انجمن علمی روابط بین الملل و انجمن علمی جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس برگزار میکنند:
رونمایی کتاب ادراک و چشمانداز ژئوپلیتیک ترکیه
سخنرانان:
دکتر زهرا احمدیپور
دکتر وحید حسینزاده
حسین (سالار) سیفالدینی
🔹️زمان
یکشنبه، ۴ آذر، ساعت ۱۰ الی ۱۲
🔶️ مکان
دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، طبقه ۱، سالن استاد شکوئی
📍علاقمندان جهت تهیه کتاب با ۵۰٪ تخفیف و شرکت در نشست مشخصات خود رابه شماره
@Salar_Seyf
رونمایی کتاب ادراک و چشمانداز ژئوپلیتیک ترکیه
سخنرانان:
دکتر زهرا احمدیپور
دکتر وحید حسینزاده
حسین (سالار) سیفالدینی
🔹️زمان
یکشنبه، ۴ آذر، ساعت ۱۰ الی ۱۲
🔶️ مکان
دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی، طبقه ۱، سالن استاد شکوئی
📍علاقمندان جهت تهیه کتاب با ۵۰٪ تخفیف و شرکت در نشست مشخصات خود رابه شماره
۰۹۱۲۳۹۹۳۸۵۸
پیامک کنند.@Salar_Seyf
Salar Seyf
ادراک و چشم انداز ژئوپلیتیک ترکیه حسین سیف الدینی انتشارات شیرازه ۱۴٠۳ ▫️کتاب حاضر پژوهشی است در باب بنیادهای ژئوپلیتیکی و سیاست خارجی ترکیه که کوشش دارد بر اساس چند روایت از بنیاد جغرافیایی این کشور و مبانی ادراکی آن در طول تاریخ معاصر، سیاست خارجی ترکیه…
توئیت:
همانطور که در این تصویرسازی از نقشه "میثاق ملی" (Misak-ı Millî) مشاهده میکنید، مناطقی مانند حلب و ادلب، موصل، باتومی و بخشهایی از ارتفاعات آرارات کوچک در #بازرگان (شمالغرب ایران) در این نقشه به خاک ترکیه ضمیمه شدهاند.
در کتاب ادراک ژئوپلیتیک ترکیه (۱۴۰۳) توضیح داده بودم که نخبگان سیاسی ترکیه چگونه با بهرهگیری از حافظه تاریخی و دستکاری نمادهایی مانند «سندروم سور» و «ترومای میثاق ملی»، طرحواره قلمروسازی خود را دنبال میکنند.
همچنین اشاره کرده بودم که این سیاست در خردهمیدانها و حفرههای تاریک خاورمیانه از چه منطقی پیروی میکند و رابطه نیروها و وحدت میدانها با چه مکانیسمی تعیین میشوند و در نهایت هدف غایی آن (هژمونی) چگونه مفصل بندی شده است.
👇👇👇
https://twitter.com/salar_seyf/status/1863235078438150524?s=19
👇👇👇
@Salar_Seyf
همانطور که در این تصویرسازی از نقشه "میثاق ملی" (Misak-ı Millî) مشاهده میکنید، مناطقی مانند حلب و ادلب، موصل، باتومی و بخشهایی از ارتفاعات آرارات کوچک در #بازرگان (شمالغرب ایران) در این نقشه به خاک ترکیه ضمیمه شدهاند.
در کتاب ادراک ژئوپلیتیک ترکیه (۱۴۰۳) توضیح داده بودم که نخبگان سیاسی ترکیه چگونه با بهرهگیری از حافظه تاریخی و دستکاری نمادهایی مانند «سندروم سور» و «ترومای میثاق ملی»، طرحواره قلمروسازی خود را دنبال میکنند.
همچنین اشاره کرده بودم که این سیاست در خردهمیدانها و حفرههای تاریک خاورمیانه از چه منطقی پیروی میکند و رابطه نیروها و وحدت میدانها با چه مکانیسمی تعیین میشوند و در نهایت هدف غایی آن (هژمونی) چگونه مفصل بندی شده است.
👇👇👇
https://twitter.com/salar_seyf/status/1863235078438150524?s=19
👇👇👇
@Salar_Seyf
گفتگو با اکوایران در مورد تحولات سوریه و منطق سیاست خارجی ترکیه در منطقه
در این میزگرد تلاش کردم سه سطح از عاملیت ژئوپلیتیکی در تحولات سوریه را بررسی و علاوه بر منطق پارادایم جدید در سیاست خارجی ترکیه، پیرامون ماهیت «صلح روسی» توضیح دهم و گفتم؛ کرملین همانطور که ارمنستان را قربانی اوکراین کرد، سوریه را نیز معامله کرد که به کنایه، از آن به عنوان پارادوکس صلح روسی میتوان یاد کرد!
https://www.tg-me.com/ecoiran_webtv/34181
در این میزگرد تلاش کردم سه سطح از عاملیت ژئوپلیتیکی در تحولات سوریه را بررسی و علاوه بر منطق پارادایم جدید در سیاست خارجی ترکیه، پیرامون ماهیت «صلح روسی» توضیح دهم و گفتم؛ کرملین همانطور که ارمنستان را قربانی اوکراین کرد، سوریه را نیز معامله کرد که به کنایه، از آن به عنوان پارادوکس صلح روسی میتوان یاد کرد!
https://www.tg-me.com/ecoiran_webtv/34181
Telegram
اکوایران
📹 فرجام سوریه: ایران کجای بازی است؟
نسخه صوتی
▫️تحولات در سوريه سريعتر از پيشبينىها جلو مى رود. نيروهاى معارض و مخالفان بشار اسد طى ١٠ روز گذشته پيشروىهاى زيادى داشتند. اين معارضين پس از اینکه روز پنجشنبه گذشته توانستند شهر «حما» را به تصرف خود در…
نسخه صوتی
▫️تحولات در سوريه سريعتر از پيشبينىها جلو مى رود. نيروهاى معارض و مخالفان بشار اسد طى ١٠ روز گذشته پيشروىهاى زيادى داشتند. اين معارضين پس از اینکه روز پنجشنبه گذشته توانستند شهر «حما» را به تصرف خود در…
Forwarded from Salar Seyf
منطق تحلیل سیاسی پیرامون فرقه دموکرات پس از هفت دهه
هفت دهه پس از ظهور و سقوط فرقه دموکرات، حوادث آذربایجان را چگونه می توان توضیح داد؟
شاید بتوان از زاویه روشنفکرانه با حالت بی مسئولیتی به آن نگریست یا مانند یرواند آبرامیان در مقام تاریخ نویس توده، سوگیرانه به آن پرداخت و حتی اطلاعات غلطی به خواننده داد. شاید بتوان با نگاه سرسری آن را یک واقعه در گذشته دید.
اما اگر از نگاه یک «دولت» یا کارگزار «امر عام» و مطلق این مسئله را توضیح دهیم، بیش از یک زاویه دید پیشرو نداریم.
تحلیل کلی درباره حوادث آذربایجان در فاصله ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۵ از دیدگاه دولت و دولتمرد، تابع یک منطق کلی است و آن چیزی نیست جز «منطق جنگ» و همکاری فرقه با قوای نظامی دشمن، حین اشغال کشور.
دولت نه روشنفکر است، نه شاعر، نه عارف، بلکه نماینده مصلحت عمومی است و نمیتواند جز از زاویه مصحلت ملی به چنین چشم اندازهایی حین بزرگترین تضاد ژئواستراتژیک تاریخ بشر ظاهر شده بود، بنگرد.
ایران از شهریور ۱۳۲٠ تا فروردین ۱۳۲۴ تحت اشغال متفقین بود، فرقه دموکرات نیز با ارتش خارجی در حین اشغال کشور همکاری کرد و حتی اعضایش یونیفورم ارتش سرخ را بر تن داشتند. بحران خلیل ملکی در حزب توده، بر سر مخالفت او با نصب تصویر استالین (رئیس دولت اشغالگر) در مراکز فرقه بود که نشان میدهد این دو گروه صرفا پراکسی شوروی بودند نه بیشتر.
اکنون باید پرسید که پس از جنگ دوم جهانی، با نیروهای بومی که با ارتش اشغالگر همکاری کرده بودند، از فرانسه تا هلند چه برخوردی صورت گرفت و اصولا حکم یا جنس داوری درباره چنین نیروی سیاسی باید تابع چه منطقی باشد به جز منطق جنگ؟
مجازات اعضای حکومت ویشی در فرانسه تحت اشغال نازی و سپس مشابه همان نیروها در هلند به جرم همکاری با نازیها، دیگر نمونه ای روشن حرکت هایی از این دست است.
ولی مجلس و دولت ایران با تصویب دو قانون عفو عمومی، رفتار مرحمت آمیزی با گروههایی داشتند که علی الاصول و طبق هر قانونی، چه قانون کیفری عادی و چه قانون زمان جنگ، خائن به شمار می رفتند. همین امروز در امریکا مجازات جرم خیانت به کشور تا مرز اعدام دامنه دارد و این جرم در قانون امریکا، تعریف بسیار موسعی دارد که شامل همکاری یا سکوت در مقابل توطئه خیانت آمیز نیز میشود.
نوع رفتار مهربانانه دولت ایران با فرقه، شاید امروز مقدار زیادی قابل انتقاد باشد و بسیاری بر این باور باشند که «آنها مستحق این تخفیف نبودند.» از یاد نبریم که نیمی از اعضای کابینه پیشه وری در ایران ماندند و به راحتی زیستند. حتی سلام الله جاوید و میرزا علی شبستری به زندگی عادی ادامه دادند و به مرگ طبیعی مردند. اما بسیاری از کسانیکه گریختند مانند خود پیشه وری یا به قتل رسیدند یا مانند بی ریا به سیبری تبعید شدند.
در داخل، مردم آذربایجان در فاصله فرار پیشه وری و رسیدن ارتش، صدها تن از فرقوی ها را اعدام صحرایی کردند، با ورود ارتش مجازات های صحرایی مردم متوقف شد و دادگاه نظامی برای محاکمات آغاز شد. دادگاه و اجرای حکم فریدون ابراهیمی که به جلاد فرقه شهرت داشت یکسال طول کشید.
اگرچه در ساحت نظر، «منطق جنگ» چشم انداز وقایع چند ماهه آذربایجان را مشخص کرد اما متاسفانه یا خوشبختانه دولت ایران در ۱۳۲۵ عملا با این منطق به موضوع نزدیک نشد. از طرف دیگر این رویکرد نسل های بعدی را وارث برخی از مشکلات ناشی از بقایای فرقه کرده و بسیاری را به زحمت انداخت.
بقایای فرقه نیز پس از فروپاشی شوروی، فورا صاحب عوض کردند و از نوکری اردوگاه سوسیالیسم به خدمت اربابان کاپیتالیست درآمده، علیه کشور شوریدند و رفتار پدرانه دولت ایران را نه تنها فراموش کردند، بلکه منکر آن نیز شدند و اکنون با وقاحت مدعی قتل عام ۲۵٠٠٠ تن هستند که نه نامی از آنها است نه قبرستانی.
قضاوت قطعی در خصوص رفتار دولت دشوار است و تاریخ داور نهایی است اما مسلم این است اگر همان حوادث یکبار دیگر تکرار شود، با توجه به تجربه ناسپاسی فرقوی ها، احتمالا این بار رفتاری سنجیده تر و آینده نگرانه تری با نیرویی که حین اشغال مملکت با ارتش خارجی متحد میشود، صورت خواهد گرفت.
تاریخ نشان داد که رفتار مردم آذربایجان با فرقوی ها دقیقتر و ناشی از شناخت بومی از ذات آنان بود.
درس تاریخ برای ما پیروی بی قید و شرط از الزامات منطق جنگ، در شرایطی جنگی است، زیرا سیاست اصولا حوزه اضطرار و داوری در باب وضع استثنایی است. دولت نهادی است که در باب وضع اضطراری تصمیم میگیرد وگرنه پیوسته در شرایط عادی، منطق مدنی یا غیرنظامی حکمفرماست.
بدیهی است که سرشت این منطق با احساسات شاعرانه متفاوت باشد زیرا سیاست حوزه «مصلحت عمومی» است نه اخلاق خصوصی یا عرفان پس دولت/حاکم کسیست که قدرت تصمیمات دشوار را نیز دارد.
👇👇👇
🆔 @Salar_Seyf
هفت دهه پس از ظهور و سقوط فرقه دموکرات، حوادث آذربایجان را چگونه می توان توضیح داد؟
شاید بتوان از زاویه روشنفکرانه با حالت بی مسئولیتی به آن نگریست یا مانند یرواند آبرامیان در مقام تاریخ نویس توده، سوگیرانه به آن پرداخت و حتی اطلاعات غلطی به خواننده داد. شاید بتوان با نگاه سرسری آن را یک واقعه در گذشته دید.
اما اگر از نگاه یک «دولت» یا کارگزار «امر عام» و مطلق این مسئله را توضیح دهیم، بیش از یک زاویه دید پیشرو نداریم.
تحلیل کلی درباره حوادث آذربایجان در فاصله ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۵ از دیدگاه دولت و دولتمرد، تابع یک منطق کلی است و آن چیزی نیست جز «منطق جنگ» و همکاری فرقه با قوای نظامی دشمن، حین اشغال کشور.
دولت نه روشنفکر است، نه شاعر، نه عارف، بلکه نماینده مصلحت عمومی است و نمیتواند جز از زاویه مصحلت ملی به چنین چشم اندازهایی حین بزرگترین تضاد ژئواستراتژیک تاریخ بشر ظاهر شده بود، بنگرد.
ایران از شهریور ۱۳۲٠ تا فروردین ۱۳۲۴ تحت اشغال متفقین بود، فرقه دموکرات نیز با ارتش خارجی در حین اشغال کشور همکاری کرد و حتی اعضایش یونیفورم ارتش سرخ را بر تن داشتند. بحران خلیل ملکی در حزب توده، بر سر مخالفت او با نصب تصویر استالین (رئیس دولت اشغالگر) در مراکز فرقه بود که نشان میدهد این دو گروه صرفا پراکسی شوروی بودند نه بیشتر.
اکنون باید پرسید که پس از جنگ دوم جهانی، با نیروهای بومی که با ارتش اشغالگر همکاری کرده بودند، از فرانسه تا هلند چه برخوردی صورت گرفت و اصولا حکم یا جنس داوری درباره چنین نیروی سیاسی باید تابع چه منطقی باشد به جز منطق جنگ؟
مجازات اعضای حکومت ویشی در فرانسه تحت اشغال نازی و سپس مشابه همان نیروها در هلند به جرم همکاری با نازیها، دیگر نمونه ای روشن حرکت هایی از این دست است.
ولی مجلس و دولت ایران با تصویب دو قانون عفو عمومی، رفتار مرحمت آمیزی با گروههایی داشتند که علی الاصول و طبق هر قانونی، چه قانون کیفری عادی و چه قانون زمان جنگ، خائن به شمار می رفتند. همین امروز در امریکا مجازات جرم خیانت به کشور تا مرز اعدام دامنه دارد و این جرم در قانون امریکا، تعریف بسیار موسعی دارد که شامل همکاری یا سکوت در مقابل توطئه خیانت آمیز نیز میشود.
نوع رفتار مهربانانه دولت ایران با فرقه، شاید امروز مقدار زیادی قابل انتقاد باشد و بسیاری بر این باور باشند که «آنها مستحق این تخفیف نبودند.» از یاد نبریم که نیمی از اعضای کابینه پیشه وری در ایران ماندند و به راحتی زیستند. حتی سلام الله جاوید و میرزا علی شبستری به زندگی عادی ادامه دادند و به مرگ طبیعی مردند. اما بسیاری از کسانیکه گریختند مانند خود پیشه وری یا به قتل رسیدند یا مانند بی ریا به سیبری تبعید شدند.
در داخل، مردم آذربایجان در فاصله فرار پیشه وری و رسیدن ارتش، صدها تن از فرقوی ها را اعدام صحرایی کردند، با ورود ارتش مجازات های صحرایی مردم متوقف شد و دادگاه نظامی برای محاکمات آغاز شد. دادگاه و اجرای حکم فریدون ابراهیمی که به جلاد فرقه شهرت داشت یکسال طول کشید.
اگرچه در ساحت نظر، «منطق جنگ» چشم انداز وقایع چند ماهه آذربایجان را مشخص کرد اما متاسفانه یا خوشبختانه دولت ایران در ۱۳۲۵ عملا با این منطق به موضوع نزدیک نشد. از طرف دیگر این رویکرد نسل های بعدی را وارث برخی از مشکلات ناشی از بقایای فرقه کرده و بسیاری را به زحمت انداخت.
بقایای فرقه نیز پس از فروپاشی شوروی، فورا صاحب عوض کردند و از نوکری اردوگاه سوسیالیسم به خدمت اربابان کاپیتالیست درآمده، علیه کشور شوریدند و رفتار پدرانه دولت ایران را نه تنها فراموش کردند، بلکه منکر آن نیز شدند و اکنون با وقاحت مدعی قتل عام ۲۵٠٠٠ تن هستند که نه نامی از آنها است نه قبرستانی.
قضاوت قطعی در خصوص رفتار دولت دشوار است و تاریخ داور نهایی است اما مسلم این است اگر همان حوادث یکبار دیگر تکرار شود، با توجه به تجربه ناسپاسی فرقوی ها، احتمالا این بار رفتاری سنجیده تر و آینده نگرانه تری با نیرویی که حین اشغال مملکت با ارتش خارجی متحد میشود، صورت خواهد گرفت.
تاریخ نشان داد که رفتار مردم آذربایجان با فرقوی ها دقیقتر و ناشی از شناخت بومی از ذات آنان بود.
درس تاریخ برای ما پیروی بی قید و شرط از الزامات منطق جنگ، در شرایطی جنگی است، زیرا سیاست اصولا حوزه اضطرار و داوری در باب وضع استثنایی است. دولت نهادی است که در باب وضع اضطراری تصمیم میگیرد وگرنه پیوسته در شرایط عادی، منطق مدنی یا غیرنظامی حکمفرماست.
بدیهی است که سرشت این منطق با احساسات شاعرانه متفاوت باشد زیرا سیاست حوزه «مصلحت عمومی» است نه اخلاق خصوصی یا عرفان پس دولت/حاکم کسیست که قدرت تصمیمات دشوار را نیز دارد.
👇👇👇
🆔 @Salar_Seyf
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 گفتگوی «فرازدیلی» پیرامون نجات آذربایجان و اهمیت ۲۱ آذر با سالار سیفالدینی
از نقش عبدالصمد کامبخش در منحرف کردن پیشهوری تا افسانه کتابسوزان و استقبال صدر فرقه دموکرات از ارتش ایران
👇👇
@Salar_Seyf
از نقش عبدالصمد کامبخش در منحرف کردن پیشهوری تا افسانه کتابسوزان و استقبال صدر فرقه دموکرات از ارتش ایران
👇👇
@Salar_Seyf
مشغول سازی به سبک ک. ج. ب
در دوره شوروی یک اداره فرعی در معاونت اطلاعات خارجی ک.ج.ب تأسیس شد که کار آن تولید اطلاعات غلط و گمراه کننده dis info/miss info بود. وظیفه آنها «مشغول سازی» و اتلاف انرژی حریفان و نیروها یا کشورهای هدف بود، پس کارمندان آن امور بدیهی را انکار میکردند و طرف مقابل ناچار بود برای اثبات بدیهیات تاریخی، وقت و توانش را هدر دهد. این همان میراث آنهاست که به بقال و قصاب و مکانیک و لوله کش رسیده است، آنها مثل مگس و پشه عملیاتی ایذایی میکنند و "زحمت ما میدارند" تا حواس مان از امور مهم پرت شود و بدیهیات بی فایده را اثبات کنیم. سپس سه ماه دیگر دوباره همان حرف اول را می زنند. توجه کنید که قصاب بقال، بکسور یا مکانیک شخصیت واقعی ندارند، بلکه سایه ای از یک ماهیت دیگر هستند، پس مسأله آبرو برایشان اصلا موضوعیت ندارد که با اثبات یک گزاره، شرمنده شود یا جمع کنند و بروند.
مثالی می زنیم؛
جمهوری آذربایجان یک نام سرقتی و جعلی است،ولی برای اینکه شما به این نپردازید، باید توپ را در زمین ما بیاندازند و بگویند، اسم ایران را رضاشاه آورد. نام ترکیه در ۱۹۲۳ در نقشه جهان ظاهر شده اما باید توپ در زمین ما باشد، خود TURK یک صفت موهن در عثمانی بود، اما برای اینکه به آن نپردازید باید بگویند که ایرانیها، ترکها را تحقیر میکردند!
به خاطر داشته باشید که ک. ج. ب از بین نرفت، بلکه تغییر شکل داد، اما میراث و سنتهای آن به حکوتی که حیدر علی اف، بانی آن بود منتقل شدـ
https://www.tg-me.com/salar_seyf/353
در دوره شوروی یک اداره فرعی در معاونت اطلاعات خارجی ک.ج.ب تأسیس شد که کار آن تولید اطلاعات غلط و گمراه کننده dis info/miss info بود. وظیفه آنها «مشغول سازی» و اتلاف انرژی حریفان و نیروها یا کشورهای هدف بود، پس کارمندان آن امور بدیهی را انکار میکردند و طرف مقابل ناچار بود برای اثبات بدیهیات تاریخی، وقت و توانش را هدر دهد. این همان میراث آنهاست که به بقال و قصاب و مکانیک و لوله کش رسیده است، آنها مثل مگس و پشه عملیاتی ایذایی میکنند و "زحمت ما میدارند" تا حواس مان از امور مهم پرت شود و بدیهیات بی فایده را اثبات کنیم. سپس سه ماه دیگر دوباره همان حرف اول را می زنند. توجه کنید که قصاب بقال، بکسور یا مکانیک شخصیت واقعی ندارند، بلکه سایه ای از یک ماهیت دیگر هستند، پس مسأله آبرو برایشان اصلا موضوعیت ندارد که با اثبات یک گزاره، شرمنده شود یا جمع کنند و بروند.
مثالی می زنیم؛
جمهوری آذربایجان یک نام سرقتی و جعلی است،ولی برای اینکه شما به این نپردازید، باید توپ را در زمین ما بیاندازند و بگویند، اسم ایران را رضاشاه آورد. نام ترکیه در ۱۹۲۳ در نقشه جهان ظاهر شده اما باید توپ در زمین ما باشد، خود TURK یک صفت موهن در عثمانی بود، اما برای اینکه به آن نپردازید باید بگویند که ایرانیها، ترکها را تحقیر میکردند!
به خاطر داشته باشید که ک. ج. ب از بین نرفت، بلکه تغییر شکل داد، اما میراث و سنتهای آن به حکوتی که حیدر علی اف، بانی آن بود منتقل شدـ
https://www.tg-me.com/salar_seyf/353
Telegram
Salar Seyf
اسرار رابطه براهنی و ساواک، بر اساس اسناد محرمانه وزارتخارجه
مناسبات رضابراهنی و سازمان اطلاعات و امنیّت کشور، رابطه ای پیچیده است که اسرار آن تاکنون فاش نشده است. پرونده منتشر نشده رضا براهنی در ساواک هشت جلد است که به نمره 69232 در آرشیو اداره سوم بود. در این بین چند صفحه از مندرجات جلد اول و دوم پرونده قابل توجه است.
ادامه 👇👇👇
@Salar_Seyf
مناسبات رضابراهنی و سازمان اطلاعات و امنیّت کشور، رابطه ای پیچیده است که اسرار آن تاکنون فاش نشده است. پرونده منتشر نشده رضا براهنی در ساواک هشت جلد است که به نمره 69232 در آرشیو اداره سوم بود. در این بین چند صفحه از مندرجات جلد اول و دوم پرونده قابل توجه است.
ادامه 👇👇👇
@Salar_Seyf
اسرار رابطه براهنی و ساواک، بر اساس اسناد محرمانه وزارتخارجه
مناسبات رضابراهنی و سازمان اطلاعات و امنیّت کشور، رابطه ای پیچیده است که اسرار آن تاکنون فاش نشده است. پرونده منتشر نشده رضا براهنی در ساواک هشت جلد است که به نمره 69232 در آرشیو اداره سوم بود. در این بین چند صفحه از مندرجات جلد اول و دوم پرونده قابل توجه است.
طبق سند «خیلی محرمانه» آرشیو وزارتخارجه و پیوست آن در 1355، رضا براهنی پیش از آغاز فعالیت سیاسی علیه حکومت شاه، یعنی دورانی که به عنوان استادیار دانشگاه تهران شاغل بود، با ساواک همکاری داشت، اما درخواست او از ساواک برای ارتقاء به عنوان رئیس دانشکده زبانهای خارجی و خودداری ساواک از کمک به او موجب قطع همکاری براهنی با دستگاه امنیتی شد. همین انگیزه موجب گردید تا براهنی به فعالیت های ضد رژیم دست بزند. براهنی به ساواک گفته بود که خیال میکرد همکاری وی با دستگاه امنیتی میتواند موجب ترقی او شود اما اکنون می بیند که چنین نیست.
براهنی پس ازدستگیری و اقرار و انتشار چند مقاله علیه مارکسیسم به دانشگاه تهران برگشت و درخواست بورس خارجی برای امریکا کرد. بدیهی است که پذیرش این درخواست بدون موافقت ساواک ممکن نبود و بنابراین باید فرض کرد که او مجدداً توانسته بود از طریق همکاری در حین بازداشت، نظر مثبت ساواک را جلب کند. این بورس ششماه دیگر به درخواست براهنی تمدید شد، اما به دلایل قانونی، دانشگاه تهران از تمدید آن خودداری کرد و پولی به او نرسید. براهنی نیز یکسال پس از اتمام بورس از بازگشت به ایران خودداری کرد و به تدریج فعالیت های خود را آغاز نمود.
این بخش از اسناد، در حقیقت روایت ساواک و وزارتخارجه از نوع فعالیت و کنشگری براهنی و دلیل گرایش شدید او به فعالیت های مارکسیستی است.
در این گزارش مفصل که فقط صفحاتی از آن دراینجا منتشرشد، به این نکته اشاره نشده است که نوع همکاری براهنی با ساواک چه بود و به عنوان استادیار زبانهای خارجی روی چه مسائلی جهت همکاری توافق کرده بودند.
📎برای دیدن همه اسناد کلیک کنید👇👇
https://www.tg-me.com/salar_seyf/358
مناسبات رضابراهنی و سازمان اطلاعات و امنیّت کشور، رابطه ای پیچیده است که اسرار آن تاکنون فاش نشده است. پرونده منتشر نشده رضا براهنی در ساواک هشت جلد است که به نمره 69232 در آرشیو اداره سوم بود. در این بین چند صفحه از مندرجات جلد اول و دوم پرونده قابل توجه است.
طبق سند «خیلی محرمانه» آرشیو وزارتخارجه و پیوست آن در 1355، رضا براهنی پیش از آغاز فعالیت سیاسی علیه حکومت شاه، یعنی دورانی که به عنوان استادیار دانشگاه تهران شاغل بود، با ساواک همکاری داشت، اما درخواست او از ساواک برای ارتقاء به عنوان رئیس دانشکده زبانهای خارجی و خودداری ساواک از کمک به او موجب قطع همکاری براهنی با دستگاه امنیتی شد. همین انگیزه موجب گردید تا براهنی به فعالیت های ضد رژیم دست بزند. براهنی به ساواک گفته بود که خیال میکرد همکاری وی با دستگاه امنیتی میتواند موجب ترقی او شود اما اکنون می بیند که چنین نیست.
براهنی پس ازدستگیری و اقرار و انتشار چند مقاله علیه مارکسیسم به دانشگاه تهران برگشت و درخواست بورس خارجی برای امریکا کرد. بدیهی است که پذیرش این درخواست بدون موافقت ساواک ممکن نبود و بنابراین باید فرض کرد که او مجدداً توانسته بود از طریق همکاری در حین بازداشت، نظر مثبت ساواک را جلب کند. این بورس ششماه دیگر به درخواست براهنی تمدید شد، اما به دلایل قانونی، دانشگاه تهران از تمدید آن خودداری کرد و پولی به او نرسید. براهنی نیز یکسال پس از اتمام بورس از بازگشت به ایران خودداری کرد و به تدریج فعالیت های خود را آغاز نمود.
این بخش از اسناد، در حقیقت روایت ساواک و وزارتخارجه از نوع فعالیت و کنشگری براهنی و دلیل گرایش شدید او به فعالیت های مارکسیستی است.
در این گزارش مفصل که فقط صفحاتی از آن دراینجا منتشرشد، به این نکته اشاره نشده است که نوع همکاری براهنی با ساواک چه بود و به عنوان استادیار زبانهای خارجی روی چه مسائلی جهت همکاری توافق کرده بودند.
📎برای دیدن همه اسناد کلیک کنید👇👇
https://www.tg-me.com/salar_seyf/358
Telegram
Salar Seyf
Forwarded from مجلّه سياستنامه
📰کتاب با این مقدمه آغاز میشود که جامعه ایرانی در میان چرخدهندههای گذار دوگانه «داخلی» و «گذار ژئوپلیتیک بینالمللی» متحمل فشارهایی شده و اگر در جهان در حال گذار که هنوز قادر به یافتن نظم جدید ژئوپلیتیکی نشده است، ایران به تثبیت ارزشهای سیاسی-اجتماعی رسیده بود، تحمل درد زایمان گذار از نظم بینالمللی قدیم به نظم جدید بسیار آسانتر میبود. به زعم نویسنده، همین مساله یعنی درگیر شدن جامعه در فرآیند گذار دوگانه موجب فرسایش مفاهیم علوم انسانی و ارزشهای اجتماعی نیز شده است. بنابراین کتاب در ابتدا با شرحی بر این مفهوم آغاز میشود اما همانگونه که در سایر فصول نیز مشهود است این مفاهیم را در نسبت با مواد و مصالح تاریخی ایران سنجیده و در هر فرصتی از متون مهم تاریخ اندیشه ایران مانند کلیله و دمنه یا تاریخ بیهقی شواهدی دال بر توجه به مفهوم سیاست و قدرت در میدان واقعیت موثر ذکر کرده است. بنابراین همانگونه که از ترتیب مفاهیم پیداست، نویسنده کوشش کرده است تا «امر ملّی» را ذیل مفهوم واقعیت موثر بررسی و تحلیل کند...
🔖متن کامل: 1800 کلمه
⏰زمان مطالعه: 9 دقیقه
🦉@goftemaann
🔖متن کامل: 1800 کلمه
⏰زمان مطالعه: 9 دقیقه
🦉@goftemaann
مستند آذرآبادگان امشب از شبکه مستند پخش شد که روایتی از ظهور و سقوط فرقه پیشه وری است، گروه «دموکراتی» که به پشتوانه شوروی به دنبال «دیکتاتوری» پرولتاریا و تجزیه ایران بود.
خوشحالم که بعنوان مشاور فیلم، سهمی در ساخت آن داشتم.
از بقایای فرقه نیز «دو نفر و نصفی» در مستند حضور داشتند و روایت خودشان را ارائه کردند، پس سعی شد همه دیدگاهها حتی طرفداران فرقه دیده شود و در نهایت بیننده قضاوت کند.
تکرار پخش آنها فردا صبح ساعت ۹ خواهد و در بایگانی شبکه مستند تلویبیون قرارداده خواهد شد.
لینک کامل از اینجا
@Salar_Seyf
خوشحالم که بعنوان مشاور فیلم، سهمی در ساخت آن داشتم.
از بقایای فرقه نیز «دو نفر و نصفی» در مستند حضور داشتند و روایت خودشان را ارائه کردند، پس سعی شد همه دیدگاهها حتی طرفداران فرقه دیده شود و در نهایت بیننده قضاوت کند.
تکرار پخش آنها فردا صبح ساعت ۹ خواهد و در بایگانی شبکه مستند تلویبیون قرارداده خواهد شد.
لینک کامل از اینجا
@Salar_Seyf
در گفتگو با تهران تایمز پیرامون جنگ چالدران، گفتم که ریشه این نبرد به دشمنی دیرینه نهاد خلافت علیه ایران بازمیگردد، در این نبرد نیز خلافت عثمانی همچون اسلاف اموی و عباسی خود، به جنگ با ایران آمد و گرچه سپاه شاه اسماعیل شکست خورد، اما چالدران در حافظه تاریخی ما نقش مهمی داشت. در نهایت صفویه به عنوان دولت ملی ایران، نقش مهمی در مقاومت برابر ماشین کشتار عثمانی بازی کرد.
https://www.tehrantimes.com/news/508207/The-Battle-of-Chaldoran-a-lost-war-that-consolidated-Iranian
@Salar_Seyf
https://www.tehrantimes.com/news/508207/The-Battle-of-Chaldoran-a-lost-war-that-consolidated-Iranian
@Salar_Seyf
نبرد چالدران: شکستی که هویت ایرانی را تثبیت کرد
✍مونا حجت انصاری/تهران تایمز
مرثیه بخش بزرگی از مراسم عزاداری ایرانیان است. مرثیه نه تنها به عزاداران اجازه می دهد غم و اندوه خود را ابراز کنند، بلکه با بازخوانی داستان زندگی فرد متوفی، خاطرات او را زنده نگه می دارد. هرکسی که با مرثیه یاد شود شخص مهمی است. در مراسم عمومی، یکی از شخصیت های مهم تاریخی، ملی یا مذهبی است و در مراسم خصوصی، عضو از دست رفته ی یک خانواده.
صدها نفر که روز یکشنبه در یک مراسم عزاداری در شهر اردبیل شرکت کردند، این سنت دیرینه ی ایرانی را پاس داشتند. به دور از سرمای شدید شهر، یک مرثیه خوان در مقابل جمعیت عظیمی در یک اتاق سرپوشیده ایستاده بود. شخصیت هایی که برایشان مرثیه سر میداد، شهدای چنگ چالدران بودند که بیش از پنج قرن پیش جان باختند.
با یکی از شرکت کنندگان درباره ی اهمیت جنگ چالدران برای مردم منطقه صحبت کردم: "نبرد چالدران برای ما یکی از هزاران درگیری دیگر در تاریخ طولانی و پرماجرای ایران نیست. شهدای چالدران ایرانیانی تلقی می شوند که حاضر بودند برای حفظ هویت و ارزش های خود جان خود را فدا کنند. این اتفاق بیش از 500 سال پیش رخ داد، اما آنچه ایرانیان آن زمان برایش جنگیدند هنوز هم مهم است."
در نبرد چالدران چه اتفاقی افتاد؟
زمان سال 1514 میلادی است؛ مکان، دشت های پرگرد و غبار چالدران. سربازان ایرانی به رهبری شاه اسماعیل اول صفوی در مقابل نیروهای خلافت عثمانی ایستادند. ایرانیان دلایل مهمی برای جنگیدن داشتند، اما مخالفان آنها بسیار مجهزتر بودند. عثمانی ها سلاح های به روزی داشتند که پس از برخورد با سربازان امپراتوری بیزانس با آن ها آشنا شده بودند.
سالار سیفالدینی، پژوهشگر و کارشناس سیاست و تاریخ قفقاز جنوبی، به تهران تایمز گفت: «ایرانیها در نهایت جنگ را باختند. ایران شهر تبریز و بخش های زیادی از مناطق شمالی خود را از دست داد. اما آنچه از جنگ چالدران به دست آورد به بازگرداندن آنها کمک کرد.»
این کارشناس افزود که ایرانیان پس از یک دوره طولانی حاکمیت اعراب درک کردند که هویت آنها بار دیگر در معرض تهدید قرار گرفته است و برای محافظت از آن باید مقاوم تر شوند. "آنچه از خاکستر شکست برخاست، حس شدیدی از وحدت ملی بود."
صفویان به عنوان اولین سلسله مستقل سیاسی از زمان فتح ایران توسط اعراب شناخته می شوند. بنیانگذار سلسله، شاه اسماعیل اول، اسلام شیعه دوازده امامی را به دین رسمی ایران تبدیل کرد، اقدامی که قرن ها حاکمیت سنی را به چالش کشید، هویت ایرانی را شکل داد و آن را از تار و پود همسایگانش جدا کرد.
اما عثمانی ها که چشم به توسعه ارضی و ادعای خلافت اسلامی داشتند، این اقدام را چالشی غیرقابل تحمل می دانستند.
سیف الدینی اظهار داشت: "در حالی که در ظاهر به نظر می رسد ایران فقط مقداری از خاک خود را از دست داده است، برای کسانی که در آن زمان در این کشور زندگی می کردند اینطور نبود. عثمانی ها می خواستند مانند امویان و عباسیان بر جهان اسلام حکومت کنند. به همین دلیل است که مبارزه ی ایران نه فقط علیه یک قدرت خارجی، بلکه مبارزه ای برای حفظ جوهره آنچه ایرانیان را ایرانی می کرد، بود."
این آگاهی جمعی در نهایت منجر به تجدید قوا در دوران شاه عباس اول شد، که بر اساس درس هایی که از جنگ چالدران گرفته بود، سرزمین های از دست رفته را بازپس گرفت و ایران قدرتمند و متحدی را ایجاد کرد.
در مراسم روز یکشنبه اردبیل، مردی را با فرزند خردسالش بیرون از مراسم دیدم. کمی بعد مادرش از راه رسید. مادر با پسرش به زبان آذری صحبت کرد و از او درباره ی روزش پرسید. در پاسخ، کودک شروع به خواندن مرثیه ای کرد که در مراسم شنیده بود و به آرامی به سینه ی خود زد - این نیز یکی دیگر از آداب و رسوم رایج ایرانیان در هنگام عزاداری است. پدر گفت: "این دومین باری است که چنین مراسمی برای بزرگداشت شهدای چالدران برگزار می شود. من حتما حسین را هر سال به اینجا خواهم آورد."
https://www.tehrantimes.com/news/508207/The-Battle-of-Chaldoran-a-lost-war-that-consolidated-Iranian
👇👇👇
@Salar_Seyf
✍مونا حجت انصاری/تهران تایمز
مرثیه بخش بزرگی از مراسم عزاداری ایرانیان است. مرثیه نه تنها به عزاداران اجازه می دهد غم و اندوه خود را ابراز کنند، بلکه با بازخوانی داستان زندگی فرد متوفی، خاطرات او را زنده نگه می دارد. هرکسی که با مرثیه یاد شود شخص مهمی است. در مراسم عمومی، یکی از شخصیت های مهم تاریخی، ملی یا مذهبی است و در مراسم خصوصی، عضو از دست رفته ی یک خانواده.
صدها نفر که روز یکشنبه در یک مراسم عزاداری در شهر اردبیل شرکت کردند، این سنت دیرینه ی ایرانی را پاس داشتند. به دور از سرمای شدید شهر، یک مرثیه خوان در مقابل جمعیت عظیمی در یک اتاق سرپوشیده ایستاده بود. شخصیت هایی که برایشان مرثیه سر میداد، شهدای چنگ چالدران بودند که بیش از پنج قرن پیش جان باختند.
با یکی از شرکت کنندگان درباره ی اهمیت جنگ چالدران برای مردم منطقه صحبت کردم: "نبرد چالدران برای ما یکی از هزاران درگیری دیگر در تاریخ طولانی و پرماجرای ایران نیست. شهدای چالدران ایرانیانی تلقی می شوند که حاضر بودند برای حفظ هویت و ارزش های خود جان خود را فدا کنند. این اتفاق بیش از 500 سال پیش رخ داد، اما آنچه ایرانیان آن زمان برایش جنگیدند هنوز هم مهم است."
در نبرد چالدران چه اتفاقی افتاد؟
زمان سال 1514 میلادی است؛ مکان، دشت های پرگرد و غبار چالدران. سربازان ایرانی به رهبری شاه اسماعیل اول صفوی در مقابل نیروهای خلافت عثمانی ایستادند. ایرانیان دلایل مهمی برای جنگیدن داشتند، اما مخالفان آنها بسیار مجهزتر بودند. عثمانی ها سلاح های به روزی داشتند که پس از برخورد با سربازان امپراتوری بیزانس با آن ها آشنا شده بودند.
سالار سیفالدینی، پژوهشگر و کارشناس سیاست و تاریخ قفقاز جنوبی، به تهران تایمز گفت: «ایرانیها در نهایت جنگ را باختند. ایران شهر تبریز و بخش های زیادی از مناطق شمالی خود را از دست داد. اما آنچه از جنگ چالدران به دست آورد به بازگرداندن آنها کمک کرد.»
این کارشناس افزود که ایرانیان پس از یک دوره طولانی حاکمیت اعراب درک کردند که هویت آنها بار دیگر در معرض تهدید قرار گرفته است و برای محافظت از آن باید مقاوم تر شوند. "آنچه از خاکستر شکست برخاست، حس شدیدی از وحدت ملی بود."
صفویان به عنوان اولین سلسله مستقل سیاسی از زمان فتح ایران توسط اعراب شناخته می شوند. بنیانگذار سلسله، شاه اسماعیل اول، اسلام شیعه دوازده امامی را به دین رسمی ایران تبدیل کرد، اقدامی که قرن ها حاکمیت سنی را به چالش کشید، هویت ایرانی را شکل داد و آن را از تار و پود همسایگانش جدا کرد.
اما عثمانی ها که چشم به توسعه ارضی و ادعای خلافت اسلامی داشتند، این اقدام را چالشی غیرقابل تحمل می دانستند.
سیف الدینی اظهار داشت: "در حالی که در ظاهر به نظر می رسد ایران فقط مقداری از خاک خود را از دست داده است، برای کسانی که در آن زمان در این کشور زندگی می کردند اینطور نبود. عثمانی ها می خواستند مانند امویان و عباسیان بر جهان اسلام حکومت کنند. به همین دلیل است که مبارزه ی ایران نه فقط علیه یک قدرت خارجی، بلکه مبارزه ای برای حفظ جوهره آنچه ایرانیان را ایرانی می کرد، بود."
این آگاهی جمعی در نهایت منجر به تجدید قوا در دوران شاه عباس اول شد، که بر اساس درس هایی که از جنگ چالدران گرفته بود، سرزمین های از دست رفته را بازپس گرفت و ایران قدرتمند و متحدی را ایجاد کرد.
در مراسم روز یکشنبه اردبیل، مردی را با فرزند خردسالش بیرون از مراسم دیدم. کمی بعد مادرش از راه رسید. مادر با پسرش به زبان آذری صحبت کرد و از او درباره ی روزش پرسید. در پاسخ، کودک شروع به خواندن مرثیه ای کرد که در مراسم شنیده بود و به آرامی به سینه ی خود زد - این نیز یکی دیگر از آداب و رسوم رایج ایرانیان در هنگام عزاداری است. پدر گفت: "این دومین باری است که چنین مراسمی برای بزرگداشت شهدای چالدران برگزار می شود. من حتما حسین را هر سال به اینجا خواهم آورد."
https://www.tehrantimes.com/news/508207/The-Battle-of-Chaldoran-a-lost-war-that-consolidated-Iranian
👇👇👇
@Salar_Seyf
Tehran Times
The Battle of Chaldoran: a lost war that consolidated Iranian identity
Elegies are a huge part of Iranian mourning rituals. They don't just let mourners show their sorrow and sadness; they also keep the memories of the person alive by telling stories of their life. Anyone remembered in a ceremony with an elegy is seen as important.…
امیرکبیر نخستین ایرانی بود که به «برای عشق به میهن» و تلاش برای تأسیس یک دولت مقتدر توسعه گرا، از سوی سفیر انگلیس، لقب «شؤنیست» به او داده شد ولی در حقیقت میهن پرست بود. در دوره قاجار به دلیل تعطیلی عقل و انحطاط حکمرانی، صیانت از منافع ملی از نهاد سلطنت به نهاد وزارت منتقل شد، امیرکبیر و قائم مقام فراهانی، نماد چنین وزرایی بودند که «ادب دولت» را ترجمانی تازه کردند.
یادشان گرامی.
👇👇👇
@Salar_Seyf
یادشان گرامی.
👇👇👇
@Salar_Seyf
Forwarded from مجلّه سياستنامه
📰طباطبایی همچون سهروردی زاده آذربایجان بود و این بیش از هر چیز اردوگاه تفکر چپ را میآزرد، زیرا با ظهور او افسانه ستم قومی در ایران در عمل و نظر بیاعتبار شد. برخاستن فیلسوف ملی ایران از آذربایجان، نقطه پایانی بر همه تزهای استالینی بود که چپها از امر موهومی به نام مسئله قومی در ایران برساخته بودند. جواد طباطبایی متولد تبریز از دوران دانشجویی خود در دانشکده حقوق دانشگاه تهران در فضای آموزشی و علمی ایران حضور داشت پس از اتمام درس در سوربن به ایران بازگشت و چند کتاب در حوزه ادبیات مارکسیستی از جمله کتاب مهم لوئی آلتوسر (مهمترین مقام دانشگاهی حزب کمونیست فرانسه که با سیاستهای شوروی سر ستیز داشت) منتشر کرد. اما شهرت علمی طباطبایی به پس از ورود به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بازمیگردد. این دوره که مصادف با حضور حسین بشیریه در دانشگاه تهران نیز بود، یکی از مقاطع مهم این کانون علمی محسوب میشد و دانشآموختگان مهمی در این مقطع تربیت شدند که بعدها در زمره شاخصترین اعضای هیأت علمی دانشگاهها شناخته شدند...
🔖متن کامل: 8000 کلمه
⏰زمان مطالعه: 40 دقیقه
🦉@goftemaann
🔖متن کامل: 8000 کلمه
⏰زمان مطالعه: 40 دقیقه
🦉@goftemaann