مرد مجنون و هنوزش داغ لیلی در درون

جان فنا شد عشق باقی ماند در لیلا چه بود

#آشفته_شیرازی

صائب چو گران بود به رنجور عیادت

از دیدن آن نرگس بیمار گذشتیم

#صائب_تبريزي

دهانش نون تنوین است فایز!

که آید در حساب و نیست معلوم

#فایز

زتقسیم ازل دل آن دهان برد

از آن تنگست ما را رزق مقسوم

#آشفته_شیرازی

چشمش به زلف میگفت تو نافه من غزالم

با این اثر که در ماست آهو کجا ختا کو؟

#آشفته_شیرازی

با فاخته گفتند حدیث گل رویت

حیران شد و فریاد بر‌آورد که کو کو

#ناصر_بخارایی

هر کس که نهد پای بر آن خاک سر کو

ذکرش همه این است که گم گشته دلم کو؟

#فروغی_بسطامی

مژگان تو با دوست‌کند آنچه به دشمن

در رزم‌کند خنجر شهزاده هلاکو

#قاآنی

عمر را سازد دو بالا، دیدن بالای او

خضر و عمر جاودان، ما و قد رعنای او

#صائب_تبريزي

گویند که دیوانه به فردوس نباشد

آنان که ندیدند به رخسارهٔ تو مو

#جیحون_یزدی
@mnhm5

چشم است که از کفر برد رونق اسلام

زلف است که پیرایه زنار و صلیب است

#آشفته_شیرازی

سنبلش ار می‌برد صبر و قرارم چه باک

تا صفت نرگسش تاب و توان دادن است

#فروغی_بسطامی

صورت دست از ترنج فرق نکرد آنکه دید

یوسف ما را، که مصر پر ز زلیخای اوست

#اوحدی_مراغه_ای

هست پیدا که به خون ریختنم بسته کمر

گرچه از نازکی او را کمری پیدا نیست

#محتشم_کاشانی

گر بت من ز در دیر درآید سرمست

از حرم بانگ برآرند که اسلام نماند

#فروغی_بسطامی

باریک تر از موی شدند اهل دل اما

آگاهی از آن موی میان هیچ ندادند

#فروغی_بسطامی

بستد ز من آن پسته‌دهن دل به دو بادام

از پسته و بادام که سازد به از او دام؟

#ادیب_صابر

هیچ از لب و چشم تو قناعت نتوان کرد

یارب چه نهادند در این شکر و بادام

#فروغی_بسطامی

دگر فردا به صد زخم نمایان نیستم راضی

ز دستی کز نوازش بر سر دوش من است امشب

#شأنی_تکلو

یک دم از کینهٔ ارباب وفا فارغ نیست

نرگس شوخ تو خاصیت انجم دارد

#طالب_آملی