تیراندازی بیضابطه» یا مجوز کشتار؟ یک شهروند دیگر را در پیرانشهر کشتند
🔹در یک سال گذشته، دستکم ۱۶۳ شهروند، از جمله کودکان، قربانی تیراندازی نیروهای نظامی جمهوری اسلامی شدهاند، آماری تکاندهنده که عمق خشونت سیستماتیک علیه مردم را آشکار میکند. جمهوری اسلامی این جنایات آشکار را «تیراندازی بیضابطه» مینامد، اما حقیقت چیزی جز قتل عمد شهروندان بیدفاع نیست. نفرین و ننگ ابدی بر حکومتی که جان انسانها را چنین بیارزش کرده است.
🔹روز شنبه ۲۹ شهریورماه، در پیرانشهر بار دیگر این تراژدی تکرار شد. «چیا (خدر) احمدنژاد»، ۴۲ ساله و اهل این شهر، بهدست نیروهای نظامی جمهوری اسلامی کشته شد. نیروهای مسلح به ظن حمل کالای قاچاق خودروی او را تعقیب کردند و در حوالی روستای زیویه با شلیک مستقیم سه گلوله به زندگی او پایان دادند. در کجای جهان حتی اگر او کالای قاچاق با خود داشته باشد باید کشته شود؟!
🔹آمارهای ثبتشده نشان میدهد شمار قربانیان این نوع تیراندازیها در پنج سال اخیر بیش از دو برابر شده است. این روند نشان میدهد که مرگ در کمین شهروندان مرزنشین و طبقات محروم است، تنها به این جرم که برای امرار معاش یا در مسیر زندگی روزمره خود قرار گرفتهاند. این قتلها لکه ننگی است بر پیشانی حاکمیتی که به جای حفاظت از مردم، ماشین مرگ را بر آنان گماشته است.
@ShirinEbadiofficial
🔹در یک سال گذشته، دستکم ۱۶۳ شهروند، از جمله کودکان، قربانی تیراندازی نیروهای نظامی جمهوری اسلامی شدهاند، آماری تکاندهنده که عمق خشونت سیستماتیک علیه مردم را آشکار میکند. جمهوری اسلامی این جنایات آشکار را «تیراندازی بیضابطه» مینامد، اما حقیقت چیزی جز قتل عمد شهروندان بیدفاع نیست. نفرین و ننگ ابدی بر حکومتی که جان انسانها را چنین بیارزش کرده است.
🔹روز شنبه ۲۹ شهریورماه، در پیرانشهر بار دیگر این تراژدی تکرار شد. «چیا (خدر) احمدنژاد»، ۴۲ ساله و اهل این شهر، بهدست نیروهای نظامی جمهوری اسلامی کشته شد. نیروهای مسلح به ظن حمل کالای قاچاق خودروی او را تعقیب کردند و در حوالی روستای زیویه با شلیک مستقیم سه گلوله به زندگی او پایان دادند. در کجای جهان حتی اگر او کالای قاچاق با خود داشته باشد باید کشته شود؟!
🔹آمارهای ثبتشده نشان میدهد شمار قربانیان این نوع تیراندازیها در پنج سال اخیر بیش از دو برابر شده است. این روند نشان میدهد که مرگ در کمین شهروندان مرزنشین و طبقات محروم است، تنها به این جرم که برای امرار معاش یا در مسیر زندگی روزمره خود قرار گرفتهاند. این قتلها لکه ننگی است بر پیشانی حاکمیتی که به جای حفاظت از مردم، ماشین مرگ را بر آنان گماشته است.
@ShirinEbadiofficial
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حنانه زنده است؛ در حافظه تاریخی ملتی که دادخواه خون فرزندانش خواهد بود
🔹۳۰ شهریور ۱۴۰۱، نوشهر شاهد پرپرشدن دختری بود که امروز او را با نام «عروس ایران» میشناسند. حنانه کیا. دختری ۲۲ ساله، در آغاز جوانی، با آرزوهایی روشن و فردایی که هرگز فرصت زندگی کردنش را نیافت. گلولهای که از سلاح نیروهای حکومتی شلیک شد، به پهلوی او نشست و زندگی را از او گرفت. همان روزی که مردم برای آزادی به خیابان آمده بودند، حکومت ترسیده بود و خون جوانان را پاسخ فریاد آزادی کرد.
🔹حنانه، تنها یک نام در میان هزاران نیست، او نماد نسلی است که ایستاد تا فرداهای روشنتری بسازد. نامزدش هنوز روایت میکند که چگونه دست در دست هم میدویدند و ناگهان او بر زمین افتاد. لحظهای که شادی یک زندگی تازه آغاز نشده، با گلوله خاموش شد. از همان روز، تصویر حنانه به نشانی از رنج و مقاومت بدل شد، نشانی از اینکه حتی عشق و زندگی شخصی هم از خشونت کور جمهوری اسلامی در امان نمانده است.
🔹سه سال از پرپرشدن حنانه گذشته، اما یاد و نام او همچنان زنده است؛ مثل مهسا، مثل نیکا، مثل خدانور و صدها جوان دیگری که خونشان در خیابانها جاری شد. عروس ایران در خاک آرمیده است، اما فریادش هنوز در خیابانها میپیچد. حنانه رفت تا بماند در حافظه تاریخی مردمی که روزی دادخواه خون او و همه جانباختگان خواهند بود.
@ShirinEbadiofficial
🔹۳۰ شهریور ۱۴۰۱، نوشهر شاهد پرپرشدن دختری بود که امروز او را با نام «عروس ایران» میشناسند. حنانه کیا. دختری ۲۲ ساله، در آغاز جوانی، با آرزوهایی روشن و فردایی که هرگز فرصت زندگی کردنش را نیافت. گلولهای که از سلاح نیروهای حکومتی شلیک شد، به پهلوی او نشست و زندگی را از او گرفت. همان روزی که مردم برای آزادی به خیابان آمده بودند، حکومت ترسیده بود و خون جوانان را پاسخ فریاد آزادی کرد.
🔹حنانه، تنها یک نام در میان هزاران نیست، او نماد نسلی است که ایستاد تا فرداهای روشنتری بسازد. نامزدش هنوز روایت میکند که چگونه دست در دست هم میدویدند و ناگهان او بر زمین افتاد. لحظهای که شادی یک زندگی تازه آغاز نشده، با گلوله خاموش شد. از همان روز، تصویر حنانه به نشانی از رنج و مقاومت بدل شد، نشانی از اینکه حتی عشق و زندگی شخصی هم از خشونت کور جمهوری اسلامی در امان نمانده است.
🔹سه سال از پرپرشدن حنانه گذشته، اما یاد و نام او همچنان زنده است؛ مثل مهسا، مثل نیکا، مثل خدانور و صدها جوان دیگری که خونشان در خیابانها جاری شد. عروس ایران در خاک آرمیده است، اما فریادش هنوز در خیابانها میپیچد. حنانه رفت تا بماند در حافظه تاریخی مردمی که روزی دادخواه خون او و همه جانباختگان خواهند بود.
@ShirinEbadiofficial
کودکان ایران به نان و کتاب نیاز دارند، نه به بستههای ایدئولوژیک جنگی
🔹بیش از یک میلیون کودک از تحصیل بازماندهاند، صدها هزار خانواده توان خرید ابتداییترین لوازم مدرسه را ندارند، و معلمان شریف یکی پس از دیگری با احکام انضباطی و قضایی سرکوب و اخراج میشوند. این تصویری واقعی از نظام آموزشی ایران در آستانه سال تحصیلی جدید است. اما وزارت آموزشوپرورش به جای پاسخگویی به این بحران، به جای آنکه چارهای برای گرسنگی دانشآموزان و فقر مزمن خانوادهها بیاندیشد، مشغول تدوین بستههای تبلیغاتی برای «جنگ ۱۲ روزه» است.
🔹آنچه امروز به نام «ویژهنامه آموزشی» معرفی میشود، چیزی جز بازتولید دروغهای حکومتی نیست؛ روایتی تحریفشده از جنگی که طی آن جمهوری اسلامی حتی نتوانست یک آژیر خطر برای مردم به صدا درآورد، آسمان کشور را به تمامی تحویل دشمن داد و مردمی را که خانههایشان ویران شد به حال خود رها کرد. حالا همان حکومت میخواهد این شکست را بهعنوان «سیلی سخت» در ذهن کودکان جا بیندازد و آموزشوپرورش را ابزار ایدئولوژیکسازی بیشتر کند.
🔹جمهوری اسلامی چهار دهه است که مدرسه را به میدان جنگ ایدئولوژیک و شستشوی مغزی بدل کرده: از قاسم سلیمانی تا «مدافعان حرم»، از دشمنتراشی دائمی تا تقدیس خشونت. امروز هم با تحمیل روایت جنگ ۱۲ روزه، میخواهد آینده یک نسل دیگر را بسوزاند. درحالیکه واقعیت این است: کودکان ایران نه به «سیلی سخت»، بلکه به نان، آموزش باکیفیت، کلاسهای امن و آیندهای روشن نیاز دارند.
@ShirinEbadiofficial
🔹بیش از یک میلیون کودک از تحصیل بازماندهاند، صدها هزار خانواده توان خرید ابتداییترین لوازم مدرسه را ندارند، و معلمان شریف یکی پس از دیگری با احکام انضباطی و قضایی سرکوب و اخراج میشوند. این تصویری واقعی از نظام آموزشی ایران در آستانه سال تحصیلی جدید است. اما وزارت آموزشوپرورش به جای پاسخگویی به این بحران، به جای آنکه چارهای برای گرسنگی دانشآموزان و فقر مزمن خانوادهها بیاندیشد، مشغول تدوین بستههای تبلیغاتی برای «جنگ ۱۲ روزه» است.
🔹آنچه امروز به نام «ویژهنامه آموزشی» معرفی میشود، چیزی جز بازتولید دروغهای حکومتی نیست؛ روایتی تحریفشده از جنگی که طی آن جمهوری اسلامی حتی نتوانست یک آژیر خطر برای مردم به صدا درآورد، آسمان کشور را به تمامی تحویل دشمن داد و مردمی را که خانههایشان ویران شد به حال خود رها کرد. حالا همان حکومت میخواهد این شکست را بهعنوان «سیلی سخت» در ذهن کودکان جا بیندازد و آموزشوپرورش را ابزار ایدئولوژیکسازی بیشتر کند.
🔹جمهوری اسلامی چهار دهه است که مدرسه را به میدان جنگ ایدئولوژیک و شستشوی مغزی بدل کرده: از قاسم سلیمانی تا «مدافعان حرم»، از دشمنتراشی دائمی تا تقدیس خشونت. امروز هم با تحمیل روایت جنگ ۱۲ روزه، میخواهد آینده یک نسل دیگر را بسوزاند. درحالیکه واقعیت این است: کودکان ایران نه به «سیلی سخت»، بلکه به نان، آموزش باکیفیت، کلاسهای امن و آیندهای روشن نیاز دارند.
@ShirinEbadiofficial
قرچک؛ جایی که زندانیان نه محکوم، که قربانی سیاست مرگ تدریجی میشوند
🔹همانطور که دیروز نیز اشاره کردم، وضعیت وخیم سمیه رشیدی تنها یک اتفاق نیست، بلکه بخشی از سیاست نظاممند کشتار خاموش در زندانهای جمهوری اسلامی است. امروز خبر تازهای داریم: سمیه در پی بیتوجهیهای عامدانه و تأخیرهای مکرر در اعزام به بیمارستان، به کما رفته و سطح هوشیاریاش بهشدت پایین است. او تنها به جرم شعارنویسی در خیابان بازداشت شد، اما حالا زندگیاش در دست حکومتی است که حتی ابتداییترین حق درمان را از زندانی دریغ میکند.
🔹این خبر تلخ در شرایطی منتشر میشود که تنها چند روز پیش، جمیله عزیزی، زندانی مالی در همین زندان قرچک، جان خود را از دست داد. او هفتهها در انتظار اعزام پزشکی و آزادی با وثیقه بود، اما عمداً از درمان محروم شد. پیشتر نیز نامهای دیگری را به یاد داریم؛ از جمله بکتاش آبتین، شاعر و مستندساز، که در زندان اوین به دلیل همین «قتل تدریجی» و عدم رسیدگی پزشکی جان باخت. اینها نشانههای آشکار یک سیاست حکومتیاند: حذف مخالفان، فرسایش جسمی و روانی زندانیان، و استفاده از «بیتوجهی پزشکی» بهعنوان ابزار شکنجه سفید.
🔹زندان قرچک امروز به نماد این سیاست بدل شده است. مدیریت آن، بهویژه در دوران صغری خدادادی، نه بر امنیت و سلامت زندانیان، بلکه بر فشار، تحقیر و مرگ استوار است. زنانی که باید حق درمان و حیات داشته باشند، در اتاقهای پر از ساس، با غذای فاسد و بدون دارو، یا به کما میروند و یا جانشان را از دست میدهند. اما مسئولیت تنها بر دوش یک مدیر نیست، ین چرخه جنایت، محصول تصمیمات سازمان زندانها، قوه قضاییه و کل نظامی است که مرگ را بر زندگی ترجیح داده است.
🔹بهیاد داشته باشیم: سمیه رشیدی، جمیله عزیزی، بکتاش آبتین و دهها زندانی دیگر، هر یک سندی هستند بر جنایات سیستماتیک جمهوری اسلامی علیه کرامت انسانی. تکرار این فجایع، زنگ خطری است برای وجدان عمومی، برای جامعه مدنی و برای نهادهای بینالمللی که هنوز سکوتشان ادامه دارد. اگر امروز صدای سمیه در کما شنیده نشود، فردا نام دیگری بر فهرست قربانیان افزوده خواهد شد.
@SHirinEbadiofficial
🔹همانطور که دیروز نیز اشاره کردم، وضعیت وخیم سمیه رشیدی تنها یک اتفاق نیست، بلکه بخشی از سیاست نظاممند کشتار خاموش در زندانهای جمهوری اسلامی است. امروز خبر تازهای داریم: سمیه در پی بیتوجهیهای عامدانه و تأخیرهای مکرر در اعزام به بیمارستان، به کما رفته و سطح هوشیاریاش بهشدت پایین است. او تنها به جرم شعارنویسی در خیابان بازداشت شد، اما حالا زندگیاش در دست حکومتی است که حتی ابتداییترین حق درمان را از زندانی دریغ میکند.
🔹این خبر تلخ در شرایطی منتشر میشود که تنها چند روز پیش، جمیله عزیزی، زندانی مالی در همین زندان قرچک، جان خود را از دست داد. او هفتهها در انتظار اعزام پزشکی و آزادی با وثیقه بود، اما عمداً از درمان محروم شد. پیشتر نیز نامهای دیگری را به یاد داریم؛ از جمله بکتاش آبتین، شاعر و مستندساز، که در زندان اوین به دلیل همین «قتل تدریجی» و عدم رسیدگی پزشکی جان باخت. اینها نشانههای آشکار یک سیاست حکومتیاند: حذف مخالفان، فرسایش جسمی و روانی زندانیان، و استفاده از «بیتوجهی پزشکی» بهعنوان ابزار شکنجه سفید.
🔹زندان قرچک امروز به نماد این سیاست بدل شده است. مدیریت آن، بهویژه در دوران صغری خدادادی، نه بر امنیت و سلامت زندانیان، بلکه بر فشار، تحقیر و مرگ استوار است. زنانی که باید حق درمان و حیات داشته باشند، در اتاقهای پر از ساس، با غذای فاسد و بدون دارو، یا به کما میروند و یا جانشان را از دست میدهند. اما مسئولیت تنها بر دوش یک مدیر نیست، ین چرخه جنایت، محصول تصمیمات سازمان زندانها، قوه قضاییه و کل نظامی است که مرگ را بر زندگی ترجیح داده است.
🔹بهیاد داشته باشیم: سمیه رشیدی، جمیله عزیزی، بکتاش آبتین و دهها زندانی دیگر، هر یک سندی هستند بر جنایات سیستماتیک جمهوری اسلامی علیه کرامت انسانی. تکرار این فجایع، زنگ خطری است برای وجدان عمومی، برای جامعه مدنی و برای نهادهای بینالمللی که هنوز سکوتشان ادامه دارد. اگر امروز صدای سمیه در کما شنیده نشود، فردا نام دیگری بر فهرست قربانیان افزوده خواهد شد.
@SHirinEbadiofficial
به یاد جاویدنامان:
حدیث نجفی
سارینا اسماعیلزاده
محمدرضا سروری
محمدحسن ترکمان
حنانه کیا
غزاله چلابی
ساسان قربانی
ابوالفضل مهدی پور روشن
که حکومت آنها را در جریان جنبش زن زندگی آزادی در روز ۳۰ شهریور به قتل رساند.
#نه_می_بخشیم_نه_فراموش_می_کنیم
🌕امروز دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
حدیث نجفی
سارینا اسماعیلزاده
محمدرضا سروری
محمدحسن ترکمان
حنانه کیا
غزاله چلابی
ساسان قربانی
ابوالفضل مهدی پور روشن
که حکومت آنها را در جریان جنبش زن زندگی آزادی در روز ۳۰ شهریور به قتل رساند.
#نه_می_بخشیم_نه_فراموش_می_کنیم
🌕امروز دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
از تهران تا کابل: سانسور، سلاح مشترک استبداد علیه اندیشه
🔹طالبان بار دیگر ثابت کرد که دشمن دانش و آزادی است. با صدور دستورالعملی جدید، آموزش ۶۷۹ عنوان کتاب را در دانشگاههای افغانستان ممنوع کرد؛ از این میان، ۱۴۰ کتاب نوشته زنان و ۳۱۰ کتاب متعلق به نویسندگان یا ناشران ایرانی بهطور کامل جمعآوری میشوند. همزمان، ۱۸ رشته دانشگاهی از جمله مطالعات زنان، حقوق بشر و علوم سیاسی نیز حذف شدهاند. این تصمیم، نه تنها حذف کتابها، که حذف آگاهی و خاموش کردن هر صدایی است که میتواند آیندهای آزادتر را رقم بزند.
🔹این رویکرد یادآور سیاستهای جمهوری اسلامی است؛ حاکمیتی که طی دههها آزادی بیان را سرکوب کرده، نویسندگان و روزنامهنگاران را به زندان انداخته و کتابها را سانسور و ممنوع کرده است. امروز طالبان و جمهوری اسلامی دو روی یک سکهاند: یکی در کابل کتاب زنان را آتش میزند و دیگری در تهران قلم نویسندگان را میشکند. هر دو با یک زبان سخن میگویند؛ زبانی که از زنان میترسد، از دانش بیزار است و از آزادی واهمه دارد.
🔹اما تجربه نشان داده است که هیچ حکومتی نتوانسته با سانسور، حقیقت را برای همیشه دفن کند. صدای زنان نویسنده، اندیشههای ممنوعشده و کتابهای توقیفشده راه خود را پیدا میکنند، حتی اگر بر کاغذ ممنوع شوند. افغانستان امروز همان مسیری را میرود که جمهوری اسلامی سالهاست پیموده؛ مسیری که جز تاریکی و انزوای فرهنگی، دستاوردی نخواهد داشت.
🔹با این حال، تاریخ گواه است که روشنایی سرانجام بازمیگردد. سانسور میتواند کتاب را از قفسهها بردارد، اما نمیتواند اندیشه را از ذهن مردم پاک کند. همانطور که ایرانیان در برابر استبداد فرهنگی ایستادهاند، مردم افغانستان نیز دیر یا زود در برابر این تاریکی خواهند ایستاد. طالبان و جمهوری اسلامی شاید برای مدتی حقیقت را پنهان کنند، اما هرگز قادر به خاموش کردن آن نخواهند بود.
@ShirinEbadiofficial
🔹طالبان بار دیگر ثابت کرد که دشمن دانش و آزادی است. با صدور دستورالعملی جدید، آموزش ۶۷۹ عنوان کتاب را در دانشگاههای افغانستان ممنوع کرد؛ از این میان، ۱۴۰ کتاب نوشته زنان و ۳۱۰ کتاب متعلق به نویسندگان یا ناشران ایرانی بهطور کامل جمعآوری میشوند. همزمان، ۱۸ رشته دانشگاهی از جمله مطالعات زنان، حقوق بشر و علوم سیاسی نیز حذف شدهاند. این تصمیم، نه تنها حذف کتابها، که حذف آگاهی و خاموش کردن هر صدایی است که میتواند آیندهای آزادتر را رقم بزند.
🔹این رویکرد یادآور سیاستهای جمهوری اسلامی است؛ حاکمیتی که طی دههها آزادی بیان را سرکوب کرده، نویسندگان و روزنامهنگاران را به زندان انداخته و کتابها را سانسور و ممنوع کرده است. امروز طالبان و جمهوری اسلامی دو روی یک سکهاند: یکی در کابل کتاب زنان را آتش میزند و دیگری در تهران قلم نویسندگان را میشکند. هر دو با یک زبان سخن میگویند؛ زبانی که از زنان میترسد، از دانش بیزار است و از آزادی واهمه دارد.
🔹اما تجربه نشان داده است که هیچ حکومتی نتوانسته با سانسور، حقیقت را برای همیشه دفن کند. صدای زنان نویسنده، اندیشههای ممنوعشده و کتابهای توقیفشده راه خود را پیدا میکنند، حتی اگر بر کاغذ ممنوع شوند. افغانستان امروز همان مسیری را میرود که جمهوری اسلامی سالهاست پیموده؛ مسیری که جز تاریکی و انزوای فرهنگی، دستاوردی نخواهد داشت.
🔹با این حال، تاریخ گواه است که روشنایی سرانجام بازمیگردد. سانسور میتواند کتاب را از قفسهها بردارد، اما نمیتواند اندیشه را از ذهن مردم پاک کند. همانطور که ایرانیان در برابر استبداد فرهنگی ایستادهاند، مردم افغانستان نیز دیر یا زود در برابر این تاریکی خواهند ایستاد. طالبان و جمهوری اسلامی شاید برای مدتی حقیقت را پنهان کنند، اما هرگز قادر به خاموش کردن آن نخواهند بود.
@ShirinEbadiofficial
بلاتکلیفی الهام صالحی در زندان قرچک؛ وثیقه سنگین، ابزاری برای خاموش کردن صدای معترضین
🔹بیش از ۵۰ روز است که الهام صالحی، فعال سیاسی، در بازداشت موقت به سر میبرد. او روز ۱۳ مرداد با یورش نیروهای امنیتی از خانهاش ربوده شد و پس از گذراندن بازجوییها، در ۴ شهریور به زندان قرچک ورامین منتقل گردید. از آن زمان، نه دادگاهی برگزار شده و نه حقی برای او و خانوادهاش به رسمیت شناخته شده است.
🔹برای آزادی او وثیقهای نجومی به مبلغ ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان تعیین کردهاند؛ رقمی که خود نوعی حکم نانوشتهی زندان است! خانواده الهام توان تامین چنین مبلغی را ندارند و همین امر، او را در بلاتکلیفی مطلق نگه داشته است. این «وثیقههای کمرشکن» ابزار دیگری در دست حکومت است برای شکستن روحیه خانوادهها و به حاشیه راندن اعتراضهای سیاسی.
🔹در ماههای گذشته بارها شاهد کارشکنی دستگاه قضایی بودهایم: رد وثیقهها، بهانهگیریهای غیرقانونی، و کشاندن بازداشتهای موقت تا جایی که عملاً به مجازات تبدیل شوند. این سیاست آگاهانه، نه برای اجرای عدالت، که برای مرعوبسازی و نابودی صدای مخالفان طراحی شده است. الهام صالحی، همچون هزاران زندانی سیاسی دیگر، قربانی این سیستم سرکوب است.
@ShirinEbadiofficial
🔹بیش از ۵۰ روز است که الهام صالحی، فعال سیاسی، در بازداشت موقت به سر میبرد. او روز ۱۳ مرداد با یورش نیروهای امنیتی از خانهاش ربوده شد و پس از گذراندن بازجوییها، در ۴ شهریور به زندان قرچک ورامین منتقل گردید. از آن زمان، نه دادگاهی برگزار شده و نه حقی برای او و خانوادهاش به رسمیت شناخته شده است.
🔹برای آزادی او وثیقهای نجومی به مبلغ ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان تعیین کردهاند؛ رقمی که خود نوعی حکم نانوشتهی زندان است! خانواده الهام توان تامین چنین مبلغی را ندارند و همین امر، او را در بلاتکلیفی مطلق نگه داشته است. این «وثیقههای کمرشکن» ابزار دیگری در دست حکومت است برای شکستن روحیه خانوادهها و به حاشیه راندن اعتراضهای سیاسی.
🔹در ماههای گذشته بارها شاهد کارشکنی دستگاه قضایی بودهایم: رد وثیقهها، بهانهگیریهای غیرقانونی، و کشاندن بازداشتهای موقت تا جایی که عملاً به مجازات تبدیل شوند. این سیاست آگاهانه، نه برای اجرای عدالت، که برای مرعوبسازی و نابودی صدای مخالفان طراحی شده است. الهام صالحی، همچون هزاران زندانی سیاسی دیگر، قربانی این سیستم سرکوب است.
@ShirinEbadiofficial
از نانوایی تا زندان اطلاعات سنندج؛ زندگی دلیر سلیمی زیر سایه اتهام «جاسوسی»
🔹بازار داغ «جاسوسسازی» در جمهوری اسلامی بار دیگر زندگی یک خانواده عادی در ایران را در آستانه نابودی قرار داده. دلیر سلیمی، شهروند ۴۰ ساله، در میانه جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد، بیآنکه سند یا مدرکی برای اتهامات سنگینش ارائه شود. همسرش، ژیلا تشکری، تنها دو روز بعد به بهانه ملاقات با او بازداشت شد و پس از ۲۵ روز با وثیقه سنگین یک میلیارد تومانی آزاد گردید. آنها یک فرزند ۱۴ ساله دارند که این روزها با کابوس بیپایان نبودِ والدینش دستوپنجه نرم میکند.
🔹اتهامهایی که علیه دلیر سلیمی مطرح شده، «همکاری با یکی از احزاب کردستان» و «جاسوسی برای اسرائیل»، از همان جنس برچسبهایی است که حکومت سالها برای خفه کردن صداهای مستقل بهکار گرفته است. او تا پیش از بازداشت، کارگری روزمزد در یک نانوایی بود و بعد بهدلیل فقر مالی، با خودرو شخصی به کار آزاد روی آورده بود. اکنون اما در ساختمان «شهرامفر» اداره اطلاعات سنندج نگهداری میشود؛ جایی که روایتهای فراوانی از شکنجه و فشار روحی و جسمی در آن ثبت شده است.
🔹پرونده دلیر سلیمی در شعبه دوم بازپرسی سنندج مفتوح است، اما روند قضایی تا امروز چیزی جز بیخبری، بازجوییهای پیاپی و نگرانی فزاینده خانوادهاش به همراه نداشته است. مقامات نه حاضرند شواهدی ارائه کنند و نه امکان دسترسی به دادرسی عادلانه را فراهم میکنند. در سایه این «امنیتیسازی همهچیز»، حتی زندگی یک کارگر ساده هم میتواند قربانی سناریوی نخنما اما مرگبار «جاسوسسازی» حکومت شود.
@ShirinEbadiofficial
🔹بازار داغ «جاسوسسازی» در جمهوری اسلامی بار دیگر زندگی یک خانواده عادی در ایران را در آستانه نابودی قرار داده. دلیر سلیمی، شهروند ۴۰ ساله، در میانه جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و جمهوری اسلامی، توسط وزارت اطلاعات بازداشت شد، بیآنکه سند یا مدرکی برای اتهامات سنگینش ارائه شود. همسرش، ژیلا تشکری، تنها دو روز بعد به بهانه ملاقات با او بازداشت شد و پس از ۲۵ روز با وثیقه سنگین یک میلیارد تومانی آزاد گردید. آنها یک فرزند ۱۴ ساله دارند که این روزها با کابوس بیپایان نبودِ والدینش دستوپنجه نرم میکند.
🔹اتهامهایی که علیه دلیر سلیمی مطرح شده، «همکاری با یکی از احزاب کردستان» و «جاسوسی برای اسرائیل»، از همان جنس برچسبهایی است که حکومت سالها برای خفه کردن صداهای مستقل بهکار گرفته است. او تا پیش از بازداشت، کارگری روزمزد در یک نانوایی بود و بعد بهدلیل فقر مالی، با خودرو شخصی به کار آزاد روی آورده بود. اکنون اما در ساختمان «شهرامفر» اداره اطلاعات سنندج نگهداری میشود؛ جایی که روایتهای فراوانی از شکنجه و فشار روحی و جسمی در آن ثبت شده است.
🔹پرونده دلیر سلیمی در شعبه دوم بازپرسی سنندج مفتوح است، اما روند قضایی تا امروز چیزی جز بیخبری، بازجوییهای پیاپی و نگرانی فزاینده خانوادهاش به همراه نداشته است. مقامات نه حاضرند شواهدی ارائه کنند و نه امکان دسترسی به دادرسی عادلانه را فراهم میکنند. در سایه این «امنیتیسازی همهچیز»، حتی زندگی یک کارگر ساده هم میتواند قربانی سناریوی نخنما اما مرگبار «جاسوسسازی» حکومت شود.
@ShirinEbadiofficial
جشن تبلیغاتی پزشکیان؛ نمک بر زخم مردم
🔹آنچه امروز به نام «جشن ملی» از سوی دولت پزشکیان اعلام شده، چیزی جز توهین به درد و رنج مردم نیست. در کشوری که اکثریت شهروندانش برای تأمین نان شب، دارو، آب و برق در رنجاند، برپایی جشن حکومتی یعنی پاشیدن نمک بر زخمهای عمیق جامعه. این نمایشها برای آن است که به مردم یادآوری کنند «ما همچنان بر مسند قدرتیم، با وقاحت دروغ میگوییم، آدم میکشیم و باز هم وانمود میکنیم همهچیز عادی است.»!
🔹فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «به دستور رئیسجمهور مقرر شد جشن ملی به پاس دستاوردهای نخبگان علمی و ورزشی برگزار شود. این جشن فرصتی برای شادمانی مردم و تجلی غرور ملی ایرانیان است.» اما واقعیت آن است که هیچ «شادمانی جمعی» بر بستر فقر سیستماتیک، اعدامهای بیوقفه، سرکوب دانشجویان و بازداشت کودکان در آستانه آغاز مدارس شکل نمیگیرد.
🔹در حالیکه حکومت مشغول برگزاری شوی تبلیغاتی است، در همان لحظه هزاران خانواده برای پرداخت هزینه نوشتافزار، درمان و اجارهخانه سرگرداناند. این «جشن ملی» چیزی نیست جز نمایش سخیفی برای پوشاندن حقیقت. اما هیهات؛ تجربه تاریخ بارها نشان داده که بنیاد ستم، سستبنیاد است! و هیچ نمایشی نمیتواند پرده بر جنایات و تباهی یک نظام بیندازد.
@ShirinEbadiofficial
🔹آنچه امروز به نام «جشن ملی» از سوی دولت پزشکیان اعلام شده، چیزی جز توهین به درد و رنج مردم نیست. در کشوری که اکثریت شهروندانش برای تأمین نان شب، دارو، آب و برق در رنجاند، برپایی جشن حکومتی یعنی پاشیدن نمک بر زخمهای عمیق جامعه. این نمایشها برای آن است که به مردم یادآوری کنند «ما همچنان بر مسند قدرتیم، با وقاحت دروغ میگوییم، آدم میکشیم و باز هم وانمود میکنیم همهچیز عادی است.»!
🔹فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «به دستور رئیسجمهور مقرر شد جشن ملی به پاس دستاوردهای نخبگان علمی و ورزشی برگزار شود. این جشن فرصتی برای شادمانی مردم و تجلی غرور ملی ایرانیان است.» اما واقعیت آن است که هیچ «شادمانی جمعی» بر بستر فقر سیستماتیک، اعدامهای بیوقفه، سرکوب دانشجویان و بازداشت کودکان در آستانه آغاز مدارس شکل نمیگیرد.
🔹در حالیکه حکومت مشغول برگزاری شوی تبلیغاتی است، در همان لحظه هزاران خانواده برای پرداخت هزینه نوشتافزار، درمان و اجارهخانه سرگرداناند. این «جشن ملی» چیزی نیست جز نمایش سخیفی برای پوشاندن حقیقت. اما هیهات؛ تجربه تاریخ بارها نشان داده که بنیاد ستم، سستبنیاد است! و هیچ نمایشی نمیتواند پرده بر جنایات و تباهی یک نظام بیندازد.
@ShirinEbadiofficial
جنگ تمام شد، آوارگی ادامه دارد؛ قربانیان بیپناه و وعدههای توخالی
🔹سه ماه پس از پایان «جنگ ۱۲ روزه»، هنوز صدها خانواده بیخانمان در هتلهای تهران آوارهاند. ۲۳۹ خانوار که خانههایشان ویران یا غیرقابل سکونت شده، همچنان در شرایط بلاتکلیف زندگی میکنند. برخی از آنان در گفتگو با رسانهها از بیاحترامی و کمبود امکانات در هتلها شکایت کردهاند، اما مسئولان، طبق معمول، همهچیز را تکذیب میکنند.
🔹در همین حال، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهرداری تهران، خبر از خروج بخشی از این خانوادهها داده و تأکید کرده که «هیچکس به زور از هتل بیرون نمیشود»! اما واقعیت این است که خانوادههای آسیبدیده، بعد از ویرانی خانههایشان، اکنون با ویرانی دیگری به نام بیتوجهی و بیمسئولیتی روبهرو هستند.
🔹جمهوری اسلامی بهجای بازسازی زندگی این مردم، در رسانهها و مجامع بینالمللی برای جهان شاخوشانه میکشد و از «اقتدار» سخن میگوید. اما حقیقت تلخ آن است که همان حکومت، حتی از تأمین ابتداییترین نیازهای بازماندگان یک جنگ کوتاهمدت ناتوان است. تضاد میان شعارهای پرطمطراق و واقعیت فلاکتبار مردم، گویاترین تصویر از ماهیت این نظام است.
@ShirinEbadiofficial
🔹سه ماه پس از پایان «جنگ ۱۲ روزه»، هنوز صدها خانواده بیخانمان در هتلهای تهران آوارهاند. ۲۳۹ خانوار که خانههایشان ویران یا غیرقابل سکونت شده، همچنان در شرایط بلاتکلیف زندگی میکنند. برخی از آنان در گفتگو با رسانهها از بیاحترامی و کمبود امکانات در هتلها شکایت کردهاند، اما مسئولان، طبق معمول، همهچیز را تکذیب میکنند.
🔹در همین حال، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهرداری تهران، خبر از خروج بخشی از این خانوادهها داده و تأکید کرده که «هیچکس به زور از هتل بیرون نمیشود»! اما واقعیت این است که خانوادههای آسیبدیده، بعد از ویرانی خانههایشان، اکنون با ویرانی دیگری به نام بیتوجهی و بیمسئولیتی روبهرو هستند.
🔹جمهوری اسلامی بهجای بازسازی زندگی این مردم، در رسانهها و مجامع بینالمللی برای جهان شاخوشانه میکشد و از «اقتدار» سخن میگوید. اما حقیقت تلخ آن است که همان حکومت، حتی از تأمین ابتداییترین نیازهای بازماندگان یک جنگ کوتاهمدت ناتوان است. تضاد میان شعارهای پرطمطراق و واقعیت فلاکتبار مردم، گویاترین تصویر از ماهیت این نظام است.
@ShirinEbadiofficial
پریوش سلیمی را فراموش نکنیم
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز سهشنبه یکم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial
#آزادی_زندانیان_سیاسی
🌕امروز سهشنبه یکم مهر ۱۴۰۴
🌕برابر با ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۵
@ShirinEbadiofficial