Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تفحص خویش - #آدیاشانتی
ادراکی بر ماهیت حقیقی خویش – به نقل از خود این ویدئو: این مراقبه میتواند فرصتی باشد برای سرگشتگان.
پیشنهاد میشود در جایجای این ویدئو آن را متوقف کرده و روی مطالبی که گفته میشود تعمق کنید و آن را در تجربه خودتان موردبررسی قرار دهید.
ادراکی بر ماهیت حقیقی خویش – به نقل از خود این ویدئو: این مراقبه میتواند فرصتی باشد برای سرگشتگان.
پیشنهاد میشود در جایجای این ویدئو آن را متوقف کرده و روی مطالبی که گفته میشود تعمق کنید و آن را در تجربه خودتان موردبررسی قرار دهید.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تفحص خویش - سانی شارما
مطالب را در امتداد هم درنظر بگیرید.
چیزی که دريافت میکنید را در تجربه خودتان مورد بررسی قرار دهید و با آن بمانید.
مطالب را در امتداد هم درنظر بگیرید.
چیزی که دريافت میکنید را در تجربه خودتان مورد بررسی قرار دهید و با آن بمانید.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توضیح سادهای بر تفحص ِ"من کیستم؟" - #سانی شارما
Forwarded from سایت محمدجعفر مصفا
ATTENTION.pdf
136.6 KB
Audio
خوانش متن پست قبل
راوی: نیما
دربارهٔ "توجه"
برگرفته از کتاب «تفکر زائد»
صفحات ۸۴ الیٰ ۸۶
محمدجعفر مصفا
@MossaffaDotCom
راوی: نیما
دربارهٔ "توجه"
برگرفته از کتاب «تفکر زائد»
صفحات ۸۴ الیٰ ۸۶
محمدجعفر مصفا
@MossaffaDotCom
پرسشگر: مراقبه چیست و چه کاربردی دارد؟
ماهاراج: تا زمانی که مبتدی هستید، مراقبههای رسمی خاص یا عبادات ممکن است برای شما مفید باشد. اما برای جوینده حقیقت فقط یک مراقبه وجود دارد - امتناع سختگیرانه از پروراندن افکار. رهایی از افکار خودش مراقبه است.
پرسشگر: چگونه انجام میشود؟
م: شما با اجازه دادن به جریان افکار و تماشای آنها شروع میکنید. همین عمل مشاهده کردن، ذهن را کند میکند تا کاملاً متوقف شود. وقتی ذهن آرام شد، آن را آرام نگه دارید. از آرامشش خسته نشوید، در آن بمانید، به ژرفای آن فرو روید.
پرسشگر: من شنیدهام که برای دور کردن سایر افکار، باید فقط یک فکر را در ذهن نگه داشت؛ اما چگونه میشود تمام افکار را دور کرد؟ همین باور نیز یک فکر است.
م: دوباره امتحان کنید، به تجربیات گذشته تکیه نکنید. افکارتان را مشاهده کنید و خودتان را ببینید که در حال مشاهدهی افکار هستید. وضعیت رهایی از تمام افکار به طور ناگهانی اتفاق میافتد و با برکتی که با خودش به همراه دارد، شما آن راتشخیص میدهید.
#نیسارگاداتا ماهاراج
ماهاراج: تا زمانی که مبتدی هستید، مراقبههای رسمی خاص یا عبادات ممکن است برای شما مفید باشد. اما برای جوینده حقیقت فقط یک مراقبه وجود دارد - امتناع سختگیرانه از پروراندن افکار. رهایی از افکار خودش مراقبه است.
پرسشگر: چگونه انجام میشود؟
م: شما با اجازه دادن به جریان افکار و تماشای آنها شروع میکنید. همین عمل مشاهده کردن، ذهن را کند میکند تا کاملاً متوقف شود. وقتی ذهن آرام شد، آن را آرام نگه دارید. از آرامشش خسته نشوید، در آن بمانید، به ژرفای آن فرو روید.
پرسشگر: من شنیدهام که برای دور کردن سایر افکار، باید فقط یک فکر را در ذهن نگه داشت؛ اما چگونه میشود تمام افکار را دور کرد؟ همین باور نیز یک فکر است.
م: دوباره امتحان کنید، به تجربیات گذشته تکیه نکنید. افکارتان را مشاهده کنید و خودتان را ببینید که در حال مشاهدهی افکار هستید. وضعیت رهایی از تمام افکار به طور ناگهانی اتفاق میافتد و با برکتی که با خودش به همراه دارد، شما آن راتشخیص میدهید.
#نیسارگاداتا ماهاراج
Q: What is meditation and what are its uses?
M: As long as you are a beginner certain formalized meditations, or prayers may be good for you. But for a seeker for reality there is only one meditation — the rigorous refusal to harbor thoughts. To be free from thoughts is itself meditation.
Q: How is it done?
M: You begin by letting thoughts flow and watching them. The very observation slows down the mind till it stops altogether. Once the mind is quiet, keep it quiet. Don’t get bored with peace, be in it, go deeper into it.
Q: I heard of holding on to one thought in order to keep other thoughts away. But how to keep all thoughts away? The very idea is also a thought.
M: Experiment anew, don’t go by past experience. Watch your thoughts and watch yourself watching the thoughts. The state of freedom from all thoughts will happen suddenly and by the bliss of it you shall recognize it.
#Nisargadatta Maharaj- I AM THAT
M: As long as you are a beginner certain formalized meditations, or prayers may be good for you. But for a seeker for reality there is only one meditation — the rigorous refusal to harbor thoughts. To be free from thoughts is itself meditation.
Q: How is it done?
M: You begin by letting thoughts flow and watching them. The very observation slows down the mind till it stops altogether. Once the mind is quiet, keep it quiet. Don’t get bored with peace, be in it, go deeper into it.
Q: I heard of holding on to one thought in order to keep other thoughts away. But how to keep all thoughts away? The very idea is also a thought.
M: Experiment anew, don’t go by past experience. Watch your thoughts and watch yourself watching the thoughts. The state of freedom from all thoughts will happen suddenly and by the bliss of it you shall recognize it.
#Nisargadatta Maharaj- I AM THAT
آنانی که ثروت حقیقی خویش یعنی همان شور و سرور تابناک وجود و آرامش عمیق و تزلزلناپذیری که به همراه آن است را پیدا نکردهاند حقیقتاً گدا هستند هرچند اگر ثروت مادی فراوانی داشته باشند. آنها مدام در بیرون به دنبال پارههای لذت و رضایت در جهت تأیید، امنیت یا عشق میگردند و این در حالی است که گنجی در درون دارند که نه تنها شامل تمام این موارد میشود، بلکه بسیار بزرگتر از هر آن چیزی است که این دنیا بتواند به آنها ارائه دهد.
واژه «روشنشدگی» تصویر دستاوردی فوق بشری را به ذهن متبادر میکند و ایگو یا نفس نیز دوست دارد تا این تصویر را به همین صورت حفظ کند اما روشنشدگی صرفاً حالت طبیعی شما در احساس یگانگی با هستی است. این حالتی از پیوستگی با چیزی غیرقابلاندازهگیری و فناناپذیر است، چیزی که بهطور متناقضنمایی، هم خود شما هستید و هم درعینحال بسیار فراتر از شماست. روشنشدگی یافتن ماهیت حقیقی خودت در فراسوی نام و شکل است. ناتوانی در احساس این ارتباط باعث ایجاد توهم جدایی از خود و دنیای اطراف میشود. سپس شما خود را، آگاهانه یا ناخودآگاه، بهعنوان یک جزء مجزا درک میکنید و بعدازآن ترس ظهور کرده و این تضاد در درون و بیرون تبدیل به یک هنجار یا روال عادی زندگی میشود.
#اکهارت تُله – از کتاب نیروی حال
Those who have not found their true wealth, which is the radiant joy of Being and the deep, unshakable peace that comes with it, are beggars, even if they have great material wealth. They are looking outside for scraps of pleasure or fulfillment, for validation, security, or love, while they have a treasure within that not only includes all those things but is infinitely greater than anything the world can offer.
The word enlightenment conjures up the idea of some super-human accomplishment, and the ego likes to keep it that way, but it is simply your natural state of felt oneness with Being. It is a state of connectedness with something immeasurable and indestructible, something that, almost paradoxically, is essentially you and yet is much greater than you. It is finding your true nature beyond name and form. The inability to feel this connectedness gives rise to the illusion of separation, from yourself and from the world around you. You then perceive yourself, consciously or unconsciously, as an isolated fragment. Fear arises, and conflict within and without becomes the norm.
#Eckhart Tolle – The Power of Now
واژه «روشنشدگی» تصویر دستاوردی فوق بشری را به ذهن متبادر میکند و ایگو یا نفس نیز دوست دارد تا این تصویر را به همین صورت حفظ کند اما روشنشدگی صرفاً حالت طبیعی شما در احساس یگانگی با هستی است. این حالتی از پیوستگی با چیزی غیرقابلاندازهگیری و فناناپذیر است، چیزی که بهطور متناقضنمایی، هم خود شما هستید و هم درعینحال بسیار فراتر از شماست. روشنشدگی یافتن ماهیت حقیقی خودت در فراسوی نام و شکل است. ناتوانی در احساس این ارتباط باعث ایجاد توهم جدایی از خود و دنیای اطراف میشود. سپس شما خود را، آگاهانه یا ناخودآگاه، بهعنوان یک جزء مجزا درک میکنید و بعدازآن ترس ظهور کرده و این تضاد در درون و بیرون تبدیل به یک هنجار یا روال عادی زندگی میشود.
#اکهارت تُله – از کتاب نیروی حال
Those who have not found their true wealth, which is the radiant joy of Being and the deep, unshakable peace that comes with it, are beggars, even if they have great material wealth. They are looking outside for scraps of pleasure or fulfillment, for validation, security, or love, while they have a treasure within that not only includes all those things but is infinitely greater than anything the world can offer.
The word enlightenment conjures up the idea of some super-human accomplishment, and the ego likes to keep it that way, but it is simply your natural state of felt oneness with Being. It is a state of connectedness with something immeasurable and indestructible, something that, almost paradoxically, is essentially you and yet is much greater than you. It is finding your true nature beyond name and form. The inability to feel this connectedness gives rise to the illusion of separation, from yourself and from the world around you. You then perceive yourself, consciously or unconsciously, as an isolated fragment. Fear arises, and conflict within and without becomes the norm.
#Eckhart Tolle – The Power of Now
هیچچیزی بیرون از خودتان نمیتواند برای شما مشکلی ایجاد کند. شما خودتان امواجی را در ذهنتان ایجاد میکنید. اگر ذهن را همانگونه که هست رها کنید آرام میگیرد.
شونریو #سوزوکی
"Nothing outside yourself can cause you any trouble. You yourself make the waves in your mind. If you leave your mind as it is, it will become calm."
-Shunryu #Suzuki-
شونریو #سوزوکی
"Nothing outside yourself can cause you any trouble. You yourself make the waves in your mind. If you leave your mind as it is, it will become calm."
-Shunryu #Suzuki-
همه چیز در این دنیا، در این کیهان، در حال تغییر و دگرگونی است. کل ظاهر کیهان یک چیز ثابت و جامد نیست؛ بلکه انرژی است، انرژی محض. این انرژی به شکل انسانها، حیوانات، درختان، کوهها، پرندگان و کیهان خودش را نشان میدهد. از طرفی هم این انرژی مطابق با افکار شما شکل میگیرد. شما کسی هستید که این انرژی را به شکلی که میخواهید قالب میدهید. شما همیشه کنترل دارید.
ذهن بسیار قوی به نظر میرسد.این ذهن است که بیشتر مردم را کنترل میکند. ذهن یک فکر را میپذیرد و آن فکر بهتدریج به واقعیت تبدیل میشود. افکار همان عینیات و تجسمات هستند. ذهن مانند زمین است، او هر چیزی را پرورش میدهد.
یک کشاورز دو نوع دانه دارد: یکی از آنها دانه یک گیاه سمی است و دیگری دانه ذرت است. گیاه سمی بهطور کشندهای زهرآلود است. دانهها را میتوان با افکار مقایسه کرد و زمین را با ذهن.
کشاورز هر دو دانه را میکارد.
آیا زمین به دانه سمی میگوید: «من نمیخواهم تو را پرورش دهم چون تو سمی هستی؟» خیر، زمین همانقدر که ذرت را میپروراند، گیاه سمی را نیز پرورش میدهد.
اگر گیاه سمی را نکنید، ریشههایش عمیقتر میشود، گستردهتر میشود و بهطور فراوان رشد میکند و چند برابر میشود. اگر بهطور ناخودآگاه دانه سمی کاشته باشید و به یکباره متوجه شوید که چه کردهاید، آرزو میکنید که ای کاش ذرت بیشتری کاشته بودید پس بیدرنگ بیل را برداشته همهی آنها را خارج میکنید. اما اگر ماهها یا سالها صبر کنید و هیچ کاری نکنید ریشهها همه جا گسترده میشوند و برای کندن آن شاید به بولدوزر نیاز داشته باشید.
در مورد افکار و زندگی ما نیز ماجرا به همین صورت است. ما به خود اجازه میدهیم که به افکار خاصی درباره اشخاص، مکانها یا چیزها فکر کنیم. این افکار مثل دانهها هستند که در ذهن ناخودآگاه ما کاشته میشوند و سرانجام دنیای ما محصول این ذهن میشود.
بنابراین دنیایی که شما تجربه میکنید - و هر کدام از ما دنیا را به شکل متفاوتی تجربه میکنیم - ساخته ذهن شماست که به آن اجازه دادهاید هر کاری که میخواهد انجام دهد. شما ذهن را متوقف نکردهاید بلکه به آن اجازه دادهاید تا کنترل کامل بر شما داشته باشد. نتیجه این است که ذهن شما، جهانی که امروز برای شما وجود دارد، وارد زندگی شخصیتان کرده است.
چگونه میتوانید از این وضعیت بیرون بیایید؟ مجدداً از خودتان بپرسید: «این ذهن برای چه کسی است؟ این تجربه برای کیست؟ این زندگی برای کیست؟» و درک کنید که شما این تجربه نیستید.
شما شخصی با این مشکلات نیستید. شما فردی با این مریضی خاص نیستید. شما فردی با این محدودیت و نواقص نیستید. شما کسی نیستید که رنج میبرید. شما شخصی نیستید که چیزی را تجربه کند. شما اصلاً شخص نیستید.
کم کم این را متوجه میشوید و شروع به تسلیم تمام وجودتان، تمام باورهایتان، کل زندگیتان و همه چیزی میکنید. هر آنچه هستید و بودید را تسلیم کنید. رهایش کنید و اجازه ندهید تا ذهن دوباره شما را کنترل کند. در واقعیت هیچ ذهنی وجود ندارد، کارمایی در کار نیست، تناسخی وجود ندارد. هیچ کدام از اینها حقیقتاً وجود ندارند. امّا مجدداً بارها و بارها باید متذکر شوم اگر فکر میکنید که این جسم هستید اگر باور دارید که این افکار هستید، پس همهی اینها وجود دارند و ظهور پیدا میکنند. از این رویا بیدار شوید و اجازه ندهید این رویایِ توهم بیش از این بر شما فرمانروایی کند. شما ورای آن هستید فراتر از اینها هستید. ذات حقیقی شما «آگاهی محض» است.
