Telegram Web Link
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
دوست عزیزم

در مسیر خودشناسی، هر مرحله، چه ظاهراً این‌طور به نظر برسد که موفقیت‌آمیز بوده و چه این‌طور به نظر برسد که با شکست همراه شده، بخشی از سفر توست.
شکست‌ها نه‌تنها مانعی نیستند، بلکه فرصت‌هایی برای یادگیری و رشد بیشترند. هر بار که احساس ناامیدی می‌کنی، به خودت یادآوری کن که هر تجربه‌ای، حتی اگر در این لحظه سخت به نظر برسد، می‌تواند درسی ارزشمند برای من به همراه داشته باشد.

با خودت مهربان باش و خودت را دوست داشته باش.

خودت را برای اشتباهاتت سرزنش نکن، بلکه آن‌ها را به‌عنوان بخشی از فرآیند یادگیری و شناخت بپذیر. خودت را دوست داشته باش و به خودت اعتماد کن. این مسیر چیزی مثل بازی مار و پله نیست که با هر شکست به نقطه شروع برگردی؛ بلکه هر گامی که برمی‌داری، تو را به فهم عمیق‌تری از خودت می‌رساند.

یادت باشد، مسیر خودشناسی مسیری است که با هر چالش و مانع، تو را قوی‌تر، آگاه‌تر و مصمم‌تر می‌کند. پس از هر شکست، با دیدی بازتر و قلبی پذیراتر به پیش برو و بدان که هر قدم، تو را به خود واقعی‌ات نزدیک‌تر می‌کند.

از درون با خودت کلنجار نرو که من حتماً باید شاد باشم، نه.
در حال حاضر در هر وضعیتی که هستی آن را کاملاً و تماماً بپذیر. با مقاومت کردن نسبت به حالات خودت و نپذیرفتنشان چیزی دگرگون نمی‌شود. تو باید برای هر تغیری در ابتدا خودت را همان‌گونه که هستی کاملاً با آغوش باز بپذیری. هشیار باش که وابسته به حالات ذهنی مثل غم و شادی و رنج و لذت نباشی. هدف، رهایی از این چرخه است و نه جایگزینی این حالات با یکدیگر، حالات ذهنی مدام دگرگون شده، می‌آیند و می‌روند، اما تو مشاهده‌گر آنها هستی نه خودِ آنها.

و در انتها تأکید دوباره به اینکه با خودت مهربان باش و کمتر خودت را سرزنش و ملامت کن، نسبت به مسائل معنوی وسواس نداشته باش، خودت را با دیگران مقایسه نکن، تمرکز را فقط روی خودت بگذار و از خودت انتظارات بیش‌ازحد نداشته باش.

هرگز فراموش نکن مسیر معنوی مسیر خالی شدن است و نه پر شدن. پس بارت را سبک کن، آرام بگیر، همه‌چیز را رها کن، چند نفس عمیق بکش و کمی استراحت کن.

خالیِ خالیِ خالیِ خالی باش، آزاد و رها از همه‌چیز

همه چیز یعنی همه چیز

حتی خودِ این جستجوگر.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با ورود نور آن تاریکی و تیرگی‌ای که هزاران سال درون یک غار رسوخ کرده بود، بلافاصله محو می‌شود.
پاراماهانزا #یوگاناندا

اگر اتاقی را برای هزاران سال در تاریکی نگه ‌داشته باشند، هنگامی‌که پنجره‌اش باز شود آیا هزار سال زمان نیاز است تا تاریکیِ آن اتاق از بین برود؟
درست به همین ترتیب نورِ حقیقت، به آنی، تاریکی جهل را بیرون میراند.
#موجی


Even the darkness that has permeated a cave for thousands of years is vanquished immediately when light is brought in.
Paramahansa #Yogananda


If a room has been kept in darkness for a thousand years, when the window opens - does it take a thousand years for the darkness to leave?
Likewise, in an instant, the light of Truth expels the darkness of ignorance.
#Mooji
درست همان‌طور که خورشید در یک آسمانِ پوشیده از ابر قابل‌دیدن نیست به همان صورت خویشِ فرد نیز در آسمانِ ذهنی که توسطِ ابرهایِ متراکمِ افکار تیره گشته، قابل‌رؤیت نیست.
#رامانا ماهارشی

هنگامی‌که صدای درون سرت که وانمود می‌کند تو هستی و هرگز حرف زدن را متوقف نمی‌کند را تشخیص دادی آنگاه از هم هویت شدن ناآگاهانه با جریان افکار بیدار می‌شوی. زمانی که متوجه آن صدا شدی، پی می‌بری که تویِ حقیقی، آن صدا یعنی آن فکر کننده نیستی بلکه: "تو همانی هستی که از این صدا آگاه است."
#اکهارت تُله

سؤال: یک ذهن آرام و ساکت چه فایده‌ای دارد؟
#نیسارگاداتا ماهاراج: هنگامی‌که ذهن ساکت باشد، ما خودمان را به‌عنوان آن شاهد محض خواهیم شناخت.
Just as the sun cannot be seen in a densely clouded sky, so one’s own Self cannot be seen in a mind-sky which is darkened by a dense cloud of thoughts.
#Ramana Maharshi

"When you recognize that there is a voice in your head that pretends to be you and never stops speaking, you are awakening out of your unconscious identification with the stream of thinking. When you notice that voice, you realize that who you are is not the voice - the thinker - but the one who is aware of it."
#Eckhart Tolle

Q: What is the use of a quiet mind?
A: When the mind is quiet, we come to know ourselves as the pure witness.
SRI #NISARGADATTA MAHARAJ
خودت را آن شاهدِ ثابت و بی‌تغییرِ ذهنِ دائم التغییر بدان. همین کافی است.
#نیسارگاداتا ماهاراج

Know yourself to be the changeless witness of the changeful mind. That is enough.
Sri # #Nisargadatta Maharaj
ما مدام با افکار پیچ‌وتاب می‌خوریم
چرا این سؤال مهم که می‌تواند مهم‌ترین سؤال زندگی‌مان باشد را از خودمان نمی‌پرسیم؟
آیا شده فقط یک‌بار هنگامی‌که در جریان فوران افکار قرار داریم عمیقاً از خودمان بپرسیم که:

این افکار برای چه کسی آمده‌اند؟
آنی که از این افکار آگاه است کیست؟
چه چیزی مشغول ادراک این افکار است؟
این چیست که پیش از ظهور این افکار حضور داشت و این افکار را شناسایی کرد؟
این چه چیزی است که همیشه حاضر است؟

توجه را از کوه افکار بردارید و آن را غرق در آنی کنید که مقدم بر افکار است و از این افکار آگاه است.

من چیستم که از این افکار آگاه است؟

جریان درهم‌تنیده‌ی افکار خودشان را به تو به‌عنوان "من شخص" غالب کرده‌اند. و تو فکر میکنی که همانها هستی.
هشیار باش که:
"من-شخص" مشاهده شدنی است.
"من=شخص" محدود است.
آنی که از این ماجرای "من شخص" آگاه است، کیست؟

"من شخص" کاراکتر درون فیلم است
تو اما
صفحه‌نمایشی.

توجه را از این "من شخص" که آن را خودت می‌پنداری بردار و بی ‌خود شو.
تو این خودی که گمان می‌کنی هستی نیستی.
این خود به دلیل محدود بودن همیشه همچون خزان فسرده است.
اما توی حقیقی همیشه‌بهاری
حتی اگر در وسط سرمای زمستان باشی هم وجودت عین بهار است که:

"آن نفسی که با خودی همچو خزان فسرده‌ای
وان نفسی که بی خودی دِی چو بهار آیدت"

#تفحص_خویش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«توجه»
مراقبه‌ای با #روپرت_اسپایرا


بررسی رویکردهای ادراک ماهیت خویش:
مسیر تدریجی
مسیر مستقیم
مسیر بی مسیر

دوستان عزیز، پیشنهاد میکنم تا برای ادراک هرچه‌ عمیقتر این ویدئوی «بسیار مهم» آن را چندین بار ببینید و با آن بمانید. متوجه عامل توجه‌ای که به آن اشاره می‌شود باشید.

*مدت زمان این مراقبه زیاد است پس بهتر است زمان مشخصی را برای دیدن آن کنار بگذارید.
آیا سکون صرفا نبودِ صدا و محتواست؟
خیر، سکون خودِ هشیاری است—سکون همان آگاهیِ بنیادینی است که هر فرمی از آن زاده می‌شود. بنابراین چطور ممکن است که این آگاهی از آنچه تو هستی جدا باشد؟
همین فرمی که گمان می‌کنی «تو» هستی، از همان سرچشمه برخاسته و همچنان به‌واسطه‌ی همان است که پابرجاست.
از کهکشان‌ها بگیر تا یک دانه علف این سکون اصل و اساس همه‌چیز است؛ سکون، جوهره‌ی گل‌ها، درختان، پرندگان و تمام فرم‌هاست.

#اکهارت_ تُله

سکون، ذاتِ حقیقی توست. اما سکون چیست؟
سکون همان فضای درونی یا آگاهی‌ای است که در آن، کلماتِ روی این صفحه دیده می‌شوند و به اندیشه تبدیل می‌گردند. بدون این آگاهی، هیچ ادراکی، هیچ فکری و هیچ جهانی وجود نمی‌داشت.
تو همان آگاهی هستی که در ظاهر یا پیکره‌ی یک انسان تجلی یافته و پنهان شده است.

#اکهارت_ تُله
Is stillness just the absence of noise and content?
No, it is intelligence itself - the underlying consciousness out of which every form is born. And how could that be separate from who you are? The form that you think you are came out of that and is being sustained by it. It is the essence of all galaxies and blades of grass; of all flowers, trees, birds, and all other forms.
#ECKHART TOLLE

Stillness is your essential nature. What is stillness? The inner space or awareness in which the words on this page are being perceived and become thoughts. Without that awareness, there would be no perception, no thoughts, no world.
You are that awareness, disguised as a person.
#ECKHART TOLLE
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"پری رو تاب مستوری ندارد"

آن چیزی که خود به خودی مشغول نفس کشیدن است و اکنون مشغول خواندن این متن است را درون این ویدئو پیدا کن. همان از عدم و نیستی، هست شدن را در اینجا ببین.
#تفحص خویش
فرایندی را باهم بررسی می‌کنیم.

ماجرا را پیش از تولد پی می‌گیریم،

عملی صورت گرفت و از میان میلیون‌ها سلول اسپرم یک اسپرم «آگاهانه» مسیرش را به سمت تخمک ره‌گیری می‌کند و به آن می‌رسد.

سؤال: این اسپرم با چه نیرو یا شعوری مسیرش را به‌سوی تخمک ره‌گیری کرد؟

«همان نیرو» هنگامی‌که اسپرم وارد تخمک شد عمل لقاح را شروع کرده و در این هنگام تقسیم سلولی به‌سرعت آغاز شده و جنین اولیه شکل می‌گیرد. دقت کنید که تمام فرایند توسط «همان نیرو» هدایت می‌شود.

در متون علمی این‌گونه آمده است که جنین در هفته پنجم یعنی هنگامی‌که اندازه آن تنها در حد یک‌دانه کنجد است یعنی فقط دو میلی‌متر، قلب و سیستم گردش خونش شروع به شکل‌گیری می‌کنند و قلب شروع به تپیدن می‌کند. در هفته بعد صورتش شکل می‌گیرد و جوانه‌هایی در دو طرفش ایجاد شده که بعداً تبدیل به دست‌وپا می‌شود.
دست، پا، صورت و تمام این بدن را «همان نیرو» شکل داده است.

«همان نیرو» هم‌اکنون مشغول خواندن این متن است. چشم داشتن و دیدن عمل اوست. همین‌طور گوش داشتن و شنیدن و ...

همه همچنان «همان نیرو» است. همان آگاهی و همان شعور. هنگامی که قدم می‌زنید، پا داشتن و عمل راه رفتن نیز همان است. تارهای صوتی و حرف زدن و صدا داشتن هم چیزی جز او نیست همه را همان نیرو پیش می‌برد.

چه کسی هم‌اکنون مشغول نفس کشیدن است؟

فکر کردن، استنتاج کردن و مغز داشتن نیز عملی است همانند نفس کشیدن و شُش داشتن که همه از اوست.

همچنان که این مطلب را می‌خوانید کمی تعمق کنید که: پس این من (اسم و فامیل خودتان را نام ببرید) کجای این ماجرا قرار دارد؟

«کشف کنید که این من کاذب از کجا برمی‌خیزد»*

هنگامی‌که آن نیرو که همه‌چیز خودش است، خودش را با مشتی تصویر که حتی همان‌ها هم خودش هستند هم‌هویت کند، محدود شده و چیزی به‌عنوان این «شخص» (علی، مریم، سارا، رضا، ...) را به وجود می‌آید.

هنگامی‌که عامل توجه از این شرطی شدگی برداشته شود آگاهی به خودش آگاه شده و آگاه می‌شود که چیزی جز خودش وجود ندارد.

آن همیشه «هست».

فقط همان است که «هست».

در همه‌جا.

در درخت، گل، پرنده، میمون، سیب، اقیانوس، ماهی، میز و صندلی، سیارات و ستارگان و کیهان و انسان.
آن «هست».

فرمی که خودش است را به خودش گرفته،

فرم را رها می‌کند و

همچنان «هست»

«هست»



*اشاره ای است به جمله معروفی از باگوان رامانا ماهارشی

#تفحص خویش
2025/07/04 20:24:27
Back to Top
HTML Embed Code: