سریال بریکینگ بد یه قسمت داره که توش یه هواپیما سقوط میکنه و چندصد نفر کشته میشن.
این اتفاق باعث افسردگی مردم شهر میشه. بطوری که هیچکدوم از مردم دیگه نمیتونن تا مدتی به کارای عادیشون برسن و زندگیشون مختل میشه. افسردگی مردم تا جایی ادامه پیدا میکنه که تو یه مدرسه مراسم یادبودی برای کشتهشدهها برگزار میشه و والتر وایت هم که یه معلم شیمیه، شروع به سخنرانی میکنه
والتر از مردم میخواد که با افسردگیشون مقابله کنن، ناراحت نباشن و به نیمهی پر لیوان نگاه کنن که برای مثال ممکن بود به جای ۱۰۰ نفر، ۲ هزار نفر تو هواپیما باشن و بمیرن. مردم داغداری که تو مدرسه حضور دارن از حرفهای والتر شوکه میشن و میکروفن رو ازش میگیرن.
این اتفاق برای والتر عادی بود چون بعد از کار کردن با گوستاوو و کارتل به قتل و جنایت عادت کرده بود و داشت به هیولایی بهنام هایزنبرگ تبدیل میشد.
حالا بیاید این موضوع رو با زندگی خودمون مقایسه کنیم.
آخرین باری که یه جنایت مارو به وحشت انداخت کِی بود؟
از کدوم جنایت به بعد مغزمون به مرگ، قتل و خونریزی عادت کرد؟
چی رو از ما گرفتن؟
ما نباید به شنیدن خبر تجاوزها، قتلها، اعدامها، دزدیها و هزاران جنایت روزمرهای که تو طول روز بهمون تحمیل میشه اعادت کنیم و به چشم یه اتفاق عادی ببینیمشون.
میدونید چی ترسناکه؟ اینکه همهی ما داریم از یه والتر وایتِ ساکت، ساده و آروم به هایزنبرگی هیولا تبدیل میشم که حتی مرگ بچه ۱۰ ساله هم نتونست اونو شوکه کنه.
این اتفاق باعث افسردگی مردم شهر میشه. بطوری که هیچکدوم از مردم دیگه نمیتونن تا مدتی به کارای عادیشون برسن و زندگیشون مختل میشه. افسردگی مردم تا جایی ادامه پیدا میکنه که تو یه مدرسه مراسم یادبودی برای کشتهشدهها برگزار میشه و والتر وایت هم که یه معلم شیمیه، شروع به سخنرانی میکنه
والتر از مردم میخواد که با افسردگیشون مقابله کنن، ناراحت نباشن و به نیمهی پر لیوان نگاه کنن که برای مثال ممکن بود به جای ۱۰۰ نفر، ۲ هزار نفر تو هواپیما باشن و بمیرن. مردم داغداری که تو مدرسه حضور دارن از حرفهای والتر شوکه میشن و میکروفن رو ازش میگیرن.
این اتفاق برای والتر عادی بود چون بعد از کار کردن با گوستاوو و کارتل به قتل و جنایت عادت کرده بود و داشت به هیولایی بهنام هایزنبرگ تبدیل میشد.
حالا بیاید این موضوع رو با زندگی خودمون مقایسه کنیم.
آخرین باری که یه جنایت مارو به وحشت انداخت کِی بود؟
از کدوم جنایت به بعد مغزمون به مرگ، قتل و خونریزی عادت کرد؟
چی رو از ما گرفتن؟
ما نباید به شنیدن خبر تجاوزها، قتلها، اعدامها، دزدیها و هزاران جنایت روزمرهای که تو طول روز بهمون تحمیل میشه اعادت کنیم و به چشم یه اتفاق عادی ببینیمشون.
میدونید چی ترسناکه؟ اینکه همهی ما داریم از یه والتر وایتِ ساکت، ساده و آروم به هایزنبرگی هیولا تبدیل میشم که حتی مرگ بچه ۱۰ ساله هم نتونست اونو شوکه کنه.