زندگی قرار بود آسون تر بشه که.
آدمای دنیام هر روز از خودشون ناامیدترم می کنن.
یک روزهایی خود را غلیظ و شدید، احمق خواهی نامید.
از شبایی که قبل خواب رویاهامو تصور میکردم و میخوابیدم، ۴ سالی میگذره.
یک روزی خواهد رسید که قید همه چیز را خواهی زد.
هنوزم چشمای تو
تورج شعبانخانی
ولی افسوس به نخواستن،دلم آروم نمی‌گیره .
زندگی خیلی سخت و گیج کنندس، مگه نه؟
با کاراتون خودتونو از چشم نندازید.
سبز آبیِ کبود!
اسم سال ۱۴۰۱ رو میذارم سال عوض شدن ها، تجربه های جدید تلخ و شیرین، سال بی قراری های گاه و بیگاه، امیدها، خنده ها، آغوش ها و ثبت خاطره ها...
اسم سال ۱۴۰۲ رو میذارم سال بزرگ شدن ها، بالغ شدن ها، بی تفاوت شدن ها، رها کردن ها، حذف کردن ها، سال خاطرات قشنگ.
تو اسم ۱۴۰۲ رو چی میذاری؟
همیشه و هنوز شب را از روز دوست تر میدارم.
از یه جا به بعد سیستم دفاعی بدنت کاری میکنه اهمیت خیلی چیزها برات کمرنگ تر بشن تا کمتر غمگین بشی یا شاید همش نشونه های بزرگ شدنه.
آدما دیگه حتی ارزش نوشتنمو ندارن. همین روزا شاید اینجارم پاک کنم.
2024/05/15 01:04:57
Back to Top
HTML Embed Code: