اینهمه مرگ
اینهمه پاییز
از طاقتِ ما بیرون است...
وقتی رفت پاییز بود
افسانهی برگ بود و تنهایی
من چگونه میتوانستم
فراتر از پاییز بروم
نگران بودم که برگها ناگهان محو شوند
من تازه به برگها خو گرفته بودم
چه میخواستم
چه نمیخواستم
من مطیع پاییز شده بودم...
#احمدرضا_احمدی
اینهمه پاییز
از طاقتِ ما بیرون است...
وقتی رفت پاییز بود
افسانهی برگ بود و تنهایی
من چگونه میتوانستم
فراتر از پاییز بروم
نگران بودم که برگها ناگهان محو شوند
من تازه به برگها خو گرفته بودم
چه میخواستم
چه نمیخواستم
من مطیع پاییز شده بودم...
#احمدرضا_احمدی
تو را دوست دارم
چون نان و نمک
چون لبان گُرگرفته از تب
که نیمهشبان
در التهاب قطرهای آب
بر شیرِ آبی بچسبد...
#ناظم_حکمت
چون نان و نمک
چون لبان گُرگرفته از تب
که نیمهشبان
در التهاب قطرهای آب
بر شیرِ آبی بچسبد...
#ناظم_حکمت