#رابرت_آدامز
ذهن بسیار قوی به نظر میرسد.این ذهن است که بیشتر مردم را کنترل میکند. ذهن یک فکر را میپذیرد و آن فکر بهتدریج به واقعیت تبدیل میشود. افکار همان عینیات و تجسمات هستند. ذهن مانند زمین است، او هر چیزی را پرورش میدهد.
یک کشاورز دو نوع دانه دارد: یکی از آنها دانه یک گیاه سمی است و دیگری دانه ذرت است. گیاه سمی بهطور کشندهای زهرآلود است. دانهها را میتوان با افکار مقایسه کرد و زمین را با ذهن.
کشاورز هر دو دانه را میکارد.
آیا زمین به دانه سمی میگوید: «من نمیخواهم تو را پرورش دهم چون تو سمی هستی؟» خیر، زمین همانقدر که ذرت را میپروراند، گیاه سمی را نیز پرورش میدهد.
اگر گیاه سمی را نکنید، ریشههایش عمیقتر میشود، گستردهتر میشود و بهطور فراوان رشد میکند و چند برابر میشود. اگر بهطور ناخودآگاه دانه سمی کاشته باشید و به یکباره متوجه شوید که چه کردهاید، آرزو میکنید که ای کاش ذرت بیشتری کاشته بودید پس بیدرنگ بیل را برداشته همهی آنها را خارج میکنید. اما اگر ماهها یا سالها صبر کنید و هیچ کاری نکنید ریشهها همه جا گسترده میشوند و برای کندن آن شاید به بولدوزر نیاز داشته باشید.
در مورد افکار و زندگی ما نیز ماجرا به همین صورت است. ما به خود اجازه میدهیم که به افکار خاصی درباره اشخاص، مکانها یا چیزها فکر کنیم. این افکار مثل دانهها هستند که در ذهن ناخودآگاه ما کاشته میشوند و سرانجام دنیای ما محصول این ذهن میشود.
بنابراین دنیایی که شما تجربه میکنید - و هر کدام از ما دنیا را به شکل متفاوتی تجربه میکنیم - ساخته ذهن شماست که به آن اجازه دادهاید هر کاری که میخواهد انجام دهد. شما ذهن را متوقف نکردهاید بلکه به آن اجازه دادهاید تا کنترل کامل بر شما داشته باشد. نتیجه این است که ذهن شما، جهانی که امروز برای شما وجود دارد، وارد زندگی شخصیتان کرده است.
چگونه میتوانید از این وضعیت بیرون بیایید؟ مجدداً از خودتان بپرسید: «این ذهن برای چه کسی است؟ این تجربه برای کیست؟ این زندگی برای کیست؟» و درک کنید که شما این تجربه نیستید.
شما شخصی با این مشکلات نیستید. شما فردی با این مریضی خاص نیستید. شما فردی با این محدودیت و نواقص نیستید. شما کسی نیستید که رنج میبرید. شما شخصی نیستید که چیزی را تجربه کند. شما اصلاً شخص نیستید.
کم کم این را متوجه میشوید و شروع به تسلیم تمام وجودتان، تمام باورهایتان، کل زندگیتان و همه چیزی میکنید. هر آنچه هستید و بودید را تسلیم کنید. رهایش کنید و اجازه ندهید تا ذهن دوباره شما را کنترل کند. در واقعیت هیچ ذهنی وجود ندارد، کارمایی در کار نیست، تناسخی وجود ندارد. هیچ کدام از اینها حقیقتاً وجود ندارند. امّا مجدداً بارها و بارها باید متذکر شوم اگر فکر میکنید که این جسم هستید اگر باور دارید که این افکار هستید، پس همهی اینها وجود دارند و ظهور پیدا میکنند. از این رویا بیدار شوید و اجازه ندهید این رویایِ توهم بیش از این بر شما فرمانروایی کند. شما ورای آن هستید فراتر از اینها هستید. ذات حقیقی شما «آگاهی محض» است.
#رابرت_آدامز