به دیوار رو به روم خیره شدم و به تصمیماتی که میگیرم فکر میکنم. به تغییراتی که باید ایجاد کنم. به آدم جدیدی که باید بشم.
وقتایی که با مامان دراز میکشیم و حرف میزنیم رو با همه ی دنیا عوض نمیکنم. ♥️
دلم میخواست توی چشماش نگاه کنم و بگم من عاشقتم. می میرم برات، این نفسایی که می کشم تویی، میخواستم بگم تو با همه چیزایی که فکر میکنی نقص بدنته قشنگی، تو چاق نیستی، پوستت اصلا بد نیست، فقط تو نمیدونی توی چشم من چه شکلی ای. میخواستم بگم من تو رو با همه زخمایی که داری با همه آسیبایی که خوردی دوستت دارم. میخواستم بگم من عاشق عطر تنتم.
میخواستم بگم تو اگه برای من باشی من از خدا دیگه هیچی نمیخوام. اصلا میخوام هیچ کس نباشه فقط تو باش. میخواستم بگم با اینکه عشق من انقدری از نظرت بزرگ نیست که برات کافی باشه ولی همه ی همه ی توانایی من برای دوست داشتن یه نفر بود. شاید اصلا تو عشقی ندیدی از سمتم ولی من اسم این حسمو عشق میذاشتم... اره منم به عشق اعتقاد داشتم یه روزی...
میخواستم اینارو بهش بگم ولی همیشه به جاش گریه کردم، همیشه داد زدم. من بلد نبودم عاشق بودنو. واسه همینم دیگه به عشق اعتقاد ندارم چون دیگه فکر نمیکنم فراتر از این حس توی وجودم بتونه شکل بگیره. اگه این عشق نبود، پس عشق وجود نداره. :)
فکر کنم دیگه خیلی حوصله سر بر شدم و بحثای تکراری و دعواهایی که به جایی نمیرسه، فایده ای نداره. من برات کافی نبودم. منو ببخش..
میخواستم بگم تو اگه برای من باشی من از خدا دیگه هیچی نمیخوام. اصلا میخوام هیچ کس نباشه فقط تو باش. میخواستم بگم با اینکه عشق من انقدری از نظرت بزرگ نیست که برات کافی باشه ولی همه ی همه ی توانایی من برای دوست داشتن یه نفر بود. شاید اصلا تو عشقی ندیدی از سمتم ولی من اسم این حسمو عشق میذاشتم... اره منم به عشق اعتقاد داشتم یه روزی...
میخواستم اینارو بهش بگم ولی همیشه به جاش گریه کردم، همیشه داد زدم. من بلد نبودم عاشق بودنو. واسه همینم دیگه به عشق اعتقاد ندارم چون دیگه فکر نمیکنم فراتر از این حس توی وجودم بتونه شکل بگیره. اگه این عشق نبود، پس عشق وجود نداره. :)
فکر کنم دیگه خیلی حوصله سر بر شدم و بحثای تکراری و دعواهایی که به جایی نمیرسه، فایده ای نداره. من برات کافی نبودم. منو ببخش..
Forwarded from ⸤ آخرین دُرنآ ⸣
آنچنان عاشقت شدم که آرزو داشتم کسی این گونه عاشقم شود.
-محمود درویش
-محمود درویش