از سراوان تا شادگان؛ وقتی حکومت زندگی را ناممکن میکند
🔹از سراوان تا شادگان، حکومت بر زندگی مردم گرد مرگ پاشیده است. در شادگان، محمد شاوردی، جوان ۲۶ ساله، در برابر فرمانداری شهرش خود را به آتش کشید؛ نه از سر بیپروایی، بلکه از شدت فشار معیشتی و بنبستهای بیپایان. شعلههایی که بر پیکرش نشستند، فریاد خاموش مردمی هستند که زیر بار فقر و بیعدالتی فرسوده میشوند.
🔹همزمان در سراوان، دکتر اکرم شیری، متخصص بیماریهای داخلی، در پانسیون محل کارش به زندگی خود پایان داد. پزشکی که سالها برای نجات جان بیماران جنگیده بود، در نهایت قربانی فشارهای طاقتفرسای کاری و سیستمی شد که حتی از فرسودن و مرگ نخبگان درمانیاش ابایی ندارد.
🔹این دو مرگ، در دو نقطهی دور از هم اما زیر سایهی یک حکومت، به یک حقیقت تلخ اشاره دارند: جمهوری اسلامی زندگی را ناممکن کرده است. از جوان کارگر تا پزشک متخصص، از جنوب خوزستان تا بلوچستان، مردم در آتشی میسوزند که محصول فقر، تبعیض، بیعدالتی و سوءمدیریت است. این مرگها تصادفی نیستند؛ زنجیرهایاند از جنایتی ساختاری که متوقف نخواهد شد، مگر با سرنگونی دستگاه جهل و استبداد.
@ShirinEbadiofficial
🔹از سراوان تا شادگان، حکومت بر زندگی مردم گرد مرگ پاشیده است. در شادگان، محمد شاوردی، جوان ۲۶ ساله، در برابر فرمانداری شهرش خود را به آتش کشید؛ نه از سر بیپروایی، بلکه از شدت فشار معیشتی و بنبستهای بیپایان. شعلههایی که بر پیکرش نشستند، فریاد خاموش مردمی هستند که زیر بار فقر و بیعدالتی فرسوده میشوند.
🔹همزمان در سراوان، دکتر اکرم شیری، متخصص بیماریهای داخلی، در پانسیون محل کارش به زندگی خود پایان داد. پزشکی که سالها برای نجات جان بیماران جنگیده بود، در نهایت قربانی فشارهای طاقتفرسای کاری و سیستمی شد که حتی از فرسودن و مرگ نخبگان درمانیاش ابایی ندارد.
🔹این دو مرگ، در دو نقطهی دور از هم اما زیر سایهی یک حکومت، به یک حقیقت تلخ اشاره دارند: جمهوری اسلامی زندگی را ناممکن کرده است. از جوان کارگر تا پزشک متخصص، از جنوب خوزستان تا بلوچستان، مردم در آتشی میسوزند که محصول فقر، تبعیض، بیعدالتی و سوءمدیریت است. این مرگها تصادفی نیستند؛ زنجیرهایاند از جنایتی ساختاری که متوقف نخواهد شد، مگر با سرنگونی دستگاه جهل و استبداد.
@ShirinEbadiofficial
قتل خاموش در زندان یزد؛ پیکر فرهاد کبدانی را پس از سه روز به خانوادهاش دادند
🔹فرهاد کبدانی، جوان ۲۲ ساله بلوچ اهل زاهدان، در زندان مرکزی یزد جان باخت؛ نه بر اثر بیماری یا سابقه پزشکی، بلکه بهدلیل ایست قلبی و محرومیت از رسیدگی درمانی. او تنها چند روز پیش به اتهام ساده سرقت یک موتورسیکلت، که خودش گفته بود از یکی از دوستانش گرفته، بازداشت شد. درخواستش برای آزادی با قرار وثیقه رد شد و به جای دادگاه عادلانه، در سلول زندان گرفتار شد. در نهایت، فرهاد روز ۱۱ شهریور دچار ایست قلبی شد، بیدرمان رها شد و سه روز بعد در بیمارستان جان داد. با این همه، پیکرش نیز بلافاصله تحویل داده نشد؛ خانوادهاش پس از سه روز انتظار، تنها تن بیجان او را دریافت کردند.
🔹این مرگ تصادفی نیست. در کمتر از ۹ ماه گذشته، دستکم هشت زندانی بلوچ در زندانهای ایران جان خود را از دست دادهاند. الگویی تکراری که نامش «بیتوجهی پزشکی» است، اما حقیقت آن چیزی جز «قتل خاموش» نیست. جمهوری اسلامی با تبعیض سیستماتیک علیه بلوچها، حتی ابتداییترین حق حیات را از آنان سلب کرده است.
🔹فرهاد کبدانی قربانی چرخهای شد که بارها تکرار شده است: بازداشت خودسرانه، محرومیت از حقوق اولیه، مرگ در سکوت و تحویل دیرهنگام پیکر به خانوادهای داغدار. مسئولیت جان او و همهی زندانیانی که چنین به مرگ سپرده میشوند، مستقیم بر عهدهی حکومت است.
@ShirinEbadiofficial
🔹فرهاد کبدانی، جوان ۲۲ ساله بلوچ اهل زاهدان، در زندان مرکزی یزد جان باخت؛ نه بر اثر بیماری یا سابقه پزشکی، بلکه بهدلیل ایست قلبی و محرومیت از رسیدگی درمانی. او تنها چند روز پیش به اتهام ساده سرقت یک موتورسیکلت، که خودش گفته بود از یکی از دوستانش گرفته، بازداشت شد. درخواستش برای آزادی با قرار وثیقه رد شد و به جای دادگاه عادلانه، در سلول زندان گرفتار شد. در نهایت، فرهاد روز ۱۱ شهریور دچار ایست قلبی شد، بیدرمان رها شد و سه روز بعد در بیمارستان جان داد. با این همه، پیکرش نیز بلافاصله تحویل داده نشد؛ خانوادهاش پس از سه روز انتظار، تنها تن بیجان او را دریافت کردند.
🔹این مرگ تصادفی نیست. در کمتر از ۹ ماه گذشته، دستکم هشت زندانی بلوچ در زندانهای ایران جان خود را از دست دادهاند. الگویی تکراری که نامش «بیتوجهی پزشکی» است، اما حقیقت آن چیزی جز «قتل خاموش» نیست. جمهوری اسلامی با تبعیض سیستماتیک علیه بلوچها، حتی ابتداییترین حق حیات را از آنان سلب کرده است.
🔹فرهاد کبدانی قربانی چرخهای شد که بارها تکرار شده است: بازداشت خودسرانه، محرومیت از حقوق اولیه، مرگ در سکوت و تحویل دیرهنگام پیکر به خانوادهای داغدار. مسئولیت جان او و همهی زندانیانی که چنین به مرگ سپرده میشوند، مستقیم بر عهدهی حکومت است.
@ShirinEbadiofficial
محمدجواد وفایی ثانی را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
مهتا صدری روزنامهنگار دربند؛ صدای افشاگری در برابر فساد سازمانیافته
🔹مهتا صدری، روزنامهنگار و سردبیر «گیلان صدر»، تنها به جرم افشاگری درباره فساد ساختاری سپاه و نهادهای امنیتی، بازداشت و با پروندهسازی قضایی روبهرو شده است. او در گزارشهای خود، پرده از رابطههای پنهان مقامات دولتی با شبکههای فساد سازمانیافته برداشت؛ از جمله رضا ثقتی، مدیر منصوب دولت رئیسی، که انتشار فیلم رسوایی اخلاقیاش بار دیگر چهرهی واقعی ریاکاری و فساد درون حاکمیت را آشکار کرد.
🔹این پروندهسازی علیه مهتا بخشی از سیاستی گسترده است: فشار سازمانیافته علیه روزنامهنگاران مستقل، ایجاد رعب و حذف صدای حقیقتگو. جمهوری اسلامی با سرکوب خبرنگاران و بستن دهان رسانههای مستقل، میخواهد تنها روایت رسمی و آلوده به دروغ خود را به جامعه تحمیل کند.
🔹سرکوب مهتا صدری نشان میدهد که مبارزه برای آزادی بیان و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. در برابر این فشارها باید صدای روزنامهنگاران زندانی و تحت تعقیب را بلندتر کرد؛ چراکه حمله به یک خبرنگار، حمله به حق دانستن همهی جامعه است.
@ShirinEbadiofficial
🔹مهتا صدری، روزنامهنگار و سردبیر «گیلان صدر»، تنها به جرم افشاگری درباره فساد ساختاری سپاه و نهادهای امنیتی، بازداشت و با پروندهسازی قضایی روبهرو شده است. او در گزارشهای خود، پرده از رابطههای پنهان مقامات دولتی با شبکههای فساد سازمانیافته برداشت؛ از جمله رضا ثقتی، مدیر منصوب دولت رئیسی، که انتشار فیلم رسوایی اخلاقیاش بار دیگر چهرهی واقعی ریاکاری و فساد درون حاکمیت را آشکار کرد.
🔹این پروندهسازی علیه مهتا بخشی از سیاستی گسترده است: فشار سازمانیافته علیه روزنامهنگاران مستقل، ایجاد رعب و حذف صدای حقیقتگو. جمهوری اسلامی با سرکوب خبرنگاران و بستن دهان رسانههای مستقل، میخواهد تنها روایت رسمی و آلوده به دروغ خود را به جامعه تحمیل کند.
🔹سرکوب مهتا صدری نشان میدهد که مبارزه برای آزادی بیان و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. در برابر این فشارها باید صدای روزنامهنگاران زندانی و تحت تعقیب را بلندتر کرد؛ چراکه حمله به یک خبرنگار، حمله به حق دانستن همهی جامعه است.
@ShirinEbadiofficial
اعدامهای سازمانیافته؛ پروژهی حکومت برای هراسافکنی و خاموشکردن جامعه
🔹اعدام در ایران دیگر مدتهاست که دیگر «مجازات» نیست، بلکه به ابزار حکومتی برای سرکوب و ایجاد رعب بدل شده است. آمارها تکاندهندهاند: تنها در سال ۲۰۲۵ بیش از ۸۰۰ نفر اعدام شدند، و هزاران نفر دیگر در صف مرگاند. این، نه اجرای عدالت، بلکه ماشین مرگ جمهوری اسلامی است که بیوقفه کار میکند تا مخالفان، معترضان و حتی متهمان جرایم عادی را به کام مرگ میبرد.
🔹عفو بینالملل در یکی از گزارشهای اخیر خود این بحران را «به ابعاد هولناکی رسیده» توصیف کرد و هشدار داد که پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» مقامات ایران اعدام را به ابزاری برای خاموشکردن جامعه تبدیل کردهاند. همزمان، حکومت از انتشار آمار رسمی خودداری میکند تا این جنایت سازمانیافته در هالهای از ابهام پنهان بماند. اما حقیقت آشکار است: هیچ کشوری در جهان امروز به اندازه جمهوری اسلامی از طناب دار برای حفظ قدرت استفاده نمیکند.
ا🔹عدامهای گسترده، چه علیه معترضان سیاسی و چه علیه متهمان محروم از دادرسی عادلانه، نقض آشکار حق بنیادین حیات است. این روند تنها نشانهای از بحران حقوق بشر در ایران نیست؛ بلکه نشان میدهد حاکمیت در مسیر بقای خود حاضر است دست به کشتار سیستماتیک بزند. امروز، هر انسانی که در ایران زندگی میکند ممکن است فردا نامش در لیست اعدامها باشد.
🔹این واقعیت را باید بیوقفه فریاد زد: اعدام در ایران قتل حکومتی است. جهان نمیتواند در برابر این ابعاد از جنایت سکوت کند.
@ShirinEbadiofficial
🔹اعدام در ایران دیگر مدتهاست که دیگر «مجازات» نیست، بلکه به ابزار حکومتی برای سرکوب و ایجاد رعب بدل شده است. آمارها تکاندهندهاند: تنها در سال ۲۰۲۵ بیش از ۸۰۰ نفر اعدام شدند، و هزاران نفر دیگر در صف مرگاند. این، نه اجرای عدالت، بلکه ماشین مرگ جمهوری اسلامی است که بیوقفه کار میکند تا مخالفان، معترضان و حتی متهمان جرایم عادی را به کام مرگ میبرد.
🔹عفو بینالملل در یکی از گزارشهای اخیر خود این بحران را «به ابعاد هولناکی رسیده» توصیف کرد و هشدار داد که پس از خیزش «زن، زندگی، آزادی» مقامات ایران اعدام را به ابزاری برای خاموشکردن جامعه تبدیل کردهاند. همزمان، حکومت از انتشار آمار رسمی خودداری میکند تا این جنایت سازمانیافته در هالهای از ابهام پنهان بماند. اما حقیقت آشکار است: هیچ کشوری در جهان امروز به اندازه جمهوری اسلامی از طناب دار برای حفظ قدرت استفاده نمیکند.
ا🔹عدامهای گسترده، چه علیه معترضان سیاسی و چه علیه متهمان محروم از دادرسی عادلانه، نقض آشکار حق بنیادین حیات است. این روند تنها نشانهای از بحران حقوق بشر در ایران نیست؛ بلکه نشان میدهد حاکمیت در مسیر بقای خود حاضر است دست به کشتار سیستماتیک بزند. امروز، هر انسانی که در ایران زندگی میکند ممکن است فردا نامش در لیست اعدامها باشد.
🔹این واقعیت را باید بیوقفه فریاد زد: اعدام در ایران قتل حکومتی است. جهان نمیتواند در برابر این ابعاد از جنایت سکوت کند.
@ShirinEbadiofficial
کودکان ایران؛ قربانیان فراموششده سرکوب حکومتی
🔹عبدالله عزیزی، نوجوان ۱۷ ساله اهل قصرقند، امروز بدون حکم قضایی و با خشونت توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. او یک کودک است، نه یک مجرم. در کشوری که حکومت حتی نوجوانان را به جرم «زندگی کردن» و «ابراز وجود» هدف قرار میدهد، حق ابتدایی کودکی و آینده از بین میرود.
این بازداشت بخشی از الگوی سرکوب نظاممند کودکان و نوجوانان در ایران است. از سرکوب خونین معترضان نوجوان در خیابانها تا بازداشت و شکنجهی کودکان در زندانها، جمهوری اسلامی بارها نشان داده که هیچ خط قرمزی ندارد. این بازداشتها آشکارا نقض «کنوانسیون حقوق کودک» است؛ معاهدهای که ایران نیز به آن پیوسته اما هر روز آن را زیر پا میگذارد.
🔹در این میان، سکوت نهادهای بینالمللی بهویژه یونیسف، شرمآور و غیرقابلقبول است. وظیفهی اصلی چنین نهادهایی حفاظت از کودکان در برابر خشونت حکومتی است، اما در برابر بازداشتها، شکنجهها و قتلهای حکومتی کودکان در ایران، سکوتی مرگبار حاکم است. بیعملی آنها به معنای همدستی خاموش با جنایت علیه کودکان است.
🔹عبدالله عزیزی تنها یکی از صدها کودک و نوجوانی است که قربانی سرکوب حکومتی شدهاند. اگر امروز صدای او شنیده نشود، فردا کودکان بیشتری در ایران قربانی خواهند شد. جامعه جهانی و نهادهای مدعی حمایت از کودکان باید پاسخگو باشند: تا کی جان کودکان ایرانی بازیچه سیاست و سرکوب باقی خواهد ماند؟
@ShirinEbadiofficial
🔹عبدالله عزیزی، نوجوان ۱۷ ساله اهل قصرقند، امروز بدون حکم قضایی و با خشونت توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. او یک کودک است، نه یک مجرم. در کشوری که حکومت حتی نوجوانان را به جرم «زندگی کردن» و «ابراز وجود» هدف قرار میدهد، حق ابتدایی کودکی و آینده از بین میرود.
این بازداشت بخشی از الگوی سرکوب نظاممند کودکان و نوجوانان در ایران است. از سرکوب خونین معترضان نوجوان در خیابانها تا بازداشت و شکنجهی کودکان در زندانها، جمهوری اسلامی بارها نشان داده که هیچ خط قرمزی ندارد. این بازداشتها آشکارا نقض «کنوانسیون حقوق کودک» است؛ معاهدهای که ایران نیز به آن پیوسته اما هر روز آن را زیر پا میگذارد.
🔹در این میان، سکوت نهادهای بینالمللی بهویژه یونیسف، شرمآور و غیرقابلقبول است. وظیفهی اصلی چنین نهادهایی حفاظت از کودکان در برابر خشونت حکومتی است، اما در برابر بازداشتها، شکنجهها و قتلهای حکومتی کودکان در ایران، سکوتی مرگبار حاکم است. بیعملی آنها به معنای همدستی خاموش با جنایت علیه کودکان است.
🔹عبدالله عزیزی تنها یکی از صدها کودک و نوجوانی است که قربانی سرکوب حکومتی شدهاند. اگر امروز صدای او شنیده نشود، فردا کودکان بیشتری در ایران قربانی خواهند شد. جامعه جهانی و نهادهای مدعی حمایت از کودکان باید پاسخگو باشند: تا کی جان کودکان ایرانی بازیچه سیاست و سرکوب باقی خواهد ماند؟
@ShirinEbadiofficial
اعدام پیش از محاکمه! خدای دهه شصت، خامنهای با قدرت به میدان آمده
🔹اعدام نجیب آذرم، زندانی کُرد اهل ارومیه، پیش از برگزاری دادگاه و در حالی که پروندهاش هنوز در جریان بود، لکهای سیاه دیگر بر کارنامهی جنایتکارانهی جمهوری اسلامی است. او قرار بود در ۱۲ آبان ۱۴۰۴ در دادگاه حاضر شود، اما پیش از آنکه فرصتی برای دفاع داشته باشد، سحرگاه ۱۶ شهریور در زندان مرکزی تبریز، مخفیانه و بدون ملاقات آخر با خانواده اعدام شد. این یعنی اعدام پیش از محاکمه؛ بازگشت آشکار به دههی شصت، زمانی که قتل و سرکوب بدون هیچ پردهپوشی اجرا میشد.
🔹این اقدام نهتنها نقض اصول دادرسی عادلانه است، بلکه معنای واقعی «قتل حکومتی» را آشکار میکند. جمهوری اسلامی با اجرای چنین اعدامهایی میخواهد پیامی روشن بدهد: عدالت و قانون هیچ جایی در دستگاه قضایی ندارد، آنچه حاکم است تنها ارادهی سرکوبگر خامنهای و نهادهای امنیتی است.
🔹نجیب آذرم تنها یکی از قربانیان این سیاست مرگبار است. او همراه چهار زندانی کُرد دیگر در همان سحرگاه اعدام شد؛ بیآنکه حتی اجازهی یک وداع کوتاه با خانواده بیابد. چنین اعدامهایی نهتنها نقض آشکار حق حیات، بلکه جنایتی علیه انسانیت است. امروز، «ماشین مرگ جمهوری اسلامی» با شتابی تازه در حرکت است؛ گویی سایهی دههی شصت دوباره بر سر ایران گسترده شده است.
@ShirinEbadiofficial
🔹اعدام نجیب آذرم، زندانی کُرد اهل ارومیه، پیش از برگزاری دادگاه و در حالی که پروندهاش هنوز در جریان بود، لکهای سیاه دیگر بر کارنامهی جنایتکارانهی جمهوری اسلامی است. او قرار بود در ۱۲ آبان ۱۴۰۴ در دادگاه حاضر شود، اما پیش از آنکه فرصتی برای دفاع داشته باشد، سحرگاه ۱۶ شهریور در زندان مرکزی تبریز، مخفیانه و بدون ملاقات آخر با خانواده اعدام شد. این یعنی اعدام پیش از محاکمه؛ بازگشت آشکار به دههی شصت، زمانی که قتل و سرکوب بدون هیچ پردهپوشی اجرا میشد.
🔹این اقدام نهتنها نقض اصول دادرسی عادلانه است، بلکه معنای واقعی «قتل حکومتی» را آشکار میکند. جمهوری اسلامی با اجرای چنین اعدامهایی میخواهد پیامی روشن بدهد: عدالت و قانون هیچ جایی در دستگاه قضایی ندارد، آنچه حاکم است تنها ارادهی سرکوبگر خامنهای و نهادهای امنیتی است.
🔹نجیب آذرم تنها یکی از قربانیان این سیاست مرگبار است. او همراه چهار زندانی کُرد دیگر در همان سحرگاه اعدام شد؛ بیآنکه حتی اجازهی یک وداع کوتاه با خانواده بیابد. چنین اعدامهایی نهتنها نقض آشکار حق حیات، بلکه جنایتی علیه انسانیت است. امروز، «ماشین مرگ جمهوری اسلامی» با شتابی تازه در حرکت است؛ گویی سایهی دههی شصت دوباره بر سر ایران گسترده شده است.
@ShirinEbadiofficial
از قطع آب و برق تا تورم افسارگسیخته؛ نمایندگان مجلس به جای راهحل، مهمل میبافند!
🔹جواد حسینیکیا، نایبرئیس کمیسیون صنایع و نماینده مجلس شورای اسلامی، گروسی، مدیرکل آژانس انرژی اتمی را «عامل موساد» مینامد و تهدید به بازداشت او میکند. این موضوع در ذات خود حتی ارزش خبری ندارد. نه به این دلیل که کماهمیت است، بلکه چون صندلیهای مجلس شورای اسلامی با موجوداتی پر شدهاند که نه دانشی از سیاست دارند، نه مسئولیتی در قبال مردم احساس میکنند. تنها دلیل بازگویی چنین حرفهایی این است که دوباره یادآور شویم چه کسانی در ایران زمام قدرت را به دست دارند.
🔹کسانی که باید قانونگذاری کنند، بحرانهای آب و برق، تورم افسارگسیخته و فقر نظاممند را درمان کنند، و برای نجات جان میلیونها ایرانی چارهاندیشی کنند، در عوض به جای سیاستورزی و حکومتداری، به مهملگویی مشغولاند و بودجه و سرمایه کشور را به جیب میزنند. اینان همان نمایندگانیاند که در سالهای گذشته کشور را به کام جنگ، تحریم، بحران و فروپاشی کشاندهاند.
🔹تهدید رئیس سازمان جهانی انرژی اتمی، سندی است بر سقوط نهادی که باید «خانه ملت» باشد. مجلس شورای اسلامی امروز نه خانه ملت، که انبار توهمات و بلندگوی کسانی است که در نابودی کشور سهیماند. آنچه در ایران جریان دارد، حاکمیت نادانی و فساد است؛ نه حاکمیت قانون.
@ShirinEbadiofficial
🔹جواد حسینیکیا، نایبرئیس کمیسیون صنایع و نماینده مجلس شورای اسلامی، گروسی، مدیرکل آژانس انرژی اتمی را «عامل موساد» مینامد و تهدید به بازداشت او میکند. این موضوع در ذات خود حتی ارزش خبری ندارد. نه به این دلیل که کماهمیت است، بلکه چون صندلیهای مجلس شورای اسلامی با موجوداتی پر شدهاند که نه دانشی از سیاست دارند، نه مسئولیتی در قبال مردم احساس میکنند. تنها دلیل بازگویی چنین حرفهایی این است که دوباره یادآور شویم چه کسانی در ایران زمام قدرت را به دست دارند.
🔹کسانی که باید قانونگذاری کنند، بحرانهای آب و برق، تورم افسارگسیخته و فقر نظاممند را درمان کنند، و برای نجات جان میلیونها ایرانی چارهاندیشی کنند، در عوض به جای سیاستورزی و حکومتداری، به مهملگویی مشغولاند و بودجه و سرمایه کشور را به جیب میزنند. اینان همان نمایندگانیاند که در سالهای گذشته کشور را به کام جنگ، تحریم، بحران و فروپاشی کشاندهاند.
🔹تهدید رئیس سازمان جهانی انرژی اتمی، سندی است بر سقوط نهادی که باید «خانه ملت» باشد. مجلس شورای اسلامی امروز نه خانه ملت، که انبار توهمات و بلندگوی کسانی است که در نابودی کشور سهیماند. آنچه در ایران جریان دارد، حاکمیت نادانی و فساد است؛ نه حاکمیت قانون.
@ShirinEbadiofficial
ادهم نارویی را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز جمعه ۲۱ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز جمعه ۲۱ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
زنان زندانی در قرچک؛ قربانیان فراموششده جمهوری اسلامی
🔹زندان قرچک ورامین بار دیگر چهرهی واقعی خود را نشان میدهد: جایی که باید محل نگهداری زندانیان یا به تعبیری بازپروری باشد، به کانون رنج و شکنجه تبدیل شده است. بند زنان این زندان در شرایطی غیرانسانی اداره میشود؛ ساس همهجا را فرا گرفته، مشکلات پوستی و بیماریهای عفونی شایع شده، و سوءتغذیه و کمخونی جان زندانیان را تهدید میکند. حتی ابتداییترین امکانات، مانند آب گرم، غذای سالم و نظافت حداقلی، از آنان دریغ شده است.
🔹همان طور که پیشتر نیز بارها اشاره کردم، این شرایط مصداق همان سیاست سرکوب و شکنجهی سیستماتیک است. زنان زندانی، بهویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی، عمداً در محیطی قرار داده شدهاند که جسم و روانشان فرسوده شود. وقتی غذای بیکیفیت، نبود درمان، و بیماریهای واگیردار در کنار بیتوجهی عامدانه مسئولان جمع میشوند، نتیجه چیزی جز شکنجه سفید نیست.
🔹مسئولیت این فاجعه مستقیم بر عهده سازمان زندانها، قوه قضاییه و نهادهای امنیتی است. اما فراتر از آن، مسئولیت اخلاقی بر دوش جامعه جهانی نیز سنگینی میکند. سکوت در برابر این نقض فاحش حقوق بشر، یعنی پذیرش اینکه جمهوری اسلامی میتواند زنان زندانی را در میان ساس، گرسنگی و بیماری به حال خود رها کند. امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است صدای این زنان شنیده شود؛ چراکه حق حیات و کرامت انسانی آنان هر روز بیشتر پایمال میشود.
@ShirinEbadiofficial
🔹زندان قرچک ورامین بار دیگر چهرهی واقعی خود را نشان میدهد: جایی که باید محل نگهداری زندانیان یا به تعبیری بازپروری باشد، به کانون رنج و شکنجه تبدیل شده است. بند زنان این زندان در شرایطی غیرانسانی اداره میشود؛ ساس همهجا را فرا گرفته، مشکلات پوستی و بیماریهای عفونی شایع شده، و سوءتغذیه و کمخونی جان زندانیان را تهدید میکند. حتی ابتداییترین امکانات، مانند آب گرم، غذای سالم و نظافت حداقلی، از آنان دریغ شده است.
🔹همان طور که پیشتر نیز بارها اشاره کردم، این شرایط مصداق همان سیاست سرکوب و شکنجهی سیستماتیک است. زنان زندانی، بهویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی، عمداً در محیطی قرار داده شدهاند که جسم و روانشان فرسوده شود. وقتی غذای بیکیفیت، نبود درمان، و بیماریهای واگیردار در کنار بیتوجهی عامدانه مسئولان جمع میشوند، نتیجه چیزی جز شکنجه سفید نیست.
🔹مسئولیت این فاجعه مستقیم بر عهده سازمان زندانها، قوه قضاییه و نهادهای امنیتی است. اما فراتر از آن، مسئولیت اخلاقی بر دوش جامعه جهانی نیز سنگینی میکند. سکوت در برابر این نقض فاحش حقوق بشر، یعنی پذیرش اینکه جمهوری اسلامی میتواند زنان زندانی را در میان ساس، گرسنگی و بیماری به حال خود رها کند. امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است صدای این زنان شنیده شود؛ چراکه حق حیات و کرامت انسانی آنان هر روز بیشتر پایمال میشود.
@ShirinEbadiofficial
از صحنه فیلم تا بازداشتگاه سپاه؛ هنرمند بهایی در بند
🔹نزدیک به سه ماه است که کیهان مقصودی، عکاس و فیلمبردار بهایی اهل ارومیه، در بلاتکلیفی مطلق بهسر میبرد. او روز ۳۰ خرداد ۱۴۰۴ با یورش نیروهای امنیتی به محل کارش بازداشت شد و از همان لحظه، زندگیاش وارد چرخهای از بازداشتهای پیاپی، انتقالهای مخفیانه و محرومیت از ابتداییترین حقوق قانونی شد. خودرویش مصادره شد، خانوادهاش هفتهها از محل نگهداریاش بیخبر بودند، و حتی پس از یک ملاقات کوتاه در یکی از مراکز سپاه، بار دیگر بدون اطلاع به نقطهای نامعلوم منتقل شد.
🔹این شیوهی برخورد، الگویی آشنا در سرکوب بهاییان و فعالان فرهنگی در ایران است: بازداشت بدون حکم شفاف، محرومیت از وکیل مستقل، پروندهسازی امنیتی و بلاتکلیفی عامدانه. هیچ اتهام رسمی علیه او اعلام نشده، اما فشار روانی و جسمی از طریق بازجوییهای طولانی و بیخبری تحمیل میشود. هدف روشن است: شکستن انسان، نابود کردن امید و حذف هر صدای متفاوت.
🔹کیهان مقصودی تنها یک شهروند بهایی نیست؛ او هنرمندی شناختهشده، کوهنورد، غارنورد و غواصی است که بخشی از زندگیاش را صرف ثبت تصویر و روایت زیباییهای این سرزمین کرده است. اما امروز بهجای قدردانی، با زنجیر و دیوار محبوس شده؛ تنها به جرم باور و هویتی که جمهوری اسلامی تحملش را ندارد.
🔹پروندهی او بار دیگر یادآور میشود که سرکوب در ایران مرز نمیشناسد: از زن و مرد تا کودک و هنرمند، از کُرد و بلوچ تا بهایی، هر صدای مستقلی تهدید تلقی میشود. مسئولیت جان و امنیت کیهان مقصودی مستقیماً بر عهدهی جمهوری اسلامی است و سکوت در برابر این سرکوب، به معنای پذیرش نقض آشکار حقوق بشر است.
@ShirinEbadiofficial
🔹نزدیک به سه ماه است که کیهان مقصودی، عکاس و فیلمبردار بهایی اهل ارومیه، در بلاتکلیفی مطلق بهسر میبرد. او روز ۳۰ خرداد ۱۴۰۴ با یورش نیروهای امنیتی به محل کارش بازداشت شد و از همان لحظه، زندگیاش وارد چرخهای از بازداشتهای پیاپی، انتقالهای مخفیانه و محرومیت از ابتداییترین حقوق قانونی شد. خودرویش مصادره شد، خانوادهاش هفتهها از محل نگهداریاش بیخبر بودند، و حتی پس از یک ملاقات کوتاه در یکی از مراکز سپاه، بار دیگر بدون اطلاع به نقطهای نامعلوم منتقل شد.
🔹این شیوهی برخورد، الگویی آشنا در سرکوب بهاییان و فعالان فرهنگی در ایران است: بازداشت بدون حکم شفاف، محرومیت از وکیل مستقل، پروندهسازی امنیتی و بلاتکلیفی عامدانه. هیچ اتهام رسمی علیه او اعلام نشده، اما فشار روانی و جسمی از طریق بازجوییهای طولانی و بیخبری تحمیل میشود. هدف روشن است: شکستن انسان، نابود کردن امید و حذف هر صدای متفاوت.
🔹کیهان مقصودی تنها یک شهروند بهایی نیست؛ او هنرمندی شناختهشده، کوهنورد، غارنورد و غواصی است که بخشی از زندگیاش را صرف ثبت تصویر و روایت زیباییهای این سرزمین کرده است. اما امروز بهجای قدردانی، با زنجیر و دیوار محبوس شده؛ تنها به جرم باور و هویتی که جمهوری اسلامی تحملش را ندارد.
🔹پروندهی او بار دیگر یادآور میشود که سرکوب در ایران مرز نمیشناسد: از زن و مرد تا کودک و هنرمند، از کُرد و بلوچ تا بهایی، هر صدای مستقلی تهدید تلقی میشود. مسئولیت جان و امنیت کیهان مقصودی مستقیماً بر عهدهی جمهوری اسلامی است و سکوت در برابر این سرکوب، به معنای پذیرش نقض آشکار حقوق بشر است.
@ShirinEbadiofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از سمیرم تا اصفهان؛ مزار مهران بهرامیان صحنه مقاومت مردم شد
🔹مزار مهران بهرامیان دیروز به صحنهای از همبستگی و مقاومت تبدیل شد. جمع زیادی از مردم سمیرم و اصفهان در مراسم هفتم او گرد آمدند؛ در حالیکه نیروهای امنیتی، مثل همیشه، سایهی سرکوب را بر این سوگواری انسانی انداخته بودند. اما حضور مردم نشان داد که خاطرهی مهران و دیگر جانباختگان سرکوب، فراموششدنی نیست.
🔹پروندهی مهران و برادرش فاضل یکی از نمونههای روشن بیعدالتی در جمهوری اسلامی است. پس از اعتراضات سمیرم در دی ۱۴۰۱ و سرکوب خونین مردم، حکومت برای انتقام، آنها را به قتل مشکوک یک بسیجی متهم کرد. هیچ سندی ارائه نشد؛ تنها ماهها انفرادی، شکنجه و اعترافات اجباری. ابتدا حکم اعدام در دیوان نقض شد و آنها آزاد شدند، اما دوباره در مرداد ۱۴۰۴ با تأیید حکم در شعبه همعرض، بازداشت شدند.
🔹۱۵ شهریور، مهران بهرامیان در سکوت و بیخبری اعدام شد. نه اجازهی آخرین دیدار دادند، نه اجازه دادند خانوادهاش او را به زادگاهش ببرند. پیکرش را بیصدا در اصفهان به خاک سپردند؛ گویی میخواستند هم زندگی و هم مرگش را از مردم بدزدند. اما دیروز، اجتماع پرشور مردم بر مزار او نشان داد که هیچ اعدامی نمیتواند صدای عدالتخواهی را خاموش کند. مهران امروز نامی است بر زبانها و یادآور این حقیقت که جمهوری اسلامی تنها با اعتراف اجباری و طناب دار، میکوشد بر ترس و ضعف خود پرده بیندازد.
@ShirinEbadiofficial
🔹مزار مهران بهرامیان دیروز به صحنهای از همبستگی و مقاومت تبدیل شد. جمع زیادی از مردم سمیرم و اصفهان در مراسم هفتم او گرد آمدند؛ در حالیکه نیروهای امنیتی، مثل همیشه، سایهی سرکوب را بر این سوگواری انسانی انداخته بودند. اما حضور مردم نشان داد که خاطرهی مهران و دیگر جانباختگان سرکوب، فراموششدنی نیست.
🔹پروندهی مهران و برادرش فاضل یکی از نمونههای روشن بیعدالتی در جمهوری اسلامی است. پس از اعتراضات سمیرم در دی ۱۴۰۱ و سرکوب خونین مردم، حکومت برای انتقام، آنها را به قتل مشکوک یک بسیجی متهم کرد. هیچ سندی ارائه نشد؛ تنها ماهها انفرادی، شکنجه و اعترافات اجباری. ابتدا حکم اعدام در دیوان نقض شد و آنها آزاد شدند، اما دوباره در مرداد ۱۴۰۴ با تأیید حکم در شعبه همعرض، بازداشت شدند.
🔹۱۵ شهریور، مهران بهرامیان در سکوت و بیخبری اعدام شد. نه اجازهی آخرین دیدار دادند، نه اجازه دادند خانوادهاش او را به زادگاهش ببرند. پیکرش را بیصدا در اصفهان به خاک سپردند؛ گویی میخواستند هم زندگی و هم مرگش را از مردم بدزدند. اما دیروز، اجتماع پرشور مردم بر مزار او نشان داد که هیچ اعدامی نمیتواند صدای عدالتخواهی را خاموش کند. مهران امروز نامی است بر زبانها و یادآور این حقیقت که جمهوری اسلامی تنها با اعتراف اجباری و طناب دار، میکوشد بر ترس و ضعف خود پرده بیندازد.
@ShirinEbadiofficial
یعقوب سبزی؛ جوانی که ۷ سال در انتظار طناب دار بود به زندگیاش در زندان پایان داد
🔹یعقوب سبزی، جوان ۲۷ ساله اهل کوهدشت، شامگاه ۱۹ شهریور در زندان قزلحصار کرج به زندگی خود پایان داد. او در سلولهای این زندان، با بلعیدن مواد مخدر، دست به خودکشی زد و ساعتها در بهداری بدون درمان مؤثر رها شد. انتقالش به بیمارستان با تأخیر انجام گرفت و دیگر دیر بود. یعقوب تنها ۱۹ سال داشت که بازداشت شد؛ سالها در انتظار طناب دار ماند و سرانجام در میان دیوارهای زندان جانش خاموش شد.
🔹این مرگ تنها یک تراژدی فردی نیست؛ گواهی است بر سیستمی که انسانها را در چرخهای بیپایان از فقر، اعتیاد، زندان و اعدام میبلعد. جوانی که میتوانست فرصت زندگی داشته باشد، در سایهی بیرحمی و بیتفاوتی حکومت از بین رفت. مرگ او، همانند دهها زندانی دیگر، نتیجه مستقیم سیاستهای مجازاتمحور و غیرانسانی جمهوری اسلامی است.
🔹بر اساس آمار مستند، از آغاز سال ۲۰۲۵ تاکنون دستکم ۳۵ زندانی در زندانهای ایران جان خود را از دست دادهاند که ۱۵ نفر از آنان شهروندان کُرد بودهاند. این ارقام نشان از تبعیض ساختاری و مرگ برنامهریزیشدهای دارند که بر زندانیان، بهویژه اقلیتها تحمیل میشود.
🔹یعقوب سبزی قربانی سیستمی شد که نه زندگی را ارزش میداند و نه انسان را. او و دهها زندانی دیگر به ما یادآوری میکنند که زندانهای جمهوری اسلامی تنها دیوار و میله نیستند؛ کارگاه مرگ و شکنجهاند.
@ShirinEbadiofficial
🔹یعقوب سبزی، جوان ۲۷ ساله اهل کوهدشت، شامگاه ۱۹ شهریور در زندان قزلحصار کرج به زندگی خود پایان داد. او در سلولهای این زندان، با بلعیدن مواد مخدر، دست به خودکشی زد و ساعتها در بهداری بدون درمان مؤثر رها شد. انتقالش به بیمارستان با تأخیر انجام گرفت و دیگر دیر بود. یعقوب تنها ۱۹ سال داشت که بازداشت شد؛ سالها در انتظار طناب دار ماند و سرانجام در میان دیوارهای زندان جانش خاموش شد.
🔹این مرگ تنها یک تراژدی فردی نیست؛ گواهی است بر سیستمی که انسانها را در چرخهای بیپایان از فقر، اعتیاد، زندان و اعدام میبلعد. جوانی که میتوانست فرصت زندگی داشته باشد، در سایهی بیرحمی و بیتفاوتی حکومت از بین رفت. مرگ او، همانند دهها زندانی دیگر، نتیجه مستقیم سیاستهای مجازاتمحور و غیرانسانی جمهوری اسلامی است.
🔹بر اساس آمار مستند، از آغاز سال ۲۰۲۵ تاکنون دستکم ۳۵ زندانی در زندانهای ایران جان خود را از دست دادهاند که ۱۵ نفر از آنان شهروندان کُرد بودهاند. این ارقام نشان از تبعیض ساختاری و مرگ برنامهریزیشدهای دارند که بر زندانیان، بهویژه اقلیتها تحمیل میشود.
🔹یعقوب سبزی قربانی سیستمی شد که نه زندگی را ارزش میداند و نه انسان را. او و دهها زندانی دیگر به ما یادآوری میکنند که زندانهای جمهوری اسلامی تنها دیوار و میله نیستند؛ کارگاه مرگ و شکنجهاند.
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرچه زنی بزن، مزن طعنه به روزگار من
🎼 اجرای تصنیف قدیمی «نگار» در جشن هنر شیراز
🎻 خواننده: پریسا
@ShirinEbadiofficial
🎼 اجرای تصنیف قدیمی «نگار» در جشن هنر شیراز
🎻 خواننده: پریسا
@ShirinEbadiofficial
عبدالرضا هلیجی را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
جاسوسی، اتهام تکراری؛ اعدام، سرنوشت محتوم در دادگاههای نمایشی جمهوری اسلامی
🔹محکومیت دوباره ناصر بکرزاده به اعدام، تصویری روشن از دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است؛ سیستمی که حتی پس از نقض حکم در دیوان عالی کشور، باز هم همان مسیر را تکرار میکند و سرانجام جان یک جوان ۲۶ ساله را در معرض خطر قرار میدهد. او پیشتر یکبار به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» محکوم به مرگ شد، اما حکم در دیوان نقض گردید. حالا، در محاکمهای مجدد، همان حکم دوباره صادر شده است؛ گویی هدف نه رسیدگی عادلانه، بلکه هر بار یافتن راهی تازه برای اعدام است.
🔹ناصر بکرزاده در دیماه ۱۴۰۲ بازداشت شد و مدتها در بازداشتگاه اطلاعات سپاه تحت بازجویی بود. همانند صدها زندانی سیاسی دیگر، او از حقوق ابتدایی محروم ماند: امکان ملاقات با خانواده، تماس منظم و دسترسی به وکیل مستقل. این محرومیتها، همراه با اتهامات امنیتی کلیشهای، نشان میدهند روند محاکمه چیزی جز بازتولید سرکوب و نقض آشکار دادرسی عادلانه نیست.
🔹پرونده ناصر بکرزاده بخشی از الگوی کلان جمهوری اسلامی است که با برچسبهای امنیتی چون «جاسوسی» و «محاربه»، مخالفان و معترضان را از میان برمیدارد. تکرار حکم اعدام علیه او سندی دیگر است از اینکه دستگاه قضایی در ایران نه حافظ قانون، بلکه مجری تصمیمات امنیتی و سیاسی و جنایتکار علیه بشریت است.
@ShirinEbadiofficial
🔹محکومیت دوباره ناصر بکرزاده به اعدام، تصویری روشن از دستگاه قضایی جمهوری اسلامی است؛ سیستمی که حتی پس از نقض حکم در دیوان عالی کشور، باز هم همان مسیر را تکرار میکند و سرانجام جان یک جوان ۲۶ ساله را در معرض خطر قرار میدهد. او پیشتر یکبار به اتهام «جاسوسی برای اسرائیل» محکوم به مرگ شد، اما حکم در دیوان نقض گردید. حالا، در محاکمهای مجدد، همان حکم دوباره صادر شده است؛ گویی هدف نه رسیدگی عادلانه، بلکه هر بار یافتن راهی تازه برای اعدام است.
🔹ناصر بکرزاده در دیماه ۱۴۰۲ بازداشت شد و مدتها در بازداشتگاه اطلاعات سپاه تحت بازجویی بود. همانند صدها زندانی سیاسی دیگر، او از حقوق ابتدایی محروم ماند: امکان ملاقات با خانواده، تماس منظم و دسترسی به وکیل مستقل. این محرومیتها، همراه با اتهامات امنیتی کلیشهای، نشان میدهند روند محاکمه چیزی جز بازتولید سرکوب و نقض آشکار دادرسی عادلانه نیست.
🔹پرونده ناصر بکرزاده بخشی از الگوی کلان جمهوری اسلامی است که با برچسبهای امنیتی چون «جاسوسی» و «محاربه»، مخالفان و معترضان را از میان برمیدارد. تکرار حکم اعدام علیه او سندی دیگر است از اینکه دستگاه قضایی در ایران نه حافظ قانون، بلکه مجری تصمیمات امنیتی و سیاسی و جنایتکار علیه بشریت است.
@ShirinEbadiofficial
بازداشت احسان و کاوان صبوری؛ جمهوری اسلامی کودکان را در آستانه بازگشایی مدرسه بازداشت میکند
🔹در آستانهی سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» و همزمان با بازگشایی مدارس، جمهوری اسلامی بار دیگر نشان داد که کودکان نیز از سرکوب بیامان آن در امان نیستند. بامداد جمعه ۲۱ شهریور، نیروهای امنیتی به خانههای مردم در کامیاران یورش بردند و در میان وحشت خانوادهها، دو دانشآموز ۱۷ ساله، احسان و کاوان صبوری، به همراه حسام صبوری ۲۸ ساله را بازداشت کردند. حسام پس از ساعاتی آزاد شد، اما دو نوجوان همچنان در بازداشت و بیخبری بهسر میبرند.
🔹اینکه کودکان و دانشآموزان در آستانهی بازگشت به مدرسه به جای نیمکت درس، روانهی بازداشتگاههای امنیتی شوند، تصویری روشن از حکومت ایران است: حکومتی که از آیندهی جوانان وحشت دارد و به جای حمایت از آنان، آنان را به جرم «بودن» و «اندیشیدن» مجازات میکند. احسان و کاوان تنها دو نام در فهرستی طولانیاند؛ فهرستی که پر است از نوجوانانی که در خیابان، در بازداشتگاه و یا حتی در کلاس درس قربانی سرکوب شدهاند.
🔹این دستگیریها نقض آشکار کنوانسیون حقوق کودک است، معاهدهای که جمهوری اسلامی رسماً به آن پیوسته اما هر روز زیر پا میگذارد. سکوت نهادهایی چون یونیسف و جامعهی جهانی در برابر این روند، معنایی جز همدستی خاموش با جنایت علیه کودکان ندارد. بازداشت احسان و کاوان صبوری باید به فریادی جمعی تبدیل شود؛ چرا که حمله به کودکان، حمله به آیندهی یک ملت است.
@ShirinEbadiofficial
🔹در آستانهی سالگرد جنبش «زن، زندگی، آزادی» و همزمان با بازگشایی مدارس، جمهوری اسلامی بار دیگر نشان داد که کودکان نیز از سرکوب بیامان آن در امان نیستند. بامداد جمعه ۲۱ شهریور، نیروهای امنیتی به خانههای مردم در کامیاران یورش بردند و در میان وحشت خانوادهها، دو دانشآموز ۱۷ ساله، احسان و کاوان صبوری، به همراه حسام صبوری ۲۸ ساله را بازداشت کردند. حسام پس از ساعاتی آزاد شد، اما دو نوجوان همچنان در بازداشت و بیخبری بهسر میبرند.
🔹اینکه کودکان و دانشآموزان در آستانهی بازگشت به مدرسه به جای نیمکت درس، روانهی بازداشتگاههای امنیتی شوند، تصویری روشن از حکومت ایران است: حکومتی که از آیندهی جوانان وحشت دارد و به جای حمایت از آنان، آنان را به جرم «بودن» و «اندیشیدن» مجازات میکند. احسان و کاوان تنها دو نام در فهرستی طولانیاند؛ فهرستی که پر است از نوجوانانی که در خیابان، در بازداشتگاه و یا حتی در کلاس درس قربانی سرکوب شدهاند.
🔹این دستگیریها نقض آشکار کنوانسیون حقوق کودک است، معاهدهای که جمهوری اسلامی رسماً به آن پیوسته اما هر روز زیر پا میگذارد. سکوت نهادهایی چون یونیسف و جامعهی جهانی در برابر این روند، معنایی جز همدستی خاموش با جنایت علیه کودکان ندارد. بازداشت احسان و کاوان صبوری باید به فریادی جمعی تبدیل شود؛ چرا که حمله به کودکان، حمله به آیندهی یک ملت است.
@ShirinEbadiofficial
زندانهای ایران؛ اتاق انتظار مرگ به جای بازپروری
🔹مریم شهرکی، مادر دو کودک خردسال، بامداد امروز در زندان کچویی کرج جان خود را از دست داد؛ نه بر اثر جرم سنگین، بلکه بهدلیل بیتوجهی عامدانهی مسئولان به سلامت زندانیان. او که به اتهام جرایم مالی دوران حبس میگذراند، شب گذشته با درد شدید در قفسه سینه به بهداری منتقل شد. پزشک زندان، به جای تشخیص سکته قلبی، بیماری او را «معدهدرد» اعلام کرد، چند قرص داد و او را به بند بازگرداند. ساعاتی بعد، فشار خونش بهشدت افت کرد و پیش از رسیدن به بیمارستان، زندگیاش پایان یافت.
🔹مرگ مریم شهرکی نتیجه مستقیم کمبود دارو، فقدان رسیدگی تخصصی و بیتوجهی آگاهانه به وضعیت سلامت زندانیان است. سال گذشته دستکم ۳۲ زندانی در زندانهای ایران جان باختند: از خودکشی و خودسوزی تا بیماری و قتل. زندانها به جای آنکه محل اصلاح و بازپروری باشند، به اتاق انتظار مرگ تبدیل شدهاند.
🔹مریم تنها یک زندانی مالی بود، اما در سیستم جمهوری اسلامی، حتی جان چنین زندانیانی بیارزش است. او قربانی «شکنجه سفید» شد؛ شکنجهای که با محرومیت درمانی و بیاعتنایی عامدانه، زندانی را آهسته و خاموش به مرگ میسپارد. مسئولیت جان او بر عهدهی رئیس زندان، سازمان زندانها و نهایتاً کل حاکمیتی است که حق حیات را برای مردم خود به رسمیت نمیشناسد.
@ShirinEbadiofficial
🔹مریم شهرکی، مادر دو کودک خردسال، بامداد امروز در زندان کچویی کرج جان خود را از دست داد؛ نه بر اثر جرم سنگین، بلکه بهدلیل بیتوجهی عامدانهی مسئولان به سلامت زندانیان. او که به اتهام جرایم مالی دوران حبس میگذراند، شب گذشته با درد شدید در قفسه سینه به بهداری منتقل شد. پزشک زندان، به جای تشخیص سکته قلبی، بیماری او را «معدهدرد» اعلام کرد، چند قرص داد و او را به بند بازگرداند. ساعاتی بعد، فشار خونش بهشدت افت کرد و پیش از رسیدن به بیمارستان، زندگیاش پایان یافت.
🔹مرگ مریم شهرکی نتیجه مستقیم کمبود دارو، فقدان رسیدگی تخصصی و بیتوجهی آگاهانه به وضعیت سلامت زندانیان است. سال گذشته دستکم ۳۲ زندانی در زندانهای ایران جان باختند: از خودکشی و خودسوزی تا بیماری و قتل. زندانها به جای آنکه محل اصلاح و بازپروری باشند، به اتاق انتظار مرگ تبدیل شدهاند.
🔹مریم تنها یک زندانی مالی بود، اما در سیستم جمهوری اسلامی، حتی جان چنین زندانیانی بیارزش است. او قربانی «شکنجه سفید» شد؛ شکنجهای که با محرومیت درمانی و بیاعتنایی عامدانه، زندانی را آهسته و خاموش به مرگ میسپارد. مسئولیت جان او بر عهدهی رئیس زندان، سازمان زندانها و نهایتاً کل حاکمیتی است که حق حیات را برای مردم خود به رسمیت نمیشناسد.
@ShirinEbadiofficial
زایندهرود خشکید، اصفهان فرو نشست؛ حکومت همچنان بیعمل
🔹تخلیه ۴۰ مدرسه و یک شهرک مسکونی در اصفهان به دلیل فرونشست زمین، سندی است بر ویرانی ساختاری که جمهوری اسلامی بر ایران تحمیل کرده است. جایی که باید صدای زنگ مدرسه به گوش برسد، امروز سکوت و دیوارهای شکافخورده حاکم است. هزاران کودک از حق آموزش محروم شدهاند، زیرا زمین زیر پایشان دیگر ایمن نیست.
🔹فرونشست زمین در اصفهان و دیگر شهرها نتیجهی مستقیم سیاستهای ویرانگر حکومتی است: برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، خشکاندن زایندهرود، سدسازیهای بیمحابا و بیتوجهی کامل به هشدارهای علمی. امروز خانهها ترک برداشتهاند، آثار تاریخی فرو میریزند، مدارس تخلیه میشوند و محلهها به میدان مرگ خاموش بدل شدهاند. این فقط یک بحران زیستمحیطی نیست؛ فاجعهای انسانی و اجتماعی است.
🔹در حالیکه کارشناسان بارها راهحلهای عملی و کمهزینه ارائه دادهاند، حکومت هیچ اقدام عاجل و مؤثری انجام نداده است. پول و بودجهای که باید صرف نجات شهرها و امنیت کودکان شود، به جیب مفسدان و دستگاه سرکوب سرازیر میشود. نتیجه روشن است: ویرانی شهرها، محرومیت نسل آینده و نابودی محیط زیست.
🔹امروز اصفهان نماد این فاجعه است، اما فردا نوبت تهران، مشهد و دیگر شهرهاست. وقتی ۴۰ مدرسه تخلیه میشود، یعنی آینده یک نسل زیر آوار بیتدبیری دفن شده است. این فاجعه را نمیتوان سانسور کرد؛ ترکهای دیوارها و زمینهای فرونشسته، سندی است بر جنایتی که هر روز ادامه دارد.
@ShirinEbadiofficial
🔹تخلیه ۴۰ مدرسه و یک شهرک مسکونی در اصفهان به دلیل فرونشست زمین، سندی است بر ویرانی ساختاری که جمهوری اسلامی بر ایران تحمیل کرده است. جایی که باید صدای زنگ مدرسه به گوش برسد، امروز سکوت و دیوارهای شکافخورده حاکم است. هزاران کودک از حق آموزش محروم شدهاند، زیرا زمین زیر پایشان دیگر ایمن نیست.
🔹فرونشست زمین در اصفهان و دیگر شهرها نتیجهی مستقیم سیاستهای ویرانگر حکومتی است: برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، خشکاندن زایندهرود، سدسازیهای بیمحابا و بیتوجهی کامل به هشدارهای علمی. امروز خانهها ترک برداشتهاند، آثار تاریخی فرو میریزند، مدارس تخلیه میشوند و محلهها به میدان مرگ خاموش بدل شدهاند. این فقط یک بحران زیستمحیطی نیست؛ فاجعهای انسانی و اجتماعی است.
🔹در حالیکه کارشناسان بارها راهحلهای عملی و کمهزینه ارائه دادهاند، حکومت هیچ اقدام عاجل و مؤثری انجام نداده است. پول و بودجهای که باید صرف نجات شهرها و امنیت کودکان شود، به جیب مفسدان و دستگاه سرکوب سرازیر میشود. نتیجه روشن است: ویرانی شهرها، محرومیت نسل آینده و نابودی محیط زیست.
🔹امروز اصفهان نماد این فاجعه است، اما فردا نوبت تهران، مشهد و دیگر شهرهاست. وقتی ۴۰ مدرسه تخلیه میشود، یعنی آینده یک نسل زیر آوار بیتدبیری دفن شده است. این فاجعه را نمیتوان سانسور کرد؛ ترکهای دیوارها و زمینهای فرونشسته، سندی است بر جنایتی که هر روز ادامه دارد.
@ShirinEbadiofficial
