Telegram Web Link
صاحبِ آینده

این نظم را یک روز پس از زاده شدن آرش، فرزند دلبندِ سرور ارجمند و یار بی‌مانندم دکتر محمد افشین‌وفایی، ساختم و امروز که دهمین زادروز آرش جان است آن را به یادگار در اینجا منتشر می‌کنم:


به به به! زنده‌ باد آرش افشین
فرّخ و فرخنده باد آرش افشین

گام گرامی‌ش مژده‌بخش بهارست
باغ شکوفنده باد آرش افشین

گرچه تهی شد ز کام ساغرِ ایام
از طرب آکنده باد آرش افشین

گرچه شبِ روزگار، غرق تباهی‌ست
شمع فروزنده باد آرش افشین

بخت بلندش به کام و ناز رساناد
خرّم و پرخنده باد آرش افشین

همچو خداوندگار ایرج افشار
صاحبِ آینده باد آرش افشین

گرچه بس آثار نیک زافشین مانَد
زآن‌همه پاینده باد آرش افشین

مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
16👎3
کتاب‌سازیِ گروهی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی
به مناسبت روز بزرگداشت نظامی گنجه‌ای

پیش‌تر در اینجا از «هنر» و اقدام شایستۀ فرهنگستان سخن گفتم و در آغاز همان سخن با آگاهی از «عیب‌»های فرهنگستان، اشاره کردم که به عملکرد این مؤسسه هم انتقادهای بسیاری وارد است؛ یکی از آن جمله کتاب‌سازی‌هایی است که تحت عنوان کلیِ گزیدۀ مقالات دانشنامۀ زبان و ادب فارسی (به سرپرستی زنده‌یاد اسماعیل سعادت) صورت می‌پذیرد و تا جایی که می‌دانم حداقل ۱۳ جلد کتاب تا کنون با این عنوان منتشر شده است.

یکی از این کتاب‌ها نظامی گنجوی؛ زندگی و آثار نام دارد و «به کوشش» معاون محترم گروه پژوهش‌های زبانی و ادبی فرهنگستان، سرکار خانم دکتر آمنه بیدگلی، منتشر شده است. این کتاب دربردارندۀ نُه مقاله است که از دل دانشنامۀ زبان و ادب فارسی بیرون کشیده شده؛ یعنی هیچ چیز جدیدی در آن وجود ندارد: ۱. نظامی گنجوی (جلال خالقی مطلق)، ۲. خمسۀ نظامی (منصور رستگار فسایی)، ۳. خسرو و شیرین (میرجلال‌الدین کزازی)، ۴. شیرین (حجت‌اللّه اصیل)،‌ ۵. فرهاد (پائولا اورساتی)، ۶. خسرو پرویز (اکبر نحوی)، ۷. شیرین و فرهاد (مجدالدین کیوانی)، ۸. خمسه‌سرایی (مریم مجیدی) و ۹. اسکندرنامه‌ها (مجدالدین کیوانی).

شگفت‌ اینکه یکی دیگر از همکارانِ گردآورنده در گروه دانشنامه، سرکار خانم مژگان گله‌داری، نیز در کتاب پنج شاعر بزرگ ایران (ص ۲۷۳-۴۲۰) که به سبک همین کتاب با گلچین کردن مقالات دانشنامه گردآوری و چاپ شده سه مقالۀ نخست کتاب نظامی (آثار جلال خالقی مطلق، منصور رستگار فسایی و میرجلال‌الدین کزازی) را بازچاپ کرده است. بدین‌ ترتیب حدود ۱۵۰ صفحه از کتاب‌های گردآوردۀ این دو همکار ارجمند،‌ یعنی دو کتاب نظامی گنجوی و پنج شاعر بزرگ ایران، کاملاً یکسان است.
بر نگارنده روشن نشد که این عزیزان برای منتشر کردن مقالات دیگران که پیش‌تر همگی در یک کتاب (دانشنامه) چاپ شده است، چه کوششی کرده‌اند.

واقعیت علمی این است که فرهنگستان با نشر این دو کتاب و امثال آنها بی‌فایده‌ترین و ساده‌ترین راه کتاب‌سازی را در پیش گرفته است. «بی‌فایده» از این رو که تمام مقالات موجود در این کتاب‌ها بدون کوچک‌ترین تغییری در دانشنامه و ذیل آن موجود است و از آنجا که مقالات دانشنامه به‌ ترتیب الفبایی چاپ شده‌ یافتن این مقالات در آن با صرف تنها چند ثانیه برای هر فارسی‌زبانی میسر است. «ساده» از این رو که فرهنگستان با نشر چنین کتاب‌هایی بدون آنکه کاری بکند گروه‌های پژوهشی و انتشارات خود را فعال نشان می‌دهد. یعنی مقالاتی را که دیگران نوشته‌اند و یک بار ویراسته و حروفچینی و منتشر شده با قطعی دیگر بدون صرف کمترین توان و وقت، با نام یکی از کارمندان خود در قالب کتابی تازه بازچاپ می‌کند.

گردآوردن مقالاتی که در سال‌های دور در مجلات و کتاب‌های پراکنده و نایاب چاپ شده‌ نیز کتاب‌سازی به شمار می‌آید؛ اما دستِ‌کم برای آن کار، وقت و توانی صرف می‌شود و همین نکته توجیه‌کنندۀ چاپ آنها تواند بود. اما نشر مجدد مقالاتی که همگی در همین سال‌های اخیر در یک کتاب چاپ شده و در دسترس همگان قرار گرفته است چه توجیهی می‌تواند داشت؟ به‌ویژه اینکه نزدیک به هفتاد درصد مطالب کتاب نظامی گنجوی؛ زندگی و آثار (۱۴۷ صفحه از ۲۱۴ صفحۀ مربوط به متن مقالات) پیش‌تر به دست یکی دیگر از دست‌اندرکاران گروه دانشنامه در فرهنگستان، در کتابی که از آن یاد کردیم (پنج شاعر بزرگ ایران به کوشش مژگان گله‌داری) به چاپ رسیده است.
https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍10👎3😢3
حماسۀ روسیه
به مناسبت پنجمین پیروزی رئیس‌جمهور مردمی روسیه در انتخابات

دگرباره آن سرورِ شاه‌شیخ
بزد تکیه بر تخت فرمان‌دهی
خوشا او که ایرانِ درمانده را
ازو هست امّید درمان‌دهی

الا آنکه از بهر هر یک بدی‌ت
سزاوار صدها گیوتین تویی
بزن بوسه پوتینِ ارباب را
که پابوسِ ارباب پوتین تویی

به هر جا ضعیفی بیاری به چنگ
به چنگال و دندان ز هم می‌دری
ولی چون به کفتارِ اعظم رسی
چنان برّه رامیّ و چون کفتری

اگر لاتیِ کوچۀ خلوت است
تو را ساز و سرمایه و ادّعا
نگه کن که در پیش حکّام جور
نداری به‌جز عجز و مدح و دعا

تو را گفت بایست تبریک عید
که ارباب تو باز بر تخت شد
ولیکن شقی را هرآن کس ستود
چنو عاقبت خوار و بدبخت شد

مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍3
روشنان مهر pinned «پیام فردوسی به‌رغم خزان‌های بی‌اعتبار دگرباره از راه آمد بهار وطن! ای ز بیداد اهریمنان فرومانده در اشک و خون همچنان مبادا که برگیری از یار، دل بمان باز نستوه و بیداردل دلت خوش به آواز امّید باد نشان‌دار تو شیر و خورشید باد رها می‌شود از بلا این دیار…»
ساز نوروز

بزن سازی که غمناکیم نوروز
به ما جانی بده خاکیم نوروز
نوا از چنگِ آزادی برآور
که رامِ چنگِ ضحاکیم نوروز

مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍53💔2
سه رباعی در هجو مدعی
جالب بابلی

ای کینه‌وری که هیچ کس یارت نیست
ور هست به‌جز گوشی سیارت نیست
ای کاش بدانی که به‌ غیر از تو کسی
مسئول شکست‌های بسیارت نیست

ای آن‌که شب و روز رجز می‌خوانی
وز جهل و جنون تالیِ چنگزخانی
کس در تو اثر ز راستی هیچ ندید
کژخلقی و کژخوانی و هم کشخانی

بدبختِ شقی‌پورِ زِهر‌جا‌رانده!
همواره شکست‌خوردۀ وامانده!
از نسل نیاکان پلیدت با تو
میراث حرامزادگی‌ها مانده!

@roshananemehr
👎18👍12
سؤال از پیر فرزانه

خرابت کرد و ویرانش نکردی
غلط کرد و پشیمانش نکردی
تو را با خاک یکسان کرد دشمن
چرا با خاک یکسانش نکردی؟
م. ف
https://www.tg-me.com/roshananemehr
😁8👎52👍1
بدون درد و خونریزی

حمله‌اش مثل صلح شیرین است
از کرامات شیخ ما این است

درد و خونریزی‌اش کم از ختنه
خرج آن لیک سخت سنگین است

می‌زند مال خویش را آتش
بس‌که بی‌اعتنا به تمکین است

صلح‌جویانه می‌کند پیکار
جمع ضدَین بلکه ضدِین است

قطره‌ای خون نریخت از دشمن
بس‌که در جنگ نیز بی‌کین است

گوشمالی دهد ولی بی‌درد
مشت و مالش به قصد تسکین است

آه و نفرین اثر فزون بخشد
از گزندی که در میادین است

پس نباید به تیر زخمی کرد
دشمنی را که غرق نفرین است

دشمن شیخ را همین غم بس
که ازو قلب شیخ چرکین است

https://www.tg-me.com/roshananemehr
10👍3😁2
لیاقت و قابلیت، رمز دوام

محمدعلی فروغی، لیاقت و قابلیت را رمز دوام ملّت‌ها می‌دانست و مجاهده و مبارزه برای دستیابی به جایگاه برتر را نه در میدان شوم جنگ بلکه در عرصۀ معنوی معتبر می‌شمرد. او با پیش‌بینیِ برچیده شدن لشکرکشی در آیندۀ نزدیک، بر کسب برتری معنوی در زمان صلح تأکید داشت و آن را ضامن ثبات و امنیت می‌خواند.
مراد فروغی از برتری معنوی، با توجه به دیگر نوشته‌های وی، ایجاد فرهنگ مترقی از راه آموزش و پرورش و گسترشِ دانش و آگاهی، تحکیم وحدت ملّی و داشتن روابط بین‌المللی هوشمندانه و کسب افتخار و اقتدار مبتنی بر خردورزی و مصلحت‌بینی در سیاست داخلی و خارجی بود. او زمانی که در آنکارا به سر می‌برد (۲۱ اردیبهشت ۱۳۰۷) در نامه‌ای به حسین علاء، وزیرمختار ایران در فرانسه، در‌این‌باره چنین نوشته است:

یک مطلب مسلّم است که هیچ ملّتی بدون لیاقت و قابلیت دوام نمی‌کند و اقلّ مسائل این است که استقلال ظاهری یا معنوی خود را از دست می‌دهد. در آتیه لشکرکشی و جنگ و جدال با توپ و تفنگ کم‌کم منسوخ می‌شود؛ امّا کشمکش معنوی هیچ‌وقت از بین مردم مرتفع نخواهد شد. هر قومی که خود را لایق و مستعد می‌سازد مخدوم می‌شود و ملّت بی‌لیاقت خادم خواهد بود؛ چنانکه افراد مردم به‌حسب استعداد و لیاقت بعضی آقا و جماعتی نوکرند، و چون این ترتیب طبیعی و مقرون به عدالت است چاره هم ندارد. *

___
* نامه‌های محمدعلی فروغی، به کوشش دکتر محمد افشین‌وفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۲۵۱-۲۵۲.

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍7
طفلِ پنج‌ساله

شد پنج سال و باز دلم در سجودِ توست
هرچند رانده‌ایش، سراپا درودِ توست

جرمش چه بود؟ خم نشدن پیشِ هیچ‌کس
غیر از تویی که روز و شبان در سجود توست

آن آدمی نشد که تو می‌خواستی، ولی
ابلیس‌وار عاشقِ کور و کبود توست

از لحظه‌ای که راندی‌اش و پژمراندی‌اش
در انتظارِ لحظۀ سبزِ ورود توست

چیزی بگو که مثلِ کویری برای ابر
این جانِ خسته تشنۀ گفت و شنود توست

جان بر لبم رسانده سکوتت، ولی هنوز
بی هیچ امید، بر لبِ جانم سرود توست

دور از تو از تنم اثری جز غمت نماند
آن هیمه سوخت، اینکه به جا مانده دود توست

هر شب هنوز از سرِ من خواب می‌برد
این طفلِ پنج‌ساله که نامش «نبودِ تو»ست

مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
💔74👍4😢1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوار بر بال خیال
سه‌تار هما میوانی

به ناله کوک کند تا ترنّمم چون ساز،
زمانه داد به من رنجِ گوشمالی را
هزار بار به تاراج رفت و من هر بار
ز عاج ساختم آن خانۀ خیالی را

حسین #منزوی
@roshananemehr
9
عارف_ایجی_یا_عارف‌الحی_اصفهانی؟_درنگی_بر_یک_بدخوانی_از_مصحح_لطائف.pdf
3.4 MB
نویسنده در این نوشته نخست مطلبی صحیح را که بنده پیش‌تر ذکر کرده‌ام تکرار کرده (البته به شکلی نادرست) و سپس به سبب ناآشنایی با خطوط قدیم، در خواندن نسخه دچار لغزش شده و بر بخشی درست از گفته‌هایم خردۀ بی‌جا گرفته است. کل مطلب ایشان از همین دو نکته (تکرار سخنی درست به شکلِ غلط و خطا دانستن سخن درست دیگری از بنده) تشکیل شده است. معلوم نیست چرا مسئولان مجلۀ گزارش میراث چنین مطلبی را چاپ کرده‌‌اند.

تفصیل مطلب در فرسته‌های بعدی خواهد آمد.
@roshananemehr
👍1
عارف الحي یا عارف ایجی؟
هر کس با خط فارسی آشنایی درخور داشته باشد این نام را چیزی جز «عارف الحي صفهاني» نمی‌خواند. بی‌تردید «ایجی» خواندنِ «الحي» غلطِ فاحش است؛ زیرا در خط ثلث که سرسخن‌های نسخۀ لطایف الخیال به آن خط است ارتفاع و شیب حرفِ پس از «ا» و زاویۀ قلمرانی مخصوص به لام است و نه دندانه.
@roshananemehr
👍5😁2
انتقادی بی‌جا، نکته‌ای تکراری (بخش نخست)
در آخرین شمارۀ مجلۀ گزارش میراث (ش ۹۸-۹۹، بهار و تابستان ۱۴۰۱ که با تأخیر در زمستان ۱۴۰۲ نشر یافته است)، نوشته‌ای یک و نیم صفحه‌ای تحت عنوان «عارف ایجی یا عارف‌الحی اصفهانی» منتشر شده که نویسنده در آن نکته‌ای کم‌اهمیت را که به ادعای ایشان «بدخوانی» یک کلمه است، دستمایۀ نوشتن مطلبی کرده است. البته ادعای ایشان درست نیست و بدخوانی‌ای صورت نپذیرفته است؛ اما به فرض صحت ادعا هم کار ایشان در چاپ کردن این مطلب (نوشتن مطلبی مستقل برای تذکر دادن یک بدخوانی) عجیب است. در نقدهایی که بر کتب مصحَح نوشته می‌شود گاه به ده‌ها مورد بدخوانی اشاره می‌شود و اگر قرار باشد برای هر کلمه بدخوانی در آثار تصحیح‌شده مطلبی نوشته شود روزانه می‌توان ده‌ها نوشته چون این مطلب منتشر کرد. البته ذکر بدخوانی‌های متعدد هم در صورتی ارزش ذکر دارد که تذکر آنها بی‌سابقه باشد و کسی پیش‌تر متوجه آن اشتباهات نشده باشد. دربارۀ نوشتۀ یادشده این نکته نیز مصداق ندارد. یعنی نویسندۀ مطلب مذکور یک مسئلۀ ازپیش حل‌شده را حل کرده است.
قصد ایشان آن بوده که بگوید در لطایف الخیال از عارف ایجی یاد شده و مصحح کتاب این نکته را درنیافته است. بسیار خوب! این نکته را پیش از ایشان بنده در مدخل دانشنامه‌ای «عارف ایگی» (دانشنامۀ زبان و ادب فارسی در شبه‌قاره، جلد پنجم) متذکر شده‌ام. پیش از بنده نیز زنده‌یاد گلچین معانی، بدون ذکر تصحیفِ راه‌یافته به نسخه، در تاریخ تذکره‌های فارسی نام «عارف ایجی» را در شمار شاعران مذکور در لطایف الخیال آورده است. در نتیجه اینکه در لطایف الخیال از عارف ایجی یاد شده معلوم بوده است. پس نویسنده چه نکته‌ای را به نکات قبلی افزوده و برای حل کدام مشکل دست به قلم برده است؟
ایشان توضیح داده است که مصحح لطایف الخیال دچار بدخوانی شده و چون «ایجی» را «الحی» خوانده درنیافته که منظور مؤلف همان عارف ایجی است. همان‌طور که اشاره شد بنده در مدخل «عارف ایگی» نشان داده‌ام که شاعر مذکور در لطایف الخیال همان عارف ایگی است. مشکلی که در لطایف الخیال وجود دارد و نویسندۀ مطلب مذکور پیشنهادی برای حل آن ندارد این است که او به اصفهان نسبت یافته است. ایشان نسخه را چنین خوانده: «عارف ایجی صفهانی». عجیب است که با این خوانش برای ایشان سؤال پیش نیامده که چطور مؤلف لطایف الخیال عارف را هم «ایجی» دانسته و هم «اصفهانی»! این امر با توجه به شناختی که از زندگی عارف ایگی داریم قابل قبول نیست؛ زیرا او در شیراز تحصیل کرده، و پس از سفر به یزد و کرمان، از راه سیستان به هند کوچیده و پس از سال‌ها سکونت در آنجا و سفرهایی به مناطق مختلف هند و نیز ایران، در بنگاله درگذشته است. در نسخه «الحي صفهاني» نوشته شده نه «ایجی صفهانی» و ظاهراً اینکه کاتب تناقضی در مطلب خود ندیده نیز از آن روست که وی لغتِ نخست را «الحی» می‌دانسته (نه ایجی) و در نتیجه آوردن نسبت «صفهانی» پس از آن را صحیح می‌شمرده است.
خوشبختانه تصویر نسخه در مطلب ایشان چاپ شده و هر کس با نسخ خطی آشنایی درخور داشته باشد به‌آسانی می‌تواند دریابد که خط «الحي» است نه «ایجی». منطقاً هم نمی‌توان سخنوری اهل ایج را که هیچ ربطی به اصفهان ندارد هم ایجی هم اصفهانی دانست. بنده دریافته‌ام که در نسخه تصحیفی راه یافته است. بنابراین نوشته‌ام «الحی» تصحیف «ایجی»‌ است (نکته‌ای که مصحح لطایف الخیال به آن پی نبرده است و اشکال کار او این است، نه بدخوانی). سپس «صفهانی» در نسخۀ لطایف الخیال را به حدس تصحیف «اصطهبانی» دانسته‌ام. زیرا ایگ/ ایج بر اساس آنچه در فارسنامۀ ناصری آمده دست‌کم از عهد قاجار از توابع اصطهبانات بوده و امروز نیز ایج در تقسیم‌بندی‌های کشوری جزو شهرستان اصطهبان/ استهبان است. اینکه پس از ایج، برای توضیح، نام منطقۀ بزرگ مشهور را بیفزایند طبیعی است. یعنی شکل صحیح «عارف ایجی اصطهبانی» است و در نسخه به‌خطا و تصحیف به شکل «عارف الحي صفهاني» درآمده است.

ادامه در بخش دوم 🔽
https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍7
ادامۀ بخش نخست 🔼

انتقادی بی‌جا، نکته‌ای تکراری (بخش دوم)

برای روشن شدن سخن، اطلاعات ذکرشده را در شش شماره دسته‌بندی می‌کنم:
۱. مصحح لطایف الخیال متوجه نشده که منظور از عارف الحی در نسخۀ کتاب همان عارف ایجی است. اما این نکته بر دیگران (گلچین معانی و سپس بنده) مخفی نمانده و آن را در نوشته‌هایی ذکر کرده‌اند.

۲. اینکه در نسخۀ لطایف الخیال نام عارف ایجی به صورت عارف الحی صفهانی آمده تصحیفی بوده که برخی را گمراه کرده است. نگارنده در مقالۀ «عارف ایگی» متذکر این تصحیف شده‌ام.

۳. نویسندۀ مطلب کوتاه منتشرشده در گزارش میراث مطلبی را که دیگران نوشته‌اند (نکتۀ شمارۀ‌ ۱) بار دیگر به شکلی نادرست (یعنی با این تصور غلط که مصحح لطایف الخیال دچار بدخوانی نسخه شده) تکرار کرده است.

۴. نویسندۀ مذکور در خواندن نسخه دچار لغزش شده و گمان کرده چون بر اساس نوشته‌های دیگران می‌داند «ایجی» درست است، می‌تواند خطای کاتب و خط نسخه را که «الحي» بوده ایجی بخواند. اما خط آشکارا «الحي»‌ است و بر اساس اطلاعات دیگر باید آن را تصحیف دانست و به «ایجی» اصلاح کرد،‌ نه اینکه بگوییم نسخه هم «ایجی» است.

۵. نویسندۀ یادشده «صفهانی» را به معنی اصفهانی دانسته و چون توجیهی برای اصفهانی خواندن عارف ایگی نیافته این خطا را به ناآگاهی مؤلف لطایف الخیال نسبت داده و دقت نکرده که حتی خودش مدعی شده در این کتاب عارف، «ایجی» خوانده شده است. پس مؤلف لطایف الخیال می‌دانسته این سخنور اهل ایج است و معنی ندارد که او را بلافاصله اصفهانی بخواند. گره این مشکل پیش‌تر به حدس بنده گشوده شده است و احتمالاً «صفهانی» تصحیف «اصطهبانی» است.

۶. نویسندۀ یادداشت که نکتۀ صحیحِ ذکر شدن اشعار عارف ایجی در لطایف الخیال را از مطلب دیگران از جمله مقالۀ بنده برداشته، به علت خطای خود در خواندن نسخه، بر خوانش صحیح بنده که مطابق خطِ نسخه است خرده گرفته است.

مجلۀ گزارش میراث با چاپ این مطلب به کار عجیبی دست زده است. اولاً ذکر بدخوانی یک کلمه را آنقدر مهم تصور کرده که مطلبی مستقل را به آن اختصاص دهد. ثانیاً توجه نکرده که نتیجۀ این مطلب (ذکر اشعار عارف ایگی در لطایف الخیال) را کسان دیگر قبلاً متوجه و متذکر شده‌اند و این مطلب مکرر و بی‌ارزش است. ثالثاً متوجه اشکال ادعای نویسنده و نادرستی خوانش او نشده‌اند و مطلبش را به همان صورت غلط چاپ کرده‌اند.
بدین ترتیب در نوشتۀ مذکور یک نکتۀ صحیح (به شکلی نادرست) و یک نکتۀ غلط مطرح شده است. نکتۀ صحیح مأخوذ از نوشته‌های پیشینیان (ازجمله مقالۀ بنده است) و نکتۀ غلط خرده‌گیری بی‌جا بر نوشتۀ صحیح بنده است.

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍8
محییِ ما

بزرگوارا! فردوسیا! به جای تو، من
یک از هزار نیارست گفت ازآنچه رواست

ثنا کنیم تو را تا که زنده‌ایم به دهر
که شاهنامه‌ات ای شهره‌مرد، محییِ ماست

محمدتقی بهار
https://www.tg-me.com/roshananemehr
12
در تبِ همستر

ای فضاهای مجازی از شما بی‌کس شدم
آن فضای واقعی با همسرم را پس دهید!
همسر و همبسترم یارِ همستر گشته است
صد همستر می‌دهم همبسترم را پس دهید!

جالب بابلی

https://www.tg-me.com/roshananemehr
😁10👍2💔1
روشنان مهر pinned «فراخوان برخیز و لگد بر جسدِ شیران زن! پیرایه به طاقِ وطنِ ویران زن! یعنی که به کامِ دلِ ضحّاکِ‌ زمان انگشت به خون مردم ایران زن! مهدی #فیروزیان https://www.tg-me.com/roshananemehr»
خرد امیدواران

با دشنه سرت را ببرم یا خنجر؟
با تیشه پی‌‌ات را بزنم یا به تبر؟
تو باخردی مباد نومید شوی
از فرصتِ انتخابِ خود بهره ببر!

مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍103😁2
بازخوانی هفت پیکر

نظامی گنجه‌ای به‌خوبی در ایران شناخته نشده و چنان‌که باید قدر ندیده است. آنان که در شناخت نظامی کوشیده‌اند نیز به هفت پیکر کمتر از دیگر منظومه‌های پنج گنج او پرداخته‌اند و توجه به مخزن الأسرار و خسرو و شیرین دانشگاهیان را از پرداختن به این منظومه که شاهکاری بی‌مانند و به گمان بنده بهترین اثر نظامی است، بازداشته است.
خبر برگزاری دورۀ آشنایی با هفت پیکر نظامی با تدریس دوست عزیزم آقای دکتر نوید فیروزی، که دانشوری نکته‌سنج و سخندان است، مایۀ شادمانی‌ام شد. امیدوارم استقبال دوستداران فرهنگ و ادب گرانسنگ ایران‌زمین از این دوره زمینه‌ساز تداوم یافتن برگزاری دوره‌هایی دیگر از این دست باشد.
@roshananemehr
2025/10/21 21:50:52
Back to Top
HTML Embed Code: