Telegram Web Link
چند زخمۀ بی‌تاب
(بداهه‌نوازی، ضبط با گوشی، ۳ فروردین ۱۴۰۲)
مهدی فیروزیان
@roshananemehr
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بیتی از استاد سخن #سعدی
آواز علیرضا #افتخاری
کمانچه داوود گنجه‌ای

بهوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه عقل ماند و نه هوشم

🔸 در تصحیح #فروغی به جای «عقل»، «صبر» آمده است. آواز افتخاری مطابق تصحیح یوسفی است.

@roshananemehr
1👍1💔1
Amad Nobahar
Delkash
«نشاط» (آمد نوبهار)
آهنگ مهدی خالدی
ترانه اسماعیل نواب‌صفا
آواز دلکش

مقاله‌ای از مهدی #فیروزیان دربارۀ این ترانۀ بهاری در اینجا آمده است و اجرای همین ترانه با صدای نادر گلچین در اینجا.

@roshananemehr
هدیه به رهزن ما
جالب بابلی

در حیرتم از شئون رهزن
وز دولت واژگون رهزن

از شرم کم و ریای بسیار
وز بزدلی فزون رهزن

جهلش شب و روز در تجلی‌ست
نه جهل مگو، جنون رهزن

بر شاخ نشسته می‌برد بن
این حضرت ذوفنون رهزن

بر خاک سیاهمان نشانده
سیمای سپیدگون رهزن

این خیمه‌سیاه فقر و ادبار
برپا شده با ستون رهزن

خون‌ ریخت ز ما که خود بماند
چون سرخ‌ترست خون رهزن

بستند زبان ما و گفتند
باشید همه زبون رهزن

زان‌روی که زندگی نیرزد
در ناز و نعم بدون رهزن!

گر کیسۀ ما چو مغز او شد
گوش است پر از فسون رهزن

زآیندۀ ما گذشته خوشتر
با رهزنیِ کنون رهزن

هر چیز که داشتیم دادیم
تا سیر شود قشون رهزن

جز ... به کف نمانده ما را
وان نیز نثار شادی روح شهدا صلوات

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍115
داغ چهارساله
مهدی فیروزیان

زخمم کهن و وبال تازه‌ست
اندوهِ شکستِ بال تازه‌ست

بر رغمِ زوالِ عقلِ دیرین
دلتنگیِ بی‌زوال تازه‌ست

هرچند گذشته‌ها گذشته
یادش چو زمانِ حال تازه‌ست

در کام منِ ملول هر دم
تلخینگیِ ملال تازه‌ست

زخمی‌ست نهان که در وجودم
چون آبِ خوشِ زلال تازه‌ست

داغی به دلم نهادی ای دوست
«کز بعدِ چهار سال تازه‌ست»*

رفتی تو و این غمی قدیمی‌ست
اما اثرِ خیال تازه‌ست

برگرد که تا تو برنگردی
این حسرتِ لایزال تازه‌ست

___
* مصرعی از امیرالشعرا معزّی نیشابوری.

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍1
به مردی
یادداشتی به مناسبت روز بزرگداشت حکیم #سعدی

در باب اولِ بوستان آمده است:
به مردی که ملک سراسر زمین
نیرزد که خونی چکد بر زمین

سعدی بزرگ را به چند دلیل می‌توان ستود و دوست داشت و از میان آنها یکی اعتدال و هوشمندی او در پند و اندرز دادن است. او انسان و ضعف‌ها و محدودیت‌هایش را می‌شناسد و می‌کوشد با در نظر گرفتن جوانب امر نکته‌ای در کار مخاطب کند که به‌کاربستنی باشد. چندان پایه را بالا نمی‌برد که پای مردمان از رسیدن به آن بازماند و کاری را از خوانندگان آثار گرانسنگش نمی‌خواهد که ناشدنی باشد.

