ادامه ترجمه کتاب Atma Darshan (ادراک خویش)
#Atmadarshan
چنانچه بعضی قسمتها گنگ است نگران نباشید هرچه متن جلوتر میرود مطالب واضحتر میشوند.
۲. جستوجو دربارهی علت جهان – بیمعناست
۲.۱ هیچ پرسشی دربارهی زمان، مکان و علت پیدایش این جهان نمیتواند مطرح شود، زیرا این امور خودشان بخشی از این جهاناند.
۲.۲ درواقع چنین پرسشهایی میکوشند تا کل را بر اساس جزء تبیین کند، حال آنکه چنین رویکردی هرگز منطقی نیست.
۲.۳ همچنین این پرسش که چه کسی فاعلیت (انجام دهندگی) را بر خود تحمیل میکند نیز پرسش درستی نیست. خودِ عمل تحمیل، پیشفرض میگیرد که فاعلی وجود دارد. بنابراین، این پرسش نیز غیرمنطقی است.
۳-ذهن و ساتوای* خالص
۳.۱آگاهیای که بهسوی عینیات بیرونی میرود، ذهن است. اما هنگامیکه بهسوی خویش میچرخد، ساتوای خالص است.
۳.۲ خردمندان بر این باورند که ذهن همان "آویدیا"* (نادانی یا جهل معنوی) است، درحالیکه "ساتوای خالص" همان "ویدیا" (دانش حقیقی) است. ویدیا، ابزار رهایی است.
۳.۳ راه آویدیا (نادانی) انسان را به اسارت و وابستگی میکشاند، اما برای رهایی، جوینده باید مسیر ویدیا (دانش معنوی) را در پیش گیرد.
۳.۴ برای رسیدن به آرامش جاودان، لازم است فرد تا لحظهی رسیدن به روشنشدگی، به تلاش پیوسته ادامه دهد.
*ساتوا به معنی خلوص، تعادل، روشنایی، و هماهنگی است.
*منظور از جهل و نادانی در این متون اشاره به "غفلت از ماهیت حقیقی خویش" است.
#آتماناندا کریشنا منون
#Atmadarshan
چنانچه بعضی قسمتها گنگ است نگران نباشید هرچه متن جلوتر میرود مطالب واضحتر میشوند.
۲. جستوجو دربارهی علت جهان – بیمعناست
۲.۱ هیچ پرسشی دربارهی زمان، مکان و علت پیدایش این جهان نمیتواند مطرح شود، زیرا این امور خودشان بخشی از این جهاناند.
۲.۲ درواقع چنین پرسشهایی میکوشند تا کل را بر اساس جزء تبیین کند، حال آنکه چنین رویکردی هرگز منطقی نیست.
۲.۳ همچنین این پرسش که چه کسی فاعلیت (انجام دهندگی) را بر خود تحمیل میکند نیز پرسش درستی نیست. خودِ عمل تحمیل، پیشفرض میگیرد که فاعلی وجود دارد. بنابراین، این پرسش نیز غیرمنطقی است.
۳-ذهن و ساتوای* خالص
۳.۱آگاهیای که بهسوی عینیات بیرونی میرود، ذهن است. اما هنگامیکه بهسوی خویش میچرخد، ساتوای خالص است.
۳.۲ خردمندان بر این باورند که ذهن همان "آویدیا"* (نادانی یا جهل معنوی) است، درحالیکه "ساتوای خالص" همان "ویدیا" (دانش حقیقی) است. ویدیا، ابزار رهایی است.
۳.۳ راه آویدیا (نادانی) انسان را به اسارت و وابستگی میکشاند، اما برای رهایی، جوینده باید مسیر ویدیا (دانش معنوی) را در پیش گیرد.
۳.۴ برای رسیدن به آرامش جاودان، لازم است فرد تا لحظهی رسیدن به روشنشدگی، به تلاش پیوسته ادامه دهد.
*ساتوا به معنی خلوص، تعادل، روشنایی، و هماهنگی است.
*منظور از جهل و نادانی در این متون اشاره به "غفلت از ماهیت حقیقی خویش" است.
#آتماناندا کریشنا منون
ادامه ترجمه کتاب Atma Darshan (ادراک خویش)
#Atmadarshan
۴- مراحل مختلف روشنشدگی
۱-۴ کسی که ذهنش فریفتهیِ زیباییِ یک فرمِ تراشخورده در دل سنگ میشود، این حقیقت که اصل و اساس این فرم «سنگ» است را فراموش میکند.
۲-۴ هنگامیکه او بر این فریفتگی غلبه کند و سپس به آن فرم نگاه کند، آنگاه آن لایه زیرین یعنی سنگ که اصل و اساس آن فرم است را خواهد دید.
۳-۴ بهاینترتیب هنگامیکه سنگ دیده شود و موردتوجه قرار گیرد آنگاه این سنگ، درون آن فرم نیز دیده خواهد شد و در این صورت این فرم چیزی جز همان سنگ مشاهده نمیشود.
۴-۴روشنشدگی به حقیقت نیز به همین شیوه است. آگاهی عمدتاً به خاطر شیفتگی و علاقهمندی فرد به عینیتهای بیرونی کم سو و گنگ میشود.
۵-۴ هنگامیکه فرد بر این شیفتگی غلبه کند و آنگاه به عینیتها نگاه کند مشخص خواهد شد که آنها فقط از آگاهی برخاسته و در همان ساکناند.
۶-۴ بهاینترتیب وقتی آگاهی موردتوجه قرار گیرد، آن در عینیتها نیز آشکار خواهد شد و آن عینیتها نیز خودشان درنهایت به آگاهی تبدیل خواهند شد.
۷-۴ ادراک حقیقت، همان ادراک خود و تمام جهان بهعنوان یک آگاهی واحد است.
#آتماناندا کریشنا منون
#Atmadarshan
۴- مراحل مختلف روشنشدگی
۱-۴ کسی که ذهنش فریفتهیِ زیباییِ یک فرمِ تراشخورده در دل سنگ میشود، این حقیقت که اصل و اساس این فرم «سنگ» است را فراموش میکند.
۲-۴ هنگامیکه او بر این فریفتگی غلبه کند و سپس به آن فرم نگاه کند، آنگاه آن لایه زیرین یعنی سنگ که اصل و اساس آن فرم است را خواهد دید.
۳-۴ بهاینترتیب هنگامیکه سنگ دیده شود و موردتوجه قرار گیرد آنگاه این سنگ، درون آن فرم نیز دیده خواهد شد و در این صورت این فرم چیزی جز همان سنگ مشاهده نمیشود.
۴-۴روشنشدگی به حقیقت نیز به همین شیوه است. آگاهی عمدتاً به خاطر شیفتگی و علاقهمندی فرد به عینیتهای بیرونی کم سو و گنگ میشود.
۵-۴ هنگامیکه فرد بر این شیفتگی غلبه کند و آنگاه به عینیتها نگاه کند مشخص خواهد شد که آنها فقط از آگاهی برخاسته و در همان ساکناند.
۶-۴ بهاینترتیب وقتی آگاهی موردتوجه قرار گیرد، آن در عینیتها نیز آشکار خواهد شد و آن عینیتها نیز خودشان درنهایت به آگاهی تبدیل خواهند شد.
۷-۴ ادراک حقیقت، همان ادراک خود و تمام جهان بهعنوان یک آگاهی واحد است.
#آتماناندا کریشنا منون
ادامه ترجمه کتاب Atma Darshan (ادراک خویش)
#Atmadarshan
۵. خواب عمیق، نیرویکالپا سامادهی و حالت طبیعی
۵.۱ تمام عینیات در آگاهی پدیدار میشوند. بنابراین، هنگامی که آنها ناپدید میشوند، آنچه باقی میماند همان آگاهی است و نه نیستی.
۵.۲ اگر این حقیقت در عمق اندیشهی فرد ریشه بدواند، خواب عمیق – که معمولا وضعیتی درنظر گرفته میشود که واقعیت را پنهان میکند – بهتدریج به نیرویکالپا سامادهی (حالتِ جذبهی عمیق و بیشکلِ ذهن) تبدیل میشود.
۵.۳ زمانی که درک شود که خودِ اشیا نیز چیزی جز همان آگاهی نیستند، فرد به ماهیت حقیقی خود بازمیگردد – ماهیتی که همواره ثابت است و ورای تمام حالات، ازجمله سامادهی است.
۶. شاهدِ جیوا (فردیت یا شخص)
۶.۱ فقط چیزی که پیشتر ادراک شده باشد میتواند در حافظه پدیدار شود. «منِ» تجسمیافتهای که چیزی را ادراک کرده، عملی انجام داده یا از چیزی لذت برده، گاهی در حافظه ظاهر میشود. از این امر نتیجه میشود که این «منِ» تجسمیافته در زمان ادراک، عمل یا لذت، توسط «منِ» دیگری که شاهد است، مشاهده شده بود.
۶.۲ این «منِ» شاهد همان «منِ» حقیقی است. با متمرکز کردن توجه بر آن و تثبیت خویشتن در آن، فرد از بندها رها میشود.
۷-"من" بهمثابه نور آگاهی
۷.۱ نوری که در ادراک عینیات حسی نقش دارد، همان آتما یا خویش ثابت و لایتغیر است؛ همان یگانهی بیدویی است که همه چیز را در برگرفته و در همهجا حضور دارد.
۷.۲ برای دیدن آن، همانگونه که هست، عینیات باید از آن جدا شوند یا دستکم باید آنها را بهگونهای دید که به سوی آن اشاره کنند.
۷.۳ باید "من" را از بدن به خویش منتقل کرد. از این درک، رهایی از اسارت، آرامش و شادی جاری خواهد شد.
۸. آگاهی ناب
۸.۱ خویش همان ذات یگانه و تغییرناپذیری است که تمام افکار و احساسات در آن ادغام میشوند.
برای شناخت آن، باید به درون آن رفت و آن را بهعنوان "منِ" حقیقی به رسمیت شناخت. این کار تمام اوهام را از بین برده و آرامشی جاودان را به ارمغان میآورد.
۹. خویش
۹.۱ نیازی به گفتن نیست، زیرا هرکسی آشکارا میداند که "من" تغییر نمیکند.
۹.۲ این "من" در تمام حالات باقی میماند. هنگامی که فکر هست، حضور دارد. هنگامی که هیچ فکری نیست، باز هم هست.
۹.۳ اگر چنین است، چه دلیل دیگری لازم است تا نشان دهد که "من" نمیتواند فاعل یا لذتبرنده باشد؟ چون فاعلیت و لذتجویی تغییرپذیرند، در حالی که "من" تغییر نمیکند.*
۹.۴ در لحظهی انجام یک کار، هیچ فکری مبنی بر "من دارم این کار را انجام میدهم" وجود ندارد. این خود دلیلی است بر اینکه "من" فاعل نیست.**
۹.۵ صرفاً این ادعا که "من این کار را انجام دادم" پس از انجام آن کار، نمیتواند از "من" یک فاعل بسازد.
۹.۶ احساس عمیق و راسخ "من نه فاعل هستم و نه لذتبرنده" تمام اسارتها را از بین میبرد و ماهیت حقیقی فرد را آشکار میسازد.
#آتماناندا کریشنا منون
*من همان چیزی است که از تمام حالات مختلف آگاه است و آنها را شناسایی میکند، حالات مختلف میآیند و میروند اما این "من" همیشه حضور دارد و حاضر است تا از وضعیت بعدی آگاه باشد.
**در لحظهی انجام عمل، تمرکز بر خودِ عمل است، نه بر فکری که 'من دارم این کار را انجام میدهم'. احساس فاعلیت معمولاً پس از انجام عمل در ذهن شکل میگیرد و به آن نسبت داده میشود. این دقیقاً مانند موجی در اقیانوس است که پس از برخاستن، بگوید: "من خودم این حرکت را انجام دادم." اما در حقیقت، حرکت آن نتیجهی جریانی بسیار عمیقتر است.
#Atmadarshan
۵. خواب عمیق، نیرویکالپا سامادهی و حالت طبیعی
۵.۱ تمام عینیات در آگاهی پدیدار میشوند. بنابراین، هنگامی که آنها ناپدید میشوند، آنچه باقی میماند همان آگاهی است و نه نیستی.
۵.۲ اگر این حقیقت در عمق اندیشهی فرد ریشه بدواند، خواب عمیق – که معمولا وضعیتی درنظر گرفته میشود که واقعیت را پنهان میکند – بهتدریج به نیرویکالپا سامادهی (حالتِ جذبهی عمیق و بیشکلِ ذهن) تبدیل میشود.
۵.۳ زمانی که درک شود که خودِ اشیا نیز چیزی جز همان آگاهی نیستند، فرد به ماهیت حقیقی خود بازمیگردد – ماهیتی که همواره ثابت است و ورای تمام حالات، ازجمله سامادهی است.
۶. شاهدِ جیوا (فردیت یا شخص)
۶.۱ فقط چیزی که پیشتر ادراک شده باشد میتواند در حافظه پدیدار شود. «منِ» تجسمیافتهای که چیزی را ادراک کرده، عملی انجام داده یا از چیزی لذت برده، گاهی در حافظه ظاهر میشود. از این امر نتیجه میشود که این «منِ» تجسمیافته در زمان ادراک، عمل یا لذت، توسط «منِ» دیگری که شاهد است، مشاهده شده بود.
۶.۲ این «منِ» شاهد همان «منِ» حقیقی است. با متمرکز کردن توجه بر آن و تثبیت خویشتن در آن، فرد از بندها رها میشود.
۷-"من" بهمثابه نور آگاهی
۷.۱ نوری که در ادراک عینیات حسی نقش دارد، همان آتما یا خویش ثابت و لایتغیر است؛ همان یگانهی بیدویی است که همه چیز را در برگرفته و در همهجا حضور دارد.
۷.۲ برای دیدن آن، همانگونه که هست، عینیات باید از آن جدا شوند یا دستکم باید آنها را بهگونهای دید که به سوی آن اشاره کنند.
۷.۳ باید "من" را از بدن به خویش منتقل کرد. از این درک، رهایی از اسارت، آرامش و شادی جاری خواهد شد.
۸. آگاهی ناب
۸.۱ خویش همان ذات یگانه و تغییرناپذیری است که تمام افکار و احساسات در آن ادغام میشوند.
برای شناخت آن، باید به درون آن رفت و آن را بهعنوان "منِ" حقیقی به رسمیت شناخت. این کار تمام اوهام را از بین برده و آرامشی جاودان را به ارمغان میآورد.
۹. خویش
۹.۱ نیازی به گفتن نیست، زیرا هرکسی آشکارا میداند که "من" تغییر نمیکند.
۹.۲ این "من" در تمام حالات باقی میماند. هنگامی که فکر هست، حضور دارد. هنگامی که هیچ فکری نیست، باز هم هست.
۹.۳ اگر چنین است، چه دلیل دیگری لازم است تا نشان دهد که "من" نمیتواند فاعل یا لذتبرنده باشد؟ چون فاعلیت و لذتجویی تغییرپذیرند، در حالی که "من" تغییر نمیکند.*
۹.۴ در لحظهی انجام یک کار، هیچ فکری مبنی بر "من دارم این کار را انجام میدهم" وجود ندارد. این خود دلیلی است بر اینکه "من" فاعل نیست.**
۹.۵ صرفاً این ادعا که "من این کار را انجام دادم" پس از انجام آن کار، نمیتواند از "من" یک فاعل بسازد.
۹.۶ احساس عمیق و راسخ "من نه فاعل هستم و نه لذتبرنده" تمام اسارتها را از بین میبرد و ماهیت حقیقی فرد را آشکار میسازد.
#آتماناندا کریشنا منون
*من همان چیزی است که از تمام حالات مختلف آگاه است و آنها را شناسایی میکند، حالات مختلف میآیند و میروند اما این "من" همیشه حضور دارد و حاضر است تا از وضعیت بعدی آگاه باشد.
**در لحظهی انجام عمل، تمرکز بر خودِ عمل است، نه بر فکری که 'من دارم این کار را انجام میدهم'. احساس فاعلیت معمولاً پس از انجام عمل در ذهن شکل میگیرد و به آن نسبت داده میشود. این دقیقاً مانند موجی در اقیانوس است که پس از برخاستن، بگوید: "من خودم این حرکت را انجام دادم." اما در حقیقت، حرکت آن نتیجهی جریانی بسیار عمیقتر است.
5-Deep Sleep, Nirvikalpa Samadhi and Natural State
5.1 It is in Consciousness that objects rise. Therefore when they disappear what remains over is this Consciousness and not nothingness.
5.2 If this truth takes deep root in thought, deep sleep – giving up its character of veiling the Reality – becomes transformed into nirvikalpa samadhi.
5.3 When objects are also realised as nothing other than Consciousness, one comes back to one’s true nature which is changeless and above all states including samadhi.
6-Witness of Jiva
6.1 Only what has been perceived before can come up in memory. The embodied ‘I’ who perceived, did or enjoyed anything, also comes up in memory at times. From this it follows that the embodied ‘I’ was witnessed by another ‘I’ principle at the time of this perception, action, or enjoyment.
6.2 It is this witnessing ‘I’ that is the real ‘I’. Fixing attention there and establishing oneself in it, one becomes freed from bondage.
7-The “I” as the light of Consciousness.
7.1 The light in the perception of sense objects is the changeless Atma, the One without a second which abides infilling all.
7.2 To see It as It is, the objects must be separated from It or else they must be made to point towards It.
7.3 The ‘I’ must be removed from body to Atma. Freedom from bondage, peace and happiness will flow from it.
8-Pure Consciousness.
8.1 Atma is that changeless, one rasa, into which thoughts and feelings merge. To see it, enter it and establish it as the ‘I’, removes all delusions and brings in lasting peace.
9-The Self.
9.1 One does not need to be told, for one knows it clearly that the ‘I’ does not change.
9.2 The ‘I’ persists in all the states. It is there when there is thought. It is there when there is no thought.
9.3 If so, what other evidence is needed to show that it cannot be doer or enjoyer, which means change?
9.4 At the time a thing is being done, there is no thought or feeling that one is doing it. This is further proof that one is not a doer.
9.5 Claiming to have done a thing after the doing cannot make one a doer.
9.6 The intense feeling that one is neither doer nor enjoyer removes all bondage and one’s real nature comes to light thereby.
5.1 It is in Consciousness that objects rise. Therefore when they disappear what remains over is this Consciousness and not nothingness.
5.2 If this truth takes deep root in thought, deep sleep – giving up its character of veiling the Reality – becomes transformed into nirvikalpa samadhi.
5.3 When objects are also realised as nothing other than Consciousness, one comes back to one’s true nature which is changeless and above all states including samadhi.
6-Witness of Jiva
6.1 Only what has been perceived before can come up in memory. The embodied ‘I’ who perceived, did or enjoyed anything, also comes up in memory at times. From this it follows that the embodied ‘I’ was witnessed by another ‘I’ principle at the time of this perception, action, or enjoyment.
6.2 It is this witnessing ‘I’ that is the real ‘I’. Fixing attention there and establishing oneself in it, one becomes freed from bondage.
7-The “I” as the light of Consciousness.
7.1 The light in the perception of sense objects is the changeless Atma, the One without a second which abides infilling all.
7.2 To see It as It is, the objects must be separated from It or else they must be made to point towards It.
7.3 The ‘I’ must be removed from body to Atma. Freedom from bondage, peace and happiness will flow from it.
8-Pure Consciousness.
8.1 Atma is that changeless, one rasa, into which thoughts and feelings merge. To see it, enter it and establish it as the ‘I’, removes all delusions and brings in lasting peace.
9-The Self.
9.1 One does not need to be told, for one knows it clearly that the ‘I’ does not change.
9.2 The ‘I’ persists in all the states. It is there when there is thought. It is there when there is no thought.
9.3 If so, what other evidence is needed to show that it cannot be doer or enjoyer, which means change?
9.4 At the time a thing is being done, there is no thought or feeling that one is doing it. This is further proof that one is not a doer.
9.5 Claiming to have done a thing after the doing cannot make one a doer.
9.6 The intense feeling that one is neither doer nor enjoyer removes all bondage and one’s real nature comes to light thereby.
دوست عزیزم
در مسیر خودشناسی، هر مرحله، چه ظاهراً اینطور به نظر برسد که موفقیتآمیز بوده و چه اینطور به نظر برسد که با شکست همراه شده، بخشی از سفر توست.
شکستها نهتنها مانعی نیستند، بلکه فرصتهایی برای یادگیری و رشد بیشترند. هر بار که احساس ناامیدی میکنی، به خودت یادآوری کن که هر تجربهای، حتی اگر در این لحظه سخت به نظر برسد، میتواند درسی ارزشمند برای من به همراه داشته باشد.
با خودت مهربان باش و خودت را دوست داشته باش.
خودت را برای اشتباهاتت سرزنش نکن، بلکه آنها را بهعنوان بخشی از فرآیند یادگیری و شناخت بپذیر. خودت را دوست داشته باش و به خودت اعتماد کن. این مسیر چیزی مثل بازی مار و پله نیست که با هر شکست به نقطه شروع برگردی؛ بلکه هر گامی که برمیداری، تو را به فهم عمیقتری از خودت میرساند.
یادت باشد، مسیر خودشناسی مسیری است که با هر چالش و مانع، تو را قویتر، آگاهتر و مصممتر میکند. پس از هر شکست، با دیدی بازتر و قلبی پذیراتر به پیش برو و بدان که هر قدم، تو را به خود واقعیات نزدیکتر میکند.
از درون با خودت کلنجار نرو که من حتماً باید شاد باشم، نه.
در حال حاضر در هر وضعیتی که هستی آن را کاملاً و تماماً بپذیر. با مقاومت کردن نسبت به حالات خودت و نپذیرفتنشان چیزی دگرگون نمیشود. تو باید برای هر تغیری در ابتدا خودت را همانگونه که هستی کاملاً با آغوش باز بپذیری. هشیار باش که وابسته به حالات ذهنی مثل غم و شادی و رنج و لذت نباشی. هدف، رهایی از این چرخه است و نه جایگزینی این حالات با یکدیگر، حالات ذهنی مدام دگرگون شده، میآیند و میروند، اما تو مشاهدهگر آنها هستی نه خودِ آنها.
و در انتها تأکید دوباره به اینکه با خودت مهربان باش و کمتر خودت را سرزنش و ملامت کن، نسبت به مسائل معنوی وسواس نداشته باش، خودت را با دیگران مقایسه نکن، تمرکز را فقط روی خودت بگذار و از خودت انتظارات بیشازحد نداشته باش.
هرگز فراموش نکن مسیر معنوی مسیر خالی شدن است و نه پر شدن. پس بارت را سبک کن، آرام بگیر، همهچیز را رها کن، چند نفس عمیق بکش و کمی استراحت کن.
خالیِ خالیِ خالیِ خالی باش، آزاد و رها از همهچیز
همه چیز یعنی همه چیز
حتی خودِ این جستجوگر.
در مسیر خودشناسی، هر مرحله، چه ظاهراً اینطور به نظر برسد که موفقیتآمیز بوده و چه اینطور به نظر برسد که با شکست همراه شده، بخشی از سفر توست.
شکستها نهتنها مانعی نیستند، بلکه فرصتهایی برای یادگیری و رشد بیشترند. هر بار که احساس ناامیدی میکنی، به خودت یادآوری کن که هر تجربهای، حتی اگر در این لحظه سخت به نظر برسد، میتواند درسی ارزشمند برای من به همراه داشته باشد.
با خودت مهربان باش و خودت را دوست داشته باش.
خودت را برای اشتباهاتت سرزنش نکن، بلکه آنها را بهعنوان بخشی از فرآیند یادگیری و شناخت بپذیر. خودت را دوست داشته باش و به خودت اعتماد کن. این مسیر چیزی مثل بازی مار و پله نیست که با هر شکست به نقطه شروع برگردی؛ بلکه هر گامی که برمیداری، تو را به فهم عمیقتری از خودت میرساند.
یادت باشد، مسیر خودشناسی مسیری است که با هر چالش و مانع، تو را قویتر، آگاهتر و مصممتر میکند. پس از هر شکست، با دیدی بازتر و قلبی پذیراتر به پیش برو و بدان که هر قدم، تو را به خود واقعیات نزدیکتر میکند.
از درون با خودت کلنجار نرو که من حتماً باید شاد باشم، نه.
در حال حاضر در هر وضعیتی که هستی آن را کاملاً و تماماً بپذیر. با مقاومت کردن نسبت به حالات خودت و نپذیرفتنشان چیزی دگرگون نمیشود. تو باید برای هر تغیری در ابتدا خودت را همانگونه که هستی کاملاً با آغوش باز بپذیری. هشیار باش که وابسته به حالات ذهنی مثل غم و شادی و رنج و لذت نباشی. هدف، رهایی از این چرخه است و نه جایگزینی این حالات با یکدیگر، حالات ذهنی مدام دگرگون شده، میآیند و میروند، اما تو مشاهدهگر آنها هستی نه خودِ آنها.
و در انتها تأکید دوباره به اینکه با خودت مهربان باش و کمتر خودت را سرزنش و ملامت کن، نسبت به مسائل معنوی وسواس نداشته باش، خودت را با دیگران مقایسه نکن، تمرکز را فقط روی خودت بگذار و از خودت انتظارات بیشازحد نداشته باش.
هرگز فراموش نکن مسیر معنوی مسیر خالی شدن است و نه پر شدن. پس بارت را سبک کن، آرام بگیر، همهچیز را رها کن، چند نفس عمیق بکش و کمی استراحت کن.
خالیِ خالیِ خالیِ خالی باش، آزاد و رها از همهچیز
همه چیز یعنی همه چیز
حتی خودِ این جستجوگر.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با ورود نور آن تاریکی و تیرگیای که هزاران سال درون یک غار رسوخ کرده بود، بلافاصله محو میشود.
پاراماهانزا #یوگاناندا
اگر اتاقی را برای هزاران سال در تاریکی نگه داشته باشند، هنگامیکه پنجرهاش باز شود آیا هزار سال زمان نیاز است تا تاریکیِ آن اتاق از بین برود؟
درست به همین ترتیب نورِ حقیقت، به آنی، تاریکی جهل را بیرون میراند.
#موجی
Even the darkness that has permeated a cave for thousands of years is vanquished immediately when light is brought in.
Paramahansa #Yogananda
If a room has been kept in darkness for a thousand years, when the window opens - does it take a thousand years for the darkness to leave?
Likewise, in an instant, the light of Truth expels the darkness of ignorance.
#Mooji
پاراماهانزا #یوگاناندا
اگر اتاقی را برای هزاران سال در تاریکی نگه داشته باشند، هنگامیکه پنجرهاش باز شود آیا هزار سال زمان نیاز است تا تاریکیِ آن اتاق از بین برود؟
درست به همین ترتیب نورِ حقیقت، به آنی، تاریکی جهل را بیرون میراند.
#موجی
Even the darkness that has permeated a cave for thousands of years is vanquished immediately when light is brought in.
Paramahansa #Yogananda
If a room has been kept in darkness for a thousand years, when the window opens - does it take a thousand years for the darkness to leave?
Likewise, in an instant, the light of Truth expels the darkness of ignorance.
#Mooji
درست همانطور که خورشید در یک آسمانِ پوشیده از ابر قابلدیدن نیست به همان صورت خویشِ فرد نیز در آسمانِ ذهنی که توسطِ ابرهایِ متراکمِ افکار تیره گشته، قابلرؤیت نیست.
#رامانا ماهارشی
هنگامیکه صدای درون سرت که وانمود میکند تو هستی و هرگز حرف زدن را متوقف نمیکند را تشخیص دادی آنگاه از هم هویت شدن ناآگاهانه با جریان افکار بیدار میشوی. زمانی که متوجه آن صدا شدی، پی میبری که تویِ حقیقی، آن صدا یعنی آن فکر کننده نیستی بلکه: "تو همانی هستی که از این صدا آگاه است."
#اکهارت تُله
سؤال: یک ذهن آرام و ساکت چه فایدهای دارد؟
#نیسارگاداتا ماهاراج: هنگامیکه ذهن ساکت باشد، ما خودمان را بهعنوان آن شاهد محض خواهیم شناخت.
#رامانا ماهارشی
هنگامیکه صدای درون سرت که وانمود میکند تو هستی و هرگز حرف زدن را متوقف نمیکند را تشخیص دادی آنگاه از هم هویت شدن ناآگاهانه با جریان افکار بیدار میشوی. زمانی که متوجه آن صدا شدی، پی میبری که تویِ حقیقی، آن صدا یعنی آن فکر کننده نیستی بلکه: "تو همانی هستی که از این صدا آگاه است."
#اکهارت تُله
سؤال: یک ذهن آرام و ساکت چه فایدهای دارد؟
#نیسارگاداتا ماهاراج: هنگامیکه ذهن ساکت باشد، ما خودمان را بهعنوان آن شاهد محض خواهیم شناخت.
Just as the sun cannot be seen in a densely clouded sky, so one’s own Self cannot be seen in a mind-sky which is darkened by a dense cloud of thoughts.
#Ramana Maharshi
"When you recognize that there is a voice in your head that pretends to be you and never stops speaking, you are awakening out of your unconscious identification with the stream of thinking. When you notice that voice, you realize that who you are is not the voice - the thinker - but the one who is aware of it."
#Eckhart Tolle
Q: What is the use of a quiet mind?
A: When the mind is quiet, we come to know ourselves as the pure witness.
SRI #NISARGADATTA MAHARAJ
#Ramana Maharshi
"When you recognize that there is a voice in your head that pretends to be you and never stops speaking, you are awakening out of your unconscious identification with the stream of thinking. When you notice that voice, you realize that who you are is not the voice - the thinker - but the one who is aware of it."
#Eckhart Tolle
Q: What is the use of a quiet mind?
A: When the mind is quiet, we come to know ourselves as the pure witness.
SRI #NISARGADATTA MAHARAJ
خودت را آن شاهدِ ثابت و بیتغییرِ ذهنِ دائم التغییر بدان. همین کافی است.
#نیسارگاداتا ماهاراج
Know yourself to be the changeless witness of the changeful mind. That is enough.
Sri # #Nisargadatta Maharaj
#نیسارگاداتا ماهاراج
Know yourself to be the changeless witness of the changeful mind. That is enough.
Sri # #Nisargadatta Maharaj
ما مدام با افکار پیچوتاب میخوریم
چرا این سؤال مهم که میتواند مهمترین سؤال زندگیمان باشد را از خودمان نمیپرسیم؟
آیا شده فقط یکبار هنگامیکه در جریان فوران افکار قرار داریم عمیقاً از خودمان بپرسیم که:
این افکار برای چه کسی آمدهاند؟
آنی که از این افکار آگاه است کیست؟
چه چیزی مشغول ادراک این افکار است؟
این چیست که پیش از ظهور این افکار حضور داشت و این افکار را شناسایی کرد؟
این چه چیزی است که همیشه حاضر است؟
توجه را از کوه افکار بردارید و آن را غرق در آنی کنید که مقدم بر افکار است و از این افکار آگاه است.
من چیستم که از این افکار آگاه است؟
جریان درهمتنیدهی افکار خودشان را به تو بهعنوان "من شخص" غالب کردهاند. و تو فکر میکنی که همانها هستی.
هشیار باش که:
"من-شخص" مشاهده شدنی است.
"من=شخص" محدود است.
آنی که از این ماجرای "من شخص" آگاه است، کیست؟
"من شخص" کاراکتر درون فیلم است
تو اما
صفحهنمایشی.
توجه را از این "من شخص" که آن را خودت میپنداری بردار و بی خود شو.
تو این خودی که گمان میکنی هستی نیستی.
این خود به دلیل محدود بودن همیشه همچون خزان فسرده است.
اما توی حقیقی همیشهبهاری
حتی اگر در وسط سرمای زمستان باشی هم وجودت عین بهار است که:
"آن نفسی که با خودی همچو خزان فسردهای
وان نفسی که بی خودی دِی چو بهار آیدت"
#تفحص_خویش
چرا این سؤال مهم که میتواند مهمترین سؤال زندگیمان باشد را از خودمان نمیپرسیم؟
آیا شده فقط یکبار هنگامیکه در جریان فوران افکار قرار داریم عمیقاً از خودمان بپرسیم که:
این افکار برای چه کسی آمدهاند؟
آنی که از این افکار آگاه است کیست؟
چه چیزی مشغول ادراک این افکار است؟
این چیست که پیش از ظهور این افکار حضور داشت و این افکار را شناسایی کرد؟
این چه چیزی است که همیشه حاضر است؟
توجه را از کوه افکار بردارید و آن را غرق در آنی کنید که مقدم بر افکار است و از این افکار آگاه است.
من چیستم که از این افکار آگاه است؟
جریان درهمتنیدهی افکار خودشان را به تو بهعنوان "من شخص" غالب کردهاند. و تو فکر میکنی که همانها هستی.
هشیار باش که:
"من-شخص" مشاهده شدنی است.
"من=شخص" محدود است.
آنی که از این ماجرای "من شخص" آگاه است، کیست؟
"من شخص" کاراکتر درون فیلم است
تو اما
صفحهنمایشی.
توجه را از این "من شخص" که آن را خودت میپنداری بردار و بی خود شو.
تو این خودی که گمان میکنی هستی نیستی.
این خود به دلیل محدود بودن همیشه همچون خزان فسرده است.
اما توی حقیقی همیشهبهاری
حتی اگر در وسط سرمای زمستان باشی هم وجودت عین بهار است که:
"آن نفسی که با خودی همچو خزان فسردهای
وان نفسی که بی خودی دِی چو بهار آیدت"
#تفحص_خویش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«توجه»
مراقبهای با #روپرت_اسپایرا
بررسی رویکردهای ادراک ماهیت خویش:
مسیر تدریجی
مسیر مستقیم
مسیر بی مسیر
دوستان عزیز، پیشنهاد میکنم تا برای ادراک هرچه عمیقتر این ویدئوی «بسیار مهم» آن را چندین بار ببینید و با آن بمانید. متوجه عامل توجهای که به آن اشاره میشود باشید.
*مدت زمان این مراقبه زیاد است پس بهتر است زمان مشخصی را برای دیدن آن کنار بگذارید.
مراقبهای با #روپرت_اسپایرا
بررسی رویکردهای ادراک ماهیت خویش:
مسیر تدریجی
مسیر مستقیم
مسیر بی مسیر
دوستان عزیز، پیشنهاد میکنم تا برای ادراک هرچه عمیقتر این ویدئوی «بسیار مهم» آن را چندین بار ببینید و با آن بمانید. متوجه عامل توجهای که به آن اشاره میشود باشید.
*مدت زمان این مراقبه زیاد است پس بهتر است زمان مشخصی را برای دیدن آن کنار بگذارید.