‌
‌‌

درود بر دست های تو باد
آنگاه که پر می کشند به سوی من
که سپیدی شان آوازم
و بوسه هاشان حیات من است.

پاهایت رودی از تداوم
چونان رقاصه ای که با جاروبی می آویزد.

امروز در رگ هایم
خون تو جاری است
جریانی لطیف
ساده
و ابدی.

#پابلو_نرودا


‌

از جایی
مغلوب شدم
که هیچ وقت
فکرش را هم نمی کردم..!
درست از چشم هایش
به قلبم حمله کرد..!!!


#فرشید_عسکری

°


هیچوقت نقاش خوبی نخواهم شد
امشب دلی را کشیدم
شبیه نیمه سیبی
که به خاطـر لرزش دستانم
زیر اواری از رنگ ها
ناپدید ماند....


#حسین_پناهی

همان شانسى باش
كه يك بار دربِ خانه ام را ميزند
فقط يكبار
باور كن قَدرَت را ميدانم ...


#علي_قاضي_نظام

°

دستم به تو نمی رسد،
حتی در شعرهایی
که با دست خودم می نویسم..
پس هم ‏چنان
در ارتفاع دورترین استعاره‌ها بمان !
مبادا که دست کسی به تو برسد...


#كامران_رسول_زاده

جایی که
تو باشی ، خبر
از خویشتنم نیست .....

#شفیعی_کدکنی

°

کم نه!
زیاد می خواهمت!
آنقدر که در تمام خاطره هایم، تو باشی...
قدم بزنی، بدوی، بخندی، بخوانی، برقصی، ببوسی، بمانی
و بدانی که من چقدر عاشق این فعل ماندنم

#مهین_رضوانی_فرد

شده نزدیک که هجران تو، ما را بکشد

گر همان بر سرخونریزی مایی، بازآ

#وحشي_بافقي

دستم به بودنت
نمی رسد.
اما بگذار سر بسته از دلم برایت بگویم
طوری دوسـتت می دارم
که هر شبانه روز بی آنکه ببینمت
بی آنکه ببوسمـــت
بی آنکه لمست کنم
بودنی ترین
بودنیِ شخصِ جهانم شده ای...


#امید_آذر

ادامه دار میشوی در من !
در شعر
در آهنگ های هر شبه
ادامه دار میشوی در هزار خیابان
هزار کافه
هزار عکس ..
یک شهر دارد تو را ادامه میدهد
و تو به خیالت
رفته ای ...


#مریم_قهرمانلو

رمز شب
دوستت دارم !
این را بگویی
خوابم تو را می بیند...


#حمید_رها
#شبتون_بخیر 🌙

.

شاید نباشم
تو اما هر روز صبح

پنجره ی قلبت را باز کن
     و "دوستت دارم " ها را
          و "صبحت بخیر " ها را
             و" مراقب خودت باش" ها را
نفس بکش

  سپرده ام به آسمان
        سپرده ام به صبح




#معصومه_صابر

چشم بیمار تو دل می‌برد از دست حکیم...
#سعدی

.
از تمامِ دارایی ها...
یکی دو گلدانِ شمعدانی دارم
یک جفت ماهیِ سرخ دارم
دوچرخه ای یادگارِ پدربزرگ
یک مدادِ دندان زده
چندتایی شعر...
و تا دلت بخواهد
دوستت دارم...


#حمید_جدیدی
.

ای یاد توام مونس ؛ در ڪَوشه‌ی تنهایی...

#حافظ

لعنتی را دوست دارم
مثل یک استکان چای کمر باریک است
نزدیکش که میشوم...
عطرش مثل دارچین توی سرم میپیچد!
توی چشم هایش زل میزنم و دستش را میگیرم
عطر هل، هولم میکند!
و میبوسمش، میبوسمش...
شیرین مثل نبات!
پس...
الکی نیست؛
خستگی هایم را دور میریزی!
معجون زیبای دوست داشتنی ام

#حامد_نیازی

و شاید پاییز
حکایت عشق زنجیروار برگ‌هاست
هر کدام به خاطر دیگری
خود را به زمین می‌اندازند
و صدای خش‌خش خرد شدنشان
در زیر پای ما
آخرین پچ‌پچ‌های «دوستت دارم» است...

#سمانه_مظلوم

تو طلوع كردی
و عشق باز آمد،
شعر شكوفه كرد
و كبوتر شادى بال زنان بازگشت؛
تنهايى و خستگى بر خاک ریخت...

#احمد_شاملو

«دلتنگيم را قدم مى‌زنم
روى ردپاى تو در هواى تو
كه چه بى انتها و طولانی‌ست...»

#امیر_وجود

من او را دوست دارم‌
و این آغاز و پایان همه‌ چیز است.

#اسکات_فیتزجرالد