با این‌همه گاه به نظر می‌رسد دسته‌ای از دستورهای آن فرزانه را نمی‌توان به‌درستی اجرا کرد. در میان سخنان نغز استاد سخن، این بیت او ظاهراً از همان دست است. از همین‌رو هرچند آن را دوست دارم و بر آنم که باید تمام سیاست‌مداران و قدرتمندان جهان آن را هر روز و هر ساعت بخوانند و پیش چشم داشته باشند، می‌پندارم با توجه به ویژگی‌های حکمرانی و اقتضائات آن نمی‌توان به چنین امکانی رسید و بدون رساندن هیچ آسیبی به مخالفان و معارضان حکومت کرد. البته هرچند صاحبان حکومت و قدرت ناگزیر از اعمال زور و فشارند، دستِ‌کم می‌توان از شدت عمل کاست و آسیب‌ها را به حداقل رساند. اما این‌ هم با توجه به شواهد تاریخی و نیز مشاهدات فردی گویا میسر نشده است. با دریغ هرچه به تاریخ سرزمین خود می‌نگرم جز در برهه‌های کوتاه ناچیز، به نمونه‌ای برنمی‌خورم که حکّام پند سعدی را به کار بسته باشند و در خون ریختن و به بند کشیدن و از هم گسیختن اندکی آهستگی پیشه کرده باشند.

امروز که روز بزرگداشت حکیم سعدی شیرازی است باز این بیت به خاطرم آمد و از خود پرسیدم یعنی سعدی در آن روزگار نمی‌دانسته که پندش را نمی‌توان به کار بست؟‌ حاکمانی که مست قدرت و غرق ثروت و ناز و نعمت‌اند آیا می‌توانند به جای تنبیه مخالفان و مجازات معاندان و برطرف کردن خطر سقوط خویش، زحمت گفتگو با تمامی ایشان و راضی کردنشان را به جان بخرند و با چشم‌پوشی از آن‌همه شکوه و جلال در صورت لزوم از قدرت کناره‌ گیرند تا افرادی شایسته‌تر بر جایشان بنشینند و بدین‌سان از خونریزی جلوگیری شود؟
در این بیت مخاطب سعدی کیست؟ حاکمان غدّار و سفّاک تاریخ ایران؟ گوش آنها مگر بدهکار چنین سخنانی بوده است؟

بعد به نظرم رسید که استاد در همین بیت، هرچند از کسی نام نبرده، مخاطب خود را مشخص کرده است. او بیت را با سوگند خوردن به «مردی» آغازیده و «مردی» (با عرض پوزش از فمینیست‌‌ها) همان است که امروز «انسانیت» می‌خوانیمش. سعدی در جای دیگر بوستان هم «به مردی» سوگند یاد کرده است:
اگر بوسه بر خاک مردان زنی
به مردی که پیش آیدت روشنی
(ایهام تناسبی هم میان «زنی» و «مردی» پدید آورده است).

اما بزرگ‌ترین سوگند سعدی به مردی در سراسر آثارش همان بیت بلند نخست است. از دید موسیقایی هم بیت یادشده بیتی زیباست. در این بیت پنج بار هجای «ـَـ ر» تکرار شده و در این میان سه بار پس از آن هجای «زَ» آمده (سر زمین- نیرزد- بر زمین).

باری سخن دراز شد. نکته در سوگند خوردن سعدی به «مردی» است. بدیهی است که با هر کس می‌باید مطابق اعتقاد و باور وی رفتار کرد. مثلاً نامسلمان به قرآن سوگند نمی‌خورد و برای او هم نباید به قرآن قسم یاد کرد. قسم یاد کردن سعدی به انسانیت نشان می‌دهد که مخاطب وی کسانی از قسم او هستند که انسان را می‌شناسند و انسانیت دارند. کسی که بداند انسانیت چیست و انسان کیست حاضر نمی‌شود خون انسانی را برای هر هدفی که بتوان تصور کرد بر زمین بریزد. آری! سعدی خوب می‌دانسته چه می‌گوید. درخواست پرهیز از خونریزی برای غاصبان و فاسدان و روزبانان و زورگویانِ دور از انسانیت و عاطفه باد هواست؛ ولی اگر مخاطب سعدی را چنانکه عرض شد بشناسیم حرفش را عملی می‌یابیم. در این صورت پند او نه آرمانی است و نه چندان دور از دسترس.

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍73
نقاشی قیصر

بین سالروز درگذشت سهراب سپهری (۱ اردیبهشت ۱۳۵۹) و سالروز تولد قیصر امین‌پور (۲ اردیبهشت ۱۳۳۸) یک روز فاصله است. سهراب و #قیصر از حیث لطافت روح و عشق به طبیعت و صلح نیز به یکدیگر نزدیک‌اند. همه می‌دانند که سهراب نقاش نیز بود؛ اما شاید همگان ندانند که قیصر هم ذوق نقاشی داشت. این تصویر که در نوجوانی قیصر پدید آمده گذشته از اینکه نمایانگر ذوق و استعداد او در نقاشی است، از دید فرهنگی و اجتماعی هم معنی‌دار است. قیصر نوجوان، زنی را با سر برهنه به تصویر کشیده است. این تصویر در کنار شواهد بسیاری که نگارنده از مطالعه و بررسی اندیشه و زندگی قیصر به دست آورده نشان می‌دهد که او با وجود اعتقاد به اسلام، فردی متعصب و خام‌اندیش نبود. در آغاز جوانی محیط و فضای حاکم بر جامعه در شکل‌دهی او و کشاندنش به مسیری که برای آن ساخته نشده بود تأثیر داشت و چند سالی از عمر گرانمایه‌اش پس از آن جریان واپسگرای اجتماعی و فرهنگی به هدر رفت تا سرانجام توانست مسیر خود را بیابد؛ اما به گمان نگارنده قیصر (با وجود موفقیت‌هایی که به دست آورد) و بسیاری از هم‌نسلانش سوختند و نتوانستند به آنچه شایستگی‌اش را داشتند برسند.
@roshananemehr
4👍2
همه‌پرسی

این‌قدر حدیثِ شعر و کرسی نکنید!
ما را هر شب خراب و قرصی نکنید!
پرسیدم و دیدم همه می‌خواهیدم
بیهوده خیالِ همه‌پرسی نکنید!
م. ف
https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍9
در عوض امنیت داریم

سرابِ امن و امان است این، نه امن و امان
که ره زده‌ست فریبش به باورِ یاران
حسین #منزوی

💐 ۱۶ اردیبهشت سالروز درگذشت حسین منزوی (۱۳۲۵-۱۳۸۳)

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍8
نالۀ بی‌اثر
رشید یاسمی

از فغان و ناله کاری برنخاست
چون نبود آتش، شراری برنخاست

سست شد پای طلب در کوه سخت
وز بن سنگی شکاری برنخاست

شد ز دستم کار و کاری بهْ نشد
پشت من بشکست و باری برنخاست

از ازل در لاله‌زار روزگار
چون دل من داغداری برنخاست

💐 ۱۸ اردیبهشت‌ سالروز درگذشت غلامرضا رشید یاسمی (۱۲۷۵، گهوارۀ کرمانشاه- ۱۳۳۰، تهران)

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍4
بدتر از مغول
محمد قهرمان

آمدند و کشتند، سوختند و رفتند
وصفِ مجملی بود از مغول شنیدیم
آمدند و کشتند، سوختند و ماندند
بدتر از مغول هم در زمانه دیدیم

💐 ۲۸ اردیبهشت‌ ۱۴۰۲، دهمین سالروز درگذشت استاد محمد قهرمان (۱۳۰۸-۱۳۹۲)، پژوهشگر، شاعر و مصحح دیوان برخی از شاعران سبک هندی همچون صائب تبریزی، کلیم همدانی یا کاشانی، صیدی تهرانی، سلیم تهرانی، دانش مشهدی، قدسی مشهدی و ناظم هروی.

https://www.tg-me.com/roshananemehr
💔5👍41
نه_به_اشتر_بر_سوارم_درباره_وزن_شعری_در_گلستان_سعدی،_آریا_طبیب‌زاده.pdf
348.8 KB
در این مقاله نشان داده شده وزن دو بیت زیر در گلستان #سعدی، که از دید عروض شعر فارسی اشکال دارد، منطبق بر هنجارهای عروض عربی است:
نه به اشتر بر سوارم، نه چو اشتر زیر بارم
نه خداوند رعیت، نه غلام شهریارم
غم موجود و پریشانی معدوم ندارم
نفسی می‌زنم آسوده و عمری می‌گذارم

اما چرا؟
سعدی دو بیتی را که از زبان مردی اهل کوفه گفته شده بر اساس قواعد عروض عرب سروده است و با این شگرد بی‌سابقه جلوه‌ای از نبوغ خود را در شناخت و پرداخت فضای داستانی و توجه به تفاوت شخصیت‌ها، در زمانی که هنوز نویسندگان جهان پی به ظرافت‌های این امر نبرده بودند، نشان داده است.

«نه به اشتر بر سوارم»، آریا طبیب‌زاده، شعرپژوهی (بوستان ادب)، س ۱۱، ش ۴ (پیاپی ۴۲)، زمستان ۱۳۹۸، ص ۲۳۱-۲۴۲.
@roshananemehr
👍1
راستی دفتر سعدی به گلستان ماند

یکی از نکات مهم در داستان‌نویسی یا نمایش‌نامه‌نگاری، که از اصول شخصیت‌پردازی شمرده می‌شود، توجه به اختلاف فرهنگی و اجتماعی و فردیِ شخصیت‌های داستان و نمایش در گفت‌وگوهاست. #سعدی، شاعر بی‌نظیر ما،‌ در زمانی که هنوز این مسائل در جهان طرح نشده بود، با ذوق و نبوغ خود، نمونه‌ای شگفت از توجه خود بدین نکته را در گلستان بی‌خزانش برای ما به یادگار گذاشته است:

پیاده‌ای سر و پا برهنه با کاروان حجاز از کوفه به در آمد و همراه ما شد. نظر کردم و معلومی [= مال و منالی] نداشت. خرامان همی‌رفت و می‌گفت:
نه به اشتر بر سوارم، نه چو اشتر زیر بارم
نه خداوند رعیت، نه غلام شهریارم
غم موجود و پریشانی معدوم ندارم
نفسی می‌زنم آسوده و عمری می‌گذارم
اشترسواری گفتش: ای درویش کجا می‌روی؟! برگرد که به سختی بمیری. نشنید و قدم در بیابان نهاد و برفت.
چون به نخلۀ محمود برسیدیم توانگر را اجل فرارسید. درویش به بالینش فراز آمد و گفت: ما به سختی بنمردیم و تو بر بختی [شترِ نیرومند] بمردی.

نکته‌ای که سال‌هاست محققان را سرگردان کرده دو بیت مذکور است که از دید عروض شعر فارسی دچار اشکالی غیرقابل توجیه است؛ اما سعدی کسی نیست که در وزن دچار لغزشی بدین آشکاری شود. راز عروضی این شعر به دست توانای جوان هنرمند و پژوهشگر ارجمند آریا طبیب‌زاده گشوده شده است. او دریافته است که سعدی این بیت را بر اساس قواعد عروض عربی سروده است.

نوابغ از در هم شکستن هنجارها برای ساختن هنجاری تازه نمی‌هراسند و در اینجا سعدی دست به چنین کاری زده است. اما چرا؟ پاسخ را با دقت به فضای داستان و ویژگی شخصیت‌ها درمی‌یابیم. گوینده که از کوفه با کاروان حجاز همراه شده مردی عرب بوده است. بنابراین شعری که به کار برده هم با قواعد عروضی عربی (البته به زبان فارسی) سروده شده است. به قول ملک‌الشعراء بهار:
راستی دفتر سعدی به گلستان ماند
طیباتش به گل و لاله و ریحان ماند
اوست پیغمبر و آن نامه به فرقان ماند
وانکه او را کند انکار، به شیطان ماند

@roshananemehr
👍6
Forwarded from روشنان مهر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایران هنگام کار است
آهنگ درویش خان
ترانه ملک‌الشعراء بهار
کمانچه و آواز آریا طبیب‌زاده

این تصنیف را که نخست با صدای پرقدرت ابوالحسن‌خان اقبال آذر اجرا شده خوانندگان دیگر ازجمله علیرضا قربانی و امیر اثنی‌عشری بازخوانی کرده‌اند و هر بار بخشی از اصالت اثر را با تغییر دادن برخی ظرایف و نیز سرعت اجرا از بین برده‌اند. اجرای آریاجان طبیب‌زاده، که هم در علم و تحقیق توانمند است (برای معرفی نخستین کتاب او بنگرید به اینجا) و هم در هنر و نوازندگی (نمونه‌ای از کمانچه‌نوازی او را در اینجا ببینید) به اصل اثر نزدیک‌تر است.
اگر آینده‌ای روشن برای این سرزمین بزرگ بتوان تصور کرد به برکت وجود چنین جوانانی است که با دریغ در پی بی‌کفایتی‌های مسئولان و وطن‌فروشان هر روز بیش از پیش ناامید می‌شوند یا مهاجرت می‌کنند.
چاره‌ای نداریم جز اینکه با چشمی اشکبار و دلی امیدوار سخن بهار را تکرار کنیم:

آه چه محنت‌ها که کشیدی ایران
آه به کام دل نرسیدی، جز غم ندیدی ایران
خدا ز درد و غم رهاند ما را
خدا به کام دل رساند ما را

@roshananemehr
💔42
مرگ بر شما

چون بودتان تداومِ اعدامِ سروهاست
پیغامِ زندگانیِ ما «مرگ بر شما»ست!
م. ف

https://www.tg-me.com/roshananemehr
💔5👍32
آغشته به خون چو تیغِ جلّاد
ادیب طوسی

مانندۀ موم شد ز بی‌تابی
در پنجۀ غصه جسمِ پولادم

تن‌خسته ز دستِ سفلۀ دونم
دل‌بسته به مـهــرِ مــــردمِ رادم

خون می‌خورم از ملالت و دائم
آغشته به خون چو تیغِ جلّادم

پربسته درین قفس یکی مرغی
پیوسته اسیر جورِ صیّادم

من ناله همی‌کنم ز بیدادش
او خنده همی‌زند به فریادم

بیزار شدم ز زندگی، بیزار
ای مرگ بیا که از تو دلشادم

💐 ۳ خرداد سالروز درگذشت محمدامین ادیب طوسی (۱۲۸۳–۱۳۶۱)
@roshananemehr
2
سوک در سوک

چون بر سرِ کار آمد آن اژدرْخوک
صد ره به سلوک بدتر از جمله ملوک
زنجیرۀ زندگانیِ ما گردید
سوک از پیِ سوک از پی سوکِ از پی سوک

دکتر اسماعیل خویی

💐 ۹ تیر زادروز خویی (۱۳۱۷–۱۴۰۰)

@roshananemehr
2😢1
ادای دین به ایران

بر سر این مرز پرگهر از دیرباز تا کنون بلاهای بسیار رفته و آنچه ایران را با وجود آن‌همه دشمنان خارجی و داخلی زنده نگاه داشته روحی است که از نفس امثال حکیم #فردوسی و #سعدی در ما دمیده شده است. ما میراث‌دار مردمانی هستیم که:
زهر خوردند و از شکر گفتند
داغ دیدند و از هنر گفتند
ما هنوز با تمام زخم‌ها، دلخستگی‌ها و گسستگی‌های مقطعی، به‌هم‌پیوسته‌ایم. هنوز از خویشتن خویش نگسسته‌ایم و هنوز می‌توان ما را «ایرانی» خواند.
امروز تنها ادب و هنر نمی‌تواند ضامن حفظ بقای ملّتی باشد؛ زیرا آشکارا می‌بینیم که قدرت و سیاست و اقتصاد و فناوری همه‌چیز را تحت‌الشعاع خویش قرار می‌دهد و اگر سیاستمداران و رهبران هر کشور واپسگرا و خیانت‌پیشه و بی‌تدبیر و بی‌ریشه باشند امیدی به بقای روح فرهنگی مردمانشان نمی‌توان بست. بقای روح ایرانی در عصر ما، در گرو جانفشانی‌های کسانی چون محمدعلی #فروغی است که در هر کار نخست «ایران» و مصلحت و خیر آن را پیش چشم داشتند و سپس به دیگر مسائل می‌اندیشیدند.

بنده و دوستم، آقای دکتر محمد افشین‌وفایی، پنج سال از عمر خویش را صرف گردآوری و چاپ نامه‌های محمدعلی فروغی کردیم و از این کار خرسندیم؛ زیرا این کار را اول ادای دینی به ایران و پس از ایران به #فروغی می‌دانیم که اولِ دفتر به نام نامی ایران مزیّن داشت و آخر دفتر به نام ملک دلیران.
در تک‌تک نامه‌های او عشق به ایران و دلسوزی برای اصلاح امور و پیشرفت آن دیده می‌شود و طرفه اینکه آن مرد دانشمند در بسیاری از موضوعات نظرهایی چنان دقیق و موشکافانه داشت که به هر یک بنگریم او را متخصص آن امر می‌پنداریم.
یکی از ویژگی‌های فروغی متعادل و مصلحت‌بین میل به ایجاد صلح و دوستی میان ایران و کشورهای جهان بود و حتی با انگلیس که از خباثت و جهانخواری آن آگاه بود نیز از این دریچه گفتگو می‌کرد. او برخلاف امثال زنده‌یاد دکتر #مصدق که به تعامل در سیاست خارجی توجه نداشتند، می‌دانست که در فضای سیاست بین‌المللی دوستی و مماشات برای حفظ منافع ملّی ضروری است. برای نمونه فروغی در یکی از نامه‌هایش که به تاریخ ۲۲ آبان ۱۲۹۸ از پاریس برای برادرش، ابوالحسن، به تهران فرستاده، نوشته است:
سعی من در اینجا و لندن این بود که حتّی‌الامکان به انگلیس‌ها بفهمانم که صلاح خودشان در این است که مردم وطن‌پرست و آبرومند ایران را جلب و از خود راضی کنند و ملّت ایران را از خود نرنجانند و واقعاً اگر چنین کنند چه عیب دارد که ایران با انگلیس دوست باشد و درواقع متّفق و متّحد باشند؟*

کسانی که معنی تعامل در سیاست خارجی را نمی‌دانند و هر نوع تلاش در این راه را با تعصب و خام‌اندیشی «بیگانه‌دوستی» می‌خوانند، شاید بگویند ما به هیچ قیمتی حاضر نیستیم با انگلیس بسازیم؛ اما فروغی در پی ساختنِ روابط بین‌المللی برای حفظ منافع ملّی بود و می‌خواست از راه گفتگو و همکاری هم از زیاده‌خواهی و دشمنی کشورهای بیگانه بکاهد و هم شأن ایران و ایرانی را در فضای بین‌الملل افزایش دهد. فروغی در ادامه می‌نویسد:
حالا انگلیس‌ها میل دارند که چنین قلمداد کنند که با ایران معاملۀ هم‌شأن و هم‌کفو می‌کنند و نمی‌خواهند ایران را زیردست خود قرار دهند. این فقره نتیجۀ اقدامات ما و تغییر اوضاع روزگار است. اگر ملّت ایران محکم باشد از این هم بهتر می‌شود.*

💐 سیزدهم تیرماه زادروز محمدعلی فروغی (۱۲۵۶-۱۳۲۱)
_________
*. نامه‌های محمدعلی فروغی، به کوشش محمد افشین‌وفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۹۷.

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍84
کارآفرین برتر
جالب بابلی

ای در فنونِ کشتن شمرِ لعینِ برتر!
هر لحظه‌ می‌گشایی بر ما کمینِ برتر!

از آسمان بلاها بارید بر سر ما
تا این زمین برایت گردد زمینِ برتر!

از لطف توست اکنون ترکیب زهر و افیون
دنیای تلخِ دانی همراه دین برتر

از وزوز مگس‌هات،‌ از خشّ و خشّ خس‌هات
در گوش ما نپیچد هرگز طنین برتر

عیب یزید گفتی، مگذر هم از هنرهاش
تا نیز کرده باشی نقد وزین برتر

با این‌همه درآمد از نوحه‌خوانیِ بد
بی‌شک یزید باشد کارآفرین برتر!

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍111
پیشگویی ظهور رستم

بدو باشد ایرانیان را امید
ازو پهلوان را خرام و نوید

◾️ شاهنامه، فردوسی، پیرایش جلال خالقی مطلق، تهران: سخن، ۱۳۹۴، ج ۱، ص ۱۲۲.
@roshananemehr
3👍1
2025/10/22 13:38:52
Back to Top
HTML Embed Code: