Telegram Web Link
مطالعه ای در آمریکا به بررسی علل مرگ رزیدنت‌ها و فلو‌ها پرداخته است. (لینک)

در بازه زمانی سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱، تعداد ۱۶۱ رزیدنت (با میانه سنی ۳۱ سال و شامل ۵۰ خانم و ۱۱۱ آقا) فوت کرده‌اند که ۲۹/۲ درصد به علت خودکشی، ۱۷/۴ درصد به علت سرطان، و بقیه به علل دیگر بوده است.

بالاترین میزان خودکشی در سه‌ماهه اول سال اول رزیدنتی مشاهده شده است.

بیشترین میزان خودکشی در رشته پاتولوژی و بیشترین میزان مرگ ناشی از سرطان در رشته روان‌پزشکی دیده شده است.

در کل دوره ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۱، میزان مرگ رزیدنت‌ها (شامل مرگ ناشی از خودکشی) در مقایسه با همسالان غیرپزشک کمتر بوده است.


در مقایسه با دوره ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴، اگرچه مرگ ناشی از سرطان کاهش یافته، اما میزان مرگ ناشی از سایر علل تغیری نکرده و به خصوص مرگ ناشی از خودکشی در اوایل رزیدنتی در هر دو دوره نگران کننده است و در ابن زمینه باید تلاش شود.

تصویرهای پست هم میزان مرگ به دلایل مختلف برای دو دوره ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱ و همین طور میران مرگ به تفکیک رشته برای علل خودکشی و سرطان را برای کل دوره نشان می‌دهد.

@Scientometric
😢30👍115🔥1
در یک دستاورد پزشکی کم نظیر و نقطه عطفی برای درمان‌های شخصی سازی شده ویرایش ژنی، کودک مبتلا به یک اختلال ژنتیکی نادر یعنی کمبود شدید آنزیم ‏carbamoyl-phosphate synthetase 1 درمان شده است.

اهمیت این آنزیم در سیکل اوره در بدن در تبدیل آمونیاک به اوره است تا از ادرار دفع شود. این بیماری تقریبا در هر ۱/۳ میلیون نفر، یک نفر را تحت تاثیر قرار می‌دهد و با پنجاه درصد مرگ و میر در اوایل نوزادی همراه است. اگر کودک زنده بماند، دچار اختلالات تکاملی و ذهنی خواهد شد و در نهایت نیاز به پیوند کبد پیدا می‌کند.

برای کنترل این وضعیت در این کودک، پزشکان رژیم غذایی او را طوری تنظیم کردند که مصرف پروتئین به حداقل ممکن برسد؛ به‌حدی که فقط برای رشد لازم بود. علاوه بر این، دارویی به نام گلیسرول فنيل‌بوتیرات (glycerol phenylbutyrate) به او می‌دادند تا به حذف آمونیاک از خون کمک کند.

به صورت ساده، برای انجام ویرایش ژنی، ابزار مورد نظر درون ذرات چربی پوشانده شد تا در جریان خون تخریب نشود و بتواند به کبد، محلی که باید اصلاح ژن انجام می‌شد برسد. این ذرات چربی حاوی دستورالعمل‌هایی هست که به سلول‌ها دستور ساخت آنزیمی را می‌دهد که بتواند جهش ژنتیکی را اصلاح کند. علاوه بر آن مولکولی بر پایه CRISPR نیز در ذرات چربی وجود داشت، که مانند یک کاوشگر روی رشتهٔ DNA حرکت می‌کند تا دقیقاً به همان جهش اشتباه برسد و آن را اصلاح کند. یعنی در نهایت فقط یک باز آلی در DNA سلول عوض شود.

پس از تأیید FDA، کودک در حدود ۷ و ۸ ماهگی دو بار این دارو را دریافت کرد. در هفته‌ی هفتم بعد از تزریق اول، نوزاد توانست پروتئین بیشتری بخورد و دوز داروی دفع‌کننده‌ی نیتروژن را تا نصف کاهش دهد. هیچ عارضه جانبی هم رخ نداد. با این حال، برای بررسی بیشتر بی خطری و همین طور دوام تاثیرگذاری، پیگیری بیشتر نیاز است.

این روش درمانی در اینجا به صورت شخصی سازی شده برای این کودک طراحی شده بود تا CRISPR فقط جهش خاص مورد نظر را پیدا کند. می‌توان همین روش را بارها برای اصلاح جهش‌های مختلف در نقاط دیگر DNA یک فرد به‌کار برد. تنها چیزی که باید تغییر کند، راهنمای CRISPR است تا ویرایشگر را به محل جدید جهش هدایت کند. با این رویکرد، هزینه‌ی درمان‌ها دست‌کم ده برابر کاهش می‌یابد.
در آینده احتمالا می‌توان از این روش برای بیماری‌های ژنتیکی رایج‌تر مانند کم‌خونی داسی‌شکل، بیماری هانتینگتون و دیستروفی عضلانی هم استفاده کرد.

در گزارش‌ها تاکید می‌شود که این کار نتیجه دهه‌ها پژوهش با استفاده از بودجه دولتی آمریکا بر روی موارد مختلفی مثل بررسی سیستم ایمنی باکتری‌ها، کشف فناوری CRISPR، پروژهٔ توالی‌یابی ژنوم انسان، توسعه روش ویرایش ژن و …. است.

گزارش خبری: لینک

مقاله در NEJM: لینک

@Scientometric
🔥52👍2517👏7😱2👎1
اولین جراحی پیوند مثانه در دنیا

یک مرد ۴۱ ساله در آمریکا، اولین فردی است که مثانه پیوندی از انسان دریافت کرده است.
در این جراحی هشت ساعته، مثانه به همراه کلیه پیوند زده شده است.
یکی از جراحان گفته است که این اولین بار در هفت سال گذشته است که بیمار توانسته ادرار کند! و برای همه ما این اتفاق بسیار بزرگی است.

این جراحی در واقع، اولین مورد از پنج پیوندی است که قرار است در یک کارآزمایی بالینی اولیه انجام شود

این فرد در واقع قسمت زیادی از ظرفیت مثانه خود را در طی درمان بک سرطان نادر مثانه از دست داده بود.

این پیوند مثانه جدید، هیچ‌گونه ارتباط عصبی با بدن گیرنده ندارد. یعنی در حالی که مثانه نقش مخزن ادرار را به خوبی ایفا می‌کند، پزشکان نمی‌دانستند که آیا بیمار می‌تواند پر شدنش را حس کند یا ادرار را به‌طور طبیعی نگه دارد و خالی کند. آنها پیش‌بینی کرده بودند برای تخلیه احتمالا از سوند استفاده شود، یا با مانورهای شکمی کمک کنند، و حتی دستگاه تحریک‌کنندهٔ مثانه ابداع نمایند تا در مواقع لزوم به خروج ادرار کمک کند.

اما در‌ پیگیری بعد از جراحی و بعد از برداشت سوند، وقتی او مایعات مصرف کرد، بیمار بلافاصله احساس دفع ادرار پیدا کرد و قادر به دفع ادرار بود که دکتر نصیری این را یک معجزه خواند.

منبع: لینک

@Scientometric
🔥42👍15🤩7🤯5👎1👀1
Forwarded from Scientometrics
امروز (۲۰ ماه May)، روز جهانی "مطالعه کارآزمایی بالینی" است.

این روز، در واقع سالگرد اولین کارآزمایی بالینی است که در سال 1747 توسط James Lind انجام شد. او دوازده ملوان با بیماری اسکوری (scurvy، ناشی از کمبود ویتامین سی) را به شش گروه تقسیم کرد و به هر گروه رژیم غذایی متفاوتی داد. فقط دو نفری که پرتقال و لیمو دریافت کرده بودند، بهبود قابل توجهی نشان دادند و این منجر به مشخص شدن نقش مرکبات در درمان بیماری اسکوری شد. این روش مطالعه، همچنین اهمیت مقایسه نتایج درمان در گروه‌های مختلف را نشان داد. او بیماران با شرایط و علائم مشابه را انتخاب کرده بود و در مکان مشابهی هم از آنها نگه‌داری می کرد. همین طور رژیم غذایی آنها به جز مکمل غذایی و میوه ها یکسان بود. از این نظر سعی کرده بود تا متغیرهای مطالعه کنترل شوند. (لینک یک و دو)

با این حال، قرن‌ها قبل از مطالعه لیند، زکریای رازی از روش کارآزمایی بالینی (همراه با گروه کنترل) برای بررسی اثر فصد خون در درمان بیماران مبتلا به مننژیت استفاده کرده بوده است. اگر چه این روش در حال حاضر اصلا برای درمان این بیماری استفاده نمی شود (شبه علم) اما روش بررسی وی و استفاده از گروه کنترل برای گرفتن نتیجه، اقدامی تاریخی در پزشکی است. نوشته های او نشان می دهد که او به سادگی هر چیزی را که می خوانده نمی پذیرفته و قبل از استفاده از درمان خاص، باید آن را مورد امتحان و بررسی قرار می‌داده است. (لینک یک و دو و سه).

مفهوم و روش کارآزمایی‌های بالینی از زمان رازی و جیمز لیند به شکل قابل توجهی تکامل یافته است. امروزه، کارآزمایی های بالینی با استانداردهای بسیار دقیق و دستورالعمل‌های اخلاقی برای اطمینان از ایمنی و اثربخشی مداخلات پزشکی انجام می‌شوند. اثربخشی، ایمنی، روش مصرف و مقدار دوز مناسب از دارو ها و واکسنهایی که هم اکنون در دسترس ما هستند، حاصل نتایج مطالعات کارآزمایی بالینی هستند. این مطالعات به عنوان مهمترین ابزار روش علمی، بخش مهمی از پزشکی مبتنی بر شواهد هستند و نقشی حیاتی در پیشبرد علم پزشکی دارند.

@Scientometric
39👏12👍11👌3👎1😁1
هر چند همیشه از فواید ورزش برای سلامتی و افزایش طول عمر در افراد مختلف با بیماری های مختلف صحبت می‌شود و حتی در دستورالعمل‌های بعد از سرطان نیز توصیه به آن می‌شود، اما حالا این اولین بار است که یک مطالعه‌ی بزرگ از نوع کار آزمایی بالینی فاز سوم نشان می‌دهد که ورزش می‌تواند بقا و طول عمر بیماران بعد از سرطان را افزایش دهد. مثل این که یک داروی اضافه تر اما بدون عوارض استفاده شده باشد.

این مطالعه که نتایج آن در مجله‌ی NEJM منتشر شده (لینک)، بر روی بیماران مبتلا به سرطان کولون انجام شده است. بیماران بعد از جراحی و کامل شدن دوره شیمی درمانی (Neoadjuvant)، به صورت تصادفی در گروه ورزش منظم و با برنامه مشخص برای ۳ سال، (structured exercise program) و یا گروه آموزش سلامت (به تنهایی) قرار گرفته‌اند.

در پیگیری حدودا هشت ساله (میانه) بیماران، بقای بدون بیماری (disease-free survival) در گروه ورزش به شکل معناداری بیشتر بوده است. درواقع، میزان عودِ بیماری، وقوع سرطانِ جدید و یا مرگ، در گروه ورزش ۲۸٪ کمتر بوده است. نتایج همین طور، کاهش ۳۷٪ در خطر مرگِ کلی در گروه ورزش را نشان داده است.

درصد بقای بدون بیماریِ پنج ساله یا همان 5-year disease-free survival، در گروه ورزش و آموزش به ترتیب ۸۰/۳ و ۷۳/۹ بوده است. این درصد ها برای بقای هشت ساله به ترتیب ۹۰/۳ و ۸۳/۲ بوده است.

به صورت کلی مطالعه نشان داده است که یک برنامه ورزشی منظم ۳ ساله که بلافاصله بعد از شیمی‌درمانی (بعد از جراحی) برای سرطان کولون شروع شود، می‌تواند باعث شود تا بیماران، مدت بیشتری بدون بازگشت بیماری زندگی کنند و همین طور طول عمر کلی آن‌ها نیز افزایش ‌پیدا کند.

@Sienometric
72👍30🤯3👎1🙏1👌1
چند خبر‌ از آمریکا

وزیر بهداشت آمریکا، همه ۱۷ عضو کمیته مشورتی واکسن CDC را برکنار کرده و گفته این اقدام برای بازگرداندن اعتماد عمومی در آمریکا به واکسیناسیون ضروری است. او به زودی اعضای جدید را معرفی خواهد کرد. این کمیته درباره اینکه کدام واکسن‌ها در چه سنی و برای چه افرادی تزریق شود و این که توسط بیمه پوشش داده شوند، به مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌های آمریکا (CDC) مشورت می‌دهد. (لینک)

رئیس‌جمهور آمریکا در بودجه پیشنهادی سال ۲۰۲۶ قصد دارد مؤسسه ملی تحقیقات پرستاری (National Institute of Nursing Research) را که زیرمجموعه مؤسسه ملی سلامت آمریکا (NIH) است، منحل کند. این تصمیم نیازمند تأیید کنگره است. (لینک)

دانشمندان و پرسنل مؤسسه ملی سلامت آمریکا (NIH) نیز در بیانیه‌ای اعتراضی از رئیس جدید این موسسه خواسته‌اند تا از دخالت سیاست در این موسسه جلوگیری کند. آنها همین طور خواستار برگرداندن بودجه‌های قطع شده این موسسه شده‌اند. (لینک). در مورد بیانیه می‌توانید از کانال تلگرامی پوریا ناظمی هم بخوانید.

@Scientometric
🤯39👏87👎6🥴4
در شرایط جنگی که درگیری حملات نظامی به مراکز حساس (مثلاً تأسیسات نظامی یا هسته‌ای) وجود دارد، حتی اگر مستقیما جان غیرنظامیان کمتر در خطر باشد، باز هم جو روانی جامعه دچار استرس و وحشتمی‌شود. صدای انفجارها و شوک ناشی از حملات می‌تواند در مردم احساس اضطراب و نگرانی شدید ایجاد کند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که جنگ و درگیری نه‌ تنها بر سربازان، بلکه بر سلامت روان مردم عادی نیز تاثیر چشمگیری دارد.
احتملا این وظیفه نهادهای رسمی و مخصوصا مرتبط به سلامت است که در این مورد به صورت مرتب اطلاع رسانی کنند ولی در ادامه بر اساس توصیه‌های سازمان جهانی بهداشت و سی دی سی و برخی منابع علمی دیگر، چند راهکار عملی برای پیگیری اخبار و حفظ آرامش در این شرایط را قرار می دهم.

دنبال کردن مداوم کانال‌های خبری یا شبکه‌های اجتماعی در تمام طول روز نه‌ تنها کمکی به بهبود وضعیت نمی‌کند، بلکه اضطراب شما را به‌شدت بالا می‌برد. از مطالعه وسواسی اخبار یا چک کردن لحظه‌ای به‌خصوص هنگام شب بپرهیزید. این رفتار شما را در چرخه‌ی‌ معیوب اضطراب نگه می‌دارد و توان روانی‌تان را کاهش می‌دهد. زمان مشخصی را برای اخبار قرار دهید و بیرون از آن روی امور عادی زندگی تمرکز کنید. قرار گرفتن مداوم در معرض اخبار تکان‌دهنده می‌تواند استرس را تشدید کند و حتی حالت اعتیاد به پیگیری مداوم خبرها ایجاد نماید.

اخبار را از منابع رسمی و معتبر دنبال کنید و از بازنشر یا اعتماد به اطلاعات تایید نشده و شایعات خودداری نمایید. انتشار شایعه‌ها در شرایط بحرانی می‌تواند موجی از اضطراب جمعی و وحشت ایجاد کند و بنابراین، پیش از باور کردن یا انتقال هر خبر، منابع آن را بررسی کنید. از ارسال دوبارهٔ پیام‌های ترسناک در گروه‌ها بدون راستی‌آزمایی خودداری کنید.

در شرایط جنگی ممکن است فضای جامعه ملتهب شود و اختلاف‌نظرها پررنگ‌تر گردد. تا حد امکان از مجادلات تنش‌زا و بحث‌های ناسالم دوری کنید. در گفتار و رفتارتان به خشونت یا نفرت دامن نزنید. مثلاً سرزنش کردن کل یک گروه به‌ دلیل اقداماتشان، یا جر و بحث‌های تند با اطرافیان بر سر اخبار، جز افزایش استرس حاصلی ندارد.

ترس شدید ممکن است شما را وادار به اقداماتی شتاب‌زده کند (برای مثال ترک ناگهانی محل زندگی بدون برنامه، انباشتن افراطی مواد غذایی یا دارویی، یا اقدام به کارهای خطرناک). پیش از هر تصمیم مهم، سعی کنید با ذهنی آرام‌تر فکر کنید یا با فرد معتمدی مشورت نمایید.


اقداماتی مانند آموزش نکات بهداشتی به اطرافیان، آماده‌سازی محل کار یا بیمارستان برای شرایط بحران (در صورتیکه در حرفه پزشکی هستید) یا اطلاع‌رسانی علمی درست به مردم، همه می‌تواند جزئیی از اقدامات مثبت شما باشد. همکاری و همفکری با همکاران یا دوستان قابل اعتماد باعث می‌شود احساس تنهایی نکنید و در صورت نیاز، بتوانید به یکدیگر کمک کنید.

‌در شرایطی که اتفاقات بزرگی در جریان است و بسیاری عوامل خارج از کنترل ماست، سعی کنید حواس خود را به چیزهایی بدهید که در اختیار خودتان است. برای مثال، می‌توانید برنامهٔ روزمره‌تان را تا حد ممکن ادامه دهید تا حس نظم و ثبات حفظ شود. همچنین انجام کارهای ساده مثل مرتب کردن محیط زندگی، رسیدگی به کارهای عقب‌افتاده یا یا یادگیری مهارتی جدید می‌تواند ذهن شما را مشغول اموری کند که بر آن‌ها تسلط دارید.

در صورت وجود، راهنمایی‌ها و هشدارهای مراجع رسمی (مانند ستاد مدیریت بحران، وزارت بهداشت و ... ) را جدی بگیرید. اگر برای مناطق خاصی هشدار تخلیه یا پناه گرفتن صادر شد، آن را به دقت رعایت کنید. آماده کردن یک نقشهٔ اضطراری خانوادگی (مانند مشخص کردن محل امن در خانه یا مسیر خروج امن) و یک کیف حاوی اقلام ضروری (داروهای مهم، مدارک شناسایی، آب و کمک‌های اولیه) به شما احساس آمادگی بیشتری می‌دهد و در صورت گسترش درگیری، می‌تواند نجات‌بخش باشد.

سعی کنید با خانواده، دوستان یا همکاران مورد اعتماد خود در تماس باشید و احساسات و نگرانی‌های خود را با آن‌ها در میان بگذارید. بیان ترس‌ها باعث تخلیه‌ی هیجانی و کاهش استرس می‌شود و اغلب متوجه می‌شوید دیگران نیز دغدغه‌ها و احساسات مشابهی دارند.

در نهایت، مدیریت روان در شرایط جنگی نیازمند آگاهی، همدلی و اقدام آگاهانه است. با رعایت این توصیه‌ها، می‌توان از شدت اضطراب کاست و به حفظ آرامش فردی و جمعی کمک کرد. از توصیه های روان پزشکان و متخصصین سلامت روان کمک بگیرید .مراقب خود و اطرافیانتان باشید، آرامش را تمرین کنید، و اجازه ندهید ترس غلبه کند.

من امروز این را با بررسی چند منبع مختلف (مثل یک، دو، سه، چهار، پنج) و برخی منابع قبلی در کانال و البته مقدار زیادی متناسب سازی با شرایط امروز آماده کردم. اگر نکته یا نکات خاصی برای اضافه کردن یا اصلاح در اینچا یا پست دیگری برای بعد وجود دارد، ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.


@Scientometric
88🙏16👎7👍3👏1🤯1
2024 Impact Factor- All Journals- @Scientometric.xlsx
3.3 MB
فایل کامل Impact Factor جدید مجلات

چند روز قبل، ضریب نفوذ جدید یا همان Impact Factor برای مجلات نمایه در دادگان WOS یا همان ISI قبلی گزارش شد. این مربوط به سال 2024 است که حالا در سال 2025 اعلام می شود. فایل اکسل لیست مجلات را در پست بعد قرار می دهم.

مثل همیشه مجله CA-CANCER J CLIN بیشترین ضریب نفوذ را با مقدار 232 دارد.
مجلات خانواده نیچر با نامهای Nature Reviews.... هم رتبه های بالا را دارند. لنست، نیوانگلند و جاما به ترتیب ضریب نفوذ 88، 78 و 55 را دارند. مجله Nature medicine هم IF برابر با 50 را دارد و این برای خود نیچر 48 است. مقدار ضریب نفوذ برای همه این مجلات نسبت به سال قبل کاهش داشته است.

در ایران ۳ مجله با بیشترین ضریب نفوذ مربوط به این مجلات است:

Journal of Nanostructure in Chemistry
Asian Journal of Social Health and Behavior
International Journal of Health Policy and Management

من دو فایل اکسل ضمیمه این پست کردم که یکی (بالا) مربوط به کل مجلات و دیگری (پایین) مربوط به مجلات ایران است.

@Scientometric
157👍17🙏6👎2
Scientometrics
2024 Impact Factor- All Journals- @Scientometric.xlsx
به روز رسانی: فایل کامل Impact Factor جدید مجلات را در پست بالا (https://www.tg-me.com/scientometric/7034) قرار دادم.
119👌4🙏3👎1
نشانه‌هایی از متون تولید شده با هوش مصنوعی در تقریبا ۱۴٪ از خلاصه مقالات حوزه زیست‌پزشکی در سال گذشته

تقریبا از هر هفت مقاله علمی، خلاصه مقاله یک مقاله در سال ۲۰۲۴ و در حوزه زیست‌پزشکی، احتمالاً با کمک هوش مصنوعی (مدل‌های زبانی بزرگ مثل ChatGPT) نوشته شده است.

برای بررسی این موضوع، پژوهشگران ابتدا کلماتی را شناسایی کردند که استفاده از آن‌ها پس از نوامبر ۲۰۲۲ (زمانی که ChatGPT به‌طور گسترده در دسترس قرار گرفت) به‌طور غیرعادی افزایش یافته بود. این کلمات معمولاً اصطلاحاتی بودند که بیشتر در سبک نوشتاری از هوش مصنوعی دیده می‌شوند و نه در نوشتار علمی معمول. سپس آن‌ها این کلمات را در خلاصه مقاله‌ی حدود ۱/۵ میلیون مقاله در دادگان PubMed جستجو کردند تا ببینند در چه تعداد مقاله از آن‌ها استفاده شده و در نهایت بعد از مد نظر قرار دادن روشهایی، در بین ۱/۵ مقاله مورد بررسی، بیش از ۲۰۰ هزار مقاله چنین کلماتی داشتند.
در بین کشورها، چین و کره جنوبی استفاده بیشتری داشته‌اند. در بین مقالات مجلات از ناشران هم، برای ناشران MDPI و Frontiers استفاده بیشتر دیده شده است.

این روش، یعنی بررسی کلمات اضافی، از روش محاسبه مرگ اضافی در دوران پاندمی کووید-۱۹ الهام گرفته شده است. در نهایت ۴۵۴ کلمه اضافی در ۲۰۲۴ نسبت به سالهای قبل تا ۲۰۲۰ (البته با ریشه کلمات مشترک) مورد نظر قرار گرفته است. این کلمات بیشتر افعال و صفت‌هایی مرتبط با سبک نگارش (style words) و غیر مرتبط به محتوای علمی مقاله بوده‌اند مانند:

findings
crucial
potential
delves
showcasing
unparalleled
invaluable
heighten
hinder
underscore
تغییر در فراوانی استفاده از برخی از این کلمات را در تصویر پایین می بینید.

پیش مقاله این مطالعه قبلا در ۲۰۲۴ منتشر شده بود. (اینجا در ساینتومتریکس ببینید) در آن زمان آنالیز انجام شده مربوط به نیمه اول ۲۰۲۴ بود و برآورد آن زمان، یک مقاله از هر ۹ مقاله بود. مقاله مطالعه حالا در Science Advances (لینک) منتشر شده (فایل پی دی اف) که نیچر هم در گزارشی به آن پرداخته و برآورد آن مربوط به کل ۲۰۲۴ است.

@Scientometric
24😁12🤷‍♂6👏5😱5🔥1
Forwarded from Scientometrics
معرفی پادکست هلسینکست

در هر قسمت از پادکست هلسینکست (لینک کانال تلگرامی) به یکی از تخلفات یا جنبه های اخلاقی در انتشار مقالات و دیگر آثار پژوهشی پرداخته شده است. این پادکست به کوشش دکتر فریبا اصغری، دکتر پیام کبیری، دکتر فرزانه شیرانی، فرشاد شاه کرمی، فروزان بیگلری، مرضیه سمیعی و سایه جلالی تهیه می‌شود و تا به حال ۲۱ قسمت آن منتشر شده و من لینک قسمتهای فعلی را در این پست قرار داده‌ام.


معرفی پادکست و اهداف آن: لینک

اهمیت اخلاق در انتشار آثار پژوهشی: لینک

نویسندگی و مشارکت- بخش نخست: لینک

نویسندگی و مشارکت- بخش دوم: لینک

سرقت ادبی: لینک

چاپ دوگانه و زائد: لینک

هوش مصنوعی در انتشار آثار پژوهشی: لینک

وابستگی‌های سازمانی نویسندگان: لینک

استفاده های نادرست از آمار، دستکاری و جعل داده ها: لینک

دستکاری و تخلفات در ارجاع‌دهی: لینک

تعارض منافع: لینک

‌ تائیدیه اخلاقی و رضایت بیمار برای انتشار: لینک

سردبیری اخلاق مدار: لینک

داوری همتا: لینک

داوری و نقد پس از انتشار: لینک

رسیدگی به تخلفات پژوهشی: لینک

بررسی سناریوهایی از COPE: لینک

باز‌پس‌گیری مقالات: لینک

ادامه بررسی سناریوهایی از COPE: لینک

ادامه بررسی سناریوهایی از COPE: لینک

بازپس گیری مقالات (قسمت دوم): لینک

@Scientometric
31👎1
آیا زمان انجام ایمنی‌درمانی در طول روز برای بیماران مبتلا به سرطان مهم است؟

یک مطالعه کارآزمایی بالینی فاز سوم بر‌ روی بیماران مبتلا به سرطان ریه از نوع NSCLC، این موضوع را بررسی کرده است. زمان انجام ایمونوکموتراپی برای بیماران، قبل یا بعد از ساعت ۳ بعد از ظهر بوده است. (دو گروه به صورت تصادفی)

تاثیرگذاری در بیمارانی که قبل از ساعت ۳ بعد از ظهر ایمونوکموتراپی برای آنها انجام می‌شده، بیشتر بوده است.

میانه‌ی مدت زمانِ بقای بدون پیشرفتِ بیماری (PFS)، در بیماران با دریافت دارو در زمان قبل و بعد از ساعت ۳، به ترتیب ۱۱/۳ و ۵/۷ ماه بوده است (مقدار HR برابر با ۰/۴۲ و به صورت معنادار از نظر آماری)
این اختلاف برای بقای کلی (OS) هم معنادار بوده است.

تاثیر این نتایج را به ساعت بیولوژیکی بدن و میزان سلول‌های T با CD8+ در خون محیطی در زمان‌های مختلف نسبت داده‌اند. توصیه شده در مطالعات بعدی، زمان انجام ایمنی درمانی هم در نظر گرفته شود.

مطالعه هنوز به صورت مقاله علمی منتشر نشده و در کنگره ASCO2025 ارائه شده است. از پست X (اینجا) می‌توانید اطلاعات بیشتر کسب کنید. تصاویر مربوط به آن را از اینجا ببینید.

@Scientometric
25👍9😱3💊2👎1
داروهای مهارکننده‌ی‌ SGLT2 مثل Empagliflozin، برای درمان دیابت استفاده می‌شوند و برای نارسایی قلبی و کلیوی هم مفید ‌می‌باشند.
اخیرا یک مطالعه کارآزمایی بالینی در مجله‌ی‌ ‌BMJ، موثر بودن داروی dapagliflozin از این خانواده را در درمان MASH (نوع شدیدی از بیماری کبد چرب) نشان داده است: لینک

بیشتر از ۳۰ درصد جمعیت دنیا و تقریبا ۷۰ درصد افراد با چاقی یا دیابت نوع دوم، درگیر بیماری کبد چرب غیر الکی (همان NAFLD یا MASLD)‌‌می‌باشند. کبد چرب غیر الکلی می‌تواند به شکل استئوهپاتیت غیر الکلی (NASH یا همان MASH) تبدیل شود. مطالعات بسیاری ارتباط این بیماری را با بیماری های متابولیک دیگر، سرطان کبد و حتی سرطان‌های خارج کبدی نشان داده‌اند.


پست‌های قبلی ساینتومتریکس در مورد داروهای موثر در درمان MASH:

داروی Resmetirom، اولین و تنها داروی تایید شده توسط FDA تاکنون برای درمان MASH می‌باشد. در مورد این دارو و در مورد MASH از اینجا بخوانید:

https://www.tg-me.com/scientometric/6837
https://www.tg-me.com/scientometric/6737


دیگر داروهایی که برای درمان این بیماری مورد بررسی قرار گرفته‌ و نتایج مطالعات آن منتشر شده است را اینجا قرار می‌دهم:

مطالعه‌ تاثیرگذاری Semaglutide (با همان نامهای Ozempic و Wegovy برای درمان دیابت و چاقی) برای درمان MASH در مجله‌‌ی NEJM:

https://www.tg-me.com/scientometric/7020


مطالعه‌‌ی ‌کار آزمایی بالینی فاز دوم از Survodutide برای درمان MASH در NEJM:

https://www.tg-me.com/scientometric/6841

مطالعه‌‌ی‌کار آزمایی بالینی فاز دوم از Tirzepatide برای درمان MASH در NEJM:

https://www.tg-me.com/scientometric/6843

داروی efruxifermin، توانسته تا با مصرف تا هفته ۹۶، فیبروز در بیماران مبتلا به سیروز جبران شده ناشی از MASH را کاهش دهد. در مورد این مطالعه هم از اینجا بخوانید:

https://www.tg-me.com/scientometric/6977
👍179👎1
🔴نداشتن پنج عامل خطر کلاسیک بیماری‌های قلبی‌عروقی (بررسی در ۵۰ سالگی)، بیش از ده سال به طول عمر می‌افزاید. کنترل فشار خون و ترک سیگار نیز به‌ ترتیب بیشترین تأثیر را در افزایش طول عمر بدون بیماری قلبی‌عروقی و افزایش طول عمر کلی دارند.

پنجاه درصد از بار بیماری‌های قلبی‌عروقی ناشی از این پنج عامل خطر است:

۱- فشارخون بالا
۲- چربی‌خون بالا
۳- وزن غیرطبیعی (وزن کم یا زیاد/چاقی)
۴- دیابت
۵- مصرف سیگار

داشتن این فاکتورهای خطر و یا حذف آنها چه تاثیری می‌تواند بر طول عمر کلی فرد و همین طور سالهای زندگی بدون بیماری های قلبی و عروقی داشته باشد؟ مطالعه‌ای‌ با بررسی داده‌های بیش از ۲ میلیون نفر از ۳۹ کشور از جمله ایران، به این پرسش‌ها پاسخ داده است. مقاله مطالعه در مجله NEJM منتشر (۳۰ مارس) شده است. در این مطالعه، خطر بیماری‌های قلبی و عروقی و همین طور مرگ کلی (ناشی از هر علتی) در طول عمر (تا ۹۰ سالگی) بر اساس وجود یا عدم وجود این فاکتورهای خطر در سن پنجاه سالگی برآورد شده است.

اگر هر پنج عامل خطر در ۵۰ سالگی وجود داشته باشد، خطر کلی ابتلا در طول عمر (تا ۹۰ سالگی) برای مردان ۳۸٪ و برای زنان ۲۴٪ است.

زنانی که هیچ‌یک از این عوامل را نداشتند، در مقایسه با کسانی که همه را داشتند، به‌طور متوسط ۱۳/۳ سال عمر بدون بیماری قلبی‌عروقی بیشتر و ۱۴/۵ سال عمر کلی بیشتر داشتند. این اعداد برای مردان به‌ترتیب ۱۰/۶ سال زندگی بدون بیماری قلبی‌عروقی بیشتر و ۱۱/۸ سال عمر کلی اضافی بوده است.

در میان اصلاح‌های فاکتورهای خطر در میانسالی، کنترل فشارخون بیشترین تأثیر را بر افزایش سال‌های زندگی بدون بیماری قلبی‌عروقی داشته و ترک سیگار، بیشترین تأثیر را بر افزایش طول عمر کلی داشته است.

@Scientometric
29👏4👎1
ویدئو پایین پست را از کانال «به وقت بیداری» از جناب دکترمیرخانی (لینک) ملاحظه بفرمایید. آنقدر بعضی موارد عجیب است که گاهی فکر می‌کنم عده‌ای به صورت عمدی این اقدامات را انجام‌ می‌دهند و به جای پیگیری و مقابله با این افراد، آگاهی بخشی و توصیه به حرکت در مسیر علم و پیروی از آن، مرتب از این افراد دعوت می‌شود.

نمی‌شود وزارت بهداشت پیگیر قانونی یا مصوبه‌ای در مورد این موضوعات مرتبط با ضد علم و شبه علم شود؟حداقل جناب وزیر موضع گیری رسمی داشته‌ باشند؟
البته متاسفانه خود وزارت بهداشت مروج رسمی موارد شبه علم مثل نظریه‌های مزاج و اخلاط است 😔!


پست‌های مرتبط:

از صحبتهای دکتر آرامش (لینک):
«بخشی از طبابت ابن سینا که نظریه هایی هست که امروز منسوخ شده مثل نظریه مزاجی، اخلاط و‌… به تاریخ پزشکی تعلق دارد. اگر کسی این را مبنای پزشکی امروزی قرار دهد، به وادی شبه علم وارد شده، شبیه آنچه در دپارتمانهای طب سنتی دانشگاه های ایران انجام می‌شود. »

در مورد این شخص (خیراندیش)، یادآوری نوشته قبلی پوریا ناظمی در مورد توافق همکاری میان دانشگاه علوم پزشکی ایران و آستان امامزادگان عینعلی و زینعلی (ع) هم جالب (لینک)است.

جان مردم عرصه خیال پردازی طبی و آزمون و خطا نیست (لینک)
👍139😢9👎3🤯2👌2
قبلا در مورد تاثیر واکسن زونا بر کاهش زوال عقل نوشته بودم. مطالعه دیگری اخیرا نشان داده که این واکسن احتمالا می‌تواند در کاهش عوارض قلبی و عروقی هم موثر باشد.

در مورد زوال عقل (دمانس)، مطالعه‌ی منتشر شده در نیچر (لینک) نشان داده بود که در طی هفت سال پس از واکسیناسیون، افرادی که واکسن زونا را دریافت کرده بودند، ۲۰ درصد کمتر از گروه دیگر به زوال عقل دچار شدند.

مطالعه ای که در مجله‌ی European Heart Journal منتشر شده (لینک) نشان می دهد، دریافت واکسن زونا (ازنوع زنده ضعیف شده) با کاهش ۲۳ درصدی در خطر بروز کلی بیماری‌های قلبی-عروقی همراه است.

این ارتباط محافظتی تا هشت سال ادامه داشته و بیشترین کاهش در فاصله ۲ تا ۳ سال بعد از واکسیناسیون مشاهده شده است. میزان کاهش در مردان، افراد زیر ۶۰ سال، افراد دارای عادات سبک زندگی ناسالم و از خانواده‌های کم‌درآمد و ساکنان روستا بیشتر بوده است.
این مطالعه، با بررسی ییش از ۱/۲ میلیون نفر و میانه پیگیری ۶ سال بوده است.

مطالعه نتیچه گیری کرده است که واکسیناسیون زونا ممکن است نه تنها برای پیشگیری از زونا، بلکه به‌عنوان یک راهبرد سلامت عمومی برای کاهش خطر بیماری‌های قلبی نیز مفید باشد.

پی نوشت: مطالعه دیگری (لینک) نیز ارتباط بین واکسن RSV و کاهش خطر زوال عقل را نشان داده است.

@Scientometric
24👏10👎3👍2
چرا بعضی از مادرها بیشتر پسر دارند تا دختر و یا برعکس؟ یک مطالعه جدید برخی عوامل احتمالی موثر بر این موضوع را مشخص کرده است.

بر اساس مطالعه (لینک)، در خانواده‌هایی که چند فرزند هم‌جنس دارند، احتمال اینکه فرزند بعدی هم همان جنس را داشته باشد، بیشتر از داشتن جنس متفاوت است.برای مثال، خانواده‌هایی که سه پسر یا بیشتر دارند، احتمال اینکه فرزند بعدی‌شان هم پسر باشد بیشتر از این است که دختر باشد.

مطالعه نشان داده که در خانواده‌هایی با سه پسر، احتمال اینکه فرزند بعدی نیز پسر باشد ۶۱٪ است. در خانواده‌هایی با سه دختر، احتمال اینکه کودک بعدی هم دختر باشد ۵۸٪ گزارش شده است.
این یافته‌ها، باور رایج مبنی بر برابر بودن شانس تولد دختر یا پسر در هر بارداری را به چالش می‌کشد. بر اساس این نتایج، شاید باید به زوج‌ها گفت که احتمال داشتن فرزندی با جنس مخالف فرزندان قبلی‌شان در واقع کمتر از ۵۰٪ است.

محققین جنسیت کودکان متولدشده از حدود ۶۰ هزار زن در آمریکا را، در بازه زمانی ۱۹۵۶ تا ۲۰۱۵، بررسی کرده‌اند تا دریابند چرا برخی خانواده‌ها فقط فرزندان پسر یا فقط فرزندان دختر دارند.

زنانی که اولین فرزند خود را بعد از ۲۸ سالگی به دنیا آوردند، نسبت به زنانی که پیش از ۲۳ سالگی مادر شده بودند، ۱۳٪ بیشتر احتمال داشت که فقط پسر یا فقط دختر داشته باشند.
تغییرات pH واژن با افزایش سن زنان شاید بتواند این پدیده را توضیح دهد. برای مثال، این تغییرات ممکن است بر موفقیت اسپرم‌های حامل کروموزوم X یا Y در لقاح تخمک تأثیر بگذارند و در نتیجه بر جنسیت فرزند هم موثر باشند.
سپس ژنوم بیش از ۷۰۰۰ خانم بررسی (مطالعه GWAS) و مشخص شده ‌است که زنانی که همه فرزندان‌شان دختر بودند، معمولاً دارای گونه‌های (وارینت) خاصی از ژن NSUN6 روی کروموزوم ۱۰ بودند، در حالی که زنانی که فقط پسر داشتند، بیشتر دارای گونه‌های خاصی از ژن TSHZ1 روی کروموزوم ۱۸ بودند. هیچ‌یک از این ژن‌ها به‌طور شناخته‌شده‌ای نقشی در تولیدمثل ندارند؛ ژن NSUN6 در تشکیل پروتئین نقش دارد و تصور می‌شود ژن TSHZ1 در حس بویایی دخیل باشد.

در مورد نتایج این مطالعه با توجه به حجم نمونه آن و انتخاب از یک منطقه جغرافیایی خاص باید با احتیاط بیشتر برخورد کرد. برای مثال در بک مطالعه در سال ۲۰۲۰، با بررسی ۴/۷ میلیون تولد در سوئد نشانه ای از عدم تصادفی بودن جنسیت پیدا نشده است. همچینن نتایج ژنتیکی که این مطالعه نشان داده، باید بیشتر بررسی شود.

گزارش از نیچر و ساینس

@Scientometric
👍5315🤯5👎4🤔2👌2
2025/10/23 04:02:41
Back to Top
HTML Embed Code: