#دومیناعزام
هر کس دنیا را به جهت یکی از این سه هدف طلب کند روز قیامت در حالتی خداوند متعال را ملاقات میکند که صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانی است. «بینیازی از مردم، آسایش و رفاه خانوادهاش، کمک و رسیدگی به همسایهاش.»
- امام باقر (ع)
#رجا | روایت جهادی شهید انصاری
-----------------------
ویره میدانِ ماست!
@shahid_joneydi
هر کس دنیا را به جهت یکی از این سه هدف طلب کند روز قیامت در حالتی خداوند متعال را ملاقات میکند که صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانی است. «بینیازی از مردم، آسایش و رفاه خانوادهاش، کمک و رسیدگی به همسایهاش.»
- امام باقر (ع)
#رجا | روایت جهادی شهید انصاری
-----------------------
ویره میدانِ ماست!
@shahid_joneydi
❤9
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سومیناعزام
«زَكاةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ؛
زكات دانش، آموزش به كسانى است كه شايسته آناند.»
- امیرالمؤمنین (ع)
#رجا | روایت جهادی شهید انصاری
-----------------------
ویره میدانِ ماست!
@shahid_joneydi
«زَكاةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ؛
زكات دانش، آموزش به كسانى است كه شايسته آناند.»
- امیرالمؤمنین (ع)
#رجا | روایت جهادی شهید انصاری
-----------------------
ویره میدانِ ماست!
@shahid_joneydi
❤8
نزدیکِ همین حوالی...
(طولانی اما شیرین!)
انتهای کوچه مدرسه ای عریض و طویل، تنها نشسته است. کلاسها و دیوارهایش حس عجیبی به انسان میبخشند. اینجا نقطه ای است چسبیده به شهریار و کُهَنز. یک سری کلاس تقویتی برای بچه های ابتدایی. سر و کلهزدن با نیمساز و تقارن محوری. پرسش و پاسخ حول محور صفت و ابتهاج. اینجا از خیلی جهات با مدارس تهران تفاوت دارد. فاصله دارد. نشستن و نگاه کردن فایده ندارد. هیچ جای زندگی. اینجا که پای علم و سواد وسط میآید واجب تر و حیاتی تر. بچه هایش شیطان هستند و پرشور. گفتند: ششمی ها را ندیدی! پنجمی ها تازه خوبن! و من که حنجرهای برایم نمانده بود به دوردست خیره شدم و لبخند زدم.
هنوز از آن روز دلم پیش یاسین است. پسر با استعدادی که مدام اصرار می کرد بیاید درس ها را برای دوستانش توضیح بدهد و انصافا هم کتاب هایش را به نحو احسن از بر بود. دلم پیش اوست که مبادا حیف شود.
با دوستانم صحبت کردم و مشورتی که چه کنیم استعدادهای این بچهها را در هر زمینه ای کشف کنیم. چه کنیم برای یاسین که در ریاضی استعداد شگفتی دارد. ذهنم مشغول متین و امیرمحمد است که عجب بلاهایی بودند این دوپسر! شاید روزی اسمشان را به عنوان فوتبالیستی بهنام در اخبار بشنویم.
ردیف جلو پسر ریزنقش و تیز و بزی نشسته بود به نام رضا. وقتی گفتم: بین درسها و ورزشها به چی علاقه داری؟ برگشت و گفت: کشتی. آیا امکانش نیست روزی رضا را با مدال کشتی یک مسابقه بزرگ کشوری یا جهانی دید؟ نکند حیف شود و در مسیر غلط بیوفتد!
و امید. با آن هودی زرد که نصفش زیر زمین و بسیار دوست داشتنی بود. امروز مبصرش کردم تا اسم خوب ها و بدها را پایان کلاس به من بدهد. برگه ای که نوشته هنوز در جیب کاپشنم است. فرصت نکردم باز نگاهش کنم. متین عاشق رونالدو است. وقتی فیض الله گفت رونالدو کیه؟! آن چشم های مصمم و گردن کج شده به حالت حق به جانبش را فراموش نمی کنم که هر آن ممکن بود کله فیض الله را بکند اما با مداخله به موقع و خنده های من که بند نمی آمد خاتمه یافت. وقتی کلاس را روی سرشان گذاشته بودند همین متین آمد و دو کف دستش را جلوی من گرفت:
معلم مون وقتی شیطونی می کنیم ما رو با خط کش می زنه. شماهم بزنید خب!
آن زمان چیزی درونم فروریخت. نگاهی به کل کلاس کردم و گفتم: من این کارو نمی کنم!
وقتی کلاس تمام شد یک سری آمدند جلو و با من دست دادند و گفتند: خوب بود! بازم بیاین...
این رفتارشان خیلی مردانه بود. یک انرژی در خداحافظی و دستانشان بود که خوشم آمد. و یاسین آخرین تیر را زد:
اینقدر امروز شیطونی کردیم که شاید دیگه نیاید. ببخشید دیگه آقا!
تا مدت ها بعد از رفتنشان در کلاس نمور، تاریک و خاک گرفته نشسته بودم و به ساقه های جوانه زده لوبیای پشت پنجره چشم دوخته و در دل با خودم گفتم: امیدوارم بازم بیام....
#رجا | روایت جهادی شهید انصاری
-----------------------
ویره میدانِ ماست!
@shahid_joneydi
(طولانی اما شیرین!)
انتهای کوچه مدرسه ای عریض و طویل، تنها نشسته است. کلاسها و دیوارهایش حس عجیبی به انسان میبخشند. اینجا نقطه ای است چسبیده به شهریار و کُهَنز. یک سری کلاس تقویتی برای بچه های ابتدایی. سر و کلهزدن با نیمساز و تقارن محوری. پرسش و پاسخ حول محور صفت و ابتهاج. اینجا از خیلی جهات با مدارس تهران تفاوت دارد. فاصله دارد. نشستن و نگاه کردن فایده ندارد. هیچ جای زندگی. اینجا که پای علم و سواد وسط میآید واجب تر و حیاتی تر. بچه هایش شیطان هستند و پرشور. گفتند: ششمی ها را ندیدی! پنجمی ها تازه خوبن! و من که حنجرهای برایم نمانده بود به دوردست خیره شدم و لبخند زدم.
هنوز از آن روز دلم پیش یاسین است. پسر با استعدادی که مدام اصرار می کرد بیاید درس ها را برای دوستانش توضیح بدهد و انصافا هم کتاب هایش را به نحو احسن از بر بود. دلم پیش اوست که مبادا حیف شود.
با دوستانم صحبت کردم و مشورتی که چه کنیم استعدادهای این بچهها را در هر زمینه ای کشف کنیم. چه کنیم برای یاسین که در ریاضی استعداد شگفتی دارد. ذهنم مشغول متین و امیرمحمد است که عجب بلاهایی بودند این دوپسر! شاید روزی اسمشان را به عنوان فوتبالیستی بهنام در اخبار بشنویم.
ردیف جلو پسر ریزنقش و تیز و بزی نشسته بود به نام رضا. وقتی گفتم: بین درسها و ورزشها به چی علاقه داری؟ برگشت و گفت: کشتی. آیا امکانش نیست روزی رضا را با مدال کشتی یک مسابقه بزرگ کشوری یا جهانی دید؟ نکند حیف شود و در مسیر غلط بیوفتد!
و امید. با آن هودی زرد که نصفش زیر زمین و بسیار دوست داشتنی بود. امروز مبصرش کردم تا اسم خوب ها و بدها را پایان کلاس به من بدهد. برگه ای که نوشته هنوز در جیب کاپشنم است. فرصت نکردم باز نگاهش کنم. متین عاشق رونالدو است. وقتی فیض الله گفت رونالدو کیه؟! آن چشم های مصمم و گردن کج شده به حالت حق به جانبش را فراموش نمی کنم که هر آن ممکن بود کله فیض الله را بکند اما با مداخله به موقع و خنده های من که بند نمی آمد خاتمه یافت. وقتی کلاس را روی سرشان گذاشته بودند همین متین آمد و دو کف دستش را جلوی من گرفت:
معلم مون وقتی شیطونی می کنیم ما رو با خط کش می زنه. شماهم بزنید خب!
آن زمان چیزی درونم فروریخت. نگاهی به کل کلاس کردم و گفتم: من این کارو نمی کنم!
وقتی کلاس تمام شد یک سری آمدند جلو و با من دست دادند و گفتند: خوب بود! بازم بیاین...
این رفتارشان خیلی مردانه بود. یک انرژی در خداحافظی و دستانشان بود که خوشم آمد. و یاسین آخرین تیر را زد:
اینقدر امروز شیطونی کردیم که شاید دیگه نیاید. ببخشید دیگه آقا!
تا مدت ها بعد از رفتنشان در کلاس نمور، تاریک و خاک گرفته نشسته بودم و به ساقه های جوانه زده لوبیای پشت پنجره چشم دوخته و در دل با خودم گفتم: امیدوارم بازم بیام....
#رجا | روایت جهادی شهید انصاری
-----------------------
ویره میدانِ ماست!
@shahid_joneydi
❤5👏3
#چهارمیناعزام
«ما جز با کار جهادی و کار انقلابی نخواهیم توانست این کشور را به سامان برسانیم.»
_سیدعلی خامنهای
#رجا | روایت جهادی شهید انصاری
-----------------------
ویره میدانِ ماست!
@shahid_joneydi
«ما جز با کار جهادی و کار انقلابی نخواهیم توانست این کشور را به سامان برسانیم.»
_سیدعلی خامنهای
#رجا | روایت جهادی شهید انصاری
-----------------------
ویره میدانِ ماست!
@shahid_joneydi
❤6
#پنجمیناعزام
«... خودِ حضور یک جوان مؤمن و متدین و متشرع در بین جوانان، در بین مردم، مظهر مجسم آیهی قرآن است؛ آنها را به دین، به انقلاب، به معنویت، سوق میدهد.»
- سیدعلی خامنهای
#رجا | روایت جهادی شهید انصاری
-----------------------
ویره میدانِ ماست!
@shahid_joneydi
«... خودِ حضور یک جوان مؤمن و متدین و متشرع در بین جوانان، در بین مردم، مظهر مجسم آیهی قرآن است؛ آنها را به دین، به انقلاب، به معنویت، سوق میدهد.»
- سیدعلی خامنهای
#رجا | روایت جهادی شهید انصاری
-----------------------
ویره میدانِ ماست!
@shahid_joneydi
❤7