نوشتن گفت
امروز نوشتنی نوشتن باهام حرف زد:
چه داری برایم ای نویسندهی این سطور؟ میخاهی به کجا برسی ارباب من؟ ...خیال کردی قول چراغ جادوام؟ خب، گیریم که باشم. بمالم. بمال تا کامل بیرون بیایم. سه تا آرزو هم نه که سیصد تا آرزو هم بکنی باکم نیست. بشکنیم سد و زنجیر را. خب. بگو. چه میخاهی از من؟ ولی خداوکیلی روت میشود چیزی بخاهی؟ چُسکلمه مینویسی و ارث پدرت را از من میطلبی؟ فقط که نمیتوانی روی من حساب کنی. برو کمی زندگی کن. چیزهای متفاوت ببین. نترس باش و چُسمثقال از عمرت را هم بزن به شاخ گاو. واللا. به گایِ بادیه رفتن به از نشستن باطل، اگر مراد نیابی ایده که حتمن میابی. بله، روح شیخ اجل شاد. خرکی بخان، داستان بیشتر. آنوقت بیا تا من هم شاید بتوانم برات کاری بکنم. عین بانک. باید بر اعتبارت بیفزایی تا وام چاقوچلهیی بدهم بهت.
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
امروز نوشتنی نوشتن باهام حرف زد:
چه داری برایم ای نویسندهی این سطور؟ میخاهی به کجا برسی ارباب من؟ ...خیال کردی قول چراغ جادوام؟ خب، گیریم که باشم. بمالم. بمال تا کامل بیرون بیایم. سه تا آرزو هم نه که سیصد تا آرزو هم بکنی باکم نیست. بشکنیم سد و زنجیر را. خب. بگو. چه میخاهی از من؟ ولی خداوکیلی روت میشود چیزی بخاهی؟ چُسکلمه مینویسی و ارث پدرت را از من میطلبی؟ فقط که نمیتوانی روی من حساب کنی. برو کمی زندگی کن. چیزهای متفاوت ببین. نترس باش و چُسمثقال از عمرت را هم بزن به شاخ گاو. واللا. به گایِ بادیه رفتن به از نشستن باطل، اگر مراد نیابی ایده که حتمن میابی. بله، روح شیخ اجل شاد. خرکی بخان، داستان بیشتر. آنوقت بیا تا من هم شاید بتوانم برات کاری بکنم. عین بانک. باید بر اعتبارت بیفزایی تا وام چاقوچلهیی بدهم بهت.
شاهین کلانتری
#تردیدار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤49👍12👌10🙈6😎5👏4🥰3✍2❤🔥1😍1🫡1
توصیه به فیلمنامهنویسان
🔶 «اگر شما یک شروع دارید و هنوز پایانی برای آن ندارید، پس در اشتباهید؛ شروع درستی هم ندارید.»
-الکساندر مکندریک، سر کلاس فیلمسازی الکساندر مکندریک، ص ۱۲۸
⭐️ #گزارش_رشد
چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها،
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
😊 برای آشنایی با ماجرای یک ساعت نوشتن این فایل صوتی را بشنوید.
❤️ اگر شما هم امروز یک ساعت نوشتهاید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
-الکساندر مکندریک، سر کلاس فیلمسازی الکساندر مکندریک، ص ۱۲۸
چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها،
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍15❤5
لجن کردن
هم در نوشتن هم در خاندن، نگاهم به کلمات عینهو نگاه کارگردان است به بازیگران. در هر متنی برخی واژهها نقش اصلیاند و برخی نقش مکمل و بسیاری هم لابد لشکرسیاهی.
امروز توی رمان «ناسورِ» صالح ذکاوتی چشمم خورد به این سطرها:
«سالهای قبل بدون اینکه چیزی را به زبان بیاورم یا جایی بنویسم همهی معنای زندگیام شده بود یک واژه. یک مفهوم. یک فرهنگ. و آن کلمهی مادرمرده هجرت بود. هجرت از هندیجان به تهران. و حالا یک انقلاب دیگر، یک تغییر و یک بحران دیگر لازم است تا از این مخمصه رها شوم و خودم را زنده نگهدارم. تنها فخری میداند و میفهمد که من در چه مخمصهی بدی لجن کردهام و تکان نمیخورم.» (ص ۱۱۸)
بله، خودش است: «لجن کردهام». ندیده بودم کسی در توصیفِ گیر افتادن تو مخمصه، «لجن» را اینطوری بگذارد کنارِ «کردن» و ازش بازی بگیرد.
پس بگذار یخده ترانهی «صدام کردی» را هم تحریف کنیم:
«لجن کردی لجن کردی نگو نه، اگرچه خسته و خاموش بودی.»
این هم یکی از امراض من است که واژههای تازهیاب را میتپانم توی ترانههای پاپ. لابد اینطوری بهتر نهادینه میشوند توم.
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
هم در نوشتن هم در خاندن، نگاهم به کلمات عینهو نگاه کارگردان است به بازیگران. در هر متنی برخی واژهها نقش اصلیاند و برخی نقش مکمل و بسیاری هم لابد لشکرسیاهی.
امروز توی رمان «ناسورِ» صالح ذکاوتی چشمم خورد به این سطرها:
«سالهای قبل بدون اینکه چیزی را به زبان بیاورم یا جایی بنویسم همهی معنای زندگیام شده بود یک واژه. یک مفهوم. یک فرهنگ. و آن کلمهی مادرمرده هجرت بود. هجرت از هندیجان به تهران. و حالا یک انقلاب دیگر، یک تغییر و یک بحران دیگر لازم است تا از این مخمصه رها شوم و خودم را زنده نگهدارم. تنها فخری میداند و میفهمد که من در چه مخمصهی بدی لجن کردهام و تکان نمیخورم.» (ص ۱۱۸)
بله، خودش است: «لجن کردهام». ندیده بودم کسی در توصیفِ گیر افتادن تو مخمصه، «لجن» را اینطوری بگذارد کنارِ «کردن» و ازش بازی بگیرد.
پس بگذار یخده ترانهی «صدام کردی» را هم تحریف کنیم:
«لجن کردی لجن کردی نگو نه، اگرچه خسته و خاموش بودی.»
این هم یکی از امراض من است که واژههای تازهیاب را میتپانم توی ترانههای پاپ. لابد اینطوری بهتر نهادینه میشوند توم.
شاهین کلانتری
#تردیدار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤39👏14👍11👌5😎4✍2😍2🔥1
Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
«هر کتاب خوب جملهای درخشان است که تا پایان گسترش
پیدا کرده است.»
-ناشناس، فرهنگ نوین گفتهها
#کارگاه_هفته | تکجلسهی آنلاین
از سلسله کارگاههای رنگینکلام
جمعه، ۱۹ اردیبهشت
از ساعت ۱۷ الی ۱۹+۱ ساعت باهمنویسی
پس از آن: ۲۰۰ تومن
6274121181110032
6274121181110032به نام شاهین کلانتری
@nevisandeganim
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤6👍6🎉2
فعلیدن
اول به عشق مضامین مینوشتم، عشق و آزادی
بعدها به عشقِ نوشتن
بعدتر به عشقِ
جملهها
کلمهها
حالا به عشقِ فعلها
فقط، شاید
مینویسم
مینویسانم
مینویسنویسانویسنویسمویسم.
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
اول به عشق مضامین مینوشتم، عشق و آزادی
بعدها به عشقِ نوشتن
بعدتر به عشقِ
جملهها
کلمهها
حالا به عشقِ فعلها
فقط، شاید
مینویسم
مینویسانم
مینویسنویسانویسنویسمویسم.
شاهین کلانتری
#تردیدار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤23👍10👏5🙈1
Forwarded from بهترین کانال | همسفران فعال مدرسه نویسندگی
www.tg-me.com/mahdie_bayat
www.tg-me.com/azamheshmati_physics
www.tg-me.com/maadiyan
www.tg-me.com/elahebaseda
www.tg-me.com/sosheibani
www.tg-me.com/nasibehsarr
www.tg-me.com/shekarpaniir
www.tg-me.com/shahinkalantari/11883
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤20👍4👏3🙏1
-شیوا ارسطویی، آسمان خالی است، ص ۹۲
جمعه ۱۹ اردیبهشت
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها،
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍14❤3
🔗 تهیهی فایل و درسبرگ کارگاه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤21👍5
نوشتهام به درد میخورد؟
خیارت* را راحت کنم، بیشتر وقتها مضمون نوشتههایمان چنگی به دل نمیزند. یعنی همان حرفیست که هزار بار زدهایم و هزاران بار زدهاند و میزنند. پس دل خوش کنیم به چی؟
همین که در هر نوشته یکی دو تا واژهی تازه به کار بگیریم (یعنی کلماتی که پیشتر به کار نبردهایم) یا با ترتیبِ ارکان جمله سروکله بزنیم بس است و مزایاش هم بسیار.
دفعهی بعد که نوشتی و تهش گفتی: «خب که چی؟» این جواب کوبنده را حوالهی خودت کن: «خیارت را پریشان نکن، نمیبینی فلان کلمه یا شکل نحویِ تازه و جالب را در فلان جمله به کار بستهام؟»
*نمیدانم چرا دوست دارم به جای «خیال» بنویسم «خیار»، توی پیامکهای دوستانه هم غالبن مینویسم: «خیارت تخت.» که بصری هم هست و تصویرِ خیاری قطعهقطعهشده روی تخته را به ذهن متبادر میکند. باری، خیاردوستیِ من برمیگردد به اوان کودکی در باغچهی پدر. خیارها را قدنکشیده میکَندم و ابوی حسرتبهدلِ یک خیارِ راست و درست ماند که ماند.
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
➕ shahinkalantari.ir
خیارت* را راحت کنم، بیشتر وقتها مضمون نوشتههایمان چنگی به دل نمیزند. یعنی همان حرفیست که هزار بار زدهایم و هزاران بار زدهاند و میزنند. پس دل خوش کنیم به چی؟
همین که در هر نوشته یکی دو تا واژهی تازه به کار بگیریم (یعنی کلماتی که پیشتر به کار نبردهایم) یا با ترتیبِ ارکان جمله سروکله بزنیم بس است و مزایاش هم بسیار.
دفعهی بعد که نوشتی و تهش گفتی: «خب که چی؟» این جواب کوبنده را حوالهی خودت کن: «خیارت را پریشان نکن، نمیبینی فلان کلمه یا شکل نحویِ تازه و جالب را در فلان جمله به کار بستهام؟»
*نمیدانم چرا دوست دارم به جای «خیال» بنویسم «خیار»، توی پیامکهای دوستانه هم غالبن مینویسم: «خیارت تخت.» که بصری هم هست و تصویرِ خیاری قطعهقطعهشده روی تخته را به ذهن متبادر میکند. باری، خیاردوستیِ من برمیگردد به اوان کودکی در باغچهی پدر. خیارها را قدنکشیده میکَندم و ابوی حسرتبهدلِ یک خیارِ راست و درست ماند که ماند.
شاهین کلانتری
#تردیدار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤🔥34❤23👍14👏7🔥6👌4🫡2
Forwarded from بهترین کانال | همسفران فعال مدرسه نویسندگی
www.tg-me.com/Fereshteh_bargi
www.tg-me.com/asleeporawake
www.tg-me.com/nahid40rasti02
www.tg-me.com/yasnevisi
www.tg-me.com/afshin_karimy
www.tg-me.com/shahlaranjbar_1978
www.tg-me.com/NajmehAsghari
www.tg-me.com/shahinkalantari/11883
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤18👍5
-محمدرضا توکلی صابری، گوهران گران، ص ۱۰
شنبه ۲۰ اردیبهشت
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها،
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤26👍14👌3✍1
Forwarded from مدرسه نویسندگی|شاهین کلانتری
https://youtu.be/P1NQuZegBt8?si
https://youtu.be/_u0yVFyL1DQ?si
https://youtu.be/x55oRs6jE1w?si
https://youtu.be/pNC-jgKP8ZI?si
https://youtu.be/yWmw-27Tgco?si
https://youtu.be/mzC0alJriKw?si
https://youtu.be/r0stuEMqCbc?si
https://youtu.be/rUv4WsjpREY?si
https://youtu.be/Kxe_vN-IoOo?si
https://youtu.be/77caG9cGeLE?si
https://youtu.be/pcfZb_vmqcY?si
https://youtu.be/ojiG5Y0bqGU?si
https://youtu.be/toKUJMBJjvI?si
https://youtu.be/Q27qx8nxoOM?si
@shahinkalantari
@kelasenevisandegi
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤8👍4
واژهنامهی شخصی من: یک معنی و هزار کلمه
میتوانیم نوشتن را پیوند بزنیم به افسانهها و فانتزیهای دوران کودکیمان. چطوری؟ مثلن برای من چراغ جادو از هر چیزی شگفتانگیزتر بود. یک سریال هم پخش میشد که مهدی هاشمی غول چراغ جادوش بود؛ و در اولین قسمت چراغ افتاد دست تقیخاکانداز که لیاقتش را نداشت و خودش را تو فلاکت بزرگتری انداخت. البته شخصیت تقی چنان خوش آمد به مذاق بینندگان که بعدن قسمت دیگری هم به او اختصاص یافت. اینبار تقی بهزور چراغ را به چنگ آورد و باز هم خودش را به خاک داد بهخیالم.
حالا که فکر میکنم میبینم هر چی را که تو زندگی دوست دارم، یک جورهایی چراغ جادو میپندارم:
کتاب: چراغ جادو
نوشتن: چراغ جادو
عشق: چراغ جادو
پیادهروی: چراغ جادو
قهوه: چراغ جادو
خاب: چراغ جادو
درخت: چراغ جادو
دریا: چراغ جادو
باران: چراغ جادو
دوست: چراغ جادو
موسیقی: چراغ جادو
عطر: چراغ جادو
شفقت: چراغ جادو
شعر: چراغ جادو
🎆 چراغ جادوی شما چیست؟
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
➕ shahinkalantari.ir
میتوانیم نوشتن را پیوند بزنیم به افسانهها و فانتزیهای دوران کودکیمان. چطوری؟ مثلن برای من چراغ جادو از هر چیزی شگفتانگیزتر بود. یک سریال هم پخش میشد که مهدی هاشمی غول چراغ جادوش بود؛ و در اولین قسمت چراغ افتاد دست تقیخاکانداز که لیاقتش را نداشت و خودش را تو فلاکت بزرگتری انداخت. البته شخصیت تقی چنان خوش آمد به مذاق بینندگان که بعدن قسمت دیگری هم به او اختصاص یافت. اینبار تقی بهزور چراغ را به چنگ آورد و باز هم خودش را به خاک داد بهخیالم.
حالا که فکر میکنم میبینم هر چی را که تو زندگی دوست دارم، یک جورهایی چراغ جادو میپندارم:
کتاب: چراغ جادو
نوشتن: چراغ جادو
عشق: چراغ جادو
پیادهروی: چراغ جادو
قهوه: چراغ جادو
خاب: چراغ جادو
درخت: چراغ جادو
دریا: چراغ جادو
باران: چراغ جادو
دوست: چراغ جادو
موسیقی: چراغ جادو
عطر: چراغ جادو
شفقت: چراغ جادو
شعر: چراغ جادو
شاهین کلانتری
#تردیدار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤36👏5👌2👍1
-مهدی استعدادی شاد، فیسبوک نویسنده
یکشنبه ۲۱ اردیبهشت
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها،
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤25👍6👌2🔥1
Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
چرا نقد داستانک گامی مناسب برای آموزش نقد ادبی است؟
انتخاب ۵ داستانک برای نقد
چگونه به سوی انتشار مجموعه نقد حرکت کنیم؟
۲۳ کتاب مهم در نقد ادبی و پارههای برگزیدهی هر کتاب
چگونه از نقد داستانک به نقد داستان کوتاه و رمان برسیم؟
نوشتن داستانک و نقد داستانکهای همدورهایها
شهریه: ۱ میلیون تومان
۵ هفته
چهارشنبهها ساعت ۲۰
شروع از ۷ خرداد ۱۴۰۴
6274121181110032
6274121181110032
به نام شاهین کلانتری
نشانی پشتیبانی مدرسه نویسندگی:
@nevisandeganim
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤4👍3
نوشتن کافی نیست و عشق و ثروت و ورزش نیز هم
عشق
ازدواج
فرزندآوری
مدرک تحصیلی
مهاجرت
ثروت
ورزش
هنر
ادبیات
و...
بدیهیست که وجود یک یا چند تا از اینها تضمینی نیست که آدمیزاد دست به خودتخریبی یا خودکشی نزند.
حرفم بدیهیست دیگر؟
اما چه میشود یکهو به این نتیجه میرسیم که:
«دیدی نوشتن شفا نبود و فلان نویسنده را هم مثل دهها نویسندهی دیگر نجات نداد و او هم خودش را کشت؟»
خیال نمیکنی اینطوری بهترین فرصت را برای سواریدادن به مردمسوارها فراهم میکنیم؟
مردمسوار قاطعانه ادعا میکند پاسخ نهایی و حلال همهی مشکلات در چنگ اوست و بس.
پیکیجفروشِ اینستاگرامی و سیاستمدارِ پوپولیست هر دو انگلانِ همین تمایلِ آدمیاند.
چند روزیست کلیپ کوتاهی در هجو پادکستهای آذرخش مکری دستبهدست میچرخد تو اینستا. در بخش اول گویندهی مکرینما از این میگوید که طبق تحقیقات و پژوهشها، برای موفقیت در هنر باید از کار خود استعفا داد و یکسره غرق هنر شد. شنونده درجا از کارش استعفا میدهد. چند ثانیه بعد همان گویندهی آغازین با اشاره به تحقیقاتی دیگر میگوید که رهاکردن شغل نهتنها برای هنرمندان مضر است بلکه اشتغال به کارهای غیرهنری برای خلاقیت هنری ضروریست، و کلیپ با چهرهی گوزپیچِ شنونده به آخر میرسد.
(بله. از این تناقضها بیشمار است و یک دلیلش هم جریانِ بیماری در تحقیقات دانشگاهی است که سبب شده هر کسی برای شهرت و ارتقا دمبهدم یافتههای شاذ و یاوه در کند از خودش.)
خب ربط این کلیپ به کسی که خودکشی برخی نویسندگان ناامیدش کرده چیست؟
شاید بتوان گفت هر دو نسخهیی میطلبند برای سعادت ابدی.
طرف ناراحت است که چرا یک راهحل علمی و دقیق پیدا نمیشود که از اضطراب تصمیمگیری بکاهد و خیالش را تا ابد راحت کند. هرچند شاید این خاسته را مستقیمن به زبان نیاورد یا حتا خودآگاه نباشد نسبت به آن.
پس روشن است که چرا در معرض ابتلا به شبهعلم و خرافه و هزار خزعبل دیگر قرار میگیریم.
هیچ چیزی نمیتواند نسخهی تماموکمالی برای رفع مصائب و شدائد زندگی باشد.
اما چرا پذیرش واقعیت را اینهمه تلخ میپنداریم؟
یکچُسه بهبودِ هر گوشهی زندگی هم کیف خودش را دارد، و همین بس است و راه دیگری هم نیست. هست؟
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
عشق
ازدواج
فرزندآوری
مدرک تحصیلی
مهاجرت
ثروت
ورزش
هنر
ادبیات
و...
بدیهیست که وجود یک یا چند تا از اینها تضمینی نیست که آدمیزاد دست به خودتخریبی یا خودکشی نزند.
حرفم بدیهیست دیگر؟
اما چه میشود یکهو به این نتیجه میرسیم که:
«دیدی نوشتن شفا نبود و فلان نویسنده را هم مثل دهها نویسندهی دیگر نجات نداد و او هم خودش را کشت؟»
خیال نمیکنی اینطوری بهترین فرصت را برای سواریدادن به مردمسوارها فراهم میکنیم؟
مردمسوار قاطعانه ادعا میکند پاسخ نهایی و حلال همهی مشکلات در چنگ اوست و بس.
پیکیجفروشِ اینستاگرامی و سیاستمدارِ پوپولیست هر دو انگلانِ همین تمایلِ آدمیاند.
چند روزیست کلیپ کوتاهی در هجو پادکستهای آذرخش مکری دستبهدست میچرخد تو اینستا. در بخش اول گویندهی مکرینما از این میگوید که طبق تحقیقات و پژوهشها، برای موفقیت در هنر باید از کار خود استعفا داد و یکسره غرق هنر شد. شنونده درجا از کارش استعفا میدهد. چند ثانیه بعد همان گویندهی آغازین با اشاره به تحقیقاتی دیگر میگوید که رهاکردن شغل نهتنها برای هنرمندان مضر است بلکه اشتغال به کارهای غیرهنری برای خلاقیت هنری ضروریست، و کلیپ با چهرهی گوزپیچِ شنونده به آخر میرسد.
(بله. از این تناقضها بیشمار است و یک دلیلش هم جریانِ بیماری در تحقیقات دانشگاهی است که سبب شده هر کسی برای شهرت و ارتقا دمبهدم یافتههای شاذ و یاوه در کند از خودش.)
خب ربط این کلیپ به کسی که خودکشی برخی نویسندگان ناامیدش کرده چیست؟
شاید بتوان گفت هر دو نسخهیی میطلبند برای سعادت ابدی.
طرف ناراحت است که چرا یک راهحل علمی و دقیق پیدا نمیشود که از اضطراب تصمیمگیری بکاهد و خیالش را تا ابد راحت کند. هرچند شاید این خاسته را مستقیمن به زبان نیاورد یا حتا خودآگاه نباشد نسبت به آن.
پس روشن است که چرا در معرض ابتلا به شبهعلم و خرافه و هزار خزعبل دیگر قرار میگیریم.
هیچ چیزی نمیتواند نسخهی تماموکمالی برای رفع مصائب و شدائد زندگی باشد.
اما چرا پذیرش واقعیت را اینهمه تلخ میپنداریم؟
یکچُسه بهبودِ هر گوشهی زندگی هم کیف خودش را دارد، و همین بس است و راه دیگری هم نیست. هست؟
شاهین کلانتری
#تردیدار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤41👍19🥰6🔥5👏2🙏2
-جاناتان کو، خانهی خواب، ترجمهی اشکان غفاریان دانشمند
دوشنبه ۲۲ اردیبهشت
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها،
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍13❤12👌4🔥1
واژههای ویژهکار
#کلمات_هفته عنوان بخشی از ستون #تردیدار است که هفتهیی یک بار هوا میشود؛ برگزیدهیی از واژههاییست که اینسووآنسو دیدهام و پسندیدهام، همراه با شاهد مثال. با هدف تشویق به تمرین کلمهبرداری (تمرین مؤثری برای گسترش دایرهی واژگان که آدابش را میتوانید در اینجا بخانید.).
😊 فهرست هفته:
سردمهری
«ز سردمهری ایام نیستم نژند
که در خرابهی ما روی آفتابی هست»
-غالب دهلوی، تصحیح محمدحسن حائری، ص ۱۴۳
خاموشانه
«چند دقیقه خاموشانه پهلوی هم راه رفتند.»
دکتر اسدالله حبیب، در سواحل گنگا، ص ۱۷
خودراه
«تآتر پرپرزن، خسته، خشمگین، دلچرکین، رنجیده، بیزار و خودراهِ امروز بود.»
-بهمن فرسی، منات به دنبال، ص ۱۲
دلانه
«شاید بتوان با تسامح این حرفهای «دلی» را همتای حرفهای دلانهای قرار داد که جوانی برای وصال زیبارویی به او میزند و خود پیشاپیش بهخوبی آگاه است که این حرفهای دلانه فقط برای کامیابی است و بعد از آن هیچ ضمانتی بر آنها نباید متصور شد!»
-حاتم قادری، کشف ذهن: کشف نشانگان ریختار ذهنی ایرانی، ص ۶۵
ویژهکار
«در اروپا و کشورهای دیگری که در آنجا هیچکس همهکاره نیست، برگردان شعر، ویژهکاران خود را دارد که اکثراً از میان شاعران برخاستهاند یا سر سوزن ذوقی دارند، و به سایقهی همین ذوق به نقش شکل و بهویژه موسیقی در شعر وقوف دارند.»
-کامران جلالی، جادوی شعر در کلام نهفته است، ص ۱۲
درونذاتی
«امکان درونذاتی عبارت است از نبودن تناقض میان خصوصیات قوامبخش ذات مورد نظر.»
-پل فولکیه، هستیشناسی (بحث وجود)، ترجمهی یحیی مهدوی، ص ۳۶
بهمورد
«بهآذین بهراستی یکی از استادان ایجاز و فصاحت زبان فارسی معاصر است. کلماتی که وی برمیگزیند گاه چنان بهجا و بهمورد میآید و چنان حالت مورد نظر نویسنده را مجسم مینماید که گویی این کلمات خاصِ آن مورد و حالت بخصوص ساخته شده است.»
-سیروس پرهام، همگام با زمانه، ص ۲۰
✔️ کدامیک را بیشتر میپسندید؟
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
#کلمات_هفته عنوان بخشی از ستون #تردیدار است که هفتهیی یک بار هوا میشود؛ برگزیدهیی از واژههاییست که اینسووآنسو دیدهام و پسندیدهام، همراه با شاهد مثال. با هدف تشویق به تمرین کلمهبرداری (تمرین مؤثری برای گسترش دایرهی واژگان که آدابش را میتوانید در اینجا بخانید.).
سردمهری
«ز سردمهری ایام نیستم نژند
که در خرابهی ما روی آفتابی هست»
-غالب دهلوی، تصحیح محمدحسن حائری، ص ۱۴۳
خاموشانه
«چند دقیقه خاموشانه پهلوی هم راه رفتند.»
دکتر اسدالله حبیب، در سواحل گنگا، ص ۱۷
خودراه
«تآتر پرپرزن، خسته، خشمگین، دلچرکین، رنجیده، بیزار و خودراهِ امروز بود.»
-بهمن فرسی، منات به دنبال، ص ۱۲
دلانه
«شاید بتوان با تسامح این حرفهای «دلی» را همتای حرفهای دلانهای قرار داد که جوانی برای وصال زیبارویی به او میزند و خود پیشاپیش بهخوبی آگاه است که این حرفهای دلانه فقط برای کامیابی است و بعد از آن هیچ ضمانتی بر آنها نباید متصور شد!»
-حاتم قادری، کشف ذهن: کشف نشانگان ریختار ذهنی ایرانی، ص ۶۵
ویژهکار
«در اروپا و کشورهای دیگری که در آنجا هیچکس همهکاره نیست، برگردان شعر، ویژهکاران خود را دارد که اکثراً از میان شاعران برخاستهاند یا سر سوزن ذوقی دارند، و به سایقهی همین ذوق به نقش شکل و بهویژه موسیقی در شعر وقوف دارند.»
-کامران جلالی، جادوی شعر در کلام نهفته است، ص ۱۲
درونذاتی
«امکان درونذاتی عبارت است از نبودن تناقض میان خصوصیات قوامبخش ذات مورد نظر.»
-پل فولکیه، هستیشناسی (بحث وجود)، ترجمهی یحیی مهدوی، ص ۳۶
بهمورد
«بهآذین بهراستی یکی از استادان ایجاز و فصاحت زبان فارسی معاصر است. کلماتی که وی برمیگزیند گاه چنان بهجا و بهمورد میآید و چنان حالت مورد نظر نویسنده را مجسم مینماید که گویی این کلمات خاصِ آن مورد و حالت بخصوص ساخته شده است.»
-سیروس پرهام، همگام با زمانه، ص ۲۰
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤26👍6💯1🤝1
Forwarded from کلاس نویسندگی | دورههای جدید مدرسه نویسندگی
و خیال خستهی من
دخیل میبندد
بر دستهای بریدهی شعر
-روحانگیز کراچی، با کابوسهای زن، ص ۱۰۴
🔴 پنجمین دورهی آنلاین شعر
❤️ شعر سپید و آزاد و کوتاه
〰️ با تمرکز ویژه بر شعر تکجملهیی
(محتوای این دوره بهکلی با دورههای پیشین متفاوت است.)
💙 مدرس: شاهین کلانتری
✨ ساختار دوره:
اجرای زنده و ویدیوی در بستر اسکایروم
۷ جلسه
همهی جلسات ذخیره هم میشوند.
♾امتیاز ویژهی این دوره:
بررسی تکتک نوشتههای شرکتکنندگان
🌱 تقویم:
شروع از ۱۳ خرداد ۱۴۰۴
سهشنبهها، از ساعت ۲۰:۰۰ تا ۲۱:۰۰
شهریه:
یک میلیون و پانصد هزار تومان
با تخفیف ویژه برای ۵۰ ثبتنام اول:
۷۰۰ هزار تومان
🔥 برخی از سرفصلها:
نوشتن از شعر
ویژهواژههای شاعر
۷ مقالهی شاعرساز
آرایهیابی
شعرهایی برای رونویسی
انتشار دفتری با نام مستعار
✅ برای ثبتنام، شهریه را به شماره کارت زیر واریز کنید:
5892 1010 2243 1759
(به نام رحیم کلانتری)
◀️ سپس رسید پرداخت را برای ما بفرستید تا اطلاعات دوره را برایتان بفرستیم:
🔽
https://www.tg-me.com/nevisandeganim
➖ برای آشنایی با نوع شعری که در این دوره به آن میپردازیم، نمونهها را در دفترچهی ویژهی این دوره ببینید:
مشاهده
❤️ بخشی از نظرات شرکتکنندگان دورههای قبل:
دورهی یک
دورهی دو (یک) | دورهی دو (دو)
دخیل میبندد
بر دستهای بریدهی شعر
-روحانگیز کراچی، با کابوسهای زن، ص ۱۰۴
(محتوای این دوره بهکلی با دورههای پیشین متفاوت است.)
اجرای زنده و ویدیوی در بستر اسکایروم
۷ جلسه
همهی جلسات ذخیره هم میشوند.
♾امتیاز ویژهی این دوره:
بررسی تکتک نوشتههای شرکتکنندگان
شروع از ۱۳ خرداد ۱۴۰۴
سهشنبهها، از ساعت ۲۰:۰۰ تا ۲۱:۰۰
شهریه:
۷۰۰ هزار تومان
نوشتن از شعر
ویژهواژههای شاعر
۷ مقالهی شاعرساز
آرایهیابی
شعرهایی برای رونویسی
انتشار دفتری با نام مستعار
5892101022431759
5892 1010 2243 1759
(به نام رحیم کلانتری)
https://www.tg-me.com/nevisandeganim
مشاهده
دورهی یک
دورهی دو (یک) | دورهی دو (دو)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤12
Forwarded from شکر پنیر 🧚♀ آرمیتا آرین
مدرسه نویسندگی و من
بعد از دفاع، حوصلهی هیچ کاری را نداشتم. حال روحی بدم فلجم کرده بود. کلاسهای متفرقهای را که میرفتم، کاملاً رها کرده بودم. بدون هیچ فعالیت خاصی، از صبح تا شب روی کاناپه لم میدادم و با گوشیام وبگردی میکردم. انرژی خوبی نداشتم و هیچ عاملی نبود که خوشحالم کند.
عواملی مثل پیدا نکردن شغل مناسب، رفتن سرِ کار بدون اعتماد بهنفس، و مرگ پرندهی دوستداشتنیام، مرا در خلأ نگه داشته بود. دقیقاً یک «هیچِ» بزرگ بودم.
یک روز، با تشویق خانواده، بهدنبال کلاس نویسندگی رفتم. بعد از کمی جستوجو به سایت مدرسه نویسندگی برخوردم. تصویر استاد کلانتری با نگاه درخشان و لبخند امیدبخشش، توجهم را جلب کرد. بدون معطلی ثبتنام کردم. هنوز هیجان آن لحظه و مصاحبهی تلفنی با استاد را فراموش نکردهام. مثل کسی بودم که راه گمشدهاش را پیدا کرده و در مسیر درست قرار گرفته است.
گرچه نگرانی بزرگی داشتم: اگر بعد از پایان دوره، دوباره به همان حال سابق برگردم، چه؟
اما خوشبختانه، خیلی زود فهمیدم که استاد برای نگه داشتن شاگردان در مسیر نوشتن، هر روز وبینار برگزار میکند. حال و هوایم قابل وصف نبود. هر روز با استاد و دوستانم، روزی بهتر از دیروز میساختم.
کمکم از آن حال بد فاصله گرفتم و داشتم به آرمیتایی تبدیل میشدم که سرشار از حس امید و زندگی است. وبینار «نویسندهساز انسانساز» هر روز، در کنار آموزشهای ارزشمند، باعث رشد فردی من در تمام ابعاد زندگیام میشود.
الان، تفاوت من با آرمیتای پارسال، هر روز بیشتر و بیشتر میشود. حضور استاد و دوستان ارزشمندم، این مسیر را برایم شیرینتر کرده است.
مدرسه نویسندگی و من حالا آنقدر با هم آمیختهایم که جدا کردنمان از هم ممکن نیست؛ و من از این اتفاق، هیچ شکایتی ندارم.
@shekarpaniir
بعد از دفاع، حوصلهی هیچ کاری را نداشتم. حال روحی بدم فلجم کرده بود. کلاسهای متفرقهای را که میرفتم، کاملاً رها کرده بودم. بدون هیچ فعالیت خاصی، از صبح تا شب روی کاناپه لم میدادم و با گوشیام وبگردی میکردم. انرژی خوبی نداشتم و هیچ عاملی نبود که خوشحالم کند.
عواملی مثل پیدا نکردن شغل مناسب، رفتن سرِ کار بدون اعتماد بهنفس، و مرگ پرندهی دوستداشتنیام، مرا در خلأ نگه داشته بود. دقیقاً یک «هیچِ» بزرگ بودم.
یک روز، با تشویق خانواده، بهدنبال کلاس نویسندگی رفتم. بعد از کمی جستوجو به سایت مدرسه نویسندگی برخوردم. تصویر استاد کلانتری با نگاه درخشان و لبخند امیدبخشش، توجهم را جلب کرد. بدون معطلی ثبتنام کردم. هنوز هیجان آن لحظه و مصاحبهی تلفنی با استاد را فراموش نکردهام. مثل کسی بودم که راه گمشدهاش را پیدا کرده و در مسیر درست قرار گرفته است.
گرچه نگرانی بزرگی داشتم: اگر بعد از پایان دوره، دوباره به همان حال سابق برگردم، چه؟
اما خوشبختانه، خیلی زود فهمیدم که استاد برای نگه داشتن شاگردان در مسیر نوشتن، هر روز وبینار برگزار میکند. حال و هوایم قابل وصف نبود. هر روز با استاد و دوستانم، روزی بهتر از دیروز میساختم.
کمکم از آن حال بد فاصله گرفتم و داشتم به آرمیتایی تبدیل میشدم که سرشار از حس امید و زندگی است. وبینار «نویسندهساز انسانساز» هر روز، در کنار آموزشهای ارزشمند، باعث رشد فردی من در تمام ابعاد زندگیام میشود.
الان، تفاوت من با آرمیتای پارسال، هر روز بیشتر و بیشتر میشود. حضور استاد و دوستان ارزشمندم، این مسیر را برایم شیرینتر کرده است.
مدرسه نویسندگی و من حالا آنقدر با هم آمیختهایم که جدا کردنمان از هم ممکن نیست؛ و من از این اتفاق، هیچ شکایتی ندارم.
@shekarpaniir
❤31🔥13👍12❤🔥10