راز اعدام قاضی محمد و همکاری پسر او با ساواک
اسناد استخدام علی همام قاضی در وزارت خارجه، و واگذاری هکتارها زمین در زنجان
@Salar_Seyf
اسناد استخدام علی همام قاضی در وزارت خارجه، و واگذاری هکتارها زمین در زنجان
@Salar_Seyf
راز اعدام قاضی محمد و همکاری پسر او با ساواک
سالگرد اعدام قاضی محمد است که با درخواست و تلگرام خوانین کُرد، که تقاضای اعدام او را داشتند به دار آویخته شد. پس از ۲۱ آذر و نجات آذربایجان، قانون عفو متجاسرین آذربایجان و زنجان به تصویب رسید که شامل همه کسانی غیر از هیأت رهبری و مرتکب جنایت و جرایم علیه اموال و نفوس میشد.
اما تقی زاده و بقیه پا درمیانی دیگری هم کردند و با استفاده از عفو ملوکانه، مانع اعدام بسیاری دیگر از اعضای رهبری فرقه و حزب دموکرات شدند. اما نامه خوانین کُرد کرمانشاه و کُردستان به محمدرضاشاه پهلوی و درخواست مانع از عفو او شد. دلیل این کار، خیانتی بود که قاضی محمد نسبت به مملکت روا داشت و با این کار عملا نماینده دولت در مهاباد محسوب میشد، هنگام اشغال کشور با اجنبی همکاری کرد. از نظر کُردها، اینکار جرمی نابخشودنی بود.
خانواده قاضی با اعدام او کنار آمدند و دربار نیز به جای طرد آنها، به جذبشان آنها پرداخت. علی همام قاضی فرزند ارشد او با هدایت ساواک و دربار به مال و مکنت زیادی رسید و به عنوان دیپلمات به آلمان غربی رفت. احتمالا سمت رایزن اقتصادی برای او، یک پوشش جهت فعالیت جاسوسی علیه احزاب چپ بود. علاوه بر آن علی همام، درخواست پاداش، افزایش حقوق و زمین از دربار داشت.
سند زیر فقط یکی از آنها (چند هزار هکتار زمین در زنجان) است. زمینهای که علی قاضی از دربار گرفت، ظاهرا بعد از انقلاب توسط حسنی (امام جمعه ارومیه) برای مدتی اداره شد و بعدها احتمالا به اوقاف یا بنیادی منتقل شد.
علی قاضی پس از انقلاب، رفتن شاه و ساواک، به تنظیمات کارخانه برگشت و حزب تجزیه طلب پاک را در شمال عراق تأسیس کرد. اما به دلیل فعالیت های جاسوسی اش علیه چپها، به قدری در میان احزاب مسلح کُرد منفور شد که هیچگاه نامی از او نبردند و حزب دموکرات نیز تلاشی برای جذب او نکرد.
https://www.tg-me.com/salar_seyf/267
سالگرد اعدام قاضی محمد است که با درخواست و تلگرام خوانین کُرد، که تقاضای اعدام او را داشتند به دار آویخته شد. پس از ۲۱ آذر و نجات آذربایجان، قانون عفو متجاسرین آذربایجان و زنجان به تصویب رسید که شامل همه کسانی غیر از هیأت رهبری و مرتکب جنایت و جرایم علیه اموال و نفوس میشد.
اما تقی زاده و بقیه پا درمیانی دیگری هم کردند و با استفاده از عفو ملوکانه، مانع اعدام بسیاری دیگر از اعضای رهبری فرقه و حزب دموکرات شدند. اما نامه خوانین کُرد کرمانشاه و کُردستان به محمدرضاشاه پهلوی و درخواست مانع از عفو او شد. دلیل این کار، خیانتی بود که قاضی محمد نسبت به مملکت روا داشت و با این کار عملا نماینده دولت در مهاباد محسوب میشد، هنگام اشغال کشور با اجنبی همکاری کرد. از نظر کُردها، اینکار جرمی نابخشودنی بود.
خانواده قاضی با اعدام او کنار آمدند و دربار نیز به جای طرد آنها، به جذبشان آنها پرداخت. علی همام قاضی فرزند ارشد او با هدایت ساواک و دربار به مال و مکنت زیادی رسید و به عنوان دیپلمات به آلمان غربی رفت. احتمالا سمت رایزن اقتصادی برای او، یک پوشش جهت فعالیت جاسوسی علیه احزاب چپ بود. علاوه بر آن علی همام، درخواست پاداش، افزایش حقوق و زمین از دربار داشت.
سند زیر فقط یکی از آنها (چند هزار هکتار زمین در زنجان) است. زمینهای که علی قاضی از دربار گرفت، ظاهرا بعد از انقلاب توسط حسنی (امام جمعه ارومیه) برای مدتی اداره شد و بعدها احتمالا به اوقاف یا بنیادی منتقل شد.
علی قاضی پس از انقلاب، رفتن شاه و ساواک، به تنظیمات کارخانه برگشت و حزب تجزیه طلب پاک را در شمال عراق تأسیس کرد. اما به دلیل فعالیت های جاسوسی اش علیه چپها، به قدری در میان احزاب مسلح کُرد منفور شد که هیچگاه نامی از او نبردند و حزب دموکرات نیز تلاشی برای جذب او نکرد.
https://www.tg-me.com/salar_seyf/267
Telegram
Salar Seyf
دیسکورس (Discourse): گفتمان یا «گفتار»
دیسکورس در فلسفۀ قرونِ وسطایی در ادامه منطقِ ارسطو، اصولاً در راستای تولیدِ علم و روشی برای درست فکر کردن بود.
میشل فوکو، در ادامۀ نظریۀ باشلاغ (باشلار) نظریۀ دیسکورس را ارائه کرد و گفت، همیشه چنین نیست که دیسکورس مانند قدیم، برای درست فکر کردن باشد، بلکه اکنون تبدیل به ابزاری برای پیشبردِ منطقِ مناسباتِ جامعۀ سرمایهداری شده به طوری که هر چیزی را که با نُرمهای بورژوازی همخوان نباشد به بیرون جامعه طرد میکند و آنُرمال مینامند. فوکو در این نظریه تا جایی پیش رفت که، حتی بیماری ایدز را هم انکار کرد و اعتقاد داشت ایدز هم یک دیسکورس، برای کنترلِ سرکوبِ مناسباتِ جنسی است (فوکو همجنسگرا بود و در دهه ۱۹۸٠ میلادی وقتی این بیماری ظاهر شد، بیش از همه این قشر به آن مبتلا میشدند). بنابراین فوکو، به دوستانش گفت که ایدز واقعیت ندارد و فقط یکی از دیسکورسها یا ابزار سرکوبی است که از حوزۀ قدرت وارد علم شده و ارزشهای حاکم بر مناسباتِ جنسی بورژوازی را تحمیل میکند.
اما این که عوام، دیسکورس را «گفتمان» فهمیده و سپس آن را معادل «دیالوگ» (گفتگوی دو طرف) به کار میبرند، یکی دیگر از آفتهای ترجمه است.
دیسکورس یا «گفتار» یعنی منطقِ نظری «گفته» که در زبانهای اروپایی در برابر آنچه به صورت شهودی فهمیده میشود، به کار میرود و در نظریۀ جدید فوکو، منطقِ نظری مناسباتِ قدرت را توضیح میدهد.
اما اینکه برای بسیاری از ما درک تفاوت بین گفتمان و گفتار ملموس نیست به سابقۀ استعمال دیسکورس در زبانهای اروپایی بر میگردد که ما کلاً از آن بیخبریم. بنابراین تصور میکنیم که گفتمان همان دیسکورس است، همانطور که برخی میپندارند «راهبرد» همان استراتژی است یا اصلاً میتوان مضمونِ استراتژی را ترجمه کرد. از این موارد بسیار است. مثلا عوامِ علما نیز تصور میکنند «حاکمیت» یعنی حکومت و حکومت یعنی دولت و دولت یعنی کابینه. در غیابِ مفاهیمِ درست، نمیتوان درست نوشت و اندیشید.
بنابراین اگر در صددِ نوشتنِ یک متنِ علمی یا حتی توییت یا یادداشتِ جدی هستید، از کلماتِ درست استفاده کنید. گفتمان، دیسکورس نیست.
👇👇
@Salar_Seyf
دیسکورس در فلسفۀ قرونِ وسطایی در ادامه منطقِ ارسطو، اصولاً در راستای تولیدِ علم و روشی برای درست فکر کردن بود.
میشل فوکو، در ادامۀ نظریۀ باشلاغ (باشلار) نظریۀ دیسکورس را ارائه کرد و گفت، همیشه چنین نیست که دیسکورس مانند قدیم، برای درست فکر کردن باشد، بلکه اکنون تبدیل به ابزاری برای پیشبردِ منطقِ مناسباتِ جامعۀ سرمایهداری شده به طوری که هر چیزی را که با نُرمهای بورژوازی همخوان نباشد به بیرون جامعه طرد میکند و آنُرمال مینامند. فوکو در این نظریه تا جایی پیش رفت که، حتی بیماری ایدز را هم انکار کرد و اعتقاد داشت ایدز هم یک دیسکورس، برای کنترلِ سرکوبِ مناسباتِ جنسی است (فوکو همجنسگرا بود و در دهه ۱۹۸٠ میلادی وقتی این بیماری ظاهر شد، بیش از همه این قشر به آن مبتلا میشدند). بنابراین فوکو، به دوستانش گفت که ایدز واقعیت ندارد و فقط یکی از دیسکورسها یا ابزار سرکوبی است که از حوزۀ قدرت وارد علم شده و ارزشهای حاکم بر مناسباتِ جنسی بورژوازی را تحمیل میکند.
اما این که عوام، دیسکورس را «گفتمان» فهمیده و سپس آن را معادل «دیالوگ» (گفتگوی دو طرف) به کار میبرند، یکی دیگر از آفتهای ترجمه است.
دیسکورس یا «گفتار» یعنی منطقِ نظری «گفته» که در زبانهای اروپایی در برابر آنچه به صورت شهودی فهمیده میشود، به کار میرود و در نظریۀ جدید فوکو، منطقِ نظری مناسباتِ قدرت را توضیح میدهد.
اما اینکه برای بسیاری از ما درک تفاوت بین گفتمان و گفتار ملموس نیست به سابقۀ استعمال دیسکورس در زبانهای اروپایی بر میگردد که ما کلاً از آن بیخبریم. بنابراین تصور میکنیم که گفتمان همان دیسکورس است، همانطور که برخی میپندارند «راهبرد» همان استراتژی است یا اصلاً میتوان مضمونِ استراتژی را ترجمه کرد. از این موارد بسیار است. مثلا عوامِ علما نیز تصور میکنند «حاکمیت» یعنی حکومت و حکومت یعنی دولت و دولت یعنی کابینه. در غیابِ مفاهیمِ درست، نمیتوان درست نوشت و اندیشید.
بنابراین اگر در صددِ نوشتنِ یک متنِ علمی یا حتی توییت یا یادداشتِ جدی هستید، از کلماتِ درست استفاده کنید. گفتمان، دیسکورس نیست.
👇👇
@Salar_Seyf
تحلیل خبر: سه میلیارد یورو برای بستن مرز با افغانستان در ۵ سال!
دیوار کشیدن پس از پنج سال( ۱۴٠۸) بین ایران و افغانستان، احتمالا میتواند برای جلوگیری از خروج افاغنه مفید باشد نه جلوگیری از ورود آنها یا پر کردن یک خلأ بزرگ مرزی.
بماند که سفارت ایران در کابل و هرات (وزارت خارجه) برای هرکس که بخواهد بدون مصاحبه و تشریفات ویزا میدهد و وزارت کشور هم برای هر افغانی که بخواهد (ولو با ورود غیرقانونی به کشور) اقامت بلند مدت میدهد.
روزی نیست که خبر عجیبی از جنایت افاغنه علیه شهروندان اعم از قتل، تعرض، تجاوز، همدستی در جنایت یا مداخله در امور داخلی و اجتماعی ایران منتشر نشود و این وضع وخیم تر هم خواهد شد. بنابراین روزگاری تیره منتظر امنیت و آینده ایران است که تصور آن فعلا از قوه تخیل ما خارج است.
امروز خبری منتشر شد که سه میلیارد یورو بودجه برای انسداد مرز با افغانستان اختصاص یافته تا عرض پنج سال، دیواری ساخته شود. در فرضی که کل این بودجه اختصاص یابد و عرض پنج سال نیز به پایان برسد، در فاصله این سالها فجایعی در مملکت رخ میدهد که تا مدتها دامنگیر جامعه خواهد بود و در نهایت دستکم نیمی از جمعیت بی کیفیت افغانستان و بخشی از پاکستان به ایران تزریق خواهد شد در حالیکه خود ما با مهاجرت نیروی کار ماهر (جمعیت باکیفیت) روبرو هستیم که خود قصه ای است پر آب چشم.
این انبوه جمعیت، میتواند مرغ نیم بسمل نظم قانونی را به عصر ماقبل دولت پرتاب کند و انگیزه توسعه و تحول را به دست پر قدرت باد فنا بسپارد. از این رو در آینده با چنان چشم اندازهایی روبرو خواهیم شد که نظم کنونی را به منزله عصر ممتاز دیسپلین اجتماعی به یاد بیاوریم.
در این مدت، کمر امنیت، بهداشت، تولید، نظم و قانون شکسته و احتمالا همان بودجه کذایی نیز خرج مبارزه با تروریسم داخلی خواهد شد.
به همین دلسل هرکس مدافع حضور افاغنه باشد، دوست این مملکت نیست زیرا هیچ چیز مانند آفت افغان نمیتواند، بنیادهای توسعه اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی یک کشور را به بهترین شکل نابود کند و همین نظم و قانون حداقلی را هم به صحنه های سوررئالی از «وضع طبیعی انسان» بدل کند.
برای درک عمق فاجعه فقط تصور کنید که کشوری به وسعت و جمعیت امریکا حدودا ۱۳ میلیون مهاجر غیرقانونی دارد. این رقم را مقایسه کنید با وسعت، اقتصاد و جمعیت ایران.
سرانه نیروی پلیس در ایران ۸٠ میلیونی، در بهترین حالت تقریبا کمتر از ۲ پلیس به ازای ده هزار تن جمعیت بود. ولی اگر تعداد افاغنه-که ماشالله همیشه نیازمند پلیس هستند- را ده میلیون نفر فرض کنیم، خواهیم دید که ایران از نظر سرانه پلیس اصلا در رتبه ممتازی قرار ندارد زیرا این رقم در وضع استاندارد جهانی، ۷ پلیس به ازای ۱٠٠٠٠ تن است.
به هر روی کشور در بهترین وضع با هزینه ای بسیار گزاف میتواند از شر آفت افغان خلاص شود که فعلا کرانه آن نامعلوم و امید به آن فوق العاده کم است.
در شرایط کنونی ترکیه مرز با ایران را به دلیل جلوگیری از سیل بنیانکن بزرگ، دیوارکشیده و یونان نیز همین کار را با مرز ترکیه کرده و اروپا نیز متکی به دیوارهای ترکیه و یونان است و هر سال بر سر دو یا سه هزار مهاجر کمتر یا بیشتر چانه می زند!
در این میان به قول شاملو «تنها
ماییم ــ من و تو ــ نظّارِگانِ خاموشِ این خلأ، دلافسردگانِ پادرجای حیرانِ دریچههای انجمادِ همسفران».
👇👇
@Salar_Seyf
دیوار کشیدن پس از پنج سال( ۱۴٠۸) بین ایران و افغانستان، احتمالا میتواند برای جلوگیری از خروج افاغنه مفید باشد نه جلوگیری از ورود آنها یا پر کردن یک خلأ بزرگ مرزی.
بماند که سفارت ایران در کابل و هرات (وزارت خارجه) برای هرکس که بخواهد بدون مصاحبه و تشریفات ویزا میدهد و وزارت کشور هم برای هر افغانی که بخواهد (ولو با ورود غیرقانونی به کشور) اقامت بلند مدت میدهد.
روزی نیست که خبر عجیبی از جنایت افاغنه علیه شهروندان اعم از قتل، تعرض، تجاوز، همدستی در جنایت یا مداخله در امور داخلی و اجتماعی ایران منتشر نشود و این وضع وخیم تر هم خواهد شد. بنابراین روزگاری تیره منتظر امنیت و آینده ایران است که تصور آن فعلا از قوه تخیل ما خارج است.
امروز خبری منتشر شد که سه میلیارد یورو بودجه برای انسداد مرز با افغانستان اختصاص یافته تا عرض پنج سال، دیواری ساخته شود. در فرضی که کل این بودجه اختصاص یابد و عرض پنج سال نیز به پایان برسد، در فاصله این سالها فجایعی در مملکت رخ میدهد که تا مدتها دامنگیر جامعه خواهد بود و در نهایت دستکم نیمی از جمعیت بی کیفیت افغانستان و بخشی از پاکستان به ایران تزریق خواهد شد در حالیکه خود ما با مهاجرت نیروی کار ماهر (جمعیت باکیفیت) روبرو هستیم که خود قصه ای است پر آب چشم.
این انبوه جمعیت، میتواند مرغ نیم بسمل نظم قانونی را به عصر ماقبل دولت پرتاب کند و انگیزه توسعه و تحول را به دست پر قدرت باد فنا بسپارد. از این رو در آینده با چنان چشم اندازهایی روبرو خواهیم شد که نظم کنونی را به منزله عصر ممتاز دیسپلین اجتماعی به یاد بیاوریم.
در این مدت، کمر امنیت، بهداشت، تولید، نظم و قانون شکسته و احتمالا همان بودجه کذایی نیز خرج مبارزه با تروریسم داخلی خواهد شد.
به همین دلسل هرکس مدافع حضور افاغنه باشد، دوست این مملکت نیست زیرا هیچ چیز مانند آفت افغان نمیتواند، بنیادهای توسعه اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و سیاسی یک کشور را به بهترین شکل نابود کند و همین نظم و قانون حداقلی را هم به صحنه های سوررئالی از «وضع طبیعی انسان» بدل کند.
برای درک عمق فاجعه فقط تصور کنید که کشوری به وسعت و جمعیت امریکا حدودا ۱۳ میلیون مهاجر غیرقانونی دارد. این رقم را مقایسه کنید با وسعت، اقتصاد و جمعیت ایران.
سرانه نیروی پلیس در ایران ۸٠ میلیونی، در بهترین حالت تقریبا کمتر از ۲ پلیس به ازای ده هزار تن جمعیت بود. ولی اگر تعداد افاغنه-که ماشالله همیشه نیازمند پلیس هستند- را ده میلیون نفر فرض کنیم، خواهیم دید که ایران از نظر سرانه پلیس اصلا در رتبه ممتازی قرار ندارد زیرا این رقم در وضع استاندارد جهانی، ۷ پلیس به ازای ۱٠٠٠٠ تن است.
به هر روی کشور در بهترین وضع با هزینه ای بسیار گزاف میتواند از شر آفت افغان خلاص شود که فعلا کرانه آن نامعلوم و امید به آن فوق العاده کم است.
در شرایط کنونی ترکیه مرز با ایران را به دلیل جلوگیری از سیل بنیانکن بزرگ، دیوارکشیده و یونان نیز همین کار را با مرز ترکیه کرده و اروپا نیز متکی به دیوارهای ترکیه و یونان است و هر سال بر سر دو یا سه هزار مهاجر کمتر یا بیشتر چانه می زند!
در این میان به قول شاملو «تنها
ماییم ــ من و تو ــ نظّارِگانِ خاموشِ این خلأ، دلافسردگانِ پادرجای حیرانِ دریچههای انجمادِ همسفران».
👇👇
@Salar_Seyf
ادراک و چشم انداز ژئوپلیتیک ترکیه
حسین سیف الدینی
انتشارات شیرازه ۱۴٠۳
▫️کتاب حاضر پژوهشی است در باب بنیادهای ژئوپلیتیکی و سیاست خارجی ترکیه که کوشش دارد بر اساس چند روایت از بنیاد جغرافیایی این کشور و مبانی ادراکی آن در طول تاریخ معاصر، سیاست خارجی ترکیه را توضیح دهد.
پژوهش حاضر پاسخی به این پرسش اصلی است که «ادراک ژئوپلیتیکی ترکیه چه تأثیری بر سیاست قلمروسازی آن در محیط پیرامون دارد؟»
▫️در یافته های کتاب به تأثیر ژرف تحولات کلان ژئواستراتژیک در جهان بر منطق تحولات ترکیه توجه شده و سپس رویکرد هر یک از گفتارهای سیاسی اصلی یعنی اسلامگرایی، کمالیسم، پان ترکیسم و نوعثمانی گری در حوزه ژئوپلیتیک و سیاست خارجی مورد سنجش قرار گرفته است.
▫️بخش مهمی از یافته های این اثر به تحلیل مضمون محصولات فرهنگی (رمان، سریال، فیلم)، تحلیل مضمون سخنرانی رهبران کشور در ۱۹۹٠ و تحلیل مضمون سخنان رهبران ترکیه در بازه زمانی (۲٠۱۵ الی ۲٠۲٠) باز میگردد و تلاش شده، تاثیر ادراک ژئوپلیتیکی و سیاست قلمروسازی با تکیه بر این یافته ها، توضیح داده شود.
برای سفارش کتاب از نشر شیرازه کلیک کنید
برای سفارش از سایت ایران کتاب
@Salar_Seyf
حسین سیف الدینی
انتشارات شیرازه ۱۴٠۳
▫️کتاب حاضر پژوهشی است در باب بنیادهای ژئوپلیتیکی و سیاست خارجی ترکیه که کوشش دارد بر اساس چند روایت از بنیاد جغرافیایی این کشور و مبانی ادراکی آن در طول تاریخ معاصر، سیاست خارجی ترکیه را توضیح دهد.
پژوهش حاضر پاسخی به این پرسش اصلی است که «ادراک ژئوپلیتیکی ترکیه چه تأثیری بر سیاست قلمروسازی آن در محیط پیرامون دارد؟»
▫️در یافته های کتاب به تأثیر ژرف تحولات کلان ژئواستراتژیک در جهان بر منطق تحولات ترکیه توجه شده و سپس رویکرد هر یک از گفتارهای سیاسی اصلی یعنی اسلامگرایی، کمالیسم، پان ترکیسم و نوعثمانی گری در حوزه ژئوپلیتیک و سیاست خارجی مورد سنجش قرار گرفته است.
▫️بخش مهمی از یافته های این اثر به تحلیل مضمون محصولات فرهنگی (رمان، سریال، فیلم)، تحلیل مضمون سخنرانی رهبران کشور در ۱۹۹٠ و تحلیل مضمون سخنان رهبران ترکیه در بازه زمانی (۲٠۱۵ الی ۲٠۲٠) باز میگردد و تلاش شده، تاثیر ادراک ژئوپلیتیکی و سیاست قلمروسازی با تکیه بر این یافته ها، توضیح داده شود.
برای سفارش کتاب از نشر شیرازه کلیک کنید
برای سفارش از سایت ایران کتاب
@Salar_Seyf
امرملی و تمامیت ارضی، واقعیت موثر در کشورداری
امر ملّی به عنوان یک مفهوم «سیاسی» برونداد تداوم طبیعی امرایرانی به عنوان یک مفهوم «تاریخی» است. بنابراین این اثر در آغاز به تعریف امرملّی پرداخته و سپس مفهوم دولت و حکومتِ قانون را در مرکز توجه قرار داده است.
مفردات مفهوم امرملّی پیرو منطق عملی است و مصادیق آن باید از عمل سیاسی استخراج شود از همین رو در واقع امر ملّی «نظرِعمل» است نه نظرِنظر .
از چشم انداز اجتماعی و سیاسی امر ملّی برای توضیح برخی تحولات در تاریخ معاصر مورد استفاده قرارگرفته است و فهم سرشت آن جهت درک منطق تحولات دوران معاصر اهمیتی بسزا دارد و بهعنوان «منطق در عمل» که امرِ واقعِ ملّی را توضیح میدهد در عالم واقعیّت و سیر تاریخ وجود داشته بنابراین باید بتوان منطق درونی آن را شناخت و تحلیلی از برآمدن آن ارائه کرد. از این زاویه امر ملّی چیزی نیست که با چشمسر دیده شود بلکه مفهومی است که در مصداقهای عمل سیاسی در طول تاریخ جاری است.
سفارش از ایران کتاب
@Salar_Seyf
امر ملّی به عنوان یک مفهوم «سیاسی» برونداد تداوم طبیعی امرایرانی به عنوان یک مفهوم «تاریخی» است. بنابراین این اثر در آغاز به تعریف امرملّی پرداخته و سپس مفهوم دولت و حکومتِ قانون را در مرکز توجه قرار داده است.
مفردات مفهوم امرملّی پیرو منطق عملی است و مصادیق آن باید از عمل سیاسی استخراج شود از همین رو در واقع امر ملّی «نظرِعمل» است نه نظرِنظر .
از چشم انداز اجتماعی و سیاسی امر ملّی برای توضیح برخی تحولات در تاریخ معاصر مورد استفاده قرارگرفته است و فهم سرشت آن جهت درک منطق تحولات دوران معاصر اهمیتی بسزا دارد و بهعنوان «منطق در عمل» که امرِ واقعِ ملّی را توضیح میدهد در عالم واقعیّت و سیر تاریخ وجود داشته بنابراین باید بتوان منطق درونی آن را شناخت و تحلیلی از برآمدن آن ارائه کرد. از این زاویه امر ملّی چیزی نیست که با چشمسر دیده شود بلکه مفهومی است که در مصداقهای عمل سیاسی در طول تاریخ جاری است.
سفارش از ایران کتاب
@Salar_Seyf
جنبش «برای میهن» در ارمنستان به اوج رسید
جنبش «برای میهن» در ارمنستان، محصول زمانی است که مشخص شد، پاشینیان، اگر ماسکش را دربیاورد، چهره الهام علی اف ظاهر خواهد شد. همه جوامع شرقی که فریفته انقلاب رنگی شدند از اوکراین تا ارمنستان در نهایت به بحرانی عمیق رسیدند و رهبران مصنوعی که ادعای مبارزه با فساد داشتند، فسادی بالاتر از قبل به وجود آوردند و به دیکتاتورهایی کاریکاتور گونه تبدیل شدند که دیگر تن به انتخابات نمیدهند. پاشینیان علاوه بر همه اینها، خاک کشورش را هم مرحله به مرحله فروخت: اول طی مصالحه پشت پرده (مشابه آنچه که حیدرعلی اف در ۱۹۹۳-۱۹۹۴ صورت داد)، قراباغ را تسلیم کرد و اجازه مداخله گسترده به ارتش نداد. با دیاسپورای ارمنی خارخ قطع رابطه کرد و اکنون در حال واگذاری یک طرفه چندین روستای مسکون (به جای مبادله) است.
پاشینیان احتمالا تنها نخست وزیر دوران جنگ است که در بین کشورهای متخاصم دولت خودش، محبوبیت بیشتری دارد، به طوری که روسای جمهور و وزیران دفاع کشورهای متخاصم ارمنستان، مردم این کشور را تهدید میکنند که نباید به کسی جز او رأی دهند. روزنامه نگار متوسطی که با ادعای دموکراسی خواهی به قدرت رسیده بود، در درجه اول، مخالفین بالقوه خود را به زندان هدایت کرد، تظاهرکنندگان را دستگیر و حتی یک حزب مسلح به عنوان میلیشیای حامی خود درست کرد.
در ارمنستان، یک معیار عرفی در مورد میزان نفوذ و موفقیت احتمالی یک جنبش وجود دارد که میگویند، اگر حرکتی بتواند، میدان جمهوری را پر کند، یعنی توانسته حمایت یا توجه عمومی را به خود جلب نماید. باغرات گالستانیان، اسقف اعظم ارمنستان پس از واگذاری چندین روستای مرزی و بیرون راندن مردم این آنها (ناحیه طاووس) از کاشانه خود- آن هم به دست ارتش پاشینیان نه ارتش بیگانه- مشروعیت چنین رئیس دولتی را به چالش کشید و پس از سه هفته با استقبال بی نظیری روبرو شد تا اینکه دیروز توانست میدان جمهوری را پر کند.
فعلا پاشینیان تن به «انتخابات زودرس» نداده ولی تنها امیدی که به مردمش میدهد، واگذاری سرزمین های بیشتر به الهام علی اف و بیرون راندن آنها از خانه هایشان در نوامبر آینده است. گالستانیان میگوید، خیانتی است که نامش را صلح گذاشته اند.
👇👇👇
@Salar_Seyf
جنبش «برای میهن» در ارمنستان، محصول زمانی است که مشخص شد، پاشینیان، اگر ماسکش را دربیاورد، چهره الهام علی اف ظاهر خواهد شد. همه جوامع شرقی که فریفته انقلاب رنگی شدند از اوکراین تا ارمنستان در نهایت به بحرانی عمیق رسیدند و رهبران مصنوعی که ادعای مبارزه با فساد داشتند، فسادی بالاتر از قبل به وجود آوردند و به دیکتاتورهایی کاریکاتور گونه تبدیل شدند که دیگر تن به انتخابات نمیدهند. پاشینیان علاوه بر همه اینها، خاک کشورش را هم مرحله به مرحله فروخت: اول طی مصالحه پشت پرده (مشابه آنچه که حیدرعلی اف در ۱۹۹۳-۱۹۹۴ صورت داد)، قراباغ را تسلیم کرد و اجازه مداخله گسترده به ارتش نداد. با دیاسپورای ارمنی خارخ قطع رابطه کرد و اکنون در حال واگذاری یک طرفه چندین روستای مسکون (به جای مبادله) است.
پاشینیان احتمالا تنها نخست وزیر دوران جنگ است که در بین کشورهای متخاصم دولت خودش، محبوبیت بیشتری دارد، به طوری که روسای جمهور و وزیران دفاع کشورهای متخاصم ارمنستان، مردم این کشور را تهدید میکنند که نباید به کسی جز او رأی دهند. روزنامه نگار متوسطی که با ادعای دموکراسی خواهی به قدرت رسیده بود، در درجه اول، مخالفین بالقوه خود را به زندان هدایت کرد، تظاهرکنندگان را دستگیر و حتی یک حزب مسلح به عنوان میلیشیای حامی خود درست کرد.
در ارمنستان، یک معیار عرفی در مورد میزان نفوذ و موفقیت احتمالی یک جنبش وجود دارد که میگویند، اگر حرکتی بتواند، میدان جمهوری را پر کند، یعنی توانسته حمایت یا توجه عمومی را به خود جلب نماید. باغرات گالستانیان، اسقف اعظم ارمنستان پس از واگذاری چندین روستای مرزی و بیرون راندن مردم این آنها (ناحیه طاووس) از کاشانه خود- آن هم به دست ارتش پاشینیان نه ارتش بیگانه- مشروعیت چنین رئیس دولتی را به چالش کشید و پس از سه هفته با استقبال بی نظیری روبرو شد تا اینکه دیروز توانست میدان جمهوری را پر کند.
فعلا پاشینیان تن به «انتخابات زودرس» نداده ولی تنها امیدی که به مردمش میدهد، واگذاری سرزمین های بیشتر به الهام علی اف و بیرون راندن آنها از خانه هایشان در نوامبر آینده است. گالستانیان میگوید، خیانتی است که نامش را صلح گذاشته اند.
👇👇👇
@Salar_Seyf
حکایتِ سوزاندنِ صورتِ مذاکراتِ قانونِ مدنی و درسی که میتوان گرفت
مصطفی عدل یکی از حقوقدانانی که در تدوینِ قانون مدنی شرکت داشت، جایی گفته است:
پس از تصویبِ قانون مدنی، با توافقِ اعضای کمیسیونِ تدوین از جمله، اصرارِ محمد فاطمی قمی، صورتمذاکراتِ تدوینِ قانونِ مدنی سوزانده شده تا از آن پس، حقوقدانان و قضاتِ ایرانی هرجا به اِشکالی در فهمِ مادهای برخوردند در تفسیر آن، به جای منابعِ قدیمِ فقهی به اصولِ حقوقِ «جدید» برگردند و بدینسان، قانونِ جدید را برابر مقتضیاتِ زمان و مکانِ علمِ حقوقِ جدید، توضیح دهند.
قانون مدنی با ترکیبی که داشت، در عمل، جدید در قدیم بود، بنابراین برای تفسیر آن به هنگام وقایعِ جدید، بازگشت به قدیم، راهگشا نبود. هدف قانونگذارانِ ایرانِ مُدرن، آن بود که حقوقِ شرع درونِ یک نظامِ حقوقی جدید، فهمیده و بسط داده شود.
مهمترین پیامد این قاعده که «قانون، باید با مزاجِ مملکت، سازگار باشد» این بود که قانونِ شرع باید بر اساسِ یک نظام حقوقی، درک میشد.
اما «مزاجِ مملکت» در زمان و مکان امری ثابت نبود و همین امر موجب میشد که قانونِ شرع مطابقِ مقتضیاتِ زمان و مکان، مورد تفسیر قرار گیرد. این همان تحولی است که به تعبیری میبایست، فهمی از وجوهی از قدیم در جدیدِ شرع را با اسلوبِ حقوقِ جدید،عرضه میکرد.
با این همه، جدید و بدیع بودنِ قانونِ مدنی به بهره گرفتن از مجموعههای مُدرن، مربوط نمیشود. آنچه دارای اهمیت بیشتری است قرار دادن قانون، در میدانِ جاذبۀ حقوق بود تا قانونِ قدیم با حقوقِ جدید، تفسیر شود و در هر دورهای نیز با مقتضیاتِ زمان و مکان مطابقت داشته باشد.
بنابراین قانون در میدانِ جاذبۀ «حقوق» است که اهمیت دارد. پس قانونی که حقوقی نباشد با یاسای چنگیزی، تفاوت ندارد. از این رو قانون، یا حقوقی است یا اصولاً قانون نیست.
محمد فاطمی و منصورالسلطنه (مصطفی) عدل، دو نفر از اعضای اصلی کمیسیونِ تدوینِ قانون اساسی بودند که خاطرۀ راز آلودِ سوزاندنِ همۀ اسنادِ مذاکراتی را که منجر به تدوینِ قانونِ مدنی شده بود را روایت کردهاند. آنچه را که ما امروز در عالمِ نظر، امکانِ توضیحش داریم، مؤسسانِ قانونِ مدنی در عمل فهمیده بودند.
سایر اعضای این کمیسیون عبارت بودند: نصرالله تقوی، شیخ محمد بروجردی، شیخ اسدالله ممقانی، سید محمدرضا افجهای، سید محسن صدرالاشراف، جواد عامری، احمد متین دفتری، محمدرضا ایروانی.
پینوشت ۱:
دستکم سه نفر از این بزرگان از جمله مصطفی عدل، اسدالله ممقانی و محمدرضا ایروانی، تبریزی بودند.
پی نوشت ۲:
جواد طباطبایی در کتاب ملت، دولت و حکومت قانون، به توضیح فلسفی موضوع از بین بردن مشروح مذاکرات قانون مدنی پرداخته که بخشی از آن در این یادداشت به زبانی سادهتر استفاده شده است.
@Salar_Seyf
حکایتِ سوزاندنِ صورتِ مذاکراتِ قانونِ مدنی و درسی که میتوان گرفت
مصطفی عدل یکی از حقوقدانانی که در تدوینِ قانون مدنی شرکت داشت، جایی گفته است:
پس از تصویبِ قانون مدنی، با توافقِ اعضای کمیسیونِ تدوین از جمله، اصرارِ محمد فاطمی قمی، صورتمذاکراتِ تدوینِ قانونِ مدنی سوزانده شده تا از آن پس، حقوقدانان و قضاتِ ایرانی هرجا به اِشکالی در فهمِ مادهای برخوردند در تفسیر آن، به جای منابعِ قدیمِ فقهی به اصولِ حقوقِ «جدید» برگردند و بدینسان، قانونِ جدید را برابر مقتضیاتِ زمان و مکانِ علمِ حقوقِ جدید، توضیح دهند.
قانون مدنی با ترکیبی که داشت، در عمل، جدید در قدیم بود، بنابراین برای تفسیر آن به هنگام وقایعِ جدید، بازگشت به قدیم، راهگشا نبود. هدف قانونگذارانِ ایرانِ مُدرن، آن بود که حقوقِ شرع درونِ یک نظامِ حقوقی جدید، فهمیده و بسط داده شود.
مهمترین پیامد این قاعده که «قانون، باید با مزاجِ مملکت، سازگار باشد» این بود که قانونِ شرع باید بر اساسِ یک نظام حقوقی، درک میشد.
اما «مزاجِ مملکت» در زمان و مکان امری ثابت نبود و همین امر موجب میشد که قانونِ شرع مطابقِ مقتضیاتِ زمان و مکان، مورد تفسیر قرار گیرد. این همان تحولی است که به تعبیری میبایست، فهمی از وجوهی از قدیم در جدیدِ شرع را با اسلوبِ حقوقِ جدید،عرضه میکرد.
با این همه، جدید و بدیع بودنِ قانونِ مدنی به بهره گرفتن از مجموعههای مُدرن، مربوط نمیشود. آنچه دارای اهمیت بیشتری است قرار دادن قانون، در میدانِ جاذبۀ حقوق بود تا قانونِ قدیم با حقوقِ جدید، تفسیر شود و در هر دورهای نیز با مقتضیاتِ زمان و مکان مطابقت داشته باشد.
بنابراین قانون در میدانِ جاذبۀ «حقوق» است که اهمیت دارد. پس قانونی که حقوقی نباشد با یاسای چنگیزی، تفاوت ندارد. از این رو قانون، یا حقوقی است یا اصولاً قانون نیست.
محمد فاطمی و منصورالسلطنه (مصطفی) عدل، دو نفر از اعضای اصلی کمیسیونِ تدوینِ قانون اساسی بودند که خاطرۀ راز آلودِ سوزاندنِ همۀ اسنادِ مذاکراتی را که منجر به تدوینِ قانونِ مدنی شده بود را روایت کردهاند. آنچه را که ما امروز در عالمِ نظر، امکانِ توضیحش داریم، مؤسسانِ قانونِ مدنی در عمل فهمیده بودند.
سایر اعضای این کمیسیون عبارت بودند: نصرالله تقوی، شیخ محمد بروجردی، شیخ اسدالله ممقانی، سید محمدرضا افجهای، سید محسن صدرالاشراف، جواد عامری، احمد متین دفتری، محمدرضا ایروانی.
پینوشت ۱:
دستکم سه نفر از این بزرگان از جمله مصطفی عدل، اسدالله ممقانی و محمدرضا ایروانی، تبریزی بودند.
پی نوشت ۲:
جواد طباطبایی در کتاب ملت، دولت و حکومت قانون، به توضیح فلسفی موضوع از بین بردن مشروح مذاکرات قانون مدنی پرداخته که بخشی از آن در این یادداشت به زبانی سادهتر استفاده شده است.
@Salar_Seyf
شبحِ سرگردانِ «خلافت» در آسمان اروپای مرکزی
در دورانِ معاصر، اندیشۀ احیای «خلافت»، مهمترین فکر سیاسی بود که عالمِ عرب و جهانِ اسلام (سنی) تولید کرده است.
پس از الغای خلافت در عثمانی (۱۹۲۴ میلادی)، نهضتهای اسلامی زیادی از شبهقاره تا شمالِ آفریقا به آن واکنش نشان دادند. اخوان المسلمین مهمترین نهضتی بود که در مصر با هدفِ احیای خلافت تأسیس شد و شاخههای متعدد آن در خاورمیانه گسترش یافت. به این ترتیب در فقدانِ مرزهای ملی و هویتِ ملی مستقل برای امیرنشینها و جوامعِ عرب و نیز اندیشۀ سیاسی مستقل یا معتبر و معتدل، شبحِ خلافت، هیچگاه از فرازِ افقِ جوامعِ مسلمان (سنی) و عرب، محو نشد و وسوسۀ آن همواره در میانِ امت، باقی ماند.
با شکستِ ناسیونالیسمِ عرب که خود را در درجۀ اول، متحدِ شوروی فرض میکرد و به هم ریختن نظامِ جهانی پس از جنگِ سرد، بحرانِ خلافت، یکبار دیگر، گریبانِ اعراب و معدودی از تُرکان را گرفت که در حافظۀ تاریخی خود تجربهای از آن را داشتند. در ادامه پاکستان و افغانستانِ سنی نیز از این وسوسه برکنار نماند.
تجربۀ داعش ( با شعارِ امتِ من، سحر آمد) اوج این بحران هویت در جهان اسلام بود. جوامعِ فوق با بازتولید خاطرۀ تاریخی سیادتِ خلیفه بر امّت، تصویری از گذشته را در آینده ساختند.
خلیفه و امتی که به داعش پیوسته بودند، ایرانیانِ شیعه را اولین دشمنان خود قلمداد کردند که از حمایتِ پنهان ترکیه نیز برخوردار بود. این دوران یکی از عجیبترین، اعصارِ تاریخی منطقه است چرا که رابطۀ نیروها در منطقه، مانند قرن سوم و چهارم هجری یکبار دیگر تکرار میشد ولی اینبار به صورت کمدی. در این مقطع ایران یکبار دیگر موفق شد خلافت (داعش) را شکست دهد.
اما با جنگ سوریه و فروپاشی حکومتِ افغانستان، سیلی از جمعیت وارد اروپا شده است که مدیریت آن دیگر به آسانی ممکن نیست. از آلمان تا هلند، درفشِ سیاهِ خلافتخواهی به اهتزاز درآمده و پاسخِ آماده بر مبنای خلاء خلافت به بحرانِ مهاجران دست و پا کرده است. نکته اینجاست که این شبح، اینبار به جای قاهره و شام در قلب اروپا ظاهر شده است.
پینوشت: درکِ تحولاتِ اخیر برای ما از آن رو مهم است که بخش مهمی از تاریخ ما، عبارت بود از کشمکش با نهادِ خلافت (اموی، عباسی، عثمانی). ایران برای بیرون ماندن از میدانِ جاذبۀ خلافت و چیرگی آن، هزینه گزافی داد، اما در نهایت پیروز شد.
@salar_seyf
شبحِ سرگردانِ «خلافت» در آسمان اروپای مرکزی
در دورانِ معاصر، اندیشۀ احیای «خلافت»، مهمترین فکر سیاسی بود که عالمِ عرب و جهانِ اسلام (سنی) تولید کرده است.
پس از الغای خلافت در عثمانی (۱۹۲۴ میلادی)، نهضتهای اسلامی زیادی از شبهقاره تا شمالِ آفریقا به آن واکنش نشان دادند. اخوان المسلمین مهمترین نهضتی بود که در مصر با هدفِ احیای خلافت تأسیس شد و شاخههای متعدد آن در خاورمیانه گسترش یافت. به این ترتیب در فقدانِ مرزهای ملی و هویتِ ملی مستقل برای امیرنشینها و جوامعِ عرب و نیز اندیشۀ سیاسی مستقل یا معتبر و معتدل، شبحِ خلافت، هیچگاه از فرازِ افقِ جوامعِ مسلمان (سنی) و عرب، محو نشد و وسوسۀ آن همواره در میانِ امت، باقی ماند.
با شکستِ ناسیونالیسمِ عرب که خود را در درجۀ اول، متحدِ شوروی فرض میکرد و به هم ریختن نظامِ جهانی پس از جنگِ سرد، بحرانِ خلافت، یکبار دیگر، گریبانِ اعراب و معدودی از تُرکان را گرفت که در حافظۀ تاریخی خود تجربهای از آن را داشتند. در ادامه پاکستان و افغانستانِ سنی نیز از این وسوسه برکنار نماند.
تجربۀ داعش ( با شعارِ امتِ من، سحر آمد) اوج این بحران هویت در جهان اسلام بود. جوامعِ فوق با بازتولید خاطرۀ تاریخی سیادتِ خلیفه بر امّت، تصویری از گذشته را در آینده ساختند.
خلیفه و امتی که به داعش پیوسته بودند، ایرانیانِ شیعه را اولین دشمنان خود قلمداد کردند که از حمایتِ پنهان ترکیه نیز برخوردار بود. این دوران یکی از عجیبترین، اعصارِ تاریخی منطقه است چرا که رابطۀ نیروها در منطقه، مانند قرن سوم و چهارم هجری یکبار دیگر تکرار میشد ولی اینبار به صورت کمدی. در این مقطع ایران یکبار دیگر موفق شد خلافت (داعش) را شکست دهد.
اما با جنگ سوریه و فروپاشی حکومتِ افغانستان، سیلی از جمعیت وارد اروپا شده است که مدیریت آن دیگر به آسانی ممکن نیست. از آلمان تا هلند، درفشِ سیاهِ خلافتخواهی به اهتزاز درآمده و پاسخِ آماده بر مبنای خلاء خلافت به بحرانِ مهاجران دست و پا کرده است. نکته اینجاست که این شبح، اینبار به جای قاهره و شام در قلب اروپا ظاهر شده است.
پینوشت: درکِ تحولاتِ اخیر برای ما از آن رو مهم است که بخش مهمی از تاریخ ما، عبارت بود از کشمکش با نهادِ خلافت (اموی، عباسی، عثمانی). ایران برای بیرون ماندن از میدانِ جاذبۀ خلافت و چیرگی آن، هزینه گزافی داد، اما در نهایت پیروز شد.
@salar_seyf
Telegram
Salar Seyf
Forwarded from Salar Seyf
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽سخنرانی مهم دکتر علیرضا قیامتی استاد دانشگاه فرهنگیان مشهد، پیرامون اهمیت کار فردوسی
✍در جایی که شمشیرها نتوانستند از ایران پاسداری کنند، فردوسی با قلم و کتاب مقدمات استقلال ایران از میدان جاذبه خلافت را فراهم کرد.
🆔 @Salar_Seyf
✍در جایی که شمشیرها نتوانستند از ایران پاسداری کنند، فردوسی با قلم و کتاب مقدمات استقلال ایران از میدان جاذبه خلافت را فراهم کرد.
🆔 @Salar_Seyf
Salar Seyf
امرملی و تمامیت ارضی، واقعیت موثر در کشورداری امر ملّی به عنوان یک مفهوم «سیاسی» برونداد تداوم طبیعی امرایرانی به عنوان یک مفهوم «تاریخی» است. بنابراین این اثر در آغاز به تعریف امرملّی پرداخته و سپس مفهوم دولت و حکومتِ قانون را در مرکز توجه قرار داده است.…
امر ملی.pdf
1.6 MB
فهرست و مقدمه کتابِ امر ملی
بنابر درخواست برخی از مخاطبان، به ویژه در خارج از کشور، فهرست و مقدمه کتابِ امر ملی در اختیار خوانندگان قرار میگیرد.
@Salar_Seyf
بنابر درخواست برخی از مخاطبان، به ویژه در خارج از کشور، فهرست و مقدمه کتابِ امر ملی در اختیار خوانندگان قرار میگیرد.
@Salar_Seyf
پرترۀ شاه اسماعیل صفوی، که توسط سیاح ونیزی، جوانی ماریا آنجلو تصویر شده است. کپی این پرتره در سال ۱۵۴۲ میلادی یکبار دیگر مصور شد و اکنون در موزۀ اوفیتزی که توسط کازیمور مدیچی در قرن ۱۶.م تأسیس شده، نگهداری میشود.
در سمت راست پرتره به زبان لاتین نوشته شده «صوفی پارس» و در سمت چپ «شاه اسماعیل» (رکس در لاتینی به معنای فرمانروا است).
@Salar_Seyf
در سمت راست پرتره به زبان لاتین نوشته شده «صوفی پارس» و در سمت چپ «شاه اسماعیل» (رکس در لاتینی به معنای فرمانروا است).
@Salar_Seyf