیبی آباد
سبزي باغچه از گرمی دست تو بود
بعد تو گل پژمرد، باغ یخ زد در باد
خواهش ماندن تو، گفتن از زندان بود
جنست از رفتن بود، روحت از بند آزاد
زخمت اين كهنرفيق، باوفاتر ز همه
انتظارت را آه! عاقبت پايان داد
نيستی دستت را بوسم اما اين شعر
پيشكش از طرفِ يك عروس و داماد
عطر لبخند تو در خانه جاریست هنوز
پدرم يادت خوش، پدرم روحت شاد
1387
از کتاب #پیشواز، انتشارات شهرستان ادب
#روز_پدر مبارک
پدرم! دستانت، بوی غيرت میداد
خندهات باغی بود، باغ سیبی آباد
سبزي باغچه از گرمی دست تو بود
بعد تو گل پژمرد، باغ یخ زد در باد
خواهش ماندن تو، گفتن از زندان بود
جنست از رفتن بود، روحت از بند آزاد
زخمت اين كهنرفيق، باوفاتر ز همه
انتظارت را آه! عاقبت پايان داد
نيستی دستت را بوسم اما اين شعر
پيشكش از طرفِ يك عروس و داماد
عطر لبخند تو در خانه جاریست هنوز
پدرم يادت خوش، پدرم روحت شاد
1387
از کتاب #پیشواز، انتشارات شهرستان ادب
#روز_پدر مبارک
◼️ اهل کلمه بود و شهروند شهر شعر.
بادانش بود اما متواضع. منتقد و صاحبنظری جدی بود، اما خوشذوق و دلنازک. واژهها را رعایت میکرد و شرافت کلام را باور داشت. به واسطه همکاری در موسسهء #شهرستان_ادب و حضورش در دفتر نشر این موسسه به عنوان ویراستار، دوستیای میانمان جوانه زده بود که دوستداری زبان و ادب و ایمان به حرمت شاعری آبیاریاش میکرد و نور بر آن میتاباند. افسوس که دیرنپایید و جادهها او را از ما دور کردند.
همین دیروز یا شاید هم سال پیش بود که به بهانه ویرایش کتاب #پیشواز، دانش و صبر و دقتش را خرج واژههای این کتاب میکرد.
جادههای این دیار سالانه دهها جان نازنین را مصادرهء خویش میکنند. چه کسی باور میکرد امسال یکی از آنها جان شریف و نجیب دوست شاعرمان، حسین جلالپور باشد؟! هزار دریغ و هزار افسوس!
▪️درگذشت شاعر دردآشنا و منتقد ارجمند، #حسین_جلالپور را به خانوادهء داغدیدهاش و همه اهالی کلمه تسلیت عرض میکنم.
www.tg-me.com/rezavahidzadeh/416
بادانش بود اما متواضع. منتقد و صاحبنظری جدی بود، اما خوشذوق و دلنازک. واژهها را رعایت میکرد و شرافت کلام را باور داشت. به واسطه همکاری در موسسهء #شهرستان_ادب و حضورش در دفتر نشر این موسسه به عنوان ویراستار، دوستیای میانمان جوانه زده بود که دوستداری زبان و ادب و ایمان به حرمت شاعری آبیاریاش میکرد و نور بر آن میتاباند. افسوس که دیرنپایید و جادهها او را از ما دور کردند.
همین دیروز یا شاید هم سال پیش بود که به بهانه ویرایش کتاب #پیشواز، دانش و صبر و دقتش را خرج واژههای این کتاب میکرد.
جادههای این دیار سالانه دهها جان نازنین را مصادرهء خویش میکنند. چه کسی باور میکرد امسال یکی از آنها جان شریف و نجیب دوست شاعرمان، حسین جلالپور باشد؟! هزار دریغ و هزار افسوس!
▪️درگذشت شاعر دردآشنا و منتقد ارجمند، #حسین_جلالپور را به خانوادهء داغدیدهاش و همه اهالی کلمه تسلیت عرض میکنم.
www.tg-me.com/rezavahidzadeh/416
Telegram
پیادهروی در اتوبان
Forwarded from شهرستان ادب
🔻#کاروان_شاعران_و_نویسندگان_جهادی
(فراخوان شهرستان ادب برای اعزام شاعران و نویسندگان به مناطق سیلزده)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10405
☑️ @ShahrestanAdab
(فراخوان شهرستان ادب برای اعزام شاعران و نویسندگان به مناطق سیلزده)
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/10405
☑️ @ShahrestanAdab
Forwarded from شهرستان ادب
▪️فراخوان اردوی جهادی شاعران و نویسندگان جهت اعزام به مناطق سیلزدۀ غرب کشور توسط موسسه شهرستان ادب منتشر شد.
متن این فراخوان به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ
به اطلاع شاعران و نویسندگان گرامی و همچنین اعضای محترم دورههای آموزشی «آفتابگردانها» و «مدرسۀ رمان» میرساند، نظر به مصیبت وارده بر بخشی از هموطنان گرامی و صبورمان در مناطق غرب کشور و نیاز مبرم این عزیزان به همیاری همۀ گروههای اجتماعی، مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب بنا دارد اقدام به راهاندازی کاروانی جهادی از شاعران و نویسندگان کشور نماید.
بدین منظور از همۀ شاعران، نویسندگان و اهالی ادبیات که علاقهمندی و آمادگی کار جهادی و انجام فعالیتهای خدماتی جهت گلروبی و پاکسازی منازل و کمک به مناطق سیلزدۀ غرب کشور را دارند، دعوت میشود تا با حضور در این کاروان و با یاری همدیگر، باری کوچک از دوش زخمی هموطنان سیلزدهمان برداریم.
شرایط حضور در اردو به شرح زیر است:
۱. زمان اردو پنج الی هفت روز و از هفتۀ جاری خواهد بود.
۲. این اردو در مرحلۀ نخست صرفاً مختص آقایان است. شرایط مراحل بعدی متعاقباً اعلام خواهد شد.
۳. در این مرحله اولویت با افرادی است که سابقۀ حضور در اردوهای جهادی را داشته باشند.
۴. برنامۀ اردو در این مرحله صرفاً انجام امور خدماتی و کارهای یدی و در هماهنگی با گروههای جهادی مستقر در منطقه است.
لطفا در صورت آمادگی برای حضور با شمارۀ ۰۲۱۷۷۵۳۱۸۶۶ (داخلی یک) تماس حاصل فرمایید یا از طریق پیامرسانهای با شمارۀ ۰۹۱۹۰۰۲۲۱۹۴ در ارتباط باشید. اخبار و جزئیات بیشتر در این زمینه از طریق سایت شهرستان ادب به نشانی ShahrestanAdab.com اطلاعرسانی خواهند شد.
☑️ @ShahrestanAdab
متن این فراخوان به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ
به اطلاع شاعران و نویسندگان گرامی و همچنین اعضای محترم دورههای آموزشی «آفتابگردانها» و «مدرسۀ رمان» میرساند، نظر به مصیبت وارده بر بخشی از هموطنان گرامی و صبورمان در مناطق غرب کشور و نیاز مبرم این عزیزان به همیاری همۀ گروههای اجتماعی، مؤسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب بنا دارد اقدام به راهاندازی کاروانی جهادی از شاعران و نویسندگان کشور نماید.
بدین منظور از همۀ شاعران، نویسندگان و اهالی ادبیات که علاقهمندی و آمادگی کار جهادی و انجام فعالیتهای خدماتی جهت گلروبی و پاکسازی منازل و کمک به مناطق سیلزدۀ غرب کشور را دارند، دعوت میشود تا با حضور در این کاروان و با یاری همدیگر، باری کوچک از دوش زخمی هموطنان سیلزدهمان برداریم.
شرایط حضور در اردو به شرح زیر است:
۱. زمان اردو پنج الی هفت روز و از هفتۀ جاری خواهد بود.
۲. این اردو در مرحلۀ نخست صرفاً مختص آقایان است. شرایط مراحل بعدی متعاقباً اعلام خواهد شد.
۳. در این مرحله اولویت با افرادی است که سابقۀ حضور در اردوهای جهادی را داشته باشند.
۴. برنامۀ اردو در این مرحله صرفاً انجام امور خدماتی و کارهای یدی و در هماهنگی با گروههای جهادی مستقر در منطقه است.
لطفا در صورت آمادگی برای حضور با شمارۀ ۰۲۱۷۷۵۳۱۸۶۶ (داخلی یک) تماس حاصل فرمایید یا از طریق پیامرسانهای با شمارۀ ۰۹۱۹۰۰۲۲۱۹۴ در ارتباط باشید. اخبار و جزئیات بیشتر در این زمینه از طریق سایت شهرستان ادب به نشانی ShahrestanAdab.com اطلاعرسانی خواهند شد.
☑️ @ShahrestanAdab
▪️محمدرضا وحیدزاده مسئول #کاروان_شاعران_و_نویسندگان_جهادی در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات #خبرگزاری_فارس درباره فراخوان شهرستان ادب برای اعزام شاعران و نویسندگان به مناطق سیلزده غرب کشور توضیحاتی داد.
▪️وی در این گفتوگو ضمن اشاره به اینکه موسسه شهرستان ادب اقدام به انتشار این فراخوان کرده است، بیان داشت: شهرستان ادب با توجه به نیاز مبرم هموطنان سیل زده غرب کشور این فراخوان را منتشر کرد و از اعضای دورههای آموزشی «آفتابگردانها» و «مدرسۀ رمان» برای حضور و خدمت رسانی دعوت کرد.
▪️وحیدزاده تصریح کرد: اتفاق رخ داده همه را متاثر کرده است، وظیفه دینی و انسانی ماست تا به کمک هموطنان بشتابیم، گزارشها از مناطق سیل زده نشان میدهد شرایط وخیم است، از این رو ما نیز مانند سایر افراد جامعه تصمیم گرفتیم به اندازه وسع خود به منطقه رفته و در خدمت نیروهای جهادی باشیم.
▪️این شاعر با تاکید بر اینکه طی روزهای اخیر با گروههای جهادی مستقر در منطقه جهت هماهنگی با آنها و کمکرسانی تحت مدیریت این گروهها در تماس بودهاند،گفت: مهم در صحنه بودن است...
🔹 متن کامل خبر: https://www.farsnews.com/news/13980118000171
▪️وی در این گفتوگو ضمن اشاره به اینکه موسسه شهرستان ادب اقدام به انتشار این فراخوان کرده است، بیان داشت: شهرستان ادب با توجه به نیاز مبرم هموطنان سیل زده غرب کشور این فراخوان را منتشر کرد و از اعضای دورههای آموزشی «آفتابگردانها» و «مدرسۀ رمان» برای حضور و خدمت رسانی دعوت کرد.
▪️وحیدزاده تصریح کرد: اتفاق رخ داده همه را متاثر کرده است، وظیفه دینی و انسانی ماست تا به کمک هموطنان بشتابیم، گزارشها از مناطق سیل زده نشان میدهد شرایط وخیم است، از این رو ما نیز مانند سایر افراد جامعه تصمیم گرفتیم به اندازه وسع خود به منطقه رفته و در خدمت نیروهای جهادی باشیم.
▪️این شاعر با تاکید بر اینکه طی روزهای اخیر با گروههای جهادی مستقر در منطقه جهت هماهنگی با آنها و کمکرسانی تحت مدیریت این گروهها در تماس بودهاند،گفت: مهم در صحنه بودن است...
🔹 متن کامل خبر: https://www.farsnews.com/news/13980118000171
💠 سه #رباعی پیشکش به دلتنگیهای سیلزدگان وطن صبورم ایران
🔹
یک قوطی ترشی و دو ظرف روغن
یک دفتر پرپر و سه تا پیراهن
بین گل و لای سیل پنهان مانده
صد خاطره از تو و صد اندوه از من
🔹
از سیلی سیل رنگ گندم شده بود
همبغض سکوتهای مردم شده بود
وحشتزده میگریست بین گل و لای
یک لنگهء کفش صورتی گم شده بود
🔹
هر جوی رسوببسته را میروبیم
این شهر بهگلنشسته را میروبیم
هرچند که سیل، کوهی از غم آورد
با اشک دل شکسته را میروبیم
#محمدرضا_وحیدزاده
🔹
یک قوطی ترشی و دو ظرف روغن
یک دفتر پرپر و سه تا پیراهن
بین گل و لای سیل پنهان مانده
صد خاطره از تو و صد اندوه از من
🔹
از سیلی سیل رنگ گندم شده بود
همبغض سکوتهای مردم شده بود
وحشتزده میگریست بین گل و لای
یک لنگهء کفش صورتی گم شده بود
🔹
هر جوی رسوببسته را میروبیم
این شهر بهگلنشسته را میروبیم
هرچند که سیل، کوهی از غم آورد
با اشک دل شکسته را میروبیم
#محمدرضا_وحیدزاده
🔺نقد داستانی از #احمد_شاکری به شیوۀ خود او🔻
▪لجنپاشی بر چهرۀ تابناک دفاع مقدس▪
🔶 داستان بلند #بیاسمی نوشتۀ احمد شاکری اثری ضد جنگ و به تعبیر خود او، در ژانر ادبیات سیاه دفاع مقدس است. این اثر تلاشی مذبوحانه است برای لجنمال کردن همۀ ارزشها و زیباییهای هشت سال مجاهدت مظلومانه و قهرمانانۀ مردم شریف و نجیب ایران در دوران دفاع مقدس. قصۀ این کتاب دربارۀ رزمندۀ مردد و مضطربی است که اعتماد خود را به جنگی که به زعم نویسندۀ کتاب در نهایت سیاهی و بیمعنایی است از دست داده است و با انتقال بیاعتمادی و تردید خود به دیگران میکوشد قطار سرد و تاریک جنگ را متوقف کند.
🔹 فضایی مملو از تردید و شک
تردید و بدگمانی مهمترین شاخصۀ این اثر است. عنصری که شاید بتوان آن را مؤلفۀ اصلی آثار نهیلیستی و تاریک نویسندگان شبهروشنفکر غربزده و مقلد در سالهای اخیر دانست. در این کتاب همهچیز مشکوک و قابل تردید است: «گویا در آنِ واحد با دو چشم، دو گوش و حتی دو زبان با او سخن میگوید. همین کافی بود تا نتواند اعتمادی به او داشته باشد... او هیچگاه از حرفهای مرد قانع نشده بود. بلکه بعد از آخرین دیدار بیاعتمادتر از همه نشان داده بود.» (صفحۀ 48-49)
🔹 جنگی که سرد و تاریک است
به روایت نویسندۀ اثر، ریشۀ همۀ این تردیدها را باید در موضوع داستان جست؛ یعنی جنگ! جنگی که در شمایل قطاری سرد، سنگین، تاریک و بیروح، میخواهد همۀ مسافرانش را به مسلخ بکشاند. چهره نمادین این جنگ از همان ابتدا اینگونه به مخاطب معرفی میشود: «این قطار ویژه بود. تنها برای بردن آنها آمده بود. یک ایستگاه بیشتر نداشت و آنهم جایی بود که موقعیت جنگی در آن شروع میشد. همه یک مقصد داشتند. بیوقفه میرفتند و زودتر از هر مسافری به مقصد میرسیدند.» (صفحۀ 9)
🔹 رزمندگان، کودکانی بازیچۀ دست جنگافروزان
مسافران این قطار را نیز عموماً کودکانی تشکیل میدهند که خود هیچ از جنگ نمیدانند. آنها متأثر از القائات فریبندۀ فرماندهانشان، چونان مسخشدگانی بیاراده، مشتاقانه به سوی نابودی میشتابند: «میدید که اعزامیها چگونه شادخوارانه به او نگاه میکنند... نیروی جوانانهشان را با هم میآزمایند، یکدیگر را دست میاندازند، خندههای نوجوانانهشان را فریاد میزنند.» (صفحۀ 8)
🔹 فرماندهان جنگ، مستبدانی خشن اما پوچ
نخهای این عروسکهای خیمهشببازی نیز در دستان سرد و خشن فرماندهان آنهاست. فرماندهان این قطار، جنگسالارانی زشتخو و بدسیما هستند: «علیاکبر (فرمانده) هیکل چاقش را جلو کشید... صدای تودماغیاش که نزدیکتر آمد، چهرهاش را بهتر دید. زخم ترکش نیمی از صورتش را به هم پیچیده بود. از بینی و استخوانِ ابروی چپش چیزی باقی نمانده بود. رد زخم، ابرویش را برده بود. نگاه چشم چپش خیره و دریده بود.» (صفحۀ 13-14)
🔹 احمد شاکری باید برای نوشتن این کتاب از همۀ مردم ایران عذرخواهی کند. از خانوادههای مظلوم و معظم شهدا و از همۀ کسانی که جان ارجمند خود را فدای این کشور کردهاند. از فرماندهان غیور و باهمتی که با جانفشانیهای خود و یارانشان، پاکبازانه از قدم به قدم این خاک دفاع کردند و حتی وجبی از آن را به دشمن ندادند. از فرماندهانی که او در این کتاب کوشیده است چهرهای خشن، مستبد، بیمنطق، جنگافروز و البته متزلزل و ناتوان از آنها ارائه کند. از رزمندگان سلحشوری که آنها را کودکانی بازیچۀ دست دیگران نشان داده است.
🔹 آنچه خواندید نقد من بر کتاب بیاسمی نوشتۀ احمد شاکری با الگوگیری از روش نقد شخص خود اوست. روشی که میتوان با آن به سراغ هر متنی رفت و البته به نتایج مشابهی دست یافت. من در این نقد کوشیدهام با الهام از سبکی که احمد شاکری خود بنا نهاده، آخرین کتاب خود او را از پیش چشم بگذرانم. کوشیدهام جوهر اصلی کار شاکری، یعنی بدبینی و تنفر از متنی که پیش روی خود داشتم را حفظ کنم و با عینکی ساخته از نفرت و انزجار به سراغ داستان بیاسمی بروم. به راستی هم نکتۀ کلیدی نقدهای شاکری همین است. با نفرت میتوان با هر متنی چنین مواجههای داشت؛ ولو آنکه به اندازۀ نوشتههای او پریشان و بیانسجام نباشد و چه بسا از استندات و ارجاعات دقیق نیز بهره ببرد.
🔹 من این نقد را پیرو آخرین نفرتپراکنی شاکری، یعنی نقد او بر کتاب «وضعیت بیعاری» نوشتم؛ نامهای بیسلام که خطاب به علیمحمد مؤدبِ مؤدب نوشته شده بود و میکوشید با حذف تعمدی «سلام» از ابتدای نامه، این مرد شریف و مجاهد فرهنگی را «منافق» معرفی کند؛ اما انگیزهای که مرا به نوشتن واداشت، نه حمایت از برادرم مؤدب بود و نه دفاع از عملکرد دفتر داستان مؤسسۀ شهرستان ادب.
به باور من آنچه در این میان مظلوم واقع شده است...
📎 برای خواندن متن کامل یادداشت به اینجا مراجعه کنید 👈 https://www.mehrnews.com/news/4596873
▪لجنپاشی بر چهرۀ تابناک دفاع مقدس▪
🔶 داستان بلند #بیاسمی نوشتۀ احمد شاکری اثری ضد جنگ و به تعبیر خود او، در ژانر ادبیات سیاه دفاع مقدس است. این اثر تلاشی مذبوحانه است برای لجنمال کردن همۀ ارزشها و زیباییهای هشت سال مجاهدت مظلومانه و قهرمانانۀ مردم شریف و نجیب ایران در دوران دفاع مقدس. قصۀ این کتاب دربارۀ رزمندۀ مردد و مضطربی است که اعتماد خود را به جنگی که به زعم نویسندۀ کتاب در نهایت سیاهی و بیمعنایی است از دست داده است و با انتقال بیاعتمادی و تردید خود به دیگران میکوشد قطار سرد و تاریک جنگ را متوقف کند.
🔹 فضایی مملو از تردید و شک
تردید و بدگمانی مهمترین شاخصۀ این اثر است. عنصری که شاید بتوان آن را مؤلفۀ اصلی آثار نهیلیستی و تاریک نویسندگان شبهروشنفکر غربزده و مقلد در سالهای اخیر دانست. در این کتاب همهچیز مشکوک و قابل تردید است: «گویا در آنِ واحد با دو چشم، دو گوش و حتی دو زبان با او سخن میگوید. همین کافی بود تا نتواند اعتمادی به او داشته باشد... او هیچگاه از حرفهای مرد قانع نشده بود. بلکه بعد از آخرین دیدار بیاعتمادتر از همه نشان داده بود.» (صفحۀ 48-49)
🔹 جنگی که سرد و تاریک است
به روایت نویسندۀ اثر، ریشۀ همۀ این تردیدها را باید در موضوع داستان جست؛ یعنی جنگ! جنگی که در شمایل قطاری سرد، سنگین، تاریک و بیروح، میخواهد همۀ مسافرانش را به مسلخ بکشاند. چهره نمادین این جنگ از همان ابتدا اینگونه به مخاطب معرفی میشود: «این قطار ویژه بود. تنها برای بردن آنها آمده بود. یک ایستگاه بیشتر نداشت و آنهم جایی بود که موقعیت جنگی در آن شروع میشد. همه یک مقصد داشتند. بیوقفه میرفتند و زودتر از هر مسافری به مقصد میرسیدند.» (صفحۀ 9)
🔹 رزمندگان، کودکانی بازیچۀ دست جنگافروزان
مسافران این قطار را نیز عموماً کودکانی تشکیل میدهند که خود هیچ از جنگ نمیدانند. آنها متأثر از القائات فریبندۀ فرماندهانشان، چونان مسخشدگانی بیاراده، مشتاقانه به سوی نابودی میشتابند: «میدید که اعزامیها چگونه شادخوارانه به او نگاه میکنند... نیروی جوانانهشان را با هم میآزمایند، یکدیگر را دست میاندازند، خندههای نوجوانانهشان را فریاد میزنند.» (صفحۀ 8)
🔹 فرماندهان جنگ، مستبدانی خشن اما پوچ
نخهای این عروسکهای خیمهشببازی نیز در دستان سرد و خشن فرماندهان آنهاست. فرماندهان این قطار، جنگسالارانی زشتخو و بدسیما هستند: «علیاکبر (فرمانده) هیکل چاقش را جلو کشید... صدای تودماغیاش که نزدیکتر آمد، چهرهاش را بهتر دید. زخم ترکش نیمی از صورتش را به هم پیچیده بود. از بینی و استخوانِ ابروی چپش چیزی باقی نمانده بود. رد زخم، ابرویش را برده بود. نگاه چشم چپش خیره و دریده بود.» (صفحۀ 13-14)
🔹 احمد شاکری باید برای نوشتن این کتاب از همۀ مردم ایران عذرخواهی کند. از خانوادههای مظلوم و معظم شهدا و از همۀ کسانی که جان ارجمند خود را فدای این کشور کردهاند. از فرماندهان غیور و باهمتی که با جانفشانیهای خود و یارانشان، پاکبازانه از قدم به قدم این خاک دفاع کردند و حتی وجبی از آن را به دشمن ندادند. از فرماندهانی که او در این کتاب کوشیده است چهرهای خشن، مستبد، بیمنطق، جنگافروز و البته متزلزل و ناتوان از آنها ارائه کند. از رزمندگان سلحشوری که آنها را کودکانی بازیچۀ دست دیگران نشان داده است.
🔹 آنچه خواندید نقد من بر کتاب بیاسمی نوشتۀ احمد شاکری با الگوگیری از روش نقد شخص خود اوست. روشی که میتوان با آن به سراغ هر متنی رفت و البته به نتایج مشابهی دست یافت. من در این نقد کوشیدهام با الهام از سبکی که احمد شاکری خود بنا نهاده، آخرین کتاب خود او را از پیش چشم بگذرانم. کوشیدهام جوهر اصلی کار شاکری، یعنی بدبینی و تنفر از متنی که پیش روی خود داشتم را حفظ کنم و با عینکی ساخته از نفرت و انزجار به سراغ داستان بیاسمی بروم. به راستی هم نکتۀ کلیدی نقدهای شاکری همین است. با نفرت میتوان با هر متنی چنین مواجههای داشت؛ ولو آنکه به اندازۀ نوشتههای او پریشان و بیانسجام نباشد و چه بسا از استندات و ارجاعات دقیق نیز بهره ببرد.
🔹 من این نقد را پیرو آخرین نفرتپراکنی شاکری، یعنی نقد او بر کتاب «وضعیت بیعاری» نوشتم؛ نامهای بیسلام که خطاب به علیمحمد مؤدبِ مؤدب نوشته شده بود و میکوشید با حذف تعمدی «سلام» از ابتدای نامه، این مرد شریف و مجاهد فرهنگی را «منافق» معرفی کند؛ اما انگیزهای که مرا به نوشتن واداشت، نه حمایت از برادرم مؤدب بود و نه دفاع از عملکرد دفتر داستان مؤسسۀ شهرستان ادب.
به باور من آنچه در این میان مظلوم واقع شده است...
📎 برای خواندن متن کامل یادداشت به اینجا مراجعه کنید 👈 https://www.mehrnews.com/news/4596873
خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان | Mehr News Agency
نگاهی به داستان بلند «بیاسمی» با الگوگیری از روش نقد نویسنده نقد رمان احمد شاکری به شیوه او؛ لجنپاشی بر چهرۀ تابناک دفاع مقدس
یک شاعر و نویسنده؛ رمان «بیاسمی» اثر احمد شاکری را بر مبنای روش و الگوی نقد خود او نقد کرده است. نتایج آن جالب است.
Forwarded from میلاد عرفانپور
کتاب #ای_نشسته_صف_اول (مجموعۀ 16 مثنوی بلند انتقادی) به #نمایشگاه_کتاب رسید.
این کتاب که دربرگیرندۀ مجموعۀ اشعار اجراشده در سالهای گذشته و به مناسبتهای مختلف توسط دکتر #میثم_مطیعی است، به کوشش محمدرضا وحیدزاده و به همت انتشارات کتابستان به چاپ رسیده و در نمایشگاه کتاب امسال عرضه خواهد شد. نکتۀ جالب توجه در این مجموعه آن است که همۀ اشعار آن به صورت گروهی سروده شده. دکتر محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور، علیمحمد مؤدب، مهدی جهاندار، رضا یزدانی و چند تن دیگر از جمله شاعرانی هستند که نام آنها به عنوان سرایندۀ اشعار در پیشانی مثنویهای این مجموعه دیده میشود. در این اثر علاوه بر متن کامل اشعار، چهار مقالۀ تحلیلی دربارۀ ابعاد اجتماعی، رسانهای، ادبی و هنری این آثار به قلم رضا کردلو، حسن صنوبری، علیرضا سمیعی و محمدرضا وحیدزاده و نیز توضیحات تکمیلی و اختصاصی هر شعر به صورت مجزا هم درج شده است. شعر مشهور عید فطر سال 96 که بازتابهای رسانهای گستردهای در آن سال یافت و بازخوانی ابعاد مختلف آن از جمله مطالب این کتاب است.
علاقهمندان جهت تهیۀ این کتاب میتوانند به غرفۀ کتابستان در سالن ناشران عمومی مراجعه کنند.
این کتاب که دربرگیرندۀ مجموعۀ اشعار اجراشده در سالهای گذشته و به مناسبتهای مختلف توسط دکتر #میثم_مطیعی است، به کوشش محمدرضا وحیدزاده و به همت انتشارات کتابستان به چاپ رسیده و در نمایشگاه کتاب امسال عرضه خواهد شد. نکتۀ جالب توجه در این مجموعه آن است که همۀ اشعار آن به صورت گروهی سروده شده. دکتر محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور، علیمحمد مؤدب، مهدی جهاندار، رضا یزدانی و چند تن دیگر از جمله شاعرانی هستند که نام آنها به عنوان سرایندۀ اشعار در پیشانی مثنویهای این مجموعه دیده میشود. در این اثر علاوه بر متن کامل اشعار، چهار مقالۀ تحلیلی دربارۀ ابعاد اجتماعی، رسانهای، ادبی و هنری این آثار به قلم رضا کردلو، حسن صنوبری، علیرضا سمیعی و محمدرضا وحیدزاده و نیز توضیحات تکمیلی و اختصاصی هر شعر به صورت مجزا هم درج شده است. شعر مشهور عید فطر سال 96 که بازتابهای رسانهای گستردهای در آن سال یافت و بازخوانی ابعاد مختلف آن از جمله مطالب این کتاب است.
علاقهمندان جهت تهیۀ این کتاب میتوانند به غرفۀ کتابستان در سالن ناشران عمومی مراجعه کنند.
🔶 رويش شعر انتقادى از تريبون فطر
🔸 گفتگو با #روزنامه_قدس دربارۀ کتاب #ای_نشسته_صف_اول
🔷 كمتر در ذهن داريم كه شاعر يا شاعرانى بابت يک شعر اينقدر مورد حمله قرار بگيرند. حال و هواى آن روزها چطور بود؟
🔹ما نخست شگفتزده بوديم، اما به هيچ عنوان و در هيچ لحظهاى پشيمان نبوديم؛ چون به كارمان ايمان داشتيم. ولى شگفتزده بوديم كه چرا با اين شدت پروپاگاندا كردند و همۀ نيروهايشان، حتى عناصر خارج از كشور را به ميدان آوردند. بخشى از اينها هم گردآورى شده است. يعنى برخى از دوستان در گزارشهاى كاملى تمام واكنشها و مواضع اين افراد را در توييتر، تلگرام، اينستاگرام و روزنامهها جمعآورى كرده بودند كه به صورت كامل نشان مىداد با چه هجمۀ وسيعى طرف بوديم، حتى مىخواستيم اين اسناد را به كتاب هم ضميمه كنيم كه از آن صرف نظر كرديم.
🔷 كه كتاب را خيلى سياسى مىكرد.
🔹 هم خيلى سياسى مىشد و هم ممكن بود به بعضى حاشيهها دامن بزند؛ اما معتقدم بايد اين اسناد در تاريخ بماند تا كسانى كه بعدها با اين موضوع روبرو مىشوند ابعاد رسانهاى گستردۀ اين اتفاق را ببينند.
▪ متن کامل گفتگو: http://media.qudsonline.ir/d/2019/04/26/0/910714.pdf
🔸 گفتگو با #روزنامه_قدس دربارۀ کتاب #ای_نشسته_صف_اول
🔷 كمتر در ذهن داريم كه شاعر يا شاعرانى بابت يک شعر اينقدر مورد حمله قرار بگيرند. حال و هواى آن روزها چطور بود؟
🔹ما نخست شگفتزده بوديم، اما به هيچ عنوان و در هيچ لحظهاى پشيمان نبوديم؛ چون به كارمان ايمان داشتيم. ولى شگفتزده بوديم كه چرا با اين شدت پروپاگاندا كردند و همۀ نيروهايشان، حتى عناصر خارج از كشور را به ميدان آوردند. بخشى از اينها هم گردآورى شده است. يعنى برخى از دوستان در گزارشهاى كاملى تمام واكنشها و مواضع اين افراد را در توييتر، تلگرام، اينستاگرام و روزنامهها جمعآورى كرده بودند كه به صورت كامل نشان مىداد با چه هجمۀ وسيعى طرف بوديم، حتى مىخواستيم اين اسناد را به كتاب هم ضميمه كنيم كه از آن صرف نظر كرديم.
🔷 كه كتاب را خيلى سياسى مىكرد.
🔹 هم خيلى سياسى مىشد و هم ممكن بود به بعضى حاشيهها دامن بزند؛ اما معتقدم بايد اين اسناد در تاريخ بماند تا كسانى كه بعدها با اين موضوع روبرو مىشوند ابعاد رسانهاى گستردۀ اين اتفاق را ببينند.
▪ متن کامل گفتگو: http://media.qudsonline.ir/d/2019/04/26/0/910714.pdf
Forwarded from کتابستان
جشن امضای کتاب #ای_نشسته_صف_اول با حضور دکتر محمد مهدی سیار ،میلاد عرفان پور و دکتر میثم مطیعی برگزار می شود.
این کتاب که در برگیرندۀ مجموعۀ اشعار اجرا شده در سالهای گذشته و به مناسبتهای مختلف توسط آقای میثم مطیعی است، به کوشش محمدرضا وحیدزاده و به همّت انتشاراتِ کتابستان به چاپ رسیده است.
نکتهی قابل توجه در این مجموعه آن است که همه اشعار آن به صورت گروهی سروده شده.
محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور، علیمحمد مؤدب، مهدی جهاندار، رضا یزدانی و چند تن دیگر از جمله شاعرانی هستند که نام آنها به عنوان سرایندۀ اشعار در پیشانی مثنویهای این مجموعه دیده میشود.
شعر مشهور عید فطر سال ۹۶ که بازتابهای رسانهای گستردهای در آن سال یافت و بازخوانی ابعاد مختلف آن از جمله مطالب این کتاب است.
این برنامه ساعت ۱۶ روز دوشنبه در غرفه کتابستان واقع در راهروی۱۵ غرفه۲۶ برگزار می شود.
@ketabestan
این کتاب که در برگیرندۀ مجموعۀ اشعار اجرا شده در سالهای گذشته و به مناسبتهای مختلف توسط آقای میثم مطیعی است، به کوشش محمدرضا وحیدزاده و به همّت انتشاراتِ کتابستان به چاپ رسیده است.
نکتهی قابل توجه در این مجموعه آن است که همه اشعار آن به صورت گروهی سروده شده.
محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور، علیمحمد مؤدب، مهدی جهاندار، رضا یزدانی و چند تن دیگر از جمله شاعرانی هستند که نام آنها به عنوان سرایندۀ اشعار در پیشانی مثنویهای این مجموعه دیده میشود.
شعر مشهور عید فطر سال ۹۶ که بازتابهای رسانهای گستردهای در آن سال یافت و بازخوانی ابعاد مختلف آن از جمله مطالب این کتاب است.
این برنامه ساعت ۱۶ روز دوشنبه در غرفه کتابستان واقع در راهروی۱۵ غرفه۲۶ برگزار می شود.
@ketabestan
Forwarded from مجلهٔ شیرازهٔ کتاب
🔻در نشست تخصصی «وضعیتشناسی کتب شعر» بیان شد؛
✅ حال شعر در سال گذشته خوب نبود
🔹#محمدرضا_وحیدزاده، دبیر گروه شعر سامانۀ کارشناسی کتاب مجمع ناشران انقلاب اسلامی: تنها ۲۴درصد آثار شعر چاپ شده در سال قبل قابل دفاع هستند؛ و بود و نبود بقیۀ کتب شعری، تفاوتی برای ادبیات ایجاد نمیکنند و چهبسا بهتر بود چاپ نمیشدند. در #شعر و شاعری نباید جلوی طبع کسی را بگیریم و مانع از سرودن شاعران حتی ضعیف شویم؛ ولی انتقاد ما، به #نشر مکتوب این آثار در قالب کتاب است. مشکل ما عرضۀ هر نوع شعری در فضای چاپ است.
🔹در حوزۀ نشر پدیدۀ عجیبی را میبینیم و آن این است که ناشر هزینۀ چاپ کتاب را از خود شاعر میگیرد؛ در حالی که وظیفۀ #ناشر است که اثری را با وسواس انتخاب کند و بعد با برنامه سراغ چاپ و بازاریابی آن برود و از بازگشت سرمایه نیز خود و شاعر را منتفع سازد؛ ولی ما برعکس این رویه را میبینیم.
📌 به کانال مجلۀ شیرازه بپیوندید:
🆔 www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFJL_rWXI3LBrqX--A
✅ حال شعر در سال گذشته خوب نبود
🔹#محمدرضا_وحیدزاده، دبیر گروه شعر سامانۀ کارشناسی کتاب مجمع ناشران انقلاب اسلامی: تنها ۲۴درصد آثار شعر چاپ شده در سال قبل قابل دفاع هستند؛ و بود و نبود بقیۀ کتب شعری، تفاوتی برای ادبیات ایجاد نمیکنند و چهبسا بهتر بود چاپ نمیشدند. در #شعر و شاعری نباید جلوی طبع کسی را بگیریم و مانع از سرودن شاعران حتی ضعیف شویم؛ ولی انتقاد ما، به #نشر مکتوب این آثار در قالب کتاب است. مشکل ما عرضۀ هر نوع شعری در فضای چاپ است.
🔹در حوزۀ نشر پدیدۀ عجیبی را میبینیم و آن این است که ناشر هزینۀ چاپ کتاب را از خود شاعر میگیرد؛ در حالی که وظیفۀ #ناشر است که اثری را با وسواس انتخاب کند و بعد با برنامه سراغ چاپ و بازاریابی آن برود و از بازگشت سرمایه نیز خود و شاعر را منتفع سازد؛ ولی ما برعکس این رویه را میبینیم.
📌 به کانال مجلۀ شیرازه بپیوندید:
🆔 www.tg-me.com/joinchat-AAAAAFJL_rWXI3LBrqX--A
🔺 هیاهو برای هیچ 🔻
نگاهی به فیلم #خانۀ_دیگری؛ ساختۀ بهنوش صادقی
📃 متن یادداشت 👈 www.tg-me.com/rezavahidzadeh/429
نگاهی به فیلم #خانۀ_دیگری؛ ساختۀ بهنوش صادقی
📃 متن یادداشت 👈 www.tg-me.com/rezavahidzadeh/429
🔺 هیاهو برای هیچ 🔻
نگاهی به فیلم #خانۀ_دیگری؛ ساختۀ بهنوش صادقی
🔶 #خلاصه_فیلم
⚠️ هشدار! خطر افشاسازی (spoil) داستان فیلم در کمین است!
🔸 خانۀ دیگری داستانی دربارۀ ارتباطات انسانی است. داستان پیرمرد بیماری است که در یکی از محلات جنوب شهر، در خانهای بزرگ و قدیمی ساکن است. در کنار پیرمرد خانوادهای پرجمعیت زندگی میکنند که با وجود نداشتن نسبت خانوادگی با پیرمرد، جای خالی فرزندان و خانوادۀ او را برای وی پر کردهاند. در واقع پیرمرد به آنها جا داده و گاهی از آنها حمایت مالی میکند و آنها نیز با پر کردن خلوت پیرمرد و پرستاری از او، او را از تنهایی و غربت درآوردهاند.
🔸 پیرمرد داماد و دختری نیز دارد که در جای دیگری زندگی میکنند. دختر به دلیل رضایت و خوشحالی پدرش از این وضعیت خرسند است. اما داماد به این خانواده بدگمان است و فکر میکند آنها قصد تلکۀ پیرمرد را دارند. خانوادۀ پرجمعیت با مشکلاتی نیز دست به گریبان است. از سویی یکی از پسران خانواده قصد دارد به زودی ازدواج کند و از آن سو پسر دیگر خانواده با پیرزنی تصادف کرده و به دلیل شکایت او به زندان افتاده است. پیرزن حاضر به رضایت نیست، اما پسرانش میکوشند با گرفتن دیۀ او، رضایت مادر را جلب کنند.
🔸 در این میان پیرمرد نیز با وسطاتت و ریشسفیدی و همچنین کمک به تأمین بخشی از هزینهها، خانواده را یاری میکند. اما در ادامه مشکلاتی بر سر راه خانواده ایجاد میشود و یکی پس از دیگری آنها را درگیر خود میکند. نیمۀ دوم فیلم بر خلاف نیمۀ شاد و سرخوش اول، رو به تلخی و تنش و درگیری دارد. از سویی بین پسر خانواده و پسران پیرزن نزاع لفظی در میگیرد و از سوی دیگر زوج جوان نیز بر سر مسائل مالی اختلاف پیدا میکنند.
🔸 در این میان داماد پیرمرد هم با بدبینی و تلخی شرایط را سختتر میکند. در نهایت یک شب که خانواده تا دیرهنگام در مهمانی هستند پیرمرد از دنیا میرود و خانواده پس از بازگشت به خانه با تن بیجان او روبرو میشوند. آنها خود را به دلیل حضور طولانیمدت در بیرون از خانه در مرگ پیرمرد مقصر میدانند و از تماس با اورژانس و خانوادۀ پیرمرد وحشت دارند. به همین جهت تماس با اورژانس و خانواده را به صبح موکول میکنند.
🔸 پس از حضور داماد و اورژانس مشخص میشود پیرمرد در نیمهشب از دنیا رفته و اگر به موقع به بیمارستان منتقل میشد زنده میماند. با بر ملا شدن این واقعیت داماد با خانواده درگیر میشود و آنها را متهم به دست داشتن در مرگ پدرزنش به جهت اهمالکاری میکند. فیلم در دقایقی عصبی و پرتنش ادامه پیدا میکند و در نهایت با پایانی باز و تلخ به اتمام میرسد.
🔷 #نقد_فیلم
🔹 خانۀ دیگری یک فیلم دور همی و بیدرد است. نه شادیهایش واقعی و باورپذیر است و نه مشکلات و مصائبی که بر سر آن خانواده آوار میشود برای بیننده قابل درک است. این فیلم را باید یک تجربۀ سرخوشانه از خواهران صادقی دانست که حالا پس از تجاربی در بازیگری و دستیاری، بیدلیل احساس کردهاند باید وارد کار فیلمسازی هم بشوند.
🔹 بنمایۀ ارتباطات انسانی و نیاز فطری انسانها به یکدیگر، به رغم ظرفیتهای فراوانی که در خود دارد، چیزی نیست که در این فیلم تبدیل به ایدۀ سینمایی قابل پرداختی شده باشد. پرسوناژها هیچیک از تیپ بیرون نیامدهاند و هیچ شخصیتی خلق نشده است. قصۀ محکمی وجود ندارد و منطق اتفاقات برای بیننده روشن نیست.
🔹 مخاطب نه از حل مشکل خانواده خوشحال میشود و نه مرگ ناگهانی پیرمرد او را متأثر میکند. نه با بحران آنها درگیر میشود و نه تعلیق بیدلیل و تصنعی فیلم برایش معنا دارد. اصلا مشخص نیست خانواده به چه دلیل از تماس با اوژانس تا صبح اجتناب دارند و به چه جهت زوج عاشق و رمانتیک فیلم به یکباره کتککاری میکنند.
🔹 بیگمان باید نقطۀ اوج این تراژدی کمیک را پایانبندی شلخته و بلاتکلیف آن دانست. بازیها نیز به جز یکی دو مورد بازی بازیگران باتجربهتر چون ناصر هاشمی و گوهر خیراندیش، عموماً ضعیف و ناامیدکننده است. همچنین مواجههای که این فیلم با فقر و فرهنگ طبقات فرودست اجتماع دارد، با وجود فرصتهای مناسب پیش رو، مواجههای عقیم و نارس است. نه هجو است و نه ستایش. اصلاً عمق و بُعد پیدا نمیکند که بخواهد به تصویری قابل اعتنایی برسد.
🔹 خانۀ دیگری در مجموع فیلمی دورهمی و شخصی است که نه حرف مهمی برای گفتن دارد و نه دغدغۀ ارزشمندی برای طرح؛ فیلمی است با نیمهای شاد و سرخوش و نیمهای تلخ، عصبی، سیاه و مأیوس مثل بسیاری از آثار سالهای اخیر سینمای ایران که تماشای آن برای مخاطب حاصلی جز ملال و خستگی در پی ندارد.
www.tg-me.com/rezavahidzadeh/428
نگاهی به فیلم #خانۀ_دیگری؛ ساختۀ بهنوش صادقی
🔶 #خلاصه_فیلم
⚠️ هشدار! خطر افشاسازی (spoil) داستان فیلم در کمین است!
🔸 خانۀ دیگری داستانی دربارۀ ارتباطات انسانی است. داستان پیرمرد بیماری است که در یکی از محلات جنوب شهر، در خانهای بزرگ و قدیمی ساکن است. در کنار پیرمرد خانوادهای پرجمعیت زندگی میکنند که با وجود نداشتن نسبت خانوادگی با پیرمرد، جای خالی فرزندان و خانوادۀ او را برای وی پر کردهاند. در واقع پیرمرد به آنها جا داده و گاهی از آنها حمایت مالی میکند و آنها نیز با پر کردن خلوت پیرمرد و پرستاری از او، او را از تنهایی و غربت درآوردهاند.
🔸 پیرمرد داماد و دختری نیز دارد که در جای دیگری زندگی میکنند. دختر به دلیل رضایت و خوشحالی پدرش از این وضعیت خرسند است. اما داماد به این خانواده بدگمان است و فکر میکند آنها قصد تلکۀ پیرمرد را دارند. خانوادۀ پرجمعیت با مشکلاتی نیز دست به گریبان است. از سویی یکی از پسران خانواده قصد دارد به زودی ازدواج کند و از آن سو پسر دیگر خانواده با پیرزنی تصادف کرده و به دلیل شکایت او به زندان افتاده است. پیرزن حاضر به رضایت نیست، اما پسرانش میکوشند با گرفتن دیۀ او، رضایت مادر را جلب کنند.
🔸 در این میان پیرمرد نیز با وسطاتت و ریشسفیدی و همچنین کمک به تأمین بخشی از هزینهها، خانواده را یاری میکند. اما در ادامه مشکلاتی بر سر راه خانواده ایجاد میشود و یکی پس از دیگری آنها را درگیر خود میکند. نیمۀ دوم فیلم بر خلاف نیمۀ شاد و سرخوش اول، رو به تلخی و تنش و درگیری دارد. از سویی بین پسر خانواده و پسران پیرزن نزاع لفظی در میگیرد و از سوی دیگر زوج جوان نیز بر سر مسائل مالی اختلاف پیدا میکنند.
🔸 در این میان داماد پیرمرد هم با بدبینی و تلخی شرایط را سختتر میکند. در نهایت یک شب که خانواده تا دیرهنگام در مهمانی هستند پیرمرد از دنیا میرود و خانواده پس از بازگشت به خانه با تن بیجان او روبرو میشوند. آنها خود را به دلیل حضور طولانیمدت در بیرون از خانه در مرگ پیرمرد مقصر میدانند و از تماس با اورژانس و خانوادۀ پیرمرد وحشت دارند. به همین جهت تماس با اورژانس و خانواده را به صبح موکول میکنند.
🔸 پس از حضور داماد و اورژانس مشخص میشود پیرمرد در نیمهشب از دنیا رفته و اگر به موقع به بیمارستان منتقل میشد زنده میماند. با بر ملا شدن این واقعیت داماد با خانواده درگیر میشود و آنها را متهم به دست داشتن در مرگ پدرزنش به جهت اهمالکاری میکند. فیلم در دقایقی عصبی و پرتنش ادامه پیدا میکند و در نهایت با پایانی باز و تلخ به اتمام میرسد.
🔷 #نقد_فیلم
🔹 خانۀ دیگری یک فیلم دور همی و بیدرد است. نه شادیهایش واقعی و باورپذیر است و نه مشکلات و مصائبی که بر سر آن خانواده آوار میشود برای بیننده قابل درک است. این فیلم را باید یک تجربۀ سرخوشانه از خواهران صادقی دانست که حالا پس از تجاربی در بازیگری و دستیاری، بیدلیل احساس کردهاند باید وارد کار فیلمسازی هم بشوند.
🔹 بنمایۀ ارتباطات انسانی و نیاز فطری انسانها به یکدیگر، به رغم ظرفیتهای فراوانی که در خود دارد، چیزی نیست که در این فیلم تبدیل به ایدۀ سینمایی قابل پرداختی شده باشد. پرسوناژها هیچیک از تیپ بیرون نیامدهاند و هیچ شخصیتی خلق نشده است. قصۀ محکمی وجود ندارد و منطق اتفاقات برای بیننده روشن نیست.
🔹 مخاطب نه از حل مشکل خانواده خوشحال میشود و نه مرگ ناگهانی پیرمرد او را متأثر میکند. نه با بحران آنها درگیر میشود و نه تعلیق بیدلیل و تصنعی فیلم برایش معنا دارد. اصلا مشخص نیست خانواده به چه دلیل از تماس با اوژانس تا صبح اجتناب دارند و به چه جهت زوج عاشق و رمانتیک فیلم به یکباره کتککاری میکنند.
🔹 بیگمان باید نقطۀ اوج این تراژدی کمیک را پایانبندی شلخته و بلاتکلیف آن دانست. بازیها نیز به جز یکی دو مورد بازی بازیگران باتجربهتر چون ناصر هاشمی و گوهر خیراندیش، عموماً ضعیف و ناامیدکننده است. همچنین مواجههای که این فیلم با فقر و فرهنگ طبقات فرودست اجتماع دارد، با وجود فرصتهای مناسب پیش رو، مواجههای عقیم و نارس است. نه هجو است و نه ستایش. اصلاً عمق و بُعد پیدا نمیکند که بخواهد به تصویری قابل اعتنایی برسد.
🔹 خانۀ دیگری در مجموع فیلمی دورهمی و شخصی است که نه حرف مهمی برای گفتن دارد و نه دغدغۀ ارزشمندی برای طرح؛ فیلمی است با نیمهای شاد و سرخوش و نیمهای تلخ، عصبی، سیاه و مأیوس مثل بسیاری از آثار سالهای اخیر سینمای ایران که تماشای آن برای مخاطب حاصلی جز ملال و خستگی در پی ندارد.
www.tg-me.com/rezavahidzadeh/428
Telegram
پیادهروی در اتوبان
🔺 هیاهو برای هیچ 🔻
نگاهی به فیلم #خانۀ_دیگری؛ ساختۀ بهنوش صادقی
📃 متن یادداشت 👈 www.tg-me.com/rezavahidzadeh/429
نگاهی به فیلم #خانۀ_دیگری؛ ساختۀ بهنوش صادقی
📃 متن یادداشت 👈 www.tg-me.com/rezavahidzadeh/429
Forwarded from رادیو شعر و داستان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 صحبتهای #محمدرضا_وحیدزاده در برنامۀ سحرگاهی بر خوان نیاز، در واکنش به اظهارات حاشیهساز روزهای اخیر دربارۀ #افغانستانی های عزیز مقیم ایران و شعرخوانی برای شهدای #فاطمیون.
#سیدابوطالب_مظفری
#محمدکاظم_کاظمی
#سیدضیاء_قاسمی
#محمدسرور_رجایی
#تکتم_حسینی
#شهرستان_ادب
#آفتابگردانها
📻 رادیو شعر و داستان را روشن کنید :
🔗 poemstoryradio.com
🔗 @poemstoryradio
#سیدابوطالب_مظفری
#محمدکاظم_کاظمی
#سیدضیاء_قاسمی
#محمدسرور_رجایی
#تکتم_حسینی
#شهرستان_ادب
#آفتابگردانها
📻 رادیو شعر و داستان را روشن کنید :
🔗 poemstoryradio.com
🔗 @poemstoryradio
🔺#سبک_هنر_انقلاب اسلامی در #بیرجند بررسی شد🔻
کارگاه سبکشناسی هنر انقلاب اسلامی در دانشکدۀ هنر بیرجند و با حضور استادان و دانشجویان این دانشگاه برگزار شد
▫️به گزارش پایگاه خبری حوزۀ هنری با حضور محمدرضا وحیدزاده و به مناسبت گرامیداشت هفتۀ هنر انقلاب اسلامی، کارگاه سبکشناسی هنر انقلاب اسلامی ویژۀ دانشجویان دانشکدۀ هنر بیرجند برگزار شد. در حاشیۀ این کارگاه وحیدزاده بیان کرد: این کارگاه به نوعی هم ارائۀ بحث و هم گفتگوی دو طرفه بود جهت بیان ویژگیها، ایدهها و مؤلفههایی که برای #هنر_انقلاب_اسلامی در کتاب سبکشناسی هنر انقلاب به آنها پرداختهام.
▫️او در ادامه گفت: اساتید دانشکدۀ هنر استان در این جلسه تأکید کردند در سالهای اخیر گرایش خاصی برای توجه بیشتر به هنر انقلاب و سبک و بازخوانی این دوره تاریخی ایجاد شده و بسیاری از دانشجویان علاقهمند هستند که موضوعات پایاننامه خود را در همین ارتباط انتخاب کنند که اینگونه جلسات میتواند زمینه و مقدمهای برای طرح بحثهای بیشتر و جدیتر باشد.
📄متن گزارش 👈🏻 http://sourehonar.ir/content/news/7682
کارگاه سبکشناسی هنر انقلاب اسلامی در دانشکدۀ هنر بیرجند و با حضور استادان و دانشجویان این دانشگاه برگزار شد
▫️به گزارش پایگاه خبری حوزۀ هنری با حضور محمدرضا وحیدزاده و به مناسبت گرامیداشت هفتۀ هنر انقلاب اسلامی، کارگاه سبکشناسی هنر انقلاب اسلامی ویژۀ دانشجویان دانشکدۀ هنر بیرجند برگزار شد. در حاشیۀ این کارگاه وحیدزاده بیان کرد: این کارگاه به نوعی هم ارائۀ بحث و هم گفتگوی دو طرفه بود جهت بیان ویژگیها، ایدهها و مؤلفههایی که برای #هنر_انقلاب_اسلامی در کتاب سبکشناسی هنر انقلاب به آنها پرداختهام.
▫️او در ادامه گفت: اساتید دانشکدۀ هنر استان در این جلسه تأکید کردند در سالهای اخیر گرایش خاصی برای توجه بیشتر به هنر انقلاب و سبک و بازخوانی این دوره تاریخی ایجاد شده و بسیاری از دانشجویان علاقهمند هستند که موضوعات پایاننامه خود را در همین ارتباط انتخاب کنند که اینگونه جلسات میتواند زمینه و مقدمهای برای طرح بحثهای بیشتر و جدیتر باشد.
📄متن گزارش 👈🏻 http://sourehonar.ir/content/news/7682
Forwarded from محمدرضا وحيدزاده
شکسته است دلم، هیچ در بساطم نیست
امید معجزه از صوم و از صلاتم نیست
شکستگی است مطاعی که با خود آوردم
بخر، که جز به تو خیره دو چشم ماتم نیست
مگر که بخشش بیمرز تو بگیرد دست
وگر نه پای عبور از پل صراطم نیست
ز بس ستم به خودم کردهام، عزادارم
تمام عمر بگریم، کفاف ماتم نیست
کنار خوان تو از شرم، خون دل خوردم
چه غم که خوردن آن جزء مبطلاتم نیست
نشسته از عطش روزه آتشی در جان
که سرّ خامشیاش جز لب فراتم نیست
مرا چراغ هدایت ضریح ششگوشی است
به غیر کشتی او فرصت نجاتم نیست
امید معجزه از صوم و از صلاتم نیست
شکستگی است مطاعی که با خود آوردم
بخر، که جز به تو خیره دو چشم ماتم نیست
مگر که بخشش بیمرز تو بگیرد دست
وگر نه پای عبور از پل صراطم نیست
ز بس ستم به خودم کردهام، عزادارم
تمام عمر بگریم، کفاف ماتم نیست
کنار خوان تو از شرم، خون دل خوردم
چه غم که خوردن آن جزء مبطلاتم نیست
نشسته از عطش روزه آتشی در جان
که سرّ خامشیاش جز لب فراتم نیست
مرا چراغ هدایت ضریح ششگوشی است
به غیر کشتی او فرصت نجاتم نیست