Telegram Web Link
📘 #در_زیر_ابرهای_نبارنده
دفتری از اشعار #وحید_عیدگاه طرقبه‌ای
#چاپ_دوم

در زیر ابرهای نبارنده مجموعه‌ای از غزل‌های دکتر وحید عیدگاه طرقبه‌ای (استاد ادبیات دانشگاه تهران) است. این غزل‌ها با وجود بهره‌مندی از پشتوانه‌های ادبی و فرهنگی، تر و تازه و امروزی است و خواننده در آن با فضایی ویژه مواجه می‌شود که سرشار است از افکار نغز، احساسات ژرف انسانی، تصاویر خلاقانه، آرایه‌پردازی‌های هنری، نکته‌سنجی‌های شاعرانه و گاه غافلگیری‌های لذت‌بخش‌. برخی اشعار این دفتر به بزرگانی چون ایرج افشار، محمدرضا #شجریان، قیصر امین‌پور و... تقدیم شده است.

🔸 مراکز پخش:
1️⃣دفتر انتشارات: ۴۴۲۶۳۴۴۴ / 2️⃣ پخش آبان: ۶۶۹۵۵۰۱۲ / 3️⃣پخش پیام امروز: ۶۶۴۹۱۸۸۷ / 4️⃣پخش چشمه: ۷۷۱۴۴۸۰۸
🔸 #خرید_غیرحضوری با هزینۀ پست رایگان به سراسر ایران فقط با ارسال یک پیام به @honaremusighi در تلگرام یا ۰۹۱۹۸۰۸۶۴۱۰ در واتس‌اپ و ذکر نام کتاب

📚 #انتشارات_هنر_موسیقی دریچه‌ای برای آشنایی با آثار فاخر هنری و پژوهشی موسیقی

@honaremusighimag
🆔@honaremusighii
2👍1👎1
عاشورایی‌ترین ترانه

«رئیس» جناب کویتی‌پور را در وضعی شنیدم که بانگ نوحه و طبل و سنج هیئت عزاداران محرّم کوچه و خیابان را تسخیر کرده بود (همین‌طور که در این فرستۀ صوتی می‌شنوید). نمایندۀ دو نگرش در تقابل با یکدیگر قرار گرفته‌اند. نگرشی که تقبیح ظلمی در گذشته و درگذشته را در سایۀ حمایت ستمی زنده و تازنده و البته به‌مراتب گسترده‌تر ارزشمند می‌شمارد و نگرشی که تقبیح شب ظلمانی و ظلم امروزی را پاسخ به تمام ستمگران تاریخ و حاصل درک پیام راستین رویداد کربلا می‌داند.

با زیر و زبر شدنِ جامعه شگفت نیست اگر امروز ابزاری که دستگاه قدرت آن را تقویت‌کنندۀ ارکان خود می‌پنداشت و درست می‌پنداشت، تبدیل به ابزاری انتقادی شده که دستگاه قدرت آن را براندازندۀ خود می‌پندارد و غلط می‌پندارد. براندازی از نقطه‌ای آغاز شد که نداها را به بدترین شیوه خاموش کردند تا سرانجام همه‌چیز ازجمله ابزار تبلیغ پیشین نیز به ابزار تقبیح تبدیل شود.
حکایت غریبی است حکایت رئیس حریصی که از تخت برنمی‌خیزد تا روزی که تخت درهم بشکند:
وقتشه زمانه باطلت کنه
وقتشه که صندلی ولت کنه!

رئیس عاشورایی‌ترین کار کویتی‌پور است.
@roshananemehr
👍10
روشنان مهر pinned «در لعن یزید چه سودت ز لعنِ یزیدِ زبون؟ یزیدِ زمان گر بمانَد مصون نه‌ای گر ز خیلِ ستم‌پروری یزیدِ زمان را به زیر آوری بدن را به زنجیر خستن چه سود؟ چو زنجیری از پای نتوان گشود چرا دست بر سینه باید گریست؟ چو در سینه از دست دیوان غمی‌ست یزیدان گرفتند خاک…»
باجناق حق‌نشناس
(نقیضۀ غزلی مشهور از #شهریار)

«نالد به حال زار من امشب سه‌تار من»
بی باجناقِ بِهْ ز عیال و نگار من

«ای دل ز دوستان وفادار روزگار»
جز باجناق من که شود سازگار من؟

«اختر بخفت و شمع فرومرد» و یاد او
روشن نموده لامپِ شب‌زنده‌دار من

تا عمق جسم و جان من آن مَه نفوذ کرد
وان‌گاه کرد ترک شبِ تنگ و تار من!

افسوس کان معامله را با خیار غبن
برهم زد آن که بود ز عالم خیار من!

پشتم شکست ناگه و خالی شد این دلم
تا باجناق رفت ز پشت و کنار من

«آخر قرار کار تو با ما چنین نبود»
ای باجناق لق‌دهنِ بی‌قرار من!

من حق‌شناس بودم و دردا که باجناق
نشناخت حقّ صحبت و قدر عیار من!

جالب بابلی

https://www.tg-me.com/roshananemehr
😁15
درد دلی با سایه جان

ای پناه و امیدِ جان و دلم
گشته آغشته با تو آب و گلم

از سرم سایه برگرفتی لیک
تا ابد سایه‌ای برای دلم

رفت سالی که رفته‌ایّ و هنوز
از تو ای مهر گرم و مشتعلم

گرچه از ما بریدی و رفتی
با تو از راه روح متصلم

باز سوی تو می‌دوم گریان
از جهان دل‌زده، ز خود خجلم

میهمان کن مرا به چای و غزل
خسته‌ام، مانده‌ام، بدم، کسلم

مهدی فیروزیان

https://www.tg-me.com/roshananemehr
12💔4
و آن اتاق کوچک زیبا.pdf
198.3 KB
امروز دهمین سالگرد درگذشت دکتر محمدحسن حائری (۱۴ بهمن ۱۳۳۲، کربلا- ۲۰ مرداد ۱۳۹۲، تهران) است. یادداشت «و آن اتاق کوچک زیبا» ‌را ده سال پیش چند روزی پس از درگذشت آن استاد عزیز ازدست‌رفته‌ام نوشته‌ام و امیدوارم نشان‌دهندۀ بخشی کوچک از فضل و بزرگی ایشان باشد.
با سپاس از دکتر الوند بهاری که در نوشته شدن این یادداشت نقش برانگیزنده داشت.
@roshananemehr
1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تلخی سالگرد درگذشت استادم دکتر حائری با خبر ناگوار درگذشت یکی دیگر از مدرّسان دانشگاه علامه طباطبایی درهم آمیخت. دکتر کورش صفوی (۶ تیر ۱۳۳۵ – ۲۰ مرداد ۱۴۰۲)، زبان‌شناس و مترجم، نیز از میان ما رفت. نوشتن از ایشان در چنین حالی دشوار است. ترجیح می‌دهم با گفتاری دلنشین از ایشان یادشان را گرامی بدارم. جشن‌نامۀ دکتر کورش صفوی (به کوشش مهرداد نغزگوی کهن و محمد راسخ‌ مهند) که منتشر شد در دانشگاه بوعلی همدان مراسمی با حضور استادانی چون دکتر امید طبیب‌زاده برای رونمایی آن برگزار کردند (شهریور ۱۳۹۴).
سخنرانی کوتاه و دلنشین دکتر صفوی در آن مراسم نمایانگر صفا و سادگی، فروتنی، بی‌ادعایی و بی‌پیرایگی آن استاد دانشمند است.
@roshananemehr
💔51😢1
روشنان مهر pinned «به‌مناسبت روز جهانی چپ‌دست‌ها (سیزدهم اوت) اقلیت‌ها همیشه حس می‌کنند نادیده گرفته‌ شده‌اند. مثلاً ما چپ‌دست‌ها به هر طرف که نگاه کنیم، چه در ابزار و ادوات، چه در زبان و ادبیات، نشانی از بی‌توجهی یا حتی بدبینی به خویش را می‌بینیم. گفته می‌شود سالانه تعداد…»
Sarve Boland-(IRMP3.IR)
Alireza Shahmohamadi
سرو بلند
شعر #سعدی
آهنگ‌ مهدی آذرسینا
آواز علیرضا شاه‌محمدی

از بهترین مجموعه‌های موسیقایی منتشرشده پس از انقلاب «سیاه‌مشق» است. روش تلفیق شعر و موسیقی، تنظیم متفاوت و تلاش متعادل برای ایجاد چندصدایی در عین حفظ اصالت و هویت سازهای ایرانی (با تعدیل روشی تجربی که آذرسینا در «سخن تازه» با صدای شهرام #ناظری در پیش گرفته بود)، انتخاب شعر و قدرت نوازندگی و خوانندگی در این مجموعه درخور ستایش است. شگفتا که هم آهنگ‌ساز و هم خوانندۀ توانای این مجموعه (که بسیار متأثر از روش آوازی آهنگ‌ساز بوده است و در سال‌های بعد به پختگی بیشتری هم رسید) هرگز به شهرتی که سزاوار آن بودند دست نیافتند و این مجموعه نیز کمابیش ناشنیده مانده است.
در این مجموعه آذرسینا بر بخش‌هایی از ترجیع‌بند بی‌نظیر #سعدی آهنگ ساخته و تصنیف «سرو بلند» بخشی از کار ارزشمند اوست.

💐 اول شهریور زادروز مهدی آذرسینا (۱۳۲۵، تبریز)
@roshananemehr
👍1
زبان فارسی را دریابیم.pdf
1.1 MB
زبان فارسی را دریابیم

اشتباهی بزرگ است که گمان کنیم هر کسی زبان مادری خود را بدون آموزش به‌درستی می‌شناسد. شناخت درست زبان مادری، مانند هر زبان دیگری، نیازمند آموزش و کوشش است.
زنده‌یاد استاد دکتر محمدجعفر محجوب که در گفتار و نوشتار فصیح و بلیغ بود عمر خویش را در راه خدمت به فرهنگ و زبان فارسی گذراند و آثاری کرامند از خود بر جای نهاد. او دلسوز زبان فارسی بود و در این مقاله (برگرفته از: صدف، ش ۱، مهر ۱۳۳۶) از جهل مرکب فارسی‌زبانان در شناخت زبان فارسی سخن گفته است. یعنی از مردمی یاد کرده که زبان مادری خود را نمی‌دانند و نمی‌دانند که نمی‌دانند.
افسوس که نظام آموزشی کشور هر روز بیش از پیش به سوی انحطاط و ابتذال می‌رود و رسانه‌های داخلی هم در تخریب زبان فارسی از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند. ازاین‌رو جای شگفتی نیست که حتی کمیت فارسی‌دانیِ شماری از مدرّسان دانشگاه‌های ایران، آن هم در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی، لنگ است و این را از نوشته‌های مبهم و پرغلطشان می‌توان دریافت.
اگر کسی خواستار آموختن فارسی باشد او را به خواندن مکرّر کلیات #سعدی تشویق می‌کنم.

💐 اول شهریور زادروز محمدجعفر محجوب (۱۳۰۳-۱۳۷۴)
@roshananemehr
👍4
ماده‌تاریخ درگذشت ابراهیم گلستان


به بیداری کنون می‌بینم این کابوس:
«گلستانِ گلستان بی گل ای افسوس»
م. ف

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍2😢1
در هجو میلاد عظیمی
به مناسبت حذف واحدهای درسی او در دانشگاه تهران

چون کِشتۀ آفت‌زده میلاد عظیمی
شد آفتِ دانشکده میلاد عظیمی

از فارسی و درّ دری نغمه سراید
چون مطربۀ فاسده میلاد عظیمی

استاده به پا بر سرِ آیینِ فتوت
بی‌منطق و بی‌قاعده میلاد عظیمی

دم می‌زند از عشق به ایران کهن‌سال
جای عربِ بائده میلاد عظیمی

القصه جز از علم و ادب هیچ نجوید
بی‌حاصل بی‌فایده میلاد عظیمی

از حرّیت و حبّ وطن قصه کند سر
پس نیست به‌جز زائده میلاد عظیمی

باید برود، تا شود آباد دوباره
دانشگه و دانشکده، میلاد عظیمی

مهدی فیروزیان
https://www.tg-me.com/roshananemehr
💔16👎9👍42😭2
روشنان مهر
در هجو میلاد عظیمی به مناسبت حذف واحدهای درسی او در دانشگاه تهران چون کِشتۀ آفت‌زده میلاد عظیمی شد آفتِ دانشکده میلاد عظیمی از فارسی و درّ دری نغمه سراید چون مطربۀ فاسده میلاد عظیمی استاده به پا بر سرِ آیینِ فتوت بی‌منطق و بی‌قاعده میلاد عظیمی دم می‌زند…
توضیح
با تذکر برخی دوستان فاضل متوجه شدم که عالم پر رمز و راز شعر و ادبیات و صنایعی چون مدح شبیه ذم و ذم شبیه مدح و ایهام و توریه و... ممکن است برای برخی از عزیزان که از مناسبات خصوصی بین بنده و دوست عزیز دانشمندم جناب آقای دکتر میلاد عظیمی بی‌خبرند، ایجاد ابهام و سؤال یا حتی برداشتِ وارونه بکند. پس توضیح می‌دهم که غزلکِ ناچیز این بنده در واقع تعریض و کنایه و تقبیح رفتار و گفتار و پندار دشمنان علم و کسانی است که با تلاش مذبوحانه برای آسیب رساندن به جناب دکتر عظیمی در واقع به دانشگاه و دانشجویان آسیب می‌رسانند. ارادت بنده به دکتر عظیمی دیرین است و پایدار.
مهدی فیروزیان
👍15👎2
نگار ولایی

نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله‌آموز صد مدرّس شد

#حافظ

https://www.tg-me.com/roshananemehr
😁41👍1
کتاب نظامی گنجه‌ای

سال‌هاست که #نظامی گنجه‌ای از کانون توجه شعردوستان خارج شده است و این دلایل متعددی دارد؛ ازجمله اینکه دوستداران داستان‌های بلند و به‌ویژه روایت‌های عاشقانه امروز خواندن رمان را به خواندن منظومه‌ ترجیح می‌دهند. با این‌همه اگر کسی هنوز دوستدار خواندن منظومه‌های عاشقانه باشد بهترین نمونه‌های آن را در خمسۀ نظامی می‌یابد. روشی که نظامی بنیاد نهاد تا قرن‌ها مورد تقلید شاعران بسیاری بود و طرفه اینکه هیچ‌کس نتوانست پایۀ سخن را به جایگاه سروده‌های نظامی برساند. از‌این‌رو گزافه نیست اگر او را بزرگ‌ترین سرایندۀ منظومه‌های عاشقانه در زبان فارسی بخوانیم. جز لیلی و مجنون و خسرو و شیرین، شاهکاری به نام هفت پیکر در خمسه هست که برای نمونه هلموت ریتر، خاورشناس آلمانی، آن را «بهترین و زیباترین منظومۀ رمانتیک شعر فارسی و نیز کلّاً یکی از ارزنده‌ترین آفرینش‌های ادبیات هند و اروپا‌یی خاورزمین» می‌دانست. غفلت ما از شناخت نظامی در حالی است که برخی کسان در کشور آذربایجان کوشیده‌اند و می‌کوشند این شاعر پارسی‌گوی را که در مرزهای سیاسی کشور آنان مدفون شده تصاحب (!) کنند و از آن خود بشمارند. البته نمی‌توان واقعیت را دیگرگون کرد و چه بخواهند چه نخواهند نظامی، شاعری ایرانی است؛ اما اگر ما ایرانیان نظامی را نشناسیم و هنر والایش را ارج ننهیم سودی از آن وجود شریف نبرده‌ایم و شاید افتخار ما به وجود او مباهاتی بیهوده باشد.

باری با وجود اهمیت بسیار نظامی گنجه‌ای، و تلاش‌هایی که بزرگانی چون زنده‌یاد حسن وحید دستگردی در راه شناختن و شناساندن او کرده‌اند هنوز هنر او چنان‌که باید شناخته نشده است. حتی آثار او را نیز در ایران کسی به روش علمی و انتقادی تصحیح نکرده است (از تلاش دکتر بهروز ثروتیان آگاهم ولی در جای دیگر باید در نقد کار ایشان سخن بگویم) و بهترین چاپ‌ علمی منظومه‌های وی همان چاپ فرهنگستان علوم شوروی است.

باید آثار نظامی را تصحیح دوباره کرد. باید بر آثارش شرح نوشت. باید با پژوهش‌های تخصصی و دقیق به ظرایف سبک سخنوری او پی برد و اندیشه‌های او را تحلیل کرد. در کنار تمام این کارها برای نظامی و دیگر شاعران بزرگ تاریخ ادبیات فارسی، نیازمند معرفی مختصر و مفید ایشان به نسل جوان و دانشجویانی که در آغاز راه قرار دارند هم هستیم. کتاب تازه‌نشریافتۀ نظامی گنجه‌ای اثر استاد گرانمایه، جناب آقای دکتر خالقی مطلق (انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲)، با این قصد به رشتۀ نگارش درآمده است.

در این تک‌نگاری خوانندگان می‌توانند با صرف زمانی اندک با زندگینامۀ نظامی و آثار او آشنایی کلی پیدا کنند، از معلومات و تجربیات نظامی و اخلاق و بینش او دربارۀ مسائلی چون ایمان و زهد و عدالت‌دوستی، ایران‌ستایی و... آگاه شوند. ویژگی‌های زبان نظامی را از طریق خواندن نتایج بررسی واژه‌ها و ترکیبات و برخی نکات دستوری آثارش بدانند. شیوۀ بیانِ نظامی را بشناسند. همچنین به اطلاعاتی دربارۀ اثرپذیری نظامی از سرایندگانِ پیش از خویش و اثرگذاری او بر شاعران پس از خود دست یابند. سرانجام نیز می‌توانند مطالب مختصری در باب دستنویس‌ها، چاپ‌ها، تفسیرها، پژوهش‌ها و ترجمه‌های آثار نظامی بخوانند.

💐 بیستم شهریور زادروز استاد جلال خالقی مطلق (۱۳۱۶)

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍43
دختر نام‌آورِ ایران‌زمین

نامت جهان را درنوردیده‌ست اما
ماییم و صد اما و صد چندان معما

گفتند نامت رمز خواهد گشت و گردید
هرگز نگشتی نیست در این نیست تردید

اما دریغا چشم‌های مهربینت
اما دریغا دست‌های نازنینت

اما دریغا زلفک پرپیچ‌‌وتابت
اما دریغا خنده‌ات، شوقت، شتابت

دارم غمِ آن پیکرِ درخاک‌خفته
هرچند از عطرش هزاران گل شکفته

دردا که درد مرگ بهبودی ندارد
می‌گریم و این گریه‌ها سودی ندارد

می‌گریم و گل‌های پرپر دسته‌دسته
در خاک می‌خوابند با قلبی شکسته

با ما بگو ای دخترِ زیبای ایران
کی می‌رسد پایان محنت‌های ایران؟

کی می‌شود ای نازنین، ای جانِ روشن،
چشمان ما روشن به یک ایرانِ روشن؟!

آخر «خدا را زین معما پرده بردار»
تا کی رود با دست شب، خورشید بر دار؟

جان دادی و ما از تو گویی جان گرفتیم
از دست‌هایت مشعلی تابان گرفتیم

ای زاده و پژمردۀ شهریورِ ما
مگذار خاموشی بگیرد آذرِ ما

مقتولی اما از تو در بیم است قاتل
اسمت طلسم اهرمن را کرده باطل

تو دخترِ نام‌آورِ ایران‌زمینی
با ما بمان با ما بخوان #مهسا_امینی

م. ف
https://www.tg-me.com/roshananemehr
11👍3💔1
نقش شعر و موسیقی در زندگی شهریار

موسیقی و شعر، آن‌جهانی‌ست
راهی‌ش به عالمِ نهانی‌ست
زین دست توان ز قیدِ خود رَست
زین راه توان به دوست پیوست

این دو بیت از #شهریار نگاه معنوی او را به موسیقی و شعر نشان می‌دهد. باور او این است که باید با این دو ابزار به خدا رسید و از خود رها شد. البته چنان‌که خواهم گفت در عمل برخورد او با این دو پدیده همواره چنین نبود.

بخش اعظم عمر شهریار به شاعری گذشت و او که با شعر می‌زیست نتوانست در زندگی به کاری ثابت تن دردهد. شهریار شاعر زاده شده بود و شعر در سراسر زندگی‌اش جریان داشت. بر اساس باورهایی که داشت گاهی گمان می‌کرد شعر فقط باید ابزاری برای رسیدن به خدا یا بیان اندیشه‌های عرفانی باشد. عشق را نیز همین‌گونه می‌دید. مثلاً در جایی گفته است:
عشق اگر ره نه به سرچشمۀ عرفان می‌برد
شعر هذیان تب و نالۀ بیماری بود
اما در عمل عشق شهریار محدود به عشق عرفانی نمی‌شد؛ شعرش نیز. سخنور تبریزی برای هر چیز و هر کس شعر می‌گفت؛ از «بانک کشاورزی» و «کودک نوزاده هوشنگ» گرفته تا شخصیت‌های بزرگ و کوچک و بدنام و خوشنام سیاسی. افکار عرفانی نقش پررنگی در سروده‌های شهریار ندارد و او شعر را به‌درستی ابزار بیان احساسات خود قرار داده بود.

شهریار به موسیقی نیز مانند شعر عشق می‌ورزید. او در جوانی دوست و همنشین بزرگانی چون ابوالحسن #صبا و احمد #عبادی بود؛ خود نیز سه‌تاری می‌نواخت و آوازی می‌خواند؛ اما پی این کار را نگرفت و بر اثر تعصبات دینی به قول خود از ساز نواختن توبه کرد. با این حال همیشه در برابر موسیقی خوب تسلیم بود و با شنیدن نوای ساز و آوازِ خوب مست و بی‌خویش می‌شد. در شعر شهریار بارها نام سازها و نوازندگان و خوانندگان مختلف ذکر شده است؛ ولی شناخت موسیقی اثر ویژه‌ای بر سبک سخنوری او ننهاده است.
آشنایی شهریار با موسیقی و ابراز ارادت همیشگی‌اش به #حافظ به گونه‌ای است که انتظار می‌رود وی همچون حافظ شعری پر از ظرافت‌های موسیقایی بسراید؛ اما چنین نیست و کمتر شعری از او می‌توان یافت که از آغاز تا انجام خوش‌آهنگ و روان و رسا باشد. با این‌همه شماری از زیباترین غزل‌های فارسی قرن چهاردهم خورشیدی را شهریار سروده است.

خلاصه اینکه شهریار در رفتاری تناقض‌آمیز هرچند شعر را ابزار سلوک عرفانی معرفی می‌کرد، از آن برای اهداف گوناگون و بیان احساسات و افکار مختلف سود می‌جست. همچنین هرچند موسیقی را راهی برای رسیدن به خدا می‌دانست، آن را برای دین همان خدا کنار گذاشت. درست گفته‌اند که باورهای شاعران را نباید جدی تلقی کرد.

💐 ۲۷ شهریور سالروز درگذشت محمدحسین شهریار و روز ملی شعر و ادب پارسی

https://www.tg-me.com/roshananemehr
👍21
غزل گرگ
حسین #منزوی

گرگ، آری گرگ آنک چنگ و دندان آخته
در شبیخونِ سیاهش بر سرِ ما تاخته

غم که لختی بیرقِ شومش به خاک افتاده بود
بار دیگر بیرقِ افتاده را افراخته

قصّه تکراری‌ست گرگِ میش‌صورت باز هم
خویشتن را در میانِ برّ‌گان انداخته

وین تغافل بین ازین خوش‌باورانِ ساده‌لوح
خصم را در هیئتِ تکراری‌اش نشناخته

همچنان تا خونِ سرخم شطّ شنزاران شود
دشمنِ خونریز من با گلّه‌بانم ساخته

مُهرۀ ماری‌ست با این دد وگرنه از چه رو
هر که چوپان بوده نرد عشق با او باخته؟

حقّ خیل ماست آزادی که با خون پیش‌پیش
قیمتِ سنگین آزادیش را پرداخته

پس کجایی؟ کی می‌آیی ای عزیز؟ آیا هنوز
نعلمان در آتش سرخِ ستم نگداخته؟

💐 اوّل مهر زادروز حسین منزوی (۱۳۲۵-۱۳۸۳)

@roshananemehr
6👍3
سفر به‌خیر
حسین #منزوی

سفر به‌خیر گلِ من که می‌روی با باد
ز دیده می‌روی امّا نمی‌روی از یاد

کدام دشت و دمن؟ یا کدام باغ و چمن؟
کجاست مقصدت ای گل؟ کجاست مقصدِ باد؟

مباد بیمِ خزانت که هر کجا گذری
هزار باغ به شکرانۀ تو خواهد زاد

تو هم به یادِ من او را ببوس، اگر گذرت
به مرغِ خستۀ تنهانشسته‌ای افتاد

غمِ «چه می‌شود؟» از دل بران که هر دو عنان
سپرده‌ایم به تقدیرِ «هرچه باداباد»

بیایم از پیِ تو، گردباد اگر نبرد
مرا به همرهِ خود سوی ناکجاآباد

@roshananemehr
👍61
همایش بین‌المللی غالب دهلوی

جان برنتابد ای دل هنگامۀ ستم را
از سینه ریز بیرون مانند تیغ دم را

از وحشتِ برونم بنگر غمِ درونم
آمیزشِ غریبی باشد به هوش رم را

اشکی نماند باقی از فرطِ گریه غالب
سیلی رسید و گویی از دیده شُست نم را

@roshananemehr
2025/10/22 10:25:00
Back to Top
HTML Embed Code: