عشق من که به سوی تو میتازد
گویی اسبی سفید است
که زین و سوار نمیپذیرد
بانوی من، اگر میدانستی اسبها چه میخواهند
دهانم را پر میکردی از
بادام و گیلاس و پسته...
#نزار_قبانی
گویی اسبی سفید است
که زین و سوار نمیپذیرد
بانوی من، اگر میدانستی اسبها چه میخواهند
دهانم را پر میکردی از
بادام و گیلاس و پسته...
#نزار_قبانی
در تو
من دوست دارم
واژگون شدنِ سیاهیِ چشم را
به جانبِ سکوتی ناتمام
در همآغوشیِ آشفتهی همیشه
با استخوانی که تیر میکشد از درد
توقف،
برای پایانِ همه چیز
کافی نیست...
#برنارد_نوئل
من دوست دارم
واژگون شدنِ سیاهیِ چشم را
به جانبِ سکوتی ناتمام
در همآغوشیِ آشفتهی همیشه
با استخوانی که تیر میکشد از درد
توقف،
برای پایانِ همه چیز
کافی نیست...
#برنارد_نوئل
آری دوستت دارم
چنان
با احتیاط مثل «شاید»
چنان
باورنکردی مثل «آری»
و چنان طولانی
مثل «تا چه پیش آید».
#هرمان_دکونیک
چنان
با احتیاط مثل «شاید»
چنان
باورنکردی مثل «آری»
و چنان طولانی
مثل «تا چه پیش آید».
#هرمان_دکونیک
ای عشق من!
ای کودک من!
ای سنگر شبهای هراسم…!
چشمانت را باز کن
و سایبان پلکهایت را بر سرم بگیر
که دلم
تنهاست
تنها
مثل انگشتی جدا شده از دست
و روحم
مثل آهی
در آستانهی ناپدید شدن است…
#غادة_السمان
ای کودک من!
ای سنگر شبهای هراسم…!
چشمانت را باز کن
و سایبان پلکهایت را بر سرم بگیر
که دلم
تنهاست
تنها
مثل انگشتی جدا شده از دست
و روحم
مثل آهی
در آستانهی ناپدید شدن است…
#غادة_السمان
بیا با من زندگی کن
تا بنشینیم
روی صخرهها
کنار رودخانههای کمعمق
بیا با من زندگی کن
تا میوهی بلوط بکاریم
در دهان یکدیگر
و این آیین ما شود
برای سلام گفتن به زمین
پیش از آنکه پرتمان کند
دوباره به میان برفها
و حفرههای درونمان
لبریز شود از
ناگواریها
#جان_یائو
تا بنشینیم
روی صخرهها
کنار رودخانههای کمعمق
بیا با من زندگی کن
تا میوهی بلوط بکاریم
در دهان یکدیگر
و این آیین ما شود
برای سلام گفتن به زمین
پیش از آنکه پرتمان کند
دوباره به میان برفها
و حفرههای درونمان
لبریز شود از
ناگواریها
#جان_یائو
در زندگی بعدیم
محال است «من» باشم
خفته در پای تپهای دور
گلی وحشی خواهم بود
که پروانهها بر آن میآسایند
شاید هم بچیندش
کودکی که نمیداند جنگ چیست..
#سنان_انطون
محال است «من» باشم
خفته در پای تپهای دور
گلی وحشی خواهم بود
که پروانهها بر آن میآسایند
شاید هم بچیندش
کودکی که نمیداند جنگ چیست..
#سنان_انطون
جرعهای داستان، مزهای از اندیشه!
در «داستاناِسپرسو» هر شب بخشی از رمانهای دنبالهدار و داستانهای کوتاه رو میخونی...
✨ و بعدش با یک نقد و نگاه تازه همراه میشیم تا قصه فقط روایت نشه، بلکه حس و معناش هم باز بشه.
اگر اهل قصه، نقد و گفتگوی ادبی هستی، جایت اینجاست:
🔗 [عضویت در داستاناِسپرسو]
https://www.tg-me.com/dastanespresso
در «داستاناِسپرسو» هر شب بخشی از رمانهای دنبالهدار و داستانهای کوتاه رو میخونی...
✨ و بعدش با یک نقد و نگاه تازه همراه میشیم تا قصه فقط روایت نشه، بلکه حس و معناش هم باز بشه.
اگر اهل قصه، نقد و گفتگوی ادبی هستی، جایت اینجاست:
🔗 [عضویت در داستاناِسپرسو]
https://www.tg-me.com/dastanespresso